تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,676 |
تعداد مقالات | 13,679 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,706,664 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,527,371 |
مقایسۀ سبکی غزلی از حیدری وجودی با غزلی از مولوی (با رویکرد مطالعۀ زمینۀ کوچک) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 8، دوره 14، شماره 4 - شماره پیاپی 41، دی 1401، صفحه 149-166 اصل مقاله (1004.11 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2023.136227.2221 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فدامحمد رادپور1؛ محمود بشیری* 2؛ مهدی دشتی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مناسبترین راهِ شناخت جنبههای فکری، زبانی و ادبی یک شاعر یا نویسنده، مقایسۀ سبکی است. این مقایسه اگر گسترده باشد، باید همة یک اثر از دو شاعر یا نویسنده با هم مقایسه شود و اگر به صورت فشرده باشد، مقایسۀ سبکی با دو غزل نیز امکانپذیر است. در این مقاله غزلی از مولوی، شاعر کلاسیک و عارف بزرگ، با غزلی از حیدری وجودی، شاعر معاصر و عارف، با رویکرد «micro-context» مقایسۀ سبکشناختی میشود. هر دو غزل ازنظر وزن عروضی (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) و حرف «رَوِی» یکسان هستند. این مقایسه در سه سطح سبکشناسانه، یعنی زبانی، ادبی و فکری بررسی و تحلیل میشود. حاصل این پژوهش نشان میدهد که هر دو غزل هم ازلحاظ زبانی و هم ازنظر فکری با هم نزدیکاند و در مسائل بسیاری شبیه هماند؛ نیز مشابهت فکری بیانگر این است که عرفان حیدری وجودی متأثر از عرفان مولوی بوده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حیدری وجودی؛ مولوی؛ سبک؛ غزل؛ رویکرد مطالعۀ زمینۀ کوچک | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ بیان مسئله از سبک و سبکشناسی تعریفهای متعددی تاکنون ارائه شده است. برای پرهیز از تکرار شاید به ذکر همۀ آن تعریفها نیازی نباشد. برای رعایت اختصار، فقط به ذکر جملۀ کوتاه سیروس شمیسا بسنده میشود؛ او دربارۀ سبکشناسی گفته است: «سبکشناسی (Stylistics) علم یا نظامی است که از سبک بحث میکند» (1380: 13). با توجه به این تعریف باید مشخص کرد «سبک» چیست و چه وظیفهای انجام میدهد. به باور شارل بالی (Ch.Bally, 1865-1947) «وظیفۀ سبکشناسی این است که ببیند در دورهای معین انواع سازههای بیان کداماند و احساس و اندیشه را چگونه ابراز میدارند» (غیاثی، 2368: 11)؛ بنابراین سبک از شیوة زبان، بلاغت و شیوة فکر و نگاه شاعر و یا نویسنده به وجود میآید. هر نویسنده یا شاعر سبک خاص خود را دارد و از قواعد ویژهای در سرایش شعر و یا نوشتار خود پیروی میکند. دربارة تشخیص سبک در شعر، سه عنصر مهم اهمیت دارد: عناصر زبانی، ادبی و فکری. اینها عناصری هستند که هر شاعری با توجه به زمان زندگی، محیط اجتماعی و محیط فرهنگی و سیاسی خود از آنها متأثر میشود؛ بنابراین، عناصر یادشده در کلام شاعر به گونههای مختلف زبانی و بلاغی و فکری بازتاب مییابد و درنتیجه ویژگیهایی به کلام شاعر میدهد؛ این ویژگیها در تعیین سبک شاعر نقش عمدهای دارد؛ برای مثال کلام حافظ از نگاه عنصر ادبی سرشار از ایهام است. زبان فردوسی پُر از واژههای اصیل فارسی و مضامین حماسی و اساطیری است. عنصر غالب در نظام فکری مولوی عرفان است. شعر مولوی از نگاه معنا و محتوا با هر شاعری قیاسپذیر نیست؛ زیرا وی، هم عارف و هم بزرگترین عالمِ دین بود و در طول سالهای متمادی دهها پژوهشگر آثارش را از زوایای گوناگون شرح و نقد کردهاند و صدها عارف و شاعر دیگر از او متأثر شدهاند. غلام حیدر، فرزند مولانا شفیعالله، متخلص به حیدری وجودی، شاعر و عارفِ نامآشنای معاصرِ افغانستان، از کسانی است که متأثر از اندیشههای مولوی است. وی در سال 1318 خورشیدی در یکی از دهکدههای استان پنجشیر (یکی از 34 استان افغانستان، در 100 کیلومتری شمال شرق کابل) دیده به جهان گشود. از وی چندین اثر، اعم از نظم و نثر، در حوزۀ عرفان و تصوف بهجا مانده است که مهمترین آنها دیوان شعر اوست. حیدری وجودی از سال 1342 خورشیدی تا آخر عمر کارمند کتابخانۀ عامۀ کابل در بخش جراید و مجلات بود. علاوهبر آن، وی عضویتِ نهادهای فرهنگی غیردولتی ازجمله کانون دوستداران مولانا، انجمن نویسندگان افغانستان، بنیاد غزالی، کانون ادبی سیمرغ را نیز داشت (آرینفر، 1391: 149). سرانجام در سال 1399 در هشتادویکسالگی براثر بیماری کوید19 فوت کرد و در حظیرۀ شهدای صالحین کابل به خاک سپرده شد. حیدری وجودی در ادبیات معاصر افغانستان بهویژه ادبیات عرفانی چهرۀ شناختهشدهای است. او در طول حیات خود، خدمات تأملبرانگیزی در زمینۀ ادبیاتِ عرفانی انجام داده است. به باور سیّد جمالالدین موسوی، «حیدری وجودی از معدود چهرههایی بود که از سنتهای عرفانی و صوفیانۀ افغانستانِ معاصر بهخوبی آگاهی داشت و بیشتر چهرههای عرفانی متأخرِ افغانستان را میشناخت و با اندیشههای آنها آشنایی داشت» (موسوی، 1399: 50). غزلیات مولانا که به غزلیات شمس نیز معروف است، ازنظر معنا و محتوا بهویژه ازنظر عرفانی در درجۀ عالی قرار دارند و بدین لحاظ آسان نیست که این غزلیات را با هر غزل یا هر شاعر، همسطح و همطراز قرار داد. در این مقاله، انتخاب غزلی از مولوی و غزلی از حیدری وجودی برای مقایسۀ سبکی تصادفی نبوده است؛ بلکه این پژوهش براثر وجوه مشترکی انجام شد که میان این دو شاعر هست. غزلیات مولوی آکنده از شور و عشق و جذبه است و در آن، یأس و ناامیدی دیده نمیشود و اگر هست هم بسیار محدود است. غزلیات حیدری وجودی نیز چنین ویژگیای دارد؛ زیرا عرفان حیدری وجودی از نوع عرفان عاشقانه است و بنمایۀ اصلی غزلیات وی را عشق تشکیل میدهد که این خود یکی از زمینههای مشترک اشعار دو شاعر است. بررسی سبکی غزل این شاعر در این مقاله با توجه به رویکرد مطالعۀ زمینۀ کوچک یا micro-context صورت گرفته است. یکی از پژوهندگان حوزۀ سبکشناسی چنین تعریفی از این رویکرد ارائه کرده است: «micro-context یا مطالعۀ زمینۀ کوچک بررسی سبکشناسانۀ یک شعر یا داستان کوتاه و نظایر آن است و در مقابل macro-context (زمینۀ مطالعۀ بزرگ) مطالعۀ سبکشناسانۀ تمام آثار یک هنرمند یا یک دوره یا یک نوع ادبی (genre) میباشد» (شمیسا، 1370: 49). اگرچه مقایسۀ سطح ادبی، فکری و زبانی در دو غزل امر دشوار است، برخی به این باورند که «از شگردهای مورد توجه در عرصۀ سبکشناسی، بحث مقایسۀ سبکی آثار شبیه هم بهصورت مقطعی و موردی (مانند مقایسۀ دو غزل از دو شاعر) و یا کلی و فراگیر مانند مقایسۀ دو کتاب شعر یا نثر با هم دیگر میباشد» (حیدرزاده کاشانی، 1388: 56). با توجه به مطلب یادشده، در این نوشتار سعی شده است تا همگونی و ناهمگونی میان این دو شاعر در سه سطح زبانی، ادبی و فکری با تکیه بر غزل شمارة 144 از مولوی و یک غزل از حیدری وجودی بررسی شود. 1ـ1 پیشینۀ پژوهش دربارة مقایسۀ سبکی شعر مولوی، پژوهشهایی زیادی صورت گرفته است؛ ازجمله: «مقایسۀ سبکی 30 غزل از سعدی با 30 غزل از مولوی» (کرمی، 1390)؛ «مولانا و حافظ» عنوان دیگری است که وجوه فرهنگی میان حافظ و مولوی را بررسی کرده است (حقشناس، 1387). «مقایسۀ سبکشناسانة غزلی از حافظ و سعدی» (شمیسا، 1370). «مقایسۀ سبکشناختی غزلی از سعدی و بیدل دهلوی» (حیدرزاده کاشانی، 1388)؛ اما تاکنون شعر حیدری وجودی ازنظر سبکشناسانه یا تطبیقی با شعر هیچیک از شاعران اعم از دورۀ کلاسیک و یا معاصر بررسی نشده است. این نخستین مقالهای است که در آن، غزلی از حیدری وجودی با یک غزل مولوی بهگونۀ تطبیقی مطالعۀ سبکشناسانه میشود. 