تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,646 |
تعداد مقالات | 13,378 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,107,456 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,059,655 |
تحلیل مسیرجهتیابی در حرکات خیالی فارسی در چارچوب معناشناسی شناختی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه پژوهش های زبان شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 14، شماره 1 - شماره پیاپی 26، اردیبهشت 1401، صفحه 69-86 اصل مقاله (1.59 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jrl.2022.132820.1641 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهسا نیک ابادی1؛ احمدرضا لطفی* 2؛ بهرام هادیان3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری زبان شناسی همگانی، گروه زبان انگلیسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیارگروه زبان انگلیسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار گروه زبان انگلیسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حرکت خیالی نقش مهمی در زبان و شناخت داردکه بواسطۀ آن میتوان به بررسی مسیر جهتیابی درحرکت خیالی از دیدگاه معنا شناسی شناختی پرداخت. حرکتی است که در آن، تصویری ممتد از حرکت شئ ثابت در ذهن ایجاد میشود. تالمی (2000a:103) با دیدگاه شناختی به معرفی انواع دستهبندیهای حرکت خیالی در زبان انگلیسی در قالب چندین جمله میپردازد. بر این اساس، پژوهش حاضر در بررسی مسیر جهتیابی در حرکت خیالی ابتدا حرکتدار بودن جملات مورد بررسی را از دیدگاه گویشور فارسی زبان ارزیابی میکند و سپس عنصرحرکتدار جملات را ازدیدگاه آنان مشخص مینماید. برای نیل به این مقصود، شانزده جمله بهطور تصادفی از هریک از دستهبندیهای تالمی استخراج و ترجمه شدند. برای هر جمله، جملهای مشابه بهلحاظ معنایی و متفاوت بهلحاظ حرکت خیالی ساخته شد و همراه نه جفت جملۀ پرکننده در اختیار شرکتکنندگان قرارگرفت تا جملههای حاوی حرکت خیالی و عنصر حرکتی مشخص شود. برای برای بررسی کیفیت روایی محتوای آزمون ترجیحی و میزان انطباق جملههای ترجمهشده با هدف پژوهش، ارزیابی و آزمون مقدماتی با پنج زبانشناس و هشت شرکتکننده صورت گرفت. در این پژوهش صدوپنج نفر دانشجو براساس روش نمونهگیری در دسترس شرکت کردند که طی دو مرحله به انتخاب جمله و واژه حرکتدار پرداختند. نتایج حاکی از آن است که 9/86 درصد از شرکتکنندگان، جملات حرکتدار را انتخاب کردهاند که گروه حرف اضافهای با بالاترین میانگین بیشترین حرکت را برای شرکتکنندگان تداعی کرده است. همچنین، فعل مرکب پس از گروه حرف اضافهای تداعیگر بیشترین حرکت برای شرکتکنندگان بوده است. با استناد به کثرت وقوع حرف اضافه وگروه حرف اضافهای، مسیر تداعیگر بیشترین حرکت خیالی در زبان فارسی است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حرکت؛ حرکت خیالی؛ دستهبندی حرکت خیالی؛ گروه حرف اضافهای؛ مسیر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
. مقدمه رویداد حرکتی، رویدادی است متشکل از پیکره،[1] شئ ساکن یا متحرک نسبت به شئ دیگر، زمینه،[2] مسیر و حرکت که هریک به ترتیب بهعنوان اجزای درونی رویداد حرکتی بیانگر موقعیت و مکان پیکره و وقوع حرکت هستند (Talmy, 2000a:184). حرکت واقعی عبارت است از هر نوع جابهجایی و یا تغییر مکانی که در آن پیکره حرکت فیزکی دارد؛ اما در حرکت خیالی گرچه پیکره بهلحاظ فیزکی ثابت است لذا حرکتی خیالی را در ذهن تداعی میکند (Talmy, 2000a:184). از آن جا که حرکت خیالی بهعنوان یکی از حوزههای کاربردی هر زبان همیشه مورد توجه زبانشناسان بوده است، اخیراً روانشناسی شناختی و زبانشناسی شناختی آن را به شیوههای مختلف بررسی کردهاند. از جمله زبانشناسان شناختی میتوان به تالمی (2000a:99) اشاره کرد که حرکت خیالی را در قالب مثالهای متعدد توصیف و تشریح کرده و برای آن چندین دسته اصلی و فرعی معرفی کرده است. دیدگاه شناختی تالمی (2000a:99) به حرکت خیالی پژوهشگران زیادی را به مطالعۀ این حرکت در زبانهای مختلف از جمله زبان فارسی علاقهمند کرده است؛ اما تاکنون مطالعهای دربارۀ چگونگی کاربرد این دستهبندیها در زبان فارسی بهطور کامل صورت نگرفته است. این پژوهش با بهکارگیری شیوۀ توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر شم زبانی گویشور تلاش دارد به این پرسشها پاسخ دهد: تا چه میزان دستهبندیهای تالمی(2000a:99) تداعیگر حرکت خیالی برای گویشوران فارسی زبان هستند؟ و چه کلماتی حرکت را برای فارسی زبانان در ذهن به تصویر میکشد؟ بدین منظور، آزمون ترجیحی شامل بیستوپنج جفت جمله دارای حرکت خیالی و فاقد حرکت خیالی در اختیار صدوپنج نفر قرار گرفت تا در طی دو مرحله ابتدا به تشخیص جملۀ حرکتدار بپردازند و سپس کلمهای را که برای آنها تداعیگر بیشترین حرکت است، مشخص کنند. در این بررسی از ترجمۀ نمونهجملات تالمی که حاوی عناصر مختلف نحوی ازجمله افعال مرکب، ساده و حروف اضافه حرکتدار هستند، استفاده شده است. این مقاله در شش بخش تنظیم شده است. پس از مقدمه در بخش پیشینۀ پژوهش به بررسیهای انجامشده در زبانهای انگلیسی و فارسی میپردازیم. سپس، در بخش مبانی نظری دستهبندی تالمی و جزئیات آن معرفی میشود. در بخش چهارم به روش پژوهش و شیوۀ بهکارگیری دادهها و اصول آماری بهکاررفته در این پژوهش معطوف میشویم و در بخش پنجم به تحلیل دادهها میپردازیم. در بخش آخر نتیجهگیری و مقایسۀ دستهبندی تالمی و میزان انطباق آن با زبان فارسی ارائه میشود.
