تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,402 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,206,854 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,075,461 |
مقبولیت اجتماعی خلفای فاطمی در پرتو کارکرد نشاط اجتماعی آیینهای مردمی | ||
پژوهش های تاریخی | ||
مقاله 3، دوره 14، شماره 3 - شماره پیاپی 55، مهر 1401، صفحه 25-40 اصل مقاله (1.48 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2022.132057.2303 | ||
نویسندگان | ||
محمدرضا بارانی* 1؛ نرگس ملک2 | ||
1استادیار گروه تاریخ، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران | ||
2دانش آموخته دکتری گروه تاریخ، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران | ||
چکیده | ||
خلافت فاطمی در قاهره، برای تقویت جایگاه سیاسی و اجتماعی، به مقبولیت مردمی نیازمند بود تا در برابر خلافت عباسیان و پیروان اهل سنت مصر توانمند باشد. رویکرد خشونتبار آنها در مغرب، آسیبهای فراوانی به خلافت فاطمیان وارد کرد و مقبولیت اجتماعی را از دست دادند؛ بنابراین بررسی رویکرد آنها در به دست آوردن مقبولیت مردمی و کارکرد نشاط اجتماعی از بایستههای پژوهش دربارۀ فاطمیان است. نوشتار کنونی با روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد تاریخی، کارکرد نشاط اجتماعی آیینهای مردمی مصر را در مقبولیت اجتماعی خلفای فاطمی واکاوی کرده است. در این زمینه، مقاله برای روشنشدن تأثیر نشاط اجتماعی در مقبولیت مردمی، کارکرد فرهنگیآموزشی و کارکرد اجتماعی نشاط اجتماعی را در زمینۀ توانمندسازی و مقبولیت خلافت فاطمیان برای رویارویی با خلافت عباسی و همراهکردن مردم مصر با اندیشههای تشیع بررسی کرده است. بررسیها نشان داد برگزاری آیینهای مردمی با کارکردهای سهگانۀ فرهنگی نشاط اجتماعی شامل کارکرد نمادین، کارکرد آموزشی و کارکرد تحملپذیری و نیز کارکردهای سهگانۀ اجتماعی نشاط اجتماعی شامل کارکرد نظارت اجتماعی، کارکرد سرسپردگی به خلفای فاطمی و کارکرد انسجام اجتماعی در زمینۀ اهداف فاطمیان بسیار راهگشا بوده است؛ همچنین مقبولیت مردمی خلافت فاطمی را به همراه داشته است. | ||
کلیدواژهها | ||
فاطمیان؛ آیینهای مردمی؛ نشاط اجتماعی؛ همبستگی اجتماعی؛ مقبولیت | ||
اصل مقاله | ||
مقدمهدستیابی به مقبولیت اجتماعی از مهمترین خواستههای حکومتهاست. فاطمیان پس از انتقال خلافت به مصر، در اندیشۀ تقویت مقبولیت خلافت در بین مردم مصر بودند. ایجاد شادابی و نشاط اجتماعی در جامعه، یکی از راهکارهای آنها برای مقبولیتپذیری اجتماعی، بهویژه در میان گروه عوام جامعه بود. در تأمین سلامتی فرد و جامعه، شادی و نشاط نقش بسیار مؤثری دارد و با امید، اعتمادبهنفس و رضایتمندی از زندگی همراه است. جامعۀ با نشاط، جامعۀ پویا و زنده است و موجب بروز خلاقیت و نوآوری میشود. این مهم از مباحثی است که اگر درست و مبنایی به آن توجه شود، موجب گشایش خاطر، تحرک و آرامش فردی و اجتماعی خواهد شد و فرایند رشد و توسعۀ جامعه و خشنودی از حکومت را تسریع میکند (ازکیا و غفاری، 1380: 94). فاطمیان در مصر به ایجاد نشاط اجتماعی از راه برگزاری آیینهای بومی و مردمی توجه فراوانی نشان دادند و همۀ تلاش خود را برای اجرای آن به کار بستند. برای بررسی کارکرد نشاط اجتماعی در جامعۀ مصر، تلاش شده است این مسئله براساس مکتب کارکردگرایی پارسونز (Parsons) بررسی شود. به باور پارسونز، کارکرد مجموعه فعالیتهایی است که برای همۀ نظامها ضرورت دارد و هر نظامی برای زندهماندن، باید این چهار کارکرد را انجام دهد که عبارتاند از: 1. تطبیق: هر نظامی باید خود را با موقعیتی که در آن قرار گرفته است تطبیق دهد؛ یعنی محیط را نیز با نیازهای خود سازگار کند. 2. دستیابی به هدف: هر نظام باید هدفهای اصلی خود را تعیین کند و به آنها دست یابد؛ 3. یکپارچگی: هر نظامی باید روابط متقابل اجزای سازندهاش را تنظیم کند و به رابطۀ میان چهار تکلیف کارکردی خود سامان دهد؛ 4. سکون یا نگهداشت الگو: هر نظامی باید انگیزشهای افراد و الگوهای فرهنگی آفریننده و نگهدارندۀ این انگیزشها را ایجاد و نگهداری و تجدید کند (ریترز، 1379: 131). این چهار کارکرد در کلیترین سطح، با چهار نظام کنش پیوند دارد. نظام کنش ارگانیسم زیستشناختی، نظام شخصیتی، نظام اجتماعی و نظام فرهنگی. با توجه به موضوع نوشتار و دادههای منابع، دو کارکرد نظام اجتماعی و نظام فرهنگی آن بررسی خواهد شد. دربارۀ آیینهای ملی و مذهبی فاطمیان چند پایاننامه نوشته شده است. برخی از این آثار عبارتاند از: پایاننامۀ تأﺛﯿﺮ ﻣﺬﻫﺐ اﺳﻤﺎﻋﯿﻠﯿﻪ ﺑﺮ ﻣﺮاﺳﻢ و آیینهای اﺳﻼﻣﯽ ﻣﺼﺮ در ﻋﺼﺮ ﻓﺎﻃمی که زهرا شاهمحمدی نگارش کرده و تأثیر مذهب اسماعیلیه بر آیینها و جشنهای ملی و مذهبی را بررسی کرده است؛ اما در این پایاننامه به کارکرد این آیینها و بهویژه در زمینۀ نشاط اجتماعی، توجهی نشده است. پایاننامۀ ﺑﺮرﺳﯽ ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﺷﻌﺎﺋﺮ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻓﺎﻃﻤﯿﺎن نوشتۀ سیدناصر موسوی که از ﺑﺮﭘﺎﯾﯽ ﺟﺸﻦ و ﻣﺮاﺳﻢ و ﺷﻌﺎﺋﺮ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻓﺎﻃﻤﯿﺎن تصویری کلی اراﺋﻪ کرده است؛ اما به تأثیر نشاط در این جشنها، در مشروعیت و مقبولیت فاطمیان اشاره نکرده است. کتاب نظمالفاطمیین و رسومهم فی مصر نوشتۀ عبدالمنعم ماجد که نویسنده در جلد دوم به آیینهای ملی و مذهبی فاطمیان توجه کرده است؛ همچنین کتاب الحیاهالاجتماعیه فی العصرالفاطمی نوشتۀ عبدالمنعم عبدالحمید سلطان که در فصل اول و دوم، آیینهای ملی و مذهبی مصر را توصیف کرده است و