تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,682 |
تعداد مقالات | 13,754 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,144,740 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,726,547 |
تکمله و نقدی بر تصحیح «کلماتِ علیّۀ غرّا» اثر مکتبی شیرازی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 16، شماره 3 - شماره پیاپی 63، مهر 1403، صفحه 55-84 اصل مقاله (1.32 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/rpll.2024.140949.2343 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد هادی خالق زاده* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یاسوج، یاسوج، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلماتِ علیّۀ غرّا، اثری است از مکتبی شیرازی (حدود 865 – پس از 941 ق.) که بر وزن هفتپیکر نظامی گنجوی سروده شده است. این اثر ترجمۀ منظوم کلمات قصار امام علی(ع) است و شاعر در آن، صد کلمه از نثر اللئالی را برگزیده و پس از ترجمۀ هر سخن در یک یا چند بیت با حکایتی منظوم آن را شرح کرده است. این کتاب نخستینبار، در سال 1313 ش. به دست حسین کوهی کرمانی و براساس تکنسخۀ متعلق به ملکالشعرای بهار چاپ شد. این ویرایش ناپاکیزه و پرغلط است. تصحیح بعدی، به کوشش محمود عابدی سامان یافت و به سال 1378 ش. منتشر شد. محمود عابدی در این تصحیح، نسخۀ خطیِ اثر را در دست نداشته؛ تنها به اصلاح و ویرایش چاپ کوهی بسنده کرده است. تصحیح اخیر اگرچه گامی رو به پیش است، هنوز نیاز به تکمیل دارد. این پژوهشگر در این گفتار، با در اختیار داشتن اصل نسخۀ متعلق به بهار و یک نسخۀ خطی دیگر از منظومۀ یادشده (که فشردهای کامل از آن را در بر دارد) برخی خطاهای تصحیح عابدی را نشان داده و نیز کلمات مفقود از نسخۀ مبنای کار کوهی و عابدی را ذکر کرده است، تا بدین ترتیب مجموع صد کلمۀ کتاب (گلُ صدبرگ باغ مرتضوی) تکمیل شود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلمات علیّۀ غرّا؛ مکتبی شیرازی؛ تصحیح؛ تکمله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
. مقدمه: مکتبی شیرازی (زادۀ حدود 865، درگذشتۀ پس از 941 ق.) از شاعران معروف شیراز در اواخر سدۀ نهم و نیمۀ اوّل سدۀ دهم هجری قمری و از نظیرهسرایانِ آثارِ نظامی است که «لیلی و مجنون» او این بخت را داشته است که بهعنوان یکی از نظیرههای مطرح شناخته شود. مکتبی شیرازی صاحب اثر کمتر شناختهشدۀ دیگری نیز است. آن رساله «کلمات علیّۀ غرّا» نام دارد که مکتبی در آن به تأثیر از شاعرانی چون رشید وطواط، ابن الساوجی، اشرف مراغی و شاهداعی شیرازی، کلماتِ قصارِ امام علی(ع) را بر وزن هفتپیکر نظامی به رشته کشیده است. او صد کلمه از نثر اللئالی را برگزیده و پس از ترجمۀ هر سخن در یک یا چند بیت با حکایتی منظوم آن را شرح کرده است. حسین کوهی کرمانی این کتاب را نخستینبار، در سال 1313 ش. ویرایش و چاپ کرده است. ویرایش او نامنقح و پر از سهو است. پس از وی استاد دانشمند، محمود عابدی، به تصحیح اثر یادشده پرداخت که حاصل کارش به سال 1378 ش. منتشر شد. محمود عابدی به هیچ نسخۀ خطی دسترسی نداشته و تنها به اصلاح و ویرایش چاپ کوهی کرمانی بسنده کرده است. کار ایشان اگرچه آشکارا گامی رو به پیش است، هنوز دارای نقایصی آشکار است. نویسندۀ این گفتار برآن است تا تصحیح محمود عابدی را بررسی و نقد کند و بهعلاوه، 33 کلمه از کلماتی را که از هر دو تصحیح ساقط شده است، با استفاده از نسخهای کوتاه که خلاصۀ کامل منظومه را در بر دارد (نسخۀ «مجلس») بدان بیافزاید. 1. 1. پیشینۀ تحقیق نخستینبار رشید یاسمی (1304) با نگریستن در نسخۀ ملکالشعرای بهار، دربارۀ «کلمات علیّۀ مکتبی شیرازی» مقالهای در مجلۀ آینده نوشت. وی «خوبی ترجمه و تناسب تماثیل و مخصوصاً لطایفی [را] که در اشعار اخلاقی» این کتاب به کار رفته، ستوده است (یاسمی، 1304، ص. 48). پس از آن، همانگونه که آمد، حسین کوهی کرمانی (1313) کلمات علیّۀ غرّا را در کتابخانۀ مهر طهران چاپ و منتشر کرد که صاحبنظران آن را پرغلط دانستند و به آن نقدهایی وارد کردند. بخش مهم این چاپ، مقدمهای است که ملکالشعرای بهار بر آن نوشته است. وی اشعار این کتاب را «به قدری پخته و استادانه و فصیح» میشمارد که به سختی بتوان آن را با سخنان شعرای معاصر مکتبی برابر پنداشت (مقدمۀ بهار بر کلمات علیّۀ غرّا؛ به نقل از: مکتبی شیرازی، 1313، ح). پس از آن سعید نفیسی (1336) در ذیل نام «مکتبی خراسانی» از این اثر یاد کرده و دربارۀ شاعر آن نوشته: «از آن منظومه پیداست که شاعر زبردستی بوده است» (نفیسی، 1336، ص. 221). ذبیحاله صفا (1366) نیز در تاریخ ادبیات ایران مینویسد: «مکتبی شیرازی را نباید با مکتبی خراسانی از شاعران قرن هشتم اشتباه کرد. این مکتبی خراسانی صاحب منظومهای است به نام کلمات علیّۀ غرّا در ترجمۀ احادیث به شعر فارسی که آن را به نام خواجه نجم الدین علی مؤیّد سربداری (776-788 ق) پرداخته است» (صفا، 1366، ج. 4/391) علی راهجیری (1366) کلمات علیّۀ غرّا را از روی نسخۀ بهار و به خط خوش نوشت و به سال 1372 منتشر کرد. این چاپ جنبۀ هنری دارد و روشن است که نمیتوان از آن توقع ارزش پژوهشی داشت. بدین ترتیب، این اثر اگرچه یکی از شاهکارهای نستعلیقِ فارسی به شمار میآید، با آنکه نسخۀ بهار را در اختیار داشته، همان اشتباهات کوهی کرمانی را تکرار کرده است و اغلاطی دیگر نیز دارد؛ برای نمونه در صفحۀ عنوان، تاریخ تحریر نسخۀ بهار را بهجای «1036» مرقوم کرده است: «1306». در مقدمهای که به قلم دکتر محسن صبا بر این چاپ نوشته شده است، مطلبی نو دیده نمیشود؛ مگر آنکه بهعنوان نکتهای تاریخی آورده است: «تاآنجاکه من میدانم کلمات علیّۀ غرّا از سال 1313 تا 1335 هجری شمسی سهمرتبه به نفقۀ مرحوم کوهی کرمانی به چاپ رسیده است» (مکتبی ،1372، ص. 5) درنهایت محمود عابدی (1378) کلمات علیّۀ غرّا را تصحیح و مؤسسۀ میراث مکتوب آن را انتشار داد. دربارۀ این تصحیح توضیح داده شد. علیاکبر احمدی دارانی (1379) در مقالهای با عنوان «گل صد برگ باغ مرتضوی» تصحیح محمود عابدی را بررسی اجمالی و نقد کرده است. گفتار وی اگرچه خالی از سود نیست، بدان علت که نسخۀ خطی اثر را در دست نداشته، گاه قرین به صواب نیست. مسعود سپاهانی (1380) در یادداشتی با عنوان «نگاهی دوباره به نقد کتاب کلمات علیّۀ غرّا» که در مجلۀ آینۀ پژوهش منتشر شد، برخی ایرادهای علیاکبر احمدی دارانی را رد میکند و میگوید که نقدی «به چاپ رسید که در نوع خود نمونۀ شگفتی از نقدهایی است که شاید علیرغم میل منتقد نهتنها کمکی به نویسنده و خوانندۀ کتاب مورد نقد نمیکند، بلکه موجب سردرگمی خواننده نیز میشود». اکبر نحوی (1400) در کتابی با عنوان مکتبی شیرازی صفحاتی را به بررسی کلمات علیۀ غرّا اختصاص داد. وی بر آن است که عجالتاً دلیلی بر عدم انتساب این کتاب به مکتبی شیرازی در دست نداریم. از سخنان وی در ادامۀ مقاله استفاده خواهیم کرد. پژوهشگر گفتار حاضر، پس از نگریستن در دو نسخۀ خطی از این اثر، بدین نتیجه رسید که تصحیح استاد محمود عابدی که بهترین صورت منتشرشدۀ کلمات علیۀ غرّاست، نیاز به نقدی نو و تکمله دارد.
