تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,402 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,206,658 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,075,395 |
توسعۀ الگوی عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدیریت دارایی و تامین مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 10، شماره 3 - شماره پیاپی 38، مهر 1401، صفحه 119-142 اصل مقاله (1.4 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/amf.2023.136130.1774 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رضا راعی* 1؛ شاپور محمدی2؛ علیرضا عجم3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد، گروه مدیریت مالی و بیمه، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار، گروه مدیریت مالی و بیمه، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی دکتری مالی، گروه مدیریت مالی و بیمه، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف: با توجه به اهمیت برآورد بازدۀ سهام، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام با استفاده از روش فرا تحلیل است. روش: براساس پیشینۀ پژوهش، تأثیر عوامل مختلف بر بازدۀ سهام در نظر گرفته شده و بهمنظور طراحی الگوی عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام از فرا تحلیل مطالعات تجربی استفاده شده است. در این پژوهش، 422 مطالعه جمعآوری شده و از این میان 102 نمونه بررسی شده است. از این مطالعات 153 عامل استخراج شده و درنهایت، 16 عامل سنجیده شده است. اندازۀ اثر محاسبهشده r بوده است. نتایج: از میان عوامل بررسیشده سود هر سهم، جریان نقد عملیاتی، خالص داراییهای عملیاتی، سود عملیاتی، بازدۀ بازار، کیفیت سود و بازدۀ حقوق صاحبان سهام بر بازدۀ سهام اثرگذار است. از آنجایی که بیشتر عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام بر مبنای این پژوهش مرتبط با گزارشهای مالی شرکت و به تعبیر دیگر وضعیت مالی و عملکرد شرکت است، در نظر گرفتن این عوامل بهمنظور بررسی فرصتهای سرمایهگذاری موردتوجه قرار میگیرد. نوآوری: در این پژوهش در قالب مطالعهای جامعتر تمامی عواملی، که تأثیر آنها در مطالعات مختلف بر بازدۀ سهام آزمون شده، بهطور مجزا بررسی شده است؛ بنابراین برخی از عواملی که در این پژوهش بررسی شده، در پژوهشهای قبلی بررسی نشده و بر این اساس به توسعۀ الگوی عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام توجه شده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بازدۀ سهام؛ سرمایهگذاری مالی؛ متغیرهای بنیادی؛ نسبتهای مالی؛ روش فرا تحلیل | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه بازار سرمایه بهعنوان یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی کشور شناخته میشود. این بازار بستر تجمیع سرمایههای کوچک و تخصیص بهینۀ این سرمایهها در قالب سرمایهگذاریهای بزرگتر است. بهطور کلی بازار سرمایه نقش مهمی در رشد اقتصادی کشور دارد. در این بازار، تصمیمگیری بهینه مسئلۀ پیش روی سرمایهگذاران است. بر مبنای نظریۀ تصمیم، افراد تمایل دارند، با در نظر گرفتن شرایط نبودِ اطمینان همواره از بین گزینههای موجود بهترین گزینۀ سرمایهگذاری را انتخاب کنند. به نحوی که مطلوبیت آنها را حداکثر سازد (Bird et al, 2014). در سال 1952 مارکویتز با ارائۀ مقالهای انتخاب پرتفوی بهینه را از یک مجموعۀ سرمایهگذاری مطرح کرد. این موضوع تحت عنوان «مسئلۀ انتخاب پرتفوی» منشأ بروز «تئوری نوین پرتفوی» قرار گرفت. در رویکرد سنتی نظریۀ پرتفوی، سرمایهگذار باید در اوراق بهادار با بیشترین بازدۀ مورد انتظار سرمایهگذاری کند؛ اما مارکویتز مدعی شد، چنین تصمیمی غیر عقلانی به نظر میرسد. درواقع، سرمایهگذاران در سطح مشخصی از ریسک، خواهان کسب بیشترین بازده بوده و در سطح مشخصی از بازده خواهان کمترین میزان ریسک هستند (Markowitz, 1952). انتخاب معیار مناسب برای ارزیابی سهام شرکتها یکی از مهمترین موضوعاتی است که سرمایهگذاران و تحلیلگران با آن روبهرو هستند. میزان افزایش ثروت از طریق افزایش قیمت یا سود نقدی همواره برای سرمایهگذاران اهمیت دارد؛ بنابراین از بازدۀ سهام بهعنوان یکی از مهمترین معیارها در تصمیمگیریهای مالی یاد میشود. بهطور کلی سرمایهگذاران میتوانند با استفاده از اطلاعات مالی و غیرمالی تا حدودی بازدۀ سهام را پیشبینی کنند (Dastghir & Sharifi Mobarake, 2011). تاکنون پژوهشهای بسیاری بهمنظور پیشبینی بازدۀ سهام و ارائۀ الگویی جامع و قابلاتکا برای سرمایهگذاران و فعالان حوزۀ مالی انجام شده است. مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) یکی از مهمترین مدلها در حوزۀ مالی و بهخصوص برای برآورد، بازدۀ سهام است (Murthy et al, 2017; Graham & Harvey, 2001). اگرچه در ابتدا آزمونهای تجربی، قدرت پیشبینی این مدل را دربارۀ رابطۀ خطی مثبت ریسک سیستماتیک و بازدۀ سهام تأیید کردند، نتایج پژوهشهای اخیر نشاندهندۀ آن بود که ضریب بتا بهتنهایی قدرت تشریح اختلاف میانگین بازدۀ سهام را نداشته است و متغیرهای دیگری نیز در تبیین اختلاف بازدۀ سهام مؤثر هستند (Fama & French, 1992)؛ بنابراین تلاشهای زیادی در این راستا انجام شد تا مدلی را جایگزین کنند که بازدۀ سهام را به بهترین شکل تعیین کند؛ با این حال، تاکنون پژوهشگران مالی دربارهی یک مدل جایگزین به توافق نرسیدهاند. برخی از پژوهشگران معتقدند ضریب بتا بهتنهایی قدرت توضیح بازدۀ سهام را نداشته است و دو عامل اندازۀ شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار قدرت توضیحدهندگی بهتری دارند (Fama & French, 1992). علاوه بر این، بررسی مطالعات انجامشده نشاندهندۀ آن است که علاوه بر ریسک سیستماتیک، عوامل متعددی در بازدۀ سهام شرکتها تأثیر میگذارند که ازجملۀ آنها به عوامل کلان اقتصادی (Bertuah & Sakti, 2019; Murthy et al, 2017)، نقدشوندگی سهام (Hyde & Sherif, 2010; Abzari et al, 2013)، نسبتهای مالی مبتنی بر جریان نقدی (Asgarnezhad Nouri & Soltani, 2016; Habib, 2008)، دقت پیشبینی سود (Lonkani & Firth, 2005; Rezazadeh & Ashtab, 2010)، مدیریت سود (Kpeli, 2019; Asgarnezhad Nouri et al, 2014; Ghaemi et al, 2008; Habib, 2008)، حجم معاملات سهام (Hsieh, 2014; Malkiel & Jun, 2009)، اندازۀ شرکت (Lam, 2002; Chuang et al, 2012)، ارزش دفتری به ارزش بازار (Lam & Tam, 2011)، فروش به قیمت بازار (Hearn, 2011)، قیمت به سود هر سهم (Bauer et al, 2010)، سود هر سهم به قیمت بازار سهام (Lee, 2011) و غیره اشاره میشود. دربارۀ عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام پژوهشها و مطالعات مختلفی انجام شده و نتایج متفاوتی حاصل شده است.؛ بهطور مثال، نمازی و رستمی (2006) به این نتیجه رسیدند که نسبت قیمت به سود بر بازدۀ سهام تأثیری ندارد؛ در حالی که تقوی و آقامحمدی (2012) تأثیر آن را مثبت ارزیابی کردند. عربصالحی و همکاران (2012) به این نتیجه رسیدند که نسبت ارزش دفتری به بازار بر بازدۀ سهام تأثیر ندارد؛ در حالی که نتایج پژوهش سیرانی و همکاران (2011) نشاندهندۀ تأثیر این نسبت بر بازدۀ سهام است. با وجود این امر، بررسیها نشان از آن داشت که پژوهشگران مالی، فعالیت خاصی دربارهی مرور نقادانۀ مبانی نظری پژوهش و ترکیب نتایج و دستیابی به نقطۀ مشترکی در رابطه با عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام انجام ندادند. گفته میشود، دلیل اصلی چنین نقصی این است که روششناسی فرا تحلیل که اصلیترین ابزار ترکیب نتایج در پژوهشهای اجتماعی و رفتاری است، سابقهای طولانی نداشته و مهمتر اینکه زمینۀ لازم برای معرفی و بهکارگیری چنین رویکردی در پژوهشهای مدیریتی بهطور خاص در چند سال اخیر مهیا شده است (Capon et al, 1990)؛ بنابراین فرا تحلیل به پژوهشگران اجازه میدهد، نتایج کمی مطالعات را ترکیب کنند (Asgarnezhad Nouri et al, 2016). در پژوهشهای مشابه پژوهشگر به انتخاب عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام توجه کرده و فقط عوامل منتخب را در قالب دستهبندیهای کلی سنجیده است؛ در حالی که در این پژوهش در قالب مطالعهای جامعتر تمامی عواملی که تأثیر آنها در مطالعات مختلف بر بازدۀ سهام آزمونشده بهطور مجزا بررسی شده است؛ بنابراین هدف، این است که با بهکارگیری روش فرا تحلیل بهعنوان رویکردی متفاوت با سایر پژوهشهای انجامشده، ضمن بررسی نتایج متفاوت و متضاد اشارهشده، عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام شرکتها گسترش یابد. این پژوهش، در ادامه از ساختار زیر پیروی میکند. ابتدا پیشینۀ نظری و تجربی پژوهش بررسی و در ادامه روش پژوهش بیان میشود. سپس یافتههای پژوهش بیان شده و در انتها جمعبندی و نتیجهگیری میشود.