بیشتر جنبۀ توصیفی دارد و نویسنده، آیینهای فاطمیان را در جامعۀ مصر کمتر تحلیل کرده است؛ همچنین مقالۀ تطور جشنوارۀ غدیر در دورۀ فاطمیان در مصر که مراسم عید غدیر را در دورههای حکومت فاطمیان بررسی کرده و به حضور همگانی مردم مصر در این مراسم و شادی و نشاط آن اشارهای گذرا کرده است. مفهوم نشاط اجتماعیدر سطح روانشناختی، نشاط زنجیرهای از حالات روحی و هیجانهای مثبت در فرد است و از نظر اجتماعی، رضایت از تحولات مثبت اجتماعی مانند برقراری عدالت، افزایش کیفیت زندگی و کمک به دیگران است. درواقع، نشاط اجتماعی سطحی از سلامت جسمی و روحی عمومی در جامعه است که امیدواری، رضایتمندی و توانمندی اجتماعی را دربردارد (عنبری، 1391: 104). مؤلفههای نشاط اجتماعی، مجموعهای از فعالیتهای نمادین و معنادار کنشهای فردی و جمعی گروههای اجتماعی است. درک شادی و شادمانی مستتر در این کنشها، با فهم معانی رفتارها و درک احساسات جمعی به دست میآید. نشاط اجتماعی به رضایت کلی از زندگی، نبود نگرشهای منفی و وجود نگرشهای مثبت همچون هدفمندبودن زندگی، رشد شخصی، دوستداشتن دیگران و و رضایت از زندگی منجر میشود (عنبری، 1391: 27). این میزان از شادی و نشاط در جامعه، ممکن است موجب رضایتمندی مردم از حکومت و جامعه شود. نشاط اجتماعی در جامعۀ عصر فاطمیبرگزاری مراسم و آیینهای بومی و مذهبی نشاطانگیز و شادیآفرین، یکی از سیاستهای دینی خلفا برای ایجاد احساس رضایتمندی، نشاط و شادابی، افزایش امید به زندگی و بالابردن قدرت تابآوری مردم در مقابله با مشکلات بود. سیاست تسامح و رواداری برخی از خلفای فاطمی در برخورد با مذاهب و اقوام مختلف، برای جذب حداکثری در سرزمین مصر، باعث شد آیینهای ﻣﺘﻨﻮع و ﺷﻌﺎﺋﺮ و ﻣﺮاﺳﻢ فراوانی در جامعه برگزار شود که ﺑﺮﺧﯽ از آﻧﻬﺎ آیینهای اﺳﻼﻣﯽ1 و ﺷﯿﻌﯽ2 و پارهای از آﻧﻬﺎ نیز ﻏﯿﺮ اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻮدند؛ ﻣﺎﻧﻨﺪ مراسم دینی ﻣﺴﯿﺤﯿﺎن3 و ﯾﻬﻮدﯾﺎن4 که ﺑﺎﺷﮑﻮه خاصی برگزار میشد. این مسئله احساسات ناصرخسرو را برانگیخته و در این باره مفصل قلمفرسایی کرده است (ناصرخسرو، 1370: 81). آیینهای بومی ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ از آدابورﺳﻮم ﺳﺎﮐﻨﺎن ﻣﺼﺮ ﯾﺎ آیینهای دﯾﻨﯽ ﯾﻬﻮدﯾﺎن و ﻣﺴﯿﺤﯿﺎن بهاندازهای در مصر فراوان بود که گویا در سال، مردم هر روز را به مناسبتی به جشن و شادمانی مشغول بودند (رزقالله ایوب، 1977: 242). خلفای فاطمی هم خود در این مراسم حضور پرشوری داشتند و هم پیروان را به شرکت در این مراسم تشویق میکردند. حضور چشمگیر خلفای فاطمی در این آیینها، برای دستیاﺑﯽ ﺑﻪ اﻫﺪاف ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و جلب مردم مصر ﺑﻮد؛ به گونهای که بر نفوذ و اقتدارشان میافزود و شکوه و عظمت آنها را در چشم مخاطبان جلوه میداد و میتوانست در جذب مردم مصر به مذهب اسماعیلیه مؤثر باشد. از ﻧﻈﺮ ﻗﺎﺿﯽ نعمان، اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ سودمندیهایی ﺑﺮای دوﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﯿﺎن ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه داﺷﺖ؛ زیرا آیینها و ﺷﻌﺎﺋﺮ دﯾﻨﯽ و ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻘﻮﯾﺖ رواﺑﻂ اﻣﺎم و ﭘﯿﺮوان میَشد و نزدیکی ﺑﻪ اﻣﺎم ﻓﺎﻃﻤﯽ را به دنبال داشتﮐﻪ ﻣﻈﻬﺮ ﺗﻘﺮب ﺑﻪ ﺧﺪا ﺑﻮد (القاضیالنعمان، 1978: 204). در این جشن، برنامههای مختلفی مانند درستکردن عروسکهایی به شکل فیل توسط بازاریان و انجام بازیها و نمایشهای ویژه با آنها (المقریزی، 1418: 2/246)، در کنار ﺑﺮﻧﺎمههای مختلف حرکت ﻣﻮﮐﺐ ﺑﺎعظمت ﺧﻠﯿﻔﻪ، ﺑﺮ ﺷﺎدﻣﺎﻧﯽ مردم میافزود؛ همچنین ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺰدﯾﮑﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮدم ﻣﺼﺮ با خلفای فاطمی میشد و حس همبستگی و مشارکت میان ساکنان مصر را تقویت میکرد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺑﺮﮔﺰاری آیینهای ﺑﺎﺷﮑﻮه دوﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﯿﺎن زمینۀ افزایش قدرت کاریزماتیک خلیفه، افزایش مشروعیت، مقبولیت و جامعهپذیرکردن مردم و درنهایت احساس رضایت و ﺟﻠﺐ ﻗﻠﻮﺑﺸﺎن ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ اﺳﻤﺎﻋﯿﻠﯽ را ﻓﺮاﻫﻢ میکرد. در برگزاری اﯾﻦ آیینهای ﺑﺎﺷﮑﻮه، مردم سراسر سرزمین مصر به جشن و پایکوبی سرگرم بودند. جشنهای مشترک ایجاد وحدت دینی و تقویت دینداری با طرح مراسم و مناسک مشترک، تقویت حس تعاون و تعامل و نیز انسجام و همبستگی در میان مسلمانان را باعث میشد و در به بهبود وضعیت زندگی و ایجاد حس همزیستی مسالمتآمیز و حل بحرانهای اقتصادی جامعه بسیار موثر بود. ﻓﺎﻃﻤﯿﺎن آیینهای شیعی را نیز باشکوه ویژهای برگزار میکردند. این جشنها که از اعتقادات دینی و مذهبی و باورهای جامعۀ شیعی برخاسته بود، چنان با عظمت خاصی برگزار میشد که در هیچکجا از سرزمینهای اسلامی به این عظمت و شکوه نمیرسید. فاطمیان با هدف تثبیت خلافت، مشروعیت، مقبولیت حکومت، نشر مذهب اسماعیلی و گرایش مردم به این مذهب، انسجام و همبستگی مذهبی و نیز تحکیم مبانی مذهبی جامعه، آیینها و مراسم مذهبی را باشکوه هرچه تمامتر برگزار میکردند. جشنهای میلاد پیامبر(ص) و ائمه(ع) و میلاد خلفای فاطمی، نمونهای از جشنهای این دوره برای مشروعیتافزایی خلفای فاطمی بود. ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺟﺎﯾﮕﺎه و ﻣﻨﺰﻟﺘﯽ ﻣﻌﻨﻮی داﺷﺖ ﮐﻪ از وابستگی او به ﺧﺎﻧﺪان رﺳالت برخاسته بود؛ از اﯾﻦ رو زادروز وﻻدت ﺧﻠﯿﻔﻪ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺟﺸﻦ ﻣﯿﻼد رﺳﻮل(ص) و اﻫﻞﺑﯿﺖ(ع)، ﻫﻤﻪﺳﺎﻟﻪ در ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﻌﻠﻮم آن ﺑﺮﮔﺰار میشد (المقریزی، 1378: 2/42؛ المقریزی، 1418: 2/193). در این جشنها، خلفای فاطمی با انتساب به خاندان پیامبر(ص) بر امامت و خلافت و جانشینی برحق خود تأکید میکردند. مردم، از شیعه و اهل سنت، برای پیامبر(ص) و خاندان اهلبیت(ع) احترام ویژهای قائل بودند و از برگزاری این مراسم استقبال گستردهای میکردند؛ بنابراین این امر فرصت بسیار مناسبی برای فاطمیان بود تا در راستای مشروعیتپذیری و تحکیم موقعیت خلافت خود در میان مردم از آن بهرهمند شوند. حضور خلفای فاطمی در این آیینها، ارتباط نزدیک خلیفه با مردم را باعث میشد و همچنین نشاندهندۀ احساس و محبت خود به مردم بود و در گرایش مردم به ایشان نقش مهمی داشت (ابراهیمحسن، 1933: 271). خلفای فاطمی در بسیاری از برنامهها و مراسمها که با حضور چشمگیر مردم برپا میشد، شرکت میکردند. این امر هم بر قدرت و نقش کاریزماتیک خلیفه میافزود و هم باعث ارتباط و پیوستگی گستردۀ مردم با خلیفه میشد که در پذیرفتن آنها در حکم امام خلیفه نقش مؤثری داشت. لازمۀ استمرار جریان عادی زندگی، سرپوشگذاری بر خطرات بالقوه و اطمینان خاطر از عادیبودن جریان امور است؛ بنابراین این جشنها و مراسمها و نشاط اجتماعی که با تلاش فاطمیان در جامعه و در هر مناسبتی انجام میشد، برای جلوگیری از شورشهای برخاسته از قحطی و گرسنگی و کمبود مواد غذایی و دودستگی و اختلافات قومی و مذهبی در جامعه موثر بود. مردم مصر با دیدن این جشنها و شادیها اطمینان خاطر پیدا میکردند که همۀ امور عادی و روبهراه است و مشکلی پیش نخواهد آمد و میتوانند به زندگی خود ادامه دهند. کارکرد فرهنگی نشاط اجتماعیبا توجه به نظریۀ مکتب کارکردگرایی پارسونز، نشاط اجتماعی بخشی از نظام فرهنگی است که در تأمین کارکردهای نظام فرهنگی نقش بسزایی دارد. فرهنگ، نظام الگودار و سامانمندی است که اهداف و جهتگیری مردم را مشخص میکند و الگوهای نظام اجتماعی را شکل میدهد (ریترز، 1479: 138). نظام فرهنگی نیز از راه هنجارها و ارزشها و آرمانهای کلی که به کنشگران پیشنهاد یا تحمیل میکند، برای آنها آمادگی ذهنی و انگیزۀ کافی فراهم میکند. تأکید پارسونز در تعریف فرهنگ بر همه سازوکارهایی است که به وسیلۀ آنها ارزشها و هنجارها درونی میشوند. فرهنگ به مثابۀ سیستم نمادین معنادار، هم کنش انسان و هم نتایج حاصل از آن را شکل میدهد .(SwingewoodT, 1991: 278-283)
1. کارکرد نمادین نشاط اجتماعینماد، مانند زبان، ابزار ارتباطی است و معانی اجتماعی را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند و زمینههای مناسب را برای انتقال و تداوم ارزشها و باورداشت در فرهنگ به وجود میآورد. براساس نمادگرایی میتوان یافتهها و دانستههای خود را حفظ و جاودانه کرد و برای نسلهای آینده برجای گذاشت (کریمیپور و صالح اردکانی، 1394: 79تا96). نشانههای نمادین موجود در مراسم و مناسک دینی، طیف وسیعی از ساده تا پیچیده را دربرمیگیرد و بیشتر با هالهای از تقدس و احترام همراه است. این نشانهها در افزایش خودآگاهی، در حکم اصلیترین عناصر فرهنگی در کل جامعه، نقش بسزایی ایفا میکند (قبادی و علیپور، 1391: 81). یکی از ویژگیهای حکومت فاطمیان استفاده از نمادها و نشانههای کاریزماتیک در جشنها و آیینها بود که بر شکوه خلفا میافزود. این نشانهها و نمادهای فاخر و پرمعنا بیشترین اعتبار و هویت شیعی منتسب به اهلبیت پیامبر(ص) را به فاطمیان منتقل میکرد و میتوانست بر مشروعیت و مقبولیت آنها در بین جامعۀ سنیمذهب مصر بیافزاید (جاناحمدی، 1383: 233). الف. شمشیر ذوالفقارشمشیر پیامبر(ص) و امامعلی(ع) (القاضیالنعمان، 1978: 114تا209) شمشیر مقدسی بود که خلفا در مراسم مذهبی و آیینهای بومی همواره با خود میآوردند تا نشان دهند جانشینان برحق پیامبر و امامعلی(ع) هستند و یارانشان را به اطاعت و تسلیم وادارند و دشمنانشان را به فنا و نابودی محکوم کنند. این شمشیر درواقع نماد مشروعیت و قدرت خلفا بود و برای خلفا تقدس و فضیلت داشت. درواقع نماد تسلیمپذیری محض هوادارن و وحشت در میان دشمنان بود. این شمشیر که یادگار امامعلی(ع) در دست خلفا بود، باعث میشد مردم با خلفا و ائمه(ع) پیوند نزدیکی برقرار کنند و رابطهای فرامکانی و فرازمانی بین خلفا و ائمه برقرار کنند و مشروعیت و مقبولیت آنها را بین پیروان افزون میکرد. مردم با کاربرد نمادها قادر خواهند بود دربارۀ چگونگی زندگی در گذشته یا آینده بیندیشند (ریتزر، 1389: 285). درواقع، مُهر تأییدی بر پیوندهای میان یک جماعت، گذشته و سنتهای آن است (ریویر، 1386: 285). ب. نشستن بر تخت طلاتختنشینی به معنای عام یکی دیگر از نمادهایی بود که در مراسم و جشنها به کار گرفته میشد. خلفای فاطمی هنگام برگزاری مراسم بر تخت فرمانروایی مینشستند (المقریزی، 1378: 1/227) و تاج مرصع یا عمامهای جواهرنشان بر سر مینهادند (ابنالطویر، 1992: 155؛ المقریزی، 1378: 1/ 231تا244). جلوس بر تخت فرمانروایی نوعی اقتدار و کاریزما را برای خلیفه به همراه میآورد (ابنالطویر، 1992: 155؛ المقریزی، 1378: 1/231تا244؛ القلقشندی، بیتا: 3/540). ایستادن مردم در برابر تخت خلیفه، بزرگداشت و تعظیم، آستانبوسی در برابر آن (مشرفه، 1948: 81) و بیان جملات کوتاهی برای سرسپردگی (ماجد، 1973: 220) همگی شکوه و عظمت خلفا را چندین برابر میکرد. خلفای فاطمی برای افزایش شکوه و معنویت خود، هنگام جشنها در قصرشان مینشستند (المقریزی، 1418: 1/435) و در جشنهای ملی و مذهبی، پیرامون آنها نورهای شمع یا چراغهایی روشن میکردند به گونهای که هالهای از نور آنها را دربرمیگرفت و اگر پنجره را باز