تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,639 |
تعداد مقالات | 13,327 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,883,755 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,949,244 |
تحلیل ارتباط ساختار فضایی محور گردشگری جلفا و حرکت طبیعی گردشگران در آن با تأکید بر نظریۀ چیدمان فضا و بهرهگیری از نرمافزار اگراف | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برنامه ریزی فضایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 12، شماره 4 - شماره پیاپی 47، دی 1401، صفحه 101-124 اصل مقاله (2.44 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/sppl.2023.134977.1669 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مستوره سادات مسعودیان1؛ زهرا سادات سعیده زرآبادی* 2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانش آموخته کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بدون تردید، صنعت گردشگری از مهمترین منابع کسب درآمد در هر کشوری است. در عین حال، توجه به «حرکت» و «جابهجایی» گردشگران بهعنوان یکی از ارکان نظام گردشگری، نقش انکارناپذیری در توسعۀ این صنعت دارد؛ زیرا گردشگری با هر هدف و در هر مقیاسی که صورت گیرد، میتوان مسیری را برای حرکت گردشگر ترسیم کرد؛ بنابراین توجه به چگونگی حرکت گردشگران در تعیین و طراحی مسیرهای گردشگری بسیار حائز اهمیت است و بدیهی است که کیفیت این مسیرها در ارتقا گردشگری تأثیر چشمگیری دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی حرکت گردشگران و تحلیل ارتباط میان ساختار فضایی این مسیرها و حرکت طبیعی در آن است. بدین منظور، محورگردشگری جلفا واقع در بافت تاریخی منطقۀ 5 شهرداری اصفهان بهعنوان نمونۀ موردی انتخاب و سپس با بهرهگیری از نظریۀ چیدمان فضا و مفاهیم مرتبط با آن، گراف توجیهی و نقشۀ محوری این مسیرها ترسیم و با استفاده از نرمافزار اگراف و شاخصهای آن که عبارت است از: عمق کلی، عمق میانه، نداشتن تقارن نسبی، ارزش همپیوندی و مقدار کنترلی، حرکت گردشگران در این مسیرها تحلیل و مقایسه شده است. روش پژوهش ازحیث هدف کاربردی و برحسب نوع اقدام محقق، توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات و دادهها نیز با روش کتابخانهای و میدانی گردآوری شده است. یافتهها بیانگر این است که خیابان خاقانی، کوچۀ کلیسا و کوچۀ خواجه عابد با مقادیر شاخص همپیوندی 67/20، 95/14 و 78/13 و عمق کلی 72، 85 و 89 بهترتیب بیشترین ارزش همپیوندی و کمترین عمق کلی را دارند؛ بنابراین بهصورت طبیعی، پتانسیل حرکت، حضور گردشگران و عابران پیاده در این مسیرها درمقایسه با سایر قسمتهای محور گردشگری جلفا بیشتر است. کوچۀ جلفا نیز با اینکه ازنظر ساختار فضایی به نسبت سایر فضاهای این محور، نفوذپذیری و دسترسی کمتری دارد، بهدلیل وجود کلیسای وانک، میدان جلفا و سایر جاذبههای گردشگری، روزانه پذیرای گردشگران و عابران زیادی است. پس میتوان نتیجه گرفت علاوهبر شاخصهای بررسیشده در نرمافزار اگراف، عوامل دیگری نیز در جذب و حرکت عابران پیاده مؤثر هستند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محور گردشگری جلفا؛ ساختار فضایی؛ حرکت طبیعی؛ چیدمان فضا؛ اگراف | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه درطول نیمقرن گذشته، گردشگری بهعنوان فعالیتی اقتصادی و اجتماعی، رشد و توسعۀ چشمگیری داشته است. افزایش روزافزون و گسترش گردشگری در مناطق مختلف دنیا سبب شده است که گردشگری بهمنزله بزرگترین صنعت جهان معرفی شود و توجه برنامهریزان را نیز به خود جلب کند (بهمنی و نمامیان، 1399: 158). بهطور کلی، گردشگری میتواند بهعنوان ابزاری برای توسعۀ مناطق مختلف مطرح باشد؛ زیرا این مقوله ازطرفی، بهعنوان یک منبع مالی جدید، وضعیت اقتصادی مردم را بهبود بخشیده و از طرف دیگر، بهعنوان منبعی برای زدودن فقر و افزایش اشتغالزایی است (نصر، 1398: 56). اولین و مهمترین ویژگی گردشگری این است که برپایۀ عامل «حرکت» بنا شده و متکی بر دو عامل سفر و اقامت است؛ از این رو هرچند دارای ماهیتی موقت است، آثار پایداری دارد که بیشتر این تأثیرها را میتوان در محیطهای شهری مشاهده کرد (حیدری و همکاران، 1392: 2). مهمترین اقدام در تعیین فضای گردشگری شهر، تعیین مسیرهای ویژۀ گردشگری است. این مسیرها رهیافتی ناشی از حرکت گردشگران درسطح شهر است که بهکاربردن استراتژیهای مدیران و بخشهای خصوصی در آنها میتواند گردشگری شهر را به سمت گردشگری پایدار هدایت کند (فرجزاده اصل، 1394: 110). حرکت پیاده، قدیمیترین و ضروریترین شکل جابهجایی انسان در محیط است و پیادهراهها یک امتیاز مهم برای جذب گردشگران است؛ زیرا تجربۀ پیادهروی لذتبخش و جذاب میتواند بر درک هرچه بهتر گردشگران اثر بگذارد (یزدانپناه و همکاران، 1399: 72-71). به همین دلیل، مسیرهای حرکت گردشگران در شهر که امکان بازدید از جاذبههای گوناگون گردشگری را فراهم میآورد، اهمیتی ویژه دارد؛ زیرا کیفیت و چگونگی این مسیرها در حرکت عابران پیاده و رضایت گردشگران تأثیر بسیاری دارد. بهخصوص در شهرهای تاریخی که آمادهسازی محورها، گذرها و مسیرهای دسترسی ازجمله ضرورتهای ساماندهی فضایی با هدف جذب گردشگر است. نتایج آمارگیری از گردشگران مرکز آمار ایران، نشاندهندۀ اهمیت شهر اصفهان بهعنوان یکی از 10 شهر اول مقصد گردشگری با تعداد سفر 2365919 در بهار 1398 بوده است. ازمیان مناطق پانزدهگانۀ این شهر، منطقۀ 5 بهدلیل قرارگیری در جنوب رودخانۀ زایندهرود و وجود محلات تاریخی که قدمت آنها به زمان شاهعباس اول میرسد و ازنظر فرهنگی، مذهبی و تاریخی ارزش فراوانی دارد، میتواند هر ساله گردشگران داخلی و خارجی زیادی را به خود جلب کند. با اینکه ازسوی نهادهای دولتی ازجمله سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان اقداماتی برای احیا بافت تاریخی این محلات شده است (ازجمله تعیین و طراحی محور گردشگری جلفا)، تمام قسمتهای این محور گردشگری نتوانسته بهطور شایسته نقش خود را در جذب گردشگر حتی گردشگران شهری ایفا کند و برخی از قسمتهای این محور هنوز برای گردشگران ناشناخته مانده و رونق نگرفته است. هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش مهم است که «ارتباط میان ساختار فضایی مسیرهای گردشگری جلفا و حرکت گردشگران در آن چگونه است؟» برای پاسخگویی به این پرسش ابتدا بهصورت مختصر به موضوع مسیر گردشگری توجه شده است و پس از آن بهدلیل اینکه یکی از مهمترین نظریههایی که در آن به تحلیل ساختار فضاهای شهری پرداخته شده است، نظریۀ چیدمان فضاست، این نظریه و مفاهیم مرتبط با آن تشریح میشود. پیشینۀ پژوهش در سالهای اخیر پژوهشهای زیادی با محوریت چیدمان فضا صورت پذیرفته است. همچنین، پژوهشهای مختلفی با ساختار فضایی و حرکت طبیعی عابران پیاده با استفاده از تکنیک چیدمان فضا انجام شده که درادامه، سعی شده است تا به برخی از جدیدترین پژوهشهای داخلی و خارجی اشاره شود. از جدیدترین پژوهشهای خارجی دربارۀ نظریۀ چیدمان فضا میتوان به موارد ذیل اشاره کرد. Yamu et al.