تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,646 |
تعداد مقالات | 13,382 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,121,546 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,064,243 |
محیط رسوبی دیرینه، چینهنگاری توالیها و ژئوشیمی عنصری سازند تلهزنگ در جنوب خاوری پهنۀ لرستان، تاقدیس ریت | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های چینه نگاری و رسوب شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 39، شماره 2 - شماره پیاپی 91، تیر 1402، صفحه 81-98 اصل مقاله (2.1 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jssr.2023.138826.1267 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ایرج مغفوری مقدم* 1؛ مصطفی صداقت نیا2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار گروه زمینشناسی، دانشکدۀ علوم زمین، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناسیارشد گروه زمینشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نهشتههای کربناتۀ سازند تلهزنگ بهطور وسیعی در بخشهای جنوب خاوری تا شمالی پهنۀ لرستان گسترش دارند. ضخامت سازند تلهزنگ در تاقدیس ریت5/84 متر است و بهطور همشیب روی سازند امیران و با ناپیوستگی فرسایشی زیر سازند کشکان قرار میگیرد. مطالعات صحرایی و پتروگرافی به شناسایی 7 ریزرخسارۀ مربوط به 4 کمربند رخسارهای پهنۀ جزرومدی، لاگون، سد و دریای باز در نهشتههای سازند تلهزنگ در این برش منجر شد که مربوط به بخشهای رمپ داخلی تا رمپ میانیاند. مطالعات چینهنگاری توالیها به شناسایی یک توالی رسوبی ردۀ سوم و دسته رخسارههای TST و HST منجر شد که معادل آخرین بالاآمدگی جهانی سطح آب دریاها در اواخر پالئوسن (تانتین) است. شواهد ژئوشیمی عنصری بیانگر یک سیستم دیاژنزی بسته تا کمی باز بهصورت ضعیف، با تبادل آب به سنگ پایین برای کربناتهای سازند تلهزنگ است. سیستم دیاژنزی به نسبت کمی باز در این سازند، بهدلیل تأثیر سیالات جوی در ناپیوستگی فرسایشی در مرز دو سازند تلهزنگ و کشکان است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سازند تلهزنگ؛ زمینشیمی؛ محیط رسوبی؛ توالی رسوبی؛ پهنۀ لرستان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه در اواخر پالئوسن و در یک دورۀ بسیار کوتاه (حدود 4 تا 5 میلیون سال)، دمای زمین 5 تا 8 درجۀ سانتیگراد افزایش یافت (Zachos et al. 2001). این تغییرات اقلیمی همزمان با تشدید فعالیتهای تکتونیکی بود که به بازشدگی اقیانوس اطلس شمالی (Courtillot and Renne 2003) و افزایش نیروهای فشاری در بخشهای وسیعی از قلمروی تتیس، بهویژه حوضۀ زاگرس (Alavi 2004) اشاره میشود. این تحولات تأثیرات مهمی در روند فرگشتی حوضههای رسوبی، بهویژه پلتفرمهای کربناته داشته است (Scheibner and Speizer 2008). نهشتههای نریتیک پالئوسن- ائوسن در بخشهای حاشیۀ شمالی و جنوب خاوری پهنۀ لرستان، سازند تلهزنگ نام دارد که بهسوی مرکز این پهنه به مارنهای عمیق سازند پابده تبدیل میشود (James and Wynd 1965). برای اولین بار (1965)James and Wynd سازند تلهزنگ را براساس محتویات روزنداران کفزی بزرگ، به سه زون زیستی تفکیک کردند:
این زونهای زیستی بر مبنای شناسایی روزنداران کفزی بزرگ در حد جنس معرفی شده بودند و لایههای سازند تلهزنگ را در حد زیرسری/اپوک تفکیک میکردند. مطالعات بعدی براساس این زونهای زیستی استوار بود که به این موارد اشاره میشود (et al. 2008 Maghfouri). بدیهی است مقایسۀ تغییرات محیط رسوبی و چینهنگاری توالیهای سازند تلهزنگ با حوادث جهانی، بهویژه فرگشت پلتفرمهای تتیس با این دقت و تعیین سن مشکلاتی دارد. از چندین سال قبل، استفاده از زونهای زیستی پالئوژن (Shallow benthic zone = SBZ) حوضۀ مدیترانه (معرفیشده بهوسیلۀ Serra-Kiel et al. 1998 ) در مطالعات زیست چینهنگاری سازند تلهزنگ شروع شد (Bagherpour and Vaziri 2012). با معرفی این زونهای زیستی، نهشتههای سازند تلهزنگ به آشکوب و حتی زیر آشکوب تفکیک شدند و به این وسیله امکان مقایسۀ شرایط بومشناسی دیرینه و محیط دیرینۀ آنها با حوادث جهانی فراهم شد (مانند Zohdi and Adabi 2008 در جنوب لرستان و Shalavand et al. 2020 در جنوب کرمانشاه). مطالعات اخیر نشان میدهد تغییرات رخسارههای سازند تلهزنگ، متأثر از دو عامل مهم است: یکی تغییرات جهانی و بهویژه فرگشت پلتفرمهای کربناتۀ تتیس (Scheibner and Speizer 2008) و دیگری موقعیت برش مورد سازند تلهزنگ در پهنۀ لرستان، بهطوری که سن این سازند از سمت شمال خاور بهسوی جنوب باختر پهنۀ لرستان جوانتر میشود (Jafarizadeh et al. 2023) و حاصل آن، تغییرات شدید محتویات زیستی و شرایط بومشناسی دیرینۀ این سازند در مناطق مختلف است؛ بنابراین به نظر میرسد بررسی سازند تلهزنگ در تاقدیسهای مختلف پهنۀ لرستان، نقش بسزایی در روشنترشدن روند فرگشت این پهنه دارد. در پژوهش حاضر، محیط رسوبی و چینهنگاری توالیهای این سازند از دیدگاه رسوبشناسی و ژئوشیمی عنصری سازند تلهزنگ در تاقدیس ریت بررسی شده است. مطالعۀ زیست چینهنگاری سازند تلهزنگ در این تاقدیس را (Zakerzadeh et al. 2023) انجام داده است که نتایج آن مبنای تعیین سن سازند تلهزنگ در مطالعۀ حاضر است.
