| تعداد نشریات | 43 |
| تعداد شمارهها | 1,792 |
| تعداد مقالات | 14,626 |
| تعداد مشاهده مقاله | 38,951,930 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 15,163,670 |
فالگیری بهمثابۀ مکانیزم فرهنگی: تحلیل مضامین فالگفتهها در تعاملات فالگیر و مشتریان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| دوره 15، شماره 1 - شماره پیاپی 52، فروردین 1405، صفحه 59-80 اصل مقاله (828.15 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2025.145913.2135 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| حامد بخشی1؛ وجیهه جلائیان بخشنده* 2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 1دانشیار گروه جامعهشناسی گردشگری، پژوهشکده گردشگری، جهاد دانشگاهی، مشهد، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 2استادیار گروه جامعهشناسی و ارتباطات، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه گلستان، گرگان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| باوجود پیشرفتهای علمی و گسترش عقلانیت در دوران مدرن، باور به امور فراطبیعی مانند فالگیری و پیشگویی آینده همچنان رواج دارد و در قالبهای نوینی چون فال آنلاین، اپلیکیشنهای فالگیری، صفحات اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی گسترش یافته است. از منظر جامعهشناختی، مطالعۀ این باورها ازآنرو اهمیت دارد که شالودههای هستیشناختی یک جامعه یا گروه را آشکار میکند و تحلیل محتوای آنها میتواند دریچهای به سوی درک نیازهای وجودی انسان معاصر باشد. این پژوهش با هدف واکاوی مضامین فالگفتهها، ویژگیهای روایت فالگیر از زندگی و آیندۀ مراجعان، انطباق این روایتها با نیازها و انتظارات مراجعان، و نحوۀ بازنمایی آنها را بررسی کرده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون، گفتههای یک فالگوی زن در شهر نیشابور را در مواجهه با 10 مشتری (7 زن و 3 مرد) با استفاده از نمونهگیری حداکثر تنوع تحلیل کرده است. دادهها ازطریق ضبط و پیادهسازی جلسات فالگیری جمعآوری و با روش تحلیل مضمونی براون و کلارک (2006) بررسی شدند. یافتهها در قالب چهار مضمون اصلی بازنمایی شده است: شناسایی مشکلات (با زیرمضمونهای تهدیدات ناملموس، بلاتکلیفی و آشفتگی، تهدیدات بیرونی، و رویدادهای ناخوشایند)، پیشگویی (با زیرمضمونهای ازدواج و تشکیل خانواده، فرزندآوری، کار و شغل، تحصیل، ثروت و مسائل قانونی)، تجویز راهکار (با زیرمضمونهای انجام مناسک دینی، صبر و سپردن به زمان، و اجتناب از تهدیدات بیرونی) و فرجام (با زیرمضمون نتیجۀ مثبت). این مضامین نشاندهندۀ نقش فالگیری بهعنوان مکانیزمی فرهنگی برای پاسخ به نیازهای روانی-اجتماعی و مدیریت بلاتکلیفی در زندگی مراجعان است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| فالگفته؛ تحلیل مضمون؛ ابهام؛ فرهنگ عامه؛ نیازهای روانی- اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
مقدمه و بیان مسئله از دیرباز در بیشتر جوامع بشری، پدیدۀ فال و پیشگویی همواره حضوری پررنگ داشته است. باوجود پیشرفتهای علمی و رشد عقلانیت در عصر حاضر، باور به امور فراطبیعی[1] ازجمله فالگیری[2] و پیشگویی آینده، نهتنها کمرنگ نشده، بلکه همچنان بسیار رایج است و در اشکال جدیدتری همچون فال آنلاین، اپلیکیشنهای فالگیری، پیجهای اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی گسترش یافته است. امور فراطبیعی یا مافوق طبیعی[3]، همۀ پدیدههایی هستند که انسانها با آن مواجه میشوند و درحال حاضر توضیحی برای آن داده نشده است یا توضیحپذیر نیست (Baker et al., 2016). رامی[4] (2015) پیشگویی را که شامل شیوههایی همچون آیچینگ[5]، تاروت، طالعبینی، فالبینی، کتابشناسی و... میشود، از ابزارهای سنتی برای دستیابی به دانشی فراتر از دانش انسانی میداند و آن را جنبهای جهانی و جاودانه از فرهنگ بشر تلقی میکند. ازنظر او در همۀ فرهنگها، پیشگویی ظرفیتهای مثبت برای حل اختلاف، بهبود وضعیت، مراقبه و بازگرداندن حس ممکنبودن را در شرایطی دارد که همهچیز ناامیدانه به نظر میرسد، و نیز میتواند مضر و فریبنده باشد و در معرض حیلههای شارلاتانها و نقشههای کلاهبرداران قرار گیرد. رامی (Lear, 2003 in Ramey, 2015) بیان میکند که به نظر میرسد مدرنیته با اجتناب از پیشگویی، این مسئله را تا حد زیادی حل کرده است. در یک زمینۀ علمی، عقلگرا و ظاهراً سکولار که ادعا میکند نیاز به پیشگویی را از بین برده است، جدیگرفتن پیشگویی، بیمعنی، پوچ و حتی تهدیدی پنهان برای خود جامعه به نظر میرسد. در بیشتر پژوهشهای علمی نیز، پدیدۀ فال بهعنوان امری خرافی یا شبهعلم مدنظر قرار گرفته است. چنانچه فاضلی (1386) نیز تأکید میکند که بیشتر روانشناسان و متخصصان اجتماعی، رواج فالگیری را بهمثابۀ نوعی کجرفتاری و شیادی در نظر میگیرند یا آن را نوعی کنش زنانۀ غیرمهم میدانند. بهلحاظ جامعهشناختی، مطالعۀ باورهای فراطبیعی به این دلیل اهمیت دارد که شالودههای هستیشناختی[6] یک جامعه یا گروهی از مردم را آشکار میکند. درک واقعیت در خلأ رخ نمیدهد و درک هستیشناختی از نحوۀ عملکرد جهان، توسط سازوکارهای معناسازی همچون نژاد و جنسیت شکل میگیرد؛ برای مثال، علم مردسالار اروپامحور، تفسیرهای به ظاهر عینی از واقعیت مادی را ترجیح میدهد و درمقابل، نظامهای دانش غیرمادی، معنوی و شهودی معمولاً با زنان و افراد بومی و نژادیشده[7] مرتبط هستند (Knof, 2015). همچنین این باورها، از کارکردهای اجتماعی بسیاری برخوردارند؛ برای مثال میتوانند بهعنوان منبع قدرتمندی برای معنا، اجتماع و هویت عمل کنند؛ خردهفرهنگهای زیادی حول علاقه به این پدیدهها شکل میگیرد و وجود دارد و حتی میتوانند بهعنوان جایگزینی برای باورهای مذهبی رایج عمل کنند؛ چنانچه بسیاری از مردم درحال تجربۀ تغییراتی در نحوۀ درک جهان و معنابخشی به آن هستند (Baker & Draper, 2010). این باورها نوعی تعلیق کموبیش آگاهانه از ناباوری به امور غیرممکن و تصمیم برای عبور از مرزهای جهان دنیوی و عقلانیت را نشان میدهد. اگرچه این باورها توسط علم مدرن پشتیبانی نمیشود، منعکسکنندۀ ترسها، آرزوها، نیازها و ادراکات جمعی هستند که ناشی از عدم قطعیت است و میتوانند به نوعی توهم کنترل ایجاد کنند و این امکان را به افراد بدهند که با عدم قطعیت در زندگی کنار بیایند. این باورها نشان میدهند که چگونه اموری که به ظاهر شخصی هستند، توسط بسترها و زمینههای اجتماعی و فرهنگی متفاوت شکل میگیرند. امروزه در هر حوزهای، بازاری از باور وجود دارد که داستانهایی برای محصول یا خدمات خلق میکند و مصرفکنندگان هدف، جذب این روایتها میشوند. یکی از خدمات بازار باور، پیشگویی و فالگیری است. پارک[8] (1963) معتقد است در هر جامعهای که فالگیری در آن رایج است، فهرستی خاص از موقعیتهای مناسب فالگیری وجود دارد که این فهرست میتواند نکات زیادی دربارۀ سرچشمههای فشار و تنش در آن جامعه روشن سازد. فالگیری و پیشگویی با زدودن جنبههای شخصی از انواع اقدامات لازم در فرایند ساماندهی ترتیبات زندگی محلی به آنها مشروعیت میبخشد. او درخواست برای فالگیری را عموماً درخصوص مواردی همچون بیماری و مرگ، انتخاب همسر، موقعیتهای از دست دادن، تعارض حلنشده و اقدامات فردی و جمعی پرکاربرد میبیند که مستلزم تغییر در روابط اجتماعی و شرایط اقتصادی هستند. فالها و پیشگوییها اغلب به طور مبهم و عمومی و در عمدۀ موارد امیدوارکننده است. این نحوۀ بیان به مراجعان و مشتریان این امکان را میدهد که محتوای فال را با وضعیت شخصی خود تفسیر کنند. این امر موجب شده است تا فال علاوهبر کارکرد سرگرمی به ابزاری برای معناسازی، تصمیمسازی و تأمل بدل شود. بهزعم کراکفورد[9] (2018)، کارآمدی یک سیستم معرفتی مثل طالعبینی و پیشگویی همواره به معیارهای درونی میدان اجتماعی وابسته است و ارزیابی آن نه براساس انطباق با واقعیت عینی، بلکه براساس توانایی آن در تولید معنا، ایجاد گفتوگو و تقویت کنش جمعی است؛ ازاینرو، تحلیل محتوای فالها میتواند دریچهای به سوی درک نیازهای وجودی انسان معاصر باشد؛ بنابراین، پژوهش حاضر تلاش میکند تا با واکاوی مضمونهای فالگفتهها دریابد که روایت فالگیران از زندگی و آیندۀ مراجعهکنندگان چه ویژگیهایی دارد که آنها را به خود جلب میکند یا از آنها مشتریانی دائمی میسازد؟ این مضامین چگونه با نیازها و انتظارات مراجعان منطبق است و چهچیزهایی در این گفتهها بازنمایی میشود؟ تحلیل مضامین فال، میتواند لایههای معنایی پنهان در این پدیده را آشکار کند و نشان دهد که چگونه فال در زندگی روزمره و در بستر ساختارهای اجتماعی، روانی و فرهنگی نقش ایفا میکند و محبوبیت و مشروعیت مییابد.
