تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,402 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,206,652 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,075,393 |
چشمانداز پایداری در اشعار عاشورایی (مطالعۀ موردی شاعران عاشورایی یزد) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 15، شماره 2 - شماره پیاپی 43، تیر 1402، صفحه 1-14 اصل مقاله (1.4 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2023.137156.2255 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فضل الله رضایی اردانی* ؛ مهدی صادقی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استادیار گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان. تهران. ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در این جستار، مفاهیم پایداری در اشعار عاشورایی یزد بهروش توصیفی ـ تحلیلی و استشهادی با هدف تأویل درونمایۀ اشعار عاشورایی در چارچوب حماسه و عرفان بررسی میشود. در اشعار عاشورایی یزد، جنبههای زیباییشناختی و هنری، چنان با محتوای اشعار و اعتقاد سرایندگان درهم تنیدهاند که نقطۀ عطفی در گسترش بیان مفاهیم پایداری و پراکندهکردن این نوع پیام به شمار میرود. شاعر آیینی یزد با آمیزش دو زبان ادیبانۀ فارسی و زبان عامۀ مردم و با کاربرد ادبیات محلی، اندیشه و مفاهیم موجود در فرهنگ و مکتب شهادت را بهشکلی روشن بیان میکند. دستاورد این روند باعث شده است در ماورای اشتراکات موضوعی اشعار عاشورایی، مفاهیم پایداری در دو محور حماسه و عرفان، زینتبخش این نوع اشعار شوند و فصل تازهای در تاروپود این دسته اشعار، با بهرهگیری از این دو عنصر جلوهگری کند؛ بهطوریکه اشعار عاشورایی با هالهای از حماسه و عرفان و از دریچۀ عواطف و بُکا، درسهای مختلف ارزششناختی و انسانشناختی را به بشر میآموزند. بدیهی است پیوند عاطفه، عرفان و حماسۀ عاشورایی با اندیشههای پایداری، باعث غنا و اعتلای شعر آیینی، تبیین فلسفۀ عاشورا، ادبیات جبهه و جنگ و گسترش شعر فارسی شده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پایداری؛ حماسه؛ عرفان؛ شعر عاشورایی؛ یزد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه در یک آفرینۀ ادبی، لفظ و معنا با یکدیگر و با شخصیّت شاعر بهشدت گره خوردهاند؛ بهگونهایکه ارزیابی یکی از آن دو بدون دیگری ناتمام است؛ ادبیات دینی عبارت است از ادبیات روشنفکری دینی و احیاگرانه یا شاهکار ادبی؛ این نوع ادبیات با تمام ویژگیهایش در چهرۀ ادبیات معاصر بهویژه ادبیات انقلاب اسلامی تجلّی کرده است. ادبیات انقلاب اسلامی یا ادبیات احیاگرانه ویژگیهایی دارد؛ همانند «پیوستگی با گذشته، زمان حاضر و اسلام»، «دردمندی دیندارانه»، «عرفان متعالی در عرصۀ اندیشه و پیام» و «ثقلین محوری در عرصۀ هنر و سخنآرایی»؛ این ویژگیها ادبیات انقلاب اسلامی و دینی ما را از سبکها و جریانهای ادبی دیگر متمایز میکند و فصل تازهای را به روی اهلادب میگشاید (داد، 1390: 300‑305). یکی از جلوههای روشن ادبیات دینی، سرودن اشعار عاشورایی است که شاعران یزد بهدلیل داشتن صبغۀ دینی و فرهنگی دیرین در این عرصه بهخوبی درخشیدهاند. با توجه به گستردگی موضوع عاشورا، هر شاعری میکوشد مضمون جدیدی در این نوع شعر بیافریند؛ به همین دلیل «در قاموس عاشورا واژهها معنای دیگر مییابند؛ کشتهشدن در این فرهنگ یعنی حیات نوین، اسارت یعنی آزادگی راستین، شکست یعنی فتح، تشنگی یعنی سیرابی، جاندادن یعنی به جانها ایمان تقدیمکردن، و عَلَم بر زمین افتادن یعنی اهتزاز اسلام در فرازین قلۀ جهان» (گلیزواره، 1385: 12). از آنجایی که شعر، زبان لطیف و گویایی دارد، ترویج بسیاری از فرهنگهای دینی و مذهبی میتواند در قالب شعر، تأثیرگذارتر باشد؛ به عبارتی، «دینباوری، نمایۀ فطرت آدمی است. پیوند با ادبیات و شعر از همین سرشت خدایگونه برمیخیزد و آنجایی که این درونمایۀ ضمیر آدمی به یکدیگر میپیوندند، ادبیات آیینی شکل میگیرد» (کافی، 1386: 71)؛ ازهمینرو تنها مسئلهای که شعر آیینی را از سایر انواع شعر مجزا میکند، قلمرو موضوعی آن است؛ به همین سبب، «عاشورا منشأ ادب پایداری، مقاومت، حماسه، جانبازی و ایثار است» (حجازی، 1387: 99)؛ بنابراین شعر مکتب شیعه به مقتضای موضوع، گاه با آرامش، گاه با خروش، گاه با الفت و گاهی با اندوه همراه بوده است؛ البته تعصّبات شاعران در این امر هم دخیل است؛ ازاینروی «شعر، درست مانند نقاشی از توان توصیف، بازنمایی و انگیزش برخوردار است» (الفاخوری، 1381: 206)؛ بنابراین «رابطۀ شعر و شرع، با هم رابطهای بسیار عمیق است. شعر آیینی، پاسخی به برخی نگاههای منفی ازسوی شریعتمداران و اهلوسواس بوده است و همسویی آن با فطرت، دلیلی بر مؤانست شعر با شرع است؛ زیرا شرع نیز چیزی خارج از حوزۀ فطرت نیست» (کافی، 1386: 105). با بیان این مقدمه، شاعران عاشورایی یزد با زبانی فاخر و الفاظ مطنطن، زبانی نزدیک به ادبیات محلّی، با درنظرداشتن قرائتهای مختلف شعر آیینی (احساسی، حماسی و عرفانی) و مددگرفتن از فرهنگ عاشورا، مقولههای پایداری مانند «شهادت، ایثار، استقامت و...» را به تصویر میکشند. 1ـ1 بیان مسئله 1) اشعار عاشورایی یزد در دو محور حماسه و عرفان، چگونه به بیان مفاهیم پایداری پرداخته است؟ 2) شعر عاشورایی یزد چه نقشی در گسترش شعر پایداری و تبیین فرهنگ عاشورا دارد؟ 1ـ2 پیشینۀ پژوهش اشعار عاشورایی، زیرمجموعۀ ادبیات آیینی است و با توجه به اینکه بخشی مهمی از متون کهن فارسی در دو حوزۀ شعر و نثر، صبغۀ دینی دارند، با مروری گذرا بر پیشینۀ مکتوب شعر و ادب آیینی، بر قدمت یازدهسدهای آن میتوان مهر تأیید نهاد؛ بنابراین قلمرو موضوعی ادبیات آیینی بسیار گسترده است که میتوان به پژوهشهای ذیل اشاره کرد: «عاشورا در آیینۀ شعر معاصر از نرگس انصاری، شرح منظومۀ ظهر از غلامرضا کافی، عاشورا و شعر فارسی از حسن گلمحمدی، شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی و کاروان شعر عاشورا از محمدعلی مجاهدی، فرهنگ عاشورا و پیامهای عاشوا از جواد محدثی، دانشنامۀ شعر عاشورایی و عاشورا در شعر معاصر و فرهنگ عامّه از مرضیه محمدزاده، ادبیات عاشورا از محمدعلی مردانی، خط خون و تحلیل و بررسی اشعار عاشورایی از سیّد علی موسوی و حبیبالله رزمجویی، نقد و تحلیل شعر عاشورایی از علی کاظم مصلاوی و...».
در این پژوهش، مضامین پایداری در شعر عاشورایی و تأثیر این نوع شعر در مقاومت و شهادتطلبی جوامع و ازسویی نقش گستردۀ شعر عاشورایی در شعر فارسی بیان میشود که در هیچکدام از پژوهشهای قبلی ارائه نشده است. 1ـ3 ضرورت و اهمیت پژوهش بیهیچ تردیدی، رسالت اهل هنر، بهویژه نسل انقلاب، آن است که جامعه را از بند زنجیر ادبیات و هنر بیدرد نجات دهند و ادبیات دینی روشنفکری را به اوج ادبیات احیاگرانه عروج دهند. با توجه به نقش مؤثر و اهمیت ادبیات دینی، عاشورایی و پایداری در تربیت اسلامی، ضرورت دارد که به تحلیل محتوایی و کشف درونمایههای ارزشمند ناشناختۀ اینگونه اشعار پرداخته شود. گفتنی است منبع برخی از اشعار انتخابی شاعران عاشورایی یزد در این پژوهش براساس کتاب تذکرۀ شعرای یزد، نوشتۀ عباس فتوحی است.
