تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,654 |
تعداد مقالات | 13,534 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,049,004 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,216,727 |
پاسخگویی عمومی مؤسسات حسابرسی: واکاوی دیدگاه حسابرسان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه پژوهش های حسابداری مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 15، شماره 3 - شماره پیاپی 57، آذر 1402، صفحه 29-52 اصل مقاله (1.06 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/far.2023.137394.1961 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حمیده اثنی عشری* 1؛ بهزاد بیگ پناه2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار، گروه حسابداری، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دکتری حسابداری، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف پژوهش حاضر، بررسی و استخراج دیدگاه حسابرسان درباره پیشرانها و پسرانهای پیشروی مؤسسات حسابرسی در پاسخگویی به ذینفعان گزارشهای حسابرسی است. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد تحلیلتم انجام شده است. شرکای مؤسسات حسابرسی مشارکتکنندگان پژوهش حاضر بودند که به روش گلولهبرفی انتخاب شدند. دادهها ازطریق مصاحبه نیمهساختاریافته با خبرگان جمعآوری شدند و تا زمان دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. در پژوهش حاضر، پس از انجام 17 مصاحبه، اشباع نظری محرز شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهند از دیدگاه خبرگان، شاخصههای انجمنهای حرفهای فعال، جایگاه اجتماعی حسابرسان، تمایل به همریختی با صنعت، علامتدهی، روحیه ریسکپذیری، پاسخخواهی ذینفعان، بستر قانونی، عوامل ساختاری و کمیته حسابرسی فعال بهعنوان پیشرانهای پاسخگویی و شاخصهای طرح دعاوی حقوقی، ارتقای انتظارات ذینفعان، منابع مالی ناکافی، نشت اطلاعاتی، کیفیت حسابرسی و ناهمگونی ادراکات نهادهای ناظر بهعنوان پسرانهای ایجاد شفافیت و پاسخگویی به ذینفعان گزارشهای حسابرسی مطرح شدند. این پژوهش بینش ارزشمندی برای توسعه مبانی نظری پاسخگویی به ذینفعان در مؤسسات حسابرسی فراهم میکند. این موضوع میتواند به حرفه حسابرسی و تدوینکنندگان استانداردها برای بهبود بستر قانونی برای تقویت نظارت در مؤسسات حسابرسی آنها کمک کند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پاسخگویی مؤسسات حسابرسی؛ شفافیت؛ پیشرانهای پاسخگویی؛ پسرانهای پاسخگویی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عملکرد و فعالیت سازمانها تأثیر عمدهای بر سیستم اجتماعی دارند؛ بنابراین، با توجه به تأثیر بااهمیت عملکرد آنها بر سیستم اجتماعی، باید به جامعه پاسخگو باشند. بر مبنای رابطه پاسخگویی از سازمانها انتظار میرود در قبال فعالیتهای خود و پیامدهایشان در برابر مراجع معینی پاسخگو باشند؛ بنابراین، مؤسسات حسابرسی بهعنوان سازمانی که جامعه از خدمات آن استفاده میکند و مسئولیت بررسی صحت گزارشهای مالی منتشره توسط شرکتها را بر عهده دارد، باید در قبال فعالیتهای خود به جامعه پاسخگو باشند. حسابرسان بهعنوان یک زنجیره از چرخه ارائه اطلاعات شفاف به بازار قرار دارند که شفافیت درونی آن بر دیدگاه ذینفعان اطلاعات حسابرسیشده تأثیرگذار است و ناشناختهماندن نحوه انجام فعالیت حرفهای از طرف وی میتواند چرخه شفافیت در گزارشگری مالی را با مشکل مواجه سازد (بیگپناه و همکاران، 1400). کیفیت حسابرسی بالا تنها لزوماً به معنای ارائه گزارش صحیح از طرف حسابرسان نیست و حسابرس باید در رابطه با ساختارهای متعدد در داخل مؤسسه، اطلاعات لازم را برای ذینفعان افشا کند تا ذینفعان با توجه به اطلاعات مربوط به مؤسسه حسابرسی، اقدام به ارزیابی کیفیت نحوه انجام فعالیت آن مؤسسه کنند؛ بنابراین، روابط مؤسسات حسابرسی با جامعه باید در حدی مطلوب قرار گیرد و اطلاعات حسابرسی در بازار صرفاً محدود به گزارش حسابرسی نشود (Fu, 2015). هیئت نظارت بر حسابداری شرکتهای سهامی عام (2015) نیز معتقد است مؤسسات حسابرسی در راستای بهبود توانایی ذینفعان در ارزیابی صحیح کیفیت حسابرسی باید اطلاعاتی در رابطه با نحوه کنترل استقلال کارکنان، مدیریت مستمر دانش و تجربه آنان، سیستم مناسب انعقاد قرارداد با صاحبکار و نظارت مداوم بر کارکنان و صاحبکاران به ذینفعان گزارش حسابرسی ارائه دهد؛ زیرا ارزیابی کیفیت حسابرسی از طرف ذینفعان با توجه به اطلاعات کمی و بدون توجه به فرآیند حسابرسی و ساختار داخلی مؤسسات نمیتواند نیازهای آنها را برطرف کند (Rosa et al., 2018). انجام فرآیند حسابرسی در قالب جعبه سیاه و اطلاعنداشتن ذینفعان از فرآیند داخلی مؤسسات موجب ارزیابی اشتباه ذینفعان از کیفیت حسابرسی میشود (صفیخانی و همکاران، 1401). در دسترس قراردادن اطلاعات برای آن دسته از