مبانی نظری در پژوهشهایی که تاکنون دربارۀ عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام انجام شده است، اغلب رابطۀ بسیاری از متغیرهای مالی و غیرمالی با بازدۀ سهام شرکتها با رویکرد تجربی مطالعه و بررسی شده است. اغلب این متغیرها به عوامل کلان اقتصادی، نسبتهای مالی، ویژگیهای بازار سهام و ... مربوط هستند. در ادامه مبانی نظری مربوط به رابطۀ بین این عوامل و بازدۀ سهام شرکتها بررسی میشود. بسیاری از پژوهشهایی، که دربارۀ عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام انجام شده است، بر مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای تمرکز کردهاند. این مدل در ابتدا توسط شارپ، لینتر و موسین ارائه و در آن ریسک سیستماتیک بهعنوان تنها عامل مؤثر بر بازده سهام مطرح شد (Rahmani & Tajvidi, 2005). اگرچه در ابتدا آزمونهای تجربی تأییدکنندۀ قدرت پیشبینی این مدل بودند، در ادامه نتایج پژوهشهای دیگر نشاندهندۀ آن بود که ضریب بتا بهتنهایی کافی نیست و عوامل دیگری مانند اندازۀ شرکت و ارزش دفتری به قیمت بازار نیز در تبیین بازدۀ سهام مؤثر هستند (Fama & French, 1992). پژوهشهای فاما و فرنچ (1992) حاکی از آن است که متغیرهای دیگری مانند اندازه (Chuang et al, 2012)، ارزش دفتری به ارزش بازار (Lam & Tam, 2011)، نقدشوندگی سهم (Hyde & Sherif, 2010)، حجم معاملات سهم (Malkiel & Jun, 2009)، فروش به قیمت (Hearn, 2011)، قیمت به سود هر سهم (Bauer et al, 2010) و سود هر سهم به قیمت سهم (Lee, 2011) در تبیین بازدۀ سهام مؤثر هستند. این متغیرها ازجمله متغیرهای مربوط به نسبتهای مالی و ویژگیهای بازار سهام هستند. نبودِ توانایی مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای در تبیین بازده به ارائۀ نظریۀ قیمتگذاری آربیتراژ منجر شد. بهطور کلی این نظریه نسخۀ دیگری از مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای است. در هر دو مدل نرخ بازدۀ مورد انتظار دارایی ریسکی برابر با نرخ بازدۀ بدون ریسک بهعلاوۀ مضربی از صرف ریسک است؛ اما صرف ریسک در این دو مدل با یکدیگر فرق دارد؛ زیرا مدل قیمتگذاری آربیتراژ از متغیرهای کلان اقتصادی برای تبیین بازدۀ سهام بهره میبرد (Ross et al, 2008). ازجمله مهمترین متغیرهای بررسیشده در پژوهشها به تولید ناخالص داخلی (Wade & May, 2013)، شاخص قیمت مصرفکننده، قیمت طلا (Arouri et al, 2015)، تغییرات قیمت نفت (Oskenbayev et al, 2011)، شاخص تولید صنعتی و قیمت نفت (Büyükşalvarci, 2010)، قیمت سکۀ بهار آزادی (Taghavi & Biyabani, 2003)، ساختار زمانی نرخ بهره، تورم غیرمنتظره، صرف ریسک، قیمت دلار، عرضۀ پول (Rjoub et al, 2009) و نرخ سود تضمینشدۀ سالانۀ اوراق مشارکت اشاره میشود. در ادامه پیشینۀ پژوهش بررسی میشود. لام (2002) رابطۀ بازدۀ مدنظر سهام و اندازه و نسبت ارزش بازار را به ارزش دفتری در پنج بازار نوظهور آسیایی شامل هند، مالزی، تایوان و تایلند بررسی کرد. درمجموع، نتایج پژوهش نشاندهندۀ اثر قوی اندازه در هر پنج بازار است؛ همچنین اثر نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری در کره، مالزی و تایلند معنادار است. فوجیموتو و واتاناب (2006) به رابطۀ مثبت بین نقدناشوندگی و نوسانهای بازدۀ سهام در بورس اوراق بهادار ژاپن دست یافتند. نتایج پژوهش آنها حاکی از آن است که متغیر تعیینکننده برای 75 درصد سهام مدنظر، اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام است. هرچه نقدناشوندگی سهام بیشتر باشد، نوسانهای بازدۀ سهام نیز بیشتر خواهد بود. حبیب (2008) نقش اقلام تعهدی و جریانهای نقدی را در توضیح بازدۀ سهام بررسی کرد. نتایج پژوهش نشاندهندۀ آن بود که سود، قدرت توضیحی بیشتری نسبتبه جریانهای نقدی دارد. هیرشلیفر و همکاران (2009) رابطۀ اقلام تعهدی و جریانهای نقدی را با بازدۀ سهام بررسی کردند. براساس یافتههای آنها، ارتباط مثبت زیادی بین اندازۀ اقلام تعهدی با بازدۀ سهام وجود داشت. ضمن اینکه بین اندازۀ جریانهای نقدی با بازدۀ سهام، ارتباط منفی وجود داشت. هاسیه (2014) در پژوهشی، تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی را بر بازدۀ سهام در بورس اوراق بهادار زیمباوه بررسی کرد. نتایج نشاندهندۀ آن بود که بیشترین بازدۀ سهام در بورس اوراق بهادار زیمباوه بهطور عمده، تحتتأثیر تغییر در شاخص قیمت مصرفکننده، عرضۀ پول، نرخ ارز و اوراق خزانه قرار دارد. لی (2016) تأثیر فرصتهای رشد، نرخ سود تقسیمی بازدۀ آینده سهام و استراتژیهای مومنتوم را بررسی کرده است. نتایج نشان از آن داشت که در صورت پرداختنشدن اولیۀ سود تقسیمی، بازده برای سهام سودآور بازار ابتدا به افزایش تمایل خواهد داشت و سپس روند کاهشی آن همراه با پرداخت سود تقسیمی شروع میشود؛ همچنین بازده برای سهام زیانده، ارتباط یو شکل با نرخ سود تقسیمی داشته است؛ اما بازده برای آن دسته از سهام زیانده که شرکت هیچگونه سودی تقسیم نکرده است، در کمترین سطح ممکن قرار داشت. سهام سایر شرکتهایی که بین سهام سودآور و زیانده قرار میگیرد، بدون توجه به تقسیم شدن یا نشدن سود، بازدۀ بهنسبت مشابهی داشته است. چاجر و همکاران (2020) عوامل مؤثر را بر بازدۀ سهام در کشور هند بررسی کردند. نتایج پژوهش آنها نشاندهندۀ آن است که بتا و اثر ارزش تغییرات را در بازدۀ سهام توضیح میدهند. علاوه بر این، آنها دریافتند که بازدۀ حقوق صاحبان سهام و سود تقسیمی نیز بهطور چشمگیری بر بازدۀ سهام تأثیر میگذارد. بهطور کلی نتایج نشان از آن دارد که عوامل شرکتی مانند بازدۀ حقوق