| تعداد نشریات | 43 |
| تعداد شمارهها | 1,792 |
| تعداد مقالات | 14,626 |
| تعداد مشاهده مقاله | 38,949,022 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 15,162,971 |
بهینهسازی استقرار ریشه موئین و افزایش تولید کاتارانتین توسط محرک متیل جاسمونات در Catharanthus roseus | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| علوم زیستی گیاهی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| دوره 17، شماره 1 - شماره پیاپی 63، خرداد 1404، صفحه 77-94 اصل مقاله (645.14 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ijpb.2025.146378.1419 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| رقیه حضرتی1؛ ناصر زارع* 1؛ مهسا صمدی1؛ رسول اصغری زکریا1؛ منصور میران2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 1گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 2گروه شیمی دارویی و فارماکوگنوزی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی اردبیل | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| گیاه پروانش از مهمترین گیاهان دارویی است که آلکالوئیدهایی با اثرات دارویی بسیار مهم برای درﻣﺎن اﻧﻮاع ﺑﻴﻤﺎریﻫﺎی ﻗﻠﺒﻲ ﻋﺮوﻗﻲ و سرطان را تولید میکند و همواره مورد توجه و استفاده انسان بوده است. به علت تولید متابولیتهای ثانویه در مقادیر بسیار کم، استفاده از راهکارهایی از جمله کشت ریشه موئین به علت پایداری بالا برای افزایش بازده این متابولیتها روش مناسبی است. در این آزمایش تأثیر سویههای A4، A7،A13 ، 11325، 15834 و K599 و محیط کشتهای B5، B52/1، B54/1، MS، MS2/1 و MS4/1 بر القاء ریشههای موئین در ریز نمونههای برگ پروانش بررسی شد. سپس بهترین محیط برای گسترس ریشه موئین در محیطهای کشت مایع (B5، B52/1، B54/1، B58/1، MS، MS2/1،MS 4/1 و MS8/1) مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس اثر محرک متیل جاسمونات (0، 100 و 200 میکرومولار)بر مقدار پروتئین، هدایت الکتریکی، مالون دیآلدئید و کاتارانتین در ریشههای موئین بررسی شد. نتایج نشان دادند همه سویهها موفق به القاء ریشه موئین شدند، ولی از نظر درصد ریشهزایی بین سویههای مختلف اختلاف معنیداری وجود داشت. بیشترین درصد ریشهزایی (67/60 درصد) در سویهی A4 و محیط کشت B54/1 جامد بهدست آمد. رشد ریشههای موئین در محیطهای مایع مختلف نیز اختلاف معنیداری داشت که بهترین محیط مایع B54/1 بهدست آمد (146/4 گرم). ریشههای موئین تیمار شده با متیل جاسمونات از نظر صفات مورد بررسی افزایش معنیداری را نسبت به شاهد نشان دادند، بهطوری که بیشترین مقدار پروتئین (142/18 میلیگرم در گرم)، هدایت الکتریکی (67/757 میلی زیمنس بر میلی متر) و مالون دیآلدئید (118/0 نانومول در گرم) در تیمار 200 میکرمولار متیل جاسمونات مشاهده شد. مقدار کاتارانتین هم در ریشههای تیمار شده با 100 و 200 میکرومولار متیل جاسمونات افزایش معنیداری نسبت به شاهد داشت. نتایج این پژوهش نشان دادند استفاده از سویه A4 همراه با محیط کشت B54/1 بهترین شرایط را برای القاء و رشد ریشههای موئین گیاه پروانش فراهم میکند و بهکارگیری محرک متیل جاسمونات موجب افزایش قابل توجهی در تولید پروتئینها و متابولیتهای ثانویه مفید در ریشههای موئین میشود. این روشها میتوانند بهعنوان راهکارهای مؤثر و پایدار برای افزایش بازدهی متابولیتهای دارویی گیاه پروانش بهکار گرفته شوند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| آگروباکتریوم رایزوژنز؛ الیسیتور؛ پروانش؛ غلظت محیط کشت؛ متابولیت ثانویه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
مقدمه Catharanthus roseus که معمولاً به عنوان گل پروانش شناخته میشود، یک گیاه چند ساله همیشه سبز از خانواده Apocynaceae بومی ماداگاسکار است و در سراسر جهان در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری کشت میشود. این گیاه دارای برگهای براق، بیضوی و خوشههای گلهای جذاب و نامتقارن است که بهطور معمول صورتی یا سفید با رگههای قرمز هستند. میوههای باریک و شبیه کپسول آن برای پراکندگی بذر باز میشوند و از تکثیر طبیعی مؤثر اطمینان میدهند. فراتر از جذابیت زینتی خود، C. Roseus بهعلّت آلکالوئیدهای ایندول بیواکتیو خود مانند وینکریستین، وینبلاستین و کاتارانتین که آن را به یک سنگ بنای پژوهشهای دارویی و درمان سرطان تبدیل کرده است، مشهور هستند (Oakeley, 2023). کاتارانتین یک آلکالوئید ایندول مونو ترپنوئید پیچیده است که نقش مهمی در بیوسنتز عوامل ضد سرطان مانند وین بلاستین و وینکریستین ایفا میکند. اگر چه مسیر کامل آنزیمی که مسئول سنتز آن از پیش سازها مانند استریسوسیدین است، همچنان یک منطقه فعال از پژوهشها است، اما کاتارانتین همچنان بهعلّت کمکهای خود در شیمی محصول طبیعی و کاربرد آن بهعنوان یک ساختمان برای توسعه داروهای درمانی، علاقه علمی را به خود جلب میکند. این ارتباط دارویی بر اهمیت پژوهشها در حال انجام در مسیرهای متابولیک آن و کاربردهای احتمالی در درمان سرطان تأکید میکند (Pan et al., 2015). گیاهان متابولیتهای ثانویه مانند آلکالوئیدها، فلاونوئیدها و ترپنوئیدها را توسط مسیرهای بیوسنتز پیچیده که نقش مهمی در دفاع، پاسخ استرس و تعامل اکولوژیکی دارند، سنتز میکنند (Pandey et al., 2023). تکنیکهای کشت بافت آزمایشگاهی یک جایگزین قوی برای کشت گیاه برای تولید متابولیتهای ثانویه ارائه میدهند. این روشها سبب میشوند تا محیطهای بسیار کنترل شدهای ایجاد شوند که در آن عواملی مانند ترکیب مواد مغذی، نور و کاربرد الیسیتور بتوانند ظرفیت بیوسنتز سلولهای گیاهی را به حداکثر برسانند. با کاهش اثرات تغییر پذیری