تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,398 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,197,032 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,072,482 |
تأملی بر اختلاف در تفسیر شروط انتخاب متولیان در موقوفات اولادی (نمونه موردی : موقوفهء اولادی قلعه صدری قم) | ||||||
مطالعات وقف و امور خیریه | ||||||
مقاله 4، دوره 1، شماره 2، مهر 1402، صفحه 41-66 اصل مقاله (1.41 M) | ||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ecs.2023.135788.1038 | ||||||
نویسندگان | ||||||
علیرضا زبرجدی1؛ ساسان طهماسبی* 2؛ ابوالفضل حسن آبادی3 | ||||||
1کارشناس ارشد تاریخ ایران بعد از اسلام، پژوهشگر آزاد، مشهد، ایران. | ||||||
2نویسنده مسئول:استادیار گروه تاریخ ،دانشگاه پیام نور، تهران،ایران. | ||||||
3دکترای تاریخ ایران، مدیر مرکز نسخ خطی آستان قدس رضوی، مشهد، ایران. | ||||||
چکیده | ||||||
موقوفات اولادی اهمیت زیادی در تأمین حداقلی نیازهای مالی خاندان، حفظ هویت تاریخی و زندهنگهداشتن ارتباطات خانوادگی دارد. از مشکلات همیشگی این نوع وقف، اختلافنظر در انتخاب متولیان و نحوة هزینهکرد درآمدها بوده است. در این مقاله نحوة انتخاب متولیان در موقوفۀ قلعه صدری قم (که به نصرتآباد نیز مشهور بوده و یکی از بزرگترین موقوفات اولادی کشور ما است) و اختلافات بهوجودآمده در انتخاب و عملکرد متولیان براساس شروط واقف بررسی میشوند. در این بررسی با طرح مباحثی مانند اهمیت موقوفات اولادی و کارکرد آنها، تاریخچۀ موقوفۀ قلعه صدری قم و نگاهی به انتخاب و عملکرد متولیان این موقوفه، تلاش میشود جنبههای مختلف موضوع بررسی شوند. بررسی سابقۀ پژوهش نشان میدهد تاکنون تنها یک مقاله، آن هم بهصورت عمومی، بهطور مستقیم مسئله تاریخچه موقوفۀ قلعه صدری را بررسی کرده است (محسنی، 1393). پژوهش پیش رو، به روش تاریخی - اسنادی و همچنین تاریخ شفاهی، این مسئله را بررسی کرده است و یافتههای پژوهش نشان میدهند با توجه به اشتراکیبودن تولیت موقوفات و گذاشتن شروط ارشد و اصلح در انتخاب متولیان توسط صدرالممالک اردبیلی، زمینۀ اختلاف در مصداقسازی برای انتخاب افراد به وجود آمده و در مقاطع زمانی مختلف باعث دخالت مراجع دولتی و استفتاء از مراجع شرعی شده است. در زمینة متولیان موقوفه صرفاً برخی اطلاعات کلی آورده شدهاند. | ||||||
تازه های تحقیق | ||||||
موقوفۀ خاص قلعه صدری قم (نصرت آباد) از مساحت زیاد و جایگاه جغرافیایی و موقعیت اقلیمی مناسب و منابع انسانی خوبی برخوردار است اما اختلافات درونخانوادگی بر سر انتخاب متولیان اشتراکی، چگونگی استفاده از موقوفه ، عدم کارآیی متولیان هر بخش ( سه دانگهای اشتراکی) ، عدمنقش نظارتی مؤثر دستگاههای ذیربط حاکمیتی (مطابق قوانین) باعث شده تا این موقوفه از جایگاه شایستهای در میان دیگر موقوفات اولادی بزرگ در کشور برخوردار نباشد. اشتراکی بودن تولیت موقوفات وگذاشتن شروط ارشد و اصلح در انتخاب متولیان توسط صدرالممالک اردبیلی ، زمینۀ اختلاف در مصداق سازی برای انتخاب افراد واجد شرابط را بهوجود آورده و در مقاطع زمانی مختلف باعث دخالت مراجع دولتی و استفتاء از مراجع شرعی گردیده است. به نظر میرسد با توجه به شرایط زمانی و نظریههای نوین مدیریتی، ایجاد یک ساختار مدیریتی بهروز و قوی بتواند تا حدّ زیادی به رشد و توسعه و بهرهوری هر چه بیشتر این موقوفه کمک نماید. بدین منظور پیشنهاد حضور افراد هر شاخة اصلی و زیرشاخههای آن در این موقوفه ، برای پیگیری و ایجاد « مجمع عمومی خاندانی » ارائه گردیده است. این مجمع میتواند دو کار اساسی را پیگیری نماید. اول اینکه پس از فوت یا کنارهگیری (به هر علت) هرمتولی ، از میان واجدان شرایط طبقهای (که متولی باید از میان آنها انتخاب گردد) فرد ارشد و اصلح را انتخاب نموده و جهت صدور حکم تولیتی به ادارۀ اوقاف معرفی نمایند و کار مهم دیگر این مجمع تعیین افرادی از خاندان است که در اداره امور موقوفۀ بزرگ قلعه صدری قم در کنار تولیت انتخابی باشند و ایشان را در این امر خطیر یاری نمایند. البته نظارت بر کار تولیت و افراد کمک حال ایشان نیز بر عهده این مجمع عمومی خاندانی خواهد بود. | ||||||
کلیدواژهها | ||||||
کلیدواژه ها :موقوفهء اولادی قلعه صدری قم؛ صدرالممالک اردبیلی؛ تولیت اشتراکی؛ موقوفات اولادی | ||||||
اصل مقاله | ||||||
- مقدمه و بیان مسئله انواع وقف را میتوان به اعتبار زمان و ذینفعها و بهرهمندان از منافع وقف، به وقف خاص (ازجمله وقف اولاد) و وقف عام تقسیم کرد. موقوفات اولادی یکی از مهمترین انواع وقف خاص است که واقف به دلایل گوناگون مانند حفظ هویت خاندانی و حمایت اقتصادی از اولاد خود اقدام به آن میکند. از مشکلات عمدة وقفهای اولادی مسئله تعیین متولی است. یکی از مسائل مهم در تمام وقفنامهها بهخصوص وقفنامههای اولادی که از موارد بحثبرانگیز و مورد اختلاف در میان بازماندگان واقف است، بحث تولیت موقوفههای اولادی، چگونگی انتخاب متولی و دخالت افراد خارج از موقوفه در موقوفهها است که گاهیاوقات سیر انجام کار با مفاد وقفنامه در تعارض آشکار بوده است (حسنآبادی، 1387: 23). متولی در متن وقفنامه به مسئله تولیت وقف بعد از خود میپردازد؛ اما گاهی شروطی مانند ارشد، اصلح، اسن و اتقی را برای متولی بعدی در نظر میگیرد که در مصداقسازی باعث مناقشات زیادی در موقوفهها، بهعلت برداشتهای متفاوت از آنها، شده و زمینة دخالت نهادهای حکومتی را فراهم کرده است. در این مقاله موضوع تولیت در موقوفۀ قلعه صدری قم (نصرتآباد) و روند انتخاب متولیان این موقوفة اولادی از اواخر دورة قاجاریه تا زمان حال بررسی و پژوهش میشود و مسائلی مانند چگونگی عمل به وصیت واقف و اختلافات بین اولاد و دخالت سایر مراجع در این موقوفه بهعنوان نمونهای مهم و بزرگ از موقوفات اولادی در کشور تحقیق خواهند شد. نکتة اصلی در این بررسی سؤالاتی است مانند چه عواملی در تعیین تولیت موقوفۀ اولادی قلعه صدری قم تأثیرگذار بوده است؛ آیا به وصیت واقف در انتخاب متولیان عمل شده است یا عوامل دیگری نیز در انتخاب متولیان تأثیرگذار بودهاند؛ آیا جمع بین دو شرط ارشد و اصلح امکانپذیر بوده یا در صورت بودن یک یا دو مورد با توافق بازماندگان انتخاب متولی امکانپذیر بوده است؛ در راستای پاسخ به این سؤالات مسائلی مانند موقوفات اولادی و کارکرد آنها، نگاهی به تاریخچۀ موقوفۀ قلعه صدری و تولیت در موقوفۀ قلعه صدری و مسائل و مشکلات آن مطرح میشوند و در مقاله پاسخ داده خواهند شد. بررسی سوابق پژوهش نشان میدهد در رابطه با موقوفۀ قلعه صدری قم و تاریخچۀ آن پژوهشی صورت نگرفته است؛ اما در موقوفات اولادی برخی مقالات مانند «تحلیلی بر ساختار موقوفات اولادی مطالعه موردی نگاهی به وقفهای اولادی سادات رضوی» (سیدی، 1380) و «سادات رضوی در مشهد» (حسنآبادی، 1387) نوشته شده که بیشتر راجع به سادات رضوی است و مسائل و مشکلات متولیان و کارکرد آنها کمتر بررسی شدهاند. در این میان، مقالهای با عنوان «صدرالممالک اردبیلی و موقوفة نصرتآباد قم: قلعه صدری» (محسنی، 1393) که بهطور عمومی موضوع تاریخچۀ موقوفۀ قلعه صدری را بررسی کرده است و نیز مقالهای با عنوان «اسن، ارشد یا اصلح: نگاهی به چگونگی انتخاب متولیان موقوفۀ سادات رضوی» (حسنآبادی، 1387) که بهصورت تخصصی در موضوع شروط واقفان در انتخاب متولیان و تأثیر آن بر انتخاب آنها بعد از واقف با تکیه بر موقوفۀ اولادی سادات رضوی نوشته شده است، ارتباط مستقیمی با بحث این مقاله دارد[1].
