تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,675 |
تعداد مقالات | 13,678 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,692,429 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,521,138 |
تحلیل مقایسهای کارکرد بلاغی و زیباشناختی غدیریههای فارسی در قبل و بعد از مشروطه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 16، شماره 3 - شماره پیاپی 48، مهر 1403، صفحه 101-134 اصل مقاله (1.77 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2024.141425.2378 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فاطمه سلیمان پور1؛ امیرحسین مدنی* 2؛ علیرضا فولادی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و زبان های خارجی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و زبان های خارجی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تطبیق آثار راهی برای شناخت بهتر و برجسته سازی لایه های آشکار و کشف لایه های پنهان آثار ادبی است و از این رهگذر نوع نگاه، میزان قدرت زبانی و برتری آثار در قیاس با هم نمایان می شود. یکی از این روش ها بررسی از منظر زیبایی شناسیک است. زیبایی شناسی، دیدگاهی فلسفی است که دربارۀ جنبه های گوناگون زیبایی سخن می گوید و می تواند موجب شناخت بهتری از درک زیبایی ها و التذاذ بیشتر خواننده از اثر ادبی شود. باتوجه به اهمیت عصر مشروطه و تأثیر آن بر ادبیات بهویژه شعر، شناخت نگاه شاعران آئینی در قبل و بعداز جنبش مشروطیت ضروری است. این جستار با روش تحلیلیتطبیقی به بررسی برجسته ترین غدیریه های شعر فارسی از دورۀ قاجار تا اوایل مشروطیت و پساز آن (تا دهۀ هشتاد)، با هدف واکاوی پرکاربردترین عناصر سازندۀ زیبایی شناسی می پردازد، تا تفاوت نگاه و بیان شاعران را در این بُرهه نمایان کند. نتایج پژوهش نشان میدهد میزان کاربرد و گوناگونی انواع تکرار و همچنین ابزارهای بلاغی در آثار قبلاز مشروطه در قیاس با بعداز مشروطیت بهمراتب بیشتر و نحوۀ استفاده از آن نیز متمایز است. از نظرگاه زبانی، تکرار موسیقیایی در دو سطح آزاد و منظّم، بیشترین کاربرد را داشته، بهگونهایکه در پیشاز مشروطه در سطح آزاد، جناس اختلافی و تکرار صامت و در سطح منظم، ذوقافیتین پرکاربردتر بوده و بعداز مشروطه، تکرار صامت و جناس اختلافی در سطح اول (آزاد) و جناس مزدوج در سطح دوم (منظّم)، بیشترین بسامد را داشته است. همچنین در شعر پیشاز مشروطه، تشبیه و در آثار شاعران پساز آن تلمیح نسبت به سایر صناعات ادبی، پُرکاربردترین آرایه شناخته شده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ادب تعلیمی؛ غدیریههای فارسی؛ مشروطه؛ کارکرد بلاغی؛ زیباییشناسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه دامنۀ انعکاس واقعۀ غدیر در شعر فارسی از کسایی مروزی (سدۀ چهارم هجری) آغاز شد که پساز ظهور سلسلۀ صفوی این گرایش رشد چشمگیری یافت. نخستین کسی که در روز غدیر شعر سرود، حسّان بن ثابت بود و قدیمیترین بیتی که در آن به صراحت از (غدیر) و (امیر روز غدیر) سخنرفته از دقیقی طوسی است (دقیقی طوسی، 1368، ص. 102-103). دورۀ قاجار یکی از ادوار برجسته و ممتاز ادبیات فارسی بهشمار میرود (ظهیری، 1375). این دوره را سرآغاز تحول نثر فارسی و نقطۀ شروع ادبیات معاصر دانستهاند. «در بدو حکومت قاجاریه یک نهضت بزرگ ادبی در ایران آغاز شد که زبان فارسی و شیوۀ نظم را بهسوی تحوّلی مترقّی و تکاملی واقعی پیش برد» (ظهیری، 1375). این جنبش ادبی که به بازگشت ادبی مشهوراست، با اینکه از اواخر عهد صفویه آغاز شده بود اشاعه و گسترش آن در عهد قاجاریه بوده است. در این دوره با اجتناب از سبک و اسلوب شاعران دورۀ صفوی که پیچیدهنویسی و استفادۀ فراوان از لغات و ترکیبات و اصطلاحات عربی بود، شاعران با بازگشت به روش شعرای دورۀ آغازین شعر فارسی شیوۀ جدیدی را بنیان گذاشتند که ادامۀ آن به ادبیات مردمی دورۀ مشروطه منتهی شد. در دورۀ مشروطه شعر ظاهری سیاسی_اجتماعی به خود میگیرد و مضامین جدیدی از قبیل وطن، آزادیخواهی، استبدادستیزی و فرهنگ عوام در شعر وارد میشود. شعر از درباریبودن به سمت مردمیبودن پیش میرود و در این راستا قالب قصیده که پیشاز این برای مدح و موضوعات تکراری پیشین استفاده میشد، کمکم از رونق افتاد و قالبهای دیگری چون مسمّط، مستزاد، ترجیعبند، ترکیببند جای آن را گرفت. شعر این دوره حد فاصل میان شعر کلاسیک و شعر نو است (ظهیری، 1375). شعر دینی و مدایح و مراثی معصومین نیز در دورۀ پیشاز مشروطیت ازنظر قالب و ازلحاظ فکری و زبانی، اغلب تکرار و تقلیدی از گذشتگان بود. پساز مشروطیت شعر از تقلیدیبودن صرف خارج شد و موضوعات تازهای وارد آن شد که تا پیشاز این در هیچ دورهای سابقه نداشته است. همچنین در مضامین و محتوای غدیریهها نیز تغییراتی حاصل شد. یکی از موضوعات شایان پژوهش بررسی اشعار شاعران از منظر زیباییشناسی و بهطور خاص صناعات ادبی و زبانی است. بدین منظور که روشن شود هر شاعر از کدام صنعت بهرۀ بیشتری برده است و نگاه زیباییشناسانه چه تأثیری در آفرینش هنر او داشته است؟ «زیباشناسی (Esthetics) که در عربی «علم الجمال» گفته میشود، نظام و دیدگاهی فلسفی است که دربارۀ معنی و تعریف زیبایی، خاستگاه و چگونگی پیدایش تصورها و تصدیقهای مختلف دربارۀ زیبایی، ذهنی یا عینیبودن آن، فلسفۀ زیبایی و امروزه فلسفۀ هنر در تاریخ تمدن بشر و بالاخره نقش و ارتباط شناخت زیبایی با هنر و دیگر دستاوردهای ذوقی بشر گفتگو میکند» (افراسیابپور،1380، ص. 17). به این سبب که زیبایی تعریف شدنی نیست و هر کس برداشتی متفاوت و دیگرگون از آن دارد، زیباییشناسی نیز میتواند مقولهای فردی باشد و در آن نوع نگاه هر شخص با دیگری تمایز داشته باشد. یکی از مخلوقاتِ زیبای بشر که بنا بر استعداد ذاتی در وجود هر شخصی تفاوت میکند، شعر است. ارزیابی یک شعر از جنبۀ زیبایی و اغلب نظریههایی که دربارۀ زیباییشناسی شعر مطرحشده براساس ذوق و سلیقۀ افراد بوده است و معیار خاصی ندارد (صهبا، 1384، ص. 92). طبق نظر یاکوبسن (Yacobson) «در شعر "شباهت بر مجاورت تحمیلمیشود." به خلاف گفتار معمول واژهها صرفاً به این خاطر در کنار یکدیگر قرار نمیگیرند که اندیشهای را منعکسکنند؛ بلکه توالی آنها معطوف به انگارههایی از شباهت، تقابل، توازی و نظایر آن است که بااستفاده از صدا، معنا، وزن و دلالت ضمنی به وجود میآید» (ایگلتون،1380، ص. 137). ازنظر ادگار آلنپو (Edgar Allan Poe) نیز «شاعر با نیک و بد و با حقیقیبودن کاری ندارد، سر و کارش فقط با زیبایی است. وظیفۀ نخستین او رسیدن به زیبایی برین است که زیبایی این جهانی جلوهای از آن است» (پورنامداریان، 1381، ص. 20). یکی از عناصر سازندۀ زیباییشناسی، آرایههای ادبی است. ازآنجاکه ترفندها و آرایههای ادبی، زبان را به شعر تبدیل میکنند، پس مهمترین ابزار زیباییآفرینی محسوب میشوند و در مقولۀ زیباییشناسی بیشترین نقش و کاربرد را دارند. بحث زیبایی شعر در محورهای زبان، موسیقی، تخیل و محتوا کاربرد دارد. زیبایی زبان، موسیقی و تخیل در بخش روساخت و زیبایی محتوا در بخش ژرفساخت، ارکان سازندۀ زیبایی شعر است. به عبارت دیگر زیباییشناسی، هنری ناشی از چگونگی بیان در اثر هنری است. پرداختن به این زیبایی در افراد مختلف متفاوت است. در این میان شاعران دینی برای ابراز ارادت قلبی خود به اهل بیت از شعر و برای تأثیرگذاری و اقناع مخاطب از ابزار صورخیال بهره گرفتهاند که باید دید نوع نگاه و طرز بیان آنها چگونه بوده است؟ جستار حاضر به بررسی مقایسهای برجستهترین غدیریههای فارسی در دورۀ پیشاز مشروطه و پساز آن از بُعد زیباییشناسیک میپردازد تا مشخص شود در این نوع از شعر کدام جنبۀ زیباییشناسی کاربرد بیشتری داشته است. سؤال مقدّر در این پژوهش این است که در این آثار از منظر بلاغی و زبانی به چه بُعدی از زیبایی توجه بیشتری شده است و تأثیر مشروطیت بر شعر دینی چگونه بوده است؟ ازآنجاییکه حوزۀ کار و فهرست شاعران بسیار گسترده و فراوان است؛ برای نمونه، اسامی چند تن از شاخصترینها ذکر میشود. پیشاز مشروطه: وامق یزدی، سروش اصفهانی، عمّان سامانی، شباب شوشتری، ادیبالممالک فراهانی و ... . پساز مشروطه: حائری مازندرانی، ایرج میرزا، خوشدل تهرانی، صغیر اصفهانی، عبرت نائینی و ... .
