تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,673 |
تعداد مقالات | 13,658 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,607,010 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,490,610 |
تبیین و تحلیل سیر ارتباط علمی محدثان و عالمان اصفهان و نیشابور از سدۀ سوم تا هفتم هجری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های تاریخی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 15، شماره 2 - شماره پیاپی 58، تیر 1402، صفحه 23-40 اصل مقاله (967.89 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2022.134360.2387 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مریم پروی نیان1؛ اصغر منتظرالقائم* 2؛ علی اکبر عباسی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تعامل علمی در تمدن اسلامی زمینۀ بالندگی مراکز علمی و رشتههای مختلف علوم را فراهم کرد. نیشابور بهعنوان یکی از مراکز مهم علمی جهان اسلام، بهخصوص در زمینۀ دانش حدیث و با داشتن امتیازات ویژه در جذب عالمان اصفهان به نیشابور موفق بود. تعداد این عالمان و محدثان اصفهانی در نیشابور در قرن چهارم و پنجم بهدلیل شرایط نیشابور به هفتاد نفر رسید. شماری از عالمان نیشابور نیز در اصفهان حضور یافتند. برخی از عالمان و محدثان اصفهان، بهخصوص کسانی که مذهب شافعی داشتند، با سفر به نیشابور بر جریان حدیثی نیشابور تأثیرگذار شدند و جزء مشایخ محدثان مشهور نیشابور قرار گرفتند. این نوشتار بر آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی این سؤال را بررسی کند که چه عاملی در تعامل محدثان و عالمان نیشابور و اصفهان در قرن چهارم و پنجم مؤثر بود؟ چگونه محدثان اصفهان در دانش حدیثی نیشابور تأثیر گذاشتند؟ محدثان اصفهان بهدلیل رونق مذهب شافعی در نیشابور و امتیازاتی که برای پیروان مذهب شافعی فراهم بود، در قرن چهارم و پنجم به نیشابور سفر و با محدثان نیشابور تعامل علمی کردند. همچنین برخی محدثان اصفهان با حضور در نیشابور جزء مشایخ و استادان محدثان بزرگ و مشهور شافعیمذهب نیشابور شدند و دستاورد این تعامل وجود روایات محدثان اصفهانی در تألیفات محدثان مشهور نیشابوری بود که بهطور محسوسی در تألیفات محدثان مشهور نیشابور به چشم میخورد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ارتباط علمی؛ اصفهان؛ نیشابور؛ سفرهای علمی؛ حدیث | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه یکی از علل شکوفایی علوم در تمدن اسلامی، سفرهای علمی بوده است که زمینۀ بالندگی مراکز علمی و رشتههای مختلف را فراهم کرده است. نیشابور بهدلیل موقعیت سیاسی، جغرافیایی، اجتماعی و مذهبی از مراکز مهم علمی در شرق جهان اسلام بود. در این مرکز علمی مساجد، مدارس، کتابخانهها، تألیفات وزین و معروف و دانشمندان مشهوری حضور داشتند. همچنین حضور دانشمندان مناطق دیگر جهان اسلام بر ظرفیت علمی این شهر افزود. نام این دانشمندان در شاخههای مختلف علوم دینی در کتابهای تراجم و تاریخهای محلی و فرهنگنامههای دینی مشاهده میشود. مذاهب مختلف موجود در نیشابور بر تحرک و ظرفیت علمی نیشابور مؤثر واقع شد و تأثیر بسیاری بر مناطق دیگر داشت. اصفهان نیز از امتیازات ویژهای همچون موقعیت جغرافیایی و پیشینۀ مناسب علمی برخوردار بود. در این خطه دانشمندان بسیاری حضور داشتند که نام آنها در کتابهای تاریخنگاری محلی اصفهان یافت میشود. در این آثار علاوه بر عالمان اصفهان، دانشمندان مناطق دیگر، که به اصفهان سفر کردهاند، نیز ذکر شده است. در این ارتباط علمی، تفاوت فضای علمی و مذهبی اثرگذار بود. در نیشابور مذاهب و گروههای مختلفی وجود داشت، از قرن چهارم تا پنجم مذهب شافعی در نیشابور فراگیر شد؛ اما در اصفهان مذهب شافعی، رونقی مثل نیشابور نداشت و تا دوران آلبویه فضای مذهبی بیشتر در اختیار حنابله بود. این فضای مذهبی تا روی کار آمدن سلجوقیان ادامه داشت. در دوران آلبویه صاحب بن عَبّاد که وزیری شیعیمذهب بود، بیشتر در مسجد جورجیر فعالیت علمی کرد؛ زیرا مسجدجامع، بزرگترین مرکز علمی اصفهان، در اختیار طرفداران مذهب حنبلی بود. با وزارت خواجه نظامالملک در اصفهان، مذهب شافعی درخور توجه قرار گرفت و خواجه بهعنوان وزیر مقتدر و با نفوذ، مسجدجامع اصفهان را مرکزی برای شافعیان قرار داد. تا قبل از روی کار آمدن سلجوقیان، بیشتر دانشمندان شافعیمذهب اصفهان همچون ابوبکر محمد بن حسن فورک، ابوالقاسم دارکی، ابومحمد عبدالله بن یوسف بامویه، ابوسهل صعلوکی و برخی دیگر نیشابور را بهدلیل امتیازات خاصی که داشت، برای فعالیت خود انتخاب کردند و با اقامت در نیشابور، ضمن استفاده از دانش نیشابوریان، خود نیز به فعالیت و مشارکت در دانش حدیث با نیشابوریان پرداختند. در امتداد همین فضای مذهبی، عالمان اصفهان رحلههای بسیاری به نیشابور داشتند؛ ولی حضور و اقامت عالمان نیشابور در اصفهان کمتر بود. در این تعامل علمی آنچه باید درخور توجه قرار گیرد، دستاوردهای این ارتباطات برای هر دو شهر است. سؤالاتی که در این پژوهش بررسی شده است، عبارتند از: چه عاملی در تعامل محدثان و عالمان نیشابور و اصفهان در قرن چهارم و پنجم مؤثر بود؟ چگونه محدثان اصفهان در دانش حدیثی نیشابور تأثیر گذاشتند؟ محدثان اصفهان بهدلیل رونق مذهب شافعی در نیشابور و امتیازاتی که برای پیروان مذهب شافعی فراهم بود، در قرن چهارم و پنجم به نیشابور سفر و با محدثان نیشابور تعامل علمی کردند. همچنین برخی محدثان اصفهان با حضور در نیشابور جزء مشایخ و استادان محدثان بزرگ و مشهور نیشابور قرار گرفتند و دستاورد این تعامل، وجود روایات محدثان اصفهانی در تألیفات محدثان مشهور نیشابوری بود که بهطور محسوسی در تألیفات محدثان مشهور نیشابور به چشم میخورد. پیشینۀ تحقیق دربارۀ اصفهان و نیشابور کتابها و مقالات بسیاری به نگارش درآمده و از جنبههای مختلف بررسی شده است که برای دستیافتن به اطلاعات کلی مفید است. با توجه به بررسیهای انجامشده، موضوع تعامل و روابط علمی نیشابور و اصفهان چنانکه باید درخور توجه قرار نگرفته است؛ اما برخی مقالات تا حدودی به موضوع نزدیک است. طهماسبی (1390) در مقالۀ ثوریها و حنبلیهای اصفهان، مذهب ثوری و روند جایگزینی مذهب حنبلی را در اصفهان بررسی کرده است. طهماسبی (1392) در مقالۀ حنفیهای اصفهان تا پیش از صفویان، وضعیت حنفیان اصفهان را تا زمان صفویه و دانشمندان آنها را بررسی کرده و بازهم تنها به اصفهان پرداخته شده است. شرفی (1389) حوزۀ حدیثی نیشابور و عوامل رونق آن را بررسی کرده است که تنها به حوزۀ نیشابور محدود است. مولوی (1347) در بررسی خراسان بهعنوان قدیمیترین پایگاه علوم اسلامی، به دانشمندان نیشابور پرداخته است. حاجیان (1397) در مقالهای با عنوان علوم حدیث در ربع نیشابور طی چهارسدۀ نخستین، انواع تألیفات حدیثی نیشابور و محدثان مشهور آن را بررسی کرده است؛ ولی به تعامل علمی با دیگر مراکز اشاره نکرده است. ثنایی (1390) در مقالهای با عنوان رحلههای محدثان نیشابور و پیوند آن با معیشت ایشان، تأمین هزینههای محدثان نیشابور را بررسی کرده و تنها در چند مورد محدود به برخی محدثان اصفهان اشاره کرده است. همچنین تهامی (1380) به نقش ایرانیان در تدوین و نشر حدیث پرداخته و محدثان شهرها را جداگانه نام برده است. این پژوهش در نظر دارد که روابط علمی اصفهان و نیشابور را در زمینۀ دانش حدیث از سدۀ سوم تا هفتم تبیین و تحلیل کند. 1- وضع علمی نیشابور در سدههای سوم تا هفتم در دانش حدیث در بررسی وضع علمی شهرها یا مراکز علمی آنچه درخور توجه قرار میگیرد، پرداختن به دانشمندان شهر، مراکز علمی، تألیفاتی که دانشمندان در رشتههای مختلف علوم به یادگار گذاشتهاند و سپس ارتباطاتی مدنظر است که با مراکز علمی دیگر برقرار کردهاند. نیشابور مرکزی برای علما و فضلای مطرحشده است که مشخصترین ویژگی برای وضعیت علمی آن است (حموی، 1399: 331)؛ در کنار آن حمایت حاکمان سیاسی نیز در رونق وضعیت علمی تأثیرگذار است. طاهریان و سامانیان ازجمله حاکمانی بودند که از حامیان علم محسوب میشدند. عبدالله بن طاهر از امرای طاهری در رونق علمی آن کوشید. این شهر در منابع، یک مرکز علمی توصیف شده است که نویسندگان، ادیبان و فقیهان و دانشمندان بسیاری در علوم مختلف، در آن زیستهاند و برخی شهرت بسیاری یافتهاند (حدودالعالم، 1362: 169). در زمان سامانیان نیز ابوعلی سیمجوری در رونق نیشابور تلاش کرد. نمونۀ اقدام او در حمایت از دانشمندان را میتوان در ساخت مدرسه برای ابوبکر فورک اصفهانی مشاهده کرد (سبکی، 1413: 128). دانشمندان نیشابور نقش عمدهای در تمدن اسلامی ایفا کرده و جریانهای فکری، علمی و مذهبی متنوعی ایجاد کردهاند. مدارس و کتابخانههای نیشابور نیز در این وضعیت علمی نقش بارزی داشتند که به آنها پرداخته خواهد شد. نیشابور بهعنوان یک شهر علمی، بهدلیل بسیاری از امتیازاتی که داشت، منبعی برای دانشمندان علوم مختلف از حدیث، قرآن، تفسیر، لغت و دیگر علوم بود. کثرت دانشمندان و محدثان، مدارس فراوانی که در نیشابور تأسیس شد، فعالیت علمی و فرهنگی سه مذهب مهم ازجمله کرامیان، شافعیان و حنفیان، به رونق وضعیت علمی نیشابور منجر شد. مرکزیت سیاسی نیشابور در زمان طاهریان و انتقال دانشمندان بزرگ در علوم گوناگون از بغداد به خراسان نیز از زمینههای رونق علمی این شهر بود. تدریس علمای بزرگ مذاهب اهل سنت، بهویژه شافعیان و حنفیان در رونق دانش نیشابور تأثیرگذار بود. 2- وضع علمی اصفهان در سدههای سوم تا هفتم در دانش حدیث اصفهان ازلحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی بهعنوان بغداد دوم شناخته میشد (ابن فقیه، 1416: 515) و از مراکز مشهور علمی بود. حافظ ابوشیخ اصفهانی در کتابش به نام طبقاتالمحدثین و ابونعیم اصفهانی در کتابش به نام ذکر اخبار اصبهان، دانشمندان این شهر را معرفی کردهاند. البته عالمان برجستۀ دیگری نیز به نگارش تاریخ اصفهان و ازجمله دانشمندان آن پرداختند؛ اما برخی از این آثار در گذر زمان از بین رفته و تنها مقداری از مطالب آن در تألیفات دانشمندان بعدی راه یافته است. اینها نشانهای از تلاشهای علمی عالمان اصفهان برای نشاندادن مرکزیت علمی این شهر بوده است که از بین آنها آثار برجستۀ ابوشیخ اصفهانی و ابونعیم اصفهانی شاهدی بر این ادعاست. در این میان آثار عالمان اصفهان در رشتههای مختلف چون حدیث، تفسیر، فقه، قرائت، تاریخ، جغرافیا، طب، ریاضیات و... شهرت داشت؛ برای مثال دانشمندانی همچون ابن رسته، حمزۀ اصفهانی، خاندان مندویه، خاندان مردویه و دیگر خاندانهای علمی از دانشمندان برجستۀ اصفهانی بودند که تألیفات چشمگیری داشتند. حلقههای درسی در مسجدجامع اصفهان و برخی مساجد دیگر برگزار میشد؛ ازجمله حلقۀ درسی ابومسعود رازی که در کتاب مزارات اصفهان به پنجاه و سه نفر از شاگردان او اشاره شده است (مهدوی، 1379: 85). نمونۀ دیگر از این حلقهها، حلقۀ درسی نصر بن محمد معروف به ابن نصرویه بود که در جامع اصفهان به مدت بیست سال تدریس داشت (اصفهانی، 1934: 331). در