2. بحث و بررسی 2. 1. دربارۀ مکتبی شیرازی در هیچیک از تذکرهها و تراجم احوال شاعران، شرح حالی درخور از مکتبی شیرازی مضبوط نیست؛ چندانکه نام وی نیز معلوم نیست و همین تخلص او دانسته است. او در سال 895 ق. سرایش لیلی و مجنون را به پایان میرساند (نک: مکتبی شیرازی، 1343، ص. 157). ازآنجاکه گویا این اثر نخستین کتاب از خمسهای بوده که به تتبع نظامی آهنگ سرودن آن را کرده بود (مکتبی شیرازی، 1343، ص. 21[1]) (که اگر جز این بود، حتماً از آنچه از این پنج گنج سروده بود، اشاره میکرد) میتوان پنداشت که در هنگام سرایش آن، جوان بوده است. اگر تصور شود، در این وقت حدود 30 سال داشته است، زادن وی در حدود 865 ق. یا چند سالی اینسووآنسو میافتد. آنگونه که خود در پایان لیلی و مجنون اشاره میکند، پیش از سرایش این کتاب به هند سفر کرده و در بازگشت، به سرزمین عرب و «وادی لیلی و مجنون» افتاده است (مکتبی شیرازی، 1343، ص. 153). در بازگشت از این سفر و در پارس است که کتاب مذکور را به نظم در میآورد (مکتبی شیرازی، 1343، ص. 157). احتمالاً او یک بار دیگر در سالهای پیش از سرایش کلمات علیۀ غرّا به هند میرود و در آنجا «خراسانخان» و پدرش «ملکعلی» را میبیند. (پس از این در این باره سخن خواهیم گفت.) میرزامحمدصادق آزادانی اصفهانی در فصل هفتاد و نهم از باب سوم کتاب شاهد صادق (تألیف در حدود 1056ق)، وفات مکتبی را در ذیل وقایع سال 916ق آورده است (آزادانی اصفهانی، 1393، ص. 409)؛ اما این تاریخ دستکم به دو دلیل نمیتواند درست باشد: نخست آنکه شاهمحمد قزوینی در ترجمۀ مجالسالنفائس که آن را در 927ق. شروع کرده و به 929 ق. به پایان برده است (قزوینی، 1323، ص. 182، 409)، از مکتبی چنان یاد میکند که زنده است: «شخصی است که جامع فنون فضایل و کمالات است و در علم موسیقی یدی طولا دارد و سازی غرّا مثل قانون تصنیف نموده و لیلی و مجنون را به غایت خوب و زیبا گفته» (قزوینی، 1323، ص. 387). (قزوینی مانند مکتبی از شاگردان جلالالدین دوانی بوده و قاعدتاً مکتبی را از نزدیک میشناخته است.) دوم آنکه در انجامۀ نسخۀ دومی که اینک از کلمات علیۀ غرّا در دست است، تاریخ پایان سرایش کتاب سال 935ق. ذکر شده است؛ پس وی تا این سال زنده بوده است. شغل مکتبی را به استناد نامش، مکتبداری نوشتهاند (سام میرزا، بیتا، ص. 332). ظاهراً او در قصبۀ «قصرالدشت» شیراز آن روزگار، در مسجد جامع عتیقی که از قدیمالایام به «مسجد بردی» شهرت دارد، مکتبدار بوده است و بنا بر مشهور، مدفن وی نیز در یکی از طاقهای همین مسجد قرار دارد (برای دیدن تصویر سنگ وی که اینک معدوم شده است، نک: نفیسی، 1336، ص. 921). دیگران دربارۀ او مطلب مهم تازهای ندارند، جز آنکه سام میرزا او را «در عالم عاشقی همیشه غرق هموم» دانسته است (سام میرزا، بیتا، ص. 332). همانگونه که گفته شد، مکتبی از شاگردان جلالالدین دوانی متکلم برجستۀ سدۀ نهم هجری است. وی در مقدمۀ لیلی و مجنون این دانشمند بزرگ را ستوده است (مکتبی شیرازی، 1343، ص. 11) و به جز او، در همان مقدمه قاسمِ پُرناک (مکتبی شیرازی، 1343، ص. 12)، امیر آققویونلویی شیراز را مدح کرده است. مکتبی در اواخر کلمات علیۀ غرّا دو تن دیگر را هم ستایش کرده است: نخست شخصی به نام «ملکعلی» که در خراسان حکومتی داشته است و دیگری فرزند وی، «خراسانخان» را (مکتبی شیرازی، 1378، ص. 107). پس از این دربارۀ این دو سخن گفته خواهد شد. از مکتبی تاکنون دو اثر لیلی و مجنون و کلمات علیّۀ غرّا منتشر شده است. خوشبختانه از دیوان اشعار وی نیز دو نسخه در کتابخانۀ «عارف حکمت» مدینۀ منوره موجود است که هنوز تصحیح و چاپ نشده است (نحوی، 1400، ص. 39). مکتبی در شاعری جایگاهی بلند دارد. ستایش استادان نفیسی و بهار از کلمات علیۀ وی آورده شد. دربارۀ لیلی و مجنون وی، اینک به سخن استاد حسن وحید دستگردی بسنده میشود که گفته است: «در میان هزاران کسانی که به تقلید نظامی، لیلی و مجنون ساختهاند، تنها مکتبی شیرازی کموبیش از عهدۀ تقلید برآمده» (دستگردی، 1318، مح) یعنی وی اثر مکتبی را بر آثار شاعرانی بزرگ چون امیرخسرو دهلوی، جامی، هاتفی خرجردی و دیگران برتری داده است و این خود ارج کار آن استاد شاعر را میرساند. 2. 2. کلمات علیّۀ غرّا کلماتِ عَلیّۀ غَرّا منظومهای کوتاه از صد کلمۀ امیرمؤمنان علی(ع) است که در آن، شاعر نخست، سخنی از حضرت امیر آورده، آنگاه در یک یا چند بیت آن را ترجمه کرده و سپس برای آن تمثیل (شرحی مختصر) به نظم آورده است. سخنان برگزیده، از نثراللئالی انتخاب شدهاند؛ کتابی که به شیخ طبرسی (د. 548 ق.) منسوب است (عابدی، 1379، ص. 41). در این باره گفتهاند: «کلمات علیّۀ غرّا پیروی از کار ابن السّاوجی (زنده در 729) و بهویژه درویش اشرف مراغی(د. 864) است و مانند آنها بر وزن هفتپیکر نظامی و به شیوۀ حدیقۀ سنایی سروده شده است. شاعر، مکتبی شیرازی، صد کلمه از نثر اللئالی را برگزیده و پس از ترجمۀ هر سخن در چند بیت با حکایتی منظوم آن را شرح کرده است.» (مقدمۀ عابدی در: مکتبی، 1378، ص. 26) این منظومه در نظم صد کلمۀ امام به رشته آمده است و آنچه محسن صبا در مقدمۀ کلمات علیّۀ غرّا که به خط علی راهجیری چاپ شده و آورده است که: «مکتبی این کتاب حکمتآمیز و پندآموز را با انتخاب 60 کلمه از کلمات قصار مولای متقیان علی(ع) طی 118 بیت [درست: 1185 بیت] منظوماً ترجمه کرده» (مکتبی، 1372، ص. 2) بنیانی ندارد. گفتنی است که در نسخۀ بهار، 70 کلمه و عنوان از امام درج شده که از این شمار، 13 مورد فاقد اصل کلمه و عنوان است و بهواقع این 13 کلمه در ذیل سایر کلمات داخل شدهاند. به همین دلیل کوهی کرمانی آنها را 57 کلمه انگاشته و شمرده است. این اشتباه و درهمآمیختگی را محمود عابدی دریافته و تدارک کرده است؛ بدین ترتیب که 13 کلمۀ متناسب از نثراللئالی برکشیده و به سر جای خود در اصل کتاب نهاده و آن را بازسازی کرده است. پیداست که این کوشش گامی روبهجلو در تصحیح و به سامان کردن منظومه است؛ اما نشان داده خواهد شد که وی در انتخاب برخی کلمات لغزیده است و میباید بهجای آنها کلماتی دیگر نهاد. به هر روی، اصل کلمات علیۀ غرّا حاوی صد کلمه است. مکتبی خود بدین مطلب اشاره دارد:
