
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,706 |
تعداد مقالات | 13,972 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,587,722 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,318,518 |
سنجش مکانی گسترههای فقر شهری (مورد مطالعه: شهر ورامین) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد شهری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 9، شماره 1، شهریور 1403، صفحه 55-70 اصل مقاله (1.3 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ue.2025.143722.1305 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حافظ مهدنژاد* 1؛ کرامت اله زیاری2؛ احمد پور احمد2؛ حسین حاتمی نژاد2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانش آموخته دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد گروه جغرافیای انسانی و برنامهریزی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امروزه شهرهای کشورهای در حال توسعه به شکلی غمانگیز مکان تمرکز فقر شدهاند و کانون فضایی این تمرکز عمدتاً در حاشیۀ شهرها است. کمبود شدید خدمات و فضاهای شهری، نبود دسترسیهای مناسب برای تأمین نیازهای وابسته، ضعف اقتصادی ساکنان و عدم توانایی در پاسخ گفتن به نیازهایی بهغیر از گذران زندگی روزمره، موجب انباشت نیازها به ویژه نیازهای فراغتی و محرومیت از امکانات مربوط به آنها در شهر ورامین شده است. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر سنجش توزیع مکانی پهنههای فقر به منظور شناخت فضایی ابعاد فقر به منظور مدیریت و ساماندهی بهتر آنها است. روش پژوهش حاضر تحلیلی -کمی و از نوع کاربردی است. از مدل تحلیل عاملی در محیط GIS برای پهنهبندی فضایی فقر شهری در ورامین استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که از مجموع 1366 بلوک شهر ورامین، تعداد 46 بلوک معادل 4/3 درصد بسیار ثروتمند، 264 بلوک معادل 3/19 درصد ثروتمند، 466 بلوک معادل1/34 درصد متوسط، 394 بلوک معادل 8/28 درصد فقیر و 196 بلوک معادل 3/14 درصد بسیار فقیر شناخته شدهاند. افزون بر این، تبلور مکانی فقر بر بافتهای فرسوده، نابهسامان، ناکارآمد و بافتهای حاشیهای و غیررسمی منطبق است و بنابراین، بیشترین مراتب فقر شهری در شهر ورامین در محلههایی مانند خیرآباد، عمروآباد، کهنهگل، سکینهبانو، کارخانه قند، کاشانی، شهرک گلتپه، محدودة مرکزی یا کاظمآباد اخوان شامل خیابان شهید فکوری، خیابان شهید چمران، میدان روغنکشی، خیابان نامجو و سیلو هستند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فقر شهری؛ بلوکهای شهری؛ گسترههای فقر؛ شهر ورامین | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه شهری شدن کرۀ زمین ملموسترین پدیدۀ تغییر در الگوهای سکونتگاههای انسانی جهانی است (Zhang, 2016). در سال 2014، 54 درصد از جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی میکردند. انتظار میرود تا سال 2050 این رقم تا 72 درصد افزایش یابد و از 6/3 میلیارد به 3/6 میلیارد در 2050 برسد. در حال حاضر، 34 شهر با جمعیت 10 میلیون نفر یا بیشتر وجود دارند؛ با وجود این، در یک دورۀ 50ساله، تعداد شهرهای با جمعیت بیش از یک میلیون نفر از 80 به 5334 افزایش یافته است. جمعیت جوان زیاد و نرخ رشد بالا نشان میدهد بیشتر جمعیت شهری از داخل شهرها خواهند آمد. شهرنشینی سریع جهانی اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی بسیار زیادی (Zhang, 2016; United Nations, 2019 ) دارد. بر همین اساس، در حال حاضر شهرها در سرتاسر جهان با چالش نیازهای جمعیتی رو به رشد روبهرو هستند. در حالی که کشورهای توسعهیافته تمایل دارند زیرساختهای لازم برای سازگاری با این رشد را داشته باشند، بسیاری از کشورهای کمتر توسعهیافته در نتیجۀ این روند با چالشهای غیرقابل حل اجتماعی، اقتصادی و توسعهای مواجه هستند (Bhatta, 2009). این شهرنشینی سریع در کشورهای با درآمد کم و متوسط به گسترش زاغهها و سکونتگاههای غیررسمی کمک کرده است که اکثریت قریب به اتفاق جمعیت رو به رشد شهری را جذب میکند. بیشتر این جمعیت، زاغهنشینانی هستند که با دسترسی محدود به خدمات اولیه و زیرساختها زندگی میکنند (Zhang, 2016). در حال حاضر، تخمین زده میشود نزدیک به یک میلیارد نفر در سراسر جهان در محلههای فقیرنشین زندگی میکنند. پیشبینی میشود در صورت تداوم روندهای فعلی، این رقم تا سال 2030 به 2 میلیارد و تا سال 2050 به 3 میلیارد افزایش یابد (United Nations, 2015). در جنوب صحرای آفریقا، 62 درصد از جمعیت شهری در محلههای فقیرنشین زندگی میکنند (UN-Habitat, 2016). افزایش تعداد جمعیت زاغهنشین که مستقیماً با فقر و محرومیت شهری مرتبط است، به تهدیدی بزرگ در دستیابی به اهداف توسعۀ پایدار و بهبود تابآوری و پایداری شهرها به ویژه در کشورهای با درآمد کم و متوسط تبدیل شده است (Zahra et al., 2018). ساکنان محلههای فقیرنشین معمولاً با آسیبپذیری اجتماعی - اقتصادی، از جمله فقر و بیکاری مشخص میشوند و معمولاً در مناطق پرخطر زیستمحیطی مانند مناطق سیل قرار دارند (UN-Habitat, 2016). پاسخگویی به تقاضای فزایندۀ جمعیت شهری (به ویژه ساکنان محلههای فقیرنشین)، ضمن تضمین پایداری، فراگیری و برابری شهرها، مستلزم جمعآوری منظم اطلاعات دربارۀ محرومیت شهری (مانند مسکن، شرایط اجتماعی - اقتصادی و محیطی) است. در واقع، چنین اطلاعاتی شامل تعداد افرادی که در محلههای فقیرنشین زندگی میکنند، رشد/زوال آنها، و هر گونه تغییر در ویژگیهای فیزیکی (مانند دوام مسکن) و ویژگیهای اجتماعی - اقتصادی (مانند دسترسی کافی به آب و فاضلاب) در طول زمان است (Mahabir et al., 2020; Owusu et al., 2021). اصطلاح محلۀ فقیرنشین، به طور گسترده در مطالعات توسعۀ شهری و توسعۀ پایدار استفاده میشود؛ در عین حال، اصطلاح محلۀ فقیرنشین در زمینۀ مکانهای شهری متفاوت است که این امر به ترسیم فضایی ناسازگار و مبهم محلههای فقیرنشین میشود. تعریف کلی پذیرفتهشده از محلۀ فقیرنشین از سوی مرکز اسکان ملل متحد، به یک خانواده یا گروهی از افراد که فاقد یک یا چند تا از امکانات زیر هستند اشاره دارد: مسکن بادوام، فضای زندگی کافی، دسترسی به آب سالم، دسترسی به سرویس بهداشتی کافی و امنیت تصدی. در این راستا، این مفهومسازی مبتنی بر خانوار شامل اطلاعات ناکافی در سطح منطقه و وابسته به زمینه (برای مثال، ریسکهای مخاطرهآمیز)، همراه با فرکانس بهروزشدۀ پایین و مقیاسپذیری محدود، به دلیل هزینههای سنگین انجام نظرسنجیهای خانوار است. محلههای فقیرنشین معمولاً مناطق محروم شهری هستند؛ اما اصطلاح منطقۀ محروم جنبههایی پیچیدهتر و متنوعتر از محرومیت را در بر میگیرد (Thomson et al., 2020). تعریف محرومیت در سطح خانوار نمیتواند خطرات اجتماعی، زیستمحیطی و اکولوژیکی مهم سطح منطقه را که از زندگی در مناطق محروم به عنوان اثرات محلهای ناشی میشوند، در نظر بگیرد. مناطق محروم با خطرات اجتماعی، زیستمحیطی و اکولوژیکی برای سلامت و رفاه از جمله عدم دسترسی قانونی به زمین، امکانات اجتماعی مانند دسترسی به مدارس و مراکز بهداشتی یا زیرساختهای اساسی مانند جادهها و خطوط فاضلاب تعریف میشوند. زندگی در یک منطقۀ محروم میتواند بروز بیماری را از طریق قرار گرفتن در معرض ناقلان حیوانی و ازدحام ساختمانها، آسیبهایی مانند آتشسوزی، آسیبپذیری در برابر رویدادهای شدید آبوهوایی، بروز بیشتر جرم و جنایت و موانع فیزیکی و اجتماعی برای خدمات افزایش دهد (Ezeh et al., 2017; Friesen et al., 2020). از این رو، محلههای فقیرنشین بزرگ به ویژگی اصلی شهرها در بسیاری از کشورهای با درآمد کم و متوسط تبدیل شدهاند. در این میان، کلانشهر تهران دارای منطقۀ شهری بزرگی است که منشأ توسعۀ فیزیکی بسیاری از شهرهای پیرامون، محلههای زاغهنشین و فقیرنشین است.شهر ورامین از جملۀ شهرهای واقع در جنوب شرقی کلانشهر تهران است که دارای محلههای فقیرنشین زیادی است؛ محلههایی که از بسیاری از زیرساختها، امکانات و خدمات اولیۀ فرهنگی، اجتماعی و کالبدی محروم هستند. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر سنجش مکانی گسترههای فقر شهری در شهر ورامین است.