حرکت خیالی همواره مورد توجه زبانشناسان و بهویژه زبانشناسان شناختی بوده است. همچنین، بررسی و توصیفات زبانشناختی رویداد حرکتی به کرّات از نظر دیدگاه شناختی در پژوهشها مورد استفاده قرار گرفته است. در این قسمت ابتدا به معرفی پژوهشهای انجامشده در دیگر زبانها میپردازیم و سپس پژوهشهای صورتگرفته در زبان فارسی را مورد بررسی قرار خواهیم داد. از جمله کسانی که میتوان به آثار آن اشاره کرد متلاک[3](2004) است. او در بررسی رابطۀ میان تفکر و زبان با حرکت، این پرسش را مطرح کرده است:آیا درک حرکت خیالی بهواسطۀ تصویرسازی ذهنی صورت می پذیرد؟ نتایج او نشان داد، افراد هنگامی متوجه حرکت خیالی میشوند که آن را بهطور ذهنی تصور کنند. همچنین، متلاک دریافت که تصویرسازی ذهنی جدا از روند حرکت خیالی نیست. تاکاموتو[4](2010) با تحلیل و بررسی احتمال مبتداسازی[5] عبارات حرکت خیالی در زبانهای فرانسوی و آلمانی، ثابت کرد که برخلاف تفاوتهای ظاهری در کاربرد حالت افعال حرکتی زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و ژاپنی همگی در استفاده از افعال حرکتی شرایط یکسانی دارند. او نشان داد در زبان آلمانی افعال حرکتی لازم بینشان با مبتداسازی کاربرد گستردهای دارند. همچنین، او نشان داد در این زبان افعال متعدی بینشان نیز میتوانند بیانگر بازنمود خیالی افعال حرکتی باشند. نقش زمان در ساخت حرکت خیالی را والینسکی[6](2014) مورد بررسی قرار داده است. او با استفاده از دستهبندیهای حرکت خیالی توانست شکل، جهت و موقعیت فضایی اشیا را معین کند. نتایج پژوهش والینسکی توانست نقش ثانویه زمان را در ساخت حرکت خیالی تأکید کند. والینسکی با توجه به مدل حرکتی استاندارد لانگاکر[7] (2000:357) به این نتیجه رسید که سخنگویان زبان به دلیل تفاوت اشیا و عاملان نیروی محرک آنها از کاربرد زمان در حرکت خیالی اجتناب میکنند. استاسیک[8] و همکاران (2015) در بررسی چهار زبان (فرانسه،ایتالیایی، آلمانی و صربستانی) به مقایسۀ راهکارهای زبانی پرداختند تا بتوانند انواع مختلف پیکرهبندی ثابت را نشان دهند. آنها تفاوت بسامد کاربرد حرکت خیالی را با استفاده از رویکردی پیکرهبنیان در میان زبانها مورد مطالعه قرار دادند. بررسیها نشان داد این زبانها بهطور میانگین در بسامد کاربرد حرکت خیالی متفاوت هستند. دنگ[9] و ژو[10] (2020) اولین بار با استفاده از دستگاه ایایجی که با روش نظارت الکتریکی فیزیولوژی میتواند فعالیتهای الکتریکی مغز را ثبت و ضبط کند، نحوۀ حرکت خیالی و حرکت واقعی در فهم زبان طبیعی را مورد مطالعه قرار دادند. آنها برای ادغام ساختار رویداد حرکت واقعی و حرکت خیالی به بازسازی نحوی-معنایی نیاز داشتند. دنگ و ژو دریافتند که حرکت خیالی در مقایسه با حرکت واقعی به تلاش شناختی بیشتری نیاز دارد. در ادامه به مطالعه و بررسی پژوهشهای انجامشده در ارتباط با حرکت خیالی در زبان فارسی خواهیم پرداخت. از جمله پژوهشگران در این حوزه میتوان به شعبانی (2008) اشاره کرد. او در این مطالعه به بررسی شم زبانی گویشوران فارسی در تشخیص حرکت خیالی پرداخته است. شعبانی برای این منظور تعدادی جفتجملۀ ساختگی که در هر جفتجمله، جملاتی بهلحاظ معنایی مشابه و بهلحاظ حرکت خیالی متفاوت را آماده کرده است. در ادامه برای تشخیص جملۀ حاوی حرکت خیالی بیستوپنج جفتجمله از مجموعهجملات ساختهشده (برگرفته از مسیر گسترده) را انتخاب کرده و سپس آنها را در اختیار سیوشش دانشجو در رشتههای تحصیلی متفاوت فارسی قرار داده است. پیش از آنکه آزمون در اختیار شرکتکنندگان قرار گیرد، همگرایی معنایی جملات هر جفت بررسی شد و ده جملۀ پرکننده[11] نیز به آزمون افزوده شد. به طوری که برای شرکتکنندگان در این پژوهش تمایز میان جملۀ حاوی حرکت خیالی و فاقد حرکت خیالی قابل تشخیص باشد. نتیجۀ این بررسی نشان داد که مفهومسازی جملات حرکت خیالی در مقایسه با مفهومسازی جملات حاوی افعال واقعی متفاوت است. همچنین، افعال حرکت خیالی تصویری ذهنی ایجاد میکنند و به این دلیل با تصویر ذهنی ایجادشده توسط افعال حرکت واقعی متفاوت هستند که شرکتکنندگان مسیر طولانیتری را در جملات حرکت خیالی متصور میشوند. شایان ذکر است که این پژوهش از جهت بررسی شم زبانی گویشوران فارسی زبان و کاربرد آزمون ترجیحی با پژوهش حاضر همراستا است. با این وجود عمدهترین تفاوت پژوهش حاضر با شعبانی (2008) بررسی تمام دستهبندیهای حرکت خیالی تالمی (2000a:99) است. بابایی (2011) با اعتقاد به اینکه زبان فارسی از جمله زبانهایی است که تمایل بیشتری به افعال مرکب در مقایسه با افعال ساده دارد، افعال