1ـ2 روش پژوهش این تحقیق بهروش تحلیلی ـ توصیفی و مبتنی بر مطالعۀ کتابخانهای است. در این تحقیق یک غزلِ ششبیتی از حیدری وجودی و یک غزل هفتبیتی از مولوی (کلیات شمس تبریزی) انتخاب شده است؛ هر دو غزل در یک وزن (رَمل مثمن محذوف) هستند و با رویکرد مطالعۀ زمینۀ کوچک یا micro-context بررسی شده است. نتیجۀ سبکی و مقایسهای هر دو (تفاوتها و مشابهتها) بهگونۀ آماری گزارش داده شده است. غزل مولوی
غزل حیدری وجودی
2ـ بررسی سطح زبانی 2ـ1 سطح آوایی (موسیقایی) سطح آوایی در سبکشناسی لایهای یکی از سه لایۀ زبانی است که نخستین گامِ تحولات در زبان به شمار میرود. هر زبانی که تحول شده، سطح آوایی در این امر نقش بارزی داشته است. «اهمیت تغییرات آوایی به عناصر صوری زبان محدود نمیشود؛ بلکه نظام آوایی در تغییرات معنایی جمله و آهنگهای نحوی کلام نیز دارای اهمیت بسیار است» (فتوحی، 1395: 244). همچنان سطح آوایی زبان در موسیقی و وزن کلام اعم از نثر و شعر نقش عمده دارد؛ تاجاییکه شعر را کلام موزون یا موسیقایی گفتهاند (گراوند، 1392: 1). بر این اساس در کنار سایر لایههای زبانی، تغییرات آوایی نیز سبک فردی را تعیین میکند. این تغییرات را وابسته به عواملِ تاریخی، جغرافیایی، سنی، جنسیتی، طبقاتی و فیزیولوژیک دانستهاند (فتوحی، 1395: 244)؛ ازاینرو این مسئله در موسیقیِ شعر نیز نقش عمده دارد. درواقع سطح آوایی است که موسیقی شعر را به وجود میآورد. استاد شفیعی کدکنی از آن به نامهای موسیقی بیرونی، موسیقی کناری، موسیقی درونی و موسیقی معنوی یاد میکند (شفیعی کدکنی، 1391: 391‑392). الف) موسیقی بیرونی موسیقی بیرونی شامل وزن عروضی میشود. وزن عروضی، وزنی است که از تکرا رکنها یا پایههای عروضی یا از زحاف وابستۀ آنها به وجود میآید (فضیلت، 1393: 9). بحر عروضی هر دو غزل، رمل مثمن محذوف «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» است. این وزن حالت ملایم و استمرار دارد؛ بنابراین شفیعی کدکنی این نوع وزن را وزن «جویباری» میخواند؛ زیرا از ترکیب نظام ایقاعی خاصی حاصل میشود (شفیعی کدکنی، 1391: 395‑399). ب) موسیقی کناری (قافیه و ردیف) قافیه از واجبات غزل کلاسیک است که در ایجاد و هماهنگی وزنِ شعر، نقش بسزایی دارد. در المعجم فی معاییر الاشعار العجم قافیه چنین تعریف شده است: «قافیه بعضی از کلمۀ آخرین بیت باشد، بشرط آنکه آن کلمه به عینها و معناها در آخر بیت متکرر نشود. پس اگر متکرر شود آن را ردیف خوانند و قافیت در ماقبل آن باشد» (شمس قیس، 1314: باب اول). «ردیف» آن است که در آخر بیت یا مابعد قافیه باشد. آوردن ردیف در قالبهای شعر کلاسیک همچون قافیه الزامی نیست. هرگاه شعری دارای ردیف باشد، به آن «مردّف» گویند. قافیه در شعر اهمیت زیادی دارد. شفیعی کدکنی برای نقش قافیه در شعر پانزده نکته را برشمرده است که یکی از آنها ایجاد موسیقی است. وزن عروضی نیز سبب موسیقایی میشود؛ اما تفاوت قافیه در یک وزن میتواند سبب تفاوت در آهنگ شعر شود. التذاذ شعر علاوهبر معانی آن بیشتر در تکرار قافیههاست؛ زیرا گوش با قافیهها تحریک میشود و احساس لذت و خشنودی میکند (برای شرح بیشتر رک. شفیعی کدکنی، 1391: 62‑102). قافیه ازلحاظ ساختار، کلمهای است که در آخر مصراعها، بهجز بیت نخست، قرار میگیرد. چون در بیت نخست اعم از غزل و قصیده هر دو مصراع دارای قافیه است و در بقیة ابیات جای قافیه در مصراع دوم هر بیت است. کلمات قافیه از نگاه معنا متفاوت است؛ اما حرف اصلی آنها یکی است. حرف اصلی قافیه، واجی است که آن را «حرف روی» گویند (فضیلت، 1393: 118). کلمۀ قافیه