(2021) در پژوهشی با عنوان میراث بیل هیلیر: نحو فضایی، خلاصهای از مفاهیم اساسی، معیارها و کاربردهای تجربی بهصورت خلاصه و درحین حال جامع، مروری بر مفاهیم اساسی این نظریه، اقدامات اساسی و کاربرد این نظریه کردهاند و تجزیهوتحلیلهای چیدمان فضایی را با سناریوهایی درمقیاس مختلف در شهر روتردام هلند اعمالکرده و نتیجه گرفتهاند که چون تراکم ساختمان، کاربری مختلط زمین و ترکیب فعالیتها در درجۀ اول به ساختار فضایی شبکۀ خیابان بستگی دارد و رابطۀ بین تراکم ساختمان و حملونقل یکی از جنبههای کلیدی برای یک شهر پایدار است، استفاده از این روش در ایجاد شهرهای پایدار بسیار مؤثر است. Wang &Huang (2019) پژوهشی با عنوان استفاده از نحو فضایی و تجسم اطلاعات برای تحلیل و شبیهسازی رفتار فضایی انجام دادند. آنها برای بررسی پویایی حرکت کاربران و نقاط شلوغ محدودۀ تجاری فنجیا در شهر تایچونگ، روش چیدمان فضا را به کار بردهاند. بدین صورت که حرکت کاربران را با استفاده از دادهها شبیهسازی و با فرآیند تجزیهوتحلیل، تفاوت فضایی بین جادهها و مناطق مختلف در آن محدودۀ تجاری را مشخص و با استفاده از شبیهسازی حرکت کاربران، عوامل کلیدی مؤثر بر رفتار حرکتی عابران پیاده و دسترسی عابران پیاده را شناسایی کردهاند. نتایج نشان داد که همپیوندی جهانی و نقاط با بیشترین حضور عابر پیاده در منطقۀ تجاری فنجیا، بهشدت به یکدیگر وابسته است؛ بنابراین ارزشهای جهانی مکانها در این منطقۀ تجاری ممکن است برای ارائۀ خدمات در طراحی ساختار فضایی لحاظ شود؛ زیرا طراحی خدمات به میزان زیادی بر هزینۀ ایجاد راهها و جادهها اثر میگذارد. Nes (2021) در پژوهشی با عنوان پیکربندیهای فضایی و پتانسیلهای پیادهروی، اندازه گیری فشردگی شهری با نحو فضایی، ارتباط میان پیکرهبندی فضایی، قابلیت پیادهروی در محلههای متراکم و فشردگی شهری با استفاده از نظریۀ چیدمان فضا و استناد به پژوهشهای مشابه دیگر درزمینۀ چیدمان فضا بررسی و تشریح شده است. نتایج نشان میدهد که افزایش محلههای جمعوجور و متراکم با قابلیت پیادهروی خوب ازمنظر فضایی به قابلیت دسترسی فضایی در تمام سطحها وابسته است و دسترسی نیز به فشردگی پیکربندی فضایی بستگی دارد. موحد و همکاران (1398) در پژوهشی با عنوان تحلیل ارتباط میان ساختار فضایی و رشد پراکندۀ محلات شهری به روش چیدمان فضا (مطالعۀ موردی: شهر شیراز)، ارتباط میان ساختار فضایی شهر و رشد پراکندۀ شهرها را با استفاده از روش چیدمان فضا و نرمافزار دپث مپ و روش تحلیل عاملی و براساس هفت عامل با بهرهگیری از نرمافزار اگراف در شهر شیراز بررسی کردند و نتیجه گرفتند که میان ارزش همپیوندی ساختار فضایی و رشد پراکندۀ شهر شیراز ارتباط معنادار و معکوسی وجود دارد؛ یعنی محلات با ارزش همپیوندی زیاد پیوند مناسبی با ساختار فضایی شهر دارند و بدون رشدِ پراکنده هستند و محلاتی که ترکیب شبکۀ معابر و ساختار فضایی آنها با شهر همپیوندی پایینتری دارند، دچار جدا افتادگی و رشد پراکنده میشوند. مهری و داودپور (1398) پژوهشی با عنوان بهرهگیری از نظریۀ چیدمان فضا در کاهش انزوای اجتماعی-فضایی محلههای شهری انجام دادند. آنها معتقدند که تأثیر پیکربندی فضایی شهر بر ظهور شبکههای اجتماعی مختلف با تأثیرگذاری بر حرکت و انزوای اجتماعی فضایی انکارناپذیر است. به همین دلیل با تأکید بر امکان حضور افراد در فضاهای عمومی، دوازده محله از شهر زنجان را با استفاده از نظریۀ چیدمان فضا و نرمافزار دپث مپ بررسی کردند و نتیجه گرفتند که چگونگی روابط فضایی فضاها و مکانهای عمومی درسطح محلی و فرامحلی و قابلیت دسترسی متأثر از آن، نتایج اجتماعی مهمی درپی دارد و اگر پیکرهبندی فضایی شهر، پیوستگی محلات را تأمین کند، توزیع عادلانۀ منابع و فرصتهای کار و زندگی از انزوای اجتماعی میکاهد. کلانتری و همکاران (1397) در پژوهشی با عنوان تحلیل ارتباط میان ساختار فضایی و رفتار حرکتی کاربران به روش چیدمان فضا (مطالعۀ موردی: پردیس مرکزی دانشگاه تهران)، ارتباط ساختار فضایی و حرکت کاربران را در مسیرهای پردیس مرکزی دانشگاه تهران تحلیل کردند. برای تحلیل ساختار فضایی این مجموعه از روش چیدمان فضا و برای شبیهسازی از نرمافزار دپث مپ استفاده شده که در این تحلیل چهار شاخص اتصال، همپیوندی، عمق و دسترسی با شاخص حرکت طبیعی مقایسه شده است. نتایح پژوهش بیانگر این است که میان ارزش همپیوندی فضاها و رفتارهای حرکتی کاربران ارتباط قوی و مستقیم وجود دارد و همین موضوع یکی از دلایل مهم ازدحام کاربران در برخی نقاط و خلوتی سایر نقاط است. صیامی و هریوندی (1396) در پژوهشی با عنوان سنجش قابلیت پیادهپذیری معابر شهری مبتنی بر روش چیدمان فضا (مطالعۀ موردی: منطقۀ 9 شهرداری مشهد)، حرکت عابر پیاده را براساس پنج شاخص امنیت محیطی، امکانات پیادهروها، شرایط فیزیکی، دسترسی و مطلوبیت محیطی پیشبینی و الگوی حرکت طبیعی عابران پیاده را با استفاده از نظریۀ چیدمان فضا و مفهوم ارزش همپیوندی بررسی کردند. نتایج این پژوهش در تحلیل کانالهای حرکتی نشاندهندۀ این است که میزان تمایل پیادهروی در محورهایی با ارزش همپیوندی زیاد پتانسیل بیشتری دارد.
مبانی نظری پژوهش مسیر گردشگری مسیرها یکی از عناصر اصلی و زیربناییترین عنصر در ساختار ذهنی از یک شهر هستند. آنها در ذهن شهروندان بهصورت خطوطی ظاهر میشوند که ارتباط و اتصال نقاط مختلف شهر را میسر میکنند. به عبارتی دیگر، مسیرها در عینیت بهصورت انواع خیابانها، کوچهها، بنبستها، بزرگراهها و ... خود را نشان میدهند. از این حیث، آنها بیشترین سهم را نسبت به سایر فضاهای شهری دارند و بهدنبال آن بیشترین سطح را پس از اراضی مسکونی در هر شهر اشغال کردهاند (پاکزاد، 1393: 118). Prideaux & Cooper معتقدند مسیرهای گردشگری دسترسیهایی هستند که فرصت بازدید از طیف وسیعی از ساختمانها و جاذبههای طبیعی را درطول یک مسیر به مسافران ارائه میدهند. مسیرها در دو دسته قرار میگیرند. دستۀ اول مسیرهایی هستند که بین تعدادی از مقصدهای اصلی و فرعی ارتباط برقرار میکنند و یک مدار بازدیدکننده تشکیل میدهند. در دستۀ دوم مسیرها خود، مقصد و مرکز توجه فعالیتهای بازدیدکننده هستند. (Hamzah & Nizam, 2008: 13) حبیبی (1380) میگوید: «مسیر پیادۀ گردشگری مطابق با حرکت انسان برای بافتی مطابق با حرکت او طراحی میشود. این مسیر بایستی از مسیرهای موجود در بافت و دارای هویت تاریخی باشد. امکان و قابلیت پیادهراه یا پیادهمدارشدن، طراحی، مداخله و اجرا داشته باشد، دارای پیوستگی، اتصال، قابلیت انعطافپذیری و نفوذپذیری باشد» (حبیبی، 1380: 48-47). درواقع، مسیرهای پیادۀ گردشگری بهعنوان یک گونه از انواع فضاهای شهری مکانهایی هستند که فعالیت انتخابی گردشکری شهری را در خود جا میدهند (یزدانپناه و همکاران، 1399: 76). پیادهراههای گردشگری بهعنوان مکانی برای فعالیتهای تفریحی رایج و پرطرفدار، امکان ارتباط متقابل شهر را برای بازدیدکنندگان مناطق شهری فراهم میکنند. پیادهراههای شهری یکی از فضاهای مهم شهری هستند که علاوهبر ایجاد محل تعاملات اجتماعی و گذران فراغت شهروندان مورد توجه خاص گردشگران امروزی نیز هستند؛ از این رو این فضاها باید ازلحاظ دسترسی، آسایش و راحتی، امنیت، زیباییشناسی، هویت بصری و کاربریهای مرتبط با نیاز گردشگران، کیفیت و تناسب لازم را داشته باشند (یزدانپناه و همکاران، 1399: 73-72).
