تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,402 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,200,861 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,073,800 |
زیست چینهنگاری سازند گورپی در برش تاقدیس چناره براساس نانوفسیلهای آهکی | ||
پژوهش های چینه نگاری و رسوب شناسی | ||
دوره 40، شماره 2 - شماره پیاپی 95، تیر 1403، صفحه 59-86 اصل مقاله (3.59 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jssr.2024.141481.1289 | ||
نویسندگان | ||
زینب بیات1؛ انوشیروان کنی* 2؛ جهانبخش دانشیان3 | ||
1دانشجوی دکتری چینهنگاری و دیرینهشناسی، گروه حوضههای رسوبی و نفت، دانشکدۀ علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران | ||
2دانشیار، گروه حوضههای رسوبی و نفت، دانشکدۀ علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران | ||
3استاد، دانشکدۀ علوم زمین، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران | ||
چکیده | ||
نهشتههای سازند گورپی در برشی واقع در یال شمالی تاقدیس چناره در شمال اندیمشک، نمونهبرداری و مطالعه شد. ضخامت سازند گورپی در این برش 5/288 متر است. در این برش مرز زیرین سازند گورپی با سازند ایلام بهصورت ناگهانی و مرز بالایی آن با شیلهای ارغوانی سازند پابده بهصورت پیوسته و تدریجی مشاهده شده است. مطالعات فسیلشناسی به شناسایی 67 گونه متعلق به 45 جنس از 20 خانواده از نانوفسیلهای آهکی منجر شد که امکان تبیین بیوزونهای CC18تا CC26 از طبقهبندی استاندارد Sissingh 1977 و بیوزونهای استاندارد NP1 تا NP5 از طبقهبندی Martini 1971 معادل با بیوزونهای CNP1 تا CNP7 از Agnini et al. 2014 را فراهم آورده است. بر پایۀ بیوزونهای شناساییشده، بازۀ زمانی تهنشست سازند گورپی در برش چناره کامپانین پیشین- سلاندین تشخیص داده شد. در این برش عضو آهک امام حسن با ضخامت 8/112 متر و دارای محدودۀ سنی مائستریشتین پیشین تعیین شد. مرز زیرین و بالایی عضو آهک امام حسن درون سازند گورپی هر دو، پیوسته و تدریجی است. موقعیت گذر کامپانین- مائستریشتین، مائستریشتین- دانین (کرتاسه- پالئوژن) و دانین- سلاندین در سازند گورپی در برش مطالعهشده، قابل رهگیری است. | ||
کلیدواژهها | ||
سازند گورپی؛ تاقدیس چناره؛ نانوفسیلهای آهکی؛ گذر کرتاسه- پالئوژن | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه سازند گورپی در زون زمینشناسی زاگرس در زمان کرتاسۀ پسین- پالئوسن، در یک حوضۀ رسوبی عمیق نهشته شده است. برش نمونۀ سازند گورپی در کوه گورپی واقع در استان خوزستان، شامل 320 متر مارن و شیلهای خاکستری مایل به آبی و بهصورت فرعی شامل لایههای نازک از آهک رسی اندازهگیری شده است (Stocklin and Setudehnia 1970). سازند گورپی، دو عضو رسمی آهکی به نامهای عضو آهک امام حسن (به رنگ خاکستری روشن و هوازده سفید) و عضو آهک سیمره (به رنگ ظاهری قهوهای) و یک عضو غیررسمی به نام آهک منصوری میباشد (Motiei 1993). برش نمونه عضو آهک امام حسن در کوه امام حسن واقع در زیر پهنه لرستان (استان کرمانشاه)، شامل 114 متر از سنگآهک رسی با میانلایههایی از مارن است. عضو امام حسن تنها در زیر پهنه لرستان و بخشی از خوزستان گسترش دارد. سن سازند گورپی در زیر پهنه لرستان و بخشی از خوزستان، از کامپانین تا پالئوسن و در فارس و قسمتی دیگر از خوزستان از سانتونین تا مائستریشتین گزارش شده است. عضو آهک امام حسن در زمان مائستریشتین نهشته شده است (Stocklin and Setudehnia 1970). نانوفسیلهای آهکی یکی از قدرتمندترین ابزارهای مورد استفاده در زیست چینهنگاری دورانهای مزوزوئیک (بهخصوص کرتاسه) و سنوزوئیک به شمار میروند و همواره در مقیاس زمان زمینشناسی (Geologic Time Scale یا GTS) در کنار فرامینیفرها و آمونیتها تأکید شدهاند. در بسیاری از موارد در رسوبات با لیتولوژی نرم، چون سازند گورپی، با استفاده از نانوفسیلهای آهکی به سهولت، به طبقهبندی زیست چینهنگاری بسیار صریحی دست مییابیم. در زیرپهنۀ لرستان، مطالعات اخیر فسیلشناسی در سازند گورپی بیشتر محدودۀ سنی کامپانین- پالئوسن را تأیید میکنند؛ اما برخی مطالعات به سانتونین نیز اشاره کردند (Hadavi and Rasaizadi 2009; Solgi 2015; Maghfouri Moghaddam 2015; Taherzadeh 2018; Mahmoodian 2019; Mohammadian 2019). پیشینۀ پژوهش طی سالهای اخیر، مطالعات جامع نانوفسیل شناسی بر روی سازند گورپی در زیرپهنه لرستان (شامل سه استان کرمانشاه، ایلام و لرستان) از حوضۀ زاگرس انجام شده است؛ برای مثال، Hadavi and Rasaizadi 2009 برش درهشهر در تاقدیس کبیرکوه، سانتونین پسین تا ابتدای دانین، Hadavi and Shokri 2010 برش کاور در تاقدیس اناران، کامپانین پیشین تا دانین پیشین، Gohari 2010 برش تاقدیس سیاهکوه، کامپانین پیشین تا ابتدای پالئوسن پیشین، Sina et al., 2011 برش پلدختر واقع در تاقدیس کوه سلطان، کامپانین پیشین تا مائستریشتین، Esfandyari 2015 برش تاقدیس سورگاه، کامپانین پیشین تا ابتدای دانین، Shahriyary 2018 چهار برش چینهشناسی در تاقدیسهای کبیرکوه (دو برش)، سمند و اناران، کامپانین پسین تا تانتین و Senemari and Foroughi 2019 برش چمآب، کامپانین پیشین تا دانین پسین را مطالعه کردهاند. چنانکه مشاهده میشود، زیستچینهنگاری برحسب نانوفسیلها در زیر پهنه لرستان عمدتاً نشاندهندۀ محدودۀ زمانی کامپانین تا پالئوسن میباشد، بهطوری که گذر مزوزوئیک به سنوزوئیک در افقهای انتهایی سازند گورپی قرار میگیرد. همچنین مطالعات زیستچینهنگاری برحسب فرامینیفرها نیز مؤید همان نتایج بوده است؛ ازجمله Ghourchaei 2006 برش درهشهر در تاقدیس کبیرکوه، کامپانین پسین– سلاندین، Hemmati Nasab 2008 برش کاور در تاقدیس اناران، کامپانین میانی– سلاندین- تانتین؟ Moradi 2010 برش چینهشناسی فرهادآباد واقع در تاقدیس کبیرکوه، کامپانین میانی– پالئوسن پسین، Asgharian Rostami 2012 برش میش خاص در تاقدیس سورگاه، کامپانین پیشین- سلاندین، Bakhshandeh et al. 2015 برش بانروشان در تاقدیس انجیر، کامپانین پیشین- پالئوسن و Amiri 2019 برش بیشهدراز در تاقدیس اناران، کامپانین پسین– سلاندین- تانتین؟ سازند گورپی در تاقدیس چناره، پیشتر در سه برش مجزا ازلحاظ فسیلشناسی و رسوبشناسی مطالعه شده است. اولین بار Afrouzeh 2016 برشی به ضخامت 140 متر، واقع در یال جنوبی تاقدیس چناره را برداشت و برحسب فرامینیفرهای پلانکتون، سن کامپانین پیشین تا مائستریشتین را تعیین کرد
روش کار و شیوۀ انجام مطالعه موقعیت جغرافیایی و جایگاه زمینشناسی برش مطالعهشده ازنظر زمینشناسی، برش مورد مطالعه در تاقدیس چناره واقع در زون زاگرس، زیرزون زاگرس چینخورده و در زیر پهنۀ لرستان قرار گرفته است (شکل 1). موقعیت جغرافیایی این برش، بین دو استان لرستان و خوزستان (شهرستانهای پلدختر و اندیمشک) قرار دارد. محل برش در میانۀ آزادراه خرمآباد- اندیمشک قرار دارد که با توجه به عدم رخنمون یک توالی کامل، برش بهصورت ترکیبی برداشت گردید: مختصات ابتدا و انتهای بخش اول برش به ترتیب ʹʹ03 ʹ54 °32 عرض شمالی و ʹʹ47 ʹ06 °48 طول شرقی و ʹʹ32/45 ʹ54 °32 عرض شمالی و ʹʹ57 ʹ05 °48 طول شرقی است (شامل 279 متر، ابتدای برش و واقع در سمت چپ آزادراه خرمآباد- اندیمشک در شهرستان پلدختر). مختصات ابتدا و انتهای بخش دوم برش، به ترتیب ʹʹ86/22 ʹ53 °32 عرض شمالی، ʹʹ52/17 ʹ08 °48 طول شرقی، ʹʹ89/22 ʹ53 °32 عرض شمالی و ʹʹ08/18 ʹ08 °48 طول شرقی است (شامل 21 متر انتهایی برش و واقع در سمت راست آزادراه خرمآباد- اندیمشک در شهرستان اندیمشک).
