تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,402 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,206,335 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,075,272 |
بررسی رخساره و محیط رسوبی سازند شهبازان در حوضۀ لرستان | ||
پژوهش های چینه نگاری و رسوب شناسی | ||
دوره 38، شماره 4 - شماره پیاپی 89، بهمن 1401، صفحه 119-144 اصل مقاله (5.06 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jssr.2023.136584.1252 | ||
نویسندگان | ||
پیمان رجبی* 1؛ پرنیا عبدل نیا2 | ||
1استادیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه پیام نور، صندوق پستی 19395-3697 تهران، ایران | ||
2دکترا، گروه زمین شناسی، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات فارس، شیراز، ایران | ||
چکیده | ||
سازند شهبازان با سن ائوسن میانی تا پسین بعد از فاز کوهزایی پیرنه، بهدنبال پیشروی آب دریا در زیرپهنۀ لرستان و حوضۀ زاگرس چینخورده، نهشته شده است. لیتولوژی این سازند از دولومیت و آهکهای دولومیتی با رنگ هوازدۀ سفید تا قهوهای ضخیملایه، متخلخل و دانهشکری تشکیل شده است. برش دارابی 289 متر، برش مالهکوه 269 متر، برش لنگر 7/309 متر و برش چناره 294 متر ستبرا دارند. در برشهای دارابی، مالهکوه و لنگر مرز زیرین سازند شهبازان بهصورت ناپیوسته بر توالی آواری سازند کشکان و با ناپیوستگی همشیب در زیر سازند آسماری قرار دارد و تنها در برش چناره، مرز زیرین بهصورت همشیب بر سازند پاپده و با ناپیوستگی همشیب در زیر سازند آسماری قرار دارد. براساس مطالعات رسوبشناسی در تاقدیس چناره، تاقدیس لنگر، تاقدیس پشت جنگل (برش دارابی) و تاقدیس مالهکوه، 12 ریزرخساره شناسایی شد که در پنج محیط رسوبی (کمربند رخسارهای) شامل دریای باز A، سد B، لاگون C، محیط پهنۀ جزرومدی D و بالای جزرومدی F نهشته شدهاند. انتشار روزنبران کفزی ائوسن سازند شهبازان، نشان میدهد که نهشتههای کربناتۀ این سازند در شرایط گرمسیری تا نیمهگرمسیری و نورانی انباشته شدهاند. حضور گستردۀ روزنبران کفزی بزرگ˓ جلبکهای قرمز˓ خارپوست و حضورنداشتن مرجانهای هرماتیپیک و جلبکهای سبز، نشاندهندۀ رخسارۀ فورآلگال و هتروتروف است. این محیطها بخشی از یک پلاتفرم کربناتۀ نوع رمپ با شیب یکنواخت در قسمتهای رمپ داخلی و میانیاند. | ||
کلیدواژهها | ||
محیط رسوبی؛ سازند شهبازان؛ زون لرستان؛ زاگرس چینخورده | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه حوضۀ زاگرس با روند شمال غربی- جنوب شرقی در ترشیری پیشین، با دریای پیشرونده پوشیده شده و در بخشهای عمیق این حوضه، سازند شیلی و مارنی پاپده نهشته شده است؛ سپس در مکانهای مختلف بهتدریج با سنگآهکهای کمژرف آسماری و جهرم پوشیده شد و نهشتههای یادشده با تبخیریهای گچساران تا آغاجاری و سپس کنگلومرای بختیاری پوشیده شدند. درنهایت، رسوبات موجود درنتیجۀ برخورد صفحههای عربی و اوراسیایی طی زمان سنوزوئیک چین خوردند و با بستهشدن حوضۀ یادشده، رشته کوه برخوردی زاگرس به وجود آمد که بخشی از زون برخوردی آلپ-هیمالیاست (شکل 1) (Alavi 2004; Navabpour et al. 2012.). سازند شهبازان یک واحد کربناته است که تنها در زیرپهنۀ لرستان و بخش شمال خاوری فرورفتگی دزفول گسترش دارد. برش نمونۀ این سازند در جنوب خاوری زیرپهنۀ لرستان، از روستای شهبازان (در کنار راهآهن اندیمشک-دورود) گرفته شده است و برش الگوی آن در ادامۀ سازند تله زنگ در تنگ 2 واقع در 5/4 کیلومتری جنوب باختری ایستگاه تلهزنگ قرار دارد (Aghanabati 2011). موقعیت چینهشناسی این سازند در بخشهای مرکزی و شمالی زیرپهنۀ ساختاری لرستان، مابین رسوبات آواری کنگلومرایی و سیلتستونی سازند کشکان با رنگ مشخص قرمز در پایین و رسوبات آهکی سازند آسماری در بالاست که موجبات دسترسی راحتتری را به رسوبات سازند شهبازان ممکن میکند. نظر به اینکه تفکیک سازندهای شهبازان و آسماری از هم مشکل است، به آنها شهبازان- آسماری اطلاق میشود و تنها با مطالعات دیرینشناسی میتوان مرز آنها را شناسایی کرد. ضمن اینکه تغییرات محیط رسوبی این سازند در امتداد روند شمال غرب – جنوب شرق در زیرپهنۀ لرستان، میتواند از اهداف اصلی این پژوهش باشد. در بخشهایی از زیرپهنۀ لرستان هم رسوبات مربوط به بخش کمعمقتر حوضه (تاقدیس مالهکوه) و هم رسوبات مربوط به بخش عمیقتر حوضه و تاقدیس (چناره) قرار دارد و البته بهسمت پایینتر از گسل بالارود که وارد زیرپهنۀ فروافتادگی دزفول میشویم هم، رسوبات بخشهای عمیقتر حوضه وجود دارند (Zabihi zoarem et al. 2016)؛ از این رو این منطقه مکان مناسبی برای بررسی روند تکاملی حوضۀ شهبازان است. در تاقدیس مالهکوه و دارابی، سازند شهبازان بر سازند کشکان قرار دارد و بهسمت جنوب شرق با عمیقترشدن حوضۀ سازند شهبازان بر پاپده قرار میگیرد. در این پژوهش بابت دستیابی به اهداف فوق، سنگ چینهنگاری، رخسارهها و محیط رسوبی سازند شهبازان در برشهای چهارگانۀ دارابی، مالهکوه، لنگر و چناره مطالعه و بررسی شده است.