میکردند، مردم مشتاق فردی مقدس و نورانی رؤیت میکردند. یکی از داعیان، قبای خلیفه را برای تبرک و تیمن نزد مردم میبرد و سلام خلیفه را با این گفتار که امیرالمؤمنین به شما سلام رساند، به آنها میرساند و پس از این کلمات، پنجره بسته میشد. مردم در حالی که شاد و مسرور بودند، به خانه برمیگشتند. شکوه و جایگاهی که خلفای فاطمی در این مجالس به دست میآوردند، باعث میشد پیروانشان برای آنها حق پادشاهی الهی یا فراتر، صفات خدایی قائل شوند (ابراهیمحسن، 1933: 271). انتقال این مفاهیم به پیروان، بر مشروعیت و شخصیت کاریزماتیک و فرهمندی آنها میافزود. اندیشۀ «فرهایزدی» و «ظلاللهی» حاکمیت، مشروعیت حکومتها را تبیین میکرد و حتی هرگونه حق اعتراض و بدگویی و سبّ خلیفه را از بین میبرد. فاطمیان از این اندیشه، در راستای پیشبرد اهداف و خواستههای خود، نهایت استفاده را بردند. ج. سایهبان (مَظَلّه)جشنها و آیینهای ملی و مذهبی، شکوه و بزرگی خلفا را نشان میدادند و یکی دیگر از نمادها، کاربرد سایهبان یا مظلّه بود. این مظله بر چهرۀ کاریزمایی میافزود و شکوه و تقدس خلفا را چندین برابر میکرد (ابنطویر، 1992: 163). تا اواخر خلافت فاطمیان، افراشتن مظلّه مرسوم بود و به طور معمول، رنگ مظلّه با رنگ لباس خلیفه هماهنگ بود و رنگ آن در جشنهای مختلف متفاوت بود و هر کدام پیام خاصی را به مخاطبان میداد. در جشن قربان، لباس خلفا و مظلّه هر دو قرمز بود (قلقشندی، بیتا: 3/588؛ مقریزی، 1418: 2/340؛ ابنطویر، 1412: 183) و در جشن فطر، به رسم و سنت نبوی(ص)، رنگ سفید بود (ابنطویر، 1412: 178و179). این آیین چندان تأثیرگذار نبود و به همراه دیگر آیینها معنا پیدا میکرد؛ اما به هر روی بایستۀ توجه است. د. نوشتۀ سکههایکی از ابزارهای فاطمیان برای افزایش و القاء قدرت کاریزماتیک، استفاده از سکههایی بود که خطوطی بر آن حکاکی شده بود و همواره در دید مردم قرار داشت و در جشنها و مراسمها، فراوان به مردم داده میشد. خلفای فاطمی در برخی از جشنها، سکههای طلا به نام خرایبالذهب ضرب میکردند (ابنالطویر، 1992: 85؛ ابنمأمون، بیتا: 95؛ المقریزی، 1418: 1/45) و در بین مردم توزیع میکردند. از دﯾﮕﺮ کارهای ﺧﻠﻔﺎی ﻓﺎﻃﻤﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ جشن آغاز سال نو،5 دﺳﺘﻮر ضرب سکۀ ﺟﺪﯾﺪی ﺑﻪ ﻧﺎم «ﻏﺮه» بود که هنگام جشن آن را بین مردم پخش میکردند (المقریزی، 1418: 2/385). در جشنهایی مانند جشن فطر، از مکان ﺟﻠﻮس ﺧﻠﯿﻔﻪ، دﯾﻨﺎر و درﻫﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪه در بستههای ﭘﺸﻤﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺮدم ﻣﯽرﯾﺨﺘﻨﺪ و ﻫﻤﻪ، کیسههای خود را ﭘﺮ میکردند (المقریزی، 1418: 2/368). در جشن عید خمیس العهد،6 از رسوم دولت این بود که در این روز پانصد دینار طلا ضرب میکردند و در میان مردم تقسیم میکردند (المقریزی، 1378: 2/31و32؛ المقریزی، 1418: 241). به طور معمول، روی این سکهها جملاتی حکاکی شده بود که مقبولیت و مشروعیت خلفا را در ذهن تداعی میکرد. جوهر دستور داد روی سکهها این جملات حکاکی شود: در یک طرف سکه، دَعا الاِمامُ مَعَد بِتَوحیدِ اللّهِ لَه الصَمَد و در طرف دیگر، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولٌ، أَرْسَلَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَو کَرِهَ المُشرِکونَ، عَلَى اَفضَلِ الوَصیّن وَزیرِ خَیرِ المُرسَلین (القاضی النعمان، 1975: 217؛ المقریزی، 1378: 3/76 و 1/115). بر سکۀ المستنصر چنین حک شده بود: ضُرِبَت فی الدُولَهِ آلِ الهُدَی مِن آلِهِ طه وَ آلِ یاسین المُستَنصِرُ بِاللهِ جَلَّ اِسمُهُ وَ عَبدَه الناصِرُ لِدینِ اللهِ 7 (السیوطی، 1967: 3/182). این نماد در واقع بهصورت مشهود، تجسمی از پندارهها و عواطف از خلال تصاویر بود که توانایی افراد را برای تفکر و اندیشیدن و درک محیط و حل مسائل گوناگون بهبود میبخشید (ریتزر، 1389: 285). به این ترتیب، نمادها نظامهایی از ارزشها هستند که خلفای فاطمی در حکم ابزاری برای اعمال قدرت، کنترل، القای قدرت کاریزماتیک خود و افزایش مشروعیت و مقبولیت در بین مردم در آیینهای نشاطبخش از آنها استفاده میکردند و در کنار شادی و نشاط اجتماعی که این جشنها و مراسم برای مردم به ارمغان میآورد، حاملان خوبی برای این منظور بود؛ زیرا در باورهای مردم جای داشت. 2. کارکرد آموزشی نشاط اجتماعیکارکرد آموزشی نشاط اجتماعی یکی از کارکردهای مهم نظام فرهنگی به حساب میآید که از راه فراگیری و اجتماعیشدن، از یک نظام شخصیتی به نظام شخصیتی دیگر در حرکت است (ریترز، 1379: 139). نشاط اجتماعی در قالب مراسم و مناسک، شیوهای از آموختن و اجتماعیکردن را برای اعضای جامعه فراهم میکند که با باورها و ارزشهای اساسی فرهنگ مرتبط است و بهلحاظ شمول جمعیت، بخش بزرگی از جمعیت جامعه را پوشش میدهد (صدیق اورعی، بیتا: 79). تنوع مراسم و مناسک از یک سو و نداشتن هیچ پیششرطی برای شرکت در مراسم از سوی دیگر باعث حضور گستردۀ افراد در مراسم میشود و بخش بزرگی از آموزشهای دینی در جریان مراسم و مناسک فرا گرفته میشود. آنها وظیفۀ اجراییکردن تعالیم و باورهای دینی و اخلاقی و بخش بزرگی از نظام ارزشی جامعه را برعهده دارند (دورکیم، 1383: 12). خلفای فاطمی برای همراهی مردم مصر و انتقال مفهوم اندیشۀ فرهایزدی و الهیبودن حکومت خود، از مراسم پرشور و نشاطانگیز برای مردم استفاده میکردند. الف. خطبهخوانییکی از مسائل مهمی که در جشنها به آن تأکید میشد، مراسم خطبهخوانی بود. این خطبهها که در هر روز جمعه و در اعیادی مانند غدیر، قربان و فطر خوانده میشد، در تبلیغ آموزهها و باورهای فاطمیان تأثیر