نمونهبرداری و آمادهسازی نمونهها برش چناره طی دو دورۀ عملیات صحرایی در سالهای 1401 و1402، نمونهبرداری شد. از 300 متر ضخامت در این برش، 194 نمونه برداشت شد که 3 نمونۀ اول (در 1 متر ابتدایی) متعلق به سازند ایلام و 8 نمونۀ پایانی (در 5/10 متر انتهائی) متعلق به سازند پابده (عضو شیل ارغوانی) است. نمونهبرداری سیستماتیک در فاصلۀ 5/1 متری انجام شده است، اما بسته به تغییرات لیتولوژی در مواردی کمتر یا بیشتر شده است. درمجموع 187 نمونه بهمنظور مطالعۀ نانوفسیلها به روش تهنشست ثقلی (Gravity Settling) Bown and Young 1998 آمادهسازی شده است.
روش انجام مطالعه اسلایدهای آمادهشده با میکروسکوپ نوری مدل Nikon Optiphot II Pol مجهز به دوربین دیجیتال مدل Nikon D-3300 در بزرگنمایی 1000 برابر مطالعه شد. بهمنظور شناسایی نانوفسیلهای آهکی، بهطور ترکیبی از منابعی چون Perch-Nielsen, 1985a and b، Young & Bown 1997، Young et al. 1997، Burnett 1998 و پایگاه اینترنتی Nannotax استفاده شد. پس از شناسایی دقیق گونههای نانوفسیلی، ثبت پراکندگی و گسترش چینهشناسی آنها، طبقهبندی زیست چینهنگاری برای بخش کرتاسۀ پسین براساس الگوی استاندارد Sissingh 1977 بازبینیشده بهوسیلۀ Perch-Nielsen 1985a (با پیشوند CC) و برای بخش پالئوسن براساس دو الگوی Martini 1971 بازبینیشده توسط Perch-Nielsen 1985b (با پیشوند NP) و Agnini et al. 2014 (با پیشوند CNP) انجام و سن واحدهای ارزیابیشده تبیین شد.
بحث و تحلیل یافتههای پژوهش سنگ چینهنگاری ضخامت سازند گورپی در برش سطحالارضی چناره، 5/288 متر اندازهگیری شد. ضخامت کل برش 300 متر، شامل 1 متر رأس سازند ایلام و 5/10 متر ابتدای سازند پابده (شیل ارغوانی) میباشد (شکل 2). در این برش عضو آهکی امام حسن با ضخامت 8/112 متر مشاهده شد. توالی سنگی سازند گورپی در این برش، بر پایۀ مشاهدات صحرایی به 7 واحد تقسیمپذیر است که به ترتیب از قاعده بهسمت رأس عبارتاند از (شکلهای 2 و 3): مرز زیرین: با سازند ایلام (1 متر) بهطور ناگهانی (جایگزینی یکبارۀ توالی سنگآهکهای خاکستری روشن به مارن خاکستری) و بدون هیچگونه آثار فرسایشی است. واحد 1: مارن خاکستریرنگ به ضخامت تقریبی 12 متر؛ واحد 2: تناوب مارن و شیل خاکستریرنگ به ضخامت تقریبی 16 متر؛ واحد 3: شیل خاکستریرنگ به ضخامت تقریبی 18 متر؛ واحد 4: تناوب شیل و سنگآهک به ضخامت تقریبی 47 متر؛ واحد 5: مجموعهای از عمدتاً سنگآهک- سنگآهک مارنی با میانلایههایی معدود از شیل سخت و آهکی (به رنگ روشن متمایل به کرم) به ضخامت تقریبی 113 متر. سنگآهکها عمدتاً نازکلایه تا متوسطلایهاند (عضو آهکی امام حسن)؛ واحد 6: تناوب شیل و سنگآهک به ضخامت تقریبی 56 متر؛ واحد 7: شیل خاکستری تیره به ضخامت تقریبی 27 متر. مرز بالایی: با شیلهای ارغوانی قاعدۀ سازند پابده (5/10 متر) بهطور پیوسته و تدریجی مشاهده شده است، چنانکه تنها رنگ شیلها از خاکستری تیره به ارغوانی تغییر کرده است، اما ازنظر جنس، نرمی، لایهبندی و دیگر خصوصیات سنگشناختی یکنواختاند. طبق نقشۀ زمینشناسی 1:100000 بالارود (Sahabi and Macleod 1969)، سازند گورپی در یال شمالی تاقدیس چناره با سازند امیران و در یال جنوبی آن با سازند پابده پوشیده شده است. با وجود حضور برش فعلی در یال شمالی، رأس سازند گورپی بهطور قطعی با عضو شیل ارغوانی از سازند پابده پوشیده شده است (شکل 3).
شکل 1- موقعیت برش تاقدیس چناره A) جایگاه زون زمینشناسی زاگرس در سرزمین ایران و تقسیمبندی زاگرس به پهنهها و محل برش تاقدیس چناره در زیرزون لرستان؛ B) موقعیت برش تاقدیس چناره در تاقدیس چناره در نقشۀ زمینشناسی 1:100000 بالارود (برگرفته از Sahabi and Macleod 1969). Fig 1 - The position of Chenareh section. A) The location of the Zagros geological zone in the Iran and the division of Zagros zone into subzones and the location of Chenareh section in the Lorestan subzone. B) The location of Chenareh section in the Chenareh anticline on the 1:100,000 geological map of Bala rud (taken from Sahabi and Macleod 1969). شکل 2- ستون سنگشناسی سازند گورپی در برش تاقدیس چناره و 7 واحد سنگی تفکیکشده در آن Fig 2- Lithological column of Gurpi Formation in the Chenareh section and 7 separated rock units in it
شکل 3- تصاویر صحرایی از سازند گورپی در برش تاقدیس چناره A) نمایی از سازند ایلام و نمونههای برداشتشده از آن؛ B) مرز ناگهانی بین سنگآهکهای سازند ایلام و مارنهای قاعدۀ سازند گورپی؛ C) نمایی از مارنهای واحد 1؛ D) شیلهای واحد 3؛ E) تناوب شیل و سنگآهک (واحد 4) که در آن لایههای سنگی بهتدریج بهطرف بالا افزایش مییابد و درنهایت به عضو آهکی امام حسن (واحد 5) ختم میشود؛ F) نمایی از عضو آهکی امام حسن (واحد 5)؛ G, H) تناوب شیل و سنگآهک واحد 6 (شکل G) که در ادامه بهتدریج از ضخامت لایههای سنگآهک کاسته میشود (شکل H)؛ I) اولین رخنمون از شیلهای تیرهرنگ واحد 7؛ J) مرز بین سازند گورپی (شیلهای خاکستری تیره) و سازند پابده (شیلهای ارغوانی)؛ K, L) تفاوت رنگی مشاهدهشده در صحرا بین شیلهای ارغوانی قاعدۀ سازند پابده (شکل K) و شیلهای خاکستری تیرۀ آخرین عضو سازند گورپی (شکل L). Fig 3- Field images of Gurpi formation in Chenareh section. A) A view of the Ilam Formation and the samples taken from it. B) Abrupt boundary between limestones of Ilam formation and marls of Gurpi formation. C) Marls of unit 1. D) Shales of unit 3. E) Alternation of shale and limestone (unit 4) in which the limestone layers gradually increase upwards and finally end in the Emam Hassan limestone Member (unit 5). F) A view of Emam Hasan limestone Member (Unit 5). G, H) Alternation of shale and limestone of Unit 6 (Figure G), which gradually decreases the thickness of the limestone layers (Figure H). I) The first outcrop of dark shales of Unit 7. J) The boundary between the Gurpi Formation (dark grey shales) and the Pabdeh Formation (purple shales). K, L) Colour difference between the purple shales of the base of the Pabdeh Formation (Figure K) and the dark grey shales of the last Member of the Gurpi Formation (Figure L).