1-1- پیشینۀ پژوهش: در مقالات زیادی به بررسی آثار ادبی از منظر زیباییشناسی در ادبیات فارسی پرداخته شده است. از این میان جستارهای محدودی در زمینۀ بررسی زیباییشناسانۀ شعر دینی بوده است که به آنها اشاره میشود. کتاب: «زیباییشناسی در اشعار تعزیۀ فارسی» از (عزّتالله مردان 1401) و مقالات: «نقد زیباشناختی شعر آیینی عاشورایی قیصر امینپور» (زمانیِ نعمتسرا و زمان احمدی، 1396)؛ «تصویرهای هنری در غزلهای عاشورایی سعید بیابانکی» (حبیبی و نودهی، 1399) و «بررسی تلمیح در اشعار سیدعلی موسوی گرمارودی و محمدعلی معلم دامغانی» (اباذری و ترکمانی، 1394). همانطور که مشاهده شد در زمینۀ بررسی زیباییشناسانۀ غدیریههای فارسی تاکنون پژوهشی صورت نپذیرفته است. ازاینرو جستار حاضر گامی نو در زمینۀ تحلیل زیباییشناسیک و تطبیق آثار با نگاهی به برجستهترین اشعار غدیر از دورۀ قاجار تا پساز مشروطیت است.
1-2- روش پژوهش: این پژوهش با روش تحلیلیمقایسهای و با هدف پاسخگویی به پرسش مذکور به بررسی برجستهترین غدیریههای فارسی از عصر قاجار تا بعداز عصر مشروطه پرداخته و زیباییشناسی هر یک را در حوزۀ صناعات بیانی و بدیعی (صنایع لفظی و معنوی) تحلیل کرده است. بدین منظور بیست شعر از بهترین و برجستهترین اشعار غدیر در دورۀ قاجار تا اوایل مشروطیت و بیست شعر نیز از سرآمدترین غدیریههای شاعران در دورۀ مشروطه و پساز آن (شاعران قرن چهارده که تا حدود سال1370 در قید حیات بودهاند) انتخاب شده است. نخست پرکاربردترین صناعات را با ذکر نمونه تحلیل و بررسیکرده و سپس آمار حاصل را در نمودارهای مختلف بهصورت تعداد و درصد به نمایشگذاشته است. 2- بحث اصلی: 2-1- زیباییشناسی بیانی غدیریهها در دورۀ قاجار تا اوایل مشروطیت: صناعات پُرکاربرد بیانی در این عصر بهترتیب بالاترین بسامد، تشبیه، مجاز و استعاره بوده است و نمونههایی نادر از کنایه نیز مشاهده شد که بهدلیل بررسی پُربسامدترین آرایهها در این پژوهش از آوردن آن صرفنظر گردید. از منظر قوّت و استحکام شعری، کاربرد فنون بیان (تشبیه، مجاز، استعاره، کنایه) که هر یک سبب قدرتبخشیدن به زبان ادبی و زیبایی کلام و خیالانگیزترشدن آن میشود، در اشعار این دوره نسبت به اشعار دورۀ پساز مشروطه بهمراتب بیشتر است.
2-1-1- تشبیه: «اصطلاح «تشبیه» در علم بیان به معنی مانندهکردن چیزی است به چیزی مشروط بر اینکه آن مانندگی مبتنی بر کذب یا حداقل دروغنما باشد؛ یعنی با اغراق همراه باشد» (شمیسا، 1374، ص. 33). در این عصر، تشبیه که اغلب بهصورت اضافۀ تشبیهی بهکاررفته نسبت به سایر صناعات ادبی از بسامد بسیار بالایی برخوردار است که در ذیل به چند نمونه از آنها اشاره میشود: الف) تشبیه تلمیحی: به تلمیحی که ساختار تشبیهی داشته باشد اصطلاحاً تشبیه تلمیحی گفته میشود. تشبیه تلمیحی، تشبیهی است که مشبهبه آن یادآور حکایت و داستانی باشد و غرض از این تشبیه دریافت معنای باطنی آن است. در کتاب بیان و معانی آمده: «تشبیه تلمیحی، تشبیهی است که درک وجهشبه آن در گرو آشنایی با اسطوره و داستانی باشد» (شمیسا، 1374، ص. 85). «تلمیحاتی که جنبۀ تشبیه یا استشهاد دارد، علاوهبر تلمیح خیالانگیز هم هستند» (وحیدیان کامیار، 1379، ص. 77).
(پروین همدانی، به نقل از مصاحبی نائینی، 1376الف، ص.522). این بیت اشاره به حدیثی از پیامبر(ص) دارد که در آن جایگاه امام علی(ع) نسبت به پیامبر به جایگاه هارون نسبت به موسی تشبیه شده است: «أنت منّی بمنزله هارون من موسی، الّا أنّه لا نبیَّ بعدی» (قمی، 1404ق، ص. 109). این حدیث به حدیث منزلت شناخته میشود و یادآور ماجرای حضرت موسی است. هنگامی که موسی برای گرفتن الواح به طور سینا رفت هارون، برادر خود را جانشین خویش قرار داد. همچنین هنگام مبعوثشدن به رسالت، از خدا خواست هارون را وزیر و همراه او در مقابله با فرعون قرار دهد. حضرت عیسی نیز پِطرُس (شمعون الصّفا)، رئیس حواریّون را به پیشوایی مسیحیان برگزید و جهت تبلیغ آیین عیسوی ازطرف خویش به انطاکیه فرستاد. در این بیت رسول خاتم به موسی و عیسی و امام علی به هارون و شمعون تشبیه شدهاند و منظور از تشبیه بیان جایگاه این دو بزرگوار نسبت به یکدیگر است. ب) تشبیه تمثیلی: «تمثیل یا الگوری روایتی است که در آن عناصر و عوامل و اعمال و لغات و گاهی زمینۀ اثر نه تنها به خاطر خود، برای اهداف و معانی ثانوی به کار میروند» (شمیسا، 1387، ص. 257). یکی از انواع تمثیل پارابل یا مثلگویی است. «پارابل روایت کوتاهی است که در آن شباهتهای ضمنی، اما مفصّل و دقیق و جزء به جزء با اجزای یک عقیده یا آموزه وجود داشته باشد. یعنی همین که روایت را میخوانیم خودبهخود متوجه یک اصل یا عقیدۀ اخلاقی میشویم ... ساختمان پارابل تشبیه است: مشبه، امر معقول یعنی اصل و شعاری است که به امری محسوس که جنبۀ روایتی بسیار کوتاهی دارد تشبیه میشود و بدین لحاظ غرض از تشبیه تقریر و تحکیم حکم مشبّه است ... پارابلهای منظوم گاهی همان ابیاتی هستند که در بدیع آنها را دارای صنعت ارسالالمثل میدانند. به اینگونه تشبیه، گاهی تشبیه تمثیلی گفته میشود» (شمیسا، 1387، ص. 259-260). خواننده در داستان با معنای ظاهری و معنای باطنی آن، که تمثیلی برای بیان مطلب است روبهروست. در حقیقت هر تمثیل مشبّهبهی است برای مطلبی که میتوان به آن، صورت گستردۀ یک استعارۀ تمثیلی گفت. در نتیجه تشبیه تمثیلی، تشبیهی است که شاعر برای تأثیر بیشتر سخن خود و افزایش درک خواننده با لوازمی که برای درک عموم ملموستر است، مثالی بسازد. «در تشبیه تمثیل، مشبهبه مرکب باید جنبۀ مثل یا حکایت داشته باشد. در این نوع تشبیه، مشبه امری معقول و مرکب است که برای تقریر و اثبات آن مشبّهبهی مرکّب و محسوس ذکر میشود» (شمیسا، 1374، ص. 44).