پیشینۀ پژوهش مروری بر ادبیات تجربی فالگیری نشان میدهد که در این حوزه پژوهشهای متعددی انجام شده است. در برخی از مطالعات، فالگیری و مراجعه به فالگیر ذیل رفتارهای خرافی قرار گرفته و عوامل جامعهشناختی مرتبط با آن بررسی شده است. عمدۀ این پژوهشها با رویکرد کمّی و با روش پیمایشی انجام شده است؛ ازجمله صفریشالی و همکاران (1402)، عشایری و همکاران (1401)، افشانی و شیخعلیشاهی (1400)، دهقانی و ابراهیمی (1398)، جانعلیزاده و همکاران (1388)، فروغی و عسگریمقدم (1388)، صفایی و همکاران (1389). همۀ این پژوهشها با استفاده از پرسشنامه به دنبال سنجش میزان خرافهگرایی و عوامل مرتبط با آن در گروههای مختلفی ازجمله دانشجویان، زنان حاشیهنشین و شهروندان شهری بودهاند. این مطالعات بیشتر بر عوامل جمعیتشناختی، اجتماعی و روانی متمرکز شدهاند. صفریشالی و همکاران (1402) شاخصهای توسعۀ انسانی نظیر سطح زندگی، سواد رسانهای، سلامت اجتماعی و جسمانی، سرانۀ مطالعه و توانمندی فردی را بهعنوان متغیرهای معنادار تأثیرگذار بر گرایش به خرافات معرفی کرده و نشان دادهاند که توسعۀ انسانی میتواند بخش درخورتوجهی از واریانس خرافهگرایی را تبیین کند. پژوهش عشایری و همکارن (1401) نشان میدهد که عوامل روانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی درمجموع بر خرافهگرایی تأثیرگذارند، اما عوامل اقتصادی بیشترین تأثیر را دارند. همچنین، تحلیلهای زمینهای این پژوهش تأکید دارد که هویت قومی بر گرایش به خرافه اثر دارد و خرافهگرایی در میان اقوامی چون لرها و ترکها، زنان و ساکنان مناطق روستایی بیشتر مشاهده میشود. زنان بیشتر از مردان به سمت خرافه میروند و ساکنان محیطهای روستایی علاقۀ بیشتری به تبیین امور با خرافات دارند. افشانی و شیخعلیشاهی (1400) خرافهگرایی را در پیوند با متغیرهایی همچون نوگرایی، ازخودبیگانگی، یادگیری اجتماعی و رضایت از زندگی و... بررسی کردهاند و نقش رسانههای جمعی را بهعنوان عامل کاهندۀ گرایش به خرافات پررنگ دانستهاند. دهقانی و ابراهیمی (1398) نیز نشان دادند که احساس ناامنی روانی و اجتماعی با گرایش به خرافات رابطۀ منفی دارد و زنان، بیکاران و دانشجویان مقطع کارشناسی و قوم لر گرایش بیشتری به خرافات دارند. پژوهش جانعلیزاده و همکاران (1388) نشان میدهد که دینداری، جنسیت و سطح تحصیلات تأثیر معناداری بر خرافهگرایی دارد و دینداری مهمترین عامل اثرگذار است. در پژوهش فروغی و عسگریمقدم (1388)، عواملی مانند تحصیلات، نوع شغل و درجۀ مدرنبودن سبک زندگی بهعنوان عوامل تقلیلدهندۀ خرافهگرایی شناسایی شدهاند و نتایج نشان دادهاند که مردان و شهروندان مناطق مرفهتر تمایل کمتری به خرافات دارند. صفایی و همکاران (1389) نیز در پژوهش خود زنان را خرافاتیتر از مردان میدانند و عواملی مانند افزایش سن، احساس نابرابری و از خودبیگانگی را در گرایش به خرافات مؤثر میدانند. گرایش به خرافات با افزایش تحصیلات، درآمد، آگاهی، کنش عقلانی، احساس امنیت و رضایت از زندگی نیز کمتر میشود. در این میان پژوهش عباسزاده و همکاران (1398) تنها مطالعهای است که از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی بهره برده است. محققان تلاش کردهاند تا ازطریق مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته، تجربۀ زیستۀ خرافهگرایی را در میان گروه خاصی از دانشجویان دختر دانشگاه تبریز فهم کنند. این پژوهش، خرافهگرایی را پدیدهای میداند که ریشه درزمینههای ذهنی، اجتماعی و جنسیتی دارد. در این پژوهش، مفاهیمی مانند احساس ناتوانی، نظام مردسالاری، بیهنجاری و پیشینۀ خانوادگی بهعنوان عوامل شکلدهندۀ خرافهگرایی شناسایی شدهاند. در میان مطالعات کیفی درخصوص دلایل و زمینههای فالگیری میتوان به پژوهش سراجزاده و همکاران (1399) اشاره کرد که تجربۀ زیسته و روایتهای زنان تحصیلکرده در شهر رشت را دربارۀ مراجعه به دعانویس و فالگیر بررسی کرده است. این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده نظریۀ زمینهای انجام و دادهها ازطریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۸۱ نفر بهصورت هدفمند گردآوری شده است. تحلیل دادهها به استخراج هشت مقولۀ نهایی و مفهومی مرکزی با عنوان درماندگی و باورهای فرامادی منجر شد. یافتهها نشان دادند که عواملی مانند جامعهپذیری، باور به فرهنگ اینجهانی و آنجهانی، تمایلات روانشناختی، مدرنشدن سازوکارهای فالگیری و دعانویسی، و نقش گروه مرجع ازجمله شرایط زمینهساز این رفتار هستند. همچنین، فضاهای کنش و ترفندها و شگردها بهعنوان مقولات تعاملی محسوب میشوند که ذیل مقولۀ هستۀ درماندگی و باورهای فرامادی متبلور شد. غلامی و قادرزاده (1394) نیز تجربههای زنان سنندجی از فالگیری و دلایل و پیامدهای آن را با رویکرد کیفی و با استفاده ازنظریۀ زمینهای واکاوی کردند. یافتههای حاصل از 30 مصاحبه نشان میدهد که زنان به دلایلی مانند روزمرگی، فشارهای هنجاری، آیندهنگری و فقدان حمایت اجتماعی به فال روی میآورند. فالگیری در تجربۀ آنها کارکردهایی چون فراغت و کاهش اضطراب دارد و بهعنوان پاتوقی زنانه عمل میکند. مقولۀ محوری پژوهش دلالت بر ناامنی در زندگی زنان دارد. در رابطه با تحلیل محتوای فال، فاضلی و همکاران (1392) با رویکردی فرهنگی به فال، فرهنگ ایرانی و زندگی روزمره را از خلال متون عامهپسند بررسی میمیکنند. با بهرهگیری از رهیافت تحلیل گفتمانی تئون ای. ون دایک، ساختار و محتوای فالها تحلیل شد و یافتهها نشان میدهد که جملات فال دارای ویژگیهایی چون کلیگویی، اینهمانگویی، مثبتاندیشی، بیان بدیهیات و تقدیرگرایی هستند و درعینحال بازتابدهندۀ مسائل روزمرۀ مخاطبان نظیر آیندهنگری، مشکلات فردی، ویژگیهای شخصیتی و روابط عاشقانه هستند؛ درنهایت، فالنامهها بهمثابۀ دریچهای برای درک دنیای جوانان و زنان و فهم بهتر از واقعیتها و تحولات دنیای آنها معرفی شدهاند. پژوهش نوذری و همکاران (1389) با عنوان تحلیل گفتمانهای فالگیری در ایران نیز با بهرهگیری از نظریۀ نظم گفتار فوکو و تحلیل گفتمان، تقابل میان گفتمان رسمی-علمی و گفتمان غیررسمی فالگیری را بررسی میکند. این پژوهش نشان میدهد که گفتمان علمی با استفاده از سازوکارهای فوکویی مانند کنارگذاری و تفسیر، فال را بهعنوان امری غیرواقعی، غیرعلمی و فریبنده طرد میکند و کنشگران آن را سادهاندیش و فاقد بینش عقلانی میداند. درمقابل، روایتهای کنشگران فالگیری که اغلب افراد تحصیلکرده هستند، بیانگر فایدهمندی فال در زندگی روزمرهشان است. در میان پژوهشهای خارجی، کوباسووا[10] (2021) در مطالعهای اکتشافی نشان میدهد که انگیزۀ اصلی مراجعه به فالگیران، نیاز به دریافت کمکی است مشابه آنچه مشاوران ارائه میدهند. بسیاری از مردم تایلند دریافت خدمات سلامت روان را با بیماری روانی مرتبط میدانند؛ بنابراین، مراجعه به فالگیران به کاهش انگ اجتماعی درخصوص دریافت خدمات سلامت روان کمک میکند. رایجترین دلایل مراجعه به فالگیران، مواجهه با مسائل شخصی در موقعیتهایی است که برای فرد احساس سردرگمی، ناامنی و اضطراب ایجاد کرده است و تمایل دارند با کمک فالگیر آن را حل کنند. لوپز[11] و همکارانش (2021) تأثیرات همهگیری کووید-19 را بر مصرف محتوای طالعبینی در رسانههای اجتماعی در میان دانشجویان فیلیپینی بررسی کردند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که زنان بهطور معناداری بیشتر از مردان از محتوای طالعبینی استفاده میکنند. به لحاظ متغیرهای روانشناختی، افراد با کنترل کمتر بر موقعیت عدم قطعیت، بیشتر جذب این محتوا میشوند. درمجموع یافتهها نشان میدهد که در شرایط استرسزا همچون همهگیری کووید-19، تمایل به کسب اطمینان خاطر ازطریق طالعبینی در رسانههای اجتماعی افزایش یافته است که به نوعی واکنش انطباقی دربرابر عدم قطعیتهای ناشی از بحران است. کراکفورد (2018) در پژوهشی با استفاده از رویکرد قوممداری و با مشاهدۀ مشارکتی به مصاحبههای عمیق با طالعبینان محلی و مراجعانشان در شهر سدونا[12] (شهری با گرایشهای معنوی قوی) در آمریکا میپردازد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در سدونا، توانایی تفسیر نمودارهای نجومی بهمثابۀ سرمایۀ فرهنگی عمل میکند و قدرت و موقعیت اجتماعی افراد را ارتقا میبخشد. در آنجا طالعبینی به ابزاری برای مشروعیتبخشی به سبک زندگی جایگزین تبدیل میشود و برخلاف تصور رایج، طالعبینان سدونا نه بهعنوان فالگیر که بهعنوان مشاوران توسعۀ فردی شناخته میشوند. معنویتگرایی در این فضا به گونۀ نوعی گفتمان ضدهژمونیک عمل میکند؛ به این دلیل که توسط نخبگان رد میشود و در آنجا دسترسی به این دانش سرکوبشده، قدرت و منزلت اجتماعی به همراه دارد. برگزاری کلاسهای طالعبینی و ستارهشناسی در سدونا نیز به بخشی از اقتصاد محلی معنویتگرا تبدیل شده که در آن انرژی بهجای پول مبادله میشود. جورج و سیلاجا[13] (2018) تکنیکهای روانشناختی بهکاررفته در انواع مختلف فال و طالع بینی را با استفاده از روش تحلیل محتوا بررسی کردند. یافتههای این پژوهش که بر مبنای گفتههای هشت فالگیر است، نشان میدهد که یکسری تکنیک مشترک وجود دارد که فالگیران از آنها استفاده میکنند؛ همچون خوانش سرد[14] و استفاده از سرنخهای ظاهری و واکنشهای رفتاری، اثر بارنوم[15] (توصیفات کلی و مبهم)، ترفند رنگینکمان و بیان موارد متناقض، استفاده از اظهارنظرهای کلی و غیرواضح، زبان قدرتمند و القایی، استخراج تدریجی اطلاعات با طرح سؤالات باز و مبتنیبر واکنش مراجع. رامی (2015) در مقالۀ خود با عنوان تداوم پیشگویی[16] بیان میکند که فرهنگ سرمایهداری جهانی، بهویژه در شکل نئولیبرال آن، شکل منحصربهفرد اما انکارشده از پیشگویی را اجرا میکند و پیشبینیهای اقتصادی، ارزیابی ریسک و مشاورۀ مالی، عملکردی مشابه طالعبینی دارند. در نئولیبرالیسم نگرشی پیشگویانه به بازارها وجود دارد که ما را متقاعد میکند که به تلاش برای بازسازی آینده در تصویر گذشتهای ادامه دهیم که هرگز وجود نداشته است. او پیشگویی را بهمثابۀ نوعی الهیات سیاسی تحلیل میکند که در نظم نئولیبرالی، شانس، تصادف و پیشگویی جای خدا را میگیرد و بازار بهمثابۀ ابزار پیشگویی عمل میکند و در پایان نتیجه میگیرد که نئولیبرالیسم، با تقدسبخشی به تصادف و ریسک، نوعی الهیات سیاسی مدرن است که اقتدار خود را ازطریق ابهام حفظ میکند؛ بنابراین، عدم قطعیت نه یک نقص، بلکه ابزاری برای مشروعیتبخشی به قدرت است و از ترس و امید مردم برای تثبیت سلطه استفاده میشود. آپرز و هاتمن[17] (2006) در بررسی معنویت جدید به بازگشت امر معنوی در فضای فردگرایانۀ مدرن اشاره دارند که فال نیز بخشی از آن است. ازنظر آنها، افراد مدرن بهجای رجوع به ساختارهای کلان از منابع معنایی خرد، متکثر و شخصیشدهای چون فال، تاروت یا نجوم استفاده میکنند. لیلکویست و لیندمن[18] (1998) نیز در بررسی انگیزههای استفاده از طالعبینی نشان دادند که مضامین اصلی مطرحشده در گفتمان طالعبینی عمدتاً شامل «عشق»، «پول» و «کار» است که بهعنوان دغدغههای اصلی مشتریان طالعبینی، بازتابدهندۀ نیازهای عاطفی، مالی و حرفهای افراد است. یافتههای آنها حاکیازآن است که طالعبینی بهعنوان ابزاری برای کاهش عدم قطعیت در این حوزههای کلیدی عمل میکند.