مسجدجامع اصفهان پس از اقامۀ نماز در کنار هر ستونی، شیخی تدریس میکرد (مافروخی، 1385: 62) و نمونههای دیگر که نشانۀ توجه به علم و دانش در این شهر بوده است. 3- امتیازات نیشابور برای تحصیل و کوچ محدثان اصفهان به نیشابور الف: رونق مذاهب اهل سنت در نیشابور نسبتبه شهرهای دیگر فرقۀ کرامیه یکی از فرقههای مشهور در خراسان بود که از زمان طاهریان در نیشابور، هرات و غرجستان حضور داشت. آنها اهل زهد و عبادت بودند و بین مردم نفوذ فراوانی داشتند. آنها توانستند خانقاههایی برای خود تأسیس کنند (شهرستانی، 1415: 1 و 124)؛ اما این فرقه ازلحاظ اقتصادی وضعیت مالی مناسبی نداشت (سبکی، 1413: 2 و 304). آنچه اشاره به مذهب کرامیان را ضروری میکند، این است که مذهب شافعی برای مقابله با کرامیان فعالیتهای گستردهای انجام داد؛ ازجمله این اقدامات آنها حمایت از محدثی اصفهانی به نام ابوبکر فورک بود که در نیشابور برای مقابله با کرامیان فعالیت کرد و اقدامات او به قتل فورک توسط آنها منجر شد (سبکی، 1413: 4 و 131). فقه حنفی نیز در مشرق رواج داشت و غزنویان از پیروان این فرقه بودند که بعد از کرامیان به فقه حنفی توجه بسیار داشتند، از طرف دیگر فقه حنفی در منطقۀ خراسان بسیار رونق داشت (مقدسی، 1411:323) و نسبتبه شافعی از انعطاف بیشتری برخوردار بود. برخی خاندانهای بزرگ نیشابور ازجمله صاعدیان و تبّانیان از پیروان فقه حنفی بودند (باسورث، 1372: 179). اما شافعیان در قرن سوم و چهارم یکی از مذاهب مهم و نقشآفرین در نیشابور محسوب میشدند. در قرن چهارم، خطیبان در بیشتر مناطق خراسان به پیروان مذهب شافعی منحصر بود (مقدسی، 1411: 323). بزرگانی چون ابوبکر بیهقی، حاکم نیشابوری و ابوالقاسم حسکانی و پس از آن در قرنهای بعد ابومحمد جوینی و پسرش امام الحرمین جوینی و پس از او شاگردش غزالی، توانستند با آثار خود تعداد بیشتری را به مذهب شافعی متمایل کنند (بیهقی، 1361: 235). نقش شافعیان در تأسیس مدارس چنان است که شافعیان از بنیانگذاران آموزش براساس ایجاد مدارس در اسلام بودند. شافعیان حتی خانههای خود را وقف آموزش مذهب شافعی کردند. بهدلیل حضور فراوان شافعیان در نیشابور و احداث مدارسی چون صِبغی، بیهقیه و ابن فورک، مدارس شافعیمذهب در این شهر رونق بسیار یافت (اسماعیلی، 1386: 38). این امر برای پیروان شافعی به جذب ابوالقاسم دارکی، ابوبکر بن فورک، ابوسهل صعلوکی، عبدالله بن یوسف بامویه و بسیاری از محدثان دیگر اصفهانی در نیشابور منجر شد که اسامی آنها در ادامه خواهد آمد و منطقهای جذاب برای شافعیمذهبان اصفهانی شد. این مذهب در اوایل قرن پنجم توسط صوفیان خراسان برگزیده شد. در زمان سلجوقیان با حمایت خواجه نظامالملک، مکتب اشعری و فقه شافعی بسیار رونق داشت. فقه حنفی در بین مردم بیشتر رواج داشت. در همین قرن چهارم و پنجم که شافعیان در نیشابور فعالیت علمی بسیاری داشتند، در اصفهان بهدلیل حضور محدثان و خاندانهای حنبلیمذهب، جو غالب مذهبی و علمی در دست حنبلیان بود. ب: رونق حدیث در نیشابور به نسبت شهرهای دیگر ایران دانش حدیث در نیشابور از رونق بسیاری برخوردار بود، بهطوری که توانست دانشمندان بسیاری را از نقاط مختلف تمدن اسلامی به خود جلب کند. گزارش رفت و آمد محدثان به نیشابور در منابع ذکر شده است. تعداد طالبان حدیث در مجالس درسی آن زمان نشاندهندۀ علاقۀ عالمان این شهر به علم و دانش بود؛ بهطوری که شاگردان حاضر در حلقۀ درس ابوطیّب صعلوکی در اواخر قرن چهارم هجری بیش از پانصد نفر بودهاند (کمالی، 1386: 36). در زمینۀ دانش حدیث، تحولات بسیاری در نیشابور رخ داد. از قرن سوم نخستین جوامع حدیثی اهل سنت در نیشابور به سرانجام رسید. مسلم بن حجاج، دومین جامع حدیثی را در نیشابور پدید آورد و کتاب او از ارکان اساسی علم حدیث در میان عامه بود (غنیمه، 1388: 59؛ صفا، 1371: 74). یکی از ملاکهای نشاندهندۀ رونق حدیث در نیشابور، تعداد فراوان محدثان و راویان در نیشابور بود؛ بهطوری که در قرن دوم و سوم تعداد محدثان این شهر به دویست و چهل محدث، در قرن چهارم، پانصد و بیست و هفت و در قرن پنجم به سیصد و یک محدث رسید. در قرن ششم و اوایل قرن هفتم تعداد محدثان نیشابور به صد نفر رسید (شرفی، 1389: 222). نیشابور از دیدگاه تعداد محدثان و ژرفنگری در تاریخ حدیث، بهعنوان سرزمین محدثان شناخته شد و سبکهای دیگر ایجاد شد. در نیشابور در دانش حدیثنگاری سبکهای مختلفی ازجمله مستخرجنگاری، (ابن صلاح، 1992: 22)، مسندنویسی که با معیار قرار دادن صحیح مسلم شکل گرفت (ناجی، 1392: 547) و سبکهای دیگر ایجاد شد. توجه به اِسناد و موثقبودن حدیث نیز اهمیت بسیار داشت. محدثان مشهوری همچون بخاری و شاگرد او مسلم، این جریان را آغاز کرده بودند. در ادامۀ جریان حدیث صحیح بود که آنها از بین احادیث بیشمار تنها به برخی از احادیث اکتفا کردند و بقیه را بهدلیل غیر موثق بودن کنار گذاشتند؛ بنابراین توجه به حدیث صحیح، از ویژگی مکتب حدیث در نیشابور شد. بخاری و مسلم از حدود سیصد هزار حدیث بهترتیب تنها به 7397 و 7275 حدیث اعتماد و در صحاح خود ذکر کردند (ابوزهو، 1404: 379؛ خولی، 1986: 65). در دانش حدیث نیشابور، توجه به مشایخ اهمیت داشت. ابوعبدالله حاکم (405ھ) یکی از این عالمان و محدثانی بود که مشایخ و عالمان شهر خود را معرفی کرد. کتاب تاریخ نیشابور او در بین تاریخهای محلی و تراجم رجال، بسیار اهمیت داشت. تلاش علمی او توانست اطلاعات ارزشمندی را در زمینۀ سیر دانش حدیث و حضور عالمان در نیشابور، در