یا تکهجایی است و یا مرکب از چند هجاست. گفتنی است همۀ هجاهای کلمۀ قافیه در ایجاد یک آهنگ نقش ندارند، فقط هجای اصلی یا حرف اصلی قافیه است که در ایجاد آهنگ نقش دارد. در کلمۀ قافیه علاوهبر حرف اصلی (روی) هشت حرف دیگر نیز هست که آنها ازجمله حروف فرعی قافیه به شمار میروند؛ زیرا موجودیّتشان حتمی و الزامی همانند حرف (روی) نیست. این چهار حرف در دو طرف حرف (روی) قرار میگیرند. حروفی که پیش از روی میآید، به نامهای تأسیس، دخیل، ردف و قید هستند و چهار حرف دیگر که بعد از روی میآید عبارتاند از: وصل، خروج، مزید و نایره (شمیسا، 1397: 137). موسیقی کناری هر دو غزل از نگاه حرف اصلی یا روی (مصوت بلند «آ») یکسان است که با توجه به وزن عروضی غزل (رمل مثمن محذوف)، کاملاً همخوانی دارد؛ زیرا حالت ملایم و استمرار ایجاد کرده است؛ بنابراین، ملایمت و استمرارِ وزن عروضی غزل را در آهنگ شعر میتوان بهخوبی درک کرد؛ زیرا ملایمت و استمرار از ویژگی وزن عروضی «رمل» بوده است که به آن «جویباری» گفتهاند. از این نگاه هر دو غزل آهنگ یکسان دارند. این نکته را باید یادآور شد که ردیف نیز در ایجاد آهنگ بیتأثیر نبوده است؛ غزلی از هر دو شاعر (مولوی و حیدری وجودی) نتوانستم بیابم که افزونبر همسانی حرف روی، وزن و کمیت ابیات، ردیف هم میداشتند؛ بنابراین ناگزیر غزل مولوی را بدون ردیف انتخاب کردم؛ زیرا ملاک کارم در این مقاله برای سبکشناسی ـ مقایسی، همسانی حرف روی، وزن و کمیت ابیات بوده است. قافیههای هر دو غزل مطابق جدول زیر است: جدول شمارة 1: قافیههای غزلها
ج) موسیقی درونی بنابر تعریفی که شفیعی کدکنی از موسیقی درونی شعر ارائه کرده است، هماهنگی و تکرار کلماتی که باعث ایجاد طنین خاص در شعر میشود، عبارتاند از: تکرار کلمات، انواع جناس، واجآرایی و امثال اینها (شفیعی کدکنی، 1391: 51). ـ تکرار در هر دو غزل، تکرار بسامد کمتر دارد؛ برای مثال، در غزل حیدری وجودی تکرار عین واژههای «گر» سه بار، «رگ» دو بار و حرف «در» هفت بار است. تکرار در غزل مولوی عبارت است از: «یا» 6 بار، «طور» 2 بار، «پر» 2 بار و «مرحبا» 2 بار. ـ همحروفی همحروفی یا واجآرایی غزل حیدری وجودی: در بیت نخست، مصوت بلند «آ» هشت بار بالاترین بسامد را دارد و صامت «ق = q» یک بار به کار رفته است. در بیت دوم، مصوت بلند «آ» چهار بار، بلندترین بسامد است و صامت «چ» یک بار استفاده شده است. در بیت سوم مصوت بلند «آ» و صامتهای «ش و م» هریک چهار بار تکرار شدهاند که بالاترین بسامد است و صامت «پ = p» یک بار به کار رفته است. در بیتهای چهارم، پنجم و ششم، بالاترین بسامد را صامت «د = d» دارد که درمجموع بیست و دو بار تکرار شده است. صامتهای «ل»، «گ» و «ج» در هر سه بیت یک بار کاربرد یافتهاند. در کلِ غزل، بیشترین کاربرد را مصوت بلند «آ» دارد که درمجموع 35 بار تکرار شده است. در صامتها بالاترین بسامد را صامت «د» دارد که درمجموع 34 بار در سراسر غزل تکرار شده است. علاوهبر اینها، حذف مصوت کوتاه «اَ = a» در بیت ششم از فعل ماضی استمراری «میفتد» صورت گرفته است و حذف مصوت کوتاه «اَ = a» در بیتهای اول و دوم از «گر» دیده میشود. همچنان افزودن صامت «ب = b» در بیت چهارم، در «بگردد» برای تأکید در جمله بوده است. همحروفی یا واجآرایی غزل مولوی: همحروفی مصوت بلند «آ» 40 بار است و در صامتها، بلندترین تکرار را «ر» دارد که درمجموع 30 بار در سراسر غزل بسامد یافته است. حذف مصوت کوتاه «اُ = o» در کلمۀ «فتاده» از بیت ششم نیز دیده میشود. ابدال مصوت بلند «آ» به مصوت کوتاه «اَ = a» در کلمۀ «شه» از بیت ششم دیده میشود. تکرار همحروفی، مصوت بلند «آ» در هر دو غزل تقریباً یکسان است؛ یعنی در غزل مولوی، بسامد مصوت بلند «آ» 