2ـ بحث 2ـ1 تبیین مفاهیم پایداری شعر عاشورایی یزد در محور حماسه و عرفان بهطور کلی «شعر عاشورایی به شعری اطلاق میشود که به بیان عاطفی و ماتمی و گاهی به جنبههای حماسی واقعۀ کربلا میپردازد» (مجاهدی، 1379: 48)؛ ازهمینروی، عاشورا گرهخوردگی شور و شعور است و شعر عاشورا درواقع بهگونهای ادّعانامۀ شیعه، علیه همۀ دستگاههای جبّار و ستمگر است؛ بدینترتیب «شعر عاشورا و مرثیهسرایی شاعران مکتبی، نقد حکّام غاصب و احیای مفاهیم زنده و زندگیساز دین و نشر ارزشهای ماندگاری است که زیربنای فداکاری و جهاد و جانبازی در راه عقیده به شمار میرود و خط روشن امامان نیز از این رهگذر، ماندگار و روشن گشته است» (انصاری، 1389: 94). موضوع اصلی شعر عاشورایی، رویارویی سپاه حق و باطل است. این اعتقاد یکی از اساسیترین اهداف قیام امام حسین (ع) است؛ زیرا «ادبیات مقاومت بستهبه شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر یک ملت، خود را هماهنگ نموده است» (محسنینیا، 1388: 146). شاعر عاشورایی یزد در دو قلمرو «پیام و هنر» و «مادّه و صورت»، وارد عرصۀ ادبیات پایداری میشود و سعی دارد این دو قلمرو را در دو یا سه محور (عاطفه، حماسه و عرفان) به پیش ببرد. شاعر در عین انسجام و استحکامبخشی به کلام، با گرهزدن عاطفه و تخیّل در زبانی آهنگین (انتخاب آهنگ و موسیقی درونی و بیرونی، کناری و معنوی)، مخاطب را از دریچۀ احساس با زمینۀ درونی و معنوی شعر همراه میکند و با بهکارگیری مضامین عاطفی مانند «ماتم ملائک از آتشزدن خیمههای امام حسین (ع)» و «تَرکردن کام حسین با اشک چشمان» و... وارد عرصۀ حماسه میشود؛ یعنی «شنیدن صدای قرآن ناطق از بالای نیزهها، آرزوی انتقام با ذوالفقار علی (ع)»؛ نیز با تقویت لحن حماسی و رگههایی از بنمایههای تعلیمی مانند «یاور مظلوم و خصم ظالم بودن»، عرصۀ عرفان (حیات واقعی، بهشت برین، حقیقت دین) را به اوج میکشد و پیام پایداری (جهاد، شهید، حرمت اسلام، پیوند قیام امام حسین (ع) با حکومت عدل جهانی...) را نمایان میکند:
جوهر اصلی و «فصل مقوّم» شعر، عامل تخیّل و عنصر خیال است؛ تخیّل سبب میشود که شاعر مقاصد خود را با بیانی غیر از بیان عادی و خبری گفتار، عرضه کند. بیگمان کمال ارزش تخیّل در «بار عاطفی» آن است؛ زیرا «تخیّلی که مجرّد باشد، هرچه زیبا باشد تا از بار عاطفی برخوردار نشود، ابدیّت نمییابد» (شفیعیکدکنی، 1380: 90). در سرودۀ عاشورایی زیر دیده میشود که کلمات و ترکیبات، معنای تخیّلی تازهای به خود گرفته و این تازگی در معنا و لفظ، در همة زوایای شعر منتشر شده است؛ آنچنانکه برای مثال «دریا خروشان میشود؛ خون خدا میجوشد؛ عطش بیداد میکند؛ خون، خطِ سرخ را بنیان میدهد؛ آویزۀ عرش خدا موجی دگر در خاک و خون ایجاد میکند؛ آوای نی، خون بر دل امام میکند؛ آیات قرآن (بدن صدپارۀ امامحسین علیهالسلام) عدل و داد را فریاد میکند». ارزشمندی این ترکیبات تخیّلی با معنای جدید، در آن است که شاعر توانسته است کلام را از یک بار عاطفی ـ انسانی سرشار کند. شاعر با استفاده از ترکیب کنایی (خون بر دل کردن) و بهکارگیری استعارههایی مانند «خون خدا و باغبان نیکو (امام حسین (ع))، گلزارهای خشک (اسلام منحرفشده)، خط سرخ (شهادت)، آویزۀ عرش خدا (امام حسین (ع))، موج (خونخواهی بعد قیام عاشورا)، خورشید (سرهای شهدا) و صدپاره قرآن (پیکر امام حسین (ع))، با دو کفۀ عرفان و حماسه، آموزههای پایداری مانند «ارزشمندی خط سرخ شهادت، تقابل جبهۀ حق و باطل، ضروت امر به معروف و نهی از منکر و عدل و داد، یاری مظلومان و حقگویی» را منعکس میکند:
بهسبب آنکه در اشعار عاشورایی، میان لفظ و دنیای معانی کلام، وحدتی حکمفرماست، شاعر از واقعۀ عاشورا وام میگیرد تا مفاهیم پایداری را در سطح گستردهتری نمایش دهد؛ برای مثال، واژۀ عرفانی «صبر» در سخن عاشورایی از معنای سادۀ لفظی به معنای عمیق پایداری سیر میکند و خود را با معنای قرآنی «اِنَّما یُوَفّی الصابِرون اَجرَهُم بِغَیرِ حِسابٍ» (زمر: آیۀ 10) همسو میکند؛ زیرا صبر عبارت است از: «نگهداشتن نفس از شکوه و شکایت به غیر خدا و سکون و آرامش یافتن بدان غیر» (ابنعربی، 1383: 326). این فضیلت تعلیمی ـ عرفانی، یکی از سفارشهای همیشگی امام حسین (ع) در همة لحظات قیام او بوده و حتی بعد از اقامۀ نماز در روز عاشورا، یاران خود را به صبر دعوت کرده است: «فَاتّقوا الله واصبروا» (ابنطاووس، 1348: 81). «اشعار حماسی، شعر مقاومت نیز به شمار میروند؛ لذا، گسترۀ تاریخ را پر کردهاند. در اینگونه شعرها دعوت به صبر و استقامت در برابر متجاوزان هدف اصلی است» (بیدج، 1389: 17)؛ بنابراین گاهی شاعر شیوهای جدیدی را در دست میگیرد و به موجب آن، با زبانی فاخر و کوبنده (حماسه) و با کاربرد صورخیالی مانند «نطق آتشین؛ آتش ریختن از لب؛ برپایی حشر؛ ریختن شرر؛ آشفتن دریا؛ وحشت؛ موج دریا؛ راهانداختن جوی خون؛ فریاد جگرسوز؛ آه آتشافروز؛ صبر حیرتانگیز؛ شیداکردن جهان؛ موج اشک» در پرتویی از مضامین عرفانی بهسمت بیداری و پایداری سیر میکند. شاعر با قراردادن نام بزرگوار حضرت زینب (س) در «ردیف» اشعارش، بیداری نهضت امامحسین (ع) را بهوسیلۀ خواهرش اعلام میکند. شاعر سه محور برجستۀ این شخصیّت بزرگوار، یعنی شجاعت، بلاغت و تعقل را در کنار ظلمستیزی و وفاداری به ولایت به تصویر میکشد. همۀ این مفاهیم با شخصیّت زینب (س) ارزش مییابد و درس بیداری و ظلمستیزی را به مخاطب میدهد؛ زیرا «در برخی از داستانها، عنصر صحنه و حادثه بیشتر بروز پیدا میکند و در برخی دیگر، اشخاص و قهرمانان، عنصر اصلی هستند» (فروردین، 1387: 131). شاعر با ظرافت خاصی، بازنمایی حقایق حرکت زینب (س) و سایۀ وحدت عاطفه و عرفان را در سرتاسر شعر نمایان میکند؛ اما تغییر لحن عاطفی با بیان نهضت زینب (س) به لحن حماسی رخ نمایان میکند؛ البته این تغییر غیرمنطقی نیست؛ زیرا هم عاطفه و جنبۀ بکایی شعر و هم حماسه در راستای کارکرد مفاهیم پایداری شعر جلو میروند و حادثۀ کربلا بهشیوۀ عاطفی، اما همراه با رنگ پایداری ـ حماسی در همة واژگان محسوس میشود:
علاوهبر این «امروزه دشمن با تکنولوژی ماهواره و با قلم، درپی ضربهزدن به نظام اسلامی و مسلمانان است؛ باید دشمن را شناسایی کرد و از کیان اسلام دفاع نمود» (جوادیآملی، 1381: 235)؛ با توجه به صبغۀ دینی و فرهنگی مردم یزد، برای شاعر عاشورایی، چراغی پرفروغتر از این فراز بصیرتبخش و معرفتآفرین زیارت اربعین نیست که «وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادِکَ مِنَ الجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالة...، حسین (ع) خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمات جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد» (رضوانطلب، 1392: 323). ازسویی خداوند میفرماید: «"وَ لا یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَة وَ النَّبِیِّینَ أَرْباباً أَیَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ". و هرگز خدا به شما امر نمیکند که فرشتگان و پیامبران را خدایان خود قرار دهید، چگونه ممکن است شما را به کفر بخواند پس از آنکه