صاحبان سهام و سود تقسیمی نیز جدا از عوامل مبتنی بر بازار مانند اثر بتا و ارزش بر بازدۀ سهام تأثیر میگذارد. ژیئو و وانگ (2022) در پژوهشی تأثیر نوسانهای خوب و بد قیمت نفت را بر بازدۀ سهام بررسی کردند. نتایج پژوهش آنها نشاندهندۀ است که نوسانهای بد نفت تأثیر منفی بر بازده سهام دارد؛ زیرا باعث کاهش فعالیتهای اقتصادی و نبودِ اطمینان بیشتر در بازارهای مالی میشود. سکندری و بسک (2023) تأثیر غافلگیریهای سیاست پولی را بر بازدۀ سهام تحت شرایط نبودِ اطمینان کم و زیاد سیاستهای پولی بررسی کردند. نتایج حاکی از آن بود که رابطهای منفی بین غافلگیریهای سیاست پولی و بازدۀ سهام تحت هر دو شرایط نبودِ اطمینان کم و زیاد وجود دارد و اینکه محافظت در برابر نوسانهای غیرمنتظرۀ بازار سهام در زمانی که نبودِ اطمینان در سیاست پولی زیاد است، در مقایسه با زمانی که نبودِ اطمینان پایین است، اهمیت بیشتری دارد. قائمی و همکاران (2008) در پژوهشی نشان دادند، بین بازدۀ سهام شرکتهایی که اقلام تعهدی آنها به بیشترین و کمترین میزان گزارش میشود، اختلاف معناداری وجود دارد. ابزری و همکاران (2013) با روشی ترکیبی برای پوشش ابعاد مختلف نقدشوندگی در قالب سنجهای واحد، به تأثیرات نقدشوندگی در بازدۀ سهام و نقش کنترلی سبکهای سرمایهگذاری در این مورد توجه کردند. یافتهها نشان از آن داشت که تأثیرات نقدشوندگی حتی پس از کنترل سبکهای سرمایهگذاری، اندازۀ شرکت، ارزش و روند حرکت سهام ازلحاظ آماری معنادار است و الگوی چهار عاملی متشکل از عوامل بتا بازار، نقدشوندگی، اندازه و ارزش، بهترین الگو برای تبیین مازاد بازدۀ سهام در بورس اوراق بهادار تهران محسوب میشود. انصاری و همکاران (2015) عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه و بازدۀ سهم را همزمان بررسی کردند. نتایج حاصل از این پژوهش نشاندهندۀ آن بود که بازدۀ سهام، سودآوری، ساختار داراییها، رشد مدنظر، اندازۀ شرکت و نوع صنعت در ساختار سرمایه اثرگذار و عوامل مؤثر در بازدۀ سهام شامل ساختار سرمایه، سودآوری، تکانۀ قیمت سهام و ارزش شرکت است؛ همچنین یافتههای پژوهش نشاندهندۀ وجود ارتباط متقابل بین ساختار سرمایه و بازدۀ سهام است؛ بهگونهای که بازدۀ سهام براساس نظریۀ زمانبندی بازار در ساختار سرمایه، تأثیر منفی و ساختار سرمایه براساس رابطۀ مستقیم ریسک و بازده در بازدۀ سهام تأثیر مثبت داشته است. عسگرنژاد (2018) در پژوهشی عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام شرکتها را با بهکارگیری روش فرا تحلیل بررسی کرد. بر این اساس، 89 پژوهش مختلف بررسی و تحلیل شد. نتایج نشاندهندۀ آن بود که نسبتهای نقدینگی، اهرمی، فعالیت، مدیریت سود و ویژگیهای شرکت در بازدۀ سهام شرکتها تأثیر ندارند؛ اما تأثیر مثبت سایر عوامل یعنی نسبتهای سودآوری شامل نرخ بازدۀ حقوق صاحبان سهام، میزان و حاشیۀ سود، نسبتهای بازده شامل بازدۀ بازار، نسبتهای جریانهای نقدی شامل جریانهای نقدی ناشی از عملیات، شاخصهای ریسک شامل صرف ریسک، شاخصهای پیشبینی سود شامل افق زمانی پیشبینی سود و درنهایت، سرمایهگذاری واقعی در بازدۀ سهام تأیید شد. ولیزاده لاریجانی و بهبانینیا (2019) متغیرهای اثرگذار را بر بازدۀ آتی سهام شرکتها سنجیدند. نتایج نشان از آن داشت که متغیرهای سود خالص، جریانهای نقد عملیاتی، سود تقسیمی و اقلام تعهدی (از گروه صورتهای مالی)، مالکیت خانوادگی و عمومی غیردولتی (از گروه راهبری شرکتی)، امتیاز قابلیت اتکا و به موقع بودن (از گروه کیفیت افشا)، دورۀ تصدی و تخصص حسابرس (از گروه کیفیت حسابرسی)، اندازۀ شرکت و نقدشوندگی (از گروه ویژگیهای بازار سهام) و تغییرات قیمت دلار، سکۀ بهار آزادی، نفت خام، شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی و نرخ سود تضمینشدۀ سالانۀ اوراق مشارکت (از گروه عوامل اقتصادی) با بازدۀ آتی سهام ارتباط معنیداری دارند و در پیشبینی آن به نحوی بااهمیت اثرگذارند.
روش پژوهش با توجه به رویکرد فرا تحلیل، جامعۀ آماری، کلیۀ پژوهشهای گذشته است که عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار را تا پایان سال 1400 بررسی کرده باشند. بر این اساس، ازنظر زمانی، پژوهشهایی در جامعۀ آماری انتخاب میشوند که تا انتهای سال 1400 در نشریات دارای اعتبار در کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری منتشرشده باشند. با توجه به دسترسی به کل جامعۀ آماری، نمونهگیری انجام نمیشود. با نظر به پیشینه و مبانی نظری، سؤال پژوهش به شرح زیر است: براساس فرا تحلیل کدام یک از متغیرهای بررسیشده در ادبیات بر بازدۀ سهام اثرگذار است؟ فرایند فرا تحلیل در این پژوهش در هفت مرحله به شرح زیر اجرا شده است: 1. تعریف متغیرهای مستقل و وابسته: در این مرحله تعیین میشود که قرار است، رابطۀ کدام متغیرها مورد فرا تحلیل قرار گیرد. طبق آنچه بیان شد، عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام مطالعه میشود. بهعبارتی، مطالعاتی موضوع این فرا تحلیل قرار میگیرند که در آن متغیر مستقل شامل عواملی است که بر بازدۀ سهام شرکتها تأثیر دارد و متغیر وابسته نیز بازدۀ سهام شرکتهاست. 2. جمعآوری گزارش مطالعات گذشته: در این مرحله ابتدا کلیدواژهها تعیین شده و سپس جستجوی مقالات صورت گرفته است. کلیۀ مقالههای علمی منتشرشده در مجلات دارای اعتبار در کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای جستجوی مقالات مبنا قرار گرفته است. در این مرحله 422 مطالعه جمعآوری شد. کلیدواژههای ارائهشده در جدول (1) برای جستجوی مقالات استفاده شده است.
