تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,658 |
تعداد مقالات | 13,562 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,123,524 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,265,678 |
شناسایی مدل پارادایمی «توسعه نوآوری در مؤسسات خیریه ایران» (یک نظریه زمینهای) | ||
مطالعات وقف و امور خیریه | ||
مقاله 2، دوره 1، شماره 1، فروردین 1402، صفحه 1-24 اصل مقاله (1.34 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ecs.2022.133009.1000 | ||
نویسندگان | ||
مهری بهار* 1؛ زینب محمودیان2 | ||
1نویسنده مسئول: دانشیار گروه ارتباطات، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران،تهران،ایران. | ||
2دانشجوی دکتری گروه ارتباطات، دانشکده علوم اجتماعی،دانشگاه تهران،تهران،ایران. | ||
چکیده | ||
«نوآوری» پیش فرض ضروری هر فعالیت مداوم رقابتی است. در عرصه فعالیتهای اجتماعی و بهویژه اقتصادی، گوی سبقت را کسی میرباید که بتواند راهکارها و منابع تداوم نوآوری سازمان خود را بهتر و بیشتر بشناسد. امروزه مؤسسات خیریه در ایران بیش از هر زمان دیگری وارد عرصه رقابت شدهاند و متخصصان، وجود بازار رقابت سخت و جدی در بخشهای مختلف بهویژه برای جذب و حفظ حامیان را در میان مؤسسات خیریه تأیید میکنند؛ رقابتی که دیرزمانیست در مؤسسات خیریه کشورهای توسعهیافته و در پی پذیرش خیریه در بستر صنایع فرهنگی بهطور جدی سازماندهی شده و جریان دارند. در این پژوهش، راهکارها و منابع توسعه نوآوری در مؤسسات خیریه ایران مطالعه شد. بدین منظور از روش تحقیق کیفی گراندد تئوری، با ابزار مصاحبة عمیق نیمهساختاریافته با 6 نفر از خبرگان حوزه خیریه، بهصورت نمونهگیری هدفمند استفاده شد و پژوهش تا رسیدن به مدل پارادایمی ادامه یافت. نتایج بهدست آمده نشان دادند عواملی چون ویژگیهای مدیر، قدرت میانجیها، شبکه شدن، تشکیل نظام جامع امر خیر، ارتباطات میان فرهنگی از تأثیرگذارترین عوامل توسعة نوآوری در مؤسسات خیریه کشور هستند و محوریترین مقولة شناسایی شده، بهرهمندی از دانش بازار است. برنامهریزی راهبردی و تعیین اهداف و روشها براساس دانش روزآمد بازار موجب میشود شرایط گوناگون و زمینههای لازم برای توسعه نوآوری، فراهم و به تبع آن، ارتباط میانفرهنگی و تکثرگرا که زمینهساز تحولاتی جدی در عرصه امر خیر هستند، در خیریهها محقق شوند. | ||
تازه های تحقیق | ||
با توجه به هدف اصلی این پژوهش که ارائه الگوی پارادایمی برای توسعة نوآوری در خیریههای ایران بر اساس نظرات کارشناسان است، پنج دسته مقوله شامل «علّی»، «زمـینهای»، «محوری»، « مداخلهگر» و «راهـبردها» (Cresswell,2005:398) استخراج شد. و الگوی پارادایمی از طریق ارتباط بین این مقولات پنجگانه طراحی شد. یافتهها نشان میدهد در این پژوهش «لزوم بهرهمندی مؤسسات خیریه از دانش بازار» پرتکرارترین و مهمترین مؤلفه مورد توجه کارشناسان است، که وجود مدیران نوآور و توجه به اقتصاد نوآور از مهمترین علل تحقق آن است. همچنین عواملی چون آموزش نیروی انسانی و پژوهش، از سویی زمینه لازم برای بهرهمندی از دانش روزآمد بازار را فراهم میکند و از سوی دیگر برنامهریزی راهبردی و تعیین اهداف و روشها را بر اساس این دانش ممکن میسازد و شرایط لازم برای تحقق راهبردها در خیریهها، شامل توسعه ارتباطات درون و برونسازمانی و روابط میانفرهنگی با تأکید بر رویکرد تکثرگرایی، را محقق میسازد. همچنین عواملی چون شبکه شدن، و تشکیل نظام جامع امر خیر از مهمترین عواملی است که بهرهمندی از دانشروزآمد بازار را تسهیل میکند و موجب تسریع و تسهیل راهبردها میشود. در مقابل عوامل متعددی چون فقدان اعتماد بین مردم و مؤسسات خیریه و گرایش خیریهها به حفظ رویکرد سنتی و باورنداتشتن به نظام اقتصادی نوآور مانع توجه به دانش بازار بوده و موجب تأخیر یا عدم توسعه نوآوری و تحقق راهبردها درمؤسسات خیریه میشود. | ||
کلیدواژهها | ||
توسعه نوآوری؛ خیریه؛ دانش بازار؛ صنایع فرهنگی | ||
اصل مقاله | ||
1- مقدمه وبیان مسئله امروزه مؤسسات خیریه ابزار قدرتمند توسعۀ اقتصادی و افزایش سرمایۀ اجتماعی در جوامع توسعهیافته محسوب میشوند. رقابت جدی در بازار جمعآوری کمکهای خیریه، نیاز همیشگی این مؤسسات به جذب و حفظ حامیان را به همراه دارد (Brem &Voigt,2009:367)؛ ازاینرو، بقا و توسعه خیریهها مستلزم فعالیتهای نوآورانه مداوم و جذاب است که بدون وجود سازوکار منظم تولید ایدههای نوآورانه برای جمعآوری سرمایه (مالی و اجتماعی) ممکن نیست (Bennett, 2011:122). عمل نوآورانه، یک مؤسسه خیریه را از سایر سازمانهای جمعآوری کمک مالی و نیز از گذشته خودش متمایز میکند (Andrews & Smith,1996:174). سازماندهی نوآوری میتواند از داخل یا خارج سازمان سرچشمه گیرد یا از روندهای از قبل موجود به دست آید یا از طریق روشهای رسمی یا غیررسمی ایجاد شود. ایدههای نوآورانه ممکن است از تطبیق آنچه قبلاً شناختهشده و از «تفصیل دانش به مفاهیم نوآورانه جدید» پدیدار شوند و حتی ممکن است تصادفی به وجود آیند؛ بنابراین، ایدههای خلاقانه و در پی آن، نوآوریها به طرق مختلف تولید میشوند ( Boeddrich,2004؛ Brem & Voigt,2009؛Borjesson, ,Dahlsten,&Williander.2006 ). بازار خیریه در ایران بسیار پویاست و رقابت شدیدی، بهویژه در بخش جذب سرمایه در آن در جریان است؛ ویژگیهایی چون پویایی، تحول مداوم و مبتنی بر نوآوری، ارتباط سازمانی، رقابت جدی، امکان ادغام و شبکه شدن، غلبه وجه فرهنگی بر سایر ابعاد، نقش موثر در اقتصاد و ... حاکی از آنست که خیریهها بهخوبی جای خود را میان صنایع فرهنگی باز کردهاند و میتوان به این مؤسسات نگاهی مبتنی بر دانش بازار داشت. پژوهش حاضر، ضمن مطالعۀ منابع نوآوری استفادهشده در خیریههای جهان، منابع نوآوری در خیریههای ایران را مطالعه کرده و به ارائۀ راهکارهای عملی افزایش نوآوری در این خیریهها پرداخته و نیز مدل پارادایمی توسعه نوآوری را در مؤسسات خیریه ایران طراحی کرده است. از ویژگیهای منحصربهفرد این پژوهش آن است که آن دسته از مؤسسات موفق خیریه کشور در بهکارگیری راهکارهای شناساییشده معرفی و واکاوی شدهاند. 2-ادبیات پژوهش 1-2-پیشینۀ پژوهش با وجود فقدان مطالعه دقیق پدیده نوآوری در مؤسسات خیریة ایران، تا کنون پژوهشهای متعددی با موضوع نوآوری در صنایع فرهنگی و نیز ضرورت و عوامل افزایش نوآوری در مؤسسات خیریه در کشورهای مختلف بهویژه بریتانیا صورت گرفتهاند. بکی یتس (2018) در مقاله خود با نام «چطور خیریهها میتوانند و باید نوآور باشند» ضرورت و ابعاد نوآوری در مؤسسات خیریه در بریتانیا را مطالعه کرده است. مطالعه میدانی او آمار دقیقی از اثربخشی روشهای نوآورانه در ارائه خدمات رو به رشد خیریههای انگلیس در حوزه بهداشت و غذا در این کشور ارائه کرده است. در سال 2017 مورفی، تئو، مورفی و لیو در مقالهای با عنوان «از خیریه تا کارآفرینی اجتماعی»[1] کارکردهای خیریه را در ایجاد کارآفرینی اجتماعی، مطالعه و نوآوری را از مؤلفههای اصلی هر فعالیتی معرفی کردهاند که به کارآفرینی اجتماعی منجر میشود و خیریهها را ملزم به داشتن نوآوری در این مسیر خواندهاند. الن کولن و دلون ترنتال (2017) در مقاله خود «دگرگونی و شغلآفرینی در سنایع فرهنگی و خلاقه در آفریقای جنوبی»[2] الزامات و ابعاد تغییر مشاغل در صنایع فرهنگی و خلاقه و عوامل تولید نوآوری در صنایع فرهنگی در آفریقای جنوبی را مطالعه کردهاند. راجر بنت و شارمیلا ساوانی (2018) در یک پژوهش تجربی با عنوان «منابع ایدههای جدید برای جمعآوری اعانه در خیریه»[3] که در نشریه مدیریت خلاقیت و نوآوری به چاپ رسیده است، منابع ایدههای نو در تأمین مالی خیریهها را در بیش از 400 مؤسسه خیریة بریتانیا، واکاوی و این منابع را در دو دسته منابع داخلی و خارجی معرفی کردهاند. در ایران نیز چیتسازیان و صادقیکیا (1398) در مقالهای با عنوان «مشارکت مردمی در نوآوری اجتماعی» اثربخشی نوآوریهای اجتماعی در حل مسائل و پاسخ به نیازهای اجتماعی در مؤسسات خیریه ایران را مطالعه کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که خیریهها برای افزایش کارکرد خود نیازمند جذب مشارکت مردمی هستند و جذب مشارکت مردمی نیازمند بهرهمندی از نوآوری است. پژوهش پیش رو نخستین پژوهشی است که با استفاده از تجربیات جهانی و نظر خبرگان خیریه و صنایع فرهنگی، بهطور مشخص منابع نوآوری در خیریههای ایران را معرفی کرده و به ارائه راهکار عملی افزایش نوآوری در خیریهها پرداخته است.