شیل ارغوانی تنها در محل برش برداشتشده (در بخش دوم برش) به ضخامت 5/10 متر رخنمون دارد و در بخشهای مجاور، اثری از آن یا سازند پابده مشاهده نمیشود.
زیست چینهنگاری با توجه به پراکندگی گونههای شناساییشده (شکل 4)، بیوزونهای زیر برحسب الگوی استاندارد Sissingh 1977 بازبینیشده بهوسیلۀ Perch-Nielsen 1985a تعیین شده است:
بیوزون Aspidolithus parcus (CC18) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Aspidolithus parcus تا آخرین حضور گونۀ Marthasterites furcatus تعریف شده است.
سن: کامپانین پیشین ملاحظات: 1- اولین حضور گونۀ Bukryaster hayi، این بیوزون را به دو زیرزون تقسیم میکند (Sissingh 1977)؛ 2- محدودۀ حضور همزمان دو گونۀ A. parcus و M. furcatus معمولاً کوتاه است و در بیشتر مواقع در سکانسهای فشرده که در فواصل نزدیک نمونهبرداری نشدهاند رؤیت نمیشود (Perch-Nielsen 1985a)؛ 2- اولین حضور گونۀ Ceratolithoides verbeekii در درون زون CC18b قرار میگیرد (Perch-Nielsen 1985a). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: گونۀ A. parcus از ابتدای برش، یعنی نمونۀ شمارۀ 1 (سازند ایلام) شناسایی شده است، بنابراین موقعیت اولین حضور آن پایینتر از قاعدۀ برش برداشتشده واقع است. اولین حضور گونۀ C. verbeekii همراه با گونۀ B. hayi، هر دو در نمونۀ شمارۀ 4 (یعنی اولین نمونه از سازند گورپی، متراژ صفر) است. گونۀ M. furcatus مشاهده نشده و موقعیت رأس این بیوزون نامشخص است.
بیوزون Calculites ovalis (CC19) تعریف: این بیوزون از آخرین حضور گونۀ Marthasterites furcatus تا اولین حضور گونۀ Ceratolithoides aculeus تعریف شده است.
سن: انتهای کامپانین پیشین ملاحظات: 1- آخرین حضور گونه B. hayi، این بیوزون را به دو زیرزون تقسیم میکند (Sissingh 1977)؛ 2- آخرین حضور پیوسته گونۀ C. signum در این بیوزون قرار میگیرد (Sissingh 1977). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: گونۀ M. furcatus مشاهده نشده است. آخرین حضور گونۀ B. hayi در نمونۀ شمارۀ 12 (8/9 متری از ابتدای سازند) و اولین حضور گونۀ C. aculeus بههمراه گونههای شاخص بعدی، یعنی Q. sissinghiiوQ. trifidum در نمونۀ شمارۀ 21 (23 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است. همچنین آخرین حضور گونۀ C. signum در نمونۀ شمارۀ 10 (7/7 متری از ابتدای سازند) واقع است. بنابراین ضخامت 8/9 متری از قاعدۀ سازند بهصورت تلفیقی، شامل بیوزونهای CC18b تا CC19a به سن کامپانین پیشین است.
بیوزون Ceratolithoides aculeus (CC20) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Ceratolithoides aculeus تا اولین حضور گونۀ Quadrum sissinghii تعریف شده است.
سن: انتهای کامپانین پیشین محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور گونۀ C. aculeus بههمراه گونههای شاخص بعدی یعنی Q. sissinghii و Q. trifidum در نمونۀ شمارۀ 21 (23 متری از ابتدای برش) در نظر گرفته شده است. شکل 4- گسترش چینهشناسی نانوفسیلهای شناساییشده در برش تاقدیس چناره، بیوزونها و سنهای منتج از آن Fig 4- The range chart of identified nannofossils in the Chenareh section, biozones and ages resulting from it
بیوزون Quadrum sissinghii (CC21) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Quadrum sissinghii تا اولین حضور گونۀ Quadrum trifidum تعریف شده است.
سن: ابتدای کامپانین پسین ملاحظات: 1- اولین حضور و آخرین حضور گونۀ C. arcuatus این بیوزون را به سه زیرزون تقسیم میکند (Sissingh 1977). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور سه گونۀ C. aculeus، Q. sissinghii و Q. trifidum در نمونۀ شمارۀ 21 (23 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است. به این ترتیب ضخامت 2/13 متری از شمارۀ نمونۀ 12 تا شمارۀ نمونۀ 21 به محدودۀ تلفیقشده از بیوزونهای CC19b تا CC21 تعلق دارد که حکایت از سنی معادل کامپانین پیشین تا ابتداییترین بخش کامپانین پسین برای رسوبات این بخش دارد.
بیوزون Quadrum trifidum (CC22) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Quadrum trifidum تا آخرین حضور گونۀ Reinhardtites anthophorus تعریف شده است.
سن: انتهای کامپانین پسین ملاحظات: 1- اولین حضور گونۀ R. levi، این بیوزون را به دو زیرزون تقسیم میکند (Sissingh 1977)؛ 2- جنسReinhardtites در عرضهای جغرافیایی پایین، کمتر متداول است و این تقسیمبندی در عرضهای بالای جغرافیایی مفید است (Perch-Nielsen 1985a)؛ 3- آخرین حضور دو گونۀ R. anthophorus و E. eximius تقریباً همزمان است (Perch-Nielsen 1985a). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور سه گونۀ C. aculeus، Q. sissinghii،Q. trifidum و همچنین گونۀ R. levis در نمونۀ شمارۀ 21 (23 متری از ابتدای سازند) مشاهده شده است. آخرین حضور گونۀ R. anthophorus در نمونۀ شمارۀ 45 (5/69 متری از ابتدای سازند) و آخرین حضور گونۀ E. eximius در نمونۀ شمارۀ 48 (2/77 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است، بنابراین برای تعیین مرز بالایی این بیوزون، از آخرین حضور گونۀ E. eximius استفاده شد. به این ترتیب زون CC22 ضخامت 2/54 متر (از 23 متری تا 2/77 متری از ابتدای سازند) را در بر میگیرد که سنی معادل انتهای کامپانی پسین دارد.
بیوزون Tranolithus phacelosus (CC23) تعریف: این بیوزون از آخرین حضور گونۀ Reinhardtites anthophorus تا آخرین حضور گونۀ Tranolithus phacelosus تعریف شده است. سن: انتهاییترین بخش کامپانین پسین تا مائستریشتین پیشین ملاحظات: آخرین حضور گونۀ Aspidolithus ex. gr. parcus این بیوزون را به دو زیرزون تقسیم میکند (Sissingh 1977). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: آخرین حضور گونههای R. anthophorus و E. eximius به ترتیب در نمونههای شمارۀ 45 (5/69 متری از ابتدای سازند) و 48 (2/77 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است. آخرین حضور گونۀ Aspidolithus ex. gr. parcus در نمونۀ شمارۀ 51 (6/82 متری از ابتدای سازند) واقع است. آخرین حضور گونۀ Q. trifidum در نمونۀ شمارۀ 63 (98 متری از ابتدای سازند) قرار دارد. آخرین حضور گونۀ T. phacelosusدر نمونۀ شمارۀ 69 (1/106متری از ابتدای سازند) ثبت شده است. بنابراین حدفاصل 2/77 تا 1/106 متری از قاعدۀ سازند در بیوزون CC23 طبقهبندی میشود که 9/28 متر ضخامت داشته و در زمان انتهاییترین بخش کامپانی پسین تا مائستریشتین پیشین نهشته شده است. همچنین زیرزون CC23a 4/5 متر و زیرزون CC23b 5/23 متر ضخامت دارد.