چشمگیری داشت. خطیبان همیشه دو خطبه میخواندند: خطبۀ نخست دربارۀ مسائل دینی و مذهبی بود که در آن تلاش میکردند خلفای فاطمی را امام مشروع و جانشین بلافصل پیامبر(ص) معرفی کنند و بر درستی نسب آنها تأکید میکردند. در خطبۀ دوم، از امور روزمره و مشکلات سیاسی و اجتماعی سخن میگفتند. خطیبان تلاش میکردند از خلفا با لقبهای ویژهای همچون امام، امیرالمؤمنین و خلیفهالله یاد کنند. لقبهای کاریزماتیک یکی از مؤلفههایی بود که خلفای فاطمی تلاش میکردند برای مشروعیتبخشی خود، این لقبها را برای خود در مردم باورپذیر کنند. این لقبها نخست جایگاه کاریزمایی اهلبیت و سلالۀ انبیاء الهی را به همراه داشت و همه را به امامان فاطمی منتقل میکرد و در مراحل دیگر نیز، خلفا از تداعی اسطورۀ کاریزمایی منبعث از شیعه، در شخصیت کاریزمایی خود بهره میبردند (آیینهوند و جاناحمدی، 1383: 16). در ادامه، بخشی از خطبهای میآید که در عهد الحاکم بامربالله همراه با لقبهای کاریزماتیک خوانده میشد. در این خطبه، نام پیامبر(ص) و امامعلی(ع) و حسنین(ع) و سپس تکتک خلفای فاطمی همچون مهدی، القائم، المنصور، المعز، و العزیز آمده و خطبه با لقبهای بسیار بزرگ و معنوی برای آنها آغاز شده و در ادامه چنین آمده است: «اَللّهُمَ وَ اجًعَل نُوامی صَلَواتُکَ وَ زَوَاکی بَرَکاتِکَ عَلَی سَیِدَنا وَ مَولانا اِمامُالزَمانِ وَ حِصنِالایمانِ وَ صاحِبِالدَعوَهِ العَلَوِیهِ، المِلَّهِالنَبَوِیهِ، عَبدِکَ وَ وَلِیّکَ المَنصُورُ بِاَبی عَلَیالحاکِمِ بِاَمرِاللهِ المُؤمِنین، کَما صَلّیتَ عَلَی آبائِهِ الراشِدِین وَ اَکرَمتَ اَجدادَه المَهدیین، اَللّهُمَ وَفّقنا لِطاعَتِهِ وَ اجمَعنا عَلَی کَلِمَتِهِ وَ دَعوَتِهِ وَ حَشَرَنا فیِ حِزبِهِ وِ زُمرَتِهِ، َاللّهُمَ وَ اَعِنهُ عَلَی ما وَلَّیتَه وَ احفَظهُ فیما استَرعَیتَهُ وَ بارِک لَه فی ما اَتَیتَهُ...» (ابنتغری بردی، 1363: 4/227). خلفای فاطمی برای افزایش مشروعیت و نشان دادن قدرت کاریزماتیک خود، تلاش میکردند خطبههای نماز جمعۀ ماه رمضان را خود ایراد کنند (ابنالطویر، 1412: 174) و این امر در جذب قلوب مردم به مذهب فاطمی و افزایش مشروعیت فاطمیان تأثیر چشمگیری داشت. در خطبهها بر امامت خلفا تأکید میکردند؛ مانند: «اَللّهُمَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ المُصطَفی وَ عَلَی عَلّیٍ المُرتَضی وَ عَلَی فاطِمَهِ البَتُولِ وَ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سِبطَی الرَسُولِ الّذینَ اَذهَبَ اللهُ عَنهُم الرِجسَ وَ طَهّرَهُم تَطهیرا وَ صَلِّ عَلَی الاَئِمَهِ الطاهِرینَ اَمیرَالمُومِنین المُعِزُلِدینِ اللهِ» (المقریزی، 1378: 1/135). اینکه نام خود را بدون فاصله پس از ائمه میآوردند، بر اندیشۀ امامت خلفا تأکید داشت و خواه ناخواه اندیشۀ امامت آنها را در ذهن مردم تداعی میکرد و آن را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکردند. درواقع، ارزشهای مرتبط به جایگاه کاریزماتیک خلفا و حق امامت و خلافت برای آنها و اعتقاد به این باور را به مخاطبان تلقین میکردند. این خطبهها در همۀ مساجد خوانده و تکرار میشد و در گسترش باورها و اندیشههای فاطمیان نقش بسیار مهمی داشت و به پذیرش آموزههای آنها توسط مخاطبان منجر میشد. درواقع، نوعی کلاس درس عمومی بود که همگان امکان شرکت در آن را داشتند و تأثیرگذاری و کارآمدی بسیار چشمگیری داشت. ب. گسترش باورهای مذهبی با شعرخلفای فاطمی با برگزاری جشنها و مراسم پرشکوه، عقاید خود را از راه شعر و شاعری ترویج میدادند تا از این راه، مردم را به مذهب خود متمایل کنند. شاعران مصری از اوایل قرن پنجم قمری اصول اعتقادی اسماعیلیان را در شعرهای خود بیان کردند. بیشتر شاعران، ذوق شاعری خود را در خدمت سیاست فاطمیان و نشر دعوت اسماعیلیه به کار گرفتند و مجموعهای از قصاید خود را بهجا گذاشتند که برخی از آنها در مدح خلفای فاطمی و برخی در شرح مبانی عقیدۀ باطنی و نشر تعالیم فاطمی است (الاعظمی، بیتا: 102). آنها با سرودن شعر عقیدتی، عقلها را مخاطب قرار میدادند و با بیان دلایل و براهینی، عقاید دشمنان خود را رد میکردند. مهمترین شاعران عقیدتی ابنهانی اندلسی و مؤیدالدین بودند که عقاید فاطمیان را در میان سنیان نشر میدادند. المؤیدفیالدین شیرازی از مهمترین شاعران فاطمی بود که اشعار خود را به روش علمی سرود و تعالیم و مبادی عقیدتی را گسترش داد. ابنهانی در قصاید خود بارها میگوید: «که نه تنها جهان اسلام بلکه همه عالم شرعاً و قانوناً ملک مطلق خلیفه فاطمی المعز است» (خضر، بیتا: 269). در مراسم و جشنهای مختلف، شاعران از جایگاه اختصاصی در کنار صدرنشینان برخوردار بودند و هدایای بسیاری دریافت میکردند (حسین کامل، 2014: 162). در مراسم و جشنها، همه در مسجدجامع جمع میشدند و ﻗﺎرﯾﺎن ﺳﺎﻋﺖ زﻣﺎنی مشخصی قرآن ﺗﻼوت میکردند. زﻣﺎنی که ﻗﺮاﺋﺖ آنها تمام میشد، درﺑﺎن ﺑﻪ ﺷﺎﻋﺮان دﺳﺘﻮر میداد برای خدمتگزاری شعرهای خود را یکی پس از دیگری تقدیم کنند (ابنالطویر، 1412: 196تا199). در دهۀ نخست ذیالحجه، مجالس ﺷﻌﺮ و ادب در سراسر مصر برپا میشد و شاعران ﺑرای زمینهسازی و اﯾﺠﺎد آمادگی و مشارکت همۀ ﻣﺮدم و ﺣﺘﯽ فقیران و یتیمان در ﺷﺎدی جشن ﻗﺮﺑﺎن و نشاندادن شکوه خلفا شعر میسرودند. این مجالس ﺗﺎ نیمۀ ﻣﺎه ذیاﻟﺤﺠﻪ اداﻣﻪ مییافت و به جشنهای وﯾﮋۀ ﻋﯿﺪ ﻏﺪﯾر متصل میشد (المقریزی، 1418: 2/349). در جشنها شاعران به زیباترین شیوه، اندیشههای مشروعیت و وجاهت کایزمای خلفای فاطمی را به تصویر میکشیدند و با سرودههایی با رنگ مذهبی و گرایشهای عقیدتی، به برانگیختن احساسات مردم همت میگماشتند و آن اندیشهها را در ذهنهای