نظریۀ چیدمان فضا (Space Syntax) چیدمان فضا مجموعهای از نظریهها و روشهایی است که به پدیدارشناسی فضا میپردازد و میتوان از آن بهعنوان یکی از مهمترین روشهای ریختشناسی فضا نام برد (عباسزادگان و آذری، 1391: 59). نخستین پایۀ این تئوری در اواخر دهۀ هفتاد براساس مطالعات Christopher Alexander & Philip Steadman در معماری آغاز شد. سپس Bill Hillier & Julianne Hanson در کتاب منطق اجتماعی فضا بهطور رسمی آن را ارائه دادند (خدابندهلو و همکاران، 1397: 429). درواقع، کتاب منطق اجتماعی فضا نقطۀ شروع تئوری نحو فضا را نشان میدهد (رضویزاده و غفاری، 1395: 17). این نظریه در سه دهۀ اخیر همراه با پژوهشهای بسیاری در دانشگاه UCL لندن بسط و توسعه داده شد. بهطور کلی، ماهیت این نظریه به مفهوم فضا و ارتباطات میان فضاها و درک آن ازسوی انسان در سیستم پیچیدۀ شهری بازمیگردد. حرکت در فضای شهری تنها راه درک پیچیدگی سیستم مدنظر است. این امر ارتباطی مستقیم با امنیت، دسترسی و ارتباط، سرزندگی، محصوریت، مقیاس انسانی، پیوستگی و تداوم فضایی، خوانایی، اختلاط کاربری زمین شهری و حملونقل عمومی و ... دارد (خدابندهلو و همکاران، 1397: 429). این نظریه براساس استفاده از تکنیکهای نظریۀ گراف است که قادر به اندازهگیری تأثیرهای پیکربندی فضایی بر خواص فیزیکی شبکۀ خیابان است. این نظریه بر سه فرض استوار است: 1- ساختار فضای شهری بر پدیدههایی اثر میگذارد که در آن اتفاق میافتد؛ 2- درک ادراکی فضا بر انتخابهای رفتاری در آن اثر میگذارد؛ 3- شبکۀ مسیرهای شهری بهعنوان یک ساختار تشکیلدهندۀ فضای شهری درنظر گرفته میشود (Scorza et al., 2021: 5). درواقع، چیدمان فضا آغازگر تحلیل به روش نحو فضاست که بیشتر برروی پلان معماری یا شهرسازی کار میکند. نقطۀ شروع آن یک شبکۀ گراف است که بهطور انتزاعی نشاندهندۀ پلان و روابط بین فضاهاست (زارعی و یگانه، 1398: 103). روش چیدمان فضا کلیۀ فضاهای شهری را با یکدیگر تجزیهوتحلیل میکند و نتایج را بهصورت پارامترهای ریاضی و گرافیکی ارائه میدهد. پارامترهای ریاضی میتواند در ایجاد مدلی استفاده شود که نحوۀ عملکرد و رفتار را در فضاهای شهری پیشبینی میکند (عباسزادگان، 1381: 66). بهطور کلی، هدف این نظریه تحلیل نحوۀ ترکیب و چیدمان فضاهای موجود درسطح شهری است که با آن، نقش و کارکرد هر فضا، رفتار و فعالیتهای اجتماعی شهروندانی را تحلیل میکند که در این فضاها فعالیت میکنند (ایزدی و شریفی، 1394: 18). تأکید این نظریه بر این است که در درک عمیق فضاهای شهری، نقش آن در ترکیب با دیگر عناصر شهر و خصوصیاتش درمقیاس کلان و کل سیستم شهری اهمیت دارد (ریسمانچیان و بل، 1389: 50). در این روش الگوی ارتباطات فضایی با گرافها و با متغیرهای نحوی تحلیل و بررسی میشود. بهکارگیری نظریۀ چیدمان فضا در شناخت ساختار فضایی با تحلیل رابطۀ بین متغیرهای نحوی و کیفیتهای اجتماعی (در بستر مدنظر) صورت میگیرد و جنبۀ انفرادی هرکدام از این متغیرها فاقد ارزش است (علیتاجر و همکاران، 1398: 102). در همین راستا ایدۀ اصلی که این نظریه به آن پرداخته است، مفهوم پیکرهبندی (ترتیب) فضایی است؛ بهطوری که پیکرهبندی فضایی بهتنهایی میتواند بهعنوان عامل اصلی پیشبینی حرکت عابر پیاده درنظر گرفته شود. (ریسمانچیان و بل، 1389: 50). پیکرهبندی ماهیتی فضایی دارد که با نحوۀ چیدمان فضا و عناصر آن شکل میگیرد و به ساختار و استخوانبندی شهر وابسته است (سلطانیفرد و صابری کاریزی، 1397: 29). در مطالعات چیدمان فضا اغلب فرض میشود که استفادۀ مردم از فضا را میتوان با یک ارتباط ساده بین پیکربندی فضایی و میزان جریان حرکت توصیف کرد (Gil et al., 2009: 1-2). Hillier معتقد است که الگوهای حرکتی در یک شبکۀ شهری دراساس با پیکرهبندی فضایی تعیین میشود و فضا نقش کلیدی در چگونگی رخدادهای اجتماعی و فرهنگی دارد (سیدهاشمی و جیحانی، 1399: 35). ازدیدگاه Hillier حرکت در فضای شهری با پیکرهبندی فضایی رخ میدهد و بهدلیل تأثیرگذاری بر کاربری اراضی، جاذبههای فضایی و ... بیشترین نقش را بر حرکت عابران دارد. (خدابندهلو و همکاران، 1397: 429). او معتقد است که پیکرهبندی فضایی در ابتدا الگوی حرکت را درسطح شهر هدایت و سپس جاذبهای فضایی و کاربریها را برای بهرهوری از این حرکت خود در راستای آنها مکانیابی میکند و به این صورت پیکرهبندی فضایی میتواند بر الگوی پخشایش جاذبهای فضایی نیز اثر گذارد. در راستای پیشبینی حرکت عابر پیاده از روش چیدمان فضا میتوان برای شناسایی دردسترسترین و جدا افتادهترین مسیرها استفاده کرد تا بدین صورت حرکت عابران پیاده را بهصورتی بهینه هدایت و مدیریت کرد (ریسمانچیان و بل، 1389: 50). برخی از اصلیترین مفاهیم نظریۀ چیدمان فضا که در پژوهش حاضر استفادهشده، عبارت است از: نقشۀ محوری، اتصال، عمق، همپیوندی، گراف، حرکت طبیعی که درادامه بهصورت مختصر توضیح داده خواهد شد.
نقشۀ محوری (Axial Map) تحلیلهای چیدمان فضا با مفهوم خطوط دید کار میکند که نشاندهندۀ مسیرهای حرکتی است. این خطوط در ساختار شهر خطوط محوری نامیده میشود و بهعنوان «نقشۀ محوری» نشان داده میشود (Soares et al., 2020: 3). «خط محوری» طولانیترین خط دسترسی و دید در هر محیط شهری است. نقشۀ محوری ساختاری از مجموعه فضاهای باز شهری است که براساس طولانیترین خط دید و دسترسی ایجاد شده است. این مجموعه شامل تمامی فضاهای عمومی شهر است (صیامی و هریوندی، 1396: 153). تجزیهوتحلیل نقشۀ محوری به شما امکان میدهد تا فاصلۀ توپولوژیکی بین هریک از دو گره در شبکه را ازنظر تعداد تغییرات جهت و ازنظر «مراحل محوری» تعیین کنید. نقشۀ محوری حداقل مجموعهای از خطوط محوری است؛ بنابراین با درنظرگرفتن قواعد شناختی حاکم بر استفاده از فضا همۀ فضاهای شهری، دردسترس مستقیم و قابل مشاهده است که ازسوی فرم ساختهشده تعریف شده است که مجموعهای از خطوط محوری متقاطع را نشان میدهد (Scorza et al., 2021: 5). نقشۀ محوری محیط ساختهشده مجموعهای از طولانیترین و کمترین خطوط محوری است. نقشۀ محوری میتواند وضوح مختلف ازجمله کم، متوسط، زیاد داشته باشد. یک مدل با وضوح پایین یا مدل استراتژیک تنها شامل روابط عمده بین جنبههای محیط ساختهشده، است. یک مدل با وضوح متوسط افزونهای است که به آن روابط عملگراتر از ویژگیهای ساختهشده و غیرساختهشده اضافه میشود. یک مدل با وضوح زیاد یا مدل عابر پیاده شامل مطالعۀ مسیرهای دقیق حرکت عابران پیاده است. علاوه بر این، مدلهای ترکیبی وجود دارد که وضوح مختلف را برای مناطق مختلف در یک شهر ترکیب میکند (Yamu et al.‚ 2021: 1).
اتصال (Connection) اتصال به تعداد فضاهایی اطلاق میشود که فضا بدون فاصله به آنها متصل میشود (Wang & Huang‚ 2019: 511). درواقع، اتصال بهعنوان تعداد نقاطی تعریف میشود که یک نقطه بهطور مستقیم با آنها ارتباط پیدا میکند. (رحمتی گواری و همکاران، 1398: 167). این مفهوم از واضحترین مفاهیم تحلیل فضایی است که بهمعنای ارتباط فضایی است؛ یعنی هرچه تعداد اتصالات بیشتر باشد، ارتباطات با دیگر فضاها بیشتر خواهد بود. محورهایی که ارزش ارتباطی بیشتری دارند از جهات مختلف دسترسپذیرتر خواهند بود و به مردم حق انتخاب بیشتری را میدهند و بیشتر مردم از آن محورها استفاده میکنند (میراعلمی و صفری، 1399: 173). اتصال، یک اندازهگیری محلی ثابت است که تعداد اتصالات هر خیابان را به خیابانهای مجاور خود توضیح میدهد. در ریاضیات، اتصال یکی از مفاهیم اساسی نظریۀ گراف است. خیابانی با اتصالات زیاد به خیابانهای پیرامون خود، ارزش اتصال بالایی دارد؛ درحالی که خیابانی با اتصالات کم، ارزش اتصال پایینی نیز دارد (Yamu et al., 2021: 8). اتصال فضاها به یکدیگر شاخص مناسبی برای شناخت فضاهای جمعی و نیز تسهیل در گردش میان فضاهاست (کلانتری و همکاران، 1397: 222).
عمق (Depth) عمق بهعنوان حداقل مراحل لازم برای رسیدن به یک فضا از مکان دیگر تعریف میشود (Wang & Huang‚ 2019: 511). عمق هر فضا برابر ا با تعداد فضاهایی است که باید از مبدأ طی کرد تا به آن فضا رسید (طباطبایی ملاذی و صابرنژاد، 1395: 79). هرچه میزان عمق فضایی بیشتر باشد، دسترسی به آن فضا بهسهولت انجام نمیشود و سبب جداییگزینی این فضا از کلیت فضایی شهر خواهد شد (عابدینی و همکاران، 1398: 82). این شاخص در روش چیدمان فضا دو قسمت میشود: قسمت اول بهمعنای عمق متریک و یا همان فاصلۀ میان دو گره است؛ قسمت دوم بهمعنای تعداد گرههایی است که برای رفتن از گره یک به گره دو باید طی شود. گفتنی است، شاخص عمق و یکپارچگی (همپیوندی) رابطۀ معکوسی با یکدیگر دارند. عمق، پارامتر مستقلی از ترکیب فضا نیست (کلانتری و همکاران، 1397: 223).
