تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,398 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,197,177 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,072,582 |
طراحی الگوی توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان فعال در حوزۀ ساختمان با رویکرد کیفی فراترکیب | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تحقیقات بازاریابی نوین | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 12، شماره 3 - شماره پیاپی 46، آذر 1401، صفحه 201-232 اصل مقاله (1005.62 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nmrj.2022.132107.2629 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سمانه رئیسی نافچی1؛ طهمورث حسنقلی پور* 2؛ عزت اله عباسیان3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی، پردیس بین المللی کیش دانشگاه تهران، کیش، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد گروه مدیریت بازرگانی. دانشکده مدیریت. دانشگاه تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
باتوجهبه مشکلات موجود در صادراتْ دانش و فناوری توانایی ارتقای جایگاه صادراتی یک کشور با استفاده از تولید محصولات جدید را دارد؛ ازاینرو، واضح است که فعالیتهای نوآورانۀ کسبوکارهای نوآور و دانشمحور به صادرات بالاتر منجر میشود؛ چراکه تولیدات این کسبوکارها با هزینۀ پایین انجام میشود و کشور را در موقعیت رقابتی بهتری نسبت به رقبای تجاری آن قرار میدهد. پس هدف این مطالعه، طراحی الگوی توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان فعال در حوزۀ ساختمان بود. بهاینمنظور، با رویکرد پژوهش کیفی و ابزار فراترکیب که شامل گامهای هفتگانهای است، به ارزیابی و تحلیل نظاممند نتایج و یافتههای پژوهش پیشین پرداخته شده است. در این روش، با جستوجوی کلیدواژۀ صادرات، توسعۀ صادرات، محصولات نانو، شرکتهای دانشبنیان و صنعت ساختمان در پایگاههای اطلاعاتی گوناگون، در ابتدا 2151 مطالعه در بازۀ زمانی سالهای ۲۰03 تا ۲۰21 میلادی و ۱۳89 تا ۱399 خورشیدی یافت شد. از این تعداد، 1468 اثر ازنظر عنوان، 429 اثر ازنظر چکیده و 199 اثر ازنظر متن با هدف و سؤالات پژوهش حاضر همخوانی نداشت؛ بنابراین، این آثار کنار گذاشته شد و تنها 55 اثر که درزمینۀ توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان فعال در حوزۀ ساختمان بود و هم ازنظر عنوان و هم ازنظر محتوا با هدف و سؤالات پژوهش حاضر همسو بود، برای تحلیل بهروش فراترکیب و ارائۀ الگو انتخاب شد. با مطالعه و بررسی دقیق منابع نهاییشده، الگوی توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان درقالب 6 بعد عوامل علّى، عوامل زمینهای، عوامل مداخلهگر پدیدۀ محوری، راهبردها و پیامدها و 17 مؤلفۀ شامل توسعۀ صادرات، عوامل مدیریتی، عوامل زیرساخت فناوری، منابع و امکانات، ارتباطات، عوامل سیاسیـدولتی، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل سازمانی، قوانین و نظام اداری دولت، بازاریابی، مسائل مالی و بینالمللی، راهبرد بازاریابی صادراتی، راهبرد بازارسازی، راهبرد حمایتهای همهجانبه، اشتغالزایی و ارزشآفرینی و پیامدهای اقتصادی ارائه شد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
صادرات؛ توسعۀ صادرات؛ محصولات نانو؛ شرکتهای دانشبنیان؛ صنعت ساختمان؛ رویکرد کیفی فراترکیب | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه امروزه باتوجهبه افزایش رقابت جهانی، یکی از چالشهای بزرگ شرکتها، ورود به بازار بینالمللی است. ورود به بازارهای صادراتی به شرکتها اجازه میدهد تا درآمد اضافی کسب کنند، از صرفهجویی در مقیاس استفاده کنند و نوسانات تقاضا را در بازارهای خود کاهش دهند. بااینحال، تعداد کمی از شرکتها به فعالیتهای صادراتی میپردازند که مشخصۀ اقتصادها در هر سطح از توسعه و درآمد است (دانسکا و ژالداک[1]، 2021). از دیگر مزایای ورود به بازارهای خارجی و صادراتی میتوان به دستیابی به چندین بازار متفاوت برای فروش محصولات، دسترسی به منابع، استفاده از فرصتهای موجود در بازار هدف خارجی و توسعۀ کسبوکار اشاره کرد (مکسیوم و همکاران[2]، 2014). درحالحاضر، یکی از مشکلات اساسی کشورهای درحالتوسعه، وابستگی اقتصاد به صادرات مواد خام است که آثار منفی در ساختارهای مختلف کشور به جای میگذارد؛ بههمیندلیل، امروزه بسیاری از این کشورها، بهمنظور تنوع صادرات خود از نفت تکمحصولی فاصله گرفتهاند و تمرکز خود را بر حوزههای مختلف غیرنفتی گذاشتهاند. در همین راستا، یکی از حوزههای مهم و تأثیرگذار بر تولید ناخالص داخلی در کشور، صادرات غیرنفتی است که میتواند از مجاری مختلفی، بر تولید ناخالص داخلی اثرگذار باشد. این موضوع بهخصوص در کشور ایران که بهدلیل وابستگی به درآمدهای نفتی همواره با مسئلۀ تأثیر مخرب بیثباتی درآمدهای نفتی درنتیجۀ مسائل سیاسی و اقتصادی بینالملی، بهویژه مسئلۀ تحریمهای نفتی، بر شاخصهای کلان اقتصادی مواجه بوده، از اهمیت خاصی برخوردار است (محمدخانی و همکاران، 1399). یکی از این موارد صادرات محصولات نانوفناوری شرکتهای دانشبنیان است؛ ازاینرو، کسبوکارهای دانشبنیان نقش مهمی در اثربخشی تولید، تبلور دانش در محصولات و خدمات جدید، ارتقای سطح اقتصاد و رفاه، تولید ثروت و ارزش افزوده در یک جامعه ایفا میکنند. محولات این کسبوکارها بیشتر از سایر بنگاههای اقتصادی خود را با تغییر و تحولات نوظهور در محیط کسبوکار همگام میکنند و برای بقا در محیطهای رقابتی تلاش میکنند (احمدی، 1400). بهطور کلی، صادرات فرایندی است پیچیده و اگر قرار باشد در حوزۀ دانشبنیان انجام شد، ظرافتهای خاص خود را به دنبال خواهد داشت. با توسعۀ فناوری و فناوری، برای بقا در فضای رقابتی دائماً باید بهدنبال توسعۀ دانش بود و برای افزایش سطح کمّی و کیفی محصولاتی که در حوزۀ صادرات دانشبنیان قرار میگیرند، تلاش کرد. باتوجهبه این مهم، یکی از مزیتهای رقابتی در چنین فضایی تمرکز بر محصولات دانشبنیان است که چگونگی ایجاد و نگهداری این مزیت به یکی از چالشهای اساسی کشورهای موفق درزمینۀ صادرات تبدیل شده است. برای تقویت این بخش، اتخاذ راهبردهای مناسب ضروری است و چنانچه دیدی از عوامل مؤثر بر توسعۀ صادرات این محصولات وجود نداشته باشد، قطعاً سیاستهای انتخابی، راهگشا نخواهد بود (میرجلیلی و همکاران، 1397). در میان حوزههای مختلف دانشبنیان، نانو یکی از حوزههایی است که توجه زیادی به آن شده است؛ بهگونهای که در برنامۀ سند گسترش کاربرد فناوری نانو، دستیابی به سهم یک تا دودرصدی از بازار جهانی فناوری نانو توسط محصولات نانوی ساخت ایران در سال 1404 هدفگذاری شده است. نباید فراموش کرد که افزایش سهم صادرات محصولات دانشبنیان از معیارهای توسعهیافتگی کشورها به حساب میآید و روشن است که توسعۀ صادرات این محصولات از اهداف مهم استراتژی توسعۀ صادرات کشور است؛ بهشکلی که درحالحاضر، صادرات محصولات و خدمات دانشبنیان از محورهای مهم صادرات غیرنفتی شامل محورهای پتروشیمی و میعانات گازی، محصولات کشاورزی، فرش و صنایعدستی، خدمات فنی و مهندسی، محصولات صنعتی و معدنی بوده، افزوده شده است. آنچه آمارها نشان میدهد شکاف میان فروش داخلی محصولات نانو و صادرات این محصولات است. فقط 18درصد از کل محصولات نانو به کشورهای مختلف صادر میشود و 82درصد از این سهم فروش داخلی است. بنابر آنچه در سند گسترش کاربرد فناوری نانو آمده است، تلاشها برای کسب سهم یک تا دودرصدی از بازار جهانی فناوری نانو است. برای این مهم، توسعۀ صادرات این دسته از محصولات از جایگاه ویژهای برخوردار است (احمدیان یزدی و همکاران، 1394)؛ بنابراین، سؤال اصلی این پژوهش است این است که عوامل مؤثر بر توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان کداماند. ازآنجاکه درحالحاضر، حوزه ساختمانْ یکی از حوزههای موفق درزمینۀ صادرات محصولات نانو به حساب میآید و در بین حوزههای صنعتی گوناگون تولید محصولات در فناوری نانو، حوزۀ ساختوساز سهم محصولات و شرکتهای صنعتی بیشتری نسبت به سایر حوزهها دارد، این بخش انتخاب شده است. این پژوهش قصد دارد که با بهکارگیری رویکرد کیفی فراترکیب با بررسی و ارزیابی مطالعات داخلی و خارجی انجامشده، الگویی درزمینۀ توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان ارائه کند.
