تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,646 |
تعداد مقالات | 13,382 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,121,506 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,064,233 |
شگردهای طنزپردازی در منظومه لیلی و مجنون | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 15، شماره 4 - شماره پیاپی 45، دی 1402، صفحه 1-24 اصل مقاله (1.31 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2023.136204.2217 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آیدا پارس پور1؛ محمدرضا ترکی* 2؛ روح الله هادی2؛ مصطفی موسوی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
طنز از آغاز شکلگیری ادبیات فارسی تاکنون در آثار ادبی وجود داشته است و از آن بهعنوان یک نوع ادبی برای طرح انتقادهای سیاسی و اجتماعی و ابزاری برای تلطیف فضای اثر استفاده شده است. نظامی گنجوی یکی از شاعرانی است که از شگردهای طنزنویسی بهشکل نامحسوس در آثار خود استفاده کرده است. طنز در آثار نظامی، در لایههای زبان، پنهان است بهطوری که طنز تلخ موجود در ابیات وی بهسادگی درک نمیشود. او با استفاده از شگردهای طنزنویسی علاوهبر انتقاد از شرایط اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی روزگار، فضای داستانهای خود را مفرح کرده است. در منظومه لیلی و مجنون، هدف او از خلق ابیات طنزآمیز، تلطیف جریان غمانگیز داستان و همراهکردن مخاطب با خود است. بلاغت حاکم بر اثر، بستری برای طنزآمیزشدن کلام ایجاد کرده است. تشخیص و تشبیه از پرکاربردترین صنایع ادبی در این منظومه است که منجربه خلق طنز موقعیت شده است. همچنین بازیهای زبانی که از مختصات سبک قرن ششم است، در منظومۀ لیلی و مجنون کاربرد گستردهای دارد و طنز کلامی ساخته است. استدلال طنزآمیز و پارادوکس، دو شگرد دیگری است که با بسامد بالا در تلطیف فضای تلخ داستان نقش دارند. این پژوهش بهروش کتابخانهای انجام شده و با طبقهبندی، بررسی و تبیین ابیات طنزآمیز، میزان نوآوری نظامی در عرصۀ طنز و انتقاد بررسی شده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نظامی؛ لیلی و مجنون؛ طنز؛ طنز موقعیت؛ طنز کلامی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه 1-1- بیان مسئله واژۀ طنز در طول تاریخ برای القای معانی مختلف بهکار رفته است؛ بنابراین لازم است در هر پژوهشی ابتدا مشخص شود که منظور از طنز چیست. متاسفانه با وجد تلاش اانجامشده در طول سالهای اخیر، این اصطلاح تعریف دقیقی ندارد و این امر باعث شده است که حتی در تعیین مصداقهای طنز هم اختلاف نظر وجود داشته باشد. واژه طنز در زبان عربی و در آثار پیشین فارسی بهمعنای تمسخر بهکار رفته؛ اما با گذشت زمان معنی این واژه توسعه یافته و هر نوع شوخی، ظرافت طبع و بذلهگویی را دربر گرفته است. طنز در معنای یک اصطلاح ادبی و ابزار انتقاد و اصلاح اجتماعی قدمت چندانی ندارد. آنچه زمینهساز این تحول معنایی شد، آشنایی ایرانیان در دوران قاجار با ادبیات اروپایی بود (رک مهرآوران و روانبخش، 1401، ص. 63-65). محققان، طنز را براساس سه دیدگاه توصیف کردهاند: 1- براساس ویژگیهای معنایی که جنبههای ناهنجار رفتاری، اشتباههای انسانی، فسادهای سیاسی و اجتماعی و حتی اندیشههای فلسفی را بهشیوهای ظریف نقد میکند؛ 2- براساس تفاوت با هزل و هجو که در میانۀ این دو اصطلاح قرار میگیرد و برخلاف هجو هدف آن انتقام شخصی نیست؛ بلکه اصلاح اجتماعی است؛ 3- براساس ویژگیهای صوری یعنی «تصویر هنری اجتماع نقیضین» (شفیعی کدکنی، 1372، ص. 51)؛ البته هر نوع پارادوکسی طنز نیست؛ بلکه باید در باور ذهنی خواننده توجیهناپذیر و ناممکن باشد تا طنز شناخته شود (ر.ک. مهرآوران و روانبخش، 1401، ص. 71-70). همیشه طنز خندهآور نیست. طنز بیشتر اوقات برمبنای هدف اصلاحگریاش نمیتواند قهقههآور باشد و بیشتر باعث تبسمی درونی میشود (ر.ک.خرمشاهی، 1385، ص. 199). بهتعبیر دیگر میتوان خنده ناشی از طنز را خندهای درونی و بدون استفاده از لب و دهان دانست (ر.ک.صلاحی، 1383، ص. 8). آرینپور، طنز را بالاترین درجۀ نقد ادبی دانسته و عقیده دارد قلم طنزنویس با هرچه مرده و کهنه است و زندگی را از ترقی و پیشرفت بازمیدارد، بیگذشت و اغماض مبارزه میکند (ر.ک.آرینپور، 1372، ص. 36-37). اساس طنز بر خنده است؛ اما نه خندهای بیهدف، تلخ و بیدارکننده. هدف طنز اصلاح رفتارها و قوانین موجود در جامعه است. آثار ادبی فارسی از بدو پیدایش تاکنون با شگردهای طنزنویسی همراه بوده است. اگرچه آثار طنزآمیز پیش از مشروطه بسیار محدود است، آن اندازه هست که هرگونه تردیدی را در وجود آن برطرف سازد. از قرن ششم، طنز در آثار برخی از بزرگان همچون سنایی، نظامی، عطار، مولوی و حافظ بهشکل ملموستری بهکار رفته است. نثر فارسی نیز با حکایتهای طنزآمیز همراه بوده است؛ برای مثال آثار عبید زاکانی و حکایات گلستان. وقتی سخن از طنز در ادبیات کهن میشود، از افرادی همچون عبید زاکانی و از آثار عرفانی همچون مثنوی معنوی نام برده میشود؛ درحالی که نظامی، شاعر قرن ششم، صاحب ابیاتی ظریف و انتقادی در هر پنج کتاب خود است. عمران صلاحی، دربارۀ مخزنالاسرار چنین نظری دارد: «مخزنالاسرار نظامی گنجوی، مخزن طنز نیز هست ... خندۀ طنز، عمیق و متین است؛ اما خندۀ فکاهه، سطحی و سبک. نظامی گنجوی خیلی خوب بهاین مسئله پیبرده است و خندۀ جلف را پسندیده نمیداند» (صلاحی، 1382، ص. 306-305). بهعقیدۀ صلاحی، طنز به دو دسته تقسیم میشود: طنز مستقیم و طنز غیرمستقیم. در طنز غیرمستقیم، خندۀ طنزپرداز آشکار نیست. طنز نظامی از نوع غیرمستقیم است و این نشاندهندۀ خفقان حاکم بر روزگار اوست که مانع آزادی بیان و افکار شده است. همچنین، خوی زاهدانۀ نظامی موجب شده است که طنزهای او، سیاه و آمیخته با نصیحتهایی آمرانه باشد (همان، ص. 306). ظرافتهای زبانی و انواع هنجارگریزی در خمسۀ نظامی نشاندهندۀ ذهن زیرک نظامی است که توانسته با استفاده از واژهها و عبارتهای کنایی و نمادین از شرایط اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی حاکم بر جامعۀ روزگار خود انتقاد کند. «نظامی بهخوبی میداند یکنواختی محرکهای احساسی، سبب عادتکردن به آنها میشود و همین عادت از تأثیر این محرکها میکاهد؛ بههمین سبب شمشیر آشناییزدایی را پیوسته در