تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,639 |
تعداد مقالات | 13,339 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,949,789 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,980,285 |
سنجش میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی جوامع روستایی (موردمطالعه: ناحیۀ روستایی چغاخور) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برنامه ریزی فضایی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 12، شماره 1 - شماره پیاپی 44، اردیبهشت 1401، صفحه 33-50 اصل مقاله (1.07 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/sppl.2022.132204.1635 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصغر نوروزی* 1؛ فریده یداللهی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی دانشگاه پیام نور، ص.پ 19395-4697، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی روستایی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده طرح مسئله: در دهههای اخیر افزایش فاجعهآمیز تخریب محیطزیست در ابعاد مختلف آن، موردتوجه جامعة جهانی قرار گرفته است. در زمینة این نابسامانیهای محیطی، نباید بسیاری از رفتارهای نامناسب را که نتیجة ناآگاهی و نداشتن دانش زیستمحیطی بوده است، نادیده گرفت و نواحی روستایی به دلیل ارتباط نزدیکتر با محیط، اثرات دوچندانی در این خصوص دارند. هدف: سنجش و ارزیابی میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی روستاییان در ناحیة روستایی چغاخور است. روش: نوع پژوهش کاربردی و از حیث روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر پیمایش است. جامعۀ آماری شامل روستاییان در ناحیة چغاخور از توابع شهرستان بروجن است. بدین منظور بهصورت نمونهگیری تصادفی تعداد 251 نمونه از 2065 خانوار انتخاب و بررسی شد. نتایج: میانگین نمرۀ میزان دانش زیستمحیطی در گروه نمونه 27/140 بوده و بالاتر از نمرۀ برش است؛ بنابراین میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی روستاییان در سطحی بالاتر از حد متوسط است. همچنین نتایج آزمون خی دو و ضریب همبستگی اتا نشاندهندۀ آن است که بین جنسیت و تأهل با سطح «آگاهی و دانش زیستمحیطی» رابطۀ مثبت و متوسط وجود دارد. برای متغیرهای سن و تحصیلات نیز با توجه به مقدار ضریب تی.بی کندال 179/0- و 401/0 این رابطه بهترتیب منفی- ضعیف و مثبت- متوسط است؛ اما برای متغیرهای وضعیت فعالیت و نوع اشتغال روستاییان رابطهای وجود ندارد. برعکس این رابطه، برای متغیر درآمد بهصورت ضعیف وجود دارد. نتایج تحلیل واریانس یکطرفه با مقدار F (248/1) معنیدار نیست و این امر حاکی از آن است که تفاوت مکانی درخصوص میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی وجود ندارد. نوآوری پژوهش در کاربرد شاخصهای متناسب با شرایط محلی، نوع آزمونها و مکان پژوهش است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
روستا؛ توسعۀ پایدار روستایی؛ آگاهی و دانش زیستمحیطی؛ ناحیة چغاخور | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه افزایش ناپایداریهای محیطی و تلاش در راستای کاهش آنها را میتوان دو ویژگی مهم قرن بیست و یکم در ارتباط با محیطزیست دانست؛ بنابراین در دهههای اخیر توجه انسان به فاجعة تخریب محیط جلب شد و حفظ محیط و بهرهگیری منطقی از آن به دغدغة جدی بسیاری از افراد و گروههای اجتماعی تبدیل گردید. این روند از سویی در کشورها باعث ترغیب به انجامدادن مطالعات و برنامهریزیهای محیطی شد و از سوی دیگر، منجر به تکاپوی جامعۀ جهانی در جستجوی راهحلی برای حفظ طبیعت در کنار و همراه با توسعه شد که بزرگترین دستاورد آن طرح پارادایم «توسعۀ پایدار» بود (نوری و نوروزی، 1396: پیشگفتار)؛ ازجمله راهبردهای دستیابی به توسعۀ پایدار، اجرای دقیق سیاستهای زیستمحیطی و مدیریت صحیح آن است. با این حال، اجرای سیاستها و قوانین زیستمحیطی بدون دانش و آگاهی مردم که از راه آموزشِ محیطزیست حاصل میشود، امکانپذیر نخواهد بود (Abdul-Halim et al., 2021: 1)؛ بر این اساس در فصل 36 دستور کار 21 [بهعنوان مهمترین سند بینالمللی در زمینة توسعة پایدار]، به مسئلۀ «آموزش محیطزیست» توجه شد. یک شهروند باسواد به لحاظ زیستمحیطی فردی آگاه دربارۀ مسائل و مشکلات زیستمحیطی است، برای حل آنها نگرش و مهارت دارد و بهمنظور اصلاح یا جلوگیری از افزایش مشکلات زیستمحیطی، به تغییر رفتار خود نیز اقدام میکند. بنابراین ایدة توسعة پایدار که نتیجة نگرانیهای محیطی و تشکیل کمیسیون جهانی محیطزیست و توسعه (1983) بود، مرکز مفهومسازی «سواد زیستمحیطی» است (MC Bride et al., 2013: 14). آموزش درخصوص محیطزیست از دهة 