چارچوب مفهومی باوئر و دورانت[19] (1997) سه رویکرد متفاوت را برای مواجهه با مسئلۀ باور عمومی به طالعبینی، پیشگویی و فالگیری پیشنهاد میکنند. ازنظر آنها میتوان این باورها را با رویکرد پوزیتیویستی و اثباتگرایانه، بهعنوان بازماندهای از جهانبینی پیشاعلم در نظر گرفت که در این چارچوب، باور به مواردی از این دست، پدیدهای اجدادی[20] تلقی میشود. رویکرد دوم از منظر انسانشناختی به این پدیده مینگرد و آنرا بهعنوان جهانبینی جایگزینی در نظر میگیرد که بهخودیخود شایسته و درخور توجه و احترام است که در این زمینه هیچ الزامی به قضاوت ارزشی دربارۀ شایستگیهای مربوط به مواضع غیرعلمی و علمی وجود ندارد. در رویکرد سوم میتوان این باورها را از منظر جامعهشناسی بهمنزلۀ تلاش برای کنارآمدن با عدم قطعیتهای مدرنتیۀ متأخر در نظر گرفت که بیشتر مربوط به بافت اخلاقی جامعۀ مدرن است تا سواد علمی. ممکن است افراد در تطبیق احساسات مذهبی خود با زندگی در یک فرهنگ پساصنعتی نامشخص با مشکل مواجه باشند و با این رویکرد، باورهای عمومی دراینخصوص، بخشی جداییناپذیر از مدرنیتۀ متأخر است. چنانچه لش[21] معتقد است طرد بیشتر مردم از حوزههایی که مهمترین تدابیر و تصمیمات در آن اتخاذ میشود، موجب تمرکز روزافزون بر خود گشته است و این تمرکز نتیجۀ نوعی ضعف و ناتوانی است که بیشتر مردم آن را حس میکنند و در پاسخ به تهدیدآمیز بودن جهان، به انواع مختلف رژیمهای روحی، خودیاری و... روی میآورند (جلائیپور و محمدی، 1387: 399). در این چارچوب فال میتواند بهعنوان ابزاری برای به دست آوردن قدرت و کنترل عمل کند. گیدنز (1384) نیز استدلال میکند که مدرنیته با افزایش انتخابها و مخاطراتی که ایجاد کرده، عدم قطعیتهایی را به وجود آورده که در محیطی سکولار، موجب زندهشدن اعتقاد به تقدیر و بخت و اقبال شده است (گیدنز، 1384). در همین راستا، هامر[22] آسترولوژی[23] را هنر پیشگویی برساختۀ فرهنگی میداند و مونک [24] طالعبینی مدرن را بهعنوان نظامی نمادین، عملی آیینی و چارچوبی کیهانشناختی تحلیل میکند که فضایی خلاقانه و سازنده برای مراجعان فراهم میآورد تا دربارۀ خود و مسیر زندگیشان تأمل کنند (Crockford, 2018). چنانچه لوپز (2021) به نقل از مککوی[25] بیان میکند که مردم بیشتر به دنبال امید، فردیت و لذت هستند و خسته از چارچوبهای سختگیرانۀ مذهبی و فرهنگی در جامعه، طالعبینی را بهعنوان وسیلهای برای درمان و کاوش عمیق در درون خود به محدودیتهای جامعه و مذهب میبینند. پینارباشی[26] (2021) معتقد است از زمانی که طالعبینی در رسانههای جمعی رواج پیدا کرده است، طالعبینان ازطریق پیشگوییهای خود، مانند سایر شفادهندگانی که سهم خود را از مدرنیزاسیون، لیبرالیزاسیون و رویکردهای پسامدرن داشتهاند، نقشی اجتماعی ایفا میکنند. اینگلهارت و ولزل (1394) استدلال میکنند که با توسعۀ اقتصادی و گسترش فرهنگ فرامادی، افراد از ارزشهای مادی بقا و امنیت به سمت ارزشهای پسامادی خودبیانگری، معنویت و رشد شخصی حرکت میکنند و این موجب میشود که افراد در دنیای مدرن به اشکال شخصیشدۀ دین ازجمله فال و پیشگویی روی آورند. ازنظر آنها در جوامع مدرن نیاز به تجربههای معنادار وجود دارد، اما شکل آن تغییر کرده و جهانبینی مردم با تجارب کلی زندگی خودشان شکل میگیرد. ازنظر برگر و همکاران (1385) چندگانهشدن زیست جهانهای اجتماعی موجب ناخشنودیهایی میشود که از آن با عنوان بیخانمانی نام میبرد. ساختهای کثرتگرایانۀ جامعۀ مدرن، زندگی افراد را بهطور فزایندهای دستخوش کوچندگی، ناپایداری و تحرک میسازد. انسان مدرن مدام در زندگی روزمرۀ خود بین زمینه ای اجتماعی بسیار متفاوت و متضاد تغییر موقعیت میدهد. جهانی که در آن هرچیز در حرکت دائمی است، جهانی است که در آن دستیابی به هر نوع قطعیت دشوار است. بیخانمانی نشئتیافته از زندگی اجتماعی مدرن در دین هم جلوهگر است و رجوع به معنویت و بازاریشدن باورها، بخشی از تکثرگرایی معنوی است. لاکمن[27] (1967) نیز معتقد است که تمایز ساختاری در جامعۀ مدرن به فرسایش انحصار مسیحی و ظهور همزمان بازاری با اهمیت نهایی منجر میشود. در چنین بازاری، مصرفکنندگان مذهبی بستههای معنایی کاملاً شخصی را براساس سلیقهها و ترجیحات فردی میسازند. ازنظر لاکمن، جنبش عصر جدید نمونهای از این گرایش به بریکولاژ[28] فردی است؛ این جنبش مطالب فراوان روانشناختی، درمانی، جادویی، تا حدودی علمی و قدیمیترِ رازآلود را جمعآوری میکند، آنها را دوباره بستهبندی میکند و برای مصرف فردی و تلفیقگرایی خصوصی بیشتر ارائه میدهد. در بیشتر ادبیات علمی-اجتماعی، اصطلاح عصر جدید یا معنویت برای اشاره به مجموعهای ظاهراً نامنسجم از ایدهها و اعمال معنوی استفاده میشود. عموماً استدلال میشود که بیشتر شرکتکنندگان در این محیط معنوی بهطور همزمان از سنتها، سبکها و ایدههای متعددی بهره میبرند و آنها را در بستههای منحصربهفرد ترکیب میکنند (Luchman, 1967 in Aupers & Houtman, 2006: 204). آدورنو با رویکرد انتقادی جایگاه طالعبینی و ارتباط آن را با ظهور رسانههای جمعی بررسی میکند. او علاقۀ مستمر سوژههای سرمایهداری در دهۀ 1950 (قبل از ظهور نئولیبرالیسم) به طالعبینی را نشاندهندۀ نیاز به اطمینانبخشیهای اقتدارگرایانه در مواجهه با سرنوشتهای ناعادلانه و نابرابر میداند. اقتدارگرایی غیرعقلانی که خود نشانهای از تلاش ناممکن فرهنگ روشنگرای[29] انسانی برای تسلط بر طبیعت است، در وابستگی مداوم به طالعبینی توسط افرادی تجلی مییابد که در سایر جنبهها، عقلگرا، واقعبین و به دنبال به حداکثر رساندن مطلوبیت در مواجهه با کمبودهای اقتصادی و محدودیتهای قانونی هستند. آدورنو (2011) در «ستارگان بر زمین[30]» استدلال کرد که ادامۀ پایبندی به رویههای پیشگویی مانند طالعبینی، بازنمایی تحریفشده از سلطۀ سرمایه بر زندگی ماست (Adorno, 2011 in Ramey, 2015). او معتقد است که طالعبینی با ظهور رسانههای جمعی و همزمان با سویههای غیرعقلانی مدرنیته وارد زندگی مردم میشود و فالگیری بخشی از فرهنگ عامه است که ازطریق توجه و حمایت رسانهها در خدمت صنعت فرهنگ است (Pinarbasi, 2021). آدورنو معتقد است ایدئولوژی طالعبینی شباهت زیادی به ذهنیت افراد با شخصیت قدرتطلب دارد. او با ذکر ویژگیهای این شخصیت همچون خودشیفتگی و تمرکز افراطی برخود، تجربهگرایی سادهلوحانه و جبرگرایی، بر این نکته تأکید داشت که طالعبینی تمایل دارد تا تمام عوامل منفی زندگی را به عوامل بیرونی نسبت دهد و این نشانگر پیوند طالعبینی با شخصیت قدرتطلب است (Bauer & Durant, 1997). پینارباشی (2021) معتقد است مفهوم مصرف که در ابتدا حوزهای از فعالیت اقتصادی بود، یک گام فراتر رفته و به پدیدهای تبدیل شده که زندگی روزمره و حوزههای فرهنگی جامعه را در بر گرفته است. او بیان میکند که طالعبینی از زمان وجود رسانههای جمعی به شکلهای مختلف خود بهعنوان یک کالا باقی مانده و ازطریق فرایندی موازی، بازاری ایجاد کرده است و محصولی که در این بازار معامله میشود، آینده است. علاقه به این حوزهها فراتر از دستهبندیهای طبقاتی است؛ زیرا توسط رسانههای جمعی شکل میگیرند و میتوانند به مناطق دوردست برسند؛ بنابراین، این باورها و اعمال توسط گروههای مختلف ازنظر اجتماعی_فرهنگی پذیرفته شدهاند.