مفهوم فقر شهری فقر موضوع اساسی است که حتی در اوایل سدۀ بیستویکم، به عنوان یکی از پایدارترین بحرانهای اجتماعی - اقتصادی در بسیاری از کشورهای جهان شناخته میشود (Khan et al., 2015)؛ از این رو، فقر چالشی بزرگ برای رشد اقتصادی و دستیابی به اهداف توسعۀ پایدار است (Jagadeshwaran et al., 2022). فقر پدیدهای پیچیده است که به طرق مختلف توسط دانشگاهیان و دستاندرکاران توسعه مورد توجه قرار گرفته است. با وجود این واقعیت که در طول سالیان متمادی تعاریفی مختلف از فقر ارائه شدهاند (Yu, 2013; Abdul-Mumin & Shamshiry, 2014; Wu & Qi, 2017 Singh & Singh, 2024)، به دلیل پیچیدگی آن، تعریف مورد توافق جهانی از فقر وجود ندارد. فقر به طور سنتی برحسب مصرف و مخارج ارزیابی میشود که این موضوع دارای محدودیت تکبُعدی است و ابعاد مختلف محرومیت را منعکس نمیکند. تعریف فقر شهری در طول زمان تکامل یافته و این امر درک آن را پیچیده کرده است. میتوان آن را به عنوان کمبود مسکن، مراقبتهای بهداشتی، خدمات اضطراری، مدیریت پسماند، فاضلاب، و امکانات آب آشامیدنی در مناطق شهری تعریف کرد (Hanchett et al., 2003). رویکرد اقتصادی مرسوم افراد فقیر و بسیار فقیر را بر اساس میزان درآمد یا مصرفشان شناسایی میکند (Satterthwaite, 1995;UN-Habitat, 2022; ). فقر با استفاده از عبارتهای مطلق و نسبی تعریف میشود: فقر مطلق شامل نوسانات درآمدی است که بر توانایی برآوردن نیازهای اولیۀ شخصی مانند غذا، سرپناه و مراقبتهای بهداشتی تأثیر میگذارد؛ در حالی که فقر نسبی به ناتوانی در برآوردن مداوم این نیازها اشاره دارد (Jolliffe, 2001). در سطح جهانی، 85 درصد از مردم کمتر یا مساوی 30 دلار در روز درآمد دارند که دوسوم آنها زیر 10 دلار و 10 درصد کمتر از 90/1 دلار در روز درآمد دارند (Roser & Ortiz-Ospina, 2019). خط فقر بینالمللی 90/1 دلار در روز تعیین شده است (AbdullahKaiser et al., 2024). در اوایل دهۀ 1970، برای اولین بار، رویکرد کمینۀ نیازهای اساسی برجسته شد. کمیسیون برنامهریزی کارگروهی را برای پیشبینی کمینۀ نیازها و تقاضای مصرف مؤثر تعیین کرد که خط فقر روستایی را به عنوان سطح هزینۀ مصرف سرانه بر اساس کمینۀ کالری دریافتی در مناطق روستایی و شهری تعریف کرد؛ بنابراین، اگرچه اندازهگیری فقر در فضای درآمد باقی ماند، اساس اندازهگیری فقر از رویکرد مبتنی بر درآمد به رویکرد مبتنی بر نیازهای اساسی تکامل یافت (Foster & Sen, 1997). بر اساس توصیۀ کارگروه، کمینۀ نیاز اولیۀ غذایی برای روستاییان و شهرنشینان بهترتیب 2400 کالری و 2100 کالری بوده است. بر اساس این کمینۀ کالری مورد نیاز، کمینۀ سطوح درآمد معیشتی مورد نیاز برای مناطق مختلف تعیین شد. این کمینۀ سطوح درآمد مورد نیاز به عنوان آستانۀ فقر منطقهای استفاده شده است. برای بهبود اثربخشی و بهموقع بودن سیاستگذاری، بهتازگی توجه به محرومیتهای خاص در کنار فقر درآمدی معطوف شده است. برای هدف قرار دادن خدمات به نیازمندان، دولت اقدامی را انجام داد که بر اساس آن، به خانوادههای زیر خط فقر توجه میشود (Alkire & Seth, 2008). مطالعات تجربی (Alkire & Kumar, 2012; Wang et al., 2016; Suppa, 2016) نشان دادهاند تعدادی جالب توجه از مردم به صورت چندبُعدی فقیر هستند؛ در حالی که آنها از نظر درآمد فقیر نیستند. در واقع، افزایش رفاه اقتصادی خانوارها همیشه به معنای کاهش فقر چندبُعدی نیست؛ از این رو، برای برطرف کردن کاستیهای روشهای سنتی ارزیابی فقر، در سالهای اخیر، فقر به عنوان یک موضوع چندوجهی مورد توجه قرار گرفته است و مفهوم فقر، اکنون شامل بهداشت و تغذیۀ ضعیف، فقدان آموزش و مهارت و معیشت و شرایط ناکافی زندگی است (Alkire & Foster, 2011). مطالعات مختلف (UNDP, 2010; Yu, 2013) ثابت کردهاند این پارادایم به ویژه برای برنامهریزی منطقهای و ملی کاهش فقر مفید است. شاخص چندبُعدی فقر هم وقوع و هم شدت محرومیت را در نظر میگیرد و آن را دقیقتر از ارزیابی فقر صرفاً بر اساس درآمد و مصرف، محاسبه میکند. همچنین، شاخص چندبُعدی فقر مزایایی را نسبت به شاخص توسعۀ انسانی ارائه میدهد؛ زیرا شاخص توسعۀ انسانی رفاه را در سطح کشور ارزیابی میکند؛ در حالی که شاخص فقر چندبُعدی از دادههای خانوادههای فردی استفاده میکند (Tripathi & Yenneti, 2020). با وجود این، فقر خود را به طرق متعدد نشان میدهد و از این رو، باید با یک شاخص ترکیبی اندازهگیری شود که به ابعاد چندگانه نگاه میکند. علت اصلی این محرومیتهای چندگانه ممکن است کمبود درآمد باشد؛ اما گاهی اوقات درآمد ممکن است به برطرف کردن نیازهای اولیه تبدیل نشود (Sen, 1980). فقر با محرومیت در سایر زمینهها مانند بهداشت، آموزش و سایر ویژگیهای اجتماعی همراه است؛ بنابراین، رویکرد چندبُعدی برای اندازهگیری فقر عملیتر و روشنتر است. شاخص چندبُعدی فقر فراتر از تمرکز سنتی بر اندازهگیری فقر با استفاده از درآمد با ثبت محرومیتهای متعددی است که افراد فقیر تجربه میکنند. قدرت آن در توانایی منحصربهفرد این است که نه فقط نشان دهد چه کسی فقیر است، بلکه چگونه از نظر استانداردهای زندگی، آموزش و سلامت فقیر است؛ در نتیجه، کاستیهای اندازهگیری فقر را با استفاده از درآمد برطرف میکند (Mothkoor & Badgaiyn, 2021)؛ بنابراین، فقرا به طرق مختلف از محرومیت رنج میبرند: سطح پایین درآمد، بیسوادی، سطح نسبتاً بالای مرگومیر، زیرساختهای ضعیف، کمبود صدا و دسترسی ضعیف به منابعی مانند اعتبار، زمین، آب و جنگل. شاخصهای توسعۀ انسانی و جنسیتی، فراتر از رویکردهای درآمدمحور، به اندازهگیری توسعه و گنجاندن قابلیتهایی مانند سالم بودن یا باسواد بودن در شاخص توسعه کمک میکنند (Mehta, 2003). نظریههای زیادی در رابطه با فقر شهری مطرح شدهاند. طی دهههای 1960 و 1970، اصطلاح «بهحاشیهراندگی» به فقرایی اطلاق میشد که از نظر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، جایگاه حاشیهای و پیرامونی در کشورهای در حال توسعه داشتند. خاطر نشان میشود طی دهۀ 1980، سازمانهای جهانی (بانک جهانی و برنامۀ توسعۀ ملل متحد) اصطلاحی بیطرفانهتر، یعنی فقر را جایگزین بهحاشیهراندگی کردند. اصطلاح بهحاشیهراندگی عموماً در ارتباط با شهرهای آمریکای لاتین استفاده میشود و حکایت از آن دارد که حاشیهایها افرادی هستند که در لبه یا حاشیۀ هر طبقه قرار گرفتهاند (Nelson,1979)؛ به این معنا که افراد حاشیهای در سیستم اقتصادی مشارکت کم و به تبع آن، دستاوردی اندک نیز دارند. در حالی که سایر مفاهیم مانند فقر فرهنگی اسکار لوئیس[i] بهشدت مورد انتقاد قرار گرفتهاند و طی زمان رد شدهاند، مفهوم بهحاشیهراندگی هنوز دارای برخی از دیدگاههای مفید است (Nelson, 1979). نظریۀ طرد اجتماعی نخستین بار در فرانسه در زمینۀ مطالعات سیاستگذاری اجتماعی به کار رفته و توسط رنه لونوار[ii]، در ربع آخر سدۀ بیستم ابداع شده است. مفهوم طرد اجتماعی طیفی گسترده از مشکلات اجتماعی و اقتصادی را در بر میگیرد (Sen, 2000). طرد اجتماعی مفهوم فقر را شامل میشود، اما کلیتر از فقر است؛ زیرا بهصراحت بر جنبههای توزیعی و رابطهای[iii] فقر تأکید میکند. تمرکز بر جنبههای نهادی و جامعهشناختی فقر در میان صاحبنظران طرد اجتماعی آشکار است (Loury, 2000). طرد اجتماعی دارای جنبههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یا ترکیبی از هر سه جنبۀ یادشده است. جنبههای اقتصادی طرد ممکن است به صورت فقدان دسترسی به زمین و سایر داراییهای فیزیکی، اعتبار، مهارتها و بازارهای کار باشند که به فقر اقتصادی افراد طردشده منجر میشوند و معمولاً آنها را به سوءتغذیه، بیماری، مسکن نامطلوب یا بیخانمانی و شرایط زندگی غیر بهداشتی محکوم میکنند. جنبۀ اجتماعی طرد مشتمل بر تبعیض بر اساس جنسیت، قومیت، گروههای اجتماعی، معلولیتهای ذهنی و جسمی و سن است. این تبعیض به طور مؤثر فرصتهای افراد طردشده برای رهاندن خود از فقر را کاهش میدهد. طرد ممکن است به علت جنبهای سیاسی حاصل شود؛ هنگامی که نهادهای دموکراتیک مردممحور حاضر نیستند و حقوق سیاسی (مانند مشارکت سیاسی، حق سازماندهی، امنیت شخصی، آزادی بیان و برابری فرصت) محدود شدهاند یا اصلاً وجود ندارند. افراد طردشده از این شانس محروم هستند تا از نظر قانونی نقض حقوق خود و انکار فرصتها را جبران کنند؛ زیرا آنها استطاعت پرداخت هزینههای این امر را ندارند یا توسط عاملان قدرتمند این ناعدالتی از پیگیری بازداشته میشوند - کسانی که قوانین و مقررات را به نفع خود قبضه کردهاند (Qazi Kholiquzzaman, 2002). قطبش اجتماعی و مفهوم شهرهای دوگانه بیشتر بر جنبۀ فضایی و مکانی نابرابری و فقر تأکید دارند. مفهوم قطبش اجتماعی، که سرچشمۀ آن به مانوئل کاستلز[iv] و ساساکی ساسن[v] برمیگردد. قطبش اجتماعی ممکن است به عنوان نتیجۀ بازساخت اقتصادی درک شود. به علت حذف محدودیتهای مکانی، برخی از فعالیتها آزاد شدهاند و این موضوع به همراه مقرراتزدایی و عقلانی شدن فناوری، به تغییراتی در بخشهای تولیدی شهرها (جهانی) منجر شده است. ایدۀ شهر دوگانه بر اساس شواهدی از تقسیم اجتماعی روزافزون در محدودۀ شهرها و نمود آشکار طبقات فرودست شهری است که از سازوکارهای پویای اقتصاد رسمی جدا شدهاند. کاستلز و ساسن نشان دادهاند قطبش اجتماعی در ساختار فضایی شهرها نمود پیدا کرده است. به تعبیر هادسون[vi]، پکیجهای محرومیت[vii] در برابر جزایر بسیار تماشایی نوسازی قرار گرفتهاند که معمولاً در مجاورت این دریاهای ناامیدی و یأس (منظور مناطق فقیرنشین) واقع شدهاند (Martínez & Javier, 2007). بر این اساس، فقر شهری یک مفهوم چندبُعدی است که دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. فقر را نمیتوان جدای از بیعدالتی، تقسیمات اجتماعی و روابط قدرت و در یک کلمه نظام سیاسی و اقتصادی درک کرد؛ بنابراین، چشمانداز و سیمای کنونی در شهرها سیاهقلمهایی از روابط بسیار نامتعادل اقتصادی و اجتماعی و قدرت هستند که جداییگزینیها و انشقاق فضای اجتماعی را انعکاس میدهند. به سخن بهتر، فقر در شهرها بازتاب نظام و نیروهایی است که نمود مکانی اسکان را به سمت بیتعادلی، بهحاشیهراندگی، طرد اجتماعی و دوقطبی شدن گروههای اجتماعی سوق میدهد؛ بنابراین، در چنین فضایی گروههای اجتماعی فقیر (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) ناچار از اسکان در محدودههایی هستند که روابط بالا بر آنها تحمیل شدهاند؛ از این رو، قطبش اجتماعی و طرد اجتماعی شکافهای فقر را در محلههای شهری تشدید میکنند.