همپیوندی (Integration) همپیوندی اصلیترین مفهوم چیدمان فضاست و میتوان آن را چنین تعریف کرد: ارزش میزان همپیوندی هر خط (فضا) و میانگین تعداد خطوط (فضاهای) واسطی است که بتوان از آن به تمام فضاهای شهر رسید؛ بنابراین همپیوندی در روش چیدمان فضا مفهومی ارتباطی دارد و مفهومی فاصلهای و متریک ندارد (عباسزادگان، 1381: 68). همپیوندی یک نقطه نشاندهندۀ پیوستگی یا جدایی یک فضا از سیستم کلی یا سایر فضاهاست. فضایی همپیوندی زیاد دارد که با فضاهای دیگر یکپارچگی بیشتری داشته باشد (طباطبایی ملاذی و صابرنژاد، 1395: 78). به عبارتی دیگر، اگر رسیدن به یک فضا با پیمودن فضاهای کمتری امکانپذیر باشد، آن فضا همپیوندی بیشتری دارد و برعکس. هرچه میزان همپیوندی در یک فضا بیشتر باشد، آن فضا انسجام بیشتری با دیگر فضاها دارد (میراعلمی و صفری، 1399: 174). مفهوم همپیوندی به نوعی با مفهوم عمق ارتباط دارد؛ به این معنا که فضایی همپیوند خوانده میشود که دیگر فضاهای محیط در عمق بهنسبت کمی از آن قرار داشته باشند (رشیدزاده و حبیبی، 1399: 27). بهطور خلاصه، هرچه خط محوری در یک منطقۀ شهری طولانیتر باشد، اتصال آن به خطوط دیگر بیشتر و ارزش همپیوندی آن نیز بیشتر است و برعکس (Yamu et al.‚ 2021: 8). شاخص همپیوندی با شاخص «اتصال» رابطهای خطی دارد. بدین صورت که همپیوندی بیشتر برابر با ارتباط بیشتر است (رحمتی گواری و همکاران، 1398: 167). مطالعات چیدمان فضایی نشان داده است که سطح زیادی از همپیوندی فضایی شبکههای خیابانی نشاندهندۀ تعداد زیادی از مردم در خیابانها و سطح زیاد فعالیت اقتصادی، قیمت ملک و تراکم ساختمانهاست (Nes & Yamu, 2020: 12). بنابراین نقشۀ همپیوندی شهر ابزار مهمی در درک چگونگی رفتار اجزای شهر است؛ زیرا مطالعات متعدّد نشان داده است که چگونگی پراکندگی ارزش همپیوندی درسطح شهر با چگونگی حرکت عابران در آن همبستگی دارد (عباسزادگان، 1381: 69).
گراف (Graph) گراف شکلی است که نحوۀ ارتباط بین فضاهای مختلف را طبق نقشۀ خطی بهدستآمده نشان میدهد؛ بهنحوی که هر فضا با یک گره و ارتباط بین هر دو فضا با یک یال در گراف نشان داده میشود (ریسمانچیان و بل، 1389: 54).
گراف توجیهی (Justified Graph (j-graph)) دومین مفهوم گراف، گراف توجیهشده، است که به اصطلاح به آن جی-گراف نیز میگویند. این گراف بیشتر برای یک فضای خاص تهیه میشود؛ بهطوری که گره مربوط به این فضا در پایین گراف قرار میگیرد و ارتباط آن با هریک از فضاهای دیگر در این گراف نشان داده میشود (ریسمانچیان و بل، 1389: 54). یک گراف توجیهشده، روابط فضایی یا ارتباطات بین فضاهای مختلف را بهصورت نمودار جهتدار نشان میدهد. یک گره هر فضا را نشان میدهد؛ درحالی که ارتباط بین دو گره با یک خط نشان داده میشود. برای ایجاد یک گراف توجیهشده، فقط رابطۀ پیکربندی فضایی درنظر گرفته میشود. یک جی-گراف خواص هندسی را نشان نمیدهد. نقشۀ محوری، مدل هندسی یک شبکۀ خیابان شهری است که میتواند بهصورت جی-گراف تبدیل شود (Yamu et al.‚ 2021: 6). گراف توجیهشده بیشتر به دو صورت است. در حالت اول گراف مانند یک درخت بهسمت بالا رشد میکند که در اصطلاح به آن گراف عمیق میگویند؛ یعنی فضای مدنظری که در پایین گراف قرارگرفته و دسترسی و ارتباط کمی به دیگر فضاها داشته است و حالتی جدا افتاده دارد؛ اما حالت دوم هنگامی است که گراف مدنظر مانند بوته میشود. بهصورتی که تمام گرهها حول فضای مدنظر قرار میگیرند و سپس در پایین گراف ظاهر میشوند که در اصطلاح به آن گراف سطحی میگویند و بیانگر این است که فضای مدنظر ارتباط و دسترسی خوبی با دیگر فضاهای موجود در سیستم دارد (ریسمانچیان و بل، 1389: 54).
شکل1: گراف توجیهی برای یک فضای خاص (منبع: ریسمانچیان و بل، 1389) Figure 1: A Justified Graph For A Specific Space
حرکت طبیعی (Natural Movement) رابطۀ بین ساختار شبکۀ شهری و تراکم حرکت در امتداد خطوط را میتوان اصل «حرکت طبیعی» نامید. حرکت طبیعی نسبت حرکت در هر خط است و بهجای اینکه باتوجه به جاذبهها یا آهنرباهای خاص تعیین شود، ازسوی ساختار خود شبکۀ شهری تعیین میشود (Hillier, 2007: 120). Hillier در نظریۀ خود به نام حرکت طبیعی به تأثیر پیکرهبندی فضایی در شکلگیری الگوهای رفتاری مانند الگوی حرکت میپردازد. این تئوری بر این تأکید دارد که برای درک پیچیدگی فضا، ارتباط بین اجزا و عناصر تشکیلدهندۀ آنها نقش مهمتری نسبت به تک تک اجزا دارند (زارعی و یگانه، 1398: 103). او بیان میدارد که پیکرهبندی فضایی خود بهتنهایی مهمترین عامل هدایت حرکت عابر پیاده درسطح شهر است و در این زمینه عوامل محلی و خرد مقیاس مانند جاذبهای فضایی و کاربری اراضی اهمیت کمتری دارند. این تئوری بر این مبناست که حرکت، یک مسئلۀ مرتبط با ریختشناسی شهر است و محصول اصلی پیکرهبندی فضا و نحوۀ ارتباط بین عناصر شهری است؛ بهطوری که پیکرهبندی فضایی بهتنهایی میتواند بهعنوان عامل اصلی پیشبینی حرکت عابر پیاده درنظر گرفته شود (ریسمانچیان و بل، 1389: 51). درواقع، حرکت پیادۀ شهروندان بهعنوان فرآیندی اجتماعی-اقتصادی، رابطۀ تنگاتنگی با ساختار و فرم فضایی شبکۀ معابر دارد. همچنین، نحوۀ چیدمان فضا در ایجاد حرکت طبیعی بسیار مهم است؛ زیرا ساختار تردد و الگوی حرکت را شکل میدهد. علاوه بر این، درصورت عبور مردم از فضا، جاذبههای فضایی و کاربری اراضی، ویژگیهای محلی و طراحی فضا که در مرتبۀ دوم اهمیت قرار دارند، مردم را تشویق میکنند تا مدت بیشتری در آن مکان مکث کنند و از ویژگیهای آن بهرهمند شوند (خدابندهلو و همکاران، 1397: 430). زمانی که مردم از فضایی بهدلیل ویژگیهای ترتیب فضایی با تراکم بیشتری عبور میکنند، کاربریهایی که نیاز به این جمعیت زیاد دارند در آن فضاها متمرکز میشوند و خود بهطور متقابل، سبب افزایش تراکم تردد میشوند. این حالت را اقتصاد حرکت (Movement Economy) مینامند که منظور از آن، تأثیر تراکم تردد بر عملکرد کاربریهای مجاور است. بهعلاوه، بیشتر اینگونه است که تمرکز تردد، ارزش املاک مجاور را بهخصوص املاک تجاری را افزایش میدهد (عباسزادگان، 1381: 70). فضای شهری در واقعیت از سه عامل پیکرهبندی (Configuration)، حرکت (Movement) و جاذبه (Attractions) اثر میپذیرد؛ با این حال روابط حاکم میان این سه عامل با یکدیگر متفاوت است (خدابندهلو و همکاران، 1397: 430). شکل2 و متن زیر بیانگر منطق حرکت طبیعی است:
باتوجه به چنین منطقی، حرکت در فضا بیش از هر عامل دیگری متأثر از نحوۀ چیدهشدن فضاها در کنار یکدیکر و ارتباط آنها با یکدیگر است (عباسزادگان، 1381: 71).
