
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,706 |
تعداد مقالات | 13,973 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,605,773 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,327,241 |
هنجاریابی مقیاس اعتماد/بیاعتمادی/زودباوری معرفتی در جمعیت نوجوانان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های علوم شناختی و رفتاری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 14، شماره 1 - شماره پیاپی 26، شهریور 1403، صفحه 63-82 اصل مقاله (1.21 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/cbs.2024.140504.1887 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
راضیه هاشمی* 1؛ مهدی رضا سرافراز2؛ حبیب هادیان فرد3؛ محمدرضا تقوی3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار ، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استاد، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اعتماد معرفتی به معنی معتبر و متناسب دانستن اطلاعاتی است که از سمت دیگران میآید و با عوامل آسیبشناسی و درمانی روابطی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی پایایی، ساختار عاملی پرسشنامۀ اعتماد/بیاعتمادی/اعتبار معرفتی و روایی همگرا و واگرای این مقیاس از طریق رابطۀ بین نمرات EMTCQ (برای مثال، موضع معرفتی یک فرد) و دلبستگی، عملکرد انعکاسی، امنیت روانی و خودکارآمدی عمومی در دو مطالعه بود. در مطالعۀ اول، تعداد 510 آزمودنی و در مطالعۀ دوم، تعداد 310 آزمودنی شامل گروه سنی 14 تا 63ساله به روش نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب شدند. آزمودنیهای مطالعۀ اول در پلتفرم آنلاین پرسآل به پرسشهای مقیاس EMCTQ و ویژگیهای جمعیتشناختی (سن، جنس، سطح تحصیلات) و در مطالعۀ دوم، به پرسشهای مقیاس EMCTQ و دلبستگی، عملکرد انعکاسی، امنیت روانی و خودکارآمدی عمومی پاسخ دادند. نتایج این مطالعه نشان داد مدل سهعاملی اعتماد/بیاعتمادی/اعتبار معرفتی در تحلیل عاملی اکتشافی و همچنین تأییدی، از برازش مطلوب برخوردار است. ضریب آلفای کرونباخ بیشتر از 70/0 و در حد رضایتبخش بود. ضریب بازآزمایی این پرسشنامه پس از سه ماه فاصلۀ زمانی بین 69/0 تا 80/0 بود. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد نمرات اعتماد/بیاعتمادی/اعتبار معرفتی با عملکرد انعکاسی و خودکارآمدی عمومی رابطهای مثبت و معنادار دارند. این رابطه بیانگر اعتبار همگرا مقیاس است. ساختار عاملی، اعتبار و پایایی پرسشنامۀ اعتماد/بیاعتمادی/اعتبار معرفتی برای کاربردهای پژوهشی و تشخیصهای بالینی در حد قابل قبول هستند و میتوان گفت پرسشنامۀ یادشده ابزاری مفید و معتبر برای انجام پژوهشهای مرتبط با اعتماد معرفتی در حوزههای مختلف رابطه است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اعتماد معرفتی؛ ترومای کودکی؛ عملکرد انعکاسی؛ خودکارآمدی عمومی؛ دلبستگی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
یکی از پیشنیازها برای عملکرد بینفردی بهینه ظرفیت برداشت صحیح مقاصد، هیجانات و باورهای دیگران در روابط و تعاملات اجتماعی است؛ این ظرفیت به «نظریۀ ذهن»[1] (Premack & Woodruff, 1978)، یا ذهنیسازی[2] (Fonagy et al., 1991b; Frith, 1989) اشاره دارد. معمولاً میتوان ذهنیسازی را همان شناخت اجتماعی در نظر گرفت (Sharp et al., 2012). این سازه همچنین تشخیص هیجان و اعتماد را در بر میگیرد. نظریۀ ذهنیسازی برای اختلال شخصیت مرزی توسط فوناگی و همکاران ( Fonagy et al., 1991a) ارائه شد. بیشترین رشد نظری در حوزۀ ذهنیسازی مربوط به اعتماد معرفتی[3] است(Bateman & Fonagy, 2016). اعتماد معرفتی مفهومی کاربردی و درمانی به معنی گشودگی نسبت به انتقال اطلاعات بینفردی، یعنی پذیرفتن اطلاعاتی که از سمت دیگران میآید به عنوان معنیدار، مرتبط با خود و قابل تعمیم به سایر شرایط است (Campbell et al., 2021). فوناگی و آلیسون (2014) با بهرهگیری از یافتههای نظریۀ انتقال دانش طبیعی سیبرا و جرجلی (2009) برای انتقال دانش مبتنی بر نشانه در ارتباطات اجتماعی و مفهوم هوشیاری معرفتی (عامل حفاظتی در مقابل اطلاعات نادرست و فریبندهای که از سمت دیگران میآید) اسپربر و همکاران (2010) مدلی ارائه کردند که اعتماد معرفتی را به عنوان هستۀ انتقال اطلاعات بینفردی در نظر میگیرد که با دلبستگی پیوندی تنگاتنگ دارد (Fonagy & Allison, 2014; Csibra & Gergely, 2011; Sperber et al., 2010). در تعاملات اولیۀ نوزاد - والد، استفاده از سرنخهای ظاهری (Fonagy et al., 2007) مانند تماس چشمی، واکنشهای تصادفی متناوب[4] و استفاده از لحن صدای مخصوص (بچهگانه صحبت کردن) حساسیت نوزاد را برمیانگیزد؛ در نتیجه، هوشیاری معرفتی برای لحظاتی به حالت تعلیق درمیآید (Csibra & Gergely, 2011; Király et al., 2013)، دلبستگی ایمن همزمان با اعتماد معرفتی افزایش مییابد (Morandotti et al., 2018) و برقراری ارتباط برای انتقال دانش فرهنگی میسر میشود (Király et al., 2013). پاسخدهی حساس به کودک نه فقط شامل اطمیناندهی و اهمیت دادن به عاملیت وی، بلکه در خدمت گشودن ذهن برای دریافت اطلاعات جدید و متناسب، تغییر عقاید و اصلاح رفتار طبق آن اطلاعات است (Bateman & Fonagy, 2016; Király et al., 2013). در بزرگسالی، از اعتماد معرفتی در ارتباطات ظاهری برای انتقال اطلاعات قابل تعمیم استفاده میشود (Bateman & Fonagy, 2016). تروما و اعتماد/بیاعتمادی/زودباوری معرفتی اعتماد معرفتی سالم شامل ظرفیت هوشیاری معرفتی در مواجهه با فریب احتمالی و در عین حال، حفظ اعتماد عمومی به اطلاعات منتقلشدۀ بینفردی است (Sperber et al., 2010). این مفهوم در آسیبشناسی روانی اهمیتی بهسزا دارد؛ تا جایی که اختلال شخصیت ناشی از عدم ایجاد اعتماد معرفتی در روابط اولیه و عدم اعتماد به اطلاعات منتقلشدۀ بینفردی در نظر گرفته میشود (Allison & Fonagy, 2016; Fonagy & Allison, 2014)، عدم اعتماد یا بیاعتمادی معرفتی توسط فرآیندی به نام هوشیاری معرفتی نامتناسب (Fonagy & Allison, 2014) و تحت تأثیر ترومای پیچیده و رابطۀ دلبستگی در سالهای اولیۀ رشد ایجاد میشود (Oreo & Ozgul, 2007). زمانی که اعتماد معرفتی به دلیل تجربیات پیشین کاهش یافته باشد، اکتساب اطلاعات متناسب شخصی - اجتماعی توسط فرد محدود میشود (Fonagy et al., 2015; Luyten et al., 2020) و کانال یادگیری وی دربارۀ دنیای اجتماعی بیرون تخریب میشود (در تجربیات اولیه با مراقب)، در ناامنی همیشگی و هوشیاری معرفتی پایدار گیر میافتد (Bateman & Fonagy, 2016) و از نظر معرفتی بیش از حد هوشیار (Sperber et al., 2010) یا متحجر (Fonagy & Allison, 2014) است؛ موضعی که بیاعتمادی معرفتی[5] نامیده میشود. از سوی دیگر، سبک دلبستگی سازمانیافتۀ مرضی با بیشفعالسازی سیستم دلبستگی، هوشیاری معرفتی[6] را در هم میشکند و افراد را در مقابل اطلاعات نادرست و فریبکارانه آسیبپذیر میکند (Bateman & Fonagy, 2016). این افراد ممکن است در حالت زودباوری معرفتی بمانند و تمایل به فریب خوردن داشته باشند (Sperber et al., 2010). در همین راستا، بهتازگی اختلال در ارتباطات اجتماعی اولیه علت آسیبپذیریهای بعدی در نظر گرفته میشود (Fonagy et al., 2015; Fonagy et al., 2017). اهمیت ساخت ابزار سنجش اعتماد معرفتی اعتماد معرفتی در رابطهدرمانی نقشی بهسزا دارد و همدلی، ذهنیسازی و اتحاد درمانی احتمالاً به عنوان نشانههای ظاهری که اعتماد را افزایش میدهند، در رابطهدرمانی مورد توجه هستند (Csibra & Gergely, 2009; Fonagy & Allison, 2014). فرآیند یادگیری در بسیاری از مداخلات درمانی اهمیتی ویژه دارد و این فرآیند در زمینۀ اعتماد معرفتی رخ میدهد. همچنین، اتحاد درمانی بین بیمار - درمانگر که تغییر نگرش نسبت به یادگیری را ایجاد میکند، در زمینۀ اعتماد رخ میدهد (Falkenström et al., 2018). با افزایش اعتماد معرفتی، تغییرات درمانی از طریق انتقال اطلاعات امکانپذیر میشوند و همچنین، ظرفیت ذهنیسازی بهبودیافته باعث میشود هوشیاری معرفتی بیمار که مانع ارتباط اجتماعی مؤثر است، کاهش یابد (Fonagy et al., 2019). در دوران همهگیری کووید-19، الگوهای پاسخدهی بیمارگونه با دفاعهای ناپخته، صفات شخصیتی بدکارکرد، ذهنیسازی ضعیف و بیاعتمادی معرفتی همبستگی معناداری داشته است (Tanzilli et al., 2022). همچنین، در این دوران که انزوای اجتماعی و استرس افزایش یافته بود، ذهنیسازی و اعتماد معرفتی نقشی حمایتکننده برای نوجوانان در دوران همهگیری کووید-19 داشته است (Locati et al., 2023). پژوهشگران در سالهای اخیر در صدد ساختن ابزاری برای اندازهگیری مفهوم اعتماد معرفتی برآمدند و تلاش برای ساختن این ابزار از کارهای تجربی کوریو و هریس (Corriveau & Harris, 2009) و پس از آنها، اگید و همکاران (Agid et al., 2013) برای اندازهگیری نحوۀ پردازش اطلاعات جدید توسط کودک شروع و به تهیۀ مقیاس کنونی برای نوجوانان و بزرگسالان توسط کمپبل و همکاران (Campbell et al., 2021) با استفاده از از نظریۀ گریس و اون[7] (Grace & Onn, 1989) و نظریۀ ارتباط (Sperber & Wilson, 1986; Wilson & Sperber, 2004) منتهی شد. با توجه به اهمیت اعتماد معرفتی در آسیبشناسی و درمان که پیشتر بیان شد و نبودن یک ابزار تجربی هنجارشده در ایران، درصدد هنجاریابی این مقیاس در جامعۀ نوجوانان ایرانی برآمدیم. پرسشنامۀ خودگزارشی اعتماد/بیاعتمادی/زودباوری معرفتی (ETMCQ)[8] که ارتباطی نزدیک با مبانی نظری این مفهوم دارد (Campbell et al., 2021) شامل 15 گویه است که به صورت لیکرت 7درجهای نمرهگذاری میشود (بهشدت مخالف = 1، مخالف = 2، تاحدودی مخالف = 3، نه موافق/نه مخالف = 4، تاحدودی موافق = 5، موافق = 6، بهشدت موافق = 7) و شامل سه زیرمقیاس اعتماد معرفتی (پرسشهای 1، 2، 7، 8، 13) در حوزۀ سلامت، بیاعتمادی معرفتی (پرسشهای 3، 4، 9، 10، 14) و زودباوری معرفتی (پرسشهای 5، 6، 11، 12، 15) در حوزۀ آسیب شناسی است. در این مقاله، سعی کردیم این ابزار را در جامعۀ ایرانی هنجاریابی کنیم و ساختار عاملی، اعتبار و پایایی این ابزار را بسنجیم.
روش پژوهش جامعه و نمونه جامعۀ پژوهش شامل تمامی نوجوان شهر شیراز دختر و پسر از گروه سنی 14 تا 22 سال بود. شرکتکنندگان از طریق نمونهگیری گلولهبرفی - یعنی از طریق فهرستهای شمارۀ تلفن همراه و کانالهای رسانههای اجتماعی انتخاب شدند. اجرا قبل از اجرا، ETMCQ توسط نویسندگان به فارسی ترجمه و متعاقباً توسط یک مترجم مستقل به انگلیسی ترجمه شده است. برای تأیید صحت ترجمۀ اول، دو نسخه از طریق تحلیل کیفی با هم مقایسه شدند و تفاوتی معنادار مشاهده نشد. سپس، این مطالعه از طریق یک نظرسنجی آنلاین با استفاده از پلتفرم پرسآل[9]انجام شد. این مطالعه از دو بخش تشکیل شده بود: اول (مطالعۀ 1) که در آن، از شرکتکنندگان خواستیم پرسشنامۀ EMCTQ و پرسشهای اجتماعی – جمعیتشناختی (سن، جنسیت، سطح تحصیلات) را تکمیل کنند. سپس، از آنها خواستیم در بخش دوم مطالعه مشارکت کنند که شامل پاسخ دادن به اقدامات خودگزارشی اضافی با هدف بررسی رابطۀ بین نمرات ETMCQ و سایر ابعاد روانشناختی مانند عملکرد بازتابی، تجربیات روابط نزدیک (دلبستگی)، ترومای کودکی و خودکارآمدی عمومی بود (مطالعۀ 2). مطالعۀ 1: 530 آزمودنی به پرسشنامۀ ETMCQ پاسخ دادند (n=530) که 273 نفر از آنها زن (51/51 درصد) و 257 نفر مرد (5/48 درصد) بودند. محدودۀ سنی از 14 تا 62 سال (M=26.47، SD=12.88) بود. همۀ افراد ایرانی بودند. سطوح تحصیلی به شرح زیر بود: 188 نفر (4/22 درصد) فقط دبیرستان را به پایان رساندند، 303 نفر (9/35 درصد) دارای مدرک لیسانس، 302 نفر (8/35 درصد) دارای مدرک کارشناسی ارشد و 50 نفر (9/5 درصد) دارای مدرک دکتری بودند. مطالعۀ 2: شامل 310 آزمودنی با دامنۀ سنی 14-23 سال بود که 89 نفر (7/28 درصد) در دامنۀ سنی 14-18 سال و 135 نفر (5/43 درصد) در دامنۀ سنی 19-23 سال بودند. همچنین، از این تعداد، 151 نفر از شرکتکنندگان (7/48 درصد) مرد و 159 نفر ( 3/51 درصد) زن بودند. برای جلوگیری از پاسخهای تکراری، هر دستگاه تلفن همراه فقط یکبار امکان پاسخگویی به پرسشها را داشت. آزمودنیها میتوانستند در هر زمان تصمیم بگیرند نظرسنجی را قطع کنند و سپس، آن را از سر بگیرند یا شرکت خود را به طور کامل لغو کنند. این نظرسنجی از خرداد 1401 تا اسفند 1401 فعال بوده است. معیارهای ورود به مطالعه سن 14 سال یا بیشتر و سواد خواندن و تسلط به زبان فارسی بودند و معیار خروج عدم تکمیل پرسشنامهها بود. همۀ شرکتکنندهها رضایت آگاهانۀ کتبی برای شرکت در مطالعه دادند. تمام مراحل انجامشده در این مطالعه مطابق استانداردهای اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی بودند. ابزار پژوهش پرسشنامۀ عملکرد بازتابی (RFQ)[10] یک مقیاس 8مادهای برای اندازهگیری تواناییهای ذهنی با درجۀ قطعیت و عدم قطعیت است که افراد با استفاده از آن از اطلاعات وضعیت ذهنی برای درک رفتار خود و دیگران استفاده میکنند (Fonagy et al., 2016). عدم قطعیت دربارۀ خردهمقیاس حالتهای روانی (RFQ-u)، استفادۀ ضعیف از اطلاعات وضعیت روانی و موضعی را نشان میدهد که با فقدان دانش دربارۀ حالتهای روانی مشخص میشود. قطعیت دربارۀ خردهمقیاس حالتهای ذهنی (RFQ-c)، استفادۀ بهتر از اطلاعات وضعیت ذهنی و سطوح انطباقی اطمینان دربارۀ حالتهای ذهنی را نشان میدهد (در مطالعۀ اول، آلفای کرونباخ زیرمقیاس قطعیت برابر 79/0 و زیرمقیاس عدم قطعیت برابر 80/0، و در مطالعۀ دوم، آلفای کرونباخ زیرمقیاس قطعیت 83/0 و زیرمقیاس عدم قطعیت 78/0 بود). در هر دو مطالعه، یازده شرکتکننده (1 درصد) یک آیتم را نادیده گرفتند و این آیتمها با میانگین خردهمقیاس جایگزین شدند. مانند بسیاری از نمونههای غیربالینی، انتظار میرفت همبستگی بین RFQ-c و RFQ-u زیاد باشد (برای مطالعۀ 1، 70/0 = r و برای مطالعۀ 2، 77/0= r) و بنابراین، ما تجزیهوتحلیل خود را فقط بر روی خردهمقیاس RFQ-u متمرکز کردیم. پرسشنامۀ سبکهای دلبستگی بزرگسال (RAAS)[11] این مقیاس شامل خودارزیابی از مهارتهای ایجاد روابط و خودتوصیفی شیوۀ شکلدهی روابط دلبستگی نسبت به چهرههای دلبستگی نزدیک (Collins, 1996) و مشتمل بر 18 گویه است که از طریق علامتگذاری روی یک مقیاس 5درجهای (از نوع لیکرت) سنجیده میشود که از بههیچوجه با خصوصیات من تطابق ندارد: (1) تا کاملاً با خصوصیات من تطابق دارد: (5) تشکیل میشود. با تحلیل عوامل، سه زیرمقیاس مشخص میشوند که هر مقیاس شامل 6 ماده است. 3 زیرمقیاس عبارتاند از: وابستگی: میزانی را که آزمودنیها به دیگران اعتماد میکنند و به آنها متکی میشوند، به این صورت که آیا در مواقع لزوم قابل دسترسی هستند، اندازهگیری میکند؛ نزدیک بودن: میزان آسایش در رابطه با صمیمیت و نزدیکی هیجانی را اندازهگیری میکند و اضطراب: ترس از داشتن رابطه را میسنجد (مالینکرودت و همکاران، به نقل از پاکدامن، 1383؛ کولینز و رید،1990 به نقل از پاکدامن، 1383). زیرمقیاس اضطراب با دلبستگی اضطرابی - دوسوگرا مطابقت دارد و زیرمقیاس نزدیک بودن (در تطابق با دلبستگی ایمن) یک بُعد دوقطبی است که اساساً توصیفهای ایمن و اجتنابی را در مقابل هم قرار میدهد (Feeney et al., 1996). مدت اجرای پرسشنامه بر اساس زمینهیابی انجامشده 10 دقیقه در نظر گرفته شده است (پاکدامن، 1383). پرسشنامۀ خودکارآمدی عمومی یک مقیاس خودگزارشی 10مادهای با استفاده از مقیاس لیکرت 4درجهای برای ارزیابی یک باور عمومی است، مبنی بر اینکه فرد میتواند وظایف بدیع یا دشواری را انجام دهد یا با ناملایمات در حوزههای مختلف عملکرد انسانی کنار بیاید. این مقیاس که فقط در مطالعۀ 1 استفاده شد، پایایی داخلی خوبی داشت (90/0 = آلفای کرونباخ). پرسشنامۀ ترومای دوران کودکی (CTQ)[12] این مقیاس که توسط برنشتاین و همکاران (Bernstein et al., 1998) طراحی شده است، برای اندازهگیری آسیبهای دوران کودکی شامل 28 گویه است که 5 خردهمقیاس آزار فیزیکی، آزار جنسی، آزار عاطفی، غفلت فیزیکی و غفلت عاطفی را در یک طیف 5درجهای لیکرت ارزیابی میکند. دامنۀ نمرات کل پرسشنامه 25 تا 125 است. برنشتاین پایایی این ابزار را با دو روش بازآزمایی در فواصل زمانی 2ماهه و آلفای کرونباخ در محدودۀ 79/0 تا 94/0 و همبستگی زیاد این ابزار را با مصاحبۀ بالینی بزرگسالان به عنوان شاخص اعتبار همگرا گزارش کرد. در نمونۀ ایرانی گروسی و نخعی (Garrusi & Nakhaee, 2009)، پایایی به روش بازآزمایی در فواصل دو هفته و روش همسانی درونی بهترتیب 90/0 و 94/0 بود و روایی همگرای این ابزار با استفاده از پرسشنامۀ سلامت عمومی 40/0 گزارش شد. یافتهها مطالعۀ اول ویژگی جمعیتشناختی نمونۀ پژوهش در مطالعۀ اول در جدول (1) آمده است.
جدول 1: ویژگیهای جمعیتشناختی نمونۀ پژوهش Table 1: Demographic characteristics of the research sample
تحلیل عاملی اکتشافی: به منظور بررسی ساختار عاملی پرسشنامۀ اعتماد معرفتی بر روی نسخۀ اصلی 15آیتمی، تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. پس از اجرای تحلیل عاملی، سه عامل از کل پرسشنامه استخراج شدند که در مجموع، 50/65 درصد از کل وایانس اعتماد معرفتی را تبیین کردند. میزان ارزش ویژه برای هر یک از عاملهای زودباوری، اعتماد و بیاعتمادی بهترتیب 04/4، 59/3 و 19/2 به دست آمد. بار عاملی هر یک از پرسشها روی عاملها در جدول (2) آمده است. برای تعیین کفایت نمونه، آزمون کرویت بارتلت[1] و شاخص کایزر - میر - اوکلین[2] استفاده شدند. آزمون کرویت بارتلت نشان داد آمارۀ خی دو برابر 105 و سطح معناداری 001/0 است. شاخص کایزر - میر - اوکلین مقدار 83/0 را نشان داد. این دو نتیجه بیانگر کفایت نمونه و همچنین، شاخصهایی خوب برای مناسب بودن بهکارگیری تحلیل عاملی هستند.