حرکتی را به سه دسته تقسیم کرد. براساس این تقسیمبندی دستۀ اول، شامل ساختارهایی است که مسیر و فعل اصلی میتواند حالت حرکت را بیان کند، دستۀ دوم، ساختارهایی است که بر جزء غیرفعلی تأکید دارد و قید جمله میتواند حالت را بیان کند و دستۀ سوم، فعل اصلی است که میتواند مسیر و حالت را بیان کند. نتایج نشان داد که در زبان فارسی افعال حرکتی در دستۀ اول و دوم قرار دارند و هر دو ساختار هستهای وغیرهستهای مسیر[12]درفارسی قابل استفاده هستند. مسگرخویی (1390) مسیر را یکی از اجزای اصلی حرکت دانسته و معتقد است در هر زبان به شیوۀ متفاوتی نمود پیدا میکند. او با بررسی 148 فعل حرکتی که از فرهنگ لغت سخن استخراج کرده است، چهارده مسیر برای این افعال در نظر گرفته و معتقد است برخی از انواع مسیرها در زبان فارسی از تنوع بالایی نیز برخوردار هستند. نتایج پژوهش نشان داد الگوهای جزء حرکت وشیوه، مانند فعل افتادن، و جزء حرکت ومسیر وشیوه، مانند فعل لرزیدن، به ترتیب اصلیترین الگوهای واژگانیشدگی در فعلهای حرکتی زبان فارسی به حساب میآیند. علاوهبر این، از نظر او پرتکرارترین انواع مسیر در زبان فارسی شامل دور از زمینه، بهسمت پایین، بهسوی زمینه، به بیرون از زمینه، بهسمت بالا و به درون زمینه است. گلفام و همکاران (1391) با دیدگاهی شناختی به مفهومسازی افعال حرکتی بسیط پرداختهاند و دادهها را براساس چهار مؤلفۀ اصلی و دو مؤلفۀ فرعی مورد بررسی قرار دادند. این مؤلفهها از نظر تالمی در باب پربسامدترین اجزای رویداد حرکتی هستند. آنها با استفاده از پایگاه دادهها و سایر منابع مکتوب، 126 فعل حرکتی را در بافت جمله تحلیل کردند و دریافتند که از میان چهار مؤلفۀ اصلی و دو مؤلفۀ فرعی، پیکره و هدف بالاترین میزان وقوع را در مفهومسازی رویداد حرکتی در زبان فارسی داشته است و سبب و حالت نیز در ریشۀ فعل ادغام میشوند. افراشی و رحمانی (1392) با بررسی ذات حرکت خیالی و تمایز میان آن با حرکت استعاری بر این باورند که حرکت خیالی را میتوان بهعنوان ویژگی جهانی و یا گرایش ردهشناسی در نظر گرفت. آنها دریافتند که در گفتار، زبان فارسی برخلاف زبان انگلیسی تمایل زیادی به تولید جملات خیالی نشان نمیدهد. رضایی و دیانتی (1395) ویژگیها و محدودیتهای حرکت خیالی را در زبان فارسی مورد مطالعه قرار دادند و به تمایز میان حرکت خیالی و استعاری پرداختند. آنها با تحلیل 98 جملۀ حاوی ساخت حرکت خیالی نشان دادند عواملی مانند شمار، جهت حرکت و کنشگر بودن هستار در درک جمله نقش بسزایی دارند. افزون بر این، در ترکیب جملات حرکت خیالی، بهکارگیری عباراتی که بیانگر مسافت و زمان هستند همان گونه که در انگلیسی امکانپذیر است، در فارسی نیز ممکن است. اخوان و همکاران (2017) برای اولین بار مفهومسازی رویداد حرکتی در گفتار و زبان بدن در فارسی را مورد مطالعه قرار دادند و با مطالعۀ الگوی زبانهای فعلبنیان و قمربنیان تالمی، به ویژگیهای منحصربهفردی در زبان فارسی دست یافتند. آنها بر دو جزء رویداد حرکتی، یعنی مسیر و حالت، تأکید داشتند و دریافتند که گویشوران فارسی قادرند از هر دو جزء با بسامد مشابه در گفتار استفاده کنند. شاهحسینی و همکاران (1395) حالت متعدی افعال حرکتی در فارسی را با توجه به چارچوب نظری تالمی و روشی توصیفی-تحلیلی مطالعه کردند. در این مطالعه 219 واژۀ فارسی نوین از پایگاه دادگان زبان فارسی[13] و وبگاه خبری برخط همشهری گردآوری شد. نتایج نشان داد رویداد حرکتی در زبان فارسی ساختی متعدی است که در آن فاعل بیانگر پیکره (شئ در حرکت) و مفعول بیانگر زمینه است. همچنین، براساس ویژگیهای معنایی افعال، مفعول بازنمودی از نقطۀ ارجاع یا مسیر در افعال حرکتی زبان فارسی است. اسلامپور و شرفزاده (1397) افعال حرکتی در زبان فارسی و زبان انگلیسی را با دیدگاهی ردهشناختی و با الگوبرداری از چارچوب نظری تالمی (2000b:213) در زبانهای فعلبنیان و قمربنیان مورد مقایسه قرار دادند. آنها با انتخاب 180 فعل از هر دو زبان و قرار دادن آنها درون جمله به مطالعه پرداختند. نتایج نشان داد زبان فارسی زبانی قمربنیان است و برای هر دو زبان الگویی سلسلهمراتبی معرفی کردند. این الگوی سلسهمراتبی در زبان فارسی بهترتیب شامل حالت> مسیر مشخص> مسیر نامشخص> پیکره> زمینه است و در زبان انگلیسی بهترتیب شامل مسیر مشخص> حالت> پیکره است. همان گونه که مشاهده شد پژوهشهای داخلی و خارجی ارزندهای دربارۀ حرکت خیالی صورت گرفته است، با این وجود فقدان بررسی تکتک دسته بندیهای حرکت خیالی تالمی زمینۀ بررسی بیشتر آنها را در این پژوهش فراهم آورده است.