2- مبانی نظری 2-1-توسعۀ صادرات امروزه در اقتصاد جهانی، تولید و صادرات نقش بسزا و مهمی را در چهارچوب هر اقتصاد سالمی ایفا میکند و نقش صادرات و اهمیت آن درزمینۀ رشد و شکوفایی اقتصاد کشورهای درحالتوسعه بهخوبی شناخته شده است (مککومبی و تیرل وال[3]، 2016). رویکرد توسعۀ صادرات ازجمله روشهایی است که شرکتها برای ورود به بازار جهانی از آن استفاده کردهاند. بهدلیل آنکه صادرات کمترین منابع لازم را نیاز دارد، حداقل ریسک و تعهد سازمانی را نیز خواهد داشت؛ بنابراین، رویکرد مذکور سادهترین و معروفترین راهی است که شرکتها برای نفوذ و ورود به بازارهای خارجی از آن بهره میبرند (جانسون و والن[4]، 2009). مزایای بهرهمندی از صادرات بسیار زیاد است؛ ازجمله بهرهمندی اقتصادی شرکتهای داخلی از عملیات خارجی که این مزایا محدود به منافع شخصی شرکتها نمیشود؛ بلکه موجب ترویج توسعۀ اجتماعی و اقتصادی، افزایش اشتغال، تولید و اثراتی همچون رفاه اجتماعی و کمک به صنایع محلی برای افزایش بهرهوری میشود (پینهو و مارتینز[5]، 2010). این نکتۀ اساسی اهمیت خاصی دارد که انجام صادرات و فروش کالا در بازارهای خارجی دارای ظرایف و حساسیتهای ویژهای است که درصورت توجهنکردن به آنها، سرمایهگذاریهای مالی و انسانی دراینزمینه به هدر روند (کیم و همرت[6]، 2016). ازسوی دیگر، مجموعۀ وسیعی از عوامل تأثیرگذار بر صادرات وجود دارد؛ ازجمله تجربه، انگیزش، نوع شرکت، رشد و رفتارهای صادراتی. افزونبر عوامل مذکور، پدیدههای بیرونی ازجمله تغییرات محیطی نیز میتوانند بهصورت غیرمستقیم بر صادرات مؤثر باشند (کوتابه و همکاران[7]، 2002). همچنین، تعداد زیادی از عوامل رویهای، عملیاتی، ساختاری، رفتاری و... وجود دارد که موجب حفظ ناتوانی تولیدکنندهها در انجام صادرات، توسعۀ آن و نیز حفظ توان صادراتی میشود. علاوهبراین، با عنایت به پژوهشهای صورتگرفته دربارۀ صادرات، محدودیت اطلاعات دربارۀ بازارهای خارجی باید بهعنوان یک عامل مهم در بیاطمینانی از انجام فعالیتهای صادراتی در نظر گرفته شود. درنتیجه، این متغیرها باید شناخته شود و آنها را در نظر گرفت تا جذابیت صادراتی بهبود پیدا کند. در طول چهار دهۀ اخیر، پژوهشهای زیادی دربارۀ عملکرد صادراتی صورت گرفته است؛ ولی با وجود تمام این تلاشها، در مفهومسازی و عملیسازی این مفهوم توافق وجود ندارد. عملکرد صادراتی نتایج فعالیتهای یک شرکت در بازارهای صادراتی است (سوسا[8]، 2021). ازطرفی، افزایش تجارت، جهانیشدن محصولات و خدمات و نیز بینالمللیشدن شرکتها بر اهمیت مداوم جذابیت و عملکرد شرکتهای صادراتی تأکید میورزد (جشاری و اسفندیاری[9]، 2022). امروزه توسعه و پیشرفت روزافزون رقابت میان شرکتها در حوزههای مختلف، به نبردی بیرحمانه برای بقا و حیات شرکتها تبدیل شده است. این روند در سالهای اخیر با پیشرفت دانش بشری و ظهور مداوم و بیوقفۀ فناوریهای نو چندین برابر شده است. ازطرفی، بینالمللیشدن بازارهای جهانی به توسعۀ هرچه بیشتر این تغییرات در مقیاس جهانی منجر شده است؛ ولی تعداد کمی از شرکتها قادر خواهند بود تا از تهدیدات فاصله بگیرند و از فرصتها استفاده کنند (لئونیدو[10]، 2015). ازجمله راهکارهای مهم بهمنظور استفاده از این فرصتها و دفع تهدیدات محیطی، متنوعکردن بازار محصولات است. صادراتْ یکی از راهکارهای اساسی تنوعبخشی به بازارهای کالاها و خدمات یک شرکت به حساب میآید. ازطرف دیگر، صادرات اهمیت بهخصوصی در بین کسبوکارهای مستقر در اقتصادهای درحالتوسعه و رشد اقتصادی و درآمدی در آنها دارد. درواقع، صادرات یکی از استراتژیهای اساسی ورود شرکتها به بازارهای جهانی است که نسبت به سایر استراتژیها (مانند سرمایهگذاری مشترک و انجام عملیات در کشورهای دیگر)، منابع شرکت را جذب نکرده است و ریسک کمتری را نیز به همراه دارد؛ اما این امر بههیچوجه نشانۀ سهلالوصولبودن این استراتژی نیست؛ چراکه شرکتها عمدتاً در اجرای فعالیتهای صادراتی خود، با موانع متعددی (مانند رقابتپذیری پایین محصولات صادراتی، سیستم نامناسب حملونقل، عدمشناسایی دقیق نیازهای مشتریان و عدمشناسایی دقیق تفاوتهای اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی) روبهرو هستند که توسعه و موفقیت در امر صادرات را تحتالشعاع خود قرار میدهند (ابراهیمپور و همکاران، 1396). افزایش رقابت در مقیاس جهانی، به افزایش تعداد شرکتهایی منجر شده است که فرصتها را در بازارهای بینالمللی جستوجو میکنند تا به اهدافشان برسند و جایگاه بازار و بقایشان را حفظ کنند. در این میان، صادرات از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چراکه صادرات یکی از مهمترین و حیاتیترین فعالیتها برای موفقیت شرکتهای تجاری و ملتها است (لاو و همکاران[11]، 2013). برهمیناساس، جذابیت بنگاههای صادراتی یکی از موضوعات اساسی موردسؤال در بین پژوهشگران، ذینفعان بنگاههای اقتصادی و سیاستگذاران هر کشوری است (ههتی و همکاران[12]، 2010). 2-2 مدلهای توسعۀ صادرات ﻣﺪل ﺑﺎﻟﺪوف، ﻛﺮاوﻧﺲ و واﮔﻨﺮ[13] (٢٠٠٠) ﺑﺮاى اﻗﺘﺼﺎدﻫﺎى ﻛﻮﭼﻚ: ﻋﻮاﻣﻞ اﺛﺮﮔﺬار ﺑﺮ توسعۀ صادراتی ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﻧﻴﺮوﻫﺎی داﺧﻠﻰ و ﺧﺎرﺟﻰ ﺷﺮﻛﺖ ﺳﺎزﻣﺎندﻫﻰ ﺷﺪهاﻧﺪ (اﺑﻰ و واﺳﺘﻠﺮ[14]، ١٩٨٩). ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻰﻛﻨﻨﺪهﻫﺎی ﭘﻴﺸﻨﻬﺎدی توسعۀ صادراتی ﺷﺎﻣﻞ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺤﻴﻄﻰ، وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی ﺷﺮﻛﺖ و اﺳﺘﺮاﺗﮋیﻫﺎی ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻰ ﻣﻰشوند. توسعۀ صادراتی ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روﻳﻜﺮد ﺷﺎﺧﺺ واﺣﺪ اﻧﺪازهﮔﻴﺮی ﻣﻰﺷﻮد و ﻓﺮوشﻫﺎی ﺻﺎدراﺗﻰ، رﺷﺪ ﻓﺮوشﻫﺎی ﺻﺎدراﺗﻰ، ﺳﻮدﻫﺎی ﺻﺎدراﺗﻰ و ﺷﺪت ﺻﺎدرات ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﻣﻌﻤﻮل ﻣﻮرداﺳﺘﻔﺎده ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺎوﺟﻮدِاﻳﻦ، ﻣﺪارک و دﻻﻳﻞ زﻳﺎدی وﺟﻮد دارد ﻛﻪ به توسعۀ صادراتی ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﭼﻨﺪوﺟﻬﻰ ﺗﻮﺟﻪ شده است و ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﻳﻚ ﺷﺎﺧﺺ واﺣﺪ اﻧﺪازهگیری ﺷﻮد (ﻛﺎوﺳﮕﻴﻞ و زو[15]، 1994). درﻛﻞ، توسعۀ صادراتیْ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﺎﺻﻞﺷﺪه ﺑﺮای ﺷﺮﻛﺖ از ﻓﺮوشﻫﺎی ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻰ است (طباطبایی و همکاران، 1392). ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺷﺎﻣﻞ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ و ﻣﺎﻟﻰ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻣﻰﺷﻮﺪ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﺑﺎﻳﺪ ﻳﻚ اﻓﻖ زﻣﺎﻧﻰ ﺑﺮای درﺑﺮﮔﻴﺮی ﺗﻐﻴﻴﺮات را ﺷﺎﻣﻞ ﺷﻮد. ﻛﺎوﺳﮕﻴﻞ و زو (١٩٩٤) اﺷﺎره ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ پژوهشهای ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺮای ﺳﻨﺠﺶ توسعۀ صادراتی از ﻓﺮوشﻫﺎی ﺻﺎدراﺗﻰ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮدهاﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﺒۀ ﻣﺎﻟﻰ ﻣﺮﺗﺒﻂ اﺳﺖ. ﻋﻼوهﺑﺮ اﻳﻦ ﻣﺸﻜﻞ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻮا ﻣﺮﺗﺒﻂ اﺳﺖ، ﻣﺸﻜﻼت دﻳﮕﺮ به این ﻣﺮﺗﺒﻂ اﺳﺖ که ﭼﮕﻮﻧﻪ توسعۀ صادراتی ﺳﻨﺠﻴﺪه ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ (یوریب-کاسترو[16]، 2019). ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی اﻧﺪازهﮔﻴﺮی ﻋﻴﻨﻰ و ذﻫﻨﻰ ﮔﺰﻳﻨﻪﻫﺎی ﻣﻤﻜﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺟﺎﻟﺐ اﻳﻨﻜﻪ اﮔﺮﭼﻪ ﻫﺮدو روﻳﻜﺮدﻫﺎی اﻧﺪازهﮔﻴﺮی ﺿﻌﻒﻫﺎﻳﻰ دارﻧﺪ، ﻣﺪارک و ﺷﻮاﻫﺪ ﻧﺸﺎن ﻣﻰدﻫﺪ ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎ دردو روﻳﻜﺮد ﺑﺎ ﻫﻢ ﺗﻔﺎوت ﻣﻌﻨﻰداری ﻧﺪارﻧﺪ. مدل اُﻛﺎس و ﺟﻮﻟﻴﺎن[17] (٢٠٠٢): ﺑﻪﻃﻮر کلی، ﻳﻜﻰ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻛﻠﻴﺪی اﺛﺮﮔﺬار ﺑﺮ توسعۀ صادراتی، اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻰ ﺻﺎدراﺗﻰ اﺳﺖ. در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن، ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻬﻢ اﻧﺘﺨﺎب ﻳﻜﻰ از اﺳﺘﺮاﺗﮋیﻫﺎی اﻧﻄﺒﺎق ﻳﺎ ﻳﻜﺴﺎنﺳﺎزی ﻣﺤﺼﻮﻻت و ﺧﺪﻣﺎت اﺳﺖ. ﻋﻮاﻣﻞ دﻳﮕﺮ اﺛﺮﮔﺬار ﺑﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻰ ﺻﺎدراﺗﻰ ﺷﺎﻣﻞ وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی ﺧﺎص ﺷﺮﻛﺖ، وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی ﻣﺤﺼﻮل و وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی ﺑﺎزار ﺻﺎدراﺗﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ. چهارچوب ﻣﻔﻬﻮﻣﻰ اﺳﺘﺮاﺗﮋی آمیختۀ ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻰ ﺻﺎدراﺗﻰ و ﻋﻤﻠﻜﺮد اراﺋﻪﺷﺪه ﺑﻴﺎن ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻛﻪ اﺳﺘﺮاﺗﮋی آمیختۀ ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻰ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺻﺎدراﺗﻰ، ﺗﻮﺳﻂ ﻋﻮاﻣﻞ داﺧﻠﻰ و ﺧﺎرﺟﻰ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻰشود. توسعۀ صادراتی، بهوسیلۀ اﺳﺘﺮاﺗﮋی آمیختۀ ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻰ اﺗﺨﺎذﺷﺪه، وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی ﺷﺮﻛﺖ و وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی ﻣﺤﻴﻄﻰ ﺗﻌﻴﻴﻦ میشود. ﻣﺪل ﻛﺎوﺳﮕﻴﻞ و زو (١٩٩٥) ﺑﺮاى اﺳﺘﺮاﺗﮋى ﺟﻬﺎﻧﻰ: ﻳﭗ[18] (١٩٨٩) ﻓﺮض ﻛﺮد ﻛﻪ اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﻬﺎﻧﻰ ﭘﻨﺞ ﺑﻌﺪ دارد ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﺑﺎزار، ﻳﻜﺴﺎنﺳﺎزی ﻣﺤﺼﻮل، ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ، ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻰ ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ و اﻗﺪاﻣﺎت رﻗﺎﺑﺘﻰ ﻣﻨﺴﺠﻢ ﻣﻰﺷﻮد. او ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﻣﻄﺮح ﻛﺮد ﻛﻪ اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﻬﺎﻧﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺤﺮکﻫﺎی ﺧﺎرﺟﻰ ﺟﻬﺎﻧﻰﺷﺪن ﺻﻨﻌﺖ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﻪ ﺑﺎزار، ﻫﺰﻳﻨﻪ، دوﻟﺖ و ﻋﻮاﻣﻞ رﻗﺎﺑﺘﻰ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻰشود. اﺑﻌﺎد پنجگانۀ اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﻬﺎﻧﻰ ﻳﭗ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻰ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ارزش اﻓﺰودۀ ﭘﻮرﺗﺮ[19] (١٩٨٦) ﻫﻤﭽﻮن ﺗﺤﻘﻴﻖ و ﺗﻮﺳﻌﻪ، ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻰ ﻧﻤﻰﺷﻮد ﻛﻪ ﻳﻚ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪی اﺳﺎﺳﻰ ﺑﺮای اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﻬﺎﻧﻰ اﺳﺖ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺑﻌﺪ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻰ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﺑﻌﺎد پنجگانۀ اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﻬﺎﻧﻰ ﻳﭗ اﺿﺎﻓﻪ ﺷﻮد ﺗﺎ درﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪۀ ﻛﺎﻣﻞ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮع اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﻬﺎﻧﻰ شود. ﻳﭗ (١٩٨٩) ﺑﺎ ﺗﺌﻮری ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺻﻨﻌﺖ ﻣﻮاﻓﻖ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺗﺌﻮری ﻓﺮض ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﺮکﻫﺎی ﺧﺎرﺟﻰ ﺟﻬﺎنیﺷﺪن ﺻﻨﻌﺖ، اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﻬﺎﻧﻰ را ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ؛ اﻣﺎ یپ از ﻋﻮاﻣﻞ داﺧﻞ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻰ ﺑﺤﺚ ﻧﻤﻰکند. چهارﭼﻮب ﻣﻔﻬﻮﻣﻰ اراﺋﻪﺷﺪه از اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﻬﺎﻧﻰ اﻳﻦ ﻛﻤﺒﻮد را رﻓﻊ ﻣﻰﻛﻨﺪ و ﻣﻨﺎﺑﻊ داﺧﻞ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻰ را ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻰﺷﻮد. اﻳﻦ چهارچوب ﺑﺮ روی ﺗﺌﻮری ﻣﺒﺘﻨﻰ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﺗﺌﻮری ﻣﺒﺘﻨﻰ ﺑﺮ ﺳﺎزﻣﺎن ﺻﻨﻌﺘﻰ ﺑﻨﻴﺎن ﺷﺪه اﺳﺖ. اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﻬﺎﻧﻰ ﭘﺎﺳﺦ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻪ ﻣﺤﺮکﻫﺎی ﺧﺎرﺟﻰ ﺟﻬﺎﻧﻰﺷﺪن ﺻﻨﻌﺖ اﺳﺖ. ﻋﻮاﻣﻞ داﺧﻞ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻰ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻰ ﺳﺎزﻣﺎن را ﺑﺮای درک اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﻬﺎﻧﻰ و اﻧﺠﺎم اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺟﻬﺎﻧﻰ ﺗﺴﻬﻴﻞ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ. ﻣﺪل ﻛﺎﻟﻨﺘﻮن، ﻛﻴﻢ، اﭼﻤﻴﺪت و ﻛﺎوﺳﮕﻴﻞ[20] (٢٠٠٥): ﺑﺎ ﺑﻬﺮهگیری از ﻧﻈﺮیۀ ﻣﺒﺘﻨﻰ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﺗﺌﻮری ﻣﺒﺘﻨﻰ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺻﻨﻌﺖ ﻓﺮض ﻣﻰﺷﻮد ﻛﻪ وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی ﺧﺎرﺟﻰ و داﺧﻠﻰ ﺷﺮﻛﺖ اﺑﺘﺪا اﺳﺘﺮاﺗﮋی اﻧﻄﺒﺎق و ﺳﭙﺲ توسعۀ صادراتی را ﺗﺤﺖﺗأﺛﻴﺮ ﻗﺮار ﻣﻰدﻫﻨﺪ. از وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی داﺧﻠﻰ (واﺑﺴﺘﮕﻰ ﺻﺎدراﺗﻰ و ﺑﺎزﺑﻮدن ﺑﺮای ﻧﻮآوری) اﻧﺘﻈﺎر ﻣﻰرود ﻛﻪ اﺳﺘﺮاﺗﮋی اﻧﻄﺒﺎق ﻣﺤﺼﻮل را ﺗﺴﻬﻴﻞ کنند. وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی ﺧﺎرﺟﻰ (اﻧﻄﺒﺎق ﺻﻨﻌﺖ) ﺑﻪﻃﻮر ﻣﺜﺒﺖ اﺳﺘﺮاﺗﮋی اﻧﻄﺒﺎق ﻣﺤﺼﻮل ﺷﺮﻛﺖ را ﺗﺤﺖتأﺛﻴﺮ ﻗﺮار ﻣﻰدﻫﺪ؛ وﻟﻰ اﻳﻦ وﻳﮋﮔﻰ ﺧﺎرﺟﻰ ﺑﺮ توسعۀ صادراتی اﺛﺮ ﻣﻨﻔﻰ دارد. ﻣﻨﻈﻮر از اﻧﻄﺒﺎق ﺻﻨﻌﺖ درﺟﻪ و ﺷﺪت اﻧﻄﺒﺎق ﻣﺤﺼﻮل ﻛﻪ در ﻳﻚ ﺻﻨﻌﺖ اﻧﺠﺎم ﻣﻰﺷﻮد. چهارﭼﻮب ﻣﻔﻬﻮﻣﻰ ﺷﺎﻣﻞ وﻳﮋﮔﻰ ﻛﻠﻴﺪی ﺑﺎزار ﻧﻴﺰ هست ﻛﻪ اﻳﻦ وﻳﮋﮔﻰ ﺗﺸﺎﺑﻪ ﺑﺎزار اﺳﺖ. اﻳﻦ چهارچوب پژوهشی را پژوهشهای پیشین تأیید میکنند؛ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺎوﺳﮕﻴﻞ و زو (١٩٩٤). اﮔﺮﭼﻪ ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻰ و ﻣﻔﻬﻮﻣﻰ ﻣﺘﻨﻮﻋﻰ از توسعۀ صادراتی اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، در اﻛﺜﺮ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺷﺎﻣﻞ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﺻﺎدراﺗﻰ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻰﺷﻮد. ﻋﻮاﻣﻞ اﺛﺮﮔﺬار ﺑﺮ توسعۀ صادراتی ﺷﺎﻣﻞ وﻳﮋگیهای داﺧﻠﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺸﺨﺼﺎت ﻣﺤﺼﻮل و ﺷﺮﻛﺖ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، وﻳﮋگیهای ﺧﺎرﺟﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺸﺨﺼﺎت ﺑﺎزار و ﺻﻨﻌﺖ ﻣﻰﺷﻮﺪ. اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻧﻈﺮیۀ ﻣﺒﺘﻨﻰ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﺗﺌﻮری ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺻﻨﻌﺖ را ﻣﻰﭘﺬﻳﺮد و اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺗﻄﺒﻴﻖ ﻣﺤﺼﻮل را ﺑﻪﻋﻨﻮان اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺷﺮﻛﺖ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ وﻳﮋﮔﻰ ﻣﺤﺼﻮل، واﺑﺴﺘﮕﻰ ﺻﺎدراﺗﻰ و ﺑﺎزﺑﻮدن ﺑﺮای ﻧﻮآوری (وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی داﺧﻠﻰ) و اﻧﻄﺒﺎق ﺻﻨﻌﺖ و ﺗﺸﺎﺑﻪ ﺑﺎزار (وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی ﺧﺎرﺟﻰ) را ﺑﺎ ﻫﻢ ادﻏﺎم ﻣﻰﻛﻨﺪ (احمد و همکاران[21]، 2018). اﺳﺘﺮاﺗﮋی اﻧﻄﺒﺎق ﻣﺤﺼﻮلْ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﻣﻨﺴﺠﻢ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰیﺷﺪه ﺑﺮای ﺑﺮآوردن ﺗﺮﺟﻴﺤﺎت و ارزشﻫﺎی ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﻣﺤﻠﻰ است. اﺳﺎﺳﺎً اﻳﻦ اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺗﻮﺳﻂ وﻳﮋﮔﻰﻫﺎی ﺷﺮﻛﺖ و ﻣﺤﻴﻂ ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻰ ﺧﺎرﺟﻰ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻰشود. ﺑﺮﺧﻰ از پژوهشگران ﮔﺰارش دادهاﻧﺪ ﻛﻪ اﺳﺘﺮاﺗﮋی اﻧﻄﺒﺎق ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻰ ﻣﺤﺼﻮل ﺑﻪ رﺷﺪ ﻓﺮوش ﻣﻨﺠﺮ ﻣﻰشود؛ اﻣﺎ اﺛﺮی ﺑﺮ ﺳﻬﻢ ﺑﺎزار و ﺳﻮد ﻧﺪارد. ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﺮﻛﺖﻫﺎی ﭼﻨﺪﻣﻠﻴﺘﻰ ﻣﻌﺘﻘﺪند ﻛﻪ اﺳﺘﺮاﺗﮋی آنها ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ رﺷﺪ ﻓﺮوش را ﺗﺴﻬﻴﻞ ﻣﻰکند، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ و ﺳﻮدآوری را ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه دارد. در اﻳﻦ ﻣﺪل اﺳﺘﺮاﺗﮋی اﻧﻄﺒﺎق ﻣﺤﺼﻮل ﺑﻪﻋﻨﻮان اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻰ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻰﺷﻮد ﻛﻪ توسعۀ صادراتی را ﺑﻪﻃﻮر ﻣﺜﺒﺖ ﺗﺤﺖتأثیر ﻗﺮار ﻣﻰدﻫﺪ.