جدول 2: بار عاملی پرسشهای پرسشنامه اعتماد معرفتی Table 2: Factor loading of the questions of the epistemic trust questionnaire
جنسیت، سن و تحصیلات: اعتماد معرفتی نتایج آزمون مانووا[3] نشان داد بین زنان و مردان در زیرمقیاسهای اعتماد معرفتی تفاوتی معنادار وجود دارد (Pillai’s F(3, 505)= 3.90, P<0.01, Partial =0.023). نتایج آزمون بینگروهی نشان داد در زیرمقیاسهای این پرسشنامه، بین زنان و مردان در زیرمقیاس اعتماد (F= 8.78, p= 0.003) تفاوتی معنادار وجود دارد و در زیرمقیاسهای بیاعتمادی (F=0.737, p= 0.391) و زودباوری (F= 3.25, p= 0.072) تفاوت معنادار وجود ندارد. نتایج آزمون مانووا نشان داد بین گروههای سنی در زیرمقیاسهای اعتماد معرفتی تفاوت معنادار وجود دارد (Pillai’s F(3, 500)= 2.52, P<0.01, Partial =0.029). نتایج آزمون بینگروهی نشان داد در زیرمقیاسهای این پرسشنامه، بین گروههای سنی در زیرمقیاس اعتماد (F= 4.81, p= 0.001) تفاوت معنادار وجود دارد و در زیرمقیاسهای بیاعتمادی (F=1.65, p= 0.130) و زودباوری (F= 1.71, p= 0.117) تفاوت معنادار وجود ندارد. نتایج آزمون مانووا نشان داد بین گروههای تحصیلی در زیرمقیاسهای اعتماد معرفتی تفاوت معنادار وجود دارد (Pillai’s F (3, 502)=2.29, P<0.01,Partial=0.018). نتایج آزمون بینگروهی نشان داد در زیرمقیاسهای این پرسشنامه، بین گروههای تحصیلی در زیرمقیاس زودباوری (F= 5.39, p= 0.042) تفاوت معنادار وجود دارد و در زیرمقیاسهای اعتماد (F=0.863, p= 0.486) و بیاعتمادی (F= 1.31, p= 0.266) تفاوت معنادار وجود ندارد.
مطالعۀ دوم شامل 310 آزمودنی با دامنۀ سنی 14-23 سال بود که 89 نفر (7/28 درصد) در دامنۀ سنی 14-18 سال و 135 نفر (5/43 درصد) در دامنۀ سنی 19-23 سال بودند. همچنین، از این تعداد، 151 نفر از شرکتکنندگان (7/48 درصد) مرد و 159 نفر ( 3/51 درصد) زن بودند. میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش در جدول (3) آمده است.
جدول 3: میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش Table 3: Mean and standard deviation of research variables
تحلیل عاملی تأییدی به منظور بررسی ساختار سهعاملی پرسشنامۀ اعتماد معرفتی، تحلیل عاملی تأییدی انجام شد (شکل 1). به منظور بررسی برازش مدل این پرسشنامه از شاخصهای برازش شامل نسبت مجذور خی دو به درجۀ آزادی (X2/df)، شاخص برازش تطبیقی (CFI)[4]، شاخص نیکویی برازش (GFI)[5]، شاخص نیکویی برازش تعدیلشده (AGFI)[6]، شاخص برازش افزایشی (IFI)[7]، شاخص برازش نسبی (RFI)[8]، شاخص برازش هنجارشده (NFI)[9]، شاخص برازش هنجارنشده (NNFI)[10]، شاخص ریشه میانگین مربعات باقیماندۀ استانداردشده (SRMR)[11] و شاخص ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA)[12] استفاده شده است. معمولاً نسبت X2/df کمتر از 3 نشاندهندۀ برازش خوب مدل است. معمولاً ضریب RMSEA کمتر از 08/0، SRMR کمتر از 05/0، شاخصهای برازش CFI، GFI، AGFI، IFI، RFI، NFI و NNFI بیشتر از 90/0 (مقادیر بین 90/0- 80/0؛ برازش مناسب و مرزی) و AGFI بیشتر از 85/0 حاکی از قابل قبول بودن شاخصهای برازش مدل معادلات ساختاری است (Hooper et al., 2007; Meyers et al., 2017). همانطور که در جدول (4) مشاهده میکنید، شاخصهای برازش مدل سهعاملی حاکی از برازش مطلوب پرسشنامۀ اعتماد معرفتی هستند. پایایی نتایج همسانی درونی با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای زیرمقیاسهای اعتماد، بیاعتمادی و زودباوری بهترتیب 97/0، 96/0 و 96/0 به دست آمد که نشاندهندۀ پایایی مطلوب ابزار است.
شکل 1: مدل سهعاملی پرسشنامۀ اعتماد معرفتی Figure 1: The three-factor model of the Epistemic Trust questionnaire
جدول 4: شاخصهای برازش مدلهای سهعاملی پرسشنامۀ اعتماد معرفتی Table 4: Fit indices of the three-factor models of the epistemic trust questionnaire
جدول 5: روایی همگرای پرسشنامۀ اعتماد معرفتی Table 5: Convergent validity of the Epistemic Trust questionnaire
روایی همگرا: همانطور که در جدول (5) میبینید، نمرۀ زیرمقیاس اعتماد با خودکارآمدی و عملکرد انعکاسی رابطۀ مثبت و معنادار و با ترومای کودکی، اجتناب از دلبستگی و اضطراب در دلبستگی رابطۀ منفی و معنادار دارد (P< 0.05) که نشاندهندۀه روایی همگرای زیرمقیاس اعتماد معرفتی مناسب است. از سوی دیگر، نمرۀ زیرمقیاسهای بیاعتمادی و زودباوری با خودکارآمدی و عملکرد انعکاسی رابطۀ منفی و معنادار و با ترومای کودکی، اجتناب از دلبستگی و اضطراب در دلبستگی رابطۀ مثبت و معنادار دارد (P< 0.05) که نشاندهندۀ روایی همگرای مناسب دو مقیاس زودباوری و بیاعتمادی معرفتی است.