در این بیت جهان به پیکری تشبیهشده که قلب آن که حیاتیترین عضو آن است، ذات حضرت علی(ع) میباشد. شاعر ادعا کرده است که بدون حضرت علی علیهالسلام، جهان پیکر مُردهای بیش نیست. به عبارت دیگر، قلب تپنده و عامل حیات این جهان ذات علی (ع) است. لعلی تبریزی با ملموسات که پیکر و قلب هستند توانسته تصویری بسازد که ضمن اثربخشی سخن خود بر مخاطب، خواننده را در این عقیده با خود موافق و همراه کند. پ) تشبیه مفرد مفروق: تشبیه مفرد «تصور و تصویر یک هیئت و یک چیز است» (شمیسا، 1374، ص.40). به بیان دیگر، هرگاه یک چیز را به یک چیز تشبیه کنند و تشبیه مفروق، یکی از انواع تشبیه بهلحاظ شکل است که در آن چند مشبه و مشبهبه وجود دارد که هر مشبه با مشبهبه خود همراه است (ر.ک. شمیسا، 1374، ص. 48).
در این نمونه، حضرت علی(ع) مغز عالم و جهان، که میتواند مجاز از کل مخلوقات باشد پوست آن در نظر گرفته شده است. همچنین در تشبیه دیگری ایشان گل و جهان و هر چه در آن است به خار تشبیه شده است. شاعر، امیرالمؤمنین را اصل موجودات عالم دانسته که مابقی مخلوقات، در برابر آن فرع و وجودی وابسته به ذات حضرت میباشند. همانطور که مشاهده شد، هر مشبهبهی در پی مشبه خود آمده است. ت) تشبیه مرکب: چنانچه چند چیز به چیزی یا چیزهایی تشبیه شده باشند، آن تشبیه مرکب است. «هیئت متنزع از چند چیز است. با زبان امروز تابلو و تصویری است ذهنی که چند چیز در بهوجودآمدن آن توأمان نقش داشته باشند» (شمیسا، 1374، ص. 40)؛ یعنی مشبه آن حتماً مرکب باشد. در ساخت این تشبیه، مشبهبه نیز میتواند مفرد و یا مرکب باشد. در این تشبیه جایز نیست طرفین تشبیه را از هم جدا کرد؛ بلکه باید بهصورت تصویر کلی در نظر گرفت تا وجهشبه آن کامل و صحیح باشد.
در این بیت با تصویر درختی پر از شاخ و برگ روبهرو هستیم که تنۀ آن به پیامبر(ص) و شاخۀ آن علی(ع) و ساقهها به عترت و اهل بیت پیامبر تشبیه شدهاند. همانطور که ملاحظه میشود مشبه و مشبهبه، هر دو مرکب هستند. ث) اضافۀ تشبیهی: «تشبیهی است که در آن مشبه و مشبهبه به هم اضافه شده باشند و در این صورت ادات تشبیه و وجهشبه محذوف است. به اصطلاح علم بیان، تشبیه هم مجمل است و هم مؤکّد. به اینگونه تشبیه، تشبیه بلیغ میگویند» (شمیسا، 1374، ص. 74).
(حضوری سلماسی، به نقل از صحتی سردرودی، 1379، ص. 299). توسن وهم ضمن اینکه اضافۀ تشبیهی است، از نوع تشبیه وهمی و خیالی نیز است. «تشبیه وهمی و خیالی آن است که مشبهبه وجود خارجی نداشته باشد» (همایی، 1375، ج. 2/ 233). در این بیت میدان صفات نیز اضافۀ تشبیهی است. ج) تشبیه مرکب تفضیل: هرگاه تشبیه مرکب که متشکل از چند چیز است که به چیز یا چیزهایی تشبیه شده باشند و در آن مشبهی را بر مشبهبهی ترجیح داده باشند، تشبیه مرکب تفضیل اتفاق افتاده است. تشبیه تفضیل، تشبیهی است که «نخست مشبه را به چیزی تشبیه کنند و سپس از گفتۀ خود عدولکرده، مشبه را بر مشبهبه ترجیح نهند» (شمیسا، 1374، ص.50). در بیت زیر در ترکیبی اضافی سخن به ارباب تشبیه شده است که مانند ستاره به همراه شعر من که مانند آفتاب است گرد هم جمع میشوند از ذرّات هوا در برابر شعر من کمتر و ناچیزترند؛ یعنی اهل سخنوری که مانند ارباب و انجم در جایگاه رفیعی قرار دارند در برابر درخشش آفتابگون شعر من دیده نمیشوند. شاعر اینگونه شعر خود را بر بزرگان سخن برتری داده است.
2-1-2- مجاز: هرگاه واژهها و جملات در معنای اصلی خود بهکار نرفته باشند و با داشتن قرینهای مقصود آنان فهمیده شود درحالیکه بین معنای حقیقی و مجازی نیز رابطهای وجود داشته باشد، مجاز صورت گرفته است. در علم بیان این رابطه «علاقه» نامیده میشود (ر.ک. شمیسا، 1374، ص. 21-22). در کتاب فنون بلاغت و صناعات ادبی نیز اینگونه آمده: «مجاز، استعمال لفظ است در غیر معنی اصلی و موضوعله حقیقی به مناسبتی و آن مناسبت را در اصطلاح فن بدیع علاقه میگویند» (همایی، 2/ 1375، ص.247)؛ برای نمونه: الف) مجاز به علاقۀ کلّیت و جزئیّت
(آسودة شیرازی، به نقل از صحتی سردرودی، 1379، ص. 271). در این بیت، خاتم ولایت جزئی است که در معنی کل بهکار رفته و مراد از انگشتر ولایت، حکم واگذاری ولایت بهطور مطلق است. ب) مجاز به علاقۀ صفت و موصوف
روحالقدس، صفت فرشتۀ عظیمالشأن جبرئیل است که فرستادۀ خداوند و پیامرسان او بوده که بر پیامبر نازل شده است. همچنین رسول نیز صفت حضرت محمد(ص) است که به جای ایشان آوردهشده و در کاربردی دیگر حق نیز صفت پروردگار عالمیان است که جانشین اسم شده است. در این بیت سه صفت در جانشینی سه موصوف بهکار برده شده است. پ) مجاز به علاقۀ سببیّت یا علت و معلولی
که «دست یزدان» مجاز از قدرت و ارادۀ پروردگار است. مراد شاعر ذکر سبب و ارادۀ مسبّب بوده است. این بیت ضمن اشاره به ولادت امام علی(ع) در کعبه، بیانگر القاب «یدالله»ی حضرت علی(ع) و نیز «کاسرالأصنام» به معنی شکنندۀ بتها است و به شکستن بتهای بالای سقف کعبه به دست حضرت اشاره دارد. گویی که خداوند با نمایاندن قدرت لایزالی خویش و آفرینش حضرت علی(ع)، اساس و بنیان بتپرستی را ریشهکن کرده است. در این ماجرا علی(ع) پا بر دوش پیامبر(ص) گذاشتند و بر بالای کعبه رفته بتهایی چون هُبَل را پایین انداختند. این ماجرا در منابع شیعه و اهل سنت نقل و زمان آن «لیلهالمبیت» یا فتح مکه دانسته شده است. پساز این واقعه حضرت محمد(ص)، حضرت ابراهیم(ع) را اولین بتشکن و امام علی(ع) را آخرین بتشکن معرفی کردند (علّامه حلّی، 1982م، ص. 223؛ مجلسی، 1403ق، ج. 38/77). از صناعاتِ دیگرِ پرکاربرد در این اشعار میتوان به آرایههای بدیعی معنوی (طباق، مراعاتالنظیر) اشاره کرد که بر زیبایی معنا و تأثیر آن بر خواننده افزودهاند. معنا رکنی از بلاغت است. مفهوم با زیبایی رابطۀ مستقیمی دارد. هرچه نوشته از غنای معنایی بیشتری برخوردار باشد ضمن زیباتربودن، تأثیرگذاری بیشتری را بر خواننده درپیدارد؛ درنتیجه بلاغت افزون میشود.
2-1-3- استعاره: «استعاره در لغت مصدر باب استفعال است؛ یعنی عاریهخواستن لغتی را به جای لغت دیگری. زیرا شاعر در استعاره واژهای را به علاقۀ مشابهت بهجای واژۀ دیگری بهکار میبرد» (شمیسا، 1374، ص. 57). استعارههای شعر آیینی نشانگر نظام اعتقادی و گفتمان دینی شاعران آن است. نمونههای استعاره (مجاز به علاقۀ مشابهت):
بیت با بیانی مبالغهآمیز در توصیف معراج حضرت محمد(ص) است و اشاره به برتری ایشان بر همۀ مخلوقات دارد. «پای عشرت» اضافۀ اقترانی و استعارۀ مکنیّه است.
«شمس» استعاره از حضرت علی(ع) است و به بیان مسکیننوازی ایشان در عین رفعت جایگاه و شأنشان پرداخته است.
این بیت در شرح ماجرای غدیر و از زبان جبرئیل خطاب به پیامبر اسلام(ص) است که از جانب پروردگار به ایشان وحی شد که حضرت علی(ع) را به جانشینی خویش انتخاب کنند. «آفتاب» و «ماهتاب» استعارۀ مصرّحه و مراد از آن دو وجود نازنین حضرت علی(ع) است.