2-2- فناوری نانو فناوری نانوْ توانمندی تولید مواد، ابزارها و سیستمهای جدید با دردستگرفتن کنترل در سطح مولکولی و اتمی با استفاده از خواصی است که در آن سطوح ظاهر میشود. برای فناوری نانو کاربردهایی در حوزههای تشخیص پزشکی، غذا، دارو، محیطزیست، انرژی، شیمی، فیزیک و.. برشمردهاند که این فناوری را بهعنوان یک زمینۀ فرارشتهای و فرابخشی مطرح میکند (خدامرادی و بحرانی، 1395). نانو از ریشۀ یونانی «نانس» بهمعنی کوتوله است. عبارت نانو، پیشوندی است مانند سایر پیشوندها که در ابتدای واحدهای سنجش میآید. یک نانومتر 9-10 متر (یکمیلیاردم متر) است؛ بنابراین، نانو نه یک ماده است، نه یک جسم؛ بلکه فقط یک مقیاس است. نانومواد به موادی گفته میشود که حداقل یکی از ابعاد آنها در مقیاس نانومتری (زیر ۱۰۰ نانومتر) باشد. کوچکشدن اندازۀ ذرات در حد نانومتر سبب بروز تغییراتی در خواص فیزیکی و شیمیایی آنها میشود. این فناوری نانو به بحث دربارۀ تغییرات خواص مواد هنگامی میپردازد که اندازۀ ذرات کوچکتر از ۱۰۰ نانومتر است. فناوری نانو موج چهارم انقلاب صنعتی و پدیدهای عظیم است که در تمام گرایشات علمی راه یافته و ازجمله فناوریهای نوینی است که با سرعت در حال توسعه است. با کمک این فناوری ماهیت مواد و محصولات نوین در یکمیلیاردم آن چیزی که ما لمس میکنیم، تغییر میکند که این تغییر سبب بهوجودآمدن محصولاتی با کیفیت بسیار بالاتر از گذشته میشود. امروزه فناوری نانو به یکی از مهمترین شاخههای پیشرفت علم در بسیاری از زمینههای علوم و مهندسی ازجمله درمان، بهداشت و تشخیص پزشکی، الکترونیک، ارتباطات، انرژیهای نو، محیطزیست، حملونقل، صنایع هوانوردی و صنعت ساختوساز تبدیل شده است. هرچند آزمایشها و پژوهشها دربارۀ فناوری نانو از ابتدای دهۀ 80 قرن بیستم بهطور جدی شروع شد، اثرات تحولآفرین و باورنکردنی این علم در روند پژوهش و توسعه باعث شد که نظر تمامی کشورهای بزرگ به این موضوع جلب شود و فناوری نانو را بهعنوان یکی از مهمترین اولویتهای پژوهشی خویش طی دهۀ اول قرن بیستویکم محسوب کنند. ایران در سال 10 که فعالیت در حوزۀ نانو را آغاز کرد، رتبۀ 57 جهان را داشت؛ اما اکنون در حوزۀ این علم بسیار پیشرفت کرده و در سال 2020 ایران بعد از کشورهای چین، آمریکا و هند توانسته به رتبۀ چهارم برسد و از کشورهای اروپایی، ژاپن و کرۀ جنوبی جلوتر باشد. در سال 2001 رتبۀ ایران در حوزۀ نانو حتی از رتبۀ برخی کشورهای عربی هم کمتر بود؛ اما درحالحاضر، ایران در قیاس با کشورهای منطقه، حدود نیمی از تولید دانش نانو در جهان اسلام را بر عهده دارد و توانسته در بین کشورهای جهان اسلام موفق به کسب رتبۀ نخست درزمینۀ تولید علم نانو شود (شمشادی، 1400). امروزه فناوری نانو به یکی از مهمترین شاخههای پیشرفت علم در بسیاری از زمینههای علوم و مهندسی تبدیل شده است. این فناوری فرصتهای فراوانی را برای رقابت در صنعت ساختمانسازی نظیر ساختوساز سریعتر، مطمئنتر، پایدارتر، مطلوبتر و مقرونبهصرفهتر فراهم کرده است. فناوری نانو در صنعت ساختمانسازی تقریباً در تمامی بخشهای ساختمان نظیر اسکلتسازی، پوشش نما و سیستمهای داخلی کاربرد دارد. استفاده از این فناوری در صنعت ساختمان موجب تولید مصالح ساختمانی چندمنظوره با کارایی بالا شده و ضمن ایجاد ارزش افزوده باعث افزایش دوام و کیفیت مصالح ساختمانی شده است. این فناوری از دو جهت به صنعت ساختمان کمک میکند: نخست، بهینهسازی و ارتقای عملکردی فناوریهای موجود. دوم، ارائۀ گروه جدیدی از فناوریها و عملکردها که پیش از ظهور فناوری نانو ممکن نبوده است. بنابراین، از مزایای کاربرد فناوری نانو در صنعت ساختمان میتوان به افزایش کیفیت مصالح، صرفهجویی در مصرف انرژی و بهتبعِ آن، صرفهجویی اقتصادی اشاره کرد. براساس نتایج منتشرشده از مطالعات، در ۱۰ زمینۀ کاربردی فناوری نانو در پیشرفت دنیا، صنعت ساختمان در جایگاه هشتم قرار میگیرد؛ بنابراین، کاربرد فناوری نانو در صنعت ساختمان، بهنسبتِ گستردگی این صنعت، اندک است. امروزه شاهد استفادۀ محدود از مواد و مصالح نانو در ساختمان هستیم؛ اما باتوجهبه قابلیتهای این فناوری نوظهور، انتظار میرود که در آیندهای نزدیک، شاهد افزایش چشمگیری در استفاده از مواد نانو در صنعت ساختمانسازی باشیم. ازجمله کاربردهای فناوری نانو در صنعت ساختمان میتوان به استفاده از آن در رنگها، شیشهها، عایقهای ساختمانی، کاشی و سرامیک، سیمان و بتن اشاره کرد (ستاد ویژۀ توسعۀ فناوری نانو، 1400).
3- پیشینۀ پژوهش در این بخش به بررسی و ارزیابی برخی مطالعات داخلی و خارجی انجامشده در حوزۀ موضوع حاضر پرداخته میشود. محمدخانی و همکاران (1399) مقالهای با عنوان «سنجش اثرات کوتاهمدت و بلندمدت عوامل مؤثر بر صادرات گروههای محصولات با فناوری بالا در ایران» انجام دادند که هدف مطالعه، بررسی عوامل مؤثر بر صادرات محصولات با فناوری بالا براساس کدهای چهاررقمی ISIC در ایران در دورۀ 1397-1375 با استفاده از روش Panel ARDL بود. نتایج مطالعه نشاندهندة آن است که هزینههای پژوهش و توسعۀ داخلی، انباشت خارجی پژوهش و توسعه و تجاریسازی در کوتاهمدت و بلندمدت و درجۀ بازبودن اقتصاد و سرمایۀ انسانی در بلندمدت بر صادرات این نوع محصولات در ایران اثر مثبت و معنادار دارند. همچنین، نرخ ارز در کوتاهمدت اثر بیمعنی و در بلندمدت اثر منفی و معنادار و اختراعات در کوتاهمدت و بلندمدت اثر معنادار بر صادرات این محصولات نداشته است. رومزی و همکاران (1398) مقالهای با عنوان «طراحی مدل ایجاد و توسعۀ شرکتهای دانشبنیان در رشتههای علوم انسانی» انجام دادند که هدف آن تعیین چهارچوبی برای ایجاد شرکتهای دانشبنیان و توسعۀ آنها در رشتههای علوم انسانی است. در این پژوهش، از نظریۀ دادهبنیاد استفاده شده است که شیوۀ پژوهش کیفی است. بهکمک این شیوه و دستهای از دادهها، نظریه تکوین مییابد. جامعۀ آماری شامل متخصصان، صاحبنظران و مدیران متخصص در شرکتهای دانشبنیان مستقر در استان خوزستان بود. بهمنظور جمعآوری دادهها از 16 نفر از افراد فوق، که بهروش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه به عمل آمد. معیار اصلی برای تعیین حجم نمونه، رسیدن به نقطۀ اشباع نظری بود. براساس فرایند نظریۀ دادهبنیاد، طی مراحل سهگانۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 403 کد باز و 289 کد مستخرج نهایی درقالب 79 مفهوم ساخته شد و دستهبندی در 6 مقولۀ اصلی و 30 مقولۀ فرعی صورت گرفت. اکبری و همکاران (1398) مقالهای با عنوان «بررسی تأثیر کارگران دانشی بر صادرات کالا و خدمات نوآورانه: نقش تعدیلگر رقابت باتوجهبه توسعهیافتگی کشورها» انجام دادند که هدف این مطالعه، بررسی تأثیر کارگران دانشی بر صادرات کالا و خدمات نوآورانه با تعدیلگری رقابت در کشورهای توسعهیافته و کشورهای درحالتوسعه در بازۀ زمانی 2016-2011 بود. اطلاعات مربوط به کشورهای نمونه از گزارش شاخص نوآوری جهانی استخراج شده است. روش برازش مدلها در این مطالعه روش دادههای تابلویی بود که برای اجرای آن از نرمافزار Eviews بهره برده شده است. نتایج نشان داد کارگران دانشی تأثیر مثبت و معنیداری بر صادرات کالا و خدمات نوآورانۀ کشورها به جای میگذارد. همچنین، نتایج حاکی از آن است که در هر دو طبقه از کشورهای درحالتوسعه و توسعهیافته، رقابت در رابطۀ بین کارگران دانشی و صادرات کالا و خدمات نوآورانه نقش