روش مطالعه تعداد 60 نمونه سنگ بهصورت دستنخورده و غیر هوازده برداشت و پس از انتقال به دانشگاه لرستان، از این نمونهها مقاطع نازک پتروگرافی برای شناسایی ریزرخسارهها تهیه شد. شناسایی و تفسیر ریزرخسارهها به روش (Flügel 2010) و (Wilson 1975) انجام گرفته است. از میان بخشهای میکرایتی (به دور از هرگونه هوازدگی، شکستگی، رگه، درزه و شکاف)،20 نمونه و به مقدار 50 گرم انتخاب و پس از پودرکردن آنها در آزمایشگاه مرکزی شمارۀ 1 دانشگاه لرستان، آنالیز عنصری (EDX) شد. عناصر اصلی (Ca, Mg) برحسب درصد و عناصر (Sr, Mn, Fe, Na) براساس پیپیام اندازهگیری شدهاند. دقت آنالیزها برای عناصر اصلی، 5/0درصد و برای عناصر فرعی، 5± پیپیام بوده است. بهمنظور تعیین ترکیب کانیشناسی اولیۀ کربناتهای سازند تلهزنگ در برش مطالعهشده، از عناصر اصلی Ca و Mg و عناصر فرعی ,Fe ,Sr Na و Mn و بهجهت مقایسۀ آنها با محدودههای معرفیشدۀ پژوهشگران مختلف، برای کانیشناسی اولیۀ کربناتها استفاده شده است (Milliman 1974; Adabi and Rao 1991; Rao 1991; Adabi and Asadi-Mehmandosti 2008; Adabi et al. 2010, 2016 ). همچنین برای تشخیص کانی کلسیت، از دولومیت و نوع دلومیتها (آهندار و بدون آهن) استفاده شده و رنگآمیزی مقاطع بهوسیلۀ آلیزارین قرمر و فروسیانید پتاسیم انجام گرفته است. ترکیب عنصری و ایزوتوپی سنگهای رسوبی بهوسیلۀ عوامل گوناگونی همچون سنگشناسی، محیطهای دیاژنری و همچنین سیالات پس از رسوبگذاری و ... کنترل میشود (Hood et al. 2018). در طی دیاژنز، کانیشناسی و ترکیب سنگهای کربناته پایدارتر و کانیهای ناپایدار به فرمهای پایدار تبدیل میشوند. به همین دلیل شناسایی دقیق فرایندها و محیطهای دیاژنزی کربناتها، صرفاً براساس مطالعات پتروگرافی دقیق نخواهد بود (Lan et al. 2020)؛ بنابراین شناسایی صحیح ماهیت سیالات و فرایندهای دیاژنزی با استفاده از آنالیزهای ژئوشیمی و تعیین عناصر اصلی و فرعی و مطالعات ایزوتوپی، ضروری به نظر میرسد (Hoseinabad et al. 2016). بر این اساس در مطالعۀ حاضر، از روشهای ژئوشیمی عنصری (استفاده از عناصر اصلی و فرعی موجود در نمونههای کربناته) و مطالعات پتروگرافی برای تعیین محیط رسوبی و نوع توالی رسوبی سازند تلهزنگ استفاده شده است.
زمینشناسی منطقۀ مطالعهشده برش مطالعهشده در 63 کیلومتری جنوب باختری شهرستان خرمآباد بهسمت شهرستان اندیمشک و در مسیر آزادراه خرمآباد- پل زال و در 8 کیلومتری شمال روستای کرکی واقع شده است. برش مدنظر مختصات جغرافیایی طول خاوری " 48◦ 14' 23 و عرض شمالی 33◦ 04' 11" دارد (شکل1) . منطقۀ مطالعهشده در بخش چینخوردۀ حوضۀ زاگرس و در پهنۀ لرستان در یال شمالی تاقدیس ریت واقع شده است. در حوضۀ زاگرس در طی پالئوسن پسین تا ائوسن، رسوبات در یک حوضۀ پیشگودال باقیمانده در امتداد حاشیۀ شرقی صفحۀ عربی نهشته شدهاند (Alavi 2004). در طی ائوسن، گسترش حوضۀ پیشگودال کاهش یافته است و با تشدید و فشارهای تکتونیکی، تهنشینی کربناتها متوقف شده و جای خود را به سیلیسی- آواریهای سازند کشکان داده است (Motei 1993).
شکل1- راههای دسترسی به برش مطالعهشده Fig 1- Road map to the studied section
رسوبات سازند آهکی تلهزنگ در برش چینهشناسی ریت، 5/84 متر ضخامت دارد. مرز زیرین آن با رسوبات شیلی و ماسهسنگی خاکستری تیرهرنگ سازند امیران بهصورت همشیب و مرز بالایی آن با سازند آواری کشکان ناپیوسته است (شکل a2 وb2). مطالعات زیست چینهنگاری بر مبنای روزنداران کفزی بزرگ، نشاندهندۀ زون زیستی SBZ4 به سن تانتین برای سازند تلهزنگ در برش ریت است (Zakerzadeh et al. 2023).
شکل2- a : نمایی از برش مطالعهشده؛ b: مرز سازند تلهزنگ و کشکان Fig 2- a: photographs of the study section; b: boundary between Taleh Zang Formation and Kashkan Formation
ریزرخسارههای شناساییشده در برش مطالعهشده براساس بررسیهای صحرایی و مطالعات پتروگرافی و فراوانی و توزیع محتوای فسیلی در برش مدنظر، 7 ریزرخسارۀ مربوط به 4 کمربند رخسارهای، شامل پهنۀ جزر و مدی، لاگون، سد بییوکلستی و دریای باز شناسایی شد (شکل 3).