خوشبختانه در نسخۀ تاکنون مغفولی که از این منظومه دستیاب شده است، مابقی کلمات درج افتاده است که آنها در بخشی از این گفتار تصحیح و نقل خواهند شد. 2. 3. رفع شبهه از انتساب این منظومه به مکتبی شیرازی برخی به انتساب این اثر به مکتبی تردید نمودهاند. سعید نفیسی در کتاب تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری در ذیل نام «مکتبی خراسانی» چنین آورده است: «از شاعران درجه دوم قرن هشتم بوده که به خطا او را با مکتبی شیرازی شاعر معروف قرن نهم اشتباه کردهاند و وی صاحب منظومهای است به نام کلمات علیّۀ غرّا که در ترجمۀ احادیث سروده و آن را به نام ملکعلی سربداری (778 - 766) به پایان رسانده و از آن منظومه پیداست که شاعر زبردستی بوده است.» (نفیسی، 1336، ص. 221) اما شگفتآور است که از این مکتبی خراسانی نه در کُتبِ تراجم و تذکرهها و نه در جُنگها و سفینهها و مجموعههای شعری نشانی نیست. (دستکم پژوهشگران این مقاله تاکنون نشانی نیافتهاند و تاآنجاکه از برخی پژوهندگان و کاوشگران نسخ خطی پرسیده شده است، ایشان نیز نام و نشانی از وی ندیدهاند.) نگارنده برآن است که این «مکتبی خراسانی» از ساختهها و مجعولات استاد دانشمند سعید نفیسی است که چون به قراینی، در انتساب کتاب به مکتبی شیرازی دچار تردید شده، با نگریستن در جوانب کتاب، چنین شخصی را تصور و جعل کرده است! چگونگی آن ظاهراً بدین قرار است: نخست آنکه دیده نام شاعر «مکتبی» است:
آنگاه دیده که شاعر، امیری «ملکعلی»نام را که در «خراسان» میبوده، ستوده است:
و چون در اخبار مکتبی شیرازی از سفر وی به خراسان سخنی نیامده، ربط آن را به وی دور و مستبعد دیده است. آنگاه بهدنبال «ملکعلی» نامی که شیعی هم بوده باشد، گشته و آن را یکی از امیران سربداری یافته است و بنابراین، سرایندۀ کتاب را «شاعری خراسانی در سدۀ هشتم به نام مکتبی» تصور و معرفی کرده است و آن هم با چنان اعتمادبهنفس و قدرتی که هیچکس را مجال شک نمانَد؛ چندانکه پژوهشگران بعدی همه به او ارجاع داده و سخنان وی را تکرار کردهاند. گفتنی است آن امیر سربدار که نفیسی وی را ممدوح مکتبی گرفته، «بنا بر همۀ منابع معتبر، «خواجه علی مؤید» یا «خواجه نجمالدین علی مؤید» است و در هیچ مأخذی وی را «ملکعلی» نخواندهاند و ننوشتهاند که فرزندی به نام «خراسانخان» داشته است.» (نحوی، 1400، ص. 86) ادیبی دیگر که در انتساب این اثر به مکتبی شیرازی تردید کرده، ملکالشعرای بهار است. وی در مقدمهای که بر چاپ کوهی کرمانی نوشته، بعد از نقل بیت یادشده، آورده است: «اگر کلمۀ «خراسان» را در اول شعر مصحف ندانیم، کار ما مشکل میشود؛ زیرا درصورتیکه این مکتبی همان مکتبی شیرازی باشد که در 895 در فارس یا هندوستان میگشته، آن وقت در پیداکردن «ملکعلى خراسانی» که مرتبۀ ایالت داشته و به قول شاعر «صاحب ولایت و جاه» بوده، به زحمت میافتیم؛ زیرا در آن دوره که بحران خاندان تیموریه و آغاز مهاجمات ازبکان از مشرق و تراکمه و صفویه از مغرب به خراسان است، ملکعلى نامی که به قول شاعر: «سالها در ولایت کافر / بوده خیبرگشای چون حیدر»، و بهعلاوه شیعۀ مرتضى على هم باشد، در خراسان وجود ندارد و از این گذشته «خراسانخان» که نام پسر این «ملکعلى» است، نامش به اسامی مردم خراسان شبیه نیست و به القاب مردم هند و درباریان دهلی و کشمیر شبیه است و از قضا درضمن «تاریخ اکبری» هم به نام چنین شخصی که از امرای «سلطان بهادر گجراتی» است، بر میخوریم. در تاریخ مزبور، ضمن حوادت سنۀ ٩٤١ که «همایون» پادشاه گورگانی به قصد تصرف گجرات لشکر میکشد، اشاره میکند که: «در نواحی «مندسور» میان هراول حضرت جهانبانی، «بحکه بهادر» و میان هراول سلطان بهادر، «سیدعلیخان» و «میرزامقیم» که «خراسانخان» خطاب داشت [یعنی لقب] کارزار پیوست.» هرگاه ما لفظ «خراسان» را در شعر مکتبی، مصحَّف بدانیم و «ملکعلى» و «خراسانخان» را از امرای هندوستان بشماریم، ازحیث تاریخ حیات مکتبی و نیز از آن حیث که «ملکعلی» نامی در خراسان نیست، آسوده خواهیم شد؛ چه بین ۸۹۰ق. که تاریخ ختم لیلی و مجنون است و ٩٤١ق. که زمان امارت یا صاحبمنصبی «خراسانخان» است، بیش از چهل و شش سال فاصله نمیماند، بهعلاوه اشکالی که از عدم مسافرت مکتبی به خراسان هست، مرتفع میشود. و به نظر می آید که مکتبی این کتاب را در سفر هندوستان که خود بدان اشاره کرده برای ملکعلی نامی که از امرای گجرات بوده و با کفار در حرب و جنگ بوده است ساخته، و ازقضا در تاریخ اکبری هم اشاره شده است که سلطان بهادر، پادشاه و آقای خراسانخان با کفار هنود در حال محاربه بوده که «همایونشاه» بر وی تاخته و او را از گجرات بیرون کرده است؛ درصورتیکه اگر «ملکعلى» و پسرش «خراسانخان» را ساکن خراسان بشماریم، شعرِ «سالها در ولایت کافر / بوده خیبرگشای چون حیدر» درست نمیآید؛ زیرا در آن عهد ساکنان خراسان با کفار همسایه نبودهاند که با آنان جنگ کنند (مقدمۀ بهار بر کلمات علیّۀ غرّا، به نقل از: مکتبی، 1313، هـ - ز). همانگونه که آمد، بهار در این بخش، درنهایت تمایل دارد انتساب کتاب را به مکتبی شیرازی بپذیرد، ولی اشکالاتی در کار میبیند. آنچه او دربارۀ هویت «خراسانخان» (و مآلاً پدرش: ملکعلی) گفته، بسیار استوارتر از سخن نفیسی است و شگفت است که نفیسی به نظر بهار توجه نکرده است. اما آن دو ابهامی نیز که بهار در کار دیده، اینک رفع شده است: نخست آنکه اینک به لطف نسخۀ دوم (نسخۀ مجلس)، خود میدانیم تاریخ اتمام منظومۀ کلمات علیۀ غرّا 935ق. بوده است، پس مکتبی تا این تاریخ زنده بوده است. نتیجه آنکه 46 سال فاصلۀ مفروض میان حیات مکتبی تا امارات «خراسانخان» به 6 سال کاهش مییابد؛ افزون بر آنکه سال 941ق. را باید سالی دانست که ما در آن از «خراسانخان» نشان داریم و نه سالی که او به امیری رسیده است؛ یعنی قطعاً او سالهایی پیش از این تاریخ را نیز به امیری و سرداری گذرانده بوده است. بدین ترتیب میتوان پنداشت که مکتبی منظومۀ یادشده را در سال 935ق. به پایان رسانده و از شیراز به هند، برای امیری که در سفر هند (احتمالاً سفر دوم به هند) با او آشنا شده است، فرستاده و در عوض صلهای دریافت کرده است. ابهام دوم دربارۀ کلمۀ «خراسان» است. ملکالشعرا احتمال به تصحیف داده است، اما نیازی به این توجیه نیست؛ زیرا «به احتمال قوی، منظورِ مکتبی از خراسان، غرب هند و شرق افغانستان امروز بوده است؛ منطقهای که جغرافینگاران جزو خراسان قلمداد میکردند» (نحوی، 1400، ص. 91). این را هم بیافزاییم که «خراسانخان» اگرچه ازقبیل نامهایی است که در هند مرسوم میبوده، در سرزمینهای داخلی ایران هم بیکاربرد نبوده است. شاهد جالبی از آن را دربارۀ شاعر همروزگار و همولایتی مکتبی، موالی لاری وجود دارد. موالی لاری از شاعران سدۀ نهم هجری، حافظِ دیوان خواجه و از شاگردان جلالالدین دوانی است (عاشقی عظیمآبادی، 1391، ص. 430) و از این روی ایبسا همدرس مکتبی بوده است. او به «خراسانخان» معروف بود و بسیار جالب است بدانیم که به هند سفر کرده