تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,652 |
تعداد مقالات | 13,408 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,250,803 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,088,091 |
نقش واسطهای خودشفقتورزی در رابطه کمالگرایی و بهزیستی فاعلی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش نامه روانشناسی مثبت | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 8، شماره 4 - شماره پیاپی 32، بهمن 1401، صفحه 55-74 اصل مقاله (1.03 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ppls.2023.133202.2288 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سوسن رحیم زاده* 1؛ آتوسا میرزاصادقی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد روانشناسی شخصیت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
با مطرحشدن روانشناسی مثبت و رشد فزاینده آن در عصر کنونی، توجه روانشناسی از تمرکز به اختلالها و مشکلات روانی به مطالعه علمی تجربهها و صفتهای فردی مثبت و توجه به نهادهایی جلب شد که تحول این تجربهها و صفتها را تسهیل میکنند. این پژوهش با هدف شناخت نقش واسطهای خودشفقتورزی بین کمالگرایی و بهزیستی فاعلی (رضایت از زندگی و عواطف مثبت و منفی) دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. 353 (233 زن و 120 مرد) دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب با روش نمونهبرداری داوطلبانه بهصورت برخط (آنلاین) به فرم کوتاه مقیاس خودشفقتورزی، مقیاس رضایت از زندگی، فهرست عواطف مثبت و منفی و مقیاس کمالگرایی چندبعدی تهران پاسخ دادند. نتایج تحلیل مسیر ضمن تأیید نقش واسطهای خودشفقتورزی بین ابعاد کمالگرایی و بهزیستی فاعلی و برازش مدل نشان دادند کمالگرایی و خودشفقتورزی 33 درصد از واریانس رضایت از زندگی، 15 درصد از واریانس عواطف مثبت و 22 درصد از واریانس عواطف منفی را تبیین میکنند. بهعلاوه، 17 درصد از واریانس خودشفقتورزی ازطریق کمالگرایی تبیینپذیر است؛ بنابراین، با آموزش خودشفقتورزی آثار مخرب کمالگرایی بر بهزیستی فاعلی کاهش مییابد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بهزیستی فاعلی؛ رضایت از زندگی؛ عواطف مثبت و منفی؛ خودشفقتورزی؛ کمالگرایی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
روانشناسی مثبت به مطالعه علمی عملکرد مثبت انسان و شکوفایی او در سطوح مختلف زندگی میپردازد. در روانشناسی مثبت به این موضوع توجه میشود که چگونه افراد میتوانند در طولانیمدت خوب عمل کنند، شاد باشند، احساس خوبی داشته باشند و شکوفا شوند (Csikszentmihalyi & Seligman, 2000). بهزیستی فاعلی یکی از موضوعهای روانشناسی مثبت است که در دهههای اخیر علاقهمندی به کسب اطلاعات دربارۀ آن، در میان پژوهشگران، سیاستمداران، رسانهها و مردم رو به گسترش است. بهزیستی فاعلی[1] ازجمله متغیرهای مهم و تأثیرگذار بر سلامت روانی است که دلالت بر احساس خوشبختی و رضایت از زندگی دارد (Diener, 2021). بهزیستی فاعلی یک اصطلاح علمی است که برای شادکامی[2] و خوشبختی به کار میرود (Diener, 2009) و شامل دو مؤلفه عاطفی (مثبت و منفی) و شناختی (رضایت از زندگی) است (Pavot & Diener, 1993)؛ از این رو، بهزیستی فاعلی را میتوان دستیابی به تعادل در عواطف مثبت و منفی و رضایت از زندگی (Csikszentmihalyi & Larson, 2014) یا ارزیابی عاطفی و شناختی افراد از زندگیشان تعریف کرد که شامل تجربهکردن هیجانهای دلپذیر، رضایت زندگی بالا و سطح پایین خلق منفی است (Diener et al., 1985). رضایت از زندگی یک فرایند قضاوتی و شناختی است (Diener et al., 1985) که در آن افراد کیفیت زندگی خود را براساس ملاکهای منحصربهفرد خود ارزیابی میکنند. با توجه به اینکه این ملاکها در افراد متفاوت فرق دارد، نمیتوان ملاکهای یکسانی را برای رضایت از زندگی تعریف کرد و آن را بر اساس این معیارها تعریف کرد (Pavot & Diener, 1993). وینهوون (Veenhoven, 1996) رضایت از زندگی را ارزیابی کلی فرد از کیفیت کلی زندگی خود میداند. به عبارت دیگر، چقدر فرد زندگیاش را دوست دارد. بوتل (Beutell, 2006) ارزیابی کلی که فرد از عواطف و بازخوردهای خود، در یک مقطع زمانی خاص درباره زندگی دارد و یک طیف منفی تا مثبت را در بر میگیرد، میزان رضایت از زندگی میداند. برخی پژوهشگران به رابطه رضایت از زندگی با سبکهای دلبستگی اشاره کردهاند (Heidari et al., 2018). هرچند رضایت از زندگی یک صفت پایدار و عینی نیست، به تغییرات موقعیتی حساس است و براساس برداشت و دیدگاه خود افراد مشخص میشود (Eid & Diener, 2004 ; Diener et al., 1999). واتسون و تلگن (Watson & Tellegen, 1985) براساس استقلال عواطف در تحلیلهای عاملی و امکان وقوع همزمان، عواطف را به دو دسته مثبت و منفی تقسیم کردند. عاطفه مثبت دربرگیرندۀ طیف گستردهای از حالتهای خلقی و هیجانی مثبت، ازجمله شادی، احساس توانمندی، شور و شوق، تمایل و علاقه است که نشاندهندۀ اشتیاق فرد، سطح انرژی، هشیاری، علاقه، شادی و عزم و منعکسکننده سطح تعامل لذتبخش فرد با محیط است. عاطفه منفی طیف گستردهای از حالتهای خلقی و هیجانی منفی ازجمله ترس، اضطراب، خصومت، کهتری و انزجار را شامل میشود (Watson & Clark, 1984). شواهد پژوهشی حاکی از این است که سلامتی و بهزیستی فاعلی اثر متقابل بر یکدیگر دارند و سلامتی بیشتر با شادکامی بیشتری همراه است (Diener & Chan, 2011). بهزیستی فاعلی بر نحوه رفتار افراد و همچنین وضعیتهای فیزیولوژیکی آنها تأثیر میگذارد و بالابودن آن یک عامل مهم در موفقیت افراد است (Diener, 2021). گزارش شادکامی جهان[3] (Helliwell et al., 2021) حاکی از این است که همهگیری کووید-19[4] سطح بهزیستی فاعلی را پایین آورد. در این گزارش بیشترین افت بهزیستی فاعلی در طول همهگیری، در جوانان 18 تا 24 سال مشاهده شده است. یافتههای پژوهشی حاکی از این است که شخصیت، از نیرومندترین و پایدارترین متغیرها در تعیین بهزیستی فاعلی است (Ahadi, 2008; Steel et al., 2008) و کمالگرایی یک ویژگی شخصیتی است که میتواند در بهزیستی فاعلی نقش داشته باشد. کمالگرایی یک سازه پیچیده است که طبیعت چندبعدی آن، تعریف این سازه را بسیار دشوار کرده است (Stoeber, 2018). پژوهشهای انجامشده آن را یک ویژگی شخصیتی تعریف میکنند که شامل تمایل به تعیین