2-2- مبانی نظری 1-2-2- نوآوری؛ چیستی و چرایی نوآوری به معنای انتخاب ایدههای درست و اجرای صحیح فرآیند کاربردیشدن آن ایده در قالب یک محصول، خدمت یا فرآیند است؛ به طوری که موجب کاهش هزینه و افزایش بهرهوری شود (Urabe,1988:4). در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است، ضرورت نوآوری افزایش مییابد (Hovgaard, 2005:3)؛ بنابراین، نوآوری در یک صنعت برای رشد، تداوم رقابت و تطبیق دستاوردهای آن صنعت با نیازهای در حال تغییر مخاطبان ضروری است (Amabile,1999:630). همچنین، مکان نوآوری پیوسته در حال تغییر است و به جای اینکه بهطور محدود در مرزهای یک صنعت ریشه داشته باشد، به حوزههای سازمانی مختلف و صنایع متعدد بهویژه صنایع فرهنگی راه یافته است. مؤسسات خیریه و سازمانهای غیرانتفاعی[4] نیز ازجمله سازمانهایی هستند که برای هدف اصلی خود، یعنی ارتقای خدمات اجتماعی، از نوآوری بهره میبرند (Murphy & Bendell,2001:288). بر این اساس، رویکرد نوآورانه میتواند بهعنوان سرمایهای عملی و در جایگاه یک منبع راهبردی برای مؤسسات خیریه در نظر گرفته شود؛ سرمایهای که در ذات خود انعطاف مبتنی بر دانش بازار را نیز به همراه دارد (Grayson, 2008:2). «نوآوری» در این پژوهش راهکاری برای بهبود عملکرد و ارتقای بهرهوری مؤسسات خیریه است؛ راهکاری که بهوسیلۀ آن بتوان از پتانسیلهای غفلتشده در ذات امر خیر برای ارتقای سطوح مختلف عملکرد یک مؤسسه خیریه، از خدماترسانی به نیازمندان گرفته تا ارتقای جایگاه کشور در سازمانهای بینالمللی و نیز اقدام برای صلح جهانی بهره گرفت.
2-2-2- خیریه و صنایع فرهنگی مؤسسات خیریه و سازمانهای غیرانتفاعی براساس مجموعههای مختلفی از ارزشها عمل میکنند (Heap,2000:555)؛ اما این ارزشها مانع صنعتیشدن این مؤسسات در عرصه جهانی نشده و امروزه خیریهها و سازمانهای غیرانتفاعی بهعنوان سهامداران اصلی در عرصه کسبوکار در حال ظهورند (Doh & Teegan,2002:665). از مهمترین ویژگیهای صنایع فرهنگی مختلف آنست که دارای پویایی و تحول مداوم بوده و مبتنی بر نوآوریند و با یکدیگر پیوسته در ارتباط و رقابتاند (Hesmondhalgh,2019:123)؛ برای نمونه، قدرتمندترین بنیاد خیریه خانوادگی در جهان متعلق به بیل گیتس بنیانگذار مایکروسافت است. گیتس در اداره خیریه خود رویکردی کاملاً صنعتی دارد؛ به گونهای که سرمایه 106 میلیون دلاری آن را بعد از دو سال به 2 میلیارد دلار افزایش داده است؛ این در حالیست که این بنیاد از سال ۲۰۰۶ میلادی، ۳۳٫۷ میلیارد دلار کمک خیریه کرده و جالبتر آنکه هر ساله ۵٪ از داراییهای خود را وقف میکند؛ به طوری که اینگونه حجم اهدایی بنیاد هر ساله دستکم پولی برابر ۱٫۵ میلیارد دلار است.[5] ویژگیهای مختلفی چون پویایی، تحول مداوم و مبتنی بر نوآوری، ارتباط سازمانی، رقابت جدی، امکان ادغام و شبکه شدن، غلبه وجه فرهنگی بر سایر ابعاد، نقش موثر در اقتصاد و ... حاکی از آنست که خیریهها بهخوبی جای خود را میان صنایع فرهنگی باز کردهاند و میتوان به این مؤسسات نگاهی صنعتی و مبتنی بر دانش بازار داشت.
3-2-2-منابع و کارکردهای نوآوری در خیریههای جهان جوامع امروزی بیش از هر زمان دیگری به خیریهها وابستهاند؛ برای نمونه، در بریتانیا، حدود 170 هزار مؤسسه خیریه جمعآوری کمک مالی وجود دارد (CAF/NCVO:2009)[6] و رقابت برای جذب اهداکنندگان در میان آنها شدید است (Bennett,2003:21). همچنین، تلاش روزافزونی صورت میگیرید تا از هیچ حوزهای در ارائه خدمات غفلت نشود. برای مثال، بخش خیریه در این کشور سالانه 1.6میلیارد پوند برای «تحقیقات پزشکی» هزینه میکند. در همین حال، کاربران بانک «مواد غذایی» خیریهها به میزان خیرهکنندهای افزایش یافتهاند و از کمی بیش از 25 هزار کاربر در سال 2008 به بیش از 1.33 میلیون کاربر در سال 2018 رسیده است؛[7] ازاینرو، مؤسسات خیریه بیش از هر زمان دیگری نیازمند چشمانداز اجتماعی و اقتصادی نوآورانه و ایدههای تازه و مدلهای تجاری جدیدند. نقطه شروع یک فعالیت نوآورانه در مؤسسه خیریه، یافتن ایده یا مجموعهای از ایدههاست که توجه عموم را به خود جلب کند، آن را از سایر سازمانهای جمعآوری کمک مالی متمایز کند و فعالیتهای بازاریابی، آن خیریه را از فعالیتهای گذشتهاش متمایز کند. ایدههای جدید نوآورانه برای جمعآوری سرمایه ممکن است شامل اشکال جدید حمایت، تأیید افراد مشهور از محصولات با مارک خیریه، پیامهای تبلیغاتی با یا بدون سابقه شناختهشده یا رویکردهای تبلیغاتی باشد که از سازمانهای دیگر اقتباس شدهاند؛ اما برای یک مؤسسه خیریه خاص جدیدند (Bennett, 2011:122). نوآوریها در مؤسسات خیریه فارغ از اینکه از چه منابعی تأمین شده باشند، دارای کارکردهای ضروریاند. آنها از رکود مؤسسه جلوگیری میکنند، موجب بهبود فرآیندها، اصلاح کاستیهای فرهنگ داخلی، هدایت جریانهای جدید جذب کمکهای مالی و ... میشوند؛ به همین دلیل رقابت شدیدی در بازار جمعآوری کمکهای خیریه و تأمین نیاز همیشگی جذب حامیان جدید و حفظ حامیان قدیمی، بین مؤسسات خیریه در هر جای دنیا وجود دارد. نوآوریها میتوانند از منابع بسیاری به طرق مختلف تولید شوند و انواع مختلفی از افراد را در بر گیرند. ایدههای جدید برای جمعآوری سرمایه در خیریهها میتواند از داخل یا خارج آن سرچشمه گیرد (Boeddrich,2004:579) و چهبسا از منابع از قبل موجود یا از طریق روشهای رسمی یا غیررسمی ایجاد شود (Brem & Voigt,2009:351). ایدههای تازه ممکن است حتی تصادفی به وجود بیایند (Borjesson, ,Dahlsten,&Williander.2006:781). گاهی اوقات نوآوریها براساس فعالیتهای فعلی یا آیندهنگر، براساس آخرین امکانات فنی (Brem &Voigt,2009:367) یا براساس شکایات یا ابراز نارضایتی حامیان قدیمی به دست میآیند (Burgelman, Christensen & Wheelwright,2004:25). همچنین، بسیاری از ایدههای نوآورانه از جانب مدیران ارشد و تخصص یا تجربه آنان سرچشمه میگیرد. در پژوهش حاضر، تلاش شده است علاوه بر ارزیابی وضعیت این منابع در خیریههای کشور، منابع شایان توجه مؤسسات خیریه ایران شناسایی شوند.