پیشینۀ پژوهش بهدلیل دولومیتیبودن، مقالات محدودی دربارۀ سازند شهبازان در حوضۀ لرستان وجود دارد و بیشتر راجع به دیاژنز و ویژگیهای رسوبشناسی این سازند است که به مطالعۀ پتروگرافی و ژئوشیمی نهشتههای کربناتۀ سازند شهبازان و مشخصشدن ترکیب سیالات دولومیتساز (Abdi and Adabi 2009) اشاره میشود. بازسازی محیط دیرینۀ شهبازان-آسماری در تاقدیس دیل توسط (Allahkarampour et al. 2012) انجام شد و (Zabihi zoarem et al. 2016) مطالعات زیست چینهنگاری را بر این سازند در برش چناره انجام دادند که بر این اساس سن سازند شهبازان در این برش چینهشناسی، ائوسن میانی لوتسین- بارتونین تعیین شد .(Ghanbarlo et al. 2015) ضمن مطالعۀ چینهنگاری سازندهای شهبازان و آسماری در چاه شمارۀ 3 قلعهنار (جنوب غربی لرستان)، زیست چینهنگاری و محیط رسوبی سازند شهبازان را بررسی کردند. (Abdolnia et al. 2017) ضمن بررسی سنگشناسی سازندهای شهبازان و آسماری در زیرپهنۀ لرستان، سن بخش پایینی از سازند شهبازان را معادل زون 48 وایند (Wynd 1965) با عنوان Somalia Subzone در نظر گرفتند. (Nemati et al. 2019) با توجه به شواهد سنگشناسی و خصوصیات ژئوشیمیایی، منشأ دولومیتهای این سازند و تشخیص مرز این سازند را با آسماری بررسی کرد. سنگشناسی، زیست چینهنگاری و تعیین مرز سازندهای شهبازان و آسماری در تاقدیس چناره را (Rajabi 2022) بررسی کرد. هدف تحقیق حاضر، مطالعۀ محیط رسوبی دیرینۀ سازند شهبازان در برشهای مورد مطالعه است که میتواند در شناخت تکامل پهنۀ لرستان و همچنین درک بهتر عوامل اکولوژی مؤثر در پراکندگی جغرافیایی ریزفسیلهای سازند شهبازان مفید باشد.
شکل 1- نقشۀ ساختاری ایران (Schlagintweit and Yazdi-Moghadam 2020) Fig 1- Structural map of Iran (Schlagintweit and Yazdi-Moghadam 2020)
روش پژوهش پس از نمونهبرداری از برشهای چندگانه که از فواصل 1 تا 2 متری، بسته به شرایط سنگشناسی و خواص دیگر چینهشناسی در هر برش بهصورت جداگانه انجام شد، تعداد 480 مقطع نازک از چهار برش سطحی سازند شهبازان در زیرپهنۀ لرستان تهیه شد که پس از آمادهسازی و تهیۀ مقاطع نازک میکروسکوپی، در آزمایشگاه با میکروسکوپ پلاریزان بررسی شد. در این پژوهش، نامگذاری سنگهای کربناته براساس روش (Dunham 1962) و همچنین شناخت محیط رسوبی، توسط روزنبران و میزان فراوانی آن انجام شد. برای تقسیمبندی کمربندهای رخسارهای در ارتباط با انواع رخسارهها نیز از طبقهبندی (Willson 1975) و (Flugel 2010) استفاده شد. شناسایی رخسارهها و محیط رسوبی تشکیل آنها بر مبنای مشخصات رسوبشناسی و فسیلشناسیشان انجام شده است که در چهار برش سطحی مطالعه شد.
سنگشناسی و مختصات جغرافیایی برش تاقدیس لنگر: به ضخامت 7/309 متر (ضخامت واقعی) اندازهگیری شد که با ناپیوستگی فرسایشی بر سازند کشکان و با ناپیوستگی پیوستهنما (Paraconformity) در زیر سازند آسماری (شکل a-3) قرار میگیرد. روند عمومی طبقات 110 تا 120 درجه بهسمت باختر (N110-120E) و شیب عمومی طبقات 60 تا 70 درجه بهسمت شمال است. براساس مطالعات انجامشده و ویژگیهای سنگشناسی، این برش شامل 10 واحد سنگی است که لیتولوژی غالب آن شامل سنگآهک دولومیتی و سنگآهک مارنی متوسط تا ضخیملایه به رنگ خاکستری روشن، همراه با فسیل روزنبران و دوکفهایهاست (شکل b,3-h-3). مختصات این برش و " 58 ' 41 ˚48 طول شرقی و " 37 ' 47 ˚32 عرض شمالی است (شکل 2). برش تاقدیس چناره: ضخامت برش چناره، 294 متر (ضخامت واقعی) است. در این برش، سازند شهبازان بهطور تدریجی بر سنگآهکهای سازند پاپده (شکل c-3) و در زیر سازند آسماری قرار دارد. ظهور اولین لایههای سنگآهکی-دولومیتی در میان مارنهای فوقانی سازندۀ پابده، بهعنوان قاعدۀ سازند شهبازان در نظر گرفته شده است. مرز بالایی سازند آسماری با سازند گچساران کاملاً مشخص است و در زیر اولین لایههای تبخیری گچساران قرار دارد. سازند شهبازان در این برش نسبتبه برش لنگر، فسیلهای بیشتری دارد؛ بهطوری که با چشم غیرمسلح بهراحتی دیده میشوند (3-g). تاقدیس چناره در بعضی نقشهها، تاقدیس کیالو نامیده میشود که در جنوب شرقی حوضۀ لرستان قرار دارد. این تاقدیس 65 کیلومتر طول و 8 کیلومتر عرض دارد. سازند شهبازان متشکل از لایههای سنگ دولومیتی و سنگ آهکی است که در روی زمین و در میان لایههای سنگآهکی آن، پوستۀ آلوئولینا بهخوبی مشاهده میشود. این برش با مختصات " 47 ‘ 06 ˚48 طول شمالی و " 29 ‘ 51 ˚32 عرض خاوری در 105 کیلومتری جنوب خرمآباد و تقریباً در انتهای آزادراه خرمآباد- پل زال و در یال جنوب خاوری تاقدیس چناره قرار دارد (شکل 2). برش تاقدیس مالهکوه: ضخامت سازندهای شهبازان- آسماری در این برش 269 متر است. مرز زیرین سازند شهبازان با سازند کشکان بهصورت ناپیوسته و همشیب است (شکل e-3). نهشتههای آسماری در این برش با ناپیوستگی فرسایشی بر سنگآهکهای دولومیتی کرم تا خاکستریرنگ سازند شهبازان به سن ائوسن میانی- پسین قرار دارند. همچنین سازند شهبازان بهطور همشیب و تدریجی زیر مارنهای کرمرنگ و لایههای گچدار سازند گچساران به سن میوسن پیشین قرار دارد. روند عمومی طبقات 55 تا 60 درجه بهسمت شرق N55-60E)) و شیب عمومی طبقات 45 تا 50 درجه بهسمت شمال (45-50N) است. مقطع چینهنگاری مورد مطالعه، در یال شمال خاوری تاقدیس مالهکوه قرار گرفته است. تاقدیس مالهکوه، تاقدیسی با روند شمال باختری - جنوب خاوری است. هستۀ این تاقدیس سنگهای گروه بنگستان است. از این گروه در یال جنوبی تاقدیس مالهکوه توسط دو چاه بهرهبرداری˓ نفت استخراج میشود. سازندهای شهبازان- آسماری در این برش به سه واحد چینهنگاری تفکیکشدنی است. واحد اول متشکل از لایههای نازک تا متوسطلایۀ دولومیتی، واحد دوم تناوب سنگآهک تودهای تا ضخیملایه و واحد سوم متشکل از سنگآهک نازکلایه تا متوسطلایه است. این برش در 110 کیلومتری جنوب خاوری شهر خرمآباد و ده کیلومتری شمال پلدختر با مختصات " 38 ' 42 ˚47 طول شمالی و " 1 ' 9 ˚33 عرض شرقی در یال شمالی تاقدیس ماله کوه قرار گرفته است (شکل 2). برش تاقدیس پشت جنگل (دارابی): سازندهای شهبازان - آسماری در تاقدیس پشت جنگل (روستای دارابی واقع در شمال شهر کوهدشت)، 289 متر ضخامت دارند. در این برش 145 متر دولومیت با میانلایههای مارن وجود دارد که متعلق به سازند شهبازان است و در قسمتهای پایینی با سازند کشکان تداخل بین انگشتی دارد. سازند شهبازان در پایین با سازند کشکان بهصورت ناپیوسته و همشیب (شکل d-3) و در مرز بالا با سازند آسماری نیز بهصورت ناپیوسته و همشیب است. روند عمومی طبقات 35 تا 65 درجه بهسمت باختر (N35-65W) و شیب عمومی طبقات 25 تا 35 درجه بهسمت شمال خاور (25-35NE) است. لیتولوژی این سازند عمدتاً سنگآهک، سنگآهک دولومیتی و دولومیت همراه با فسیلهای دولومیتیشده است (شکل f-3). این برش با مختصات " 8 ' 37 ˚33 عرض شمالی و " 10 ' 36 ˚47 طول شرقی، در شمال شهر کوهدشت (در روستای دارابی) و یال جنوب باختری تاقدیس پشت جنگل قرار گرفته است. راه دسترسی به این منطقه در 5 کیلومتری جادۀ خاکی کوهدشت به روستای دارابی قرار گرفته است (شکل 2).
شکل 2- موقعیت جغرافیایی و راه دسترسی به برشهای چهارگانۀ مورد مطالعه (Bakhtyari 2008) Fig 2- Geographical location and access to the four study sections (Bakhtyari 2008)
شکل 3: برخی تصاویر صحرایی سازند شهبازان در این مطالعه: a ) مرز زیرین سازند شهبازان با سازند کشکان (دید بهسمت شمال غرب)، برش لنگر؛ b ) سنگآهکهای دولومیتی همراه با فسیل دوکفهای فراوان، مقطع شمارۀ 42، برش لنگر؛ c ) مرز زیرین سازند شهبازان با سازند پاپده (دید بهسمت شمال شرق)، برش چناره؛ d ) مرز بین سازندهای کشکان، شهبازان، آسماری و گچساران در تاقدیس پشت جنگل (دید بهسمت شمال غرب)؛ e ) نمای کلی مرز زیرین و بالایی سازند شهبازان در تاقدیس مالهکوه (دید بهسمت شمال غرب)؛ f) فسیلهای دولومیتیشده در سازند شهبازان برش پشت جنگل؛ g ) سنگآهکهای فسیلدار سازند شهبازان در تاقدیس چناره و h ) سنگآهکهای دولومیتی با لایهبندی منظم (دید بهسمت شمال)، برش لنگر. Fig 3: Some field images of Shahbazan Formation in this study. a) The lower boundary of Shahbazan formation with Kashkan formation, (View to the northwest), Langar section. b) Dolomite limestones with abundant bivalve fossils, thin section no. 42, Langar section. c) The lower border of Shahbazan Formation with Papdeh Formation (view to the north-east), Chenareh section. d) The boundary between the Kashkan, Shahbazan, Asmari and Gachsaran formations in the Pusht-Jangal anticline (view to the northwest). e) General view of the upper and lower boundaries of the Shahbazan formation in the Malekoh anticline (view to the northwest). f) Dolomitized fossils in the Shahbazan Formation of the Pusht-Jangal anticline section. g) Fossiliferous limestones of Shahbazan formation in Chenareh anticline. h) Dolomitic limestones with regular layering (view to the north), Langar section.
زیست چینهنگاری سازند شهبازان در برشهای مطالعهشده زیرپهنۀ ساختاری زاگرس چینخورده، پوشش رسوبی روی پیسنگ، بهصورت تاقدیسها و ناودیسهای کشیده، در راستای NW-SE است (Aghanabati 2011). در بیشتر تاقدیسهای مطالعهشده، توالی رسوبات از هستۀ تاقدیس متشکل از سنگهای گروه بنگستان است (شکل4). در یال شمال خاوری، تاقدیس لنگر و یال جنوب خاوری تاقدیس چناره، سازند شهبازان از سنگآهک و میانلایههای دولومیتی تشکیل شده است. در بقیۀ مناطق لرستان مانند یال شمال خاوری تاقدیس مالهکوه و یال جنوب باختری تاقدیس پشت جنگل، این سازند متشکل از لایههای دولومیتی با میانلایههای نازک سنگآهکی است. براساس روزنبران کفزی شناساییشده در تاقدیس چناره، بایوزونهای این برش به دو بخش تقسیم میشود: بخش بالایی معادل زون زیستی SBZ19 (1998) Serra-Kiel et al. به سن پریابونین است. این مجموعۀ فسیلی مطابق با زیست زون Nummulites – Alveolina Assemblage Zone, 51، Wynd (1965) است. بخش زیرین سازند شهبازان در این برش شامل روزنبران با سن بارتونین و معادل زون زیستی SBZ18 است. این زون مطابقت با زون زیستی (Somalina subzone 48, Wynd (1965 دارد. تاقدیس لنگر ویژگیهای زیست چینهای کاملاً مشابه برش چناره دارد و از این برش دو زیستزون به سن ائوسن میانی تا پسین (بارتونین- پریابونین) شناسایی شد. در تاقدیس مالهکوه، براساس ویژگیهای سنگی و زیست چینهای،3 بخش مطالعهشدنی است. بخش پایینی سازندهای شهبازان – آسماری دولومیتی است و بهعلت کریستالیزهبودن، فونای فسیلی مناسبی به دست نیامد و صرفاً براساس موقعیت چینهشناسی میتوان سن آن را به ائوسن میانی- بالایی نسبت داد. در بخش دوم با توجه به وجود فونای فسیلی از قبیل Austrotrillina asmariensis, Triloculina tricarinata, Pyrgo sp., Dendritina sp.. Dendritina rangi Sigmolia sp. و براساس Laursen et al. (2009) این فونای زیستی را میتوان بهعلت نبود فسیل شاخص، Indeterminate Zone نامید و سن آکیتانین برای آن در نظر گرفت. درنهایت برای بخش سوم با توجه به حضور گونههای Borelis melocurdica- Borelis melo melo و براساس Laursen et al. (2009) میتوان سن میوسن پیشین (بوردیگالین) را در نظر گرفت. در تاقدیس پشت جنگل، بخشهای پایینی و میانی سازندهای شهبازان- آسماری دولومیتی است، ولی در بخش فوقانی، ریزفسیلهای بسیار کمی از قبیل Austrotrillina sp. , Borelis sp., Quinqulocolina sp., Peneroplis evolutus, دارد. این محتوای فسیلی به سازند آسماری تعلق دارد، ولی نمیتوان بهطور دقیق سن آن را تخمین زد. براساس زونبندی زیستی (Wynd 1965) و (Laursen et al. 2009)˓ مجموعۀ فسیلی فوق در لایههای چاتین تا بوردیگالین مشاهده میشود؛ بنابراین ما سن این مجموعه را چاتین تا بوردیگالین در نظر میگیریم؛ اما نکتۀ مهم، شباهتهای زیاد بخشهای قاعدهای رخنمون سازندهای شهبازان - آسماری در تاقدیس پشت جنگل (سازند شهبازان) با بخشهای فوقانی و فسیلدار (سازند آسماری) است. به نظر میرسد دولومیتیشدن سازند شهبازان در سازند آسماری نیز در این برش تأثیر داشته است (شکل 18و19).