معیارهای بسیار بالای کنشها و ارزیابی انتقادی از رفتارهای خود است (Flett & Hewitt, 2002; Frost & Marten, 1990). در یک بررسی فراتحلیلی مشخص شد کمالگرایی با کاهش بهزیستی ارتباط دارد (Curran & Hill, 2019). پژوهش عماد و همکاران (2016) حاکی از این بود که کاهش کمالگرایی با افزایش بهزیستی روانشناختی دانشجویان همراه است. افزایش این ویژگی شخصیتی، طیف وسیعی از اختلالهای روانشناختی و مشکلات روانی را با خود به همراه دارد. گزارش سازمان بهداشت جهانی (World.Health.Organization, 2017) نشان میدهد امروزه کمالگرایی در بین جوانان رو به افزایش است و افزایش این ویژگی شخصیتی طیف وسیعی از اختلالهای روانشناختی را مانند هراس اجتماعی[5]، نارضایتی بدنی[6]، پرخوری عصبی[7] و افکار خودکشی[8] را با خود به همراه دارد. در دهه اخیر با افزایش کمالگرایی، شاهد سطح بالاتری از افسردگی، اضطراب و خودکشی در بین جوانان هستیم. کو و همکاران (Ko et al., 2019) تحول کمالگرایی را در نحوه رابطه بین کودک و والدین دانستهاند. بشارت و همکاران (2017) نشان دادند استحکام من میتواند در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب نقش واسطهای ایفا کند. کمالگرایی یک ویژگی شایع است و بیشتر مردم دستکم یکی از ویژگیهای آن را دارند (Stoeber & Stoeber, 2009). هیوت و فلت (Hewitt & Flett, 1991) یک مدل سهبعدی کمالگرایی ارائه کردند که شامل سه بعد کمالگرایی خودمحور[9]، دیگرمحور[10] و جامعهمحور[11] است. کمالگرایی خودمحور به معنای انتظار کامل بودن از خود است و بر انتقادگری و تحمیل خواستههای سختگیرانه بر خود اشاره دارد. کمالگرایی دیگرمحور به معنای انتظار کامل بودن از دیگران و انتظار عملکرد بالا داشتن فرد از آنهاست. استوبر (Stoeber, 2014) نشان داد کمالگرایان دیگرمحور سازشیافتگی کمتری را نسبت به دیگر کمالگرایان نشان میدهند. آنها کمتر همدردی میکنند و نسبت به زیردستان خود سختگیرند. کمالگرایی جامعهمحور یعنی ادراک اینکه افراد دیگر از او انتظار کامل بودن و عملکرد بینقص را دارند. این مفهومسازی مورد حمایت شواهد پژوهشی نیز واقع شده است (Hewitt et al., 2003; zafari & Khademi Eshkezari, 2020). کمالگرایان خودمحور و جامعهمحور به شکل افراطی موشکاف و انتقادگرند؛ به گونهای که مدام عیبها و اشتباههای خود را در جنبههای مختلف زندگی بر میشمارند (Smith et al., 2021). یکی از متغیرهایی که در بسیاری از موارد بهعنوان میانجی نقش مراقبتی ایفا میکند و توان مقابلهای فرد را در مواجهه با شکستها و محرومیتها بالا میبرد خودشفقتورزی است (Sbarra et al., 2012). خودشفقتورزی سازهای است که روانشناسان در سالهای اخیر به آن توجه ویژه داشتند (Brion et al., 2014). خودشفقتورزی از مراقبه دوستداشتن مهربانانه[12] در بودیسم سرچشمه میگیرد که در آن مردم ترغیب میشوند تا نسبت به همه موجودات زنده، ازجمله خود، دلسوزی کنند (Neff, 2003b). درواقع یک بازخورد مثبت نسبت به خود است که میتواند در مواقع دشوار برای کاهش رنج به کار گرفته شود (Gilbert, 2009; Neff, 2003b). سه مؤلفه دوقطبی مثبت و منفی در خودشفقتورزی مطرح است: مهربانی با خود در برابر قضاوت خود[13]، اشتراکهای انسانی در برابر انزواطلبی[14] و ذهنآگاهی در برابر همانندسازی فزاینده[15]. این مؤلفهها با وجود جدابودن، درهمتنیده هستند (Neff, 2021; Neff & Germer, 2013). خودشفقتورزی یک منبع درونی قدرتمند است که باعث میشود فرد ضمن آگاهی از درد و رنج خود، درک کند این عواطف با وجود سختی، یک تجربه طبیعی انسانیاند. خودشفقتورزی به معنای مهربانی با خود و داشتن نگاه غیرقضاوتی به نقصهای خود است. همچنین، یک راهبرد مقابلهای است که به افراد کمک میکند بتوانند با سرنوشتشان و پیامدهای اعمالشان روبهرو شوند (Momeni et al., 2014). خودشفقتورزی این ظرفیت را فراهم میکند تا شخص بدون توسل به مکانیزمهای دفاعی تحریف[16] یا انکار[17]، مسئولیت اعمالش را برعهده گیرد (Allen & Leary, 2010). این سازه، نمایانگر گرمی و پذیرش جنبههایی از خود و زندگی است و هر زمان فرد متوجه ناکارآمدی خود میشود و از آن رنج میبرد، به کمک فرد میآید و کمک میکند وجود خود را دوست بدارد، آن را درک کند و درد و شکست را جنبههای اجتنابناپذیر در تجربه همه انسانها بداند (Neff, 2021). یکی از جنبههای مهم خودشفقتورزی این است که ازطریق مداخلههای هدفمند میتوان آن را آموخت (Bluth et al., 2016; Neff & Germer, 2013). خودشفقتورزی بهعنوان یک میانجی، هنگامی که افراد با مشکل مواجه میشوند، برای مداخله در ارزیابی منفی از خود، کارساز است و میتواند توان مقابله فرد را در مواجهه با شکستها و محرومیتها بالا ببرد (Bluth et al., 2016). خودشفقتورزی یک راهبرد مقابلهای است که به افراد کمک میکند با سرنوشتشان و پیامدهای اعمالشان روبهرو شوند (Gerber & Anaki, 2021) مطالعات (Gutiérrez-Hernández et al., 2021) نشان میدهند مهربانی با خود در طی همهگیری کووید-19 نقش حفاظتی در برابر اضطراب، افسردگی و استرس داشته است. مؤلفههای مثبت خودشفقتورزی با خطر خودکشی کمتر در بزرگسالان مرتبطاند و با بررسی خودشفقتورزی میتوان خطر اقدام به خودکشی را پیشبینی کرد (Dolezal et al., 2021). خودشفقتورزی یک عامل مهم انعطافپذیری در کسانی است که به دنبال درمان دردها و آسیبهای گذشتهاند (Neff & Germer, 2013). پیشینۀ پژوهشی نشان میدهد افراد دارای خودشفقتورزی نسبت به افراد فاقد آن، سلامت روانی بیشتری را تجربه میکنند؛ برای مثال، خودشفقتورزی با رضایت از زندگی، احساس همبستگی اجتماعی و عواطف مثبت، رابطه مثبت داشته و توانسته است اضطراب و احساس شرم و کهتری را کاهش دهد نظر به نقش تأثیرگذار کمالگرایی، بهزیستی فاعلی و خودشفقتورزی در سلامتی و بهداشت روانی، هدف این پژوهش شناخت بیشتر ابعاد کمالگرایی (خودمحور، دیگرمحور و جامعهمحور)، مؤلفههای بهزیستی فاعلی (رضایت از زندگی و عواطف مثبت و منفی) و خودشفقتورزی بود و همچنین، ارائه مدلی که بتواند رابطه کمالگرایی و بهزیستی فاعلی را با نقش واسطهای خودشفقتورزی نشان دهد. این پژوهش به این سؤال پاسخ میدهد که آیا خودشفقتورزی در رابطه ابعاد کمالگرایی (خودمحور، دیگرمحور و جامعهمحور) و بهزیستی فاعلی (رضایت از زندگی و عواطف مثبت ومنفی) نقش واسطهای دارد. شکل 1 فرضیههای پژوهش را نشان میدهد.