2- ادبیات پژوهش 1-2- موقوفات اولادی و اهمیت آنها (بررسی موردی سادات رضوی در مشهد) وقف در لغت به معنای ایستادن و به حالت ایستادهماندن و آرامگرفتن است و در اصطلاح فقها به معنای نگهداشتن و حبسکردن است. حبسکردن عین ملکی بر ملک واقف است، نه ملک خدا و معرفی آن در راه خدا؛ به عبارتی وقف، تحبیسالاصل و تسبیلالثمره است و مراد از تحبیسالاصل فسخ از تصرف ناقله نظیر بیع و هبه و مراد از تسبیلالثمره اباحة منافع و فواید و رهاکردن آن برای موقوفعلیه است (جابری، 1382: 162). در وقف، شخص قسمتی از مال یا تمام آن را در زمان حیات خود برای رضای خدا وقف میکند؛ بهطوریکه اصل مال همیشه باقی بماند و منافع حاصله از آن در راه خدا استفاده شود (مصطفوی رجائی، 1361: 60). موقوفات اولادی یکی از انواع موقوفات خاص است که به تناسب منافع موقوفه و شروط واقف در انتخاب متولی میتوان آن را بررسی کرد. در این وقف «واقفله» نوعی آیندهنگری برای تأمین نیازهای خانواده خود در آینده میکند. علاوه بر این، از به هدر رفتن اصل مال خود و تقسیم آن بین اولاد و اختلافات بالقوه نیز جلوگیری میکند. از این منظر، مهمترین ویژگیهای موقوفات اولادی عبارتاند از: - حفظ اصل مال؛ - پیوستگی خانوادگی و خاندانی؛ - حفظ آداب و رسوم خانوادگی؛ - انسجامبخشی سیاسی و اجتماعی؛ - انسجامبخشی مذهبی و فرهنگی؛ - تأکید بر عدم دخالت نهادهای حکومتی در وقف. موارد مذکور جهتگیری مصرف اکثر موقوفات خاص بوده است و بیشتر به نظر میرسد بهدلیل حفظ انسجام و یکپارچگی اولاد و فرزندان بوده است تا مصارف عامه که شاید حاصل شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی زمان صفویه باشد. این موقوفات از لحاظ نگارش وقفنامهای در ساختار کلی تفاوتی با موقوفات عام ندارد. از مزایای دیگر وقف خاص تفویض اختیار پذیرش وقف به اولاد و سلب اختیار از دخالت نهادهای حکومتی مرتبط است که به نوعی ضمن حفظ اصل مال واقف، زمینهساز استقلال مالی اولاد و بقای آنان نیز است. موقوفۀ اولادی سادات رضوی از نمونههای تأملبرانگیز در موقوفههای اولادی ایران است که سابقة آن به دورة صفویه برمیگردد. نسل سادات رضوی مشهد به موسی مبرقع فرزند امام جواد (ع) میرسد و یک موقوفة اولادی بزرگ و چند موقوفة اولادی کوچک دارند که در مجموع بیشترین و بزرگترین موقوفات اولادی ایران را در اختیار دارند (سیدی، 1380: 95-85). از مهمترین موقوفات اولادی سادات رضوی میتوان به موقوفۀ میرزا ابراهیم رضوی، موقوفۀ میرزا محسن رضوی، موقوفۀ میرزا جعفر رضوی و موقوفۀ میرزا حبیب رضوی اشاره کرد (حسنآبادی، 1387: 225-242) بررسی کارکرد این موقوفات طی فعالیت چهارصد سالة آن نشاندهندة عملکرد موقوفات اولادی و مشکلات عمومی در بیشتر موقوفات مشابه در ایران است که در این مقاله، موقوفۀ قلعه صدری قم (نصرتآباد) متعلق به نوادگان میرزا نصرالله صدرالممالک اردبیلی بررسی خواهد شد. مهمترین کارکرد و مشکلات موقوفات سادات رضوی عبارتاند از: - حفظ انسجام قومی و گروهی در میان سادات بهخصوص در موقوفۀ میرزا ابراهیم که حتی سادات رضوی ارض اقدس (ساکن مشهد) که شجرهنامة اولادی ندارند نیز میتوانند از آن سهام دریافت کنند. با توجه به ازدیاد اولاد سادات رضوی در طول سالها اهمیت این موقوفه بیشتر شده و متولی موقوفۀ میرزا ابراهیم، سیادتی بر سایر سادات رضوی نیز داشته است. حتی در فرامین پادشاهان (ناصرالدین شاه) نیز تولیت سلسله موقوفه و سرپرستی کل به ایشان واگذار میشده است. امروزه این موقوفات بیش از بیست هزار نفر از سادات رضوی را در سراسر جهان پوشش میدهد. - حفظ شجرهنامههای سادات و هویت آنان بهدلیل ضرورت حفظ شجره برای دریافت سهام اولادی. - قدرت سیاسی، مذهبی و فرهنگی بهدلیل احترام در جامعه و مشارکت فعال در امور فرهنگی و تعاملات سیاسی با سلسلههای حاکم از دوره صفویه تا پهلوی. - قدرت اقتصادی بهدلیل برخورداری از موقوفات و ایجاد شبکة ارتباطی اقتصادی. - از مهمترین معضلات این موقوفات اختلاف در انتخاب متولیان بوده است. در موقوفات میرزا ابراهیم رضوی شرط انتخاب متولیان اسن، ارشد و اصلح بودن بوده است. در تفسیر این سه شرط برای افراد و اولویت آنها از دورة صفویه اختلافاتی به وجود آمده است (حسنآبادی،1387: 32-21)؛ اما با انتقال موروثی از دوره صفویه تا پیروزی انقلاب اسلامی اطلاعات زیادی دربارة اختلافات نبوده و با توجه به منابع، اختلاف زیادی در خاندان نبوده است. بعد از انقلاب نیز با شکایت برخی از خاندان و دخالت اوقاف چند مرتبه متولیان عوض شدهاند و زمینه دخالت نهادهای حاکمیتی به وجود آمده است. در موقوفات میرزا محسن رضوی تولیت موقوفات بهصورت اشتراکی بوده است و این مسئله زمینة اختلاف زیادی را در خاندان ایجاد کرده است. این امر باعث اختلافات طولانیمدت در خاندان و از بین رفتن اصل موقوفه شده است (اسحقی کوپایی و فریدونی، 1398). از نکات مهم تأکید بر عدم دخالت نهادهای حاکمیتی در این دو موقوفه است که احتمالاً منظور واقف ضرورت همگرایی بین خاندان در انتخاب متولیان و پرهیز از اختلافات حقوقی است که تحقق نیافته است. در مجموع به نظر میرسد هرچه اختلاف بین خاندانهای اولادی در انتخاب متولیان کمتر بوده، به همان نسبت عملکرد موقوفات اولادی بهتر بوده است؛ البته عموماً در وقفهای اشتراکی اختلاف زیادی بین خاندان به وجود آمده است.
