تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,677 |
تعداد مقالات | 13,681 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,754,095 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,551,325 |
طراحی الگوی پیشبینی و ارزیابی همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک با رویکرد استنتاج فازی عصبی ـ تطبیقی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدیریت دارایی و تامین مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 12، شماره 2 - شماره پیاپی 45، تیر 1403، صفحه 59-80 اصل مقاله (964.35 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/amf.2024.138687.1813 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آرش عنصری1؛ عباس خمسه* 2؛ تقی ترابی3؛ حمیدرضا یزدانی4 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری، گروه مدیریت تکنولوژی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار، گروه مدیریت صنعتی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار، گروه اقتصاد، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4دانشیار، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشکدگان فارابی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اهداف: این پژوهش با هدف ارائۀ الگوی پیشبینی و ارزیابی همکاری راهبردی نظام بانکی ایران با استارتاپهای حوزۀ فینتک انجام شده است. روش: از ابزار مصاحبه و روش دادهبنیاد برای بهرهگیری از نظرات خبرگان استفاده شده است که شامل 14 نفر از خبرگان نظام بانکی و شرکتهای حوزه فینتک بودهاند. 31 شاخص در قالب شش عامل مؤثر بر همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک شناسایی و برمبنای آن، الگوی مفهومی پژوهش طراحی شد. سپس با استفاده از رویکرد فازی و نرمافزار متلب، همکاری راهبردی نظام بانکی با استارتاپهای فینتک با استفاده از نظرات 320 نفر از مدیران و متخصصان فعال در صنعت بانکداری و استارتاپهای حوزۀ فینتک ارزیابی شد یافتهها: نتایج نشان میدهد که مهمترین ابعاد مؤثر بر همکاری راهبردی نظام بانکی با استارتاپهای فینتک بهترتیبِ اهمیت عبارتنداز: موانع و مشکلات ورود به همکاریهای راهبردی، ابعاد و مؤلفههای برونسازمانی، عوامل تبیینکنندۀ همکاری بانکها و فینتکها، انواع سطوح همکاری بانکها و فینتکها، پیامدهای ورود به همکاریهای راهبردی، انگیزۀ بانکها و فینتکها در ورود به همکاری. سطح همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک در محدودۀ متوسط رو به بالا قرار دارد. باتوجهبه میزان خطای بهدستآمده و نبود پدیدۀ فراـانطباق در انفیس طراحیشده، الگوی مذکور اعتبار پذیرفتنی و قدرت بالایی برای پیشبینی دارد. نوآوری: این پژوهش نهتنها با آشکارسازی ابعاد مهم همکاری، بلکه با ارائۀ یک الگوی پیشبینی معتبر یاری میرساند. این پژوهش بهدلیلِ رویکرد جامع خود، ترکیب دیدگاههای متخصصان، شاخصهای گوناگون، و ابزارهای تحلیلی پیشرفته، بینشهای ارزشمندی را برای تقویت همکاری راهبردی میان نظام بانکی و استارتاپهای فینتک ارائه میدهد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استارتاپ؛ فینتک؛ همکاری راهبردی؛ نظام بانکی؛ سیستم استنتاج فازی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمهپیشرفتهای سریع در فناوری مالی[1]صنعت بانکداری جهان را متحول کرده است و نوآوریهای تحولآفرین[2]، الگویهای بانکداری سنتی را به چالش میکشد (Li et al., 2023). این محیط پویا و متحولکننده به همکاری راهبردی بین نظام بانکی و استارتاپهای فینتک برای مهار نقاط قوت مکمل آنها، اشتراک منابع و دستیابی به اهداف مشترک نیاز دارد (Jia et al., 2023). همکاری بین بانکها و استارتاپهای فینتک بهرههای فراوانی دارد که به رشد و نوآوری در اکوسیستم مالی کمک میکند. نخست، این همکاری امکان بهرهبرداری از نقاط قوت متمم یکدیگر را فراهم میکند و قدرت رقابتی طرفین را افزایش میدهد. بانکها با زیرساختها و پایگاه مشتری خود میتوانند به استارتاپهای فینتک دسترسی به شبکۀ گسترده، تخصص نظارتی و منابع مالی را ارائه کنند (Drasch et al., 2018). بهعلاوه، استارتاپهای فینتک با عرضۀ آگاهی فنی، نوآوریهای فناورانه، ایدههای تحولآفرین و ساختارشکن میتوانند تجهیزات بانکی را بهبود ببخشند، فرایندها را تسریع کنند و دسترسی آنها به نیازها و ترجیحات جدیدی از مشتری را گسترش دهند (Hu et al., 2019). با توسعۀ همکاری راهبردی، بانکها و استارتاپهای فینتک میتوانند بهصورتِ مشترک به نیازها و ترجیحات درحالتغییر مشتریان پاسخ دهند و امکان توسعۀ محصولات و خدمات مالی نوآورانه و سفارشی را فراهم کنند. درحالیکه پژوهشهای گستردهای دربارۀ فینتک و تأثیر آن بر بخش مالی انجام شده است، شکاف پژوهشی چشمگیری در درک و بررسی ابعاد و مؤلفههایی وجود دارد که بر همکاری راهبردی بین بانکها و استارتاپهای فینتک تأثیر میگذارد (Yang & Wang, 2022). ایران در جایگاه یک اقتصاد درحالتوسعه شاهد ظهور فینتک بهعنوانِ یک بخش جدید و امیدوارکننده بوده است. بااینحال، همکاری راهبردی بین نظام بانکی و استارتاپهای فینتک در ایران هنوز بهصورتِ نسبتاً ناشناخته باقی مانده است. در شرایط ایران درک پیچیدگیها و آثار همکاری راهبردی بین بانکها و استارتاپهای فینتک اهمیت بالایی دارد. باوجودِ حضور روزافزون استارتاپهای فینتک و ظرفیت آنها برای ایجاد نوآوری و تغییر در چشمانداز مالی، فقدان یک الگوی خوب طراحیشده که عوامل مؤثر بر همکاری راهبردی بین نظام بانکی و استارتاپهای فینتک در ایران را بهطوردقیق شناسایی کند، مشهود است. برای پاسخگویی به این شکاف پژوهشی و برطرفکردن نیازهای اساسی درراستای درک جامع و یکپارچه از پویاییهای همکاری راهبردی، این پژوهش با هدف تدوین الگویی جامع انجام شده است. الگویی که شامل ابعاد و مؤلفههای کلیدی شکلدهندۀ همکاری بین بانکها و استارتاپهای فینتک در ایران باشد. نگارنده در این پژوهش با بررسی ادبیات موجود، مصاحبههای عمیق و تحلیل مضمونِ اطلاعات ارائهشده توسط کارشناسان مربوط تلاش کرده است که چالشها و فرصتهای همکاری راهبردی بین بانکها و استارتاپهای فینتک در ایران بررسی کند. برایناساس، سؤال اصلی پژوهش این است که ابعاد و مؤلفههای کلیدیای که بر همکاری راهبردی بین نظام بانکی و استارتاپهای فینتک در ایران اثر میگذارد، چیست؟ انجام این پژوهش، به چند دلیل ضروری است. نخست، پتانسیل استفادهنشده و پویایی ناشناختۀ همکاری بین بانکها و استارتاپهای فینتک در ایران را روشن میکند و هر دو طرف را قادر میکند که از نقاط قوت یکدیگر استفاده کنند و رقابتپذیری خود را افزایش دهند. با توسعۀ یک الگوی جامع، این پژوهش چارچوب ارزشمندی را برای سیاستگذاران، قانونگذاران و ذینفعان صنعت در مسیر تسهیل و هدایت طرحهای همکاری راهبردی فراهم میکند. علاوهبراین، یافتههای این پژوهش به گفتمان گستردهتر دربارۀ نوآوری فینتک و پیامدهای آن برای اکوسیستم مالی ایران کمک میکند. نگارنده در این پژوهش با بررسی پیچیدگیهای همکاری راهبردی و شناسایی ابعاد و مؤلفههای حیاتی، زمینۀ همکاریهای کارآمدتر و مؤثرتر بین بانکها و استارتاپهای فینتک را فراهم میکند. درنهایت، اجرای موفقیتآمیز الگوهای همکاری راهبردی میتواند به نوآوری، بهبود خدمات مالی و ایجاد اکوسیستم پایداری منجر شود که هم بهنفع مشتریان و هم صنعت بانکداری در ایران باشد.