استفادهکنندگان صورتهای مالی حسابرسیشده که هیچ شناختی از روند حسابرسی ندارند، باعث میشود تا آنها در رابطه با کیفیت حسابرسی مؤسسات حسابرسی تصمیمگیری کنند. هرچند بیشتر ذینفعان صرفاً با چنین اطلاعاتی نمیتوانند مستقیماً کیفیت حسابرسی را ارزیابی کنند، این اطلاعات میتواند در انتخاب یک مؤسسه حسابرسی خوب و مناسب کمک میکند (Husain, 2020). اعتماد ذینفعان نسبت به فرآیند حسابرسی و به تبع آن، کیفیت حسابرسی نیازمند پاسخگویی مؤسسات حسابرسی در قبال ساختار داخلی و نظام حاکمیتی موثر بر فرآیند عملیات مؤسسات است و از این رو، شفافیت در وضعیت مؤسسات حائز اهمیت است (Pott et al., 2008). این موضوع مهم است که مؤسسات حسابرسی اصول ساختار حاکمیتی و ایجاد ساختار مناسب در مؤسسه را درک و به پاسخگویی به کلیه ذینفعان توجه کنند (Rosa et al., 2018). در سالهای گذشته، نهادهای حرفهای ناظر بر حرفه حسابرسی در کشورهای مختلف به موضوع پاسخگویی عمومی مؤسسات حسابرسی توجه داشتهاند و در این حوزه از سال 2008 میلادی قانونگذاری را شروع کردهاند؛ اما به این موضوع در ایران تاکنون توجه نشده است. گرچه جامعه حسابداران رسمی، وضعیت مؤسسه و کنترل کیفیت کار حسابرسی توسط آن را بررسی و از این طریق مؤسسات حسابرسی را رتبهبندی میکند، اطلاعاتی در رابطه با دلایل و جزئیات رتبه کنترل کیفی هر مؤسسه در اختیار ذینفعان قرار نمیدهد (اثنیعشری و همکاران، 1401). آنچه ذینفعان از حسابرسان میدانند، محدود به رتبه کنترل کیفی آنها است و با اتکای به آن باید به گزارش مؤسسههایی که رتبه کنترل کیفی مشابهی دارند، بدون آگاهی از نحوه انجام حسابرسی و مستندات پشتوانه، اعتبار یکسانی بدهند. صرف وجود چنین اطلاعاتی برای ذینفعان کافی نیست و میزان اتکا بر گزارش حسابرسی را با مشکل مواجه میکند. آنچه که ذینفعان از شرکتها برای ارزیابی سطح کیفیت گزارشگری مالی نیاز دارند، شفافیت فرآیند حسابرسی و به دنبال آن ارزیابی کیفیت حسابرسی است و آنچه که نهادهای ناظر باید به آن توجه کنند، فراهمآوردن بستر لازم برای پاسخ به این خواسته مشروع است. برای حرکت به این سمت، در نخستین گام باید پیشرانهای مؤسسات به سمت پاسخگویی تجزیه و تبیین شوند تا آنچه که مؤسسات خارج از کشور را ترغیب به پاسخگویی به ذینفعان کرده است، استخراج و زمینه را برای پاسخگویی مؤسسات ایرانیفراهم کرد. در گام بعدی باید پسرانهای مؤسسات از پاسخگویی به ذینفعان تجزیهوتحلیل شوند تا نهادهای ناظر با رفع یا تضعیف دغدغههای مؤسسات، آنان را به سمت پاسخگویی و ایجاد شفافیت در ساختار داخلی سوق دهند. با توجه به نبود پژوهشی در این زمینه در ایران، در این پژوهش ابتدا با استفاده از مبانی نظری، مفاهیم اولیه در زمینه پاسخگویی مؤسسات حسابرسی استخراج و پس از آن با انجام مصاحبه با خبرگان حوزه حسابرسی پیشرانهای و پسرانهای پاسخگویی عمومی مؤسسات حسابرسی تبیین میشوند.
2-مبانی نظری، ادبیات و فرضیهها 1-2- پاسخگویی مؤسسات حسابرسی از دیدگاه نهادهای قانونگذار در سالهای گذشته نهادهای قانونگذار در کشورهای مختلف تلاش کردند مؤسسات حسابرسی را به سمت پاسخگویی به ذینفعان متعدد سوق دهند. افشا درخصوص نظام حاکمیتی مؤسسات و کیفیت حسابرسی حسابرسان شرکتهای سهامی عام مهمترین اقدامی بوده که از سال 2008 در اتحادیه اروپا و ژاپن و کره جنوبی، از سال 2013 در استرالیا و از سال 2016 در انگلیس الزامی شده است. از سال 2008 در آمریکا اگرچه کمیته مشورتی خزانهداری ایالات متحده توصیه به افشای مؤسسات حسابرسی داشته است، الزامی درخصوص افشا وجود ندارد. هیئت تدوینکننده استانداردهای بینالمللی حسابرسی و اعتمادبخشی1 نیز در چارچوب مفهومی ارائهشده برای کیفیت حسابرسی، افشای اطلاعات از سوی مؤسسات حسابرسی را عاملی مهم در بهبود ادراک ذینفعان از کیفیت حسابرسی دانست و سازمان بینالمللی کمیسیون اوراق بهادار (2009) معتقد است ارائه اطلاعات داخلی مؤسسات میتواند موجب نمایانساختن سطح کیفیت حسابرسی مؤسسه شود و بهبود کیفیت حسابرسی را در پی داشته باشد. نهادهای قانونی مختلفی به پاسخگویی مؤسسات حسابرسی به ذینفعان توجه داشتهاند. جدول شماره 1 خلاصهای از دیدگاه نهادهای مذکور را نشان میدهد (IOSCO, 2009). 2-2- ابعاد پاسخگویی مؤسسات حسابرسی در زمینه پاسخگویی مؤسسات حسابرسی برخی محققان به ابعاد مورد نیاز ذینفعان گزارش حسابرسی اشاره کردهاند و اعتقاد دارند ارائه اطلاعات داخلی مؤسسات در این زمینه میتواند بهعنوان شاخصی برای ارزیابی کیفیت حسابرسی مؤسسه مورد توجه ذینفعان قرار گیرد. در رابطه با ابعاد پاسخگویی مورد نیاز ذینفعان که مؤسسات حسابرسی باید به آن توجه کنند، دایمس و همکاران (2012) و فو (2015) نشان دادند ارائه اطلاعات در رابطه با برخی از ابعاد داخلی مؤسسات برای ذینفعان حائز اهمیت است که بهصورت خلاصه در جدول شماره 1 نشان داده شده است (Fu, 2015; Deumes et al., 2012).