شکل4 – A: نقشۀ زمینشناسی منطقۀ شهبازان (برگرفته از نقشۀ 1/100000 واحد اکتشاف و تولید، اکتشاف جنوب، شیت شمارۀ 20817E)؛ B: نقشۀ زمینشناسی منطقۀ دال پری (برگرفته از نقشۀ 1/100000 شرکت ملی نفت، واحد اکتشاف و تولید، اکتشاف جنوب، شیت شمارۀ 20816E)؛ C: نقشۀ زمینشناسی منطقۀ کوهدشت (برگرفته از نقشۀ 1/100000 شرکت ملی نفت، واحد اکتشاف، شیت شمارۀ 42988E)؛ D: نقشۀ زمینشناسی منطقۀ پلدختر (برگرفته از نقشۀ 1/100000 شرکت ملی نفت، واحد اکتشاف و تولید، اکتشاف جنوب، شیت شمارۀ 20812E). Fig 4- A: Geological map of Shahbazan region (taken from the 1/100000 map of Exploration and Production Unit, Southern Exploration, sheet no. (20817E) B: Geological map of Daal-Pary region (taken from the 1/100000 map of Exploration and Production Unit, Southern Exploration, sheet no. (20816E). C: Geological map of Kuhdasht region (taken from the 1/100000 map of Exploration and Production Unit, Southern Exploration, sheet no. (42988E). D: Geological map of Poldokhtar region (taken from the 1/100000 map of Exploration and Production Unit, Southern Exploration, sheet no. (20812E).
ریزرخسارهها و محیط رسوبی تجزیه و تحلیل رخسارهای، از نمونههای سازند شهبازان در تاقدیس چناره، تاقدیس لنگر (برش الگو)، تاقدیس پشت جنگل (برش دارابی) و تاقدیس مالهکوه، به شناسایی 12 ریزرخساره منجر شد که در پنج محیط رسوبی (کمربند رخسارهای) براساس (Flugel 2010)، شامل دریای باز A، سد B، لاگون C، محیط پهنۀ جزرومدی D و بالای جزرومدی F نهشته شدهاند. این رخسارهها در ادامه آورده شدهاند.
محیط بالای جزرومدی (Superatidal) ریزرخسارۀ F1: مادستون دولومیتی (دولومیکرایت) این ریزرخساره در سه برش لنگر، مالهکوه و دارابی مشاهده شد که شامل بلورهای ساب هدرال تا یوهدرال دولومیت است. از ویژگیهای عمدۀ این ریزرخساره، فوقالعاده ریزبودن دولومیتهای آن است. تفسیر: درواقع این رخساره در بسیاری از مقاطع شامل گل آهکی (میکرایت) دولومیتی شده است. معمولاً در این ریزرخساره، فسیلی مشاهده نمیشود. تخلخل بیشتر از نوع حفرهای است که عمدتاً توسط کانیهای تبخیری (انیدریت) از بین رفته است. در این نوع از دولومیتها، آثار بافت رسوبی اولیه بهصورت قطعات اینتراکلست مشاهده میشود. در بیشتر افقها استیلولیت و پدیدۀ نئومورفیسم در بعضی افقها مشاهده شده است (شکل5). ریزرخسارۀ F1 معادل RMF22 (Flugle 2010) است.
شکل5- ریزرخسارۀ مادستون دولومیتی (دولومیکرایت)F1: a) رخسارۀ مادستون دولومیتی 46 در برش دارابی؛ b) تبخیریهای ریز و ماتریکس ریزدانۀ گلی، نمونۀ شمارۀ 56 در برش دارابی؛ c) رخسارۀ وکستون، مقطع شمارۀ 13 در برش دارابی و d) رخساره مادستون چرتی، مقطع 5 مالهکوه Fig 5- Dolomitic mudstone microfacies (dolomicrite). F1 a: Dolomite mudstone facies, sample 46 in Darabi section. b: Fine evaporites and fine matrix of clay grains, sample 56 in Darabi section. c:wackestone facies, sample 13 in the Darabi section. d: chert Dolomite mudstone facies, sample 5 in Male-Koh section.
محیط پهنۀ جزرومدی (D) ریزرخسارۀ :D1 دولستون (دولومیت) این رخساره در برشهای لنگر و مالهکوه مشاهده میشود. اندازۀ بلورهای این نوع از دولومیت بین 300-900 میکرون متغیر است. بلورهای دولومیت شفاف، یوهدرال و دارای سطوح منظم بلوریاند که بهصورت سیمان حفرهپرکن فضاهای کوچک و بزرگ Voids and Vugs و شکستگیها را پر کردهاند. به نظر میرسد که محصول مراحل آخر فرایندهای دیاژنتیکی باشند. اندازۀ بلورهای دولومیت در داخل حفرات، بیشتر از حاشیه بهسمت مرکز افزایش مییابد؛ اما در مواردی این بلورها بهصورت تقریباٌ همبعد، سبب پرشدن حفرات شدهاند. تفسیر: گسترش دولومیتهای ریزبلور، نشانۀ افت سطح آب و خروج رسوبات از آب است که با تبخیر شورابههای غنی از منیزیم و دولومیتیشدن رخسارههای آهکی رخ میدهد. اصولاً تشکیل دولومیتهای دانهریز، همزمان با رسوبگذاری بوده است و یا بهعبارتی به مراحل اولیۀ دیاژنز نسبت داده میشوند .Adabi (2009)براساس مشخصات میکروسکوپی، این ریزرخساره معادل میکروفاسیس استاندارد شمارۀ RMF22 (Flugle 2010) و نشاندهندۀ محیط جزر و مدی است (شکل6).