چهار قرن اول هجری به یادگار بگذارد. او در تاریخ نیشابور 2680 نفر از بزرگان نیشابور را نام برده و نام950 نفر از مشایخ خود را ذکر کرده است (حاکم نیشابوری، بیتا: 11). در بین مشایخ او بیست محدث اصفهانی وجود داشت؛ این امر نشاندهندۀ رونق حوزۀ حدیثی اصفهان بوده است. او در کتاب دیگرش به نام معرفهالحدیث نیز از هفده شیخ اصفهانی نیز روایت کرده است. همانطور که ذکر شد، ابوعبدالله حاکم اسامی مشایخ خود را جمعآوری کرد و پس از آن نیز در اصفهان مشابه این اثر توسط حافظ ابوشیخ اصفهانی و ابونعیم اصفهانی حافظ تألیف شد که نشاندهندۀ حضور عالمان اصفهانی و عالمان دیگر نقاط در اصفهان بود. رونق دانش حدیث در نیشابور مدیون حضور برخی از خاندانهای مشهور حدیثی نیز بود که در زمینۀ حدیث نامشان در تاریخ ماندگار شد. این خاندانها شامل میکالیان، شدادیان، انماطیان، منیعی، صاعدی، صفار، شحامی، ناصحی، میکالیان، انماطیان، شحامی، ناصحی، سراجی، قشیری و ...بودند (شرفی، 1389: 223). دلیل دیگر رونق دانش حدیث بین محدثان نیشابور، چهرههای برجستهای چون اسحاق راهویه، مسلم بن حجاج نیشابوری، محمد بن یحیی ذهلی، ابوالقاسم نصرآبادی، حاکم نیشابوری، ابواسحاق ثعلبی، ابوبکر بیهقی و حاکم حسکانی بودند. تألیفات این عالمان برجسته در تاریخ حدیث ماندگار شد. اسحاق راهویه (م238ھ) به تلاش علمی در زمینۀ تألیف کتاب و تربیت شاگرد پرداخت و محدثان مشهوری مانند احمد بن حنبل، بخاری، مسلم، نسائی از دانش او استفاده کردند (حاکمنیشابوری، بیتا: 34). او تألیفاتی همچون السنن فی الفقه، مسند و تفسیر داشت (ابن ندیم، 1417: 281). مسلم بن حجاج دومین صحیح از کتاب صحاح ششگانه را در نیشابور تألیف کرد (حاکمنیشابوری، بیتا: 34). دانش حدیث در نیشابور از مشخصات دیگری چون کثرت تألیفات و شاخههای متعدد برخوردار بود که در منابع و مقالات بهطور مبسوط آمده است. ج: وجود مراکز علمی و پژوهشی متعدد به نسبت شهرهای دیگر ایران فاصلۀ زمانی آغاز قرن دوم تا پایان قرن سوم، درخشانترین دوره برای تعلیمات و آموزش در مساجد بود و جلسات علمی در مساجد شهر حاکی از رونق آموزش در بیشتر مراکز مهم جمعیتی در ایران بود (غنیمه، 1388: 85). تعدد مدارس، کتابخانهها، مذاهب مختلف و رونق دانش حدیث، نیشابور را یکی از شهرهای پررونق تمدن اسلامی قرار داد. این شهر همواره در منابع یک مرکز علمی توصیف شده است که نویسندگان، ادیبان، فقیهان و دانشمندان بسیاری در علوم مختلف در این شهر زیسته و شهرت بسیاری یافتهاند (حدود العالم، 1366: 169)؛ بنابراین نقش عمدهای در تمدن اسلامی ایفا کردند و به پیدایش جریانهای فکری، علمی و مذهبی منجر شدند. نیشابور از نخستین مراکزی بود که ساخت مدارس در آن گزارش شده است (سبکی، 1413: 1 و 324). آنچه باید در کنار این مطلب به آن توجه کرد، این است که بیشتر مذاهب نیز برای ماندگاری خود در عرصۀ رقابتهای مذهبی، به ایجاد مدارس پرداختند تا بتوانند فقیهان و خطیبانی برای حمایت از مذهب خود تربیت کنند (اسماعیلی، 1386: 50). شهر نیشابور یکی از مراکز مهم اهل سنت، بهخصوص شافعیمذهبان بود و بزرگانی از این مذهب در نیشابور ظهور کردند که بعدها از پیشگامان و مجددان مذهب شافعی شدند. محققانی که در زمینۀ مذاهب در نیشابور آثاری به نگارش درآوردهاند، بر این مسئله بسیار تأکید کردهاند که مذهب شافعی در این زمان توانست جایگاه مهمی برای خود ترتیب دهد. شافعیان از بنیانگذاران آموزش مبتنی بر مدارس بودند و این اقدام آنها امری در جهت جبران ضعف ناشی از غلبۀ مذهب حنفی در نیشابور و دیگر نقاط تمدن اسلامی محسوب میشد (غنیمه، 1388: 113). در این مدارس کلام، حدیث، وعظ، اصول و قرائت تدریس میشد. وجود مدرسههای متعدد شافعیمذهب و استادان برجستهای که شهرت آنها فراتر از زادگاهشان رفته بود، نشانۀ تأثیر فقه شافعی در مدارس نیشابور بود. برخی منابع پنجاه مدرسه (ثنایی، 1395: 228) و شمار مدارس شافعی آن را بیست و هشت عدد ذکر کردهاند (سبکی، 1413: 4 و 127). برخی محققان نُه مدرسه در قرن چهارم، سی و یک مدرسه در قرن پنجم و ده مدرسه برای قرن ششم ذکر کردهاند (اسماعیلی، 1386: 79). تعداد این مدارس به جذب بسیاری از محدثان و عالمان مراکز دیگر منجر شد و کمتر محدثی بود که به نیشابور سفر نکرده باشد. مدرسهای برای ابوبکر فورک اصفهانی شافعی (م406ھ) نیز ساخته شد (سبکی، 1413: 3 و 219). مدرسۀ ابواسحاق اسفراینی شافعی (م418ھ) در نیشابور به قدری بزرگ و با عظمت بود که مدرسهای همچون آن یافت نمیشد. مدرسۀ بیهقیه از ابوالحسن بَیْهقی (م324ھ) (صریفینی، 1414: 113)، مدرسۀ صیفی (مؤید ثابتی، 1355: 228)، مدرسۀ ابوالقاسم قُشیری در نیشابور وجود داشت (صریفینی، 1414: 452)، مدرسۀ حسان بن محمد قرشی (م349ھ)، مدرسۀ محمد بن عبدا... حمشاد (م388ھ)، مدرسۀ ابن حیّان تمیمی (354هـ)، مدرسۀ سهل صعلوکی که در 404 هـ تأسیس شد، مدرسۀ بسطامیّه (قبل از 405هـ)، مدرسۀ شحامیّه و بسیاری از مدارس دیگر که ذکر آن طولانی خواهد شد. نظامیۀ نیشابور نیز از مهمترین مدارسی بود که خواجه نظامالملک طوسی آن را با امکانات و استادان مبرز بر پا کرد و نقش گستردهای در گسترش مذهب شافعی داشت و دانشمندان برجستهای همچون امامالحرمین جوینی در آن تدریس داشتند (سبکی، 1413: 5 و 72؛ ابن جبیر، 1370: 279). در کنار مدارس، کتابخانهها نیز در رونق علمی نیشابور سهیم بود و به جذب دانشمندان بسیاری از دیگر مراکز علمی منجر شد. ازجمله کتابخانههای نیشابور، کتابخانۀ جامع منیعی (صریفینی، 1414: 