جدول (1) کلیدواژههای جستجوی مقالات Table (1) Keywords for searching papers
1.روش فیشر[1]:
که در آن تابع توزیع تجمعی نرمال استاندارد است. در برخی شرایط، میتوان وزنهای متفاوتی را به p-value هایی نسبت داد که در فرا تحلیل ترکیب میشوند؛ برای مثال، اگر اندازههای نمونۀ مطالعات بهطور چشمگیری متفاوت باشند، وزنهای ممکن است متناسب با اندازۀ نمونۀ مربوطه یا ریشۀ مربع آنها انتخاب شود. روش استافر اغلب در حضور وزنهای مربوط به هر مطالعه بر روشهای دیگر ترجیح داده میشود. این روش در رابطۀ 7 ارائه شده است (Heard & Rubin-Delanchy, 2018):
در این پژوهش از آنجایی که اندازۀ نمونۀ مطالعات مختلف متفاوت است، به پیروی از روش استافر وزنی با در نظر گرفتن اندازۀ نمونۀ مطالعات در نظر گرفته شده است. با توجه به اینکه مطالعات موردبررسی از نوع همبستگی بوده و در بیشتر آنها آمارۀ گزارش شده است و p-value مطالعات در دسترس نیست، به پیروی از کوهن (1977)، روزنتال و دیماتئو (2001)، کارد (2015) و دیگر مطالعات انجامشده آمارۀ مطالعات استخراج شده است و بر مبنای آن به محاسبۀ اندازۀ اثر توجه میشود. منظور از اندازۀ اثر، معیار اندازهگیری قوت اثر یا رابطۀ بین دو متغیر است (Graham & Harvey, 2001). مقیاس و آمارۀ این معیار، مستقل از مطالعات صورتگرفته است و برای ترکیب نتایج مطالعات و مقایسۀ آنها با یکدیگر استفاده میشود. اندازۀ اثر محاسبهشده در این پژوهش اندازۀ اثر r بوده است. رابطۀ اندازۀ اثر r بهصورت رابطۀ 8 است. برای هر یک از روابط شناساییشده در قالب مدل مفهومی پژوهش، اندازۀ اثر بهصورت جداگانه محاسبه و گزارش شده است (Cohen, 1977; Rosenthal & DiMatteo, 2001; Card, 2015):
که در آن اندازۀ اثر مطالعۀ ام، آمارۀ آزمون ضریب متغیر مستقل، درجۀ آزادی برابر با و N اندازۀ نمونه است. بر این اساس برای هر آزمون در هر مطالعه، یک مقدار برای اندازۀ اثر به دست میآید. برای به دست آوردن اندازۀ اثرهای با توزیع نرمال از تبدیل Z فیشر در رابطۀ 9 استفاده شده است (Hedges & Olkin, 1985; Lipsey & Wilson, 2001; Card, 2015):
که در آن اندازۀ اثر با توزیع نرمال مطالعۀ ام و اندازۀ اثر مطالعۀ ام است. برای به دست آوردن مقدار اندازۀ اثر مشترک مطالعات مختلفی که در یک گروه قرار میگیرند، میانگین اندازۀ اثرها با توزیع نرمال [7] با روش فرا تحلیل هجز و اولکین[8] (HOMA) محاسبه شده است. میانگین اندازۀ اثرها از طریق رابطۀ 10 محاسبه شده است (Hedges & Olkin, 1985; Geyer-Klingeberg et al, 2020; Card, 2015):
که در آن اندازۀ اثر مشترک با توزیع نرمال، وزن مطالعۀ ام، واریانس مطالعۀ ام و N اندازۀ نمونه است. درنهایت، اندازۀ اثر مشترک محاسبهشده برای اینکه قابلتفسیر باشد، بر مبنای رابطۀ 13 مجدد به r تبدیل شده است (Hedges & Olkin, 1985; Lipsey & Wilson, 2001; Card, 2015):
که در آن اندازۀ اثر مشترک است.
که در آن آمارۀ ناهمگنی و تعداد مطالعات است؛ در حالی که آمارۀ آزمون Q در نتیجهگیری دربارۀ ناهمگنبودن مجموعهای از اندازۀ اثرها در فرا تحلیل مفید است؛ اما نشان نمیدهد که اندازۀ اثرها چقدر ناهمگن است (با ناهمگنی صفر نشاندهندۀ همگنی است). یک شاخص مفید دیگر برای بررسی ناهمگنی در فرا تحلیل 2I است. شاخص 2I بهصورت رابطۀ 15 محاسبه شده است (Higgins & Thompson, 2002; Huedo-Medina et al, 2006; Card, 2015):
که در آن 2I شاخص آزمون ناهمگنی است.
یافتهها همانطور که بیان شد، از میان 422 مقالۀ استخراج شده با توجه به معیارهای غربال مقالهها درنهایت، 102 مقاله قابلبررسی در فرایند فرا تحلیل است. بعد از بررسی این مقالهها 153 عامل مختلف استخراج شد که در پژوهشهای مختلف تأثیر آنها بر بازدۀ سهام بررسی شده است. با توجه به اینکه برای بیشتر این عوامل تعداد مقالات در دسترس کم است، تنها عواملی که حداقل در پنج مقاله بررسی شده باشد، در نظر گرفته شده است. براساس رویکرد فرا تحلیل برای آزمون این فرضیه باید سطح معناداری، آمارۀ آزمون، فاصلۀ اطمینان و میانگین وزنی اندازۀ اثر همۀ مطالعات محاسبه و گزارش شود. این آزمون توسط نرمافزار CMA انجام شده و نتایج آن در جدول (2) ارائه شده است. در رویکرد فرا تحلیل برای آزمون فرضیههای پژوهش ابتدا به آزمون همگنی اندازۀ اثر توجه میشود تا براساس آن نوع مدل محاسبۀ اندازۀ اثر تجمعی تعیین شود. در صورت همگنی دادهها از مدل اثرات ثابت و در صورت ناهمگنی از مدل اثرات تصادفی استفاده میشود. طبق توضیحات ارائهشده، برای آزمون فرضیههای پژوهش ابتدا همگنی اندازۀ اثر مطالعات بررسی میشود. برای تشخیص ناهمگنی از آزمونهای Q و I2 استفاده شده است.