3- تاریخچهای کوتاه از زندگی شخصی و موقوفۀ صدرالممالک اردبیلی (قلعه صدری قم) میرزا نصرالله در حدود سال 1195 ق در اردبیل به دنیا آمد. اجداد او از طالقان به کلخوران و از آنجا به اردبیل آمده بودند (اردبیلی، 1386: 7). صدرالممالک اردبیلی برای تحصیل دانش به اصفهان مهاجرت کرد و علوم نقلی و عقلی را درآنجا فراگرفت. سپس برای کسب معارف عرفانی به عراق، فارس، کرمان، آذربایجان و خراسان سفر کرد و برای تکمیل اطلاعات در اصفهان ساکن شد. او علاوه بر تحصیل مدتی نیز به امر تزکیه و کنارهگیری پرداخت و بهعنوان یکی از بزرگترین عرفای زمان خود مطرح شد (هدایت، 1382: 1526). در زمان درس خواندن در اصفهان به نزد «حسینعلی شاه» رسید و از طرف او به «ناصرعلی شاه» ملقب شد (اردبیلی، 1386: 7). در زمان نیابت سلطنت عباسمیرزا قاجار عهدهدار مسئولیت معلمی محمد شاه قاجار شد. باوجود ارتباط نزدیک با محمد شاه و مطرحبودن همیشگی بهعنوان یکی از افراد صاحبنفوذ در دربار، هیچگاه منصب درخور اعتبار و نفوذ خود را به دست نیاورد. بعد از قتل قائم مقام فراهانی بهعنوان یکی از نامزدهای صدارت مطرح بوده است؛ اما این منصب به میرزا آقاسی رسید (سپهر، 1342: 2/42) این دو همفکر و در عرفان هممشرب بودند و شاید میرزا نصرالله چنین توقعی از او در پیشیگرفتن برای منصب صدارت نداشت. احتمالاً برای تحبیب قلوب میرزا نصرالله وزرات اوقاف با لقب «صدرالممالک» به او واگذار شد (بامداد، 1344: 4/336). او اهل عرفان و شعر بود و بین عرفای همعصر خود به «نصرتعلی» مشهور بوده است. در تذکرة شعرای معاصرین دارالایمان قم در ذیل معرفی وفا از میرزا نصرالله بهعنوان قطب سلسله نعمتاللهی و تولیت مشترک حرم حضرت معصومه یاد شده است (فیض، 1393: 187). بعد از فوت محمد شاه قاجار تا آمدن ناصرالدین شاه به تهران اختلافاتی بین رجال به وجود آمد. با تحصن میرزا آقاسی در قلعة عباسیه نگاهها به میرزا نصرالله بهعنوان جانشین احتمالی او معطوف شد و بزرگان دربار بهنوعی با او برای صدارت همپیمان شدند (سپهر، 1342: 3/ 150). این همپیمانی علیرغم اختلاف ضمنی آنها موقتاً تا برخورد با آقاسی و از میدان به در کردن او ادامه پیدا کرد (همان، 158). با مسائل سیاسی بهوجودآمده و دخالت دولت روس و انگلیس، صدراعظمی او به جایی نرسید. صدرالممالک اردبیلی به خیال صدارت تا آمدن ناصرالدین شاه در خانه میرزا آقاسی مسکن گزید و به رفع و رجوع کارها پرداخت (هدایت، 1382: 10/359). این سکونت و انجام امور دیوانی قبل از ورود شاه به پایان رسید و معلوم شد او شانسی برای صدراعظمی در برابر امیرکبیر ندارد (همان، 360). افضلالملک نگاهی خوشبینانه به انتخاب او بهعنوان صدراعظمی و سکونت در خانه آقاسی داشت و آن را حاصل خواست مردم و بزرگان و دلیل عدم انتخاب را کدورت ناصرالدین شاه و خواست امیرکبیر معرفی کرد؛ البته او صدرالممالک اردبیلی را انسانی زاهد و وارسته معرفی کرده است که توجه زیادی به قدرت ندارد. از کلام او چنین مستفاد میشود که او میرزا نصرالله را از نزدیک میشناخته و آگاهی کافی از احوال او داشته است (افضلالملک، 1336: 162-161). در واقعه شورش سربازان در پادگان تهران صدرالممالک در زمرة محرکین سربازان برای شورش به شمار آمد و دستگیر و به قم، کرمانشاه و عراق عرب تبعید شد (بامداد، 1357: 4/337). در سال وفات او اختلافاتی وجود دارد. بامداد وفات او را در سال 1272 ق در کرمانشاه (همان، 337) و سپهر در سال 1271 ق در کرمانشاه میداند (سپهر، 1342: 4/137). در مقدمۀ دیوان او آمده است ناصرالدین شاه دستور رفع تبعید او را صادر کرد و او در راه بازگشت در کرمانشاه در ششم یا چهاردهم محرمالحرام 1271 ق فوت کرده و جنازه او به کربلا بازگردانده شده است و در حجرهاش در مسجدی که خود ساخته بود به خاک سپرده شده است (اردبیلی، 1386: 18). صدرالممالک آدم خوش عاقبتی است؛ زیرا قبر او در کربلا، خانة او در اردبیل و موقوفات او در قم هنوز پابرجاست و جزء معدود رجال قاجاری است که نام او در زمینة شعر و فرهنگ و تأثیرگذاری اجتماعی باقی مانده است. اعتبار شخصی صدرالممالک علاوه بر تعاملات سیاسی، در علاقه به تصوف و نگرشهای صوفیانه نیز بود. او مرید «مجذوبعلی شاه» بود و لقب «نصرتعلی شاه» را از او دریافت کرد. افرادی صاحبنامی مانند آقا محمد رحیم از اشراف افشار ارومیه و نایب صدر آنجا آقا غلامرضا قاجار، میرزا مسلم ارومی، سیدابوالقاسم نباتی، صاحب مازندرانی دبیر و منشی فتحعلی شاه، محمدبن شکراله ملقب به راغبعلی در زمرة ارادتمندان او بودند (حسینی، 1393: 159-158). آنچه با عنوان موقوفۀ صدرالممالک شناخته میشود، چنانچه در متن وقفنامه نیز مشخص است، زمینها و قناتهایی بوده که او در قم خریداری، آباد و احیا کرده است. درواقع صدرالممالک اردبیلی آنچه خود به دست آورده را در راستای حفظ هویت خاندانی وقف اولاد خود کرده است. موقوفۀ قلعه صدری قم که به نصرتآباد نیز مشهور است املاک وسیعی است (چند صد هکتار) که در غرب شهرستان قم قرار دارد. این زمینها از سمت غرب با منطقه ییلاقی خلجستان قم همسایه است. منطقۀ خلجستان قم (مشهور به بهشت گمشدة قم) آبوهوای معتدل کوهستانی دارد، از مناطق ییلاقی و جاهای دیدنی قم به شمار میرود، درون خود درههای بسیاری مانند درة قاهان، درة کهندان و درة دستجرد (که درون هر دره روستاهای بسیاری با باغها و مزارع کشاورزی زیبا و دلانگیز وجود دارد) و همچنین رودهای فصلی بسیاری همچون رود سولقان و وزوا در دهستان قاهان، رود دستجرد و مرواریدر دارد؛ بنابراین، زمینهای موقوفۀ قلعه صدری تحتتأثیر آبوهوای این منطقه و خاک حاصلخیز، موقعیتی ممتاز از نظر کشاورزی دارد. علاوه بر این، در گذشتۀ نهچندان دور این منطقه تأمینکنندۀ محصولات کشاورزی متنوعی برای قم و نواحی نزدیک بوده است که در بخشهای بعدی همین مقاله مقداری به آن خواهیم پرداخت.
4 - بررسی وقفنامة صدرالممالک قبل از بررسی وقفنامه ذکر این نکته لازم است که اصل وقفنامه در اختیار خاندان است که از نظر اندازه حدوداً 50×150 سانتیمتر و به خط رقاع نوشته شده است و شامل متن وقفنامه و مصدقات آن در حاشیه است که شامل یازده مُهر از علما میشود (تصویر شماره 1). صدرالممالک اردبیلی این املاک را طبق اسناد موجود از صاحبان آن طی چند مرحله خریداری کرده است (تصاویر شماره 2، 3، 4، 5 و 6). حدود و ثغور املاک یادشده و قنوات آن نیز (که در اسناد خرید قید شده) طبق نقشههای ماهوارهای در تصاویر 7 و 8 مشخص است. متن کامل بازخوانی و تایپشدۀ وقفنامه (برای سهولت خوانش و استفاده پژوهشگران) نیز در پیوست شمارة 1 این پژوهش آمده است. وقفنامه صدرالممالک اردبیلی از ویژگیهایی برخوردار است که با نیت اولادیبودن آن همخوانی دارد. مهمترین ویژگیهای این وقفنامه عبارتاند از: - تولیت اشتراکی در خاندان و آیندهنگری در انتخاب متولی و رساندن تولیت به اناث در صورت انقراض اولاد ذکور. - مشخصکردن نحوة تقسیم منافع موقوفه بین اولاد. - تنوع رقبات وقفی: با توجه به نوع رقبات مانند محلی برای زندگی، آب، مزرعه و باغات، یخچال، آسیاب و حمام این رقبات بهنوعی قادر به تأمین تمام نیازهای اولاد بوده است. این آیندهنگری در دورة قاجار که به دفعات قحطی در آن دوره رخ داده بود اهمیت بهسزایی داشته و ضامن بقای حداقلی خاندان بوده است. - عدم انتخاب ناظر برای موقوفه: مسئله انتخاب ناظر در موقوفات معمولاً در موقوفات با مصرف عمومی صورت میگیرد. عدم تعیین ناظر در موقوفه احتمالاً بهدلیل خواست متولی برای عدم دخالت خارج از موقوفه در اداره امور است؛ البته با توجه به اشتراکیبودن تولیت موقوفات، انتخاب ناظر میتوانست در زمان اختلاف بین اولاد مؤثر باشد.
5 - تولیت و تقسیم منافع در موقوفۀ صدرالممالک یکی از مهمترین موضوعات در موقوفات اولادی مسئله انتخاب متولیان است. این امر به نیت واقف و شروط تعیینشده توسط او برای انتخاب متولیان و مؤلفههای مؤثر بر چگونگی انتخاب متولیان در سالهای بعد بستگی دارد. مسئله انتخاب متولی در موقوفۀ صدرالممالک از حیث شکل انتخاب و شرایط آن و نوع تقسیم منافع موقوفه جالب توجه بوده است و کمتر در میان موقوفههای اولادی میتوان نظیر آن را یافت. در این قسمت مسئله چگونگی انتخاب متولیان و نحوة تقسیم منافع موقوفه بررسی میشود.