173)، دارالسنۀ نیشابور (صریفینی، 1414: 16)، دارالکتب شجری، کتابخانۀ مسجد عقیل (بیهقی، 1361: 21)، کتابخانۀ نظامیۀ نیشابور، کتابخانۀ مدرسۀ صابونیه (صریفینی، 1414: 138؛ بیهقی، 1361: 235) بودند. در تهاجم غزان، تفسیر صد جلدی کتابخانۀ صابونیه سالم ماند و به نظامیۀ اصفهان انتقال یافت و در شمار کتابهای ارزشمند موروثی آلخجند قرار گرفت (جرفاذقانی، 1374: 214). ثمرهای که از مساجد و مدارس و کتابخانهها در نیشابور حاصل شد، این شهر را به مرکز حضور علما و دانشمندان در زمینۀ دین و دانشهای متعلق به آن تبدیل کرد. گزارش منابع در زمینۀ تعداد مدارس، مختلف است؛ دلیل آن میتواند معیارهای متفاوتی چون زمان ساخت یا مذهب بانی آن باشد؛ اما هر عاملی که مدنظر باشد، نشاندهندۀ تعداد فراوان مدارس است. د: رونق اقتصادی نیشابور به نسبت شهرهای دیگر ایران نیشابور از بزرگترین و مهمترین شهرهای اسلامی بود (سبکی، 1413: 1 و 324). رونق علمی و فرهنگی در نیشابور بهدلیل عوامل غیرمستقیمی چون توجه حاکمان و پادشاهان، وضعیت اقتصادی مساعد مردم، موقعیت مناسب جغرافیایی، سهولت رفت و آمد به آن، وسعت شهر و برخورداری از امکانات رفاهی موردنیاز برای اقامت بود. موقعیت جغرافیایی و سیاسی نیشابور و قرارگرفتن بر سر راههای تجاری، امتیاز ویژۀ آن شهر بود (ابن حوقل، 1366: 168). مردم برای تجارت به نیشابور سفر میکردند. بازرگانان ثروت بسیاری داشتند و هر روز کاروان جدیدی به آن وارد میشد و انبار آن از کالاهای گوناگون پر میشد (مقدسی، 1411: 323). این شهر دارای قریههای بسیاری بود که تعداد آن بعدها نیز بیشتر شد، آب و هوای مساعد، معادن با ارزش طلا و نقره و بازارهای وسیعی داشت که محصولات مرغوب و با کیفیتی را برای نیشابور به ارمغان آورد (ابن حوقل، 1366: 169). میزان آبهای نیشابور از دجله هم بیشتر بود (مقدسی، 1411: 299). همچنین قرارگرفتن بر سر راههای تجاری و داشتن صنایعی همچون تولید پارچه و دیگر صنایع دستی و موردنیاز مردم به جذب صنعتگران و هنرمندان کمک کرد. این شهر به یک مرکز مهم بازرگانی و تجاری و لنگرگاه اقتصادی برای فارس، سند و کرمان تبدیل شد و در این مسیر تجاری، انتقال محصولات آسیای میانه را به مراکز غربی تمدن اسلامی ازجمله عراق و بغداد و ... فراهم کرد (مقدسی، 1411: 315). همۀ این رونق تجاری در جذب عالمان و دانشمندان نقش مهمی ایفا کرد و آن را به معدن علما و فضلا نیز تبدیل کرد (حموی، 1399: 5 و 331). نشاط و رونق علمی در نیشابور از همین کلام مشخص میشود که در منابع آمده است: «فقیهانش از ادب و عالمانش از اصالت بیبهره نیستند و روزِ آن بدون مجلس مناظره، شب نمیشود» (مقدسی، 1411: 315). البته طبقاتی از مردم نیز در فقر به سر میبردند؛ اما بهطور کلی این امتیازات در جذب گروههای عالمان و تاجران و سیاحان دیگر نقاط تأثیر داشت. رونق اقتصادی برای محدثان نیشابور نیز بسیار سرنوشتساز بود؛ زیرا پرداختن به دانش حدیث و سفر برای کسب احادیث، که ازلحاظ سند متقن باشد، به تمکن مالی نیاز داشت. در بیشتر موارد محدثان برجسته از وضعیت مساعد اقتصادی برخوردار بودند و از خاندانهای توانگر و ثروتمند شهر محسوب میشدند. آنها هزینۀ تحصیل خود را ازطرق مختلف همچون املاک و اموالی که در اختیار داشتند یا از ارثی تأمین میکردند که از پدران خود به آنها رسیده بود. در برخی موارد نیز، هم به تحصیل و هم به تجارت میپرداختند. شماری هم افراد معتمدی را برای سرپرستی سرمایۀ خود انتخاب میکردند و خود به طلب حدیث مشغول میشدند. برخی نیز زمینهای کشاورزی داشتند و از این طریق هزینۀ سفر را تأمین میکردند (ثنایی، 1390: 35-32). برای این موارد نمونههای متعددی در نیشابور مشاهدهشدنی است، همچون ابوالحسن احمد بن علی بن محمد بن عبدلله بن حَمْش که متعلق به خانوادهای دانشمند و توانگر بود (صریفینی، 1414: 101). مسلم بن حجاج نیشابوری املاک بسیاری داشت و ازطریق این املاک و قراردادن فرد معتمد برای آن، هزینۀ تحصیل خویش را فراهم میکرد (حموی، 1399: 1 و 175). ابوحامد احمد بن علی شاذان حسنویه (سمعانی، 1382: 4 و 163) و عبدالغفار شیرویه از تاجران ثروتمند نیشابور بودند و در زمینۀ حدیث نیز فعالیت داشتند (سمعانی، 1382: 3 و 335). البته موارد دیگری نیز در تحصیل محدثان مؤثر بود که با رونق اقتصادی نیشابور رابطۀ مستقیمی داشت. یکی از آنها کمکهای مردمی و دیگری کمکهای حکومتی بود که افراد سرشناسی در نیشابور بخشی از اموال خود را صرف دانشاندوزی طالبان حدیث میکردند و حکومت نیز برای آنها امکانات رفاهی فراهم میکرد و برخی محدثان هم درخور عنایت امرای دولتی قرار میگرفتند و به تحصیل مشغول میشدند. ابوبکر محمد بن اسحاق خزیمۀ نیشابوری مقداری از اموال خود را صرف تحصیل محدثان میکرد (ذهبی، 1405: 14 و 370). 