محیطی و دور زدن محدودیتهای فصلی، روشهای کشت بافت، تأمین مداوم، مقیاس پذیر و پایدار ترکیبات مانند آلکالوئیدها، فلاونوئیدها و ترپنوئیدها را تضمین میکنند. علاوه بر این، توانایی اجرای سریع استراتژیهای بیوتکنولوژیکی مانند انتخاب و مهندسی متابولیک نه تنها سبب افزایش بازده متابولیت میشود، بلکه منجر به کاهش فشار زیست محیطی بر روی جمعیت گیاهان طبیعی میشود (Ozyigit et al., 2023). در مقایسه با سایر سیستمهای کشت بافت مانند کشت کالوس یا سوسپانسیون، کشت ریشههای موئین مزایای متمایزی برای تولید متابولیتهای ثانویه ارائه میدهد. ریشههای موئین ویژگیهای متمایز و ظرفیت بیوسنتزی ریشههای گیاه را حفظ میکنند که منجر به پایداری ژنتیکی بالاتر و تولید پایدارتر ترکیباتی مانند آلکالوئیدها، فنولها و ترپنوئیدها میشود. سرعت رشد سریع آنها که اغلب در محیطهای بدون هورمون حاصل میشود، تجمع زیستتوده مقیاس پذیر و افزایش سنتز متابولیت را تسهیل میکند. این ویژگیها کشت ریشههای موئین را به ابزاری ضروری در صنایع دارویی و غذایی تبدیل میکند، جایی که تولید متابولیت پایدار و قابل اعتماد از اهمیت بالایی برخوردار است (Faraz et al., 2020). کشت موفقیتآمیز ریشههای موئین به ترکیبی از عوامل بستگی دارد که در کنار هم، کارایی و پایداری سیستمهای ریشه القایی را تعیین میکنند. انتخاب ریزنمونههایی با پاسخگویی بالا ترجیحاً از بافتهای گیاهی جوان و با رشد قوی برای تسهیل تراریختی مؤثر توسط آگروباکتریوم رایزوژنز ضروری است. بهینهسازی دقیق شرایط کشت، از جمله مدت زمان مناسب آلودگی، غلظت صحیح استوسیرینگون برای فعال کردن ژنهای بیماریزایی باکتری و تنظیم دقیق pH محیط کشت، ترکیب مواد مغذی و منابع کربن نیز به همان اندازه مهم هستند. حفظ شرایط استریل و واکشت منظم، پایداری ژنتیکی و تجمع مداوم زیستتوده را بیشتر تضمین میکند. این فاکتورهای کنترلشده دقیق، بهطور قابل توجهی در به حداکثر رساندن تولید متابولیتهای ثانویه ارزشمند در سیستمهای ریشه موئین برای کاربردهای دارویی و صنعتی نقش دارند (Gutierrez-Valdes et al., 2020). الیسیتورها در تحریک پاسخهای دفاعی گیاه که منجر به افزایش بیوسنتز متابولیتهای ثانویه میشوند، نقش اساسی دارند. الیسیتورهایی مانند متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک با شبیهسازی شرایط تنش زیستی یا غیرزیستی، مسیرهای سیگنالینگ کلیدی را فعال میکنند و بیان ژنهای دخیل در تولید ترکیبات ارزشمندی مانند آلکالوئیدها، فلاونوئیدها و ترپنوئیدها را افزایش میدهند. این تحریک هدفمند نه تنها بازده این مواد شیمیایی گیاهی با ارزش بالا را افزایش میدهد، بلکه در مقایسه با روشهای سنتی استخراج کل گیاه، روشی قابل کنترل و پایدار برای تولید فراهم میکند. علاوه بر این، استفاده از الیسیتورها در سیستمهای کشت درون شیشهای تضمین میکند که تولید متابولیت ثانویه کمتر به تغییرات محیطی وابسته است و مزایای قابل توجهی را برای صنایع دارویی، غذایی و شیمیایی کشاورزی ارائه میدهد (Rajendran et al., 2023). متیل جاسمونات یک الیسیتور مهم در بیوتکنولوژی گیاهی است که به علّت تواناییاش در تحریک فعالسازی ژنهای مرتبط با دفاع که بیوسنتز متابولیتهای ثانویه را افزایش میدهند، بهطور گسترده شناخته شده است. متیل جاسمونات با اتصال به گیرندههای خاص، آبشاری از رویدادهای انتقال سیگنال را آغاز میکند که منجر به افزایش بیان آنزیمهای کلیدی و فاکتورهای رونویسی میشود که تولید این ترکیبات فعال زیستی ارزشمند را هدایت میکنند. این استراتژی استخراج نه تنها عملکرد متابولیت را در شرایط کنترل شده آزمایشگاهی افزایش میدهد، بلکه با کاهش تغییرات محیطی و برداشت بیش از حد گیاهان وحشی، رویکردی پایدارتر به سنتز محصولات طبیعی را تسهیل میکند. در آزمایشی جهت القاء ریشه موئین در گیاه پروانش، توسط ریزنمونههای برگی و تلقیح با ﺑﺎﮐﺘﺮی آگروباکتریوم تومفاسینس حامل وﮐﺘﻮر CAMVS35 حاوی ژن rolC گزارش شد که میتوان از ژن rolC ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد رﯾﺸﻪدﻫﯽ و اﻟﻘﺎء رﯾﺸﻪ در ﮔﯿﺎﻫﺎن داروﯾﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮد، ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ژن rolC ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﺮﮐﯿﺐﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻫﻮرﻣﻮﻧﯽ در اﻟﻘﺎء رﯾﺸﻪ ﻣﻮئین موفقتر است (Sahandi et al., 2016). در آزمایش دیگری دو نوع ریز نمونه برگ و گیاهچه پروانش را با 4 سویه A4، 15834، 10266 و 2659 آگروباکتریوم رایزوژنز تلقیح کردند. نتایج نشان داد که اثر نوع سویه باکتری بر درصد تولید ریشه موئین معنیدار است، بهطوریکه بیشترین تولید ریشههای موئین در سویههای 10266 حاصل شد. همچنین استفاده از ریز نمونه متفاوت نیز بر میزان تولید ریشههای موئین معنیدار بود و ریز نمونه برگ نسبت به گیاهچه برای تولید ریشه موئین پاسخ مناسبتری داد (Sathasivam et al., 2022). در پژوهش دیگری دریافتند در ریزنمونه گلخانهای پروانش بیشترین میزان تولید ریشه موئین با 43/56 درصد مربوط به سویه A4 و میزان استوسیرینگون 100 میکرومولار و کمترین مقدار مربوط به سویه A13 و در 50 میکرومولار استوسیرینگون بود و در اکثر سویههای باکتری با افزایش میزان استوسیرینگون، میزان تولید ریشه موئین نیز بیشتر شد (Hamidi, 2013). این پژوهش، به بررسی یک استراتژی بیوتکنولوژیکی پیشرفته جهت افزایش تولید متابولیتهای ثانویه با بهینهسازی ایجاد ریشههای موئین میپردازد، روشی که از قابلیتهای طبیعی تبدیل ژنتیکی آگروباکتریوم رایزوژنز برای تولید کشتهای ریشهای با رشد سریع و مستقل از هورمون با پتانسیل بیوسنتز بالا استفاده میکنند.