مواد و روشها روش پژوهش حاضر، توصیفی - تحلیلی و رویکرد آن، کاربردی است. از 33 شاخص در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و کالبدی - محیطی برای ارزیابی فقر شهری ورامین استفاده شده است. دادههای پژوهش مربوط به بلوکهای آماری مرکز آمار ایران است. جامعۀ آماری شامل محدودۀ قانونی شهر ورامین است. از نرمافزار Arc/GIS برای تعیین گسترههای فقر شهری ورامین استفاده شده است. از مدل تحلیل عاملی برای تحلیل دادهها استفاده شده است؛ به طوری که بلوکهای شهر ورامین در پنج گروه متشکل از مناسب، نسبتاً مناسب، متوسط، نسبتاً نامناسب، نامناسب طبقهبندی شدهاند.
محدودۀ مورد مطالعه شهرستان ورامین در جنوب شرقی استان تهران واقع شده است و مساحت آن حدود 1895کیلومتر مربع است. نتایج آخرین سرشماری رسمی کشور بیانگر آن است که شهرستان ورامین 4 بخش، 9 دهستان و 153 آبادی دارای سکنه دارد. محدودۀ حوزۀ شهری ورامین متشکل از سه شهر ورامین، قرچک و پیشوا به همراه حوزۀ بلافصل آن، یعنی حریم هر سه شهر است که مساحت آن حدود 235 کیلومتر مربع است. در مجموع، این حوزه شامل 3 کانون شهری و 29 آبادی است. شهر ورامین در مرکز شهرستان ورامین و بین 51 درجه و 39 دقیقۀ طول شرقی و 35 درجه و 19 دقیقۀ عرض شمالی واقع شده است. جمعیت شهر ورامین 225628 نفر است. شکل (1) موقعیت جغرافیایی شهر ورامین را نشان داده است. شکل 2- موقعیت جغرافیایی شهر ورامین در استان تهران منبع: ترسیم نگارندگان
بحث و یافتهها: سنجش مکانی فقر شهری ورامین عامل اول در این عامل، 7 شاخص نرخ بیسوادی در جمعیت لازمالتعلیم، بار تکفل، ضریب تکفل، نسبت جوانی جمعیت، میزان فعالیت عمومی، نسبت وابستگی و مشارکت اقتصادی زنان قرار دارند. مقدار ویژۀ عامل نخست 27/6 است که 01/19 درصد از واریانس را تبیین میکند. بر این اساس، همانطور که در شکل (2) قابل مشاهده است، بلوکهای با رنگهای آبی و صورتی نشاندهندۀ مکان سکونت طبقۀ ثروتمند و بسیار ثروتمند هستند. بلوکهای سبز رنگ نیز متعلق به طبقۀ متوسط هستند؛ در عین حال، بلوکهای با رنگهای قهوهای و قرمز نیز بیانگر مکان سکونت افراد فقیر و بسیار فقیر هستند. ضریب اختلاف در این عامل، بین بلوکهای شهر ورامین، 50 درصد است که بیشترین نابرابری در بین شاخصهای بررسیشده را به دست آورده است.
جدول 1- متغیرهای بارگذاریشده در عامل نخست
منبع: یافته های پژوهش
جدول (1) نشانگر اطلاعات مربوط به همبستگی بین متغیرها است. در واقع، همبستگی متغیرهای هشتگانۀ عامل نخست را نشان داده است. این عامل بیشترین تأثیر را بر فقر شهری ورامین نسبت به سایر عاملها دارد. همانطور که مشاهده میشود، در این عامل، پنج شاخص اقتصادی، دو شاخص فرهنگی و یک شاخص اجتماعی وجود دارند. بر همین اساس، میتوان عامل نخست را عامل اقتصادی - اجتماعی و فرهگی نامید. شکل (2) پراکنش فضایی فقر شهری ورامین از لحاظ عامل نخست را نمایش داده است. شکل 2- پهنه بندی فقر شهری ورامین از لحاظ عامل نخست منبع: یافته های پژوهش شکل (3) نشانگر روند تغییرها و پراکندگی فقر شهری ورامین است. همانطور که بهوضوح دیده میشود، در این عامل، تعداد بلوکهای فقیر، متوسط و ثروتمند شهر ورامین مشخص شدهاند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که از لحاظ عامل نخست، 635 بلوک فقیر و بسیار فقیر در شهر ورامین وجود دارند. طبقۀ متوسط سهمی مناسب را به خود اختصاص داده است که 409 بلوک شهری هستند. همچنین، طبقۀ ثروتمند و بسیار ثروتمند 322 بلوک را به خود اختصاص داده است. افزون بر این، حدود 47 درصد از جمعیت بلوکهای شهر ورامین جزء طبقۀ فقیر و بسیار فقیر به حساب میآیند. حدود 30 درصد از جمعیت بلوکهای این شهر جزء طبقۀ متوسط هستند. همینطور طبقۀ ثروتمند و بسیار ثروتمند حدود 23 درصد از بلوکهای شهری ورامین را به خود اختصاص داده است. نخستین بخش اطلاعات ما دربارۀ مسألۀ خوبی برازش R2 است؛ یعنی بخشی از تغییر در Y که به سبب تغییر در X پدید آمده است. در رگرسیون چندگانۀ بالا، R2 همچنان نمایندۀ تغییر در Y به علت تغییر در Xهاست؛ اما هیچ اطلاعاتی دربارۀ تک تک متغیرها در تغییرات Y به ما نمیدهد. نتایج مشاهدات مبین آن است که R2 بهدستآمده 934/0 است. با کاهش عوامل به عنوان متغیرهای مستقل از مقدار R2 کاسته میشود. این امر گویای این واقعیت است که با افزایش شاخصهای تحت مطالعه و به تبع آن افزایش عوامل، درصد تغییرات جامعه نیز بیشتر میشود. میتوان گفت عوامل اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی 4/93 درصد از تغییرات جامعه را تبیین میکنند. نمودار زیر گویای همبستگی بین شاخصها و طبقات اجتماعی است. این حقیقت که متغیرها همبستگی زیادی دارند نباید ما را متعجب کند؛ زیرا بین شاخص های اقتصادی – اجتماعی - فرهنگی و سطح رفاه در جامعه ارتباطی معنادار برقرار است. شکل 3- نمودار پراکنش فضایی فقر شهری ورامین با توجه به عامل نخست منبع: یافته های پژوهش
عامل دوم عامل دوم بر شاخصهای معیشتی، اشتغال، فعالیت و سرباری متمرکز شده است. مقدار ویژۀ عامل دوم 02/5 درصد است که 22/15 درصد از واریانس را توجیه میکند. همچنین، ضریب اختلاف عامل دوم 46/38 درصد است. بر مبنای جدول (2)، بهتقریب میتوان گفت تمام شاخصهای مندرج در عامل دوم اقتصادی هستند؛ از این رو، میتوان عامل دوم را عامل اقتصادی نامید. شکل (4) پراکنش فضایی فقر شهری ورامین از لحاظ عامل دوم را نشان داده است. همانطور که در شکل (4) قابل مشاهده است، در حاشیهها و جدارههای شهر ورامین، تعدد بلوکهای فقیرنشین دیده میشود.