ریزرخسارههای پهنۀ جزر و مدی فنسترال دلوستون (MF1، شکل a3): این نوع از دلومیتها با مرزهای مسطح نیمهشکلدار در اندازههای بین 4 تا 10 میکرون و به شکل موزائیکهای یک اندازه و دارای بافت صفحهای وایدیوتوپیکاند. شواهد بافتی رسوبی اولیه، نظیر لامیناسیون جلبکی، فابریک چشمپرندهای، فابریک متراکم و نبود فسیل، نشاندهندۀ تشکیل آنها در شرایط سطحی و دمای پایین و احتمالاً همزمان با رسوبگذاری یا در مراحل اولیۀ دیاژنز در محیط بالا یا بین جزر و مدی است (Gregg and Shelton 1990; Adabi 2011). تخلخل فنسترال ممکن است به کمک حفرههای شکلگرفته بهوسیلۀ بعضی از ارگانیسمهای بارو ساز (Avarjani et al. 2015) تشکیل شود. حبابهای گاز تشکیلشده بهوسیلۀ فرآیند فرسایشهای زیستی و تجزیۀ ارگانیکی و تبلور مجدد انتخابی، از دلایل اصلی تشکیل تخلخل یا فابریک فنسترالاند. این ریزرخساره در بخش انتهایی برش مطالعهشده دیده شده است و معادل ریزرخسارههای استاندارد شمارۀ 22 (Flügel 2010) و 9 (Wilson 1975) است.
ریزرخسارههای بخش لاگون ریزرخسارۀ وکستون تا پکستون ماسهای (MF2، شکلb3): این ریزرخساره روزنداران کفزی با فراوانی 20 الی 30درصد و اینتراکلست با فراوانی 10درصد دارد. از ویژگیهای این ریزرخساره، به وجود دانههای تخریبی کوارتز با فراوانی 20درصد در زمینة میکرایتی اشاره میشود (Ghafari et al. 2017). این ریزرخساره در محیط لاگون نزدیک به خشکی تشکیل شده است و وجود دانههای ریز کوارتز، موید نزدیکی محیط تشکیل این ریزرخساره به خشکی است. این ریزرخساره معادل ریزرخسارههای استاندارد شمارۀ 21 (Flügel 2010) و 10 (Wilson 1975) است. ریزرخسارۀ بیو کلاستیک وکستون حاوی روزنداران کفزی و پلوئید (MF3 ، شکل c3): این ریزرخساره در بخشهای ابتدایی برش تاقدیس ریت مشاهده و در روی زمین بهصورت سنگآهکهای متوسطلایه دیده میشود. اجزای اصلی تشکیلدهندۀ این ریزرخساره شامل روزنداران کفزی کوچک، خردههای بیوکلاست و پلوئید است. از اجزای فرعی تشکیلشده در این ریز رخساره به خردههای دوکفهای، گاستروپود، جلبکهای سبز و خارپوست اشاره میشود. حضور پلوئیدها در ریزرخسارههای گلپشتیبان و حضور گاستروپودها نشاندهندۀ محیطهای بسته با شوری نسبتاً زیاد است (Moradi et al. 2018) و همچنین حضور خردههایی از جلبک سبز، نشاندهندۀ شرایط رسوبگذاری در محیط کمعمق زیر حد جزر و مدی یا لاگون محصور با سرعت رسوبگذاری کم است (Ghafari et al. 2017). این ریزرخساره معادل ریزرخسارههای استاندارد شمارۀ 20 (Flügel 2010) و 8 (Wilson 1975) است. ریزرخسارۀ بیوکلاستیک وکستون تا پکستون حاوی جلبکهای سبز، روزنداران کفزی (MF4، شکلd 3): این ریزرخساره در بخشهای میانی برش مطالعهشده مشاهده و در رخنمون صحرایی بهصورت سنگآهکهای نازک تا متوسطلایه دیده میشود. اجزای اصلی تشکیلدهندۀ این ریزرخساره، جلبکهای سبز از نوع داسیکلاداسهآ هستند. روزنداران کفزی و خردههای بیو کلاستی مانند خردههای دوکفهای، خارپوست و گاستروپود نیز، از دیگر اجزای نسبتاً فراوان در این ریزرخسارهاند. فراوانی جلبکهای سبز نوع داسیکلاداسهآ، بیانگر شرایط محیطی لاگون با عمق کمآب است. این جلبکها، شرایط زندگی در آبهای محصور در محیط لاگون را ترجیح میدهند و معمولاً با روزنداران کمعمق، مانند خانواده میلیولیدها دیده میشوند (Flügel 2010). با توجه به این توضیحات ارائهشده، محیط رسوبگذاری این ریزرخساره، لاگون در نظر گرفته میشود (Bachmann and Hirsch 2006; Adabi et al. 2016). این ریزرخساره معادل ریزرخسارههای استاندارد شمارۀ 17(Flügel 2010) و 8 (Wilson 1975) است. ریزرخسارۀ بیو کلاستیک پکستون حاوی پلوئید (MF5 ، شکل e3): پلوئید، بیو کلاستهای ریز، روزنداران کفزی کوچک و خردههای جلبکی از آلوکمهای تشکیلدهندۀ این ریزرخسارهاند. برخی از اجزای ریفساز مانند خردههای اسفنجی، مرجانی و بریوزوئری نیز در این ریزرخساره دیده میشوند که معمولاً ناشی از ریفهای کومهای گسترشیافته در بین لاگون و دریای بازند. این ریزرخساره در بالاترین بخش لاگون و حاشیۀ سد قرار دارد (Kenter 2005 ). این ریزرخساره همارز رخسارههای مجاور سد بیو کلاستی نواحی رمپ داخلی (Buxton and Pedley 1989) و معادل ریزرخسارههای استاندارد شمارۀ 16(Flügel 2010) و 7 (Wilson 1975) است.
ریزرخسارههای بخش سد ریزرخسارۀ باندستون مرجانی (MF6، شکل f3): این ریزرخساره با ضخامت محدود در اواسط برش مطالعهشده و در رخنمونهای صحرایی در سنگآهکهای ضخیملایه دیده میشود (شکل g3). اجزای اصلی تشکیلدهندۀ این ریزرخساره را مرجانها تشکیل میدهند. از اجزای فرعی در این ریزرخساره، به خردههای دوکفهای و جلبکها اشاره میشود. بهدلیل تشکیل این ریزرخساره در محیطهای پرانرژی، فضای بین اجزای مرجانها با سیمان کلسیت اسپاری پر شده است. با توجه به فراوانی مرجانها و ضخامت محدود، این ریزرخساره در سد بیو کلاستی با انرژی زیاد و روی سطح امواج عادی (FWWB) شکل گرفته است (Vescogni et al. 2016). این ریزرخساره معادل ریزرخسارههای استاندارد شمارۀ 12 (Flügel 2010) و 6 (Wilson 1975) است.