بهطور کلی حرکت به دو صورت خیالی و واقعی نمود مییابد بهطوری که اگرشامل تغییر مکان یا جابهجایی شئ یا کسی شود آن را حرکت واقعی مینامیم و اگر شئ تغییر مکان یا جابهجایی فیزیکی را تجربه نکند آن را حرکت خیالی مینامیم (Talmy, 2000a:8). تالمی (Talmy, 2000a:103) رویداد حرکت خیالی را به شش دستۀ مجزا که هریک شامل چندین زیرمجموعه است، تقسیم میکند. همچنین مسیر ورود به سه دسته تقسیم میشود که عبارتاند از : دسته اول مسیر ورود، حضور در مکان، دسته دوم مسیر ورود، حضود در مکان با فعل مجهول و دسته سوم مسیر ورود، تجلی مکان. این دستهبندیها عبارتاند از ظهور،[14] مسیر الگو،[15] حرکت نسبی جسم،[16] مسیر ورود،[17] مسیر دسترسی[18] و مسیر گسترده[19]. اولین دسته از حرکت خیالی، ظهور است که خود شامل مسیر جهتیابی،[20] مسیر تابشی،[21] مسیر سایه[22]و مسیر حواسی[23] است. مسیر جهتیابی که زیرشاخهای از ظهور است نیز دربردارندۀ مسیر چشمانداز،[24] مسیر در سطح،[25] مسیر اشاره،[26] مسیر هدف[27] و خط دیده[28] است. علاوهبر این، حرکت نسبی جسم بهعنوان یکی دیگر از انواع حرکت خیالی به دو دسته تقسیم میشود: حرکت نسبی جسم با ناظری که بهطور واقعی در حرکت است و حرکت نسبی جسم با ناظری که بهطور واقعی ثابت است. این نوع از دستهبندیها همراه با معادل فارسی آن که حاوی حرکت خیالی و فاقد حرکت خیالی است به صورت «الف» و «ب» در زیرتوصیف شدهاست.
Prospect Paths: The cliff wall faces toward the valley. الف: صخره بهسمت دره پیش آمدگی دارد. ب: صخره نزدیک دره است. (2) مسیر در سطح، دومین زیرشاخۀ مسیر جهت یابی است که به ثبات شئ خطی جهتدار اشاره میکند. Alignment Paths: The snake is lying toward the light. الف: مار رو به نور دراز کشیده است. ب: ماردر نور دراز کشیده است. (3) مسیر اشاره، شامل شئ خطی با نمایی جهتدار است که خطی فرضی برای هدایت شخص درعبور از آن ساطع میشود. Demonstrated Paths: The arrow on the signpost pointed toward the town. الف: فلش روی تابلو بهسمت شهراشاره میکند. ب: فلش روی تابلو بهسمت شهر است . (4) مسیرهدف، مسیری است که عامل آن دانسته جهت شئ را بهگونهای تنظیم میکندکه خط فرضی ساطعشده از آن تا شئ دیگر کشیده میشود. Targeting Paths: I pointed (my camera) into the living room. الف: من با دوربینم به اتاق اشاره کردم. ب: دوربینم رو به اتاق است. (5) خط دیده، خط فرضی ساطعشده ازعضو بینایی است که عموماً در جلوشخص یا شئ قراردارد. Line of sigh :I slowly looked toward the door. الف: بهآرامی بهسمت در نگاه کردم. ب: بهآرامی در را نگاه کردم. (6) نوع دوم ظهور، مسیر تابشی، خروج پرتو ممتدی از منبع نور است. Radiation Paths: The sun is shining into the cave. الف: خورشید به درون غار میتابد. ب: خورشید نزدیک غار میتابد. (7) نوع سوم ظهور، مسیر سایه، حرکت خیالی سایه جسمی بر سطح افتاده بر آن است. Shadow Paths: The pillar's shadow fell onto the wall. الف: سایۀ ستون روی دیوار افتاد. ب: سایۀ ستون روی دیوار است. (8) مسیرحواسی، نوعی حرکت خیالی دربردارندۀ دو شئ استکه چیزی فرضی در مسیری صاف میان آن دو در یک جهت در حرکت است. Sensory Paths: I can see him all the way from where I'm standing. الف: ازجاییکه ایستادهام او را میبینم. ب: او را میبینم. (9) یکی دیگر از دستهبندیهای حرکت خیالی مسیر الگو است که در آن حرکت الگوی خاصی از شئ درمسیری معین به تصویر کشیده میشود. Pattern Paths: As I painted the ceiling, (a line of) paint spots slowly progressed across the floor. الف: همان طور که سقف را رنگ کردم خطی از قطرات رنگ بهآرامی روی زمین کشیده شد. ب: همان طور که سقف را رنگ کردم خطی از قطرات رنگ بهآرامی روی زمین چکید. (10) حرکت نسبی جسم، شامل دو زیرگروه یکی حرکت نسبی جسم با ناظری که بهطور واقعی در حرکت است و حرکت نسبی جسم با ناظری که بهطور واقعی ثابت است.
I was walking through the woods and this branch sticking out hit me. الف: درجنگل راه میرفتم که شاخۀ درختی که بیرون زده بود در چشمم رفت. ب: درجنگل راه میرفتم که شاخۀ درختی به چشمم آسیب زد.