مبانی نظریفینتک یا فناوری مالی بهعنوانِ یک حوزۀ نوآورانه در صنعت مالی، توانسته است با استفاده از فناوریهای پیشرفته خدمات و محصولات مالی جدیدی ارائه دهد. این حوزه شامل برنامههای کاربردی متنوعی است که با استفاده از فناوری، اقداماتی مانند بانکداری تلفن همراه، پرداختهای دیجیتال، پلتفرمهای وامدهی، فناوری بلاکچین و مشاورۀ هوشمند[3] را فراهم میکند. فینتک همانند یک نیروی تحولآفرین و ساختارشکن در صنعت مالی ظهور کرده است. این حوزۀ قدرتمند الگوهای بانکداری سنتی را به چالش میکشد و راهحلهای جدیدی برای انجام تراکنشها و مدیریت فعالیتهای مالی معرفی میکند (Hu et al., 2019). نجفی و همکاران عوامل مؤثر بر تعامل بین بانکها و فناوریهای مالی مدرن را شناسایی و آنها را به ویژگیهای ذینفع، عوامل محیطی، عوامل سازمانی و عوامل مالی دستهبندی کردند (Najafi et al., 2020). استارتاپهای فینتک نقشی اساسی در نوآوریِ بخش مالی دارند. استارتاپهای این حوزه برای رفع نقصها و ناتوانیهای موجود در نظام بانکی، از فناوریهای نوین استفاده میکنند. هدف اصلی استارتاپهای فینتک ترکیب تخصص مالی با پیشرفتهای فناورانه است تا تجارب بهبودیافتهای را به مشتریان ارائه دهند، دسترسی مالی را بهبود بخشند و فرایندهای مالی را سادهسازی کنند. این فرایندها با استفاده از فناوری بهبود یافته و به مشتریان ارائه میشود (Franklin et al., 2022). استارتاپها همانند شرکتهای تجاری نوپا و تازهتأسیس شناخته میشوند که در محیطی پویا و درحالتغییر عمل میکنند و بیشتر تحتتأثیر نوآوری و رشد قرار میگیرند. یکی از ویژگیهای مشخص استارتاپها محدودیت منابع، نبودِ قطعیت بالا و تمرکز بر مقیاسپذیری است. استارتاپها معمولاً ایدهها و فناوریهای تحولآفرین و ساختارشکن را به بازار عرضه میکنند، هنجارهای صنعت را به چالش میکشند و راهحلهای جدیدی برای نیازهای مشتریان ارائه میدهند (Jinsong et al., 2022) استارتاپها در حوزۀ فینتک نقش مهمی در تقویت نوآوری و تغییر چشمانداز مالی دارند. آنها از فناوریهای نوظهوری مانند هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و تجزیهوتحلیل دادههای بزرگ بهره میبرند تا محصولات و خدمات مالی پیشرفتهای را توسعه دهند. استارتاپها با استفاده از چابکی و زمینهسازی مناسب، قدرت بهبود سریع در پاسخ به تغییرات بازار و ترجیحات مشتریان را دارند و فرصتهای منحصربهفردی برای همکاری با مؤسسات بانکی فراهم میکنند (Barz et al., 2023). اسدالله و همکاران نشان دادند که ظهور فینتکها و استارتاپهای مالی به تغییراتی در الگوی کسبوکار بانکداری الکترونیک منجر شده است (Asadollah et al., 2019). عوامل مهم مؤثر بر این الگو شامل ساختار مؤسسات مالی، تقسیمبندی مشتریان، توسعهدهندگان فناوریهای مالی و محیط کسبوکار است. ابعاد گوناگونی مانند خدمات ارائهشده، ساختار ارتباط با مشتری، مدیریت زیرساخت و جنبههای مالی در طراحی این الگو بسیار مهم هستند. بررسی پیامدهای این الگو نشان داد که بهبود در محیط کسبوکار، عملکرد سازمانی و رواج بانکداری مجازی بیشترین تأثیر را بر نتایج دارد. این پژوهش بر نیاز به یک دیدگاه چندبُعدی برای درک پدیدۀ پیچیده تأکید میکند و عوامل متعددی را در الگوی همکاری بین بانکها و فینتکها درنظر میگیرد. غلامی و همکاران با بررسی عوامل مؤثر بر پیادهسازی فینتک در صنعت بانکداری، راهکارهای جامعی برای رفع موانع و توسعۀ صنعت بانکداری ارائه کردند. یافتهها بر لزوم قانونیسازی و هماهنگسازی با قوانین بالادستی، توسعۀ زیرساختها و ابزارهای لازم برای اجرای راهبردیهای فینتک در بانکداری تأکید کرد (Gholami et al., 2023). همکاری راهبردی درزمینۀ نظام بانکی و استارتاپهای فینتک به همکاری متقابل و سودمند بین این دو نهاد اشاره دارد. هدف از این همکاری دستیابی به اهداف مشترک، بهرهبرداری از نقاط قوت مکمل هر دو طرف، بهاشتراکگذاری منابع و ادغام نیروها است. در این همکاری، بانکهای سنتی و استارتاپهای فینتک سعی میکنند با ترکیب زیرساخت و تخصص بانکداری سنتی با قابلیتها و نوآوریهای استارتاپهای فینتک، بهبود و توسعۀ خدمات خود را محقق کنند. برای بانکها، همکاری با استارتاپهای فینتک بهعنوانِ منابع جدید فناوری و دیدگاههای نو، امکان ارتقای خدمات، بهبود عملکرد عملیاتی و جذب مشتریان جدید را فراهم میکند (Jinsong et al., 2022). همکاری بین بانکها و فینتکها بهطرز چشمگیری بر ابعاد سازمانی بانکها اثر میگذارد. عواملی مانند جایگاه طرفین در روابط همکاری، تعامل در امور قراردادی، ظرفیت زیرساختی و فنی، عدالت درکشده در توزیع منافع، رویکرد به مسائل مالکیت معنوی و پیشبینی آیندۀ همکاری نقش تعیینکنندهای در انتخاب الگوی همکاری دارند (Chen et al., 2020). ازطرفِ دیگر، استارتاپهای فینتک