جدول شماره 1. خلاصه مدلهای پاسخگویی مؤسسات حسابرسی Table 1: Overview of audit firms’ public accountability
3-2- پیشرانهای پاسخگویی مؤسسات حسابرسی الف) اخلاقمداری مؤسسه حسابرسی: از دیدگاه شورای گزارشگری مالی (2020)، ارزشهای اخلاقی منجر به ایجاد بهترین ساختار حاکمیتی و بهبود مداوم رویههای مدیریتی از طرف مؤسسات حسابرسی در راستای توجه به منافع ذینفعان میشود که چنین موضوعی با ایجاد اعتماد در کسبوکار زمینه پاسخگویی را در مؤسسات حسابرسی فراهم میآورد (FRC, 2020). ب) توجه جامعه به فعالیت حسابرسان: براساس رابطه وکیل - موکل بین حسابرس و ذینفعان، افشای هر گونه اطلاعاتی که سطح اعتماد عمومی به بازار سرمایه را بهبود بخشد، ضروری است و آنچه رفتار حسابرسان را در پاسخگویی معین میکند، کانون توجه جامعه به نحوه فعالیت حسابرسان است. دایمس و همکاران (2012) بیان میکنند گرچه حرفه حسابرسی با گذشت زمان مسئولیت بیشتری پذیرفته است، رویهها و عملکرد حرفهای حسابرسان تغییر محسوسی نداشته که عمدتاً به دلیل بیتوجهی جامعه به نحوه فعالیت حسابرسان بوده است (Deumes et al., 2012). پ) وجود انجمنهای حرفهای فعال: انجمنهای حرفهای فعال همزمان با تغییر در رویههای حرفهای میتوانند بهعنوان نهادهای پیشرو با صدور بیانیهها و ارائه راهکارهای مشاورهای و آموزش استانداردهای اخلاقی تغییرات حرفهای را سبب شوند (Madalina et al., 2014). ت) علامتدهی به ذینفعان: مؤسسات حسابرسی دارای عملکرد مثبت، انگیزه دارند با ارائه اطلاعات داخلی مؤسسه به ذینفعان، زمینه را برای ارزیابی کیفیت حسابرسی، در راستای انتخاب حسابرس از طرف صاحبکاران و جذب سهم بیشتری از بازار با ارسال علامت مثبت فراهم کنند (Zhao et al., 2019). ث) الزام قانون به پاسخگویی مؤسسات: الزام قانونی مؤسسات حسابرسی برای پاسخگویی از طرف نهادهای قانونگذار با هدف تطبیق عملکرد حرفهای با قوانین و مقررات و استانداردهای حرفهای میتواند آنها را به سمت پاسخگویی سوق دهد (Lennox & Pittman, 2010). هاتگان و همکاران (2013) بیان میکنند کیفیت حسابرسی در مؤسسات حسابرسی بهواسطه الزامات قانونی و عملکرد حرفهای نهادهای ناظر میتواند روند افزایشی داشته باشد و کیفیت کار حسابرسان در نبود نهادهای ناظر کاهش مییابد (Houghton et al., 2013). ج) تمایل شرکا به افشای اطلاعات داخلی مؤسسه: این موضوع از ویژگیهای متعددی همچون سن، جنسیت، تحصیلات و تجربه شرکا اثر میپذیرد. کاستلبری (2007) بیان میکند افراد مسن نسبت به افراد جوانتر تصمیمگیری اخلاقی بهتر و بدون غرضورزی دارند و بنابراین، تمایل بیشتری به پاسخگویی دارند (Castleberry, 2007). تفاوت در جنسیت هم موجب تفاوت در سطح پاسخگویی میشود: برخی معتقدند زنان نسبت به مردان سطوح اخلاقی بالاتری را رعایت میکنند که این موضوع افزایش پاسخگویی به ذینفعان را در پی دارد (Roxas & Stoneback, 2004). چ) کمیته حسابرسی فعال: استقرار کمیته حسابرسی فعال توسط صاحبکاران موجب توجه کمیته مذکور به بررسی صلاحیت حسابرسان و پیشنهاد حسابرس مناسب به مجامع عمومی میشود که میتواند زمینه را برای انتخاب حسابرس مناسب فراهم کند (Gramling et al., 2009). ح) نیاز ذینفعان به پاسخگویی مؤسسات: تمایل دینفعان به بررسی اطلاعات داخلی مؤسسات حسابرسی، میتواند مؤسسات را به سمت پاسخگویی سوق دهد. بارن و کوچ (2014) معتقدند هرچند متعددبودن ذینفعان و سطح پایین دانش آنها در بررسی اطلاعات منتشره، موجب عدم پاسخگویی مؤسسات میشود، مؤسسات حسابرسی باید با کاهش سطح پیچیدگی اطلاعات و ارائه جزئیات از جنبههای مختلف عملکرد حرفهای، اطلاعات لازم را در اختیار ذینفعان قرار دهند (Buuren & Koch, 2014).
2-4-پسرانهای پاسخگویی مؤسسات حسابرسی الف) هزینههای مستقیم افشا: مؤسساتی که تمایل به پاسخگویی دارند، باید اقدام به ایجاد ساختارهای داخلی مناسب، بهکارگیری پرسنل باتجربه و باتحصیلات مناسب کنند تا با افشای اطلاعات داخلی، بتوانند دیدگاه مثبتی را در ذهن ذینفعان ایجاد کنند که با توجه به سطح پایین درآمدی مؤسسات حسابرسی، این هزینهها میتوانند مانعی برای پاسخگویی و ایجاد شفافیت از طرف آنها باشد (Fattah, 2013). ب) هزینههای غیرمستقیم افشا: این هزینهها شامل مواردی همچون استفاده از اطلاعات افشاشده از طرف رقبا، کارکنان و قانونگذاران است که مخاطراتی همچون از دست دادن صاحبکاران و کاهش سهم از بازار را در پی دارد که میتواند مؤسسات را از پاسخگویی به ذینفعان باز دارد (کامران و همکاران، 1399). نقی بیان میکند نهادهای نظارتی با بررسی اطلاعات داخلی منتشرشده، نقصهای مؤسسه حسابرسی را کشف و کیفیت حسابرسی را نسبت به مؤسسات با وضعیت داخلی افشانشده، ضعیف ارزیابی میکنند (Nagy, 2014). در همین رابطه روسا و همکاران (2018) بیان میکنند افشای اطلاعات از طرف مؤسسات حسابرسی، زمینه را برای از دست دادن بازار از طرف مؤسسات حسابرسی کوچک فراهم میکند (Rosa et al., 2018). پ) خطر افزایش انتظارات ذینفعان: ارائه اطلاعات به ذینفعان موجب بررسی اطلاعات از طرف آنان میشود و با گذشت زمان و افزایش انتظارات آنها، مؤسسات حسابرسی باید علاوه بر حفظ الگوی افشای فعلی، اقدام به توسعه الگوی پاسخگویی برای ذینفعان کنند (Zhang, 2010).
2-5- تئوریهای پشتوانه پاسخگویی مؤسسات برخی از تئوریهایی که از پاسخگویی عمومی مؤسسات حسابرسی پشتیبانی میکنند، به شرح زیرند: تئوری نمایندگی: مؤسسات حسابرسی بهعنوان نمایندگان سهامداران، وظیفه امانتداری دارند تا در جهت بهترین منافع سهامداران عمل کنند و با کاهش عدم تقارن اطلاعات به تعدیل تضاد منافع بپردازند (Fu, 2015). . تئوری ذینفعان: مؤسسات حسابرسی نقش مهمی در حصول اطمینان از اینکه شرکتها با ارائه اطلاعات مالی دقیق و قابل اعتماد به تعهدات خود در قبال ذینفعان عمل میکنند، ایفا میکنند؛ بنابراین، آنها باید در قبال هر گونه شکست در کار حسابرسی خود پاسخگو باشند (Rosa et al., 2018). نظریه نهادی: مؤسسات حسابرسی بخشی از یک چارچوب نهادی بزرگتر هستند که شامل نهادهای نظارتی، انجمنهای حرفهای و سایر ذینفعان میشود. این چارچوب مشروعیت و اعتبار را برای حرفه حسابرسی فراهم میکند و کمک میکند اطمینان حاصل شود که مؤسسات حسابرسی در راستای منافع عمومی عمل میکنند؛ بنابراین، مؤسسات حسابرسی باید در قبال این چارچوب نهادی و مردم پاسخگو باشند (Menicucci, 2013 Shehata, 2014;).