روششناسی پژوهش پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمونی (تماتیک) انجام شده است. تحلیل مضمون یکی از روشهای پرکاربرد در تحقیقات کیفی است که با هدف شناسایی، تحلیل و گزارش الگوهای معنایی (مضامین) در مجموعۀ دادهها به کار میرود (Braun & Clarke, 2006). این روش شامل فرایند نظاممند کدگذاری، طبقهبندی و تفسیر دادهها است تا معانی نهفته در دادهها استخراج شود (محمدپور، 1392). تحلیل مضمونی به دلیل انعطافپذیری و توانایی در کشف الگوهای عمیق در دادههای متنی، برای این پژوهش که به تحلیل گفتههای فالگو در مواجهه با مشتریان پرداخته است، مناسب تشخیص داده شد. جامعۀ پژوهش این مطالعه شامل فالگفتههای فالگیران در بستر فرهنگی-اجتماعی ایران است. فالگفتهها بهعنوان دادههای متنی، بازتابدهندۀ الگوهای گفتمانی و مضامین معنایی هستند که در تعامل با مشتریان شکل میگیرند. مشاهدات اولیه و ادبیات پژوهش (مانند فاضلی و همکاران، 1392) نشان میدهد که فالگفتهها در ایران عمدتاً از ساختار و محتوای مشابهی برخوردارند؛ با تمرکز بر دغدغههای مشترک مشتریان مانند ازدواج، فرزندآوری، کار و شغل، و مسائل مالی. این یکسانی در محتوا و الگوهای گفتمانی، تحلیل گفتههای یک فالگو به مراجعان و مشتریان مفتاوت را بهعنوان نمایندهای از این جامعۀ پژوهش توجیه میکند. نمونهگیری در این پژوهش با رویکرد کیفی و در دو سطح انجام شد: در سطح اول، برای انتخاب فالگیر از رویکرد نمونهگیری حداکثر شدت[31] استفاده شد؛ برایناساس، یک فالگیر زن شاخص در شهر نیشابور انتخاب شد که بهدلیل شهرت، تجربۀ طولانی و تعداد زیاد مشتریان، نمایندهای شاخص از جامعۀ فالگیران در ایران محسوب میشود. فرایند ورود به گفتوگو با این فالگیر ازطریق معرفی اولیه توسط یک واسطۀ محلی (که از مشتریان سابق او بود) آغاز شد. برای گردآوری دادهها، مراجعه و ضبط فالگفتهها ازطریق مشتریان انجام شد. پژوهشگران از مشتریان خواستند تا با حفظ محرمانگی کامل اطلاعات شخصیشان، اجازۀ ثبت و تحلیل فالگفتههای مربوط به آنها را بدهند. مشتریان نیز از فالگیر درخواست میکردند که محتوای فالهای بیانشده ضبط شود و فالگیر نیز با این موضوع مشکلی نداشت. اهداف پژوهش بهطور شفاف برای فالگیر و مشتریان توضیح داده شد و تأکید شد که مطالعه تنها جنبه علمی دارد و هیچگونه قضاوت یا افشای هویت در آن صورت نخواهد گرفت. اقناع فالگیر و مشتریان برای همکاری ازطریق تضمین محرمانگی کامل دادهها و تأکید بر ارزش فرهنگی-اجتماعی مطالعه در حفظ میراث شفاهی فالگیری در ایران انجام گرفت. فالگفتههای بهدستآمده از مشتریان متنوع، که در قالب دادههای صوتی جمعآوری شدند، برای تحلیل مضمونی استفاده شدند. در سطح دوم، برای انتخاب مشتریان این فالگیر، از رویکرد نمونهگیری حداکثر تنوع[32] استفاده شد تا تنوع در ویژگیهای دموگرافیک مشتریان (ازجمله جنسیت، سن، تحصیلات، وضعیت تأهل و شغل) تضمین شود. این روش امکان پوشش طیف گستردهای از تجارب و دغدغههای مشتریان در تعامل با فالگیر را فراهم کرد. نمونۀ پژوهش شامل گفتههای این فالگیر در جلسات فالگیری با 10 مشتری (7 زن و 3 مرد) بود که در قالب 1547 عبارت متنی جمعآوری و تحلیل شدند. فرایند نمونهگیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت، بهطوریکه افزودن دادههای جدید به استخراج مضمون یا اطلاعات جدیدی منجر نشد. به دلیل زنبودن فالگیر و محدودیتهای فرهنگی، مشتریان مرد بهصورت حضوری پذیرفته نمیشدند و فالگیری برای آنها ازطریق مشاهدۀ عکس انجام میشد که به تعداد کمتر مشتریان مرد در نمونه منجر شد. ترکیب ویژگیهای دموگرافیک نمونه در جدول 1 ارائه شده است:
جدول 1- مشخصات مراجعهکنندگان به فالگیر Table 1- Profile of fortune teller's visitors
دادههای این پژوهش ازطریق ضبط صوتی گفتههای فالگو در جلسات فالگیری با مشتریان جمعآوری شد. سپس جلسات ضبطشده بهصورت دقیق پیادهسازی شد تا دادههای متنی برای تحلیل آماده شوند. برای اطمینان از دقت دادهها، پیادهسازیها توسط دو پژوهشگر بهصورت مستقل بررسی و تأیید شدند. تحلیل مضمونی در این پژوهش براساس مدل ششمرحلهای براون و کلارک (2006) اجرا شد که شامل این مراحل است: 1) آشنایی با دادهها که در این مرحله، دادههای متنی حاصل از پیادهسازی گفتههای فالگو بهدقت مطالعه و بازخوانی شد تا پژوهشگر با محتوا و مضامین اولیه آشنا شود؛ 2) تولید کدهای اولیه: در این مرحله دادهها بهصورت نظاممند کدگذاری شد و هر عبارت یا بخش معنادار از گفتههای فالگو بهعنوان یک کد اولیه برچسبگذاری شد؛ 3) جستوجوی مقولهها: کدهای اولیه گروهبندی شد و مضامین اولیه ازطریق شناسایی الگوهای مشترک شکل گرفت؛ 4) بازنگری مقولهها: مضامین اولیه بازبینی و اصلاح شد تا از انسجام و ارتباط منطقی آنها با دادهها اطمینان حاصل شو؛. 5) تعریف و نامگذاری مقولهها: مضامین نهایی تعریف و نامگذاری شدند تا معانی و مفاهیم آنها بهوضوح مشخص شود و 6) تهیه گزارش که درنهایت، یافتههای حاصل از تحلیل مضمونی در قالب گزارش منسجم ارائه شد که در بخش نتایج پژوهش تشریح شده است. برای اطمینان از اعتبار تحلیل، فرایند کدگذاری توسط دو پژوهشگر بهصورت مستقل انجام شد و اختلافات ازطریق گفتوگو و توافق حل شدند. در پژوهش حاضر از هویت تمامی افراد با استفاده از نامهای مستعار محافظت شد و دادهها بهصورت محرمانه نگهداری شدند. همچنین، ضبط گفتههای فالگیر با آگاهی او و مشتریان صورت گرفته است.
یافتههای پژوهش پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش تحلیل مضمونی، گفتههای یک فالگوی زن در شهر نیشابور را در مواجهه با مشتریان مختلف بررسی و واکاوی است. دادهها ازطریق ضبط و پیادهسازی واگویههای فالگو در جلسات فالگیری با 10 مشتری (7 زن و 3 مرد) جمعآوری و تحلیل شد. این فرایند به استخراج چهار مضمون اصلی منجر شد که ساختار گفتمان فالگو را شکل میدهد و به چهار سؤال کلیدی زیر پاسخ میدهد: 1- مشکل چیست؟ (شناسایی مشکلات و چالشهای مشتری) 2- چه اتفاقاتی در آینده رخ خواهد داد؟ (پیشگویی رویدادهای آتی) 3- چه باید کرد؟ (تجویز راهکار برای رفع مشکلات یا تقویت رخدادهای مطلوب) 4- درنهایت چه خواهد شد؟ (فرجام و نتیجۀ پیشگوییها) هریک از این مضمونها با جزئیات، شواهد متنی و تحلیلهای مبتنیبر خطوط تحلیلی اصلی پژوهشگر در ادامه تشریح شده است. این تحلیل نهتنها به درک عمیقتر گفتمان فالگیری کمک میکند، بلکه نقش آن را بهعنوان یک مکانیزم فرهنگی برای مواجهه با بلاتکلیفی و دغدغههای زندگی روشن میسازد.