تعدیلکننده ایفا میکند. صادقی و همکاران (1397) در پژوهشی که هدف آن، شناسایی متغیرهای تأثیرگذار در صادرات بوده است، عوامل مؤثر در افزایش صادرات از دیدگاه صادرکنندگان ایران را درقالب مدلی ارائه کردهاند که درنهایت این مدل شامل چهار عامل اصلی تأثیرگذار بر صادرات است که عبارتاند از: عامل فردی (تحصیلات، تجربه، دانش صادراتی، روابط عمومی)، عامل اقتصادی (بازارهای صادراتی، یارانههای دولتی، ارتباطات غیررسمی، عوامل سیاسی)، عامل جانبی محصول (طراحی و بستهبندی، کیفیت محصولات، ضمانت و خدمات پسازفروش، کانالهای توزیع، برند محصولات). تجزیهوتحلیل نتایج نشان میدهد از میان عوامل تأثیرگذار بر افزایش صادرات ازنظر صادرکنندگان بهترتیب عوامل زیر دارای اهمیت و تأثیر هستند: 1) عامل محیطی با متغیرهای قوانین و مقررات، فرهنگ، ارتباطات خاص، تکنولوژی، عوامل سیاسی؛ 2) عامل جانبی محصول با متغیرهای ضمانت و خدمات پسازفروش، کانالهای توزیع، کیفیت محصول، برند، طراحی و بستهبندی؛ 3) عامل فردی با متغیرهای روابط عمومی، دانش صادراتی، تحصیلات، تجربۀ کاری و 4) عامل اقتصادی با متغیرهای بازاریابی صادراتی، یارانههای دولتی، قیمتگذاری صادراتی، بازارهای صادراتی. دراپکین و همکاران[22] (2021) در پژوهش خود عنوان میکنند که هر دولتی تلاش دارد تا اقتصاد خود را ازطریق صادرات در بخشهای نانوفناوری، تحریک کند. با کمال تعجب، تاکنون مقالات تجربی کمی دربارۀ عوامل تعیینکنندۀ صادرات نانوفناوری انجام شده است. پژوهشگران از شاخص بالاسا[23] استفاده کردهاند که مبتنی بر مفهوم مزایای مقایسهای آشکار است. این پژوهش 73 گروه از محصولات صنعت خودرو، شیمی، مهندسی مکانیک، الکترونیک و مهندسی برق در 27 کشور از 1995 تا 2018 را بررسی کرد. براساس نتایج این پژوهش، عوامل زیر باعث رشد صادرات در صنایع نانوفناوری کشورهای موردمطالعه میشوند: سطح دستمزد و قیمت منابع، اقتصاد باز دربرابر تجارت خارجی، نرخ مالیات، نرخ بیکاری، کیفیت سرمایۀ انسانی. همچنین، نتایج پژوهش تأثیر مثبت تورم، ورودی سرمایهگذاری خارجی و سطح هزینههای پژوهش و توسعه بر حجم صادرات محصولات نانوفناوری در کشورهای بررسیشده را تأیید نکرد. ریبچوک و باچینسکی[24] (2020) در پژوهشی به بررسی سیستم ارتقای توسعۀ صادرات محصولات با فناوری بالا در اوکراین پرداختند. نتایج نشان داد اول، ثابت شد که این کشور قادر نیست بهطور کامل در فضای اقتصادی جهان ادغام شود و بدون توسعۀ صادرات با فناوری بالا بهطور مؤثر توسعه یابد. دوم اینکه مشخص شد که داشتن محصولات با فناوری بالا در شرایط جهانیشدن، به یک عامل بسیار مهم در دستیابی به مزیت رقابتی در بازارهای جهانی تبدیل شده است؛ بنابراین، تولیدکنندگان ملی باید به کمک دولت درقالب پوشش مناسب ریسک و تأمین مالی مختلف اعتماد کنند. سوم اینکه تأیید شد که اوکراین قادر خواهد بود سیستم حمایت دولتی از صادرات را با گسترش و بهبود کارایی دستگاههای دولتی موجود و همچنین، ایجاد چهارچوبهای نهادی برای اجرای مکانیسمهای جدید، استراتژی توسعۀ صادرات ملی اوکراین را توسعه دهد. گرداسووا[25] (2020) در پژوهشی، پیشنهادهایی را برای اصلاحات در چهارچوب قانونگذاری بهمنظور توسعۀ صادرات محصولات با فناوری بالا و مبتکرانه، تدوین و فرموله کرده است. همچنین، به این نتیجه رسید که تجزیهوتحلیل ساختار درآمدها با اقلام صادراتی نشان میدهد توسعۀ مسیرهای جدید ضروری است تا سطح رقابت آنها در بازارهای بینالمللی افزایش یابد. دمیر[26] (2018) در پژوهشی به بررسی تأثیر ترکیب فناورانۀ کالاهای صادراتی در رشد تولید ناخالص داخلی پرداخت. او با استفاده از تکنیکهای تجزیهوتحلیل دادههای پانل پویا برای ۳۴ کشور بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ به این نتیجه رسید که صادرات محصولات با فناوری بالا تأثیر مثبت چشمگیری بر رشد اقتصادی کشورهای با درآمد متوسط خواهد داشت و همچنین، صادرات محصولات با فناوری پایین، در درازمدت بر رشد اقتصادی تأثیر منفی خواهد داشت. امروزه اهمیت صادرات غیرنفتی و در این بین صادرات محصولات با فناوری بالا که محصولات نانو نیز در این دسته قرار میگیرند، بر کسی پوشیده نیست. با نگاهی به پژوهشهای انجامشده میتوان دریافت که: 1) پژوهشی بهمنظور شناسایی عوامل مؤثر بر توسعۀ صادرات محصولات نانوفناوری برای کشور ایران انجام نشده است و صرفاً اثرگذاری عوامل مؤثر بر ارزش کل صادرات محصولات با فناوری بالا در کشورهای مختلف، بررسی شده است. 2) در هیچیک از پژوهشهای گذشته به بحث محصولات نانوفناوری صنعت ساختمان پرداخته نشده است؛ درصورتیکه تمرکز فعلی ستاد ویژۀ نانو بر صادرات محصولات این صنعت است. درنتیجه، باتوجهبه وجود خلأهای پژوهشی مطرحشده، در این پژوهش، عوامل مؤثر بر توسعۀ صادرات محصولات نانوفناوری شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان بهمنظور ارائۀ مدل توسعۀ صادرات، شناسایی و مدل مربوطه طراحی و آزمون خواهد شد.
4- روششناسی پژوهش رویکرد پژوهش حاضر کیفی است و از روش فراترکیب برای ارزیابی منابع علمی استفاده شده است. فراترکیب بهعنوان یکی از زمینههایی که در فرامطالعه مورد بحث قرار میگیرد، رویکردی نظاممند محسوب میشود که بهمنظور تلفیق پژوهشهای کیفی مختلف برای اکتشاف حوزههای اصلی و فرعی به کار گرفته میشود و سبب ارتقای دانش نوین میشود و دید جامعی از زمینۀ موردبررسی ایجاد میکند. بهرهگیری از فراترکیب دارای ویژگی همافزایی است و باعث ایجاد یافتهای میشود که فراتر از مجموعه قسمتهای مرتبط است. در این رویکرد، درکل 55 مورد یافت شد که در گسترۀ مربوط به موضوع این پژوهش پس از بررسی مستندات علمی و مقالات با عنایت به عمق مطالعه قرار دارند. چون پژوهشهای صورتگرفته درزمینۀ الگوی توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان اغلب ماهیت کیفی دارند و تا زمانی که پژوهش حاضر صورت گرفت، هیچ مدل جامعی یافت نشد که بعدهای متنوع آن را شامل شود، روش فراترکیب بهعنوان رویکردی مناسب منظور شد که برای آشکارسازی و کسب یک تلفیق جامع از مؤلفهها و ابعاد اصلی الگوی توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان استفاده شده است. بههمینمنظور، روش هفتمرحلهای فراترکیب سندلوسکی و باروسو[27] (۲۰۰۷) در این پژوهش (شکل 1) استفاده شد.
شکل 1: مراحل هفتگانۀ روش کیفی فراترکیب (سندلوسکی و باروسو، ۲۰۰۷)
4-1- تنظیم سؤالهای پژوهش مرحلۀ اول فراترکیب مربوط به تنظیم سؤالهای پژوهش است که باید در حیطۀ علاقهمندی و بهعلاوه دنبالۀ پژوهشهای قبلی پژوهشگر باشد. سؤالهای پژوهش باید ویژگیهایی را داشته باشند که در جدول 1 این ویژگیها بهصورت دقیق و کامل ارائه شدهاند.
جدول 1: سؤالهای پژوهش بههمراه پارامترهای آن
طی گامهای نخستین فراترکیب و بهمنظور رفع ابهامات، سؤالات کلی مطرحشده در این حوزه جواب داده شدند. درنتیجه، فقط آن دسته از آثار باید در این مطالعه منظور شوند که در آنها مؤلفهها و ابعاد مهم و تأثیرگذار در توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان پرداخته یا به آن بیشتر اشاره شده باشد. بازۀ زمانی انتخابشده (1389 تا 1399 شمسی و 2003 تا 2021 میلادی) تا زمان انجام پژوهش یک معرف خوب از پژوهشهای صورتگرفته دراینزمینه است؛ چراکه در سالهای اخیر، پژوهشها درزمینۀ توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان گسترش یافته است.