4-2-2-تعریف و وضعیت نوآوری در ایران پیش از معرفی یافتههای پژوهش، لازم است دانسته شود از منظر متخصصان، نوآوری چه تعریف و وضعیتی در مؤسسات خیریة ایران دارد. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبهها نشان میدهند آنچه از نوآوری در خیریههای ایرانی استنباط میشود، آن را «مدیریت خلاقانه و دانش بنیاد امر خیر» میداند که دارای دو حوزه مفهومی و عملیاتی است. از لحاظ مفهومی، نوآوری درواقع یک نوع کشف است؛ کشف نوعی رابطه یا گونهای خدمت یا یک یافته جدید علمی است که میتواند راهبردها و تنظیمات را براساس آن تغییر داد یا اصلاح کرد.[8] در حوزه عملیاتی نیز نوآوری هر چیزی است که با فرض زمینهها، منابع، چارچوبها، ضوابط و قوانین مشترک، موجب افزایش بهرهوری میشود.[9] همچنین، نوآوری، توانایی حل مسئله بهصورت خلاقانه است که در کارآفرینی اجتماعی معمولاً به کسب سود یا ایجاد اشتغال و در خیریه به حل مسئله اجتماعی با بهرهوری بیشتر منجر میشود؛ این بهرهوری ممکن است در کاهش هزینهها یا استفاده بهتر از زمان، و به معنای حل ریشهای معضل با اثرماندگارتر اتفاق افتد؛ البته برخی معتقدند آنچه در نوآوری اهمیت دارد، ایجاد ارزش اجتماعی از طریق یک راه جدید است که لازم نیست حتما به کسب سود منجر شود.[10] در یک مؤسسۀ خیریه توجه مرکزی نوآوری متقاعدکردن مخاطب به کنش خیرخواهانه است و چهبسا نوآوری در هر زمینهای در یک مؤسسه خیریه موجب افزایش جذب مشارکت میشود.[11] نکته دیگر آنکه راهکارهای نوآوری متناسب با فضای فرهنگی و اجتماعی متفاوت است و متناسب با چشماندازها و اهداف مؤسسه خیریه تغییر میکند. یک نگاه متفاوت بر این باور است که نباید نوآرویها و طراحی فعالیتها با سنتها مغایرتی داشته باشد و اساساً نوآوری زمانی ضروریست که اقدامات سنتی، کارکرد سابق را از دست داده باشد. بر این اساس، برخی خیریههای سنتی نیازی به نوآوری ندارند؛ برای مثال، «گروه فیروز» با توجه به هدف اصلیاش، یعنی «توانمندسازی معلولین» و «سرمایهداری الهی»، با اینکه با نوآوری و بهرهمندی از فناوریهای نوین میتواند بهرهوری خود را بهطور چشمگیری افزایش دهد، چهبسا این نوآوری، او را از اهداف اصلیاش بهطور کلی دور کند؛ به همین دلیل، مسئولان آن با گذشت قریب به 47 سال، هنوز بسیاری از روشهای خود در حوزه جذب و استخدام را حفظ کردهاند.[12] در این بخش، مهمترین منابع نوآوریِ شناساییشده معرفی شدهاند. نتایج واکاویها نشان میدهند در مؤسسات خیریه ایران غالباً منابع نوآوری بهصورت ترکیبی از منابع داخلی و خارجی، با غلبه منابع داخلی، مورد توجه و استفاده است. این مؤسسات به فراخور وسعت سرمایه اقتصادی و اجتماعی خود و بهویژه بهواسطۀ ویژگیهای مدیر مؤسسه، از منابع مختلف بهره میگیرند. از آن میان، مواردی چون ویژگی مدیران، میانجیها، توسعه آموزش و پژوهش، نگاه تکثرگرا، شبکهشدن خیریهها و تشکیل نظام جامع امر خیر، افزایش ارتباطات و تعاملات و بهرهمندی از اقتصاد نوآور و دانش بازار (بهعنوان پرتکرارترین و با شدت تأکید بیشتر) ازجمله منابعیاند که کارشناسان به آن توجه ویژه داشتهاند. در این بخش، موارد برجسته این فهرست در قالب مقولات استخراجشده تبیین شدهاند.
3- روش پژوهش این پژوهش کـیفی به روش نظریهپردازی دادهبنیاد،[13] یعنی روش «استقرائی» کشفنظریه، انجام شده است. مراحل انجام پژوهش مطابق با پیشنهاد استراوس و کوربین[14](1998) ازطریق کدگذاری سهمرحلهای دادههای حاصل از مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته با 6 نفر از متخصصان و مدیران خیریه صورت گرفته است که به روش نمونهگیری غیراحتمالی هدفمند بهصورت گلولهبرفی، انتخاب شدهاند. داشتن تجربه نوآورانة موفق و اثربخش، در سطوح مختلف مدیریت مؤسسة خیریه، شاخصة اصلی انتخاب بوده است. از مهمترین ویژگی نمونهها داشتن بیش از ده سال سابقه مدیریت در مؤسسات خیریه و تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری مرتبط با فعالیت در مؤسسات خیریه است. مصاحبهها تا حد اشباع مقولات و ارائه مدل ادامه یافته است. محورهای دو پرسش اصلی این پژوهش عبارتاند از: «منابع نوآوری در خیریههای ایران» و «راهکارها و عوامل توسعه این منابع». درخور ذکر است به هر یک از مصاحبهشوندگان کدی اختصاص یافته و در بخشهای مختلف این نوشتار، مطالب هر یک با ذکر کد از یکدیگر تفکیک شده است.
4- مقولهها و یافتههای پژوهش در روش نظریهپردازیدادهبنیاد[15] یـکی از مـقولههای بهدستآمده از کدگذاری باز با در نظر گرفتن ضوابطی - که در ادامه بیان شدهاند - بهعنوان مـقولهمـحوری، اساس یک نظریه، شناسایی میشود. سپس ایـن مـقولهمحوری، نـقطه مرکزی الگوی کـدگذاری محوری مـیشود. براساس واکاوی این الگـو، شش دسته مقوله شامل «شرایط علّی«، «شرایط زمـینهای»، «محوری»، «شرایط مداخلهگر»، «راهـبردها»، «پیـامدها» استخراج میشود. شـرایط عـلّی بـر پدیدهمحوری اثر میگذارند، پدیدهمحوری و شرایط زمینهای و مداخلهگر بـر راهـبردها اثـر مـیگذارند و راهـبردها بـر پیامدها اثر میگذارد (Cresswell,2005:398). شایان ذکر است با توجه به هدف اصلی این پژوهش، یعنی ارائه الگویی برای توسعه نوآوری در خیریههای ایران براساس پیشنهادها و نظرات کارشناسان بهمنظور بسط نظری دانش این حوزه، مقوله «پیامد» که حاصل سنجش راهبردها و خروجی منتج از اجرای آنها است مدنظر نبوده است. الگوی پارادایمی بهدستآمده در این پژوهش ازطریق ارتباط بین مقولات شرایط علّی، شرایط زمـینهای، محوری، شرایط مداخلهگر و راهـبردها طراحی شده است. در جدول شماره 2 مقولههای استخراجشده از کدگذاری مفاهیم حاصل از مصاحبهها دستهبندی و ارائه شدهاند. یافتهها نشان میدهند در این پژوهش «لزوم بهرهمندی مؤسسات خیریه از دانش بازار» پرتکرارترین و تأکیدشدهترین مؤلفۀ کارشناسان بوده است.
جدول 1: مضامین حاصل از کدگذاری باز Table 1-Themes from open coding
جدول 2: مقولهها و مضامین حاصل از کدگذاری محوری و گزینشی Table 2-Categories and themes resulting from axial and selective coding
5- شرح مقولهها و تحلیل یافتهها
1-5- مقولههای شرایط علّی مقولههای شرایط علّی همان شرایط و پدیدههایی هستند که موقعیتها، مباحث و مسائل مرتبط با پدیده مقولهمحوری را خلق و تا حدودی تشریح میکنند که چرا و چگونه افراد و گروهها به این پدیده مبادرت میورزند. منظور عامل یا اتفاقاتی است که به بروز پدیده مدنظر منجر میشوند (Cresswell,2005:398). با توجه به اینکه مؤسسات خیریه در ایران بسیار مدیرمحورند، بدان معنا که راهبردها، اهداف و سازوکارهای اصلی یک مؤسسه خیریه در ایران براساس نظرات مدیر مؤسسه تعیین و اجرا میشوند، حضور مدیر نوآور و ویژگیهای او از مهمترین شرایط علی در توسعه نوآوری در این مؤسسات است. سپس با توجه به ابعاد و ضرورت شناخت و اجراییشدن اقتصاد نوآور در نگاه اقتصادی یک مؤسسه خیریه بهعنوان مهمترین علل خلق نوآوری، تأکید شده است.