میتوانند به پایگاه مشتریان و منابع مالی بانکها دسترسی پیدا و از این طریق به رشد و گسترش سریع آنها در بازار کمک کنند (Harasim, 2021). پژوهشگران و صنعت بانکی توجه زیادی به همکاری بین نظام بانکی و استارتاپهای فینتک بهعنوانِ یک جنبۀ مهم برای ادغام فناوری در صنعت مالی و توسعۀ خدمات مالی نوین، داشتهاند. مطالعات اخیر نشان میدهد که نوآوری مبتنی بر فناوری الگوهای کسبوکار سنتی را به چالش میکشد و از مؤسسات مستقر مانند بانکها میخواهد که بهسرعت با عصر دیجیتال سازگار شوند. بانکها بهویژه علاقهمند به بهرهمندی از نوآوری سریع هستند، بدون اینکه لزوماً در توسعۀ آن مشارکت داشته باشند؛ درحالیکه فینتکها به منابع و دانش نیاز دارند تا در بخش مالی بسیار تنظیمشده مقیاس شوند. علاوهبراین، در مواجهه با چالشهای نظارتی و نیاز به جلب اعتماد مشتریان بالقوه، شرکتهای جوان فینتک بهطور فزایندهای با بانکها ادغام میشوند تا از همافزایی استفاده کنند (Klus et al., 2019). طهماسبی آقبلاغی و همکاران (Tahmasebi Aghbelaghi et al., 2021) چارچوبی برای همکاری راهبردی بین نظام بانکداری خصوصی و فینتکها معرفی و تأکید کردند که موانع و ابهامات محیطی میتواند مبنای چنین همکاریهایی باشد. شرایط مؤثر برای همکاری شامل فرصتطلبی فینتک، رفتار دیجیتال، نیازسنجی مشتری، شناخت مشتری از فینتک، حفظ فضای رقابتی، پایبندی به اصول و قوانین مالی اسلامی و ارزشگذاری دقیق کسبوکار مشخص شد. عوامل درونی در نظام بانکداری خصوصی مؤثرترین عوامل مداخلهگر درنظر گرفته شدند. مطالعات نشان میدهد که همکاری بین بانکها و فینتکها براساسِ قابلیتها و مزایای هر یک از طرفین شکل میگیرد و به روشهای گوناگونی رخ میدهد (Shah Hosseini et al., 2022). درک پویایی فینتک و همکاری راهبردی در این حوزه، برای درک بهتر زمینه و اهمیت این موضوع ضروری است. با مهار همافزایی و تعامل بین بانکها و استارتاپهای فینتک، میتوان روابط مشترکی ایجاد کرد که به نوآوری، تقویت رشد و شکلدهی به آیندۀ خدمات مالی منجر میشود (Jia et al., 2023). بومر و ماکسین (Bomer & Maxin, 2018) با بررسی الگوی کسبوکار فینتکها نشان دادند که فینتکها ازطریقِ همکاری با بانکها در شبکههای صنعتی ادغام میشوند و از زیرساخت قوی بانکها برای نوآوری در محصولات و خدمات استفاده میکنند. در روابط تعاونی، فینتکها برای دسترسی به بازارهای عمدۀ مشتریان به حمایت بانکها وابسته هستند که به افزایش سود بهعنوانِ یک هدف ثانویه منجر میشود. با تحلیل انگیزههای فینتکها برای همکاری با مؤسسات مالی سنتی، این نتیجه به دست میآید که فینتکها میتوانند تحت انواع همکاری با بانک، محصولات را با اعتبار بیشتری بازاریابی کنند و به فروش برسانند. بنابراین، تعهد بانک به ایجاد رابطهای که به فینتکها امکان تولید محصولات جدید و عرضۀ آنها به بازارهای جدید را میدهد، بهطور چشمگیری بر تمایل فینتکها برای همکاری اثر میگذارد. در این زمینه، رفتار فرصتطلبانۀ بانک، احترام نگذاشتن به اهداف فینتک یا ارزیابی نادرست دانش فینتک توسط بانک بر همکاری تأثیر منفی میگذارد. در جستوجوی چشمانداز گستردۀ پژوهشها دربارۀ همکاری راهبردی بین نظام بانکی و استارتاپهای فینتک، شکاف پژوهشی بزرگی پدیدار میشود که نشاندهندۀ حوزۀ مهمی است که ادبیات موجود در آن کم است. باوجودِ مطالعات فراوانی که جنبههای گوناگون فینتک را بررسی میکند، نبودِ یک الگوی یکپارچه محسوس است. منظور از الگوی یکپارچه الگویی است که بهخوبی ابعاد و مؤلفههای چندوجهی مؤثر بر همکاری راهبردی بین بانکهای سنتی و استارتاپهای فینتک را شناسایی کند. پژوهشهای پیشین بینشهای ارزشمندی را دربارۀ جنبههای خاص این همکاری، مانند الگوهای گوناگون همکاری، عوامل اثرگذار و پیامدهای اتحادهای راهبردی ارائه کرده است. بااینحال، آنچه آشکار میشود، فقدان یک چارچوب متحدکننده است که این یافتههای متنوع را در یک کل منسجم ترکیب کند. نگارنده در این پژوهش تلاش میکند که با اتخاذ رویکردی جامع، پیچیدگیها و چالشهای ذاتی در همکاری بین بانکها و استارتاپهای فینتک را بهطور سیستماتیک بررسی و این خلأ حیاتی را پر کند. فقدان یک الگوی جامع چالشهایی را برای تدوین مؤثر راهبردها هم برای مؤسسات مالی و هم برای استارتاپهای فینتک با هدف مشارکت در همکاریهای موفق ایجاد میکند. بدون چارچوب راهنما، این نهادها ممکن است پیمایش در تفاوتهای ظریف همکاری را چالش برانگیز بدانند، که بهطور بالقوه به نتایج نامناسب و فرصتهای ازدسترفته برای نوآوری و رشد منجر میشود. بررسی این شکاف نهتنها برای پیشرفت دانش دانشگاهی در این زمینه ضروری است، بلکه برای دستاندرکاران صنعت، سیاستگذاران و سایر ذینفعانی که در پویایی و موفقیت بخشهای بانکداری و فینتک هستند نیز اهمیت عملی دارد.