و در آنجا به سر برده است (تهرانی، 1387ق، ج. 9/430). شاید یکی از سفرهای مکتبی به هند در همراهی او بوده باشد. نسخهای کوچک از برخی اشعار موالی لاری در کتابخانۀ «ایوان غالبِ» دهلینو موجود است (نک: موالی لاری، بیتا) که روگرفت (اسکن)ی از آن در اختیار پژوهشگران این مقاله است؛ اما این دستنویس سخت مغشوش و ناخواناست. اما ملکالشعرای بهار پس از رفع نسبی اشکال نخست، اشکال دومی هم در انتساب کتاب به مکتبی شیرازی میگیرد: نکتۀ دیگر هم در یکیبودن یا نبودن این دو مکتبی ما را دچار دغدغه دارد و آن سبک دو کتاب است. در مطالعۀ سادۀ این کتاب و مقایسۀ آن با لیلی و مجنون به خوبی آشکار است که سبک این دو با هم بسی متفاوت است؛ زیرا لیلی و مجنون به سبکی است کاملاً عراقی که کمی هم بوی هندی از آن، تا حدی که در آن زمان متداول بوده است، استشمام میشود. درصورتیکه اشعار «کلمات علیه» برخلاف، شبیه به سبک سنایی و لااقل اوحدی است و اگر برخی قوافی دال و ذال در آن نمیبود، میتوانستیم اشعار مزبور را به شعرای قرن ششم هجری نسبت بدهیم وحال آنکه این طرز را در لیلی و مجنون نمیبینیم و اشعار لیلی و مجنون کاملاً به شعرای قرن هشتم و نهم شبیه است و تمام لطایف و غنج و دلالهای آن دوره و مضمونبندی و نازککاریهای عصر جامی و هلالی و اهلی را در بر دارد، اشعار کتاب حاضر که در زیر دست ماست، بهقدری پخته و استادانه و فصیح است که به زحمت میتوانیم آنها را با سخنان شعرای معاصر مکتبی برابر پنداریم و اگر مکتبی دیگری در قرن ششم یا هفتم در خراسان سراغ میداشتیم، هر آینه این کتاب را بدو منسوب میساختیم.» (مقدمۀ بهار بر کلمات علیّۀ غرّا، به نقل از: مکتبی، 1313، ح) در رفع این اشکال دو دلیل میتوان بر پا داشت: نخست آنکه در انجامۀ نسخۀ دوم موجود از کلمات علیۀ غرّا همانگونه که پیش از این آمد، تاریخ پایان سرایش کتاب بهروشنی 935 ق. درج شده است. نسخۀ بهار فاقد این انجامه بوده و درنتیجه وی از این تاریخ بیخبر بوده است. بدین ترتیب انتساب آن به شاعران سدۀ ششم و هفتم منتفی است. اگرچه با وجود تاریخ مذکور اقامۀ دلیلی دیگر غیرضروری است (زیرا اینک فهمیده شد که منظومه متعلق به سدۀ دهم است و در این دوره و بلکه تا آنجا که مشهور است، در کل تاریخ ادبیات فارسی شاعر دیگری با تخلص «مکتبی» وجود ندارد)، اضافه میشود که تفاوت سبک دو کتاب لیلی و مجنون و کلمات علیۀ غرّا به تناسب موضوع آنهاست که یکی موضوعی کاملاً عاشقانه دارد و دیگری موضوعی تعلیمی و دینی. این استادی مکتبی را میرساند که میتواند در میدانهای گوناگون به شیوههای گوناگون، در کمال فصاحت شاعری کند. وانگهی در دلِ همان لیلی و مجنون نیز قطعاتی میبینیم که تناسب تام با شیوۀ سخنسرایی کلمات علیۀ غرّا دارد؛ یعنی شاعر در آن استواری و متانت کلام شاعران سدۀ ششم و هفتم را با صور خیال سادۀ آنها درهم آمیخته است:
این بود، اهم اشکالاتی که دربارۀ انتساب این منظومۀ ارجمند به مکتبی شیرازی گفتهاند. سخن دیگر منتقدان به واقع تکرار همین سخنان سعید نفیسی و ملکالشعرای بهار است (برای نمونه نک: صفا، 1366، ج. 4/387؛ زرینکوب، 1375، ص. 391)؛ اما به دلایل گفتهشده و باتوجهبه آنکه مکتبیِ دیگری در سدۀ دهم و بلکه گویا در تاریخ ادبیات فارسی وجود ندارد که به شاعری پرآوازه باشد، بهقطع باید کلمات علیۀ غرا را از «مکتبی شیرازی» دانست. 2. 4. دربارۀ خمسۀ مکتبی شیرازی مکتبی شیرازی در لیلی و مجنون خویش تصریح دارد که در کارِ تتبع خمسۀ نظامی است (مکتبی شیرازی، 1343، ص. 20) و البته نگفته است که خمسه را سروده یا به پایان رسانیده است؛ از این خمسه، اگر او به سرایش همۀ آن کامیاب شده باشد، یکی لیلی و مجنون است که در موضوع و وزن لیلی و مجنون نظامی سروده شده است. وحید دستگردی مینویسد: «در میان هزاران کسانی که به تقلید نظامی، لیلی و مجنون ساختهاند؛ تنها مکتبی شیرازی کموبیش از عهدۀ تقلید برآمده و با آنکه بیشتر ترکیبات و معانی خود را از نظامی گرفته، با این همه از مضامین بکر و دلپسند تهی نیست» (دستگردی، 1318، مح؛ نقل از: آقاحسینی، 1395، ص. 4). بهجز این، ابیاتی نیز از مکتبی در تذکرۀ سامی برجا مانده که در وزن مخزن الاسرار است (سام میرزا، بیتا، ص. 332) و نشان میدهد که او منظومهای نیز به تقلید از این اثر نظامی سروده است. اینک هیچ غریب نیست که کلمات علیّۀ غرّا را آن اثری بدانیم که مکتبی در برابر هفتپیکر نظامی سروده است. درست است که موضوع آن دو، هیچ ربط ادبی به هم ندارد و نمیتوان کلمات علیه را به اقتفای هفتپیکر انگاشت، اما وزن آن دو، یکی است و میتوان چنین حدس زد که مکتبی به اختیار یا از سر ناچاری، از پرداختن داستانی مانند هفتپیکر کناره جسته است؛ در عوض، به خلاقیت، منظومهای ارجمند با رنگی تعلیمی در همان وزن و در برابر آن سروده است تا یکی از گنجهای پنجگانهاش فراهم و آکنده شود؛ بنابراین، دربارۀ خمسۀ مکتبی میتوان گفت که از وی تنها لیلی و مجنون به تقلید از نظامی بر جای مانده و ابیاتی به تقلید از مخزنالاسرار که بر جای نمانده است و کلمات علیّۀ غرّا که به نظر میآید به تقلید وزنی از هفتپیکر سروده شده است و از آثار دیگر اطلاعاتی موجود نیست. در نکتۀ پایانی این بخش بگوییم که: در مقدمۀ لیلی و مجنون به تصحیح حسن ذوالفقاری و پرویز ارسطو، کلماتِ عَلیّۀ غرّا با لام مشدّد (به شکل «کلمات عِلّیۀ غرّا») درج شده است (ر.ک: مکتبی شیرازی، 1389، ص. 34)، حال آنکه برکنار از دلالت معنایی، با نگریستن در بیت زیر میتوان تلفظ درست عنوان کتاب را دریافت:
2. 5. کلمات علیّۀ غرّا به تصحیح محمود عابدی همانگونه که گفتیم، کلماتِ علیّۀ غرّا با مقدمه و تصحیح و تعلیقات دکتر محمود عابدی به سال 1378، ازسوی نشر میراث مکتوب به چاپ رسیده است. ایشان دربارۀ شیوۀ کار خود نوشته است: «کلمات علیّۀ به سال 1313 به کوشش کوهی کرمانی... چاپ شده است و ما از همین نسخۀ چاپی استفاده کردهایم. جست وجوی چندینسالۀ ما برای یافتن یکی از دو نسخهای که در منابع نسخهشناسی آمده بود، بینتیجه ماند.» (عابدی، 1379، ص. 44) «ما تا آنجا که ممکن بود، اغلاط متن را که گاهی چاپی بود، در جای خود نشان دادهایم و صورت صحیح را وارد متن کردهایم. همه جا (؟) نشانۀ ابهام و [ ] نشانۀ افزودۀ ماست.» (مقدمۀ عابدی در مکتبی، 1378، ص. 36) استاد محمود عابدی در مقدمه به این نکته اشاره میکند که: «این رساله با صورتی که اکنون در اختیار ماست، شامل 70 کلمه ( سخن) و 1185 بیت است و آشکارا پیداست که از آن بخشهایی... ساقط شده است.» (مقدمۀ عابدی در مکتبی، 1378، ص. 26) وی میگوید: «متأسفانه با جستوجویی چندساله، دستنوشتهای از کلمات علیّه نیافتهایم. آنچه در اختیار ما بود، نسخهای بود که به سال 1313 شمسی، از روی نسخۀ خطی متعلق به کتابخانۀ ملک الشعرای بهار [با تاریخ کتابت 1036]، به همت کوهی کرمانی به چاپ رسیده بود و مقدمۀ استاد بهار را با خود داشت» (مقدمۀ عابدی در مکتبی، 1378، ص. 36) 2. 