
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,724 |
تعداد مقالات | 14,104 |
تعداد مشاهده مقاله | 34,293,800 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,740,859 |
ترجمان سکوت عرفانی از زبان هوش مصنوعی (مواجهة ربات چتجیپیتی با سکوت عرفانی) | ||||||||||||||||||||||||||||
پژوهشهای ادب عرفانی | ||||||||||||||||||||||||||||
دوره 19، شماره 1 - شماره پیاپی 54، شهریور 1404، صفحه 1-18 اصل مقاله (921.22 K) | ||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jpll.2025.143881.1882 | ||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||
مصطفی میردار رضایی* 1؛ مهسا اسلامی2 | ||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد مهندسی کامپیوتر نرمافزار، دانشکدهی فنی و مهندسی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||
هوش مصنوعی به رباتهایی گفته میشود که توان اجرای وظایفی را دارند که برای اجرای آن کنشها نیاز به هوش انسانی است. یکی از کارکردهای این ماشینهای هوشمند -که گاه فراتر از هوش انسانی ظاهر میشوند- تحلیل و تفسیر متون است. از سویی، قلمرو عرفان، ساحتی است رازناک، مبهم و رمزآلود؛ و ورود به این اقلیم ملزوماتی را میطلبد که پژوهنده از داشتن هوش مناسب برای شناخت و پرداخت آنها ناگزیر است. جستار حاضر که با روش توصیفی-تجربی نوشته شده است، میکوشد تا با ارائة مطالبی حاوی «سکوت عرفانی» بهمثابه دادة ورودی به ربات مدرن «چتجیپیتی»، به سنجش و مواجهة پردازشهای این ربات با موضوع یادشده بپردازد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که ربات چتجیپیتی از ساحت عرفانی متن و تفکیک آن از دیگر حوزهها (ساحت غنایی، حماسی و...) شناخت کافی دارد؛ یعنی در تفسیرها، پس از پردازش دادهها و دریافت این نکته که متن به حوزة عرفان مربوط است، میکوشد تا آن را براساس مفاهیم عرفانی تجزیه و تحلیل کند. شناخت دقیق و درست اصطلاحات عرفانی، دیگر توانمندی ربات هوشمند است. همچنین، تسلط این ابزار هوشمند در فهم زبان رمزی، شناخت بُعد ادبی و لایههای زیرین متن که بیشتر در قالب نمادها نمود مییابند نیز درخور توجه است. با این توضیحات و ازآنجاییکه هوش مصنوعی بهمرور خود را تقویت و ترمیم میکند، چندان دور نیست که بهدستیاری این ابزارهای مدرن و هوشمند، افقهای نوینی در بحث پردازش و فهم متون عرفانی بر مخاطبان این حوزه گشوده شود. | ||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||
هوش مصنوعی؛ ربات چتجیپیتی؛ عرفان؛ سکوت عرفانی | ||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||
. مقدمه سکوت در لغت یعنی «بسیار خاموش؛ با توانایی به سخنگفتن، ترک آن کردن» (فرهنگنامة برخط دهخدا، ذیل واژة سکوت) و در آداب مریدان «به معنی نگهداری سرّ است» (سجادی، 1383، ص. 534). ازهمینرو، برخی از عرفای برجسته (همچون بوعثمان حیری) آن را اصل طریقت دانسته (عطار، 1387، ص. 480) و کسانی مثل ممشاد دینوری نیز معتقدند: «حکیمان که حکمت بافتند، به خاموشی و تفکر یافتند» (قشیری، 1381، ص. 184). سکوت از یکسو، از بایستهترین اسباب نیل به معرفت در راه رشد معنوی است؛ چراکه نزد عرفا، معرفت به خاموشی نزدیکتر است تا به سخنگفتن (عطار، 1387، ص. 383) و از دیگر سو، از امکانهای بایستة «زبانی» در مسیر سلوک محسوب میشود؛ امکانی که در ذیل الهیات تنزیهی قرار میگیرد که در یونان به معنای «نفی» است، نگفتنی (در برابر الهیات تشبیهی که گفتنی) است و ریشة آن نیز با مقولهای از زبان پیوند دارد که به معنای نگفتنی است (Sells, 1994, P. 2). حتی اگر بپذیریم که «خاموشـی نـهتنهـا زفان راست؛ دل را و اندامهای دیگر را نیز خاموشی باید» (قشیری، 1381، ص. 188)، اما با مروری بر آثار عرفا میتوان دریافت که عمده تأکید و تمرکزشان بر مسئلة «زبان» بوده است؛ زیرا در نظر آنان، «عمده عضوی که منشأ افعال ناپسند ظاهری است و به رذایل باطنی منجر میشود، زبان است و هیچکس از شر زبان نجات نمییابد» (نراقی، 1372، ص. 319). برای نمونه، محمد غزالی در کتاب احیای علوم دین، برای زبان و سخنگفتن آفتهایی را متذکر میشود (غزالی، 1352، ج. 3/225-235) که نمای کلی آن را در شکل زیر میتوان مشاهده کرد. شکل 1. آفات زبان و سخنگفتن از نگاه محمد غزالی بههرترتیب، سکوت و سخنگفتن در مسیر سلوک آداب و لوازمی دارد که در باب هریک سخنها رفته است؛ اما درمجموع، بیشتر عرفا و صوفیه، خاموشی و سکوت را بر حرف و سخن ترجیح دادهاند (ر.ک. سلطانی و پورعظیمی، 1393، ص. 133 ـ 132). به تعبیر مولانا:
این خویشکاری سالک (سکوت او) میتواند برآمده از هوش معنوی (SQ) او باشد. توضیح اینکه هوش معنوی و عرفان اشتراکاتی دارند که برخی از آنها عبارتاند از: پرورش فضایل روحی، اعتقاد به مقدّسبودن زندگی، تلاش برای سازگاری با کلّ هستی، داشتن حس تقدّس نسبت به امور ماورایی و... (اسدی، 1397، ص. 35). از سوی دیگر، معنویّت شاکله یا هویتی درونی است که درمسیر ارتقا از مرتبههای نازل انسانی به عوالم فراانسانی اثرگذار است و طی آن موجود فرودست با امیال پست و گذرای زمینی به عمق هستی خود پی میبرد (بلاو، 1385، ص. 612). معنویت حاصل از دیدگاه عرفانی نیز در پی ورارفتن از مرتبههای نازل وجود و فراروی به ساحتهای بالا و تقرب به خداوند است. این معنویت همچنین «جستوجوگر معناست؛ معنایی برای کاملشدن انسان» (آذربایجانی، 1387، ص. 94) و از این منظر، هوش معنوی «بهدلیل پیوندش با معنا، ارزش و پرورش تخیل میتواند به انسان [سالک] توان تغییر و تحول بدهد» (Emmons, 2000, p. 13) و نیز «قادر است که هوشیاری یا احساس پیوند با قدرت برتر یا یک وجود مقدس [خدا] را تسهیل کند یا افزایش دهد» (Zohar & Marshal, 2000). 