جدول 2- متغیرهای بارگذاریشده در عامل دوم
منبع: یافته های پژوهش
شکل 4- پهنه بندی فقر شهری ورامین از لحاظ عامل دوم منبع: یافته های پژوهش نتایج پژوهش در عامل دوم بیانگر آن است که 476 بلوک فقیر و بسیار فقیر در شهر ورامین وجود دارند؛ در عین حال، 647 بلوک شهری ورامین به طبقۀ متوسط تعلق یافتهاند. افزون بر این، 243 بلوک شهری ورامین مربوط به طبقههای ثروتمند و بسیار ثروتمند هستند. شکل (5) بر این آمار صحه گذارده است. همچنین، شکل یادشده بیانگر آن است که 4/85 درصد از تغییرات Y توسط X قابل بیان هستند؛ از این رو، 6/14 درصد از تغییرات Y تبییننشده باقی میمانند که معلول عواملی هستند که در الگوی رگرسیون لحاظ نشدهاند. خاطرنشان میشود بر اساس عامل دوم، حدود 35 درصد از جمعیت بلوکهای شهر ورامین جزء طبقههای فقیر و بسیار فقیر هستند. حدود 47 درصد از جمعیت بلوکهای شهر ورامین به طبقۀ متوسط اختصاص دارند؛ در عین حال، طبقۀ ثروتمند و بسیار ثروتمند حدود 18 درصد از جمعیت بلوکهای شهر ورامین را به خود اختصاص داده است. شکل 5- نمودار پراکنش فضایی فقر شهری ورامین با توجه به عامل دوم عامل سوم عامل سوم عمدتاً بر شاخصهای کالبدی متمرکز شده است؛ از این رو، میتوان این عامل را به عنوان عامل کالبدی - اجتماعی نامگذاری کرد؛ زیرا بر تراکم و سرانۀ جمعیت در واحد مسکونی و همینطور، بُعد خانوار متمرکز شده است (جدول 3). مقدار ویژۀ عامل سوم 75/4 درصد است که 41/14 درصد از واریانس را تبیین میکند. ضریب پراکندگی عامل سوم 81/34 درصد است. شکل (6) پراکنش فضایی فقر شهری ورامین از لحاظ عامل سوم را نشان داده است. جدول 3- متغیرهای بارگذاریشده در عامل سوم
منبع: یافته های پژوهش
همانطور که شکل (7) نشان میدهد، از لحاظ عامل سوم، 383 بلوک شهر ورامین به طبقههای فقیر و بسیار فقیر اختصاص یافتهاند. طبقۀ متوسط بهتنهایی 485 بلوک را به خود اختصاص داده است. همینطور، 498 بلوک به طبقههای ثروتمند و بسیار ثروتمند شهر ورامین اختصاص پیدا کردهاند. بر اساس نتایج بهدستآمده در این عامل، R2 981/0 است. به بیان بهتر، 1/98 درصد از پراکندگی (تغییرات) Y به وسیلۀX قابل بیان هستند و 9/1 درصد از تغییراتY تبیین نشدهاند و معلول عواملی هستند که در این عامل بیان نشدهاند. افزون بر این، نتایج نشاندهندۀ آن است که حدود 28 درصد از جمعیت بلوکهای شهر ورامین جزء طبقههای فقیر و بسیار فقیر هستند. حدود 36 درصد از جمعیت بلوکهای شهر ورامین جزء طبقۀ متوسط هستند. حدود 36 درصد از جمعیت بلوکهای شهر ورامین جزء طبقههای ثروتمند و بسیار ثروتمند هستند. شکل 6- پهنه بندی فقر شهری ورامین از لحاظ عامل سوم شکل 7- نمودار پراکنش فضایی فقر شهری ورامین با توجه به عامل سوم عامل چهارم همانطور که جدول (4) نشان میدهد، عامل چهارم دربرگیرندۀ شاخصهایی مانند نرخ بیکاری مردان و زنان و بار تکفل خالص است. یکی از مهمترین مشکلات فقرای شهری درآمد نامنظم و بیکاری آنها است که آنها را از دستیابی به ثبات اقتصادی باز میدارد؛ به این معنا که در فصول خاصی شغل پیدا میکنند و در بعضی از فصول بیکار هستند. این موضوع مانع پرداخت بدهی اقتصادی میشود و از تعادل در زندگی آنها جلوگیری میکند. فقرای شهری در طول سال به طور مداوم در مشاغل خاصی کار نمیکنند و معمولاً به عنوان کارگران فصلی خدمت میکنند. این ناهماهنگی آنها را از کسب تخصص در هر زمینۀ خاصی باز میدارد و بیثباتی اقتصادی آنها را تشدید میکند. این نابرابریهای درآمدی و بیکاری در مناطق شهری ورامین به فقر شهری کمک میکنند. در واقع، بیکاری و دستمزدهای کم فقرای شهری ورامین را در چرخهای گرفتار کردهاند که نمیتوانند از آن فرار کنند. گفتنی است، درصد توجیه واریانس این عامل 56/13 و مقدار ویژۀ آن 47/4 است؛ از این رو، ضریب پراکنش عامل چهارم 91/24 درصد است. شکل (8) پراکنش فضایی فقر شهری ورامین از لحاظ عامل چهارم را نمایش داده است.
جدول 4- متغیرهای بارگذاریشده در عامل چهارم
منبع: یافته های پژوهش شکل 8- پهنه بندی فقر شهری ورامین از لحاظ عامل چهارم منبع: یافته های پژوهش بر اساس شکل (9)، R2 بهدستآمده 989/0 است. این موضوع نشان میدهد 9/98 درصد از تغییرات جامعه ناشی از این عامل هستند. در این عامل نیز، 1/1 درصد از تغییرات Y تبیین نشدهاند. بر اساس شکل یادشده، از لحاظ عامل چهارم، 1039 بلوک بسیار فقیر و فقیر در شهر ورامین وجود دارند. همچنین، سهم طبقۀ متوسط 240 بلوک است. افزون بر این، طبقۀ ثروتمند و بسیار ثروتمند 85 بلوک شهری را به خود اختصاص داده است.
شکل 9- نمودار پراکنش فضایی فقر شهری ورامین با توجه به عامل چهارم بر این اساس، از لحاظ عامل چهارم، حدود 10 درصد از جمعیت بلوکهای شهری ورامین ثروتمند و بسیار ثروتمند هستند؛ در عین حال، طبقۀ متوسط حدود 17 درصد از بلوکهای شهری ورامین را به خود اختصاص داده است و بیش از 73 درصد از جمعیت شهر جزء طبقۀ فقیر و بسیار فقیر به شمار میآیند. در مجموع، همانطور که شکل (10) نشان میدهد، درصد واریانس عاملهای چهارگانۀ پژوهش حاضر 21/62 درصد است. این موضوع بیانگر آن است که عامل نخست بیشترین تأثیر را بر فقر شهری ورامین گذاشته است.