جدول (2) نتایج پژوهش Table (2) Research results
منبع: یافتههای پژوهش
براساس نتایج، سطح معناداری آمارۀ Q برای تمامی عوامل موردبررسی تا دو رقم اعشار صفر به دست آمده است؛ بنابراین در سطح معناداری 1 درصد ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات تأیید میشود. درنتیجه با توجه به ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات از مدل اثرات تصادفی استفاده شده است. بهعلاوه، مقدار آمارۀ I2 برای تمامی عوامل بیشتر از 70 است که نشاندهندۀ آن است که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. بهمنظور رد و تأیید تأثیر هر یک از عوامل از مقدار آمارۀ Z و سطح معناداری استفاده شده است. دربارۀ تأثیر نسبت سود به فروش بر بازدۀ سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 85/97 به دست آمده است که نشان میدهد، ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 17/1 و سطح معناداری 24/0 است؛ بنابراین در سطح 1 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و نسبت سود به فروش بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری ندارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 23/0 و کمتر از 3/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح کوچک قرار دارد. دربارۀ تأثیر نسبت قیمت به سود بر بازدۀ سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 30/97 به دست آمده که نشاندهندۀ آن است که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 84/1 و سطح معناداری 06/0 است و در سطح 5 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر ندارد؛ بنابراین نسبت قیمت به سود بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری ندارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 19/0 و کمتر از 3/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح کوچک قرار دارد. دربارۀ تأثیر سود هر سهم بر بازدۀ سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 28/96 به دست آمده که نشاندهندۀ آن است که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 20/3 و سطح معناداری 00/0 است؛ بنابراین در سطح 1 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و سود هر سهم بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری دارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 47/0 و بین 3/0 تا 8/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح متوسط قرار دارد. دربارۀ تأثیر جریانهای نقدی عملیاتی مقدار آمارۀ I2 برابر با 60/76 به دست آمده است که نشان از آن دارد که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالاست. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 94/3 و سطح معناداری 00/0 است؛ بنابراین در سطح 1 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و جریانهای نقد عملیاتی بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری دارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 16/0 و کمتر از 3/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازه اثر در سطح کوچک قرار دارد. دربارۀ تأثیر خالص داراییهای عملیاتی مقدار آمارۀ I2 برابر با 74/97 به دست آمده است که نشان از آن دارد که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 85/4 و سطح معناداری 00/0 است؛ درنتیجه در سطح 1 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و خالص داراییهای عملیاتی بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری دارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 35/0 و بین 3/0 تا 8/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح متوسط قرار دارد. دربارۀ تأثیر نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار مقدار آمارۀ I2 برابر با 40/96 به دست آمده که نشاندهندۀ آن است که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 12/0 و سطح معناداری 90/0 است؛ بنابراین در سطح 5 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری ندارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 00/0 و کمتر از 3/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح کوچک قرار دارد. دربارۀ تأثیر اقلام تعهدی بر بازدۀ سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 63/91 به دست آمده است که نشان از آن دارد که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 65/0- و سطح معناداری 51/0 است؛ بنابراین در سطح 5 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و اقلام تعهدی بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری ندارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 03/0- و کمتر از 3/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح کوچک قرار دارد. دربارۀ تأثیر اندازۀ شرکت بر بازدۀ سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 67/98 به دست آمده که حاکی از آن است که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 64/0 و سطح معناداری 51/0 است؛ بنابراین در سطح 5 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و اندازۀ شرکت بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری ندارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 03/0 و کمتر از 3/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح کوچک قرار دارد. دربارۀ تأثیر سود عملیاتی بر بازدۀ سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 29/92 به دست آمده که نشاندهندۀ آن است که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 35/3 و سطح معناداری 00/0 است؛ بنابراین در سطح 1 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و سود عملیاتی بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری دارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 18/0 و کمتر از 3/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح کوچک قرار دارد. دربارۀ تأثیر بازدۀ بازار بر سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 40/92 به دست آمده که حاکی از آن است که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 09/2 و سطح معناداری 03/0 است؛ بنابراین در سطح 5 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و بازدۀ بازار بر سهام تأثیر معناداری دارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 12/0 و کمتر از 3/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح کوچک قرار دارد. دربارۀ تأثیر بازدۀ داراییها بر سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 48/99 به دست آمده که نشاندهندۀ آن است که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 09/0- و سطح معناداری 92/0 است؛ بنابراین در سطح 5 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و بازدۀ داراییها بر سهام تأثیر معناداری ندارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 02/0- و کمتر از 3/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح کوچک قرار دارد. دربارۀ تأثیر ریسک سیستماتیک بر بازدۀ سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 29/96 به دست آمده که حاکی از آن است که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 54/1 و سطح معناداری 12/0 است؛ بنابراین در سطح 5 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و ریسک سیستماتیک بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری ندارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 11/0 و کمتر از 3/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح کوچک قرار دارد. دربارۀ تأثیر کیفیت سود بر بازدۀ سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 84/99 به دست آمده که نشاندهندۀ آن است که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 17/2 و سطح معناداری 03/0 است؛ بنابراین در سطح 5 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر وکیفیت سود بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری دارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 41/0 و بین 3/0 تا 8/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح متوسط قرار دارد. دربارۀ تأثیر ارزشافزودۀ اقتصادی بر بازدۀ سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 91/99 به دست آمده است که نشان میدهد، ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 21/1 و سطح معناداری 22/0 است؛ بنابراین در سطح 5 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و ارزشافزودۀ اقتصادی بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری ندارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 64/0 و بین 3/0 تا 8/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح متوسط قرار دارد. دربارۀ تأثیر جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای تأمین مالی بر بازدۀ سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 62/99 به دست آمده است که نشان از آن دارد که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 03/0- و سطح معناداری 97/0 است؛ بنابراین در سطح 5 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر و جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای تأمین مالی بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری ندارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 01/0- و کمتر از 3/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح کوچک قرار دارد. دربارۀ تأثیر بازدۀ حقوق صاحبان سهام بر سهام مقدار آمارۀ I2 برابر با 31/87 به دست آمده که نشاندهندۀ آن است که ناهمگنی اندازۀ اثر مطالعات در سطح بالا قرار دارد. از طرفی، مقدار آمارۀ Z برابر با 21/4 و سطح معناداری 00/0 است؛ بنابراین در سطح 1 درصد مقدار اندازۀ اثر تفاوت معناداری با صفر دارد و فرضیۀ شانزدهم پژوهش تأیید میشود؛ بدین معنی که بازدۀ حقوق صاحبان سهام بر بازدۀ سهام تأثیر معناداری دارد. میانگین وزنی اندازۀ اثر برابر با 50/0 و بین 3/0 تا 8/0 است. پس میتوان نتیجه گرفت که میانگین اندازۀ اثر در سطح متوسط قرار دارد. سوگیری انتشار در فرا تحلیل اصطلاحی به این معناست که نتایج یک پژوهش با رویکرد فرا تحلیل که تنها بخشی از مطالعات حیطۀ موردبررسی را بازنگری کرده است، از پژوهشهای در نظر گرفتهنشده تأثیر میپذیرد. درواقع، چنانچه نتایج یک پژوهش با رویکرد فرا تحلیل متفاوت با زمانی باشد که از تمامی پژوهشهای یک حیطه استفاده شود، بهاصطلاح گفته میشود، پژوهش دارای سوگیری انتشار است و به نتایج حاصلشده تکیه نمیشود (Rothstein et al, 2005). روشهای متعددی برای ارزیابی سوگیری انتشار وجود دارد. دو روش پرکاربرد آن، نمودار فانل (قیفی) و روش N ایمن از خطاست. سادهترین و معمولترین روش شناسایی تورش و خطا استفاده از نمودار فانل (قیفی) است که از حجم نمونه و اندازۀ اثرها برای ترسیم آن استفاده میشود. چنانچه نمودار متقارن باشد و حول اندازۀ اثر مداخله (محور عمودی در وسط شکل) با افزایش اندازۀ نمونۀ مقدار پراکندگی مشاهدات کاهش یابد، تورش انتشار وجود ندارد. درواقع، مطالعاتی که خطای استاندارد پایین دارند و در بالای قیف جمع میشوند، بدون سوگیری خواهند بود و اگر بیشتر مطالعات در پایین نمودار به شکل نامتقارن پراکنده شوند، خطای استاندارد و درنتیجه سوگیری انتشارات پژوهش افزایش مییابد (Sterne & Egger, 2005). شکل (1) و (2) نشاندهندۀ نمودار فانل در دو حالت استفاده از خطای استاندارد و شاخص دقت برای بررسی پراکندگی اندازۀ اثرهای پژوهش است.