شکل1. مدل پیشنهادی پژوهش Figure 1. Proposed research model
روش طرح پژوهش جامعه آماری و روش نمونهبرداری: طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال 1400 بودند. براساس نظر کلاین (Kline, 2010) در طرحهای همبستگی، تعداد افراد نمونه را میتوان 5/2 تا 5 برابر تعداد مادهها در نظر گرفت؛ درنتیجه، حجم نمونه 353 نفر از دانشجویان جامعه هدف در نظر گرفته شد که با روش نمونهبرداری داوطلبانه (دردسترس) به شکل برخط (آنلاین) انتخاب شدند. براساس نتایج میانگین سنی دانشجویان در گروه نمونه برابر 41/23 سال با انحراف استاندارد 51/4 بود که در دامنه سنی 19 تا 40 سال قرار داشتند. ابزار سنجش: مقیاس رضایت از زندگی[18]: این مقیاس دارای 5 ماده بوده و فاقد زیرمقیاس است(Diener et al., 1985). پژوهشهای متعدد نشان دادهاند در اندازهگیری معیارهای بهداشت روانی بسیار دقیق است و در روانشناسی سلامت از آن برای بررسی کیفیت زندگی افرادی استفاده میشود که نگرانیهای جدی درباره سلامت روانی آنها وجود دارد (Pavot & Diener, 2008). نمرهگذاری (7 درجه لیکرت) آن از: کاملاً مخالفم (1) تا کاملاً موافقم (7) است. نمره بالاتر، رضایت بیشتر از زندگی را منعکس میسازد. دینر و همکاران (Diener et al., 1985) اعتبار مقیاس را با ضریب آلفای کرونباخ 87/0 و ضریب بازآزمایی آن را برابر با 82/0 گزارش کردهاند. در نسخه ایتالیایی و اسپانیایی اعتبار آن با آلفای کرونباخ 85/0 به دست آمده است (Di Fabio & Gori, 2016; Vazquez et al., 2013). در ایران نیز اعتبار آن به روش آلفای کرونباخ 80/0 گزارش شد (Delavar & Shokouhiamirabadi, 2020). در پژوهش حاضر، اعتبار مقیاس با روش آلفای کرونباخ 86/0 به دست آمد. فهرست عواطف مثبت و منفی[19]: این فهرست 20 مادهای برای اندازهگیری عاطفه مثبت و منفی ساخته شده است (Watson et al., 1988) و یکی از پرکاربردترین ابزارها است. 10 ماده در زیرمقیاس عاطفه مثبت و 10 ماده در زیرمقیاس عاطفه منفی دارد. در برابر هر ماده، طیف 5 گزینهای از عدم تجربه عاطفه (نمره 1) تا تجربه بسیار زیاد عاطفه (نمره 5) قرار دارد که با آزمودنی رتبهبندی میشود. نمره پایین در هر زیرمقیاس کمبود آن عواطف و نمره بالا در هر زیرمقیاس بالابودن آن عواطف را نشان میدهد. واتسون و همکاران (Watson et al., 1988) ضریب آلفای کرونباخ را برای زیرمقیاس عاطفه مثبت ۸۸/۰ و برای زیرمقیاس عاطفه منفی ۸۷/۰ گزارش کردند. همچنین، اعتبار بازآزمایی با فاصله ۸ هفته را برای زیرمقیاس عاطفه مثبت، ۶۸/۰ و برای زیرمقیاس عاطفه منفی ۷۱/۰ به دست آوردند. در اسپانیا آلفای کرونباخ 89/0 برای عاطفه مثبت و 91/0 برای عاطفه منفی گزارش شده است (Díaz-García et al., 2020). در ایران هم اعتبار[20] به روش آلفای کرونباخ برای عاطفه مثبت و منفی بهترتیب 83/0 و 85/0 محاسبه شد (Malekpour & Bassaknejad, 2020). در پژوهش حاضر، اعتبار زیرمقیاس عواطف مثبت به روش آلفای کرونباخ 89/0 و عواطف منفی 87/0 به دست آمد. فرم کوتاه مقیاس خودشفقتورزی[21]: ابتدا نف (K. D. Neff, 2003) نسخه بلند این مقیاس را با ۲۶ ماده ساخت و سپس ریس و همکاران (Raes et al., 2011) فرم کوتاه را با 12 ماده فراهم کردند. این مقیاس دارای شش زیرمقیاس است که عبارتاند از: مهربانی با خود، قضاوت خود، اشتراکهای انسانی، انزواطلبی، ذهنآگاهی و همانندسازی فزاینده. نمره بالاتر سطح بالاتر خودشفقتورزی را نشان میدهد. زیرمقیاسهای قضاوت خود، انزواطلبی و همانندسازی فزاینده (مادههای 1، 4، 8، 9، 11 و 12) بهصورت معکوس نمرهگذاری شدهاند. مادههای 2 و 6 مهربانی با خود، 11 و 12 قضاوت خود، 5 و 10 اشتراکهای انسانی، 4 و 8 انزواطلبی، 3 و 7 ذهنآگاهی و 1 و 9 همانندسازی فزاینده را میسنجند. اعتبار این مقیاس به روش آلفای کرونباخ 92/0 و همبستگی آن با فرم بلند 97/0 است (Raes et al., 2011). ببنکو و گوو (Babenko & Guo, 2019) هماهنگی درونی 86/0 را برای آن به دست آوردند. در هنجاریابی این مقیاس به زبان فارسی ضریب آلفای کرونباخ را برای کل مقیاس و زیرمقیاسهای آن مهربانی با خود و قضاوت خود، اشتراکهای انسانی و انزواطلبی و ذهنآگاهی و همانندسازی فزاینده بهترتیب 79/0، 68/0، 71/0 و 86/0 گزارش کردند (Khanjani et al., 2016). در این پژوهش، با روش آلفای کرونباخ اعتبار برای کل مقیاس 76/0 به دست آمد و اعتبار زیرمقیاسهای آن (مهربانی به خود و قضاوت خود)، (اشتراکهای انسانی و انزواطلبی) و (ذهن آگاهی و همانندسازی فزاینده) بهترتیب 62/0، 45/0 و 61/0 به دست آمد. مقیاس کمالگرایی چندبعدی تهران: مقیاس کمالگرایی چندبعدی تهران به زبان فارسی و براساس مقیاس کمالگرایی هیوت و فلت (Hewitt & Flett, 1991) و فلت و هیوت (Flett & Hewitt, 2002) ساخته شده است (Besharat, 2007). این مقیاس 30 ماده دارد که 10 ماده کمالگرایی خودمحور (گزینههای 1 تا 10)، 10 ماده کمالگرایی دیگرمحور (گزینههای 11 تا 20) و 10 ماده نیزکمالگرایی جامعهمحور (گزینههای 21 تا 30) را اندازهگیری میکنند. نمره زیرمقیاسها بین 10 تا 50 است که نمرههای بالا نشاندهنده کمالگرایی بیشتر است؛ یعنی فردی که نمره ۱۰ را به دست آورد، دارای کمترین میزان کمالگرایی