2-6- مروری بر پژوهشهای پاسخگویی در ایران در سالهای گذشته، پژوهشهایی به بررسی برخی ابعاد پاسخگویی در ایرن پرداختهاند. بیگ پناه و همکاران (1401)، با استفاده از رویکرد تحلیل محتوا به بررسی ادبیات پاسخگویی عمومی پرداختند. آنها دریافتند پاسخگویی مؤسسات حسابرسی در سه بعد عوامل محرک، عوامل بازدارنده و جزئیات گزارش افشا قابل دستهبندی است. امجدی و همکاران (1400)، تأثیر حسابرسی عملکرد بر پاسخ گویی را مطالعه کردند. آنها دریافتند تخصص حسابرسان دیوان محاسبات بر سطح پاسخگویی آنها اثرگذار است. نخبه فلاح و همکاران (1400)، رابطه اجرای حسابرسی عملکرد را با بهبود پاسخگویی آزمون کردند. نتایج حاکی از آن بود با بهبود گزارشهای حسابرسی عملکرد، جایگاه این نوع حسابرسی ارتقا و به دنبال آن، کارکرد نظام پاسخگویی در بخش عمومی بهبود مییابد. داودی و همکاران (1398)، ارتباط بین پاسخگویی و حسابرسی عملکرد را بررسی کردند. نتایج نشان دادند به نظر مدیران دولتی، اجرای حسابرسی عملکرد بر متغیرهای پاسخگویی تأثیر مثبت و معناداری داشته است. برزیده و خیراللهی (1390)، رابطه مسئولیت پاسخگویی و کتمان شواهد حسابرسی را بررسی کردند. آنها نشان دادند هنگامی که حسابرسان با شواهد متناقض با یافتههای اولیه در فرآیند حسابرسی مواجه میشوند، مسئولیت پاسخگویی برای کار حسابرسی انجامشده و وجود فشار زمانی منجر به ایجاد نگرانی مربوط به از دست دادن شهرت میشود و احتمال کتمان شواهد حسابرسی افزایش مییابد. اعتمادی و جباری (1386)، رابطه سطوح متفاوت پاسخگویی و ویژگیهای کیفی قضاوت حسابرسان را درباره سطح اهمیت در حسابرسی بررسی کردند. آنها نشان دادند افزایش سطح پاسخگویی در مرحله ارزیابی نتایج کار حسابرس منجر به افزایش میزان محافظهکاری، تلاش و عینیت قضاوت حسابرسان میشود. در نتیجهگیری، اظهار میرود سطح پاسخگویی با ارتقای بستر قانونی بهبود مییابد و کیفیت حسابرسی را به گونهای مثبت تحت تأثیر قرار میدهد.
3-روش پژوهش پژوهش حاضر ازنظر هدف، بنیادین محسوب میشود. بهعلاوه، از آنجایی که درک عمیقی در ارتباط با موضوع مورد مطالعه، بهخصوص در میان مطالعات داخلی وجود ندارد، به لحاظ ماهیت، پژوهش اکتشافی قلمداد میشود. روش تحلیل دادهها مبتنی بر رویکرد تحلیلتم بوده است. ابتدا با مطالعه متون تخصصی حول موضوع پژوهش، چارچوب اولیه، ایجاد و پس از آن در محدوده مفاهیم استخراجشده اقدام به مصاحبه در راستای غنای مفاهیم جمعآوریشده شد. گرچه مصاحبه حول مفاهیم استخراجشده بود، با توجه به رویکرد نیمهساختاریافته بودن مصاحبه، مصاحبهشونده اختیار کافی برای خروج از چارچوب اولیه و ارائه مفاهیم ذهنی و حرفهای خود را داشت. پروتکل مصاحبه پس از اطمیناندهی به مصاحبهشونده در ارتباط با محرمانهبودن صوت ضبطشده رعایت شد. همچنین، توضیح اولیه در رابطه با مفهوم پژوهش و مبانی نظری پشتوانه این موضوع در دو بخش پیشرانها و پسرانها و درمجموع 14 سؤال بررسی شدند.
3-1- مشارکتکنندگان مشارکتکنندگان پژوهش خبرگان حسابرسی بودهاند. در همین راستا، شرکای مؤسسات حسابرسی که دارای چهار ویژگی «شناختهشده توسط سایرین»، «فهم موضوع»، «تنوع» و «موافقت با مشارکت» بودهاند، بهعنوان خبره حوزه حسابرسی در اواخر سال 1400 و اوایل سال 1401 انتخاب شدند. ابتدا با بهرهمندی از شاخصههای انتخاب خبره، خبره اول، انتخاب و پس از آن با رویکرد گلولهبرفی خبرگان بعدی انتخاب شدند. در مواردی که افراد مایل به همکاری نبودهاند، پس از برقراری ارتباط با نفر قبلی شخص دیگری انتخاب شد. قاعده کلی در پژوهشهای کیفی این است که باید به گردآوری دادهها تا زمانی ادامه داد که مقولهها اشباع شوند. گرچه مصاحبه پس از انجام چهارده مورد به اشباع نظری رسید، برای اطمینان از اشباع مصاحبه تا نفر هفدهم ادامه یافت. براساس مصاحبه صورتگرفته با خبرگان، ابتدا صوت ضبطشده به فایل نوشتاری، تبدیل و رویکرد کدگذاری باز شروع شد تا تمهای اصلی و فرعی و درنهایت، عوامل مربوط شناسایی شوند. آمار توصیفی مشارکتکنندگان به شرح جدول شماره 2 است:
جدول شماره 2: آمار توصیفی مشارکتکنندگان Table 2: Descriptive Statistics of the Participants
3-2- پایایی و روایی پژوهش برای پایایی از دو رویکرد پایایی بازآزمون و پایایی بین دو کدگذار استفاده شده است. در پایایی بازآزمون سه مصاحبه بهصورت تصادفی، انتخاب شد و پژوهشگر هر کدام را در یک فاصله زمانی یک ماهه مجدداً کدگذاری کرد. نتایج حاکی از پایایی بازآزمون 96 درصدی بودند که در جدول شماره 3 نشان داده شدند.
جدول شماره 3: بررسی پایایی بازآزمون Table 3: Test-retest reliability results
همچنین، برای بررسی پایایی بین دو کدگذار، پس از توضیح موضوع پژوهش برای پژوهشگر دیگری که دارای شاخصه سابقه پژوهش با رویکرد مصاحبه بوده است، کدگذاری از طرف وی انجام شد و نتایج کدگذاری با کدگذاری پژوهشگر مقایسه شدند. نتایج حاصل از مقایسه کدگذاری در جدول شماره 4 درج شدند.
جدول شماره 4: بررسی پایایی بین دو کدگذار Table 4: Intercoder reliability results
به این ترتیب، میزان توافق بین کدها 85 درصد بوده که حاکی از پایایی مصاحبهها بوده است. برای بررسی روایی پژوهش، پژوهشگر پس از پایان توضیحات مصاحبهشوندگان، دیدگاه خود را در رابطه با مطالب عنوانشده مطرح کرد تا با تأیید مصاحبهشونده از صحت مطالب بیانشده اطمینان یابد. همچنین، نتایج نهایی پژوهش تا حد زیادی انعکاسدهنده واقعیت موجود در جامعه و ادبیات پژوهش بود که نشان از روایی بالای پژوهش دارد. همچنین، به کثرتگرایی، حساسیت پژوهشگر و اشباع نظری توسط پژوهشگران توجه شد. در این پژوهش، به کثرتگرایی در دادهها، کثرتگرایی در پژوهشگر، کثرتگرایی در تئوری و کثرتگرایی در روششناسی توجه شده است.