بحث و نتیجهگیری اعتماد معرفتی یعنی اعتماد به ارتباطات یا دانش ارتباطی که از لحاظ نظری رابطهای نزدیک با مفاهیم آسیبشناسی و درمانی دارد؛ اما شواهد کمی برای آگاهی از رابطۀ بین اعتماد معرفتی، تجربیات رشدی و آسیبشناسی روانی و درمان در دست است. اختلال شخصیت مرزی در سن نوجوانی شروع میشود (Gunderson et al., 2011; Paris, 2008). شواهد نشان میدهد در علتشناسی اختلال شخصیت مرزی، ترومای کودکی (Zanarini et al., 2020) و دلبستگی ناایمن (Carlson et al., 2009; Levy, 2005; Levy et al., 2005; Lyons‐Ruth, 2008; Sharp & Fonagy, 2008) نقشی بهسزا دارند. همچنین، در اختلال شخصیت مرزی، بافت بینفردی از اهمیت بسیار برخوردار است (Bouchard & Sabourin, 2009; Sharp, 2014; Skodol et al., 2002)؛ از این رو، پژوهشگران در نظریههای شناخت اجتماعی جستوجو کردهاند (Mitchell et al., 2004; Moskowitz & Okten, 2017) و دریافتند پیشنیاز عملکرد بهینۀ بینفردی ذهنیسازی است (Fonagy et al., 1991b). فوناگی و همکاران (Fonagy et al., 2019; Fonagy, & Campbell, 2023 ) مشکلات ذهنیسازی را ناشی از فقدان اعتماد معرفتی برای یادگیری از دیگران در بافت بینفردی میدانند؛ بنابراین، میتوان امیدوار بود که با انجام پژوهشهای بیشتر دربارۀ اعتماد معرفتی، ماهیت آن را بشناسیم و به بهبود ظرفیت ذهنی سازی کمک کنیم؛ از این رو، هنجاریابی مقیاس اعتماد معرفتی در جمعیت نوجوانان از اهمیتی ویژه برخوردار است. هدف مطالعۀ حاضر سنجش ویژگیهای آماری ابزار EMCTQ و ساختار سهعاملی آن و کاوش بیشتر رابطۀ سه عامل این پرسشنامه با ترومای کودکی، دلبستگی، عملکرد انعکاسی و خودکارآمدی عمومی در جمعیت نوجوانان است. از لحاظ نظری، این پرسشنامه از سه عامل اعتماد/بیاعتمادی/اعتبار تشکیل شده است که تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی نیز این سه عامل را ارائه میدهد. این امر نشاندهندۀ سه موضع احتمالی گریس (Grace & Onn, 1989) در ارتباط با فراگیری دانش از دیگران است: اعتماد، بیاعتمادی و زودباوری. در رابطۀ بین اعتماد/بیاعتمادی/زودباوری معرفتی با ویژگیهای سن، جنس و تحصیلات، باید گفت با بالا رفتن سطح تحصیلات، زودباوری معرفتی کاهش مییابد که احتمالاً این موضوع به دلیل تقویت و آموزش تفکر انتقادی در تحصیلات دانشگاهی باشد. همچنین، با افزایش سن، بیاعتمادی کاهش مییابد که احتمالاً این موضوع به دلیل کاهش نشانههای بیماری روانی در سنین بالاتر باشد (Steptoe et al., 2015). اعتماد معرفتی در زنان و مردان تفاوتی معنادار نداشت. این موضوع ممکن است نشاندهندۀ تأثیرگذار نبودن جنسیت بر موضع معرفتی باشد (Liotti et al., 2021). سه عامل مقیاس EMCTQ با ترومای کودکی روابطی متمایز نشان دادند که این امر اعتبار این پرسشنامه را تأیید میکند. رابطۀ ترومای کودکی با بیاعتمادی معرفتی و همچنین زودباوری معرفتی مثبت است. بر رابطۀ منفی اعتماد معرفتی با ترومای کودکی نیز در پژوهشهای پیشین نیز تأکید شده است (Fonagy et al., 2015; Luyten et al., 2020). در تبیین این رابطه، باید گفت ترومای کودکی از طریق حذف فضای ارتباطی (غفلت) (Zanarini et al., 2020) یا ارتباط ناامن (دلبستگی ناایمن) (Carlson et al., 2009; Levy et al., 2005; Lyons‐Ruth, 2008)، به نقص در ذهنیسازی منجر میشود و مشکلات ذهنیسازی از نظر فوناگی و همکاران (Fonagy et al., 2019) ناشی از فقدان اعتماد معرفتی برای یادگیری از دیگران در بافت بینفردی هستند. اولین مؤلفۀ این پرسشنامه اعتماد معرفتی است، یعنی اطلاعاتی که از طرف دیگران میآید را درست و متناسب با خود در نظر بگیریم. این مؤلفه با خودکارآمدی و عملکرد انعکاسی رابطۀ مثبت و معنادار دارد؛ این معناداری در ارتباط تناتنگ اعتماد معرفتی و ذهنیسازی ریشه دارد که در پژوهشهای پیشین نیز تأیید شده است (Jurist, 2018; Jurist, 2005; Jurist et al., 2008). رابطۀ مثبت بین اعتماد معرفتی و خودکارآمدی عمومی از توانایی فرد برای کسب اطلاعات در روابط بینفردی، در صورتی که اعتماد معرفتی وی زیاد باشد، منشأ میگیرد (Fisher et al., 2022; Locati et al., 2023)؛ به این ترتیب، کسی که اعتماد معرفتی بالاتری دارد عملکرد بینفردی بهتر و احساس خودکارآمدی بیشتری خواهد داشت (Campbell et al., 2021). علاوه بر این، اعتماد معرفتی با ترومای کودکی، کمذهنیسازی و دلبستگی ناایمن رابطۀ منفی و معنادار دارد (P< 0.05). مؤلفۀ دیگر پرسشنامۀ EMCTQ بیاعتمادی معرفتی به معنی تمایل افراد برای غیرحقیقی و نادرست دانستن اطلاعاتی است که از طرف دیگران میآید. بین نمرۀ زیرمقیاسهای بیاعتمادی با خودکارآمدی و عملکرد انعکاسی رابطۀ منفی و معنادار وجود دارد و بیاعتمادی معرفتی با ترومای کودکی و دلبستگی ناایمن رابطۀ مثبت و معنادار دارد. یافتهها اطلاعات نظری در رابطه با ترومای کودکی و سبک دلبستگی آسیبدیده که باعث هوشیاری معرفتی پایدار و همچنین زودباوری در روابط میشود را تأیید میکند (Bateman & Fonagy, 2016; Fonagy et al., 2015; Luyten et al., 2020; Sperber et al., 2010) و با مدل نظری لویتن و همکاران (2020) دربارۀ نقش ترومای کودکی در رشد آسیب روانی همسو است. زمانی که افراد کودکی دشواری داشتهاند، در اعتماد کردن به دیگران دچار مشکل هستند (Knox, 2016; Luyten et al., 2020) و شاید نتوانند هوشیاری معرفتیشان را پایین بیاورند و دیگران را حمایتگر در نظر بگیرند (Liotti & Liotti, 2019; Liotti et al., 2021; Oehlman Forbes et al., 2021). یافتهها نشان میدهد زمانی که افراد به اطلاعاتی که از طرف دیگران میآید اعتماد ندارند، احتمالاً در فهم حالت ذهنی دیگران دچار مشکل میشوند (Oehlman Forbes et al., 2021). افرادی با سبک دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به حافظۀ منفی دسترسی آسانتری دارند (Campbell & Stanton, 2019; Fitzpatrick & Lafontaine, 2017) و انعطافناپذیری، آسیبپذیری نسبت به رشد آسیب روانی را طبق مبانی نظری افزایش میدهد (Boldrini et al., 2021; Fonagy et al., 2017; Knapen et al., 2020; Luyten et al., 2020). دلبستگی اضطرابی و دوسوگرا یکی از عوامل اختلال در اعتماد به ارتباطات است و ارتباطی مثبت با بیاعتمادی دارد؛ زیرا از لحاظ نظری کسی که دلبستگی آسیبدیده دارد به دیگران اتکا نمیکند، متحجر و انعطاف ناپذیر است و ظرفیتش برای کسب اطلاعات جدید کاهش مییابد (Fonagy & Campbell, 2017; Fonagy et al., 2018). هنگامی که ذهنیسازی کم باشد، روابط توسعه نمییابند و انتقال اطلاعات با مانع مواجه میشود. زودباوری و بیاعتمادی مشکلاتی در درک حالتهای ذهنی دیگران ایجاد میکنند (Locati et al., 2023). این موضوع نشاندهندۀ ارتباط نظری این دو مفهوم، یعنی ذهنیسازی و اعتماد معرفتی است که با تکرار این پژوهش میتوان به طور قطعیتر دربارۀ این موضوع نظر داد. زودباوری معرفتی سومین مؤلفۀ مقیاس EMCTQ، به معنای گرایش به اعتماد به هر اطلاعاتی که از طرف دیگران میآید بدون اینکه هوشیاری معرفتی فعال شود، است. این مؤلفه با افزایش تحصیلات کاهش مییابد که این موضوع به افزایش تفکر انتقادی در تحصیلات بالا نسبت داده شده است (Campbell et al., 2021). زودباوری معرفتی با ترومای کودکی و دلبستگی ناایمن رابطۀ مثبت و معنادار دارد که با توجه به ارتباط نزدیک حوزۀ دلبستگی و اعتماد معرفتی از لحاظ نظری توجیه میشود (Bo et al., 2017; Campbell et al., 2021; Koenig & Harris, 