شکل2: رابطۀ میان جاذبۀ (A)، ترتیبات فضایی (C) و حرکت (M) (منبع: عباسزادگان، 1381) Figure 2: The Relationship Between Gravity(A),Spatial Configuration(C) And Movement(M)
معرفی محور گردشگری جلفا محور گردشگری جلفا که در شکل 3 آمده است، در جنوب رودخانۀ زایندهرود در محدودۀ منطقۀ 5 شهر اصفهان واقع شده است که سازمان نوسازی و بهسازی اصفهان بهعنوان یکی از محورهای تاریخی، فرهنگی و گردشگری اصفهان سالهاست که آن را تعیین و طراحی کرده است و در سالهای اخیر به همراه برخی از گذرهای فرعی منتهی به این مسیرها در چند مرحله سنگفرش شده و تبدیل به گذرهای پیادهمدار شده است. حدود این محور، حدفاصل خیابان توحید، کوچۀ نمازخانۀ مریم، میدان بزرگ، کوچۀ جلفا، کوچۀ کلیسای وانک، خیابان خاقانی، کوچۀ چهارسوقیها، کوچۀ خواجه عابد، کوچه سنگتراشها و کوچۀ تبریزیهاست.
شکل3: موقعیت جغرافیایی محور تاریخی، فرهنگی و گردشگری جلفا (منبع:ترسیمی ازسوی نویسنده) Figure 3: The Geographic Location Of The Historical, Cultural, And Tourism Axis Of Julfa
شکل4: موقعیت محور تاریخی، فرهنگی و گردشگری جلفا در تصاویر ماهوارهای (منبع: گوگل ارث، 1401) Figure 4: The Location Of The Historical, Cultural, And Tourism Axis Of Julfa On Satellite Image روششناسی پژوهش روش پژوهش ازحیث هدف کاربردی و برحسب نوع اقدام محقق، توصیفی-تحلیلی است. رویکرد پژوهش حاضر نیز بهصورت آمیخته یا ترکیبی است و روشهای کمّی و کیفی را در برمیگیرد. مبانی نظری با روش اسنادی و کتابخانهای گردآوری و برای بررسی وضع موجود محدودۀ مطالعهشده از اسناد فرادست و مطالعات پیمایشی استفاده شده است. همچنین، برای ترسیم نقشههای وضع موجود و نقشۀ محوری از نرمافزارهای AutoCAD و Photoshop استفاده و برای تحلیل اطلاعات نیز از روش چیدمان فضا با استفاده از گراف توجیهی و نرمافزار اگراف بهره گرفته شده است. به این صورت که ابتدا با استفاده از نظریۀ چیدمان فضا نقشۀ محوری محدودۀ مطالعهشده تا جایی که به خیابانهای شریانی ختم میشود، ترسیم شده است. سپس گراف توجیهی فضاهای مختلف درطول محور گردشگری جلفا براساس آن ایجاد و نتایج آن تحلیل میشود و فضاهای مختلف نسبت به مفاهیم این نظریه مقایسه میشوند. در مرحلۀ بعد با استفاده از نقشۀ محوری و نرمافزار اگراف، فضاهای مختلف محور جلفا، نسبت به شاخصهای این نرمافزار تحلیل و پس از آن یافتههای حاصل از گراف توجیهی و نرمافزار اگراف با یکدیگر مقایسه و نتیجهگیری نهایی ارائه میشود.
معرفی نرمافزار اگراف (AGraph) این نرمافزار ابزاری مشابه برای تحلیل خط و نقشۀ محوری است و با اینکه ابزاری بهطور کامل، مرتبط با آموزش و انجامدادن تجزیهوتحلیلهای پیچیده است، جایگزین مناسبی برای نرمافزارهای بزرگتر که برای تحلیل چیدمان فضایی سیستمهای بسیار بزرگ به کار برده میشود، نیست (Manum, 2009: 170). از شاخصهای عمدۀ قابل اندازهگیری در اگراف عبارت است از: عمق کلی (Total Depth) (TDn): این شاخص نشاندهندۀ عمق کلی و کوتاهترین فاصلۀ گره مدنظر از سایر گرههاست؛ عمق میانه (Mean Depth) (MDn): این شاخص میانگین عمق کلی یا میانگین کوتاهترین فاصله از گره n تا سایر گرههاست. اگر k تعداد کل گرههای سیستم باشد، عمق میانه با فرمول زیر محاسبه میشود: MDn= TDn/(K-1) فرمول (1) نداشتن تقارن نسبی (Relative Asymmetry) (RA): این شاخص بیانگر تجمیع گره بوده و عددی بین 0 و 1 است که از فرمول زیر به دست میآید (علیپور کوهی و همکاران، 1398: 94). RA = 2*(MD-1)/(K-2) فرمول (2) ارزش همپیوندی (integration) (i): این شاخص نشاندهندۀ تعداد مسیرهای ممکن (با درنظرگرفتن کوتاهترین فاصله) از یک گره درمقایسه با سایر گرههاست و برخلاف نداشتن تقارن نسبی است؛ یعنی هرچه تقارن نسبی زیاد باشد، ارزش همپیوندی کمتر است؛ بنابراین فرمول آن برابر است با: (Manum, 2009: 174). i = 1/RA فرمول (3) مقدار کنترلی (Control Value) (CV): برای محاسبۀ این شاخص به هر گره عدد 1 اختصاص داده میشود و این مقدار درمیان گرههای مرتبط به تساوی توزیع میشود. درنهایت، میزان سهمی که هر گره از گرههای دیگر دارد، محاسبه و با یکدیگر جمع میشود (علیپورکوهی و همکاران، 1398: 94). بنابراین عددی که بیشترین مقدار را دارد، نشاندهندۀ بیشترین میزان ارتباط است.
تحلیل ارتباط ساختار فضایی و حرکت طبیعی گردشگران در محور گردشگری جلفا با استفاده از گراف توجیهی همانطور که در قسمتهای قبلی توضیح داده شد، گراف توجیهی مفهومی از گراف است که برای یک فضای خاص ترسیم میشود؛ بنابراین باتوجه بهشکل 5 گراف توجیهی فضاهای مختلف محور گردشگری جلفا ایجاد و برای تسهیل فرآیند تحلیل در هر دو حالت (گراف توجیهی و نرمافزار اگراف) ابتدا نقشۀ محوری محدوده ترسیم و به هر فضای آن یک شماره اختصاص داده شده است. باتوجه به مسیر حرکت محور گردشگری جلفا، گراف توجیهی فضاهای کوچۀ کلیسا (9)، کوچۀ نمازخانۀ مریم و جلفا (10)، میدان بزرگ و بازارچه (11)، کوچۀ کلیسای وانک (12)، خیابان خاقانی (7)، کوچۀ چهارسوقیها و شکرچیان (35)، کوچۀ سنگتراشها و تبریزیها (34)، کوچۀ خواجه عابد (33) ترسیم شده است. برای ایجاد گراف توجیهی این فضاها گراف تا جایی ادامه داده خواهد شد که به خیابانهای شریانی پیرامون آن ختم شود؛ زیرا دسترسی به سایر فضاهای شهری از خیابانهای شریانی صورت میگیرد. همانطور که در شکل 4 مشاهده میشود، گراف توجیهی فضای شمارۀ 7 (خیابان خاقانی)، فضای شمارۀ 33 (کوچۀ خواجه عابد)، فضای شمارۀ 9 (کوچۀ کلیسا) بهترتیب بیشترین اتصال را با یک گام فضایی داشته و به اصطلاح بوتهای شکل است. پس از آن فضای شمارۀ 34 (کوچۀ سنگتراشها و تبریزیها) با چهار اتصال قرار دارد و فضای شمارۀ 10 (کوچۀ نمازخانۀ مریم و جلفا)، فضای شمارۀ 11(میدان بزرگ و بازارچه)، فضای شمارۀ 12 (کوچۀ کلیسای وانک) و فضای شمارۀ 35 (کوچۀ چهارسوقیها و شکرچیان) با سه اتصال بهطور تقریبی، در یک وضعیت هستند.
شکل5: گراف توجیهی فضاهای محور گردشگری جلفا (منبع: ترسیمی ازسوی نویسنده) Figure 5: The Justified Graph Of The Spaces On The Tourism Axis Of Jolfa تحلیل ارتباط ساختار فضایی و حرکت طبیعی گردشگران در محور گردشگری جلفا با استفاده از نرمافزار اگراف ابتدا با استفاده از تکنیک چیدمان فضا نقشۀ محوری (طولانیترین خط دسترسی و دید) محور گردشگری جلفا و گذرهای متصل به آن کشیده و سپس با نرمافزار اگراف، گراف متناظر با نقشۀ محوری ترسیم شده است. این نقشهها دو گونه است: گونۀ اول با نام گراف اولیه است که در آن تقاطعها همان گرههاست و مسیر اتصالی بین آنها با محورهای خطی مشخص میشود؛ گونۀ دوم با نام گراف همزاد است که برعکس گراف اولیه بوده و وسط خطوط محوری بهعنوان گره تعریف شده است که ارتباط بین خیابانها با اتصال گرهها حاصل میشود (علیپور و همکاران، 1398: 95). در اینجا باتوجه به ماهیت پژوهش از گراف همزاد استفاده شده است. یافتهها پس از ترسیم گراف همزاد در نرمافزار اگراف تحلیل میشود. شکل 5 محدودۀ محور گردشگری جلفاست که براساس آن، نقشۀ محوری محدودۀ مطالعهشده (شکل 6) ایجاد شده است و در شکل 7 نیز گراف همزادِ ترسیمشده در نرمافزار اگراف آورده شده است. شکل 8 نشاندهندۀ گرافی است که فضاهایی با ارزش همپیوندی یکسان در آن با یک رنگ نمایش داده شده و در شکل 9 نیز فضاهایی با مقدار کنترلی یکسان با یک رنگ قابل مشاهده است.