مواد و روشها مواد گیاهی بذرهای سالم و یکنواخت بدون شکستگی و خراشیدگی بهمدت 3 دقیقه در الکل 70 درصد غوطهور شدند و سپس بهمدت 15 دقیقه در هیپوکلریت سدیم 5/1 درصد ضدعفونی سطحی شدند و پس از 3 بار شستشو با آب مقطر استریل بهمدت 5 دقیقه، روی محیط کشت MS (Murashige & Skoog, 1962) کشت داده شدند. کشتها تا مرحله جوانهزنی در تاریکی نگهداری و پس از حدود 7 روز به دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی در اتاقک رشد با شرایط دمای 2±24 درجه سانتیگراد انتقال یافتند. بعد از گذشت 3 تا 8 هفته، از گیاهچهها برای تهیه ریزنمونه و القاء ریشه موئین استفاده شد.
سویههای باکتری مورد استفاده برای تعیین بهترین سویهی باکتری برای القاء ریشه موئین، یک کلونی از هر یک از سویههای A4، A7، A13، 11325، 15834 و K599 آگروباکتریوم رایزوژنز بهصورت جداگانه به 10 میلیلیتر محیط کشت MYA (Morton & Fuqua, 2012)، مایع حاوی 50 میلیگرم در لیتر آنتیبیوتیک ریفامپسین انتقال یافت و بهصورت شبانه در 28 درجه سانتیگراد و با 110 دور در دقیقه در شیکر انکوباتور رشد داده شدند. سپس 2 میلیلیتر از کشت شبانه باکتریها بهصورت جداگانه به 25 میلیلیتر محیط کشت MYA حاوی استوسرینگون اضافه شده و تا رسیدن به OD600 در شیکر انکوباتور با شرایط مذکور رشد داده شد.
تلقیح با باکتری ریزنمونههای برگی، ساقه، لپه و گرهها، جداسازی و به قطعات کوچک برش داده شدند، سپس تزریق باکتری به ریزنمونهها انجام شد و بهصورت جداگانه در سوسپانسیون باکتریهای مورد نظر به مدت 7 دقیقه غوطهور شدند. پس از حذف باکتری اضافی، ریزنمونهها به مدت 72 ساعت در محیط همکشتی MS در تاریکی و دمای 2±24 درجه سانتیگراد نگهداری شدند.
محیط کشتهای مورد استفاده جهت حذف باکتریهای اضافی، ریزنمونهها بعد از شستشو با آب مقطر اتوکلاو شده به مدت 5 دقیقه، به محیط کشتهای B5، B52/1، B54/1،MS ، MS2/1و MS4/1حاوی mg/L 400 آنتیبیوتیک سفوتاکسیم منتقل شدند. متناسب با شرایط و میزان مشاهده آلودگی باکتریایی ریزنمونهها هر دو هفته، به محیط کشت جدید حاوی آنتی بیوتیک سفوتاکسیم واکشت شدند. بعد از گذشت حدود 10 روز از زمان تلقیح، محل زخمهای ایجاد شده بر روی برگها متورم شده و سپس ریشههای موئین ظاهرشدند.
انتقال ریشه موئین به محیط کشت مایع بعد از رشد 10 تا 12 سانتی متری ریشه، برای اطمینان از یافتن بهترین نوع محیط کشت مایع برای رشد و گسترش ریشههای موئین از محیط کشت MS، MS2/1، MS4/1، MS8/1، B5، B52/1، B54/1 و B58/1 حاوی 300 میلیگرم در لیتر سفوتاکسیم استفاده شد. برای هوادهی و رشد بهتر ریشههای موئین، بر روی شیکر با دور 110 دور در دقیقه و در تاریکی نگهداری شدند. هر دو هفته یکبار ریشههای موئین به محیط کشت جدید منتقل شدند.
اعمال تیمار محرک پس از این که رشد ریشههای موئین به اندازه مورد نظر رسید، وزن مشخصی از ریشهها به محیط B54/1 منتقل شد. یک هفته پس از واکشت ریشهها، محرک متیل جاسمونات (0، 100 و 200 میکرومولار) اعمال شد. به این صورت که متیل جاسمونات توسط فیلتر 22/0 میکرومتر فیلتر شد و پس از اتوکلاو محیط کشت و قبل از انتقال ریشهها به آن اضافه شد. 72 ساعت پس از اعمال تیمار، نمونهبرداری انجام و بررسیهای مربوطه انجام شد.
اندازهگیری پروتئین برای استخراج عصاره پروتئینی از ریشه موئین پروانش از روش Hazrati et al. (2023) استفاده شد. ابتدا ریشههای موئین برداشت شده توسط ازت مایع پودر شدند و به 1/0 گرم از آن بافر فسفات 1/0 مولار با 8/7pH= اضافه شد و بهمدت 20 دقیقه با 10000 دور در دقیقه در دمای 4 درجه سانتیگراد سانتریفیوژ شدند. فاز بالایی محلول برداشته و برای تعیین مقدار پروتئین بهروش برادفورد مورد استفاده قرار گرفت (Bradford, 1976). در این روش برای اندازهگیری محتوی پروتئین از دستگاه اسپکتروفتومتر با طول موج 595 نانومتر استفاده شد. سپس با استفاده از نمودار استاندارد آلبومین سرم گاوی (BSA)، غلظت نهایی پروتئین نمونهها بر حسب میلیگرم در میلیلیتر عصاره محاسبه شد.