1930 و بهدنبال نگرانی دربارۀ مدیریت ضعیف منابع طبیعی آغاز و از دهة 1960 بر آگاهیهای عمومی از محیط و بهویژه آلودگیها متمرکز شده بود؛ در دهۀ 1975 که اولین اجلاس بینالمللی آموزش محیطزیست برگزار شد، هدف از آموزشِ محیطزیست، آگاهی و نگرانی جمعیت جهانی از محیطزیست و مشکلات مربوط به آن بوده است و داشتن دانش، مهارت، نگرش، انگیزه و تعهد فردی و جمعی برای دستیابی به راهحل مشکلات و جلوگیری از مسائل جدید بهعنوان یک ضرورت مطرح شد. کنفرانس 1977 نیز سه هدف عمده شامل: ایجاد نگرانی و تقویت آگاهی درخصوص ابعاد مختلف محیطی در نواحی شهری و روستایی، فراهمکردن فرصتهایی برای افراد جهت کسب دانش، ارزش، نگرش، تعهد و مهارت لازم برای حفاظت و بهبود محیطزیست و بالاخره ایجاد الگوهای جدید رفتار برای افراد، گروهها و کل جامعه نسبتبه محیطزیست ارائه کرد. با مطرحشدن اساسیِ مسئلة آموزش در دهۀ 1990، سواد و دانش زیستمحیطی بهعنوان هدف آموزشها مطرح شده است (Abdul-Halim et al., 2021: 2. MC Bride et al., 2013, 3). توافقنامۀ پاریس نیز که اولین توافقنامۀ جامعة جهانی درخصوص گرمشدن کرۀ زمین، تغییرات آبوهوایی و تأثیرات آن بر مسائل اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی است، نهتنها بررسی مسائل زیستمحیطی کشورها، تا حد ارزیابی به رفتارهای افراد (Lin & Niu, 2018 : 1) که متأثر از «دانش و آگاهی» آنهاست توجه و تأکید میکند. «دانش» بهطور معمول، بهعنوان پیششرط لازم برای «رفتار» فرد تلقی میشود (Frick et al., 2004: 1597 ) و درخصوص رفتارهای زیستمحیطی نیز داشتن «دانش» و «آگاهی» ضرورتی اجتنابناپذیر است. در ارزیابی «دانش زیستمحیطی»، افراد براساس توانایی ذهنی خود ارزیابی میشوند که بهاصطلاح به آن «آگاهی» گویند. اگرچه ممکن است با دانش واقعی و عملی فرد تفاوت داشته باشد، باعث ایجاد رفتار زیستمحیطی میشود (Geiger et al., 2019: 2-3)؛ رفتاری که مشکلات زیستمحیطی، حداقل تا حدودی پیامدهای مستقیم یا غیرمستقیم آن هستند (Mikuła et al., 2021: 2) و همچنان که یونسکو تأکید دارد، شدت افزایش مسائل زیستمحیطی در سطح جهانی ناشی از شیوة زندگی و نگرشهای توسعهای افراد به دلیل فقدان دانش و نگرش مناسب دربارۀ اثرات زیستمحیطی است (Al-Rabaani & Al-Shuili, 2020:29). در سکونتگاههای روستایی بهعنوان یکی از مکانهای زندگی، نزدیکی ویژهای به محیط پیرامون هست؛ به طوری که بیشترین تأثیر را بر محیط دارد و از آن نیز اثر میپذیرد؛ بنابراین بخش عمدهای از مشکلات زیستمحیطی حال حاضر، فقدان آگاهیهای روستاییان در برخورد با محیط است (خوشفر و همکاران، 1394: 138) در این راستا آموزش و دادن آگاهی به روستاییان میتواند رویکردی اثربخش برای ارتقای آگاهیهای زیستمحیطی (ریاحی و همکاران، 67:1395) و مؤثرترین راه برای تقویت مشارکت جامعه از طریق ایجاد احساس مسئولیت در حل مشکلات زیستمحیطی باشد (Al-Rabaani & Al-Shuili, 2020:29). به عبارتی، افزایش آگاهی و دانش زیستمحیطی میتواند مسائل و مشکلات مربوطه را کاهش دهد و باعث رفتارهای مسئولانه و بخردانه در برابر محیطزیست شود. مطالعات اولیه درخصوص ناحیة روستایی چغاخور حاکی از آن است که تغییر کاربری اراضی، تخریب خاک و مراتع، مخاطرات محیطی، آلودگیهای زیستمحیطی بهویژه در بخش آب، خاک و ... وجود دارد؛ شرایطی که روزبهروز بر روند ناپایداری محیطی میافزاید. در این شرایط مشارکت و همراهی جوامع محلی و بهویژه تغییر در رفتار آنها در برخورد با محیطزیست از راهبردهای مهم است. برای نیل به این مهم شناخت و بررسی وضع موجود بهویژه زیربنای تغییر رفتار، یعنی دانش و آگاهی افراد ضرورتی انکارناپذیر است. در پژوهش حاضر به این موضوع توجه و چند سؤال اصلی مطرح شده است: اینکه میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی مردم ناحیۀ چغاخور در چه سطحی قرار دارد؟ آیا بین ویژگیهای فردی با میزان «آگاهی و دانش زیستمحیطی» آنها رابطه وجود دارد؟ آیا تفاوتهای مکانی در زمینة میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی در ناحیة مذکور وجود دارد؟