بیوزون Reinhardtites levis (CC24) تعریف: این بیوزون از آخرین حضور گونۀ Tranolithus phacelosus تا آخرین حضور Reinhardtites levis تعریف شده است.
سن: مائستریشتین پیشین ملاحظات: آخرین حضور گونۀ R. levisبا افزایش مشخص فراوانی جنس Arkhangelskiella با اندازۀ بزرگ همراه است (Sissingh 1977). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: آخرین حضور گونههای Q. trifidum و T. phacelosusبه ترتیب در نمونههای شمارۀ 63 (98 متری از ابتدای سازند) و 69 (1/106 متری از ابتدای سازند) مشاهده شده است، در حالی که آخرین حضور گونۀ R. levis در نمونۀ شمارۀ 53 (8/85 متری از ابتدای سازند) واقع است، بنابراین امکان استفاده از آن برای ثبت مرز بالایی این بیوزون ممکن نیست. اولین ثبت فراوانی جنس Arkhangelskiella با اندازۀ بزرگ، در نمونۀ شمارۀ 105 (5/156 متری از ابتدای سازند) مشاهده شده است. به این ترتیب بیوزون CC24 در ضخامت 1/106 متری از قاعدۀ سازند در برش چناره آغاز میشود و احتمالاً تا 5/156 متری ادامه دارد (4/50 متر) که سنی معادل مائستریشتین پیشین را برای این ضخامت محتمل میکند.
بیوزون Arkhangelskiella cymbiformis (CC25) تعریف: این بیوزون از آخرین حضور گونۀ Reinhardtites levis تا اولین حضور گونۀ Nephrolithus frequens تعریف شده است. سن: مائستریشتین پسین ملاحظات: 1- اولین حضور گونۀ quadratus L. در این بیوزون واقع میشود و شاخص مرز زیرین زیرزون CC25b است (Sissingh 1977)؛ 2- اولین حضور گونۀ Micula murus در بخشهای بالایی این بیوزون و شاخص مرز زیرین زیرزون CC25c است (Sissingh 1977). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین ثبت فراوانی جنس Arkhangelskiella با اندازۀ بزرگ در نمونۀ شمارۀ 105 (5/156 متری از ابتدای سازند) مشاهده شده است. اولین حضور گونۀ L. quadratus در نمونۀ شمارۀ 163 (5/248 متری از ابتدای سازند) واقع است و اولین حضور گونۀ M. murus مشاهده نشده است. حادثۀ شاخص رأس این بیوزون (اولین حضور N. frequens) و بهطور کلی حضور گونۀ N. frequens ثبت نشده است. به این ترتیب بیوزون CC25 (شامل تنها زیرزون CC25a) در ضخامت 5/156 متری از قاعدۀ سازند گورپی در برش چناره آغاز میشود و تا 5/248 متری ادامه دارد (92 متر) که سنی معادل مائستریشتین پیشین (میانه آن) تا ابتدای مائستریشتین پسین را برای این ضخامت محتمل میکند.
بیوزون Nephrolithus frequens (CC26) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Nephrolithus frequens تا آخرین حضور گونۀ Nephrolithus frequens یا اولین حضور جنس Thoracosphaera تعریف شده است.
سن: مائستریشتین پسین ملاحظات: 1- مرز بالایی این بیوزون همچنین با انقراض بیشتر گونههای کرتاسه مشخص میشود (Sissingh 1977)؛ 2- گونۀ N. frequens در عرضهای جغرافیایی پایین بسیار نادر است، در این صورت به ترتیب از اولین حضور هریک از دو گونه M. murus (برای شاخص قاعدۀ زیرزونCC25c ) وMicula prinsii (اولین حضور آن تقریباً در میانه CC26 است) بعد از اولین حضور گونه quadratus L. (بهعنوان شاخص قاعدۀ زیرزونCC25b ) برای شاخص قاعدۀ این بیوزون استفاده میشود (Perch-Nielsen 1985a). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: بهطور کلی گونۀ N. frequens مشاهده نشده است. اولین حضور گونۀ M. prinsii نیز همچون اولین حضور شاخص قبلی، یعنی M. murus مشاهده نشده است. اولین حضور فراوان جنس Thoracosphaera در نمونۀ شمارۀ 172 (2/261 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است. به این ترتیب ضخامت 7/12 متری از شمارۀ نمونۀ 163(5/248 متری از ابتدای سازند) تا شمارۀ نمونۀ 172 (2/261 متری از ابتدای سازند) به محدودۀ تلفیقشده از بیوزونهای CC25b، CC25c وCC26 تعلق دارد که حکایت از سنی معادل مائستریشتین میانی- پسین برای رسوبات این بخش دارد.
انقراض کرتاسه-پالئوژن مصادف با انقراض ناگهانی و دستهجمعی حدود سهچهارم از گونههای گیاهی و جانوری در پایان مزوزوئیک، که به نامهای کرتاسه- پالئوژن (K-Pg) یا کرتاسه- ترشیاری (K-T) شناخته میشود (Fortey 1999)، تقریباً تمامی گونههای نانوفسیلی موجود تا آن زمان (کرتاسه)، منقرض شدهاند (Sissingh 1977 and Burnett 1998). در چنین شرایط نابهنجاری، جنس Thoracosphaera به ناگهان بسیار فراوان میشود (Sissingh 1977). اولین حضور فراوان Thoracosphaera در برش چناره، در نمونۀ شمارۀ 172 (2/261 متری از ابتدای برش) و در اولین نمونه از شیلهای تیرهرنگ واحد 7 از سازند گورپی (آخرین واحد از سازند گورپی) ثبت شده است. بنابراین اولین حضور فراوان Thoracosphaera، مبین گذر انقراض کرتاسه-پالئوژن و این گذر در انتهاییترین بخش از سازند گورپی جای گرفته است. بیوزونهای زیر برحسب طبقهبندی استاندارد Martini 1971 بازبینی و بهوسیلۀ Perch-Nielsen 1985b شناسایی و تبیین شده است (شکل 4).
بیوزون (NP1) Markalius inversus تعریف: این بیوزون از آخرین حضور کوکولیتهای کرتاسه یا اولین حضور فراوان جنس Thoracosphaera تا اولین حضور گونۀ Cruciplacolithus tenuis. تعریف شده است.
سن: ابتدای دانین ملاحظات: 1- اولین حضور گونۀ C. tenuis بعد از اولین حضور گونۀ C. danicus است. بیشتر نویسندگان بهجای این گونه از اولین حضور جنس Cruciplacolithus یا گونۀ C. primus استفاده میکنند (Perch-Nielsen 1985b). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: آخرین حضور کوکولیتهای کرتاسه با توجه به پدیدۀ reworking ابتدای سنوزوئیک، به هیچ وجه مطمئن نیست. اولین حضور فراوان جنس Thoracosphaera در نمونۀ شمارۀ 172 (2/261 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است. اولین حضور Cruciplacolithus در نمونۀ شمارۀ 174 (265 متری از ابتدای سازند) مشاهده شده است. به این ترتیب این بیوزون 8/3 متر ضخامت دارد.
بیوزون Cruciplacolithus tenuis (NP2) تعریف: این بیوزون از اولین حضور جنس Cruciplacolithus تا اولین حضور گونۀ Chiasmolithus danicus تعریف شده است.
سن: ابتدای دانین محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور Cruciplacolithus در نمونۀ شمارۀ 174 (265 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است. C. danicus این برش در تمامی نمونههای پالئوسن، اندک بوده است. اولین حضور این گونه همزمان با اولین حضور گونۀ شاخص بیوزون بعدی، یعنی Ellipsolithus macellus است و درنتیجه تعیین موقعیت رأس این بیوزون امکانپذیر نیست.
بیوزون Chiasmolithus danicus (NP3) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Chiasmolithus danicus تا اولین حضور گونۀ Ellipsolithus macellus تعریف شده است.