اندازهگیری هدایت الکتریکی پس از جدا کردن ریشههای موئین، 15 میلیلیتر از محیط کشت بدون ریشه برداشته شده و هدایت الکتریکی (EC) آن توسط دستگاه ECمتر اندازهگیری شد.
سنجش میزان مالوندیآلدئید برای اندازهگیری میزان مالون دیآلدئید (MDA) از روش Zare & Hazrati (2025) استفاده شد. بدین ترتیب که به 1/0 گرم از نمونه پودر شده، 5/1 میلیلیتر محلول تریکلرواستیک اسید یک درصد اضافه و با سرعت 12000 دور در دقیقه به مدت 15 دقیقه و در دمای 4 درجه سانتیگراد سانتریفیوژ شد و محلول رویی برداشته شد. برای تهیه محلول واکنش، ابتدا محلول 20% تریکلرواستیکاسید تهیه شد و سپس تیوباربیتوریک اسید 5/0% در دمای 40 درجه سانتیگراد به آن اضافه و حل شد. 750 میلیلیتر از عصاره سلولی را به میکروتیوبهای 2 میلیلیتری منتقل کرده و 5/1 میلیلیتر از محلول واکنش به آن اضافه و به مدت 30 دقیقه در بن ماری دمای 100 درجه سانتیگراد نگهداری شد. بلافاصله نمونه در یخ بهمدت 5 دقیقه قرار داده شد. سپس 5 دقیقه در دمای 4 درجه سانتیگراد و با 10000 دور در دقیقه سانتریفیوژ و مایع رویی برداشت شد. میزان جذب مایع رویی در دو طول موج 532 و 600 نانومتر توسط اسپکتروفتومترخوانده شد.
اندازهگیری مقدار کاتارانتین به 300 میلیگرم نمونه پودر شده، 5 میلیلیتر متانول اضافه شده و برای چند دقیقه ورتکس شد. بهمدت 20 دقیقه بر روی شیکر و سپس 20 دقیقه در حمام اولتراسونیک قرار گرفت. این مراحل دو مرتبه دیگر نیز تکرار شد و در نهایت حدود 40 دقیقه بر روی شیکر قرار گرفته و به مدت 5 دقیقه با دور 15000 سانتریفیوژ شد. سپس مایع رویی برداشت شده و به مدت 10 ساعت در آون قرار گرفته و عصاره متانولی تهیه شد (Tikhomiroff et al., 2002). برای تعیین مقدار کاتارانتین از دستگاه HPLC (YL9100 HPLC system) و ستون C18 استفاده شد. فاز متحرک شامل بافر فسفات 5 میلی مولار (6 =pH) و استونیتریل به نسبت 20 به 80 بود که با شدت جریان 1 میلیلیتر در دقیقه از ستون عبور میکرد. همچنین حجم تزریق 20 میکرولیتر بود. مقدار کاتارانتین هر نمونه با طول موج 275 نانومتر و توسط استاندارد کاتارانتین (شرکت سیگما) اندازهگیری شد.
آنالیز آماری آزمایش مربوط به تأثیر محیط کشتها و سویههای مختلف در القاء ریشه موئین بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. آزمایشهای تأثیر محیطهای کشت مایع در رشد ریشههای موئین، میزان پروتئین، مالون دیآلدئید، هدایت الکتریکی و کاتارانتین بهصورت طرح کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. محاسبات آماری و تجزیه و تحلیل دادهها با نرم افزار SPSS 16 و مقایسه میانگین دادهها توسط آزمون دانکن در سطح احتمال 5 درصد انجام شد. نتایج تأثیر نوع ریزنمونه بر ریشهزایی موئین ریزنمونههای برگی، ساقه، لپه و گرهها با آگروباکتریوم رایزوژنز تلقیح شدند. ریزنمونههای ساقه بهعلت آلودگی بالا، از بین رفتند و ریشههای موئین بهندرت قابل رشد بوده و اغلب قابلیت تشکیل انشعابات زیاد را دارا نبودند. ریزنمونههای لپه کاملا آلوده و نکروزه شدند و گرهها ساقه نابجا ایجاد کردند. در نتیجه برگ بهعنوان ریزنمونه مناسب انتخاب و جهت همکشتی مورد استفاده قرار گرفت (شکل 1). ریزنمونهها طی زمانهای متعدد برای تلقیح با باکتری مورد آزمایش قرار گرفتند. بهعلت کوچک و ظریف بودن گیاهچههای 3 تا 4 هفته، نمونههای برگی قادر به مقاومت در برابر باکتری و محیط جدید نبوده و نکروزه شدند و ریزنمونههای 6 تا 8 هفته، توانایی ریشهزایی نشان دادند. ظهور ریشههای موئین با محیط کشت و باکتری مناسب، از روز 6 ام آغاز شد و بقیهی ریشههایی که قابلیت رشد داشتند تا روز 14 علایم رشدی را نشان دادند.