شکل (1) نمودار قیفی خطای استاندارد براساس Z فیشر Figure (1) Funnel plot of standard error by Fisher`s Z
شکل (2) نمودار قیفی دقت استاندارد براساس Z فیشر Figure (2) Funnel plot of precision by Fisher`s Z
همانطور که در این دو شکل مشخص است، بیشتر مطالعات مورداستفاده در بالای نمودار به شکل متقارن پراکنده هستند که نشاندهندۀ عدم سوگیری انتشار در این پژوهش است. نقاط مشکی حاکی از مشاهدات گمشدهای است که به ایجاد تقارن کامل شکل منجر خواهد شد. تعداد این نقاط نسبت به نقاط سفید (مشاهدات استفاده شده) اندک است. اندکبودن تعداد نقاط سفید نسبتبه نقاط مشکی نشان دیگری برای عدم سوگیری چشمگیر در این پژوهش است. آزمون روش N ایمن از خطا تعداد مشاهدات گمشده با اندازۀ اثر میانگین صفر را محاسبه میکند که لازم است، به تحلیل اضافه شود و مقدار میانگین وزنی اندازۀ اثر را ازلحاظ آماری بیمعنی (به شکل معنادار برابر با صفر) کند (Becker, 2005). جدول (3) نشاندهندۀ نتایج روش N ایمن از خطا برای سوگیری پژوهش است.
جدول (3) نتایج روش N ایمن از خطا Table (3) Results of fail-safe N method
منبع: یافتههای پژوهش
همانطور که در جدول (3) مشخص است، باید 2222 مشاهده با اندازۀ اثر صفر دربارۀ تأثیر عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام ایجاد شود تا معناداری تأثیر عوامل را در سطح اطمینان 95 درصد به نتیجۀ غیر معنادار تبدیل کند. درواقع، با این تعداد مشاهده با میانگین اندازۀ اثر صفر مقدار سطح اطمینان برای آمارۀ Z مطالعات مشاهدهشده به مقدار آلفا (05/0) میرسد. این موضوع نشاندهندۀ دقت و صحت بالای نتایج پژوهش و احتمال بسیار پایین برای صفربودن اندازۀ اثر واقعی است.
نتیجهگیری و پیشنهادها هدف اصلی از انجام این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام با استفاده از رویکرد فرا تحلیل بود. به این منظور سؤال پژوهش به شرح زیر تدوین شد: براساس فرا تحلیل کدام یک از متغیرهای بررسیشده در ادبیات بر بازدۀ سهام اثرگذار است؟ از میان 422 مقالۀ استخراجشده با توجه به معیارهای غربال مقالات درنهایت 102 مقالۀ قابلبررسی در فرایند فرا تحلیل بود. بعد از بررسی این مقالات درنهایت 153 عامل مختلف استخراج شدند که در پژوهشهای مختلف تأثیر آنها بر بازدۀ سهام بررسی شد. درنتیجه 16 عامل تحلیل شد. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش در پاسخ به سؤال پژوهش دربارۀ عوامل مؤثر بر بازده سهم گفته میشود، از میان عوامل بررسیشده سود هر سهم، جریان نقد عملیاتی، خالص داراییهای عملیاتی، سود عملیاتی، بازدۀ بازار، کیفیت سود و بازدۀ حقوق صاحبان سهام بر سهام اثرگذار هستند؛ بنابراین سرمایهگذاران میتوانند در تصمیمگیریهای خود این عوامل را در نظر داشته باشند. در شکل (1) عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام ارائه شده است.
شکل (3) عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام Figure (3) Factors affecting stock returns
در پژوهشهای مشابه پژوهشگر عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام را انتخاب کرده و فقط عوامل منتخب را در قالب دستهبندیهای کلی مورد آزمون قرار داده است؛ در حالی که در این پژوهش در قالب مطالعهای جامعتر تمامی عواملی که تأثیر آنها در مطالعات مختلف بر بازدۀ سهام آزمون شده، بهطور مجزا بررسی شده است تا الگوی عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام توسعه داده شود. در این پژوهش فرا تحلیل تأثیر عوامل نسبت سود به فروش، سود هر سهم، سود عملیاتی، بازدۀ داراییها، کیفیت سود و ارزشافزودۀ اقتصادی بر بازدۀ سهام بررسی شد؛ در حالی که در پژوهشهای مشابه این عوامل تحلیل نشده بود. از میان این عوامل نتایج نشاندهندۀ تأثیر سود هر سهم، سود عملیاتی و کیفیت سود بر بازدۀ سهام است؛ بنابراین الگوی عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام با شناسایی این عوامل توسعه داده شده است. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش به سرمایهگذاران و فعالان بازار سرمایه پیشنهاد میشود، بهمنظور پیشبینی بازدۀ سهام به متغیر سود هر سهم بهعنوان یکی از عوامل اثرگذار بر بازار سهام توجه داشته باشند. سود هر سهم نشاندهندۀ عملکرد شرکت ازلحاظ سودآوری بوده و ازلحاظ رویکرد تحلیلی جزء متغیرهای تحلیل بنیادی است. به تحلیلگران و سرمایهگذاران پیشنهاد میشود، بهمنظور پیشبینی بازدۀ سهام به این متغیر توجه داشته باشند. از دیگر عوامل اثرگذار بر بازدۀ سهام به جریان نقد عملیاتی و خالص داراییهای عملیاتی اشاره میشود؛ بنابراین به سرمایهگذاران پیشنهاد میشود، بهمنظور انتخاب سهام برای سرمایهگذاری، عملیات شرکت و بهطور خاص اقلام مربوط به جریان نقد و خالص داراییهای عملیاتی شرکت را بررسی کنند. بازدۀ بازار ازجمله عوامل دیگری است که بر سهام اثرگذار است؛ بنابراین به سرمایهگذاران پیشنهاد میشود، برای تخمین تغییرات ارزش سهم به تغییرات بازدۀ بازار توجه داشته باشند. بر مبنای یافتههای پژوهش کیفیت سود دیگر عامل اثرگذار بر بازدۀ سهام است. تداوم و تکرارپذیری سود، شفافیت و در حال رشد بودن سود، انعکاس واقعیت اقتصادی شرکت و ... موضوعات مطرح دربارۀ کیفیت سود است که به سرمایهگذاران پیشنهاد میشود، در بررسی سهام مختلف موردتوجه قرار دهند؛ همچنین از میان نسبتهای مالی موردبررسی در این پژوهش بازدۀ حقوق صاحبان سهام بر سهام اثرگذار بوده است؛ بنابراین به سرمایهگذاران پیشنهاد میشود، برای انتخاب سهام و بررسی تغییرات ارزش آن به این نسبت توجه داشته باشند که متمرکز بر سود خالص و حقوق صاحبان سهام شرکت است. بهطور کلی از آنجایی که بیشتر عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام بر مبنای این پژوهش مرتبط با گزارشهای مالی شرکت و به تعبیر دیگر وضعیت مالی و عملکرد شرکت هستند، در نظر گرفتن این عوامل بهمنظور بررسی فرصتهای سرمایهگذاری موردتوجه قرار میگیرد. در این پژوهش عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام بررسی شد؛ در حالی که در بسیاری از مطالعات عوامل مؤثر بر بازدۀ شاخص کل یا شاخص صنایع و ... بررسی شده است. اجرای پژوهشهای مشابه بر مبنای رویکرد فرا تحلیل بهمنظور بررسی عوامل مؤثر بر بازدۀ این شاخصها در نظر گرفته میشود. علاوه بر این، با توجه به کاربردهای و مزایای رویکرد فرا تحلیل از این رویکرد در موضوعات و حوزههای مختلف رشتۀ مالی در ابعاد مختلف استفاده میشود. در رابطه با محدودیتهای پژوهش گفته میشود، با وجود اینکه تعداد عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام در مطالعات بررسیشده بسیار زیاد است، فراوانی عوامل در مطالعات مختلف زیاد نیست و این امر باعث نبودِ کفایت تعداد مشاهدات در بررسی برخی عوامل مؤثر بر بازده سهام میشود؛ همچنین در بسیاری از مطالعات عوامل مؤثر بر بازدۀ شاخص، صنایع و ... بررسی شده یا به مقایسۀ مدلهای مختلف توجه کرده است که با توجه به موضوع پژوهش و ارزشمندی برخی از آنها، قابل استفاده در پژوهش نبوده است. اندازۀ اثر مهمترین و معروفترین اصطلاح مورداستفاده در رویکرد فرا تحلیل است. اجرای روش فرا تحلیل نیازمند اندازۀ اثر است. در بعضی از پژوهشها اطلاعات موردنیاز برای محاسبۀ اندازۀ اثر گزارش نشده است و قابلاستفاده نبودهاند؛ بنابراین پژوهشگر مجبور شد، پژوهشهای مذکور را با وجود ارزشمندی برخی از آنها، از جامعۀ آماری خود حذف کند.