و کسی که نمره ۵۰ را کسب میکند، دارای بیشترین میزان کمالگرایی در هر یک از ۳ بعد کمالگرایی است (Besharat, 2007). بشارت (2007) اعتبار این مقیاس را برای کمالگرایی خودمحور ۹۰/0 و برای کمالگرایی دیگرمحور 91/0 و برای کمالگرایی جامعهمحور 81/0 به دست آورد که نشاندهنده همسانی درونی بالای مقیاس است. اعتبار بازآزمایی آن برای کمالگرایی خودمحور 85/0، کمالگرایی دیگرمحور 79/0 و برای کمالگرایی جامعهمحور 84/0 گزارش شد. در پژوهش حاضر ألفای کرونباخ برای کمالگرایی خودمحور 79/0 و برای کمالگرایی دیگرمحور 76/0 و برای کمالگرایی جامعهمحور 86/0 و برای کل مقیاس 88/0 به دست آمد. روش اجرا و تحلیل: روش اجرای پژوهش بهصورت تکمیل پرسشنامه بود. معیارهای ورود به پژوهش نخست تمایل دانشجویان به شرکت در پژوهش سپس شاغل به تحصیل بودن در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب در سال 1400 بود. به این منظور، فهرستی از دانشکدههای دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب تهیه شد. به علت مجازیبودن دانشگاهها در ایام همهگیری کووید 19 آدرس گروههای و رشتههای درسی مجازی از وبگاه دانشگاه دریافت شد و با اخذ اجازه از استادان پرسشنامهها در واتسآپ و تلگرام رشتههای درسی قرار گرفت. هیچگونه محدودیت زمانی برای تکمیل پرسشنامهها اعمال نشد. در ابتدای پژوهش از شرکتکنندگان خواسته شد با دقت و صادقانه به پرسشنامهها پاسخ دهند. همینطور به آنها اطمینان داده شد که پاسخها کاملاً محرمانه خواهد ماند. 360 دانشجو بهصورت داوطلبانه به پرسشنامهها پاسخ دادند. از این تعداد، 7 پاسخنامه به دلیل پرتبودن پاسخها کنار گذاشته شدند. دادهها پس از جمعآوری پرسشنامهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، روش تحلیل مسیر و بوت استرپ آزموده شدند.
یافتهها دادههای حاصل از اجرای ابزارهای پژوهش بین 360 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب جمعآوری شدند. از این تعداد 7 پاسخنامه به دلیل پرتبودن پاسخها کنار گذاشته شدند. نمودار ستونی متغیرها بهطور بصری تقریباً نرمال بود. بهمنظور بررسی رابطه بین متغیرهای بهزیستی فاعلی (رضایت از زندگی، عواطف مثبت و منفی)، خودشفقتورزی و کمالگرایی (خودمحور، دیگرمحور و جامعهمحور) در گروه نمونه آزمون همبستگی پیرسون اجرا شد و نتایج حاصل در جدول 1 نشان داده شدند. با توجه به تأیید ارتباط معنادار بین متغیرهای کمالگرایی، خودشفقتورزی و بهزیستی فاعلی (رضایت از زندگی و عواطف مثبت و منفی) با یکدیگر امکان بررسی نقش واسطهای خودشفقتورزی در ارتباط کمالگرایی (خودمحور، دیگرمحور و جامعهمحور) با بهزیستی فاعلی (رضایت از زندگی و عواطف مثبت و منفی) در قالب مدل فراهم است.
جدول 1. میانگین، انحراف معیار و ضرایب همبستگی بهزیستی فاعلی، خودشفقتورزی و کمالگرایی Table 1- Mean, standard deviation and correlation coefficients of subjective well-being, self-compassion and perfectionism
برای آزمون فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه «خودشفقتورزی بین کمالگرایی و بهزیستی فاعلی نقش واسطهای دارد» از آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. پیش از اجرای این آزمون، از برقراری مفروضههای اساسی آن (حجم نمونه، بهنجاری توزیع دادهها، دادههای پرت، آزمون کرویت و همخطی چندگانه) اطمینان حاصل شد. برای حجم نمونه اغلب مؤلفان نمونه بالاتر از 200 نفر را برای معادلات ساختاری مناسب دانستهاند که بر این اساس، حجم نمونه (353 نفر) شرط کفایت نمونه را برقرار ساخت. افزون بر آن، شاخص کیسرمیر اولکین برابر 88/0 به دست آمد که بیانکنندۀ کفایت حجم این نمونه است (ضریب 6/0 بهعنوان حداقل مقدار لازم برای تحلیل در نظر گرفته شد). مفروضههای آزمون همبستگی گشتاوری پیرسون نشاندهنده بهنجاری توزیع دادهها و خطیبودن رابطه متغیرها است؛ بنابراین، پیش از اجرای آزمون، مفروضهها بررسی شدند. نتایج آزمون کرویت بارتلت (079/10916= ، 2211=df و 001/0>P) نیز نشاندهنده برقراری مفروضه همانینبودن ماتریس همبستگی بین مادهها بود. همخطی چندگانه بین متغیرهای پژوهش مفروضه دیگر آزمون تحلیل مسیر است که با استفاده از آماره تحمل و عامل تورم واریانس بررسی شد که نشان داد شاخص تحمل و عامل تورم واریانس در دامنه پذیرش قرار دارند (شاخص تحمل بزرگتر از 10/0 و عامل تورم واریانس کمتر از 10 بود). بهمنظور تعیین شاخصهای برازش مدل، پژوهشگران نسبت خیدو به درجه آزادی کمتر از 3، شاخص برازندگی تطبیقی[22]، شاخص برازندگی[23] و شاخص برازندگی تعدیلیافته[24] بزرگتر یا مساوی 90/0، ریشه دوم واریانس خطای تقریب[25] کمتر از 08/0 و شاخص برازندگی غیرتطبیقی[26] بزرگتر از 90/0 را از نشانههای برازش مناسب و از شاخصهای مطلوب برای ارزیابی مدل میدانند؛ درنتیجه، با توجه به شاخصهای بهدستآمده در مدل ارائهشده (360/2= ، 961/0=CFI، 988/0=GFI، 913/0=AGFI، 078/0=RMSA، 965/0=NFI) مدل از برازش مناسبی برخوردار است. با توجه به برازش مناسب مدل برای آزمون فرضیههای پژوهش براساس روش بوت استرپ ضرایب تخمین استانداردنشده و استاندارشده، مسیرهای مدل ارائهشده در جدول 2 منعکس شدهاند.