1-1. چهارچوب نظری هوش مصنوعی (AI) به ماشینهایی گفته میشود که توان انجام و اجرای کارها و وظایفی را دارند که برای اجرای آن کنشها نیاز به هوش انسانی است. به بیانی، این هوش تلاشی برای اعطای ظرفیتهای فکری انسانمانند به مصنوعات مکانیکی است. این ابزار نوین بهسرعت پایگاه و جایگاه خود را بهعنوان یک واقعیت مسلّم، ناگزیر و گریزناپذیر در جهان مدرن پیدا کرده و چه در جهان علم و چه در کیهان عامه، بهدستیاری الگوریتمهای جدید و قدرت محاسباتی بالا، بسیار فراگیر و شایع شده است. انسانها نیز از سویی میکوشند تا با ایجاد مکانیسمی بسیار قدرتمند، از این ابزار مدرن در راستای کشف و سازماندهی واقعیتها بهرهگیری کنند (کیسینجر و همکاران، 1401، ص. 11-12). ایدة اصلی هوش مصنوعی این است که نخست، برنامهای داشته باشیم که یک کامپیوتر یا یک ربات آن را «یاد بگیرد» و در ادامه بتواند از مقیاس «ذهن» انسانی فراتر رود. این ابزار درواقع، «استدلال» را از تجربیات گذشتهاش یاد خواهد گرفت و بسیار باهوشتر از هر انسانی -حتی یک استاد دانشگاه MIT- خواهد شد. در گام بعد، یعنی زمانی که توانمندیهای این هوش از تواناییهای یک انساننما فراتر رفت، میتواند چیزهایی را که در جایی در «بیرون» وجود دارند، مانند موجودات فضایی در فضای بیرونی، را کشف کند (Huang et al., 2025). هوش مصنوعی و رباتها دارای ذهن عاملی متوسط، اما تجربی کمی در نظر گرفته میشوند. توضیح اینکه ذهن عامل به ظرفیتهایی مانند قصد، استدلال، پیگری اهداف، برنامهریزی، برقراری ارتباط و به خاطر سپردن موضوع مربوط میشود. نتایج و اقدامات ذهن تجربی به بیان عواطف، احساس درد یا لذت، احساس فیزیکی و یادآوری مربوط میشود. نوزادان و حیوانات را دارای ذهن تجربی بالا و کمعامل میدانند؛ درحالیکه خدایان ذهنیت بالای عاملی دارند. پس از این منظر، هوش مصنوعی مابین ساحت خدایان و نوزادان و حیوانات قرار میگیرد. ظرفیتهای هوش مصنوعی براساس الگوریتمهای زیربنایی، روشهای آموزشی و دادههای آموزشی متفاوت است. آنچه پیشتر بهمثابه شاهکارهای خیرهکنندة سیستم (کنشهایی نظیر بازی شطرنج، جستوجو در اینترنت، مکالمة صوتی و...) شناسایی شده بود، امروزه امری معمولی و عادی محسوب میشود و پرسش جدید این است که آیا سیستمهای هوش مصنوعی میتوانند ذهن داشته باشند یا خواهند داشت، بحثی که در حوزة علوم شناختی و جوامع فلسفی قرار میگیرد (Shank et al., 2019). فرضیة هوش مصنوعی اذعان میدارد که یک کامپیوتر با برنامهریزی مناسب، واقعاً یک ذهن است .در این ابزار مدرن، فرایند حل مشکل (PSP[1]) چارچوبی است که یک چالش ایجاد کرده و آن را حل میکند. مشکل P در PSP به گونهای تعریف میشود که ویژگیهای آن الزامات، شرایط و ساختار باشد (Kadkhoda & Jahani, 2012). «چت جیپیتی»[2] یکی از آخرین و برترین نسخة رباتهای موجود در هوش مصنوعی است که قابلیت دسترسی برای عموم را دارد و توسط شرکت بزرگ اوپن ای. آی. (OpenAI) تولید شده است (Yardin et al, 2023, P. 2). این ابزار مدرن، در مقایسه با سایر رباتهای برخط (آنلاین) این حوزه، پاسخهای بهتر و درخوری به مسائل مختلف از زبانهای مختلف میدهد. به بیانی دیگر، از بین رباتهای هوشمند، چتجیپیتی یک جهش نو و بزرگ در جهان دانش و هوش مصنوعی به حساب میآید که مربوط است به حوزة علم زبان. این ربات تعامل مدل انسانگونه در هوش مصنوعی را به نمایش میگذارد و وظایف شناختهشدة زبان طبیعی را نیز اجرا میکند. در سالهای اخیر، معماری مدل ترانسفورماتور، بر دنیای پردازش زبان طبیعی غالب شده است. چتجیپیتی یا همان مولد پیشآموزش دادهشده، از اولین مدلهای معماری ترانسفورماتور است که میتواند تولید تحلیل و ترجمة متن را انجام دهد. نسل اول آن دارای محدودیتهایی بود و در نسلهای 2 و 3، این محدودیتها مانند ظرفیت دادهها و... بهبود داده شد (Kocoń et al., 2023, P. 1). گاه برخی از نویسندگان مقالات تلاش میکنند تا این نرمافزار بخشی از مقالة آنها را بنویسد و فهرست آن را مرتب کند (Yardin et al., 2023, P. 2). یکی از قابلیتهای ربات هوشمند چتجیپیتی این است که این ابزار مدرن، آموزش دیده است تا دقیقترین پاسخ را با جزئیاتی درخور به پرسشهای کاربران بدهد (www.openai.com). برایناساس، شیوة این ربات، تعاملی و منطبق بر عمل گفتوگو است؛ یعنی، مخاطب مطالب و پرسشهای مد نظر خود را به این ربات ارائه میکند و ربات نیز به فراخور افق و دادههایی که در ذهن و حافظة ماشینی خود دارد، با مخاطب و پرسنده وارد گفتگو میشود. برایناساس، جستار حاضر که با روش توصیفی-تجربی نوشته شده است، میکوشد تا با ارائة مطالبی حاوی «سکوت عارفانه» بهعنوان دادة ورودی به ربات مدرن و هوشمند «چتجیپیتی»، به سنجش و تحلیل صحت یا عدم صحت پاسخها و پردازشهای این ربات دربارة موضوع مزبور بپردازد. پرسشهای این پژوهش عبارتاند از:
1-2. پیشینة پژوهش درخصوص ساختار و سازوکار «هوش مصنوعی» و «هوش معنوی» بهطور مجزا مطالعاتی انجام شده است، اما درخصوص بررسی هوش معنوی بهوسیلة هوش مصنوعی تاکنون مطالعة خاصی انجام نشده است. شایان ذکر است، برخی مطالعات مشابه، ازجمله مقالة «استفاده از توانایی حل مسئلة هوش معنوی برای هوش مصنوعی» به قلم نوید محمدرحیمی (1393)، ارتباط مستقیمی با مقالة حاضر ندارد.