[1]. Fisher [2]. Pearson [3]. George [4]. Edgington [5]. Tippett [6]. Stouffer [7]. Normally-distributed mean effect sizes [8]. Hedges and Olkin-type meta-analysis (HOMA) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع فارسی
ابزری، مهدی.، کبیریپور، وحید. و سهیلی، سیروس. (1392). تحلیل تأثیر نقدشوندگی بر بازدۀ سهام با کنترل سبکهای سرمایهگذاری: رویکردی جدید با معیاری چند بعدی. دانش حسابداری، 4(15)، 103-79.
انصاری، عبدالمهدی.، یوسفزاده، نسرین. و زارع، زهرا. (1394). بررسی همزمان عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه و بازدۀ سهام در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. تحقیقات حسابداری و حسابرسی، 7(25)، 27-12.
تقوی، مهدی. و آقامحمدی، جواد. (1391). سنجش رابطۀ بین تکنیکهای ارزشیابی نسبی (P/S , P/BV , P/E) و اهرم اقتصادی با بازدۀ سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، 5(14)، 102-95.
تقوی، مهدی. و بیابانی، شاعر. (1382). اثرات تغییر نرخ ارز بازار آزاد و جریان نقد آتی بر ارزش سهام شرکتهای سهامی عام پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، پژوهشنامۀ اقتصادی، 3(11)، 37-13.
دستگیر، محسن. و شریفی مبارکه، رسول. (1390). بررسی رابطۀ بین جریانهای نقدی با بازدۀ سهام شرکتها. حسابرس، 52، 5-1.
رحمانی، علی. و تجویدی، الناز. (1384). رابطه تجربی متغیرهای حسابداری و بازار با بازدۀ سهام. مطالعات تجربی حسابداری مالی، 3(11)، 246-227.
رضازاده، جواد. و آشتاب، علی. (1389). رابطۀ دقت پیشبینی سود و بازدۀ سهام شرکتهای جدیدالورود به بورس اوراق بهادار تهران. پژوهشنامۀ اقتصاد کلان، 10(37)، 76-55.
سیرانی، محمد.، حجازی، رضوان. و کشاورز، ملیحه. (1389). مطالعه تأثیر ریسک نقدشوندگی و سایر عوامل مؤثر بر بازدههای مقطعی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. پژوهشهای حسابداری مالی، 3(1)، 124-113.
عربصالحی، مهدی.، سعیدی، علی. و عابدیاونجی، علی اکبر. (1390). بررسی رابطۀ بین خالص داراییهای عملیاتی و بازدۀ سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. پیشرفتهای حسابداری، 5(3)، 112-89.
عسگرنژاد نوری، باقر. (1397). عوامل مؤثر در بازدۀ سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران: رویکرد فرا تحلیل. مدیریت دارایی و تأمین مالی، 6(20)، 50-29.
عسگرنژاد نوری، باقر.، صنایعی، علی.، فتحی، سعید. و کاظمی، علی. (1393). فرا تحلیل نقش تعدیلکنندۀ ویژگیهای نمونه در ارتباط بین فعالیتهای بازاریابی و عملکرد سازمانی. پژوهشهای مدیریت در ایران، 18(1)، 170-151.
عسگرنژاد نوری، باقر. و سلطانی، مهدی. (1394). طراحی مدل پیشبینی ورشکستگی با بهکارگیری متغیرهای حسابداری، بازار و اقتصاد کلان (مطالعۀ موردی: بورس اوراق بهادار). مطالعات مدیریت، 9(1)، 147-125.
قائمی، محمد حسین.، جمال لیوانی، علی. و دهبزرگی، سجاد. (1387). کیفیت سود و بازدۀ سهام شرکتها. بررسیهای حسابداری و حسابرسی، 15(3)، 88-71.
محبی، شیرین. (1400). بررسی ارتباط بین مومنتوم و ریسک سیستماتیک با بازدۀ مازاد. نشریه پژوهش در حسابداری و علوم اقتصادی، 5(15)، 44-31.
نمازی، محمد. و رستمی، نورالدین. (1385). بررسی رابطۀ بین نسبتهای مالی و نرخ بازدۀ سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. بررسیهای حسابداری و حسابرسی، 13(2)، 127-105.
ولی زاده لاریجانی، اعظم. و بهبهانی نیا، پریسا سادات. (1397). بررسی تجربی عوامل مؤثر بر بازدۀ سهام: جنبههای مختلف اثرگذار بر تصمیمگیری. دانش حسابداری مالی، 5(4)، 102-69.
References Abzari, M., Kabiripour, V., & Soheili, S. (2013). Analyzing the effect of liquidity on stock return with control of investment styles: A new approach with multidimensional criteria. Journal of Accounting Knowledge, 4(15), 79-103. (In Persian). Ansari, A., Yousefzadeh, N., & Zare, Z. (2015). The investigation of co-determination of capital structure and stock returns in listed companies in Tehran Stock Exchange (TSE). Accounting and Auditing Research, 7(25), 12-27. (In Persian). Arabsalehi, M., Saeeidi, A., & Abedi Avanji, S. A. A. (2012). An Investigation of the relationship between Net Operating Assets and Stock Returns of Listed Companies in Tehran Stock Exchange. Journal of Accounting Advances, 3(2), 89-112. (In Persian). Arouri, M. E. H., Lahiani, A., & Nguyen, D. K. (2015). World gold prices and stock returns in China: Insights for hedging and diversification strategies. Economic Modelling, 44, 273-282. Asgarnezhad Nouri, B. (2018). Factors affecting stock return of firms listed in Tehran Stock Exchange: Meta-analysis approach. Journal of Asset Management and Financing, 6(1), 29-50. (In Persian). Asgarnezhad Nouri, B., & Soltani, M. (2016). Designing a bankruptcy prediction model based on account, market and macroeconomic variables (Case study: Cyprus Stock Exchange). Iranian Journal of Management Studies, 9(1), 125-147. (In Persian). Asgarnezhad Nouri, B., Sanayei, A. Fathi, S., & Kazemi, A. (2014). Meta-analysis of the mediating role of sample characteristics in the relationship between marketing activities and organizational performance. Management Research in Iran, 18(1), 151-169. (In Persian). Bauer, R., Cosemans, M., & Schotman, P. C. (2010). Conditional asset pricing and stock market anomalies in Europe. European Financial Management, 16(2), 165-190. Becker, B. J. (2005). Failsafe N or file-drawer number. In Hannah, R. Rothestein, R. Alexander, J. S. & Borenstain, M. Publication bias in meta-analysis: Prevention, assessment and adjustments. Willey. Bertuah, E., & Sakti, I. (2019). The financial performance and macroeconomics factors in forming stock return. Journal Risk Management Dan Bisnis(JRMB), 4(S1), 511 - 522. Bird, R., Reddy, K., & Yeung, D. (2014). The relationship between uncertainty and the market reaction to information: Is it influenced by stock-specific characteristics? International Journal of Behavioural Accounting and Finance, 4(2), 113-132. Bronestein, M., Hedges, L., Higgins, J., & Rothstein, H. (2004). Comprehensive meta-analysis manual. Available at: www.meta- analysis.com /downloads/meta-analysis-manual.pdf. Büyükşalvarci, A. (2010). The Effects of Macroeconomics Variables on Stock Returns: Evidence from Turkey. European Journal of Social Sciences, 14(3), 404-416. Capon, N., & Farley, J. U., & Hoenig, S. (1990). Determinants of financial performance: A meta-analysis. Management Science, 36(10), 1143-1159. Card, N. A. (2015). Applied meta-analysis for social science research. Guilford Publications. Chhajer, P., Mehta, V., & Gandhi, V. (2020). Factors influencing stock returns: Evidence from national stock exchange, India. International Journal of Management, 11(5), 631-643. Chuang, W. I., Liu, H. H., & Susmel, R. (2012). The bivariate GARCH approach to investigating the relation between stock returns, trading volume, and return volatility. Global Finance Journal, 23(1), 1-15. Cochran, W. G. (1954). Some methods for strengthening the common x² tests. Biometrics, 10, 417–451. Cohen, J. (1977). Statistical Power Analysis for the Behavioral Sciences. Revised ed., New York: Academic Press. Dastghir, M., & Sharifi Mobarake, R. (2011). Examining relationship between cash flows with stock return. Journal of Auditing, 52, 1-5. (In Persian). Fama, E. F., & French, K. R. (1992). The cross-section of expected stock returns. Journal of Finance, 47(2), 