به خدای یگانه اسلام آورده باشید؟» (آلعمران: آیۀ 80). حضرت علی (ع) نیز در حدیثی میفرمایند: «"إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ اللَّهِ لَا تُسَمُّونَا أَرْبَاباً..." جز این نیست که من یکى از بندگان خدایم؛ ما را ربّ ننامید» (مجلسی، 1403 ق: 6). به همین سبب، شاعر در ورای واژگان، مفاهیم جدیدی خلق میکند. «یکی از زیباترین گونههای صورخیال در شعر، تصرفی است که ذهن شاعر در اشیا و عناصر بیجان طبیعت میکند و از رهگذر نیروی تخیّل خویش بدانها حرکت و جنبش میبخشد» (شفیعیکدکنی، 1388: 149). شاعر با کمک واژههایی مانند «مشک، آب، سرو و...» مفاهیم مقدسی مثل «وفا، رعایت ادب، شهادت و...» را به تصویر میکشد:
شاعر با درنظرداشتن اصل عاشورا در قاب عرفان و استفاده از صنعت زیبای «ردالعجز علی الصدر» با کلمۀ «وضو» در بیت زیر، افزونبر بلاغت سخن، باعث ارتقای مفهوم پایداری شده است:
نظر به آیۀ «"وَ لا تَحسَبَنَّ الَذین قُتلوا فِی سبیلِ اللَهِ اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبّهم یُرزَقون"؛ هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگاناند» (آلعمران: 169)، شاعر آیینی با یادآوری شهیدان در روضههای امام حسین (ع)، آن را درسی از حادثۀ کربلا بیان میکند و واژۀ «شهادت» را همانند «حیات دوباره» به تصویر میکشد:
با توجه به اینکه «رویداد، مرکز اصلی حماسه است» (خالقیمطلق، 1386: 37)، حماسه در شعر عاشورایی، تنها به معنای جنگ و کشورگشایی نیست؛ مظاهر حماسه در این نوع اشعار با مفاهیم متعددی بیان میشود تا داعیۀ پایداری مخاطب را تقویت کند. به عبارتی دیگر، شاعر در محور افقی شعر، یعنی حماسه (مظهر عجایب عالم، شور حسینی)، درپی تقویت و بهاوجرساندن محور عمودی شعر، یعنی عرفان (فخر آدمیان، ذبیح عشق، آب حیات، سالک صفا و مروه و...) است. درواقع، گزارههای ادبی همگی، در خدمت حماسه و عرفان به پیش میروند و عناصر زیباییشناسی سخن (سفینۀ بحر وجود، لنگر ایمان)، اوج و حضیض پیام، تخیّل (تشبیه لعل (لب) به حجرالأسود) و تناسب بین کلمات نماز، قنوت، ذکر، شهادت، ذوق هنری شاعر را بر روی این دو محور استوار میکند و روحیۀ شهادتطلبی را به تصویر میکشد؛ بنابراین ادبیات عاشورایی تنها در مشتی از قواعد دستوری و خیالبندیهای شاعرانه خلاصه نمیشود؛ زیرا «شعر عاشورا، انتقالدهندۀ فرهنگ شهادت و خط حمایت از خاندان مظلوم پیامبر (ص) بوده است» (انصاری، 1389: 29). از آموزههای عاشورا، انتخاب مرگ سرخ و شهادت، بر زندگی مذلتبار است؛ آنچنانکه در این مسیر شاخصههایی مانند «تازگی زبان، ارتباط زبان با مردم کوچه و بازار (خاک پای تو)، گستردگی دایرۀ واژگان (لعل جانفزا، کلیم طور شهادت)، تصویر عینی و ملموس (بحر وجود، لنگر ایمان و...)، بهرهگیری از وزن مناسب (بحر مجتث)، به آمیختگی تغزل، حماسه و رواج غزلهای حماسی با بار عرفانی انجامیده است که در نمونۀ اشعار ذیل دیده میشود:
گاه شاعران با آوردن آرایههای ادبی مانند «تشبیه، تشخیص، تناسب، کنایه، نغمۀ حروف و...» زیربنای فلسفۀ عاشورا را تفسیر میکنند و آن را در قاب «پایداری» نمایان میکنند و چه زیبا زبان ادبی (احساس، تخیل و عاطفه) را با زبان دین (ارزش احساسی، عاطفۀ شخصی با خدا) درمیآمیزند و مفاهیم پایداری «شهید و شهادت» را جلا میبخشند و بهدنبالۀ آن، مفهوم «شهادت» را در قلۀ ادبیات پایداری ترسیم میکنند که «شکوفاترین گلواژۀ شعر عاشوراست که در شعر عاشورایی امروز بازتاب وسیعی دارد» (محمدزاده، 1389: 279):