40 بار و در غزل حیدری وجودی 35 بار است؛ اما بسامد صامتها از نگاه نوعیّت متفاوتاند. بدین معنا که بسامد صامت در غزل حیدری وجودی، «د» است و در غزل مولوی «ر» است. از این لحاظ، غزل مولوی تاحدّی نسبتبه غزل حیدری وجودی با وزن «رمل» همخوانی بیشتر دارد؛ زیرا صامت «ر» نسبتبه صامت «د» روانتر است. ـ هجاهای هر دو غزل این آمار نشان میدهد کلمههای یکهجایی غزل مولوی نسبتبه غزل حیدری وجودی بیشتر است و همچنان غزل حیدری وجودی بدون کلمههای چهارهجایی است؛ اما ازنظر کملههای دوهجایی و سههجایی، این کلمات در غزل حیدری وجودی نسبتبه غزل مولوی بیشتر است: جدول شمارة 2: بررسی هجاهای کلمات در دو غزل
2ـ2 بررسی سطح لغوی الف) غزل حیدری وجودی محمدحسین یمین واژهها را نخست به دو دستة واژههای آزاد و واژههای وابسته تقسیم کرده است. واژههای آزاد آنهاییاند که دارای معنای لغوی و دستوری هستند؛ مانند کتاب، میز، کتابخانه و مانند اینها. ایشان کلمههای آزاد را از نگاه ساختار به سه دستة ساده یا بسیط، ساخته یا مشتق و آمیخته یا مرکب تقسیم کرده است. واژههای بسته یا مورفیمها کلماتی هستند که معنای لغوی ندارند و فقط معنای دستوری دارند؛ یعنی وابستهاند؛ مانند حروف ربط، نشانههای عطف، نشانههای پیشوندساز، پسوندساز و حرف «را» یا نشانۀ مفعولی (یمین، 1393: 55‑69). تجزیه و تحلیل هر دو غزل در سطح لغوی براساس همین تعریف و تقسیمبندی یادشده انجام شده است. براساس تعریف و تقسیمبندی فوق، در غزل حیدری وجودی درمجموع 95 واژه به کار رفته است. از این میان، 21 واژه وابسته و بقیة واژۀ آزادند؛ نیز 17 واژه عربی است که 16 درصد واژهها را تشکیل میدهد؛ ازقبیل شراب، آفاق، جنون، جاری، صحرا، حضور، عشق، وادی، طلب، محمل، مجنون، وجود، شوق، صورت، معنا، امواج، نشئه. از میانِ 74 واژه، 12 کلمه فعل، 3 کلمه ضمیرِ منفصل «ما» و 4 کلمه ضمیر متصل استفاده شده است. خلاصۀ آمار کلمات ازنظر ساختار و معنا در شکل زیر آمده است: جدول شمارة 3: کلمات ازنظر ساختار و معنا در غزل حیدری وجودی
چیزی دیگری که در تشخیص سبک فردی درکپذیر است، کاربرد واژهها، ازنظر حسیبودن و ذهنی/ انتراعی بودن واژههاست. انتزاعی و حسی بودن کلمات چنین تعریف شده است: «واژههایی که بر عقاید، کیفیات، معانی و مفاهیم ذهنی دلالت دارند، انتراعیاند و واژههایی که بر اشیاء واقعی و محسوس دلالت دارند عینی و حسیاند» (فتوحی، 1395: 251). با توجه به این مطلب، 22 واژه از مجموع 95 واژه (9/20 درصد)، انتزاعی و بقیه حسیاند؛ بنابراین عنصر غالب ازنظر حسی و انتزاعی در غزل حیدری وجودی، واژههای حسی است؛ برای نمونه بعضی از واژههای انتزاعی یاد میشود: مِهر، مستانه، جنون، عشق، طلب، جلوه، شوق و... . جدول شمارة 4: خلاصۀ آمار کلمات حسی و انتزاعی
ـ ترکیبسازی: مهرجویش؛ صد دریا؛ ساغر و مینا؛ باده و مینا؛ صورت و معنا ـ عبارتهای اضافی: دشتِ جنون؛ سینۀ صحرا؛ وادیِ طلب؛ مجنونِ ما؛ محملِ لیلا؛ اهلِ بینش؛ ماهِ رویت؛ امواجِ می؛ نشئۀِ جاوید؛ دلِ شبها ب) غزل مولوی در شش بیت نخستِ غزل مولوی، 96 واژه (اعم از واژههای آزاد و وابسته) به کار رفته است. از این میان 22 کلمه عربی است که 21 درصد آن را تشکیل میدهد. ازنظر ساختارِ کلمه، بیشترین درصد آن، کلمۀ بسیط است. جدول شمارة 5: خلاصة کلمات ازنظر ساختار و معنا در غزل مولوی
کاربرد واژها در غزل مولوی از نگاه حسی و انتزاعی نسبتبه غزل حیدری وجودی بیشتر است؛ اما در کلِ غزل مولوی، واژههای حسی نسبتبه ذهنی غالباند؛ یعنی 39 واژه انتزاعیاند که 44/37 درصدِ کُلِ واژهها را شکل داده است و بقیة واژگان حسیاند. بعضی از واژگان انتزاعی عبارت است از: عقل، عشق، جان، لوح، محفوظ، سما، حسن و غیره. جدول شمارة 6: فراوانی کلمات حسی و انتزاعی در غزل مولوی