شکل 1- ریزنمونههای مختلف تلقیح شده با آگروباکتریوم رایزوژنز؛ A) ساقه، B) کوتیلدون، C) گره، D) برگ Figure 1- Different explants inoculated with Agrobacterium rhizogenes; A) stem, B) cotyledon, C) node, D) leaf
اثر محیط کشتها و سویههای مختلف باکتری بر ظهور ریشههای موئین در ریزنمونههای برگ تلقیح شده با سویههای آگروباکتریوم رایزوژنز، بهطور میانگین بعد از 13 روز ریشههای موئین ظاهر شدند. با توجه به نتایج تجزیه واریانس اثر سویه باکتری و محیط کشت ریشهزایی در سطح احتمال 1 درصد بر تولید ریشههای موئین در گیاه پروانش معنیدار بود. علاوه بر این اثر متقابل سویه باکتری در محیط کشت ریشهزایی نیز در سطح احتمال 5 درصد معنیدار بود (جدول 1). بهطور کلی بیشترین درصد ریشهزایی با سویه A4 در محیطکشت B54/1 (67/60%) و سویه A4 در محیط کشت B52/1 (54% ( و همچنین سویه 15834 در محیط کشت B54/1 (52% (مشاهده شد (جدول 2). از بین سویههای باکتری بهکار رفته، سویه A4 با میانگین ریشهزایی 72/34 درصد بیشترین درصد ریشهزایی را نشان داد، سویه 15834 با میانگین ریشهزایی 61/21 درصد در رتبه بعدی قرار داشت. کمترین درصد ریشهزایی هم با سویه A13 و K599 بهترتیب با میانگین 5/6 و 11/7 بهدست آمد. در مورد محیط کشتهای ریشهزایی، محیطکشت B54/1 و B52/1 با میانگین ریشهزایی 66/34 درصد و 11/29 درصد بیشترین تأثیر را در ایجاد ریشه داشتند. محیط کشت MS با میانگین 66/1 درصد کمترین میزان ریشهزایی را داشت. ریشههای موئین حاصل از سویه A4 در محیط کشت B54/1 با انشعابات بیشتر و رشد سریعتر ظاهر شدند و درصد ریشهزایی موئین در این تیمار بیشتر از بقیه سویهها و محیط کشتها بود (شکل 2). در تمام سویهها با کاهش غلظت محیط کشت، درصد ریشهزایی موئین افزایش نشان داد و این افزایش در محیط کشت B5 بیشتر از محیط کشت MS بود (جدول 2).
جدول 1- تجزیه واریانس درصد ریشهزایی موئین در محیط کشتها و سویههای مختلف در گیاه پروانش Table 1. Variance analysis of hairy root percentage in different media and strains in periwinkle
** و * به ترتیب معنیداری در سطح احتمال 1 درصد و 5 درصد ** and * Significant at the 1% and 5% probability level
جدول 2- تأثیر سویه آگروباکتریوم رایزوژنز و محیط کشت بر ریشهزایی موئین در ریزنمونه برگی گیاه پروانش. Table 2- Effect of Agrobacterium rhizogenes strain and medium on hairy rooting in leaf explants of periwinkle.
میانگین 3 تکرار ± SE، طبق آزمون دانکن مقادیر با حروف متفاوت اختلاف معنیداری در سطحP ≤ 0.05 دارند. Average of 3 repetitions ± SE, according to Duncan test values with different letters have significant differences at P≤ 0.05
شکل 2- ریشههای موئین ایجاد شده در محیط کشت B54/1 از ریزنمونههای تلقیح شده با سویههای A) A4، B) 15834، C) A7، D) 11325، E) A13، F) K599 Figure 2- Hairy roots formed in 1/4B5 medium from explants inoculated with strains A) A4, B) 15834, C) A7, D) 11325, E) A13, F) K599
تعیین محیط کشت مایع مناسب برای رشد ریشه موئین پس از تعیین سویه A4 بهعنوان بهترین سویه برای ریشهزایی، برای تعیین محیط کشت مایع مناسب برای رشد و گسترش سریعتر، ریشههای موئین از محیط کشت جامد وارد محیط کشتهای مایع B58/1، B54/1، B52/1، B5، MS8/1، MS4/1، MS2/1، MS شدند و پس از 25 روز وزن تر آنها اندازهگیری شد. با توجه به نتایج تجزیه واریانس (جدول 3) محیط کشتهای مختلف در سطح احتمال 1 درصد بر رشد ریشههای موئین در گیاه پروانش تأثیر معنیداری داشتند. محیط کشت مایع B54/1 بهترین محیط کشت برای رشد و گسترش بیشتر و سریعتر ریشههای موئین بود (شکل 3). اگر چه در محیط کشتهای جامد نیز اصل کاهش غلظت نمکهای B5 با افزایش ریشهزایی و گسترش ریشههای موئین برقرار بود، امّا در محیط کشت با غلظت کمتر از B54/1 مانند B58/1 مواد مغذی ریشهها کمتر شده و به مرور گسترش ریشههای موئین کاهش یافت و کمترین وزن تر ریشههای موئین نیز متعلق به محیط کشت مایع MS و B5 بود (شکل 4).
جدول 3- تجزیه واریانس تأثیر محیطهای کشت مایع مختلف بر وزن تر ریشههای موئین در گیاه پروانش Table 3- Variance analysis of the effect of different liquid media on the fresh weight of hairy roots in periwinkle
** معنیدار در سطح احتمال 1% ** Significant at the 1% probability level
شکل 3- تأثیر محیطهای کشت مایع مختلف بر وزن تر ریشههای موئین. میانگین 3 تکرار ± SE، طبق آزمون دانکن مقادیر با حروف متفاوت اختلاف معنیداری در سطحP ≤ 0.05 دارند. Figure 3- Effect of different liquid media on the fresh weight of hairy roots. Average of 3 repetitions ± SE, according to Duncan test values with different letters have significant differences at P ≤ 0.05
شکل 4- مقایسه محیط کشتهای مایع مختلف در رشد ریشههای موئین A) B58/1، B) B54/1، C) B52/1، D) B5، E) MS8/1، F) MS4/1، G) MS2/1، H) MS Figure 4- Comparison of different liquid media in hairy root growth A) 1/8B5, B) 1/4B5, C) 1/2B5, D) B5, E) 1/8MS, F) 1/4MS, G) 1/2MS, H) MS
پروتئین کل بر اساس جدول تجزیه واریانس، بین تیمارها از نظر میزان پروتئین کل اختلاف معنیداری وجود دارد (جدول 4). در تیمار 200 میکرومولار متیل جاسمونات بیشترین مقدار پروتئین مشاهده شد. تیمار 100 میکرومولار متیل جاسمونات هم بهطور معنیداری پروتئین بیشتری نسبت به شاهد داشت (شکل 5).
هدایت الکتریکی محیط کشت اثر متیل جاسمونات بر روی میزان هدایت الکتریکی محیط کشت در سطح احتمال 1% معنیدار بود (جدول 4). بیشترین مقدار آن در تیمار 200 میکرومولار متیل جاسمونات و کمترین مقدار آن در تیمار شاهد مشاهده شد (شکل 5). اگر محرکها را عامل آزاد شدن گونههای اکسیژن فعال در نظر داشته باشیم، در این صورت غشاء در حال تخریب شدن خواهد بود و در نتیجه میزان الکترولیت نیز افزایش خواهد یافت.