سن: انتهای دانین محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: تعیین اولین حضور گونۀ C. danicus امکانپذیر نیست، اما اولین حضور گونۀ E. macellus در نمونۀ شمارۀ 181 (5/279 متری از ابتدای سازند) واقع است. درنتیجه حدفاصل 265 تا 5/279 متری از قاعدۀ سازند، تلفیقی از محدودۀ بیوزونهای NP2 و NP3 نهشتهشده در بازۀ زمانی دانین در نظر گرفته میشود.
بیوزون Ellipsolithus macellus (NP4) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Ellipsolithus macellus تا اولین حضور گونۀ Fasciculithus tympaniformis تعریف شده است.
سن: دانین پسین ملاحظات: 1- گونۀ Sphenolithus primus اولین نمایندۀ جنس Sphenolithus است و کمی قبل از گونۀ F. tympaniformis ظاهر میشود (Perch-Nielsen 1985a)؛ 2- در زمان انتخاب F. tympaniformis بهعنوان شاخص زونی، تصور میشد که این گونه اولین نمایندۀ جنسFasciculithus باشد. امروزه مشخص شده است که گونۀ F. magnus اولین نمایندۀ جنس است و در کنار گونههای F. ulii، F. magnicordis و F. janii پایینتر از گونۀ F. tympaniformis یافت میشود (Perch-Nielsen 1985a). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور گونۀ E. macellus در نمونۀ شمارۀ 181 (5/279 متری از ابتدای سازند) و اولین حضور گونۀ F. tympaniformisدر نمونۀ شمارۀ 186 (287 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است. همچنین اولین حضور جنس Sphenolithus (S. primus=S. moriformis) و اولین حضور خانوادۀ Fasciculithaceae هر دو در نمونۀ شمارۀ 181 (5/279 متری از ابتدای سازند) واقع شده است. از این رو ضخامت 5/7 متری میان نمونههای 181 تا 186 از برش چناره به بیوزون NP4، با سن نسبی دانین پسین نسبت داده میشود.
بیوزون Fasciculithus tympaniformis (NP5) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Fasciculithus tympaniformisتا اولین حضور گونۀ Heliolithus kleinpellii تعریف شده است.
سن: سلاندین- تانتین محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور گونۀ F. tympaniformis در نمونۀ شمارۀ 186 (287 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است و حادثۀ رأس این زون (اولین حضور گونۀ H. kleinpellii) تا انتهای محدودۀ برداشتشده از برش، مشاهده نشده است. بنابراین از متراژ 297 تا انتهای برش (شامل شیلهای ارغوانی از سازند پابده)، محدودۀ سنی سلاندین دارد. با توجه به اینکه اولین نمونه از سازند پابده (اولین لایۀ شیل ارغوانی) در نمونۀ شمارۀ 187 در ضخامت 5/288 متری از قاعدۀ برش بوده است، ضخامت 5/288 از برش متعلق به سازند گورپی و دارای محدودۀ سنی کامپانین پیشین تا ابتدای سلاندین (ابتدای بیوزون NP5 در آخرین نمونه از سازند گورپی قرار میگیرد) و رسوبات قاعدۀ سازند پابده (5/10 متر ابتدایی از عضو شیل ارغوانی) به سن سلاندین (بیوزون NP5) است. بیوزونهای زیر برحسب طبقهبندی Agnini et al. 2014 شناسایی شده است:
بیوزون Braarudosphaera bigelowii (CNP1) تعریف: این بیوزون از آخرین حضور گونههای کرتاسه تا اولین حضور گونۀ Coccolithus pelagicus تعریف شده است. سن: ابتداییترین بخش دانین ملاحظات: 1- در این بیوزون گونههایی چون Biantholithus sparsus و Cruciplacolithus primus (<7 μm)برای اولین بار ظاهر میشوند (Agnini et al. 2014)؛ 2- برخی گونههای بر جای مانده از کرتاسه چون Thoracosphaera spp.و B. bigelowii در این بیوزون فراواناند (Agnini et al. 2014). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: آخرین حضور گونههای کرتاسه مشاهده نشده است. اولین حضور گونۀ C. plagicus بهطور همزمان با اولین حضور C. intermedius (= C. primus >7 μm) در نمونۀ شمارۀ 175 (267 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است. اولین حضور گونۀ C. primus (= C. primus <7 μm) در نمونۀ شمارۀ 174 (265 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است. در این بیوزون Thoracosphaera spp. به فراوانی حضور دارد، اما B. bigelowii به هیچ وجه مشاهده نشده است. با توجه به حضور گونههای کرتاسۀ پسین در نهشتههای پالئوسن، اگر اولین حضور فراوان جنس Thoracosphaera در نمونۀ شمارۀ 172 (2/261 متری از ابتدای سازند) بهعنوان جایگزین آن قلمداد شود، این بیوزون 8/5 متر ضخامت دارد.
بیوزون Coccolithus pelagicus (CNP2) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Coccolithus pelagicus تا اولین حضور رایج Praeprinsius dimorphosus تعریف شده است.
سن: دانین پیشین محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور گونۀ C. plagicus در نمونۀ شمارۀ 175 (267 متری از ابتدای سازند) و اولین حضور رایج P. dimorphosus در نمونۀ شمارۀ 178 (7/273 متری از ابتدای برش) ثبت شده است. این بیوزون 7/6 متر ضخامت دارد.
بیوزون Praeprinsius dimorphosus (CNP3) تعریف: این بیوزون از اولین حضور رایج Praeprinsius dimorphosus تا اولین حضور گونۀ Prinsius martinii تعریف شده است.
سن: دانین پیشین ملاحظات: 1- Cruciplacolithus tenuis s. s. در بالاترین بخش این بیوزون ظاهر میشوند (Agnini et al. 2014). منظور از Cruciplacolithus tenuis s. s. همان Cruciplacolithus tenuis (Cruciplacolithus های با Feet) است. محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور P. dimorphosus در نمونۀ شمارۀ 178 (7/273 متری از ابتدای برش) و اولین حضور گونۀ P. martinii در نمونۀ شمارۀ 181 (5/288 متری از ابتدای برش) مشاهده شده است. بنابراین این بیوزون ضخامتی بالغ بر 8/14 متر دارد.
بیوزون Prinsius martinii (CNP4) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Prinsius martinii تا اولین حضور گونۀ Toweius pertusus تعریف شده است.
سن: دانین میانی ملاحظات: 1- اولین حضور گونۀ شاخص E. macellus دیاکرون تشخیص داده شد و ممکن است در بیوزونهای CNP4 تا CNP5 قرار گیرد (Agnini et al. 2014)؛ 2- گونۀ P. dimorphosus در این بیوزون ناپدید میشود (Agnini et al. 2014)؛ 3- انواع فرمهای کوچک و بزرگ C. primus بعد از CNP4بهطور پیوسته مشاهده نشده است (Agnini et al. 2014). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور گونۀ P. martinii در نمونۀ شمارۀ 181 (5/288 متری از ابتدای برش) و همزمان با شاخصهای سنی بعدی همچون T. pertusus، S. moriformis و F. uliiثبت شده است.
بیوزون Toweius pertusus (CNP5) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Toweius pertusus (گرد) تا اولین حضور گونۀ Sphenolithus moriformis تعریف شده است. سن: دانین پسین محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور همزمان دو گونۀ T. pertusus و S. moriformis در نمونۀ شمارۀ 181 (5/279 متری از ابتدای سازند) مشاهده شده است، اما این بیوزون مشاهده نشده است.
بیوزون Sphenolithus moriformis (CNP6) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Sphenolithus moriformis تا اولین حضور گونۀ Fasciculithus ulii تعریف شده است.
سن: انتهای دانین ملاحظات: 1- اولین حضور گونۀ F. ulii همزمان با دومین انشعاب گروه Fasciculithus ها (Aubry et al. 2011) است (Agnini et al. 2014). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور دو گونۀ S. moriformis و F. ulii هر دو در نمونۀ شمارۀ 181 (5/279 متری از ابتدای سازند) واقع شده و هیچ ضخامتی از این بیوزون در برش چناره مشاهده نشده است.
بیوزون Fasciculithus ulii (CNP7) تعریف: این بیوزون از اولین حضور گونۀ Fasciculithus ulii تا اولین حضور گونۀ Heliolithus cantabriae تعریف شده است.