(پروین همدانی، به نقل از مصاحبی نائینی، 1376الف، ص. 522). در توصیف رسول خاتم(ص) در روز غدیر آمده است که ایشان دست به دعا برداشتند و سخنان گهرباری (خطبه) را بیان فرمودند. «دست دعا» استعارۀ مکنیّه؛ «شهد و شکر» استعاره از سخنان شیرین و «جوی شیر» استعاره از دهان مبارک حضرت محمّد(ص) است. 2-2- زیباییشناسی بیانی غدیریهها در دورۀ مشروطه و پساز آن: در میان آرایههای بیانی در غدیریههای این عصر، تشبیه درخور ملاحظه بوده است.
2-2-1- تشبیه: الف) اضافۀ تشبیهی
در ترکیب اضافی «طایر اندیشه»، اندیشه به پرندهای تشبیه شده است که میتواند پرواز کند. شاعر از روش استفهام انکاری برای بیان ناتوانی طبع شعرسرایی خویش در برابر مدح مقام والای حضرت علی(ع) بهره برده است و با بیانی سؤالی اذعان کرده است که پرندۀ اندیشهاش نمیتواند به پرواز درآید. (اندیشۀ شاعر در ستایش وجود نازنین حضرت، حتی در حدّ پرزدن نیز نمیتواند قدرتنمایی کند) و شعری درخور شأن آن بزرگوار بسراید. ب) تشبیه مفروق
(حائری مازندرانی،1390، ص. 181؛ قربانی اردبیلی، 1374، ص. 257). در این ابیات که با هم موقوفالمعانی نیز هستند، تعداد بسیاری مشبّه و مشبّهبه وجود دارد که هر مشبّهی با مشبّهبه خود همراه شده است. برای آگاهی بیشتر (زیر مشبّهها خطکشیده شده است). پ) تشبیه مرکب
(اورنگ مازندرانی، به نقل از مصاحبی نائینی، 1376الف، ص. 190). ایجاد تصویری ذهنی است که چند چیز در خلق آن توأمان نقش دارند. در این بیت شاعر تابلوی زیبایی از آسمان و ستاره را پیش روی خواننده قرار داده است که آسمان آن حضرت محمّد(ص) و اخترش نیز حضرت علی(ع) هستند. وجه تسمیه آن در روز غدیر پیامبر دست امیرالمؤمنین را بالاگرفته و ایشان را به جانشینی خویش گماشتند. ت) تشبیه مفرد و اضافۀ تشبیهی
(رسا، 1340، ص. 30؛ احمدی بیرجندی، 1377، ص. 128). در مصرع نخست، شاعر اجتماع مردم در روز غدیر را به موجهای دریا تشبیه کرده است و در مصرع دوم، لولاک (رسول اکرم) چون کشتیای است که در میان امواج مردم پهلو میگیرد و لنگر میزند. واژۀ "لولاک" اشاره دارد به حدیث قدسی که خدای تعالی خطاب به پیغمبر اسلام فرموده است: «لولاک لما خلقت الافلاک»؛ اگر تو نبودی آسمانها را نمیآفریدم (ر.ک. میرجهانی، 1384، ص. 283-284؛ خالدی، 1394، ص. 313). حدیث لولاک حدیثی قدسی است که وجود پیامبر اسلام و اهل بیتش را بهعنوان هدف آفرینش هستی معرفی میکند. در نقلی دیگر اینگونه آمده: «لولاک (یاعلی) ما عُرفَ المؤمنونَ مِن بعدی؛ اگر تو (یاعلی) نبودی مؤمنان بعداز من از دیگران تمیز داده نمیشدند» (متّقی، 1419ق، ج. 13/152). ث) تشبیه تمثیل
در این بیت مشبّهبه مرکب جنبۀ مثل دارد. مشبّه امری معقول و مرکب است که برای تقریر و اثبات آن، مشبّهبهی مرکب و محسوس ذکر شده است؛ به تبع، وجهشبه آن نیز مرکب است. مشبّه، قرارگرفتن دست پیامبر در دست امام علی و بالابردن آن بر روی منبر؛ مشبّهبه، قرارگرفتن و همزمانی و تقارن ماه و خورشید در برج شیر؛ وجهشبه، زیبایی و شکوه وصفناپذیر آن. آرایههای پرکاربرد به ترتیب بالاترین بسامد در این عصر بدین قرار است: (تلمیح، تشبیه، تضاد، اقتباس، اغراق، تضمین، تشخیص).
2-3- زیباییشناسی بدیعی غدیریهها در دورۀ قاجار تا اوایل مشروطیت: «بنابر تعریف قدما بدیع علمی است که از وجوه تحسین کلام بحث میکند و ازنظر ما بدیع مجموعه شگردهایی (یا بحث از فنونی) است که کلام عادی را کموبیش تبدیل به کلام ادبی میکند و یا کلام ادبی را به سطح والاتری از (ادبیبودن یا سبک ادبیداشتن) تعالی میبخشد» (نوری، 1402، ص. 79).
2-3-1- صنایع لفظی تکرار یکی از شگردهای زیباییآفرین در کلام است. تکرار هر چیز یادآور خود آن چیز است و این امر ایجاد وحدت میکند و سبب زیبایی کلام میشود. به بیان دیگر «تکرار آن است که یک واج (صامت یا مصوّت) تکواژ، واژه، گروه اسمی، عبارت یا جمله در بیت تکرار شود، بهطوریکه در کلام موسیقی ایجاد کند» (نوری، 1402، ص.91). «ترفندهای بدیعی که از تکرار لفظ به وجود میآید همان صناعات لفظی است. تکرار بر دو گونه است: طبیعی و موسیقیایی» (وحیدیانکامیار، 1379، ص.23). تکرار طبیعی به رابطۀ طبیعی میان لفظ و معنا و تکرار موسیقیایی به آهنگ و توازن میان الفاظ گفته میشود. تکرار طبیعی شامل: تکرار نشاندهندۀ کثرت و تأکید، شعر پژواکی و رابطۀ طبیعی حروف و واژهها با مضمون شعر میشود. تکرار موسیقیایی بر دو گونۀ آزاد و منظم است که هر یک به بخشهایی تقسیم شده است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد (ر.ک. وحیدیانکامیار، 1379، ص. 23-27). در این اشعار مواردی از تکرار طبیعی نشاندهندۀ کثرت و تأکید وجود دارد؛ برای نمونه:
(پروین همدانی، به نقل از مصاحبی نائینی، 1376الف، ص. 522). که شاعر نخواسته صرفاً خبری را بدهد بلکه هدف آن از تکرار نشاندادن تأکید بر تعجیل و شدت اهمیت خبر است. در تکرار موسیقیایی آزاد، تکرار واج (صامت و مصوّت)، انواع جناس، اشتقاق و شبه اشتقاق وجود دارد که نمونههایی از آن آورده خواهد شد.
2-3-1-1-تکرار موسیقیایی آزاد 2-3-1-1-1- تکرار حرف(واج): الف) مصوّت (ا)
ب) صامت (د) و (ر)
پ) مصوّت (ا) و صامت (ب) و (ر)=
2-3-1-1-2- جناس: این شاعران در حوزۀ ارتباط موسیقیایی بیشتر از جناس بهره بردهاند که موجب تقویت موسیقی درونی شعر شده است. تجنیس یا جناس «آن است که گوینده یا نویسنده در سخن خود کلمات همجنس بیاورد که در ظاهر به یکدیگر شبیه و در معنی مختلف باشند. دو کلمۀ متجانس را دو رکن جناس میگوییم» (همایی، 1375، ج. 1/48-49) به بیان دیگر، جناس به تشابه دو کلمه در تلفظ و اختلاف آنها در معنا گفته میشود (ر.ک. رجایی، 1378، ص. 396). نمونههایی از جناس در اشعار این دوره بدین شرح است: الف) جناس اختلافی
ب) جناس خطی
(پروین همدانی، به نقل از مصاحبی نائینی، 1376الف، ص. 522).
(آسودة شیرازی، به نقل از صحتی سردرودی، 1379، ص. 271). ت) جناس لفظی
ث) جناس تام
2-3-1-1-3- اشتقاق: واژههای متجانس که از یک ریشه مشتق شده باشند اشتقاق و اگر همریشه نباشند شبه اشتقاق نام دارند.