شکل 10- تأثیر عامل های چهارگانه در سنجش فقر شهری ورامین منبع: یافته های پژوهش سطح بندی بلوک های شهر ورامین بر اساس عامل تلفیقی فقر شهری ترکیب عوامل چهارگانۀ سنجش فقر شهری ورامین موجب استخراج شاخص تلفیقی شده است. بر این اساس، سهم طبقۀ بسیار ثروتمند از بلوکهای شهر ورامین 46 بلوک (معادل4/3 درصد) است. سهم طبقۀ ثروتمند از بلوکهای شهر ورامین 264 بلوک (معادل 3/19 درصد) است. سهم طبقۀ متوسط از بلوکهای شهر ورامین 466 بلوک (معادل 1/34 درصد) است. سهم طبقۀ فقیر از بلوکهای شهر ورامین 394 بلوک (معادل 8/28 درصد) است. سهم طبقۀ بسیار فقیر از بلوکهای شهر ورامین 196 بلوک (معادل 3/14 درصد) است. شکل (11) پراکنش فضایی فقر شهری ورامین از لحاظ شاخص تلفیقی را نمایش داده است. گفتنی است، ضریب اختلاف شاخص تلفیقی شهر ورامین 79/43 درصد است. شکل 11- نقشه پهنهبندی فقر در بلوکهای شهری با توجه به تلفیق عوامل چهارگانۀ شهر ورامین منبع: یافته های پژوهش
بر اساس شکل (12)، نتایج حاکی از آن است که R2 بهدستآمده برای شاخص تلفیقی شهر ورامین 967/0 است. رقم مدنظر نشان میدهد 7/96 درصد از تغییرات جامعه ناشی از عوامل تحت بررسی هستند. شکل 12- نمودار پراکنش فضایی فقر شهری با توجه به تلفیق عوامل چهارگانۀ شهر ورامین
تلفیق عوامل در شهر ورامین بهخوبی گسترۀ فقر را در این شهر نمایش داده است (جدول 5). بر اساس نتایج بهدستآمده از تحلیل عاملی، 4/3 درصد از بلوکهای شهری ورامین در زمرۀ طبقۀ بسیار ثروتمند قرار گرفتهاند. همچنین، سهم طبقۀ ثروتمند 3/19 درصد است. طبقۀ متوسط نیز سهمی جالب توجه را به خود اختصاص داده است که معال 1/34 درصد است؛ در عین حال، گستردهترین و بیشترین بلوکهای شهر ورامین به طبقۀ فقیر و بسیار فقیر اختصاص دارد که بیش از 42 درصد از مجموع بلوکهای شهر ورامین است. جدول 5- سطحبندی بلوکهای شهر ورامین از منظر عامل تلفیقی
منبع: یافتههای پژوهش نتیجهگیری نتایج پژوهش بیانگر آن است که شهر ورامین دچار نوعی شکاف اجتماعی - اقتصادی و کالبدی عمیقی شده است. در واقع، نابرابری درآمد باعث جدایی اجتماعی و دوقطبی شدن در محلههای شهری ورامین شده است. به بیان بهتر، وجود محلههای زاغهنشین و فقیرنشین در پیرامون شهر ورامین بهوضوح نوعی دوگانگی فضایی و اجتماعی را در این شهر پدید آورده است. در واقع، فضای کالبدی این محلهها بر فضای اجتماعی نیز تأثیر گذاشته است. به بیان بهتر، در محلههای فقیرنشین ورامین، افراد به صورت فیزیکی اجتماع پیدا میکنند و با هم ارتباط و تعامل نزدیکی دارند؛ در نتیجه، این امر شهر را به سمت جداییگزینی اجتماعی و فضایی نیز سوق میدهد. همانطور که نتیجۀ پژوهش حاضر نشان میدهد، فقر در شهر ورامین به پدیدهای جدی تبدیل شده است و درصد بالایی از بلوکهای شهر ورامین دچار فقر هستند؛ چنانچه از 1366 بلوک شهری تعداد 590 بلوک دچار فقر شدهاند. این شکاف به علت دسترسی ناهمسان محلهها و بلوکهای شهر ورامین به خدمات، امکانات رفاهی و زیرساختی است. عوامل متعدد از جمله بیعدالتی و نابرابریهای درآمدی ساختارنیافته به فقر شهری ورامین کمک کردهاند. تلههای فقر نیز بر مشکلات این شهر افزودهاند؛ زیرا نابرابری درآمد توزیع غیراخلاقی منابع و کمبود منابع را افزایش میدهد، نرخ فقر را تشدید و مشکلات مختلف اجتماعی را تشدید میکند . در مجموع، عوامل زیادی در فقر شهری ورامین نقش دارند. عامل نخست مهاجرتهای روستا - شهری است. بسیاری از فقرای شهری ساکن در محلههای فقیرنشین ورامین از مهاجران روستایی هستند که در جستوجوی فرصتهای بهتر به این محلهها مهاجرت کردهاند. در واقع، مهاجرت روستایی به شهرها، عمدتاً توسط فقرا، انجام میشود که این موضوع جمعیت فقر شهری و نرخ فقر را افزایش میدهد؛ زیرا بیشتر مهاجران، به علت عدم پشتوانۀ مالی و مهارتی - تخصصی، قادر به اشتغال در شغلهای با درآمد زیاد نیستند و در نتیجه، جذب بازار اشتغال غیررسمی نظیر کارگر روزمزد، رانندگی و دستفروشی میشوند. عامل دوم نابرابری اقتصادی است. محلههای فقیرنشین و سکونتگاههای غیررسمی پایدارترین مظهر فضایی فقر و نابرابری هستند. ساکنان محلههای فقیرنشین و سکونتگاههای غیررسمی شهر ورامین سطوحی مختلف از محرومیت را تجربه میکنند. ساکنان محلههای فقیرنشین شهر ورامین فاقد دسترسی به زیرساختهای اولیه و تأسیسات بهداشتی، امکانات ویژۀ کودکان، زنان و سالمندان، فضاهای زندگی کافی و شرایط مسکن امن هستند. نابرابری شهری نیز مانند فقر دارای جلوههای اقتصادی، اجتماعی و فضایی است. نابرابری شهری با دسترسی متفاوت به درآمد و ثروت، خدمات شهری و زیرساختها، فناوری، بهداشت عمومی، امنیت اجتماعی و آموزش مشخص میشود. عامل سوم فقدان برنامۀ چشمانداز است. فقر شهری با رشد سریع جمعیت در پیرامون شهر ورامین تشدید میشود؛ اما فقدان برنامهریزی مناسب برای مدیریت این جمعیت عظیم و تبدیل آنها به منابع انسانی باعث فقر شهری ورامین میشود. فقدان برنامههای مناسب دولتی و منطقهای به افزایش فقر شهری ورامین کمک شایان توجهی کرده است؛ زیرا برنامۀ اجرایی هدفمندی برای ساماندهی و توانمندسازی محلههای فقیرنشین شهر ورامین وجود ندارد. عامل چهارم فقدان تحصیلات و مهارت در میان ساکنان محلههای فقیرنشین شهر ورامین است. ساکنان محلههای فقیرنشین شهر ورامین معمولاً دارای سوابق تحصیلی محدود و فرصتهای آموزشی یا توسعۀ مهارت کمی هستند. این فقدان تخصص آنها را از مشارکت مؤثر در مشاغل خاص بازمیدارد. افزون بر این، ساکنان محلههای فقیرنشین شهر ورامین فاقد مهارتهای فنی و اولیه زندگی هستند و همین امر ایجاد اشتغال رسمی و ایجاد نوآوری در حرفۀ خود را دشوار میکند. بسیاری از آنها به مشاغل فصلی متکی هستند و در بسیاری از فصلهای سال بیکار میشوند. تعداد بیشتری از افراد فقیر درگیر انواع کارهای مشابه هستند و فاقد منابع مالی و انگیزه برای راهاندازی مشاغل کوچک هستند. به بیان بهتر، افراد فقیر شهر ورامین به دلیل کمبود منابع مالی، تخصص فنی و تجربۀ تجاری، قادر به راهاندازی مشاغل کوچک نیستند. عامل پنجم هزینه های بالای زندگی است. به دلیل هزینه های زیاد مسکن و حملونقل، بسیاری از مردم مجبور به ترک مشاغل راه دور هستند و قادر به پرداخت هزینۀ رفتوآمد یا هزینه های زندگی نیستند. هزینههای زیاد زندگی و اجارۀ مسکن موانع اساسی برای پیشرفت اقتصادی هستند. هزینههای مسکن و حملونقل بیشتر درآمد ساکنان محلههای فقیرنشین ورامین را مصرف و به فقر مداوم آنها کمک میکنند. افزون