روش پژوهشازآنجاکه نظریۀ زمینهیابی براساسِ روشی کاملاً استقرایی است، پژوهشگر بهجای آزمودن نظریههای موجود، خود به تدوین یک نظریه میپردازد؛ بنابراین، متغیرهای بررسیشده براساسِ چارچوب نظری و بر مبنای مقولهها شناسایی و اکتشاف میشوند. برای این منظور، در مرحلۀ اول با مرور ادبیات یک پرسشنامۀ نیمهساختاریافته برای مصاحبه با ۱۴ تن از خبرگان در حوزۀ نظام بانکی و شرکتهای فینتک تهیه شد. معیار انتخاب افرادداشتن حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد، برخورداری از دانش و تجربۀ مرتبط با موضوع و حداقل 10 سال سابقۀ فعالیت در حوزۀ بانکداری دیجیتال، مدیریت استارتاپها و شرکتهای فینتکی بوده است؛ بنابراین، نمونه برای انجام مصاحبه 14 تن از مدیران و کارشناسان نظام بانکی در حوزۀ بانکداری دیجیتال و شرکتهای حوزۀ فینتک انتخاب شد. این افراد تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترا دارند، اکثراً در پستهای مدیریتی مشغول به خدمت هستند و سابقههای بیش از 10 سال در صنعت بانکداری داشتند. در این مرحله، از روش نمونهبرداری گلولۀ برفی برای رسیدن به اشباع نظری استفاده شد. براساسِ اصل اشباع در حجم نمونه، تعداد نمونههای مصاحبهشونده مشخص شده است. مطابق با این اصل، پژوهشگر وقتی به نتیجه میرسد که ادامۀ مصاحبهها اطلاعات جدیدی را ارائه نمیدهد و تکرار اطلاعات قبلی است. در این حالت، جمعآوری اطلاعات متوقف میشود. از مصاحبۀ دوازدهم به بعد، تحلیل دادهها به کشف مفاهیم و مقولههای تازهای منجر نشد. بااینحال، برای تضمین حصول اشباع نظری، دو مصاحبۀ اضافی نیز انجام و دادههای مربوط به آنها تحلیل شد. بعد از استخراج ابعاد و مؤلفهها از مرور ادبیات و دانش خبرگان، با استفاده از نرمافزار ATLAS.ti یک پرسشنامه برای تدوین، اجرا و آزمون الگو طراحی شد. برای اعتبار علمی آن از روش روایی صوری و محتوایی استفاده و با محاسبۀ ضریب آلفای کرونباخ پایایی پرسشنامهها تأیید شد. با استفاده از نرمافزار Sample Power v3.0.1 و با مقدار آلفا برابر با 01/0 و توان آزمون 85/0 حجم نمونه به تعداد 291 نفر محاسبه شده است. پرسشنامۀ ساختهشده ازطریقِ پرسشنامۀ آنلاین و مکتوب بین 321 نفر (10 درصد بیشتر از میزان تخمینزدهشده) توزیع و درنهایت 320 پرسشنامۀ تکمیلشده جمعآوری شد. پرسششوندگان 320 تن از کارشناسان، مدیران و سیاستگذاران فعال در صنعت بانکداری و کسبوکارها و استارتاپهای حوزۀ فینتک با سابقۀ کار بیش از 10 سال در پستهای مدیریتی و دارای مدارک تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری بودند. این افراد بهصورتِ هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و از آنها درخواست شد که باتوجهبه دانش تجربی و تخصصی خود و با د نظر گرفتن تأثیرات ابعاد مذکور، میزان متغیر خروجی یا همان همکاری راهبردی نظام بانکی با استارتاپهای حوزۀ فینتک را تخمین بزنند و با علامتگذاری از بین مقادیر 0 تا 10 مشخص کنند. در این پژوهش برای طراحی قوانین استنتاجی از سیستم استنتاج فازی عصب ـ تطبیقی[4] یا انفیس استفاده شده است که براساسِ ترکیب قابلیت یادگیری شبکههای عصبی و عملکرد سیستمهای فازی عمل میکند (Abraham, 2005). بعد از جمعآوری پرسشنامهها، از سیستم استنتاج عصبی فازی با استفاده از نرمافزار MATLAB استفاده شد. اطلاعات جمعآوریشده از پرسشنامهها به سه دسته تقسیم شد: دادههای آموزش، امتحان و بررسی. دادههای آموزش برای الگوسازی سیستم هدف استفاده شد. دادههای امتحان و بررسی برای اعتبارسنجی الگوی طراحیشده به کار گرفته شد. سیستم استنتاج فازی ـ عصبی تطبیقی (انفیس) روشی مناسب برای حل مسائل غیرخطی است. این سیستم ترکیبی از روش استنتاج فازی و شبکۀ عصبی مصنوعی است که از مزایای هر دو روش بهره میبرد. انفیس یک الگوی جعبهسیاه است که بدون آگاهی یا با آگاهی کم از فرایند درونی سیستم، ورودیها را به خروجی تبدیل میکند. این ویژگی آن را مشابه روابط رگرسیونی میسازد، با این تفاوت که قابلیت انعطاف آن در تنظیم وزنها بیشتر است؛ بنابراین، انفیس همانند جایگزینی برای رگرسیونهای چندمتغیره نیز استفاده میشود. الگوی انفیس نسبتبه الگوی رگرسیونی دقت بالاتری دارد و در پیشبینی با دقت بالا با واقعیت هماهنگ است و بهعنوانِ ابزاری برتر برای پیشبینی معرفی میشود (Azar & Faraji, 2017). بهطورکلی، در فرایند استخراج یک سیستم فازی مبتنی بر داده، مجموعهای از دادهها از یک سامانه جمعآوری میشود که قصد الگوسازی آن وجود دارد. این مجموعۀ داده شامل یک متغیر خروجی و چندین متغیر ورودی است. فرایند با خوشهبندی متغیر خروجی آغاز میشود و سپس هر خوشه در فضای خروجی با استفاده از اصل گسترش فازی روی فضای متغیرهای ورودی گسترش مییابد. با استخراج تصویر هر یک از خوشههای توسعهیافته میتوان توابع عضویت را برای هر یک از متغیرهای ورودی نیز محاسبه