پیشینة پژوهش نتایج بررسیها درخصوص پیشینۀ پژوهش نشاندهندۀ آن بود که در بخش پژوهشهای داخلی حیدری و مجنونی (1398) در پژوهشی «مدلسازی ارتقای دانش زیستمحیطی جوامع محلی را در روستاهای گردشگرپذیر محور توریستی قلعه چای»، بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که بین گردشگری و ارتقای شاخصهای دانش زیستمحیطی روستاییان رابطۀ مثبت و معنیدار وجود دارد. سجاسی قیداری و جلالی(1397) در پژوهشی با عنوان «آگاهی و رفتار زیستمحیطی روستاییان دهستان زنگلانلو استان خراسان رضوی»، به این نتیجه رسیدند که اغلب شاخصها در سطح بالاتر از متوسط قرار دارند و بین آگاهی و رفتار زیستمحیطی همبستگی وجود دارد. سجاسی قیداری و عزیزی (1395)، «سنجش و تحلیل سطح سواد زیستمحیطی کشاورزان روستایی دهستان زوارم شهرستان شیروان خراسان شمالی» را بررسی کردند. نتایج حاکی از آن بود که رابطة معناداری بین دانش، نگرش و رفتار زیستمحیطی وجود دارد. دانش و آگاهی زیستمحیطی کشاورزان در سطح متوسط و رفتارهای زیستمحیطی آنها پایینتر از حد متوسط است. خوشفر و همکاران (1394) نیز در مقالهای با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر آگاهیهای زیستمحیطی روستاییان دهستان جاغرق، شهرستان بینالود»، پنج متغیر استفاده از رادیو، تعامل با دیگران، ارتباطات اجتماعی در سطح محلی و فرامحلی، مشارکت در امور روستا و سن را مهمترین متغیرهای مؤثر بر آگاهیهای زیستمحیطی روستاییان معرفی کردهاند. همچنین فاضلی و صالحی (1392) «شکاف نگرش، دانش و رفتارهای زیستمحیطی گردشگران» را بررسی کردند. طبق یافتهها، رفتار زیستمحیطی گردشگران با ارزشها، درک منافع محیطزیستی، تصور فرهنگی و انگیزۀ فرهنگی رابطۀ مستقیمِ معنادار دارد؛ در حالی که میان دانش و رفتار زیستمحیطی گردشگران رابطۀ معناداری دیده نمیشود. صالحی و امامقلی (1391) نیز «مطالعۀ تجربی رابطۀ آگاهی و رفتارهای زیستمحیطی مناطق شهری و روستایی شهرستان سنندج» را بررسی کردند. یافتهها نشاندهندۀ آن بود که میزان آگاهی مردم شهرستان نسبتبه محیطزیست در سطح پایین است و بین محل سکونت، وضعیت تأهل، گروههای سنی و آگاهی زیستمحیطی با رفتارهای زیستمحیطی رابطه وجود دارد؛ اما بین جنسیت و رفتارهای زیستمحیطی رابطهای وجود ندارد. بین پژوهشهای خارجی نیز میکولا[1] و همکاران (2021) رفتارهای زیستمحیطی را در کشورهای اروپایی بررسی کردند. نتایج نشان از تغییر در رتبۀ کشورها در دورة 2019 نسبتبه 2009 بود. بهعلاوه، بین رفتار زیستمحیطی و دانش، رابطۀ مثبت و معنادار، با تعداد اعضای خانواده رابطۀ منفی و معنادار و با جنسیت رابطهای وجود ندارد. اکپافون[2] و همکاران (2020) نیز ارزیابی سطح آگاهی زیستمحیطی جوامع روستایی و شهری منطقة دلتا را در نیجریۀ جنوبی بررسی کردند. نتایج حاکی از آن بود که اگرچه میزان کلی آگاهی زیستمحیطی پایین است، پاسخگویان شهری (بهترتیب دانشآموزان، کارکنان بخش عمومی، دولتی و بازرگانی) نسبتبه روستاییان و مردان نسبتبه زنان، سطح بالاتری از آگاهی داشتند. لیو[3] و همکاران (2020) در پژوهشی تأثیر دانش زیستمحیطی را بر رفتار طرفداران محیطزیست بررسی و به این نتیجه اشاره کردند که دانش و آگاهی زیستمحیطی بهطور مثبت و معنادار بر نگرش و درنتیجه رفتار افراد تأثیر دارد. بهعلاوه، میزان آن تحتتأثیر ویژگیهای فردی (سواد، محل سکونت، جنس و ...) متفاوت است. گیجر[4] و همکاران (2019) نیز دانش ویژۀ محیطی را مقابل دانش عمومی و تأثیر آن بر رفتار محیطی افراد بررسی و نهتنها رابطة آنها را تأیید کردند، آن را پیششرط وقوع رفتارهای زیستمحیطی دانستند. لین و نیو[5] (2018) دانش، آگاهی، هنجار اجتماعی و رفتار خرید افراد را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که اگرچه موارد ذکرشده توأم با هم قرار دارد، تقاضا برای خرید محصولات سبز باید از سوی تولیدکنندگان هم پاسخ داده شود. در این صورت رفتار زیستمحیطی افراد نیز نمایانتر خواهد شد. آرکری و جانسون[6] (2010) در پژوهشی سطح دانش عمومی زیستمحیطی را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که دانش زیستمحیطی جامعة موردمطالعه در سطح پایینی قرار دارد و مهمترین ویژگیهای فردی مرتبط با آن شامل سطح تحصیلات، درآمد و جنسیت است. مصطفی (2007) نیز تفاوتهای جنسیتی و دانش و رفتار زیستمحیطی را در کشور مصر بررسی و وجود تفاوت را تأیید کرد؛ به طوری که دانش و درنتیجه نگرانی مردان نسبتبه زنان درخصوص مسائل زیستمحیطی بیشتر بوده است.
مبانی نظری پژوهش همچنان که مشخص است بنیاد پژوهش حاضر بر چند مفهوم اساسی (روستا، آگاهی و دانش، محیطزیست) و دیدگاههای مرتبط بنا شده است. «روستا» معرف اولین واحدهای جغرافیایی است که انسانها برای سکونت کنار همدیگر و استفاده از روابط جمعی و همیاری تشکیل دادهاند؛ بنابراین روستا بخشی از فضای جغرافیایی با ساختار محیطی معین و متفاوت با شهر است و بر فضای جغرافیایی مرکبی دلالت دارد که حداقل شامل یک آبادی با مجموعۀ مزارع و مکانهای مربوط به آن است (نوری و نوروزی، 1396: 1). از مفاهیم اساسی دیگر «محیط» و «محیطزیست» است. محیط در فرهنگهای فارسی بهمعنای احاطهکننده، در برگیرنده، چیزی که اطراف چیز دیگر را بگیرد و بهطور عام جای زندگی آدمی اعم از کشور، شهر، روستا و... آمده (دهخدا،1373) و معادل انگلیسی آن «Environment» است. در فرهنگ لغت