ریزرخسارههای مربوط به دریای باز ریزرخسارۀ بیو کلاستیک فلوتستون تا رودستون حاوی مرجان، جلبک کورالیناسه آ (MF7 ، شکل h3): این ریزرخساره به بخشهای ابتدایی و میانی برش مطالعهشده و به رنگ خاکستری کمی تیره مربوط و در رخنمون صحرایی در سنگآهکهای متوسط تا ضخیملایه دیده میشود. براساس مطالعات میکروسکوپی، اجزای اصلی تشکیلدهندۀ این ریزرخساره، جلبکهای نوع کورالیناسهآ و مرجان با فراوانی بیش از 30 الی 40درصد و اجزای فرعی شامل خردههای صدف و قطعات خارپوست با فراوانی 10 الی 15درصدند. بهعلت حضور قطعات درشت و همچنین فابریک گلپشتیبان تا دانهپشتیبان، بافت فلوتستون تا رودستون برای این ریزرخساره معرفی میشود. مرجانهای موجود در این ریزرخساره، بهدلیل فرسایش کلنیهای مرجانی در اثر عمل امواج و طوفان به این ریزرخساره آورده شدهاند. بهسبب حضور جلبکهای کورالیناسهآ و مرجانها و همچنین نبود فسیلهای شاخص محیط لاگون، این ریزرخساره به بخشهای کمعمق محیط دریای باز نسبت داده میشود (Flügel 2010). وجود قطعات مرجانی، جلبکی و خارپوست در یک زمینۀ شناور (گلپشتیبان)، بیانگر شرایط محیطی با انرژی کم تا متوسط و گویای رسوبگذاری این ریزرخساره در بخشهای ابتدایی دریای باز است (Braun 2016). این ریزرخساره معادل ریزرخسارههای شمارۀ 9 (Flügel 2010) و 5 (Wilson 1975) است.
محیط رسوبی سازند تلهزنگ در برش تاقدیس ریت براساس ریزرخسارههای شناساییشده و میکروفسیلها و تغییرات عمودی و جانبی ریزرخسارهها براساس دو مدل (Wlison 1975 وFlügel 2010)، رسوبات سازند تلهزنگ در برش تاقدیس ریت (جنوب خاورپهنۀ لرستان) در چهار زیرمحیط پهنۀ جزر و مدی، لاگون، سد بیو کلاستی واقع در یک رمپ داخلی تا ابتدای رمپ میانی نهشته شدهاند (شکل 5). ریزرخسارههای زیرمحیط پهنۀ جزر و مدی (MF1) شامل دلومیکرایتها (دلومیتهای ریز بلور) و نبود ذرات اسکلتی و مقدار کم ذرات آواری از مشخصههای این زیر محیط است. ریزرخسارههای زیرمحیط لاگون (MF2)، (MF3)، (MF4) و (MF5) شامل وکستون و پکستون حاوی پلوئید و روزنداران کفزی و جلبک داسی کلاداسهآ هستند. حضور همزمان پلوئید و روزنداران کفزی از خانوادۀ میلیولیدها و قرارگرفتن آن بر ریزرخسارههای پهنۀ جزر و مدی، بیانگر تهنشست این ریزرخساره در کمربند رخسارهای زیرمحیط لاگون محصور است. افزایش تنوع زیستی در روزنداران و جلبکهای نوع داسی کلاداسها از ریزرخسارۀ (MF3) بهسمت ریزرخسارۀ (MF4) و (MF5) بیانگر عمیقترشدن حوضه و گردش نسبتاً خوب آب است
شکل 3- شکل ریزرخسارههای سازند تلهزنگ در برش ریت Fig 3- Photomicrographs of microfacies of the Taleh Zang Formation in Rit section a)Fenestrate dolostone; b) Sandy wackestone to packstone; c) Bioclastic benthic foraminifera pelloid wackestone; d) Bioclastic benthic foraminifera – green algae wackestone to packstone; e) Bioclastic pelloid packstone; f) Coral boundstone; g) Field photograph of coral Boundtone; h)Bioclastic coral- corallinacean floatstone. Scale bar represents 0.1 mm.
کمربند رخسارهای سد بیوکلستی (MF6) که شامل باندستون مرجانی است، در انرژی زیاد و بالای سطح اساس امواج عادی (FWWB) و نور کافی شکل گرفته است. کمربند رخسارهای دریای باز که از دو ریزرخسارۀ (MF7) و (MF8) تشکیل شده است، شامل فلوتستون و فلوتستون تا رودستون مرجانی و جلبکی است. با توجه به وجود موجودات مربوط به محیط دریای باز در بخش رمپ میانی، قرارگیری بر ریزرخسارۀ سد بیوکلستی، کاهش میزان سیمان و افزایش گل کربناته بین ذرات، محیط با انرژی کم و میزان رسوبگذاری آرام، که متناسب با دریای باز است، برای این ریزرخسارهها در نظر گرفته میشود. همچنین قطعات خردشدۀ مرجانی بهصورت ریزشی (تالوس) در این محیط، بیانگر ریزش پشتۀ بیوکلستی بر اثر برخورد امواج در بخش رو به دریای پشته است.