کرد و ارتباط بین فضای متغیرهای ورودی و فضای متغیر خروجی را با استفاده از خوشههای متناظر نمایش داد. در مرحلۀ بعد، قواعد سیستم براساسِ روابط بین خوشههای متناظر به دست میآید و با ترکیب این قواعد پایگاه قواعد فازی شکل میگیرد؛ بنابراین، تعداد قواعد در این سیستم برابر با تعداد خوشههای متغیر خروجی است که در مرحلۀ اول با استفاده از تکنیک خوشهبندی به دست آمده بود. در ادامه، طراحی، پیادهسازی و اجرای سیستم فازی عصبی تطبیقی بررسی خواهد شد که موضوع این پژوهش است. یافتههادر این پژوهش با استفاده از کدگذاری نظریۀ دادهبنیاد، تلاش میشود با تحلیل دقیق دادهها، ابعاد و مؤلفههای مؤثر بر همکاریهای راهبردی بین نظام بانکی ایران و استارتآپهای حوزۀ فینتک شناسایی و دستهبندی شود. هر مصاحبه مثل یک گروه مقایسه درنظر گرفته شده است. مصاحبهشوندگان از بین خبرگانی انتخاب شدهاند که سابقه و تحصیلات کافی و تخصص و آگاهی لازم را دربارۀ موضوع پژوهش دارند. پس از انجام و مطالعۀ دوازده مصاحبۀ نخست در مرحلۀ کدگذاری باز، در چرخۀ اول تعداد 272 کد به دست آمد. مطالعۀ مصاحبهها نشان داد که برخی اطلاعات تکراری و مؤید مفاهیم و مقولهها وجود دارند؛ بنابراین، پژوهشگر به این نتیجه رسید که مرحلۀ اشباع نظری نزدیک است، اما برای جلوگیری از نادیده گرفتن برخی کدها و شاید روابط جدید و بهبود روایی پژوهش، دو مصاحبۀ اضافه نیز انجام شد. در مرحلۀ کدگذاری محوری مقولات حاصل از کدگذاری باز در یک نظم منطقی ترتیب داده شدند و ارتباط آنها با یکدیگر مشخص شد. بهعبارت دیگر، دادههای تحلیلشده در کدگذاری محوری به شیوهای جدید با یکدیگر مرتبط شدند. در این مرحله، 272 موضوع استخراج و در مرحلۀ کدگذاری باز تلفیق و ترکیب شد. درنهایت، پنج عامل اصلی به دست آمد. با انجام کدگذاری محوری 31 مقولۀ فرعی شناسایی و در قالب 6 مقولۀ اصلی گروهبندی شدند. در مرحلۀ بعد، با استفاده از کدگذاری انتخابی و براساسِ نتایج دو مرحلۀ قبلی، مقولۀ محوری براساسِ رویکرد خودظهور و بهشکلی سازماندهیشده به سایر مقولهها مرتبط شد. این روابط در چارچوب یک روایت ارائه شد. مقولههایی که بهبود و توسعۀ بیشتری نیاز داشتند، اصلاح شدند. در این مرحله، پژوهشگر به تحلیل عمیق دادهها پرداخت. پس از انجام دو مرحلۀ کدگذاری باز و محوری، شاخصهای پژوهش استخراج شدند و برای نهاییکردن عناوین و صحت آنها نظر خبرگان دوباره مدنظر قرار گرفت. درنهایت، 31 شاخص استخراج شد. شاخصهای مؤثر بر همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک در قالب شکل (1 ارائه شده است.
شکل (1) الگوی مفهومی استخراجشده از مرور ادبیات و مصاحبه با خبرگان Figure (1) Conceptual model extracted from literature review and interviews with experts انفیس اصلی شش ورودی (ابعاد) دارد: انگیزۀ بانکها و فینتکها در ورود به همکاری، عوامل تبیینکنندۀ همکاری بانکها و فینتکها، انواع سطوح همکاری بانکها و فینتکها، ابعاد و مؤلفههای برونسازمانی، موانع و مشکلات ورود به همکاریهای راهبردی، پیامدهای ورود به همکاریهای راهبردی و یک خروجی شامل همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک است. جدول (1) مؤلفۀ اصلی پژوهش (خروجی نهایی)، ابعاد و مؤلفههای مربوط به آنها (ورودی اولیه و میانی) را نشان میدهد. برایناساس، الگوی ریاضی مربوط در این پژوهش شامل یک انفیس اصلی برای همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک و شش انفیس فرعی متعلق به تجمیع اثرات هر یک از مؤلفهها بر ابعاد مربوط است. الگوی طراحیشده 15 قاعدۀ استنتاجی دارد که دارای شش ورودی (ابعاد ششگانه) و خروجی همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک است. جدول (1) مؤلفۀ اصلی، ابعاد و مؤلفهها Table (1) Main component, dimensions and components
سیستمهای انفیس باید تابعی مشتقپذیر باشند. در بیشتر پژوهشهای مشابه مانند ذوالفقاری و همکاران (Zolfaghari et al., 2022) از توابع گوسی[5] (بهعنوانِ توابع عضویت در سیستمهای استنتاج فازی انطباقپذیر مبتنی بر شبکه) استفاده شده است. در این پژوهش نیز از همین دسته توابع گوسی بهره گرفته شده است. این دسته از توابع بهدلیلِ قابلیت باز و بستهشدن و با تغییر پارامتر σ (انحراف معیار) قادرند مقادیر بیشتری را پوشش دهند. Gussian (x, , c) =e × p (-(x-c/)2) در این رابطه c نماد مرکز تقارن و پارامتر σ مشخصکنندۀ درجۀ بازشدگی تابع است. تابع گوسی منحنی پیوسته دارد و پارامترهای آن را میتوان با ویژگیهای متغیرهای زبانی تنظیم کرد. بازۀ تغییرات برای متغیرهای ورودی و خروجی نیز در بازۀ 0 تا 10 تعریف شده است. شکل (2) تابع عضویت اولیه برای متغیرهای زبانی ورودیها و خروجی سیستم استنتاج عصبی فازی تطبیقی همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک و زیرسیستمهای آن را نشان میدهد.