مخاطبان خود ماندگار میکردند. هدف اصلی شعرهای آنها جهتدهی به باور عمومی و همچنین القای اندیشههای اسماعیلی نزد مردم بود؛ از آنجایی که در آیینها بخش بزرگی از مردم همچون زنان، مردان، پیران، جوانان و کودکان حضور داشتند، شاعران با خواندن اشعار و انتقال مفاهیم آن، بهگونهای آموزش همگانی انجام میدادند. درواقع، شعر در آموزش و انتقال ارزشهای فرهنگی نقش مهمی داشت و به تثبیت باورهای دینی و اخلاقی در افراد کمک میکرد؛ زیرا شعر به علت آهنگینبودن، بهتر و آسانتر به حافظه سپرده میشد و با انتقال هنجارها و ارزشها به کنشگران، فرهنگ و باورهای فاطمیان را ملکۀ ذهن آنها میکرد. ج. جذب نخبگان و اندیشمندانشادی و نشاط مادۀ اصلی تغییر، تحول و تکامل است. در جامعۀ بانشاط، انرژیهای نهفته در جهت خلاقیت آزاد میشوند و ذهنها پویا، زبانها گویا و استعدادها شکوفا میشوند. به این ترتیب، جامعۀ بانشاط و فرهمند جامعهای است که استعدادهای افراد آن شکوفا شود و رفاه و امنیت را برای جامعه به ارمغان آورد. در سایۀ نشاط، امنیت، آرامش و سیاست علمپروری، در مصر عصر فاطمی، مراکز آموزشی متعدد به روی همگان باز شد و خلاقیتها و استعدادهای جامعه شکوفا شد. امنیت و آرامش و سیاست علمپروری خلفا مبنیبر پرورش خلاقیتها و استعدادهای علمی و هنری در بین مسلمانان، بهویژه شیعیان، باعث شد نخبگان از گوشهوکنار جهان اسلام جذب مصر شوند که همگی در راستای ترویج فرهنگ و مذهب اسماعیلیه بود (غالب، 1964: 526). خلفا برای جذب بیشتر نخبگان از سرزمینهای اسلامی و همچنین شکوفایی و پرورش استعدادهای مستعد در داخل سرزمین و بیرون از آن، همۀ تلاشهای مادی و معنوی خود را به کار گرفتند و برای یافتن این استعدادها، داعیانی کارآزموده به سرزمینهای اسلامی فرستادند (دفتری، 1375: 262). در جشنها و آیینهای بومی، به بزرگان عرصههای سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی توجه ویژهای میکردند؛ به گونهای که در این جشنها، همیشه این افراد در بالای مجلس بودند و از احترام فراوانی برخوردار بودند و از هدایای چشمگیری بهرهمند میشدند. ﻣﺮاﺳﻢ رسمی جشن ولادت ائمه ﭘﺲ از ﻧﻤﺎز ﻇﻬﺮ، ﺑﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﺟﻤﻌﯽ ﻗﺎﺿﯽاﻟﻘﻀﺎه و ﻫﻤﺮاﻫﺎن ﺑﻪ سمت ﻣﺴﺠﺪﺟﺎﻣﻊ اﻻزﻫﺮ آﻏﺎز میشد. مردم در ﻣﺴﺎﺟﺪ مینشستند و در رأس آنهارئیس قاضیان، رئیس داﻋﯿﺎن، ﺳﺮﭘﺮﺳـﺘﺎن، ﻧﻘﯿﺒـﺎن، ﺳﺨﻨﻮران، واﻋﻈﺎن و ﺧﻄﯿﺒﺎن ﻗﺮار داﺷﺘﻨﺪ و ﺑﺎ ﻫﺪف ﺗﺒﻠﯿﻎ و دﻋﻮت ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ اﺳـﻤﺎﻋﯿﻠﯿﻪ، در ﻣﺴـﺎﺟﺪ ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ میکردند (المقریزی، 1418: 2/332؛ اﺑﻦالطویر، 1412: 218). نبض سیاسی و اقتصادی هر جامعه در دست نخبگان است و اگر این قشر جامعه افزایش یابد، جامعه به موفقیتهای بیشتری دست خواهد یافت. در سایۀ نشاط و آرامشی که در مصر حاکم شد و توجه به رفاه حال عالمان و اندیشمندان، بسیاری از عالمان دیگر سرزمینها برای بهرهمندی از خوان گستردۀ مصر به این سرزمین سفر کردند تا در سایۀ آرامش و امنیت، از الطاف شاهانۀ خلفای فاطمی نیز بهره ببرند. از سویی، آنها برای رساندن فاطمیان به خواستههای سیاسی و مذهبیشان تلاش کردند و برای تقویت مشروعیت و مقبولیت فاطمیان، کتابهای بسیار ارزشمندی نگاشتند (غالب، 1964: 526)؛ همچنین در زمینۀ گسترش قلمرو امپراتوری آنها و جذب افراد به مذهب فاطمی و کسب مشروعیت خلفا برای آنها بسیار موفق بودند (ماجد، 1976: 339). از جملۀ این اندیشمندان باید از حمیدالدین کرمانی، مؤیدالدین شیرازی، ناصرخسرو و ابویعقوب سجستانی یاد کرد.8 3 . کارکرد تحملپذیری پدیدههای نابهنجار اجتماعیدر مکتب کارکردگرایی ساختاری، اجزای نظام و نیز کل نظام در یک حالت توازن در نظر گرفته شدهاند و دگرگونیها به شیوهای سامانیافته رخ میدهند و درونی و بیرونی با محیط تطبیق پیدا میکنند. جامعه در راستای بقای خود، باید بتواند روشهای مناسبی برای دگرگونی و تغییر برگزیند و خود را با موقعیت قرارگرفته در آن تطبیق دهد (ریترز، 1379: 131و132). تحملپذیری و التیامبخشی به رنجها و مصیبتهای اجتماعی یکی از کارکردهای نشاط اجتماعی است. افراد شادکام به رویدادهای اطراف خود نگرش خوشبینانهای دارند و بهجای جبههگیری منفی در برابر رویدادهای پیرامون خود، برای استفادۀ بهینه از این رویدادها تلاش میکنند. ایجاد خوشبینی به معنای آن است که فرد اعتقاد قوی داشته باشد به اینکه با وجود موانع و دلسردیها، اوضاع درست خواهد شد (گلمن، 1380: 23). این برداشت از شادی باعث میشود دولتها در راستای افزایش میزان شادی جامعه برنامهریزی کنند تا در پرتو آن زمینه برای نشاط، افزایش روح امید و عشق به زندگی و تلاش و نیز گسترش روح صفا و صمیمیت فراهم شود. خلفای فاطمی تلاش کردند با تقویت ایمان مذهبی و ایجاد جو نشاطانگیز برای مردم و برگزاری جشنهای متعدد و باشکوه، پذیرش اوضاع نامطلوبی را که از کمبود آب نیل ناشی بود و درنتیجه، قحطی و گرسنگی و بیماری همهگیر وبا را برای مردم مصر به ارمغان آورده بود، آسانتر کنند؛9 به طوری که مردم همۀ مشکلات و مصائب طبیعی را در حکم امتحان یا خواست الهی میدانستند و در مقابل آنها صبر و تحمل پیشه میکردند. دین در جایگاه وجدان که نوعی کنترل شخص در توجیه وضع موجود و پذیرش نامطلوبیهایی نظیر فقر، نابرابری و در نهایت احساس امنیت است، نقش اساسی دارد؛ همچنین در همراهکردن مردم در بهبود اوضاع زندگی، کُندکردن یا شتاببخشیدن به ستیز اجتماعی، مشروعیتبخشیدن به ایدئولوژی و احساسات گروهی خاص در جامعه و ایجاد همبستگی و انسجام گروهی، نقش مهمی بازی میکند (افروغ، 1373: 501). بنابراین