شناسایی مشکلات مقولۀ شناسایی مشکلات هستۀ اصلی گفتمان فالگو را تشکیل میدهد؛ جایی که او با زبانی خاص و بیشتر انتزاعی، مسائل مشتریان را بهگونهای ترسیم میکند که گویی تهدید یا خطری ناملموس بر زندگی آنها تأثیر گذاشته است. این تهدیدات با اصطلاحاتی ریشهدار در فرهنگ فالگیری مانند «سنگینی»، «بستهشدن»، «چشم سنگین»، «گره در کار افتادن» و «شلوغی» بیان میشود. این مفاهیم که بهصورت عینی مشاهده یا تجربه نمیشوند، به فالگو امکان میدهند تا خود را تنها فردی معرفی کند که قادر به تشخیص و رفع این مشکلات است. برای مثال، فالگو دربارۀ سارا (29ساله، متأهل) اظهار میکند: «تو یه مدتی سنگینی روی زندگیت افتاده» یا دربارۀ بتول (70ساله، متأهل) میگوید: «متأسفانه بستهشدن دوروبَر زندگی بچههات خیلی زیاد دارم میبینم داری» یا برای زهرا (34ساله، مجرد): «یکسری بستهشدن [دارم میبینم] کنارت افتاده. [که] در مورد خودت، یه مقدار [مثل] جادو و بستهشدن دور و برت دارم میبینم. در مورد طالعت (جادو و بستهشدن دور و برت هست). و (در مورد) زندگیت (جادو و بستهشدن دور و برت هست)[33] [که]یه مقدار زمان داره تا [بخواد] تکلیف زندگیت [بخواد] مشخص بشه.» این عبارات بیشتر به رویدادهای ناخوشایندی مانند بیماری، مرگ یا مشکلات خانوادگی اشاره دارد؛ برای نمونه، دربارۀ جواد (34ساله، متأهل): «برای پدر و مادرش هم، یک کم ازنظر جسمی ضعیفن... هزینه پزشکی براشون دارم میبینم؛ ولی الحمدلله مورد خاصی نمیبینم.» این استراتژی فالگو که بر تهدیدات ناملموس تأکید دارد، حس اضطراب و نیاز به مداخلۀ او را در مشتری تقویت میکند؛ علاوهبراین، فالگو از مفاهیمی مانند «بلاتکلیفی»، «شلوغ پلوغی» و «بههمریختگی» برای توصیف آشفتگی در زندگی مشتریان استفاده میکند. بلاتکلیفی بهویژه در موقعیتهای تصمیمگیری، یکی از دغدغههای همیشگی انسانهاست که نهادهای فرهنگی مانند فالگیری، تفال و استخاره برای رفع آن شکل گرفتهاند. فالگو با تأکید بر تردید و دودلی، مشتریان را به پذیرش راهکارهای خود ترغیب میکند؛ برای مثال، او از عباراتی مانند «رفت و برگشت» یا «بلاتکلیفی» استفاده میکند تا حس عدم قطعیت را در مشتری برجسته سازد. همچنین، فالگو هشدارهایی دربارۀ تهدیدات بیرونی ارائه میدهد؛ مانند حسادت اطرافیان، سوءاستفاده، وجود طلسم یا خطراتی از جانب «بیگانگان» (بهویژه دربارۀ مشتریان زن، اشاره به «زن بیوه» یا «زن بیگانه»)؛ برای نمونه، به بتول توصیه میکند: «به اطرافیانت اصلاً اطمینان نکن... اطرافیانت آدمهای خیلی جالبی نیستن.» این هشدارها بیشتر با توصیه به محافظهکاری و پرهیز از «سادگی» همراه است که حس نیاز به هدایت فالگو را در مشتری تقویت میکند. این رویکرد نهتنها مشکلات را پررنگ میکند، بلکه زمینه را برای ارائۀ راهکارهای بعدی فراهم میسازد.
پیشگویی مقولۀ پیشگویی به پیشبینی رویدادهای آینده در زندگی مشتریان اختصاص دارد و با نیازها و دغدغههای اجتماعی و فردی آنها همخوانی دارد. تحلیل دادهها نشان داد که پیشگوییهای فالگو حول پنج مضمون اصلی شکل گرفته است که هریک به جنبهای از زندگی مشتریان اشاره دارد:
ازدواج و تشکیل خانواده ازدواج یکی از دغدغههای اصلی مشتریان، بهویژه افراد مجرد است و فالگو بهطور مکرر به آن میپردازد. این مضمون با یافتههای لیلکویست و لیندمن (1998) همراستاست که «عشق» را یکی از سه مضمون اصلی طالعبینی معرفی کردهاند؛ برای مثال، فالگو به زهرا (34ساله، مجرد) میگوید: «حلقه افتاده برات... ازدواج دارم میبینم.» این پیشگوییها باتوجهبه اهمیت ازدواج در فرهنگ ایرانی، حس امیدواری را در مشتریان تقویت میکند و آنها را به ادامۀ تعامل با فالگو ترغیب میکند.
فرزندآوری مضمون دیگری که به دنبال ازدواج برای فرد پیش میآید و برای زوجین دغدغه است، فرزندآوری است. باتوجهبه اینکه امروزه نزدیک به 20درصد زوجینی که با یکدیگر ازدواج میکنند، بهنوعی درگیر ناباروری میشوند (طاهریپناه و همکاران، 1401)، اینکه در آینده فرزند داشته باشند، بهعنوان دغدغه و موضوع مراجعه به فالگو مطرح میشود؛ برای مثال، در فالگفتههای تکتم (39ساله، متأهل) میگوید: «برای تو جوجه (بچه) دارم میبینم. یک جوجه دستته. یک جوجه بغلت دارم میبینم هست... به همین زودیها برات حاملگی (هست) [افتاده].»
کار و شغل موضوع دیگر مورد اشارۀ بارز فالگو، کار و شغل است. در همۀ جوامع، معیشت انسانهای بالغ عموماً وابسته به کار و حرفهای است که به دست میآورند، آن را ارتقاء میدهند یا از دست میدهند؛ به همین خاطر یکی از محورهای پیشگوییهای فالگو ناظر بر به دست آوردن یا تغییر کار و شغل مشتری در آینده است که با یافتههای کاندوک و فرچی (2014) نیز همنوا است؛ برای مثال، فالگو در واگویههای خود دربارۀ جواد (34ساله، متأهل) میگوید: «در مورد کارش، اول یک حالت توقف (افتاده) و بعد یک مدتی یک تغییر و تحول خوب (کاری) براش افتاده.» همانطور که پیشتر ذکر شد، بعضی اوقات این پیشگوییها با الگوی تهدید-کمک عمل میکنند؛ برای مثال فالگو به ذکر تهدیداتی دربارۀ شغل یا ازدواج اشاره میکند و سپس نوید روزهای بهتر درزمینۀ شغلی، ازدواج و... را میدهد؛ برای مثال دربارۀ سهراب (58ساله، متأهل) میگوید: «کاری که یا شروع کرده یا داره ادامه میده، موقعیت کارش خیلی براش بهتر (میشه) [دارم میبینم]. وضعیتش دارم میبینم که تا نیمۀ دوم سال، از برج 7 و 8 به بعد، در مورد کار جدیدی که شروع میکنه به نفعشه.»
تحصیل یکی از مضامین دیگر که فالگو به آن توجه میکند، تحصیلات آکادمیک و رسمی و اخذ مدرک تحصیلی است. تحصیلات آکادمیک که به اخذ مدرک منجر میشود، بهویژه در جامعۀ ما، رکن و پیشنیاز اساسی برای به دست آوردن شغل و حرفۀ مناسب قلمداد میشود؛ به همین خاطر برای افراد اهمیت زیادی دارد و فالگو هم روی آن انگشت میگذارد؛ برای مثال دربارۀ تکتم (39ساله، متأهل) میگوید: «و یک موقعیت خیلی روشنی (برات دارم میبینم هست). مدرک چی میخوای بگیری؟ برات مدرکگرفتن دارم میبینم. یک مدرک آموزشی برات دارم میبینم.»
ثروت ثروت یکی از عناصر مهم منزلت اجتماعی افراد در جامعه به شمار میرود. بسیاری از مراجعهکنندگان بهنوعی با مشکلات مالی و اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند یا لااقل در دنیای رقابتی امروز به دنبال ارتقای ثروت و درآمد خود هستند؛ به همین خاطر، فالگو در گفتههای خود به افزایش ثروت مخاطبان از دو طریق افزایش درآمدهای ناشی از شغل و حرفه و نیز ثروت حاصل از فروش یک ملک یا به دست آوردن خودرو، منزل یا زمین اشاره میکند؛ برای مثال، دربارۀ سمیه (36ساله، متأهل) میگوید: «وضعیت کارتم، از این کار، جابهجایی برات نمیبینم. معجزه در مورد زندگیت، صد در صد دارم میبینم. ازنظر مالی وضعیتت خیلی بهتر [شدن] دارم میبینم هست [ش]... ازنظر مالی هم [بین 1تا3 وعدۀ نزدیک] پیشرفت خیلیخیلی بهتری برا خودت (هست).»
مسائل قضایی و اداری مسائل قانونی و اداری در جامعۀ ما تأثیرگذاری زیادی بر زندگی افراد دارد. اشارۀ فالگو به این مسائل در برخی موارد ناظر به مسائل قضایی است که دربارۀ دعواهای حقوقی بر سر ملک و میراث است که حلشدن آنها میتواند ثروت درخور توجهی را نصیب فرد کند یا از او بگیرد. فالگو در بسیاری از واگویههای خود حل یک مسئله، مشکل اداری یا قانونی را وعده میدهد؛ برای مثال دربارۀ زهرا (34ساله، مجرد) میگوید: «یک حکم قانونی به نفع خانوادت [دارم میبینم] خورده میشه. [براتون] ... در مورد موقعیت قانونی هم [د م] تا 3وعده نزدیک قراره یک تصمیمگیری خیلی بهتر برات انجام بشه (در مورد موقعیت قانونی هم [دارم میبینم] تا 3وعده نزدیک قراره یک تصمیمگیری خیلی) روشنتری برات انجام بشه. ... (در مورد موقعیت قانونی) تغییر و تحول خیلی بهتر و روشنتری برات ایجاد میشه.»
تجویز راهکار فالگو پس از شناسایی مشکلات و پیشگویی رویدادهای آینده، راهکارهایی برای رفع مشکلات یا حفظ رخدادهای مطلوب ارائه میدهد. این تجویزها حس وابستگی مشتری به فالگو را تأمین کرده و هدف اصلی مراجعه به فالگیری را برآورده میکند. فالگو درخصوص توصیهها و تجویزهایی که به مراجعهکننده میکند، به سه راهکار عمده میپردازد:
انجام مناسک و اعمال دینی فالگو برای حفظ رخدادهای مثبت زندگی و نیز برای رفع ناگواریهایی که پیشگویی کرده است، رفتارهای دینی همچون صدقه، نذر، قربانی (خون) کردن، دعا یا ختم نادعلی را توصیه میکند. این توصیهها معمولاً برای مشکلات کلی و جادویی مانند «چشم بد» یا «سنگینی» ارائه میشوند؛ برای مثال، به سمیه میگوید: «[یه خورده] چشم سنگین دوروبرت [دارم میبینم] هست. [که] حواست باشه. صدقه بده!»