ـ ترکیبسازی: پردرپر؛ صدهزاران ـ عبارتهای اضافی: جانِ صفا؛ لوحِ محفوظ؛ جایِ تو؛ طورِ موسی؛ سودایِ عشق؛ گردِ رخش؛ اشکِ احمد؛ ورایِ صدهزاران؛ پردۀِ حسن در هر دو غزل، مشابهتها از تفاوتها بیشتر است. ازلحاظ تعداد کاربرد کلمهها و نوع عبارتهای اضافی تفاوتی به نظر نمیرسد. تفاوتهایی که در این دو غزل وجود دارد فقط در دو بخش است: در غزل مولوی کاربرد کلمات عربی 22 درصد است و در غزل حیدری وجودی 12 درصد است؛ یعنی غزل مولوی 10 درصد بیشتر تفاوت را نشان میدهد. همچنین کاربرد کلمات انتزاعی در غزل مولوی 37 درصد است و در غزل حیدری وجودی 22 درصد است که تفاوت 17 درصدی را نشان میدهد. تفاوت دیگری که در غزل مولوی مشهود است، کاربرد کلمات دینی است؛ مانند لوح محفوظ؛ ملائک؛ جبرائیل؛ مسیحا؛ کلیم؛ موسا؛ خداوند؛ احمد آنچه در غزل حیدری وجودی تأملبرانگیز است، تعداد کلمههای عربی است؛ بدین معنا که استفادۀ کلمۀ عربی نسبتبه غزل مولوی کمتر است. حیدری وجود در 95 کلمه، 17 کملة عربی را به کار برده است؛ اما مولوی در 96 کلمه، 20 کلمۀ عربی را استفاده کرده است. 2ـ3 بررسی سطح نحوی نحو بخشی از دستور زبان است که موضوع آن، تحلیل ساختمان جمله است. جمله از ترکیب چند واژه به وجود میآید؛ بنابراین نحو، یک بافت یا ترکیب زبانی و واحدِ بزرگتر از واژه است (مؤمنی، 1387: 141). جمله را ازنظر ساختمان به دو دستة ساده و مرکب تقسیم کردهاند. جملۀ ساده دارای یک فعل و جملۀ مرکب بیش از یک فعل دارد (وفایی و آقابابایی، 1394: 91). مهمترین اجزای جمله فاعل، مفعول و فعل است. در جمله هرکدام جای ویژة خود را دارند؛ بهویژه فعل در آخر جمله قرار میگیرد. کاربرد فعل در هر دو غزل ازنظر موقعیت، طبیعی نیست. گاهی سرِ جمله قرار دارد و گاهی هم در وسط جمله قرار میگیرد. نشانۀ مفعولی یا پسینۀ «را» در هر دو غزل یکسان به کار رفته است. در غزل حیدری وجودی بیشتر جملهها از نوع مرکباند؛ برای مثال ابیات اول، دوم و سوم و چهارم علاوهبر اینکه جملة مرکباند، شرطی نیز هستند. ابیات پنجم و ششم، هر مصراع یک جمله است، آن هم ساده. جملهها بیشتر سادهاند. بیت پنجم، جمله هم مرکب و هم شرطی است. تفاوت دیگریکه در غزل مولوی دیده میشود، یکی فعل «یابد» است که با پیشوند «در» آمده و دوم استفاده از «اندر» بهجای «در» است. فقط در همین دو مسئله در غزل مولوی تاحدی اصالت شعر کهن دیده میشود؛ اما غزل حیدر وجودی بدون آن است. با توجه به مطالب یادشده، بین هر دو غزل ازنظر نحوی تفاوتهای آنچنانی دیده نمیشود؛ باآنکه بُعد زمانی میان هر دو غزل صدها سال است؛ بدین معنا که مشابهتها بیشتر از تفاوتهاست. 2ـ4 بررسی سطح ادبی هر دو غزل در سطح ادبی، شعر با علوم بدیع، بیان و معانی بررسی میشود. مقایسۀ سبکی این مقاله در بخش ادبی ازمنظر علم بدیع و بیان بررسی شده است. تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز ارکان بیان را میسازد. درحقیقت بدیع و بیان نوع ابزار تصویرپردازی در شعر است و به این وسیله، کلام از حالت عادی بیرون میشود؛ بنابراین، تصویر یا صور خیال از ویژگیهای مهم و رکن اساسی شعر به شمار میرود که زمینۀ ایجاد خیالپردازی را میآفریند. در تعریف خیالپردازی و اهمیت آن چنین گفتهاند: «شعر اگر تصویر نداشته باشد شعر نیست، اندرز است و موعظه، آنچه را ما امروز تصویر نام میدهیم، در گذشته خیال نامیده میشد. شعر بیتصویر کم ارتفاعی است» (مدرسی و طیطه، 1401: 96). 