وِبستر نیز بهمعنای شرایط یا مجموعۀ عواملی است که بر موجود زنده یا جامعة اکولوژیکی اثرگذارند (Webster, 2022). در مفهوم یعنی بخشی از فضا که مجموعهای از پدیدههای فیزیکی و غیر فیزیکی را در برگرفته و شامل محیط طبیعی (اقلیم، خاک، گیاهان، جانوران) و انسانی (مردم، فعالیتها و ساختههای انسانی) است (نوری و نوروزی، 1396: 39). درواقع مفهوم «محیط» برای یک جغرافیدان بخشی از کرۀ زمین است که بستر تعامل مجموعۀ پدیدههای هستی و ازجمله انسان برای ادامة حیات است (شکویی، 1375: 114). عنوان «محیطزیست» نیز برخلاف آنچه گاهی در اذهان جای گرفته است، فقط به مسائل منابع طبیعی مربوط نمیشود، بلکه مفهوم واقعی آن، «محیط زندگی انسان» است و شامل مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اکولوژیکی و مذهبی میشود (مخدوم، 1375: 6). در تعریفی دیگر، محیطزیست شامل «هرآنچه فرآیند زندگی را احاطه میکند، در خود فرومیبرد و با آن درکنش متقابل قرار میگیرد» است (بهرام سلطانی، 1387: 54)؛ بنابراین محیطزیست یعنی مجموعۀ پدیدهها شامل تمامی عوامل طبیعت اعم از بیجان و جاندار که انسان را احاطه کرده و بهطور فیزیکی بر شرایط زیست وی اثرگذار است (سعی دنیا، 1389: 82). «دانش زیستمحیطی» شامل اطلاعات فرد است دربارۀ معضلات محیطی، عوامل مؤثر در گسترش آن و آنچه فرد میتواند برای بهبود این وضعیت انجام دهد. (سیاسی بیداری، عزیزی، 1395: 112). بهعبارتدیگر، دانش زیستمحیطی «مجموعهای از حقایق و قواعد معطوف به مسائل زیستمحیطی است که از سوی انسان و از طریق مطالعه و تحصیل به دست میآید» (صالحی، 1390: 206). «آگاهی زیستمحیطی» نیز بهمنزلۀ دانستن تأثیر رفتار افراد بر محیط تلقی میشود و این امر بر خودآگاهی فرد اثر میگذارد (Bashirun & Noranee, 2020: 940). به عبارت دیگر، به معنی میزان اطلاعات فرد دربارۀ مسائل زیستمحیطی و عوامل مؤثر در گسترش آن و شناخت از چگونگی رفتار برای بهبود معضلات زیستمحیطی است و اولین قدمی است که انسان را بهسوی رفتاری مسئولانه هدایت میکند (احمدیان و حقیقتیان، 1395: 59). درواقع رفتارهای زیستمحیطی درنتیجة سه عامل جمعیتشناختی (جنسیت، تحصیلات)، بیرونی (اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی) و درونی ایجاد میشود (Mikuła et al., 2021: 4)؛ دانش و آگاهی زیستمحیطی از عوامل درونی مؤثر بر رفتار زیستمحیطی هستند (Bashirun & Noranee, 2020: 940)؛ رفتاری که بهعنوان یک اقدام عمدی باعث کاهش اثرات نامطلوب بر محیط میشود (Mikuła et al., 2021: 3). در مکتب جغرافیای رفتار فضایی، افراد بهعنوان انسانهای آگاه با دریافت آگاهی از محیط اطراف خود و برخورد با آن، در فضای جغرافیایی ایفای نقش میکنند (شکویی، 1390: 111)؛ اولین مدلها در بررسی آگاهیهای زیستمحیطی نیز براساس روابط ساده و خطی بین آگاهی و رفتار زیستمحیطی ارائه شدهاند (Mikuła et al., 2021: 4)؛ با این حال، در دیدگاههای مختلف حد بالایی از تشابه در اصول پایهای سواد و دانش زیستمحیطی فرد مانند آگاهی از مفاهیم زیستمحیطی پایه، حساسیت نسبتبه محیطزیست، آگاهی از مسائل و مشکلات زیستمحیطی و مهارتها و رفتارهایی برای جلوگیری یا حل این مسائل وجود دارد؛ برخی چارچوبها نیز بر نگرشها و ارزشهای مطلوب اجتماعی و برخی دیگر بر نظام ارزشهای شخصی و اخلاقیات افراد تأکید دارند. با این حال، راث[7] معتقد است قبل از مفهوم «سواد و دانش زیستمحیطی» باید به «بیسوادی محیطی» که ناشی از رفتارها و اقدامات آلودهکنندگان محیط است، توجه شود. وی در سال 1968 با مطرحکردن این سؤال در مقالۀ خود که «چگونه شهروند باسواد زیستمحیطی را بشناسیم؟»، درواقع بهصورت رسمی کاربرد چنین مفهومی را رواج داد (MC Bride et al., 2013: 4)؛ به طوری که یکی از بهترین راههای حفظ محیطزیست و تضمینکنندة زندگی سالمتر و محیطی پایدارتر برای نسل آینده، ایجاد آگاهیهای زیستمحیطی بین اقشار مختلف جامعه است. براساس دیدگاه چوکر[8]، این آگاهی ترکیبی از تصور، تفاسیر و برداشت مردم از مسائل زیستمحیطی است (Akpafun et al., 2020: 2). گامبر و سویتزکی (1996) دانش زیستمحیطی را توانایی فرد در درک و ارزیابی اثر جامعه روی اکوسیستم تعریف و خاطرنشان میکند که دانش زیستمحیطی، خود را در قالب درک مسائل زیستمحیطی، منشأ و پیامدهای آن نشان میدهد. هاسکین (1999) نیز در این زمینه معتقد است که آموزش زیستمحیطی تدبیری است که بر بسط دانش علمی و راهحلهای مدیریتی و فنی برای مشکلات زیستمحیطی تأکید دارد (صالحی، 1390: 203) و به عقیدة دینو و هیلتون[9]، پایه و اساس، ایجاد جامعهای آگاه از محیطزیست و اخلاقیتر است (Abdul-Halim et al., 2021: 2). براساس آنچه گذشت، مدل مفهومی پژوهش به شرح شکل (1) قابل ارائه است.