میزان مالوندیآلدئید اثر متیلجاسمونات بر میزان مالوندیآلدئید در سطح احتمال 1% معنیدار بود (جدول 4). بیشترین مقدار مالوندیآلدئید در تیمار 200 میکرومولار متیل جاسمونات مشاهده شد و کمترین مقدار آن در تیمار شاهد مشاهده شد (شکل 5). سطح مالوندیآلدئید به عنوان نشانگر سطح رادیکال های آزاد سلولی که در شرایط استرس به غشای سلولی آسیب می رساند استفاده شده است (Jaleel et al., 2007).
میزان تولید کاتارانتین تعیین مقدار کاتارانتین تولید شده در ریشه موئین پروانش بر اساس محلول استاندارد و تعیین زمان نگهداری مربوط به آن انجام گرفت. به مقدار 20 میکرولیتر استاندارد کاتارانتین به دستگاه HPLC تزریق شد و زمان نگهداری، 96/17 دقیقه مشخص شد (شکل 6). سطح زیر منحنی در دقیقه اعلام شده نشان دهندهی مقدار کاتارانتین است (جدول 4)، و با در دست داشتن غلظت اولیهی استاندارد تزریق شده به دستگاه HPLC و مشخص بودن سطح زیر منحنی استاندارد، غلظت کاتارانتین هر نمونه توسط اندازه سطح زیر منحنی نمونه تعیین شد. با توجه به نتایج تجزیه واریانس (جدول 4) میزان کاتارانتین در ریشههای موئین گیاه پروانش بهطور معنیداری در سطح احتمال 5 درصد تحت تأثیر متیل جاسمونات قرار گرفت. نمونههای تیمار شده با متیل جاسمونات 100 میکرومولار و متیل جاسمونات 200 میکرومولار به ترتیب 1505/0 و 1431/0 میلیگرم کاتارانتین در گرم وزن تر داشتند که نسبت به نمونههای شاهد افزایش نشان دادند (شکل 5).
جدول 4- تجزیه واریانس تأثیر متیل جاسمونات بر ویژگیهای بیوشیمیایی ریشههای موئین پروانش Table 4- Variance analysis of the effect of methyl Jasmonate on the biochemical properties of hairy roots of periwinkle
** و * به ترتیب معنیداری در سطح احتمال 1 درصد و 5 درصد ** and * Significant at the 1% and 5% probability level
شکل 5- تأثیر متیل جاسمونات (MeJ) بر میزان پروتئین کل (A)، هدایت الکتریکی محیط کشت (B)، مالوندیآلدئید (C) و کاتارانتین (D) در ریشههای موئین پروانش. میانگین 3 تکرار ± SE، طبق آزمون دانکن مقادیر با حروف متفاوت اختلاف معنیداری در سطح P ≤ 0.05 دارند. Figure 5- Effect of methyl jasmonate on total protein content (A), EC (B), MDA (C), and catharanthine (D) in hairy roots of Perennial. Average of 3 repetitions ± SE, according to Duncan test values with different letters have significant differences at P ≤ 0.05
شکل 6- زمان نگهداری استاندارد کاتارانتین در HPLC Figure 6- Retention time of catharanthine standard in HPLC
بحث در این پژوهش از بین ریزنمونههای ساقه، لپه، برگ و گره از ریزنمونه برگ 6 تا 8 هفتهای بهعنوان ریزنمونه مناسب برای همکشتی استفاده شد. تمام ریزنمونههای گیاهان پاسخ مشابهی را برای تولید ریشه موئین نمیدهند. در گیاه Eurycoma longifolia برای تولید ریشه موئین از بین ریزنمونههای برگ، دمبرگ، جنین، رویان بدنی و محور زیر لپه، فقط ریزنمونه هیپوکوتیل قادر به تولید ریشه موئین بود (Sajap et al., 2014). نتایج این پژوهش نشان داد سویه A4 از آگروباکتریوم رایزوژنز در القاء ریشههای موئین گیاه پروانش عملکرد به مراتب بهتری دارد و در ترکیب با محیط کشت B54/1 جامد، بالاترین درصد ریشهزایی را فراهم میکند. این یافته با گزارشهای پیشین مبنی بر تأثیر سویه و ترکیب محیط کشت بر راندمان ریشهزایی در گونههای دیگر مانند Solanum lycopersicum مطابقت دارد و نشان میدهند تفاوتهای ژنتیکی سویهها نقش کلیدی در فعالسازی ژنهای rol دارند. Kardoost Parizi & Mahmoudnia (2016) در آزمایشی تأثیر سه سویه باکتری A4،11325 و 2656را بر ریشهزایی موئین گیاه پروانش مورد ارزیابی قرار داده و گزارش کردند که اثر متقابل معنیداری بین سویه آگروباکتریوم و ریزنمونه گیاه وجود دارد. بر اساس یافتههای موجود سویه A4 و ریزنمونه برگ بیشترین میزان تولید ریشه موئین را با 76/53 درصد نشان دادند. همچنین همین سویه در ریزنمونه ساقه 08/3 درصد تولید ریشه موئین داشته است. بر اساس نتایج Sohrabi-Nejad et al. (2018) دو محیط کشت B52/1 و MS2/1 از نظر درصد تولید ریشه موئین اختلاف معنیداری نشان دادهاند. محیط کشت B52/1 با 84/35 درصد، نسبت به محیط کشت MS2/1 با 67/25 درصد، برای بالا بردن میزان تولید ریشه موئین در Calendula officinalis، محیط مناسبتری بوده است. رشد ریشههای موئین در محیطهای مایع نیز توسط B54/1 بهترین عملکرد را نشان داد که احتمالاً ناشی از تعادل مطلوب یونها و مواد مغذی در این محیط است. تفاوت قابل توجه رشد میان محیطهای مایع مختلف حاکی از آن است که نسبت مبتنی بر غلظت B5 و MS با تغییرات جزئی در غلظت و ترکیب ویتامینها میتواند به بهینهسازی بیشتر بیان ژنهای مرتبط با رشد ریشه موئین کمک کند. محیط کشتهای مختلف از نظر غلظت یا ترکیب برخی از نمکها با هم متفاوت هستند. غلظت یا ترکیب بالای نمکها در محیط کشت میتواند جذب مواد غذایی توسط گیاه را تحت تأثیر قرار دهد. محیط کشت MS بیشترین غلظت یا ترکیب نمکها را بههمراه دارد. علاوه بر وجود تفاوت در عناصر پرمصرف، محیط کشت B5 برخلاف محیط کشت MS فاقد گلایسین است، امّا تیامین بیشتری دارد. گونهها و حتی ارقام مختلف یک گونه ممکن است به عناصر غذایی متفاوتی نیاز داشته باشند و همین موضوع ممکن است بر ریشهزایی آنها تأثیر داشته باشد (Hazrati et al., 2022). بهعبارت دیگر، زمانی که از محیط کشت B5 با غلظتهای کمتر (B52/1 و یا B54/1) استفاده شد، تأثیر بسیار بهتری در رشد ریشههای موئین داشت. این نتایج بیانگر این است که ریشههای موئین به محیط کشت و ترکیبات آن از نظر میزان رشد و ریخت