2007). زودباوری معرفتی و بیاعتمادی معرفتی ارتباط مثبت با دلبستگی ناایمن دارند (Bo et al., 2017). رابطۀ منفی زودباوری معرفتی و خودکارآمدی از این موضوع ناشی میشود که افرادی که خودکارآمدی کمتری دارند، دارای عاملیت کمتر هستند و به نظرات و تحلیل دیگران از موقعیت بیشتر اعتماد دارند و با زودباوری عاملیت خود را در تحلیل مسائل نادیده میگیرند (Sherer et al., 1982). جوریست و همکاران (2008) نام دو نوع انحراف در محیط را در نظر میگیرند: یک ورودی ناکافی، یعنی غفلت و دو ورودی مضر، یعنی سوءاستفاده (Jurist et al., 2008). غفلت مواجهه با محیط بینفردی که برای ایجاد اعتماد لازم است را کاهش میدهد؛ در نتیجه، یادگیری اجتماعی کاهش مییابد و ظرفیت سازگاری در افراد به دنبال آن کم میشود (Fonagy et al., 2002; Fonagy et al., 2018; Jurist et al., 2008; Widom et al., 2009) سازگاری درونی و پایایی آزمون - بازآزمایی و ضرایب همبستگی بینطبقاتی خردهمقیاسها قابل قبول بودند که نشاندهندۀ ویژگیهای منسجم و نسبتاً پایدار مقیاس است. هنجاریابی مقیاس اعتماد/بیاعتمادی/زودباوری معرفتی در جمعیت نوجوانان نه فقط راههایی جدید را برای پژوهشهای آینده باز میکند، بلکه باعث میشود با کمک این ابزار و در پژوهشهای آینده، روابط پیچیده بین سازۀ اعتماد معرفتی و سایر عوامل روانشناختی کشف شوند و به درک آسیبشناسی، پیشگیری و درمان اختلالاتی که در نوجوانی آغاز میشوند کمک شود. محدودیتهای مطالعۀ حاضر شامل استفاده از نمونۀ مبتنی بر مفهوم پیوستاری بودن آسیبشناسی روانی است؛ به همین دلیل، انجام پژوهشهای بیشتر دربارۀ ارتباط بین سه عامل این مقیاس در رابطه با اختلال روانی برای تأیید فرضیههای این حوزه ضروری است. دوم، از آنجا که در این مطالعه از یک طرح مقطعی برای بررسی رابطۀ بین تجربیات دوران کودکی (در گذشته) و آسیبشناسی روانی و موضع معرفتی (حال حاضر) استفاده شده است، نتایج آن ممکن است تحت تأثیر عواملی مانند یادآوری انتخابی باشد. انجام مطالعات طولی آینده برای بررسی اثرات موضع معرفتی بر علائم سلامت روان و ساختارهای روانشناختی ضروری است. سوم، ما اعتماد بینفردی عمومی را ارزیابی نکردیم. پیشبینی مدل نشان میدهد بخشی از واریانس ویژۀ اضافی که توسط ETMCQ تعیین نمیشود ممکن است توسط اعتماد عمومی کنترل شود و در نهایت، یافتههای ما فقط بر معیارهای خودگزارشی متمرکز بود؛ در نتیجه، انجام مطالعات تجربی برای بررسی ETMCQ و یادگیری اجتماعی آزمایشگاهی در وظایفی که یادگیری به اعتماد در ارتباطات شخصی و انعکاس وضعیت ذهنی فرستنده نیاز دارد، لازم است.
[1] Bartlett test of sphericity [2] Kaiser-Meier-Oklin index [3] Multivariate analysis of variance (MANOVA) [4] Comparative Fit Index [5] goodness-of-fit [6] Adjusted Goodness of Fit Index [7] Incremental Fit Index [8] Relative Fit Index [9] normed fit index [10] Non-Normed Fit Index [11] Standardized Root Mean Square Residual [12] Root Mean Square Error of Approximation [1] Theory of Mind [2] Mentalization [3] Epistemic Trust [4] Turn-taking [5] Epistemic Mistrust [6] Epistemic Vigilance [7] Grace Theory [8] Epistemic Trust/Mistrust/Credulity Questionnaire [9] https://panel.porsall.com/Research/MyResearches [10] Reflective Function Questionnaire [11] Revised Adult Attachment Scale [12] Childhood Trauma Questionnaire | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پاکدامن، شهلا. (1383). بررسی ارتباط بین دلبستگی و جامعهطلبی در نوجوانی. مجلۀ علوم روانشناختی، 3(9)، 25-47. https://sid.ir/paper/443598/fa References Agid, O., Siu, C. O., Potkin, S. G., Kapur, S., Watsky, E., Vanderburg, D., …, & Remington, G. (2013). Meta-regression analysis of placebo response in antipsychotic trials, 1970–2010. American Journal of Psychiatry, 170(11), 1335-1344. https://doi.org/10.1176/appi.ajp.2013.12030315 Allison, E., & Fonagy, P. (2016). When is truth relevant?. The Psychoanalytic Quarterly, 85(2), 275-303. https://doi.org/10.1002/psaq.12074 Bateman, A., & Fonagy, P. (2016). Mentalization based treatment for personality disorders: A practical guide. Oxford University Press. https://doi.org/10.1002/j.2051-5545.2010.tb00255.x Bernstein, D. P., Fink, L., Handelsman, L., & Foote, J. (1998). Childhood trauma questionnaire. Assessment of family violence: A handbook for researchers and practitioners. http://dx.doi.org/10.1037/10462-000 Bo, S., Sharp, C., Fonagy, P., & Kongerslev, M. (2017). Hypermentalizing, attachment, and epistemic trust in adolescent BPD: Clinical illustrations. Personality Disorders: Theory, Research, and Treatment, 8(2), 172. https://psycnet.apa.org/doi/10.1037/per0000161 Boldrini, T., Girardi, P., Clerici, M., Conca, A., Creati, C., Di Cicilia, G., …, & Maone, A. (2021). Consequences of the COVID-19 pandemic on admissions to general hospital psychiatric wards in Italy: reduced psychiatric hospitalizations and increased suicidality. Progress in Neuro-Psychopharmacology and Biological Psychiatry, 110. https://doi.org/10.1016/j.pnpbp.2021.110304 Bouchard, S., & Sabourin, S. (2009). Borderline personality disorder and couple dysfunctions. Current Psychiatry Reports, 11(1), 55-62. https://doi.org/10.1007/s11920-009-0009-x Campbell, C., Tanzer, M., Saunders, R., Booker, T., Allison, E., Li, E., …, & Fonagy, P. (2021). Development and validation of a self-report measure of epistemic trust. PloS One, 16(4). https://doi.org/10.1371/journal.pone.0250264.t002 Campbell, L., & Stanton, S. C. (2019). Adult attachment and trust in romantic relationships. Current Opinion in Psychology, 25, 148-151. https://doi.org/10.1016/j.copsyc.2018.08.004 Carlson, E. A., Egeland, B., & Sroufe, L. A. (2009). A prospective investigation of the development of borderline personality symptoms. Development and Psychopathology, 21(4), 1311-1334. https://doi.org/10.1017/S0954579409990174 Collins, N. L. (1996). Revised adult attachment scale. Behavior therapy. Corriveau, K., & Harris, P. L. (2009). Preschoolers continue to trust a more accurate informant 1 week after exposure to accuracy information. Developmental Science, 12(1), 188-193. https://doi.org/10.1111/j.1467-7687.2008.00763.x Csibra, G., & Gergely, G. (2009). Natural pedagogy. Trends in cognitive sciences, 13(4), 148-153. https://doi.org/10.1016/j.tics.2009.01.005 Csibra, G., & Gergely, G. (2011). Natural pedagogy as evolutionary adaptation. Philosophical Transactions of the Royal Society B: Biological Sciences, 366(1567), 1149-1157. https://doi.org/10.1098/rstb.2010.0319 Falkenström, F., Grant, J., & Holmqvist, R. (2018). Review of organizational effects on the outcome of mental health treatments. Psychotherapy Research, 28(1), 