شکل6- ریزرخسارۀ دولستون (دولومیت)F2 : a ) مقطع 72 برش مالهکوه؛ b) مقطع 90 برش لنگر؛c ) مقطع 90 برش لنگر و d) مقطع 48 برش مالهکوه Fig 6- Dolstone microfacies (dolomite). D1 a) sample 72 of Maleh-Kouh section b) sample 90 of Langar section c) sample 90 of Langar section d) sample 48 of Maleh Kouh section
محیط لاگون(C) عناصر اصلی این رخساره را روزنبرانی با پوستۀ پورسلانوزی مانند miliolids ، Orbitolitesو Alveolina تشکیل میدهند و از کمعمقترین ناحیه به عمیقترین ناحیه، به ترتیب شامل C1, C2, C3, C4 هستند.
ریزرخسارۀ C1: میلیولید اسپیرولینا مادستون این فاسیس در دو برش چناره و لنگر مشاهده میشود و شامل قطعات پراکندهای miliolids ,Spirolina, و Bivalve در یک زمینۀ میکریتی است (شکل7). این منطقۀ ریزرخساره، عموماً از مادستون همراه با دولومیت زودرس (خوب) تشکیل شده است. همچنین دانههای کوارتز پراکنده وجود دارند. زمینۀ گلآلود این ریزرخساره نمایندۀ شرایط کمانرژی محیط است. تفسیر: حضور پراکندۀ دانههای ریز کوارتز بههمراه قطعاتی از دوکفهایها، اکینوئیدها و استراکودها در یک زمینۀ میکریتی، نمونهای از محیط لاگون داخلی محدود است (Rasser et al. 2005). این ریزرخساره شامل بلورهای ریزدانۀ دولومیت است. بیوکلست وجود ندارد و معمولاً با مادستون کوارتزی همراهاند. این رخساره در یک محیط بسیار کمانرژی، محدود و کمعمق در نزدیکی ساحل، در بخش ابتدایی زیر محیط لاگون تشکیل شده است. میلیولیدها معمولترین موجود در محیطهای مردابیاند. فراوانی موجودات بنتیک نشان میدهد رسوبات در آبهای کمعمق سکوهای محصورشده تشکیل شدهاند. حضور ماتریکس میکرایتی نشاندهندۀ انرژی پایین در رسوبات رخساره است .(Beavington and Penny 2006) عموماً روزنبران بدون منفذ از تشکیلدهندههای اصلی این محیطاند (Reiss and Hottinger 1984) و (Buxton and Pedely 1989). براساس مشخصات میکروسکوپی، این ریزرخساره معادل استاندارد شمارۀ RMF19 (2010 Flugle) است.
شکل7- ریزرخسارۀ میلیولید اسپیرولینا مادستون :C1 a ) مقطع 161 برش لنگر؛ b) مقطع 40 برش لنگر Fig 7- Miliolids Spirolina mudstone. C1. a) Sample 161 of Langar section b) Sample 40 of Langar section
ریزرخسارۀ C2: پلوئید میلیولید وکستون این ریزرخساره در دو برش مالهکوه و چناره و با حضور فراوان پلوئیدها مشخص میشود. همچنین دوکفهایها و میلیولیدها بهصورت پراکنده وجود دارند (شکل8). فراوانی زیاد پلوئیدها نشاندهندۀ منطقۀ ساب تایدال یا محیط مردابی کمعمق است ( Reuter et al. 2008). تفسیر: کمبود یا وجود نداشتن روزنبران کفزی، بیوکلستها و غالببودن پلوئیدها، نشاندهندۀ رسوبگذاری با انرژیکم و محدود در بخش کمعمق لاگون است که بهوسیلۀ ارتباط ضعیف با محیط دریای باز تنظیم شده است (Flugel 2004). میلیولیدها در آبهای بسیار گرم، کمعمق، نیمهشور تا فوق شور با آشفتگی کم زندگی میکنند که نشانگر محیط لاگوناند (Flugel 2004). براساس مشخصات میکروسکوپی، این ریزرخساره معادل میکروفاسیس استاندارد شمارۀ RMF19 Flugle 2010)) است.
شکل8- ریزرخسارۀ پلوئید میلیولید وکستون C2: a) مقطع 74 برش مالهکوه؛ b) مقطع 63 برش چناره Fig 8- Ploid miliolids wackestone. C2 a) Sample 74 of Maleh koh section b) Sample 63 of Chenareh section.
ریزرخسارۀ C3: اسپیرولینا، میلیولید پکستون این رخساره فقط در برش لنگر مشاهده میشود، زمینۀ دانهریز میکریتی است و عناصر اصلی روزنبران با پوستههای بدونمنفذ مانند miliolids ,Spirolina و عناصر فرعی شامل echinoid ,bivalve,، Pyrgo،Praerhayphidionina delicata, ، هستند. در این رخساره روزنبران هیالین مشاهده نشده است. دولومیت بهصورت جانشینی در بیشتر این رخساره مشخص است ( شکل9). تفسیر: این ریزرخساره بهدلیل روزنبران و غالببودن فوناهای لاگونی نسبتبه قطعات دیگر در محیط محصورتر لاگونی تشکیل شده است؛ ولی همچنان ارتباط لاگون با دریای آزاد بهدلیل حضور فونهای دریایی برقرار بوده است. روزنبران پورسلانوزی بهخوبی با شرایط محیطی از قبیل تلاطم کمآب، شدت نور و پایدارنبودن کف بستر سازگاری یافتهاند. تلاطم کمآب، عاملی برای تنوع بالای روزنبران پورسلانوز محصورشده است که در اعماق کم در شرایط مزو تا الیگوترفی رشد میکنند (Buxton and Pedely 1989). میلیولید در یک فلات باز در بخشهای داخلی فلات کمعمق با گسترش بیشتر و در بخش میانی فلات کمعمق با گسترش کمتر دیده میشود (Geel 2000). حضور ماتریکس میکرایتی نشاندهندۀ انرژی پایین در رسوبات رخساره است (Beavington and Penny 2006). براساس مشخصات میکروسکوپی، این ریزرخساره معادل میکروفاسیس استاندارد شمارۀ RMF20 (Flugle 2010) است.
شکل9- ریزرخسارۀ اسپیرولینا، میلیولید پکستون C3 : a) مقطع 14 برش لنگر؛ b) مقطع 14 برش لنگر Fig 9- Spirolina, miliolids Packstone. C3 a) Sample 14 of Langar section b) Sample 14 of Langar section.