(خرد کرمانی، به نقل از صحتی سردرودی، 1379، ص. 252). همچنین آوردن کلمات (مستغث/ مغیث)، (مستجار/ مجیر)، (محاط/ محیط)، (خبر/ خبیر)، (محرم/ رحمت/ مرحوم) و ... اشتقاق و کلماتی مانند (فطره/ فطیر) و نمونههایی از این دست، شبه اشتقاق محسوب میشوند. در این عصر در تکرار موسیقیایی منظم (ذوقافیتین، مزدوج، تکرار نحوی و موازنه، ردّ العجز الی الصّدر، ردّ الصّدر الی العجز و ترصیع) به ترتیب بیشترین کاربرد را داشتهاند. 2-3-1-2- تکرار موسیقیایی منظم 2-3-1-2-1- ذوقافیتین(میانی):
2-3-1-2-2- مزدوج:
(خرد کرمانی، به نقل از صحتی سردرودی، 1379، ص. 249). 2-3-1-2-3- تکرار نحوی و موازنه:
2-3-1-2-4- مزدوج و موازنه:
2-3-1-2-5- ردّ العجز الی الصّدر و ردّ القافیه:
2-3-1-2-6- ردّ الصّدر الی العجز:
2-3-1-2-7- ترصیع:
(آسودة شیرازی، به نقل از صحتی سردرودی، 1379، ص. 271). 2-3-2- صنایع معنوی آرایههای پرکاربرد معنوی به ترتیب بالاترین بسامد در این عصر بدین قرار است: (تلمیح –تضاد– اغراق).
2-3-2-1- تلمیح: تلمیح در زیر مجموعۀ تداعیهای مبتنی بر تشابه قرار دارد و به معنی به گوشۀ چشم اشارهکردن است. «در اصطلاح بدیع آن است که گوینده در ضمن کلام به داستانی یا مثلی یا آیه و حدیثی معروف اشاره کند» (همایی، 1375، ج. 2/328). با بهکاربردن کلمهای، این یادآوری صورت میپذیرد. تلمیح، ساختی بیناذهنی دارد و اثربخشی آن منوط به آگاهی خواننده از آن روایت، خاطره، حدیث، آیه یا داستانی دارد که به آن اشاره شده است. در صناعات معنوی به زیبایی تلمیح اشاره گردیده است. «از تلمیح معمولاً بهعنوان تشبیه یا استشهاد استفاده میشود ... آوردن تلمیح در شعر و نثر به زیبایی کلام میافزاید؛ زیرا اولاً، تناسب و رابطهای میان مطلب اصلی و داستان و واقعۀ اصلی برقرار میسازد؛ یعنی انتقال از کثرت به وحدت است ... ثانیاً، در تلمیح با واژه یا جملهای، داستانی کامل یا کل مطلبی در ذهن تداعی میشود. این تداعی که سبب بهخاطرآمدن یا زندهشدن داستان یا مطلبی میگردد بسیار خوش و شیرین است ... ثالثا، در تلمیح ایجاز هست و ایجازی که رسانندۀ معنی باشد از موارد بلاغت و هنر کلامی است (لفظ اندک و معنی بسیار)» (وحیدیانکامیار، 1379، ص. 76-77).
این بیت تلمیح به حدیث پیامبراکرم(ص) دارد که فرمودند: أنا مدینه العلم و علیٌّ بابها، فمن أراد العلم فلیأت الباب؛ من شهر علم هستم و علی دروازۀ آن، پس هر که علم میخواهد، باید از دروازه درآید (متّقی، 1419ق، ج. 16/614).
مصرع نخست اشاره دارد به حدیث غدیر که پیامبر اسلام در چنین روزی فرمودند: فمن کنت مولاه فعلی مولاه؛ هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست (ترمذی، 1403ق، ج. 5/297). و مصرع دوم «شه لولاک» منظور پیامبر(ص) است که در حدیثی قدسی، هدف از آفرینش هستی را وجود پیامبر و اهل بیتش معرفی میکند و اشاره به جایگاه حضرت فاطمه(س) دارد: یا أحمد! لولاک لما خلقت الأفلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما. در روایت است که خدا به پیامبر فرمود اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود نه تو نه علی و نه هستی را خلق نمیکردم (بحرانی، 1413ق، ج. 11/43).
جم (جمشید) یکی از پادشاهان ایران بوده است. این بیت اشاره دارد به آیۀ: إنّما ولیّکم الله و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاه و یؤتون الزّکاه و هم راکعون (مائده:55)، که در شأن امیرالمؤمنین(ع) نازل شده است هنگامی که حضرت علی(ع) در حال رکوع نماز انگشترشان را به سائلی صدقه دادند. استفاده از صناعات استدلالی و استشهادی (تلمیح، اقتباس، تضمین) در این اشعار بهوفور یافت شده است.
2-3-2-2- طباق: «مطابقه که آن را تضاد و طباق نیز میگویند، در لغت به معنی دو چیز را در مقابل یکدیگر انداختن و در اصطلاح آن است که کلمات ضدّ یکدیگر بیاورند» (همایی، 1375، ج. 2/273). طباق از جلوههای زیبایی معنا در اشعار این دوره است که بسامد درخور توجهی دارد. ازآنجاکه حسن شیء با ضد آن آشکار میگردد، طباق یا تضاد سبب تقویت هنر میشود «طباق همچنین از مصادیق تناسب و صورتی از صور وحدت در زیباییشناسی بهشمار میرود؛ زیرا معانی در دو حالت متناسب هستند، هنگامی که شباهت و نزدیکی دارند و زمانیکه متضادند» (غریب، 1378، ص.143). تضاد سبب گستردگی معنا و مفهوم مد نظر شاعر میشود که نمونههایی از آن آورده میشود:
(عنقای طالقانی، به نقل از صحتی سردرودی، 1379، ص. 303).
(پروین همدانی، به نقل از مصاحبی نائینی، 1376الف، ص. 522).
(خرد کرمانی، به نقل از صحتی سردرودی، 1379، ص. 251). 2-3-2-3- اغراق: «آن است که در صفتکردن و ستایش و نکوهش کسی یا چیزی افراط و زیادهروی کنند. چندانکه از حدّ عادت معمول بگذرد و برای شنونده شگفتانگیز باشد» (همایی، 1375، ج. 2/ 262). به بیان سادهتر «توصیفی است که در آن افراط و تأکید باشد» (شمیسا، 1383، ص. 95). در میزان ارزش و اهمیت اغراق باید گفت، جزو صنایع بسیار مهم و متداول شعرا و نویسندگان در طول تاریخ ادب فارسی و عربی بوده است. کاربرد این صنعت بهجایی رسید که میدان طبعآزمایی شعرا و نویسندگان گردید، چندانکه هر شعری با اغراق و مبالغۀ بیشتر همراه بود در میان اهل ادب و فن از ارزش فزونتری برخوردار بود. از اینرو این جمله مثل شده است که میگویند: اَحسنُ الشّعر اَکذَبُهُ؛ یعنی بهترین شعر آن است که دروغتر، یعنی مبالغه و اغراقش بیشتر باشد. در اینباره نظامی میگوید:
در این میان شاعران غدیریهسرا بهدلیل اعتقاد و علاقۀ شدیدی که به حضرت علی(ع) داشتند در اظهار عقیده و مسلک خویش اغلب تعصّب و افراط به خرج دادهاند و بهترین و مناسبترین ابزار در این راه خلق تصاویر اغراقآمیز بوده است. اغراق سبب ایجاد اعجاب و شگفتی در خواننده و لذّتبخشی مضاعف در کشف تصاویر شعری میشود.
(اختر طوسی، به نقل از آصفی، 1393، ص. 481).
(خرد کرمانی، به نقل از صحتی سردرودی، 1379، ص. 252).
2-4- زیباییشناسی بدیعی غدیریهها در دورۀ مشروطه و پساز آن: 2-4-1- صنایع لفظی از نظرگاه زبانی در اشعار این دوره مواردی از تکرار طبیعی نشاندهندۀ کثرت و تأکید وجود دارد؛ برای نمونه «غدیر آمد، غدیر آمد، غدیر دلپذیر آمد/ چرا ای ساقی ما ساغر می دیر دیر آمد» (درودیان تفرشی، 1358، ج. 1/ 72). در این بیت شاعر، آمدن عید غدیر را با تکرار، شاعرانهتر و شادیآفرینتر و رساتر به نمایش گذاشته است و با تأکید بر آن، رابطۀ طبیعی میان لفظ و معنای آن به وجود آورده است. در تکرار موسیقیایی آزاد نیز، نمونههایی از تکرار واج (صامت و مصوّت)، انواع جناس، اشتقاق و شبه اشتقاق آورده خواهد شد.