اشعارش بالا نگه میدارد» (شریعتی، 1401، ص. 118). طنز وی چنان در لایههای زبان و بیان مخفی شده است که بسیاری از محققان به طنزتلخ و زهرخند موجود در ابیات خمسه پی نبردهاند. مختصات سبکی قرن ششم (سبک ارّانی) همچون بازیهای زبانی، هجو، تحقیر، انتقاد، خودستاییهای اغراقآمیز و دعواهای کلامی نیز بستری مناسب برای طنزآمیزشدن خمسۀ نظامی فراهم کرده است. در آثار نظامی، تکبیتها و حکایتهای بسیاری وجود دارند که با انواع شگردها طنزآمیز شدهاند. برخی ابیات نظامی، نمکین و ظریف هستند. این ابیات بیشتر بااستفاده از شگردهای زبانی همچون ایهام و جناس طنزآمیز شدهاند. برخی ابیات نیز طنزی تلخ و سیاه دارند که بیشتر با شگردهایی همچون پارادوکس، استدلال طنزآمیز و برعکسشدن موقعیت ساخته شدهاند. در آثار نظامی حتی تصاویر کاریکاتوری و طنز موقعیت نیز دیده میشود که شگرد طنزآمیزشدن آنها بزرگنمایی (اغراق)، تشبیه و تشخیص است. بررسی طنز و انتقاد در آثار نظامی راهی برای تبیین شرایط اجتماعی و سیاسی قرن ششم است. «بخش عمدهای از نارواییها و بیدادهایی که محیط گنجه – باوجود تظاهری که رؤسای عوام در آنجا بهحفظ شرع دارند – دنیای عصر شاعر را برای وی مایۀ نفرت و ناخرسندی ساخته است، در مخزن الاسرار با ایجاز و غالباً صریح و احیاناً با اشاره مجال تصویرپذیری مییابد» (زرینکوب، 1372، ص. 70). محمود فتوحی در کتاب سبکشناسی، نظری درباب طنز مطرح کرده است. وی طنز را ناشی از ناهماهنگی و ناسازگاری در بخشهای مختلف زبان میداند. بهعقیده او، شوخی دراساس یک ناهماهنگی است که از ناسازگاری اجزای سخن باهمدیگر و با موقعیت کلامی حاصل میشود. هرچه میزان ناسازگاری بیشتر باشد، جوهر شوخی نیز بیشتر میشود. این ناسازگاری میتواند در هر یک از لایههای آوایی، واژگانی، نحوی، معنایی و موقعیتی زبان رخ دهد (فتوحی، 1390، ص. 379-381). باتوجه به نوآوریهای نظامی و کاربرد انواع هنجارگریزی در خمسه، طنز در آثار او براساس این دیدگاه قابل بررسی است. در این پژوهش، منظومۀ لیلی و مجنون از منظر طنزپردازی مطالعه شده است. با اینکه محتوای کتاب، غمانگیز و یادآور فراق میان عاشق و معشوق است؛ اما در بخشهای مختلف ابیاتی نمکین و طنزآمیز وجود دارد که جریان داستان را برای مخاطب تعدیل میکند. همانگونه که نظامی در مقدمۀ کتاب نیز اشاره کرده است، داستان لیلی و مجنون در موقعیت جغرافیایی خشک و اتفاق افتاده و جریان داستان یکنواخت است؛ اما دراین منظومه شگردهای متنوعی وجود دارد که بیانگر هنر نظامی است و این داستان یکنواخت را برای مخاطب دلکش و جذاب میکند. بازیهای زبانی، تصاویر اغراقآمیز، تناقض و استدلالهای طنزآمیز از مهمترین ظرایف این منظومه است که بستری طنزآمیز ایجاد کردهاند. در منظومۀ لیلی و مجنون انواع طنز همچون طنز کلامی و طنز موقعیت کاربرد دارد. بیشاز هر چیز، شگردهای زبانی و بازی با کلمات در این منظومه موجب شکلگیری زبان و بیانی مفرح شده است. جناس، قلب، اشتقاق و دیگر صنایع لفظی همگی درخدمت ایجاد زبانی طنزآمیز در داستان هستند. ایندسته از شگردها طنز کلامی ایجاده کردهاند. نوع دیگر طنز، طنزموقعیت و تصاویر اغراقآمیز است که گاهی به کاریکاتور نزدیک میشود. باتوجه به گرایش نظامی به تصویرگری در اشعارش، وی بااستفاده از صنایع ادبی همچون تشخیص و تشبیه صحنههایی خلاقانه و گاه اغراقآمیز ساخته است. دراین توصیفات طنز آشکارا دیده میشود و مخاطب را لحظهای از فضای تلخ داستان جدا میکند. در کنار شگردهای بارز طنزپردازی که درنهایت طنز آشکار را خلق میکنند، شگردهایی نیز وجود دارند که در لابهلای بیان پنهان شدهاند و طنز غیرآشکار یا غیرمستقیم را خلق میکنند. پارادوکس، استدلال طنزآمیز، برعکسشدن موقعیت، برهان خلف و کنایه از این نوع شگردهاست. 1-2- پرسشهای تحقیق
1-3- پیشینه پژوهش بیتردید طنز و آثار طنزآمیز یکیاز گونههای غنی ادبیات فارسی است که درطول تاریخ پرفرازو نشیب ایران، وسیلهای مؤثر برای بیان انتقادات مستقیم و کنایی بوده است. وضعیت پرافتوخیز تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، آنچنان در روحیۀ حساس و باریکبین پیشینیان ما موثر افتاده است که در همۀ آثار ارزشمند ادبی، ردپای طنز و انتقادهای اجتماعی دیده میشود. در میان شاعران قرن ششم، تا کنون به طنز در آثار انوری و سنایی توجه ویژه شده است؛ درحالی که شخصیت طنزپرداز نظامی در پشت چهرۀ عبوس و بیان آمرانۀ او مخفی مانده و تاکنون هیچ تحقیق مستقل و جامعی درزمینۀ وجود طنز و انتقاد در خمسۀ نظامی صورت نگرفته است. دربارۀ طنز در آثار نظامی تاکنون هیچ کتاب، پایاننامه و مقالۀ مستقلی چاپ نشده است. تنها در دو پایاننامه بهصورت گذرا در یکی از فصلها بهماهیت انتقادی اشعار نظامی اشاره شده است: 1- بررسی طنز در آثار منظوم تا قرن هشتم (پایاننامۀ کارشناسی ارشد): این پایاننامه به راهنمایی دکتر عباسقلی محمدی و پژوهش حسین قربانیون (1370) در دانشگاه فردوسی مشهد نوشته شده است. 2) تحلیل سیر انتقادهای سیاسی و اجتماعی در شعر فارسی از آغاز تا نیمۀ اول قرن هفتم هجری (پایاننامۀ کارشناسی ارشد): این پایاننامه به راهنمایی دکتر سیدعلیمحمد سجادی و پژوهش شکرالله پورالخاص نوکندهای (1374) در دانشگاه تربیت مدرس نوشته شده است. همچنین در هیچیک از مقالات، به طنز و شگردهای طنزنویسی در آثار نظامی توجه نشده و تنها در مقالۀ زیر، انتقاد در کتاب مخزنالاسرار ازمنظر سبک تعلیمی بررسی شده است: * شریفنسب، مریم (1398) «بایدها و نیایدهای اخلاق فردی و اجتماعی در مخزنالاسرار»، کهننامۀ ادب پارسی، شمارۀ اول، بهار و تابستان 1-4- اهمیت، فایده و هدف پژوهش عصر طلایی طنزنویسی در ادبیات دورۀ مشروطه موجبشده که محققین نسبتبه طنز پیشاز مشروطه کمتر توجه نشان بدهند. بهجز عبید زاکانی که نامش در صدر فهرست طنزنویسان پیشاز مشروطه میدرخشد و معدود آثاری در ادبیات عرفانی، متأسفانه در حوزه طنز پیشاز مشروطه تحقیق جدی صورت نگرفته است. این درحالی است که بسیاری از شاعران همچون انوری، خاقانی، نظامی و ... در میان آثار خود ابیاتی طنزآمیز و انتقادی دارند. از طرف دیگر، بررسی ابیات طنزآمیز در هر دوره، راهی برای تبیین شرایط سیاسی و اجتماعی عصر مورد مطالعه است. با طبقهبندی و تحلیل طنز در آثار نظامی، میتوان بستری مناسب برای نقد جامعهشناختی قرن ششم فراهم کرد. همچنین باتوجه