1-5- تولیت و مدیریت در موقوفههای اولادی بررسی موقوفههای اولادی نشان میدهد در مسئله تولیت و مدیریت این موقوفهها همواره اختلاف وجود داشته است. موقوفههای اولادی از لحاظ مدیریت را میتوان در چند دسته کلی تقسیم کرد: - موقوفههایی که واقف در زمان حیات، تولیت آن را برعهده داشته است و بعد از خود به اولاد ذکور واگذار کرده است. از این موقوفهها میتوان به موقوفات سادات رضوی اشاره کرد. - موقوفههایی که واقف در زمان حیات، تولیت را برعهده داشته است و بعد از خود به یکی از فرزندان با ذکر نام میدهد؛ مانند موقوفۀ میرزا محمد جعفر رضوی و موقوفۀ آمنه خانم که اسم دو فرزند خود را آورده است (حسنآبادی، 1387: 258). - موقوفههایی که واقف در زمان حیات تولیت را برعهده داشته است و بعد از خود بهصورت اشتراکی بین فرزندان تقسیم میکند؛ مانند موقوفۀ میرزا محسن رضوی. در این موقوفه همة اولاد حق استفاده اشتراکی از موقوفه، با شرایطی که متولی تعیین کرده است را دارند (سیدی، 1380: 85-95). - موقوفههایی که ضمن مشخصکردن متولیان بعدی، شروط مشخصی را برای اهلیت متولیان بعدی مشخص کردهاند؛ مانند موقوفات محمد جعفر رضوی، موقوفات سادات رضوی و موقوفۀ صدرالممالک اردبیلی (قلعه صدری). در موقوفۀ محمد جعفر رضوی، واقف ابتدا تولیت را به پسر خود تقیالدین محمد واگذار کرده است و سپس از اولاد ذکور، کسی متولی خواهد بود که به صفت رشد، صلاح و علم موصوف باشد (حسنآبادی، 1387: 221). در موقوفۀ تقیالدین محمد رضوی به سال 1083 قمری شرط اصلح و اتقی برای اولاد ذکور گذاشته شده است. در موقوفۀ آمنه خانم ضمن آوردن نام دو فرزند ذکور خود تولیت بعد از آن را بدون اولویت با اکبر، ارشد و اصلح اولاد قرار داده است (همان، 259). همچنین در وقفنامۀ میرزا حبیباله رضوی به سال 1196 ق بر ارشد اولاد تأکید شده است که صالح، مؤمن و دیندار باشد. بررسیهای تاریخی نشان میدهند در همة انواع انتخاب تولیت موقوفات بعد از وفات واقف در نسلهای بعدی اختلافاتی به وجود آمده است. این اختلافات گاهی سطحی بوده و در مواردی به ضربهزدن به موقوفه منجر شده است. از این دست موقوفهها میتوان به موقوفۀ میرزا ابراهیم رضوی اشاره کرد که دربارة شروط متولی و تفاسیر آن، کار به مراجعه نزد علما نیز رسیده است. در این دعاوی دربارة دو سؤال زیر استفتاء شده است که سؤال دوم دربارة اسن، ارشد و اصلح و اولویت آن برای انتخاب متولی بوده است: 1ـ چنانچه اولاد ذکور واجد شرایط ثلاثه نباشد و هریک، یکی را داشته باشند؟ 2ـ اولاد ذکور سه نفر دارای ]هر[ سه صفت است؟ احمد رضوی قائل به وجوب بودن سه صفت برای متولی شده است و در غیر آن کسی نمیتواند متولی باشد؛ در صورتی که حتماً متولی از میان اولاد واقف نبوده باشد. محمدصادق حسینی نیز بر وجوبِ بودن سه شرط برای متولی تأکید دارد؛ اما چون واقف شرط بودن متولی از میان اولاد ذکور را خود آورده بهتر است سه شرط را داشته باشد. نصرالله نیز به شرط واقف در تعلق تولیت به اولاد ذکور خود اشاره کرده و آورده است چنانچه سه نفر هریک دارای یکی از صفات باشند بهصورت مشترک متولی باشند؛ از میان پاسخ استفتائات دادهشده جواب میرزا نصرالله صحیح نیست (حسنآبادی، 1387: 30-20)؛ اما دو پاسخ دیگر نیز پاسخ مشخصی برای سؤال و تقدم و تأخر سه شرط ارائه نمیدهند و درواقع نیاز درخواستدهندگان استفتاء را برآورده نمیکنند. به هر حال به نظر میرسد همواره در تفسیر این سه شرط و انتساب آن به افراد مختلف، برخی اختلافات وجود داشته است که زمینة دخالت خارج از موقوفه را در انتخاب متولیان فراهم کرده است. در موقوفۀ سادات رضوی از دوره صفوی این مشکل به وجود آمده و دامنه اختلاف به دربار اصفهان کشیده شده است؛ بهطوریکه علامه مجلسی در آن دخالت کرده است (حسنآبادی، 1385: 100-85). همچنین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اختلاف بین خاندان باعث شد اداره اوقاف در مسئله انتخاب متولیان بهطور مستقیم دخالت کند و حتی برای مدتی ناظر مستقیم در موقوفه داشته باشد.
2-5- متولیان موقوفۀ صدرالممالک اردبیلی و نحوۀ انتخاب آنها تولیت موقوفۀ صدرالممالک (قلعه صدری قم) مانند دیگر موقوفات اولادی در اختیار خود ایشان بوده است. پس از رحلت صدرالممالک اردبیلی و طبق وقفنامه، تولیت هر بخش (سه دانگ) به پسران ایشان یعنی میرزا محمدهادی و میرزا ضیاءالدین علی میرسد. میرزا محمدهادی مانند پدر به تصوف متمایل بود و از طرف او ملقب به «قدرتعلی» شد. او در اشعار خود «نصرت» تخلص کرده و آنها را به پدرش تقدیم کرده است (اردبیلی، 1386). با توجه به متن وقفنامه، او همین دو پسر را داشته (به علاوه دو دختر به نام خدیجه بیگم و فاطمه بیگم) و منافع موقوفه را بهصورت مناصفه بین آنها تقسیم کرده است. در منابع دوره قاجار در نام بردن از اولاد صدرالممالک به میرزا هادی اشاره شده و آمده است که نصرتآباد را صدرالممالک آباد و وقف اولاد خود کرده و همچنین قنات نصرتآباد را در زمان حکومت خود در قم جاری کرده و مالیات آنجا در تیول میرزا هادی بوده است (ارباب، 1353: 87). با توجه به اینکه نصرتآباد و قنوات آن موقوفه اولادی خاندان صدرالممالک بوده است، اشاره به تیول و بخشش مالیات تیول جای بررسی دارد؛ زیرا آن را عوض مواجب دیوانی صدرالممالک به اولاد او دادهاند. در عرایض باقیمانده در مجلس شورای ملی دو سند دربارة شکایت اولاد صدرالممالک از مالیات بقایا و عدم توانایی برای پرداخت آن وجود دارد. نکتة جالب در این عرایض اشاره به ادعای برخی از افراد در خالصهبودن قسمتی از موقوفه و درخواستهای مالی از آن است (محمدی، 1393: 83-71). با توجه به اطلاعات باقیمانده دربارة املاک وقفی او، چنین مینماید که او از اموال شخصی خود صرف آبادی در قم کرده و سپس آنها را وقف کرده است (حسینی، 1393: 183-180). میرزا ضیاءالدین علی درقم یا اردبیل فوت کرده است (تاریخ و محل فوت و دفن او تا این هنگام، دقیقاً مشخص نیست) همسر و یکی از پسران ( میرزا محمد هادی ) و همچنین چند تن از نوادگان صدرالممالک اردبیلی در کربلا و در جوار خود او دفن شدهاند (مصاحبه با ناصرعلی صدری، 1395). میرزا محمدهادی در 13 شعبان المعظم 1310 ق ( احتمالاً در قم ) فوت کرده و پیکرش در کربلا در جوار صدرالممالک به خاک سپرده شده است. دربارة نحوة انتخاب متولیان تا نسل چهارم اطلاعات مکتوب مشخصی وجود ندارد؛ اما از فحوای سخن قدما و مطلعین خاندان چنین برمیآید که با در نظر گرفتن تقسیم سه دانگ زمینها انتخاب متولیان براساس پذیرش عمومی افراد خاندان بوده است و افراد انتخابشده در زمرۀ سرشناسترین افراد خانواده محسوب میشدند. این موضوع را افرادی مانند فاطمه صدری (تاریخ مصاحبه: 1365)، علیرضا صدری (تاریخ مصاحبه: 1396)، اصغر واحدی (تاریخ مصاحبه: 1397) و هما رجایی (تاریخ مصاحبه: 1398) تأیید کرده و بیان داشتهاند که اصولاً تولیت بهصورت جمعی و البته با رعایت اصل احترام به بزرگتر هر طبقه انجام میگرفته است؛ یعنی در شاخۀ فرزندان میرزا محمدهادی پس از فوت او، همانگونه که در نمودار شماره 1 مشخص است، دو فرزند پسر به نامهای فتحعلی خان و میرزا قوامالدین حسن وجود داشتهاند که با اینکه ظاهراً (بنا به گفته قدیمیها و مطلعین خاندان) میرزا قوامالدین حسن از نظر سنی بزرگتر بوده، اداره سه دانگ موقوفه بهصورت مشترک انجام میشده است؛ البته بعدها میرزا قوامالدین حسن به اردبیل نقل مکان میکند و امور تولیتی بیشتر با فتحعلی خان بوده است. پس از فوت فتحعلی خان، نورعلی خان، مصطفی خان، مرتضی خان و لطفعلی خان به همراه عموزادههای خود، یعنی فضلالله خان و ابوالقاسم خان، سه دانگ اشتراکی این شاخه را اداره میکردند؛ البته بنا به گفتۀ بزرگان خاندان، چون سلطان لطفعلی خان فردی نظامی و مدیر بوده، عموماً کارها با نظر نهایی او انجام میگرفته است (همان مصاحبهها).