The stream flows past my house. الف: رودخانه ازکنارخانه ما میگذرد. ب: رودخانهکنار خانه ما است. (11) مسیر ورود، تصویر مکان شئ ثابت نسبت به ورود و ظهورش درمکانی است که اشغال میکند و به سه دسته تقسیم میشود.
الف: پرتو نور از روی دیوارخم میشود. ب: پرتو نورنزدیک دیوارخم میشود.
الف: تپۀ موریانهها درسرتاسر دشت پراکنده شده بودند. ب: تپۀ موریانهها در دشت پراکنده شده بودند.
الف: این ترکیب سنگ در نزدیکی آتشفشان پدیدار میشود. ب: این ترکیب سنگ در نزدیکی آتشفشان است. (12) مسیر دسترسی، تصویر مکان شئ ثابت نسبت به مسیری است که سایراشیا در رویارویی با آن شئ طی میکنند. Access paths: The cloud is 1,000 feet up from the ground. الف: ابرها هزار مترازسطح زمین بالاترهستند. ب: ابرها هزارمتر بالاتر هستند. (13) مسیر گسترده، تصویرنوع و جهت یا موقعیت فضایی شئ گسترده نسبت به مسیری است که سرتاسرآن کشیده شده است. Coextension Paths: The fence descends from the plateau to the valley. الف: نردهها ازدشت به دره سرازیر میشوند. ب: نردهها در کناردشت و دره بودند. در ادامه به بررسی روش پژوهش بهکاررفته در این پژوهش خواهیم پرداخت.
با توجه به اهمیت حرکت خیالی در زبان فارسی پژوهش حاضر در چارچوب نظری تالمی (2000a) به بررسی حرکت خیالی میپردازد. برای این منظور، ابتدا از هریک از دستهبندیهای حرکت خیالی تالمی یک مثال بهطور تصادفی انتخاب و با صرفنظر از سایر مثالهای تکراری، هر مثال به فارسی روان ترجمه شد. از هر جملۀ ترجمهشده یک نمونۀ دیگر که بهلحاظ معنایی مشابه و بهلحاظ حرکتی متفاوت باشد بهگونهای ساخته شد که در هر جفت یکی از جملات دارای حرکت خیالی و یکی فاقد حرکت خیالی باشد. بهعنوان مثال، از دستهبندی حرکت نسبی جسم (مثال دوم) یک نمونه ترجمه شده است و یک نمونه مشابه و البته فاقد حرکت خیالی ساخته شد. الف: رودخانه ازکنار خانۀ ما میگذرد (ترجمۀ جملۀ برگرفته از تالمی) ب: رودخانه کنار خانۀ ما است. (نمونۀ مشابه) لازم به ذکر است که تمایز میان جملات حاوی حرکت خیالی و جملات فاقد حرکت خیالیدر هر جفت با حذف حرف اضافه و یا فعل اصلی ایجاد شد. در نهایت، شانزده جفتجمله یکی حاوی حرکت خیالی و دیگری فاقد حرکت خیالی آماده شد. برای حفظ اعتبار و صحت آزمون نُه جفتجملۀ پرکننده شامل یک جمله حاوی حرکت واقعی و یک جمله فاقد حرکت واقعی، مانند نمونۀ زیر، نیز به شانزده جملۀ پیشین اضافه شد تا آزمون ترجیحی با بیستوپنج جفتجمله و با اطمینان بیشتر از تفاوت موجود میان-جملهای[29] در بین جفتها و غیرقابل تشخیص بودن آنها بهسادگی در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت. الف. گوسفندان در دامنۀ کوه جستوخیز میکنند. ب : گوسفندان در دامنۀ کوه استراحت میکنند. در این بررسی شرکتکنندگان علاوهبر انتخاب جملۀ حرکتدار در هر جفتجمله باید کلمهای که حرکت بیشتری را برایشان تداعی میکند، مشخص کنند. قابل ذکر است که جمعآوری دادهها در دو مرحلۀ حضوری و غیرحضوری (از طریق تلگرام) بهدلیل همزمانی جمعآوری دادهها با شیوع همهگیری ویروس کرونا صورت گرفت. جامعۀ آماری این پژوهش در مجموع شامل صدوپنج دانشجوی زن و مرد از دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان، واحد خوراسگان و در مقطع کارشناسی است. از شرکتکنندگان خواسته شد ابتدا از میان هر جفتجمله، جملۀ حرکتدار را انتخاب کنند و سپس زیر کلمهای که بیشترین حرکت را برایشان تداعی میکند، خط بکشند. توضیحات لازم برای انتخاب جملۀ حرکتدار بههمراه یک مثال پاسخ دادهشده، هم بهصورت شفاهی و هم بهصورت کتبی، در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت. پس از جمعآوری پرسشنامهها با این هدف که بتوان تمامی احتمالات ممکن در تشخیص حرکت خیالی را در نظر گرفت، دادهها را به چهاردسته تقسیم کردیم که عبارتاند از: جملات حرکتدار، جملات بدون حرکت، هر دو جملهۀ حرکت دار، و هیچ یک از جملات . برای تحلیل دادهها از نرم افزار آماری اسپیاساس[30] برای محاسبۀ بسامد،[31] درصد،[32] مربع کای،[33] آزمون غیرپارامتری[34] و آنوا[35] استفاده شد. براساس فرضیۀ مربع کای احتمال وقوع همۀ گروهها برابر است. فرضیۀ صفر از این جهت رد میشود که انتظار میرود باتوجه به حرکتدار بودن این جملات در زبان انگلیسی جملات حرکتدار در زبان فارسی با درصد احتمال بالاتری انتخاب شوند. برای بررسی دومین مرحله از تحلیل دادهها همان طور که پیشتر نیز اشاره شد شرکتکنندگان را ملزم به انتخاب کلمهای از جملههای حرکتدار کردیم که تداعیکنندۀ حرکت باشد. پس از جمعآوری دادهها برای بررسی این مرحله اجزای مختلف و مورد نیاز جمله را که عبارتاند از فعل ساده،[36] فعل مرکب،[37] جزء اسمی فعل مرکب،[38] گروه حرف اضافهای[39] و دیگر اجزای جمله مثل قید و صفت را تفکیک کردیم. در نمودار میلهای (2) تعداد و نوع جزء انتخابی هر جمله توسط شرکتکنندگان قابل مشاهده است.