مراسم شادیبخش در تشدید و انسجام اجتماعی و کاهش تنش و خنثیکردن بحران نقش اساسی دارد و در کنترل آسیبهای روانی، فرد را یاری میکند و به او قدرت تحملپذیری میدهد. آرامش نسبی مردم، باوجود وقوع بلایای طبیعی و خشکسالیهای پیاپی مصر در دورۀ فاطمیان، نشاندهندۀ این امر است (ماجد، 1994: 366و367). چنین نگاهی به مسائل و مشکلات اجتماعی جامعه، دیگر نارضایتی از حکومت را همراه نخواهد داشت. فاطمیان در بحرانیترین اوضاع، آیینها را برگزار میکردند. از خلافت المستنصر تا پایان حکومت فاطمیان، دورۀ آشوب، ناامنی، ناآرامی اجتماعی، فشار بر مردم و قتل و غارتهای گسترده توسط آشوبگران بود (ابنتغری بردی، 1363: 3/144)؛ اما خلفا تلاش میکردند آیینهای مذهبی را برگزار کنند. بنابر گزارشهای تاریخی، در دورۀ المستنصر (427تا477ق/1036تا1085م) نخستین قربانی که خلیفه در عید قربان ذبح میکرد، در حکم ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻪ ﯾﻤﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎده میشد ﺗﺎ داﻋﯽ ﯾﻤﻦ در ﻣﯿﺎن ﺷﯿﻌﯿﺎن وپیروان ﺗﻘﺴﯿﻢ کند و آنها ﻧﯿﺰ از این برکت بهرهمند شوند (المقریزی، 1418: 2/341؛ ابنالطویر، 1412: 84؛ القلقشندی، بیتا: 4/184). در ﻧﻬﻢ رﺟﺐ517ق/1124م، خلیفه برای باشکوه برگزارکردن جشن نوروز، لباسهای ویژۀ ﻧﻮروز را ﻫﻤﺮاه پارچههای ﻃﻼکوب و اﺑﺮﯾﺸﻤﯽ و لباسهای ﻣﺮداﻧﻪ و زﻧﺎﻧﻪ و همۀ وﺳﺎﯾﻞ ﻻزم برای آیین ﻧﻮروزی از اﺳﮑﻨﺪرﯾﻪ وارد کرد؛ همچنین تلاش کرد انواع میوهها و خوراکیها (المقریزی، بیتا: 389) فراهم شود و بهآسانی در دست مردم قرار گیرد. عملکرد تسکینی مراسم شادیبخش، بهویژه در روزهای ناامیدی و اغتشاشات اجتماعی، اهمیت بسیاری داشت و به کمشدن اندیشههای منفی و ناآرام و تسکین هیجانهای رنجآلود منجر میشد تا مشکلات اقتصادی، فکر مردم را درگیر نکند؛ بهعلاوه توجه به اندیشههای مثبت باعث شد با اراده، روحیۀ امید را در درون خود تقویت کنند؛ پس اینگونه باوجود مشکلات چشمگیر جامعۀ مصر، در کنار قحطیهای فراوان، شورشها و مخالفتها در برابر حکومت اندکی فروکش کرد. 4. کارکرد اجتماعی نشاط اجتماعیبراساس مکتب ساختارگرایی پارسونز، نشاط اجتماعی مؤلفهای از نظام اجتماعی است که در تأمین کارکرد یکپارچگی و انسجام جامعه نقش اساسی دارد. الف. کارکرد نظارت اجتماعی نشاط اجتماعینظارت و کنترل اجتماعی فرآیندی است که به وسیلۀ آن، جامعه یا گروه مشخصی از آن بر رفتار اعضای خود تأثیر میگذارد؛ همچنین به روندهایی گفته میشود که جامعه برای واداشتن اعضای خود به سازگاری و جلوگیری از ناسازگاری به کار میبرد (بیرو، 1370: 698). نشاط اجتماعی در قالب مناسک و مراسم شادیبخش، به کنترل اعضای جامعه و نظم اجتماعی منجر میشود. کنش بدون نظم هرگز به تداوم حیات قادر نیست و مسئلۀ نظم در نظام اجتماعی است که از جنگ اجتماعی علیه همه جلوگیری میکند (ریترز، 1379: 32). نشاط اجتماعی در جامعه از عناصر نظام دهنده و نظمآفرین در نظام اجتماعی است. به این ترتیب مشاهده میشود جشنهای شورانگیز فاطمیان در قالب یک نظم و با صلابت خاصی در جامعه اجرا میشد و هرکس وظایف خود را به طور دقیق و منظم به منصۀ ظهور میرساند. خلفای فاطمی تلاش میکردند این جشنها در امنیت کامل و بدون هیچگونه گناه و منکراتی برگزار شود. خود بر این جشنها نظارت کامل داشتند و هر جایی که این جشنها باعث ایجاد گناه در میان مردم میشد، از انجام آن جلوگیری میکردند. المعزلدینالله در جشن نوروز سال 364ق/975م، زمانیکه آبپاشیدن و روشنکردن آتش در شب و انجام اعمال ناشایست توسط مردم افزایش یافت، این عمل را منع کرد و افرادی را که نافرمانی کردند، دستگیر و زندانی کرد (ابنمأمون، بیتا: 30و389؛ المقریزی، 1378: 2/35و441؛ المقریزی 1378: 1/441). العزیز و الحاکم جشن صلیب مسیحیان عیدالغطاس و اجتماع مردم و غسل آنها در نیل را ممنوع کرد و علت آن هم اعمال ناشایستی بود که در این جشن رخ میداد (الانطاکی، 1990: 282؛ المقریزی، 1418: 2/30 و 4/413؛ المقریزی، 1378: 2/86تا89). الظاهر نیز در سال 415ق/1025م مسیحیان را از آبپاشیدن در جشن نوروز منع کرد تا از فسق و فجور در این جشن جلوگیری کند (المقریزی، 1378: 2/189). ب. کارکرد پیروی از خلفای فاطمینظارت و کنترل افراد جامعه، تمایل اعضای جامعه به برگزاری جشنها و مراسم نشاطآور، اعتماد به حاکمان و پیروی از فرمانروایان از ویژگیهای نشاط اجتماعی است. خلفای فاطمی از یک طرف با ایجاد ارتباط نزدیک با مردم در مراسم و جشنها، مراکز تفریحی و مسابقهها و سرگرمیها و از طرف دیگر با توزیع هدایا، سکهها و اطعام گسترده، زمینۀ پیروی رعایا را فراهم میکردند و تلاش میکردند بر تعداد پیروان بیفزایند. در جشنها و مراسمهایی همچون فتح خلیج، فطر، قربان و غدیر سفرههای بسیاری برپا میشد که سماط نامیده میشد و با غذاهای فراوانی از مردم پذیرایی میشد. ﭘﺲ از ﭘﺎﯾﺎن ﭘﺬﯾﺮاﯾﯽ، ﺣﺎﺿﺮان برای تشکر ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺳﺠﺪه میاﻓﺘﺎدند و آﺳﺘﺎنﺑﻮﺳﯽ میﮐﺮدند و ﭘﺲ از ﺑﺮداﺷﺘﻦ ﻣﻘﺪاری ﻏﺬا در حکم ﺗﺒﺮک، از ﻣﺤﻞ ﺧﺎرج میشدند (ابنمأمون، بیتا: 79؛ المقریزی، 1418: 2/409). پیروی از خلفای فاطمی باعث شد تحقق مبانی نظری کیش اسماعیلیه و اوامر و نواهی خلفا آسانتر انجام گیرد. تا زمانیکه پیروی و سرسپردگی (آرنت، 1359: 57) وجود داشته باشد، رهبر کاریزما موفق خواهد بود. بنابراین مشروعیت حاکم فرهمند متکیبر باور پیروان اوست؛ زیرا بدون فرمانبردن پیروان، قدرت رهبری وجود نخواهد داشت (ابنخلدون، 1359: 157). والزر لاک (Walzer lak) مدعی است رضایت و انتخاب مردم مبنای شکلگیری اولیۀ دولتهاست (لاک، 1392: 252). بنابراین حق