1-1-5-مدیرنوآور عمده مؤسسات خیریه در ایران متکی به فرد هستند و برنامههای راهبردی ازجمله نوآوریها معمولاً مبتنی بر ویژگیهای مدیر یا مؤسس خیریه، دانش، تخصص، تجربه و ویژگیهای شخصیتی اوست؛[16] برای مثال، مؤسسین «ویکی نیکی» که یکی از نوآورانهترین کارکردها را در عرصه مؤسسات خیریه در ایران به نمایش گذاشتهاند، بهواسطۀ تخصص در عرصه مارکتینگ وارد حوزه خیریه شدند و با نگاهی خلاقانه از دانش و تجربه خود در بازاریابی در خیریهها بهره گرفتند و حرف جدیدی زدند. حال به برخی از ویژگیهای اصلی یک مدیر نوآور پرداخته میشود که مهمترین منبع توسعه نوآوری در یک خیریه است. ویژگیهایی چون دانش و تخصص، ریسکپذیری، ارتباط و تعامل مطلوب با نیروی انسانی، قدرت ایجاد تغییر و ... .
نخستین و کلیدیترین ویژگی یک مدیر نوآور، جسارت و ریسکپذیری اوست (Hesmondhalgh,2019:78)؛ زیرا در خیریههای ایران با توجه به غلبه رویکرد سنتی، نحوۀ مواجهه با یک ایده نوآورانه از سوی مخاطبان، سایر خیریهها و نهادهای قدرت غالباً پیشبینیشدنی نیست و این امر بر ریسک فعالیتهای مبتنی بر نوآوری میافزاید. همچنین، بسیار محتمل است یک مدیر نوآور متهم به مقابله با قالبهای ساختار سنتی شود.[17] مسئلۀ تأکیدشده آن است که نوآوری بدون قدرت ریسکپذیری تقریباً امکانپذیر نیست[18] و انجام کار حرفهای نیازمند جسارت و قدرت ریسک است؛[19] البته یک مدیر پخته و خردمند و آشنا به دانش بازار باید در نظر داشته باشد که ریسکپذیری نیازمند پشتوانه حداقلی از سرمایه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است تا به فراخور قدرت مؤسسه امکان بقای آن به خطر نیافتد.[20]
بهرهمندی از دانش روز زمینهساز تخصصگرایی و حرفهایگرایی است و از مهمترین ویژگیهای یک مدیر نوآور بهشمار میرود؛ یعنی اینکه مدیران پذیرفته باشند امر خیر یک تخصص است و ملزومات حرفهای خود را دارد و این امر در گرو دانش و میزان درک فضاهای نوین این حرفه، تحصیلات و میزان آشنایی مدیر با علوم مرتبط جدیدی چون بازاریابی و اقتصاد است (Eraut ,2002:87). این مسئله فهم علل نیاز به ایجاد تحول و نوآوری را در مدیر تقویت میکند و امکان بهرهمندی مؤسسه از فناوریهای نوین و جدیدترین برنامههای راهبردی این حوزه را میسر میسازد.[21] همچنین، بهرهمندی از دانش روز در کنار بلوغ فکری برای تشخیص حساسیتها و ارزشها و نحوه برخورد با آنها، به یک مدیر جسارت کافی برای عبور از سنتهای ناکارآمد را میدهد.[22] دانش و نگاه غیرسنتی توان تغییر قوانین دست و پاگیر و رفع موانع ناشی از کاستیهای رویههای سازمانی درون مؤسسه را به همراه دارد و به مدیر فرصت اجراییکردن طرح نوآورنه را میبخشد. مدیران خلاق، توانایی نفوذ در میان افکار و نگرشهای متفاوت و حتی مخالف را دارند و قادر به ایجاد گفتمان متعامل و متعادل با دیگران بدون عدول از سنتها و ارزشها هستند.[23]
توان برقراری ارتباطات قوی و هدفمند از موثرترین عوامل یاریدهندۀ سازمانها در اجرای مأموریتهاست (Hallahan,2002:35). در مؤسسات خیریه توان برقراری ارتباط مؤثر و سازنده با نیروی انسانی و نیز با سایر خیریهها و نهادها، در کنار قدرت انجام کار تیمی، از ویژگیهای ضروری مدیر یک خیریه است. ارتباط قدرتمند مدیر میتواند به شناسایی راهکارهای افزایش توانمندی نیروی انسانی، بهکارگیری ابزار و بهویژه به بهرهمندی از گروه میانجیها و نیز مجابکردن دیگران به تغییر افکار سنتی و شناخت نیازهای جدید منتج شود.[24]
2-1-5- توجه به اقتصاد نوآور اقتصاد مبتنی بر نوآوری در بازار از آرای جوزف شومپیتر اقتصاددان اتریشی نشأت گرفته است. اقتصاد نوآور یا شومپیتری مبتنی بر الزامات بازار است که از نوآوری برای خروج از رکود یا افزایش راندمان استفاده میکند. در این دیدگاه، با تکیه بر گفتمان جامعه اطلاعاتی، نقش اصلی به ایدههای نوآورانه، خلاقیت و دانش اختصاص یافته است (Hesmondhalgh,2019:123). هر میزان که یک مؤسسه خیریه با اقتصاد نوآور آشنا باشد و برنامههای راهبردی خود را مبتنی بر آن طراحی کند، امکان بهرهبردن از مزایای نوآوری برای او فراهمتر است. یکی از راههای توسعه خلاقیت به کمک اقتصاد نوآور، آشنایی و ارتباط با فعالان اقتصادی یا انجام فعالیتهای اقتصادی مدیران یک مؤسسه خیریه است؛ اینکه مدیر خیریه از نزدیک با فعالیتها و دانش روز اقتصادی آشنا باشد، موجبات افزایش بهرهوری حاصل از بهرهمندی خیریه از ابزارهای سازنده اقتصادنوآور را بهتر فراهم میکند.[25]
2-5-مقولهمحوری مقولهمحوری، پرتکرارترین و تأکیدشدهترین مؤلفه در میان دادهها است که صورت ذهنی از پدیدهای است که اساس فرآیند پژوهش را تشکیل میدهد (Cresswell,2005:398). کدهای محوری که پژوهشگر را به مقولهمحوری فوق میرساند، عبارتاند از مواردی که بر ضرورت حرفهایشدن خیریه و پذیرش آن بهعنوان یک صنعت فرهنگی حاضر در بازار رقابت تأکید کردهاند. در نظر گرفتن نقش ویژه برای مؤسسات خیریه در توسعه اقتصادی جامعه بهعنوان بازو و همراه دولت در توسعه اقتصادی و اجتماعی که طی کدهای متعدد برجسته شده است، بر محوریت این امر دلالت دارد. تأیید وجود رقابت شدید و پویایی مداوم در خیریهها، ساماندهی قوانین و مقررات، بهویژه در بخش هویت حقوقی مؤسسات خیریه، ضرورت نگاه بازار برای توسعه نوآوری و ... از کدهای شکلدهندۀ به مقولهمحوری است
1-2-5- رویکرد صنعتی و مبتنی بر دانش بازار متخصصان معتقدند درخصوص پذیرفتن نگاه صنعتی و وجود بازار خیریه، رویکرد دوگانهای وجود دارد؛ عمده تفاوت در این دو نگاه بر سر دو مقوله «رقابت» و «سود» است. گروه اول معتقدند: دیرزمانیست که نظام خیریه در کشورهای توسعهیافته به یک صنعت تبدیل شده و در ایران نیز در حال تبدیلشدن به یک صنعت است.[26] همانطور که بیان شد ازجمله مؤلفههای این نگاه صنعتی دو مقوله «رقابت» و «سود» است. در نگاه نخست، علت اینکه برخی وجود بازار خیریهها را برنمیتابند، درک نادرست ایشان از کلمه «بازار» است و شواهد نشان میدهد در بازار خیریه وجود دارد که رقابت در آن بهشدت بیشتر از بخش تجاری است. این رقابت بهحدی شدید است که چهبسا بر مبانی اخلاقی خیریهها تأثیر میگذارد.[27] این نگاه بر این باور است که وقتی بازاری تعریف شود و رقابتی وجود داشته باشد، کسب سود را نیز به همراه دارد؛ البته کسب سود نمیتواند هدف اصلی یک خیریه باشد؛ ازاینرو، لازم است خیریهها این سود را علاوه بر اهداف جاری، صرف وسعتدادن به حیطه اثربخشی خود کنند؛ وسعتی که میتواند تا ورود به بازار جهانی خیریه و تعامل اثربخش با جهان ادامه یابد. این دیدگاه معتقد است ورود به عرصه توسعه اقتصادی و افزایش سرمایه اجتماعی از وظایف مهم خیریههاست که بیشک بهرهبردن از دانش بازار موجب تسهیل و تقویت این وظیفه میشود.[28] همچنین، نگاه مبتنی بر دانش بازار و پذیرش خیریهها بهعنوان بخشی از صنایع فرهنگی موجب ارتباط فرافرهنگی و تسهیل تعامل با جهان میشود.[29]
اما گروه دوم معتقدند: اگرچه وجود رقابت شدید میان مؤسسات خیریه پدیدهای انکارناپذیر است، رقابت این بخش با بخش بازار و صنایع متفاوت است؛ زیرا این رقابت با محوریت رفاقت و نوعدوستی و ذیل همکاری است. رقبا در بخش خیریه به فکر برتری خود نیستند و دغدغه ارتقای رقیب خود را نیز دارند.[30] این رویکرد مخالف دخالت خیریهها در توسعه اقتصادی است و نهایت سود کسبوکار اجتماعی برای حفظ پایداری مؤسسه است و باید سود یا دانش حاصل در اختیار دیگران قرار گیرد. از این منظر، بحث غیرانتفاعیبودن شاکله خیریه را تشکیل میدهد و اگر مؤسسه خیریه در مسیر حل معضل اجتماعی به سود دست یابد، دیگر خیریه نیست. رقابت تعریفشده در فضای صنعتی و بازار، در فضای خیریه بلافاصله به تعارض تبدیل میشود و لازم است رقابت خیریهها صرفاً در تأثیرگذاری باشد؛ زیرا استراتژی اساسی خیریهها نه رقابت و سود، همکاری در حل معضل اجتماعی و ارتقای تأثیر اجتماعی است.[31] از این منظر، با وجود اینکه آشنایی با دانش بازار و مؤلفههای اقتصادی نوآور تأثیر بسزایی در یافتن راهکارهای نوآوری در خیریهها دارد؛ اما نمیتوان خیریه را یک صنعت نامید؛ زیرا در صنعت فرقی بین نیاز و خواسته نیست؛ اما در خیریه تأمین نیاز مخاطب در اولویت است. همچنین، تفاوت مشتری و مخاطب در صنعت و در خیریه مسئله انکارناپذیری است. در صنعت باید خواست مشتری به هر قیمتی تأمین شود؛ حتی اگر این خواست معقول و منطقی نباشد؛ اما در خیریه تأمین نیاز مخاطب با اصول و ضوابطی همراه است؛ البته در ایران هنوز درک نیاز واقعی مخاطبین بهطور کامل محقق نشده است و در بسیاری موارد، هزینههای نابجا ناشی از عدم شناسایی دقیق نیازمندیها است.[32]
3-5- مقولههای شرایط زمینهای مقوله شرایط زمینهای حاکی از شرایطی است که راهبردها و اقدامات تحت آن، به اداره پدیده میپردازد (Cresswell,2005:398). براساس دادهها بسیاری از مؤلفههای مرتبط با نحوة مدیریت سازمانی مبتنی بر توسعة آموزش و پژوهش و توجه به تخصص و حرفهایگرایی، شرایط زمینهای لازم را برای بهرهمندی خیریهها از دانش بازار و توسعه نوآوری فراهم میآورد.