بر این، افراد فقیر شهری باید تمام مواد غذایی خود را از بازار خریداری کنند که هزینۀ زیادی دارد. در سالهای اخیر، تورم زیاد نیز زندگی آنها را بدتر کرده است؛ در نتیجه، در تلۀ فقر گرفتار آمدهاند. افزون بر این، نتایج پژوهش حاضر با نظریههای قطبش اجتماعی و طرد اجتماعی مطابقت دارد؛ با این تفاوت که پژوهش حاضر نابرابری و قطبش اجتماعی را به صورت بصری در گسترههای فضایی فقر شهری ورامین نشان داده است. این شکاف محصول فرآیندهای اجتماعی -اقتصادی است که به ایجاد جامعهای منجر شده است که در آن، ثروتمند ثروتمندتر میشود، فقیر فقیرتر میشود و طبقۀ متوسط رو به زوال و کاهش روزافزون حرکت میکند. در حقیقت، کارهای حرفهای با دستمزد زیاد توسط حجمی عظیم از شغلهای خدماتی سطح پایین حمایت میشوند که معمولاً توسط مهاجران انجام میشوند. این موضوع در طولانیمدت به افزایش روزافزون بیکاری منتهی میشود؛ بنابراین، قطبش اجتماعی محصول مستقیم بازساخت اقتصادی است. نتیجه آنکه، فقر شهری پدیدهای نه تکبُعدی بلکه چندبُعدی است که محصول نظام سیاسی - اقتصاد سرمایهداری مبتنی بر رانت است. شهر ورامین وارد دورهای از حیات خود شده است که به سمت قطبش اجتماعی روزافزون حرکت میکند؛ به این معنا که شکنندگی طبقۀ متوسط شهر ورامین عیان و آشکار شده است و طبقهای به نام طبقۀ مادون شکل گرفته است که به تعبیر ارسطو در رسالۀ سیاست، طبقۀ متوسط صداهای دو طبقۀ افراطی، یعنی ثروتمندان و فقرا، را متعادل میکند و همینطور به گفتۀ مارکس، طبقۀ متوسط ثباتبخش و تعادلبخش پرولتاریا[viii] و بورژوازی[ix] است و به گفتۀ کاستلز، ایجادکنندۀ یک شهر ساعت شیشهای است که در آن، فقیر فقیرتر و ثروتمند را ثروتمندتر میشود و طبقۀ متوسط رو به زوال و کاهش روزافزون حرکت میکند. پیرایش این طبقۀ مادون محصول اقتصاد سیاسی سرمایهداری نیمهپیرامونی رانتی است که به پیرایش فضاهای دوگانه و تولید فقر و بازتولید فقر در فضاهای اجتماعی در سطح شهر ورامین منجر شده است. بر همین مبنا، راهکارهای اجرایی در بُعد کالبدی به ویژه برای دستگاههای اجرایی شهر ورامین عبارتاند از: تشکیل بانک دادۀ دهکهای درآمدی در پهنههای فضایی فقر شهری در ورامین؛ تحقق کاربریهای خدماتی طرح تفصیلی شهر ورامین از جمله کاربری فضای سبز، ورزشی، تفریحی، فرهنگی، آموزشی و غیره در پهنههای فقیرنشین؛ تدوین بستههای فرهنگی در برنامۀ راهبردی پنجسالۀ شهرداری ورامین؛ با عنایت به اینکه درصد زیادی از گسترههای فقیرنشین شهر ورامین منطق بر بافتهای ناکارآمد شهری هستند، ضرورت دارد تا دستگاههای اجرایی از جمله شهرداری نسبت به تعریف پروژههای محرک توسعه برای رونق اقتصادی و بازآفرینی این پهنهها مبادرت کنند؛ تدوین برنامۀ اقدام مشترک دستگاههای اجرایی شهر ورامین از جمله ادارۀ راه و شهرسازی، ادارۀ آموزشوپرورش، سازمان ارشاد و فرهنگ اسلامی، شهرداری ورامین و غیره در رابطه با مشارکت مالی در تعریف پروژهها در پهنههای فقیرنشین؛ ایجاد دفاتر تسهیلگری در گسترههای فضایی فقیر شهر ورامین به عنوان حلقۀ واسط بین مدیریت شهری و شهروندان. بر این اساس، ضرورت انجام پژوهشهایی برای آینده مطرح میشود که عبارتاند از: تبیین علل شکلگیری طبقۀ مادون در فضاهای پیراکلان شهری؛ تبیین ناهمخوانی فضایی در فضاهای پیراکلان شهری؛ سنجش جداییگزینی فضایی در مدیریت بصری شهر ورامین؛ سنجش طرد اجتماعی در شهر ورامین؛ سنجش و تحلیل قطبش اجتماعی در شهر ورامین؛ سنجش تمرکز فضایی فقر و ارتباط آن با جداییگزینی فضایی در فضاهای پیراکلان شهری. [i] Oscar Lewis [ii] René Lenoir [iii] Relational and distributional aspects [iv] Manuel Castells [v] Saskia Sassen [vi] Hudson [vii] Pockets of deprivation [viii] Proletariat [ix] Bourgeoisie | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
AbdullahKaiser, Z. R. M., Sakil, A. H., & Akter, F. (2024). Urban Poverty Causes, Current Trends, Consequences, and Pathways to Sustainable Solutions. In The Palgrave Handbook of Global Social Problems (pp.1-17). Publisher: Springer Nature. https://doi.org/10.1007/978-3-030-68127-2_310-1 Abdul-Mumin, A., & Shamshiry, E. (2014). Linking Sustainable Livelihoods to Natural Resources and Governance: The Scale of Poverty in the Muslim World. Singapore, Springer. https://doi.org/10.1007/978-981-287-053-7 Alkire, S., & Foster, J. (2011). Counting and multidimensional poverty measurement. Journal of Public Economics, 95(7–8), 476-487. https://doi.org/10.1016/j.jpubeco.2010.11.006%20Get%20rights%20and%20content Alkire, S., & Kumar R. (2012). Comparing Multidimensional Poverty and Consumption Poverty Based on Primary Survey in India. Presented in OPHI workshop, 21-22 Nov. 2012. Alkire, S., & Seth, S. (2008). Measuring multidimensional poverty in India: A new proposal. OPHI Working Paper, 15, Oxford Poverty and Human Development Initiative (OPHI), University of Oxford. Bhatta, B. (2009). Modelling of Urban Growth Boundary Using Geoinformatics. International Journal of Digital Earth, 2(4), 359–381. https://doi.org/10.1080/17538940902971383 Ezeh, A., Oyinlola, O., Satterthwaite, D., Chen, Y., Ndugwa, R., Sartori, J., …, & Lilford, P. R. J .(2017). The History, Geography, and Sociology of Slums and the Health Problems of People Who Live in Slums. The Lancet, 389(2017), 547–58. https://doi.org/10.1016/s0140-6736(16)31650-6 Foster, J., & Sen, A. (1997). After a Quarter Century. In A. Sen (Ed.), On economic inequality. Oxford: Clarendon Press. Friesen, J., Victoria, F., Dietrich, I., & Peter F. P. (2020). Slums, Space, and State of Health—A Link between Settlement Morphology and Health Data. International Journal of Environmental Research and Public Health, 17(6), 2022. https://doi.org/10.3390/ijerph17062022 Hanchett, S., Akther, S., & Khan, M. H. (2003). Water, sanitation and hygiene in Bangladeshi slums: An evaluation of the WaterAid – Bangladesh urban program. Environment & Urbanization, 15(2), 43–56. https://doi.org/10.1177/095624780301500219 