به نفوذی که آثار او در دورههای بعدی داشته است، تحلیل ابیات طنزآمیز و انتقادی آثار نظامی موجب شناخت بهتر جامعه ایران است. براساس آنچه گفته شد، بررسی طنزپردازی در خمسۀ نظامی حائز اهمیت است؛ زیرا شخصیت تازهای از نظامی بهعنوان نظامی طنزپرداز معرفی خواهد شد و دیگر اینکه طنزهای موجود در قرن ششم، نقطۀ عطفی در تاریخ طنز ایران محسوب میشوند؛ زیرا مقدمهای برای پیدایش طنز در دورههای بعد (قرن هفتم و هشتم) هستند. ازطرفی، طنزپردازی در آثاری همچون آثار نظامی اهمیت دوچندان دارد؛ زیرا خمسۀ نظامی در تاریخ ادبیات فارسی نفوذ کرده و بارها توسط شاعران مختلف در دورههای مختلف بهعنوان سرمشق تقلید شده است. دراین پژوهش منظومۀ لیلی و مجنون ازمنظر طنزپردازی بررسی شده است. ابیات طنزآمیز را استخراج کرده و براساس شگردهای طنزنویسی آنها را طبقهبندی کردهایم. مختصات سبکی قرن ششم (سبک ارّانی) و نوآوریها و هنجارگریزیهای نظامی (سبک شخصی) هر یک بهنحوی در طنزآمیز شدن آثار نظامی نقش داشتهاند. با طبقهبندی، بررسی و تبیین این موارد میزان نوآوری نظامی در عرصۀ طنز و انتقاد نیز بررسی شده است. 2- شگردهای طنزپردای در منظومه لیلی و مجنون افسانۀ عشق لیلی و مجنون یکیاز داستانهای زیبای غنایی در زبان فارسی است. نظامی این منظومه را در سال 584 هجری قمری در قالب مثنوی و بحر هزج سروده است. ثروتیان ازاین افسانه باعنوان تازینژادِ پارسیزاد یادکرده و تصریح میکند که: «برخلاف بیشتر آثار متون نظم و نثر فارسی، سراینده و تاریخسرودن و حتی علت نظم آن در مقدمه مثنوی بهصراحت بازگو شده است» (ثروتیان، 1394، ص. 303). در سال 584 هجری قمری ملک اخستان پسر منوچهر پادشاه شروان از نظامی میخواهد که این افسانه عربی را بهشعر فارسی بسراید. همچنین درمقام کنایه به نظامی میگوید که من همچون محمود غزنوی ترک نیستم و سخن ترکانه نمیگویم. این سخن پادشاه، نقدی بر بیوفایی محمود غزنوی با فردوسی است: «ترکی صفت وفای ما نیست / ترکانه سخن سزای ما نیست» (نطامی، 1376، ص. 26). این ابیات بهظاهر نقدی بر تعصب محمود غزنوی است؛ اما نظامی باپیشکشیدن این مطالب در آثار خود، قصد تشویق پادشاه به ادای حقوق شاعر را دارد. گرچه ثروتیان ایننوع بیان نژادپرستانه را از حکیمی عارف و شاعری متفکر همچون نظامی مقبول نمیداند (ثروتیان، 1394، ص. 305)، اما اگر با عینک طنز به ایننوع نقدها بنگریم، شخصیت حکیمانه نظامی بهتر نمود مییابد. البته باتوجه به شواهد و قرائن، انتساب این بیت به نظامی جای شک دارد و در نسخههای قدیمی بهصورتهای متعدد ضبط شده است (پورنامداریان و موسوی، 1400، ص. 6). در مقدمۀ منظومۀ لیلی و مجنون نقدهای کنایی و مفاهیم انتقادی بسیاری وجود دارد. ازمنظر طنز فلسفی، سیاسی و اجتماعی این بخش از کتاب ارزشمند است؛ برای مثال در ابیات زیر باتکیه بر جبرگرایی که ویژگی فکری اشاعره است، زشتی و زیبایی انسان را بهصراحت به خداوند نسبت داده است. ایننوع بیان حاضرجوابانه و غافلگیرکننده درمقابل خدا موجب طنزآمیزشدن کلام شده و نوعی تابوشکنی است:
ابیات زیر نمونهای از طنز آمرانه و خشک نظامی است که بینیازی از خلق را با تشبیه صریح به حیوانات بیان کرده است:
با آغاز داستان، طنز سیاسی و اجتماع، کمتر و طنز مفرح در جهت تعدیل فای داستان دیده میشود. نظامی بااستفاده از طنزکلامی و طنزموقعیت و همچنین شگردهایی همچون استدلال طنزآمیز و پارادوکس جریان داستان را تعدیل کرده است. نظامی آشکارا میگوید که این داستان همه از گرمای عربستان حکایت میکند و دلگیر و غمانگیز است. درآن از نشاط خبری نیست و شاعر حرفی برایگفتن ندارد. دو عنصر زمان و مکان برای شاعر مبهم است. در ادامه شگردهای طنزپردازی در منظومۀ لیلی و مجنون را همراه با نمونههایی از ابیات طنزآمیز طبقهبندی کردهایم. ازآنجایی که تحلیل همۀ نمونهها دراین پژوهش میسر نبود، برای هریک از شگردها نمونههایی تحلیل شده و سایر مثالها تنها ارجاع داده شده است. هدف ازاین ابیات طنزآمیز فقط تعدیل فضای غمانگیز داستان است و گاهی نیز نکتهای انتقادی دارد. همۀ ارجاعات براساس کتاب لیلی و مجنون تصحیح حسن وحید دستگردی و برمبنای شماره صفحه است. 2-1- بزرگ نمایی (اغراق) یکیاز روشهای مهم طنزپردازی، اغراق و مبالغه است. طنزپرداز بااستفاده از بزرگ جلوهدادن بسیاری از ویژگیها، علاوهبر ایجاد خنده، توجه مخاطب را جلب میکند و محتوای کلام خود را بهشکل تأثیرگذارتری ارائه میکند. شگرد بزرگنمایی دراصل از شگردهای هنر کاریکاتور است. هنر کاریکاتوریست دراین است که ویژگیهای مثبت یا منفی در چهرۀ افراد را در افراطیترین حالت خود و اغراقآمیز ارائه کند. «در کاریکاتور، اشکال دچار اعوجاج میشوند و ویژگیهای یک فرد بهشیوهای مبالغهآمیز و تمسخرآلود توصیف میشوند» (حری، 1387، ص. 65). طنز تحریف و دستکاری اغراقآمیز حقیقت است. در آثار طنزآمیز مشکلات، بزرگتر از آنچه هست، جلوه داده میشود. بزرگنمایی در ذات کار طنزپرداز است، زیرا بهاین وسیله مخاطب را به تأمل وامیدارد. «بزرگنمایی باید باظرافت توأم باشد تا ذهن مخاطب متوجه مصنوعیبودن آن بشود» (ذوالفقاری، 1392، ص. 148)؛ برایمثال در ابیات زیر بااستفاده از اغراق، صفت حرص در انسان نقد شده است. درگیری با عناصر طبیعت و مجازات ابر و آفتاب موجب شکلگیری طنزموقعیت شده است:
در ابیات مفاخرهآمیز زیر، شاعر برای بیان تأثیر و حرارت سخن خود از تصاویری خیالی و طنزآمیز استفاده کرده است. به زبانآمدن جذراصم و سوختنانگشت از حرارت کلام نمونههایی از طنزموقعیت است:
دیگر نمونههای اغراق: سرعت در شکستدادن دشمن: لشگر گره کمر نبسته / کو باشد خصم را شکسته (همان، ص. 34)؛ نفرین اغراقآمیز: ور کور شده است کورتر باد (همان، ص. 43)؛ مفاخره: نازرد ز من جناح موری (همان، ص. 44)؛ برده به دو رخ ز ماه بیشی (همان، ص. 93)؛ شدت عشق مجنون: از بس که به سایه راز میگفت / همسایه او به شب نمیخفت (همان، ص. 94)؛ ادعای نوفل در بهدستآوردن لیلی: گر مرغ شود هوا بگیرد... (همان، ص. 105)؛ ادعای پدر لیلی در شدت بدنامی او: در خاک عرب نماند بادی / کز دختر من نکرد یادی (همان، ص. 119)؛ شدت اشک: در حوضه کشید خیزران را (همان، ص. 137)؛ توصیف سگهای وحشی: برده سر اشتری به گازی (همان، ص. 170)؛ اغراق در تأثیرگذاری شراب: آن می که چو گنگ از آن بنوشد / نطقش به مزاج در بجوشد (همان، ص. 49)؛ آن می که چو روی سنگ شوید... (همان، ص. 53)؛ شدت عشق مجنون: خورشید که او جهان فروزست / از آه پرآتشم بسوزست (همان، ص. 67)؛ دیو از من و صحبتم گریزد (همان، ص. 222)؛ عشق از دل من توانستردن / گر ریگ زمین توانشمردن (همان، ص. 224). 2-2- کوچکنمایی (تحقیر) جوادی کوچککردن را یکی از عمدهترین تکنیکهای طنزنویسی میداند؛ بدینمعنی که نویسنده شخصی را که میخواهد انتقاد کند، از تمام ظواهر فریبنده عاری و او را از هر لحاظ کوچک میکند. این کار میتواند بهصورتهای مختلف جسمی یا روحی، انجام گیرد. درواقع این تکنیک یادآوری به اشخاص پرمدعاست، تا فراموش نکنند آنها نیز چون دیگران هستند. طنزنویس شخص انتقادشونده را عریان، و باطن او را آشکار میکند و ازاین نظر با تحقیر ارتباط پیدا میکند (ر.ک. جوادی، 1384، ص. 22). مجنون در تحقیر خود خطاب به پدرش چنین میگوید:
ابیات زیر در تحقیر سلام بغدادی است:
حلبی، تشبیه به حیوانات را نوعی کوچکنمایی و تحقیر میداند (حلبی، 1364: 62)؛ برایمثال، نظامی در تحقیر مقلدان خود، آنها را غیرمستقیم به میمون تشبیه کرده است:
2-2-1 تحقیر عقل: عقل علتاندیش (همان: 3)؛ عقل آبلهپای (همان: 4)؛ به عقل کی گشاید (همان: 4)؛ عقل پای درون نهد بسوزد (همان: 4)؛ عقل نوالهپیچ خوانت (همان: 10). 2-2-2- تحقیر شیطان بااستفاده از پرسش بلاغی:
2-3- تناقض (پارادوکس) تناقض و ناسازگاری درونی عبارت است از اینکه اجزای یک پدیده یا بخشهای یک سخن، بهنحوی در کنار هم بیایند یا باهم ترکیب شوند که از اثبات بخشی، نفی بخش دیگر لازم آید. تناقض زیرساخت شکلگیری طنز است. «تصویر هنری اجتماع نقیضین» (شفیعی کدکنی، 1372، ص. 51) مهمترین عنصر خندهزایی و طرح امور متناقض و غیرمعمول در داستان بهآن، جنبه طنز و تفنن میدهد. ذوالفقاری تناقض را حاصل معنازدایی از مفهوم واژگان میداند که داستان را شیرین و دلپذیر میکند (ذوالفقاری، 1392، ص. 146). برای مثال در این بیت:
ماه استعاره از لیلی و منظور از شیفته، مجنون است. باتوجه به تضادی که بین ماه و دیوانه وجود دارد (ماه موجب جنون بیشتر میشود)، بیت طنزآمیز شده است. یا در ابیات زیر تضاد رفتاری بین زلف و مژه که بهطور معمول آن را به تیر و نیزه تشبیه میکنند، موجب شکلگیری پارادوکس شده است:
دیگر نمونههای تناقض: خرابگنج (همان، ص. 4)؛ لغت زبان لالان (همان، ص. 8)؛ گر خون خورَدم حلال بادش (همان، ص. 81)؛ وی سوخته چند خامکاری (همان، ص. 86)؛ نماز بتپرستان (همان، ص. 92)؛ طوقبند آزاد (همان، ص. 124)؛ جز فرمشیم نماند بر یاد (همان، ص. 156)؛ ناآمدهرفتن و ناکشتهدرودن (همان، ص. 214)؛ میداد فریب را فریبی (همان، ص. 233)؛ شد مرده او دم مسیحی (همان، ص. 138)؛ در خوردنسنگ رقص کردی (همان، ص. 133)؛ افلاسخران جان فروشیم (همان، ص. 214)؛ خزپارهکن و پلاسپوشیم (همان، ص. 214)؛ غم شاد به ما و ما به غم شاد (همان، ص. 214)؛ تشنهجگر و غریق آبیم (همان، ص. 214)؛ شبکور و ندیم آفتابیم (همان، ص.214)؛ شیریننمکان (همان، ص. 248). 2-4- استدلال طنزآمیز در علم منطق برای شناخت ناشناختهها، حجت و استدلال را به کمک میگیرند و آن را به سه دسته قیاس، استقرا و تمثیل تقسیم میکنند. در علم بدیع شگردهایی وجود دارد که مبنای استدلالی دارند؛ مانند حسنتعلیل، دلیلعکس، ارسالالمثل، تشبیه، تمثیل و... ؛ «ولی گاهی در طنز اینها آرایه نیستند و ظاهر استدلال درست است؛ ولی در باطن شاهد مغالطه در استدلالیم و همین امر سبب ایجاد طنز میشود» (موسویان، 1392، ص. 21)؛ درنتیجه این تکنیک برپایۀ سفسطه است. سفسطه عبارت از این است که مقدم و تالی بهنحوی قرار گیرند که نتیجه، غیرمنطقی باشد و ناسازگاری مقدمات درنظر مخاطب، یکباره روشن شود. این غافلگیری موجب پیدایش طنز میشود. در ابیات زیر با استدلالی طنزآمیز، لبهای شیرین لیلی را به دارو تعبیر کرده و به این شکل برای نیاز مجنون به آن توجیهی بهظاهر منطقی آورده است:
یکی از مضامین پرتکرار و طنزآمیز در منظومه لیلی و مجنون، استفاده از تضاد بین ماه و دیوانه است. ماه استعاره از لیلی و منظور از آشفته، مجنون است. در ابیات زیر، دلیل دوری مجنون از لیلی طنزآمیز است:
یکی از روشهای نظامی در ساخت ابیاتی طنزآمیز بااستفاده از استدلال طنزآمیز، بازی با نام شخصیتهای داستان است: برقی که براق بود نامش (همان، ص. 13)؛ گیسوش چو لیل و نام لیلی (همان، ص. 61)؛ گوش همه خلق بر سلامش / بخت ابنسلام کرده نامش (همان، ص. 101)؛ گیتیش سلام نام کرده / و اقبال بدو سلام کرده (همان، ص. 220). دیگر نمونههای استدلال طنزآمیز: از زبان فرزندش، کتاب خود را باغافلگیری برادر او معرفی کرده است: گفت ای سخن تو همسر من/ یعنی لقبش برادر من (همان، ص. 28)؛ دلیل انتخاب بحر هزج: راهی طلبید طبع کوتاه (همان، ص. 29)؛ توصیف شعر: چون اکذب اوست احسن او (همان، ص. 46)، توصیف بیارزشبودن عمر: چون قامت ما برای غرقست / کوتاه و دراز را چه فرقست (همان، ص. 52)؛ دلیلساختن با استفاده از تضاد آب و آتش: گر آتش عشق تو نبودی / سیلاب غمت مرا ربودی (همان، ص. 67)؛ دلیلکوبیدن بر سر پیل: تا هندوستان به یاد نارد (همان، ص. 88)؛ دلیل باجنگرفتن: بر ویرانی خراج نبود (همان، ص. 161)؛ دلیل تحمل ستم معشوق: بیداد تو گرچه عمرکاه است / زیبایی چهره عذرخواه است (همان، ص. 148)؛ دلیل برای عدم تغییر ذات: زنگی ختنی نشد بشستن (همان، ص. 150)؛ دلیل برای شکارنکردن آهو: چشمی و سرینی این چنین خوب/ بر هر دو نبشته غیرمغضوب (همان، ص. 123)؛ مجنون اشکهای خود را به سیلی برای پاککردن مسیر از خورده شیشههای جام شراب تعبیر کرده است: سیل آمد و آبگینه را برد (همان، ص. 75-76)؛ استدلال برای نیاز انسان به دوست: پیله که بریشمین کلاهست / از یاری همدمان راهست / از شادی همدمان کشد مور / آن را که ازو فزون بود زور (همان، ص. 50)؛ استدلالی جاهلانه برای یافتن خر: گفتا خرم از میانه گم بود / وایافتنش به اشتلم بود (همان، ص. 53)؛ تصویری خلاقانه در توصیف چاه زنخدان و زلف لیلی: چاه زنخش که سر گشاده / صد دل به غلط در او فتاده / زلفش رسنی فکنده در راه / تا هر که فتد برآرد از چاه (همان، ص. 93)؛ استدلال برای وضعیت ظاهری گلها و گیاهان: لاله ز ورق فشانده شنگرف / کافتاده سیاهیش بر آن حرف (همان، ص. 96)؛ دلیل برای دوری: مه را نگرفت کس در آغوش / این نکته مگر شدش فراموش (همان، ص. 101)؛ توصیف آسمان شب: سیاره شب چو بر سر چاه / یوسفرویی خرید چون ماه (همان، ص. 128)؛ استدلال براساس ویژگی گل سوسن: سوسن از سر زبان درازی / شد در سر تیغ و تیغ بازی (همان، ص. 195)؛ دلیل برای بداندیشی مجنون: چون مورچه بیقرار از آنم / تا آن مگس از شکر برانم (همان، ص. 197)؛ دلیل برای دلدادگی: زین پس تو و من من و تو زین پس / یک دل به میان ما دو تن بس / وان دل دل تو چنین صواب است / یعنی دل من دلی خراب است (همان، ص. 215)؛ تشبیه معشوق به بهشت و دلیل برای حلالبودن شراب: در بزم تو میخجسته فال است / یعنی به بهشت می حلال است (همان، ص. 218)؛ کاربرد طنزآمیز سجده سهو: گر سهو شود به سجده راهم / در سجده سهو عذر خواهم (همان، ص. 223)؛ استدلالی برای ریختن برگها در اثر وزیدنباد مخالف: کانان که ز غرقگه گریزند / ز اندیشه باد رخت ریزند (همان، ص. 248). 