نمودار شماره 1: شجره نسل اول و دوم متولیان موقوفۀ صدرالممالک Chart No.1: The family tree of the first and second generation of the trustees of the Sadr al-Mamalek endowment
نمودار شماره 2: شجرة نسل سوم متولیان موقوفۀ صدرالممالک Chart No.2: Tree of the third generation of Sadr al-Mamalek endowment trustees
اولین دخالت یک نهاد رسمی در خارج از موقوفه برای انتخاب متولیان متعلق به حکم تولیتی هادی صدری فرزند فضل الله خان در سال 1363 ش (38 سال پیش) است. با توجه به تولیت اشتراکی وقفی و تقسیم منافع بهصورت اشتراکی بین خاندان مشخص نیست چرا بین خاندان اختلافنظر در موضوع پیش آمده است. پس از این افراد با توجه به اینکه فقط فضلالله خان و مصطفی خان فرزند پسر داشتند، تولیت سه دانگ اشتراکی این شاخه به هادی خان صدری (صاحب اولین حکم تولیتی رسمی از مرجع حاکمیتی در سال 1363 ش) میرسد. پس از فوت هادی خان، تولیت این شاخه از خاندان به عبدالله صدری میرسد این در حالی بوده است که ازنظر سنی اسدالله خان صدری بزرگتراز عبدالله خان صدری بوده ولی تحت شرایطی و با دخالت عده ای از موقوف علیهم تولیتی با حکم دادگاه به طور موقت (که البته قریب 36 سال به طول میانجامد) به عبدالله صدری میرسد. پس از فوت عبدالله خان صدری تولیتی این شاخه به عزیز صدری فرزند نصرت خان صدری میرسد که در هنگام نگارش این مقاله نیز همچنان تولیت سه دانگ اشتراکی موقوفه میباشد در شاخۀ میرزا ضیاءالدین علی در نسل سوم که ابراهیم خان، حسن خان و محمد خان صدری قرار داشتند، بهدلیل عمر طولانی و بالای یکصد سال محمد خان صدری توازن زمانی نسلها و طبقات دوسوی موقوفه از حالت عادی خارج میشود؛ یعنی هنگامی که نسل چهارم شاخۀ میرزا محمد هادی تولیت میکردند، هنور تولیت شاخۀ میرزا ضیاءالدین علی با محمد خان (نسل سوم) بوده است. پس از فوت محمد خان صدری پسر او یعنی علیرضا صدری به تولیتی سه دانگ اشتراکی شاخۀ میرزا ضیاءالدین علی میرسد و با فوت نامبرده، علی صدری فرزند حسین خان صدری متولی سه دانگ اشتراکی میشود که در هنگام نگارش این مقاله نیز در این سمت حضور دارد. به نظر میرسد بعد از اولین شکایت و متوسلشدن به نهاد خارج از موقوفه دربارة انتخاب متولی در سالهای پس از صدور اولین حکم تولیتی توسط اداره اوقاف قم، مسائل حقوقی زیادی دربارة نحوۀ انتخاب تولیت هرکدام از سه دانگ اشتراکی به وجود آمده است؛ از جمله شکایت ناصرعلی صدری که معتقد به سلطنتیبودن تولیتی بوده است (یعنی تولیتی از پدر به پسر بزرگ منتقل میشود نه بزرگترین فرد هر طبقه) که با ارجاع شکایت نامبرده به دادگاه صالحه، با توجه به نظر اداره اوقاف قم، سلطنتیبودن تولیتی رد و در تأیید طبقهایبودن آن حکم صادر میشود. مشخص است تولیتی هرکدام از بخشهای موقوفه (سه دانگ اشتراکی) سالهاست که محل بحث و گفتوگو و درگیریهای درون خانوادگی و حقوقی است. براساس خوانشها و برداشتهای مختلفی که میتوان از الفاظ و معنای فقهی و حقوقی وقفنامه انجام داد، موقوف علیهم همواره در انتخاب تولیت هر بخش دچار اختلافنظر و مشکل بودهاند که تا قبل از سال 1363 ش بهصورت درونی نمود داشته است. به نظر میرسد افزایش تعداد اولاد ذکور و افراد واجد شرایط تولیتی (افراد تحصیل کرده، تاجر و ...) سطح توقع افراد و نگاه آنها را به مسئله انتخاب متولی تغییر داده است.
نمودار شماره 3: شجره نسل چهارم متولیان موقوفۀ صدرالممالک Chart No.3: Family tree of the fourth generation of the trustees of Sadr al-Mamalek endowment
اکنون دو سؤال مهم در رابطه با نحوۀ انتخاب متولیان هرکدام از سه دانگ اشتراکی و نحوۀ اجراشدن شروط تولیت برای ارشد و اصلح در موقوفۀ قلعه صدری مطرح میشود: سؤال اول: ذینفعان اصلی این موقوفۀ بزرگ یعنی نوادگان صدرالممالک اردبیلی که بین آنها به وفور افراد فرهیخته و نخبه با داشتن تحصیلات عالیه دانشگاهی، سطوح بالای حوزوی و تاجرپیشه موفق دیده میشود، تا چه اندازه در تفسیر و تعیین مصادیق مفاهیم مندرج در وقفنامۀ جدّشان تاکنون دخیل بودهاند و باید دخیل باشند؟ این نکته بهویژه در تعیین مصادیق ارشد و اصلح نمود پیدا میکند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. سؤال دوم: نقش ادارات و سازمانهای دولتی و حاکمیتی در این رابطه تا چه اندازه است؟ آیا جدا از نقش نظارتی که بهطور قانونی باید بر موقوفات خاص داشته باشند میتوانند در اداره امور موقوفات خاص (ازجمله انتخاب متولیان) مستقیم یا غیرمستقیم ورود پیدا کنند و به اعمالنظر بپردازند؟ دربارة پرسش اول باید گفت چه در وقف و چه غیروقف وقتی بحث منفعت و سود مادی یک منبع مالی (مانند زمین کشاورزی، کارگاه یا کارخانه تولیدی و ...) متعلق به گروهی از افراد جامعه به میان میآید اولاً مسئله مهم نحوۀ مدیریت منابع و امکانات برای سوددهی هرچه بیشتر آن است؛ ثانیاً با دو مقولۀ انتخابکنندگان و انتخابشونده یا انتخابشوندگان برخورد خواهیم کرد. بدیهی است آن گروه از افراد جامعه که صاحبان شرعی و قانونی آن منبع مالی هستند، بیش از هر فردی دغدغۀ سوددهی بهتر و بیشتر آن را دارند و از نظر شرعی، قانونی، عرفی و اخلاقی اگر منع شرعی و قانونی نداشته باشند حق انتخاب مدیریت آن منبع مالی با آنان است. دربارة منبع مالی مورد بحث، یعنی موقوفۀ خاص قلعه صدری قم نیز این امر مصداق پیدا میکند. ضمن اینکه طبق قوانین شرعی و موضوعه، چون منبع مالی مدنظر «وقف» (با معنی و قوانین دینی خاص خودش) است، صاحبان این منبع مالی، یعنی موقوف علیهم، باید طبق آنچه در وقفنامه آمده است مدیران گردانندة این منبع مالی (تولیتها) را مطابق با دستور واقف و به روشی انتخاب کند که مقرر کرده است. این بدیهیترین حق موقوف علیهم در رابطه با چیزی است که به همراه هم صاحبش هستند. حال باید دید واقف به موقوف علیهم (نوادگان خود) در رابطه با انتخاب تولیت هرکدام از سه دانگ اشتراکی چه دستوری داده است. سه صفت برای تولیت موقوفهشدن در دستورالعمل انتخاب تولیتها وجود دارد که باید با توجه به آنها انتخاب تولیتها صورت گیرد. اول، ذکوربودن و از اولاد ذکور واقف بودن (که درنهایت اگر در نسلی اولاد ذکور از ذکور وجود نداشته باشد باید به ذکور از اناث مراجعه شود)، دوم، ارشدبودن و سوم، اصلحبودن. دربارة ذکوربودن و اولاد ذکوربودن بحث