76-90. https://doi.org/10.1080/10503307.2016.1158883 Feeney, J. A., Noller, P., & Roberts, N. (1996). Emotion, attachment, and satisfaction in close relationships. In Handbook of communication and emotion (pp. 473-505). Elsevier. https://doi.org/10.1016/B978-012057770-5/50020-5 Frith, U. (1989). A new look at language and communication in autism. International Journal of Language & Communication Disorders, 24(2), 123-150. https://doi.org/10.3109/13682828909011952 Fisher, S., Zilcha-Mano, S., & Fonagy, P. (2022). Conceptualizing epistemic trust in psychotherapy: A triadic model. Psychotherapy Bulletin, 57(2), 29-35. Fitzpatrick, J., & Lafontaine, M. F. (2017). Attachment, trust, and satisfaction in relationships: Investigating actor, partner, and mediating effects. Personal Relationships, 24(3), 640-662. https://doi.org/10.1111/pere.12203 Fonagy, P., & Allison, E. (2014). The role of mentalizing and epistemic trust in the therapeutic relationship. Psychotherapy, 51(3), 372. https://psycnet.apa.org/doi/10.1037/a0036505 Fonagy, P., & Campbell, C. (2017). Mentalizing, attachment and epistemic trust: how psychotherapy can promote resilience. Psychiatria Hungarica, 32(3), 283-287. https://www.doki.net/tarsasag/pszichiatria/journalview.aspx?ja_id=15402&web_id=&df=upload/pszichiatria/magazine/2017_3szam_ph_2_fonagy_20171011.pdf Fonagy, P., & Campbell, C. (2023). Epistemic trust and mistrust in helping systems. Adaptive Mentalization-Based Integrative Treatment (AMBIT) for people with multiple needs. Applications in Practise, 61. http://dx.doi.org/10.1093/med-psych/9780198855910.003.0003 Fonagy, P., Gergely, G., Jurist, E., & Target, M. (2002). The roots of borderline personality disorder in Disorganized attachment. In Affect regulation, mentalization and the development of the self. Routledge. https://doi.org/10.4324/9780429471643 Fonagy, P., Gergely, G., Jurist, E. L., & Target, M. (2018). Affect regulation, mentalization, and the development of the self. Routledge. https://doi.org/10.4324/9780429471643 Fonagy, P., Gergely, G., & Target, M. (2007). The parent–infant dyad and the construction of the subjective self. Journal of Child Psychology and Psychiatry, 48(3‐4), 288-328. https://doi.org/10.1111/j.1469-7610.2007.01727.x Fonagy, P., Luyten, P., & Allison, E. (2015). Epistemic petrification and the restoration of epistemic trust: A new conceptualization of borderline personality disorder and its psychosocial treatment. Journal of Personality Disorders, 29(5), 575-609. https://doi.org/10.1521/pedi.2015.29.5.575 Fonagy, P., Luyten, P., Allison, E., & Campbell, C. (2019). Mentalizing, epistemic trust and the phenomenology of psychotherapy. Psychopathology, 52(2), 94-103. . https://doi.org/10.1159/000501526 Fonagy, P., Luyten, P., Moulton-Perkins, A., Lee, Y.-W., Warren, F., Howard, S., . . . Lowyck, B. (2016). Development and validation of a self-report measure of mentalizing: The reflective functioning questionnaire. PloS One, 11(7). https://doi.org/10.1371/journal.pone.0158678 Fonagy, P., Steele, H., & Steele, M. (1991a). Maternal representations of attachment during pregnancy predict the organization of infant‐mother attachment at one year of age. Child development, 62(5), 891-905. https://doi.org/10.1111/j.1467-8624.1991.tb01578.x Fonagy, P., Steele, M., Steele, H., Moran, G. S., & Higgitt, A. C. (1991b). The capacity for understanding mental states: The reflective self in parent and child and its significance for security of attachment. Infant Mental Health Journal, 12(3), 201-218. https://doi.org/10.1002/1097-0355(199123)12:3%3C201::AID-IMHJ2280120307%3E3.0.CO;2-7 Garrusi, B., & Nakhaee, N. (2009). Validity and reliability of a Persian version of the Childhood Trauma Questionnaire. Psychological Reports, 104(2), 509-516. https://doi.org/10.2466/PR0.104.2.509-516 Grace, A. A., & Onn, S.-P. (1989). Morphology and electrophysiological properties of immunocytochemically identified rat dopamine neurons recorded in vitro. Journal of Neuroscience, 9(10), 3463-3481. https://doi.org/10.1523/jneurosci.09-10-03463.1989 Gunderson, J. G., Stout, R. L., McGlashan, T. H., Shea, M. T., Morey, L. C., Grilo, C. M., …, & Sanislow, C. (2011). Ten-year course of borderline personality disorder: psychopathology and function from the Collaborative Longitudinal Personality Disorders study. Archives of General Psychiatry, 68(8), 827-837. https://doi.org/10.1001/archgenpsychiatry.2011.37 Hooper, D., Coughlan, J., & Mullen, M. (2007). Structural equation modelling: Guidelines for determining model fit. The Electronic Journal of Business Research Methods, 6(1). https://doi.org/10.4236/oalib.1101213 Jurist, E. (2018). Minding emotions: Cultivating mentalization in psychotherapy: Guilford Publications. https://doi.org/10.1177/0003065119897261 Jurist, E. L. (2005). Mentalized affectivity. Psychoanalytic Psychology, 22(3), 426. https://doi.org/10.4236/oalib.1104938 Jurist, E. L., Slade, A. E., & Bergner, S. E. (2008). Mind to mind: Infant research, neuroscience, and psychoanalysis. Other Press. http://dx.doi.org/10.1007/s10615-010-0293-2 Király, I., Csibra, G., & Gergely, G. (2013). Beyond rational imitation: Learning arbitrary means actions from communicative demonstrations. Journal of Experimental Child Psychology, 116(2), 471-486. https://doi.org/10.1016/j.jecp.2012.12.003 Knapen, S., Hutsebaut, J., van Diemen, R., & Beekman, A. (2020). Epistemic trust as a psycho-marker for outcome in psychosocial interventions. Journal of Infant, Child, and Adolescent Psychotherapy, 19(4), 417-426. https://doi.org/10.1080/15289168.2020.1812322 Knox, J. (2016). Epistemic mistrust: A crucial aspect of mentalization in people with a history of abuse? British Journal of Psychotherapy, 32(2), 226-236. https://doi.org/10.1111/bjp.12212 Koenig, M. A., & Harris, P. L. (2007). The basis of epistemic trust: Reliable testimony or reliable sources?. Episteme, 4(3), 264-284. https://doi.org/10.3366/E1742360007000081 Levy, K. N. (2005). The implications of attachment theory and research for understanding borderline personality disorder. Development and Psychopathology, 17(4), 959-986. https://doi.org/10.1017/S0954579405050455 