شناسی ریشه عکسالعمل بارزی نشان میدهند. میتوان چنین تصور کرد که ریشههای موئین برای استقرار، رشد مناسب و حفظ ساختار به محیط کشت رقیق شدهای نیاز دارند. به نظر میرسد حداقل بخشی از این تأثیر ناشی از عکسالعمل ریشههای موئین به فشار ایزوتونیک محیط هستند. تیمار با متیلجاسمونات با دو غلظت ۱۰۰ و ۲۰۰ میکرومولار، موجب افزایش معنیدار محتوای پروتئین کل، هدایت الکتریکی، میزان مالون دیآلدئید و کاتارانتین شد. این نتایج حاکی از القاء پاسخ استرسی کنترل شده و فعال شدن مسیرهای متابولیکی مرتبط با سنتز پروتئین و متابولیتهای ثانویه است. افزایش هدایت الکتریکی نشاندهنده نشت یونی تنظیم شده از سلولهای ریشه موئین است که به تقویت تبادل یونی و دسترسی به پیشسازهای ضروری برای سنتز کاتارانتین کمک میکند. پژوهشهای اخیر نشان دادهاند تیمار کشت ریشههای موئین با متیل جاسمونات میتواند علاوه بر القاء مسیرهای زیستی متابولیتهای ثانویه، سبب افزایش قابل توجه پروتئین کل در این سیستمهای کشت شود؛ بهطور مثال، در کشتهای ریشه موئینSolanum lycopersicum پس از افزودن 100 میکرومولار متیل جاسمونات به محیط کشت بهمدت 72 ساعت، میزان پروتئین کل بهطور معنیداری تا 35 درصد افزایش یافت که ناشی از القاء بیان ژنهای مرتبط با سنتز پروتئین و بهبود جذب نیتروژن بود. بنابراین متیل جاسمونات میتواند بهعنوان یک محرک برای ارتقاء کیفیت بیوماسی در ریشههای موئین گیاهان مورد بهرهبرداری قرار گیرد (Amani et al., 2024). پژوهشها نشان دادهاند اعمال متیل جاسمونات به کشتهای ریشه موئین موجب افزایش معنیدار هدایت الکتریکی محیط کشت میشود؛ بهعنوان مثال، در کشت ریشه موئین Datura stramonium، افزودن 100 میکرومولار متیل جاسمونات به محیط کشت به مدت 48 ساعت، هدایت الکتریکی را از 2/1 به 8/1 میلیزیمنس بر سانتیمتر افزایش داد که این تغییر بازتاب دهنده نشت بیشتر یونها از غشاهای سلولی و تقویت تبادل یونی بین ساختار ریشه و محیط کشت است (Amani et al., 2024). Hamidi (2013) در پژوهشی گزارش کرد با افزودن 150 میکرومولار متیل جاسمونات بهعنوان محرک، افزایش تولید وین بلاستین نسبت به ریشه موئین شاهد مشاهده شد، امّا استفاده بیشتر از متیلجاسمونات (300 میکرومولار) سبب کاهش تولید آلکالوئید شد.
نتیجهگیری در پژوهش حاضر، روش بهینه شده برای ایجاد ریشه موئین درCatharanthus roseus و انتخاب هدفمند متیل جاسمونات بهعنوان محرک، یک روش قوی برای تقویت تولید کاتارانتین ارائه داد. مشخص شد که بیشترین درصد ریشهزایی موئین در ترکیب سویهی A4 و محیط کشت B54/1 جامد بهدست آمد. بهترین محیط مایع برای رشد ریشه موئین نیز محیط کشت B54/1 بود. بررسی اثر محرک متیل جاسمونات بر میزان پروتئین، مالوندیآلدئید، هدایت الکتریکی و مقدار کاتارانتین در ریشههای موئین پروانش انجام شد. تجمع و تولید کاتارانتین در کروماتوگرام HPLC در ریشه موئین این گیاه تأیید شد و محرک متیل جاسمونات در هر دو غلظت 100 و 200 میکرومولار افزایش مقدار تولید کاتارانتین را به همراه داشت. علاوه بر افزایش سریع شاخصهای رشد، استفاده متیل جاسمونات بهعنوان محرکی زیستی میتواند بهعنوان یک استراتژی مؤثر برای افزایش تولید ترکیبات دارویی در مقیاس بیوراکتوری مطرح شود. این رویکرد هم از نظر اقتصادی مقرون بهصرفه است و هم امکان تولید پایدار آلکالوئیدهای کمیاب با کیفیت بالا را فراهم میآورد. ترکیب بهینه سویههای باکتری، محیط کشت و محرک زیستی، بستری مناسب برای مقیاسگذاری این سیستم در شرایط صنعتی ایجاد میکند. با این وجود، پیشنهاد میشود با شناسایی ژنهای مسیر کاتارانتین در پروانش، تأثیر محرکهای دیگر بر بیان این ژنها نیز مورد بررسی قرار گیرد. این رویکرد نه تنها درک ما از متابولیسم ثانویه گیاه را بیشتر میکند، بلکه یک راه حل مقیاس پذیر برای تولید صنعتی ترکیبات دارویی با ارزش نیز فراهم میکند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
Amani, S., Mohebodini, M., Khademvatan, S., Jafari, M., & Kumar, V. (2024). Modifications in gene expression and phenolic compounds content by methyl jasmonate and fungal elicitors in Ficus carica. Cv. Siah hairy root cultures. BMC Plant Biology, 24(1), 520. https://doi.org/10.1186/s12870-024-05178-2 Bradford, M. M. (1976). A rapid and sensitive method for the quantitation of microgram quantities of protein utilizing the principle of protein-dye binding. Analytical Biochemistry. Elsevier, 72(1–2), 248–254. https://doi.org/10.1016/0003-2697(76)90527-3 Faraz, R., Gokhale, M., & Gothalwa, R. (2020). Hairy root culture through agrobacterium rhizogenes for enhancement of secondary metabolites production in medicinal plants: a review. Journal of Advanced Microbiology, 4(1), 45-58. https://doi.org/10.5530/jam.4.1.4 Gutierrez Valdes, N., Häkkinen, S. T., Lemasson, C., Guillet, M., Oksman-Caldentey, K. M., Ritala, A., & Cardon, F. (2020). Hairy root cultures a versatile tool with multiple applications. Frontiers in Plant Science, 11, 33. https://doi.org/10.3389/fpls.2020.00033 Hamidi, E. (2013). Optimization of root production conditions in the periwinkle plant (Catharanthus roseus) and the effect of using the methyl jasmonate on the production of its important medicinal alkaloids [Master's thesis, Ferdowsi University of Mashhad]. Elmnet. https://elmnet.ir/doc/10693900-65281 [In