شکل (2) تابع عضویت اولیه برای ارزیابی همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک Figure (2) Initial membership function for evaluating the strategic cooperation of the banking system and fintech startups برای بهدستآوردن پارامترهای تابع عضویت در فرایند آموزش، از دو روش پسانتشار[6] و ترکیبی[7] استفاده شد. در روش پسانتشار پس از محاسبۀ خطا[8] و انجام بازگشت به عقب، خطا بهسمتِ ورودیها (روی پارامترها) منتشر میشود و سپس با استفاده از الگوریتم کاهش گرادیان خطا، پارامترها تصحیح میشوند (همانند روش پسانتشار خطا در شبکههای عصبی). بهاینترتیب، با ترکیب این دو روش میتوان به یک روش آموزشی ترکیبی و بهینه دست پیدا کرد که در این پژوهش از آن استفاده شده است. محدودۀ تغییرات خطا[9] با اندازۀ خطا رابطۀ مستقیم دارد و برای تعیین یک معیار برای توقف آموزش استفاده میشود. انفیسهای طراحیشده با 30 دوره[10] آموزش به میزان پذیرفتنیای از خطا دست یافتند. جدول (2) میزان این خطا را در انفیس اصلی و انفیسهای فرعی پس از 30 دوره آموزش نشان میدهد.
جدول (2) میزان خطا در انفیس طراحیشده Table (2) The amount of error in the designed ANFIS
همانطورکه مشاهده میشود، میانگین خطای محاسبهشده در مرحلۀ آموزش الگو برابر با 10-8× 7/7 است؛ بنابراین، این الگو اعتبار بالا و پذیرفتنیای دارد. بعد از اجرای انفیسهای فرعی، خروجی آنها بهعنوانِ ورودی انفیس اصلی برای ارزیابی ابعاد مؤثر بر همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک استفاده شده است. جدول (3)، مقادیر این ورودیها و خروجی را در الگوی اصلی نشان میدهد و شکل (3)، پایگاه قواعد انفیس اصلی را نمایش میدهد. جدول (3) مقادیر ورودی و خروجی انفیس همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک Table (3) ANFIS input and output values of the strategic cooperation of the banking system and fintech startups
شکل (3) پایگاه قواعد همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک Figure (3) Database of strategic cooperation rules of the banking system and fintech startups
همانطورکه مشاهده میشود، سطح همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک مقدار 06/7 ارزیابی شده است که در وضعیت خوبی قرار دارد. در اینجا نکتۀ مهم این است که بُعد «موانع و مشکلات ورود به همکاریهای راهبردی» طبق جدول (3) عدد 9/6 را به خود اختصاص داده و وضعیت خوبی هم در میان ورودیها داشته است. ازطرفِ دیگر، بُعد «انگیزۀ بانکها و فینتکها در ورود به همکاری» عدد 6 را به خود اختصاص داده که کمترین مقدار را در میان ورودیها داشته است. قبل از پیادهسازی و اجرای سیستم در پژوهش مدنظر، ابتدا صحت الگوی ریاضی سنجیده شد. اعتبارسنجی الگو، قابلیت اعتماد و کاربردیبودن آن را افزایش میدهد. به این منظور، از دو روش برای اعتبارسنجی استفاده شد: امتحان و بررسی مجموعۀ دادهها و آزمون شرایط حدی. برای اعتبارسنجی از دادههای امتحانی استفاده میشود تا توانایی تعمیمدادن سیستم استنتاج فازی طراحیشده را بسنجد. برای کنترل مسئلۀ فراانطباقی[11]، از آخرین دستۀ دادهها (دادههای بررسی) استفاده شده است. در این پژوهش عملکرد انفیس طراحیشده بررسی شده است. شکل (4) و شکل (5) هماهنگی بین دادههای آموزش و بررسی را بهوضوح نشان میدهند.
شکل (4) نمودار مقایسۀ بین خروجی انفیس و دادههای آموزش Figure (4) Comparison chart between ANFIS output and training data
شکل (5) نمودار مقایسۀ بین خروجی انفیس و دادههای بررسی Figure (5) Comparison chart between ANFIS output and checking data
در شکل (4)، علامت «•» نشاندهندۀ خروجی انفیس و علامت «*» نشاندهندۀ دادههای امتحانی با میانگین خطای محاسبۀ 10-8× 7/7 است. در شکل (5)، علامت «•» نشاندهندۀ خروجی سیستم و علامت «*» نشاندهندۀ دادههای بررسی است که تقریباً باهم مطابقت دارند. این اتفاق نشاندهندۀ نبودِ پدیدۀ فراانطباق در انفیس طراحیشده است؛ بهعبارت دیگر، الگوی بهدستآمده برای موضوع پژوهش قدرت زیادی در پیشبینی دارد و میتوان برای الگوسازی و تعمیمدادن از آن استفاده کرد. در این آزمون، مقادیر متغیرهای ورودی انفیس اصلی در حالتهای حدی گوناگون، یعنی با مقادیر بسیار زیاد و بسیار کم، تغییر داده و عملکرد الگو درمقابلِ این تغییرات بررسی شده است. هدف این آزمون، اثبات صحت و تأیید رفتار مناسب و مطمئن (پایایی) الگوی ریاضی حاصلشده درمقابلِ تغییرات مقادیر دادههای ورودی است. همانطورکه در جدول (4) نشان داده شده است، الگو درمقابلِ تغییرات متغیرهای ورودی از مقدار بسیار کم (۰) تا بسیار زیاد (۱۰) رفتاری کاملاً منطقی ارائه میدهد. این آزمون برای هر شش انفیس فرعی نیز اجرا شده است و تمامی آنها رفتاری منطقی نسبتبه مقادیر حدی ورودیها را نشان میدهند. چنین رفتاری نشاندهندۀ اعتبار الگوی طراحیشده است. جدول (4) تأثیر تغییرات همزمان ورودیها بر خروجی Table (4) The effect of simultaneous changes in inputs on output
برای بررسی میزان تغییرات خروجی درمقابلِ تغییرات ورودی، میتوان دو ورودی را با حداکثر تأثیر و حداقل تأثیر بر خروجی انتخاب و تأثیر تغییرات آنها را بر خروجی بررسی کرد. برای این منظور، ورودی مربوط به «موانع و مشکلات ورود به همکاریهای راهبردی» بهعنوانِ بُعدی انتخاب شده است که بیشترین تأثیر را بر خروجی دارد. مقدار آن یک واحد افزایش داده میشود. نتیجۀ این تغییر در جدول (5) نشان داده شده است. جدول (5) میزان تغییر خروجی در ازای تغییر بُعد موانع و مشکلات ورود به همکاریهای راهبردی (SCB) Table (5) The amount of change in output in exchange for the change of SCB
با ثابت نگهداشتن تمامی ابعاد، ورودی مربوط به «انگیزۀ بانکها و فینتکها در ورود به همکاری» یک واحد کاهش داده شده است. در این حالت، تغییرات خروجی بررسی میشود. نتایج این تغییر در جدول (6) ارائه شده است. جدول (6) میزان تغییر خروجی در ازای تغییر بُعد انگیزۀ بانکها و فینتکها در ورود به همکاری (SCM) Table (6) The amount of change in output in exchange for the change of SCM
باتوجهبه تغییرات بهدستآمده، مشاهده میشود که خروجی درمقابلِ تغییر بُعد «موانع و مشکلات ورود به همکاریهای راهبردی» به میزان 19/0 و درمقابلِ همین میزان تغییر در بُعد «انگیزۀ بانکها و فینتکها در ورود به همکاری» 18/0 تغییر میکند. همچنین، باتوجهبه تغییرات بهدستآمده، اثربخشی بیشتر متغیر موانع و مشکلات ورود به همکاریهای راهبردی (SCB) همچنان تأییدشدنی است و میتوان گفت که این الگو نسبتبه تغییرات حاصل حساس نیست. جدول (7)، رتبهبندی ابعاد ششگانۀ پژوهش را از حیث مقدار تأثیر بر خروجی نشان میدهد. جدول (7) میزان تأثیر ورودیها بر خروجی Table (7) The impact of inputs on output
همانطورکه نتایج نشان میدهد، باتوجهبه گزارش جدول (7)، بُعد «موانع و مشکلات ورود به همکاریهای راهبردی» با اخذ رتبۀ اول و میزان تغییر 39/0 در مقدار خروجی بااهمیتترین متغیر در میان ابعاد مؤثر بر همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک است. پس از آن، بهترتیب بُعد «ابعاد و مؤلفههای برونسازمانی» و «عوامل تبیینکنندۀ همکاری بانکها و فینتکها» بیشترین تأثیر را بر خروجی دارند. در این میان، رتبۀ آخر را بُعد «انگیزۀ بانکها و فینتکها در ورود به همکاری» با میزان تغییر 16/0 در مقدار خروجی به خود اختصاص داده است.