چنانکه پیشتر نیز بیان شد، ربات چتجیپیتی، ابزاری تعاملی با سازوکار منطبق بر مکانیسم گفتوگو است. از همین روی، در ادامه، یک پرسش در باب سکوت عرفانی و چند متن در قالب نظم و نثر به این ربات داده و نتایج آن تحلیل خواهد شد. پرسش از ربات: «سکوت عرفانی چیست؟» پاسخ ربات: «سکوت عرفانی نوعی سکوت است که فراتر از عدمِ صرفِ صدا است. این سکوت، فضایی است که در آن ذهن آرام میگیرد، افکار متوقف میشوند و فرد بهنوعی آگاهی و شهود درونی دست مییابد. درواقع، سکوت عرفانی ابزاری برای ارتباط با حقیقت، ذات، یا خداوند در نظر گرفته میشود. ویژگیهای سکوت عرفانی:
اهمیت سکوت عرفانی:
درنهایت، سکوت عرفانی یک تجربة شخصی است و هر فرد ممکن است آن را بهشکل متفاوتی تجربه کند. مهمترین نکته، داشتن صبر، تمرین مداوم و گشودن قلب بهسوی این تجربه است» (چتجیپیتی). چنانکه در پاسخ ربات ملاحظه میشود، هوش مصنوعی نهتنها «سکوت عرفانی» را میشناسد، بلکه بهدرستی به مکانیسم آن واقف است و همانطور که در آثار عرفا میبینیم، آن را «ابزاری برای ارتباط با حقیقت، ذات، یا خداوند» میداند. کنشی که «به افزایش آگاهی، شهود و درک عمیقتری از خود و جهان» منجر شود، میتواند «تجربهای متعالی و وصفناپذیری را به ارمغان آورد که فراتر از کلمات است و سبب رشد فردی و معنوی» میشود. 2-1. ارائه و تحلیل دادههایی از نثر عرفانی در ادامه، نمونههایی از جملات یا عبارات برگزیده از متون نثر عرفانی که دربرگیرندة مفهوم «سکوت عرفانی» هستند، به ربات چتجیپیتی ارائه شدهاند که توسط این ابزار هوشمند تحلیل و تفسیر میشوند. سنجش پاسخهای ربات نشان خواهد داد که هوش مصنوعی تا چه اندازه با ساحت و اصطلاحات عرفانی، خاصه «سکوت عرفانی» آشناست و تا چه اندازه میتواند پژوهشگران را درزمینة واکاوی موضوعات عرفانی یاری کند. نخستین داده از متن کتاب شرح شطحیات روزبهان بقلی، عارف مشهور قرن ششم و هفتم است: داده: «چـون جانـان روی بنمایـد، تـو عجـز و خاموشی گزین، تا عجز تو از بهر تو سخن گوید» (روزبهان بقْلی، 1360، ص. 289). پاسخ ربات: «بسیار زیبا! این بیت شعر از مولانا جلالالدین محمد بلخی، عارف و شاعر بزرگ ایرانی است. مفهوم عمیقی در این بیت نهفته است که به زیبایی بیان شده است. درواقع، مولانا در این بیت توصیه میکند که وقتی جمال و جلال جانان (معشوق الهی) بر تو آشکار میشود، تو باید سکوت اختیار کنی و در حالت عجز و ناتوانی فرو بروی؛ چراکه در چنین حالتی، زبانِ حال و عجز تو، خود گویای دل و جان تو خواهد بود و نیازی به سخنگفتن با زبان نخواهی داشت. این بیت، بهنوعی بیانکنندة این است که در برابر عظمت و شکوه الهی، زبان انسان قاصر است و تنها قلب و جان است که میتواند بهدرستی با او ارتباط برقرار کند. این بیت همچنین اشارهای به مفهوم “فنا” در عرفان دارد. یعنی وقتی انسان به اوج عشق و معرفت میرسد، خود را در وجود معشوق فانی میبیند و از خود هیچ اراده و وجودی باقی نمیماند. در چنین حالتی، سخنگفتن و اظهار وجود، خود نوعی حجاب است و سکوت و عجز، بهترین وسیله برای نزدیکی به حقیقت است» (چتجیپیتی). ازآنجاییکه متن بدون نام نویسندة آن به ربات داده شده، میبینیم که هوش مصنوعی باوجود فهم این نکته که داده، متنی عرفانی است (و حتی به اصطلاح عرفانی «فنا» نیز اشاره میکند) و تا حدی از پس تفسیر فحوای آن برآمده، اما دو اشتباه بزرگ دارد؛ نخست اینکه متن را از گونة نظم (شعر) میداند و نه نثر؛ و طبعاً پس از این اشتباه، لغزش دیگر هم سر خواهد زد و آن اینکه متن را متعلق به «مولانا جلالالدین محمد بلخی» میداند. اگر از این دو خطا درگذریم، میتوان تفسیر ربات از متن را پذیرفتهشده دانست. متن بعدی از رسالة وصیت احمد غزالی از عرفای برجستة قرنهای پنجم و ششم است: داده: «اگر وقتی از دل خلوتی یابی، به خود آمیخته مکن؛ تو خاموش گرد و متواری و مراقب میباش. اگر غیری تاختن آرد، با سر وقت ذکر رو که حد کسب اهل طریقت از این بیشتر نیست» (غزالی، 1376، ص. 252). پاسخ ربات: «این متن به نظر میرسد بخشی از یک اثر عرفانی یا صوفیانه باشد و حاوی نکات ارزشمندی است. در اینجا توضیحاتی دربارة مفاهیم اصلی آن ارائه میدهم: توضیح متن:
همانطور که مشاهده میشود، ربات (بدون اشاره به نظم یا نثر بودن متن و همچنین بدون ذکر نام خالق آن) بهدرستی تشخیص میدهد که این متن، بخشی از یک اثر عرفانی یا صوفیانه است و تفسیری که ارائه میدهد هم پذیرفتنی است. غزالی در این متن تأکید میکند که بههنگام خلوت، خاموش باید بود؛ زیرا «بنای سلوک راه دین و وصول به مقامات یقین بر خلوت و غزلت است» (نجمالدین رازی، 1389، ص. 783) و اساساً «خاموشی درست نیاید کسی را تا خلوت نگیرد و توبه درست نیاید تا خاموشی پیشه نگیرد» (قشیری، 1381، ص. 84). ازاینرو، یکی از جلوهگاههای «سکوت» عارفانه در زمان خلوتکردن سالک است؛ بزنگاهی که از شاهراههای تقرب به حق محسوب، و مجموعهای از چند گونة مخالفت با نفس و تحمل ریاضت، از سکوت یا کمگویی، کمخوری طعام، روزه و مداومت بر ذکر و نفی خواطر را شامل میشود (سجادی، 1383، ص. 359). برهمزدن این معادله و سخنگفتن هنگام خلوتی که باید خاموش بود، موجب انقطاع ارتباط با حق و توقف در مسیر سلوک خواهد شد؛ چنانکه حلاج میگوید: «زبان گویا هلاک دلهای خاموش است» (حلاج، 1379، ص. 192) و «زبانهای گویا هلاک گفتههایشان و نفسهای بهکارگرفتهشده، هلاک بهکاربردههایشان است» (حلاج، 1379، ص. 182). و به قول مولونا:
در دادة بعدی نیز که از متن نامههای غزالی به عینالقضات استخراج شده است، غزالی از وجوب سکوت در راه سلوک سخن میگوید و به تعبیری، از سکوت نه بهمنزلة یک توان و قابلیت، بلکه بهمثابه یک الزام و ضرورت ناگزیر یاد میکند؛ سکوت عامدانهای که عارف در راه شناخت باید بدان تن در دهد: داده: «با هیچکس مگوی». ای والله «کَلَّ لِسانُه» سنّت است. در این اقدام صدق، فَاعتَمَد ذلک». (غزالی، 1376، ص. 246). پاسخ ربات: «متن شما شامل عباراتی از متون عرفانی یا دینی به نظر میرسد. بهخصوص بخشهایی که به زبان عربی نوشته شدهاند، ممکن است به نقلقولهای عرفا با آموزههای اسلامی اشاره داشته باشند. در اینجا به برخی نکات اشاره میکنم:
ربات بهدرستی متن را متعلق به اقلیم عرفان میداند و اگرچه در شناخت نویسندة آن ناتوان است، اما حدس میزند که متن به نقلقولهای عرفا با آموزههای اسلامی اشاره دارد. در ادامه، به یکی از مهمترین توصیهها و جایگاه ویژة آن در عالم عرفان، یعنی حفظ اسرار، کنترل زبان و عدم افشای رازها اشاره میکند. سپس از تشویق به سکوت و خویشتنداری در گفتار میگوید. بهراستی نیز غزالی از حدیث «کَلَّ لِسانُه» بهعنوان یک «سنّت» عرفانی یاد میکند و ضرورت سکوت را به سالک یادآور شده و از او میخواهد که تعمداً «با هیچکس مگوی»؛ و اینکه به قول مولانا:
اما برای سنجش هوشِ هوش مصنوعی، دادهای که از متن سیصد و چهل قطعه از تجربیات عرفانی حلاج، عارف نامی قرن سوم هجری، به ربات داده شده است، نه در باب «سکوت» که درخصوص اصطلاح کرانة آن یعنی «ذکر» است و نتیجة آن نیز جالب توجه: داده: «ذکر دورکردن غفلت است. چون غفلت از سر بنده برخاست، حق را ذاکر باشد، اگرچه به زبان خاموش باشد» (حلاج، 1379، ص. 183). پاسخ ربات: «این سخن اشاره به حقیقت و عمق معنای «ذکر» در عرفان دارد. براساس این دیدگاه، ذکر صرفاً به معنای گفتن نام خدا یا اذکار زبانی نیست؛ بلکه حالتی درونی است که موجب دوری از غفلت و توجه به حقیقت الهی میشود. وقتی غفلت از دل انسان برطرف شود و سر وجود او حقیقت باطنیاش به خدا توجه پیدا کند، او در حقیقت به ذکر الهی مشغول است، حتی اگر زبانش خاموش باشد. در این معنا ذکر حالتی قلبی و روحانی است که فراتر از الفاظ و ظواهر قرار دارد. این تغییر نشان میدهد که ذکر واقعی حضور قلب و توجه کامل به حق تعالی است، نه صرفاً تکرار عبارات زبانی» (چتجیپیتی). پیشتر نیز گفته شد که بهزعم عرفا، سکوت فقط مختص به زبان نیست و اندامهای دیگر نیز باید خاموش باشند (قشیری، 381، ص. 188). حلاج هم در تلقی مشابهی اینجا ذکر را فقط مخصوص زبان نمیداند و دامنة آن را به حوزههای وسیعتری میگستراند. چنانکه در متن تحلیل چتجیبیتی نیز مشاهده میشود، این ربات نخست بهدرستی متن را متعلق به قلمرو عرفانی دانسته و در ادامه، در تفسیری درست و دقیق ذکر را نه صرفاً عبارتی زبانی، که حالتی درونی و توجه به محبوب میداند؛ چنانکه میدانیم در معنای ذکر «گفتهاند: ذکر یعنی توجه به محبوب و غفلت از ماسوی» (سجادی، 1383، ص. 402). دادة بعدی از کتاب المواقف والمخاطبات ابوعبداالله محمد بن عبدالجبار بن الحسن النِفّری، عارف و صوفی برجستة قرن چهارم هجری است: داده: «و گفت: حرف، مرا نشناسد و آنچه از حرف است نیز و آنچه میان حرف است هم. و گفت حرف را با زبانِ حرف خطاب کردم. نه زبان، مرا دید و نه حرف» (نفرّی، 1397، ص. 108). پاسخ ربات: «این یک قطعه شعر یا نثر بسیار زیبا و عمیق است. به نظر میرسد که گوینده در این متن، در حال بیان نوعی تجربة عرفانی یا شهودی است که فراتر از کلمات و زبان میرود. این متن عمیق به مسائلی چون هویت، زبان و تجربههای معنوی میپردازد. اجازه دهید تا جنبههای مختلف این عبارت را بررسی کنیم: 1. هویت و نشناختن:
2. محدودیتهای زبان:
3. تجربههای عرفانی:
در تحلیل این متن، ربات اگرچه باز هم در شناخت اینکه متن نظم (شعر) است، یا نثر سردرگم و ناتوان است، اما بهخوبی تشخیص میدهد که این نوشتار «در حال بیان نوعی تجربة عرفانی یا شهودی است که فراتر از کلمات و زبان میرود». در ادامه نیز با اشاره به محدودیتهای زبانی در انتقال مفاهیم و حالات عرفانی، به تجربههای معنوی و عرفانی اشاره میکند. نفّری هم در این متن بر ناتوانی و زبونی زبان و سخن در شناخت محبوب (خدا) تأکید میکند؛ زیرا زبان در این راه نهتنها الکن، محدود و ناکارآمد است، که توانایی دیدار حق را نیز ندارد؛ چراکه «مشاهده راه را بر گفتار میبندد» (استیس، 1367، ص. 289) و چنانکه در متن زیر نیز مشاهده میشود، زبان در این میدان پا به گریز میگذارد؛ لذا بهتر آن است که از سخنگفتن روی گرداند و خموشی گزید: داده: «و گفت تو را آن به که با من خموشی گزینی و تنها به گاه ضرورت سخن گویی و گفت تأثیر نگاه من در همهچیز موجود است و اگر آن را بر زبان بگذارم، زبانت بگریزد!» (نفرّی، 1397، ص. 8). 2-2. ارائه و تحلیل دادههایی از شعر عرفانی نمونههای بعدی، بیتهایی از شعر عرفانیاند که به «سکوت عرفانی» اشاره دارند و بهعنوان داده به ربات چتجیپیتی ارائه شده و توسط آن ابزار هوشمند تحلیل و تفسیر شدهاند. داده:
پاسخ ربات: «این بیت از مولانا جلالالدین محمد بلخی (مولوی) است و معنای عمیقی دارد. به نظر میرسد که شما هم به شعر و عرفان علاقه دارید. معنی این بیت بهطور خلاصه این است: «بس کن؛ زیرا این گفتار زبان، حجابی بر دل و جان است. ای کاش زبان وجود نداشت و قلب من هم آگاه و دانا بود». درواقع، مولانا در اینجا بیان میکند که زبان، با تمام تواناییهایش، گاهی میتواند مانعی برای درک عمیقتر حقیقت و ارتباط مستقیم با دل باشد. او آرزو میکند که ای کاش قلب میتوانست بدون واسطة زبان، درک کند و بیان کند. این بیت، اشارهای ظریف به این موضوع دارد که گاهی کلمات و گفتار نمیتوانند احساسات واقعی و درونی ما را بهطور کامل منتقل کنند. همچنین میتواند به این مفهوم اشاره داشته باشد که درک شهودی و قلبی، گاهی از درک منطقی و زبانی، عمیقتر و واقعیتر است» (چتجیپیتی). در این تحلیل، ربات دیگر بین نظم یا نثر بودن متن تردیدی ندارد؛ ظاهراً مشکل چتجیپیتی این است: متنی را که در قالب نثر دریافت میکند، در نظم یا نثر بودنش شک دارد، اما در متنی که در قالب شعر و بیت میپذیرد، تردیدی ندارد. نکتة دیگر اینکه ربات بهدرستی نام شاعر را ذکر کرده است و اینهم در نوع خودش جالب است. تحلیل ربات هم تقریباً درست است و بهمثابه عرفا و صوفیه که سخن را بهمنزلة غبار و حجاب راه میدانستند و مانع دیدار؛ چنانکه شمس تبریزی میگوید: «از این حجابهای بینهایت میباید گذشتن، آنجا که معنی است سخن کجاست و معنی کجا؟» (شمس تبریزی، ۱۳۶۹، ج. 1/118). و در ادامه، از درک شهودی و قلبی میگوید که کیفیتی ناب است در فرایند سلوک؛ چراکه دیدار و تجلّی حق «تأثیر انوار حق باشد به حکم اقبال بر دل مقبلان که بدان شایستة آن شوند که به دل مر حق را ببینند» (هجویری، 1389، ص. 504). داده:
پاسخ ربات: «این بیت شعری زیبا و پرمعناست که به زیبایی مفهوم گستردگی و عمق را بیان میکند. «معانی هرگز اندر حرف ناید»: در عرفان، «معانی» اشاره به حقایق و اسرار باطنی و الهی دارد. این حقایق از جنس نور، شهود و تجربههای روحانی هستند که فراتر از درک حسی و عقلی قرار میگیرند. کلمات و حروف، ابزاری محدود و دنیوی هستند که برای انتقال مفاهیم ظاهری به کار میروند. اما معانی باطنی، آنچنان لطیف و فراتر از ادراک حسی و عقلی هستند که نمیتوان آنها را بهطور کامل در قالب کلمات و عبارات محدود جای داد. بهعبارتی، زبان در برابر عظمت حقایق باطنی، ناتوان و الکن است. درواقع، این مصرع به این نکته اشاره دارد که زبان و کلام، اگرچه ابزار ارزشمندی برای بیان ظواهر امور هستند، اما درنهایت نمیتوانند تمامیت و عمق حقایق عرفانی را بیان کنند؛ زیرا تجربههای شهودی و باطنی، شخصی و غیرقابل انتقال کامل هستند. «که بحر قلزم اندر ظرف ناید»: این مصرع، تشبیهی است برای درک بهتر مفهوم مصرع اول. «بحر قلزم» یا دریای سرخ، نمادی از عظمت، گستردگی و بیکرانی است. در عرفان، این دریا میتواند نمادی از دریای وجود، دریای معرفت الهی یا دریای عشق باشد. ظرف نیز نمادی از ذهن محدود انسان است. همانطور که نمیتوان تمامیت و عظمت دریای سرخ را در ظرفی کوچک جای داد، معانی و حقایق باطنی نیز آنقدر وسیع و عمیق هستند که نمیتوان آنها را در ظرف محدود ذهن و کلام جای داد. این تشبیه بیانگر این است که تلاش برای محدودکردن حقایق عرفانی در قالب کلمات، کاری بیهوده و نشدنی است. تفسیر عرفانی کلی بیت: از منظر عرفانی، این بیت بیانگر این است که حقایق و اسرار الهی آنقدر عظیم و گسترده هستند که فراتر از زبان و بیان قرار میگیرند. این حقایق را تنها میتوان با شهود، تجربههای باطنی و فنای نفس درک کرد و زبان از بیان کامل آنها عاجز است. این بیت اشارهای ظریف به محدودیت زبان در برابر عظمت معنوی دارد و ما را دعوت به فراتررفتن از کلمات و توجه به شهود و تجربههای درونی میکند. درواقع، این بیت به ما یادآوری میکند که حقیقت نهایی را نه در کلمات، بلکه در قلب و روح خود باید جستجو کنیم. این بیت یادآوری میکند که:
درخصوص محدودیت زبان در راستای بروز حقایق معنوی پیشتر سخن گفته شد. در اینجا هم مشاهده میشود که تحلیل ربات بسیار مبسوط و پذیرفتنی است. گنگبودن زبان و نارسایی لفظ در معنا، یکی از مهمترین دغدغههای عرفاست که در بیت زیر نیز میتوان مشاهده کرد:
داده:
پاسخ ربات: «این ابیات از مولانا جلالالدین بلخی است که در آن به محدودیت زبان در بیان حقیقت اشاره میکند. مولانا در اینجا میگوید: «لفظ در معنا همیشه نارساست»: واژهها و زبان نمیتوانند بهطور کامل و دقیق معانی عمیق و حقیقی را منتقل کنند. «زان پیمبر گفت قد کل لسان»: به همین دلیل، پیامبر فرمود که زبانها در بیان حقیقت محدود و ناکامل هستند. «نطق اسطرلاب باشد در حساب»: سخنگفتن مانند اسطرلابی است که فقط میتواند سایهای از واقعیت را نشان دهد. «چه قدر داند ز چرخ و آفتاب»: اسطرلاب چه میداند از حقیقت کامل آسمانها و خورشید؟ به همان شکل، زبان و کلام نمیتوانند ذات و حقیقت مطلق را بازنمایی کنند. مولانا در این ابیات تأکید دارد که حقیقت و معنا فراتر از محدودة زبان و الفاظ است و برای درک آن باید از سطح ظاهری فراتر رفت» (چتجیپیتی). در این نمونه نیز ربات بهدرستی نوع متن، یعنی شعر و شاعر ابیات را تشخیص داده است. در تحلیل متن نیز یکراست به سراغ بحث «محدودیت زبان در بیان حقایق» میرود. داده:
پاسخ ربات: «این بیت زیبا از ادبیات فارسی نمایانگر مفهومی عمیق و قابلتأمل است. تحلیل عرفانی این بیت را میتوان براساس مضامین رایج در ادبیات عرفانی، مانند سکوت، تأمل، و توجه به حقیقت درونی، ارائه کرد:
پیام کلی: بیت تأکید دارد که انسان باید از سرگرمشدن به ظواهر دنیا و سخنان بیارزش پرهیز کند و با سکوت و مراقبه، ذهن خود را از آشفتگی دور کرده و به حقایق عمیقتر و پایدارتر هستی توجه کند. این فرایند، مسیر نزدیکی به خداوند و کشف حقیقت است» (چتجیپیتی). مضمون این بیت نیز در ادامة مفهوم بیتهای پیشین است که زبان و سخن نزد عرفا بهمثابه حجاب دل و جان است و گفتوگوی ظاهری غبار راه سلوک. برایناساس، تحلیل ربات پذیرفتنی است. چتجیپیتی در تفسیر این بیت، به اصطلاحاتی عرفانی، نظیر سکوت و خاموشی، توجه به حقیقت درونی، حضور، مراقبت و هوشیاری عرفانی اشاره میکند و سخن را غبار راه حقیقت میداند. از سوی دیگر، آنچه در این تحلیل و تحلیلهای پیشین مهم و درخور تأمل است، توجه به بُعد ادبی و شناخت لایة زیرین متن است؛ بدینترتیب که ربات در تحلیلهایش بهدرستی از شگرد «نماد» یاد میکند و در تفسیرهایش میکوشد تا به رمزگشایی آن نمادها بپردازد. داده:
پاسخ ربات: «این شعر از هوشنگ ابتهاج (سایه) است و سرشار از احساس و لطافت است. در اینجا به تفسیر کوتاهی از ابیات میپردازیم: بیت اول: “گر تو به شکرخنده دهان بگشایی / بند غمم از سینة جان بگشایی”
بیت دوم: “خاموشی تو همه ز گفتار من است / من لب بستم تا تو زبان بگشایی”
تفسیر کلی: در این شعر، شاعر با زبان احساس و عاطفه، به بیان عشق و دلبستگی خود به معشوق میپردازد. او بیان میکند که لبخند معشوق، آرامشبخش جان اوست و سکوت معشوق، نتیجة سخن گفتن اوست. شاعر فداکارانه، سکوت میکند تا معشوق زبان بگشاید. این شعر، سرشار از عشق و لطافت است و به زیبایی، رابطة عاشق و معشوق را به تصویر میکشد» (چتجیپیتی). اگرچه ربات اینبار نیز متن را شعر تشخیص میدهد، اما در شناخت شاعر آن اشتباه فاحشی دارد؛ لغزشی در حد چند قرن! به فراخور این تشخیص نادرست (ابتهاج بهجای غزالی)، نوع تحلیل ربات نیز نادرست ارائه میشود؛ زیرا متن از بافت و ساحت عرفانی خارج شده و وارد فضایی غنایی و احساسی میشود. حرف غزالی آن است که ثمرة سکوت سالک این است که حق سخنگو خواهد بود؛ اما ربات این سکوت را فداکاری شاعر میداند و... . در بیتهای زیر نیز تأکید مولانا بر «سکوت» برای شنیدن سخن حق است: داده:
پاسخ ربات: این ابیات زیبا به یکی از مفاهیم عمیق عرفان و سکوت معنوی اشاره دارند. در اینجا دعوت به سکوت شده است؛ اما سکوتی که نه صرفاً بیکلامی، بلکه نوعی آرامش درونی و خاموشی ذهن برای شنیدن و درک چیزی فراتر از زبان و بیان انسانی است. «دم مزن تا بشنوی از دمزنان»: در این مصرع، شاعر تأکید میکند که برای شنیدن حقایق معنوی که از اهل دل و اهل معنا (دمزنان) تراوش میکند، باید زبان را خاموش و گوش دل را باز کرد. این حقیقت فراتر از توانایی زبان در بیان است. «دم مزن تا بشنوی زان آفتاب»: «آفتاب» در اینجا نمادی از حقیقت مطلق، نور الهی یا تجلی خداوند است. سخن این است که آن نور در کتابها و سخنان معمولی نمیگنجد، بلکه باید با سکوت و دلسپردن آن را یافت. «دم مزن تا دم زند بهر تو روح»: روح، که در اینجا نمایندة جان الهی یا نیروی قدسی است، تنها زمانی به تو نزدیک میشود که از هیاهو و سروصدای نفسانی رها شوی. «آشنا بگذار در کشتی نوح»: این مصرع یادآور داستان نوح و کشتی اوست که نمادی از نجات و رهایی است. شاعر توصیه میکند که در مسیر معنوی، دل و ذهن خود را از هر مانعی آزاد کنی تا این کشتی تو را به ساحل حقیقت برساند» (چتجیپیتی). بررسی نمونههای فوق نشان میدهد که ربات هوشمند چتجیپیتی با شناخت گسترة عرفان و وقوف بر مکانیسم آن، قدرت تفکیک متن مربوط به این حوزه را از دیگر اقلیمهای ادبی دارد. این نخستین و بایستهترین گام درزمینة تحلیل متن است؛ زیرا اگر ربات در نخستین گام خود اشتباه کند، کل فرایند تحلیل بیاعتبار خواهد بود. اما چتجیپیتی با تشخیص درست ساحت عرفانی متن میکوشد تا دادهها را بر مبنای مفاهیم عرفانی تحلیل و تفسیر کند و پردازش خود را با مضامین قلمروهای دیگر، یعنی ساحتهای غنایی، حماسی و... نیامیزد. از سوی دیگر، بررسی درست متن عرفانی ملزوماتی را میطلبد که مهمترین آن داشتن فهم دقیق و صحیح از واژهها و اصطلاحات حوزة عرفان است و تا این ابزار بایسته مهیا نباشد، عمدة تحلیلها ناقص و ابتر خواهد بود. بررسی دادههای این جستار نشان میدهد که یکی از توانمندیهای درخور توجه چتجیپیتی، شناخت کافی و درست از لغات و تعبیرات عرفانی است. این ربات هوشمند هم بهخوبی کلمات و اصطلاحات عرفانی را میشناسد و هم در تبیین و توضیح آن مفاهیمِ جاری در بستر متن، کارآمد است. برخورداری ربات هوشمند از پردازش زبان طبیعی ([3]NLP) در کنار مزایایی همچون استخراج خودکار دادهها، صرفهجویی در زمان و منابع، تسریع در روند بررسی و...، رایانهها را قادر میسازد تا زبان انسان را درک و تفسیر کنند و آن را به ابزاری ایدئال برای استخراج دادههای مرتبط از مجموعة وسیعی از اطلاعات متنی تبدیل میکند. با استفاده از الگوریتمهای NLP، محققان میتوانند فرایند استخراج را خودکار کنند و تلاش دستی مورد نیاز را به میزان چشمگیری کاهش دهند (Hill et al., 2023). یکی از منصههای بروز و ظهور این مورد آن است که توانایی چتجیپیتی در بررسی متون عرفانی، تنها مختص به پردازش و تشریح ظاهر متن نمیشود و شاید بتوان گفت، بایستهترین توانایی این ربات هوشمند در فهم زبان رمزی، شناخت بُعد ادبی و درک لایههای زیرین متن و رمزگشایی آنهاست؛ عناصری که عمدتاً در هیئت نمادها بروز و ظهور مییابند و پرداختن به آنها مستلزم برخورداری از دانشهای عرفانی و ادبی است. معماری چتجیپیتی براساس معماری ترانسفورماتور است و طراحی ترانسفورماتور مبتنیبر مفهوم مکانیزمهای
خود توجهی است که مدل را قادر به پردازش میکند (Banik et al., 2024, P. 104). چارچوب ترانسفورماتور از پیش آموزشدیده(GPT) که معماری چتجیپیتی بر آن استوار است، تاکنون چندین بازنگری را پشت سر گذاشته است که هرکدام پیشرفتهای بسیاری در اندازة مدل، دادههای آموزشی و تنظیم دقیق داشته است. این تغییرات سبب شدهاند ربات ظرافتهای پیچیدة زبان را تشخیص دهد و پاسخهای قابلفهم و مناسبی برای موقعیت داده شده، ارائه دهد (Banik et al., 2024) میشود. بهمنظور بهرهوری بیشتر از این ربات هوشمند درزمینة تحلیل متون، بهویژه متون عرفانی که گاه فهم آن دشوار است و نیز برای انتخاب یک معنای درست از بین چند معنای ارائهشده، میتوان را ربات آموزش داد تا نخست پاسخی مختصر دربارة موضوع ارائه کند و درصورت ورود بحث به نکات پیچیده و فنی، با طرح پرسشهای بیشتر، پاسخ صحیح را در راستای مفهوم مورد نظر ارائه دهد. بهاینترتیب، هوش مصنوعی بهمثابه یک مولد عمل کرده، دادههای جدیدی را براساس الگوها و ساختارهای آموختهشده از دادههای موجود ایجاد میکند. این کار با استفاده از تکنیکهای یادگیری عمیق و شبکههای عصبی برای تجزیهوتحلیل امکانپذیر است؛ یعنی، برخی مفاهیم عرفانی بهصورت دقیق و براساس کارکرد سیستم زیستی عصبی انسان، به ربات آموزش داده شود تا ربات براساس آنچه آموخته، درصدد تحلیل این متون برآید. نتیجهگیری قلمرو عرفان، ساحتی است رازناک، مبهم و تودرتو؛ و ورود به این اقلیم ملزوماتی را میطلبد که پژوهنده از شناخت و پرداخت آنها ناگزیر است؛ چراکه زبان رمزی، ساحت معرفتی و انباشت مفاهیم در لایههای زیرین متن با سایر حوزهها متفاوت است. به تعبیری، اگر ساحت عرفانی و مستلزمات آن بهخوبی درک و فهم نشود، تحلیل برآمده از آن نیز درست و متقن نخواهد بود. با این توضیحات، در بررسی دادههای این پژوهش (با موضوع «سکوت عرفانی») توسط ربات هوشمند چتجیپیتی چند نکته حائز اهمیت است. نخست اینکه ربات مزبور از