427-465. Fujimoto, A., & Masahiro, W. (2006). Time-varying liquidity risk and the cross section of stock returns. Available at: http://papers.ssrn.com/id=906327. Geyer-Klingeberg, J., Hang, M., & Rathgeber, A. (2020). Meta-analysis in finance research: Opportunities, challenges, and contemporary applications. International Review of Financial Analysis, 71, 101524. Ghaemi, M. H., Livani, A. J., & Dehbozorghi, S. (2008). Earning quality and stock return of firms. Journal of The Accounting and Auditing Review, 52, 71-88. (In Persian). Graham, J. R., & Harvey, C. R. (2001). The theory and practice of corporate finance: Evidence from the field. Journal of Financial Economics, 60, 187-243. Habib, A. (2008). The role of Accruals and cash flows in explaining security returns. Journal of International Accounting, Auditing and Taxation, 17, 51-66. Heard, N. A., & Rubin-Delanchy, P. (2018). Choosing between methods of combining-values. Biometrika, 105(1), 239-246. Hearn, B. (2011). Size and liquidity effects in Japanese regional stock markets. Journal of the Japanese and International Economies, 25 (2), 157-181. Hedges, L. V., & Olkin, I. (1985). Statistical methods for meta-analysis. Academic press, INC. New York. Higgins, J. P., & Thompson, S. G. (2002). Quantifying heterogeneity in a meta‐analysis. Statistics in Medicine, 21(11), 1539-1558. Hirshleifer, D., Kewei, H. & Siew, H. T. (2009). Accruals, cash flows, and aggregate stock returns. Journal of Financial Economics, 91 (3), 389-406. Hsieh, S. (2014). The Causal relationships between stock returns, trading volume, and volatility. International Journal of Managerial Finance, 10(2), 218-240. Huedo-Medina, T. B., Sánchez-Meca, J., Marín-Martínez, F., & Botella, J. (2006). Assessing heterogeneity in meta-analysis: Q statistic or I² index? Psychological Methods, 11(2), 193. Hyde, S., & Sherif, M. (2010). Tests of the conditional asset pricing model: further evidence from the cross‐section of stock returns. International Journal of Finance & Economics, 15(2), 198-211. Lam, K. S. K. (2002). The relationship between size, book-to-market equity ratio. Journal of Banking & Finance, 31(2), 455-475. Lam, K. S., & Tam, L. H. (2011). Liquidity and asset pricing: Evidence from the Hong Kong stock market. Journal of Banking & Finance, 35(9), 2217-2230. Lee, K. H. (2011). The world price of liquidity risk. Journal of Financial Economics, 99(1), 136-161. Li, G. (2016). Growth options, dividend payout ratios and stock returns. Studies in Economics and Finance, 33(4), 638-659. Lipsey, M. W., & Wilson, D. B. (2001). Practical Meta-analysis. SAGE Publication, international educational and professional publisher. London. Lonkani, R., & Firth, M. (2005). The accuracy of IPO earnings forecasts in Thailand and their relationship with stock market valuation. Journal of Accounting and Business Research, 35, 269-286. Malkiel, B., & Jun, D. (2009). The “value” effect and the market for Chinese stocks. Emerging Markets Review, 10(4), 227-241. Markowitz, H. (1952). Portfolio selection. Journal of Finance, 7(1), 77-91. Murthy, U., Anthony, P., & Vighnesvaran, R. (2017). Factors affecting kuala lumpur composite index (klci) stock market return in Malaysia. International Journal of Business and Management, 12(1), 122-132. Namazi, M., & Rostami, N. (2006). Investigating the relationship between financial ratios and the rate of return on shares of companies listed on the Tehran Stock Exchange. Accounting and Auditing Review, 13(2), 105-127. (In Persian). Oskenbayev, Y., Yilmaz, M., & Chagirov, D. (2011). The impact of macroeconomic indicators on stock exchange performance in Kazakhstan. African Journal of Business Management, 5(7), 2985. Rahmani, A., & Tajvidi, E. (2005). Empirical relationship between accounting/ market variables and stock return. Empirical Studies in Financial Accounting, 3(11), 227-246. (In Persian). RezaZadeh, J., & Ashtab, A. (2010). The relationship between the accuracy of earning forecasts and stock returns of newly listed firms in Tehran Stock Exchange. Journal of Economics Science, 9(1), 55-76. (In Persian). Rjoub, H., Türsoy, T., & Günsel, N. (2009). The effects of macroeconomic factors on stock returns: Istanbul Stock Market. Studies in Economics and Finance 26(1), 36-45. Rosenthal, R., & DiMatteo, M. R. (2001). Meta-analysis: Recent developments in quantitative methods for literature reviews. Annual Review of Psychology, 52(1), 59-82. Ross, S. A., Westerfield, R., & Jordan, B. D. (2008). Corporate finance. Tata McGraw-Hill Education. Rothstein, H. R., Sutton, A. J., & Borenstein, M. (2005). Publication bias in meta-analysis. In Hannah, R. Rothestein, R. Alexander, J. S. & Borenstain, M. Publication bias in meta-analysis: Prevention, assessment and adjustments. Willey. Sayrani, M., Hejazi, R., & Keshavarz, M. (2011). Study of the effects of liquidity risk and other effective factors on cross-sectional returns in Tehran Stock Exchange. Financial Accounting Research, 3(1), 113-124. (In Persian). Schwenk, C. R., & Shrader, C. B. (1993). Effects of formal strategic planning on financial performance in small firms: A meta-analysis. Entrepreneurship Theory and Practice, 17(3), 53-64. Sekandary, G., & Bask, M. (2023). Monetary policy uncertainty, monetary policy surprises and stock returns. Journal of Economics and Business, 106106. Stajkovic, A. D., & Luthans, F. (2003). Behavioral management and task performance in organizations: Conceptual background, meta‐analysis, and test of alternative models. Personnel Psychology, 56(1), 155-194. Sterne, J. A., & Egger, M. (2005). Regression methods to detect publication and other bias in meta-analysis. In Hannah, R. Rothestein, R. Alexander, J. S. & Borenstain, M. Publication bias in meta-analysis: Prevention, assessment and adjustments. Willey. Taghavi, M., & Aghamohamadi, J. (2012). The relationship assessment between the relative valuation techniques (P/E, P/BV, P/S) and the economic leverage having stock yield in Tehran Stock Exchange. Financial Knowledge of Securities Analysis, 5(14), 95-102. (In Persian). Taghavi, M., & Biyabani, S. (2003). The effects of free market exchange rate changes and future cash flows on the value of shares of public companies admitted to the Tehran Stock Exchange. Economics Research, 3(10), 13-38. (In Persian). Valizadeh L. A., & Behbahaninia, P. S. (2019). Investigation of effective items on stock return: Different aspects effecting on decision making. Financial Accounting Knowledge, 5(4), 69-102. (In Persian). Wade, K., & May, A. (2013). GDP growth and equity market returns. Schroder Investment Management North America Inc. Xiao, J., & Wang, Y. (2022). Good oil volatility, bad oil volatility, and stock return predictability. International Review of Economics & Finance, 80, 953-966.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 562 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 326 |