شکل 4- مدل رسوبی سازند تلهزنگ در برش ریت Fig 4- Depositional model of the Faleh Zang Formation at the Rit section
چینهنگاری توالیهای سازند تلهزنگ در برش مطالعهشده (تاقدیس ریت) با توجه به شواهد صحرایی و آزمایشگاهی، سازند تلهزنگ در این برش از یک توالی رسوبی ردۀ سوم با ضخامت 5/84 متر تشکیل شده است. این توالی بیشتر کربناته است و از سنگآهک و به مقدار کمتر سنگآهک دلومیتی تشکیل شده است. مرز زیرین این توالی به شکل مشخص و همشیب، روی شیلها و سیلتستونهای سبزرنگ سازند امیران قرار میگیرد و از نوع درجهدوم (SB2) است. مرز بالایی این توالی با شواهد خروج از آب، ناپیوستگی فرسایشی و حضور سازند آواری قرمزرنگ کشکان، از نوع درجه اول (SB1) است (شکل 5). دسته رخسارۀ پیشروی (TST) با ضخامت 3/51 متر از سنگآهکهای نازک تا ضخیملایۀ خاکستری تا کرمرنگ تشکیل شده است. این دستهرخساره در بخشهای قاعدهای این برش، شامل ریزرخسارههای محیط لاگون (وکستون تا پکستون حاوی روزنداران و پلوئید) و بخش پرانرژی سد بیو کلاستی (باندستون مرجانی) است. در ادامه و بهسمت بالای توالی با ریزرخسارۀ مربوط به بخشهای ابتدایی دریای باز (فلوتستون تا رودستون حاوی جلبک و مرجان)، به بیشترین عمیقشدگی خود، یعنی (MFS) میرسد. در این بخش، جلبکهای قرمز نوع کورالیناسهآ به بیشترین گسترش و اندازۀ خود میرسند. دسته رخسارۀ بالاترین سطح آب (HST) با ضخامت 2/33 متر از دلومیت و سنگآهک دلومیتی نازک تا متوسطلایه تشکیل شده است، در آغاز این بخش، دلومیتیشدن شروع میشود. این دستهرخساره با الگوی رسوبگذاری پسرونده، از ریزرخسارۀ فلوتستون مرجانی در بخشهای پایینتر تشکیل شده است و در ادامۀ روند کاهش عمق بهسمت بالای توالی، با حضور ریزرخسارۀ مربوط به بخش لاگون (وکستون تا پکستون حاوی جلبک قرمز، فرامینیفر و بیو کلاست) و پهنۀ جزر و مدی (دلومیکرایت) همراه است. با توجه به وجود ناپیوستگی فرسایشی در انتهای این سازند و آغاز سازند آواری کشکان در متراژ 5/84 متری، این توالی پایان مییابد. این توالی رسوبی معادل با آخرین پیشروی جهانی آب دریاها در اواخر پالئوسن (تانتین) است (Sharland et al. 2001). نبود نهشتههای تخریبی در سازند تلهزنگ، نشاندهندۀ وجودنداشتن ارتفاعات در مجاورت پهنۀ لرستان در زمان پالئوسن بوده است. با توجه به اینکه مجاور این پهنه، زاگرس مرتفع قرار دارد، در این زمان، زاگرس مرتفع ارتفاع زیادی نداشته است.
شکل 5- سنگشناسی، چینهنگاری توالی و انتشار ریزرخسارههای سازند تلهزنگ در برش ریت Fig 5- Lithology, sequencestratigraphy and vertical distribution of microfacies for the Taleh Zang Formation at the Rit section
مقایسۀ محیط رسوبگذاری و چینهنگاری سکانسی سازند تلهزنگ در برش مطالعهشده با دیگر برشها در باقی نواحی، ازجمله پژوهشهایی که بر محیط رسوبی و چینهنگاری توالیهای سازند تلهزنگ انجام شده است، به موارد زیر اشاره میشود: Zohdi and Adabi (2008) محیط رسوبی سازند تلهزنگ را در جنوب لرستان مطالعه کردند. در این مطالعه، بررسی رخسارهها به شناسایی 10 رخسارۀ میکروسکوپی وابسته به 4 کمربند رخسارهای پهنه کشندی، لاگون، پشتههای سدی و دریای باز برای این ریزرخسارهها شده است. نبود رسوبات دوباره نهشته شده و رخسارههای ریفی، تغییرات تدریجی رخسارهها و نیز گسترش وسیع پهنههای کشندی، نشان میدهد نهشتههای کربناتی سازند تلهزنگ به احتمال قوی در یک سکوی کربناتی از نوع رمپ نهشته شده است. با توجه به فراوانی و تنوع بالای روزنداران کفزی بزرگ در سازند تلهزنگ، برای این نهشتهها از اصطلاح سیستم رمپ کربناتی حاوی روزنداران فراوان استفاده میشود. Mousavi et al. (2012) میکروفاسیسها، محیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی سازند تلهزنگ را در شمال و جنوب شرق ایلام بررسی کردند. در این منطقه دو برش چینهشناسی (مانشت و چمبور) ارزیابی شده است. بررسی رخسارهها به شناسایی 10 رخسارۀ میکروسکوپی وابسته به 4 کمربند رخسارهای، شامل پهنۀ جزر و مدی، لاگون، پشته و دریای باز منجر شده است. تغییرات تدریجی رخسارهها و نیز گسترش وسیع رخسارههای پهنههای جزر و مدی، نشان میدهد نهشتههای کربناتی سازند تلهزنگ در یک پلتفرم کربناته از نوع رمپ تک شیب، نهشته شده است. در برش مانشت دو سکانس رسوبی درجه سوم و در برش چمبور، یک سکانس رسوبی درجه سوم تشکیل شده است. دسته رخسارۀ پیشروندۀ (TSTs) در این توالیها، عمدتاً شامل رخسارههای وکستونی تا پکستونی میشوند که بهسمت بالای توالی، افزایش تدریجی روزنداران را با پوستۀ منفذدار نشان میدهند و فسیلهای لاگون در آنها کمتر دیده میشود. دسته رخسارههای تراز بالا (HSTs) از رخسارههای گرینستونی مربوط به پشته، بههمراه رخسارههای وکستونی تا پکستونی محیط لاگونی تشکیل شدهاند و عمدتاً شامل روزندارنی با پوستۀ بدون منفذند. Shalavand et al. (2020) چینهنگاری سکانسی و محیط رسوبی سازند تلهزنگ را در جنوب کرمانشاه بررسی کردند. در این مطالعه، تغییرات تدریجی ریزرخسارهها، نبود کلسی توربیدایتها و نبود ریفهای سدی با گسترش در خور توجه، محیط رسوبی این سازند را در منطقۀ مطالعهشده، به یک سیستم رمپ کربناته نسبت دادهاند که در آن یک سکانس رسوبی ردۀ سوم با دسته رخسارههای HST و TST تشخیص داده شد. سطح بیشترین پیشروی با ریزرخسارۀ فلوتستون تا رودستون حاوی کورالیناسه آ، مرجان و بایوکلاست، مربوط به ابتدای رمپ میانی مشخص شد. روند تغییرات عناصر در طول این برش بهگونهای است که رسوبات بخش HST مقدار استرانسیوم کاهش یافته است، در حالی که مقادیر آهن و منگنز بهعلت تأثیر بیشتر دیاژنز متائوریک، افزایش یافتهاند. Maghfouri Moghaddam et al. (2023) ریزرخسارهها و محیط رسوبی سازند تلهزنگ را در پهنۀ لرستان مطالعه کردند. در این پژوهش 6 رخساره شناسایی شد که در سه زیرمحیط پهنههای جزر و مدی، رمپ داخلی و میانی گسترش یافتهاند. مقایسۀ محیط رسوبگذاری و چینهنگاری توالیهای سازند تلهزنگ در برش مطالعهشده با دیگر برشها در نواحی همجوار، نشان داد در بیشتر مناطق، شرایط رسوبگذاری برای سازند تلهزنگ بهصورت یکنواخت بوده و بیشتر در محیطهای کمعمق، یک پلتفرم کربناته تشکیل شده است که در این پلتفرمها، توالی رسوبی ردۀ سوم و دسته رخسارههای TST و HST شکل گرفته است (شکل 6).