2-4-1-1- تکرار موسیقیایی آزاد 2-4-1-1-1- تکرار حرف(واج): الف) مصوّت (ی) و صامت (ک) و (ف)
ب) مصوّت (ی) و (ا)
(درودیان تفرشی، 1358، ج. 1/ 73؛ وافی، 1385، ص. 75). پ) صامت (ح) و (ق)
2-4-1-1-2- جناس: الف) جناس اختلافی
ب) جناس تام
پ) جناس زاید و خطی
ت) جناس زاید
(سرمد، 1347، ص. 50؛ زیادی، 1379، ص. 53). ث) جناس مذیّل
2-4-1-1-3- اشتقاق:
(خرد کرمانی، به نقل از صحتی سردرودی، 1379، ص. 252). همچنین آوردن کلمات (طبع/ طبیعت)؛ (مولا/ ولی/ ولایت/ والی)؛ (کفی/ کفایت)؛ (خبر/ خبیر)؛ (وصی/ وصایت)؛ (رسول/ رسالت) و ... اشتقاق، و کلماتی مانند (طرّه/ طرّار)، (ظهور/ ظهیر) و نمونههایی از این دست، شبه اشتقاق محسوب میشوند. در این عصر در تکرار موسیقیایی منظم (مزدوج، ردّ العجز الی الصّدر، ردّ الصّدر الی العجز، تکرار نحوی و موازنه، ذوقافیتین) به ترتیب بیشترین کاربرد را داشتهاند. 2-4-1-2- تکرار موسیقیایی منظم 2-4-1-2-1- مزدوج:
2-4-1-2-2- ردّ العجز الی الصّدر:
2-4-1-2-3- ردّ الصّدر الی العجز:
(اورنگ مازندرانی، به نقل از مصاحبی نائینی، 1376الف، ص. 190). 2-4-1-2-4- ردّ الصّدر الی العجز و ردّ العجز الی الصّدر:
2-4-1-2-5- تکرار نحوی و موازنه:
2-4-1-2-6- ذوقافیتین(میانی):
2-4-1-2-7- تشابهالاطراف و اعنات از نوع کاربرد مکرّر ردّ العجز الی الصّدر:
سر حلقۀ موالیست، شاه ولایت امروز (صنیعیان، 1361، ص. 26). 2-4-2- صنایع معنوی 2-4-2-1- تلمیح:
سلمان فارسی که به شرف «سلمانُ مِنّا اهل بیت» مفتخر گردیده است. عمّار یاسر که به قوّت ایمان مشهور و در جنگ صفّین به دست عمّال معاویه به شهادت رسید. مقدادبن عمروبن اسود که به صفت صبر مشهور است. ابوذر غفّاری که به صدق مشهوراست و در زمان عثمان به دستور او به شهادت رسید (موسویگرمارودی، 1387، ص. 233-234).
(نصرتخراسانی، 1347، ص. 214؛ شاهرخی، 1369، ص. 389). تلمیح به حدیث غدیر «مَن کنتُ مَولاهُ فَهذا عَلیٌّ مَولاهُ» دارد که از جانب پیامبر اسلام(ص) در روز غدیر در شأن امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) بیان گردید (ر.ک. طبرسی، 1417ق، ص. 133). این حدیث برترین دلیل شیعه بر ولایت امیرمؤمنان(ع) است که با سندهای صحیح و بهصورت متواتر ازطریق شیعه و سنّی نقل شده است.
اشاره دارد به ماجرای ردّ الشمس (به معنای بازگشت یا بازگرداندن خورشید) که از معجزات پیامبر(ص) و کرامات حضرت علی(ع) بود. در این واقعه به دعای پیامبر(ص) خورشید که در حال غروبکردن بود به عقب بازگشت و امام علی(ع) نماز عصر خویش را خواندند (ر.ک. شیخ مفید، 1414ق، ج. 1/ 345-347) و نیز به معجزۀ شقّالقمر رسول(ص) تلمیح دارد. طبق روایات، ماه به اشارۀ پیامبر اسلام از هم شکافته و به دو نیم شده است و پساز مدت زمان کوتاهی دو نیمۀ ماه دوباره به هم متّصل شدهاند. این معجزه در سالهای آغازین بعثت در مکه رخداده و از آیات اول و دوم سورۀ قمر مأخوذ و شأن نزول آن آیات دانسته شده است (طباطبائی، 1391ق، ج. 19/ 96).
این بیت اشاره دارد به اعتراض حارث بن نعمان نسبت به خلافت علی(ع) در روز غدیر که با سنگی آسمانی به عذاب الهی گرفتار شد. برای اطلاع از ماجرای کامل این داستان (ر.ک. ثعلبی، 1422ق، ج. 10/ 35؛ سبط ابن جوزی، 1401ق، ص. 19؛ امینی، 1366، ج. 1/239) همچنین آیۀ اول سورۀ معراج که به "آیۀ عذاب واقع" معروف است در شأن این دشمن امیرالمؤمنین نازل شده است.
که بهصورت تلمیحی برجستهترین صفات پیامبران (سلیمان، داوود، خضر، ابراهیم، یحیی، ایّوب) را به حضرت علی(ع) نسبت داده است. 2-4-2-2- تضاد:
(فقیر شیرازی، به نقل از صحتی سردرودی، 1379، ص. 366).
2-4-2-3- اقتباس: «آن است که حدیثی یا آیتی از کلامالله مجید یا بیت معروفی را بگیرند و چنان در نظم و نثر بیاورند که معلوم باشد قصد اقتباس است نه سرقت و انتحال» (همایی، 1375، ج. 2/ 383-384). «در اقتباس شرط است که عین عبارت مد نظر یا قسمتی از آن را که حاکی و دلیل بر تمام جملۀ اقتباس شده باشد، بیاورند» (همایی، 1375، ج. 2/ 386).
یا لیتنی کنت تراب، ای کاش من خاک بودم- این جمله که برگرفته از آیۀ «و یقولُ الکافرُ یا لَیتنی کُنت تُرابا» (نبأ، 78: 40) است؛ اگرچه زبان حال کفّار در روز قیامت است؛ اما بهصورت مثبت در این بیت بهکار رفته است و حدیث آرزومندی است و معادل «یا لیتنی کنت معکم» (موسویگرمارودی، 1387، ص. 235). شاعر با جاندارپنداری، آسمان را انسانی شیفته و مسلمان در نظر گرفته است که وقتی در روز غدیر دست پیامبر(ص) در دست مولای متّقیان حضرت علی(ع) قرار گرفت، آسمان در دل آرزو کرد که ای کاش خاک (از خاکیان) بود و به چنین مقام و مرتبهای میرسید. همچنین اشارهای دور به سرپرستی حضرت محمد(ص) از علی(ع) در دوران کودکی دارد. «بوتراب» یکی از القاب حضرت علی(ع) است که ازسوی پیامبر(ص) به ایشان داده شده است. به نقل از عبداللهبن عباس آمده است: «چون علی(ع) صاحب زمین و حجت خدا بر اهلش است و بهواسطۀ او زمین باقی میماند و بهخاطر وی زمین آرام میگیرد و از پیامبر شنیدم که فرمود: روزی که قیامت بر پا شود و کافر ببیند که چقدر اجر و ثواب و کرامت برای شیعیان علی(ع) آماده کرده است، گوید که ای کاش من خاک بودم (از شیعیان علی بودم) و همین کلام خداوند متعال است» (رباط جزی، 1388، ص. 123). که در سورۀ نبأ آمده و پیشتر بدان اشارهگردید.
مصرع اول اقتباس از آیۀ5 سورۀ طه است «خدای رحمان بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلّط است» و کنت کنز منظور خود خداست. داوود علیهالسلام گفت: «یا ربّ لِماذا خلقتَ الخلق؟ قال: کُنت کنزاً مخفیّا فاَحببت أن اَعرف فخلقتُ الخلقَ لِاُعرف» یعنی، پروردگارا! برای چه مخلوقات را آفریدی؟ خدای تعالی فرمود: گنجی پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسند. برای اطلاع بیشتر از این حدیث قدسی (ر.ک. فیض کاشانی، 1342، ص. 33؛ ترمذی، 1426ق، ص. 22). که منظور شاعر در این بیت این است که با به خلافترسیدن حضرت علی(ع) آن سرّ و گنج نهان آشکار شد و مقصود پروردگار حاصل گردید. به بیان دیگر، تدبیر خداوند بر این قرار گرفته است و جز این نخواهد بود.
اشاره به آیۀ1 سورۀ انسان دارد «هل أتی علی الانسان حینُ مِن الدّهر لم یکُن شیئاً مذکوراً». این آیه و آیاتی دیگر در این سوره دربارۀ اهل بیت رسول خدا(ص) نازل شده و شأن نزول آن بدین شرح است: روزی امام حسن و امام حسین علیهما السلام بیمار شدند و اهل بیت برای بهبودی آنها نذر کردند سه روز روزه بگیرند. پساز بهبودی ایشان، هر سه روز هنگام افطار همگی نان خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند و در این سه روز چیزی جز آب نخوردند. در روز چهارم جبرئیل بر پیامبر نازل شد و هل اتی را که در بیان فضایل اهل بیت در جریان ماجرای مذکور است قرائتکرد (ر.ک. زمخشری، 1407ق، ج. 4/ 670؛ قرطبی، 1364، ج. 20/ 131). 2-4-2-4- اغراق:
2-4-2-5- تضمین: «آن است که درضمن اشعار خود یک مصراع یا یک بیت و دو بیت را بر سبیل تمثّل و عاریت از شعرای دیگر بیاورند با ذکر نام آن شاعر یا شهرتی که مستغنی از ذکر نام باشد بهطوریکه بوی سرقت و انتحال ندهد» (همایی، 1375، ج. 1/ 217).