شکل(1). مدل مفهومی پژوهش figure (1). Conceptual model of research
روششناسی پژوهش پژوهش حاضر با توجه به موضوع، از نوع توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر پیمایشی است. جامعة آماری شامل ساکنان روستاهای ناحیة روستایی چغاخور است. انتخاب نمونهها بهصورت نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به شرح زیر محاسبه شده است. با توجه به جامعۀ آماری (براساس سرشماری سال 1395 به میزان 2065 خانوار) تعداد نمونه به دست آمده است. طبق فرمول (d) معادل 05/0، ضریب اطمینان 95/0، 96/1= t و مقادیر p و q نیز هرکدام معادل 5/0 و حجم جامعه 2065=n و مقدار P برابر با 5/0 در نظر گرفته شده است:
درنهایت، با توجه به مشکلات تکمیل پرسشنامه و تعدیل تعداد نمونه، تعداد 251 پرسشنامۀ صحیح تجزیهوتحلیل شد. بهمنظور ارائۀ تفسیر مناسبی از دادهها با استفاده از تحلیلهای توصیفی (میانگین، درصد، انحراف معیار و جداول) جامعۀ آماری بررسی شد. برای ارزیابی شاخصهای محیطزیست نیز تجزیهوتحلیل اطلاعات با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای پارامتریک و ناپارامتریک مختلف (آزمون تصادفی دادهها، چولگی و کشیدگی، آزمون کولموگروف اسمیرنوف، تی، خی دو، تحلیل واریانس و ...) انجام شده است. پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ براساس فرمول
محاسبه شد که در آن ra =اعتبار پرسشنامه، J= تعداد بخشهای آزمون، s2 j= واریانس نمرات هر بخش نمونه، s2= واریانس نمرات کل آزمون است. همچنین با توجه به مبانی نظری در زمینة دانش و آگاهیهای زیستمحیطی، گویههای مختلف مرتبط با موضوع و با تأکید بر ماهیت منطقی، جامعنگری، متناسب با شرایط محلی به تفکیک ابعاد مختلف زیستمحیطی به شرح جدول 1 تدوین شده است. ناحیة روستایی چغاخور (محدودة موردمطالعه)، در بخش بلداجی، شهرستان بروجن، استان چهارمحال و بختیاری با مختصات جغرافیایی 31 درجه و 50 دقیقه و 16 ثانیه تا 31 درجه و 58 دقیقه و 6 ثانیۀ شمالی و 50 درجه و 45 دقیقه و 44 ثانیه تا 51 درجه و 0 دقیقه و 42 ثانیه طول شرقی واقع شده است. 13 آبادی دارای سکنه با جمعیت 7089 نفر و در قالب 2065 خانوار دارد و حدود 70 درصد جمعیت ناحیه باسوادند (مرکز آمار ایران، 1395). اگرچه طبق آخرین تقسیمات کشوری ناحیة روستایی مذکور به لحاظ اداری در قالب دو دهستان تقسیمبندی شد، در این پژوهش رویکرد مطالعات جغرافیایی و ناحیة روستایی ملاک عمل بوده و تعداد کل روستاها (13 روستا) موردمطالعه قرار گرفته است. جدول (1). ابعاد و گویههای آگاهی و دانش زیستمحیطی Table (1). Dimensions and items of environmental knowledge and awarenes
شکل (2). موقعیت جغرافیایی ناحیة موردمطالعه figure (2). Geographical location of the study area
تجزیهوتحلیل دادهها و یافتههای پژوهش الف ) توصیف ویژگیهای فردی پاسخگویان از کل نمونة موردمطالعه به لحاظ جنسیت، 1/71 درصد را مردان و 9/28 درصد را زنان تشکیل دادهاند. بیشترین فراوانی وضعیت تأهل مربوط به متأهلین (3/67 درصد) و کمترین فراوانی به افراد در وضعیت سایر (مطلقه، فوت همسر) (2/. درصد) اختصاص دارد. بیشترین فراوانی سن پاسخگویان معادل (3/34 درصد) مربوط به گروه سنی 26-35 ساله و کمترین فراوانی معادل (2/5 درصد) در گروه سنی 65 و بالاتر بوده است. به لحاظ سطح تحصیلی نیز بیشترین فراوانی با تعداد 79 نفر معادل 5/31 درصد به افراد با تحصیلات دیپلم و کمترین فراوانی با تعداد 10 نفر معادل 4 درصد به پاسخگویان دارای تحصیلات فوقلیسانس و بالاتر مربوط میشود. همچنین نتایج نشان از آن دارد که بیشترین فراوانی پاسخگویان درخصوص تعداد اعضای خانواده مربوط به گروه 4- 3 نفر و معادل 4/49 درصد است و کمترین فراوانی با 6/5 درصد مربوط به خانوارهای 2-1 نفر و 8-7 نفر است. به لحاظ وضعیت فعالیت، بیشترین تعداد 139 نفر معادل 4/55 درصد شاغل و 112 نفر معادل 6/44 درصد غیر شاغل هستند. از بین شاغلین بیشترین فراوانی با تعداد 35 نفر معادل 9/13 درصد کشاورز و کمترین فراوانی با تعداد 11 نفر معادل 4/4 درصد به مشاغل آزاد اختصاص دارد. بیشترین فراوانی غیرفعالان نیز با تعداد 55 نفر (9/21 درصد) به خانهدار و کمترین آن با تعداد 3 نفر (2/1 درصد) به بازنشستگان مربوط میشود. درخصوص متوسط درآمد ماهانۀ خانوار نیز بیشترین فراوانی با 4/34 درصد به درآمد بین 2 تا 3 میلیون تومان و کمترین آن با 2/1 درصد به درآمد کمتر از 700 هزار تومان مربوط میشود. ب ) پردازش اطلاعات در این پژوهش بهمنظور بررسی تصادفی بودن دادهها برای تعمیم نتایج نمونه به جامعه از آزمون Run-Test در نرمافزار SPSS استفاده شد و سطح معناداری دوطرفه برای گویههای مربوط به منابع آب (116/0)، خاک (485/0) منابع طبیعی جنگل و مرتع (778/0) حیات جانوری (184/0) هوا و اقلیم (428/0) و کل دانش زیستمحیطی (339/0) بود. با توجه به اینکه مقدار معناداری آزمون از سطح خطا بزرگتر است، تصادفی بودن دادهها تأیید میشود. همچنین بهمنظور بررسی نرمالبودن دادهها از چولگی و کشیدگی که بهترین روش برای دادههای پرسشنامهای و طیف لیکرت است، استفاده شد. مقدار چولگی مشاهدهشده برای متغیر منابع آب برابر 349/0- و مقدار کشیدگی آن 078/0- است. مقدار چولگی برای متغیر منابع خاک برابر 399/0- و مقدار کشیدگی آن 142/0- است. برای متغیر جنگل و مرتع مقدار چولگی برابر 980/0- و مقدار کشیدگی 158/1 است. برای متغیر محیطزیست جانوری مقدار چولگی برابر 378/0- و مقدار کشیدگی 980/0 است. برای متغیر هوا و اقلیم مقدار چولگی برابر 087/0 و مقدار کشیدگی آن 104/0- است. همچنان که مشخص است، تمام موارد در بازة (۲، ۲-) قرار دارند؛ یعنی ازلحاظ کجی، متغیرها نرمال بوده و توزیع آنها متقارن است. همچنین توزیع متغیرها کشیدگی نرمال دارد (شکل 3).