جدول 2. خلاصه یافتههای آزمون تحلیل مسیر براساس روش بوت استرپ Table 2: Summary of path analysis test results based on Bootstrap method
نتایج حاصل از آزمون تحلیل مسیرهای مدل ارائهشده در جدول 2 نشان میدهند اثر مستقیم کمالگرایی خودمحور بر خودشفقتورزی بهصورت منفی معنادار است؛ اما بر رضایت از زندگی عواطف مثبت و عواطف منفی معنادار نیست. اثر مستقیم کمالگرایی دیگرمحور بر خودشفقتورزی، رضایت از زندگی، عواطف مثبت و عواطف منفی معنادار نیست. براساس نتایج، اثر مستقیم کمالگرایی جامعهمحور بر خودشفقتورزی و رضایت از زندگی بهصورت منفی و بر عواطف منفی بهصورت مثبت معنادار است؛ اما بر عواطف مثبت معنادار نیست. درنهایت، نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان دادند اثر مستقیم خودشفقتورزی بر رضایت از زندگی و عواطف مثبت بهصورت مثبت و بر عواطف منفی بهصورت منفی معنادار است. با اطمینان از برازش مناسب مدل، ضرایب استاندارد کل مسیر، اثر مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم موجود در مدل مربوط به رابطه کمالگرایی با بهزیستی فاعلی (رضایت از زندگی و عواطف مثبت و منفی) با واسطه خودشفقتورزی در جدول 3 آمدهاند.
جدول 3. ضرایب استاندارد کل، مستقیم و غیرمستقیم در مدل Table 3. Total, direct and indirect standard coefficients in the model
01/0> *P001/0>**P براساس مسیرهای آزمونشده در مدل، نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان دادند اثر مستقیم خودشفقتورزی بر رضایت از زندگی (39/0=ß) و عواطف مثبت (38/0=ß) بهصورت مثبت و بر عواطف منفی (42/0-=ß) بهصورت منفی معنادار است. همچنین، نتایج اثر غیرمستقیم کمالگرایی خودمحور (12/0-=ß)، دیگرمحور (03/0-=ß) و جامعهمحور (10/0-=ß) بر رضایت از زندگی بهصورت منفی با واسطه خودشفقتورزی معنادار است. افزون بر آن، اثر غیرمستقیم کمالگرایی خودمحور (12/0-=ß)، دیگرمحور (03/0-=ß) و جامعهمحور (10/0-=ß) نیز بر عواطف مثبت بهصورت منفی با واسطه خودشفقتورزی معنادار است. براساس نتایج، اثر غیرمستقیم کمالگرایی خودمحور (13/0=ß)، دیگرمحور (02/0=ß) و جامعهمحور (11/0=ß) نیز بر عواطف منفی بهصورت مثبت با واسطه خودشفقتورزی معنادار است. افزون بر آن، نتایج آزمون تحلیل مسیر بیانکنندۀ آن است که 17 درصد از واریانس خودشفقتورزی ازطریق کمالگرایی تبیینپذیر است. همچنین، کمالگرایی و خودشفقتورزی توانایی تبیین 33 درصد از واریانس رضایت از زندگی، 15 درصد از واریانس عواطف مثبت و 22 درصد از واریانس عواطف منفی افراد را دارند. این یافتهها نشان دادند کمالگرایی (خودمحور، دیگرمحور و جامعهمحور) با واسطه خودشفقتورزی بر مؤلفههای بهزیستی فاعلی (رضایت از زندگی و عواطف مثبت و منفی) اثر غیرمستقیم معنادار دارند که فرضیه پژوهش را تأیید میکنند.
بحث در این پژوهش به شناخت بیشتر ابعاد کمالگرایی (خودمحور، دیگرمحور و جامعه محور)، مؤلفههای بهزیستی فاعلی (رضایت از زندگی و عواطف مثبت و منفی) و خودشفقتورزی و ارائه مدلی از رابطه کمالگرایی با بهزیستی فاعلی با نقش واسطهای خودشفقتورزی پرداخته شد. نتایج نشان دادند خودشفقتورزی رابطه مثبت با رضایت از زندگی و عواطف مثبت و رابطه منفی با عواطف منفی داشت که این نتایج منطبق با تعریف بهزیستی فاعلی و همسو با پژوهشهاست (Bluth & Neff, 2018; Gilbert & Procter, 2006). بهمنظور تبیین این یافته باید در نظر داشت تجربههای دردناک، رنج و شکست در طول زندگی امری اجتنابناپذیرند. افراد خودشفقتورز خود را آنگونه که هستند، میپذیرند و با خود مهربانانه و بدون قضاوت برخورد میکنند. فرد خودشفقتورز در برابر تجربههای دردناک، رنج و شکست با خود برخورد دلسوزانه و حمایتی دارد. درواقع خودشفقتورزی یک راهبرد مقابلهای است که به افراد کمک میکند با سرنوشتشان و پیامدهای اعمالشان روبهرو شوند (Gerber & Anaki, 2021)؛ درنتیجه، افراد خودشفقتورز تمایل دارند شادی بیشتری را تجربه کنند. آنها خوشبینترند و عواطف مثبت بیشتر و عواطف منفی متعادلتری دارند و زندگیشان را آنگونه که هست میپذیرند، آن را رضایتبخش ارزیابی میکنند و از آنچه هستند، راضی و خوشحالاند (Neff, 2012). پس هرچه خودشفقتورزی بالا رود، بهزیستی فاعلی نیز افزایش مییابد (Neff & Costigan, 2014; Stoeber et al., 2020). همچنین، نتایج تحلیل مسیر نشان دادند کمالگرایی خودمحور و جامعهمحور با خودشفقتورزی رابطه معکوس داشته و کمالگرایی دیگرمحور در این میان رابطه معناداری نداشته که همانند نتایج پژوهش (Stoeber et al., 2020) است؛ در حالی که در پژوهش دیگری (Flett et al., 2003) هر سه بعد کمالگرایی با خودشفقتورزی رابطه منفی نشان دادند. استوبر (Stoeber, 2014) کمالگرایی دیگرمحور را از کمالگرایی خودمحور و جامعهمحور متمایز دانست. کمالگرایی دیگرمحور بر خود و نحوه نگاه دیگران به خود متمرکز نیست؛ بلکه بر دیگران و نحوه عملکرد دیگران در مقایسه با معیارهایی که فرد برای آنها دارد، متمرکز است. به نظر میرسد به دلیل این ماهیت ویژه (تمرکز بر دیگران) است که رابطه معناداری با خودشفقتورزی نشان نداده است. در خودشفقتورزی فرد با خود مهربان است و اشتراکهای انسانی را مدنظر قرار میدهد و ذهنآگاهی دارد؛ در حالی که کمالگرایان خودمحور و جامعهمحور مدام خود را قضاوت میکنند و نرسیدن به ملاکهایشان را ناشی از عیب و نقصهای خود میدانند. این افراد درواقع باوری غیرمنطقی نسبت به خود دارند و معتقدند باید کامل باشند و هرگونه تلاشی در زندگیشان منجر به نتایج بدون عیب و نقصی شود. کمالگرایان جامعهمحور فکر میکنند ملزم به رعایت معیارها و برآوردهکردن انتظارات غیرواقعبینانه افراد مهم زندگیشان نیز هستند، اگر نه، دوستداشتنی نیستند و