4-عوامل ورود عالمان و محدثان نیشابور به اصفهان در بررسی حضور محدثان نیشابور در اصفهان انگیزههای متفاوتی به چشم میخورد. یکی از علل حضور محدثان نیشابور در اصفهان سفر حج بود که حاجیان را وادار میکرد تا از این مسیر بگذرند. ابتدای روابط اصفهان و نیشابور از زمان ابراهیم طهمان نیشابوری (م163ھ)، یکی از مشایخ مؤلفان کتابهای صحاح آغاز میشود (اصفهانی، 1412: 2 و 5؛ ابن حبان، 1393: 9 و 209). سلمه بن شبیب نیشابوری از پیشوایان علم حدیث و از مشایخ راویان صحاح و استاد احمد بن حنبل و ابومسعود رازی بود که در سال 242ھ به اصفهان آمد (اصفهانی، 1934: 1 و 336؛ ابن عساکر، 1415: 22،78). محمد بن یحیی ذهلی (م258ھ) (رازی، 1271: 125؛ حاکم نیشابوری، بیتا: 15) به نگارش حدیث توجه ویژهای داشت (ابن حبّان، 1393: 115). اسحاق راهویه (م 238ھ) ازجمله سران اصحاب حدیث در قسمت شرق ایران و در خراسان محسوب میشد. داود بن علی اصفهانی بنیانگذار مذهب ظاهری، شاگرد او بود (سبکی، 1413: 284). نضر بن سلمه (رازی، 1271: 330)، ابوعوانه نیشابوری (م316ھ) (سهمی، 1407: 490)، ابوالعباس اصم (سمعانی، 1382: 11 و 294) و احمد بن عمر بن عبدالرحمن منکدر قرشی تیمی خراسانی و بسیاری از عالمان دیگر در راه سفر حج به اصفهان وارد شدند و دانش خود را در اختیار عالمان اصفهان قرار دادند. تجارت از عوامل دیگری بود که در سفرهای محدثان اصفهان و نیشابور تأثیر داشت. ابوحامد احمد بن علی بن حسن بن شادان مقری تاجر ازجمله بازرگانان ثروتمندی بود که مشایخ بسیاری در حدیث داشت (سمعانی، 1382: 4 و 163). ابوبکر عبدالغفار بن محمد بن حسین بن علی بن شیرویه (م440ھ) شخصیتی محدث، فقیه، تاجر و مسند خراسان بود (سمعانی، 1382: 335). ابومنصور بکر بن محمد تاجر (صریفینی، 1414: 177)، ابوبکر احمد بن زاهر نیشابوری، قاری و تاجر بود (صریفینی، 1414: 123). کسب دانش از دیگر عواملی بود که محدثان نیشابور را به اصفهان جذب کرد که به آن در مطالب بعد اشاره میشود. 5-محدثان و عالمان کوچیدۀ نیشابور و اصفهان به شهر دیگر درمجموع در فاصلۀ زمانی بین قرن سوم تا هفتم، صد و ده نفر از محدثان اصفهان در جریان حدیثی نیشابور مشارکت داشتند؛ اما بهطور مشخص در قرنهای سوم تا پنجم این تعداد به هفتاد نفر رسید و نسبتبه دو قرن بعد چشمگیر بود. شمار محدثان نیشابور در این ارتباطات چهل نفر بودند. بررسی منابع نشان میدهد محدثان اصفهان از دانش حدیث در نیشابور بهرۀ فراوانی بردند. برخی از محدثان اصفهان برای همیشه در نیشابور اقامت کردند. آنها پس از مدتی با پسوند اصفهانی نیشابوری در منابع نامبردار شدهاند. ازجمله این محدثان، ابوبکر محمد بن احمد بن عدل اصفهانی نیشابوری بود که از بزرگان نیشابور به شمار میآمد و تصنیفات بسیاری داشت (حاکم نیشابوری، بیتا: 82؛ ذهبی، 1413: 2 و 344). از قرن سوم تا قرن پنجم، که دوران رونق مذهب شافعی در نیشابور بود، هفتاد محدث اصفهانی با سفر به نیشابور از جریان حدیثی نیشابور بهره بردند. دلیل این مهاجرتها، تسلط خاندان منده در اصفهان بود و آنها به حاکمشدن مذهب اشعری و فقه شافعی تمایلی نداشتند. در این زمان محدثان شافعی اصفهان با حضور در این شهر، از دانش مشایخ حدیث نیشابور استفاده کردند. محدثان اصفهان در کنار این دانشافزایی به مراحل بالای علمی دست یافتند و در مقام مشایخ و استادان برخی از محدثان مشهور نیشابور قرار گرفتند. برخی از محدثان اصفهان با حضور و حتی اقامت طولانی در نیشابور، حلقههای درسی را بر پا کردند. برخی محدثان مشهور نیشابور همچون ابوعبدالله حاکم، ابوحامد اسفراینی، ابوالقاسم قشیری، ابوبکر بیهقی، عبدالرحمن سلمی، عبدالغفار شیرویه در این جریان با محدثان اصفهان ارتباط علمی برقرار کردند و از دانش محدثان اصفهان بهره بردند. از ابتدای قرن چهارم، محدثان اصفهانی در سلسلۀ روایات محدثان برجستۀ نیشابور به چشم میخورند. ابوعبدالله محمد بن عبدالله صفار (م339ھ)، ابوعبدالله محمد بن احمد بطه (م344ھ)، ابوعبدالله محمد بن خلیل معدل الاصبهانی ازجمله استادان محدث برجستۀ نیشابور همچون ابوعبدالله حاکم بودند (حاکم نیشابوری، بیتا: 98 و 106). ابویعلی محمد بن طاهر از استادان ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ابوعبد الرحمن سلمی و ابوالعباس سراج بود (ذهبی، 1413: 26 و 196). دانشمندان مشهوری چون ابوالعباس اصم محمد بن یعقوب، از محدثان بنام نیشابور (م 346ھ) و مسند خراسان در زمان خود بود. او در سال 265ھ در اصفهان از هارون بن سلیمان و اسید بن عاصم، از استادان مشهور اصفهان به سماع حدیث پرداخت (ابن تغری بردی، 1383: 3 و 315؛ ابن عماد حنبلی، 1406: 4 و 264). ابوسهل محمد بن سلیمان صعلوکی اصفهانی (م369ھ) فقیه شافعی و شیخ خراسان که در دیگر علوم نیز مهارت داشت، در سال 337ھ به نیشابور رفت و سی سال تدریس و تعلیم و تألیف کرد (ابن خلکان، 1994: 4 و 204). وصف ابوبکر صیرفی دربارۀ او چنین بود: «اهل خراسان همچون ابوسهل را نخواهد دید و نظر صاحب بن عَبّاد این بود که ما همچون ابوسهل ندیدهایم و خود او نیز مانند خودش را ندیده است». از شاگردان او میتوان ابوعبدالرحمن سلمی را نام برد (سبکی، 1413: 167؛ ابن ملقن، 1415: 215؛ ابن تغری بردی، 1383: 136). ابوالقاسم عبدالعزیز بن حسن دارکی (م375ھ) فقیه شافعی، از مشایخ ابوحامد اسفراینی بود (یافعی، 1417: 2 و 304). ابوحامد پیشوای شافعیان عراق و شیخ مذهب و مجدد فقه شافعی بود، او در حق استادش گفت: «کسی را برتر از دارکی در فقه ندیدم» (ابن خلکان، 1900: 3 و 188؛ صیرفینی، 1414: 40). ابوبکر محمد بن حسن فورک (م406ھ) در نیشابور اقامت کرد. مدرسهای برای او ساختند و شاگردان مشهوری همچون ابوالقاسم قشیری، ابوبکر بیهقی و دو شاگرد دیگر را از نیشابور، که بعدها داماد او شدند، تربیت کرد (سبکی، 1413: 130). ابومحمد عبدالله بن یوسف بامویه (م409ھ) هجده شاگرد معروف از نیشابور داشت. با اقامت در نیشابور بسیاری از دانشمندان به سماع حدیث از او پرداختند، بهطوری که نام او مکرر در کتابهای تراجم نیشابور به چشم میخورد (ابن جوزی، 1412: 14 و 112؛ ابن عماد حنبلی، 1408: 5 ، 106 و 112؛ ذهبی، 1405: 15 و 452). ابوبکر احمد بن علی منجویه (م428ھ) در اوان جوانى برای تجارت از