چندانی وجود ندارد؛ اما دربارة ارشدیت و اصلحیت میتوان چند نکته مهم بیان کرد. با توجه به مبحثی که قبلاً دربارة شروط واقف در موقوفههای اولادی بیان شد، تفسیر این شروط همواره باعث اختلاف بین بازماندگان شده و کار داوری را به مراجع رسمی و غیررسمی کشانده است. با توجه به نکاتی که مطرح شد و اینکه در وقفنامههای دیگر کلمه اسن به کار رفته است (یعنی معمول بوده است)، میتوان احتمال داد میرزا نصرالله صدرالممالک اردبیلی که فردی فقیه، ادیب و شاعر بوده است باوجود معمولبودن کلمه اسن، آن را در وقفنامه به کار نبرده است و پس از تذکیر، ارشد، اصلح و اتقی بودن را ملاک انتخاب تولیت قرار داده است که البته میتواند در دل خود اسنبودن را نیز داشته باشد؛ زیرا معمولاً گذر عمر بر تجربیات و قدرت مدیریت افراد میافزاید، اما این یک امر کلی نیست؛ زیرا همانگونه که ممکن است برادری هم از لحاظ سنی و هم از لحاظ عقلی، علمی، معرفتی و تجربی بزرگتر از برادر خود باشد، ممکن است فردی از نظر سنی کوچکتر باشد اما از نظر عقلی، علمی، معرفتی و تجربی بالاتر از برادر بزرگتر (از لحاظ سنی) خود باشد؛ دربارة عموزادگان در یک طبقۀ نسلی نیز این چنین است. درواقع عدد سن به تنهایی ملاک برتری نیست؛ وگرنه کلمه اسن توسط واقف استفاده میشد. اصلحبودن نیز دامنه وسیعی از معانی را میتواند در خود داشته باشد؛ زیرا اصلحبودن یک فرد با توجه به حوزهای تعریف میشود که فرد میخواهد در آن ورود پیدا کند؛ برای مثال، برای موضوع باغداری اصلحبودن یعنی آشنایی هرچه بیشتر فرد با درختان، آفات، آب و خاک و امور مربوط به آنها یا برای موضوع انتخاب فروشنده برای یک مغازه اصلحبودن یعنی آشنایی بیشتر و بهتر فرد با اجناس، قیمتها و برخورد مطلوب با مشتریان؛ در سایر موارد نیز این چنین است. دربارة اداره موقوفات (نظیر موقوفۀ قلعه صدری) با توجه به اینکه فرد انتخابشده بهعنوان تولیت باید آن موقوفه را اداره کند و بتواند سود معقول و مطلوب و البته قانونی را برای موقوف علیهم به ارمغان بیاورد طبیعی است توانایی مدیریتی و آشنایی فرد با اقتصاد و بازارهای مالی و ... نشانه اصلحبودن فرد نسبت به دیگران است. نکتۀ بسیار مهم این است که اصلحبودن علاوه بر اینکه در حوزههای مختلف تعریفش متفاوت است (که بیان شد)، حتی در یک حوزۀ واحد در زمانهای مختلف، با توجه به دگرگونیهای ایجادشده در طول زمان در مسائل مختلف زندگی بشر، مصادیق این صفت متفاوت خواهند بود. بدیهی است مدیریت در زمان کنونی با مدیریت در پنجاه سال پیش متفاوت است. در هر صورت به نظر منطقیتر میرسد که دربارة ارشد و اصلح بودن یک فرد برای انجام وظیفه در کاری مشخص، ذینفعان آن کار مشخص (در اینجا موقوف علیهم) نظر بدهند؛ زیرا اولاً طبیعی است افراد نسبت به چیزی که متعلق به خودشان است حساستر و دلسوزتر باشند؛ ثانیاً با توجه به روابط خانوادگی و نسبتی که با یکدیگر دارند تشخیص ارشد و بهویژه اصلحبودن از بین خودشان را بهتر از دیگران انجام میدهند. در این رابطه طی پیگیریهای برخی از موقوف علیهم و استفتائاتی که از مراجع دینی کردند نظر حضرات آیات سیستانی، علوی گرگانی، صافی گلپایگانی و سبحانی بر این است که منظور واقف از ارشد و اصلح فردی است که از لحاظ تواناییهای مدیریتی برای اداره موقوفه نسبت به افراد همنسل خودش داناتر و تواناتر باشد (تصاویر شماره 9، 10، 11 و 12). دربارة پرسش دوم باید دید نظر قانون چیست. با مطالعه قانون مدنی ایران دربارة وقف (مواد 55 تا 91 قانون مدنی) و همچنین قانون اوقاف و امور خیریه مصوب سال 1363 مجلس شورای اسلامی، میتوان نتیجه گرفت ادارة امور موقوفات خاص به دست موقوف علیهم است؛ مگر در مواردی که قانون مشخص کرده است. درواقع نقش ادارات اوقاف کشور دربارة موقوفات خاص، نقشی نظارتی از طرف حاکمیت بوده و میزان و نحوۀ اعمال این نقش نظارتی در قوانین و آییننامهها مشخص شده است. با مصاحبههایی که با برخی از موقوف علیهم موقوفۀ قلعه صدری قم صورت گرفت اکثراً نسبت به برخی مداخلات دستگاههای حاکمیتی و نیز برخی بیتوجهیها نسبت به نقش نظارتی که باید اعمال میشده اما به هر دلیل اعمال نشده است، گله داشتند و ابراز نارضایتی میکردند. درواقع این موقوف علیهم مدعیاند دستگاههای حاکمیتی متولی امور وقف در کشور در برخی جاهایی که باید ورود میکردند (مانند حسابرسی موقوفه) ورود نکردند و برعکس در جایی که نباید ورود میکردند (مانند انتخاب تولیت که بحث شد) مستقیم یا غیرمستقیم تأثیرگذار بودند (مصاحبه علیرضا صدری، 1396 و هما رجایی، 1398). حاصل این قضایا به وجود آمدن چندین پرونده قضایی در دادگاهها بوده است که برخی از آنها هنگام نگارش این مقاله همچنان در جریاناند که بررسی آنها زمینه و زمان دیگری را میطلبد. با توجه به بزرگی این موقوفه که بنا به اسناد موجود چند صد هکتار مساحت دارد و به گفتة تعداد زیادی از قدمای خاندان حتی بیش از این مقدار است (برخی از موقوف علیهم درصدد اثبات بزرگتربودن آن هستند) و تاریخچهای که از بزرگان خاندان گزارش شده است، عواید این موقوفه خاص باید بسیار زیاد باشد که با بررسی و مصاحبه با برخی موقوف علیهم خلاف آن دیده میشود (همان مصاحبه). اینکه آیا عواید موقوفۀ قلعه صدری بالاست اما از بیشتر افراد خاندان مخفی نگه داشته میشود یا عواید آن واقعاً ناچیز است، بحثی اقتصادی و حقوقی و البته مدیریتی است که در صورت اثبات هرکدام میتوان بررسی و تحلیلی دربارة آن ارائه کرد؛ البته در رابطه با این موضوع تاکنون چندین پروندۀ قضایی توسط موقوف علیهم تشکیل شده است. آنچه از نقل قولهای بزرگان این خاندان و همچنین حافظه تاریخی مردم شهر قم مشخص میشود این است که در زمانی نهچندان دور، محصولات صیفی این موقوفه و همچنین انار، انگور و سایر میوههای حاصل از درختان آن در بازارهای میوه و ترهبار شهر قم و روستاها و شهرهای نزدیک سهم نسبتاً خوبی از بازار را در دست داشتهاند که متأسفانه طی چند دهۀ گذشته بهتدریج این مسئله از بین رفته است. این قضیه یعنی کمترشدن چشمگیر رونق تولیدات کشاورزی این موقوفه یکی از دلایل مهم موقوف علیهم برای بحث انتخاب متولیان موقوفه و میزان دخالت افراد و ساختارهای خارج از موقوفه است (مصاحبه با ناصرعلی صدری، 1395؛ علیرضا صدری، 1396؛ زهرا کُرزه بُر(روحانی)، 1390 و هما رجایی، 1398).