صبر و سپردن به زمان توصیۀ دیگر فالگو که عمدتاً برای رفع ناگواریهای پیشآمده عرضه میشود، صبرکردن و سپردن به زمان است. فالگو در خیلی از موارد از مراجعهکننده میخواهد که درمقابل گرفتاری که برایش پیش خواهد آمد، هیچ اقدامی نکند و بگذارد تا گذر زمان آن را حل کند که بهنوعی دعوت مراجعهکننده به انفعال همراه با امیدواری در مواجهه با مشکلات زندگی است. برای نمونه دربارۀ سمیه میگوید: «[باز] چی نیت کردی؟ [باز یه مقدار میگه] سر جات بشین. [یه مقدار] عجله نکن. بسپر به زمان! (تا) برات درست بشه. بسپر به زمان! تا زمان تکلیفتو مشخص کنه.» گاهی این دعوت به صبر، به شکل توصیۀ سلبی به استرسنداشتن و به اصطلاح «جوشنزدن» بیان میشود. فالگو از مراجعهکننده میخواهد که در مواجهه با آن مشکل آرامش درونی خود را حفظ کند؛ برای مثال دربارۀ حسین (75ساله، متأهل) میگوید: «وضعیت بچههاش سال 92 الحمدالله بهتر (میشه) [شدن دارم میبینم] که قراره یه تغییر و تحول خیلی روشنتری صورت بگیره که از اینکه هستش یه خورده سنگینتر میشه. بعد روبهراه میشه. جوش الکی نزنید در موردش [ان شاءالله].»
اجتناب از تهدیدات بیرونی فالگو به مشتریان هشدار میدهد که از اطرافیان غیرقابلاعتماد، حسادت یا طلسم دوری کنند و محافظهکار باشند؛ برای مثال، به بتول توصیه میکند: «به اطرافیانت اصلاً اطمینان نکن... ساده نباش.» این هشدارها حس نیاز به هدایت فالگو را تقویت کرده و مشتریان را به رعایت احتیاط در روابط اجتماعی ترغیب میکند.
فرجام مقولۀ فرجام به نتیجۀ نهایی پیشگوییها و تأثیر آنها بر زندگی مشتریان اشاره دارد. فالگو با ترسیم آیندهای مثبت، حس امید و اطمینان را در مشتریان تقویت میکند. این پیشگوییها با نیازهای اجتماعی و فردی مشتریان، مانند موفقیت شغلی، ثروت یا حل مشکلات حقوقی همراستا هستند؛ برای مثال، دربارۀ سهراب (58ساله، متأهل): «وضعیت کارش خیلی براش بهتر میشه... از برج 7 و 8 به بعد، کار جدیدی به نفعشه.» این وعدهها با پاسخ به دغدغههای مشتریان، فالگیری را بهعنوان راهکاری برای غلبه بر بلاتکلیفی و ناامیدی تثبیت میکنند. فالگو با ارائۀ تصویری روشن از آینده، مشتریان را به ادامۀ باور به تواناییهای خود و هدایت او ترغیب میکند.
جدول 2- مضامین محوری و انتخابی مستخرج از تحلیل مضمونی فالگفتهها Table 2- Axial and selective themes extracted from the thematic analysis of fortune-telling
بحث و نتیجه پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش تحلیل مضمونی، واگویههای یک فالگوی زن را بررسی و تلاش کرده است تا ساختار فالگفتهها را در مواجهه با مشتریان مختلف تحلیل کند. این تحلیل با شناسایی چهار مقولۀ کلان شامل شناسایی مشکلات، پیشگویی، تجویز راهکار و فرجام نشان داد که فالگیری بهعنوان مکانیزم فرهنگی، نقش مهمی در پاسخ به نیازهای روانی، اجتماعی و وجودی مشتریان ایفا میکند. این یافتهها نهتنها بازتابدهندۀ دغدغههای مشتریان در زمینههایی مانند ازدواج، فرزندآوری، کار و شغل، تحصیل، ثروت و مسائل قانونی است، بلکه نشاندهندۀ توانایی فالگو در شخصیسازی واگویهها براساس ویژگیهای مشتریان و زمینههای فرهنگی-اجتماعی است. تحلیل مضمونی دادهها نشان داد که واگویههای فالگو حول محورهایی شکل گرفته است که با نیازهای بنیادین و دغدغههای مشتریان همخوانی دارد. مضامین استخراجشده شامل ازدواج، فرزندآوری، کار و شغل، تحصیل، ثروت و مسائل قانونی، آیینهای از اولویتهای اجتماعی و فرهنگی جامعۀ ایرانی هستند. این یافتهها با پژوهش لیلکویست و لیندمن (1998) همراستاست که «عشق»، «پول» و «کار» را بهعنوان سه مضمون اصلی طالعبینی معرفی کردهاند. این همخوانی نشان میدهد که فالگیری، بهعنوان پدیدهای فرهنگی به نیازهای جهانی و جاودانه انسانها پاسخ میدهد؛ همانطور که رامی (2015) پیشگویی را جنبهای جهانی و پایدار از فرهنگ بشری میداند. در جامعۀ ایرانی، ازدواج و فرزندآوری بهعنوان ارزشهای محوری فرهنگی، بهویژه برای زنان از خانوادههای سنتی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ ازاینرو، فشارهای اجتماعی برای تشکیل خانواده، این موضوع را به یکی از دغدغههای اصلی مشتریان زن متأهل بدون فرزند تبدیل کرده است. فالگو با تمرکز بر این مسائل، نهتنها به نیازهای عاطفی و اجتماعی مشتریان پاسخ میدهد، بلکه حس امیدواری و کنترل را در آنها تقویت میکند. همچنین، تأکید فالگو بر مسائل مالی و شغلی، بازتابدهندۀ ناامنیهای اقتصادی در جامعۀ معاصر است. همانطور که پارک (1963) اشاره میکند، فالگیری در جوامعی رواج دارد که تنشها و فشارهای خاصی در آنها وجود دارد. در ایران باتوجهبه چالشهای اقتصادی و بیثباتی شغلی، پیشگوییهای مرتبط با کار و ثروت برای مشتریان جذابیت ویژهای دارد.. فالگو با ارائۀ تصویری مثبت از آینده، مانند بهبود وضعیت مالی یا حل مشکلات حقوقی به مشتریان کمک میکند تا با عدم قطعیتهای زندگی کنار بیاید؛ همانطور که بکر و دراپر (2010) باورهای فراطبیعی را منبعی برای ایجاد توهم کنترل دربرابر عدم قطعیت میداند. یکی از ویژگیهای برجستۀ واگویههای فالگو، توانایی او در شخصیسازی واگویهها براساس ویژگیهای مشتریان است. این شخصیسازی که ازطریق مشاهدۀ ظاهری (مانند سن، جنسیت و وضعیت طبقاتی) و پرسشهای ضمنی صورت میگیرد، واگویهها را برای مشتریان معنادار و باورپذیر میکند. برخلاف طالعبینیهای کلی که به اثر بارنوم (Beins, 2010) وابستهاند، فالگو با تکیه بر آگاهی از ویژگیهای مشتری، عبارات را بهگونهای تنظیم میکند که به نظر خاص و مرتبط با وضعیت فردی مشتری بیاید؛ برای مثال، فالگو برای زهرا (34ساله، مجرد) از ازدواج قریبالوقوع سخن میگوید؛ درحالیکه برای بتول (70ساله، متأهل) به مسائل مرتبط با فرزندان و سفر زیارتی اشاره میکند. این تفاوت در واگویهها نشاندهندۀ درک فالگو از نیازهای متفاوت مشتریان براساس سن، جنسیت و موقعیت اجتماعی است. این شخصیسازی که جورج و سیلاجا (2018) آن را به تکنیکهای روانشناختی مانند خوانش سرد و استفاده از سرنخهای ظاهری نسبت میدهند، نقش مهمی در جذب و حفظ مشتریان دارد. فالگو با بهرهگیری از این تکنیکها، حس اعتماد و ارتباط عمیقتری با مشتری ایجاد میکند. این امر با یافتههای سراجزاده و همکاران (1399) همخوانی دارد که نشان دادند، فالگیری در میان زنان تحصیلکرده به دلیل پاسخ به نیازهای روانشناختی و ایجاد حس درماندگی و باورهای فرامادی رواج دارد. فالگو با ارائۀ واگویههایی که به نظر، شخصی و خاص میآیند، مشتریان را به ادامۀ تعامل و بازگشت به او ترغیب میکند. فالگیری بهعنوان مکانیزم فرهنگی به مشتریان کمک میکند تا با بلاتکلیفی و عدم قطعیتهای زندگی کنار بیایند. گیدنز (1384) استدلال میکند که مدرنیته با افزایش انتخابها و مخاطرات، عدم قطعیتهایی را ایجاد کرده که به احیای باور به تقدیر و بخت منجر شده است. در این پژوهش، مقولۀ «بلاتکلیفی» بهعنوان یکی از مضامین کلیدی در شناسایی مشکلات مشتریان برجسته شد. فالگو با استفاده از عباراتی مانند «رفت و برگشت» و «شلوغ پلوغی»، حس تردید و آشفتگی را در مشتریان تقویت کرده و سپس با ارائۀ راهکارهایی مانند صبر و انجام مناسک دینی، آنها را به سمت آرامش و امید هدایت میکند. این رویکرد با نظریۀ لش (جلائیپور و محمدی، 1387) همراستاست که معتقد است تمرکز بر خود در جوامع مدرن ناشی از احساس ناتوانی دربرابر تهدیدات جهانی است. فالگیری بهعنوان یک رژیم معنوی به مشتریان امکان میدهد تا احساس کنترل بر زندگی خود را بازیابند. تجویزهای فالگو بهویژه توصیه به صبر و سپردن به زمان، با تحلیل آدورنو در «ستارگان بر زمین» همخوانی دارد. آدورنو (2011) طالعبینی را محصولی از صنعت فرهنگ میداند که افراد را به سازگاری با وضعیت موجود تشویق میکند(Adorno, 2011 in Ramey, 2015). اگرچه فالگیری در این پژوهش بهطورمستقیم به صنعت فرهنگ مرتبط نیست، تجویزهای فالگو، مانند توصیه به «سپردن به زمان» یا «جوشنزدن»، مشتریان را به انفعال و پذیرش شرایط موجود دعوت میکند. این رویکرد، بهویژه درزمینۀهایی مانند مشکلات شغلی یا خانوادگی به مشتریان کمک میکند تا بدون اقدام عملی مستقیم با اضطرابهای خود کنار بیایند. این یافته با پژوهش لوپز و همکاران (2021) نیز همراستاست که نشان داد در شرایط استرسزا مانند همهگیری کووید-19، تمایل به فالگیری بهعنوان واکنش انطباقی دربرابر عدم قطعیت افزایش مییابد. مبتنیبر این مطالعه، فالگیری نهتنها بهعنوان یک ابزار روانشناختی برای مدیریت بلاتکلیفی، بلکه بهعنوان یک گفتمان ضدهژمونیک نیز میتواند مطرح شود. کراکفورد (2018) در مطالعۀ خود در شهر سدونا نشان داد که طالعبینی میتواند بهعنوان گفتمان ضدهژمونیکی عمل کند؛ زیرا توسط نخبگان علمی و عقلگرا رد میشود و بهعنوان دانشی سرکوبشده، منزلت اجتماعی برای کنشگران آن به ارمغان میآورد. در این پژوهش، فالگو با استفاده از زبانی که ریشه در فرهنگ عامه و باورهای دینی دارد، به مشتریان خود امکان میدهد تا از چارچوبهای سختگیرانه علمی و مذهبی فاصله بگیرند و به معنویت شخصیشده روی آورند. این امر با نظریۀ اینگلهارت و ولزل (1394) همخوانی دارد که معتقدند در جوامع مدرن، افراد به سمت ارزشهای پسامادی مانند خودبیانگری و معنویت حرکت میکنند. فالگیری با ارائۀ بستههای معنایی شخصیشده به مشتریان امکان میدهد تا نیازهای وجودی خود را در قالبهایی غیررسمی و انعطافپذیر برآورده کنند. همچنین، تأکید