فرمانروایی از این راه به حاکمان منتقل شده است. رضایت هم برای تأسیس اولیۀ اقتدار سیاسی و هم برای تداوم آن ضروری است. درواقع، دولتها قدرت عادلانۀ خود را از رضایت مردم به دست میآورند. چون شهروندان رضایت دارند و تعهد دادهاند، دولت عادلانه است. حقانیت دولت به رضایت و تعهد شهروندان گره میخورد و اعمال قدرت تنها زمانی مشروع است که مردم این حق را به حاکمان داده باشند (walzer, 1982: ix). شرکت داوطلبانۀ مردم در جشنها و مراسمها نمونهای از رضایت مردم از حکومت است. ج. کارکرد انسجام مردمی پیرواندورکیم (Durkheim) اعتقاد دارد مناسک دینی همبستگی و انسجام اجتماعی را ایجاد و حفظ میکند. او معتقد است: «این اهمیت ندارد که اعضای گروه برای چه کاری گرد هم میآیند مهم این است که آنها گرد هم میآیند و کاری را بهگونۀ دستهجمعی انجام میدهند». بنابراین دورکیم کارکرد مناسک دینی را در قالب کنش جمعی و نتیجۀ همبستگی و انسجام اجتماعی تبیین میکند (دورکیم، 1388: 199). برگزاری جشنها، مسابقهها و تفریحهای دستهجمعی به کنش جمعی میانجامد و شادابی، کاهش تنشهای عاطفی، رفع تیرگیهای روابط بین افراد و کاهش کشمکشهای اجتماعی را به همراه دارد. این برنامههای شادیبخش به طور معمول، تفاوتهای رایج طبقات اجتماعی را که باعث تقسیمبندی اعضای جامعه و ایجاد خطکشیهای سخت میشوند، ضعیف و در پایان حذف میکنند. بنابراین میتوان گفت برگزاری جشنها، همانند مناسک دینی، ازجمله عوامل ایجاد همبستگی، انسجام و وفاق اجتماعیاند و سلامت روحی و روانی اجتماع را تضمین میکنند (خورشیدی، 1393: 39). جشنهای ملی و مذهبی در عصر فاطمیان با حضور گستردۀ مردم با هر دین و مذهب و ملیتی برگزار میشد و همگان در برگزاری هرچه باشکوهتر این مراسم با هم همکاری میکردند که مهمترین عامل در ایجاد همبستگی و همدلی اجتماعی در بین مردم بود. تمام ﺗﺠﺎر ﻣﺼﺮ اعم از ﺟﻮاﻫﺮﻓﺮوﺷﺎن، ﺻﺮاﻓﺎن، ریختهگران، بزازان و... ﻣﺴﯿﺮ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮﮐﺐ را آذﯾﻦ میبستند و بخشی از ﮐﺎﻻی ﺧﻮد را در معرض دﯾﺪ ﺧﻠﯿفه میگذاشتند ﺗﺎ ﻣﺘﺒﺮک و متیمن شود و ﮐﺴﺐوﮐﺎرﺷﺎن ﺑﺮﮐﺖ کند (مقریزی، بیتا: 2/356). تمام سقاها جمع میشدند و خیابانها را آبپاشی میکردند تا از پراکندهشدن گرد و غبار در مسیر حرکت خلیفه جلوگیری کنند (المقریزی، 1418: 3/100). مردم تمام شهر را چراغانی میکردند و حلوا و شیرینیهای بسیاری میپختند و در شبهای جشن تا پاسی از شب ﺷﺎدی میکردند (المقریزی، 1418: 2/392) و با حلوا و شیرینی از هم پذیرایی میکردند (ابنالطویر، 1412: 332؛ المقریزی، 1418: 2/396). همۀ مردم از این طعامها و پذیرایی میل میکردند و مقداری را نیز در حکم تبرک با خود میبردند (المقریزی، 1418: 2/432). نمونهای از این انسجام، حضور روسای مسیحی و یهودی در جشنهای ویژۀ مسلمانان بود؛ به گونهای که در روز عید قربان دستهها و گروههایی مانند ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎن، اﺷﺮاف، دﯾﻮاﻧﯿﺎن، ﻗﺎﺿﯽاﻟﻘﻀﺎه و داﻋﯽاﻟﺪﻋﺎه بر خلیفه وارد میشدند و ﺳﻼم میکردند؛ ﺳﭙﺲ رﺋﯿﺲ ﻣﺴﯿﺤﯿﺎن و ﯾﻬﻮدﯾﺎن وارد میشدند و در پایان، ﺷاعران وارد میشدند و ﺷﻌﺮﺧﻮاﻧﯽ میکردند (النویری، 1423: 28/290)؛ از سوی دیگر، مسلمانان و شیعیان نیز همراه خلیفه در جشن ویژۀ مسیحیان حاضر میشدند (المقریزی، 1418: 4/65). در برگزاری عید فصح، مردم مسیحی و مسلمان برای برگزاری این جشن در قنطرهالمقس گرد میآمدند و خلیفه الظاهر لاعزاز دینالله با خانواده، خدم، حشم و رجال دولتی مدت طولانی به تماشای جشن مینشست و برای گرامیداشت جشن، خوراکیهایی مانند نارنج، لیمو، ترنج و ساقههای نیشکر تهیه میکردند و میان مردم و بزرگان پخش میکردند (المقریزی، 1418: 2/494؛ المقریزی، 1378: 2/17). مشارکت اجتماعی جامعه در برگزاری این جشنها باعث تقویت همبستگی اجتماعی و تعادل و تعامل میان اندیشهها و باورها و ارزشهای مشترک میشد. نتیجهخلفای فاطمی با برگزاری آیینهای مردمی به نشاط اجتماعی مردم مصر توجه ویژه کردند و جدای از مبانی فلسفی و کلامی و راههای تعلیم اندیشۀ باطنی، موفق شدند شکوه و توانمندی خود را در به مردم نشان دهند و در این زمینه فرهنگسازی کنند. ایجاد نشاط اجتماعی از راه برگزاری جشن و شادی باعث جلوهدادن اقتدار و قدرت کاریزمایی خلافت فاطمی شد که در همیاری و همبستگی اجتماعی، همزیستی مسالمتآمیز، دستیابی به مقبولیت و افزایش پیروان و نیز مبارزه با پدیدههای ناشایست جامعه همچون فقر و قحطی و دادن امید به آینده نقش چشمگیری داشت. خلفای فاطمی به کمک متفکران اسماعیلی، موفق شدند از راه انتساب به حضرت زهرا(س) و خاندان پیامبر(ص)، مقبولیت اجتماعی و مشروعیت دینی خود را تقویت کنند. آنها برای گسترش و فرهنگسازی مقبولیت اجتماعی تلاش کردند تا از راه ایجاد نشاط اجتماعی در جامعه، فراهمآوردن آسایش مردم، عزت نفس و احترام به حقوق اقلیتها مقبولیت خود را در میان مردم تقویت کنند تا از سویی قدرت اجتماعی خود را افزایش دهند و از سوی دیگر، توان خلافت خود را در برابر خلافت عباسیان جلوه دهند. فاطمیان در زمینۀ کارکرد فرهنگی با کارکردهای نمادین، جایگاه دینی و شکوه خلافت را ارتقا دادند و با کارکرد آموزشی، باورهای شیعی را تعمیق بخشیدند و نخبگان را جذب کردند. در زمینۀ کارکرد اجتماعی نیز با نظارت اجتماعی موفق شدند همبستگی اجتماعی و پیروی مردم را تا اندازهای گسترش دهند و درنتیجه، مقبولیت اجتماعی نهادینهشدهای برای خلفای فاطمی در جامعه پیریزی کنند.
پینوشت
| ||
مراجع | ||
کتابنامه
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 735 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 264 |