3-5- مسئله انتفاع در موقوفههای اولادی مسئله استفادهکنندگان در موقوفههای اولادی که با عنوان «موقوف علیهم» شناخته میشوند شکلدهندة نیت اصلی واقف در وقف است. در این مسئله دو موضوع اصلی وجود دارد: چه کسانی و به چه نسبتی از موقوفات سهم میبرند؟ بررسی موقوفات اولادی نشان میدهد عموماً واقفان املاک خود را برای استفاده اولاد ذکور و اناث خود بهصورت مساوی یا دو به یک وقف میکنند؛ البته معدودی از موقوفهها عملکرد متفاوتی دارند. موقوفۀ ابدال خان به سال 1093 ق صرفاً به اولاد اناث و اولاد اولاد اناث اختصاص دارد (شیبانی، 1377: 29). در موقوفات اولادی سادات رضوی که متشکل از سه وقفنامه است، موقوف علیهم متفاوتی وجود دارند. در وقفنامۀ میرزا ابوطالب وقف اولاد ذکور و در وقفنامۀ میرزا ابراهیم وقف ذکور و اناث بهصورت دو به یک بوده است (حسنآبادی، 1387: 228-224). بحث انتفاع و موقوف علیهم در وقفنامه صدرالممالک به وضوح مشخص شده است. در متن وقفنامه چنین آمده است: «... اعنی دو فرزند ارجمند سعادتمند خود و هما آقا میرزا محمدهادی و آقا میرزا ضیاءالدین علی - ادام الله تعالی اقبالهما - بالمناصفه و بر اولاد ایشان ذکوراً و اناثاً و هکذا بر اولاد اولاد ایشان ذکوراً و اناثاً و إن نزلو نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن به طریق ارث به این قسم که در طبقۀ اولی هرگاه یکی از موقوف علیهما مرحوم شود، اولاد آن قائم مقام آن خواهد بود و شریک خواهد بود اولاد با عمّ خود و طریق قسمت میان اولاد، للذّکر ضعف الأنثی خواهد بود و بر دو ولد ارجمند ذکور سابق الذکر جناب واقف بالمناصفه و بالاشاعة بینهما جمیعاً فی ما بین این دو نفر بالمناصفه است و بعد بر اولاد ایشان ذکوراً و اناثاً در هر طبقه سه دانگ از کلّ موقوفات به طریق ارث للذّکر ضعف الانثی به معنی که سابق ذکر شد و بعد بر اولاد اولاد ایشان ذکوراً و اناثاً و إن نزلو نسلاً بعد نسل و عقباً بعد عقب به طریق ارث به نحو مذکور در سابق و العیاذ بالله با نبودن هریک از این دو برادر و با انقراض اولاد هریک از این دو برادر سهم آن وقف است بر آن دیگری و وقف است بر اولاد آن ذکوراً و اناثاً و هکذا بر اولاد اولاد آن و إن نزلو نسلاً بعد نسل به طریق ارث به نحو مذکور در سابق و با انقراض اولاد این دو موقوف علیهما، وقف است بر اولاد اناث جناب واقف ذکوراً و اناثاً و إن نزلو نسلاً بعد نسل و عقباً بعد عقب به طریق ارث به نحو مذکور در سابق ...» از این متن چند مسئله دربارة موقوف علیهم مشخص شده است: - اسامی منتفعان بهصورت کامل ذکر شده و حتی تکلیف نسلهای بعدی نیز مشخص شده است؛ - سهم زن و مرد در موقوفه مشخص شده است؛ - میزان سهم هریک از اولاد اصلی در وقفنامه مشخص است. در موقوفات خاصه دربارة تفسیر برخی از اصطلاحات وقفی، مانند نسلاً اندر نسل و بطناً اندر بطن، اختلافاتی در میان منتفعان و نهادهای مرتبط به وجود آمده است. کاتوزیان در تفسیر کلمه نسل بعد از نسل و بطن بعد از بطن میآورد که «مستفاد از کلمه نسلاً بعد نسل در مورد وقف و وصایت ترتیب است نه تشریک، از این قرار که هرگاه یکی از نسل موجود با داشتن فرزند فوت شود فرزندان او با باقیماندگان نسل در انتفاع از مورد وقف یا در امر تولیت و وصایت نمیتوانند شرکت نمایند. مادام که چند نفر حتی یک نفر از نسل مقدم وجود داشته باشد نوبت به نسل بعد نخواهد رسید و همچنین است در مورد طبقه بعد طبقه» (کاتوزیان، 1377: 58-57). نکته دیگر دربارة انتفاع از موقوفات اولادی بعضی شروط تعیینشده در شکل و نوع مصرف است؛ برای مثال، در موقوفه اولادی میرزا محسن مسئله اولاد خارج از مشهد را مدنظر قرار داده و حتی در نوع استفاده نیز شروط خاصی تعیین کرده است. در موقوفۀ تقیالدین محمد رضوی نیز برای استفاده از دکاکین شرط خاص گذاشته شده است. مسئله نسل اندر نسل و طبقه بعد طبقه در انتفاع جای بررسی بیشتری دارد. به نظر میرسد مسئله انتفاع و تولیت در بحث مطرحشده توسط کاتوزیان متفاوت است؛ زیرا ممکن است اولویت انتخاب تولیت بهصورت طبقاتی قابل مطرحشدن باشد اما مسئله انتفاع اولاد از موقوفه جای بررسی بیشتری دارد؛ البته صدرالممالک اردبیلی با شریک قرار دادن اولاد بعد از فوت پدر با عموی خود مسئله انتفاع از موقوفه را مشخص کرده است. در زمان حاضر براساس سند رسمی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور به شماره 13015/2 مورخ 10/07/1398 که بنا به درخواست موقوف علیهم صادر شده است، تعداد 280 سهم (برای 2700 رقبه) برای موقوف علیهم انحصاری مادامالحیات وجود دارد؛ یعنی برای هرکدام از سه دانگ اشتراکی 140 سهم (تصاویر شماره 13 و 14). آنچه از گفتار قدمای خاندان برمیآید این است که تا زمان سلطان لطفعلی خان صدری رویه بدین صورت بوده است که هرکدام از موقوف علیهم در مقداری از زمین که به اندازه سهمش بوده، کشاورزی میکرده و منافع آن نصیبش میشده است. بسیاری از موقوف علیهم تعدادی رعیت و یک سَررعیت (برای اداره امور) داشتند که از سود همان مقدار زمین دستمزد آنها را نیز پرداخت میکردند. بنا به قول همین قدمای خاندان، میزان تولیدات کشاورزی تا این زمان و مدتی پس از آن، آنچنان زیاد بوده که بازارهای میوه و ترهبار قم و روستاهای اطراف را جوابگو بوده است و حتی گاهی بهعلت ازدیاد محصولات و نداشتن توانایی در نگهداری از آنها و برای عدم اسراف و نابودی محصول و خیرات و مبرّات، محصولات را بهصورت رایگان و خیریه در میدان ترهبار قم قرار میدادند تا مردم از آنها استفاده کنند. محصولاتی نظیر خربزه، صیفیجات و میوههای سیب و انار و حتی پسته از تولیدات این زمینها بودهاند. پس از فوت سلطان لطفعلی خان صدری و در نسل بعدی متولیان، دیگر زمین در اختیار موقوف علیهم قرار نگرفت و متولیان خود به امر کشاورزی پرداختند و منافع بهدستآمده را هر سال با چکهای بانکی که اصطلاحاً به آنها «چک ارحام» میگویند، در محل دفتر موقوفه واقع در قلعه صدری قم، به میزان سهم هریک از موقوف علیهم به ایشان پرداخت میکنند (مصاحبه با عباس بهنام (کُرزه بُر)، 1365؛ فاطمه صدری، 1365 و هما رجایی، 1401). در زمان حاضر که این مقاله نگارش میشود از شاخۀ میرزا محمدهادی بیش از 42 زیرشاخه با نامهای فامیلی صدری برای نوادگان از ذکور و نامهای فامیلی دیگر برای نوادگان از اناث خاندان وجود دارد. همچنین از شاخۀ میرزا ضیاءالدین علی نیز بیش از 21 زیرشاخه به همان ترتیبی که گفته شد (از جهت نام خانوادگی) وجود دارد. افراد این زیرشاخهها با توجه به اینکه از نسل ذکور هستند یا اناث و با توجه به تقسیمات سهمی که طی دهههای گذشته بهدلیل فوت نسل قبلشان به وقوع پیوسته است (خُردشدن سهام در اثر ارث) سالیانه مبالغی را از دفتر موقوفه (از هرکدام از متولیان سه دانگهای اشتراکی که عضو شاخة آن هستند) دریافت میکنند. گفتنی است چه در زمان گذشته و چه در زمان حال با توجه به قانون ارث (نسبت دو به یک پسران به دختران)، تعداد ورثه در هر نسل و میزان سهام هر خانواده و هر فرد از موقوف علیهم، میزان دریافتی ایشان از موقوفه متفاوت بوده است. طی مصاحبههایی که با موقوف علیهم صورت گرفته است اکثریت قریب به اتفاق آنها این مبالغ را بسیار کمتر از آنچه از این موقوفۀ بزرگ انتظار میرود دانستهاند و آن را به مدیریت ضعیف متولیان نسبت میدهند (همان مصاحبه و مصاحبه با علیرضا صدری، 1396 و مهران صدری، 1397).