ریزرخسارۀ C4: آلوئولینا وکستون-گرینستون این رخساره فقط در برش چناره مشاهده میشود و ظاهراً از تناوب سنگآهک نازکلایۀ خاکستری و سنگآهک نودولی تشکیل شده و هیچ آثاری ماکروفسیلی در آن مشاهده نشده است. تفسیر: این رخساره بهوسیلۀ روزنبران بدون منفذ آلوئولینا (Alveolinaidae) غالب شده است. گسترۀ بافتی معمولاً از وکستون و کمتر از گرینستون است. غالب این ریزرخساره شامل میلیولیدها و بیوکلستهایی مانند استراکودها و دوکفهایهاست. ماتریکس از میکریت دانهریز خوب است. ازنظر ظاهری این لایههای نازک تا لایههای نودولی شامل قطعات دوکفهایاند (شکل10). با توجه به حضور روزنداران پورسلانوز از قبیل آلوئولینیدها و میلیولیدها که نشاندهندۀ محیط با شوری بالا هستند و همچنین حضور اندک ارگانیسمهای دریایی نرمال، محیط لاگون شلف محدود برای این ریزرخساره پیشنهاد میشود. براساس مشخصات میکروسکوپی، معادل میکروفاسیس استاندارد شمارۀ RMF20 (Flugle 2010) است.
شکل10- ریزرخسارۀ آلوئولین وکستون C4 : a) مقطع 14 برش چناره Fig 10- Alveolina wackestone-grainstone microfacies C4: a) cross-section of 14 Chenareh section.
ریزرخسارۀ C5: اربیتولیتس، میلیولید، آلوئولینا پکستون این رخساره در دو برش چناره و لنگر مشاهده میشود، در بیشتر افقها زمینۀ میکرایتی دارد و در بعضی افقهای برش الگو، بهصورت اسپارایتی دیده میشود. آلوکمهای اصلی زیستی شامل Alveolina miliolids , Orbitolites است (شکل11). همچنین مقادیر کمتری از آلوکمهای فرعی زیستی شامل Red algalو bivalve و Somalina و Robulus دیده میشود. در این رخساره در بعضی افقها استیلولیت، سیمان اسپارایتی در تخلخلها و دولومیت جانشینی مشاهده شده است. تفسیر: ظهور همزمان روزنبران با دیوارۀ منفذدار و روزنبران با دیوارۀ بدونمنفذ، نشاندهندۀ محیط لاگون است که تنوع و فراوانی روزنبران بدون منفذ تأییدکنندۀ آن است .(Geel 2000) اوربیتولیتس در آبهای حفاظتشده بر پهنههای ریفی و در محیطهای پشت ریف ثبت شده است (Flugel 2004). این رخساره در قسمت لاگون باز است. براساس مشخصات میکروسکوپی، این ریزرخساره معادل میکروفاسیس استاندارد شمارۀ RMF20 (2010 Flugle) است.
شکل11- ریزرخسارۀ اربیتولیتس، میلیولید، آلوئولین پکستون C4: a) مقطع 8 برش لنگر؛ b) مقطع 8 برش لنگر Fig 11- Orbitolites, miliolids, Alveolina Packstone C5. a) Sample 8 Langar section b) Sample 8 Langar section
ریزرخسارۀ B: بیوکلاستیک گرینستون فراوانی بیوکلستها و روزنبران در حد ماسهریز تا درشت با جورشدگی و گردشدگی متوسط تا خوب حضور دارند. در مقاطع مربوط به این رخساره، فراوانی متفاوتی از اجزا مشاهده میشود؛ بهنحوی که روزنداران بدون منفذ و گاهی بایوکلست و یا پلوئید تشکیلدهندۀ اصلی این مقاطعاند و بیش از دیگر عناصر فرعی دیده میشوند. تفسیر: فراوانی روزنداران با دیوارۀ پرسلانوز همراه با عناصر زیستی دریای نرمال و روزنداران منفذدار، همچنین جورشدگی مناسب و اتصال توسط سیمان اسپارایتی، در کنار حضورنداشتن گل، نشاندهندۀ انرژی بالای محیط و تشکیل این رخساره در محیط سد است (شکل12). رسوباتی که در محیط کمعمق نهشته شدهاند، بهوسیلۀ محیط دریای محدودشده از دریای باز تفکیک میشوند (Flugel 2010). براساس مشخصات میکروسکوپی، این ریزرخساره معادل میکروفاسیس استاندارد شمارۀ RMF27 (Flugle 2010) است.
شکل12- ریزرخسارۀ اربیتولیتس، میلیولید، آلوئولین پکستون B : a) مقطع 66 برش چناره Fig 12- Orbitolites, Miliolid, Alveolina Packstone B: a) Sample 66 of Chenareh section.
محیط دریای باز (A) این رخساره در دو برش چناره و برش لنگر مشاهده میشود. در این ریز رخساره خانوادۀ نومولیتیده با سایز کوچک (فرمA)، مهمترین آلوکم زیستی است. آلوکمهای فرعی زیستی شامل روزنبرانی مانند ,Orbitolites, Assilina Discocyclina, Operculina Red Algae و Echinoid هستند. در این ریزرخساره در بیشتر افقها فونای زیستی، خردههای خارداران، استراکد، نرمتنان (دوکفهایها، گاستروپودا) و دیگر روزنداران تشخیصداده شدند. همچنین نومولیتسها اشکال گلوبولیشکل متوسط با پوستهای ضخیم دارند. دیسکوسیکلیناها اشکال دیسکی کوچک دارند. تفسیر: ترکیب ارگانیسمها و موقعیت چینهشناسی این رخساره، رسوبگذاری در لبۀ رو به دریای باز رمپ داخلی، با چرخش مناسب آب را پیشنهاد میکند (Romero et al. 2002). همچنین پدیدۀ فشردگی و دولومیتیشدن تحت فابریک سنگ در این رخساره مشاهده شده است (شکل13). براساس مشخصات میکروسکوپی، این ریزرخساره معادل میکروفاسیس استاندارد شمارۀ RMF13 (Flugle 2010) است.
شکل13- ریزرخسارۀ نومولیت پکستونA1: a) مقطع 167 برش لنگر؛ b) مقطع 72 برش چنار Fig 13- Nummulites Packstone microfacies A1: a) Sample 166 of Langar section b) Sample 72 of Chenareh section
ریزرخسارۀ A2: جلبک قرمز، دیسکوسیکلینا، نومولیتس پکستون این ریزرخساره فقط در برش لنگر مشاهده شده است؛ زمینۀ سنگ میکرایتی و آلوکمهای اصلی زیستی شامل Discocyclina ،Nummulites، Red Algae و آلوکمهای فرعی زیستی شامل Assilinaو Operculina است. در رخسارۀ مدنظر، نومولیتسها دارای اشکال پهن، تخممرغیشکل با پوستههایی نازک و دارای دو فرم میکروسفریک و مگالوسفریکاند. دیسکوسیکلینها اشکال متنوع و درصد اشکال دیسکیشکل و قطور بیشتر از اشکال زینیشکل و اشکال تخت دارند. جلبکهای قرمز بهصورت غدهایشکل نیز مشاهده میشوند. تفسیر: با توجه به فراوانی بیشتر نومولیتسها نسبتبه دیسکوسیکلینا N/D (Nummulites /Discocyclina) در این رخساره بههمراه اپرکولیناهای پهن و کشیده و حضور کمتر روزنبران با پوستۀ پورسلانوزی، نشاندهندۀ رمپ میانی نیمهعمیق است. این رخساره در قسمت نسبتاً عمیق رمپ میانی در قسمت میانی سراشیب قاره قرار دارد (شکل14). براساس مشخصات میکروسکوپی، این ریزرخساره معادل میکروفاسیس استاندارد شمارۀ RMF13 (Flugle 2010) است.