2-5- برعکس شدن موقعیت یکی دیگر از روشهای طنزپردازی، برعکسشدن موقعیت است. این روش در نمایشنامههای کمدی کاربرد بیشتری دارد. وقتی کسی در خارج از موقعیت خود قرار میگیرد، فضایی طنزآمیز خلق میشود. همچنین گاهی با جابهجایی صفات شخصیتها یا نتیجه معکوس رفتار، موقعیت کمیک شکل میگیرد؛ برایمثال ابیات زیر توصیف لیلی در باغ است. تمام عناصر شناختهشدۀ طبیعت در زیبایی، زیردست لیلی قرار گرفتهاند و این جابهجایی موقعیت، موجب طنزآمیزشدن ابیات شده است:
ابیات زیر نیز در ستایش پادشاه است. شاعر او را به آبحیات و اسبش را به آتش تعبیرکرده و مدعیشده که به این شکل آب بالاتر از آتش قرار گرفته است. این درحالی است که همیشه آتش بالاتر از آب است:
دیگر نمونههای برعکسشدن موقعیت: ای هفت عروس نه عماری / بر درگه تو به پردهداری (همان، ص. 2)؛ دیوانه منم به رای و تدبیر / در گردن تو چراست زنجیر (همان، ص. 76)؛ رشک رخ ماه آسمانی (همان، ص. 92)؛ از آهوی چشم نافهوارش / هم نافه هم آهوان شکارش (همان، ص. 93)؛ وز حلقه زلف وقت نخجیر / بر گردن شیر بست زنجیر (همان، ص. 93)؛ سگ گربه شود به چاپلوسی (همان، ص. 169)؛ میداد به شیر خواب خرگوش (همان، ص. 182)؛ زر جوید برگ و خاک یابد (همان، ص. 248). 2-6- تشبیه طنزآمیز یکی از شگردهای پرکاربرد در طنزنویسی، استفاده از صنعت تشبیه است. بااستفاده از تشبیه، تصویرهای تازه خلق و گاهی طنزموقعیت ایجاد میشود. هرقدر مشبهبه بیربطتر باشد موجب غافلگیری بیشتر و درنهایت طنز بیشتر در کلام میشود. استفاده از تشبیه برای توصیف طنزآمیز، اغلب فضای زیبایی را بهوجود میآورد. بعضی از این تشبیهات خودبهخود طنزآمیز نیستند؛ اما وقتی با کلمات دیگر همنشین میشوند، طنزآلود و رندانه بهنظر میرسند و موجب ایجاد تضاد و حیرتآفرینی میشوند و به کلام، طنز و لطف خاصی میبخشند (فرشیدورد، 1378، ص. 526). یکی از شگردهای نظامی استفاده از تشبیههای رندانه است؛ برایمثال در این بیت، ازدواج بدون رضایت زن را به نان خشک و حلوای شور تشبیه کرده است: هر زن که بهدست زور خواهند / نان خشک و عصیده شور خواهند (نظامی، 1376، ص. 120) یا در بیت دیگری، همنشینی زیردستان و پادشاه را به همنشینی آتش و پنبه تشبیه کرده است: از صحبت پادشه بپرهیز / چون پنبه خشک از آتش تیز (همان، ص. 54). یک نمونه تشبیه مشروط طنزآمیز نیز در این منظومه دیده شد: مه گر شکرین بود تو ماهی/ شه گر به دو رخ بود تو شاهی (همان، ص. 148). در بسیاری از موارد تشبیه طنزآمیز موجب ایجاد اغراق میشود. در مثالهای زیر تشبیه اغراقآمیز دیده میشود:
تشبیه طنزآمیز در منظومۀ لیلی و مجنون بهشکل تشبیه به حیوانات، اشیا، گیاهان، میوهها، خوردنیها و ... نمود دارد. در این میان تشبیه به حیوانات، یکی از پرکاربردترین نوع تشبیه طنزآمیز است. از روزگار قدیم تاکنون، داستانپردازان برای بیان مقصود خویش و انتقاد و استهزاء، از دنیای حیوانات استفاده کردهاند. بهخصوص در بدگویی و انتقاد از بزرگان و فرمانروایان، اینشیوه بسیار مرسوم بوده است؛ زیرا از این طریق، علاوهبر درامانماندن از شمشیر تهدید، قربانیان خود را تحقیر میکردند. در داستانهای حیوانات، از شباهت موجود بین حیوانات و بعضی از خصوصیات بشری استفاده میشود. بدینترتیب اعمال انسانی و کارهای او را تاحد غریزی و حیوانی پایین میآورند. 2-6-1- تشبیه به حیوانات: موش (همان، ص. 52)؛ مور (همان، ص. 264)؛ مار (همان، ص. 80)، (همان، ص. 84)، (همان، ص. 264)، (همان، ص. 125)، (همان، ص. 136)، (همان، ص. 248)؛ کرم بیپای (همان، ص. 88)، مرغ (همان، ص. 100)، (همان، ص. 145)؛ سوسمار (همان، ص. 125)؛ دیو (همان، ص. 84)، (همان، ص. 143)؛ گور (همان، ص. 236)؛ زاغ (همان، ص. 61). 2-6-2- تشبیه به اشیا: یخ (همان، ص. 52)؛ رباب (همان، ص. 68)؛ دیگ جوشان (همان، ص. 125)؛ چراغ (همان، ص. 61)، (همان، ص. 69)؛ قمر (همان، ص. 69)؛ قصب (همان، ص. 69)؛ نیش فصاد (همان، ص. 126)؛ کفش (همان، ص. 216). 2-6-3- تشبیه به گیاه، گل، میوه و خوردنی: سیب (همان، ص. 39)؛ خار (همان، ص. 54)؛ خربزه مگسگزیده (همان، ص. 157)؛ قند (همان، ص. 67)؛ سرو (همان، ص. 93)؛ تذرو (93). 2-7- تشخیص تشخیص یا شخصیتبخشی یکی از صنایع ادبی است که بهدلیل تخیل و اغراق ذاتی که در آن وجود دارد، در طنزنویسی کاربرد دارد. بسیاری از شخصیتبخشیهای منظومۀ لیلی و مجنون، تصاویر طنزآمیز و طنزموقعیت ایجاد کرده است. در صفحات 96 و 97 در توصیف طبیعت از صنعت تشخیص استفاده شده است. چهارده بیت ازاین ابیات، طنزآمیز است که به دو بیت آن بهعنوان نمونه اشاره میشود:
در صفحات 248 و 249 هشت بیت طنزآمیز در توصیف طبیعت دیده میشود که به دو بیت اشاره میشود :
در صفحه 93 برای توصیف لیلی از صنعت تشخیص استفاده شده است که هفت بیت طنزآمیز دیده میشود. به دو بیت اشاره میشود:
از دیگر نمونههای تشخیص: زهره طبق بر فرق (همان، ص. 13)؛ خورشید زحمت ز ره کرده خالی (همان، ص. 13)؛ مریخ ملازم یتاقت (همان، ص. 13)؛ مشتری گفته: چشم بد دور (همان، ص. 13)؛ کیوان حلقهدرگوش (همان، ص. 13)؛ مریخ گرفته آرام (همان، ص. 31)؛ همشیره شیره بهشت (همان، ص. 50)؛ بخت گریزپای (همان، ص. 87)؛ فتنه رهدار (همان، ص. 88)؛ غمزش بگرفت (همان، ص. 92)؛ خندیدن آن گل زرد (همان، ص. 129)؛ عشق آمد و گوش توبه مالید (همان، ص. 156)؛ گر فقر نبودمی همآغوش (همان، ص. 124)؛ سیاره به پایکوبی (همان، ص. 172)؛ شهاب لاحول وَلا خوانده (همان، ص. 172)؛ صبح شورش انگیخت (همان، ص. 207)؛ خورشید نمود دندان (همان، ص. 107)؛ شمشیر خجل (همان، ص. 116)؛ آتش آبش به دهان درآید (همان، ص. 149)؛ تبخاله گزید شکرش را (250). 2-8- استعاره ازمیان صنایع ادبی استعاره گاهی موجب ظرافت کلام میشود و در طنزآمیزشدن بیت تأثیر دارد در منظومۀ لیلی و مجنون استعاره به دو شکل، مصرحه و مکنیه استفاده شده است. در ادامه به ابیاتی اشاره میشود که استعاره منجربه طنز در آنها شده است. 2-8-1- استعاره مصرحه: در ابیات زیر بااستفاده از استعاره و در نهایت پاکی زبان، دوری کردن لیلی از ابنسلام توصیف شده است:
همچنین در ابیات زیر لعل، ماه و شهد استعاره از لیلی است. سنگ، اژدها، زنبور، خازن، دزبان و مار استعاره از ابن سلام است:
در مثال دیگری مورچه استعاره از مجنون، مگس استعاره از ابن سلام و شکر استعاره از لیلی است و تصویری طنزآمیز خلق شده است:
نمونههای دیگر استعاره مصرحه: نوباوه باغ اولین صلب: پیامبر (همان، ص. 9)؛ گرانیرخت: جسم (همان، ص. 14)؛ بنفشه و لاله: چهره و ریش (همان، ص. 60)؛ ناسفتهدرّ: لیلی (همان، ص. 6)؛ آهو و سبزه: مجنون و لیلی (همان، ص. 64)؛ دُرنسفته: لیلی (همان، ص. 70)؛ عرب و غلامروسی: شب و خورشید (همان، ص. 139)؛ عوان و دجلهنیلگون: ستارگان و آسمان (همان، ص.140)؛ نرگس و عقیق: چشم و اشک (همان، ص. 210)؛ سرو و تذرو: روح و جسم (همان، ص. 250)؛ عروسفکری: کتاب نظامی (همان، ص. 271)؛ تیغ: چنگال (همان، ص. 220). 2-8-2- استعاره مکنیه: بااستفاده از استعاره مکنیه و ترکیبسازی مجنون را بهشیوهای طنزآمیز معرفی کرده است: سلطان سریر صبحخیزان (همان، ص. 65)؛ سرخیل سپاه اشکریزان (همان، ص. 65)؛ متواری راهدلنوازی (همان، ص. 65)؛ زنجیری کویعشقبازی (همان، ص. 65)؛ بیاع معاملان فریاد (همان، ص. 65)؛ رهبان کلیسیای افسوس (همان، ص. 65)؛ اقطاعده سپاه موران (همان، ص. 66)؛ دراجه قلعههای وسواس (همان، ص. 66)؛ کشور کفایت (همان، ص. 9)؛ فتوی ولایت (همان، ص. 9)؛ بارگاه کونین (همان، ص. 9)؛ شهر قابقوسین (همان، ص. 9)؛ بازار جهت (همان، ص. 14)؛ ران سخن (همان، ص. 101)؛ سپاه صحرا (همان، ص. 127). 2-8-3- استعاره تهکمیه: استعارۀ تهکمیه که با مجاز باعلاقهی تضاد ارتباط مییابد، بهمعنای مسخرهکردن است. در این نوع از استعاره، با نامگذاری برعکس روبهرو هستیم. این صنعت یکی از پرکاربردترین صنایع طنزآفرینی است و نمونههایی از آن در منظومۀ لیلی و مجنون بهکار رفته است؛ برای مثال عبارت سرهنگی دیو (شیطان) ترکیبی برپایه استعاره تهکمیه است: سرهنگی دیو کی کند سود؟ (همان، ص. 5). در صفحه 114 شش بیت طنزآمیز برپایه استعاره تهکمیه خطاب به نوفل وجود دارد که به مجنون وعده وصال داده بود:
در ابیات زیر مجنون برای ابن سلام دعا میکند؛ اما این دعا در مقام نفرین آمده است:
2-9- ایهام از دیگر صنایع ادبی که در طنزنویسی کاربرد دارد و موجب ظرافت کلام میشود، صنعت ایهام است. این صنعت بهجهت بازی زبانی و ایجاد دوپهلویی در کلام، موجب طنزآمیز و کناییشدن بیت میشود. نظامی در منظومۀ لیلی و مجنون از ایهام، ایهام تناسب و ایهام تضاد استفاده کرده است. به نمونههایی از ایهام در منظومۀ لیلی و مجنون اشاره میشود: درازدستی (معنای کنایی و واژگانی): ای هستکن اساس هستی / کوته ز درت درازدستی (نظامی، 1376، ص. 2) امر به معروف و نهی از منکر (معنای اصطلاحی و واژگانی): ای نهی تو منکر، امر معروف (همان، ص. 3) خراب (گناهکار و ویران): تا مزرعه چو من خرابی / آباد شود به خاک و آبی (همان، ص. 6) جگر (فرزند و عضوی از بدن): من بر همه تن شوم غذاساز / خود قسم جگر بدو رسد باز (همان، ص. 17) بحر (وزن شعر و دریا): بحریست سبک ولی رونده / ماهیش نهمرده بلکه زنده (همان، ص. 29) دو پیکر (پدر و پسر و اجرام آسمانی): اجرامسپهر اوج منظر / افروختهباد از این دو پیکر (همان، ص. 40) جذراصم (اصطلاح ریاضی و لال): نطقم اثر آنچنان نماید / کز جذراصم زبان گشاید (همان، ص. 40) بینمکان (طعنه به سارقان ادبی و تناسب با نان): این بینمکان که نانخورانند / در سایه من جهان خورانند (همان، ص. 41) رخ (چهره و اصطلاح شطرنج): برده بدو رخ ز ماه بیشی / گل را دو پیاده داده پیشی (همان، ص. 93) طاق (طاقچه و متضاد جفت): از طاقچه دو نرگس جفت / بر سفت سمن عقیق میسفت (همان، ص. 210) 2-10- برهان خلف در این شیوه، نویسنده مشتاقانه با نگرشها و فرضیههایی که میخواهد آنها را طنز کند، از در موافقت درآمده و سپس با دستانداختن آن نگرشها، وجه خندهدار و مضحک آنها را عیان میکند (حری، 1387، ص. 71). تغییر ناگهانی مسیر سخن: گشته زمی آسمان ز دینت / نی، نی، شده آسمان زمینت (نظامی، 1376، ص. 9) درباره حسودان و رقیبان: من سکهزنم به قالبی خوب / او نیز زند ولیک مقلوب (همان، ص. 41) در توصیف سوسن: سوسن نه زبان که تیغ در بر / نی نی غلطم که تیغ بر سر (همان، ص. 97) شیطان: بر نجد شدی ز تیر وجدی / شیخانه ولی نه شیخ نجدی (همان، ص. 103) 2-11- کنایه کنایه در لغت بهمعنای پوشیده سخنگفتن و دراصطلاح، جمله یا عبارتی است که دارای دو معنی قریب و بعید باشد. گوینده آن جمله را چنان بهکار ببرد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل شود (همایی، 1389، ص. 167). کنایه بهجهت طعنهای که بههمراه دارد، از تکنیکهای پرکاربرد در طنز است. در منظومۀ لیلی و مجنون کنایه بهوفور دیده میشود. در ادامه به نمونههایی از کنایههای طنزآمیز اشاره میشود: کشتی به خشک میراند (همان، ص. 12)؛ نکوبی آهن سرد (همان، ص. 87)؛ بر خاک تو عبده نویسند (همان، ص. 37)؛ کالا شب چارشنبهی (همان، ص. 42)؛ افکند در آتشم نعل (همان، ص. 48)؛ انگشتکش زمانه (همان، ص. 67)؛ اهل ریگ (همان، ص. 79)؛ انگشت گرفته در دهن (همان، ص. 124)؛ خوابخرگوش (همان، ص. 171)؛ رخت کشیدم (همان، ص. 224)؛ شیشه باد (همان، ص. 235)؛ زنخزنان (همان، ص. 248). 