شکل 6- تطابق چینهنگاری سکانسی سازند تلهزنگ در برش مطالعهشده با دیگر برشها در نواحی همجوار همانگونه که مشاهده میشود در تمام برشها، توالی رسوبی رده سوم و دسته رخسارههای TST و HST تشکیل شده است. Fig 6- Sequence stratigraphy correlation of the Taleh Zang Formation in the studied section with other sections in the neighboring areas. As can be seen. In all sections, the sedimentary sequence of the third order and system tract TST and HST are formed.
زمین شیمی عنصری سازند تلهزنگ در برش مطالعهشده (تاقدیس ریت) نتایج آنالیزهای زمینشیمیایی عناصر اصلی و فرعی کربناتهای سازند تلهزنگ به روش EDX در برش مطالعهشده، در جدول 1 ارائه شده است. عناصر Ca و Mg برحسب درصد و عناصر Mn, Sr, Na براساس پیپیام گزارش شدهاند. مقادیر استرانسیم (Sr) در نمونههای مطالعهشده، بین 229 تا 1301 پی پی ام (میانگین 35/705 پی پی م) متغیر است. کاهش مقادیر استرانسیم در نمونههای مطالعهشده نسبتبه مقادیر عهد حاضر (8000 تا 1000 پی پی ام)، بهعلت کاهش Sr در طی دیاژنز جوی مربوط است (Adabi and Rao 1991). میزان سدیم در سنگآهکهای سازند تلهزنگ در برش مطالعهشده، بین 25 تا 110 (میانگین 95/62 پیپیام) در تغییر است. مقدار نسبتاً پایین سدیم در نمونههای بررسیشده، دلیل دیگری بر تأثیر فرایندهای دیاژنزی جوی است (Adabi and Rao 1991). تغییرات مقادیر استرانسیوم در برابر سدیم در سنگآهکهای سازند تلهزنگ در برش تاقدیس ریت، مشابه محدودۀ سنگآهکهای حارهای اردویسین تاسمانیا (Rao 1991) و یا نزدیک به محدودۀ آن با ترکیب کانیشناسی اولیۀ آراگونیتی است. مقدار منگنز در نمونههای آهکی سازند تلهزنگ در برش مطالعهشده کم و بین 9/0 تا 55 (میانگین 70/24 پیپیام) در نوسان است. پایینبودن مقدار منگنز در کربناتها را به تبادل کمتر آب به سنگ نسبت میدهند (Adabi 2011). مقادیر پایین منگنز در نمونههای مطالعهشده، احتمالاً بهسبب بستهبودن سیستم دیاژنزی است. در مواردی که مقدار منگنز در نمونهها افزایش نسبی مییابد، به نقش سیالات جوی ناشی از ناپیوستگی فرسایشی رأس سازند تلهزنگ با سازند کشکان اشاره میشود. همچنین تمامی نمونههای آهکی بررسیشده، نسبت Mn/Sr پایینی دارند (میانگین 04/0درصد) که گویای حفظشدگی خوب ویژگیهای زمینشیمیایی اولیهی آنهاست (Hua et al. 2013).
جدول 1- نتایج آنالیز عنصری سازند تلهزنگ در برش ریت Table 1- Results of elemetal geochemical analysis of the Taleh Zang Formation at the Rit section
براساس نسبت Sr/Ca در برابر Mn ، روند دیاژنز در سیستمهای باز و بسته مشخص میشود (Li et al. 2017). مقادیر متوسط نسبت استرانسیوم به کلسیم و پایینبودن مقادیر منگنز در نمونههای سازند تلهزنگ در برش مطالعهشده، بیانگر یک سیستم دیاژنزی بسته تا کمی باز با تبادل آب به سنگ پایین است.