5. 1. معرفی نسخ 2. 5. 1. 1. نسخۀ ملکالشعرای بهار این نسخه که متعلق به ملکالشعرای بهار بوده است، اینک به شمارۀ 86772 (13674) در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. نسخۀ مذکور 122 برگ دارد و درحقیقت جُنگی است، شامل کلمات علیّۀ غرّا (54 برگ)، سؤال ملک روم از عُمر و جواب امیرالمؤمنین، صفحهای از مواهب علیّۀ کاشفی، اشعاری از شاه نعمتاللّه، شمس تبریزی، نسیمی و غیره. خریدار نسخه در ابتدای آن نوشته است: «این نسخه که بنا به تحقیق شادروان بهار منحصربهفرد در دنیاست، از کتابخانۀ آن شادروان خریدم. یک بار مرحوم کوهی کرمانی از روی آن چاپی مغلوط کرده است، ولی ارزش و اعتبار این نسخه باقی است و در پایان آن نیز جنگ است» (مکتبی، 1036، 1ر) تاریخ تحریر آن در ترقیمۀ پایانی چنین آمده است: «تمّ فی ثالث رمضان فی سنة 1036» (مکتبی، 1036، 54ر). این نسخه در این مقاله به اختصار «بهار» خوانده میشود. 2. 5. 1. 2. نسخۀ شمارۀ 79177 کتابخانۀ مجلس در دستنویس شمارۀ 79177 (20563) کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی که مجموعهای شامل شرح دیوان حضرت علی(ع) از قاضی میرحسین میبدی، ترجمۀ صد کلام منظوم عادل شیرازی و ترجمۀ صد کلام منظوم اسدی است، 13 صفحه به «ترجمۀ صد کلام منظوم مکتبی» اختصاص یافته است. در پایان این نسخه ترقیمهای به تاریخ 935ق. مشاهده میشود که پس از این ذکر خواهد شد. در این نسخه ابتدا کلمه ذکر شده است و سپس فقط بیت اول اشعار آورده شده که ترجمۀ کلمه است؛ یعنی برخلاف نسخۀ بهار ابیات دیگر ترجمه و ابیات تمثیل را ندارد. به تعبیر دیگر، این نسخه صد کلمه را کامل دارد، اما به آوردن ترجمۀ منظوم احادیث بسنده کرده است و بنابراین، از یک روی کاملتر از نسخۀ بهار و از روی دیگر ناقصتر از آن است. این نسخۀ خطی در این جستار به اختصار «مجلس» نامیده میشود. 2. 5. 2. دیباچه و انجامۀ کتاب یکی از ارزشهای نسخۀ مجلس آن است که واجد دیباچه و انجامهای است که نسخۀ بهار و بهتبع آن، چاپهای کوهی و عابدی فاقد آناند. محمود عابدی در مقدمۀ تصحیح خود نوشته است: «آشکارا پیداست که از آن بخشهایی ازجمله مقدمۀ آن ساقط شده است» (مقدمۀ عابدی بر: مکتبی، 1378، ص. 26). این وصفی درست از نسخۀ بهار/ چاپ کوهی/ تصحیح عابدی است؛ اما خوشبختانه نسخۀ مجلس این دو بخش مهم کتاب را داراست. 1.2.5.2. دیباچۀ کلمات علیۀ غرا دیباچه این منظومه براساس نسخۀ مجلس این است: «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. اَلحَمدُ للّهِ عَلَی نَعمَائه وَ الصَّلوةُ عَلَی خَیرِ اَنبیائه و الُسَّلام عَلَی سَیّد اَولیائه. اما بعد فَهذه لآل منثورةٌ و کَلماتٌ مأثُورةٌ عَن اَمیرالمُؤمِنینَ وَ امامِ المُتَّقینَ اَسدِ اللّهِ الغَالِب عَلیّ بن اَبیطَالب عَلیهِ الصَّلوة و السّلام. مُشتَمِلَةٌ عَلَی حِکَمٍ وَ فَوائدَ غَیرِ مُتناهِیَة مَعَ عَدَم التَّجاوُزِ فِی العدّ عَن المائة، فَللمُستَرشِدِ حِفظُهَا و اِلقَاءُ الشَّراشِرِ عَلَیهَا لِیَکُونَ لما یَنبَغی مُتَعرّضاً و عَمَّا لا یَنبَغی مُعرِضاً وَ اللّهُ هُوَ المُوَفّقُ لِلسَّدَادِ وَ المَرجِعُ وَ المَعَادُ قَالَ عَلَیهِ الصَّلَوة وَ السَّلَامُ:...» (مکتبی، 935ق، 235ر). در ادامه همان کلمۀ اول مندرج در نسخه و چاپهای دیگر (جلَّ مَن لایَموتُ) آمده است. 2.2.5.2. انجامۀ کلمات علیۀ غرا انجامۀ این منظومه براساس نسخۀ مجلس این است: «تمّ جَمعُ هذه الکلمات العالیات بعون اللّه و حسنِ توفیقِه فی أواخر شهر ربیع الآخر لسنة خمس و ثلاثین و تسعمائه» (مکتبی، 935ق، 241ر). 2.5.3. کلماتی که در تصحیح «عابدی» نیست محمود عابدی در تصحیح اثر مینویسد: «در متن چاپی کوهی کرمانی، که این کار ما براساس آن است، 13 کلمه از این 70 کلمه نیز نیامده است و احتمالاً از نسخۀ خطی ساقط بوده است و ما باتوجهبه متن از نثر اللئالی افزودهایم» (مقدمۀ عابدی در مکتبی، 1378، ص. 26) یعنی در نسخۀ «بهار» و بهتبعِ آن چاپ کوهی تنها 57 کلمه از یکصد کلمه ذکر شده است و چون نظم 13 کلمۀ دیگر موجود بوده، عابدی کلمات (احادیث) را از نثراللئالی برگرفته و متن را بازسازی کرده است. این کاری است شایسته، اما چهبسا 13 کلمۀ مقروض، همان 13 کلمۀ انتخابی مکتبی نباشد؛ برای نمونه، حدیث «همُّ السعیدِ آخِرَتُهُ و همُّ الشّقیِ دُنیَاهُ» در نسخۀ مجلس آمده است، اما در تصحیح عابدی دیده نمیشود و عابدی در تصحیح خویش حدیث «صدقُ المرء نَجاتهُ» را از نثراللئالی برگزیده است (ر.ک: مقدمۀ عابدی در مکتبی، 1378، ص. 43). از میان 70 کلمۀ موجود در تصحیح عابدی، سه کلمه در نسخۀ «مجلس» وجود ندارد؛ مثل «خصومة الاحبّاء اصعب من عداوة الاعداء» (مقدمۀ عابدی در مکتبی، 1378، ص. 65) و «نَعیَت الیک نفسک حین شاب رأسک» (مقدمۀ عابدی در مکتبی، 1378، ص. 52) و «صدقُ المرء نَجاتُه» (مقدمۀ عابدی در مکتبی، 1378، ص. 43). اگر این سه حدیث را از 70 کلمۀ موجود در تصحیح «عابدی» کسر کنیم، 67 کلمه میماند که با 33 کلمهای که در ادامه از صد کلمۀ «مجلس» آورده خواهد شد، صد کلمۀ مکتبی کامل میشود. آنچه در پی میآید، کلمات و احادیثی است که در صد کلمۀ «مجلس» (عینِ حدیث و یک بیت ترجمۀ منظوم آن) ذکر شده است و در نسخۀ «بهار» و چاپ «کوهی» و «عابدی» موجود نیست. با دانستن اینها شمار صدگانۀ منظومه کامل میشود: 1 یَأتیکَ ما قُدِرَ لَک
2 همُّ السعیدِ آخِرَتُهُ و همُّ الشّقیِ دُنیَاهُ
3 قولُ المَرءِ یُخبِرُ عَمّا فی قَلبِه
4 ظَمَأ المالِ أشدُّ من ظمأ الماء
5 نیلُ المُنی فی الغِنَی
6 مَنقَبَة المَرءِ تَحتَ لِسَانِه
7 مَا نَدِمَ مَن سَکَتَ
8 جَمَالُ المَرءِ فی الحِلمِ
9 شَرُّ النَّاسِ مَن یَتَّقیهِ النَّاسُ
10 یَعمَلُ النَّمامُ فی سَاعَةٍ فِتنةَ اَشهُرٍ
11 هَیهَاَت مِن نَصیحةِ العَدُوِّ
12 یَصعَدُ الرَّجُلُ بِمُصَاحَبَةِ السَّعید
13 وَیلٌ لِلحَسود مِن حَسَد
14 لِکُلِّ عَدَاوَة صُلحٌ اِلّا عَدَاوَةُ الحَسُودِ
15 یأمَن الخَائِفُ إذَا وَصَلَ مَن خَافَهُ
16 لَیسَ لِسُلطَانِ العِلمِ زَوَالٌ
17 ثُلمَةُ الدّینِ مَوتُ العُلَماءِ
18 عَلَیکَ بِالحِفظِ دُونَ الجَمعِ فی الکُتُبِ
19 وِلایةُ الاَحمَقِ سَریعَةُ الزَّوَالِ
20 اَخوک مَن و اساکَ فی الشِّدة
21 دَولَةُ الاَرذَالِ آفَةُ الرِّجَالِ