شکل (3). نمودارهای هیستوگرام متغیرهای موردمطالعه Figure (3). Histogram diagrams of the studied variables ج) یافتههای استنباطی پژوهش بهمنظور بررسی سطح آگاهی و دانش زیستمحیطی روستاییان از آزمون تی تست (T_Test) استفاده شده است. با توجه به نتایج بهدستآمده میانگین نمرۀ میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی در گروه نمونۀ 27/140 با انحراف استاندارد 034/20 بوده که بهطور معناداری بالاتر از نمرۀ برش120 است؛ (با تعداد 40 گویه، میانگین برای پاسخ به گزینة «متوسط» عدد 120، گزینة «خیلی زیاد» 200 و گزینة «خیلی کم» عدد 40 است)؛ بنابراین میتوان گفت میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی روستاییان ناحیة موردمطالعه در سطحی «بالاتر از متوسط» قرار دارد (جدول 2). جدول (2). نتایج آزمون تی تک نمونهای در بررسی میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی روستاییان Table (2). The results of one-sample t-test in the study of environmental awareness and knowledge
(مأخذ: یافتههای پژوهش،1399)
همچنین مقایسة میانگین نمرة شاخصها نشاندهندۀ آن است که بیشترین میانگین بهترتیب مربوط به منابع آب (5538/38) و خاک (55/38) است. در رتبههای بعدی نیز شاخص جنگل و مرتع (با میانگین 67/27)، هوا و اقلیم (53/24) و در انتها شاخص مربوط به محیطزیست جانوری (با میانگین 39/21) قرار دارد. در ادامه برای بررسی رابطة بین «ویژگیهای فردی پاسخگویان» و میزان «آگاهی و دانش زیستمحیطی» آنها از آزمون ناپارامتریک خی دو (کای اسکوئر) استفاده شده است. از آنجا که آزمون یادشده فقط نشاندهندۀ تشخیص مستقل یا ارتباط متغیرهاست و چگونگی و شدت رابطه مشخص نیست، پس از محاسبة خی دو، در مواردی که بین متغیرها رابطه وجود داشته است، با استفاده از شاخصهای پیوندی (مجذور اتا و ضریب همبستگی تی بی کندال)، جهت و شدت رابطة بین آنها مشخص شده است. * نتایج بررسی رابطۀ بین «میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی» با «ویژگیهای فردی پاسخگویان» به شرح زیر است. - رابطۀ بین «میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی روستاییان» با «جنسیت»: با توجه به مقدار خی دو بهدستآمده (720/100) و با توجه به سطح معناداری 043/0 که کوچکتر از (05/0) بوده با اطمینان 95 درصد میتوان گفت معنادار است. به عبارت دیگر، بین میزان دانش زیستمحیطی روستاییان و جنسیت رابطه وجود دارد و با توجه به مقدار اتا (671/0) این رابطه مثبت و متوسط است. بنابراین مردان نسبتبه زنان سطح دانش و آگاهی زیستمحیطی بالاتری دارند (جدول 3 و 4). - رابطة بین «میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی روستاییان» با «وضعیت تأهل»: براساس نتایج بهدستآمده مقدار خی دو (299/194) با فاصلۀ اطمینان 95 درصد در سطح معناداری (030/0=sig) کوچکتر از 05/0 معنادار است؛ بنابراین بین متغیرهای یادشده رابطه وجود دارد. با توجه به مقدار اتا (580/0) این رابطه مثبت و متوسط است. به عبارت دیگر، افراد مجرد نسبتبه متأهلین دانش و آگاهی زیستمحیطی بالاتری دارند (جدول 3 و 4). جدول (3). رابطۀ بین میزان «آگاهی و دانش زیستمحیطی» با «جنسیت» و «تأهل» Table (3). Relationship between “environmental knowledge and awareness” with “gender” and “marriage”
(مأخذ: یافتههای پژوهش، 1399)
جدول (4). مقدار ضریب برای متغیرهای جنسیت و تأهل Table (4). The coefficient value for the variables of gender and marriage
(مأخذ: یافتههای پژوهش، 1399)
- رابطة بین «میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی» و «سن»: براساس نتایج بهدستآمده مقدار خی دو (179/0-=r) با فاصلۀ اطمینان 95 درصد در سطح معناداری (005/0=sig) کوچکتر از 05/0 است؛ بنابراین بین متغیر میزان دانش زیستمحیطی و سن رابطه وجود دارد. با توجه به مقدار ضریب (179/0-)، این رابطه منفی و ضعیف است؛ درواقع با افزایش سن، میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی، اندکی کاهش مییابد (جدول 5). - رابطۀ بین «میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی» و «سطح تحصیلات»: با توجه به سطح معناداری 000/0 با اطمینان 95 درصد معنادار است و رابطه وجود دارد. با توجه به مقدار ضریب (401/0) این رابطه مثبت و متوسط است؛ به عبارت دیگر، با افزایش سطح تحصیلات، میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی افراد افزایش مییابد (جدول 5). جدول (5). رابطۀ بین «آگاهی و دانش زیستمحیطی» با «گروه سنی» و «تحصیلات» Table (5). Relationship between "environmental awareness and knowledge" with "age" and “education”
(مأخذ: یافتههای پژوهش، 1399)