روند تغییرات عناصر اصلی و فرعی در سازند تلهزنگ در برش ریت در توالی رسوبی سازند تلهزنگ، عناصر اصلی (Ca,Mg) و فرعی (Sr,Fe,Mn) بررسی شدهاند. مقادیر عناصر اصلی و فرعی در دستهرخسارههای TST و HST با یکدیگر متفاوتاند. تمرکز Sr در دسته رخسارۀ TST (میانگین 36/662 پیپیام) و در دسته رخسارۀ HST (میانگین 89/757 پیپیام) است. در دسته رخسارۀ HST، مقدار تمرکز Sr کمی بیشتر از دسته رخسارۀ TST است که بهعلت تأثیر سیالات دیاژنزی متئوریک در بالای توالی (ناپیوستگی بین سازند تلهزنگ و سازند آواری کشکان) و با توجه به بسته تا کمی بازبودن سیستم دیاژنزی، سبب انحلال جزئی در پوستۀ آراگونیتی صدفها شده است. عناصر آهن (Fe) و منگنز (Mn) در بخش TST کمترین مقدار را دارند (میانگین عنصر آهن 64/69 پیپیام و میانگین عنصر منگنز 54/23 پیپیام)، ولی در بخش HST به بیشترین مقدار خود میرسند (میانگین عنصر آهن 78/81 پیپیام و میانگین عنصر منگنز 54/26 پیپیام) که تأییدی بر شرایط دیاژنز متئوریک در بخش HST است. کاهش مقادیر Sr و افزایش مقادیر Mg در مرز بین دو دسته رخساره، بهدلیل شروع فرآیند دلومیتیشدن در سازند تلهزنگ است (شکل 7).
شکل 7- روند تغییرات عناصر اصلی و فرعی در طول توالی رسوبی سازند تلهزنگ در برش ریت Fig 7- The process of changes of major and minor elements during the sedimentary sequence of Taleh Zang Formation at the Rir section
نتیجه نهشتههای سازند تلهزنگ در تاقدیس ریت، با داشتن ضخامت 5/84 متر از سنگآهک، سنگآهک ماسهای و سنگآهک دلومیتی تشکیل شدهاند. مطالعات صحرایی و پتروگرافی به شناسایی 8 ریزرخسارۀ مربوط به 4 کمربند رخسارهای پهنههای جزرومدی، لاگون، سد و دریای باز منجر شد. مطالعات چینهنگاری توالی به شناسایی یک توالی رسوبی رده سوم و دسته رخسارههای TST و HST در سازند تله زنگ منجر شد. مرز زیرین و بالایی این توالی به ترتیب از نوع دوم (SB2) و نوع اول (SB1) است. سطح بیشترین پیشروی (MFS) با ریزرخسارۀ فلوتستون تا رودستون حاوی جلبک قرمز کورالیناسه آ، مرجان و بایوکلاست مربوط به ابتدای رمپ میانی است. رسوبات دسته رخسارۀ پیشروندۀ TST از ریزرخسارههای محیط لاگون و بخش پرانرژی پشته بیو کلاستی تشکیل میشود و بهسمت بالای توالی با ریزرخسارههای ابتدای دریای باز، به بیشترین عمق پیشروی خود (MFS) میرسد. رسوبات دسته رخسارۀ پسروندۀ HST، از سنگآهک دلومیتی حاوی ریزرخسارههای محیط پهنۀ جزر و مدی تشکیل شده است. با توجه به ناپیوستگی بین سازند تلهزنگ و سازند آواری کشکان و سیستم دیاژنزی بسته تا کمی باز نهشتههای مطالعهشده، رسوبات دسته رخسارۀ HST به مقدار کمی تحت تأثیر سیالات دیاژنزی متئوریک قرار میگیرد و مقدار Sr آنها کمی بیشتر از دسته رخسارۀ TST و بهدلیل انحلال جزئی پوستههای آراگونیتی در محیط است، در حالی که مقادیر Mn این رسوبات نسبتبه دسته رخسارۀ TST بیشتر است. روند تغییرات عنصر Sr به Na و Mn در برابر Sr نشاندهندۀ کانیشناسی اولیۀ آراگونیتی آنهاست. مقایسۀ مقادیر Sr/Ca در برابر عناصر Mn وMg، بیانگر یک سیستم دیاژنزی بسته تا کمی باز با تبادل آب به سنگ پایین، برای کربناتهای سازند تلهزنگ است. سیستم دیاژنزی به نسبت کمی باز بودن در این سازند، بهدلیل تأثیر سیالات جوی و متأثر از وجود ناپیوستگی فرسایشی در مرز دو سازند تلهزنگ و کشکان است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Adabi M.H. 2011. Sdimentry Geochemistry, Arian Publication, 502P.
Adabi M.H. and Asadi-Mehmandosti E. 2008. Microfacies and geochemistry of the Ilam Formation in the Tang-E Rashid area, Izeh, S.W. Iran. Journal of Asian Earth Sciences, 33: 267-277. https://doi.org/10.1016/j.jseaes.2008.01.002.
Adabi M.H. Kakemem U. and Sadeghi A. 2016. Sedimentary facies, depositional environment and sequence stratigraphy of Oligocene- Miocene shallow water carbonates from the Rig Mountain, Zagros basin (SW Iran). Carbonates and Evaporites, 31: 69-85. https://doi.org/10.1007/s13146-015-0242-9.
Adabi M.H. Salehi M.A. and Ghabeishavi A. 2010. Depositional environment, and sequence stratigraphy and geochemistry of Lower Cretaceous carbonates (Fahliyan Formation), S.W. Iran. Journal of Asian Earth Sciences, 39: 148-160. https://doi.org/10.1016/j.jseaes.2010.03.011.
Alavi M. 2004. Regional stratigraphy of the Zagros fold-thrust belt of Iran and its proforland evolution. American Journal of Science, 304: 1-20. https://doi.org/10.2475/ajs.304.1.1.
Avarjani S. Mahboubi A. Moussavi Harami R. Amiri Bakhtiar H. and Brenner R.L. 2015. Facies, depositional sequences and biostratigraphy of the Oligo-Miocene Asmari Formation in Marun oil field, North Dezful Embayment, Zagros Basin, SW Iran. Palaeoworld 24:336-358. http://doi.org/10.1016/j. palwor.2015.04.003.
Bachmann M. and Hirsch F. 2006. Lower Cretaceous carbonate platform of the eastern Levant (Galilee and the Golan Heights), Stratigraphy and second order sea-level change. Cretaceous Research, 27: 478-512. http://dx.doi.org/10.1016/j.cretres.2005.09.003.
Bagherpour B. and Vaziri M.R. 2012. Facies, Paleoenvironment, carbonate platform and facies changes across Paleocene– Eocene of the Taleh Zang Formation in the Zagros Basin, SW Iran. Historicall Biology, 24: 121–142.
http://dx.doi.org/ 10.1080/08912963.2011.587185.