2ـ4ـ1 غزل حیدری وجودی از نظر بدیع الف) بدیع لفظی تکرار: تکرار کلمة رگ دو بار در بیت اول واجآرایی: ج/ س/ ش در بیت دوم همچنان واجآرایی دال در بیت چهارم 2ـ4ـ2 غزل مولوی ازنظر بدیع جناس: در بیت 3: کاربرد دوبار طور: کوه طور و سورۀ طور در قرآن (جناس تام)؛ سها (ستارة باریک) و سهی (راست) جناس اشتقاق. تکرار: در بیت 1: تکرار «یا» چهار بار؛ در بیت 3: تکرار «طور» (ردالصدر الی العجز)؛ در بیت ششم: تکرار دو بار «مرحبا» پشت سر هم؛ در بیت چهارم: تکرار «شوق» و «واشوقنا» برای تأکید. 2ـ4ـ3 بدیع معنوی در غزل حیدری وجودی ـ لف و نشر نامرتب در بیت پنجم. باده و مینا با ساغر و مینا ـ مبالغه در بیت اول، مصراع دوم ـ مبالغه در بیت دوم، مصراع اول و در مصراع دوم غلو ـ در بیت ششم اغراق ـ مراعاتالنظیر/ تناسب در ابیات ذیل: در بیت 2: میان چکیدن و اشک/ دل و سینه/ گُل و صحرا/ مستانه و شراب در بیت 3: میان دل و دیده/ ساغر و شراب در بیت 5: میان باده و مینا در بیت 6: میان روی و دل/ مستانه و نشه ـ ایهام در ابیات ذیل: در بیت 5: صورت به دو معنا: یکی به معنای شکل و دوم به معنای چهره. معنای دومش با بینش ایهام تناسب دارد:
در بیت 6: ماه در دو معنا: ماه به معنای برج، و دوم به معنای مهتاب. معنای دومش با شب ایهام تناسب دارد:
در بیت 3: مجنون (دیوانه) و همچنان با توجه به لیلا ایهام تناسب دارد. ـ تضاد در ابیات ذیل: در بیت 4: پنهان و پیدا در بیت 5: صورت و معنا ـ تلمیح در ابیات ذیل: در بیت 3: مصراع نخست به وادی طلب (اشاره به سیروسلوک) و نیز مصراع دوم به داستان لیلی و مجنون اشاره دارد. 2ـ4ـ4 بدیع معنوی در غزل مولوی ـ مراعاتالنظیر/ تناسب در ابیات ذیل در بیت 1: لوح محفوظ و ملائیک و سما در بیت 2: مسیحا و کلیم در بیت 3: طور و موسی ـ تضاد در بیت ذیل: در بیت 1: عقل و عشق ـ ایهام در یک بیت: در بیت سوم «شمس» ایهام تبادر دارد؛ چون در ذهن خورشید را نیز میرساند، اما مرادش همان شمس تبریزی است. ـ تلمیح در یک بیت: در بیت 3: اشاره به رفتن موسی (ع) به کوه طور بحث و بررسی: در غزل حیدری وجودی بدیع لفظی نسبتبه غزل مولوی کمرنگ است. در همة غزل بیش از دو نمونه نداریم؛ آن هم تکرار و واجآریی است. غزل مولوی از صنعت بدیع لفظی (البته با تفاوت اندک نسبتبه غزل حیدری وجودی) بیشتر بهره برده است. این تفاوت در جناس و تکرار به نظر میرسد؛ اما کاربرد بدیع معنوی در غزل حیدری وجودی نسبتبه غزل مولوی بیشتر به نظر میرسد؛ مثلاً در غزل حیدری وجودی مبالغه، اغراق، غلو، تناسب، ایهام تناسب، تضاد و تلمیح به کار رفته است. در غزل مولوی تنها سه شاهد ازقبیل تناسب (چهار بار)، تضاد (یک بار) و تلمیح (یک بار) دیده میشود. 2ـ4ـ5 بخش بیان در غزل حیدری وجودی بیت 1 نگاه: مستعار له انسان: مستعارٌمنه (محذوف) قرینه: مهرجویی آفاق: مستعارٌله مستعارٌمنه: انسان (محذوف) قرینه: رگ صد دریا: کنایه از افزونی یا بیاندازه
بیت 2 اشک: مستعارٌله انسان: مستعارٌمنه (محذوف) قرینه: مستانگی
دشتِ جنون: اضافۀ تشبیهی؛ وجهشبه: گستردگی یا بیپهنایی دشتِ جنون: مستعارٌله مستعارٌمنه: انسان (محذوف) قرینه: دل
سینۀ صحرا: اضافۀ استعاری صحرا: مستعارٌله استعارٌمنه: انسان (محذوف) قرینه: سینه
بیت 3 مجنون: استعاره از عاشق لیلا: استعاره از معشوق؛ حالا این معشوق حقیقی باشد یا غیرحقیقی شراب: مجاز از فیوضات، پرتو انوار حقیقت، جلوههای حقیقت بیت 4 در بیت چهارم مخاطب معشوق است. ساغر و مینا: استعاره از دل قرینه: وجود
بیت 6 ماهِ روی: اضافۀ تشبیه می: مجازاً دریا (ذکر جز اراده کل) عکس ماه که در روی دریا افتد (مشبه) تجلی رخ معشوق در دریای عشق (مشبهٌبه) مشبه: حسی مشبهٌبه: عقلی
نشئة جاوید: اضافۀ استعاری از زندگی ابدی دلِ شبها: مستعارٌله مستعارٌمنه: اوج ظلمت (محذوف) قرینه: شب شراب: استعاره از فیوضات عنصر غالب ادبی در غزل استعاره است. 2ـ4ـ6 بخش بیان در غزل مولوی بیت 3 طورِ موسی خون گشت: کنایه از خون دلخوردن است. این بیت افزونبر کنایه، تشبیه مرکب نیز دارد. بدین شرح: با توجه به اشارۀ بیت به رفتن موسی (ع) به کوه طور و همچنان شمس دین در مصراع دوم: جدول شمارة 7: بیان در بیت سوم غزل مولوی