پس از جمعآوری و پیادهسازی دادهها در مرحلۀ اول برای اثبات وجود دستهبندیهای تالمی با استفاده از شم زبانی گویشوران زبان فارسی پاسخ شرکتکنندگان را به چهار دسته تقسیم کردیم. از آنجا که بیستوپنج جفتجمله در اختیار آنها قرارگرفته بود تا از میان هر جفت یکی از آنها را بهعنوان جملۀ حرکتدار ترجیح دهند، پاسخها را به چهار دسته جملات حرکتدار، جملات بدون حرکت، هر دو جملۀ حرکتدار و هر دو جملۀ فاقد حرکت تقسیم کردیم. نتایج طبق جدول (1) نشان داد که جملات حرکتدار با بسامد 2646 به میزان 9/86 درصد از شرکتکنندگان، جملات حاوی حرکت خیالی با بسامد 373 به میزان 2/12 درصد از آنها و جملات فاقد حرکت خیالی با بسامد 18 به میزان 6/0 درصد، هر دو جمله را انتخاب کردهاند. دادهها نشان میدهد 3/0 درصد از شرکتکنندگان هیچیک از جملات را انتخاب نکردهاند.
جدول 1- بسامد و درصد جملات حرکت خیالی Table 1- Fictive Motion Frequency and Percentage in Persian
بهمنظور کنترل تمامی متغییرهای نامربوط، همواره سطحی از احتمال خطا در نظرگرفته میشود که این سطح معناداری برای رد نظریۀ صفر، پنج صدم است. فرضیۀ صفر به عدم وجود رابطه یا بستگی میان گروهها میپردازد که با رد آن گروهها، ناهمگون و معنادار خواهند بود. با درنظرگرفتن آلفا[40] برابر 05/0 و دی اف[41] (تعداد دستهبندیها منهای یک) برابر 3 مربع کای 405/6335 به دست آمد. همچنین، حاصل معناداری مربع کای براساس تست غیرپارامتری صفر شد. جدول (2) تأییدی برعدم پذیرش فرضیۀ صفر را نشان میدهد.
جدول 2- خلاصۀ فرضیۀ صفر Table 2- Expected and observed frequencies
نمودار (1) نتیجۀ آزمون غیرپارامتری که دلیل روشنی برای رد فرضیۀ صفر بسامد این چهار دستهبندی (جملات حرکتدار، جملات بدون حرکت، هر دو جمله و هیچ کدام) است را نشان میدهد.
Diagram 1- Observed and hypothesized frequency
جدول (3) مقدار میانگین، واریانس و انحراف از معیار مورد نیاز هر دسته از پاسخها را نشان میدهد. جدول 3- میانگین، واریانس و انحراف از معیار هر دسته از پاسخها Table 3- Mean and variance magnitudes
نمودار (2) بیانگر نتایج مرحلۀ دوم آزمون ترجیحی است. در این تصویر میانگین تعداد عناصر حرکتی منتخب در هر جمله توسط شرکتکنندگان نشان داده شده است. همان طور که در تصویر مشاهده میشود، گروه حرف اضافهای با میانگین عددی 56 بیشترین حرکت را برای شرکتکنندگان تداعی کردهاند و افعال مرکب با میانگین24 و افعال ساده با میانگین عددی9، جزء اسمی فعل مرکب و سایر عناصر مانند صفت و قید هرکدام با میانگین عددی 5 و6 پایین ترین سطح را در نمودار به خود اختصاص دادهاند.
نمودار 2- میانگین عناصر حرکتی در جمله Diagram 2- Sentence components average
با توجه به پرسش مطرحشده در این بررسی که تشخیص و اثبات وجود دستهبندیهای تالمی (2000a:184) دربارۀ حرکت خیالی است، نتایج بهدستآمده میتواند تطابق میان انتظارات پژوهش و مرحلۀ اول آن را اثبات کند. بدین معنا که نزدیک به 87 درصد از شرکتکنندگان با تمایز قائل شدن میان جملۀ حاوی حرکت خیالی و جملۀ فاقد حرکت خیالی درهر جفت توانستهاند وجود حرکت خیالی براساس چارچوب نظری تالمی را در زبان فارسی ثابت کنند. شایان ذکر است که حدود 12 درصد از آنها جملات فاقد حرکت خیالی را انتخاب کردهاند که این نوع انتخاب میتواند به دلیل محدودیتهای پژوهش از جمله جمعآوری دادهها به دو صورت حضوری و غیرحضوری (به دلیل شیوع ویروس کرونا)، خستگی و عدم اشتیاق در پاسخگویی دانست. در این راستا، می توان به یافته های شعبانی (2008) اشاره کرد. او معتقد است که مفهومسازی جملات حرکت خیالی در مقایسه با مفهومسازی جملات حاوی حرکت واقعی متفاوت هستند بهطوری که شرکتکنندگان مسیر طولانیتری را در جملات حرکت خیالی متصور میشوند. دنگ و ژو (2020) با استفاده از دستگاه ایایجی به ثبت فعالیتهای مغزهنگام تولید حرکت خیالی و حرکت واقعی پرداختند تا تفاوت میان این نوع حرکت را بهلحاظ شناختی بررسی کنند. آنها دریافتند که حرکت خیالی نسبت به حرکت واقعی به تلاش شناختی بیشتری نیاز دارد. همچنین استاسیک و همکاران (2015) تفاوت بسامدکاربرد جملات حرکت خیالی در زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی، صربستانی را در آزمایشی ثابت کردندکه خود نیز می تواند دلیلی بر انتخاب 87 درصدی جملات حرکت خیالی درزبان فارسی باشد.