- رابطۀ بین «میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی» با «وضعیت فعالیت» و «اشتغال»: براساس نتایج بهدستآمده مقدار خی دو (037/79) با فاصلۀ اطمینان 95 درصد در سطح معناداری (446/0=sig) بزرگتر از 05/0 معنادار است؛ بنابراین بین متغیر میزان دانش زیستمحیطی و وضع فعالیت (فعال، غیر فعال) رابطه وجود ندارد. اما براساس نتایج مقدار خی دو 789/325 با فاصلۀ اطمینان 95 درصد در سطح معناداری (005/0Sig=) کوچکتر از 05/0 است. بنابراین بین میزان دانش زیستمحیطی روستاییان و نوع شغل رابطه وجود دارد. با توجه به مقدار اتا 787/. این رابطه مثبت و متوسط است (جدول 6). همچنین برای تبیین این موضوع با محاسبة مقدار F (917/5) و در سطح خطای کوچکتر از 000/0 و درجۀ آزادی (138 = df ) معنیدار بوده و مقدار میانگین برای کارمندان 83/154، باغداران 151، کشاورزان 66/144، کارگران 40/139 و در رتبۀ نهایی برای دامداران 29/137 است. جدول (6). رابطۀ بین میزان دانش زیستمحیطی و وضع فعالیت (شاغل و غیر شاغل) Table (6). Relationship between environmental knowledge and activity status (employed and non-employed)
(مأخذ: یافتههای پژوهش، 1399) - رابطۀ بین میزان «آگاهی و دانش زیستمحیطی» با «متوسط درآمد خانوار»: با توجه به نتایج بهدستآمده مقدار ضریب (312/0=tb) و با توجه به سطح معنیداری000/0 میتوان گفت با اطمینان 95 درصد معنادار است. با توجه به مقدار ضریب، این رابطه مثبت و ضعیف است؛ به عبارت دیگر، با افزایش درآمد خانوار، میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی تا حدودی افزایش مییابد. جدول (7). رابطۀ بین «میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی» و میزان «متوسط درآمد خانوار» Table (7). Relationship between "environmental awareness and knowledge" and "average household income"
(مأخذ: یافتههای پژوهش، 1399)
در ادامة این پژوهش و بهمنظور بررسی تفاوت بین نواحی روستایی (تفاوت مکانی) درخصوص میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی روستاییان، از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه استفاده و نتایج آن در جدول 8 ارائه شده است. جدول (8). نتایج آزمون آنالیز واریانس یکطرفه در بررسی تفاوت میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی بین روستاها Table (8). Results of One-way ANOVA in examining the difference knowledge and environmental knowledge between villages
(مأخذ: یافتههای پژوهش، 1399)
با توجه به نتایج، مقدار F بهدستآمده 322/0 در سطح خطای بالاتر از 05/0 و درجۀ آزادی 12 با اطمینان 95 درصد معنادار نیست. این امر نشان میدهد تفاوت میانگین میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی بین روستاهای موردمطالعه معنادار نیست؛ به عبارت دیگر، میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی بین پاسخگویان با توجه به محل اقامت مشابه بوده است و تفاوت مکانی چشمگیری وجود ندارد. در آنالیز واریانس در صورت رد فرض صفر، میتوان برای مقایسۀ بین روستاها از آزمونهای تعقیبی استفاده و مشخص کرد تفاوت بین کدام روستاها وجود دارد؛ اما در اینجا چون فرض اصلی رد شده است، نمیتوان از آزمون تعقیبی نیز استفاده کرد. نتیجهگیری و پیشنهادها جوامع و سکونتگاههای روستایی امروزه نهتنها به دلایل اقتصادی- اجتماعی داخلی مانند سطح پایین توسعهیافتگی، محدودیت دسترسی به خدمات و ...، بلکه به دلایل فرامحلی مانند تغییرات اقلیمی، افزایش تصاعدی جمعیت و تقاضا برای مواد غذایی، تبدیل مدام مناظر طبیعی به اراضی کشاورزی، تخریب اکوسیستمها و ... تحتفشار شدید مسائل زیستمحیطی قرار دارند. بنابراین هدف این پژوهش سنجش میزان آگاهی و دانش روستاییان از مسائل زیستمحیطی در روستاهای ناحیة روستایی چغاخور بوده است. بر این اساس، سه سؤال مطرح و با کاربرد آزمونهای مختلف آماری بررسی شد. ابتدا میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی روستاییان بررسی شد. همچنان که پیشتر اشاره گردید میانگین نمرۀ میزان دانش زیستمحیطی در گروه نمونه 27/140 با انحراف استاندارد 96265/24 بود که بهطور معناداری از نمرۀ برش 120 بالاتر بود؛ به عبارت دیگر، میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی روستاییان این ناحیه در سطحی «بالاتر از حد متوسط» است. مقایسة میانگین نمرۀ شاخصها نیز نشاندهندۀ بیشترین میانگین بهترتیب مربوط به منابع آب و خاک است و با نتایج پژوهش صالحی و امامقلی (1391)مشابهت دارد. در رتبههای بعدی نیز شاخص جنگل و مرتع، هوا و اقلیم و در انتها شاخص محیط جانوری قرار دارد. این یافتهها نیز با پژوهشهای زیادی ازجمله سجاسی قیداری و عزیزی (1395)، سجاسی قیداری و جلالی (1397) همخوانی دارد. در ادامه رابطة بین ویژگیهای فردی پاسخگویان و میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی آنها بررسی شده است. ویژگیهای جمعیتشناختی شامل جنس، سن، تحصیلات، تأهل، وضع فعالیت، نوع شغل و میزان متوسط درآمد بوده است. براساس نتایج