بحث و بررسی: ازنظر صور خیال در هر دو غزل، تفاوت چشمگیری دیده میشود. در غزل حیدری وجودی، صور خیال شش جا کاربرد یافته است و در غزل مولوی تنها سه بار، آن هم تشبیه، مجاز، کنایه استفاده شده است؛ نیز از استعاره هیچ نشانی نیست؛ اما غزل مولوی ازنظر احساس، بیتابی، عاطفه، شوق و سوز چنان عمیق است که در سراسر غزل، عرفان عملی آشکارا به نظر میرسد. غزل حیدری وجودی با خیالپردازی و تصویرسازی و با توسل به الفاظ و اصطلاح عرفانی، غزل گویای عرفان نظری است. 2ـ4ـ7 سطح فکری الف) مضمون غزل حیدری وجودی محتوای غزل با توجه به عناصر بهکاررفته ـ ازقبیل شراب، وادی طلب، جلوه، پیدا و پنهان، ساغر و مینا، اهل بینش، باده و مینا ـ «عرفانی» است. احساس شاعر نیز در غزل بسیار روشن بازتاب یافته است. نکتهای که نوع احساس را در غزل مشخص میکند و اندیشۀ شاعر از آن بهخوبی دریافت میشود، کاربرد واژههایی مانند نگاه مهرجو، میدود، میچکد، گل، حضور عشق، جلوهکردن، شوق، باده و مینا، مستانه، ماه رویت و نشئۀ جاوید است. از این ترکیبها احساس «خوشی و شورانگیز» بهخوبی رداشت میشود و «یأس و ناامیدی» را از جبین شاعر محو کرده است؛ شاعر با احساس ملایم و ملاطفت، تفکر عرفانی خود را بیان میکند که همانا عرفان عاشقانه است. ب) مضمون غزل مولوی عناصری که مولوی در غزل به کار برده است، ازقبیل عشق، جان صفا (مرادش روح پاک)، لوح محفوظ، ملائک، شوق، حسن و حجاب است و کاملاً واضح به نظر میرسد که اینها، مضامین غزل عرفانی است. از نگاه مضمون، هر دو غزل یکساناند؛ اما ازنظر کاربرد اصطلاحات و الفاظ، تفاوتهایی دیده میشود. مولوی افزونبر اصطلاحات عرفانی، کلمههای دینی را نیز استفاده کرده است. این تفاوت برخاسته از سطح فهم دینی است؛ برای مثال مولوی در بیت سوم به چندین آیۀ قرآن کریم اشاره دارد؛ مانند آیۀ 52 سورۀ مریم و آیههای 29 و 30 سورۀ قصص که غزل حیدری وجودی چنین ویژگیای ندارد؛ بدین معنا که سطح فهم دینی حیدری وجودی را نسبتبه مولوی پایینتر نشان میدهد.
3ـ نتیجه در این مقاله دو غزل در یک وزن از دو شاعر ازنظر سبکی مقایسه شد. فاصلة دورۀ زندگانی هر دو شاعر ازنظر زمانی بسیار است؛ اما ازنظر اندیشه و شیوة نگاه نزدیک به نظر میرسند. آنچه پیوند میان هر دو شاعر واقع شده است و شیوة دید هر دو را نزدیک کرده، دید عرفانی آنان است. حیدری وجودی ازنظر فکری متأثر از کلام مولوی بوده است. وجوه مشترک فکری در هر دو غزل از کاربرد عبارتهای اضافی بهخوبی تشخیص میشود؛ زیرا همة عبارتهای اضافی هر دو غزل، مضمون عرفانی دارند؛ بنابراین ازلحاظ فکری، مضامین هر دو غزل عرفانی است که برخاسته از شیوة فکر و اندیشه و نیز تأثیرپذیری حیدری وجودی از عرفان مولوی است. مشابهتها و تفاوتها در سطح زبانی و ادبی بهصورت مختصر عبارت است از: در هر دو غزل ازلحاظ زبانی مشابهتها بیشتر از تفاوتهاست. سطح موسیقی هر دو غزل یکسان است و ازنظر لغوی تعداد واژههای عربی در غزل مولوی نسبتبه غزل حیدری وجودی 5 درصد افزایش را نشان میدهد. همچنین واژههای حسی در هر دو غزل نسبتبه واژههای ذهنی/ انتزاعی بیشتر است. ازنظر نحوی، نیز جملهها در هر دو غزل حالت طبیعی خود را ندارند. در بخش ادبی چه ازنظر آرایههای بدیعی و چه ازنظر علم بیان (تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه) تفاوت بیشتر به نظر میرسد. بدین معنا که سطح ادبی در غزل حیدری وجودی نسبتبه غزل مولوی بیشتر است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 466 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 251 |