شکل6: محدودۀ محور گردشگری جلفا (منبع: آخرین طرح تفصیلی مصوب، 1395) Figure 6: The Jolfa Tourism Axis
شکل7: نقشۀ محوری محدودۀ مطالعهشده (ترسیمی ازسوی نویسنده) Figure 7: The Axial Map Of The Case Study
برای ترسیم بهتر گراف در نرمافزار اگراف به هر فضا (خیابان، کوچه و ...) یک شماره اختصاص داده شده که با گرههای (نود) اگراف یکی است. پس از واردکردن نقشۀ محوری بهعنوان تصویر پسزمینه در نرمافزار اگراف و ایجاد گرهها و اتصالها، خروجی نرمافزار اگراف که نشاندهندۀ 5 شاخص عمق کلی (TDn)، عمق میانه (MDn)، نداشتن تقارن نسبی (RA)، ارزش همپیوندی (i) و مقدار یا ارزش کنترلی (CV) است، در جدول 1 ارائه شده است.
شکل8: گراف ترسیمشده در نرمافزار اگراف (ترسیمی ازسوی نویسنده) Figure 8: The Drawn Graph In AGRAPH Software
شکل9: فضاهای با ارزش همپیوندی یکسان (منبع: ترسیمی ازسوی نویسنده) Figure 9: The Spaces With Equally Integration Value
شکل10: فضاهای با ارزش کنترلی یکسان (منبع: ترسیمی ازسوی نویسنده) Figure 10: The Spaces With Equally Control Value جدول1: دادههای خروجی نرمافزار اگراف Table 1: The Output Data Of AGRAPH Software
منبع: ترسیمی ازسوی نویسنده
یافتههای پژوهش و تجزیهوتحلیل نقشۀ محوری که با رنگ خاکستری روشن در پسزمینۀ نرمافزار اگراف قرار داده شده شامل 38 فضاست (شکل 6) که براساس آن گراف همزاد در نرمافزار اگراف (شکل 7) ترسیم شده است. بدین صورت هر فضا (خیابان، کوچه) بهعنوان یک گره (Node) درنظر گرفته میشود و ارتباط بین این فضاها با یک خط مشخص میشود. همانطور که خروجی نرمافزار اگراف (جدول 1) نشان میدهد، شاخص TDn (عمق کلی) بازۀ عددی 67 تا 124 را دارد و شاخص MDn (عمق میانه) بازۀ عددی 76/1 تا 26/3 را دارد. هرچه میزان عمق کلی و عمق میانه یک فضا به عدد کوچکتر، نزدیک باشد آن فضا دسترسی بیشتری دارد و هرچه این دو مقدار به عدد بزرگتر متمایل باشد آن فضا نفوذپذیری کمتری دارد؛ بنابراین در کل محدودۀ مطالعهشده، فضای شمارۀ 5 (خیابان حکیمنظامی) کمترین عمق کلی (TDn) با مقدار 67 و کمترین عمق میانه با مقدار 124 و بهترین دسترسی را از سایر فضاهای این محدوده دارد. از آنجا که خیابان حکیمنظامی یکی از خیابانهای شریانی است، چنین نتیجهای بدیهی است. همانطور که مشاهدههای میدانی مؤید این نکته است؛ زیرا این راسته بهطور کامل، در اختیار کاربریهای تجاری و خدماتی است و جمعیت زیادی را جذب میکند. فضای شمارۀ 14 نیز با بیشترین عمق کلی با عدد 124 و بیشترین عمق میانه با عدد 26/3 کمترین دسترسی و نفوذپذیری را دارد. بازۀ عددی شاخص نداشتن تقارن نسبی (RA) که در این محدوده 04/0 تا 12/0 است، نشاندهندۀ تجمیع گره بوده است؛ به این معنا که هرچه میزان RA یک گره یا یک فضا به 0 میل کند، تقارن نسبی آن فضا و تجمیع آن بیشتر و بیانگر بوتهایبودن گراف است؛ یعنی فضاها پیرامون یک فضا هستند و ارتباط فضایی مناسب است و هرچه RA یک فضا به 1 نزدیک باشد، تقارن نسبی پایینتر، تجمیع کمتر و گراف آن فضا درختی و عمیق و فاقد ارتباط فضایی مناسب با سایر فضاهاست. شاخص همپیوندی (i) یک فضا یا گره برخلاف شاخص نداشتن تقارن نسبی (RA) هرچه عدد بیشتری داشته باشد، آن فضا تجمیع بالاتری دارد و با سایر فضاها نیز ارتباط فضایی بیشتری دارد. بازۀ عددی شاخص مقدار کنترلی (CV) این محدوده نیز عددی بین 15/0 تا 76/4 است. هرچه CV یک فضا به عدد بزرگتر متمایل باشد، آن فضا بیشترین ارتباط را دارد و هرچه عدد CV کوچکتر باشد، آن فضا کمترین میزان ارتباط را دارد. باتوجه به آنچه گفته شد، ارتباط میان شاخصها در شکل 11 آمده است.
شکل11: ارتباط میان شاخصهای نرمافزار اگراف (منبع: ترسیمی ازسوی نویسنده) Figure 11: The Relationship Between The Indicators Of AGRAPH Software
بنابراین باتوجه به ارتباط میان شاخصها (شکل 10) تمام فضاها نسبت به شاخص همپیوندی که اصلیترین مفهوم چیدمان فضاست، مقایسه میشود. بهطور کلی، ترتیب فضاهای مختلف محور گردشگری جلفا که در جدول 1 با رنگ خاکستری روشن مشخص شده است و شامل فضاهای 7، 9، 10، 11، 12، 33، 34، 35 است ازنظر میزان ارزش همپیوندی به این صورت است: 10 < 12و11 < 35 < 34 < 9 < 33 < 7 همانطور که گرافهای توجیهی ترسیمشده در شکل 4 نیز نشان میدهد، درمیان فضاهای واقع در این محور، فضای شمارۀ 7 (خیابان خاقانی) با ارزش همپیوندی 67/20 ازنظر دسترسی و میزان نفوذپذیری درمقایسه با سایر فضاهای این محور در بهترین وضعیت قرار دارد. پس از آن فضای شمارۀ 33 (کوچۀ خواجه عابد) با ارزش همپیوندی 33/14، فضای شمارۀ 9 (کوچۀ کلیسا) با ارزش همپیوندی 78/13 و فضای شمارۀ 34 (کوچۀ سنگتراشها و تبریزیها) با ارزش همپیوندی 34/13 قرار دارند که این بیانگر دسترسی مناسب و پتانسیل زیاد این فضاها برای حرکت عابر پیاده است. پس از این چهار فضا بهترتیب، فضای شمارۀ 35 (کوچۀ چهارسوقیها و شکرچیان) با ارزش همپیوندی 33/11، فضای شمارۀ 11 (میدان بزرگ و بازارچه) و فضای شمارۀ 12 (کوچۀ کلیسای وانک) با ارزش همپیوندی 81/ 10 ازلحاظ دسترسی در مرتبۀ بعدی قرار میگیرند. فضای شمارۀ 10 (کوچۀ نمازخانۀ مریم و جلفا) نیز با ارزش همپیوندی 63/9 درمقایسه با سایر فضاهای این محور کمترین ارزش همپیوندی و درنتیجه، کمترین نفوذپذیری و دسترسی را دارد. باتوجه به اینکه ارزش همپیوندی (i) بازهای بین 17/8 و 24/24 دارد، هرچه ارزش همپیوندی فضاها به عدد بزرگتر نزدیک باشد، آن فضا دسترسی بهتری دارد و درنتیجه، نفوذپذیری و تجمیع بیشتری دارد و هرچه به عدد کوچکتر متمایل باشد، دسترسی و نفوذپذیری کمتر و تجمیع پایینتری دارد.