همواره نگراناند که دیگران چگونه آنها را قضاوت میکنند. کمالگرایان خودمحور و جامعهمحور با خود مهربان نیستند و مدام در حال قضاوت خود هستند. آنها میاندیشند که به اندازه کافی خوب و آرمانی نیستند و تمایل دارند بهطور انتخابی به شکست توجه کنند و آن را بیش از حد تعمیم دهند (Smith et al., 2021) که این افکار عکس خودشفقتورزی است. یافتههای پژوهش حاکی از این بود که با افزایش کمالگرایی (خودمحور، دیگرمحور و جامعهمحور) خودشفقتورزی دانشجویان کاهش مییابد و با کاهش خودشفقتورزی، بهزیستی فاعلی کاهش مییابد. درواقع، کمالگرایی با کاهش خودشفقتورزی به کاهش بهزیستی فاعلی منجر میشود. این امر نشان میدهد خودشفقتورزی از سازههایی است که ابعاد کمالگرایی ازطریق آن اثرهای منفی خود را بر مؤلفههای بهزیستی فاعلی اعمال میکنند. افراد کمالگرا که میزان خودشفقتورزی کمتری را تجربه میکنند، سطوح بالاتر عواطف منفی و سطوح پایینتر رضایت از زندگی و عواطف مثبت را نشان میدهند. مؤلفان (Ko et al., 2019) معتقدند کمالگرایی وقتی تحول مییابد که کودک نیاز به ایمنی، پرورش و حمایت داشته باشد و والدین آن را بهطور نامناسب پاسخ دادهاند (عدم گرمی و صمیمیت، عدم مشارکت و حمایت یا مشارکت و مهار بیش از حد) یا کاملاً نیازهای کودک را نادیده گرفتهاند. خودشفقتورزی نیز تا حدود زیادی از نظام دلبستگی شخص ناشی میشود؛ به این صورت که اشخاصی که در شرایط و محیط ایمن تحول یافتهاند و از حمایت مراقبین خود برخوردار بودهاند، با خود دلسوزانه و مشفقانه برخورد میکنند (Gilbert & Procter, 2006). پس بالابودن کمالگرایی و پایینبودن خودشفقتورزی ریشه در والدگری نامناسب دارد که در شخصیت و درنتیجه، در احساس خوشبختی فرد (عواطف منفی بالا و رضایت از زندگی و عواطف مثبت پایینتر) اثر میگذارد و آن را کاهش میدهد (Diener et al., 1999). همچنین، کمالگرایی و خودشفقتورزی میتوانند بهزیستی فاعلی را مشخص کنند؛ زیرا افراد کمالگرا معیارهای سختگیرانه برای خود دارند و هدف آنها تلاش برای رسیدن به کمال و اجتناب از شکست به هر قیمتی است. به دلیل اینکه در بیشتر موارد فرد به کمال نمیرسد، میانگارد که برای خود و دیگران پذیرفتنی و دوستداشتنی نیست. پس مهربانی و دلسوزیش به خود کاهش مییابد و مدام خود را قضاوت میکند و به همانندسازی فزاینده میپردازد. وقتی فرد شروع به قضاوت و عدم پذیرش خود کند، دچار کاهش خودشفقتورزی میشود (Neff, 2021). دینر و همکاران (Diener et al., 1999) نیز نشان دادند نحوه تفکر شخص دربارۀ زندگی خود در تعیین بهزیستی فاعلی نقش دارد. وقتی فرد خود و زندگیش را آنگونه که هستند، نپذیرد و خودشفقتورزی کمی داشته باشد، زندگیش را نیز رضایتبخش نمیداند و رضایت از زندگیش نیز کاهش مییابد. همچنین، عواطف مثبت مانند شادی، ذوق و غرور در او، کاهش و عواطف منفی مانند غم، اضطراب و خشم افزایش مییابد (کاهش بهزیستی فاعلی). خودشفقتورزی مؤید مهربانی با خود است؛ درنتیجه، وقتی فرد کمالگرا با خود مهربان باشد و خود را قضاوت نکند و اشتباههای خود را امری مشترک بین انسانها بداند، بهزیستی فاعلیش کمتر دچار نقصان میشود. به نظر میرسد بالابودن خودشفقتورزی نیروی مراقبتی ایجاد میکند که آثار سوء کمالگرایی بر بهزیستی فاعلی را کاهش میدهد (Bluth & Neff, 2018; Neff, 2021). این پژوهش با محدودیتهایی همراه بود: نخست اینکه در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب صورت گرفت؛ بنابراین، در تعمیم کلی آن بهتر است احتیاط شود. بهعلاوه، این پژوهش در ایام همهگیری کووید-19 صورت گرفت که تأثیر زیادی بر بهزیستی فاعلی دارد و ممکن است نتایج آن تحت تأثیر موقعیت زمانی حاصل از همهگیری باشند؛ بنابراین، با در نظر گرفتن ماهیت متغیرهای پژوهش، لازم است در شرایط عادی و عدم وجود همهگیری، پژوهش تکرار شود و نتایج آن بررسی و مقایسه شوند. همچنین، پیشنهاد میشود متغیرهای دیگر ریختهای شخصیتی، سن، جنس و تأهل در این رابطه بهویژه با دادههای طولی بررسی شوند. همچنین، با توجه به آنکه خودشفقتورزی را میتوان با کمک مداخلههای هدفمند، آموزش داد، پیشنهاد میشود آموزش خودشفقتورزی در برنامههای آموزشی و پرورشی دبیرستانها و دانشگاهها قرار گیرد و با تهیه بروشور آموزش در کلینیکهای سلامت روانی و رسانهها به آموزش خودشفقتورزی و به دنبال آن، بالابردن سطح بهداشت روانی جامعه پرداخت. با آموزش خانوادهها و مربیان، انتقادها و انتظارهای کمالگرایانه آنها از فرزندان و دانشآموزانشان تعدیل شوند تا با کاهش کمالگرایی، امکان افزایش خودشفقتورزی و درنهایت، بهزیستی فاعلی و خوشبختی در آنها به وجود آید.
[1] subjective well-being [2] happiness [3] World Happiness Report (WHR) [4] Covid-19 [5] social phobia [6] body dissatisfaction [7] bulimia nervosa [8] suicide ideation [9] self-oriented perfectionism [10] other-oriented perfectionism [11] socially-prescribed perfectionism [12] loving-kindness meditation [13] self-kindness vs self-judgment [14] common humanity vs isolation [15] mindfulness vs over-identification [16] distortion [17] denial [18]. Satisfaction with Life Scale [19] Positive and Negative Affect Schedule
[20] reliability [21] Self-compassion scale short-form [22]. Comparative Fit Index (CFI) [23]. Goodness of Fit Index (GFI) [24]. Adjusted Goodness of Fit Index (AGFI) [25]. Root Mean Square Error of Approximation (RMSEA) [26]. Non-Normed Fit Index (NFI) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احدی، ب. (1386). رابطه شخصیت و رضایت زناشویی. دو فصلنامه روانشناسی معاصر، 2(2)، 37-31.