Levy, K. N., Meehan, K. B., Weber, M., Reynoso, J., & Clarkin, J. F. (2005). Attachment and borderline personality disorder: Implications for psychotherapy. Psychopathology, 38(2), 64-74. https://doi.org/10.1159/000084813 Liotti, G., & Liotti, M. (2019). Reflections on some contributions to contemporary psychotraumatology in the light of Janet’s critique of Freud’s theories 1. In Rediscovering Pierre Janet (pp. 95-105). Routledge. http://dx.doi.org/10.4324/9780429201875-8 Liotti, M., Spitoni, G. F., Lingiardi, V., Marchetti, A., Speranza, A. M., Valle, A., …, & Giovanardi, G. (2021). Mentalized affectivity in a nutshell: Validation of the Italian version of the Brief-Mentalized Affectivity Scale (B-MAS). PloS One, 16(12). https://doi.org/10.1371/journal.pone.0260678 Locati, F., Milesi, A., Conte, F., Campbell, C., Fonagy, P., Ensink, K., & Parolin, L. (2023). Adolescence in lockdown: The protective role of mentalizing and epistemic trust. Journal of Clinical Psychology, 79(4), 969-984. https://doi.org/10.1002/jclp.23453 Luyten, P., Campbell, C., Allison, E., & Fonagy, P. (2020). The mentalizing approach to psychopathology: State of the art and future directions. Annual Review of Clinical Psychology, 16, 297-325. https://doi.org/10.1146/annurev-clinpsy-071919-015355 Lyons‐Ruth, K. (2008). Contributions of the mother–infant relationship to dissociative, borderline, and conduct symptoms in young adulthood. Infant Mental Health Journal: Official Publication of The World Association for Infant Mental Health, 29(3), 203-218. https://doi.org/10.1002/imhj.20173 Meyers, L., Gamst, G., & Guarino, A. (2017). Applied multivariate research: Designs and interpretation. https://doi.org/10.4135/9781071802687 Mitchell, J. P., Macrae, C. N., & Banaji, M. R. (2004). Encoding-specific effects of social cognition on the neural correlates of subsequent memory. Journal of Neuroscience, 24(21), 4912-4917. https://doi.org/10.1523/JNEUROSCI.0481-04.2004 Morandotti, N., Brondino, N., Merelli, A., Boldrini, A., De Vidovich, G. Z., Ricciardo, S., …, & Fonagy, P. (2018). The Italian version of the Reflective Functioning Questionnaire: Validity data for adults and its association with severity of borderline personality disorder. PloS One, 13(11). https://doi.org/10.1371/journal.pone.0206433 Moskowitz, G. B., & Okten, I. O. (2017). Social cognition. In Getting grounded in social psychology (pp. 37-78). Psychology Press. https://doi.org/10.4324/9781315171371 Oehlman Forbes, D., Lee, M., & Lakeman, R. (2021). The role of mentalization in child psychotherapy, interpersonal trauma, and recovery: A scoping review. Psychotherapy, 58(1), 50. https://doi.org/10.1037/pst0000341 Oreo, A., & Ozgul, S. (2007). Grief experiences of parents coping with an adult child with problem substance use. Addiction Research & Theory, 15(1), 71-83. https://doi.org/10.1080/16066350601036169 Pakdaman, Sh. (2004). Investigating the relationship between attachment and sociability in adolescence. Journal of Psychological Sciences, 3(9), 25-47. https://sid.ir/paper/443598/fa [In Persian] Paris, J. (2008). The treatment of borderline personality disorder: An evidence-based approach. New York: Guilford. https://doi.org/10.4236/psych.2024.153017 Premack, D., & Woodruff, G. (1978). Does the chimpanzee have a theory of mind? Behavioral and Brain Sciences, 1(4), 515-526. https://doi.org/10.1017/S0140525X00076512 Sharp, C. (2014). The social–cognitive basis of BPD: A theory of hypermentalizing. In Handbook of borderline personality disorder in children and adolescents (pp. 211-225). Springer. https://psycnet.apa.org/doi/10.1007/978-1-4939-0591-1_15 Sharp, C., & Fonagy, P. (2008). Social cognition and attachment-related disorders. https://psycnet.apa.org/doi/10.1093/med/9780198569183.003.0010 Sharp, C., Fonagy, P., & Allen, J. G. (2012). Posttraumatic stress disorder: A social‐cognitive perspective. Clinical Psychology Science and Practice, 19(3), 229. https://psycnet.apa.org/doi/10.1111/cpsp.12002 Sherer, M., Maddux, J. E., Mercandante, B., Prentice-Dunn, S., Jacobs, B., & Rogers, R. W. (1982). The self-efficacy scale: Construction and validation. Psychological Reports, 51(2), 663-671. https://doi.org/10.2466/pr0.1982.51.2.663 Skodol, A. E., Gunderson, J. G., McGlashan, T. H., Dyck, I. R., Stout, R. L., Bender, D. S., …, & Morey, L. C. (2002). Functional impairment in patients with schizotypal, borderline, avoidant, or obsessive-compulsive personality disorder. American Journal of Psychiatry, 159(2), 276-283. https://doi.org/10.1176/appi.ajp.159.2.276 Sperber, D., Clément, F., Heintz, C., Mascaro, O., Mercier, H., Origgi, G., & Wilson, D. (2010). Epistemic vigilance. Mind & Language, 25(4), 359-393. https://doi.org/10.1111/j.1468-0017.2010.01394.x Sperber, D., & Wilson, D. (1986). Relevance: Communication and cognition (Vol. 142). Citeseer. http://dx.doi.org/10.1075/pc.21013.wha Steptoe, A., Deaton, A., & Stone, A. A. (2015). Psychological wellbeing, health and ageing. Lancet, 385(9968), 640. https://doi.org/10.1016/S0140-6736(13)61489-0 Tanzilli, A., Cibelli, A., Liotti, M., Fiorentino, F., Williams, R., & Lingiardi, V. (2022). Personality, Defenses, Mentalization, and Epistemic Trust Related to Pandemic Containment Strategies and the COVID-19 Vaccine: A Sequential Mediation Model. International Journal of Environmental Research and Public Health, 19(21). https://doi.org/10.3390/ijerph192114290 Widom, C. S., Czaja, S. J., & Paris, J. (2009). A prospective investigation of borderline personality disorder in abused and neglected children followed up into adulthood. Journal of Personality Disorders, 23(5), 433-446. https://doi.org/10.1521/pedi.2009.23.5.433 Wilson, D., & Sperber, D. (2004). Relevance Theory. In L. R. Horn & G. L. Ward (Ed.), Handbook of Pragmatics. Oxford. http://dx.doi.org/10.1002/9780470756959.ch27 Zanarini, M. C., Temes, C. M., Magni, L. R., Aguirre, B. A., Hein, K. E., & Goodman, M. (2020). Risk factors for borderline personality disorder in adolescents. Journal of personality disorders, 34(Supplement B), 17-24. https://doi.org/10.1521/pedi_2019_33_425
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 129 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 80 |