1-3-5- توسعه آموزش و پژوهش آموزش، تحقیق و جستجو، مراحل اولیه فرآیند نوآوری شناخته شده و بهمنظور کشف منابع جدید نوآوری برای همه سازمانها ضروری است. در اقتصاد مبتنی بر دانش، خلق ارزش به دسترسی سریع به منابع جدیدی از دانش بستگی دارد. ازطریق افزایش مشارکت در نوآوری، جستجو برای ارزش جدید به قلمرو جدید و نامحدود گسترش مییابد. سطوح گستردهتر دانش میتواند زمینههای یادگیری غنیتری ایجاد کند و به تبع آن، دانش جدیدی که فعالیت نوآوری را تقویت میکند، آشکار میشود؛ ازاینرو، شرکتهایی که بهطور گسترده و عمیق پژوهش میکنند، تمایل بیشتری به نوآوری دارند (Laursen & Salter,2006:131). در حال حاضر با وجود منابع دانشی حاصل از ترجمه و تجربه و نیز در اختیار داشتن انواع تکنولوژیها، خیریههای کشور در مسئله پژوهش و آموزش وضعیت مناسبی ندارند؛ اما فقدان رشته تخصصی امر خیر موجب شد مؤسسات به جای بهرهمندی از دانش این حوزه، رو به سوی تجربیات بیاورند.[33] همچنین، تولید دانش بومی از سوی برخی از مؤسسات همچون «خیر ماندگار» بهطور جدی و حرفهای در حال پیگیری است. این مؤسسه با ایجاد یک گلریزان فکری دست به نوآوری اثربخشی زده است و بهعنوان مبتکر طرحهای پژوهشمحور توانست حجم درخور توجهی بر متون دانشِ مدیریت آموزشی در امر خیر به ذخایر معدود گذشته اضافه کند. این مؤسسه با نگاهی خلاقانه تعداد چشمگیری متون آموزشی در قالب تألیف، ترجمه، حمایت از پایاننامه و رساله، برگزاری همایش و نشستهای تخصصی، برگزاری کلاسها و کارگاههای آموزشی، تأسیس نشریه و ... در حوزه تخصصی امر خیر تولید کرده و ضمن تقویت بنیان پژوهشی و آموزشی کشور، راه را برای سایر مؤسسات خیریه به میزان چشمگیری هموار کرده است.[34] باید به خاطر داشت پژوهش، منبع مؤثر تولید دانش و تقویت بنیانهای فکری در خلق نوآوری است. حرکت در مسیری که از قبل با انجام پژوهشهای متعدد و براساس نیازسنجی بهخوبی روشن شده، برای همه مؤسسات ازجمله خیریهها موجب افزایش اعتماد به نفس، کاهش ریسک، تولید انگیزه خلق نوآوری، افزایش دامنه مدیریت و نیز بهرهوری شده است.[35]
2-3-5- حرفهایگرایی و تربیت تسهیلگران و میانجیهای قدرتمند نیروی انسانی در هر سازمانی از عوامل کلیدی پیشرفت و موفقیت محسوب میشود. در مؤسسات خیریه از میان نیروی انسانی بخشهای مختلف، تسهیلگران و میانجیها بعد از مدیران، از مهمترین منابع توسعه نوآوری در مؤسسات خیریه هستند. به موازات رشد و پیچیدهترشدن صنایع فرهنگی، تعداد و اهمیت کارکردهای مربوط به میانجیگری رشد چشمگیری داشته است. همچنین، میانجیگران فرهنگی به دنبال جذب سرمایۀ بیشتر ازطریق جذب مشارکت و همکاری سایر نهادها هستند (Hesmondhalgh,2019:527). درواقع در مؤسسات خیریه میانجیها و تسهیلگران از زمینهسازان اصلی تغییر نگاه سنتی، بهرهمندی از دانش بازار و توسعه نوآوری هستند.
میانجیها مسئول ایجاد تعادل میان صاحبان صنایع و نهادهای قدرت هستند؛ آنان در یک مؤسسه خیریه با چانهزنی حسابشده و برخاسته از شناخت جامعه، ارزشها و حساسیتهای نهادهای قدرت تلاش میکنند تا بخشی از قدرت را به مؤسسات خیریه تزریق کنند. درواقع میانجیها وسازمان های مردم نهاد وظیفه تسهیلگری بین حاکمیت و مردم را بر عهده دارند. این افراد که باید از پختگی و تخصص کافی برخوردار باشند، مسئولیت متقاعدسازی و جذب سرمایه از دولت و سایر نهادهای قدرت و نیز از مردم را بر عهده دارند.[36] یکی از راههای متقاعدسازی دولت آنست که میانجیها با پیداکردن خلأهای ارگانهای دولتی و نهادهای قدرت ازطریق ارائه برنامه و پیشنهادهایی برای رفع آن در آنها انگیزه کمککردن ایجاد میکنند.[37] انجام پروژههای نظرسنجی و پژوهشهای تحلیل ذینفعان ازجمله این طرحهای پیشنهادی است. میانجیها با توجه به وسعت و اهمیت حیطه کاری در دستههای متفاوتی قرار میگیرند و به روشهای مختلف انتخاب میشوند؛[38] برای مثال، میانجیهای مؤسسه خیریه «رعد» که از بازارچههای خیریه برای جذب کمک، استفاده میکنند، بر متقاعدسازی چهرههای سرشناس هنری متمرکز شدهاند و با راهاندازی بازارچه و حراجی در حوزه آثار هنری، بیشتر به دنبال مطرحکردن چهرههای برجسته بهعنوان حامیان خود هستند؛ یا مؤسسه «آبشار عاطفهها» که اساساً به دنبال افزایش کمیت حامیان است، میانجیهایی را برای تماس با تلفن همراه مردم در سطحی وسیع به کار گرفته است.[39] غیر از میانجیها در سطح خرد و متوسط، میانجیهایی نیز در سطح کلان وجود دارند. این افراد که غالباً از سطح بالای دانش و تجربه بهرهمندند، بهعنوان متخصصان و مشاوران دولت و نهادهای قدرت، در حوزه الزامات و نیازهای مؤسسات خیریه، تسلط و دانش دارند و نیز حساسیتها و ارزشهای نهادهای قدرت را بهخوبی میشناسند و با متقاعدسازی نهادهای تصمیمساز موانع فرهنگی و اقتصادی پیش روی نوآوری در خیریهها را کاهش میدهند.[40] در پایان این بخش باید خاطرنشان کرد میانجیها در هر سطحی علاوه بر تمام ویژگیها و تواناییهای ذکرشده، همواره نیازمند مشاوره با اتاق فکر مؤسسهاند؛ این اتاق مجموعهای از نیروهای متخصص و خلاق هستند که با همفکری با آنان، مؤسسه میتواند به بهترین راهحلها و برنامهها برسد.[41]
4-5- مقولههای شرایط مداخلهگر مقولههای شرایط مداخلهگر شرایط وسیع و عامی همچون فرهنگ، فضا و غیره است که بهعنوان تسهیلگر یا محدودکننده راهبردها عمل میکند. این شرایط، اجرای راهبردها را تسهیل و تسریع یا بهعنوان یک مانع، این راهبردها را دچار تأخیر میکند (Cresswell,2005:398). عوامل مداخلهگر در روند توسعه نوآوری و تحقق دانش بازار در مؤسسات خیریه در دو گروه عوامل تسهیلگر و عوامل ایجاد تأخیر شامل مواردی چون شبکهشدن و تشکیل نظام جامع امر خیر، ارتقای نیروی انسانی، فقدان اعتماد، رویکرد سنتی و بیتوجهی به نظام اقتصادی مبتنی بر نوآوری است.