بشارت، م. ع. (1386). ساخت و اعتباریابی مقیاس کمالگرایی چندبعدی تهران. پژوهشهای روانشناختی، 10(19)، 67-49.
بشارت، م. ع.، اسدی، م. م.، غلامعلی لواسانی، م. (1395). نقش واسطهای استحکام من در رابطه بین ابعاد کمالگرایی و نشانههای اضطراب. پژوهشنامه روانشناسی مثبت، 2(4),17-1
حیدری، آ.، قربانی، ن. و پورحسین، ر. (1397). تعیین رابطه سبکهای دلبستگی با میزان رضایت از زندگی: نقش واسطهای رضایتمندی از نیازهای بنیادی روانی. فصلنامه علمیپژوهشی علوم روانشناختی. ۱۷ (۷۰)،۶۵۰-۶۴۳.
خانجانی، س.، فروغی، ع. ا.، صادقی، خ. و بحرینیان، س. ع. (1396). ویژگیهای روانسنجی نسخه ایرانی پرسشنامه شفقت به خود (فرم کوتاه). نشریه پژوهنده، 21(5)، 289-282.
دلاور، ع. و شکوهی امیرآبادی، ل. (1399). بررسی وضعیت شادکامی و رضایت از زندگی دانشجویان در زمان بحران بیماری کرونا ویروس جدید (کووید-19). فصلنامه روانشناسی تربیتی، 16(55)، 25-1.
ظفری، ش. و خادمی اشکذری، م. (1399). بررسی مدل ساختاری نقش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، ذهنآگاهی و کمالگرایی در پیشبینی مشکلات هیجانی در دانشآموزان. فصلنامه علمیپژوهشی علوم روانشناختی. ۱۹ (۸۷)،۳۲۸-۳۲۱.
عماد، س.، آتشپور، ح.، و ذاکرفرد, م. (1395). نقش تعدیلی ذهنآگاهی و پذیرش در پیشبینی بهزیستی روانشناختی براساس کمالگرایی دانشجویان. پژوهشنامه روانشناسی مثبت، 2(3), 66-49.
ملکپور، ف.، و بساکنژاد، س. (1399). رابطه ترس از خودشفقتی و ترس از شادی با پرخوری ازطریق میانجیگری عاطفه مثبت و منفی در دانشجویان. فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی، 11(1)، 115-101.
محبی، م.، غرایاقزندی، ح.، بشارت، م. ع. و غیورنجفآبادی، م. (1400). مدلیابی ارتباط ساختاری خودشفقتورزی و پاسخهای هیجانی منفی به شکست در رزمیکاران: نقش واسطهای تنظیم شناختی هیجان. نشریه رشد و یادگیری حرکتی ورزشی، 42(12)، 431-415.
مؤمنی، ف.، شهیدی، ش.، موتابی، ف. و حیدری، م. (1392). ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی مقیاس خودشفقتورزی. روانشناسی معاصر، 8 (2)،40-27.
References
Ahadi, B. (2008). Relationship between personality and marital satisfaction. Contemporary Psychology, 2(2), 31-36. (In Persian).
Allen, A. B., & Leary, M. R. (2010). Self‐Compassion, stress, and coping. Social and Personality Psychology Compass, 4(2), 107-118.
Babenko, O., & Guo, Q. (2019). Measuring self-compassion in medical students: Factorial validation of the Self-Compassion Scale–Short Form (SCS-SF). Academic Psychiatry, 43(6), 590-594.
Besharat, M. A. (2007). Development and validation of the Tehran Multidimensional Perfectionism Scale. Psychological Research, 10(1-2), 49–67. (In Persian).
Beutell, N. (2006). Sloan Network Encyclopedia Entry.
Bluth, K., & Blanton, P. W. (2015). The influence of self-compassion on emotional well-being among early and older adolescent males and females. The Journal of Positive Psychology, 10(3), 219-230.
Bluth, K., & Neff, K. D. (2018). New frontiers in understanding the benefits of self-compassion. Self and Identity, 17(6), 605-608.
Bluth, K., Roberson, P. N., Gaylord, S. A., Faurot, K. R., Grewen, K. M., Arzon, S., & Girdler, S. S. (2016). Does self-compassion protect adolescents from stress? Journal of Child and Family Studies, 25(4), 1098-1109.
Brion, J. M., Leary, M. R., & Drabkin, A. S. (2014). Self-compassion and reactions to serious illness: The case of HIV. Journal of Health Psychology, 19(2), 218-229.
Csikszentmihalyi, M., & Larson, R. (2014). Validity and reliability of the experience-sampling method. In Flow and the Foundations of Positive Psychology (pp. 35-54). Springer.
Csikszentmihalyi, M., & Seligman, M. (2000). Positive psychology. American Psychologist, 55(1), 5-14.
Curran, T., & Hill, A. P. (2019). Perfectionism is increasing over time: A meta-analysis of birth cohort differences from 1989 to 2016. Psychological Bulletin, 145(4), 410-429.
Delavar, A., & Shokouhiamirabadi, L. (2020). The Status of Happiness and Satisfaction with Life among University students during the Corona Crisis New virus (Covide-19). Educational Psychology, 16(55), 1-25. (In Persian).
Di Fabio, A., & Gori, A. (2016). Measuring adolescent life satisfaction: psychometric properties of the satisfaction with life scale in a sample of Italian adolescents and young adults. Journal of Psychoeducational Assessment, 34(5), 501-506.
Díaz-García, A., González-Robles, A., Mor, S., Mira, A., Quero, S., García-Palacios, A., . . . Botella, C. (2020). Positive and Negative Affect Schedule (PANAS): psychometric properties of the online Spanish version in a clinical sample with emotional disorders. BMC psychiatry, 20(1), 1-13.
Diener, E. (2009). Positive psychology: Past, present, and future. Oxford Handbook of Positive Psychology, 2, 7-11.
Diener, E. (2021). Happiness: the science of subjective well-being. In R. Biswas-Diener & E. Diener (Eds). Noba textbook series: Psychology. Champaign, IL: DEF publishers.
Diener, E., & Chan, M. Y. (2011). Happy people live longer: Subjective well‐being contributes to health and longevity. Applied Psychology: Health and Well‐Being, 3(1), 1-43.
Diener, E., Emmons, R. A., Larsen, R. J., & Griffin, S. (1985). The satisfaction with life scale. Journal of Personality Assessment, 49(1), 71-75.
Diener, E., Suh, E. M., Lucas, R. E., & Smith, H. L. (1999). Subjective well-being: Three decades of progress. Psychological Bulletin, 125(2), 276.
Dolezal, S., Winterowd, C., & Farra, A. (2021). The Relationship of Self-Compassion and Suicide Risk Factors in American Indian/Alaska Native People. American Indian & Alaska Native Mental Health Research, 28(1), 103-124.
Eid, M., & Diener, E. (2004). Global judgments of subjective well-being: Situational variability and long-term stability. Social Indicators Research, 65(3), 245-277.
Flett, G. L., Besser, A., Davis, R. A., & Hewitt, P. L. (2003). Dimensions of perfectionism, unconditional self-acceptance, and depression. Journal of Rational-Emotive and Cognitive-Behavior Therapy, 21(2), 119-138.
Flett, G. L., & Hewitt, P. L. (2002). Perfectionism: Theory, research, and treatment. American Psychological Association.