فالگو بر مناسک دینی مانند صدقه و نذر، نشاندهندۀ پیوند عمیق فالگیری با فرهنگ دینی سنتی است. این مناسک که در فرهنگ عامه ریشه دارد، حس امنیت و ارتباط با سنتهای مذهبی را در مشتریان تقویت میکند. این یافته با پژوهش غلامی و قادرزاده (1395) همراستاست که فالگیری را بهعنوان پاتوقی زنانه و ابزاری برای کاهش اضطراب معرفی کردند. فالگیری در این پژوهش، بهویژه برای زنان بهعنوان فضایی برای تعامل اجتماعی و فراغت عمل میکند که با تحلیل برگر و همکاران (1385) دربارۀ بیخانمانی در جامعۀ مدرن همخوانی دارد. فالگیری بهعنوان بخشی از بازار باورها به مشتریان امکان میدهد تا در جهانی پر از تحرک و ناپایداری، حس ثبات و معنا را تجربه کنند. این پژوهش با محدودیتهایی مواجه بود که باید در تفسیر یافتهها مدنظر قرار گیرد. تمرکز بر گفتههای یک فالگو و تعداد کمتر مشتریان مرد به دلیل شرایط خاص فالگیری (عدم پذیرش حضوری مردان) ممکن است تعمیمپذیری یافتهها را محدود کند. همچنین، تحلیل دادهها در یک زمینۀ محلی (شهر نیشابور) انجام شده و ممکن است بازتابدهندۀ تنوع فرهنگی در سایر مناطق ایران نباشد؛ بااینحال، استفاده از نمونهگیری حداکثر تنوع تلاشی برای کاهش این محدودیتها بود. از منظر نظری، این پژوهش به ادبیات موجود درزمینۀ فالگیری و باورهای فراطبیعی کمک میکند. برخلاف مطالعات کمی که فالگیری را بهعنوان خرافه یا کجرفتاری بررسی کردهاند (صفریشالی و همکاران، 1402؛ عشایری و همکاران، 1401)، این پژوهش با رویکرد کیفی، لایههای معنایی پنهان در گفتمان فالگیری را آشکار کرده و نشان داده است که فالگیری فراتر از یک کنش غیرعقلانی، بهعنوان یک ابزار معناسازی و مدیریت بلاتکلیفی عمل میکند. این دیدگاه با رویکرد انسانشناختی باوئر و دورانت (1997) همراستاست که فالگیری را بهعنوان یک جهانبینی جایگزین، شایستۀ توجه میدانند. همچنین، این پژوهش با تحلیل چارچوب مفهومی لاکمن و بریکولاژ معنوی (Aupers & Houtman, 2006) نشان داد که فالگیری در جامعۀ مدرن بهعنوان بخشی از بازار باورها، بستههای معنایی شخصیشدهای را برای مشتریان فراهم میکند. یافتههای پژوهش حاضر میتواند پیامدهای عملی متعددی برای سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی داشته باشد. باتوجهبه نقش فالگیری در کاهش اضطراب و تقویت حس کنترل، نهادهای اجتماعی میتوانند از این مکانیزمها در برنامههای مشاوره روانشناختی و حمایت اجتماعی بهره ببرند؛ برای مثال، ایجاد فضاهای مشاورهای که به نیازهای عاطفی و وجودی افراد پاسخ دهد، میتواند جایگزینی برای فالگیری باشد. همچنین، باتوجهبه تأثیر عوامل اقتصادی بر گرایش به فالگیری (عشایری و همکاران، 1401)، سیاستگذاریهای اقتصادی که به کاهش ناامنیهای معیشتی کمک کند، میتواند تقاضا برای فالگیری را کاهش دهد. برای پژوهشهای آتی پیشنهاد میشود که مطالعات تطبیقی در مناطق مختلف ایران انجام شود تا تفاوتها و شباهتهای گفتمان فالگیری درزمینۀهای فرهنگی و اجتماعی متفاوت بررسی شود. همچنین، تحلیل گفتمان فالگیری در بسترهای دیجیتال، مانند پیجهای اینستاگرامی و اپلیکیشنهای فالگیری میتواند به درک بهتر تحولات این پدیده در عصر مدرن کمک کند. بررسی تجربۀ زیستۀ مشتریان فالگیری با استفاده از رویکردهای پدیدارشناختی یا روایی نیز میتواند به فهم عمیقتر انگیزهها و تأثیرات فالگیری بر زندگی روزمرۀ آنها کمک کند. این پژوهش نشان داد که فالگیری بهعنوان پدیدهای فرهنگی و اجتماعی، فراتر از کنش خرافی بهعنوان ابزاری برای معناسازی، کاهش اضطراب و مدیریت بلاتکلیفی عمل میکند. گفتمان فالگو با شناسایی مشکلات، پیشگویی آینده، تجویز راهکار و ترسیم فرجام مثبت به نیازهای عاطفی، اجتماعی و وجودی مشتریان پاسخ میدهد. این ساختار گفتمانی که با استفاده از تکنیکهای روانشناختی مانند شخصیسازی و بهرهگیری از باورهای دینی و فرهنگی شکل گرفته، فالگیری را به یک مکانیزم جذاب و مشروع در جامعۀ ایرانی تبدیل کرده است. یافتهها با ادبیات موجود، بهویژه نظریههای آدورنو (Adorno, 2011 Ramey, 2015)، گیدنز (1384) و اینگلهارت و ولزل (1394)، همخوانی دارد و نشان میدهد که فالگیری در جامعۀ مدرن بهعنوان بخشی از بازار باورها، نقش مهمی در پاسخ به عدم قطعیتهای زندگی ایفا میکند؛ بااینحال، برای درک جامعتر این پدیده، پژوهشهای بیشتری درزمینۀهای متنوع و با روشهای مختلف لازم است.
[1] Supernatural [2] Fortune Telling [3] Paranormal [4] Ramey [5] I Ching [6] Ontological [7] Racialized [8] Park [9] Crockford [10] Kubasova [11] Lopez [12] Sedona [13] George & Sylaja [14] Cold Reading [15] Barnum effect [16] The persistence of divination [17] Aupers & Houtman [18] Lillqvist & Lindeman [19] Bauer & Durant [20] Ancestral [21] Lasch [22] Hammer [23] Astrology [24] Munk [25] McKoy [26] Pinarbasi [27] Luchmann [28] Bricolage [29] enlightened [30] The Stars Down to Earth [31] Maximum Intensity Sampling [32] Maximum Variation Sampling [33] تمامی عباراتی که بین دو قلاب قرار گرفتهاند، عین بیان فالگیر هستند که درصورت حذف، عبارت بیانی بهتر خوانده میشود. عباراتی که داخل پرانتز قرار گرفتهاند، عباراتی هستند که به قرینه از گفتههای قبلی فالگو آورده شدهاند و به خوانایی متن و درک آن کمک میکنند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
افشانی، س. ع.، و شیخعلیشاهی، ع. (1400). عوامل اجتماعی-فرهنگی مرتبط با گرایش به خرافات در بین زنان ساکن در مناطق حاشیهای شهر یزد. مطالعات اجتماعی و روانشناختی زنان، 19(2)، 51-92. https://doi.org/10.22051/jwsps.2021.34719.2373 اینگلهارت، ر.، و ولزل، ک. (1394). نوسازی، تغییرفرهنگی و دموکراسی (یعقوب احمدی، مترجم). کویر. برگر، پ.، برگر، ب.، و کلنر، ه. (1385). ذهن بیخانمان، نوسازی و آگاهی (محمد ساوجی، مترجم). نی. جانعلیزاده چوببستی، ح.، بابازادهبائی، ع.، و ابراهیمی، س. (1388). کاوش جامعهشناختی در وضعیت خرافهگرایی دانشجویان دانشگاههای مازندران و صنعتی نوشیروان بابل. راهبرد فرهنگ، 5(22)، 107-128. https://www.sid.ir/paper/502327/fa جلاییپور، ح. ر.، و محمدی، ج. (1387). نظریههای متأخر جامعهشناسی. نی دهقانی، ح. و ابراهیمی، ح. (1398). مطالعۀ احساس امنیت روانی و اجتماعی با گرایش به خرافات، مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه اصفهان. پژوهشهای راهبردی مسائل اجتماعی، 8(4)، 99-122. https://doi.org/10.22108/srspi.2020.118235.1435 سراجزاده، س. ح، جواهری، ف.، و افلاکی، س. (1399). زمینهها و پیامدهای بهرهگیری از دعانویسی و فالگیری مطالعه نمونهای از زنان تحصیلکرده شهر رشت. مطالعات فرهنگی و ارتباطات، 16(61)، 97-120. https://www.jcsc.ir/article_43333.html صفایی، ص.، طیبینیا، م.، و عرفانی، ن. (1389). بررسی عوامل جامعهشناختی مرتبط با خرافات. مطالعات امنیت اجتماعی، 1(21)، 155-182. https://www.sid.ir/paper/461720/fa صفری شالی، ر.، کریمی، ع.، و سیفی، م. (1402). بررسی میزان گرایش به خرافات و ارتباط آن با شاخصهای توسعه انسانی (مورد مطالعه: شهروندان شهر کرج). برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، 14(54)، 187-223. https://doi.org/10.22054/qjsd.2022.66280.2320 طاهریپناه، ر.، حقدوست، ع. ا.، بانشی، م. ر.، صفری، ر.، یونسیان، م.، برکاتی، س. ح.، صالحی، ف.، اکبری، ن.، مطلق، م. ا.، اسلامی، م.، و یزدانپناه، م. (1401). بررسی شیوع ناباروری در ایران در سال 1398. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی. https://nihr.tums.ac.ir/uploads/288/2024/Jun/16/8.pdf عباسزاده، م.، انصاریاوزی، ن.، و بوداقی، ع. (1398). مطالعۀ خرافهگرایی در میان دانشجویان با رویکرد کیفی. مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، 8(4)، 847-872. https://doi.org/10.22059/jisr.2019.266090.748 عشایری، ط.، جهانپرور، ط.، وثوقیاصل، ا.، و حسنزاده، ز. (1401). مطالعۀ عوامل موثر بر گرایش به خرافات در بین شهروندان: فراتحلیل پژوهشهای بازۀ زمانی 1388 الی 1397. پژوهشهای جامعهشناسی معاصر، 11(20)، 393-359. https://doi.org/10.22084/csr.2022.24441.1976 غلامی، ف.، و قادرزاده، ا. (1394). تحلیل تجربههای زنان سنندجی از فالگیری (مطالعه کیفی دلایل و پیامدهای فالگیری). جامعهشناسی کاربردی، 26(2)، 107-124. https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.20085745.1394.26.2.7.3 فاضلی، ن. (1386). فال، فرهنگ و فراغت. رشد آموزش علوم اجتماعی، 35، 12-24. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/119434 فاضلی، ن.، خالدیان، ا.، و رمضانی، ح. (1392). رویکرد فرهنگی به فالنامه مجلات خانواده: تحلیل گفتمان صفحه «ماه به ماه با رازهای خوشبختی» مجله خانواده سبز. مطالعات فرهنگی و ارتباطات، 9(33)، 139-162. https://sid.ir/paper/118058/fa فروغی، ع.، و عسگریمقدم، ر. (1388). بررسی میزان گرایش به خرافات در بین شهروندان تهرانی. راهبرد، 18(53)، 161-191. https://sid.ir/paper/89263/fa گیدنز، آ. (1384). پیامدهای مدرنیت (محسن ثلاثی، مترجم). مرکز. محمدپور، ا. (1392). روش تحقیق کیفی ضد روش 2. جامعهشناسان. نوذری، ح. کریمی، ع.، و غلامی، م. (1389). تحلیل گفتمانهای فالگیری در ایران. مطالعات فرهنگی و ارتباطات، 6(18)، 161-180. https://sid.ir/paper/118096/fa