مصرع دوم تضمیندارد به حدیثی از زبان جبرئیل که شأن نزول این حدیث بدین شرح است: هنگامی که در جنگ احد، حضرت علی(ع) به فرمان پیامبر(ص) شجاعانه به کفار حمله میکردند، جبرئیل نازل شد و روحیۀ جوانمردی امام علی(ع) را ستایش نمود. رسول خدا جبرئیل را تصدیق کردند و فرمودند: من از علی هستم و او از من است. سپس صدایی در آسمان پیچید که «لا فتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار»، جوانمردی همچون علی و شمشیری چون ذوالفقار نیست (ر.ک. ابن ابی الحدید، 1404ق، ج. 14/ 251؛ 1404ق، ج. 1/ 9). این حدیث در الکافی به نقل از امام صادق(ع) روایت شده است.
این مثل را موقعی بهکار میبرند که یک نفر از شخصی حاجتی داشته باشد و به زبان نیاورد و حجب و حیا به خرج دهد (ر.ک. دهخدا، 1310، ج. 3/1300؛ شکورزاده، 1384، ص. 24؛ وکیلیان، 1390، ج. 2/ 168). دراینباره حضرت علی(ع) میفرمایند: «قُرِنت الهَیبَه بالخَیبَه و الحیاء بالحرمان؛ ترس با یأس همراه است و کمرویی با محرومیت» (ابن ابی الحدید، 1404ق، ج. 18/ 131). در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است: «الحیاء یَمنَعُ الرزق، کمرویی، مانع از روزی میگردد» (تیممیآمدی، 1410ق، ص. 274).
عبارت «لله درّ قائل» در فرهنگهای لغت به معنی خیر و خوشی باد گوینده را خداوند به گوینده خیر و برکت دهد و معانیای از این قبیل آمده است. تضمینی دارد به مطلع غزلی از حافظ «هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل / هر کو شنید گفتا لله درّ قائل». حمیدیان در تفسیر این قسمت از بیت حافظ آورده: درّ به معنی شیر است و شیر بهترین دوشیدنی است. قائل نیز کسی جز حافظ نیست که در کمال ظرافت و در عین بیان معنی مد نظر خود را هم ستوده است. این عبارت در معنای مدح، تحسین، دعا و ابراز شگفتی چیزی چون ماشاءالله، بنامیزد و امثال اینهاست (حمیدیان، 1392، ج. 4/ 3090 -3091).
2-4-2-6- تشخیص: نام دیگر تشخیص، آنیمیسم یا جاندارانگاری است. هرگاه در زبان ادبی موجودات غیر ذی روح، رفتاری انسانگونه داشته باشند و یا غیر جاندار را مخاطب قرار دادند به آن تشخیص میگویند (ر.ک. شمیسا، 1374، ص. 65-66).
زیباییشناسی بدیعی در پیشاز مشروطه
زیباییشناسی بدیعی در پساز مشروطه
تکرار موسیقیایی آزاد در پیشاز مشروطه تکرار موسیقیایی آزاد در پساز مشروطه
تکرار موسیقیایی منظم در پیشاز مشروطه
تکرار موسیقیایی منظم در پساز مشروطه
3- نتیجه حاصل پژوهش نشان میدهد که بهطور کلی در این دو برهه از نظرگاه زبانی، تکرار موسیقیایی در دو سطح آزاد و منظم، بیشترین کاربرد را داشته و هدایت حوزۀ اندیشگانی شعر را بر عهده دارد. ازحیث بلاغت نیز، گزارۀ بلاغی تلمیح، بیشترین نقش را در آفرینش، القای اندیشۀ شاعران و نمایش ایدئولوژی آثار داشته است. اساس زیبایی شعر در دورۀ قاجار تا پیشاز جنبش مشروطیت بر تشبیه، مجاز، تلمیح، اغراق، تضاد، جناس، سجع، استعاره بنا شده است و در دورۀ پساز مشروطیت تا عصر حاضر، تلمیح، اقتباس، جناس، تضاد، تشبیه، اغراق، تضمین، تشخیص بیشترین کاربرد را دارند. بهطور کلی میزان بهرهگیری از صناعات ادبی و گوناگونی آن در دورۀ پیشاز مشروطیت به مراتب بیشتر از پساز آن است. پیشاز مشروطه، تشبیه بالاخص اضافۀ تشبیهی نسبت به سایر صناعات ادبی از بسامد بسیار بالایی برخوردار است درحالیکه در آثار شاعران پساز آن تلمیح پر کاربردترین آرایه شناخته شده است. غدیریهسرایان پیشاز مشروطه تحت تأثیر سبک رایج در آن عصر برای زیباسازی کلام از تشبیه بیشترین بهره را میبردند و بااستفاده از این ابزار زیبایی به مدح مولای غدیر پرداخته و کمتر وارد جزئیات این واقعه شدهاند. پساز مشروطه شاعران در غدیریهها بیشتر به شرح جزئیات و موضوعات پیرامون واقعۀ غدیر پرداختهاند. به نظر نگارنده، غدیریهسرایان بهدلیل اینکه به بیان حادثهای تاریخی میپردازند و در شرح و سند حقانیّت این واقعه احادیث و روایات بسیاری وجود دارد، ناگزیر به کاربرد این آرایه در اشعار خویش هستند؛ در نتیجه صنعت تلمیح با بسامد بالایی در نوع ادبی غدیریه بهکار رفته است. نکتۀ قابل تأمّل دیگر در این بررسی توجه شاعران عهد قاجار تا پیشاز مشروطه به مدح و بیان فضائل امیرالمؤمنین(ع) است که اغلب در قالب قصاید بلند شکل گرفته است؛ درحالیکه در اشعار پساز مشروطه اشعار کوتاهتر و استفاده از قالبهای دیگر نیز نظیر ترجیعبند، ترکیببند، مستزاد و ... رواج یافت و بیشتر شاهد پرداختن به بیان اصل ماجرای غدیر همچنین ترجمۀ خطبۀ غدیر بااستفاده از ابزار تلمیح، اقتباس، تضمین و ارسالالمثل هستیم که این موضوع نشأتگرفته از تفاوت نوع بیان و نگاه زیباییشناسانۀ شاعران این دو دوره است. غدیریههای دورۀ پساز مشروطیت در قیاس با پیشاز آن از زبان سادهتری برخوردار است؛ بهطوریکه در این اشعار غلو در سطح ابتدایی خود باقی مانده و تشبیهها دور از ذهن نیستند و بیشتر به صورت اضافۀ تشبیهی و ساده و اغلب تکراری بهکار رفتهاند. استعاره بهندرت به چشم میخورد آن هم از نوع قریب و مبتذل و تکراری و در غدیریههای این دوره از استعارههای دیریاب و بدیع خبری نیست. از منظر موسیقیایی(جناس) و آرایههای بدیعی معنوی (تضاد) نیز شاعران دچار کلیشه و تکرار شدهاند بهطوریکه اغلب همان کلمات در اکثر شعرها بهکار رفتهاند؛ درنتیجه اشعار پیشاز مشروطه زبان هنریتر و خیالآمیزی دارد و پساز جنبش مشروطه که دورۀ بازگشت ادبی نیز نامیده شده است شعر، واقعگرایانه، درخور فهمتر و به زبان مردم کوچه و بازار نزدیکتر شده است.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آصفی، مهدی (1393). غدیر در آیینۀ شعر فارسی (چاپ اول). مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر.
اباذری، زهرا و ترکمانی، وجیهه (۱۳۹۴). بررسی تلمیح در اشعار سید علی موسوی گرمارودی و محمد علی معلم دامغانی. فصلنامة زیباییشناسی ادبی، 6(23)، 47-72. https://sanad.iau.ir/Journal/za/Article/911040
ابن ابی الحدید، عبدالحمید (1404ق). شرح نهجالبلاغه (محمد ابوالفضل ابراهیم، مصحح؛ ج. 1، 14، 18). آیتالله مرعشی نجفی.
احمدی بیرجندی، احمد (1377). در ساحل غدیر (چاپ اول). بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
ادیبالممالک فراهانی، محمدصادق«امیری» (1380). دیوان کامل (به تصحیح و اهتمام مجتبی برزآبادی فراهانی؛ ج. 1؛ چاپ دوم). فردوس.
افراسیابپور، علیاکبر (1380). زیباییپرستی در عرفان اسلامی (چاپ اول). طهوری.
امینی، عبدالحسین (1366). الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب (ج. 1؛ چاپ اول). دار الکتب الاسلامیه.
ایگلتون، تری (1380). پیشدرآمدی بر نظریۀ ادبی (عباس مخبر، مترجم) نشر مرکز.
بحرانی، عبدالله بن نورالله (1413ق). عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال (ج. 11؛ چاپ اول). مؤسسۀ امام المهدی.
بنائی معمار یزدی، علیاصغر (1329). دیوان بنائی (چاپ اول). چاپخانۀ محمدعلی علمی.
پورنامداریان، تقی (1381). سفر در مه (ویراست جدید). نگاه.
پیشوایی، مهدی و رباط جزی، مجید (1388). نقد و بررسی گزارشهای وارده دربارۀ کنیۀ ابوتراب. تاریخ اسلام در آیینۀ پژوهش، (23)، 123- 152. https://ensani.ir/fa/article/46500
ترمذی، محمدبنعیسی (1403ق). سنن الترمذی (به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف؛ ج. 5؛ چاپ اول). بیروت: دارالفکر.