یکی از ویژگیهای شعر پایداری «ایجاد شور و نشاط و امیدآفرینی در صحنههای نفسگیر مبارزه است» (طاهری و اسلامپور، 1388: 47). به همین سبب شاعر عاشورایی، شهادت را هدفی متعالی میبیند و با بیانکردن آن میخواهد هرچیزی را از قید و بند دنیا برهاند؛ آنچنانکه گفتوگوی سالار کربلا با «آب» را شوق شهادت میداند و شعر شهادت ـ که برخاسته از احساس و عواطف درونی شاعر است ـ نمایان میشود؛ ازسویی، یکی از مظاهر شوق به وصال (مضمون عرفان) در کلام شاعر موج میزند:
شاعر، چهرۀ حقطلب امام را در کسوت انسانهای پیر کامل (پیامبر اسلام، سلیمان، یوسف، موسی و...)، ادامۀدهندۀ راه انبیا نشان میدهد و با کاربرد الفاظی مانند «قائم صوم و صلاة، فاروق ایمان و کفر، بشیر عدل و داد» شبهۀ سلطنتخواهی و جاهطلبی را در واقعۀ عاشورا از ساحت مقدس امام دور میکند و با لحنی حماسی و نیز درونمایههای عرفانی، «رهبر آزادگان جهان بودن» ایشان را با تعابیر پایداری (لاتخف، حبلالمتین و...) به تصویر میکشد:
در اشعار عاشورایی یزد هجو و نکوهش دشمنان (خصم دین، لشکر خونخوار، بیسر و پا) در کنار منقبت و ستایش بزرگی اهلبیت (مولا، سبط پیغمبر) رخ نمایان میکند و این نشاندهندۀ قد عَلَمکردن سپاه باطل در مقابل سپاه حق است. آنان با اعلام برائت از دشمنان، چهرۀ پلید دشمن را رسوا میکنند؛ بنابراین هدف شاعران از هجو دشمنان، معرفی چهرۀ واقعی دشمنان اسلام و تبیین اهداف قیام امام است که با زبانی ساده و بیپیرایه، مضامین عرفان، حماسه و پایداری را تبلور میدهند:
شاعر با نگاه حماسی ـ فلسفی، انقلاب عاشورا را زینت و زیور دین معرفی میکند. تأکید شاعر دو مضمون مهم را بازگو میکند: نخست اینکه کشتهشدن امام، تأثیری بر خاموششدن چراغ برافروختة خدا ندارد؛ دوم اینکه سرچشمة نور، چراغ خداوند است. شاعر با آگاهی از آیۀ «آنها میخواهند چراغی را که حق آفریده خاموش نمایند اما هرگز نمیتوانند» (صف: 8)، همچنین با نظر به حدیث معروف «اِنَّ الحسین سَفینة النجاة و مِصباح الهُدی» سوختن جان و تن امام را حمایت از دین خدا معرفی میکند:
شاعر با کاربرد واژة «سر» در دو مفهوم جداگانه و نیز ایجاد جناسی زیبا در ترکیب «سَرِ نی، سِرّ نی» و نغمۀ حروف «س، ز» و نظری بر سخن سیدالشهدا (ع) مبنی بر «موتُ فی عزًّ خیرٌ من حیاهٍ فی ذُلٌ، مرگ در عزت بهتر از مرگ در ذلت است» (ابنشهرآشوب، 1379 ق: 48)، مفهوم عزتمداری را با رنگ و بوی عرفانی ترسیم میکند:
2ـ2 تأثیر متقابل «شعر عاشورایی» و «شعر پایداری» «در دورۀ انقلاب اسلامی، تواناترین شاعران، علمداران شعر آیینی بودند و چنین نبود که این موضوع فقط دستمایۀ شاعران کممایه باشد. این کار دیگر نشانۀ تحجّر و واپسگرایی نبود؛ بلکه نشانۀ تحوّل و سرزندگی به شمار میآمد؛ زیرا دیگر خودِ مذهب نشانۀ تحجّر نبود» (کاظمینی، 1393: 30)؛ نیز با شروع جنگ تحمیلی، محافل مذهبی حال و هوای تازهای به خود گرفت و مذهب جذابیت ویژهای یافت؛ این جذابیّت به شعر نیز سرایت کرد. با فروکشکردن هیجانها و التهابهای سالهای اول انقلاب و ایجاد ثبات سیاسی در کشور، نیاز به ادبیاتی متجانس و همگون با دین و ارزشهای دینی بسیار احساس میشد که کمکم تقویت این بُعد در پیش گرفته شد؛ ازسویی بهسبب قرابتی که با جنگ و انقلاب مییافت، بهشکلی حماسی و با نگاهی تازه در شعر امروز مطرح شد؛ ازاینرو «زیباترین کاری که به دست شاعران آیینی انقلاب اسلامی سامان یافت، پیوند میان مفاهیم مذهبی و قالبهای نوین شعر امروز فارسی بود» (همان: 31). درمجموع، موضوع نقش متقابل شعر عاشورا و شعر پایداری در دو مرحله نمایان است:
گفتنی است گفتار ولی خدا در اشعار عاشورایی، با دو ویژگی استحکام و زیبایی و با علم به الفاظ، به صلابت سخن و استواری لفظ، غنای لفظی و معنوی و پیوند عینی و تکوینی مضامین میانجامد که البته همراه با بهترین آرایههای هنری است؛ همین امر باعث ارتقای شعر مقاومت و پایداری شده است:
سرانجام، پیوند حماسۀ حسینی با حماسۀ انقلاب ازجمله موضوعات پایداری است که مکرر در اشعار عاشورایی یزد و شاعران معاصر دیده میشود؛ زیرا «عاشورا شکوهمندترین تجلّی مفاهیم بلند انسانی در طول تاریخ است» (سمنانی، 1385: 11). این شاعران در گسترۀ وسیعی، عرفان و حماسۀ عاشورایی را در پیکرۀ هنر و فرهنگ هضم میکنند و در قلمرو سخنآرایی نیز از واژهها، ترکیبها، صورخیال و آهنگ، به اقتباس آنها میپردازند؛ این تأثرها و تأثیرها در مقطع ادبیات پایداری نمود بیشتری دارند؛ درواقع ادبیات جنگ و جبهه، همان درخت تنومند ادبیات عاشوراست که در بستر ادبیات فارسی بعد از انقلاب به بار نشسته است. همة این ویژگیها در کلام عاشورایی ذیل دیده میشود:
شکل شمارة 1: ساختار شعر عاشورایی یزد 3ـ نتیجه شاعر عاشورایی یزد درپی آن است تا در سایۀ سوگ و مرثیۀ عاشورایی، مفاهیم پایداری و روحیۀ استکبارستیزی را در دو محور حماسه و عرفان، در مخاطب تقویت کند؛ ازهمینروی ماهیّت شعر عاشورایی یزد از سه منظر عاطفه، حماسه و عرفان، در روند و پیشبرد اهداف فرهنگ عاشورایی و ادبیات پایداری گام برمیدارد؛ البته در طول ساختار شعر، حرکت و پویایی، تصویر صحنههای حماسی، القای مفاهیم پایداری، پیوند عاشورا و انقلاب و... موج میزند. شاعران با تجلّیگرفتن از قرآن و احادیث، دو جنبۀ محتوایی و هنری شعر عاشورایی را با دو بال خلاقیّت و نونگری فکری و هنری در اوج قلۀ گسترش شعر پایداری به پیش میبرند و از درخت تنومند شعر عاشورایی، خوشهای میچینند و به تبیین پیام و فلسفۀ عاشورا میپردازند و شعر را با فرهنگ عاشورا و پایداری گره میزنند؛ اما در این مسیر بدون تحریف، باعث ارتقای شعر فارسی نیز میشوند؛ بنابراین در مراسم عاشورا نباید فقط صورتی از سوگ و مصیبت تکرار شود؛ زیرا عاشورا حرکتی برای نفی ظلم، اجرای عدالت و پایداری است و اجرای همین امر، سرنوشت ملّت را عوض میکند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قرآن کریم (1386). ترجمۀ مهدی الهیقمشهای، قم: دانش.
ابنطاووس، علی بن موسی (1348). اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمۀ احمد فهری زنجانی، تهران: جهان.
ابنعربی، محمد بن علی (1383). ترجمۀ فتوحات مکیّه، ترجمۀ محمد خواجوی، تهران: مولی.
ابنشهرآشوب، محمد بن علی (1379 ق.). مناقب ال ابیطالب، تصحیح محمدحسین آشتیانی و هاشم رسولی، قم: علامه.
اخلاقی، زکریا (1384). باغ ارغوان، تهران: سوره مهر.
الهامبخش، سیّد محمود، احرامیانپور، علیرضا و همکارن (1379). حرفهای ماندگار، یزد: آموزش و پرورش یزد.
انصاری، نرگس (1389). عاشورا در آیینۀ شعر معاصر، تهران: مجتمع فرهنگی عاشورا.
بهجتی (شفق)، محمدحسین (1373). بارش نور، اردکان: بصیر.
بیدج، موسی (1389). مقاومت و پایداری در شعر عرب، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس.
جوادیآملی، عبدالله (1381). شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، قم: اسراء.
حجازی، سیّد علیرضا (1387). عاشورا منشأ ادب و پایداری، نامۀ پایداری: مقالات اولین کنگرۀ ادبیات پایداری، کرمان، 84، 120‑99.
خالقیمطلق، جلال (1386). حماسه (پدیدهشناسی تطبیقیشعر پهلوانی)، تهران: مرکز دایرةالمعارف اسلامی.