References Abbaszadeh, M., Ansariozi, N., & Boudaghi, A. (2019). The study of superstitionism among students with qualitative approach. Social Studies and Research in Iran, 8(4), 847-872. .[In Persian] https://doi.org/10.22059/jisr.2019.266090.748 Afshani, S., & Sheikhalishahi, Z. (2021). Socio-cultural factors related to the tendency toward superstition among women living in the suburbs of Yazd. Women's Studies Sociological and Psychological, 19(2), 51-92. [In Persian] https://doi.org/10.22051/jwsps.2021.34719.2373 Ashayeri, T., Jahanparvar, T., Vosoghi, A., & Hassanzadeh, Z. (2022). Studying the effective factors of tendency towards superstitions among citizens: Meta-analysis of researches from 2009 to 2018. Two Quarterly Journal of Contemporary Sociological Research, 11(20), 359-393. [In Persian] https://doi.org/10.22084/csr.2022.24441.1976 Aupers, S., & Houtman, D. (2006). Beyond the spiritual supermarket: The social and public significance of new age spirituality. Journal of Contemporary Religion, 21(2), 201–222. https://doi.org/10.1080/13537900600655894 Baker, J. O., Bader, C., & Mencken, F. C. (2016). A bounded affinity theory of religion and the paranormal. Sociology of Religion, 77(4), 334–358. https://doi.org/10.1093/socrel/srw040 Baker, J. O., & Draper, S. (2010). Diverse supernatural portfolios: Certitude, exclusivity, and the curvilinear relationship between religiosity and paranormal beliefs. Journal for the Scientific Study of Religion, 49(3), 413–424. https://doi.org/10.1111/j.1468-5906.2010.01519.x Bauer, M., & Durant, J. (1997). Belief in astrology: A social-psychological analysis. Culture and Cosmos: A Journal of the History of Astrology and Cultural astronomy, 1(1), 55-71. http://www.cultureandcosmos.org/pdfs/1-1/CandC-1_1 Beins, B. C. (2010). The barnum effect and the psychology of belief. In M. A. Gernsbacher, R. W. Pew, L. M. Hough, & J. R. Pomerantz (Eds.), Psychology and the Real World (pp. 85–92). Worth Publishers. https://www.amazon.com/Psychology-Real-World-FABBS-Foundation/dp/1429230436 Berger, P., Berger, B., & Hansfrried, K. (2006). The homeless mind; modernization and consciousness (M. Savoji, Trans). Ney Publication. [In Persian] Braun, V., & Clarke, V. (2006). Using thematic analysis in psychology. Qualitative Research in Psychology, 3(2), 77–101. https://doi.org/10.1191/1478088706qp063oa Crockford, S. (2018). A mercury retrograde kind of day: Exploring astrology in contemporary new age spirituality and American Social Life. Correspondences, 6(1), 47–75. https://biblio.ugent.be/publication/8590063 Dehghani, H., & Ebrahimi, H. (2020). Studying the feeling of social and psychological security with a tendency toward superstition (Case study: Isfahan University Students). Strategic Research on Social Problems, 8(4), 99-122. [In Persian] https://doi.org/10.22108/srspi.2020.118235.1435 Fazeli, N. (2007). Fortune telling, culture and leisure. Growth of Social Science Education, 35, 12-24. [In Persian] https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/119434 Fazeli, N., Khaledian, E., & RamezaniI, H. (2014). A cultural approach to omen pages in family magazine: discourse analysis of Monthe to Month with Luck Secrets in Khaneveade Sabz Magazine. Cultural Studies & Communication, 9(33), 139-162. [In Persian] https://sid.ir/paper/118058/fa Foroughi, A., & Asgari-Moghaddam, R. (2009). Studying the level of tendency towards superstition among Tehrani citizens. Strategy, 18(53). 161-191. [In Persian] https://sid.ir/paper/89263/fa George, S. V., & Sylaja, H. (2018). A content analysis on psychological techniques used in different fortune telling systems. International Journal of Research in Social Sciences, 8(2), 87-100. https://www.indianjournals.com/ijor.aspx?target=ijor:ijrss&volume=8&issue=2&article=009 Gholami, F., & Ghaderzadeh, O. (2015). An analysis of women’s experiences of the augury (A qualitative study of reasons and consequences of augury). Journal of Applied Sociology, 26(2), 107-124. [In Persian] https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.20085745.1394.26.2.7.3 Giddens, A. (2005). The consequences of modernity (M. Salasi, Trans). Markaz Publication. [In Persian] Inglehart, R., & Welzel, C. (2015). Modernization, cultural change and democracy (Y. Ahmadi, Trans). Kavir Publication. [In Persian] Jalaeipour, H., & Mohammadi, J. (2008). Late theories of sociology. Ney Publication. [In Persian] Janalizadeh Choubbasti, H., Babazadeh Bai, A., & Ebrahimi, S. (2009). A sociological exploration of the superstition status of students at Mazandaran and Noshirvan Universities of Technology in Babol. Culture Strategy, 5(22), 107-128. [In Persian] https://www.sid.ir/paper/502327/fa Knopf, K. (2015). The turn toward the indigenous: Knowledge systems and practices in the academy. Amerikastudien/ American Studie, 60(2-3), 179–200. https://www.jstor.org/stable/44071904 Kubasova, K. (2021). Fortune-tellers as counselors in Bangkok: Exploratory research. International Journal of Mental Health, 52(4), 415–436. https://doi.org/10.1080/00207411.2021.1968570 Lillqvist, O., & Lindeman, M. (1998). Belief in astrology as a strategy for self-verification and coping with negative life events. European Psychologist, 3(3), 202–208. https://doi.org/10.1027/1016-9040.3.3.202 Lopez, K. R. B., Gaticales, N. P., Provido, A. V. C., Santelices, S. M. B., & Arcinas, M. M. (2021). Social contagion of astrol-ogy in the social media amid COVID-19 pandemic. International Journal of Multidisciplinary: Applied Business and Education Research, 2(4), 349–363. https://doi.org/10.11594/ijmaber.02.04.08 Mohammadpour, A. (2013). Qualitative method, counter method 2. Sociologists Publication. [In Persian] Nozari, H., Karimi, A., & Gholami, M. (2010). Soothsaying discourses in Iran, A Critical Analysis. Cultural and Communication Studies, 6(18), 161-180. [In Persian] https://sid.ir/paper/118096/fa Park, G. K. (1963). Divination and its social contexts. The Journal of the Royal Anthropological Institute of Great Britain and Ireland, 93(2), 195–209. https://doi.org/10.2307/2844242 Pınarbaşı, G. (2021). Mass media and astrology as a reflection of the culture industry. Psychology Research on Education and Social Sciences, 2(2), 83-93. https://dergipark.org.tr/en/pub/press/issue/64419/908862#article_cite Ramey, J. (2015). Neoliberalism as a political theology of chance: The politics of divination. Palgrave Common, 1, 15-39. https://doi.org/10.1057/palcomms.2015.39 Safaei, S., Tayebini, M., & Erfani, N. (2010). Investigating sociological factors related to superstitions. Social Security Studies, 1(21), 155-182. [In Persian] https://www.sid.ir/paper/461720/fa Safari Shali, R., Karimi, A., & Seyfi, M. (2023). Investigating the tendency to superstitions and its relationship with human development indicators (Case study: citizens of Karaj). Social Development & Welfare Planning, 14(54), 187-223. [In Persian] https://doi.org/10.22054/qjsd.2022.66280.2320 Serajzade, S., H., Javaheri, F., & Aflaki, S. (2021). Backgrounds and consequences application of prayer healing and divination sample study of educated women in Rasht. Cultural Studies & Communication, 16(61), 97-120. [In Persian] https://www.jcsc.ir/article_43333.html Taheri Panah, R., Haghdoost, A. A., Baneshi, M. R., Safari, R., Younesian, M., Barekati, S. H., Salehi, F., Akbari, N., Motlagh, M. E., Eslami, M., & Yazdanpanah, M. (2022). Prevalence of infertility in Iran in 2019. Ministry of Health and Medical Education. [In Persian] https://nihr.tums.ac.ir/uploads/288/2024/Jun/16/8.pdf | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 256 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 60 |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||