شکل14- ریزرخسارۀ جلبک قرمز، دیسکوسیکلین، نومولیت پکستون A2: a ) مقطع 143 برش لنگر؛ b ) مقطع 143 برش لنگر Fig 14- Red algae, Discocyclina, Nummulites Packstone A2: a) Sample 143 Langar section b) Sample 143 Langar
ریزرخسارۀ A3: نومولیتس، دیسکوسیکلینا پکستون این رخساره فقط در برش لنگر مشاهده میشود و زمینۀ میکرایتی با بافت سنگی پکستون دارد. آلوکمهای اصلی زیستی شامل Discocyclina و Nummulites و آلوکمهای فرعی زیستی شامل Bryozoaو Operculina است. دیسکو سیکلینها بخش زیادی از سطح سنگ را به خود اختصاص دادهاند. Discocyclina تنوع شکلی و گونۀ بالایی دارند. تفسیر: در این رخساره نسبت اشکال زینی و تخت Discocyclina از اشکال دیسکی قطور بیشتر است و در کنار Operculina، نومولیتسهایی با پوستۀ نازک و پهن شبیه به خود قرار دارد. فراوانی بیشتر دیسکوسیکلینا نسبتبه نومولیتD/N (Discocyclina / Nummulites) در این رخساره بههمراه فقدان روزنبران با پوستۀ پورسلانوزی، نشاندهندۀ رمپ میانی عمیق در انتهای سراشیب قاره در برش مدنظر است. در این رخساره پدیدۀ بورینگ، فشردگی و انحلال شیمیایی (استیلولیت) بسیار مشاهده میشود (شکل15). براساس مشخصات میکروسکوپی، این ریزرخساره معادل میکروفاسیس استاندارد شمارۀ RMF13 (Flugle 2010) است.
شکل15-ریزرخسارۀ نومولیت، دیسکوسیکلین پکستون A3:a) مقطع 179 برش لنگر؛ b) مقطع 178 برش لنگر Fig 15- Nummulites, Discocyclina Packstone. A3: a) Sample 179 Langar section. b) Sample 178 Langar section
ریزرخسارۀ A4: بیوکلست پلانکتونیک فرامینیفرا وکستون- پکستون این رخساره فقط در برش چناره رخنمون دارد. مهمترین عارضۀ این رخساره، آشفتگی در فرایند بیولوژیکی و نقاط قهوهای تیره است. در این ریزرخساره، میکریت تیره و روزنبران پلانکتونیک از قبیل گلوبیژرینها، گلوبوروتالیدها هستند. تفسیر: روزنداران پلانکتون که فاقد روزنداران بزرگ و جلبکهای قرمز باشند، حد زیرین ناحیۀ نوری را نشان میدهند (Geel 2000; Cosovic et al. 2004). فراوانی گونههای پلانکتونیک، نشاندهندۀ شرایط عمیقتر و دریاییتر است (Mateu Vicens et al 2008). در نبود روزنداران بزرگتر، عمق آب بیش از 200متر است (Geel 2000). این رخساره بافت دانهریز، جورشدگی ضعیف تا متوسط و زمینۀ گل آهکی دارد. درمجموع شمار اندک روزنبران کفزی، دانهریزبودن آلوکمها و مقدار فراوان گل در زمینه، نشان از رمپ بیرونی شیبدار در نزدیکی لبۀ حوضه دارد (شکل16) (Wilson and Evans 2002). براساس مشخصات میکروسکوپی، این ریزرخساره معادل میکروفاسیس استاندارد شمارۀ RMF5 (Flugle 2010) است.
شکل16- ریزرخسارۀ بیوکلست پلانکتونیک فرامینیفرا وکستون- پکستونA4 : مقطع 14 برش چناره Fig 16- Bioclast planktonic foraminifera A4: Sample 14 of Chenareh section
تفسیر مدل رسوبگذاری سازند شهبازان حوضۀ رسوبی زاگرس پس از فاز برخوردی انتهای کرتاسه با صفحۀ عربی شکل یافته است. زیرپهنۀ لرستان از این حوضه با توالی بهسمت بالا کمعمقشونده متشکل از رخسارۀ پلاژیک سازند گورپی، توربیدایتهای سازند امیران، توالی کربناتۀ سازند تله زنگ و درنهایت توالی آواری سازند کشکان پر شده است (Homke 2009). بعد از این مرحله، پلتفرم کربناتۀ شهبازان-آسماری در مجاورت کمربند راندۀ زاگرس، آن هم از نوع مستعد برای پلتفرم کربناته از نوع شلف حاشیهدار شکل گرفته است (Bosence 2005). بهطور کلی براساس پژوهشهای چند سالۀ اخیر که بر محیط رسوبی سازند شهبازان انجام شده است، درک بهتری از مقایسۀ نتایج حاصل از پژوهش اخیر با موارد دیگر حاصل میشود. (Hoseini et al. 2018) براساس ویژگیهایی از قبیل تغییرات عمق، وفور رخسارۀ گلی و نیز وجود خردههای اسکلتی خردشدۀ وابسته به شیب قاره، وجودنداشتن شواهد توربیدایتی، ریفهای سدی پیوسته بههمراه کمربندهای گرینستونی گسترد، به وجود رمپ اعتقاد ندارد و شلف را برای سازند شهبازان نمیپذیرد. این در حالی است که محققان دیگر نظرات متفاوتی دارند. (Ghanbarlo et al. 2015)به تهنشست کربناتهای شهبازان در محیط رمپ و شلف باز در فروافتادگی دزفول اعتقاد دارد. (Nemati et al. 2019) به محیط کشندی برای سازند شهبازان در میانۀ زیرپهنۀ لرستان معتقد است. با تغییر اجتماعات کربناتساز، میزان تولید کربنات در قسمتهای مختلف یک پلتفرم کربناته تغییر میکند؛ بنابراین نوع پلتفرم نیز تغییر مییابد؛ برای مثال، حضور اجتماع کلروزوئن (بهطور عمده شامل مرجانهای همزیستدار و جلبک سبز) در پهنۀ یوفوتیک، با ایجاد شیبی در حاشیۀ پلتفرم، آن را به شلف لبهدار تبدیل میکند؛ اما تولید یکنواخت کربنات در حوضه با ایجاد یک شیبل ملایم، به تشکیل یک رمپ هموکلینال منجر میشود (Pomar et al. 2012). با توجه به تشکیل پلاتفرم کربناتۀ شهبازان در حوضۀ فورلند زاگرس و نوع جامعۀ زیستی (حضور روزنبران بنتیک بزرگ مانند ،Discocyclina, Operculina ,Orbitolites, Nummulites, ، Assilina, Alveolina و روزنبران کوچک شامل miliolids و غیر روزنبران شامل خردههای اکینوئید، دوکفهای، گاستروپود و وجود روزنبران پلانکتون)، از یک طرف و همچنین با توجه به نبود ریفهای سدی پیوسته و البته وجودنداشتن رسوبات لغزشی ناشی از گراویته، وجود رمپ کربناته با حاشیۀ شیبدار را باید منطقی دانست. با عنایت به همۀ موارد فوق و نیز مقایسه و بررسی تغییرات عمودی رخسارهها با محیطهای رسوبی قدیم و جدید، میتوان نتیجه گرفت که ریزرخسارههای سازند شهبازان در برشهای مطالعهشده، در یک رمپ کربناته (رمپ داخلی، میانی و خارجی) نهشته شدهاند (شکل17). رمپ داخلی چهار محیط بالای جزرومدی، پهنۀ جزرومدی، لاگون و سد بیوکلاستی دارد و شامل رخسارههای F1,F2,D,C1,C2,C3,C4,B است. رمپ میانی شامل دریای باز، محیط ابتدای سراشیب قاره، قسمت میانی سراشیب قاره و انتهای سراشیب قاره است که در بالای خط، تأثیر امواج طوفانی دریاSW قرار دارد و عناصر اصلی شامل , Nummulites, Orthophragminids و رخسارهای A1,A2,A3 است. رمپ خارجی شامل قسمتهایی از دریای باز است که زیر خط تأثیر امواج طوفانی دریاSW قرار دارد، عناصر اصلی شامل plankton و رخسارۀ A4 است.