نتیجهگیری و پیشنهادهابا پیشرفت سریع فناوری و نیاز به نوآوری در بخش مالی، درک عوامل و ابعادی اهمیت زیادی دارد که به همکاریهای موفق میان نظام بانکی ایران و استارتاپهای فینتک کمک میکنند. این پژوهش با هدف ارائۀ الگوی پیشبینی و ارزیابی همکاری راهبردی بین نظام بانکی ایران و استارتاپهای فینتک انجام شد. الگوی مفهومی پژوهش بر اساسِ رویکرد دادهبنیاد طراحی شده است. بر این مبنا 31 شاخص یا مؤلفه در قالب 6 مقولۀ کلان طبقهبندی شدهاند که ابعاد گوناگون مرتبط با همکاری راهبردی را نشان میدهد. نتایج تحلیل حاکی از آن است که ابعادی که بیشترین تأثیر را بر همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک دارند، بهترتیبِ اهمیت عبارتاند از: موانع و مشکلات ورود به همکاری راهبردی، ابعاد و مؤلفههای برونسازمانی، عوامل تبیینکنندۀ همکاری بین بانکها و فینتکها، انواع سطوح همکاری بین بانکها و فینتکها، پیامدهای ورود به همکاری راهبردی و انگیزۀ بانکها و فینتکها برای همکاری. این موضوع نشان میدهد که اولویتدادن به موانع و مشکلات شناساییشده در ورود به همکاریهای راهبردی بسیار مهم است. ازطرفِ دیگر، این موضوع شامل مقابله با محدودیتهای فناورانه و زیرساختی، غلبه بر موانع اقتصادی و تجاری، سادهسازی فرایندها، رسیدگی به چالشهای امنیتی و عبور از موانع قانونی است. پرداختن به این مسائل میتواند به طور چشمگیری شانس همکاریهای موفق را افزایش دهد. شناخت اهمیت ابعاد و مؤلفههای برونسازمانی ضروری است. باید به عوامل محیطی و ملی، تأثیرات بینالمللی، قوانین مربوط، نهادهای نظارتی، سیاستهای دولتی و نقش اتحادیهها و سندیکاهای بانکی توجه شود. گنجاندن این پویاییهای خارجی در تصمیمگیری راهبردی و تلاشهای همکاری میتواند رویکرد جامعتر و مؤثرتری ارائه دهد. علاوهبراین، تأکید بر عوامل تبیین کننده همکاری بین بانکها و فینتکها بسیار مهم است. تحول دیجیتال، زیرساختهای علم و فناوری، عوامل سازمانی و ساختاری، جنبههای فرهنگی، سمتهای مدیریتی، مکانیسمهای اعتمادسازی و ملاحظات قانونی باید به دقت تحلیل و در راهبردهای همکاری ادغام شوند. پرورش محیطی که انگیزه همکاری را با در نظر گرفتن توسعه بازار، جنبههای مالی و انگیزههای نوآورانه تشویق میکند، ضروری است. شناسایی و همسوکردن سطوح همکاری، از جمله سطوح همکاری رایج، همکاری راهبردی، و همکاریهای راهبردی انعطافپذیر و پویا، میتواند به ایجاد انتظارات روشن و بهینهسازی نتایج کمک کند. ارزیابی سطح همکاری راهبردی نظام بانکی و استارتاپهای فینتک امتیاز 06/7 را به دست آورد که بیانگر سطح متوسط به بالای عملکرد است. این موضوع نشان میدهد که نظام بانکی و استارتاپهای فینتک در اجرای شیوههای نوآورانه سرمایهگذاری برای همکاریهای راهبردی نسبتاً موفق بودهاند. ابعاد شناسایی شده در این پژوهش، چارچوبی را برای سازمانها فراهم میکند تا راهبردهای مؤثری در زمینه نوآوری مالی ایجاد کنند و محیطی مساعد برای همکاری پایدار بین نظام بانکی و استارتاپهای فینتک ایجاد کنند. براساسِ یافتهها، در ادامه پیشنهادهایی برای سیاستگذاران، نهادهای نظارتی، مدیران اجرایی در نظام بانکی و رهبران استارتاپهای فینتک ارائه شده است تا با اجرای این پیشنهادها، همکاریهای راهبردی بین نظام بانکی و استارتاپهای فینتک را تقویت کنند و نوآوری را پیش ببرند و اکوسیستم مالی کلی را بهینه کنند. پیشنهاد میشود سیاستگذاران، مدیران بانکی و رهبران فینتک ذهنیت مشارکتی را ترویج دهند، ارتباطات باز و اشتراک دانش بین دو بخش را تقویت کنند و بسترهایی برای تعامل و همکاری منظم برای تسهیل تبادل نظر و تخصص ایجاد کنند. سیاستگذاران و مدیران بانکی باید فعالانه به دنبال فرصتهایی برای مشارکت راهبردی بین بانک ها و استارتاپهای فینتک باشند. چارچوبها و توافقنامههای شفافی را ایجاد کنند که اهداف مشترک را مشخص میکند و همکاری مؤثر در پروژههای مشترک و سرمایهگذاریهای نوآورانه را تسهیل میکند. سیاستگذاران و رهبران بانکی باید بر اهمیت تحول دیجیتال در نظام بانکی تأکید کنند و استارتاپهای فینتک را تشویق کنند تا راهحلهای فناورانه نوآورانه ارائه دهند. لازم است در فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی، بلاکچین و تجزیه و تحلیل دادهها برای افزایش کارایی عملیاتی، تجربه مشتری و ارائه محصول/خدمت نوآورانه سرمایهگذاری صورت گیرد و منابع لازم تخصیص داده شود. سیاستگذاران و نهادهای نظارتی نقش مهمی در ایجاد یک محیط حمایتی برای همکاری دارند. پیشنهاد میشود چارچوبهای انعطافپذیری برای نظارت توسعه