1-4-5- شبکهشدن ویژگی کلیدی دوران شکوفایی صنایع فرهنگی، ادغام و شبکهشدن شرکتها بود که موجب شد تعداد چشمگیری از زیرشاخهها در دل بزرگترین مؤسسات فعالیت کنند و علاوه بر بهرهمندی از توانایی یکدیگر به واحد قدرتمندی تبدیل شوند (Hesmondhalgh,2019:353). فارغ از پتانسیل این امر در توسعه نوآوری و مزایای متعدد شبکهشدن، این مسئله یک ضرورت جدی برای خیریههای کشور است؛ زیرا فقدان تعریف درست و شفاف از نحوه رابطه مؤسسات خیریه و نبود نظام جامع تنظیم روابط، آسیبهای جدی را به مؤسسات خیریه ایران وارد کرده است؛ ازجمله: همپوشانی وظایف، یکسانی جایگاهها، نامشخص بودن نسبت میان نهاد قدرت و خیریهها، نامشخصبودن نسبت میان خیریههای قدرتمند و مؤسسات کوچک خیریه، فقدان اتحادیه در نقش حامی صنفی و ... که هر یک میتواند انگیزه فعالیت و بهویژه قدرت نوآوری را از یک خیریه سلب کند.[42] تحقیقات نشان میدهند مؤسسات خیریه با شبکهشدن میتوانند قدرتمندتر شوند؛ تا جایی که به اهرم فشاری تبدیل شوند که در مواقع مقتضی دولت را وادار به اخذ تصمیمات حمایتی از خیریهها یا تعیین ضوابط و مقررات براساس صلاحدید صنفی خیریه کند.[43] همچنین، با تشکیل نظام جامع امر خیر جایگاه هر مؤسسه و نهاد ذینفع در خیریه تعریف میشود؛ زیرا نظامات ارتباطی فعلی غالباً غیر رسمی و فردی است و بهویژه جایگاه صاحبان قدرت اعم از دولت یا نهادهای خیریه وابسته به حکومت چون کمیته امداد یا بهزیستی در آن شفاف نیست.[44] علاوه بر موارد فوق، شبکهشدن خیریهها دارای مزایای متعددی چون همافزایی مشاوران و متخصصان، کاهش ریسک و افزایش مدیریت نوسانات محیطی، سازماندهی و افزایش ارتباطات، بهرهمندی از تجربیات و دانش یکدیگر، تخصصیشدن، حرفهایشدن، گسترش دامنه تحقیقات و کاهش احتمال خطا، افزایش بهرهوری، افزایش قدرت مطالبهگری از دولت و نهادهای قدرت و ... است.[45] یک مثال برجسته درخصوص شبکهشدن تخصصی مؤسسات خیریه، «شبکه ملی خیریه در حوزه سرطان» است که در زمینه کنترل سرطان بر پایه منابع مردمی و بهرهمندی از تعامل با مؤسسات همراستا به الگوی مناسبی در این خصوص مبدل شده است. همچنین، مؤسسه خیریه «رعد الغدیر» نیز توانست با رایزنی و برقراری تعامل با نهادها و خیریههای کوچک مشابه، بر بهرهوری خود و آنها بیافزاید.[46] شواهد نشان میدهد در حال حاضر رابطه مؤسسات خیریه بهشدت جزیرهای و تعاملات بهشدت متعارض است. فرهنگ همکاری در ظاهر و زبان، پررنگ و در عمل، شکل نگرفته است.[47] روابط بین مؤسسات بزرگ و کوچک پرمناقشه است و خیریههای بزرگ بهواسطۀ قدرت، ثروت یا سرمایه اجتماعی و فرهنگی خود اجازه رقابت چندانی به خیریههای کوچک نمیدهند.[48]
2-4-5- نگاه سنتی و نبود اعتماد دوسویه وجود نگاه سنتی و نبود اعتماد دوسویه از عمده شرایط مداخلهگر بر عدم توسعه نوآوری در مؤسسات خیریهاند. کارشناسان معتقدند در حال حاضر نوآوری، طفلی نوپا و مفهومی جدیدالورود به ادبیات خیریههای ایران است و تعداد معدودی از مؤسسات خیریه بهصورت تخصصی با مفهوم نوآوری آشنا هستند و فعالیتها غالباً با رویکرد سنتی است؛ بنابراین، جامعه و خیریهها اقبال چندانی به نوآوری نشان نمیدهند؛[49] البته باید اذعان کرد در بسیاری از مؤسسات خیریه نگاه مثبتی نسبت به نوآوری در حال شکلگیری است.[50] همچنین، به دلیل برخی اقدامات مجرمانه و سوءاستفادهها در معدود مؤسسات، اعتماد میان جامعه و خیریهها تضعیف شده است.[51]
3-4-5- فقدان اقتصاد نوآور در بخش مقولات شرایط علّی، بهتفصیل به کارآرایی و نقش مثبت عملیاتیشدن اقتصاد نوآور و نگاه صنعتی به خیریهها پرداخته شد. در همین راستا کارشناسان، فقدان باور به اقتصاد نوآور را از اهم شرایط مداخلهگری میدانند که موجب تأخیر یا تضعیف نوآوری در مؤسسات خیریه میشود. دادههای بهدستآمده نشان میدهند شناخت اقتصاد نوآور، الزامات و ابزارهای آن بیش از هر عامل دیگری مشوق مؤسسات خیریه برای رویآوردن به دانش بازار و درنتیجه، توسعه نوآوری است.[52]
5-5- مقوله راهبردها و اقدامات مقولههای راهبردها و اقدامات به معنای کنشها یا برهمکنشهای خاصی است که از پدیدهمحوری منتنج میشود. درواقع این مقولات دستاوردهای تحقق مقولهمحوری تحت تأثیر شرایط زمینهای و مداخلهگرند (Cresswell,2005:398). این مقولهها عبارتاند از:
1-5-5- توسعه ارتباطات و تعاملات ادبیات متعددی بهوضوح مزایا و تأثیرات داشتن ارتباطات گسترده و تعامل با سازمانهای متنوع ذینفع را برای توسعه نوآوری در سازمانهای مختلف، ازجمله خیریهها برشمرده است (Pittaway,2004:137). توسعه ارتباطات در مؤسسه خیریه به موازات توسعه مداوم ارتباطات درونسازمانی و برونسازمانی ممکن میشود. ارتباطات درونسازمانی بهوسیلۀ تشکیل پایگاه جامعی اطلاعات نظام خیریه کشور مهیا میشود. از این طریق، مؤسسات خیریه با ارتباط مداوم و نظاممند با یکدیگر، به فراخور نیاز میتوانند از جریان دانشی و تجربی یکدیگر بهرهمند شوند.[53] همچنین، وقتی هدف نهایی خیریه، حل معضل اجتماعی است، هیچ راهی جز توسعه ازطریق همکاری با دیگران ندارد و در این مسیر، افزایش شعب یک مؤسسه نمیتواند بازدهای برابر با بازده حاصل از همافزایی چندین مؤسسۀ همراستا داشته باشد.[54] ارتباطات برونسازمانی مؤثر بیش از سایر عوامل به حرفهایشدن خیریه در کشورهای توسعهیافته کمک کرده است. ارتباطات برونسازمانی با شاخصه تخصصگرایی به مؤسسۀ خیریه کمک میکند تا در تأمین هیچیک از نیازهای خود معطل نماند و در هر زمینهای از دانش متخصصین آن بهرهمند شود؛ برای مثال، خیریه «مهرانه زنجان» خیریه قدرتمندی است که با ارتباطات گسترده و مؤثر خود بسیاری از نهادها و حتی خیریهها را در حمایت از بیماران مبتلا به سرطان بسیج کرده و از این طریق، علاوه بر افزایش بهرهوری، به یکی از قدرتمندترین مؤسسات در حوزه تخصصی خود تبدیل شده است.[55]
2-5-5- بهرهمندی از ارتباطات بینفرهنگی، نگاه تکثرگرا و پتانسیلهای امر خیر از دیگر راهبردهای تأمین نوآوری، ارتباطات بین فرهنگی و نگاه تکثرگرا است. در این پژوهش، مفهوم ارتباطات میانفرهنگی معادل ارتباطات میانقومی، میاندینی و حتی بین منطقهای است (Martin & Nakayama, 2007). این ارتباطات هنگامی روی میدهند که فردی از یک فرهنگ پیامی را میفرستد تا از سوی فرد یا افرادی از یک یا چند فرهنگ دیگر پردازش شود (Samovar, Porter & McDaniels, 2009:8). ارتباط بین فرهنگی، در متن خود تقویت گفتمان تکثرگرایی را به همراه دارد. این گفتمان بیش از آنکه حاصل نگاه بین فرهنگی باشد، مرهون «ذات امر خیر» است که در درون همه انسانها فارغ از تفاوتها وجود دارد. امر خیر بهخودیخود یک امر انسانی است که ربطی به نوع دین و مذهب ندارد و در بستر فرهنگی ایران از قرنها پیش از اسلام بهعنوان یکی از اهداف والای انسانی وجود داشته است. درواقع، نظام خیریه مبتنی بر انسانهای آماده برای ایثار با نیات پاک است؛ ازاینرو، برای چنین نظامی رقمزدن یک ارتباطات میانفرهنگی میسر است.[56] همچنین، امروزه شاهد آن هستیم که مردم سراسر دنیا بدون توجه به ملیت و سایر محدودیتها اهداف خیرخواهانهای را تعریف و دنبال میکنند؛ پزشکان و معلمان بدون مرز ازجملۀ این افرادند. پس درواقع ذات امر خیر یک پتانسیل عظیم به وسعت تمام کره زمین و تمام انسانهای خیرخواه است. با چنین رویکردی نگاه بین فرهنگی و تقویت تکثرگرایی موجب استفاده از پتانسیل امر خیر برای ارتباطات و تعاملات میانفرهنگی ملی و بینالمللی خواهد بود. تحقق این نگاه به خیریهها زمینۀ لازم برای ورود به بازار جهانی خیریه و ارتقای نگاه جهانی به جایگاه ایران را فراهم میکند و موجب میشود نام ایران نیز در زمره کشورهایی باشد که برای صلح جهانی در تلاشاند؛ زیرا خیریهها زبان گویای صلح جهانیاند. رهایی از محدودیت روابط سیاسی و تحریمهای اقتصادی و مشکلات پولی بانکی، ارتقای وجهه بشردوستانۀ ایران در جهان، بهرهمندی از کمکهای جهانی از دیگر مزایای تحقق ارتباط بین فرهنگی در مؤسسات خیریه کشور است.[57]