نتیجهگیری محور گردشگری جلفا واقع در بافت تاریخی منطقۀ 5 شهر اصفهان است. به همین دلیل، فرم بیشتر فضاها بهصورت ارگانیک و غیرخطی است. در کل محدوده، خیابانهای شریانی پیرامون محور جلفا بیشترین همپیوندی را دارند؛ زیرا براساس نظریۀ چیدمان فضا هرچه خیابان طولانیتر باشد، عمق کمتر و همپیوندی بیشتری دارد. برخی از تغییراتی که در سدۀ اخیر در بافت تاریخی و ساختار فضایی این محدوده رخ داده تأثیر زیادی در عملکرد سایر فضاها داشته است؛ برای مثال، احداث خیابان حکیمنظامی که بهعنوان یک خیابان شریانی ارزش همپیوندی و بیشتر فعالیتها را بهسمت خود جذب کرده، کاربریهای فعّال بیشتری را درمقایسه با فضاهای درونبافت در خود جای داده است. همانطور که در مبانی نظری پژوهش اشاره شد، پیکرهبندی فضایی عامل هدایت حرکت طبیعی است؛ بنابراین زمانی که مردم از فضایی بهدلیل موقعیت و ویژگیهای فضایی آن عبور میکنند، کاربریهایی متناسب با آن جمعیت در این فضاها ایجاد میشود؛ زیرا کسبه، واحدهای تجاری خود را همیشه در مسیرهای با ارزش همپیوندی بیشتر مستقر میکنند که این خود بهطور متقابل، سبب افزایش تراکم تردد میشود. همانطور که در تحلیل یافتهها اشاره شد، فضای شمارۀ 7 (خیابان خاقانی) بیشترین پتانسیل را برای حرکت عابران پیاده دارد. اگرچه فضای شمارۀ ۷ (خیابان خاقانی) بیشترین پتانسیل را برای حرکت عابران دارد، درحال حاضر، گردشگران بهدلیل تداخل بسیار سواره و پیاده و مشکلات ناشی از آن و نبود مبلمان شهری مناسب حتی باوجود پیادهروهایی با عرض کافی، جاذبههای تاریخی و مراکز خرید جذاب، فرصتِ مکث زیادی پیدا نمیکنند. مشابه همین شرایط برای فضای شمارۀ 9 (کوچۀ کلیسا) نیز وجود دارد و حضور مداوم وسایل نقلیه تداخل زیادی با حرکت عابران پیاده ایجاد کرده است که به نظر میرسد با محدود و کنترلکردن ورود خودرو بتوان تا حد زیادی از قابلیتهای این فضاها برای توسعۀ گردشگری بهره برد. در نقطۀ مقابل، فضای شمارۀ 10 (کوچۀ نمازخانۀ مریم و جلفا) باوجود داشتن ارزش همپیوندی پایینتر درمقایسه با سایر فضاهای واقع در محور گردشگری جلفا، یکی از فضاهای پرطرفدار و پربازدید درطول محور گردشگری جلفاست که به نظر میرسد از یک طرف، تأثیر مجموعۀ تاریخی کلیسای وانک و میدان جلفا و از طرف دیگر، ممنوعبودن ورود خودرو موجب شده است که عابران و گردشگران نهتنها از این محور عبور، درطول آن مکث و گفتوگو کنند و به همین دلیل (بهویژه در سالهای اخیر) کاربریهای تجاری فراوانی ازجمله کافیشاپ و رستورانهای مختلف درطول این فضا مستقر شده است. بهطور کلی، پیکرهبندی و ساختار فضایی، اولین و مهمترین عامل هدایتکنندۀ حرکت است و عابران پیاده بهطور طبیعی، مسیرهایی با همپیوندی و دسترسی بیشتر را برای تردد انتخاب میکنند؛ ولی نتایج پژوهش نشاندهندۀ این است که علاوهبر شاخصهای بررسیشده ازسوی نرمافزار اگراف، عوامل دیگری نیز در جذب و هدایت عابر پیاده اثرگذار است. نتایج بهدستآمده از تحلیل ساختار فضایی محور جلفا نمایانگر این اصل است که این محور علاوهبر وجود آثار باارزش تاریخی ازنظر ساختار فضایی نیز، پتانسیلهای لازم را برای حرکت عابر پیاده و جذب گردشگران دارد و اگر در برخی فضاها حضور گردشگران (شهری، ملی و بینالمللی) کمرنگتر است، حاکی از ضعف در سایر زیرساختهاست که محور گردشگری جلفا با شناسایی این موارد و تلاش برای رفع آن میتواند یکی از قویترین قطبهای گردشگری شهر اصفهان باشد؛ زیرا این محور ازطرفی، بهدلیل وجود میراث فرهنگی متعدّدی همچون کلیساها، خانههای تاریخی، مدرسه، حمام تاریخی و غیره و از طرف دیگر، بهدلیل سازگاری و قرابت فرهنگی با گردشگران خارجی، قابلیتهای فراوانی را برای جذب گردشگران داخلی و خارجی دارد. برای بررسی ساختار و چیدمان فضایی بافتهای شهری میتوان از پلاگین UNA نیز استفاده کرد. این پلاگین برای نرمافزار GIS ارائه شده و مخفف عبارت Urban Network Analysis است که پنج تابع در آن بررسی میشود؛ ازجمله تابع دسترسی (Reach)، تابع جاذبه (Gravity)، تابع بینابینی (Betweenness)، تابع نزدیکی (Closeness) و تابع راستینگی (Straightness). در این نرمافزار وجود جاذبهها نیز در تحلیل چیدمان فضایی نیز لحاظ شده است؛ بنابراین تحلیل ساختار فضایی این محدوده با استفاده از پلاگین UNA و توابع آن میتواند موضوعی برای پژوهشهای آینده باشد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع
ایزدی، محمدسعید و شریفی، عادل (1394). ارزیابی طرح کارل فریش بر پیکربندی ساختار فضایی بافت قدیمی شهر همدان (با استفاده از تکنیک چیدمان فضا). باغ نظر، 12 (35)، 15-26.
بهمنی، پریسا و نمامیان، فرشید (1399). طراحی مدل اقتصاد گردشگری شهری با رویکرد ساختاری-تفسیری. مطالعات ساختار و کارکرد شهری، 4 (25)، 157-177.
پاکزاد، جهانشاه (1393). راهنمای طراحی فضاهای شهری. تهران: وزارت مسکن و شهرسازی، معاونت شهرسازی و معماری، چاپ هفتم.
حبیبی، سیدمحسن (1380). مسیر پیادۀ گردشگری. هنرهای زیبا، 9، 51-43.
حیدری، رحیم؛ صفرپور، میثم و آذری، مهدی (1392). بررسی و تحلیل الگوی رفتاری گردشگران در دسترسی به جاذبههای شهری با استفاده از GIS (مطالعۀ موردی: شیراز). پژوهش و برنامهریزی شهری، 4 (12)، 1-12.
خدابندهلو، حسن؛ سلطانیفرد، هادی و زنگنه، یعقوب (1397). امکانسنجی قابلیت پیادهمداری شبکۀ معابر شهری بخش مرکزی شهر قم با استفاده از مدل ویکور و تئوری چیدمان فضا. پژوهشهای جغرافیایی برنامهریزی شهری، 6 (2)، 427-449.
رحمتی گواری، رمیصا؛ طاهباز، منصوره؛ قدوسیفر، هادی و زارع میرکآباد، فاطمه (1398). معیارهای مرکزیت جهت تحلیل چیدمان عملکردی فضا. معماری و شهرسازی ایران، 10 (17)، 159-173.
رشیدزاده، الهام و حبیبی، فؤاد (1399). تحلیل روابط فرهنگی در پیکرهبندی فضایی مسکن سنتی کردها (مطالعۀ موردی: خانههای سنتی شهری منطقۀ موکریان شهر سردشت). مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 10 (40)، 31-17.
رضویزاده، اعظم سادات و غفاری، علی (1395). ارزیابی الگوهای پایدار رفتاری در مرکز محلۀ سلطان میر احمد کاشان با استفاده از تکنیک تحلیل نحو فضا. توسعۀ پایدار شهری، 1 (1)، 15-26.
ریسمانچیان، امید و بل، سایمون (1389). شناخت کاربردی روش چیدمان فضا در درک پیکرهبندی فضایی شهرها. هنرهای زیبا-معماری و شهرسازی، 2 (43)، 49-56.
زارعی، سعیده و یگانه، منصور (1398). تحلیل ارتباط همگنی و توزیعپذیری با پایداری روابط اجتماعی در فضاهای خانههای سنتی ایران (مطالعۀ موردی: کاشان). معماری و شهرسازی پایدار، 7 (1)، 99-111.
سلطانیفرد، هادی و صابری کاریزی، زهرا (1397). بررسی اثرات پیکرهبندی بر کیفیت فضایی پارکهای شهری مشهد (مطالعۀ موردی: پارکهای شهر مشهد). مطالعات شهری، 7 (27)، 27-40.
سیدهاشمی، سیجمال و جیحانی، حمیدرضا (1399). مطالعۀ تأثیر طرحهای توسعۀ شهری بر پیکرهبندی فضایی (مطالعۀ موردی: محلۀ سلطان میراحمد کاشان). مطالعات شهری، 9 (35)، 46-33.
عابدینی، اصغر؛ ثباتثانی، ناصر و گلشنی، مینا (1398). تأثیر تغییرات کالبدی بر ساختار فضایی محدودۀ تاریخی شهر ارومیه به روش Space Syntax و GIS. پژوهشهای جغرافیای انسانی، 51 (1)، 79-69.
صیامی، قدیر و هریوندی، نیلوفر (1396). سنجش قابلیت پیادهپذیری معابر شهری مبتنی بر روش چیدمان فضا (مطالعۀ موردی: منطقۀ 9 شهرداری مشهد). پژوهشهای جغرافیایی برنامهریزی شهری، 5 (1)، 147-171.
طباطبایی ملاذی، فاطمه و صابرنژاد، ژاله (1395). رویکرد تحلیلی نحو (چیدمان) فضا در ادراک پیکرهبندی فضایی مسکن بومی قشم (نمونۀ موردی: رستای لافت). مسکن و محیط روستا. 35 (154)، 75-88.
عباسزادگان، مصطفی (1381). روش چیدمان فضا در فرآیند طراحی شهری. مدیریت شهری، 3 (9)، 64-75.
عباسزادگان، مصطفی و آذری، عباس (1391). سنجش معیارهای مؤثر بر ایجاد محورهای پیادهمدار با بهکارگیری سیستم اطلاعات مکانی (GIS) و چیدمان فضا. معماری و شهرسازی ایران، 3 (4)، 68-55.
علیپورکوهی، پانتهآ؛ سعیده زرآبادی، زهرا سادات و ماجدی، حمید (1398). تحلیل فرم ریختشناسانۀ هستۀ تاریخی شهر خرمآباد با بهرهگیری از تکنیکهای Agraph و Spacemate. نامۀ معماری و شهرسازی، 12 (25)، 85-110.
علیتاجر، سعید؛ سعادتی وقار، پوریا؛ حیدری، احمد؛ فرخی، امیرمحمد و سجادزاده، حسن (1398). سنجش انطباقپذیری محیط شهری ازطریق تطبیق نقشههای شناختی و نقشههای پیکرهبندی فضایی. معماری و شهرسازی آرمانشهر، 12 (27)، 109-99.
فرجزاده اصل، منوچهر (1394). سیستم اطلاعات جغرافیایی و کاربرد آن در برنامهریزی صنعت توریسم. تهران: انتشارات سمت، چاپ پنجم.
کلانتری، سعیده؛ اخلاصی، احمد؛ اندجی گرمارودی، علی و خلیلبیگی خامنه، آرمان (1397). تحلیل ارتباط میان ساختار فضایی و رفتار حرکتی کاربران به روش چیدمان فضا (مطالعۀ موردی: پردیس مرکزی دانشگاه تهران). آمایش محیط، 11 (43)، 243-215.