نمودار 3- نمودار مقایسهای اجزای جمله در هر دسته Diagram 3- Comparative diagram of sentence components in every category جدول (4) تعداد اجزای کلام منتخب توسط گویشور فارسی زبان را مانند افعال ساده، افعال مرکب، گروه حرف اضافهای، جزء اسمی فعل مرکب و سایر اجزای جمله را در هر دسته نشان میدهد. همان طور که مشاهده میشود، جزء اسمی فعل مرکب تنها در اولین و دومین دستهبندی، مسیر چشمانداز، 60 مرتبه و مسیر در سطح 15 مرتبه انتخاب شده است که دلیل آن را میتوان دو فعل پیشآمدگی داشتن و دراز کشیدن( face to وdown to lie) دانست. در دستههای سوم و چهارم فعل مرکب اشاره کردن (to point) بیشترین حرکت را برای فارسیزبانان تداعی کرده است. گروه حرف اضافهای در سایر دستهبندیها به غیر از مسیر ورود (چهاردهمین دسته) با اختلاف زیاد از افعال مرکب، افعال ساده و سایر عناصر جمله بالاترین سطح را در نمودار به خوداختصاص داده است. در مرحلۀ دوم پژوهش (تشخیص عنصر یا عناصر با تداعی بیشترین حرکت) گروه حرف اضافه ای با بالاترین عدد، بیشترین حرکت را برای شرکتکنندگان تداعی کرده است که عبارتاند از: بهسمت دره، رو به نور، بهسمت شهر، رو به اتاق، بهسمت در، به درون غار، روی دیوار، از جایی، تا در، درچشمم، ازکنارخانه،از روی دیوار، در سرتاسر، ازسطح زمین و ازدشت به دره. فعل مرکب با میانگین 24 بعد از گروه حرف اضافهای، بیشترین حرکت را برای شرکتکنندگان تداعی کرده است، که عبارتاند از: پیشآمدگی داشتن، دراز کشیدن، اشاره کردن، نگاه کردن، خم شدن، پراکنده شدن، پدیدارشدن و سرازیر شدن. جدول (4) تعدادعناصرمنتخب توسط شرکتکنندگان و کلمۀ حرکتدار را نشان می دهد.
جدول 4- دستهبندی تعداد عناصرمنتخب توسط شرکتکنندگان و کلمۀ حرکتدار Table 4- Sentence components comparative table
با توجه به جدول (4) گروه حرف اضافهای نمایانگر مسیر است و افعال مرکب بعد ازگروه حرف اضافهای بالاترین سطح را نسبت به سایر عناصر جمله به خود اختصاص دادهاند. درخور توجه است که حرکت در افعال مرکب در مقایسه با افعال ساده بیشتر دیده میشود که این امر به دلیل تعدد و بسامد رخداد افعال مرکب نسبت به افعال ساده در زبان فارسی است. نتایج این بررسی نشان داد که انتخاب حرف اضافه و فعل مرکب بهعنوان جزء حرکتی بیشترین میزان حرکت را برای گویشور فارسی زبان تداعی میکنند، هرچند که تفاوت میان این دوجزء حرکتی بسیار درخور توجه است. در بررسی حاضر همانند بابایی (2011) مشخص شد در زبان فارسی اولاً نمود افعال حرکتی بیشتر در افعال مرکب است تا افعال ساده و ثانیاً افعال مرکب یک کلمهاند و فعل اصلی بیانگر حالت است. نتایج این پژوهش درمقایسهای با گلفام و همکاران (1391) که پیکره و مقصد را پرتکرارترین عناصر جمله میدانند نشان داد، مسیر از پربسامدترین عناصر جمله در زبان فارسی است. تفاوت در این دو پژوهش را میتوان استفاده از دو روش پژوهش متفاوت دانست. آنها با استفاده از پایگاه دادهها و سایر منابع مکتوب، به تحلیل افعال حرکتی پرداختند. همسو با نتایج پژوهش حاضر میتوان به یافتههای اخوان و همکاران (2017) اشاره کرد که با بهکارگیری روش پژوهشی متفاوت به این نتیجه رسیدند که فارسیزبانان مسیر و حالت را با بسامدی مشابه استفاده میکنند. همچنین، همراستا با پژوهش ردهشناختی اسلامپور و شرفزاده (1397) در زبان انگلیسی و فارسی که تمایز میان افعال حرکت خیالی را با نمودار سلسلهمراتبی حالت> مسیر مشخص> مسیر نامشخص> پیکره> زمینه برای زبان فارسی نشان میدهند، میتوان یافتههای پژوهش حاضر را نیز تأییدکنندۀ این نمودار سلسلهمراتبی دانست.
مقالۀ حاضر با بهکارگیری شیوۀ توصیفی-تحلیلی و استناد به رویکرد تالمی (2000a) در چارچوب زبانشناسی شناختی به بررسی حرکت خیالی در زبان فارسی پرداخته است. در این راستا، تلاش بر این بود به این پرسشها که تا چه میزان در زبان فارسی دستهبندیهای تالمی (2000a) تداعیگر حرکت خیالی برای فارسیزبانان هستند و چه کلمهای بیشترین حرکت را برای فارسیزبانان در ذهن به تصویر میکشد، پاسخ دهیم. برای پاسخ به پرسشهای ذکرشده ابتدا به جستجوی اثبات حرکتدار بودن دستهبندیهای تالمی و سپس به بررسی عناصر معنایی جملۀ خیالی در زبان فارسی پرداخته شد. در این پژوهش 25 جفتجمله در اختیار 105 شرکتکننده قرار گرفت تا طی دو مرحله جملۀ حرکتدار و عنصر حرکتدار مشخص شود. در این پژوهش مشخص شد 87 درصد گویشوران زبان فارسی قادر به تشخیص حرکت خیالی هستند. همچنین، در پاسخ به پرسش چه کلمهای بیشترین حرکت را برای فارسیزبانان به تصویر میکشد، مشخص شد، بهطور مثال، حروف اضافه (به، از، در، روی، رو به) افعال مرکب (پیشآمدگی داشتن، دراز کشیدن، اشاره کردن، نگاه کردن) قادرند حرکت خیالی را به تصویر بکشند. نتایج این پژوهش نشان داد عناصر معنایی حرکت خیالی جمله که عبارتاند از مسیر و حالت بیشترین حرکت را برای گویشور فارسیزبان تداعی میکنند. همچنین، نشان داده شد این عناصر با توجه به نقش دستوری تعیین میشوند. در جامعۀ آماری این بررسی نشان داده شد حدود 87 درصد از شرکتکنندگان علاوهبر اینکه جملات حاوی حرکت خیالی را تأیید کردند دو عنصر معنایی مسیر و حالت را نسبت به سایر عناصر بهعنوان پربسامدترین عناصر جمله خیالی تشخیص دادهاند.