2-12- بازی زبانی ازجمله روشهای ایجاد طنز، شوخطبعی زبانی است؛ یعنی طنز بهواسطه بازی با کلمات حاصل میشود. این نوع بازی با کلمات، هدفمند است. ذوالفقاری کنایه طنزآمیز را که در انگلیسی «آیرونی» خوانده میشود، از بازیهای کلامی دانسته است؛ زیرا در آن بازی با کلمات و ظرافت لفظی مهم است (ذوالفقاری، 1392، ص. 150). نظامی یکیاز برجستهترین شاعران در بازی با کلمات است و در بیشتر موارد ابیات با این شگرد طنزآمیز شده است. علاوه بر انوع جناس، قلب، تکرار و اشتقاق، از هنرهای نظامی ساختن واژهها و ترکیبهای تازه است. 2-12-1- جناس تام: دل دهی جگر و جگر دریدم (نظامی، 1367، ص. 28)؛ برجای کیان نگر کیانند (همان، ص. 161)؛ نقاب رخ برانداز و به رخ درانداز (همان، ص. 15)؛ بیت زندگانی و شه بیت (همان، ص. 61)؛ افتاده خراب در خرابی (همان، ص. 84)؛ آهوکشی آهویی بزرگ است (همان، ص. 123)؛ کایینه چین ز چین برآمد (همان، ص. 125)؛ سهو شود و سجدهسهو (همان، ص. 223)؛ بیگور و کفن میان آن گور (همان، ص. 199)؛ وز گور به گور بود پایش (همان، ص. 261). 2-12-2- جناس ناقص: لنگر و لنگ (همان، ص. 84)؛ گُل و گِل (همان، ص. 88)؛ رخت و بخت (همان، ص. 116)؛ رشته و نرشته (همان، ص. 122)؛ سفت و سفته (همان، ص. 13). 2-12-3- بازی با کلمات: نظامی با شکستن کلمات، تعابیر جالبی خلق کرده است: «آبروی»: جز آب که آن ز روی ریزد (همان، ص. 88)؛ «بنات نعش»: دارندهنعش و دخترانش (همان، ص. 191)؛ «شب خوش»: بیتو شب ما و آنگهی خوش (همان، ص. 214)؛ «والی عهد» و «ولیعهد» (همان، ص. 38)؛ «تازی و ترک» و «ترکتازی» (همان، ص. 92). 2-12-4- واژهسازی و ترکیبسازی: «خزینهخیزی» و «خزینهریزی» تولد مجنون و نثارهای پدرش (همان، ص. 59)؛ «خانهخیز» مرگ (همان، ص. 8)؛ «دشتبساط» و «کوهبالین» و «سراچهسفالین» توصیف لاغری مجنون (همان، ص. 166)؛ «بخارخیزان» سیارات (همان، ص. 179)؛ «خوردگه» دنیا (همان، ص. 8)؛ «خوابگاه» گور (همان، ص. 8)؛ «جدولکش» خدا (همان، ص.20)، «خوشنمک» آدمی (همان، ص. 11)؛ «وادیکده» (همان، ص. 22)؛ «عقوبتآباد» (همان، ص. 150)؛ «خرابگنج» (همان، ص. 4)؛ «ابرخیزش» (همان، ص. 8)؛ «میلناکی» (همان، ص. 22). 2-12-5- اشتقاق و شبه اشتقاق: نظامی و نظم (همان، ص. 8)؛ نوبتی و نوبه (همان، ص. 11)؛ همشیره و شیره (همان، ص. 50)،؛ بدری و بدره (همان، ص. 58)؛ نسفته و سفت (همان، ص. 70)؛ صدیق و صدق (همان، ص. 11)؛ فاروق و فرق (همان، ص. 11)؛ نسخ و منسوخ (همان، ص. 13)؛ رفرف و رفیق (همان، ص. 16)؛ صرفه و بیصرف (همان، ص. 16)؛ پیلسای و پیلان و پیلپای (همان، ص. 35)؛ صالح و صالحیان (همان، ص. 130)؛ اسماعیلی و اسماعیلیم (همان، ص. 134). 2-12-6- بازی با اعداد و حروف: تا دهدهی غرایبت هست / دهپنجزنی رها کن از دست (همان، ص. 25)غ وین خانه هفتسقفکرده / بر چار خلیفه وقفکرده (همان، ص. 11)؛ یکعهدکن این دو بیوفا را / یکدستکن این چهارپا را (همان، ص. 16)؛ زین چارخلیفه ملک شد راست / خانه به چهارحد مهیاست، ز آمیزش این چهارگانه / شد خوشنمک این چهارخانه، دین را که چهارساق دادی / زین گونه چهارطاق دادی / چون ابروی خوب تو در آفاق / همجفت شد این چهار و همطاق (همان، ص. 12-11)؛ این هفتقواره ششانگشت / یکدیده چهاردست و نهپشت (همان، ص. 31). در بیت زیر با نام پادشاه اخستان بازی کرده است. نام او شش حرف دارد:
در ابیات زیر با نام خود بازی کرده است. نظامی در حروف 1001 است. الیاس با حذف الف 99 میشود:
در مثال زیر با نام لیلی بازی کرده است:
2-12-7- قلب: «کار و کیایی» و «کیایکار» (همان، ص. 18)؛ «حلقهدربر» و «حلق بردر» (همان، ص. 80)؛ «هستنیست» و «نیستهست» (همان، ص. 143)؛ «مقصودجهان» و «جهانمقصود» (همان، ص. 10)؛ «دیدهوری» و «ورای دیده» (همان، ص. 18)؛ «عالم جان» و «جان عالم» (همان، ص. 36)؛ «دم اهل» و «اهل دم» (همان، ص. 50)؛ «خر دید» و «دید خر» (همان، ص. 53)؛ «خار از گل» و «گل ز خار» (همان، ص. 143)؛ «با من تو» و «با تو من» (همان، ص. 148)؛ «تو و من» و «من و تو» (همان، ص. 215)؛ «کار است بهوقت» و «وقت کار است» (همان، ص. 218)؛ «در کس» و «کس در» (همان، ص. 236). 2-12-8- تکرار: عالمِ عالمآفریدن (همان، ص. 4)؛ قدر شبقدر (همان، ص. 13)؛ از برگ و نوا بابرگونوا (همان، ص. 96)؛ در کار همه شمارش این است / این است شمارکارش این است (همان، ص. 104). 2-13- تمثیل از دیگر شگردهای طنزپردازی بهویژه در متون داستانی، استفاده از تمثیل است. در بیت زیر بااشاره به ضرر کرفس برای عقربگزیده تمثیل ساخته است:
در مثال زیر مورچه بر نقطه ضعف کبک یعنی قهقهه او دست گذاشته است:
در مثال زیر از تضاد دوک و تیر که یکی کار زنان و دیگری کار مردان است، استفاده شده است:
در صفحه 44 برای وجود دشمن مثال آورده و شش بیت طنزآمیز شکل گرفته است:
مجنون از دنیا سیر بود و درنتیجه در آن شکارگاه نیز بهدنبال شکار نبود. نظامی با بیان شیرین خود در قالب چند تمثیل به این موضوع اشاره کرده است و سرانجام با بیانی طنزآمیز میگوید انسان گرسنه، غذای بد را بااشتها میخورد ولی انسان سیر، بهترین غذا را هم هیچ میانگارد:
2-14- عامیانهنویسی 2-14-1- کاربرد اعداد بهشیوه محاوره: شش هفت (همان، ص. 10)؛ یک دو سه (همان، ص. 22) و (همان، ص. 54)؛ دو سه (همان، ص. 103) و (همان، ص. 106). 2-14-2- کلمات غیررسمی: خرک (همان، ص. 53)؛ اوباش (همان، ص. 81)؛ مشتی ددگان (همان، ص. 207)؛ طاق و طرنب (همان، ص. 137). 2-14-3- بیان خودمانی: جگر کبابم (همان، ص. 67)؛ بهخدا (همان، ص. 120)؛ کای جانپدر (همان، ص. 152)؛ غمی نیست (همان، ص. 198). 2-14-4- نحو عامیانه: پیادم (همان، ص. 6)؛ روزیم (همان، ص. 35)؛ نوالم و حوالم (همان، ص. 6). 2-14-5- عقاید عامیانه: «صرع در روزهای چهارشنبه» (همان، ص. 42)؛ «چشمزدن» (همان، ص. 86) و (همان، ص. 98)؛ «خمیرکردن کاغذ افسونگران» (همان، ص. 136)؛ «برخاستناز دست راست» (همان، ص. 180). 2-15- ضرب المثل بهرهگیری از اصطلاحات عامیانه و ضربالمثل نیز از دیگر شگردهای طنزسازی است. این امثال یا از زبان راوی یا از زبان شخصیتهای مثبت و منفی داستان بازگو میشوند و باعث تلطیف فضای داستان و نزدیکترشدن آن به گفتگوهای روزمره است (ذوالفقاری، 1392، ص. 151). نمونههایی از کاربرد ضرب المثل: کافزون ز گلیم خود کشد پای (نظامی، 1367، ص. 54)؛ خورشیدبهگل نشاید اندود (همان، ص. 63)؛ هم خیک درید و هم خر افتاد (همان، ص. 64)، خر رفت و بهعاقبت رسن برد (همان، ص. 64)؛ کاخر کس بیکسان خدایست (همان، ص. 190)؛ دارو پس مرگ کی کند سود (همان، ص. 206)؛ این یاوه ز بام ناورم زیر (همان، ص. 115)؛ تشنهام به لب فرات بردی (همان، ص. 121)؛ نیکیبکن و به چه درانداز : (همان، ص. 161)؛ دلکاشته و جگردروده (همان، ص. 181)؛ ترسم ز رسن که مار دیدهام (همان، ص. 181)؛ هندو ز چه مغز پیل خارد؟ / تا هندوستان بهیاد نارد (همان، ص. 88).