Frost, R. O., & Marten, P. A. (1990). Perfectionism and evaluative threat. Cognitive Therapy and Research, 14(6), 559-572.
Gerber, Z., & Anaki, D. (2021). The role of self-compassion, concern for others, and basic psychological needs in the reduction of caregiving burnout. Mindfulness, 12(3), 741-750.
Gilbert, P. (2009). Introducing compassion-focused therapy. Advances in Psychiatric Treatment, 15(3), 199-208.
Gilbert, P., & Procter, S. (2006). Compassionate mind training for people with high shame and self‐criticism: Overview and pilot study of a group therapy approach. Clinical Psychology & Psychotherapy: An International Journal of Theory & Practice, 13(6), 353-379.
Gutiérrez-Hernández, M. E., Fanjul, L. F., Díaz-Megolla, A., Reyes-Hurtado, P., Herrera-Rodríguez, J. F., Enjuto-Castellanos, M. D. P., & Peñate, W. (2021). Covid-19 lockdown and mental health in a sample population in spain: the role of self-compassion. International Journal of Environmental Research and Public Health, 18(4), 2103. https://doi.org/10.3390/ijerph18042103
Heidari, A., Ghorbani, N., & Pourhosein, R. (2018). The Relationship Between Attachment Style and Life Satisfaction: The Mediating Role of Basic Psychological Needs Satisfaction. The Journal of Psychological Science, 17(70), 643-650. http://psychologicalscience.ir/article-1-275-fa.html
Helliwell, J. F., Norton, M. B., Wang, S., Aknin, L. B., & Huang, H. (2021). Well-being analysis favours a virus-elimination strategy for COVID-19(No. w29092). National Bureau of Economic Research.
Hewitt, P., Flett, G., Besser, A., Sherry, S., & McGee, B. (2003). Perfectionism Is Multidimensional: a reply to. Behaviour Research and Therapy, 41(10), 1221-1236.
Hewitt, P. L., & Flett, G. L. (1991). Perfectionism in the self and social contexts: conceptualization, assessment, and association with psychopathology. Journal of Personality and Social Psychology, 60(3), 456.
Khanjani, S., Foroughi, A. A., Sadghi, K., & Bahrainian, S. A. (2016). Psychometric properties of Iranian version of self-compassionscale (short form) [Original]. Pajoohande, 21(5), 282-289. http://pajoohande.sbmu.ac.ir/article-1-2292-fa.html
Kline, R. B. (2010). Principles and practice of structural equation modeling. Guilford Press.
Ko, A., Hewitt, P. L., Cox, D., Flett, G. L., & Chen, C. (2019). Adverse parenting and perfectionism: A test of the mediating effects of attachment anxiety, attachment avoidance, and perceived defectiveness. Personality and Individual Differences, 150, 109474.
Mohebi, M., Gharayagh zandi, H., Besharat, M. A., & Ghayour Najafabadi, M. (2021). Structural Equation Modeling The Relationship between Self-compassion and Negative Emotional Responses to Failure: The Mediating Role of Cognetive Emotion Regulation. Journal of Sports and Motor Development and Learning, 12(4), 415-431. doi: 10.22059/jmlm.2020.312897.1540. (In Persian).
Momeni, F., Shahidi, S., Mootabi, F., & Heidary, M. (2014). Psychometric properties of a Farsi version of the Self-Compassion Scale (SCS). Contemporary Psychology, 8(2), 27-40.
Neff, K. (2003b). Self-compassion: An alternative conceptualization of a healthy attitude toward oneself. Self and Identity, 2(2), 85-101.
Neff, K. (2021). Self-compassion. https://self-compassion.org/
Neff, K., & Germer, C. K. (2013). A pilot study and randomized controlled trial of the mindful self‐compassion program. Journal of Clinical Psychology, 69(1), 28-44.
Neff, K. D. (2003a). The development and validation of a scale to measure self-compassion.Self and Identity, 2(3), 223-250.
Neff, K. D. (2012). The science of self-compassion. In: Compassion and Wisdom in Psychotherapy. Guilford Press.
Neff, K. D., & Costigan, A. P. (2014). Self-compassion, wellbeing, and happiness. Psychologie in Österreich, 2(3), 114-119.
Neff, K. D., Kirkpatrick, K. L., & Rude, S. S. (2007). Self-compassion and adaptive psychological functioning. Journal of Research in Personality, 41(1), 139-154.
Neff, K. D., & McGehee, P. (2010). Self-compassion and psychological resilience among adolescents and young adults. Self and Identity, 9(3), 225-240.
Pavot, W., & Diener, E. (1993). Review of the satisfaction with life scale. Psychological Assesment, 5 (2), 164-172.
Pavot, W., & Diener, E. (2008). The satisfaction with life scale and the emerging construct of life satisfaction. The Journal of Positive Psychology, 3(2), 137-152.
Raes, F., Pommier, E., Neff, K. D., & Van Gucht, D. (2011). Construction and factorial validation of a short form of the self‐compassion scale. Clinical Psychology & Psychotherapy, 18(3), 250-255.
Smith, M. M., Sherry, S. B., Ge, S. Y., Hewitt, P. L., Flett, G. L., & Baggley, D. L. (2021). Multidimensional perfectionism turns 30: A review of known knowns and known unknowns. Canadian Psychology / Psychologie canadienne, 63(1), 16–31.
Stoeber, J. (2014). How other-oriented perfectionism differs from self-oriented and socially prescribed perfectionism. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment, 36(2), 329-338.
Stoeber, J. (2018). The psychology of perfectionism: Critical issues, open questions, and future directions. Routledge.
Stoeber, J., Lalova, A. V., & Lumley, E. J. (2020). Perfectionism,(self-) compassion, and subjective well-being: A mediation model. Personality and individual differences, 154, 109708.
Stoeber, J., & Stoeber, F. S. (2009). Domains of perfectionism: Prevalence and relationships with perfectionism, gender, age, and satisfaction with life. Personality and Individual Differences, 46(4), 530-535.
Vazquez, C., Duque, A., & Hervas, G. (2013). Satisfaction with life scale in a representative sample of Spanish adults: validation and normative data. The Spanish Journal of Psychology, 16(1), 1-15.
Veenhoven, R. (1996). Developments in satisfaction-research. Social Indicators Research, 37(1), 1-46.
Watson, D., & Clark, L. A. (1984). Negative affectivity: the disposition to experience aversive emotional states. Psychological Bulletin, 96(3), 465–490.
Watson, D., Clark, L. A., & Tellegen, A. (1988). Development and validation of brief measures of positive and negative affect: the PANAS scales.Journal of Personality and Social Psychology, 54(6), 1063–1070.
Watson, D., & Tellegen, A. (1985). Toward a consensual structure of mood. Psychological Bulletin, 98(2), 219–235.
World Health Organization. (2017). Global diffusion of eHealth: making universal health coverage achievable: report of the third global survey on eHealth. World Health Organization.
zafari, S., & Khademi Eshkezari, M. (2020). The structural model of the role of cognitive emotion regulation strategies, mindfulness and perfectionism in predicting emotional problems in students [Research]. The Journal Of Psychological Science, 19(87), 321-328. (In Persian).
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,841 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 855 |