مهری، فائزه و داودپور، زهره (1398). بهرهگیری از نظریۀ چیدمان فضا در کاهش انزوای اجتماعی-فضایی محلههای شهری. پژوهشهای جغرافیای انسانی، 51 (2)، 357-371.
موحد، علی؛ صحرانیان، زهرا و سلیمانی، محمد (1398). تحلیل ارتباط میان ساختار فضایی و رشد پراکندۀ محلات شهری به روش چیدمان فضا (مطالعۀ موردی: شهر شیراز). جغرافیا و برنامهریزی، 23 (68)، 265-284.
میراعلمی، سیده فائزه و صفری، حسین (1399). ارزیابی فرآیند مسیریابی با استفاده از روش چیدمان فضل در موزه و آرامگاه کاشف السلطنۀ لاهیجان. معماری و شهرسازی آرمانشهر، 13 (31)، 169-179.
نصر، طاهر (1398). شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر گردشگری در کلانشهر شیراز با رویکرد آیندهپژوهی. پژوهش و برنامهریزی شهری، 10 (37)، 55-66.
یزدانپناه، زینب؛ جعفری مهرآبادی، مریم و شکرگزار، اصغر (1399). بررسی عوامل مؤثر بر مطلوبیت پیادهراهها با رویکرد گردشگری شهری (مطالعۀ موردی: پیادهراه محدوده مرکزی شهر رشت). برنامهریزی و توسعۀ گردشگری، 9 (1)، 71-86.
References
- Abbaszadegan, M. (2002). Space syntax method in urban design process. Journal of Urban Management, 3(9), 64-75 [In Persian].
- Abbaszadegan, M., & Azari, A. (2012). Evaluating the measurement of effective criteria for creating pedestrian with geographic information systems (GIS) and space syntax. Journal of Iranian Architecture and Urbanism (JIAU), 3(4), 55-68 [In Persian].
- Abedini, A., Sobatsani, N., & Golshani, M. (2019). Assessment of the impacts of physical changes on the urban spatial structure in Urmia historical district by Space Syntax and GIS. Journal of Human Geography Research, 51(1), 79-96 [In Persian].
- Ali Pourkohi, P., Saeedeh Zarabadi, Z. S., & Majedi, H. (2019). Form-morphological analysis of the historical core in khorramabad using Agraph and Spacemate techniques. Journal of Architecture and Urban Planning, 12(25), 85-110 [In Persian].
- Alitajer, S., Saadati Vaghar, P., Heidari, A., Farrokhi, A. M., & Sajjadzadeh, H. (2019). Evaluation of sociability of urban environment using “cognitive maps” and “spatial configuration maps”. Armanshahr Architecture and Urban Planning, 12(27), 99-107 [In Persian].
- Bahmani, P., & Namamian, F. (2021). Designing a model of urban tourism economy with structural-interpretive approach. Journal of Urban Structure and Function Studies, 4(25), 157-177 [In Persian].
- Farajzadeh Asl, M. (2015). Geographic information system and its application in tourism industry planning. Fifth Edition. Tehran: Samt Publication [In Persian].
- Gil, J., Tobari, E., Lemlij, M., Rose, A., & Penn, A. (2009). The differentiating behaviour of shoppers: Clustering of individual movement tracesin a supermarket. Proceedings of the 7th International Space Syntax Symposium.
- Habibi, S. M. (2001). Tourist walking path. Journal of Fine Arts, (9), 43-51 [In Persian].
- Hamzah, A., & Ismail, N. H. (2008). A design of nature-culture based tourism corridor, a pilot project at Kelantan Darulnaim. Malaysia: Alam Bina University Press.
- Heydari, R., Safarpour, M., & Azari, M. (2013). Investigating and analyzing the behavior pattern of tourists in accessing urban attractions using GIS (Case study: Shiraz). Journal of Research and Urban Planning, 4(12), 1-12 [In Persian].
- Hillier, B. (2007). Space is the machine: A configurational theory of architecture. Cambridge: Cambridge University Press.
- Kalantari, S., Ekhlasi, A., Andaji Garmaroudi, A., & Khalilbeigi Khamene, A. (2019). Analysis of the relationship between spatial structure and motivation behaviors of users by space syntax (Case study: Central Campus of Tehran University). Quarterly Journal of Environmental-based Territorial Planning (JETP), 11(43), 215-234 [In Persian].
- Khodabandelo, H., Soltanifard, H., & Zanganeh, Y. (2018). Feasibility study of the pedestrian movement in the central part of qom city using VIKOR model and space syntax theory. Journal of Geographical Urban Planning Research, 6(2), 427-449 [In Persian].
- Manum, B. (2009). A-graph complementary software for axial-line analysis. 7th International Space Syntax Symposium. Stochholm: KTH.
- Mehri, F., & Davoudpour, Z. (2019). Application of space syntax theory in reduction of the socio- spatial segregation of urban neighborhoods. Journal of Human Geography Research, 51(2), 357-371 [In Persian].
- Mira Aalami, S. F., & Safari, H. (2020). Evaluation of the wayfinding process in Kashef Al-Saltaneh tea museum and tomb in lahijan city using the space syntax method. Armanshahr Journal of Architecture and Urban Planning, 13(31), 169-179 [In Persian].
- Movahed, A., Sahraeyan, Z., & Soleimani, M. (2019). Analysis of the relationship between the spatial structure and neighborhood urban sprawl by using space syntax (Case study: Shiraz city). Journal of Geography and Planning, 23(68), 265-284 [In Persian].
- Nasr, T. (2019). Identification of key factors affecting on the Shiraz city tourism with a future studies approach. Journal of Research and Urban Planning, 10(37), 55-66 [In Persian].
- Pakzad, J. (2014). Urban space design guide. Seventh Edition. Tehran: Ministry of Housing and Urban Development, Deputy of Urban Development and Architecture [In Persian].
- Rahmati Gavari, R., Tahbaz, M., Ghodousi Far, S. H., & Zare Mirakabad, F. (2019). Centrality criteria for analyzing the functional layout of space. Journal of Iranian Architecture and Urbanism (JIAU), 10(17), 159-173 [In Persian].
- Rashidzadeh, E., & Habibi, F. (2020). Cultural analysis of space in Kurdish residential architecture; Case study: Traditional houses in Mukrian (the city of Sardasht). Journal of Iranian Islamic City, 10(40), 17-31 [In Persian].
- Razavizadeh, A. S., & Ghaffari, A. (2020). Assessment of behavioral patterns in the Sultan Mir Ahmad Neighborhood-Kashan, using space syntax analysis technique. Journal of Urban Sustainable Development, 1(1), 15-26 [In Persian].
- Rismanchian, O., & Bell, S. (2010). The application of space syntax in studying the structure of the cities. Journal of Fine Arts, 2(43), 49-56 [In Persian].
- Saeid Izadi, M., & Sharifi, A. (2015). Evaluating Carl frish's design on spatial structure configuration concerning old contexture in Hamadan (using space syntax technique). Bagh-e Nazar, 12(35), 15-26 [In Persian].
- Scorza, F., Fortunato, G., Carbone, R., Murgante, B., & Pontrandolfi, P. (2021). Increasing urban walkability through citizens’ participation processes. Sustainability, 13(11), 5835.
- Seyyed Hashemi, S. J., & Jayhani, H. R. (2020). Studying the effect of urban development plans on spatial configuration of Sultan Mir Ahmad neighborhood in Kashan. Journal of Urban Studies, 9(35), 33-46 [In Persian].
- Siami, G., & Harivandi, N. (2017). Assessment of walkability in urban networks based on space syntax (Case study: 9th district municipality of Mashhad). Journal of Geographical Urban Planning Research, 5(1), 147-171 [In Persian].
- Soares, I., Yamu, C., & Weitkamp, G. (2020). The relationship between the spatial configuration and the fourth sustainable dimension creativity in university campuses: The case study of Zernike campus, Groningen, the Netherlands. Sustainability, 12(21), 9263.
- Soltani Fard, H., & Saberi Karizi, Z. (2018). Investigating the effects of configuration on spatial quality of urban parks (Case study: Mashhad urban parks). Journal of Urban Studies, 7(27), 27-40 [In Persian].
- Tabatabae Malazi, F., & Sabernejad, J. (2016). The space syntax analytical approach in understanding the configuration of Qeshm vernacular housing (Case study: Laft village). Journal of Housing and Rural Environment, 35(154), 75-88 [In Persian].
- Van Nes, A. (2021). Spatial configurations and walkability potentials, measuring urban compactness with space syntax. Sustainability, 13(11), 5785.
- Van Nes, A., & Yamu, C. (2020). Exploring challenges in space syntax theory building: The use of positivist and hermeneutic explanatory models. Sustainability, 12(17), 7133.
- Wang, S. M., & Huang, C. J. (2019). Using space syntax and information visualization for spatial behavior analysis and simulation. International Journal of Advanced Computer Science and Applications (IJACSA), 10(4), 510-521.
- Yamu, C., Van Nes, A., & Garau, C. (2021). Bill Hillier’s legacy: Space syntax, a synopsis of basic concepts, measures, and empirical application. Sustainability, 13(6), 3394.
- Yazdanpanah, Z., Jafari Mehrabadi, M., & Shokrgozar, A. (2020). Study on the desirability of pedestrian precincts with an approach to urban tourism (Case Study: Central pedestrian precinct of Rasht). Journal of Tourism Planning and Development, 9(1), 71-86 [In Persian].
- Zarei, S., & Yeganeh, M. (2019). Evaluation of homogeneity and disreputability of the social sustainability in Persian traditional house (Case study: Kashan). Journal of Sustainable Architecture and Urban Design, 7(1), 99-111 [In Persian].
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 445 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 273 |