سن: سلاندین ملاحظات: 1- F. ulii کمی قبل (حدود 0.4 Myr) از F. tympaniformis ظاهر میشود (Agnini et al. 2014)؛ 2- Toweius و S. moriformis در این بیوزون فراواناند (Agnini et al. 2014). محدودۀ مشاهدهشده در برش چناره: اولین حضور گونۀ F. ulii بههمراه شاخصهای سه بیوزون قبلی (به ترتیب P. martinii، T. pertusus و S. moriformis) در نمونۀ شمارۀ 181 (5/279 متری از ابتدای سازند) ثبت شده و حادثۀ رأس این زون (اولین حضور گونۀ H. cantabriae) تا انتهای محدودۀ برداشتشده از برش مشاهده نشده است. بنابراین از متراژ 5/279 متری تا انتهای برش (شامل شیلهای ارغوانی از سازند پابده)، دارای محدودۀ سنی سلاندین است. همچنین اولین حضور گونۀ F. tympaniformis نیز در نمونۀ شمارۀ 186 (287 متری از ابتدای سازند) ثبت شده است.
انطباق دادههای سنگ چینهنگاری و زیست چینهنگاری در سازند گورپی و عضو آهکی امام حسن مرز زیرین سازند گورپی با سازند ایلام (شمارۀ نمونههای 1تا 3): سنگآهکهای سازند ایلام در صحرا، بهطور ناگهانی با مارنهای (واحد 1) سازند گورپی جایگزین میشوند. در اولین نمونه از مارنهای سازند گورپی، گونههای B. hayi و C. verbeekii هر دو حضور دارند. در نمونههای سنگآهکی سازند ایلام، گونۀ A.parcus حاضر است، اما اثری از هیچکدام از دو گونۀ B. hayi و C. verbeekii نیست. البته باید توجه داشت نوع لیتولوژی (سنگآهک) در سازند ایلام، مانع از دستیابی به نتایج ایدهآل نانوفسیلی است. همچنین ممکن است نبود گونههای C. verbeekii و B. hayi در نمونههای برداشتشده از سازند ایلام، ناشی از سنگشدگی و تخریب نانوفسیلهای ظریفتر باشد، بنابراین هرگونه اظهارنظر در این باره، با ابهام زیادی همراه خواهد بود (شکل 5). مرز بالایی سازند گورپی با سازند پابده (شمارۀ نمونههای 187 تا 194): گذر شیلهای خاکستری تیرۀ سازند گورپی (واحد 7) به شیلهای ارغوانی سازند پابده در صحرا، بهصورت پیوسته و تدریجی است. نکتۀ درخور توجه، تیرهترشدن رنگ لایههای شیل ارغوانی با افزایش ضخامت آن است که بهصورت تدریجی است. بررسی وقایع نانوفسیلی در مرز گورپی- پابده، پیوستگی زمانی را نشان میدهد. اولین حضور گونۀ E. macellusدر نمونۀ شمارۀ 181 و اولین حضور گونۀ F. tympaniformis در نمونۀ شمارۀ 186 ثبت شده است. اولین نمونه متعلق به شیل ارغوانی نمونۀ شمارۀ 187 است؛ درنتیجه اولین نمونه از شیل ارغوانی قاعدۀ سازند پابده و آخرین نمونه از شیل خاکستری سازند گورپی، هر دو در بیوزون NP5 واقعاند که آخرین بیوزون تشخیص داده شده در این برش است. تمامی نمونههای منتسب به شیل ارغوانی در 5/10 متر ابتدایی برداشتشده از آن در بیوزون NP5 قرار گرفتهاند (شکل 5). عضو آهک امام حسن (شمارۀ نمونههای 55 تا 130): مرز پایین و بالای آهک امام حسن، هر دو نمود پیوستهای را در صحرا نشان میدهد، به این صورت که در قاعدۀ آن تناوب شیل- سنگآهک بهسمت افزایش لایههای آهکی تا جایگزینی کامل بهوسیلۀ سنگآهک پیش میرود. در انتها نیز بهصورت تدریجی، لایههای شیلی ظاهر میشود و در ادامه، لایههای سنگآهکی کاهش مییابد و تناوب شیل- سنگآهک بهطور کامل با شیل جایگزین میشود. به این ترتیب مرز زیرین و مرز بالایی عضو آهک امام حسن، هر دو پیوسته و تدریجیاند. ثبت بیوزونهای CC23b تا CC25a در عضو آهک امام حسن، نشاندهندۀ زمان مائستریشتین پیشین است. آخرین حضور گونۀ A. parcus در نمونۀ شمارۀ 51 و آخرین حضور گونۀ T. phacelosus در نمونۀ شمارۀ 69 ثبت شده است که نشان میدهد آخرین نمونههای سازند گورپی (واحد 4) در زیر آهک امام حسن و نمونههای ابتدایی این عضو هر دو در یک بیوزون قرار دارند. دربارۀ مرز بالایی عضو آهکی امام حسن، اگرچه امکان استفاده از گونۀ شاخص R. levis فراهم نبود، اما آخرین حضور گونۀ Zeugrhabdotus diplogrammus (=Zeugrhabdotus bicrescenticus) (Burnett 1998) یا اولین حضور فراوان جنس Arkhangelskiella با اندازۀ بزرگ بهعنوان جایگزین استفاده شد (Sissingh 1977). آخرین حضور گونۀ Z. diplogrammus در نمونۀ شمارۀ 83 و اولین حضور فراوان جنس Arkhangelskiella در نمونۀ شمارۀ 105 است. همچنین اولین حضور گونۀ Micula praemurus در نمونۀ شمارۀ 142 ثبت شده است. با توجه به اینکه اولین حضور گونۀ M. praemurus قبل از اولین حضور گونۀ L. quadratus و در اواخر بیوزون CC25a قرار دارد، نمونههای انتهایی عضو آهک امام حسن و نمونههای ابتدایی واحد 6 از سازند گورپی در مدتزمان یک بیوزون نهشته شدهاند. با توجه به این توضیحات، نتایج نانوفسیلی نیز تأییدی بر مشاهدۀ پیوستگی و تدریجیبودن گذر سازند گورپی به سنگآهک امام حسن و بالعکس در صحراست (شکل 5).
زمان چینهنگاری گذر سانتونین- کامپانین (قاعدۀ کامپانین) معکوسشدن قطبیت مغناطیسی از کرون 34n (بالای کرون طولانی قطبیت نرمال کرتاسه) به کرون C33r و پس از اولین حضور گونۀ Aspidolithus parcus در برشی واقع در کشور ایتالیا (The Bottaccione Gorge section at Gubbio, Umbria-Marche Basin)، بهعنوان استراتوتایپ جهانی قاعدۀ کامپانین تعیین شده است (Gale et al. 2023). از دیدگاه نانوفسیلهای آهکی، گذر سانتونین- کامپانین درون بیوزون CC17 با سن سانتونین میانی- کامپانین پیشین قرار میگیرد. محدودۀ این بیوزون از اولین حضور گونۀ Calculites obscurus تا اولین حضور گونۀ A. parcus تعیین شده است (Perch-Nielsen 1985a). گونۀ A. parcusاز اولین نمونۀ برداشتشده در برش چناره (در سازند ایلام) مشاهده میشود، از این رو امکان تعیین موقعیت مرز سانتونین- کامپانین در مطالعۀ فعلی مقدور نیست و بهطور قطع در سنگآهکهای سازند ایلام و پایینتر از محدودۀ مطالعهشدۀ فعلی واقع میشود. همچنین Burnett 1998 به اولین حضور گونۀ Arkhangelskiella cymbiformis در حدفاصل بین دو گونۀ نامبرده شده در بالا اشاره کرده است که تقریباً مصادف با مرز سانتونین- کامپانین است و حضور آن از اولین نمونۀ برداشتشده در برش چناره ثبت شده است.