4-2- مرور پیشینه بهشکل نظاممند یا بررسی نظاممند متون برای شروع دقیق و نظاممند مطالعات منابع اعم از مقالات، پایاننامهها و پژوهشها براساس معیارهایی نظیر تناسب با هدف پژوهش، بازۀ زمانی مشخصشده و محل انجام بهشرح جدول 2 انتخاب و بررسی شدند. جدول 1: معیارهای پژوهش
در این مرحله، پژوهشهای دارای شرایط لازم برای ورود به فراترکیب گزینش شدند و معیارهای ورود به مطالعه و خروج از آن تعیین شدند؛ بنابراین، جستوجوی نظاممند متمرکز بر پژوهشهای چاپشده در منابع مختلف بود و کلیدواژههای مربوطه یافته شد. برخی از کلیدواژههای متنوع برای جستوجوی مقالات به کار گرفته شدند و تا بیشترین بازیابی ممکن انجام شود (نتایج در جدول 3 مشاهده میشود). ازآنجاکه در زبان فارسی کلیدواژهۀ «توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان» استفاده شده است، در جستوجوها، این واژهها نیز مورد توجه قرار گرفت. جستوجو در پایگاههای گوناگون ازجمله Science Direct، Emerald، Springer، Sage و مواردی ازایندست برای مقالات خارجی و پایگاههای اطلاعاتی داخلی همچون مرکز اسناد و کتابخانۀ ملی ایران، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، نورمگز، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، پایگاه اطلاعات نشریات کشور و پایگاه مرکز منطقهای علوم و فناوری و همینطور صفحۀ خانگی برخی نشریات برای جستوجو منظور شدند. در وهلۀ اول، تلاش پژوهش حاضر بر یافتن آثاری باکیفیت بود؛ بههمیندلیل، توجهی به مقالات کنفرانسی موجود در وبسایتهای شخصی نشد. 2151 اثر درنتیجۀ جستوجو و بررسی در پایگاههای اطلاعاتی مختلف یافت شد. جدول 2: واژههای کلیدی جستوجو در پژوهش
4-3- جستوجو و انتخاب مقالهها و متون مناسب پس از انجام جستوجوی متون و مقالات براساس کلیدواژه موارد زیادی شناسایی شدند که بسیاری از آنها برای تحلیل نهایی پژوهش مناسب نبودند؛ بنابراین، پژوهشگر در این مرحله در چندین گام موارد یافتهشده را پالایش کرد تا به منابع مطمئن و متناسب برای استفاده در پژوهش دست یافت و تحلیل نهایی را انجام داد. مطابق با شکل 2 که به آن چارت روندنما هم اطلاق میشود، ابتدا منابع با عنوان مقایسه شدند و تعدادی از آنها حذف شد. سپس به بررسی چکیدۀ موارد باقیمانده پرداخته شد و با بررسی چکیدهها هم تعدادی از منابع که بیربط بودند، حذف شدند. در گام بعدی، منابع تصفیهشده براساس چکیده بهصورت متن کامل بررسی شدند و در این بررسی هم تعدادی از منابع بهدلیل محتوا حذف شدند. منابع باقیمانده پس از بررسی محتوا منابعی بودند که در پژوهش و تحلیل نهایی استفاده شدند.
شکل ۲: چارت روندنما برای انتخاب اثار مناسب برای تحلیل
چارت روندنما نشان میدهد که از 2151 اثر یافتشده، 1468 اثر ازنظر عنوان، 429 اثر ازنظر چکیده و 199 اثر ازنظر متن با هدف و سؤالات پژوهش حاضر همخوانی نداشتند؛ بنابراین، این آثار کنار گذاشته شدند و تنها 55 اثر که درزمینۀ توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان بودند و هم ازنظر عنوان و هم ازنظر محتوا با هدف و سؤالات پژوهش حاضر همسو بودند، برای تحلیل بهروش فراترکیب و ارائۀ الگوی توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان انتخاب شدند.
4-4 کنترل و ارزیابی کیفیت بهمنظور کنترل و ارزیابی کیفیت نتایج بهدستآمده، پژوهشگر در این بخش با استفاده از روشهای ارائهشده در مطالعۀ طباطبایی و همکاران (1392) به بررسی روایی و پایایی مدل مفهومی پرداخته است:
4-4-1 روایی در مدل مفهومی روایی به حدی اطلاق میشود که یک روش قادر است هدف مطالعه را بسنجد و به میزانی اشاره دارد که مشاهدۀ پژوهشگر توانسته پدیدۀ موردمطالعه یا متغیرهای مربوط به آن را انعکاس دهد. برای اطمینان از روایی پژوهش، از روشهای مثلثسازی منابع دادهها و بازبینی همکاران استفاده شد که در ادامه، به شرح آنها پرداخته میشود. مثلثسازی منابع دادهها[28]: مثلثسازی یعنی یک سؤال مشخص از منابع مختلف و با روشهای مختلف پژوهش شود. بهعبارت سادهتر، یافتههای خود را از مجراهای مختلف کسب کنیم تا بهتر بتوانیم قضاوت کنیم که آیا یافتههای بهدستآمده صحیح هستند یا خیر. ازطرف دیگر، مثلثسازی یا سهجانبهنگری به استفاده از منابع مختلف دادهها برای یک تحلیل اشاره دارد و هدف آن ممانعت از سوگیریهایی است که ممکن است با استفاده از یک منبع داده، یک روش، یک مشاهدهگر و یا یک نظریه در مطالعات پیش بیاید. مثلثسازی خود به چهار نوع مختلف تقسیم میشود که عبارتاند از: مثلثسازی منبع دادهها، مثلثسازی پژوهشگر[29]، مثلثسازی تئوری[30] و مثلثسازی روش[31]. پژوهشگر در پژوهش حاضر، از مثلثسازی منبع داده استفاده کرده است. مثلثسازی منبع دادهها، به استفاده از منابع متعدد دادهها برای تحلیل یک پدیدۀ یکسان اطلاق میشود. برای این کار، سه منبع اصلی یعنی خبرگان، مدیران و دانشگاهیان متخصص در حوزۀ موضوع مطرحشده در پژوهش حاضر استفاده شد تا اطلاعات همهجانبهتری از منابع مختلف درگیر با موضوع به دست بیاورد. این کار باعث شد تا از دیدگاههای مختلفی دادهها گردآوری شود تا وسعت و عمق دادهها بهبود یابد. علاوهبر این سه گروه منبع گردآوری داده، مبانی نظری و پژوهشی مشارکت نیز منبع دیگری بود که اطلاعات جامعتری را دربارۀ پدیدۀ موردمطالعه در اختیار پژوهشگر قرار دهد. این امر نشان داد که مثلثسازی بهشکل مناسبی صورت گرفته و پدیده از زاویۀ منابع مختلف و متنوعی بررسی شده است. بازبینی همکاران[32]: در این روش فرایند تحلیل دادهها و نتایج بهدستآمده در اختیار متخصصان و همکارانی که در طول پژوهش مشارکت دارند، قرار میگیرد تا صحتوسقم فرایند و نتایج ارائه شود. درصورت رضایت آنها از فرایند و نتایج بهدستآمده میتوان از روایی تحلیل و نتایج اطمینان حاصل کرد. بازبینی همکاران، تعامل بین پژوهشگر و سایر افرادی است که درزمینۀ روشهای پژوهش تجربه دارند (برای مثال، همکاران پژوهش، مشاوران مطالعه) و زمینۀ راهنمایی برای طرح پژوهش، جمعآوری دادهها و تحلیل دادهها را فراهم میکنند. بههمینمنظور، ضمن کسب نظرات استادان راهنما و مشاور، تحلیل دادهها و نتایج آن در اختیار چند تن از متخصصان نیز قرار خواهد گرفت. نتیجه اینچنین بود که الگوی توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان فعال در حوزۀ ساختمان شامل 6 بعد، 17 مؤلفه و 97 شاخص است.
4-4-2 پایایی مدل مفهومی پایایی[33] به سازگاری[34] یافتههای پژوهش اطلاق میشود. پایایی در مصاحبه در مراحلی چون موقعیت مصاحبه، نسخهبرداری و تحلیل مطرح میشود. در بحث پایایی مصاحبهشونده به چگونگی هدایت سؤالات اشاره میشود. در پایایی نسخهبرداری نیز باید به پایایی درونموضوعی نسخهنویسیهای انجامشده حین تایپ متون توسط دو فرد توجه کرد. در طول طبقهبندی منابع نیز توجه به درصدهای گزارشدادهشدۀ دو نفر کدگذار، روشی برای تعیین پایایی تحلیل است. میزان (درصد) توافق درونموضوعی دو کدگذار (60درصد یا بیشتر) بر یک مطالعه (کنترل تحلیل) نیز روشی برای پایایی تحلیل است. در پژوهش کنونی از پایایی بازآزمون و روش توافق درونموضوعی برای محاسبۀ پایایی مصاحبههای انجامگرفته استفاده میشود. در این بخش برای بررسی پایایی مدل مفهومی، از روش پایایی بازآزمون[35] و روش پایایی توافق بین دوکدگذار[36] استفاده شده است. در ادامه، نحوۀ انجام هریک از آنها شرح داده شده است. پایایی بازآزمون: روش بازآزمون برای ارزیابی ثبات کدگذاری پژوهشگر به کار میرود. برای محاسبۀ پایایی بازآزمون از میان مقالات ارزیابیشده چند مقاله برای نمونه انتخاب شده و پژوهشگر هرکدام از آنها را در یک فاصلۀ زمانی مشخص دو بار کُدگذاری میکند. سپس کُدهای مشخصشده در دو فاصلۀ زمانی برای هر مقالۀ انتخابی با هم مقایسه میشوند. در هرکدام از مقالات انتخابی، کدهایی که در دو فاصلۀ زمانی با هم مشابه هستند، با عنوان کدهای توافق و کدهای غیرمشابه با عنوان کدهای عدمتوافق مشخص میشوند. فرمول تخمین پایایی بین کدگذاری در دو فاصلۀ زمانی بهاینترتیب است:
پس از انجام دوبارۀ کدگذاری، درصد پایایی بازآزمون برابر با 87درصد محاسبه شد که این گواه بر آن است که مدل مفهومی ارائهشده از پایایی بالایی برخوردار است. پایایی بین دو کُدگذار (ضریب کاپا): توافق بین کدگذاران عبارت است از توافق دو یا چند کدگذار درزمینۀ کدهای استفادهشده در بخشی از متن مقاله (نشان داده شود که یک کدگذار دیگر، متن را با همان کد یا کدهای مشابه کدگذاری میکند). برای محاسبۀ پایایی مصاحبه با روش توافق درونموضوعی دوکدگذار، از یک دانشجوی مقطع دکتری درخواست شد تا بهعنوان همکار پژوهش (کدگذار) در پژوهش مشارکت کند. آموزشها و تکنیکهای لازم برای کدگذاری مقالات به ایشان انتقال داده شد (هرچند که خود ایشان با کدگذاری آشنایی داشتند). سپس پژوهشگر بههمراه این فرد، چهار مصاحبه را کدگذاری کرد و درصد توافق درونموضوعی (توافق بین دو کدگذار) محاسبه شد. در این مورد هم یا کل کار و یا همۀ موارد موردنیاز درقالب یک چکلیست بهصورت دو ارزش (بله/خیر) برای سهولت پاسخگویی و صرفهجویی در زمان در اختیار دو نفر متخصص قرار میگیرد. پس از اخذ نظرات ازطریق فرمول زیر میزان ضریب توافق کاپا محاسبه میشود که عددی بین ۱ تا ۱+ است. اگر میزان محاسبهشده به ۱+ نزدیک باشد، نشاندهندۀ پایایی بالا، اگر به 1- نزدیک باشد، نشاندهندۀ عدمتوافق و اگر به صفر نزدیک باشد، نشاندهندۀ فقدان پایایی است. میزان ضریب کاپای بین 6/.+ تا 8/.+ پایایی مناسب را نشان میدهد. در پژوهش حاضر اهم موارد نه کل کار در اختیار دو نفر از استادان قرار گرفت و براساس نظرات ایشان ضریب کاپا براساس فرمول زیر بهمیزان 84/0 محاسبه شد.