6- ارائۀ مدل پارادایمی توسعة نوآوری در مؤسسات خیریۀ ایران مدل پارادایمی نشاندهندۀ نتیجه نهایی تحلیل کیفی به روش دادهبنیاد است. در این مدل، مقولههای شناساییشده در قالب یک الگوی نظاممند نمایش داده میشوند. تحلیل مدل پارادایمی بهدستآمده در این پژوهش نشان میدهد از مهمترین عوامل تحقق توسعه نوآوری در خیریههای ایران، بهرهمندی آنان از دانش بازار است که مدیران نوآور و توجه به اقتصاد نوآور از مهمترین علل تحقق آن است. همچنین، عواملی چون آموزش نیروی انسانی و پژوهش، زمینه لازم برای بهرهمندی از دانش روزآمد بازار را فراهم میکند و نیز برنامهریزی راهبردی و تعیین اهداف و روشها را براساس این دانش ممکن میسازد و شرایط لازم را برای تحقق راهبردها در خیریهها، شامل توسعه ارتباطات درون و برونسازمانی و روابط میانفرهنگی با تأکید بر رویکرد تکثرگرایی محقق میسازد؛ نگاهی که به موجب بهرهمندی از پتانسیلهای امر خیر میتواند علاوه بر افزایش بهرهوری در این مؤسسات، کمیت و کیفیت تحقق اهداف آنان را ارتقا بخشد. همچنین، عواملی چون شبکهشدن و تشکیل نظام جامع امر خیر از مهمترین عواملی است که بهرهمندی از دانش روزآمد بازار را تسهیل میکند و موجب تسریع و تسهیل راهبردها میشود. درمقابل، باوجود سابقة دیرینة ارزشهای فرهنگی و دینی امر خیر در کشور، عوامل متعددی چون فقدان اعتماد بین مردم و مؤسسات خیریه و نیز گرایش خیریهها به حفظ رویکرد سنتی و باورنداشتن به نظام اقتصادی نوآور مانع توجه به دانش بازار بوده و موجب تأخیر یا عدم توسعۀ نوآوری و تحقق راهبردها در مؤسسات خیریه شده است.
نمودار 1: مدل پارادایمی توسعة نوآوری در مؤسسات خیریه ایران Chart 1-Diagram of the paradigm model of innovation development in Iranian charities
7-نتیجهگیری «نوآوری» در این پژوهش، راهکاری برای بهبود عملکرد مؤسسات خیریه در نظر گرفته شده است؛ راهکاری که بهوسیلۀ آن میشود از پتانسیلهای غفلتشده در ذات امر خیر برای ارتقای بهرهوری مؤسسات خیریه، از خدماترسانی به نیازمندان گرفته تا ارتقای جایگاه کشور در سازمانهای بینالمللی و نیز اقدام برای صلح جهانی بهره گرفت. با مراجعه به مدل پارادایمی ارائهشده در این پژوهش، منابع و راهکارهای تولید و توسعه نوآوری و موانع تحقق آن در مؤسسات خیریه ایران بهتر شناخته میشوند. جمعبندی یافتهها نشان میدهند بازار خیریه در ایران بسیار پویاست و رقابت شدیدی در آن در جریان است. این رقابت در بخش جذب سرمایه بهشدت جدی و معنادار است. ویژگیهایی چون پویایی، تحول مداوم و مبتنی بر نوآوری، ارتباط سازمانی، رقابت جدی، امکان ادغام و شبکه شدن، غلبه وجه فرهنگی بر سایر ابعاد، نقش موثر در اقتصاد و ... حاکی از آن است که خیریهها بهخوبی جای خود را میان صنایع فرهنگی باز کردهاند و میتوان به این مؤسسات نگاهی مبتنی بر دانش بازار داشت. پژوهشهای متعددی نشان میدهند عامل اصلی بقا در این محیط رقابتی، جذب سرمایه است و این امر نیز مستلزم طراحی و اجرای منظم برنامههای مبتنی بر جذب خلاقانه و نوآورانه سرمایه است که بهنوبۀخود به تهیه ایدههای تازه نیاز دارد (Sowrey,1990:20؛ Pullan & Hiwaizi,2009:32). از این منظر، بهرهمندی از اقتصاد نوآور و دانش بازار که موجب ساماندهی رقابت، نظاممندکردن روابط و ارتقای کمیت و کیفیت فعالیتها میشود، از منابع اصلی توسعة نوآوری در مؤسسات خیریه قلمداد میشود. مؤلفههای این منبع ازنظر کیفی و کمی، پرتکرارترین و تأکیدشدهترین مؤلفه از سوی متخصصان بودهاند؛ بنابراین، بهعنوان مقولهمحوری تبیین و تحلیل شدهاند. پژوهش پیش رو ضمن مطالعۀ منابع نوآوری بهکاررفته در خیریههای جهان و معرفی راهکارهای مؤثر و تجربهشدة توسعه آن، نخستین پژوهشی است که بهطور مشخص منابع نوآوری در خیریههای ایران را مطالعه کرده و به ارائۀ راهکارهای عملی افزایش نوآوری در این خیریهها پرداخته است. از ویژگیهای منحصربهفرد این پژوهش آنست که مؤسسات خیریة کشور که موفق به بهرهبردن از این راهکارها بودهاند را بررسی و معرفی کرده است؛ بهطور مثال، «مهرانه زنجان» در بهرهبردن از «ارتباطات گسترده» و «تخصصگرایی»، «آلاء» در «تولید دانش بومی» و «توسعه دانش و پژوهش»، «رعد الغدیر» در شبکهسازی، «آبشار عاطفهها» و «رعد» در بهرهمندی از «پتانسیل میانجیها و تسهیلگران» و ... ازجمله مصادیق بهکارگیری موفق منابع نوآوری و توسعة آن در خیریههای کشورند که در این پژوهش مطالعه شدهاند. از دیگر ویژگیهای این پژوهش، شناسایی موانع تحقق و توسعه نوآوری در خیریههای کشور و معرفی آسیبهای ناشی از این عدم تحقق است که از آن جمله میتوان به آسیبهایی چون فقدان نظام جامع امر خیر و تعاملات پُراختلال مؤسسات کوچک و بزرگ خیریه با یکدیگر و با نهادهای حکومتی متولی امر خیر در کشور اشاره کرد. ازجمله محدودیتهای این پژوهش آن است که مصاحبه با متخصصان و مدیران خیریه، اگرچه اطلاعات حاصل از تجربه زیسته و مبتنی بر دانش آنان را در اختیار پژوهشگر قرار داده، دستیابی به اطلاعاتی جامعتر نیازمند مصاحبه با سطوح مختلف نیروی انسانی شاغل در خیریه است. فقدان اطلاعات کمی از میزان بهکارگیری انواع منابع نوآوری و سنجش میزان موفقیت هر یک در خیریههای ایران از دیگر محدودیتهای این پژوهش است؛ بنابراین، پیشنهاد میشود پژوهشهایی کمی بهمنظور شناسایی میزان اثربخشی منابع نوآوری به کار گرفته شده از سوی این مؤسسات و نیز مقایسه آن با عدم بهکارگیری این منابع صورت پذیرد. در پایان باید گفت امروزه خیریهها تبدیل به زبان گویای صلح جهانی شدهاند و سازوکار ویژة خود را دارند. این نگاه به خیریهها، علاوه بر اینکه موجب وصول این مؤسسات به اهداف بشردوستانه میشود، زمینه لازم برای ورود به بازار جهانی خیریه و ارتقای نگاه جهانی به جایگاه ایران را فراهم میکند. ارتقای وجهة بشردوستانه ایران در جهان، رهایی از محدودیت روابط سیاسی و تحریمهای اقتصادی و مشکلات پولی بانکی و بهرهمندی از کمکهای جهانی از دیگر مزایای تحقق این رویکرد در مؤسسات خیریه کشور است.