گذر کامپانین- مائستریشتین (قاعدۀ مائستریشتین) استراتوتایپ جهانی قاعدۀ مائستریشتین براساس میانگین موقعیت 12 شاخص بیواستراتیگرافی با اهمیت یکسان (کمی پس از اولین حضور گونۀ آمونیتی Pachydiscus neubergicus) در برشی واقع در کشور فرانسه (Tercis les Bains, Landes) تعیین شده است (Odin and Lamaurelle 2001). گذر کامپانین - مائستریشتین ازنظر نانوفسیلهای آهکی درون بیوزون CC23با سن انتهای کامپانین- ابتدای مائستریشتین قرار میگیرد. آخرین حضور گونۀ Aspidolithus ex. gr. parcus در میانۀ این بیوزون قرار میگیرد و آن را به دو زیرزون تقسیم میکند. آخرین حضور گونۀ Aspidolithus ex. gr. parcus تقریباً مصادف با مرز کامپانین- مائستریشتین است (Burnett 1998 and Odin and Lamaurelle 2001). این حادثه در نمونۀ شمارۀ 51 (6/82 متری از ابتدای برش) در بخش انتهایی توالی شیل- سنگآهک واحد 4 (سنگآهک رسی- شیلهای سخت آهکی) بلافاصله قبل از شروع سنگآهکهای عضو امام حسن ثبت شده است. بنابراین گذر کامپانین– مائستریشتین باید درون توالی شیل- سنگآهک واحد 4 واقع شده باشد (شکل 6).
گذر مزوزوئیک (مائستریشتین) - سنوزوئیک (دانین) (قاعدۀ دانین) آنومالی ژئوشیمی ایریدیوم در کنار یکی از افقهای انقراضی بزرگ زمینشناسی (انقراض دایناسورها، آمونیتها، فرامینیفرها و ...) در برشی واقع در کشور تونس، غرب El Kef (Oued Djerfane) بهعنوان استراتوتایپ جهانی قاعدۀ دانین تعیین شده است (Molina et al. 2006). موقعیت گذر مائستریشتین- دانین (گذر کرتاسه- پالئوژن یا مزوزوئیک- سنوزوئیک) بین بیوزون CC26 با سن مائستریشتین پسین و بیوزون NP1 با سن ابتدای دانین قرار دارد. بیوزون NP1، از آخرین حضور تمامی گونههای نانوفسیلی مزوزئیک یا اولین حضور فراوان جنس Thoracosphaera تا اولین حضور جنس Cruciplacolithus تعیین شده است. همانطور که در بخش زیست چینهنگاری توضیح داده شد، با توجه به حضور جنس و گونههای کرتاسه در ابتدای سنوزوئیک، به هیچ وجه امکان استفاده از حادثۀ انقراض کلی گونههای مزوزوئیک در مطالعۀ فعلی وجود نداشت. با توجه به این محدودیت، پیشنهاد استفاده از شاخصهای دیگری چون فراوانی جنس Thoracosphaera (Sissingh 1977 and Perch-Nielsen 1985a, b)، فراوانی (اولین حضور؟) گونه Zeugrhabdotus sigmoides
گذر دانین- سلاندین (قاعدۀ سلاندین) استراتوتایپ جهانی قاعدۀ سلاندین با بهرهگیری از موقعیت دومین انشعاب از گروه Fasciculithus از نانوفسیلهای آهکی توأم با پایینآمدن سطح آب دریا در برشی واقع در شمال اسپانیا (Zumaia section) معرفی شده است (Schmitz et al. 2011).
شکل 5- انطباق دادههای سنگ چینهنگاری و زیست چینهنگاری در تعیین موقعیت مرز زیرین و بالایی سازند گورپی و مرز زیرین و بالایی عضو آهکی امام حسن در برش تاقدیس چناره A) گذر شیلهای خاکستری تیرۀ سازند گورپی به شیلهای ارغوانی سازند پابده بهصورت پیوسته و بدون انقطاع است؛ B) مرز زیرین و بالایی در عضو آهکی امام حسن هر دو بهصورت پیوسته و تدریجی مشاهده شد؛ C) سنگآهکهای سازند ایلام بهطور ناگهانی با مارنهای (واحد 1) سازند گورپی جایگزین میشوند. Fig 5- Correspondence of lithostratigraphic and biostratigraphic data in determining the position of the lower and upper boundary of the Gurpi formation and the lower and upper boundary of the Emam Hasan limestone Member in Chenareh section. A) The dark grey shales of Gurpi formation to the purple shales of Pabdeh formation are continuous. B) The lower and upper boundary in the Emam Hasan calcareous Member were both continuously and gradually. C) Limestones of Ilam Formation are suddenly replaced by Marls (Unit 1) of Gurpi Formation.
چنانچه مشاهده میشود، مبنای تشخیص گذر دانین- سلاندین براساس نانوفسیلهای آهکی قرار داده شده است. منظور از دومین انشعاب Fasciculithus، اولین حضور گونۀ Fasciculithus ulii و گونههای F. billii, F. janii, F. involutus, F. pileatus است که تقریباً همزمان با پایان شکوفایی Braarudosphaera در نظر گرفته شده است. اولین حضور F. ulii و دیگر گونههای نامبردهشده در بالا و در نمونۀ شمارۀ 181 (5/288 متری از ابتدای برش و بخش دوم از برش) و همزمان با اولین حضور گونههای E. macellus و S. moriformis (که به معنای وجود بخش بالایی بیوزون NP4 در نظر گرفته میشود) ثبت شده است (احتمال میرود قسمتی از ضخامت شیلهای خاکستریرنگ واحد 7، که بین بخش اول و دوم برش واقعاند، برداشت نشده باشد) و از این رو، گذر دانین- سلاندین در شیلهای خاکستریرنگ تیرۀ واحد 7 از سازند گورپی و اندکی پیش از شیلهای ارغوانیرنگ سازند پابده، واقع میشود (شکل 6).
نتیجه برش چینهشناسی تاقدیس چناره با ضخامت 300 متر، شامل 1 متر از سنگآهکهای سازند ایلام و 5/10 متر از شیلهای ارغوانی سازند پابده برداشت شده است. در این برش سازند گورپی با 5/288 ضخامت، براساس تغییرات سنگشناسی مشاهدهشده در صحرا، به 7 واحد سنگشناختی تفکیک شده است. واحد 5 یا عضو آهکی امام حسن در برش تاقدیس چناره، 8/112 متر ضخامت دارد. طبق شواهد و مشاهدات صحرایی، مرز زیرین سازند گورپی با سازند ایلام بهصورت ناگهانی و مرز بالایی با شیلهای ارغوانی سازند پابده بهطور پیوسته و تدریجی است. مطالعه اجتماعات نانوفسیلهای آهکی در نمونههای برداشتشده، به شناسایی 67 گونه از 45 جنس متعلق به 20 خانواده منجر شد. با استفاده توزیع ثبتشدۀ نانوفسیلهای شاخص و بیوزونهای تبیینشده (CC18 تا CC26 و NP1 تا NP5)، محدودۀ سنی کامپانین پیشین تا سلاندین برای ضخامت مطالعهشده در برش چناره تعیین شد. زمان نهشتهشدن سازند گورپی کامپانین پیشین تا ابتداییترین بخش سلاندین (ابتداییترین بخش بیوزون NP5) تشخیص داده شد. همچنین عضو آهک امام حسن دارای محدودۀ سنی مائستریشتین پیشین (بیوزونهای CC23b تا CC25a) تعیین شد. بخش انتهایی سازند ایلام (1 متر انتهایی) به زمان اواسط کامپانین پیشین (بیوزون CC18a) و بخش ابتدایی سازند پابده، به زمان سلاندین (NP5) منتسب شد. بر پایۀ مطالعات آزمایشگاهی انجامشده، گذر سازند ایلام به سازند گورپی مبهم، اما گذر سازند گورپی به سازند پابده ازنظر زمانی پیوسته است. در برش چینهشناسی چناره، سه گذر زمان چینهنگاری کامپانین- مائستریشتین، مائستریشتین- دانین (کرتاسه- پائوژن/مزوزئیک- سنوزوئیک) و دانین- سلاندین با استفاده از حوادث جهانی نانوفسیلی بهطور دقیق و با شرح جزئیات تفکیک شد. گذر کامپانین- مائستریشتین (قاعدۀ مائستریشتین) درون توالی سنگآهک- شیل بلافصل قاعدۀ عضو امام حسن و بین دو حادثۀ آخرین حضور A. parcus و آخرین حضور Q. trifidum قرار میگیرد (نزدیکتر به آخرین حضور A. parcus). گذر مائسترشتین- دانین (قاعده دانین) در حد فاصل توالی شیل- سنگآهک (واحد 6) و شیلهای زودفرسای خاکستری تیره (متمایل به سیاه، واحد 7) شناسایی شد، بهنحوی که اولین نمونه از شیلهای تیرۀ واحد 7 به زمان دانین (بیوزون NP1) نسبت داده شد. مرز دانین- سلاندین (قاعدۀ سلاندین) درون شیلهای خاکستری تیرۀ واحد 7 (آخرین نمونه در واحد 7) و بلافاصله قبل از شروع قاعدۀ شیلهای ارغوانی تعیین موقعیت شد.