Braun M. 2016. Stratigraphy and lithofacies of the Devonian Kwataboahegan Formation in the Moose River basin, James bay Lowlands, Northern Ontario, M.Sc. thesis, The University of Manitoba, Canada, 167 p.
Courtillot V.E. and Renne P.R. 2003. On the ages of flood basalt events. Comptes Rendus Geoscience, 335: 113–140. https://doi.org/10.1016/S1631-0713(03)00006-3.
Ghafari M. Afghah M. and Ahmadi V. 2017. Paleoenvironmental Distribution Patterns of Sequence Stratigraphy in the PaleoceneEocene Deposits of Sekonj Trough Event (Central Iran). Journal of Geology, 7: 647-665. https://doi.org/10.4236/ojg.2017.75044 .
Hood A. V. S. Planavsky N. J. Wallace M. W. and Wang X. 2018. The effects of diagenesis on geochemical paleoredox proxies in sedimentary carbonates. Geochimica et Cosmochimica Acta, 232: 265–287. https://doi.org/10.1016/j.gca.2018.04.022.
Hoseinabadi M. Mahboubi A. Shabestari G. M. and Motamed A. 2016. Depositional environment, diagenesis, and geochemistry of Devonian Bahram Formation carbonates, Eastern Iran. Arabian Journal of Geosciences, 9: 70. https://doi.org/10.1007/s12517-015-2056-4.
Hua G. Yuansheng D. Lian Z. Jianghai Y. Hu H. Min L. and Yuan W. 2013. Trace and rare earth elemental geochemistry of carbonate succession in the Middle Gaoyuzhuang Formation, Pingquan Section: implications for Early Mesoproterozoic ocean redox conditions. Journal of Palaeogeography 2: 209-221. https://doi.org/ 10.3724/SP.J.1261.2013.00027.
Jafarizadeh M.R. Maghfouri Moghaddam I. Alali M. and Arian M. 2023. Stratigraphy of the Thanetian rotaiids limestone, northern Lorstan, Iiran, SW Iran. Revista Brasileira de paleontologia 25(3) 180-188. https://doi.org/10.4072/rbp.2022.3.02.
Lan X. Liu H. Lü X. Yang Y. and Dong L. 2020. Geological and geochemical implications of the complicated carbonate diagenetic process in the Lower Ordovician buried hills of the eastern Tazhong Low Rise, NW China, using Well M1 as an example. Carbonates and Evaporites, 35: 53-60. https://doi.org/ 10.1007/s13146-019-00542-y.
https://doi.org/ 10.1016/j.sedgeo.2016.12.002.
Maghfori Moghaddam I. and Jalali M. 2004. Stratigraphy and paleoenvironment surveys of Taleh-Zang Formation in south and south west of Khorramabad. Journal of Science of Al-Zahra University, 17: 34–46.
Maghfouri Moghaddam I. Samehr R. and Ghobeishavi A. 2008. Biostratigraphy of Taleh Zang Formation in type and Kialu sections, southern Lorestan. Journnal of Scienceal of Basic Sciences of Bou-Ali sina University, 5: 14-24 [In Persian].
Maghfouri Moghaddam M. and Sedaghatnia M. 2023. Elemental geochemistry of Taleh Zang Formation (northern edge of Rite anticline, southwest of Lorestan), applied to the analysis of diagenesis systems and primary mineralogical type. Applied Sedimentology 22, Electronic publiction,.
Milliman J.D. 1974. Marine Carbonates. Springerverlag, New York, 375p.
Moradi M. Moussavi Harami R. Mahboubi A. and Khanehbad M. 2018. Relationship between depositional facies and reservoir characteristics of the Oligo-Miocene Asmari Formation, Aghajari oil field, SW Iran. Sedimentary Reservoirs, 28: 248-270. https://doi.org/ 10.22059/GEOPE.2018.260775.648401.
Mousavi M.R. Bastami L. and Maleki S. 2012. Microfacies, sedimentary environment and sequence stratigraphy of Taleh Zang Formation in Mansht and Cham Bour sections (north and southeast of Ilam). Journal of Researcher in Earth Sciences, 12 (3): 30- 44.
Motiei H. 1993. Stratigraphy of Zagros in Treatise of Geology of Iran. Iran Geological Survey, 547p.
Scheibner C. and Speijer R.P. 2008. Late Paleocene– early Eocene Tethyan carbonate platform evolution- A response to long- and short-term aleoclimatic change. Earth-Science Reviews. 90: 71- 102. 10.1016/j.earscirev.2008.07.002.
https://doi.org/ 10.22108/JSSR.2020.124937.1186.
Sharland P.R. Archer R. Casey D.M. Davies R.B. Hall S.H. Heward A.P. Horbury A.D. and Simmons M.D. 2001. Arabian Plate Sequence Stratigraphy. GeoArabia Special Publication , 2, 371 p.
Vescogni A. Bosellini R.F. Papazzoni C.A Giusberti L. Roghi G. Fornaciari E. Dominici S. and Zorzin R. 2016. Coralgal buildups associated with the Bolca Fossil- Lagerstatteen: new evidence from the Ypresian of Monte Posta (NE Italy). Facies, 62(21): 1-20.
https://doi.org/ 10.1007/s10347-016-0472-x.
Zachos J. Pagani M. Sloan L. Thomas E. and Billiups K. 2001. Trends, Rhythms, and Aberrations in Global. Climate 65 Ma to Present Science, 292: 686-693. https://doi.org/ 10.1126/science.1059412.
Zakerzadeh M.R. Majidifard M.R. Arian M. and Alali S.M. 2023. Age and platform variations evaluation of the Taleh Zang Formation based on the Early Paleogene LBFs changes trend, in two adjacent Rit and Daryagirveh anticlines in SW Lorestan. Advanced Aplied Geolog, 13(3): 814-835. https://doi.org/10.22055/AAG.2023.42218.2324.
Zohdi A. and Adabi M.H. 2008. Sedimentation, diagnosis and geochemistry of the Taleh Zang Formation, South Lorestan. Geosciences, 18 (71): 105-114. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 124 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 123 |