اصفهان به نیشابور رفت و برای دو تن از شیوخ نیشابور به نام ابوعمرو بن نجید و ابوالحسن سراج نویسندگی میکرد. او در سفر دیگر به نیشابور از حضور استادانی همچون ابوعمرو بن حمدان و حاکم ابواحمد حافظ به استماع حدیث پرداخت (سمعانی، 1382: 12 و 451). مقام علم و دانش منجویه بهگونهای بود که پس از مرگ ابوحازم عبدوی در نیشابور بهجای او در مدرسۀ ابوسعد زاهد تدریس کرد. شهرت او بهدلیل نگارش کتاب رجال صحیح مسلم بود. این کتاب الگوی دانشمندان بعدی قرار گرفت. جمع کثیری از او حدیث شنیده و روایت کردهاند. از مشهورترین آنان ابوبکر بیهقی، ابوصالح مؤذن شایان ذکرند (سمعانی، 1382: 1 و 451؛ ذهبی، 1405: 17 و 439). ابوبکر احمد بن محمد بن حارث (م430ھ) از استادان ابوبکر بیهقی و حسکانی (م490ھ) بهطور خاص از دانش او استفاده کردهاند (صریفینی، 1414: 92). محدثان مشهور نیشابوری چون ابوبکر بیهقی، عبدالغفار شیرویه، ابومنصور بکر بن محمد حَیّد و محمد بن یحیی مزکی از دیگر شاگردان او بودند (صریفینی، 1414: 32 و 177). ابونعیم اصفهانی (م436ھ) از معروفترین عالمان و محدثان اصفهان بود که نقش مهمی در جریان حدیثی نیشابور ایفا کرد. ابونعیم اصفهانی از استادان بزرگ نیشابور چون ابوالعباس اصم و حاکم نیشابوری بهره برد (صریفینی، 1414: 95)؛ ولی پس از اینکه کتاب حلیهالاولیا را به نگارش درآورد، در نیشابور بسیار درخور توجه قرار گرفت و این کتاب با مبلغ گزافی به فروش رفت (ذهبی، 1419: 3 و 196). ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری (م465ھ) در تألیف رسالۀ ارزشمند قشیریه راه ابونعیم را پیمود (ذهبی، 1419: 3 و 195؛ صفدی، 1420: 7 و 52). تأثیر دیگر او در نیشابور این بود که برای امامالحرمین جوینی اجازۀ حدیثی صادر کرد (ابن خلکان، 1900: 161). ابوالقاسم حسکانی نیشابوری (م490ھ) از عالمان مشهور نیشابور از شاگردان ابومحمد عبدالله بن یوسف بامویه و احمد بن موسی بن مردویه بود و از ابن بامویه در اصفهان اجازۀ روایت حدیث گرفت (صریفینی، 1414: 324). حاکم حسکانی در این کتاب صد و هشت مورد از مناقب کتاب ابن مردویه نام برده است. در کتاب شواهدالتنزیل میتوان تأثیر ابن مردویه را بر شاگردش، حاکم حسکانی مشاهده کرد. حسکانی نیشابوری پس از استفاده از محضر دانشمندان اصفهان، خود در زمرۀ استادان محدثان اصفهانی ازجمله ابونعیم اصفهانی (م430ھ) قرار گرفت (ذهبی، 1405: 262؛ ابن عماد حنبلی، 1406: 1 و 35). برخی از مهمترین محدثان نیشابور که در تألیفات خود از محدثان اصفهان روایت کردهاند، در جدول ذیل آمده است: روایات محدثان اصفهان در تألیفات محدثان نیشابور در قرن پنجم
ترسیم جدول براساس سنجش مؤلف از کتب حدیثی به دست آمده است. از نیمۀ قرن پنجم به بعد تغییراتی در مذاهب موجود در اصفهان رخ داد. با روی کار آمدن دولت سلجوقیان، سلاطین سلجوقی از مذهب حنفی حمایت کردند. پس از آن با شروع وزارت خواجه نظامالملک و تأسیس مدارس نظامیه، مذهب شافعی در امپراطوری سلجوقی رسمیت یافت و تدریس آن در نظامیهها به تقویت بنیان این مذهب منتهی شد (طوسی، 1344: 8 و 193؛ کسائی، 1363: 279). نظامیهها با امکانات فراوان و موقوفات بسیار پذیرای طالبان علم و محدثان بزرگ بودند (ابن جبیر، 1370: 279). پس از قتل خواجه و ملکشاه در سال 485ھ اوضاع نواحی امپراطوری سلجوقی در ناحیۀ جبال بهدلیل رقابت برکیارق و محمود متشنج بود. این وضعیت سیاسی و مذهبی تا 633ھ و حملۀ مغول در اصفهان ادامه داشت (ابن اثیر، 1385: 214)؛ اما با این حال این ارتباط و مشارکت علمی یکی ازطریق نظامیه و دیگری ازطریق رابطۀ استاد و شاگردی ادامه داشت. تعداد استادان نیشابوری در اصفهان نسبتبه دورۀ قبل بیشتر بود. حدوداً نام بیست محدث در این دوره به چشم میخورد. ابوسعد سمعانی از مدرسان نظامیۀ نیشابور بود. او نیز از استادان اصفهان دانش حدیث را فراگرفت (ذهبی، 1413: 38 و 99). ابوالفتح احمد بن محمد حداد اصفهانی از محدثانی بود که همراه با امام محمد غزالی در درس امامالحرمین جوینی در نظامیۀ نیشابور شرکت کرد (سمعانی، 1395: 229؛ ذهبی، 1413: 38 و 99)؛ بنابراین ارتباط علمی بین نظامیۀ نیشابور و محدثان اصفهان مختصر بود. از دلایل آن میتوان به تأسیس نظامیه اصفهان در پایتخت سلجوقیان اشاره کرد که خاندان صدر خجندی مسئولیت اداره و تدریس در آن را داشتند (ابن اثیر، 1385: 1 و 366). محدثان اصفهان از نیمۀ قرن پنجم به بعد کمتر بهعنوان استاد محدثان نیشابور شناخته شدند. در این دوره محدثان بزرگ اصفهان همچون ابونعیم اصفهانی (م430ھ)، استاد جوینی و ابوسعد سمعانی بودند (ابن جوزی، 1412: 1 و 178؛ صریفینی، 1414: 330) و از او اجازۀ روایت حدیث داشتند (عبادی، 1964: 112؛ ابن جوزی، 1412: 1 و 244). محدثان نیشابور از نیمۀ قرن پنجم تا حملۀ مغول بیشتر از دورههای قبل به اصفهان سفر کردند و به تدریس در اصفهان مشغول شدند. آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که خواجه نظامالملک خاندان آلخجند را از نیشابور به اصفهان دعوت کرد و آنها نیز در جهت گسترش مذهب شافعی اقدامات بسیاری انجام دادند و مسئولیت نظامیۀ اصفهان را در اختیار داشتند (ابن اثیر، 1385: 10 و 366). برخی از محدثان نیشابور در سفرشان به اصفهان آثار مشهور حدیثی را نزد محدثان این شهر فراگرفتند. ابوصالح احمد بن عبدالملک مؤذن، حافظ وصوفی به اصفهان آمد و در محضر ابونعیم، کتاب حلیهالاولیا را خواند (ابن نقطه، 1408: 146). ابوالحسن علی بن حسن صیدلی حنفی (م484ھ) از ابوبکر احمد بن