ساحت عرفانی متن و تفکیک آن از دیگر حوزهها (ساحت غنایی، حماسی و...) شناخت کافی دارد؛ یعنی در تفسیرها، پس از پردازش دادهها و دریافت این نکته که متن مربوط است به حوزة عرفان، میکوشد تا آن را براساس مفاهیم عرفانی تجزیهوتحلیل کند. در پردازش دادههای این پژوهش، چتجیپیتی تنها یکبار در شناخت و تفکیک ساحتها دچار لغزش شد و آنهم بهسبب این بود که در تشخیص خالق متن اشتباه کرد و بهجای احمد غزالی، متن را متعلق به هوشنگ ابتهاج دانست. با همین خطا، اشتباه بعدی نیز سر زد و آن اینکه بهجای تحلیل متن در بافت عرفانی، آن را در بافت غنایی تحلیل کرد. این نکته نشان میدهد که هوش مصنوعی تا اندازهای میداند که کدام شاعر متعلق به کدام ساحت است! یکی دیگر از کاستیهای این ابزار آن است که وقتی دادهای در قالب «نثر» به آن ارائه میشود، در تشخیص «نظم» یا «نثر» بودن آن دچار تردید میشود (این مشکل در بخش دادههای شعری دیده نشد). شناخت دقیق و درست اصطلاحات عرفانی، دیگر توانمندی ربات هوشمند است. چتجیپیتی هم واژهها و اصطلاحات این حوزه را میشناسد و هم هنگام تحلیل متن بهخوبی از آنها بهره میگیرد و به آنها میپردازد. همچنین، تسلط این ابزار هوشمند در فهم زبان رمزی، شناخت بُعد ادبی و لایههای زیرین متن که بیشتر در قالب نمادها نمود مییابند نیز درخور توجه است. با این توضیحات و ازآنجاییکه هوش مصنوعی بهمرور خود را تقویت و ترمیم میکند، چندان دور نیست که بهدستیاری این ابزارهای مدرن و هوشمند، بهزودی افقهای نوینی در بحث پردازش و فهم متون عرفانی بر روی مخاطبان این حوزه گشوده شود. [3] Natural Language Processing | ||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||
آذربایجانی، مسعود (1387). روانشناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی. سمت. استیس، والترترنس (1376). فلسفه و عرفان (بهاءالدین خرمشاهی، مترجم). سروش. اسدی، زهرا (1397). هوش معنوی در ادب عرفانی با تکیه بر اندیشههای مولانا. فصلنامه تخصّصی زبان و ادبیات فارسی، 14(57)، 28-50. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1675774/text بلاو، آنماری (1385). روانشناسی اجتماعی) مقدمهای بر نظریهها و آیینها) (سیدمحمد دادگر، مترجم). آوای نور. حلاج، حسین بن منصور (1379). مجموعه آثار حلاج (قاسم میرآخوری، محقق و مترجم). یادآوران. روزبهان بقْلی فسایی شیرازی (1360). شرح شطحیات (تصحیح و مقدمة هانری کربن). انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران، کتابخانة طهوری. سجادی، سیدجعفر (1383). فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی. انتشارات طهوری. سلطانی، منظر، و پورعظیمی، سعید (1393). بیانناپذیری تجربة عرفانی با نظر به آرای مولانا در باب صورت و معنا. ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی، 10(34)، 131-159. https://journals.iau.ir/article_511575.html شبستری، محمود بن عبدالکریم (1371). گلشن راز (به اهتمام احمد مجاهد و محسن کیایی). منوچهری. شمس تبریزی، ملکداد (1369). مقالات شمس (محمدعلی موحد، مصحح). خوارزمی. عطار، فریدالدین محمد (1387). تذکرة الاولیا (محمد استعلامی، مصحح). زوار. غزالی طوسی، ابوحامد امام محمّد بن محمّد (1352). احیاء علومالدین (مؤیّدالدّین محمّد خوارزمی، مترجم؛ به کوشش حسین خدیوجم؛ ج. 3). انتشارات بنیاد فرهنگ ایران. غزالی، احمد (1376). مجموعة آثار فارسی احمد غزالی (به اهتمام احمد مجاهد). مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. کیسنجر، هنری، اشمیت، اریک، و هوتنلرچر، دانیل (1401). عصر هوش مصنوعی و آیندة ما انسانها (علی علیپناهی، مترجم). ذهنآویز. قشیری، عبدالکریم بنهوازن (1381). رسالۀ قشیریه (ابوعلی حسن بن احمد عثمانی، مترجم؛ بدیعالزمان فروزانفر، مصحح). انتشارات علمی فرهنگی. محمدرحیمی، نوید (1393). استفاده از توانایی حل مسئلة هوش معنوی برای هوش مصنوعی. دومین کنفرانس بینالمللی دستاوردهای نوین در علوم مهندسی و پایه. اردبیل، مرکز علمی کاوشگر علم. https://civilica.com/doc/358684/ مولوی، جلالالدین (1355). کلیات شمس (بدیعالزمان فروزانفر، مصحح). امیرکبیر. مولوی، جلالالدین (1330). مثنوی معنوی. مولی. نجمالدین رازی، عبدالله بن محمد (1389). مرصاد العباد (محمدامین ریاحی، مصحح). انتشارات علمی فرهنگی. نراقی، محمدمهدی (1372). گزیدۀ جامع السعادت. حکمت. نِفّری، محمدبن عبدالجبار بن حسن (1397). کتاب مواقف و مخاطبات (امیرحسین الهیاری، مترجم). مولی. هجویری، علی (1389). کشف المحجوب (محمود عابدی، مصحح). سروش. | ||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 98 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 61 |