22 ذِکرُ الشَّبابِ حَسرَة
23 ذُرِ المَرءَ عَلَی قَدرِ إکرَامِهِ
24 وَیلٌ لِمَن سَاءَ خُلقُهُ و قَبُحَ خَلقُهُ
25 هُمُومُ المَرءِ بِقَدرِ هِمَمِه
26 یَسُودُ المَرءُ قَومَهُ بِالاِحسَانِ اِلَیهِم
27 صِحَّةُ البَدَنِ فِی الصَّومِ
28 صَمتُ الجاهِلِ سَترُهُ
29 نَوِّرُ قَبرَکَ بِالصَّلوةِ فی الظّلَمِ
30 یَزیدُ الصَّدَقَةُ فی العُمرِ
31 زینَةُ البَاطِنِ خَیرٌ من زینَةِ الظَّاهِرِ
32 بَشِّر نَفسَکَ بالظَّفَرِ بَعدَ الصَّبرِ
33 ضَرب الحَبیبِ اَوجَعُ
2. 5. 3. نقد تصحیح محمود عابدی 2. 5. 3. 1. اصلاحات صحیح با نگریستن به دو نسخۀ بهار و مجلس، میتوان نگاهی دوباره به تصحیح محمود عابدی افکند. این تصحیح را از آن رو برگزیدیم که آخرین و بهترین تصحیح کلمات علیۀ غراست. با درنگ بر این تصحیح در مییابیم که عابدی در برخی ویرایشهای خود که بنا بر ذوق و دانش ادبی و بیاتکا به نسخ خطی روا داشته، بر صواب و طبعاً گاه نیز بهسبب نداشتن نسخ بر خطا رفته است. در ذیل نگاهی به برخی از اصلاحات او میاندازیم: 1 مصحح در بیت زیر «واو» را درون قلاب قرار داده و افزوده است:
حدس مصحح درست است و در دستنویس «بهار» واو وجود دارد (مکتبی، 1036، 5پ) که در چاپ «کوهی» ساقط شده است (مکتبی، 1313، ص. 8). 2 مصحح در بیت زیر «واو» را درون قلاب نهاده و افزوده است:
حدس مصحح درست است و در دستنویس «بهار» واو وجود دارد (مکتبی، 1036، 2ر) و در چاپ «کوهی» ساقط شده است (مکتبی، 1313، ص. 4). 3 مصحح بهتبعِ «کوهی» بیتی را چنین آورده است:
علیاکبر احمدی دارانی در نقدی با عنوان «نگاهی به کلمات علیّۀ غرّا» دربارۀ این بیت مینویسد: «در نسخۀ چاپی (کوهی) بهجای «کُنَد»، «دارد» آمده که مصحح محترم بهجای آن «کُنَد» را وارد متن نمودهاند. احتمال تصحیف یا تحریف بین این دو واژه بسیار ضعیف است و ضبط نسخۀ چاپی بیاشکال.» (احمدی دارانی، 1379، ص. 156) اینجا باید گفت نسخۀ اصلی چاپ «کوهی» که براساس نسخۀ «بهار» بوده، «کُنَد» است و در دستنویس صد کلمۀ مجلس هم «کند» قید شده است (مکتبی، 935ق، 234پ). پدید نیست منتقد محترم از کجا به چاپ کوهی چنین استناد کرده است؟ 4 مصحح در کلمات علیّۀ غرّا بیتی را چنین ضبط کرده است:
احمدی دارانی نوشته است: «بهجای «گذر» در متنِ چاپی «نظر» بوده است. توجه به فعل «دید» در آغاز بیت دوم مشخص میکند که منظور اینگونه بوده: خسروی هنگام رفتن به بستان نظری هم به گورستان افکند و دید که...» (احمدی دارانی، 1379، ص. 156). اما باید گفت در نسخۀ اصلی که نسخۀ «بهار» باشد، همان «گذر» آمده است و حدس استاد عابدی درست بوده است. 5 مصحح بیتی را چنین نقل کرده است:
احمدی دارانی نوشته است: «در نسخۀ چاپی (کوهی) «اندک خویش» ضبط شده. توجه به معنای بیت این نکته را روشن میسازد که سخن از «قانع»بودن است: هرکه به [مال] اندک خویش قانع شود، پادشاه _ که مظهر ثروت و مکانت است _ در مقابل او همانند درویش است. قانعبودن برای [مال] کم، مصداق پیدا میکند وگرنه برای «بیش» بیمعناست.» (احمدی دارانی، 1379، ص. 156) اما در نسخۀ «بهار»، همان «اندک و بیش» آمده است. «کموبیش» در اصطلاح یعنی «هرچه که هست» و در ضمن معنای «زیروزِبَر» زندگی و «فراز و نشیب» آن را هم در سایۀ خود دارد. 6 مصحح محترم بیتی را چنین آورده است:
این بیت در نسخۀ «بهار» هم چنین است، اما در نسخۀ «مجلس» بهجای «بر او»، «بدو» آمده است (مکتبی، 935ق، 237ر). 7 بیتی دیگر در تصحیح عابدی بدین گونه نوشته شده:
احمدی دارانی نوشته است: «در نسخۀ چاپی بهجای «پیر»، «برگ» بوده است که مصحح محترم با واردکردن کلمۀ «پیر» رابطۀ معنایی بین دو مصراع را قطع نموده است.» (احمدی دارانی، 1379، ص. 156) شاید این سخن بیراه نباشد، ولی در نسخۀ «بهار»، «پیر» آمده نه «برگ» و صحت حدس استاد عابدی درخور آفرین است (مکتبی، 1036، ص. 19ر). 8 بیتی دیگر در تصحیح عابدی بدینگونه نوشته شده است:
در نسخۀ «بهار» نیز همین آمده، لیک در نسخۀ «مجلس» بهجای «مگو»، «مبین» آمده است (مکتبی، 935ق، 237ر). بهلحاظ معنایی نیز «مبین» ترجیح دارد. 9 در بیتی دیگر میخوانیم:
مصحح دربارۀ این بیت نوشته است: «ظاهراً از این پس بیتی ساقط است» (مکتبی، 1378، ص. 78). درست همچنین است که مصحح نوشته است؛ یعنی در نسخۀ «بهار» پس از این بیت، بیتی به شکل زیر آمده که در چاپ «کوهی» افتاده است:
10 مکتبی در ترجمۀ کلمۀ «ثَباتُ المُلکِ بالعدلِ» بیتی آورده است، بدین قرار:
«کوهی» در مصرع دوم «ثبات» قید کرده و عابدی بهدرستی «حیات» آورده است. در نسخۀ «بهار» هم «حیات» است، اما در نسخۀ «مجلس» بیتی دیگر بدینگونه بهعنوان ترجمه آمده است:
2. 5. 3. 2. بررسی اختلاف ضبط کلمات در تصحیح عابدی و نسخ دوگانه همانگونه که گفته شد، استاد محمود عابدی چاپ «کوهی» را تصحیح و ویرایش کرده و نسخۀ «بهار» را در اختیار نداشته است. در ذیل برخی اختلافهای موجود در تصحیح «عابدی» و دستنویس «بهار» و نسخۀ صد کلمۀ «مجلس» ذکر میشود: 1 در تصحیحِ کلمات علیّۀ غرّا چنین کلمهای چاپ شده است که «خصومة الاحبّاء اَصعبُ مِن عَداوةِ الاعداءِ» (مکتبی، 1378، ص. 65)؛ اما وقتی به نسخۀ اصلی یعنی نسخۀ «بهار» مینگریم، میبینیم این حدیث در آن نیست و در حاشیۀ آن صفحه، شخصی دیگر غیر از کاتب آن را یادداشت کرده و «کوهی» آن را از آنجا گرفته است؛ درحالیکه نسخۀ «مجلس» حدیثی دیگر بهجای آن دارد: «ضَرب الحَبیبِ اَوجَعُ» که ترجمۀ منظوم ذیل آن چنین است:
همان بیتی که در چاپ «کوهی» و تصحیح «عابدی» نیز آمده است. 2 مصحح بهتبع «کوهی» در ذیل کلمۀ یک این چنین آورده است:
حال آنکه در دستنویس «بهار» و درست آن به قرینۀ «دست گیر»، «دریابم» (یعنی مرا دریاب) است:
3 مصحح در کلمۀ هفتم که در چاپ «کوهی» مشخصاً «ذکر الموت جلاء القلوب» (مکتبی، 1036، ص. 6) بوده و در نسخۀ «بهار» نیز همین تصرف کرده است و بهجای آن «نسیانُ الموت صَدَأ القلب» (مکتبی، 1378، ص. 45) را از نثراللئالی آورده است. مشخص نشد با وجود ذکر آن کلمه در چاپ «کوهی» چرا آن کلمۀ دیگر را از نثراللئالی امانت گرفته است. قاعدتاً ملاک ایشان عین ترجمه بوده است نه نسخه؛ حال آنکه اجتهاد در برابر نص، آنگاه که غلطی قطعی در میان نیست، نارواست؛ ولی جالب آن است که در نسخۀ «مجلس» هم «نسیانُ الموت صَدَأ القلب» قید شده است (مکتبی، 935ق، ص. 236ر). 4 مصحح در بیت زیر سه نقطه آورده و در زیرنویس نوشته است: «محو است، ظاهراً کلمۀ ناخوشی است»(؟!):