5- یافتههای پژوهش در این مرحله با مطالعه و بررسی دقیق منابع نهاییشده و مطابق با اهداف و سؤالهای پژوهش یافتههای مرتبط از هرکدام از منابع شامل مؤلفهها و شاخصهای الگوی توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان فعال در حوزۀ ساختمان استخراج شد که در جدول ۳ مشاهده میشود.
جدول 3: مؤلفهها و شاخصهای اثرگذار بر توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان
بعد اصلی در مرکز قرار داده شده و سایر ابعاد با آن مرتبط شدند. این ابعاد عبارتاند از: عوامل علّی، عوامل زمینهای، عوامل مداخلهگر، پدیدۀ محوری، راهبردهای و پیامدهای توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان. پدیدۀ محوری: پدیدۀ محوری یک صورت ذهنی از پدیدهای است که اساس فرایند است. در این مطالعه، شرایط علّی شامل مؤلفۀ توسعۀ صادرات است و دارای شاخصهای گسترش بازار، ارزش صادراتی و حجم بازار است. شرایط علّى: شرایطی هستند که سبب ایجاد یا توسعۀ مقولۀ محوری میشوند که شرایط ذکرشده در پژوهش حاضر مواردی است که در ادامه، تشریح شده است. در این مطالعه، عوامل زمینهای شامل مؤلفههای عوامل مدیریتی، عوامل زیرساخت فناوری، منابع و امکانات و ارتباطات است و دارای شاخص فرهنگ کار مشارکتی، پاسخگویی، عملکرد مدیریت، مسئولیتپذیری، عملکرد تیم اجرایی، دسترسی به نیروی انسانی متخصص، زیرساختهای فناوری اطلاعات، زیرساختهای صنعت، نوع فناوری، انتقال دانش فنی، تفکر خلاقانه، سیستمهای پشتیبان تصمیم، امکانات و تجهیزات مناسب، دسترسی و تأمین مواد اولیه، امنیت مالی، شفافیتهای مالی، مواد همافزایی و همکاری بین شرکتهای قدیمی و دانشبنیان، ارتباط شرکتها با دانشگاه، ارتقا و توسعۀ فنی، فعالیتهای بخش پژوهش و توسعه و سیستم حملونقل است. عوامل زمینهای: عواملی هستند که بر راهبردها تأثیر میگذارند و اغلب مربوط به عوامل درونی و خاص پدیدۀ محوری هستند و در ادامه، توضیح داده میشوند. در این مطالعه، عوامل زمینهای شامل مؤلفههای عوامل سیاسیـدولتی، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی و فرهنگی و عوامل سازمانی است که دارای شاخصهای ساختار سیاسی دولت، ساختارهای حقوقی کشور، سیاستگذاریهای کلان دولتی، حمایت دولت از شرکتهای دانشبنیان، ثبات سیاسی، اثربخشی تصمیمات دولت، اقدامات وزارت امور خارجه، ارتباطات بین کشورها، فرایندها و ساختارهای اقتصادی دولت، سرمایهگذاری داخلی و خارجی، معافیتهای مالیاتی، توجه به تجارت باز، فرهنگسازی مصرف محصولات دانشبنیان، ملاحظات اجتماعی و اخلاقی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و تغییر شرکتها از حالت سنتی است. عوامل مداخلهگر: عواملی هستند که راهبردها از آنها تأثیر میپذیرند و بهنوعی راهبردها، اجرا و عملیاتیکردن آنها را تحتتأثیر خود قرار میدهند. در ادامه، انواع عوامل مداخلهگر نیز تشریح شده است. در این مطالعه، عوامل مداخلهگر شامل مؤلفههای قوانین و نظام اداری دولت، بازاریابی و مسائل مالی و بینالمللی است که دارای شاخصهای تحریمها، نحوۀ قانونگذاری و کیفیت قوانین، غیرضروریبودن قوانین دولتی، فرایندهای اداری، سیستم نظارتی، فساد اداری، موازیکاری نهادهای، ذیربط، فرایند ثبت شرکتها، پروسۀ اخذ گواهینامهها و مجوزهای قانونی، بیمه و قوانین مربوط به آن، سیستم مالیات، ریسکهای بالای سرمایهگذاری، تورم و بیثباتیهای اقتصادی، بهرۀ بالای بانکی، کمبود منابع مالی، بالابودن هزینههای صادرات، قیمت ارز و نوسانات آن، قیمت بالای اخذ مجوزهای خارجی، شرایط و محدودیتهای بازار داخلی و بازار خارجی و مشکلات ورود به بازارهای هدف است. راهبردها: رفتارها یا فعالیتهایی هستند که در پاسخ به مقولۀ محوری و متأثر از شرایط مداخلهگر ایجاد میشوند و بهنوعی میتوان گفت استراتژیهایی هستند که در تبلیغات بیلبورد کالاها و خدمات فرهنگی و رونق آن تأثیرگذارند. در ادامه، موارد ارائهشده توضیح داده شده است. در این مطالعه، راهبردها شامل مؤلفههای راهبرد بازاریابی صادراتی، راهبرد بازارسازی و راهبرد حمایتهای همهجانبه است که دارای شاخصهای مزیت محصول نسبت به محصولات مشابه، عامل نوآورانهبودن محصول، کیفیت محصول، میزان مطابقت با استانداردهای بینالمللی، ارتقای محصول، قیمت (قیمتگذاری صحیح محصول)، تسهیلات مالی، بهرهگیری از بازاریابان حرفهای، نیازسنجی، خلق بازار جدید، حضور در نمایشگاههای تجاری، شرکت در رویدادهای تخصصی فناوری نانو، شناخت بازار بینالمللی و بازارسازی، ایجاد دفاتر صادراتی در بازارهای هدف، آموزش اصول بازرگانی، بازاریابی و روابط بینالملل، ارتباطات هدفمند، تسهیلات کافی، فراهمشدن زمینۀ ورود شرکتهای فعال در حوزۀ صنعت، حمایت کریدوری، برنامههای تشویقی دولت، تسهیل مبادی صادرات، کارگروه رفع موانع صادرات و تعدیل تعرفهها و قوانین صادراتی است. پیامدها: پیامدها درواقع نتایج حاصل از بهکارگیری راهبردها هستند و بهنوعی میتوان آنها را رهاوردهای بهکارگیری راهبردها در نظر گرفت. در این مطالعه، پیامدها شامل مؤلفههای اشتغالزایی و ارزشآفرینی و پیامدهای اقتصادی است که دارای شاخصهای بیداری برخی صنایع از خفتگی، افزایش استخدام و اشتغال، افزایش سودآوری شرکتها، پیشرفت شرکتها، ارزآوری و کسب درآمد دلاری، رشد و توسعۀ اقتصادی، گردش مالی بالا و درآمدزایی پایدار، برندسازی بینالمللی، توسعۀ فناوری، رشد نیروی انسانی، خروج کشور از صادرات تکبعدی نفت و افزایش صادرات است. در انتها، باتوجهبه نتایج بهدستآمده میتوان مدل یا الگویی طراحی کرد، چهارچوبی ارائه کرد و یا نتایج را درقالب جدولی ارائه داد و یا بنا به خلاقیت پژوهشگر به اشکال خلاقانه دیگر ارائه شوند. البته همۀ این موارد درصورتی قابلاستناد هستند که روایی و پایایی سنجیده و تأیید شود. پس از تأیید روایی و پایایی پژوهش، نتایج درقالب الگوی نظریۀ دادهبنیاد بهشرح زیر ارائه شد. براساس یافتههای موجود در شکل الگوی توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان درقالب 6 بعد عوامل علّى، عوامل زمینهای، عوامل مداخلهگر، پدیدۀ محوری، راهبردها و پیامدها و 17 مؤلفه شامل توسعۀ صادرات، عوامل مدیریتی، عوامل زیرساخت فناوری، منابع و امکانات، ارتباطات، عوامل سیاسیـدولتی، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل سازمانی، قوانین و نظام اداری دولت، بازاریابی، مسائل مالی و بینالمللی، راهبرد بازاریابی صادراتی، راهبرد بازارسازی، راهبرد حمایتهای همهجانبه، اشتغالزایی و ارزشآفرینی و پیامدهای اقتصادی ارائه شده است.