شکل 6- موقعیت گذرهای کامپانین- مائستریشتین (C)، مائستریشتین- دانین (B) و دانین- سلاندین (A) در سازند گورپی در برش تاقدیس چناره Fig 6- Position of the Campanian-Maastrichtian (C), Maastrichtian-Danian (B) and Danian-Selandian (A) boundaries in Gurpi Formation in Chenareh section
شکل 7- نانوفسیلهای آهکی شناساییشده (بخش کرتاسۀ پسین) در برش چناره طول میله در تمامی تصاویر برابر با 4 میکرون است. Fig 7- Identified calcareous nannofossils (Late Cretaceous) in the Chenareh section. All scale bar are 4μm
شکل 8- نانوفسیلهای آهکی شناساییشده (بخش کرتاسۀ پسین) در برش چناره طول میله در تمامی تصاویر برابر با 4 میکرون است. Fig 8- Identified calcareous nannofossils (Late Cretaceous) in the Chenareh section. All scale bar are 4μm
شکل 9- نانوفسیلهای آهکی شناساییشده (بخش کرتاسۀ پسین و پالئوسن) در برش چناره (طول میله در تمامی تصاویر برابر با 4 میکرون است). Fig 9- Identified calcareous nannofossils (Late Cretaceous and Paleocene) in the Chenareh section. All scale bar are 4μm.
شکل 10- نانوفسیلهای آهکی شناساییشده (بخش پالئوسن) در برش چناره طول میله در تمامی تصاویر برابر با 4 میکرون است. Fig 10- Identified calcareous nannofossils (Paleocene) in the Chenareh section. All scale bar are 4μm.
| ||
مراجع | ||
Afrouzeh N. 2016. Microbiostratigraphy and bathymetery of Gurpi Formation in Chenareh Anticline, Lorestan basin, MSc thesis, Lorestan University, 97 p. [In Persian]. Amiri F. 2019. Biostratigraphy and paleoecology of the Gurpi Formation based on planktonic foraminiferal in Bishederaz section, south, MSc thesis, Damghan University, 112 p. [In Persian] Burnett J.A. 1998. Upper Cretaceous. In: Bown P.R. (Ed.), Calcareous Nannofossil Biostratigraphy, British Micropaleontology Society Publication Series, Chapman and Hall/Kluwer Academic, London, 132-199. Esfandyari S. 2015. Lithostratigraphy and nannostratigraphy of Gurpi Formation in Sourgah Anticline, MSc thesis, Shahid Beheshti University, 174 p. [In Persian]. Farmani M.T. 2017. Biostratigraphy of the Gurpi Formation in Chenareh Mountain, north of Khuzestan, southwest of Iran, MSc thesis, Tehran University, 105 p. [In Persian]. Ghourchaei S. 2006. Biostratigraphy of Gurpi Formation in the north of Kabirkuh based of foraminifera, MSc thesis, Tehran University, 181 p. [In Persian]. Gohari A. 2010. Lithostratigraphy and nanostratigraphy of Gurpi Formation in Siahkuh section (southwest of Ilam), MSc thesis, Shahid Beheshti University, 265 p. [In Persian]. Hadavi F. and Rasaizadi M.M. 2009. Nanostratigraphy of Gurpi Formation in Dareh Shahr section (southeast of Ilam). Applied Geology Quarterly, 4 (4): 299-308 [In Persian]. Hemmati Nasab M. 2008. Microbiostratigraphy and sequence stratigraphy of the Gurpi Formation in Kaver section, south of Kabirkuh, MSc thesis, Tehran University, 183 p. [In Persian]. Maghfouri Moghaddam I. 2015. Microbiostratigraphy of Gurpi Formation on the southwestern edge of Khorramabad anticline, Zagros Basin, New Findings of Applied Geology, 9 (18): 32-38 [In Persian]. Maghfouri Moghaddam I. and Afrouzeh N. 2021. Biostratigraphy of Campanian-Maastrichtian deposits (Gurpi Formation) in Chenareh anticline, (Lorestan Province) and its comparison with nearby areas. Geology of Iran, 15 (60):1-13 [In Persian]. Mahmoodian S. 2019. Foraminiferal biostratigraphy and sequence stratigraphy of the Gurpi Formation in the Kabirkuh Anticline, northwest of Abdanan, MSc thesis, Kharazmi University, 206 p. [In Persian]. Mobasheri A. 2022. Comparison sedimentary environment, diagenetic processes and sequence stratigraphy of Gurpi Formation on both sides of Balarud Fault, Zagros, PhD thesis, Shahid Beheshti University, 278 p. [In Persian]. Mohammadian M. 2019. Lithostratigraphy and biostratigraphy of the Gurpi Formation in Tange Maghin (S.W. Lorestan) based on foraminifera, MSc thesis, Shahid Beheshti University, 207 p. [In Persian]. Moradi M. 2010. Biostratigraphy and paleoecology of Gurpi Formation in Farhad Abad, west of Darreh-Shahr, MSc thesis, Tehran University, 117 p. [In Persian]. Motiei H. 1993. Stratigraphy of Zagros. Geological Survey of Iran, Tehran, 563 p. [In Persian]. Perch-Nielsen K. 1985a. Mesozoic calcareous nannofossils. In: Bolli H. M. Saunders J. B. Perch-Nielsen K. (Eds.), Plankton Stratigraphy, Cambridge Earth Sciences Series, Cambridge University Press, 329-426. Perch-Nielsen K. 1985b. Cenozoic calcareous nannofossils. In Bolli H.M. Saunders J.B. Perch-Nielsen K. (Eds.), Plankton Stratigraphy. Cambridge University Press, Cambridge, 427-554. Sahabi F. and Macleod J.H. 1969. Bala Rud, Geological Compilation map, scale 1:100000.NIOC. Schmitz B. Pujalte V. Molina E. Monechi S. Orue-Etxebarria X. Speijer R.P ... and Thomsen E. 2011. The global stratotype sections and points for the bases of the Selandian (Middle Paleocene) and Thanetian (Upper Paleocene) stages at Zumaia, Spain, Episodes Journal of International Geoscience, 34 (4): 220-243. Shahriyary S. 2018. Biostratigraphy of Gurpi Formation in Lorestan Province (Kabir Kuh, Samand and Anaran Anticlines) based on calcareous nannofossils, PhD thesis, Shahid Beheshti University, 280 p. [In Persian]. Sina M.A. Aghanabati A. Kani A. Bahadori A.R. 2011. Biostratigraphy study of Gurpi Formation in Poldokhtar section (Kuh-Soltan Anticline) based on calcareous nannofossils. Scientific Quarterly Journal of Geosciences, 20 (79):183-188. Sissingh W. 1977. Biostratigraphy of Cretaceous calcareous nannoplankton. Geologie Mijnbouw, 56: 37-65. Solgi Z. 2015. Microbiostratigraphy and bathymetery of Gurpi Formation in Zangul Anticline, (SW of Khoramabad), MSc thesis, Lorestan University, 118 p. [In Persian]. Stocklin J. and Setudehnia A. 1970. Stratigraphic Lexicon of Iran, Geological Survey of Iran, Tehran, 18, 376 p. Taherzadeh M. 2018. Lithostratigraphy and biostratigraphy of the Gurpi Formation in Kase Mast Anticline (NE- Dehloran), MSc thesis, Shahid Beheshti University, 198 p. [In Persian]. Varol O. 1998. Palaeocene. In: Bown, P.R. (Ed.), Calcareous Nannofossil Biostratigraphy, British Micropaleontology Society Publication Series, Chapman and Hall/Kluwer Academic, London, 200-224. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 142 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 43 |