داده شود که همزمان مشوق فناوریهای نوظهور باشد و در عین حال، حمایت مصرفکننده را نیز تضمین کند. مدیران بانکی و رهبران فینتک باید استعدادیابی و توسعه را در اولویت قرار دهند. پیشنهاد میشود تبادل دانش و همکاری بین نظام بانکی و استارتاپهای فینتک مورد تشویق قرار گیرد و در برنامههای آموزشی برای تقویت مهارتهای مرتبط با امور مالی دیجیتال، فناوری و کارآفرینی سرمایهگذاری لازم انجام شود. سیاستگذاران، مدیران بانکی و رهبران فینتک باید در توسعه محصولات و خدمات مشتری محور همکاری کنند. نقاط قوت استارتاپهای فینتک در چابکی و نوآوری برای افزایش توانایی نظام بانکی در ارائه راهحلهای شخصی، راحت و کاربرپسند مورد استفاده قرار گیرد. سیاستگذاران، نهادهای نظارتی و مدیران اجرایی بانکی باید مکانیسمهایی را برای نظارت و ارزیابی پیشرفت و تأثیر طرحهای همکاری راهبردی ایجاد کنند. به طور منظم اثربخشی مشارکتها ارزیابی شود و راهبردها براساسِ یافتهها تطبیق داده شود تا در مورد موفقیت بلندمدت اطمینان حاصل شود. به سیاستگذاران پیشنهاد میشود تا رهبران بانکی، مدیران فینتک و ذینفعان مربوط را تشویق کنند تا در اشتراک دانش و همکاری صنعت شرکت داشته باشند. لازم است از ابتکارات، کنسرسیومها و انجمنهایی حمایت شود که تبادل بهترین شیوهها و بینشها را برای رشد و پیشرفت جمعی تسهیل میکنند. با بررسی این پیشنهادها سیاستگذاران، نهادهای نظارتی، مدیران بانکی و رهبران فینتک میتوانند محیطی مناسب برای همکاری راهبردی مؤثر، تقویت نوآوری و ایجاد نتایج مثبت برای نظام بانکی و استارتاپهای فینتک ایجاد کنند که درنهایت بهنفع مشتریان و کل صنعت مالی خواهد بود. درحالیکه این پژوهش بینشهای ارزشمندی را ارائه میدهد، مهم است که محدودیتهای آن نیز پذیرفته شود. این پژوهش بر زمینۀ خاص نظام بانکی و استارتاپهای فینتک در ایران متمرکز بوده است و تعمیمپذیری یافتهها را به سایر مناطق و صنایع محدود میکند. در پژوهشهای آتی لازم است زمینههای متنوعی برای افزایش درک پویایی همکاری راهبردی بررسی شود تا یافتههای این پژوهش را تأیید کند و گسترش دهد. علاوهبراین، پژوهش بر دادههای جمعآوریشده ازطریقِ پرسشنامه و مصاحبه تکیه کرده است که ممکن است در معرض سوگیریهای ذاتی باشد. بهکارگیری روشهای ترکیبی برای جمعآوری دادهها میتواند قابلیت اطمینان و اعتبار تلاشهای پژوهشی آینده را افزایش دهد. درنهایت، باتوجهبه ماهیت پویای بخشهای بانکداری و فینتک، نظارت و پژوهش مستمر برای همگامشدن با روندها و چالشهای نوظهور ضروری است. ادامۀ پژوهش در این زمینه برای گسترش دانش، کشف ابعاد جدید و انطباق با پویاییهای صنعت درحالتوسعه تشویق میشود.
[1] fintech [2] disruptive [3] robo-advisors [4] Adaptive Neuro-Fuzzy Inference System (ANFIS) [5] Gussian [6] Back Propa [7] Hybrid [8] Error [9] Error Tolerance [10] EPOCH [11] Over Fitting | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آذر، عادل، و فرجی، حجت (1395). علم مدیریت فازی. انتشارات کتاب مهربان.
اسدالله، مهسا، ثانویفرد، رسول، و حمیدیزاده، علی (1398). الگوی کسبوکار بانکداری الکترونیک مبتنی بر ظهور فینتکها و استارتاپهای مالی. فصلنامه مدیریت توسعه فناوری، 7(2)، 195-248. https://doi.org/10.22104/jtdm.2019.3508.2214
ذوالفقاری، روحاله، تشکری، نسیمه، و ارم، اصغر (1401). طراحی مدل تعیین تضامین جهت تأمین مالی طرحها و شرکتهای کوچک و متوسط (SME) فناور با استفاده از مدل فازی-عصبی. تحقیقات مالی، 24(3)، 453-479. https://doi.org/10.22059/frj.2022.313263.1007094
شاهحسینی، محمدعلی، کیماسی، مسعود، شامی زنجانی، مهدی، و حقیقیخواه، مریم (1401). شناسایی عوامل مؤثر بر همکاری بانکها و فینتکها با استفاده از مرور نظاممند ادبیات علمی. مدیریت بازرگانی، 14(2)، 199-227. https://doi.org/10.22059/jibm.2022.328496.4191
طهماسبی آقبلاغی، داریوش، سلطانی، مرتضی، شهبازی، میثم، و اوضاعی، افسانه (1400). ارائه چارچوب همکاری راهبردی بین نظام بانکی خصوصی و فینتکها در ایران. فصلنامه مدیریت توسعه فناوری، 9(1)، 41- 66. https://doi.org/10.22104/jtdm.2021.4781.2761
نجفی، فریبا، ایراندوست، منصور، سلطانپناه، هیرش، و شیخاحمدی، امیر (1399). شناسایی و رتبهبندی عوامل مؤثر بر تعامل بانکها و فناوریهای نوین مالی (فینتکها) با رویکرد ترکیبی. مدیریت نوآوری، 9(3)، 171-196. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 242 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 195 |