4-یافتههای پژوهش مرحله اول- استخراج کدهای اولیه: در این مرحله، 518 کد اولیه استخراج شد که 363 مورد از آنها مربوط به پیشرانهای پاسخگویی مؤسسات و 155 مورد از آنها مربوط به پسرانهای پاسخگویی مؤسسات بودند. در جدول شماره 5 نمونههایی از نحوه کدگذاری بازبخشی از مصاحبهها توسط پژوهشگران ارائه شده است.
جدول شماره 5: نمونه کدگذاری باز Table 5: Examples of open coding process
مرحله دوم- استخراج تم: هر گروه از کدها تحت پوشش یک مفهوم بالاتر تحت عنوانتم فرعی قرار گرفت و پروسه تقلیل مضامین ادامه پیدا کرد. بدین ترتیب، بخشهای کلی پیشرانها و پسرانهای پاسخگویی مؤسسات استخراج شدند. پس از دستهبندی کدهای استخراجشده از دیدگاه خبرگان، تمهای اصلی و فرعی به شرح جدول شماره 6 استخراج شدند.
جدول شماره 6 : استخراج تمهای اصلی و فرعی Table 6: Extraction process of subthemes and main themes
منبع: یافتههای پژوهشگر
مرحله سوم- ارتباط کدهای اولیه با تمها: پیشرانهای پاسخگویی مؤسسات: از دیدگاه خبرگان، انجمنهای حرفهای با بهکارگیری افراد بازنشسته فارغ از کار و مستقل از حرفه و استفاده از دیدگاه حرفهای و تجارب آنان میتوانند موجب سوقدادن مؤسسات به سمت پاسخگویی شوند. آنها میتوانند با راهنمایی اعضای شاغل در حرفه در رابطه با اهمیت و چرایی پاسخگویی مؤسسات و همچنین، ایجاد فرمت اولیه برای پاسخگویی مؤسسات، زمینه را برای حرکت مؤسسات به سمت پاسخگویی فراهم آورند. خبرگان همچنین معتقد بودند اعضای انجمنهای حرفهای باید مستقل از اعضای حرفهای فعال باشند، مدیریت انجمنها از انجمنهای حرفهای بینالمللی الگوبرداری شود و همچنین، وظیفه راستیآزمایی اطلاعات منتشرشده از طرف مؤسسات برای ذینفعان را بهدرستی انجام دهند. در این رابطه مادالینا و همکاران (2014) بیان کردند انجمنهای حرفهای با تغییر در رویهها بهعنوان نهادهای پیشرو با صدور بیانیهها و ارائه راهکارهای مشاورهای و آموزش استانداردهای اخلاقی میتوانند مؤسسات را به سمت پاسخگویی سوق دهند (Madalina et al., 2014). از دیدگاه خبرگان، جایگاه اجتماعی مناسب حسابرس برای ذینفعان که با ایجاد شخصیت حرفهای برای حسابرس و توجه جامعه به نقش حسابرس در ایجاد شفافیت به وجود میآید، موجب افزایش تقاضا برای پاسخگویی مؤسسات حسابرسی میشود. توجه عموم به حسابرسی با گسترش سرمایهگذاری و همچنین وجود تفاوت بین اطلاعات حسابرسیشده و حسابرسینشده زمینه را برای توجه ذینفعان به پاسخگویی حسابرسان فراهم میآورد. در همین رابطه بارن و کوچ (2014) بیان میکنند توجه ذینفعان به اطلاعات منتشرشده از طرف مؤسسات و همچنین، اعلام نیاز از طرف آنها میتواند مؤسسات حسابرسی را به سمت پاسخگویی سوق دهد (Buuren & Koch, 2014). خبرگان بیان کردند مؤسسات حسابرسی به همریختی با صنعت تمایل دارند؛ به طوری که در صورت افشای اطلاعات داخلی مؤسسه حسابرسی، سایر مؤسسات به نحوه ارائه اطلاعات، توجه و با سرعت بالایی اقدام به الگوبرداری میکنند؛ چنین موضوعی قابلیت مقایسه اطلاعات منتشرشده را بهبود میبخشد. همچنین، خبرگان معتقد بودند ارتباط مؤسسات با یکدیگر، اشتراکگذاری دانش بین آنها، توجه به مزیتهای حرفهای کیفیت سایر مؤسسات، پیشروشدن برخی مؤسسات در ارائه اطلاعات به ذینفعان و همچنین، داوطلبشدن سازمان حسابرسی برای ارائه اطلاعات داخلی به ذینفعان، زمینه را برای پاسخگویی مؤسسات حسابرسی به ذینفعان فراهم میکند. در همین رابطه، براون و پوپوا (2021) بیان میکنند یکنواختی و تداوم در ارائه اطلاعات از طرف مؤسسات حسابرسی، زمینه را برای بررسی روند عملکرد حرفهای مؤسسات در طی زمان و نیز مقایسه مؤسسه با سایر مؤسسات فراهم میآورد (Brown & Popova, 2021). از دیدگاه خبرگان علامتدهی به ذینفعان نیز میتواند بهعنوان پیشران، مؤسسات را به سمت پاسخگویی سوق دهد و مؤسسات با ایجاد سرقفلی مثبت در راستای جذب صاحبکاران جدید و کسب سهم بیشتر از بازار، ارتقای رتبه کنترل کیفی و جلب اعتماد نهاد ناظر، توجه ذینفعان به عملکرد حرفهای مؤسسه را جلب کنند. خبرگان همچنین اظهار کردند ترکیب مناسب کارکنان، فرآیند مناسب استخدام کارکنان، پاسخگویی سلسلهمراتبی کارکنان مؤسسات حسابرسی، تجربه و تحصیلات شرکا، ماندگاری کارکنان، تعداد شرکای بالای مؤسسه، اعتبار و قدمت و توانایی مؤسسه حسابرسی شاخصههایی مؤثر بر دیدگاه ذینفعان بودهاند و مؤسساتی که در رابطه با شاخصههای مذکور شرایط بهتری دارند، تمایل بیشتری به افشای اطلاعات در این رابطه دارند. ژائو و همکاران (2019) بیان میکنند ارائه اطلاعات از طرف مؤسسات حسابرسی موجب بهبود دیدگاه نسبت به عملکرد حرفهای حسابرسان توسط ذینفعانی میشود که هیچ درک و شناختی از فعالیت حسابرسان ندارند (Zhao et al., 2019). همچنین، براون و پوپوا (2019) معتقدند مؤسساتی که بهطور مستمر بر کارکنان، فرآیندها و فناوریهای مورد استفاده خود سرمایهگذاری میکنند، تمایل بیشتری به ایجاد شفافیت بیشتر و علامتدهی در راستای بهرهمندی از حمایت عمومی ذینفعان در راستای گسترش سهم از بازار دارند (Brown & Popova, 2021). از دیدگاه خبرگان،روحیه ریسکپذیری مؤسسه بر حرکت مؤسسات حسابرسی به سمت پاسخگویی تأثیرگذار است و عواملی همچون نامشخص بودن منافع افشا، تأثیر نامشخص افشای اطلاعات بر سطح درآمدهای آتی