Jagadeshwaran, P., Ashok, K. R., Vidhyavathi, A., Nirmala Devi, M., & Patil Santosh, G. (2022). Multidimensional Poverty in India – a State Wise Analysis. Asian Journal of Agricultural Extension, Economics & Sociology, 40 (10), 869-77. https://doi.org/10.9734/ajaees/2022/v40i1031153. Jolliffe, D. (2001). Measuring absolute and relative poverty: The sensitivity of estimated household consumption to survey design. Journal of Economic and Social Measurement, 27(1–2), 1–23. https://doi.org/10.3233/JEM-2003-0192 Khan, A. U., Saboor, A., Hussain, A., Karim, S. & Hussain, S. (2015). Spatial and Temporal Investigation of Multidimensional Poverty in Rural Pakistan. Poverty and Public Policy, 7(2), 158-175. https://doi.org/10.1002/pop4.99 Loury, G. C. (2000). Social Exclusion and Ethnic Groups: The Challenge to Economic. Forthcoming in The Annual World Bank Conference on Development Economics. Mahabir, R., Agouris, P., Stefanidis, A., Croitoru, A., & Crooks, A. T. (2020). Detecting and mapping slums using open data: A case study in Kenya. International Journal of Digital Earth, 13(6), 683–707. https://doi.org/10.1080/17538947.2018.1554010 Martínez, M., & Javier, A. (2007). Monitoring intra-urban inequalities with GIS-based indicators with a case study in Rosario, Argentina. PhD Thesis, Faculty of Geosciences, Utrecht University. Mothkoor, V., & Badgaiyn, N. (2021). Estimates of multidimensional poverty for India using NSSO-71 and -75. WIDER Working Paper, 2021/1, UNU-WIDER 2021. https://doi.org/10.35188/UNU-WIDER/2021/935-8 Nelson, J. M. (1979). Access to power. Politics and the Urban Poor in Developing Countries. Owusu, M., Kuffer, M., Belgiu, M., Grippa, T., Lennert, M., Georganos, S., & Vanhuysse, S. (2021). Towards user-driven earth observation-based slum mapping. Computers, Environment and Urban Systems, 89(October 2020), Article 101681. https://doi.org/10.1016/j.compenvurbsys.2021.101681 Qazi Kholiquzzaman, A. (2002). Tackling Social Exclusion: South Asia. Roser, M., & Ortiz-Ospina, E. (2017). Global Extreme Poverty. Accessed 15 June 2019. OurWorldInData.org,https://ourworldindata.org/extreme-poverty/(open in a new window) (Open in a new window). Satterthwaite, D. (1995). The under-estimation and misrepresentation of urban poverty. Environment and Urbanization, 7(1), 3–10. https://doi.org/10.1177/095624789500700108 Sen, A. (1980). Equality of What?, In S. McMurrin (Ed.), The Tanner Lectures on Human Values. Salt Lake City, UT: University of Utah Press. Sen, A. (2000). Social Exclusion: Concept, Application, and Scrutiny, Social Development. Papers, 1, Office of Environment and Social Development Asian Development Bank. Singh, J., & Singh, M. (2024). Alleviating urban poverty in India: the role of capabilities and entrepreneurship development. International Journal of Social Economics, 51(10), 1314-1335. https://doi.org/10.1108/IJSE-07-2023-0514 Suppa, N. (2016). Comparing monetary and multidimensional poverty in Germany. OPHI Working Paper, 103, Oxford Poverty and Human Development Initiative (OPHI), University of Oxford. Thomson, D. R., Kuffer, M., Boo, G., Hati, B., Grippa, T., Elsey, …, & Kabaria, C. (2020). Need for an integrated deprived area “slum” mapping system (IDEAMAPS) in low-and middle-income countries (LMICS). Social Sciences, 9(5), 80. https://doi.org/10.3390/SOCSCI9050080 Tripathi, S., & Yenneti, K. (2020). Measurement of Multidimensional Poverty in India: A State-level Analysis. Indian Journal of Human Development, 14(2), 257–274. https://doi.org/10.1177%2F0973703020944763 UNDP. (2010). The millennium development goals report 2010. United Nations, retrieved on March 13, 2022 from https://www.un.org/millenniumgoals/pdf/MDG%20Report%202010%20En%20r15%20-low%20res%2020100615%20-.pdf United Nations. (2015). The Millennium Development Goals Report 2015. New York: United Nations. United Nations. (2019). World urbanization prospects: The 2018 revision. World urbanization prospects: The 2018 revision. https://doi.org/10.18356/b9e995fe-en UN-Habitat. (2016). Urbanization and Development Emerging Futures: World Cities Report. Kenya: Nairobi. United Nations Human Settlements Program (UN-Habitat). (2022). World Cities Report 2022: Envisaging the Future of Cities. Nairobi: Kenya. Wang, X., Feng, H., Xia, Q., and Alkire, S. (2016). On the relationship between Income Poverty and Multidimensional Poverty in China. OPHI Working Paper, 101, Oxford Poverty and Human Development Initiative (OPHI), University of Oxford. Wu, Y., & Qi, D. (2017). A gender-based analysis of multidimensional poverty in China. Asian Journal of Women’s Studies, 23(1), 66-88. https://doi.org/10.1080/12259276.2017.1279886 Yu, J. (2013). Multidimensional poverty in China: findings based on the CHNS. Social Indicators Research, 112(2), 315-336. https://doi.org/10.1007/s11205-013-0250-x Zahra, K., Ashraf, A., Zafar, T., & Yaseen, B. M. (2018). Marginality and social exclusion in Punjab, Pakistan: A threat to urban sustainability. Sustainable Cities and Society, 37(November 2017), 203–212. https://doi.org/10.1016/j.scs.2017.11.009 Zhang, X. Q. (2016). The trends, promises and challenges of urbanization in the world. Habitat International, 54(2016), 241–252. https://doi.org/10.1016/j.habitatint.2015.11.018 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 67 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 124 |