که در دستنویس «بهار» بهجای سه نقطه «خودت» آمده است؛ یعنی «کاشکی با خودت همیبردند» (مکتبی، 1036، ص. 6ر) و در چاپ «کوهی» نیز کاملاً واضح است (مکتبی، 1313، ص. 9). 5 در کلمۀ نهم ازآنجاکه در کوهی و بهار جای کلمه خالی است، عابدی از نثراللئالی «ثلثُ الایمانِ حیاءٌ و ثلثُه عقلٌ و ثلثُه سخاءٌ» را در قلاب قرار داده است، ولی در نسخۀ «مجلس» آن کلمه چنین است: «ثلثُ الایمانِ حیاءٌ و ثلثُه تقوی و ثلثُه جودٌ» (مکتبی، 935ق، ص. 236پ) و در ترجمه نیز طبعاً متفاوت. احتمالاً بیت اول در بهار و کوهی افتاده بوده و عابدی از روی «کوهی» این بیت را آورده است:
اما در «مجلس» چنین است:
6 «عابدی» در کلمۀ دهم بیتی به قرار ذیل آورده است:
که در دستنویس «بهار» بهجای خلاب، جُلاب است (مکتبی، 1036، ص. 9ر) و «کوهی» بهخطا خوانده است (مکتبی، 1313، ص.12) و جُلاب باید جلبک درون آب باشد (ر.ک: معین، 1371). 7 مصحح بهتبع «کوهی» بیتی را چنین آورده است:
که در دستنویس «بهار» بهجای «چنگ او مرد را»، «چنگ زد مرد را» (مکتبی، 1036، ص. 11پ) نوشته شده است. 8 مصحح بهتبع «کوهی» بیتی را چنین آورده است:
که در دستنویس «بهار» بهجای «مرد را جست و بر زمین انداخت»، «مرد را چست بر زمین انداخت» (مکتبی، 1036، ص. 11پ) آمده است که درستتر به نظر میرسد. 9 مصحح کلمۀ 15 را که در «کوهی» نبوده، از نثراللئالی چنین آورده است: «تدارَک فی آخِر العمر مافاتَکَ فی اوّله» (مکتبی، 1378، ص. 52) که ترجمه یعنی بیت اول پس از آن چنین است:
درحالیکه در «مجلس» بیت اول ترجمۀ نزدیکتری است به متن:
10 مصحح بهتبع «کوهی» و نسخۀ «بهار» در ترجمۀ «بلاءُ الانسانِ مِنَ اللّسانِ» این بیت را ذکر کرده است:
درحالیکه در «مجلس» بیت اول ترجمۀ نزدیکتری است به متن:
11 مصحح بهتبعِ «کوهی» در ترجمۀ «عِش قَنِعاً تَکُن مَلِکاً» بیتی بدینگونه آورده است:
در نسخۀ «بهار» هم چنین است (مکتبی، 1036، ص. 15ر)، مسلّم است و همگان تصدیق توانند کرد که «ار حریصی» درست است. در صد کلمۀ «مجلس» نیز همین است (مکتبی، 935ق، ص. 235ر). 12 مصحح بهتبع «کوهی» بیتی را این چنین آورده است:
در دستنویس «بهار» آمده است: «سر چو کوهی برون زد از بیشه» (مکتبی، 1036، ص. 2ر) 13 مصحح بهتبعِ «کوهی» بیتی را چنین آورده است:
با وجود آنکه «کوهی» و «بهار»، «خانَم» را قافیه آوردهاند و خان به معنای خانه به نظر صحیحتر میآید (گرچه خوان به معنی سفره هم بیارتباط نیست)، مصحح آن را به «خوانم» تبدیل کرده، درحالیکه در بیت بعد گفته است: «پیر برجست و در سرا بُردش»؛ بنابراین، «خانَم» ارجح است. 14 مصحح مانند نسخۀ «بهار» و چاپ «کوهی» کلمۀ 23 را چنین آورده است: «کفاک هَمّاً ذکرُک بالموت» (مکتبی، 1378، ص. 60). در نسخۀ «مجلس» با اندک تفاوتی اینگونه آمده است: «کفاک هَمّاً علمُک بالموت» (مکتبی، 935ق، ص. 236پ). این با ترجمۀ منظوم متناسبتر است؛ زیرا آنجا «که بدانی که بایدت مردن» آمده است و «بدانی» ترجمانِ «علمُک» است و نه «ذکرُک». 15 مصحح بیتی را در کلمۀ 23 چنین آورده است:
و در زیرنویس اصل واژۀ «کوهی» را که «مگر» بوده، قید کرده است. در دستنویس «بهار» و درست آن «منگر» است (ر.ک: مکتبی شیرازی، 1036، ص. 18پ). 16 مصحح ترجمۀ «زوایاءُ الدّنیا مشحونة بالرّزایاء» را از روی «کوهی» و کوهی از روی «بهار» چنین نقل کرده است:
درحالیکه در «مجلس» بهجای «طیبتها»، «غیبتها» آمده است (مکتبی، 935ق، ص. 236پ). ظاهراً «غیبتها» مصحف «طیبتها» است. 17 مصحح در ترجمۀ «ضربُ اللّسان اشدُّ مِن طَعنِ السّنان» این بیت را از چاپ کوهی آورده است:
درحالیکه در «مجلس» بیت ترجمه چنین است:
در نسخۀ «عابدی» (بهار و کوهی) این بیت سیزده بیت جلوتر و در خلال تمثیل بدین شکل آمده است:
18 مکتبی در ترجمۀ «حِدّة المَرءِ تُهلِکُهُ» بیتی آورده است، بدین شکل:
مصحح «مدار» را در متن جای داده و «ندارد» را که در چاپ کوهی و نسخۀ «بهار» بوده، در هامش نهاده است. این بیت در نسخۀ صد کلمۀ «مجلس» چنین است:
یعنی علاوهبر جابهجایی مصرعها، «نداری» در متن آمده که بر «ندارد» ارجح است و «مدار» در هیچ نسخهای نیست و انتخابی ذوقی است. 19 در کلمۀ 33 تصحیح «عابدی» «حَرُمَ الوَفاءُ عَلی مَن لااَصلَ لَه» بهعنوان حدیث در عنوان قرار گرفته، حال آنکه در اصل نسخۀ «بهار» و چاپ «کوهی» چنین آمده است: «فِعلُ المَرءِ یَدلّ علی اصلِهِ» (مکتبی، 1036، ص. 25پ). جالب است که در نسخۀ «مجلس» همان «حَرُمَ الوَفاءُ عَلی مَن لااَصلَ لَه» آمده است (مکتبی، 935ق، ص. 237ر) و این هوشمندی عابدی را در انتخاب حدیث میرساند؛ زیرا ترجمۀ منظوم چنین است:
20 بیتی دیگر در این تصحیح بدینگونه نوشته شده است:
در هامشِ متن، فلوف و فسوس را با تردید از متن چاپی خوانده است (مکتبی، 1378، ص. 72). در نسخۀ «بهار»، «فلوس» است (مکتبی، 1036، ص. 26ر). 21 در تصحیح عابدی، کلمۀ «یأس القلب راحة النّفس» آمده است (مکتبی، 1378، ص. 75)، اما در نسخۀ «مجلس» همین حدیث به شکل «استراحة النّفس فی الیأس» دیده میشود (مکتبی، 935ق، ص. 237پ). در بیت ترجمه نیز در این تصحیح بدینگونه نوشته شده است:
در نسخۀ «بهار» مصراع نخست چنین است:« هست امّید کس جراحتِ نفس» (مکتبی، 1036، ص. 29ر)، ولی در نسخۀ «مجلس» اینگونه آمده است: «مکُن امّید را جراحتِ نفس» (مکتبی، 935ق، ص. 237پ). 22 بیتی دیگر در این تصحیح بدینگونه نوشته شده است:
در نسخۀ «بهار» بهجای «برگرفتیم»، «پر گرفتیم» قید شده است (مکتبی، 1036، ص. 30ر) که با مرغ همخوانی بیشتری دارد. 23 در تصحیح عابدی(مانند نسخۀ بهار و چاپ کوهی) بیتی است، بدین قرار:
در نسخۀ «مجلس» بهجای «محتاجتر»، «درویشتر» آمده است (مکتبی، 935ق، ص. 237پ). 24 در کلمۀ شمارۀ 48 این تصحیح حدیث «تواضع الانسانِ یُکرِمُه» (مکتبی، 1378، ص. 84) آمده که این کلمه در صد کلمۀ «مجلس»، «تواضع المَرءِ یُکرِمُه» آمده است (مکتبی، 935ق، ص. 237ر) و البته تأثیری جدی در معنا ندارد. 25 در این تصحیح کلماتِ علیّۀ غرّای مکتبی در ترجمۀ «بشّاشةُ الوجه عَطیّةٌ ثانیةٌ» بیتی آورده است، بدین شکل:
اما این بیت در نسخۀ «مجلس» چنین است:
26 در تصحیح کلماتِ علیّۀ غرّای مکتبی بیتی آمده است، بدین شکل:
اما این بیت در نسخۀ «مجلس» بهجای «گشا»، «بیار» آمده است (مکتبی، 935ق، ص. 237پ). 27 در تصحیح کلماتِ علیّۀ غرّای مکتبی بیتی آورده است، بدین شکل:
مصحح در زیرنویس از قول امثال و حکم، «حقیر» آورده، ولی در متن «فقیر» نوشته است؛ درحالیکه در نسخۀ «بهار» همان «حقیر» است (مکتبی، 1036، ص. 45ر). 28 مکتبی در ترجمۀ کلمۀ «أداءُ الدّینِ مِنَ الدّینِ» این بیت را آورده است:
ولی در نسخۀ «مجلس» بیت دیگری بدینگونه بهعنوان ترجمه آمده است:
این بیت در این تصحیح، هشت بیت بعد در تمثیل آمده است (مکتبی، 1378، ص. 99). 29 در این تصحیح بهتبع «کوهی» در ذیل کلمۀ «وَحدةُ المَرء خَیرٌ مِن جلیس السوء»، این ترجمۀ منظوم آمده است:
در نسخۀ «مجلس» آن بیت با تفاوتهایی بدینگونه بهعنوان ترجمه آمده است:
30 در نسخۀ «بهار» (و چاپ کوهی و تصحیح عابدی) بیتی آمده است، بدین شکل:
اما در نسخۀ «مجلس» یک واو به درستی اضافه دارد؛ یعنی نوشته شده است: «دوستدارنده است و زاینده» (مکتبی، 935ق، ص. 239ر). 31 در تصحیح عابدی بیتی به قرار زیر آمده است:
در نسخۀ بهار یعنی نسخۀ اساس کوهی «سفیدۀ ماه» آمده که عابدی آن را به «سپیده و ماه» تغییر داده است که شاید توجیهپذیر هم باشد؛ اما ملاک ما نسخۀ اساس است. مسعود سپاهانی در جستاری پیرامون این بیت مینویسد: علیاکبر احمدی دارانی «عبارتِ "سفیدۀ ماه" را که در نسخۀ اساس آمده، درست دانستهاند؛ اما همچنان که منتقد گرامی نیز توجه داشتهاند، شاعر داستان دو شاهزاده را باز میگوید که در سفر بودهاند و در میان دشت سیاه و تاریک به دو راه متمایز و روشن برمیخورند. در واقع، شاعر این دو راه روشن را که در دل دشت سیاه و تاریک پدیدار شده است، به دو شیء نورانی تشبیه کرده است که در دل شب تاریک جلوهگر شوند. این دو شیء نورانی عبارتاند از: سپیده و ماه که آن دو راه به آنها تشبیه شده است؛ همچنان که دشت سیاه نیز به شب تاریک مانند شده است. ظهور سپیده و ماه در دل شب و نیمهشب نیز تأکیدی است بر همین تقابل و تفاوت سیاهی و روشنی دشت و آن دو راه.» (سپاهانی، 1380، ص. 113) 2. 5. 3. 3. اختلاف در کلمات (احادیث) همانگونه که گفتیم، برخی از کلمات در نسخۀ بهار و چاپ کوهی نیامده است. عابدی مینویسد: «در متن چاپی کوهی کرمانی، که این کار ما براساس آن است، 13 کلمه از این 70 کلمه نیز نیامده است و احتمالاً از نسخۀ خطی ساقط بوده است و ما باتوجهبه متن از نثر اللئالی افزودهایم.» (مقدمۀ عابدی در مکتبی، 1378، ص. 26) 1 مصحح «ثَوابُ الآخِرَةِ خَیرٌ مِن نِعَیمِ الدُّنیا» را آورده و در قلاب قرار داده، یعنی آن را از نثراللئالی امانت گرفته است؛ درحالیکه ابیات پسین آن چنین است:
این در حالی است که در نسخۀ مجلس، هم کلمه (حدیث) و هم بیت اول (ترجمه) که از «بهار» و «کوهی» و «عابدی» ساقط است، بدین قرار آمده است.: «ثَوابُ الآخِرَةِ خَیرٌ مِن نِعَمِ الدُّنیا»
این کلمه در نسخۀ «مجلس» کلمۀ نود و چهارم آمده، درحالیکه در نسخۀ «بهار» کلمۀ چهارم آمده است. 2 در این تصحیح و در ترجمۀ «تزاحمُ الایدی فی الطّعام برکتُه» بیت زیر آمده است:
محمود عابدی در کنار «خانه»، علامت [؟] را به نشانۀ ابهام آورده و در پانوشت آورده است: ظاهراً باید «دست» باشد. این حدس درست است و بهتر بود، ثبت مذکور در اصل بیت ضبط میشد. در دستنویس «مجلس» و نیز در نسخۀ بهار (مکتبی، 1036، ص. 36ر) که کوهی کرمانی استفاده کرده است، «دست» آمده و این نشان میدهد که کوهی کرمانی خطا کرده است. برخی در متن بهار و متعاقباً تصحیح مذکور آمده است، اما با تفاوتهایی برای مثال «عَقیبَ کُلِّ لَیلٍ یَومٌ».
در تصحیح «عابدی» این حدیث چنین آمده است: «عَقیبُ کُلِّ یَومٍ لَیلٌ» (مکتبی، 1378، ص. 105).
تصویر 1. مکتبی شیرازی، دستنویس کلمات علیّۀ غرّا و جُنگ شمارۀ یک، نسخۀ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ 86772، آغاز و انجام نسخۀ بهار
تصویر 2. مکتبی شیرازی، دستنویس ترجمۀ صد کلمۀ منظوم، نسخۀ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ 79177، آغاز و انجام نسخۀ مجلس 3. نتیجهگیری: میتوان از این مقاله که تکملهای بر کلمات علیّۀ غرّا اثر مکتبی شیرازی و نقدِ تصحیح استاد محمود عابدی بر این رساله است، به نتایج زیر دست یافت:
[1] . این طرفه که پنج گنج از دُر / خواهم به کفِ تهی کُنم پُر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آزادانی اصفهانی، محمدصادق (1393). شاهد صادق (گلاله هنری، مصحح). مجمع ذخائر اسلامی.
آقاحسینی، حسین، و پوده، آزاده (1395). بررسی تحلیلی عشق عذری در لیلی و مجنون مکتبی شیرازی. مجلۀ شعرپژوهی، 8(2)، 1-26. https://doi.org/10.22099/jba.2016.3523
احمدی دارانی، علی اکبر (1379). گل صد برگ باغ مرتضوی نگاهی به «کلمات علیّۀ غّرا». آینۀ پژوهش، 11(66)، 154-157. https://jap.isca.ac.ir/article_2510.html
تهرانی، آقابزرگ (1387ق). الذریعه الی تصانیف الشیعه (احمد منزوی، مصحح). کتابخانه اسلامیه.
دستگردی، وحید (1318). گنجینۀ گنجوی یا دفتر هفتم نظامی گنجوی، سخنسالار شعرای عراق. مؤسسۀ مطبوعاتی علمی.
زرینکوب، عبدالحسین (1375). از گذشتۀ ادبی ایران. انتشارات الهدی.
صفا، ذبیح اللّه (1366). تاریخ ادبیات در ایران (ج. 4). فردوس.
ساممیرزا، ابونصر (بیتا). تذکرۀ تحفۀ سامی (رکنالدین همایونفرّخ، مصحح). انتشارات علمی.
سپاهانی، مسعود (1380) نگاهی دوباره به نقد کتاب کلمات علیّۀ غرّا. آینۀ پژوهش، (68)، 112-113.
عابدی، محمود (1379). نقد و معرفی کتاب: کلمات علیه مکتبی شیرازی. آینۀ میراث، (8)، 41-45.
عاشقی عظیمآبادی، حسین قلیخان (1391). تذکرۀ نشتر عشق (ج. 1؛ سیدکمال حاج سیدجوادی، مصحح). میراث مکتوب.
قزوینی، شاهمحمد (1323). ترجمۀ مجالس النفایس امیر علیشیر نوایی(هشت بهشت). بانک ملی.
معین، محمد (1371). فرهنگ فارسی. امیرکبیر.
مکتبی شیرازی (935ق). دستنویس ترجمۀ صد کلمۀ منظوم. کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، شمارۀ 79177.
مکتبی شیرازی (1036). دستنویس کلمات علیّۀ غرّاو جُنگ شمارۀ یک. کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، شمارۀ 86772.
مکتبی شیرازی (1313). کلمات علیّۀ غرّا (حسین کوهی کرمانی، مصحح). کتابخانۀ مهر طهران.
مکتبی شیرازی (1372). کلمات علیّۀ غرّا (از روی نسخۀ بهار). اردشیر کوچکپور.
مکتبی شیرازی (1378). کلمات علیّۀ غرّا (محمود عابدی، مصحح). میراث مکتوب.
مکتبی شیرازی (1343). لیلی و مجنون (اسماعیل اشرف، مصحح). کتابفروشی محمدی.
مکتبی شیرازی (1389). لیلى و مجنون (حسن ذوالفقارى و پرویز ارسطو، مصحح). چشمه.
موالی لاری (بیتا). نسخۀ خطی دیوان اشعار. کتابخانۀ ایوان غالب، شمارۀ 091051021.
نحوی، اکبر (1400). مکتبی شیرازی. قلمکده و سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری شیراز.
نفیسی، سعید (1336). تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی. فروغی.
یاسمی، رشید (1304). کلمات علیّۀ مکتبی شیرازی. مجلۀ آینده، (1)، 47-51.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 184 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 109 |