مؤسسات، در معرض انتقاد قرار گرفتن فرآیند قضاوت حسابرسان، استرسزا بودن افشای اطلاعات برای اولینبار و توانایی مؤسسه در تأمین هزینههای افشابر دیدگاه مؤسسات حسابرسی برای پاسخگویی به ذینفعان تأثیرگذار است. بدارد و همکاران (2008) بیان میکنند مؤسساتی که برای پذیرش صاحبکار از چارچوب خاصی پیروی میکنند، ریسکپذیری بالاتری را نسبت به سایر مؤسسات شایان توجه قرار میدهند و تمایل بیشتری به افشای اطلاعات داخلی مؤسسات به ذینفعان دارند (Bedard et al., 2008). از دیدگاه خبرگان، پاسخخواهی ذینفعان میتواند مؤسسات را به سمت پاسخگویی سوق دهد. از دیدگاه خبرگان، تنوع در خدمات مؤسسات حسابرسی، همچون مؤسسات بینالمللی میتواند منجر به ایجاد ذینفعان متعدد شود و در صورتی که ذینفعان به محتوای گزارشات منتشرشده مؤسسات توجه کنند، میتوانند زمینه را برای پاسخگویی مؤسسه فراهم کنند. تانیاوی و اوراپان (2020) بیان میکنند سهامداران اقلیت به دلیل نداشتن منابع مالی و زمان کافی و عدم دسترسی کامل به گزارشات حسابرسان همچون نامه مدیریت، توانایی ارزیابی مناسب کیفیت حسابرسی را ندارند (Thanyawee & Orapan, 2020). خبرگان بیان کردند فراهمکردن بستر قانونی برای پاسخگویی مؤسسات میتواند پیشرانی برای پاسخگویی مؤسسات حسابرسی باشد؛ به طوری که با تدوین قوانین و قرارگیری حرفه در جایگاه قانونی خود، کنترل نرخشکنی مؤسسات، وجود ضابطه دقیق برای انتخاب حسابرس، معرفی تیم حسابرسی قبل از ارجاع کار، ارائه کار بر مبنای تخصص، توانایی و وضعیت داخلی مؤسسه و عدم انتخاب حسابرس بر مبنای روابط و پیشنهاد هیئتمدیره، منفککردن استانداردگذار و حسابرس، توجه مؤسسات حسابرسی دولتی به قوانین نهاد ناظر، تعیین چارچوب مناسب برای مسئولیت حرفهای حسابرس، ایجاد قوانین پاسخگویی کلیه مؤسسات و تعریف جرائم برای عدم رعایت قوانین، راستیآزمایی اطلاعات افشاشده، وجود ضمانت اجرایی در انجام وظایف حرفهای میتوان مؤسسات حسابرسی را به سمت پاسخگویی سوق داد. بارن و کوچ (2014) معتقدند الزام قانونی مؤسسات به پاسخگویی نباید بهصورت کلینگر باشد؛ زیرا الزام قانونی بدون توجه به جزئیات، موجب انعطافپذیری مؤسسات در پاسخگویی میشود و آنها با کاهش سطح پاسخگویی در برخی از جنبههای پاسخگویی یا عدم انتقال مفاهیم مربوط به آن جنبهها، سطح پاسخگویی را کاهش میدهند (Buuren & Koch, 2014). . از دیدگاه خبرگان، عوامل ساختاری متعددی، مؤسسات را به سمت پاسخگویی سوق میدهد و شاخصههایی همچون اخلاقمداری، شرایط سیاسی جامعه و وضعیت فرهنگی جامعه بر سطوح پاسخگویی مؤسسات تأثیرگذارند. آنها بیان کردند اخلاقمداری تحت تأثیر اخلاق فردی و محیط رشد شرکا بوده است و ایجاد حس مسئولیت نسبت به ذینفعان گزارش حسابرسی، درستکاری در انجام حسابرسی و کیفیت بالای حسابرسی، زمینه را برای پاسخگویی مؤسسات فراهم میکنند. همچنین، خبرگان بر این باورند که اخلاقمداری و فرهنگ کیفیتمحور مؤسسه موجب میشود مؤسسات تمام جنبههای مثبت و منفی مؤسسه را برای ذینفعان افشا کنند. برومهیل (2007) بیان میکند مؤسسات اخلاقمحور تمایل بیشتری به افشای ساختار داخلی دارند (Broomhill, 2007). در همین رابطه، سومرفلت و همکاران (2019) بیان میکنند پذیرش قواعد و دستورالعملهای اخلاقی، حفاظت از منافع ذینفعان و پاسخگویی در رابطه با ساختار داخلی را به همراه دارد (Sommerfeldt et al., 2019). خبرگان بیان میکنند در رابطه با وضعیت فرهنگی جامعه، شاخصههایی همچون بلوغ فکری جامعه، فرهنگسازی مناسب برای پاسخگویی در جامعه، پاسخگویی سایر حرفهها، ایجاد فرهنگ استفاده اختیاری از خدمات حسابرسی و حاکمشدن شفافیت و صداقت در جامعه، پاسخگویی مؤسسات حسابرسی را در پی دارد. پژوهشها حاکی از آن است که فرهنگ مؤسسه با تعیین اصول و کدهای رفتاری و اخلاقی، بر سطح تردید و قضاوت حرفهای کارکنان و شرکا تأثیر میگذارد (Bobek et al., 2017). خبرگان عقیده داشتند در صورتی که کمیته حسابرسی شرکتها قدرت اجرایی بالایی داشته باشد و با اهرم فشار قبل از انتخاب مؤسسات حسابرسی، آنها را ملزم به ارائه اطلاعات داخلی کنند و بر مبنای توانایی و سایر ویژگیهای حسابرس اقدام به انتخاب حسابرس کنند، چنین موضوعی مؤسسات را به سمت پاسخگویی به ذینفعان ترغیب میکند. در همین رابطه، گراملینگ و همکاران (2009) بیان میکنند کمیته حسابرسی در راستای بررسی صلاحیت حسابرس به اطلاعات مربوط به ساختار داخلی مؤسسات نیاز دارند و در صورت استفاده کمیته حسابرسی از اطلاعات مربوطه، مؤسسات ترغیب خواهند شد اطلاعات داخلی خود را برای ذینفعان منتشر کنند (Gramling et al., 2009). بارا و همکاران (2017) معتقدند تصمیمات کمیته حسابرسی به دلیل پشتیبانی بهوسیله سهامداران بر فعالیت حسابرس تأثیرگذار است و کمیته حسابرسی با ایجاد ریسک از دست دادن صاحبکار برای حسابرس، میتواند حسابرس را به سمت پاسخگویی سوق دهد (Barua et al., 2017). پسرانهای پاسخگویی مؤسسات: خبرگان اظهار کردند فعالیت حسابرسان در حال حاضر از دیدگاه ذینفعان ناشناخته است و از دیدگاه ذینفعان مؤسسات حسابرسی، قانونمدار و دارای برنامهها و رویههای حرفهای در بررسی صاحبکاران هستند و ایجاد شفافیت موجب میشود دیدگاه ذینفعان نسبت به نحوه عملکرد مؤسسه منفی شود که این موضوع ممکن است در شرایط متضررشدن