[1] figure [2] ground [3] M. Matlock [4] M. Takemoto [5] subjectification [6] J. T. Walinski [7] R. W. Langacker [8] D. Stosic [9] Y. Deng [10] H. Zhu [12] head-framed and non-head framed construction of path [13] Persian Linguistic Database (PLDB) [14] emanation [15] pattern paths [16] frame-relative motion [17] advent paths [18] access paths [19] coextension paths [20] orientation paths [21] radiation paths [22] shadow paths [23] sensory paths [24] prospect paths [25] alignment paths [26] demonstrative paths [27] target paths [28] sight of line [29] inter-sentential differences [30] SPSS [31] frequency [32] percentage [33] Chi-square [34] nonparametric test [35] ANOVA [36] simple verb (SV) [37] compound verb (CV) [38] nominal element of compound verb (NECV) [39] prepositional phrase (PP) [40] Alpha [41] Degree of freedom | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
افراشی، آزیتا؛ رحمانی، آسیه. (1392). حرکت فرضی در زبان فارسی: رویکردی شناختی به مسیرهای گسترشی. مطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران (6)2، 1-25.
اسلامپور، نجمه؛ شرفزاده، محمدحسین. (1397). مقایسۀ افعال حرکتی در دو زبان فارسی و انگلیسی از دیدگاه شناختی و ردهشناختی. زبان پژوهی (31)11، 223-246.
رضایی، حدائق؛ دیانتی، معصومه. (1395). حرکت خیالی در زبان فارسی: برخی ویژگیها و محدودیتها. پژوهشهای زبان شناسی (1)9، 35-52.
شاهحسینی، فائقه؛ روشن، بلقیس؛ صبوری، نرجسبانو؛ نجفیان، آرزو. (1395). بررسی گذرایی فعلهای حرکتی در زبان فارسی. جستارهای زبانی (7)8، 117-136.
گلفام، ارسلان؛ افراشی، آزیتا؛ مقدم، غزاله. (1391). مفهومسازی افعال حرکتی بسیط زبان فارسی: رویکردی شناختی. مطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران (3)1، 103-122.
مسگرخویی، مریم. (1390 ) بازنمود رویداد حرکتی در فارسی: رویکرد شناختی. رسالۀ دکتری. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
Afrashi, A., and Rahmani, A. (2014). Fictive motion in Persian: A Cognitive approach to coextension paths. Journal of Western Iranian Languages and Dialects 2(6), 1-25. In Persian
Akhavan, N., Nozari, N., and Göksun, T. (2017). Expression of motion events in Farsi. Language Cognition and Neuroscience 32(6), 792-804.
Babai, H. (2011). Lexicalization of motion event in Persian. Theory and Practice in Language Studies 1(2), 157-162.
Deng, Y., and Zhu, H. (2020). To move or not to move: An ERP study on the processing of fictive and literal motion expressions. Lingua 2(44), 1-17.
Eslampour, N., and Sharefzade, M. H. (2019). Comparison of motion verbs in Persian and English languages (A cognitive and typological approach). Zabanpajouhi 11(31), 223-246. In Persian
Golfam, A., Afrashi, A., and Moghadam, G. (2013). Conceptualization of motion events: A Cognitive approach 1(3), 103-122. In Persian
Langacker, R. W. (2000). Grammar and conceptualization. Vol 14. Berlin, New York: De Gruyter Mouton.
Matlock, T. (2004). Fictive motion as cognitive simulation. Memory & cognition 32(8), 1389-1400.
Mesgar Khooie, M. (2013). Representation of motion event in Persian: cognitive approach. PhD dissertation. Institute of Research Humanities and Cultural Studies. In Persian.
Rezai, H., and Dianati, M. (2017). Fictive motion in Persian: Features and limitations. Journal of Researches in Linguistics 9(1), 35-52. In Persian
ShahHosseini, F., Roshan, B., Sabouri, N. B., & Najafian, A. (2018). Transitivity of motion verbs in Persian language. Language Related Research 8(7), 117-136. In Persian
Stosic, D., Fagard, B., Sarda, L., and Colin, C. (2015). Does the road go up the mountain? Fictive motion between linguistic conventions and cognitive motivations. Cognitive Processing 16(1), 221-225.
Takemoto, M. (2010). Manner-of-motion verbs and subjectification. The Journal of Transcultural Studies 4, 15-26.
Talmy, L. (2000a). Toward a Cognitive Semantics. vol. 1. Cambridge: MIT Press.
Talmy, L. (2000b). Toward a Cognitive Semantics. vol. 2. Cambridge: MIT Press.
Walinski, J. T. (2014). Time in structuring fictive motion in the national corpus of Polish- an extended study. In K. Kosecki and J. Badio (Eds.), Empirical methods in language studies (pp. 177–191). Frankfurt am Main: Peter Lang.
Sha’bani, E. A. (2008). Conceptual simulation on the depiction of fictive motion sentences. First Regional Conference on English Language Teaching and Literature (pp. 1-10). Islamic Azad University, Roudehen branch, Theran, Iran. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 382 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 274 |