تحلیل کمّی شگردهای طنزپردازی در منظومه لیلی و مجنون
نتیجه از آغاز شکلگیری ادبیات فارسی، طنز وجود داشته است. از نیمۀ دوم قرن پنجم تا اواخر قرن ششم بهدلیل تسلط غلامان و ترکان بر مسند حکومت و ظلم و چپاول بیشاز حد حاکمان، اوضاع اجتماعی ایران بیشاز پیش آشفته شد و درنتیجه انتقاد اجتماعی در ادبیات فارسی رواج بیشتری یافت. قرن ششم دورۀ اوج نفاق و تزویر بود و اینمسئله، روح حساس شاعران و نویسندگان این دوره را آزرده کرده بود. درنتیجه از قرن ششم بهبعد، رگههایی از طنز و انتقاد در آثار شاعران بزرگی همچون انوری، سنایی، نظامی، عطار و ... دیده میشود. آنچه سبب تمایز طنز در آثار شاعران مختلف میشود، بسامد کاربرد شگردهای طنزنویسی، کاربرد متفاوت بلاغت طنز، محتوای انتقادشده و نوع بیان است. نظامی در قرن ششم یکیاز پیشگامان طنزنویسی محسوب میشود. طنز در خمسۀ نظامی بیشتر بهصورت غیرمستقیم و کنایی حضور دارد و همین امر موجب شده است که شخصیت طنزنویس او در طول تاریخ پنهان بماند. طنز در هر پنج کتاب نظامی دیده میشود و در هرکدام کارکرد ویژهای دارد. محتوای کتاب لیلی و مجنون و طرح اولیۀ داستان، غمانگیز و شرح فراق و دوری است. از طرف دیگر، دو عنصر زمان و مکان در این داستان نمود ویژهای ندارد و داستان در منطقهای خشک اتفاق میافتد. درنتیجه نظامی برای ساختن داستانی جذاب از شگردهای طنزنویسی استفاده کرده است. بازیهای زبانی، تشخیص، اغراق، تناقض و استدلالهای طنزآمیز از مهمترین ظرایف این منظومه است که بستری طنزآمیز ایجاد کرده است. بهیقین هدف نظامی از چنین شوخیهایی درخلال این داستان غمانگیز، تلطیف فضای داستان و همراهکردن مخاطب با خود است. بیشاز هر چیز شگردهای زبانی و بازی با کلمات دراین منظومه موجب شکلگیری زبان و بیانی طنزآمیز شده است. این بازیهای زبانی از ویژگیهای سبک قرن ششم (ارّانی) است و در آثار خاقانی و دیگر شاعران این دوره دیده میشود. البته نگاه تازۀ نظامی به تشبیهات حروفی و بازی با اعداد بیانگر خلاقیت اوست. او ازاین ویژگی سبکی، کاربردی متفاوت ارائه کرده است و آن تطبیق زبانی مفرح با محتوایی یکنواخت و غمانگیز است. جناس، قلب، اشتقاق و دیگر صنایع لفظی همگی درخدمت ایجاد زبانی طنزآمیز در داستان است. ایندسته از شگردها طنزکلامی ایجاده کردهاند. طنزموقعیت و تصاویر اغراقآمیز که گاهی به کاریکاتور نزدیک میشود از دیگر ویژگیهای منظومه لیلی و مجنون است. باتوجه به اینکه نظامی تصویرگری بیهمتاست، بااستفاده از صنایع ادبی همچون تشخیص و تشبیه صحنههایی خلاقانه و گاه اغراقآمیز ساخته است. دراین توصیفات، طنز بهصورت آشکار دیده میشود و مخاطب را لحظهای از فضای تلخ داستان جدا میکند. بهویژه این نوع طنز در توصیف لیلی و طبیعت مشهود است. در کنار شگردهای بارز طنزپردازی، شگردهایی وجود دارند که در لابهلای بیان پنهان شدهاند و طنز غیرآشکار یا غیرمستقیم را خلق میکنند. استدلال طنزآمیز، پارادوکس، برعکسشدن موقعیت و کنایه ازاین نوع شگردهای طنزپردازی است که دراین منظومه بهوفور دیده میشوند. بسامد کاربرد استدلال طنزآمیز و پارادوکس بیشاز بقیه موارد است. شعر نظامی با خیزشی که برای خروج از دایرۀ عرف و عادت از خود نشان میدهد یکی از استثناهای نوآوری در شعر قدیم است. انواع هنجارگریزی در آثار نظامی، بستری مناسب برای طنزآمیزشدن ابیات او فراهم کرده است. این شگرد بهویژه با واژهسازی یا ترکیبسازی نمود پیدا کرده است. همچنین او در گفتوگوی قهرمانان (مناظرهها) طنزی ظریف، رندانه و شرمگین را بهنمایش گذاشته است. برای مثال در گفتوگوهای مجنون با لیلی، پدرش، سلام بغدادی، نوفل و... بهطورکلی بلاغت حاکم براثر، بستری برای طنزآمیزشدن کلام و بیان اوست. علاوهبر صنایع لفظی و تشبیه و تشخیص، انواع استعاره و ایهام موجب طنزآمیزی بخشهایی ازاین منظومه شده است. این ظرافتهای زبانی نشاندهندۀ روح ظریف و ذهن زیرک نظامی است. مختصات سبکی قرن ششم (سبک ارّانی) همچون بازیهای زبانی، رواج هجو و تحقیر، خودستاییهای اغراقآمیز و دعواهای کلامی بستری مناسب برای طنزآمیزشدن آثار این دوره فراهم کرده است. در این میان نظامی بیشاز همه از بازیهای زبانی استفاده کرده است؛ اما در سخن بههزل و هجو عنایت نداشته و سخت پایبند اخلاق بوده است. او قلم را به الفاظ رکیک آلوده نکرده است؛ اما در پردۀ استعاره و تشبیه و بهصورت کنایی و نمادین بسیاری از مطالب انتقادی خود را بیان کرده است. ازآنجایی که طنز ارتباطی مستقیم باشرایط سیاسی و اجتماعی دارد، بهدلیل خفقان حاکم، طنزهای انتقادی بهصورت پنهان و تلخ در آثار او بهکار رفته است. ابیات انتقادی و طنز سیاسی و اجتماعی بیشتر در مقدمه کتاب آمده است. در لابهلای ستایشها و مدایح، ابیات انتقادی دیده میشود. در بخش ستایش خدا و نعت پیامبر طنزهای فلسفی و در بخش مدح پادشاه و سبب نظم کتاب طنزهای سیاسی و اجتماعی وجود دارد. همچنین در بخش شکایت از حسودان با ابیات رندانهای روبهرو میشویم که حاوی انتقاد سیاسی و اجتماعی هستند؛ اما هدف از طنزهایی که در میانه داستان آمده است، صرفاً مفرحکردن فضای داستان است و بهندرت ماهیت انتقادی دارند. بررسی مضامین طنز در خمسۀ نظامی، میتواند در نقد جامعهشناختی قرن ششم مفید باشد؛ برایمثال یکیاز آماجهای انتقاد در آثار نظامی، شاعران مدحپیشه است. مدح حاکمان مستبد، نشاندهندۀ رواج فرهنگ چاپلوسانه و ریاکارانه در ایران قرن ششم است. ازطرف دیگر، کاربرد غیرمستقیم و کنایی طنز در خمسۀ نظامی رابطۀ مستقیم با خفقان حاکم در این دوران دارد. نظامی در داستان لیلی و مجنون با توصیف جامعهای بسته و مقید به آداب و رسوم، در حقیقت آن را نقد کرده است.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آرینپور، یحیی (1372). از صبا تا نیما (ج.2). زوار. پورنامداریان، تقی، و موسوی، مصطفی (1400). زبان نظامی گنجوی. زبان و ادب فارسی، 74(244)، 1-31. https://doi.org/10.22034/perlit.2022.47080.3117 ثروتیان، بهروز (1394). جادوسخن جهان نظامی. معین. جوادی، حسن (1384). تاریخ طنز در ادبیات فارسی. کارون. حری، ابوالفضل (1387). درباره طنز (رویکردی نوین به طنز و شوخ طبعی). سوره مهر. حلبی، علیاصغر (1364). مقدمهای بر طنز و شوخطبعی در ایران. پیک. خرمشاهی، بهاءالدین (1385). حافظ حافظه ماست. قطره. زرینکوب، عبدالحسین (1376). حکایت همچنان باقی. سخن. ذوالفقاری، حسن (1392). طنزهای رفتاری و گفتاری در قصههای عامه. فرهنگ مردم، 12(47)، 140-152. https://www.magiran.com/paper/1225110/ پورالخاص نوکندهای، شکرالله (1374). تحلیل سیر انتقادهای سیاسی و اجتماعی در شعر فارسی از آغاز تا نیمۀ اول قرن هفتم هجری [پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس تهران]. علم نت. https://elmnet.ir/doc/10762361-58491 شریفنسب، مریم، و جهاندیده، رعنا (1398). بایدها و نیایدهای اخلاق فردی و اجتماعی در مخزنالاسرار، کهننامۀ ادب پارسی، 10(1)، 255-223. شفیعی کدکنی، محمدرضا (1372). مفلس کیمیافروش (نقد و تحلیل شعر انوری). سخن. صلاحی، عمران (1382). خندهسازان و خندهپردازان. علم. صلاحی، عمران (1383). گزینه اشعار طنزآمیز. مروارید. شریعتی، نسرین، کرمی، زهرا، پارسا، فرشته، رضوی فلاحیه، سیدمجتبی، و فتحی نجفآبادی، هاجر (1401). هنجارگریزی آوایی در آثار نظامی (مخزنالأسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفتپیکر). فنون ادبی، 14(2)، 103-118. 10.22108/LIAR.2022.130727.2070 فتوحی، محمود (1390). سبکشناسی (نظریهها، رویکردها و روشها). سخن. فرشیدورد، خسرو (1378). دربارهی ادبیات و نقد ادبی (ج. 1-2). امیرکبیر. قربانیون، حسین (1370). بررسی طنز در آثار منظوم تا قرن هشتم [پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد]. علم نت. https://elmnet.ir/doc/10321984-14395 موسویان، انسیه (1392). بررسی طنز و فکاهه در شعر کودک. فرهنگ مردم، 12(47-48)، 11-29. روانبخش، محمدحسین، و مهرآوران، محمود (1401). معانی مختلف طنز در ادب فارسی معاصر و ارتباط مصداقی آنها. فنون ادبی، 14(3)، 78-57. 10.22108/LIAR.2023.135284.2189 نظامی، الیاس بن یوسف (1376). لیلی و مجنون (حسن وحید دستگردی، مصحح). قطره. همایی، جلالالدین (1389). فنون بلاغت و صناعات ادبی. اهورا. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 199 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 171 |