ذینفع از گزارش حسابرسی، زمینه را برای ایجاد دعاوی حقوقی فراهم کند. همچنین، از دیدگاه خبرگان مؤسسات حسابرسی داخلی فاقد بیمه مسئولیت هستند و ایجاد دعاوی حقوقی علیه آنان ممکن است صدمات جبرانناپذیری به مؤسسه وارد کند. کرانتز (2010) نشان داد سطح افشای اطلاعات داخلی در مؤسسات حسابرسی مختلف، متفاوت است که این سطح تفاوت عمدتاً تحت تأثیر ویژگیهای خاص مؤسسه و سطح کیفیت حسابرسی با توجه به شاخص میزان ریسک ایجاد دعاوی حقوقی علیه مؤسسات است (Krantz, 2010). از دیدگاه خبرگان، گسترش انتظارات ذینفعان متعدد نسبت به مؤسسات میتواند مانعی برای پاسخگویی مؤسسات حسابرسی باشد. خبرگان معتقد بودند در شرایط فعلی، ذینفعان توجهی به گزارش حسابرسی بهعنوان محصول اصلی مؤسسات ندارند و بنابراین، چنین موضوعی موجب شده است نحوه فعالیت مؤسسات برای ذینفعان اهمیت خاصی نداشته باشد. همچنین، ذینفعان همگن نبودهاند و به اطلاعات مختلفی از وضعیت داخلی مؤسسات نیاز دارند که گستردگی اطلاعات مورد نیاز از طرف ذینفعان عدم پاسخگویی حسابرس را در پی داشته است و حسابرس توانایی پاسخگویی به کلیه ذینفعان را ندارد. با افشای اطلاعات از طرف مؤسسات و توجه ذینفعان به محتوای آن با گذشت زمان، انتظارات جدیدی از طرف ذینفعان مطرح میشود که چنین موضوعی موجب بازدارندگی مضاعف مؤسسات از پاسخگویی به ذینفعان میشود. در همین رابطه، ژانگ (2010) بیان میکند با گذشت زمان انتظارات ذینفعان از محتوای گزارشات مؤسسات افزایش مییابد (Zhang, 2010). فو (2015) بیان میکند با گسترش انتظارات ذینفعان، صرف انجام حسابرسی مطابق با استانداردهای حرفهای به معنای انجام مسئولیت محولشده به حسابرسان نیست و انتظارات جامعه از مؤسسات و درخواست انتظارات، درنهایت میتواند مؤسسات را به سمت تغییر در فرآیند حسابرسی سوق دهد (Fu, 2015). خبرگان بیان کردند نبود منابع مالی کافی در مؤسسات منجر به عدم توانایی در ایجاد ترکیب مناسب کارکنان و عدم توانایی در تعیین گروه کاری برای تهیه و ارائه اطلاعات پاسخگویی میشود و همچنین، مؤسسات توانایی کافی در افزایش مبلغ قراردادهای منعقده را ندارند و از وجوه مازاد مؤسسه برای سرمایهگذاری در راستای کسب منافع غیرعملیاتی استفاده نمیکنند. چن و همکاران (2021) بیان میکنند مؤسسات حسابرسی توانایی مالی کافی برای ارائه اطلاعات پاسخگویی به ذینفعان متعدد را ندارند (Chen et al., 2021). عابدین (2019) بیان میکند تعداد کمی از مؤسسات حسابرسی دارای ساختار حاکمیتی و هیئتمدیره قابل اعتماد و سازگارند که نبود چنین ساختاری عمدتاً به دو دلیل نبود منابع مالی کافی در مؤسسات و مشارکتیبودن مدل کسبوکار مؤسسات حسابرسی است (Abedian, 2019). از دیدگاه خبرگان، افشای اطلاعات داخلی مؤسسات حسابرسی، زمینه را برای تلاش سایر مؤسسات در راستای جذب صاحبکاران و نیز جذب کارکنان مناسب مؤسسه فراهم میآورد. بعلاوه، خبرگان اظهار کردند کیفیت حسابرسی مؤسسات به دو دلیل الف) مقاومت صاحبکاران و توانایی اعمال دیدگاه آنان بر حسابرس و ب) عدم توانایی مناسب مؤسسه حسابرسی پایین است و به دلیل فشار کاری و تأکید بر زمان سریع انجام کار و عدم تناسب تعداد صاحبکاران با تعداد کارکنان، به گونهای است که مؤسسات زمان کافی برای پاسخگویی به ذینفعان ندارند. همچنین، خبرگان معتقد بودند قوانین متعددی بر فعالیت مؤسسات حسابرسی حاکم است و حسابرسان با توجه به حقالزحمه دریافتی و محدودیت زمانی، توانایی بررسی و کنترل کلیه قوانین و مقررات حاکم بر مؤسسات حسابرسی را ندارند و بهصورت شکلی، قوانین متعددی را بررسی میکنند که افشای چنین اطلاعاتی از ساختار داخلی، دیدگاه ذینفعان نسبت به مؤسسات را خدشهدار میکند. در همین رابطه، داولینگ و همکاران (2018) نشان دادند اگرچه حسابرسان با استفاده از چکلیست و طبقهبندی قوانین حاکم بر حسابرسی، قابلیت بررسی و کنترل قوانین را بهبود بخشیدهاند، بهرهمندی از چکلیست و گستردگی قوانین موجب بیتوجهی به جزئیات، بیتوجهی به نوآوریهای ایجادشده و محدودشدن توسعه دانش حسابرسی شده و کیفیت حسابرسی روند کاهشی گرفته است (Dowling et al., 2018). خبرگان بیان کردند از دیدگاه ذینفعان، نهادهای ناظر مختلفی بهصورت مداوم بر عملکرد مؤسسات نظارت دارند؛ در حالی که در شرایط فعلی نهادهای ناظر دیدگاه یکسانی در بررسی مؤسسات ندارند و همچنین، وظایف نظارت دقیق و کنترل مداوم مؤسسات را بهدرستی انجام نمیدهند. همچنین، نهاد ناظر گرچه اطلاعات متعددی را از مؤسسات حسابرسی دریافت میکند، فرهنگ رازداری آن باعث شده است تا اطلاعات مؤسسات را به ذینفعان ارائه ندهد. همچنین، خبرگان معتقدند نهادهای ناظر متعدد در انتخاب حسابرس توسط ذینفعان نیز دخالت دارند و با تهیه لیست حسابرسان معتمد خاص خود زمینه را برای انتخاب حسابرس مناسب از طرف ذینفعان محدود کردهاند. خبرگان همچنین عقیده دارند نهاد ناظر توجه خاصی به محتوای گزارش حسابرس ندارد. تانیاوی و اوراپان (2020) نشان دادند نهاد ناظر صرفاً به مطابقت مکانیکی عملکرد حرفهای حسابرس با استانداردهای قانونگذار اقدام میکند و نتایج این نظارت ناقص را نیز به ذینفعان اعلام نمیکند و بهصورت محرمانه و منتشرنشده نزد خود باقی میگذارد که چنین موضوعی نمیتواند به منافع ذینفعان توجه کند (Thanyawee & Orap, 2020).