شکل17- مدل رسوبی سازند شهبازان در زیرپهنۀ لرستان Fig 17- Sedimentary model of Shahbazan Formation in Lorestan subzone
شکل18- نمودار پراکندگی رخسارهها براساس تعیین ریزرخسارههای سازند شهبازان، برش لنگر Fig 18- Distribution chart of facies based on the microfacies of Shahbazan Formation, Langar section
شکل19- نمودار پراکندگی رخسارهها براساس ریزرخسارههای سازند شهبازان، برش چناره Fig 19- Distribution chart of facies based on the microfacies of Shahbazan Formation, Chenareh section
با توجه به بررسیهای انجامشده بر برشهای سطحالارضی مطالعهشده و مقایسهشدۀ سازند شهبازان و با تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده در زمینههای چینهنگاری سنگی و چینهنگاری زیستی، بههمراه ارزیابی و بررسی ریزرخساره، نتایج زیر حاصل شده است. شواهد زیست چینهنگاری نشان میدهد براساس مطالعات بایواستراتیگرافی و انطباق بایوزونهای مطالعهشده و شناسایی دو زیستزون (Wynd 1965)، Somalina sp. Zone, Nummulites-Alveolina Assemblage Zone که معادل زیستزونهای (Serra-Kiel et al. 1998) SBZ19 و SBZ18 هستند، سن سازند شهبازان در تاقدیس لنگر و تاقدیس چنارۀ واقع در جنوب خاوری لرستان و مناطق بلافصل آنها، ائوسن میانی تا پسین است. سازندهای شهبازان و آسماری در تاقدیس مالهکوه و تاقدیس پشت جنگل بهعلت شباهت ظاهری زیاد به یکدیگر و البته بهسبب شرایط کریستالیزهشده در بسیاری از بخشهای آنها، با عنوان شهبازان- آسماری نقشهبرداری شدهاند؛ ولی بهعلت موقعیت چینهنگاری، سن ائوسن میانی تا پسین برای سازند شهبازان در این برشها، پیشنهاد میشود. مطالعۀ حاضر نشان داده است که تاقدیس مالهکوه به سه واحد تفکیکشدنی است. واحد 1 دولومیتی با میانلایههای سنگ آهکی و مارنی است. واحد 2 و 3 به ترتیب از سنگآهکهای نازک و متوسطلایه تشکیل شده است. سن واحد سوم براساس گونۀ ،Borelis melo melo بوردیگالین تعیین شد. واحدهای 1و2 فاقد فسیلهای شاخصاند، ولی بهعلت موقعیت چینهنگاری، سن ائوسن میانی تا پسین برای واحد 1 و سن آکیتانین برای واحد 2 پیشنهاد میشود. فرایند دولومیتیشدن سازند شهبازان از جنوب خاور حوضۀ لرستان بهسوی شمال شدیدتر شده است که اوج آن را میتوان در تاقدیس پشت جنگل مشاهده کرد. تجزیه و تحلیل رخسارهای، از نمونههای سازند شهبازان در تاقدیس چناره، تاقدیس لنگر، تاقدیس پشت جنگل (برش دارابی) و تاقدیس مالهکوه، به شناسایی 12 ریزرخساره منجر شد که در پنج محیط رسوبی (کمربند رخسارهای) شامل دریای باز A، سد B، لاگون C، محیط پهنۀ جزرومدی D و بالای جزرومدی F نهشته شدهاند (Flugel 2010). این محیطها بخشی از یک پلاتفرم کربناتۀ نوع رمپ با شیب یکنواخت در قسمتهای رمپ داخلی و میانیاند. | ||
مراجع | ||
Abdi A. Abadi. M.H. and Abdi. G. 2009. The study of paleoenvironment of Shahbazan Formation and relationship between microfacies and minor element geochemical. 27th IAS meeting sedimentary of Mediterranean island(s). Alghero- Italy.
Aghanabati A. 2011. Geology of Iran. Geological Survey of Iran, Teheran, 586p. (In Persian)
Bakhtyari S. 2008. Road Atlas of Iran. Institute of Geographical and Cartographic Gitaology. 308p. (In Persian)
Flügel E. 2004. Microfacies of Carbonate Rocks. Analysis. Interpretation and Application. Springer, Berlin. 976 p.
Ghanbarlo H. Taheri A. and Rahmani, A. 2015. Biostratigraphy of the Shahbazan and Asmari formations in well no.3 of Qaleh Nar oil field, Lurestan. Paleontology. 3 (1):59-72. (In Persian(
Mateu-Vicens G. Hallock P. and Brandano M. 2008. A depositional model and paleoecological reconstruction of the Lower Tortonian distally steepend ramp of Menorca: Palaios, 23: 465-481.
Shinn E. A. 1983. Tidal flat envitoment. In: Scholle P.A. Bebout D.G. and Moore C.H. (Eds), Carbonate Depositionsl Envitoments. Am. Assoc Pet. Geol. Mem. 33: 173-210.
Wynd I. G. 1965. Biofacies of the Iranian Oil Agreement Area; N.I.O. C. Report, No 1089 (unpublished).
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 851 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 247 |