ترمذی، محمدبنعیسی (1426ق). ریاضه النفس (شمسالدین ابراهیم، محقق). دارالکتب العلمیه.
تیممیآمدی، عبدالواحدبنمحمد (1410ق). غررالحکم و دررالکلم (سید مهدی رجائی، محقق و مصحح) دارالکتاب الاسلامی.
ثعلبی، ابواسحاق احمد (1422ق). الکشف و البیان (تفسیر ثعلبی) (ابی محمدبن عاشور، محقق؛ ج. 10؛ چاپ اول). دار احیاء التراث العربی.
جیحونیزدی، محمد«تاجالشّعراء» (1363). دیوان (احمد کرمی، محقق). سلسله انتشارات ما.
حائریمازندرانی، محمدصالح«علّامۀ سمنانی» (1390). دیوان بستانالأدب. انتشارات کتابفروشی معصومی.
حبیبی، کتایون و کبری نودهی (۱۳۹۹). تصویرهای هنری در غزلهای عاشورایی سعید بیابانکی. زیباییشناسی ادبی، 11(46)، 9-32. https://sanad.iau.ir/Journal/za/Article/910674
حمیدیان، سعید (1392). شرح شوق (ج. 4؛ چاپ دوم). قطره.
خالدی، احمد (1394). بررسی سند و متن حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک». حدیثپژوهی، 7(1)، 311-328.
داور شیرازی، شیخ محمد«مفید» (1371). تذکرۀ مرآت الفصاحه (محمود طاووسی، مصحح). نوید.
درودیانتفرشی، محمدرضا (1358ق). دُررالأشعار (به کوشش مهدی درودی؛ ج. 1؛ چاپ اول). دارالتفسیر.
دقیقیطوسی، محمدبناحمد (1368). دیوان اشعار (به اهتمام محمدجواد شریعت). اساطیر.
دهخدا، علیاکبر (1310). امثال الحکم (ج. 3؛ چاپ اول). امیرکبیر.
رجایی، حمید (1378). زیبایی و زیباییشناسی. هنر دینی، (1)، 55-80. https://ensani.ir/fa/article/17013
رسا، قاسم (1340). دیوان کامل (چاپ اول). سنایی.
زمانی نعمتسرا، مظاهر و زمان احمدی، محمدرضا (۱۳۹۶). نقد زیباشناختی شعر آیینی عاشورایی قیصر امینپور. زیباییشناسی ادبی، 8(32)، 199-216. https://sanad.iau.ir/Journal/za/Article/911194
زمخشری، محمود (1407ق). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (ج. 4؛ چاپ سوم). دارالکتاب العربی.
زیادی، عزیزالله (1379). غدیریه (از آثار شعرای قدیم و معاصر). سروش و نیستان.
سبط ابن الجوزی، یوسف (1401ق). تذکره الخواص. مؤسسۀ اهل البیت سلام الله علیها.
سرمد، صادق (1347). دیوان اشعار. وزارت فرهنگ و هنر.
سروشاصفهانی، محمدعلی (1339). دیوان شمسالشعراء سروش اصفهانی (به اهتمام محمدجعفر محجوب). امیرکبیر.
شاهرخی، محمود (جذبه)، و کاشانی، مشفق (1369). آینۀ آفتاب (گردآوری). اسوه.
شکورزاده، ابراهیم (1384). دوازده هزار مثل فارسی و سی هزار معادل آنها (چاپ دوم). به نشر.
شمیسا، سیروس (1374). بیان و معانی (چاپ اول). انتشارات فردوس.
شمیسا، سیروس (1383). نگاهی تازه به بدیع، ویراست سوم (چاپ اول). میترا.
شمیسا، سیروس (1387). انواع ادبی، ویراست چهارم (چاپ سوم). تمیترا.
شوشتری، ملّاعباس «شباب» (بی تا). دیوان قصاید و غزلیات (چاپ اول). شرکت مطبوعات.
شیخ مفید (1414ق). ارشاد (الارشاد فی معرفه حججالله علی العباد) (ج 1؛ چاپ اول). بدارالمفید.
صحّتیسردرودی، محمد (1370). غدیریههای فارسی (از قرن چهارم تا چهاردهم)، (چاپ اول). وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
صلحخواه، علیاکبر «خوشدل تهرانی» (1370). دیوان (چاپ دوم). سلسله نشریات ما.
صنیعیان، اسدالله «صابر همدانی» (1361). دیوان اشعار (چاپ دوم). زوار.
صهبا، فروغ (1384). مبانی زیباییشناسی شعر. مجلۀ علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، (44)، 90-109.
ضرابیدنبلی، فتحعلیخان«صبای کاشانی» (1341). دیوان اشعار (محمدعلی نجاتی، مصحح). شرکت نسبی حاج محمدحسین اقبال و شرکاء.
طباطبائی، محمدحسین (1391ق). المیزان فی تفسیرالقرآن (ج. 19). مؤسسۀ الأعلمی للمطبوعات.
طبرسی، فضلبنحسن (1417ق). اعلام الوری بأعلام الهدی. دارالکتب الاسلامیه.
طرباصفهانی، ابوالقاسم محمدنصیر (1342). دیوان طرببن همای شیرازی اصفهانی.کتابفروشی فروغی.
ظهیری، آذر (1375). نقد و بررسی قصیده در شعر فارسی دورۀ قاجار [پایاننامۀ کارشناسی ارشد منتشرنشده]، دانشگاه تربیت مدرس.
علّامهحلّی، حسنبنیوسف (1982م). نهجالحق و کشفالصدق (تعلیق عینالله حسنیارموی). دارالکتاب اللبنانی.
عمّانسامانی، میرزا نورالله (1362). گنجینه الاسرار و قصائد (چاپ اول). میثم تمّار.
غریب، رز (1378). نقد بر مبنای زیباییشناسی و تأثیر آن در نقد عربی ( نجمه رجایی، مترجم). انتشارات دانشگاه فردوسی.
غمگیناصفهانی، محمدکاظم (بیتا). دیوان (به کوشش مجید اوحدییکتا، با مقدمۀ جلالالدین همائی) چاپ سپهر.
فیضکاشانی، ملامحسن (1342). کلمات مکنونه (عزیزالله عطاردی، محقق). فراهانی.
قربانی اردبیلی، حسین (1374). گنجینۀ عرفان. مهرآئین.
قرطبی، محمدبناحمد (1364). الجامع لأحکام القرآن (ج. 20). ناصرخسرو.
قمی، علیبنابراهیم (1404ق). تفسیرالقمی (سید طیب موسوی جزائری، محقق و مصحح). دارالکتاب.
کبریائی، میرآقا«مفتون همدانی» (1364). دیوان اشعار (به کوشش رضا مفتون). چاپخانۀ گیلان.
لعلیتبریزی، میرزا علیخان«شمسالحکما» (1322). دیوان لعلی حکیم. شرکت سهامی چاپ کتاب آذربایجان.
متقی، علیبنحسامالدین (1419ق). کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال (محمود عمر دمیاطی، مصحح؛ ج. 13، 16). دارالکتب العلمیه.
مجلسی، محمدباقر (1403ق). بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبارالأئمهالأطهار (ج. 38). دار إحیاءالتراثالعربی.
مردان، عزت الله (۱۴۰۱). زیباییشناسی در اشعار تعزیة فارسی. انتشارات مانیان.
مصاحبینائینی، محمدعلی «عبرت» (1376الف). تذکرۀ مدینهالأدب. کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
مصاحبینائینی، محمدعلی «عبرت» (1376ب). دیوان کامل (مجتبی برزآبادی فراهانی، مصحح). سنایی.
موسویگرمارودی، مصطفی (1387). غدیر در شعر فارسی. انتشارات دلیل.
میرجهانی طباطبایی، محمدحسن (1371). دیوان حیران. کتابخانۀ صدر.
میرجهانی طباطبایی، محمدحسن (1384). جنه العاصمه. بیت الزهرا.
نصرت خراسانی، عبدالحسین «مُنشی باشی» (1347). دیوان نصرت. عبدالرضا نصرت.
نوری، روحالله (1402). هنرنمایی حافظ در عرصۀ گزینش صفت بلاغی بر پایۀ علم بدیع. فنون ادبی، 15(4)، 73-96.
وافی، محمد (1385). از ژرفای غدیر (مجموعۀ 110 شعر از شعرای ایران زمین در مورد واقعۀ مبارک غدیر خم). انتشارات شفق.
وامقیزدی، محمدعلی (1381). تذکرۀ میکده (به کوشش و پژوهش حسین مسرّت). اندیشمندان.
وحیدیانکامیار، تقی (1379). بدیع از دیدگاه زیباییشناسی. دوستان.
وکیلیان، احمد (1390). تمثیل و مثل (ج. 2؛ چاپ پنجم). سروش.
همایی، جلالالدین (1375). فنون بلاغت و صناعات ادبی (ج. 1، 2؛ چاپ دوازدهم). هما. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 108 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 60 |