رضوانطلب، محمدرضا (1392). نورالصالحین، قم: آیین دانش.
ریاضییزدی، سیّد محمدعلی (1395). دیوان ریاضی یزدی، گردآوری: محمود رستگار، یزد: آرتاکاوا.
داد، سیما (1390). فرهنگ اصطلاحات ادبی، چاپ پنجم، تهران: مروارید.
رضاییاردانی، فضلالله، و صادقی، مهدی (1401). بازتاب شخصیتآفرینی در اشعار عاشورا، فنون ادبی، 3 (پیاپی 40)، پاییز، 56‑39.
سمنانی، حسین (1385). آداب عزاداری شهیدان کربلا، تهران: راه نیکان.
شاکر، حسین (1379). دیوان اشعار و نوحههای شاکر یزدی، گردآوری: سیّد رضا صدیقی، یزد: گوناگون.
شفیعیکدکنی، محمدرضا (1380). ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت، تهران: سخن.
شفیعیکدکنی، محمدرضا (1388). صورخیال در فارسی، تهران: آگاه.
صادقی، مهدی، صادقزاده، محمود، و توکلی کافیآباد، عزیزالله (1399). زیبایی آواز و دستگاه موسیقی در اشعار عاشورایی یزد در قالب نوحه، فنون ادبی، 4 (پیاپی 33)، 152‑133.
صادقی، مهدی، صادقزاده، محمود، و توکلی کافیآباد، عزیزالله (1399). مضامین تعلیمی در اشعار عاشورایی یزد، زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد سنندج، 39، 194‑165.
صادقی، مهدی (1399). تحلیل محتوایی و زیباییشناسی اشعار عاشورایی شهر یزد در دورۀ پس از انقلاب، محمود صادقزاده، پایاننامۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی یزد.
طاهری، علی، و اسلامپور، محبوبه (1388). جلوههایی از ادبیات پایداری ایران و فلسطین در آثار قیصر امینپور و محمود درویش، نامۀ پایداری: مقالات دومین کنگرۀ ادبیات پایداری. کرمان/87 ، 278‑265.
الفاخوری، حنا (1381). تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران: طوس.
فتوحی، عباس (1384). تذکرۀ شعرای یزد، یزد: مؤسسۀ انتشارات.
فروردین، عزیزه (1387). زیباییشناسی هنری در داستان قرآن، قم: عقل.
قلمسیاه، اکبر (1373). یزد در سفرنامهها، یزد: نشر یزد.
طباطبایی، سیّد فضلالله، و همکارن (1388). بوی تمشک (جشنوارۀ شعر پایداری)، یزد: مفاخر.
کافی، غلامرضا (1386). شرح منظومۀ ظهر، تهران: مجتمع فرهنگی عاشورا.
کافی، غلامرضا، و حسنلی، کاووس (1385). ویژگیهای شعر عاشورایی از آغاز قرن چهارم تا پایان قرن نهم، فصلنامۀ علوم انسانی، دانشگاه الزهرا (ع)، 61 و 62، 118‑98.
کاظمینی، محمدکاظم (1393). ده شاعر انقلاب، تهران: سورۀ مهر.
گلدون، رمضانعلی (1380). سرود سبز، یزد: هنر.
گلیزواره، غلامرضا (1385). آبشارهای عاشورایی، قم: موج قلم.
مجلسی، محمدباقر (1403 ق). بحارالأنوار، بیروت: الوفا.
محسنینیا، ناصر (1388). مبانی ادبیات مقاومت معاصر ایران و عرب، ادبیات پایداری، 1 (1)، 158‑143.
محمدزاده، مرضیه (1389). عاشورا در شعر معاصر و فرهنگ عامه، تهران: فرهنگ عاشورا.
محمدی، غلامرضا (1373). از عطش لبریز، یزد: کمال.
مجاهدی، محمدعلی (1379). شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی، قم: مرکز تحقیقاتی سپاه.
موسوی، سیّد شهابالدین (1384). یک پلک کربلا، تهران: سورۀ مهر.
نجاریان، سیّد حسین (1389). وبلاگ سالک.
نجفی، مهدی، طغیانی، اسحاق، و خراسانی، محبوبه (1398). تحلیل آوا و القا در اشعار عاشورایی صفایی جندقی، ادبیات غنایی، دانشگاه آزاد اسلامی نجفآباد، 9 (31) (پیاپی)، 97‑81.
نجفی، مهدی، طغیانی، اسحاق، و خراسانی، محبوبه (1399). هماهنگی وزن و محتوا در نوحههاو مرثیههای یغمای جندقی، بوستان ادب، دانشگاه شیراز، 12 (43) (پیاپی)، 261‑234. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 412 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 148 |