6- نتیجهگیری موقوفۀ خاص قلعه صدری قم (نصرتآباد) که از مساحت زیاد و جایگاه جغرافیایی و موقعیت اقلیمی مناسب (تصاویر شماره 4 و 5) و منابع انسانی خوبی برخوردار است میتواند مانند گذشتههای نهچندان دور ضمن سودرسانی برای موقوف علیهم خود، برای سایر افراد بهویژه ساکنان شهر قم و روستاهای اطراف بسیار مفید و اشتغالزا باشد که متأسفانه اکنون چنین نیست و میتوان چرایی آن را بررسی کرد. به نظر میرسد عدم اتحاد و یکدستی موقوف علیهم و وجود اختلافات درون خانوادگی بر سر چگونگی استفاده از موقوفه، عدم کارایی مناسب متولیان سه دانگهای اشتراکی (بنا به اظهارنظر موقوف علیهم مصاحبهشده و نیز مشاهده موقعیت اقتصادی کنونی موقوفه)، عدم نقش نظارتی مؤثر و مطابق قانون دستگاههای ذیربط حاکمیتی (که انتقاد، اعتراض و شکایت تعدادی از موقوف علیهم را به همراه داشته است) و مواردی دیگر همگی دست به دست هم دادهاند تا متأسفانه در زمان حاضر این موقوفة بزرگ که شاید کمتر موقوفۀ خاصی در کشور را با این اندازه و امکانات بتوان یافت، حال و روز خوبی نداشته باشد و با انبوهی از مشکلات دست به گریبان باشد. به نظر میرسد با توجه به شرایط زمانی و نظریههای نوین مدیریتی ایجاد یک ساختار مدیریتی بهروز و قوی بتواند تا حد زیادی به رشد و توسعه و بهرهوری هرچه بیشتر این موقوفه کمک کند. پیشنهاد مشخص نگارنده این است که افراد هر شاخة اصلی و زیرشاخههای آن در این خاندان از بین خود، اشخاص معتمد، کاربلد و پیگیر را انتخاب کنند تا یک «مجمع عمومی خاندانی» را تشکیل دهند. این مجمع میتواند دو کار مهم انجام دهد: نخست، پس از فوت یا کنارهگیری (به هر علت) هر متولی، از میان واجدان شرایط طبقهای که متولی باید از میان آنها انتخاب شود فرد ارشد و اصلح را انتخاب و برای صدور حکم تولیتی به اداره اوقاف معرفی کنند (در پاسخ به پرسش اول همین مقاله شاخصهای این انتخاب بررسی شدند). کار مهم دیگر این مجمع، تعیین افرادی از خاندان است که در اداره امور موقوفۀ بزرگ قلعه صدری قم در کنار تولیت انتخابی باشند و ایشان را در این امر خطیر یاری کنند؛ البته نظارت بر کار تولیت و افراد کمک حال ایشان نیز برعهده این مجمع عمومی خاندانی خواهد بود. پیشنهاد دیگر نگارندة اصلی این مقاله (همانگونه که بیان شد خود از اعضای این خاندان است) ایجاد یک مؤسسه فرهنگی و اقتصادی با هیئتمدیره و مدیرعامل منتخب همان «مجمع عمومی خاندانی» است؛ مؤسسهای که متولیان سه دانگهای اشتراکی نیز از اعضای هیئتمدیره آن باشند و تمامی موقوف علیهم علاقهمند نیز بتوانند عضو این مؤسسه شوند. این مؤسسه میتواند علاوه بر بهکارگیری توان تمام موقوف علیهم در موقوفه (با توجه به تخصصهایی که دارند)، به نزدیکی، دوستی و همفکری هرچه بیشتر افراد این خاندان کمک کند. ضمن اینکه این نزدیکی و دوستیهای بیشتری که در قالب یک مؤسسه فرهنگی و اقتصادی به وجود میآید میتواند در همگرایی و ایجاد علاقه بیشتر و درنتیجه اختلافات کمتر در نسلهای آیندة خاندان تأثیر زیادی داشته باشد که این مسئله به رونق اقتصادی، اشتغالزایی و ... موقوفه کمک بهسزایی خواهد کرد. همچنین این مؤسسه میتواند به مرکزی برای تبادل اطلاعات فرهنگی و علمی و نیز انجام کارهای اقتصادی با دیگر موقوفات کشور و حتی موقوفات و مؤسسات مشابه سایر کشورها بهویژه کشورهای اسلامی تبدیل شود و در کنار همه این موارد میتواند کارایی یک خیریه را نیز داشته باشد.
[1] نویسندۀ این مقاله، علیرضا زبرجدی (فرهاد) خود از نوادگان میرزا نصرالله صدرالممالک اردبیلی و جزء موقوف علیهم این موقوفة خاص می باشد.
| ||||||
مراجع | ||||||
ارباب، م. ت. ب. (1353). تاریخ دارالایمان قم، به تصحیح حسین مدرسی طباطبائی، قم: حکمت.
اردبیلی، ص. (1386). دیوان صدرالممالک اردبیلی با مقدمه جواد نوربخش، تهران: انتشارات اسوه.
اسحاقی کوپایی، ف. ز و فریدونی، ح. ع. (1398). «تحلیلی بر ساختار موقوفات اولادی مشهد (بررسی موردی وقفنامههای میرزا محسن رضوی و میرزا جعفر سروقدی)»، پنجمین همایش ملی پژوهشهای نوین در حوزه زبان و ادبیات ایران (با رویکرد فرهنگ مشارکتی)، تهران.
افضلالملک کرمانی، غ. (1336). تاریخ و جفرافیای قم، به تصحیح حسین مدرسی طباطبایی، تهران: انتشارات وحید.
الکبیسی، م. ع. (1364). احکام وقف در اسلام، ترجمه احمد صادقی گلدر، تهران: انتشارات حج و اوقاف.
بامداد، م. (۱۳57). شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران: زوار.
جابری عربلو، م. (1362). فرهنگ اصطلاحات وقف اسلامی، تهران: امیرکبیر.
حسنآبادی، ا. (1387). «سادات رضوی در مشهد»، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی.
حسنآبادی، ا. (1387). «اسن - ارشد یا اصلح: نگاهی به چگونگی انتخاب متولیان موقوفه سادات رضوی»، وقف میراث جاویدان، زمستان، شماره 64، ص 32-21.
حسنآبادی، ا. (1385). «معرفی طوماری از علامه مجلسی دربارة موقوفات سادات رضوی در مشهد»، وقف میراث جاویدان، شماره 53، ص 100-85.
سیدی، م. (1380). «نگاهی به وقفهای اولادی سادات رضوی مشهد»، وقف میراث جاویدان، پاییز و زمستان، شماره 35 و 36، ص 98-85.
شیبانی، ع. ر. (1377). «سیمای وقف در خراسان»، مشهد: مؤسسه فرهنگی انتشارات سگال.
کاتوزیان، ن. (1377). حقوق مدنی، تهران: گنج دانش.
لسانالملک سپهر، م. ت. (1344). ناسخ التواریخ سلاطین قاجاریه، به تصحبح محمدباقر بهبودی، تهران: اسلامیه.
محسنی، سید م. (1393). «صدرالممالک اردبیلی و موقوفه نصرتآباد قم: قلعه صدری»، مرزبان فرهنگ، جشننامه دانشور فرهنگیار ،حجتالاسلام و المسلمین دکتر محمود مرعشی نجفی، قم: مؤسسه خانه کتاب و کانون نویسندگان قم.
مصطفوی رجائی، م. (1351). وقف در ایران، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
هدایت، ر.ق خ. (1382). مجمع الفصحاء، به تصحیح مظاهر مصفا، تهران: امیرکبیر.
References
Arbab, M. T. B. (1974). History of Dar al-Iman in Qom. editted by Hossein Madrasi Tabatabai, Qom: Hekmat. ]In Persian[
Ardabili, S. L. M. (2007). Diwan Sadr al-Mamalek Ardabili with an introduction by Javad Noorbakhsh. Tehran: Asoeh. ]In Persian[
Eshaghi Kopaei, F. Z., and Feridouni, H. A. (2018). An analysis of the structure of Mashhad children's endowments (a case study of the endowments of Mirza Mohsen Razavi and Mirza Jafar Saroqdi). the fifth national conference of modern researches in the field of Iranian language and literature (with a participatory culture approach), Tehran. https://civilica.com/doc/849652. ]In Persian[
Afzalmulak Kermani, Gh. H. (2016). The history and geography of Qom. edited by Hossein Madrasi Tabatabai, Qom. ]In Persian[
Al-Kabaisi, M. O. (2006). The rules of endowment in Islam, translated by Ahmad Sadeq Goldar. Tehran: Hajj and Awqaf. ]In Persian[
Bammad, M. (1978). History of Iranian noblemen in the 12th, 13th and 14th centuries of Hijri. Tehran: Zovar. ]In Persian[
Jabri Arablo, M. (1983). Glossary of Islamic vaqf Terms. Tehran: Amir Kabir. ]In Persian[
Hasan Abadi, A. (2007). Sadat Razavi in Mashhad. Mashhad: Islamic Research Foundation. ]In Persian[
Hasan Abadi, A. (2007). Asan - arshad or asalh: A look at how to select the trustees of Sadat Razavi's endowment. Waqf of the Immortal Heritage of Winter, 64. ]In Persian[
Hassan Abadi, A. (2006). Introduction of a petition by Allameh Majlisi about Sadat Razavi's endowments in Mashhad. Javidan Bahar Endowment, 53. ]In Persian[
Sayyedi, M. (2010). Looking at the endowments of the descendants of Sadat Razavi of Mashhad. Endowment of Eternal Heritage Fall and Winter 2010. 35 and 36, 85 - 98. ]In Persian[
Katouzian, N. (1998). Civil rights. Tehran: Ganj Danesh. ]In Persian[
Language of Mulk Sepehr, M. T. (1344). Naskh al-Tawarikh of Sultans of Qajar, edited by Mohammad Baqer Behboodi. Tehran: Islamia, Vol.4. ]In Persian[
Mohseni, S. M. (2013). Sadr al-Mamalek Ardabili and the endowment of Nusrat Abad Qom: Sadri Castle. Marzban Nameh Farhang, celebration of the scholarly scholar Hojat al-Islam and the Muslims, Dr. Mahmoud Marashi, Qom: Book House Foundation and Writers' Center of Qom. ]In Persian[
Mustafavi Rajaei, M. (1972). vaqf in Iran. Tehran: Tehran University Press. ]In Persian[
Hedayat, R. Kh. (2012). Majma al-Fasha. edited by Mozaher Musfa, Tehran: Amir Kabir. ]In Persian[
Shibani, A. (1998). The image of vaqf in khorasan. Mashhad: Cultural Institute of Senegal Publications. ]In Persian[
Shibani, A. (1998). The image of vaqf in khorasan. Mashhad: Cultural Institute of Senegal Publications. ]In Persian[
| ||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,524 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 343 |