5- بحث و نتیجهگیری شفافیت سیستم نیازمند شفافیت اجزای آن است و فرآیند انجام حسابرسی بهعنوان جزئی از سیستم گزارشگری باید در وضعیتی شفاف قرار داشته باشد و وجود حالت جعبه سیاه در انجام فرآیند حسابرسی دیدگاه ذینفعان نسبت به کیفیت حسابرسی را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر، بررسی پیشرانها و پسران های پاسخگویی عمومی مؤسسات حسابرسی بود. بدین منظور، تعداد 17 شریک حسابرسی به روش گلولهبرفی انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته، جمعآوری و با رویکرد تحلیلتم تحلیل شدند. از دیدگاه خبرگان، عوامل وجود انجمنهای حرفهای فعال، جایگاه اجتماعی مناسبحسابرس از دیدگاه ذینفعان، تمایل به همریختی با صنعت، علامتدهی به ذینفعان، روحیه ریسکپذیری مؤسسه، پاسخخواهی ذینفعان، بستر قانونی مناسب، عوامل ساختاری و وجود کمیته حسابرسی فعال بهعنوان پیشران مؤسسات به سمت پاسخگویی به ذینفعان شناسایی شدند. برخی از پیشرانها با تحقیقات قبلی همراستا بودند؛ به طوری که وانسترالین و ژائو (2020)، خارانا و همکاران (2020) و بیگپناه و همکاران (1401) وجود انجمنهای حرفهای فعال، بارن و کوچ (2014) و لینوکس و پیتمن (2010) بستر قانونی مناسب، ژائو و همکاران (2019) و یوو و همکاران (2017) علامتدهی به ذینفعان و گراملینگ و همکاران (2009) وجود کمیته حسابرسی فعال را پیشرانی برای مؤسسات در راستای پاسخگویی به ذینفعان میدانند. گرچه در ایران انجمنهای حرفهای متعددی حاکم بر حرفه حسابرسی هستند، نگارندگان معتقدند انجمنهای مذکور فعالیت خاصی در این زمینه انجام ندادهاند و رغبتی را برای مؤسسات در راستای حرکت به سمت پاسخگویی ایجاد نکردهاند. همچنین، نگارندگان معتقدند حسابرس در شرایط فعلی جایگاه مناسبی از دیدگاه ذینفعان ندارد و انجام حسابرسی عمدتاً به موجب الزام قانونی و نه با توجه به ایجاد اعتبار برای صورتهای مالی انجام میپذیرد. همچنین، نگارندگان همراستا با دیدگاه خبرگان عقیده دارند مؤسسات حسابرسی نسبت به صنعت تمایل به همریختی دارند و در صورتی که یک مؤسسه حسابرسی اقدام به افشای اطلاعات داخلی کند، سایر مؤسسات نیز در همین راستا، زمینه را برای افشای اطلاعات داخلی فراهم میکنند. همچنین، از دیدگاه خبرگان، عوامل طرح دعاوی حقوقی، گسترش انتظارات ذینفعان متعدد، نبود منابع مالی کافی، نشت اطلاعاتی، کیفیت پایین حسابرسی و ناهمگونی ادراکات نهادهای ناظر بهعنوان پسران مؤسسات از پاسخگویی به ذینفعان تلقی میشوند. برخی از پسرانها با تحقیقات قبلی همراستا بودند؛ به طوری که هرمالین و ویسباچ (2012)، میجور و وانسترالین (2012)، فتاح (2013) و نقی (2014) نبود منابع مالی گانی و ژانگ (2007) و بیگپناه و همکاران (1401) گسترش انتظارات ذینفعان متعدد را مانعی برای پاسخگویی مؤسسات حسابرسی میدانند. از دیدگاه نگارندگان، عدم طرح دعوی حقوقی علیه حسابرسان در شرایط فعلی بهواسطه عدم شناخت از نحوه عملکرد حرفهای حسابرسان است و ایجاد شناخت در این زمینه برای ذینفعان، در صورت عدم همراستایی با بهبود کیفیت حسابرسی، زمینه را برای ایجاد دعوی حقوقی علیه حسابرسان در آینده فراهم میآورد. این تحقیق در مسیر خود با محدودیتهایی مواجه بود که شایسته است شایان توجه قرار گیرد: نخست، پژوهش در دوران همه گیری کرونا انجام شد که این موضوع بر روی برقراری ارتباط چشمی و ایجاد جو مشارکتی در جلسات مصاحبه تأثیرگذار بود؛ ضمن آنکه این موضوع مانع از مشارکت برخی خبرگان شد. دوم، برخی از مشارکتکنندگان تمایل به ضبط صدا نداشتند که محقق را ناچار به یادداشتبرداری از مصاحبه کرد. بازیابی اطلاعات از یادداشت در مقایسه با مصاحبه با محدودیتهایی همراه است و میتواند موضوع تفسیر محقق قرار بگیرد. یافتههای این پژوهش برای سیاستگذاران راهگشا است. آنچه مبرهن است آنکه حرکت به سوی شفافیت مؤسسات حسابرسی اجتنابناپذیر است؛ به همین سبب، آگاهی از عوامل اثرگذار بر سرعت این حرکت اثرگذار مهم است. الزامات قانونی نقش مهمی در تغییر رفتار مؤسسات حسابرسی دارند؛ به همین سبب، شایسته است پس از تدوین و انتشار دستورالعمل حاکمیت شرکتی که در سال 1402 بازنگری شد، سازمان بورس و اوراق بهادار، موضوع حاکمیت در مؤسسات حسابرسی معتمد را مدنظر قرار دهد. بهعلاوه، در کنار گزارش تفسیری مدیریت که ارائه آن از سوی شرکتها الزامی است، شایسته است مؤسسات حسابرسی بحث گزارش شفافیت را نیز مدنظر قرار دهند. همچنین، پیشنهاد میشود پژوهشهای آتی موضوع محتوای گزارش شفافیت، پیامدهای افشای گزارش شفافیت از منظر سرمایهگذاران و تأثیر نگرش اسلامی بر سطح پاسخگویی مؤسسات حسابرسی را بیشتر بررسی کنند.
یادداشتها
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 385 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 159 |