شکل 3: الگوی توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان با رویکرد کیفی فراترکیب
6- بحث و نتیجهگیری در پژوهش حاضر، به تبیین و واکاوی ابعاد و اجزای توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان پرداخته شد. بهاینمنظور، با رویکرد پژوهش کیفی و ابزار فراترکیب که شامل گامهای هفتگانهای است، به ارزیابی و تحلیل نظاممند نتایج و یافتههای پژوهش پیشین پرداخته شده است. درمجموع، مفهوم توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان در 6 بعد، 17 مؤلفه و 97 شاخص شناسایی و طبقهبندی شده است. ابعاد عبارتاند از: عوامل علّی، عوامل زمینهای، عوامل مداخلهگر، پدیدۀ محوری، راهبردهای و پیامدهای توسعۀ صادرات محصولات نانوی شرکتهای دانشبنیان در صنعت ساختمان. در این مطالعه، شرایط علّی شامل مؤلفۀ توسعۀ صادرات است و دارای شاخصهای گسترش بازار، ارزش صادراتی و حجم بازار است. نتایج بهدستآمده با بخشی از نتایج مطالعات وو و همکاران (2012)، میرجلیلی و همکاران (1397)، لی و همکاران[57] (2008)، گوگردچیان و همکاران (1389)، گرشاسبی و نعمتاللهی (1395)، کیو و همکاران[58] (2017)، مهرگان و دهقانپور (1390)، کیم و همرت (2016) همخوانی دارد. شرایط علّى، شرایطی هستند که سبب ایجاد یا توسعۀ مقولۀ محوری میشوند که شرایط ذکرشده در پژوهش حاضر مواردی است که در ادامه، تشریح شده است. در این مطالعه، عوامل زمینهای شامل مؤلفههای عوامل مدیریتی، عوامل زیرساخت فناوری، منابع و امکانات و ارتباطات است و دارای شاخص فرهنگ کار مشارکتی، پاسخگویی، عملکرد مدیریت، مسئولیتپذیری، عملکرد تیم اجرایی، دسترسی به نیروی انسانی متخصص، زیرساختهای فناوری اطلاعات، زیرساختهای صنعت، نوع فناوری، انتقال دانش فنی، تفکر خلاقانه، سیستمهای پشتیبان تصمیم، امکانات و تجهیزات مناسب، دسترسی و تأمین مواد اولیه، امنیت مالی، شفافیتهای مالی، مواد همافزایی و همکاری بین شرکتهای قدیمی و دانشبنیان، ارتباط شرکتها با دانشگاه، ارتقا و توسعۀ فنی، فعالیتهای بخش پژوهش و توسعۀ سیستم حملونقل است. نتایج بهدستآمده با بخشی از نتایج مطالعات ریبچوک و باچینسکی (2020)، رومزی و همکاران (1398)، محمودی میمند و همکاران (1394)، راسیه (2003)، دهموبد و دیگران (1390)، دمیر (2018)، محمدیان و همکاران (1392)، دریمر و همکاران (2010)، دراپکین و همکاران (2021)، اورا و همکاران (2015)، دآنجلو (2010)، محمدزاده و سجودی (1390) همخوانی دارد. عوامل زمینهای، عواملی هستند که بر راهبردها تأثیر میگذارند و اغلب مربوط به عوامل درونی و خاص پدیدۀ محوری هستند و در ادامه، توضیح داده میشوند. در این مطالعه، عوامل زمینهای شامل مؤلفههای عوامل سیاسیـدولتی، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی و فرهنگی و عوامل سازمانی است که دارای شاخصهای ساختار سیاسی دولت، ساختارهای حقوقی کشور، سیاستگذاریهای کلان دولتی، حمایت دولت از شرکتهای دانشبنیان، ثبات سیاسی، اثربخشی تصمیمات دولت، اقدامات وزارت امور خارجه، ارتباطات بین کشورها، فرایندها و ساختارهای اقتصادی دولت، سرمایهگذاری داخلی و خارجی، معافیتهای مالیاتی، توجه به تجارت باز، فرهنگسازی مصرف محصولات دانشبنیان، ملاحظات اجتماعی و اخلاقی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و تغییر شرکتها از حالت سنتی است. نتایج بهدستآمده با بخشی از نتایج مطالعات دمیر (2018)، محمدیان و همکاران (1392)، دریمر و همکاران (2010)، دراپکین و همکاران (2021)، اورا و همکاران (2015)، دآنجلو (2010)، محمدزاده و سجودی (1390)، خورشیدی و همکارن (1396)، تسفوم و لوتز (2006) همخوانی دارد. عوامل مداخلهگر، عواملی هستند که راهبردها از آنها تأثیر میپذیرند و بهنوعی راهبردها، اجرا و عملیاتیکردن آنها را تحتتأثیر خود قرار میدهند. در ادامه، انواع عوامل مداخلهگر نیز تشریح شده است. در این مطالعه، عوامل مداخلهگر شامل مؤلفههای قوانین و نظام اداری دولت، بازاریابی و مسائل مالی و بینالمللی است که دارای شاخصهای تحریمها، نحوۀ قانونگذاری و کیفیت قوانین، غیرضروریبودن قوانین دولتی، فرایندهای اداری، سیستم نظارتی، فساد اداری، موازیکاری نهادهای، ذیربط، فرایند ثبت شرکتها، پروسۀ اخذ گواهینامهها و مجوزهای قانونی، بیمه و قوانین مربوط به آن، سیستم مالیات، ریسکهای بالای سرمایهگذاری، تورم و بیثباتیهای اقتصادی، بهرۀ بالای بانکی، کمبود منابع مالی، بالابودن هزینههای صادرات، قیمت ارز و نوسانات آن، قیمت بالای اخذ مجوزهای خارجی، شرایط و محدودیتهای بازار داخلی و بازار خارجی و مشکلات ورود به بازارهای هدف است. نتایج بهدستآمده با بخشی از نتایج مطالعات خورشیدی و همکارن (1396)، تسفوم و لوتز (2006)، تبالدی (2011)، اکبری و همکاران (1398)، ادواردز و آلوز (2005)، پوراشرف (1393)، بیانچی و ویکراماسکرا (2016)، محمدخانی و همکاران (1399)، برگ و کازش (2007)، ایسمایل (2013) همخوانی دارد. راهبردها، رفتارها یا فعالیتهایی هستند که در پاسخ به مقولۀ محوری و متأثر از شرایط مداخلهگر ایجاد میشوند و بهنوعی میتوان گفت استراتژیهایی هستند که در تبلیغات بیلبورد کالاها و خدمات فرهنگی و رونق آن تأثیرگذارند. در ادامه، موارد ارائهشده توضیح داده شده است. در این مطالعه، راهبردها شامل مؤلفههای راهبرد بازاریابی صادراتی، راهبرد بازارسازی و راهبرد حمایتهای همهجانبه است که دارای شاخصهای مزیت محصول نسبت به محصولات مشابه، عامل نوآورانهبودن محصول، کیفیت محصول، میزان مطابقت با استانداردهای بینالمللی، ارتقای محصول، قیمت (قیمتگذاری صحیح محصول)، تسهیلات مالی، بهرهگیری از بازاریابان حرفهای، نیازسنجی، خلق بازار جدید، حضور در نمایشگاههای تجاری، شرکت در رویدادهای تخصصی فناوری نانو، شناخت بازار بینالمللی و بازارسازی، ایجاد دفاتر صادراتی در بازارهای هدف، آموزش اصول بازرگانی، بازاریابی و روابط بینالملل، ارتباطات هدفمند، تسهیلات کافی، فراهمشدن زمینۀ ورود شرکتهای فعال در حوزۀ صنعت، حمایت کریدوری، برنامههای تشویقی دولت، تسهیل مبادی صادرات، کارگروه رفع موانع صادرات و تعدیل تعرفهها و قوانین صادراتی است. نتایج بهدستآمده با بخشی از نتایج مطالعات مهرآرا و همکاران (2017)، سیوم (2004)، ساندا و سیوکانل (2014)، سارا و جکسون (2012)، پوراشرف (1393)، بیانچی و ویکراماسکرا (2016)، محمدخانی و همکاران (1399)، برگ و کازش (2007)، ایسمایل (2013) همخوانی دارد. پیامدها درواقع نتایج حاصل از بهکارگیری راهبردها هستند و بهنوعی میتوان آنها را رهاوردهای بهکارگیری راهبردها در نظر گرفت. در این مطالعه، پیامدها شامل مؤلفههای اشتغالزایی و ارزشآفرینی و پیامدهای اقتصادی است که دارای شاخصهای بیداری برخی صنایع از خفتگی، افزایش استخدام و اشتغال، افزایش سودآوری شرکتها، پیشرفت شرکتها، ارزآوری و کسب درآمد دلاری، رشد و توسعۀ اقتصادی، گردش مالی بالا و درآمدزایی پایدار، برندسازی بینالمللی، توسعۀ فناوری، رشد نیروی انسانی، خروج کشور از صادرات تکبعدی نفت و افزایش صادرات است. نتایج بهدستآمده با بخشی از نتایج مطالعات دراپکین و همکاران (2021)، اورا و همکاران (2015)، دآنجلو (2010)، محمدزاده و سجودی (1390)، خورشیدی و همکارن (1396)، تسفوم و لوتز (2006)، تبالدی (2011)، اکبری و همکاران (1398)، ادواردز و آلوز (2005)، پوراشرف (1393)، بیانچی و ویکراماسکرا (2016)، محمدخانی و همکاران (1399) همخوانی دارد. پژوهش کیفی با تمام فواید خود، همراه با ضعفهایی در تعمیمپذیری و اعتبار است؛ ازاینرو، برای افزایش قابلیت تعمیم این پژوهش، لازم است پژوهشگران مدل فوق را در دیگر صنایع پرخطر ارزیابی کنند. همچنین، میتوان از رویکرد کمّی معادلات ساختاریافته برای ارزیابی اعتبار مدل و توسعۀ تعمیمپذیری یافتههای مدل بهره جست. همچنین، توصیه میشود پژوهشگران به چالشهای اجرا و پیادهسازی چهارچوب پیشنهادی بپردازند.
8- پیشنهادها براساس نتایج این پژوهش، پیشنهادهای زیر ارائه میشود:
9- محدودیتهای پژوهش همواره پژوهشگران در پژوهشهای خود با محدودیتهایی مواجه هستند که بخشی از آنها حتی در ابتدای کار نیز خود را نشان میدهند. از عمدهترین ارکان پژوهش دسترسی به آمار و اطلاعات است. دراینزمینه، مشکلاتی وجود دارد که موجب شده خدمات پژوهش ازقبیل دسترسی به کتب، مجلات، آمار و بانکهای اطلاعاتی در کشور بهراحتی ممکن نباشد. بخشی از این مشکل ناشی از فقدان یا کمبود هریک از خدمات پژوهشهای فوق است و ازسوی دیگر، فرهنگ غلط سبب خصوصیتلقیکردن این موارد میشود و درنتیجه، افراد و مؤسسات بهنوعی از انتقال یافتههای خویش به دیگران خودداری میکنند. ازسوی دیگر، متغییرهای ناخواسته که ممکن است حاصل طرحها و روشهای ویژهای باشند که در پژوهش به کار گرفته میشوند، غالباً بهگونههای مختلف، اعتبار درونی و بیرونی پژوهش را به مخاطره میاندازند. باید آگاه بود که در پژوهشهای علوم رفتاری، کنترل یا حذف کامل این نوع عوامل غیرممکن است؛ اما بههرحال سعی پژوهشگران بر آن است که این عوامل را تا حد امکان شناسایی کنند و تمام احتیاطهای لازم را بهمنظور کاهش آنها به کار برند. علاوهبر موارد یادشده، بازۀ زمانی انجام پژوهش، مقارن شد با همهگیری ویروس کرونا و همین عامل محدودیتهای زیادی برای پژوهشگر ایجاد کرد.
[1]. Dunska & Zhaldak [2]. Maqsoom et al. [3]. McCombie & Thirlwall [5]. Pinho & Martins [6]. Kim & Hammert [7]. Kotabe et al. [8]. Sousa [9]. Jeshari & Esfandiari [10]. Leonidou [11]. Love et al. [12]. Haahti et al. [13]. Baldauf, Cravens &Wagner [14]. Aaby & Slater [15]. Cavusgil & Zou [16]. Uribe-Castro [17]. Ocass & Julian [18]. Yip [19]. Porter [20]. Calantone et al. [21]. Ahmad et al. [22]. Drapkin et al. [23]. Balassa index [24]. Rybchuk & Bachynsky [25]. Gredasova [26]. Demir [27]. Sandelowski & Barroso [28]. data source triangulation [29]. investigator triangulation [30]. theory triangulation [31]. method triangulation [32]. peer debriefing [33]. reliability [34]. consistency [35]. re-test reliability [36]. inter-coder reliability [37]. Wu et al [38]. Lee et al [39]. QIU et al. [40]. Fu et al [41]. Mehrara et al. [42]. Seyoum [43]. Sandua & Ciocanel [44]. Sara & Jackson [45]. Rasiah [46]. Driemeier [47]. Oura [49]. Tesfom & Lutz [50]. Tebaldi [51]. Edwards & Alves [52]. Bianchi & Wickramasekera [53]. Berg & Cazes [54]. Ismail [55]. Lee et al [56]. QIU et al. [57]. Lee et al [58]. QIU et al. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Persian References
English References
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,500 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 519 |