علی اصفهانی شرح آثار طحاوی را فراگرفت (صریفینی، 1414: 427). برخی دیگر از محدثان نیشابور، برخی از آثار حدیثی مشهور را تدریس کردند. ابوبکر احمد بن زاهر قاری (م488ھ) به اصفهان سفر کرد و صحیح مسلم را در اصفهان برای محدثان روایت کرد و ابوالخیر عبدالکریم بن فورجه نیز از شاگردان او بود (ابن نقطه، 1408: 139). محدثان نیشابور در سفر به اصفهان ضمن تدریس، مدتی در این شهر اقامت کردند و در همین شهر از دنیا رفتند. ابوبکر محمد بن عبدالله ناصحی (م485ھ) که در نزدیکی اصفهان فوت کرد (قرشی، بیتا: 2 و 64) و ابومحمد عبدالواحد بن عبدالماجد قشیری (م569ھ) نیز به اصفهان آمد و در این شهر از دنیا رفت (ابن نجار، 1417: 1 و 252). یکی از محدثان نیشابور به نام ابوالقاسم علی بن عبدالرحمن علیک (م468ھ) با حضور در اصفهان مدتی مسئولیت اوقاف اصفهان را عهدهدار شد (ابن ماکولا، 1411: 262). محدثان اصفهان در سفر به نیشابور در مقام شاگرد از آنها دانش حدیث را فراگرفتند. ابوالقاسم زاهر بن طاهر شحامی شروطی (م533ھ) با سمعانی به اصفهان آمد و بسیاری از محدثان اصفهان از دانش او استفاده کردند. ابوالخطاب صاعد بن رجاء (م592ھ) (منذری، 1405: 258)، جمعه دختر رجاء بن ابی نصر (م607ھ) (منذری، 1405: 258)، ابوالفرج ثابت بن محمد مدینی (م595ھ) (ذهبی، 1413: 42 و 181) و ده نفر دیگر در اصفهان شاگرد او بودند. اسماعیل بن محمد بن نصرویه معروف به امین که چندین سفر به نیشابور داشت (اصفهانی، 1934: 2 و 331). ابوالفتح محمد بن احمد سمکویه (م482ھ) برای اخذ حدیث به مناطق مختلف ازجمله نیشابور سفر کرد و در نیشابور وفات یافت (سمعانی، 1395: 2 و 103؛ ابن جوزی، 1412: 16 و 288). ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد ساوی از پیشوایان علوم دینی در نیشابور، از احمد بن منصور مغربی نیشابوری حدیث شنید (سمعانی، 1395: 16 و 296؛ سبکی، 1413: 5 و 101). ابوعبدالله قاسم بن فضل از دانشمندان بزرگ و مسند اصفهان و همچنین از رؤسای اصفهان و صاحب تألیفات بود که از ابن محمش، محمد بن حسین سلمی، یحیی بن ابراهیم مزکی و تعدادی دیگر از نیشابوریان روایت کرد (ابن نقطه، 1408: 430). عالمان خاندان مشهور مَنده از دانش محدثان نیشابور استفاده کردند. ابوصالح محمد بن مومل نیشابوری (م483ھ) به اصفهان آمد و سفیان بن منده از دانش او استفاده کرد. ابوعمرو عبدالوهاب بن محمد بن اسحاق منده (م475ھ) از ابوالحسین خفاف قنطری نیشابوری محدث خراسان و برخی دیگر از نیشابوریان اجازۀ نقل روایت داشت (صریفینی، 1414: 388). پس از ابواسحاق ابراهیم بن عبدالوهاب بن محمد بن اسحاق بن یحیی منده (م490ھ)، فرزندش از ابایعلی صابونی نیشابوری دانش حدیث را فراگرفت (ابن جوزی، 1412: 17 و 40؛ ذهبی، 1413: 33 و 331). ابوعبدالله محمد بن عبدالواحد دقاق (م516ھ)، که هزار شیخ از اصفهان داشت، از ششصد شیخ دیگر در نیشابور و هرات حدیث را فراگرفت (ذهبی، 1419: 4 و 36؛ یافعی، 1417: 3 و 168). عبدالرحیم بن ابیالوفا اصفهانی (م566) (ذهبی، بیتا: 4 و 47) و ابوالحسن مسعود بن محمد خیاط (م595ھ)، مسند اصفهان از محدثان نیشابور دانش حدیث را فراگرفتند (ابن نقطه، 1408: 446). اسامی برخی از عالمان اصفهان تا سال 611 هـ در منابع ذکر شده است؛ اما تعداد این عالمان نسبتبه قرن چهارم و نیمۀ اول قرن پنجم بسیار کم است و بیشتر از ده عالم نمیشود (ذهبی، 1413: 36 و 316). یکی از علل کاهش رحلههای عالمان اصفهان به نیشابور را میتوان تأثیر حملۀ غزان و اختلافات و درگیریهای مذهبی و فرقهای آنها دانست (راوندی، 1346: 82). نتیجه محدثان اصفهان و نیشابور در قرن چهارم و پنجم ارتباط علمی مؤثری برقرار کردند. این ارتباط به حضور پرتعداد و فراوان محدثان اصفهان در نیشابور منجر شد. حضور محدثان و عالمان برجسته در نیشابور، قدمت این شهر بهعنوان یک مرکز حدیثی، پدیدآمدن تألیفات وزین در آن و مراکز علمی متعدد که متعلق به شافعیان بود، در جذب محدثان اصفهان تأثیر داشت. عامل دیگری که در جذب محدثان اصفهان تأثیرگذار بود، حضور پرقدرت محدثان حنبلیمذهب و خاندان منده در اصفهان بود که برای ایجاد فضای مساعد برای شافعیان در این شهر تمایل نداشتند. محدثان اصفهان با حضور در محضر عالمان برجستۀ نیشابور حدیث را فراگرفتند و بهدلیل شرایط مساعد در نیشابور ماندگار شدند. پس از آنکه در دانش حدیث و مذهب شافعی به توانمندی دست یافتند، به عالمان برجستهای در نیشابور تبدیل شدند و تأثیر دانش و روایات محدثان اصفهان در تألیفات محدثان مشهور نیشابور بروز یافت. اگرچه نیشابور ازلحاظ رونق دانش حدیث در سطح بالایی قرار داشت، حضور مشایخ و استادان حدیث اصفهانی در نیشابور، در تألیفات نیشابوریان بیتأثیر نبود. این شرایط تا زمان روی کار آمدن سلجوقیان در اصفهان ادامه یافت. پس از آنکه اصفهان مرکز دولت سلجوقیان شد و خواجه نظامالملک مذهب شافعی را در اصفهان رواج داد، تعداد سفرهای محدثان اصفهان به نیشابور نسبتبه دورۀ قبل کمتر شد و محدثان اصفهان در همین سفرهای محدود بیشتر در مقام شاگردان نیشابوریان قرار داشتند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1 . ابن اثیر، عزالدین (1385)، کامل التواریخ، بیروت: دارصادر.
18. اصفهانی، عبداللهبنمحمد (1412)، طبقات المحدثین باصبهان و الواردین علیها، عبدالغمر عبدالحق حسین البلوشی، بیروت: مؤسسۀالرساله.
مقالات
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 448 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 259 |