Persian] Hazrati, R., Zare, N., Asghari-Zakaria, R., Sheikhzadeh, P., & Johari-Ahar, M. (2022). Factors affecting the growth, antioxidant potential, and secondary metabolites Hazrati, R., Zare, N., Asghari-Zakaria, R., Sheikhzadeh, P., & Jouhari, M. (2023). Green synthesized Ag nanoparticles stimulate gene expression and paclitaxel production in Corylus avellana cells. Applied Microbiology and Biotechnology, 107, 5963–5974. https://doi.org/10.1007/s00253-023-12683-1 Jaleel, C. A., Gopi, B., Sankar, P., Manivannan, A., Kishorekumar, R. S., & Panneers, L. (2007). Studies on germination, seedling vigour, lipid peroxidation and proline metabolism in Catharanthus roseus seedling under salt stress. South African Journal of Botany, 73(2), 190–195. https://doi.org/10.1016/j.sajb.2006.11.001 Kardoost Parizi, V., & Mahmoudnia Meymand, M. (2016). Investigation of factors affecting the induction and production of hairy roots in the catharanthus roseus plant. The Fourth International Conference on Applied Research in Agricultural Sciences, Tehran, Nikan Institute of Higher Education. https://civilica.com/doc/615958/ [In Persian] Morton, E. R., & Fuqua, C. (2012). Laboratory maintenance of Agrobacterium. Current Protocols in Microbiology, 25(1), Chapter 1, Unit 3D. https://doi.org/10.1002/9780471729259.mc03d01s24 Murashige, T., & Skoog, F. (1962). A revised medium for rapid growth and bio assays with tobacco tissue cultures. Physiologia Plantarum, 15(3). https://doi.org/10.1111/j.1399-3054.1962.tb08052.x Oakeley, H. (2023). Modern medicines from plants: Botanical histories of some of modern medicine’s most important drugs (1st ed.). CRC Press. Ozyigit, I. I., Dogan, I., Hocaoglu-Ozyigit, A., Yalcin, B., Erdogan, A., Yalcin I. E., Cabi, E., & Kaya, Y. (2023). Production of secondary metabolites using tissue culture-based biotechnological applications. Frontiers in Plant Science, 14, 1132555. https://doi.org/10.3389/fpls.2023.1132555 Pan, Q., Mustafa, N. R., Tang, K., Choi, Y. H., & Verpoorte, R. (2015). Monoterpenoid indole alkaloids biosynthesis and its regulation in Catharanthus roseus: A literature review from genes to metabolites. Phytochemistry Reviews, 15(2), 221–250. https://doi.org/10.1007/s11101-015-9406-4 Pandey, A., Jaiswal, D., Agrawal, M., & Agrawal, S. B. (2023). Secondary metabolites biosynthesis and related gene expression under Ultraviolet‐B radiation. In Stress‐responsive Factors and Molecular Farming in Medicinal Plants, 155–168. https://doi.org/10.1007/978-981-99-4480-4_10 Rajendran, J., Pandiyan, M., Karthick, S., Shin, H. W., Choi, S. H., & Ramesh, M. (2023). Methyl jasmonate and salicylic acid as powerful elicitors for enhancing the production of secondary metabolites in medicinal plants: an updated review. Plant Cell, Tissue and Organ Culture, 153, 447–458. https://doi.org/10.1007/s11240-023-02485-8 Sahandi, A., Pazhouhandeh, M., & Mohajjel Shoja, H. (2016). The effect of rolC gene on the medicinal plant Catharanthus roseus. Genetic Engineering and Biosafety Journal, 5(1), 41-50. http://gebsj.ir/article-1-126-fa.html [In Persian] Sajap, A. S., Rozihawati, Z., Omar, D., & Lau, W. H. (2014). Isaria fumosorosea and metarhizium anisopliae for controlling Atteva sciodoxa (Lepidoptera: yponomeutidae), a pest of Eurycoma longifolia. Journal of Tropical Forest Science, 84-91. https://www.jstor.org/stable/23617017 Sathasivam, R., Choi, M., Radhakrishnan, R., Kwon, H., Yoon, J., Yang, S. H., & Park, S. U. (2022). Effects of various Agrobacterium rhizogenes strains on hairy root induction and analyses of primary and secondary metabolites in Ocimum basilicum. Frontiers in Plant Science, 13, 983776. https://doi.org/10.3389/fpls.2022.983776 Sohrabi-Nejad, Z., Marashi, H., & Moshtaghi, N. (2018). Optimization of hairy root cultivation of the medicinal plant Officinalis Calendula for the production of the medicinal compound oleanolic acid. Journal of Plant Research (Journal of Iranian Biology), 3(31). https://plant.ijbio.ir/article_1161.html [In Persian] Tikhomiroff, C., Allais, S., Klvana, M., Hisiger, S., & Jolicoeur, M. (2002). Continuous selective extraction of secondary metabolites from Catharanthus roseus hairy roots with silicon oil in a two‐liquid‐phase bioreactor. Biotechnology Progress, 18(5), 1003-1009. https://doi.org/10.1021/bp0255558 Zare, N., & Hazrati, R. (2025). Seasonal changes in secondary metabolites and antioxidant activity of Corylus avellana. International Journal of Horticultural Science and Technology, 12(4), 435-444. https://doi.org/10 .22059/ijhst.2024.370283.752 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 124 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 25 |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||