[1]. From Charity to Social Entrepreneurship [2]. Transformation and job creation in the cultural and creative industries in South Africa [3]. Sources of New Ideas for Charity Fundraising [4] . Nonprofit Organizations (NPOs) [5]. https://nonprofit.microsoft.com/ [6]. Charities Aid Foundation and the National Council for Voluntary Organizations, London. [7]. https://www.statista.com/statistics/382695/uk-foodbank-users/ [8]. اظهارات مصاحبهشونده کد 2 [9]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1و2و3و4و5و6. [10]. اظهارات مصاحبهشونده کد5 [11]. اظهارات مصاحبهشونده 5و6 [12]. اظهارات مصاحبهشونده کد 6 و4 [13]. Grounded Theory [14]. Strauss & Corbin [15]. Grounded Theory [16]. اظهارات مصاحبهشونده 3و2و5 .[17] اظهارات مصاحبهشونده کد 1و2و3و4و5 [18]. اظهارات مصاحبهشونده کد 6 [19]. اظهارات مصاحبهشونده کد 5 [20]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1 [21]. اظهارات مصاحبهشونده کد 2و3و 4. [22]. اظهارات مصاحبهشونده 1و4 [23]. اظهارات مصاحبهشونده 1و2 [24]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1و3 و5. [25]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1و 2و4و5و6. [26]. اظهارات مصاحبهشونده کد 2. [27]. اظهارات مصاحبهشونده کد 3. [28]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1 و 2 و 3و 4. [29]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1 و2. [30]. اظهارات مصاحبهشونده کد 5و6. [31]. اظهارات مصاحبهشونده کد 5 و6 [32]. اظهارات مصاحبهشونده کد5. [33]. اظهارات مصاحبهشونده کد4 و5. [34]. اظهارات مصاحبهشونده کد4 [35]. اظهارات مصاحبهشونده کد 2و4و5. [36]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1و2و6. [37]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1 [38]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1 و 2 و4. [39]. اظهارات مصاحبهشونده کد 4. [40]. اظهارات مصاحبهشونده کد 2و4و6. [41]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1. [42]. اظهارات مصاحبهشونده کد 2و3و4و6 [43]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1و 3. [44]. اظهارات مصاحبهشونده کد 4. [45]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1و2و3و4و5و6. [46]. اظهارات مصاحبهشونده کد 4و5. [47]. اظهارات مصاحبهشونده کد 3و4و5. [48]. اظهارات مصاحبهشونده کد 6. [49]. اظهارات مصاحبهشونده کد 4 و3. [50]. اظهارات مصاحبهشونده کد 5و4. [51]. اظهارات مصاحبهشونده کد 3. [52]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1و3و4و5. [53]. اظهارات مصاحبهشونده کد 2و4. [54]. اظهارات مصاحبهشونده کد 5 [55]. اظهارات مصاحبهشونده کد 4 و5 و6 [56]. اظهارات مصاحبهشونده کد 2. [57]. اظهارات مصاحبهشونده کد 1و2. | ||
مراجع | ||
چیتسازیان، ع و صادقیکیا، م. (1398). «مشارکت مردمی در نوآوری اجتماعی». مدیریت نوآوری، 8(1)، 1-20.
References Amabile, T. (1999). Changes in the work environment for creativity during downsizing. Academy of Management Journal, 42 (6), 630–640. Boeddrich, H. (2004). Ideas in the workplace: A new approach towards organising the fuzzy front-end of the innovation process. Creativity and Innovation Management, 13, 579–96. Borjesson, S., Dahlsten, F., and Williander, M. (2006). Innovative scanning experiences from an idea generation project at volvo cars. Technovation, 26, 775–83. Bennett, R, and Savani, S. (2011). Sources of new ideas for charity fundraising: an empirical study. Creativity and Innovation Management, 20(2), 121-138. Brem, A., and Voigt, K. (2009). Integration of market pull and technology push in the corporate front end and innovation management: insights from the german software industry. Technovation, 29, 351–67. Burgelman, R., Christensen, C., and Wheelwright, S. (2004). Strategic management of technology and innovation. McGraw-Hill: New York. CAF/NCVO. (2009). UK Giving 2009. Charities aid foundation and the national council for voluntary organizations, London. Chitsazian, A., and Sadeghikia, M.A. (2019). Public participation in social innovation. Innovation Management Jornal, 8(1), 1-20.(In Persian) Cresswell, S.L., and Eklund, R.C. (2005). Motivation and burnout among top amateurrugby players. Medicine and Science in Sports and Exercise, 37, 469-477. Doh, J., and Teegan, H. (2002). Nongovernmental organizations as institutional actors in international business: Theory and implications. International Business Review, 11, 665–684. Eraut, M. (2002). Developing professional knowledge and competence. Routledge, 86-95. Grayson, D., Lemon, M., Slaughter, S., Rodriguez, M., Jin, Z., and Tay, S. (2008). A new mindset for corporate sustainability. White paper sponsored by BT and Cisco. Hovgaard, A., Hansen, E., and Roos, J. (2005). Innovation in the forest products industry: an analysis of companies in alaska and oregon. Portland. Hallahan, K. (2007). Defining strategic communication. International Journal of Strategic Communication, 1)1(, 3-35. Hesmondhalgh, D. (2019). The Cultural industries. fourth edition. SAGE Publications Ltd. Heap, S. (2000). NGO-Business partnerships. Public Management, 2(4), 555–563. Laursen, K., and Salter, A. (2006). The Role of openness in explaining innovation performance among UK manufacturing firms. Strategic Management Journal, 27(2),131-150. https://doi.org/10.1002/smj.507 London, T., Rodnell, D., and O'Neill, H. (2005). Strange bedfellows: Alliances between corporations and nonprofits. In: Shenkar, O. and Reuer, J. (eds), Handbook of Strategic Alliances. Thousand Oaks, CA: Sage, 353–366. Martin, J., and Nakayama, T. (2010). Intercultural communication and dialectics revisited. In R. T. Halualani & T. K. Nakayama (Eds.) Handbook of Critical Intercultural Communication, 51-83. Malden, MA: Blackwell Publishing. https://www.researchgate.net/publication/310480585. Murphy, D., and Bendell, J. (2001). Getting engaged: business-NGO relations in sustainable development. In: Welford, R. and Starkey, R. (eds), Earthscan Reader in Business and Sustainable Development. London: Earthscan, 288–312. Murphy, J., Teo, A., Murphy, A., and Liu, A. (2017). The BEST society: From charity to social entrepreneurship. springer international publishing AG, P.J. Sheldon, R. Daniele (eds.), Social Entrepreneurship and Tourism, Tourism on the Verge, DOI 10.1007/978-3-319-46518-0_14 Pittaway, L., Robertson, M., Munir, K., Denyer, D., and Neely, A. (2004). Networking and innovation: A systematic review of the evidence. International Journal of Management Reviews, 5/6, 3 and 4, 137–168. Samovar, L., Porter, E., and McDaniel, E. (2009). Communication between cultures. Cengage Learning. ISBN:0495567442, 9780495567448. Sowrey, T. (1990). Idea Generation: Identifying the Most Useful Techniques. European Journal of Marketing, 24(5), 20–29 Snowball,J., Collins, A., and Tarentaal, D. (2017). Transformation and job creation in the cultural and creative industries in South Africa. Cultural Trends, 4/26, 295-309. Strauss, A., and Corbin, J. (1998). Basics of qualitative research: techniques and procedures for developing grounded theory. Thousand Oaks, CA: Sage Publications, Inc. Urabe, K. (1988). Innovation and the japanese management system. In K. Urabe J, Child, and T. Kagono (Eds.). Innovation and Management International Comparisons. Berlin: Walter de Gruyter. Yates, B. (2018). How the charity sector can, and should be innovating https://www.statista.com/statistics/382695/uk-foodbank-users/. https://nfpsynergy.net/free-report/facts-and-figures-uk-charity-sector-2018. https://nonprofit.microsoft.com/ https://www.statista.com/statistics/382695/uk-foodbank-users/ | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,728 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 637 |