بهدستآمده بین متغیر جنسیت با میزان آگاهی و دانش رابطة مثبت و متوسط وجود دارد. به عبارت دیگر، مردان بیشتر از زنان نسبتبه مسائل زیستمحیطی آگاهی داشتهاند. این نتایج با یافتههای اکپافون و همکاران (2020)، آرکری و جانسون (2010) و مصطفی (2007)، همخوانی و مشابهت دارد؛ اما با پژوهشهای میکولا و همکاران (2021) و صالحی و امامقلی (1391) تفاوت وجود دارد؛ این تفاوت را باید در ناهمگونی جامعه و اثرات جامعة شهری در سایر پژوهشها دانست. بین تأهل با میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی نیز رابطۀ مثبت و متوسط (مقدار اتا 580/0) وجود دارد. به عبارت دیگر، افراد مجرد بیشتر از متأهلین نسبتبه مسائل زیستمحیطی آگاهی داشتهاند. بین متغیر میزان دانش زیستمحیطی و سن افراد نیز رابطة منفی و ضعیف (ضریب 179/0-) وجود دارد؛ به عبارت دیگر، با افزایش سن میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی اندکی کاهش مییابد؛ البته مشاهدههای میدانی حاکی از آن بود که این مورد متأثر از سطح دانش رسمی (تحصیل) افراد نیز بوده است. همچنین بین میزان آگاهی زیستمحیطی و تحصیلات رابطه وجود دارد. با توجه به مقدار ضریب 401/0 این رابطه مثبت و متوسط است؛ درواقع با افزایش تحصیلات میزان آگاهی زیستمحیطی افراد افزایش مییابد. این نتیجه با یافتههای آرکری و جانسون (2010) و خوشفر و همکاران (1394) نیز مشابهت دارد و در پژوهش گیجر و همکاران (2019) نیز تأیید شده است. بین میزان دانش زیستمحیطی روستاییان و وضع فعالیت افراد رابطه وجود نداشت؛ اما بین میزان دانش زیستمحیطی و نوع شغل رابطه وجود دارد؛ که بهترتیب بالاترین رتبه مربوط به کارمندان، باغداران، کشاورزان و درنهایت دامداران است. آنچه در این مبحث اهمیت دارد این است که سطح بالای دانش زیستمحیطی کشاورزان و باغداران جزء نقاط قوت و امیدوارکننده است؛ اما رتبة نهایی دامداران میتواند زنگ خطری برای تداوم مسائل زیستمحیطی ناحیه و بهویژه مراتع و منابع طبیعی باشد. رابطۀ بین میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی و درآمد خانوار نیز معنادار است. با توجه به مقدار ضریب 312/0 این رابطه مثبت و ضعیف است؛ به عبارت دیگر، با افزایش درآمد خانوار میزان دانش زیستمحیطی تا حدودی افزایش مییابد که با پژوهش صالحی و امامقلی (1391) و آرکری و جانسون (2010) نیز مشابهت دارد. درنهایت نیز وجود تفاوت بین نواحی روستایی (تفاوت مکانی) به لحاظ سطح دانش و آگاهی زیستمحیطی بررسی شد. با توجه به نتایج، تفاوت میانگین میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی بین روستاهای موردمطالعه معنادار نیست و روستاییان ناحیه سطح بهنسبت مشابهی از دانش زیستمحیطی دارند. براساس نتایج بهدستآمده پیشنهاد به ارائۀ برنامههای آموزشی و ترویجی برای ارتقای میزان آگاهی و دانش زیستمحیطی روستاییان، تشکیل انجمنهای فعال محیطزیست در روستاها، توجه بیشتر و در اولویت قراردادن آموزش زنان با توجه به پایینتر بودن میزان دانش و آگاهی آنها، در اولویت قراردادن شاخص محیطزیست جانوری با توجه به کسب پایینترین رتبه بین تمامی شاخصها و بالاخره توجه بیشتر به گروه مشاغل مرتبط با دامداری به دلیل پایینبودن سطح دانش و آگاهی آنها نسبتبه سایر گروهها و از طرف دیگر ارتباط بیشتر با محیط طبیعی (جنگل و مرتع) میشود.
[1]. Mikuła [2]. Akpafun [3]. Liu [4]. Geiger [5]. Lin & Niu [7]. Roth, 1992 [8]. Choker [9]. Dienno and Hilton | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع
احمدیان، داریوش و حقیقتیان، منصور (1395). تحلیل جامعهشناختی نقش عوامل فرهنگی بر رفتارهای زیستمحیطی شهری (موردمطالعه شهروندان شهر کرمانشاه)، مطالعات جامعهشناختی شهری، ش 18، صص 76-51.
بهرام سلطانی، کامبیز (1387). مجموعۀ مباحث و روشهای شهرسازی: محیطزیست، جلد اول، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، ص 323.
حیدری ساربان، وکیل و مجنونی، علی (1398). مدلسازی ارتقای دانش زیستمحیطی جوامع محلی در روستاهای گردشگرپذیر محور توریستی قلعۀ چایی شهرستان عجبشیر، راهبردهای توسعۀ روستایی، دورۀ 6، شمارۀ 1، صص 36-21.
خوشفر، غلامرضا و همکاران (1394). بررسی عوامل مؤثر بر آگاهیهای زیستمحیطی روستاییان؛ مطالعۀ موردی: دهستان جاغرق شهرستان بینالود، پژوهش و برنامهریزی روستایی، ش 1، صص 158- 137.
دهخدا، علیاکبر (1373). لغتنامۀ دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ص 239-12
ریاحی، وحید و همکاران (1395). تحلیل دیدگاه روستاییان نسبتبه آموزش حفاظت از محیطزیست نواحی روستایی، مطالعۀ موردی: شهرستان رضوانشهر، انسان و محیطزیست، ش 39، ص 78-67.
سجاسی قیداری، حمدالله و عزیزی، ثریا (1395). سنجش و تحلیل سطح سواد زیستمحیطی کشاورزان روستایی؛ مطالعۀ موردی: دهستان زوارم شهرستان شیروان، جغرافیا و برنامهریزی محیطی، ش 3، ص 130-107.
سجاسی قیداری، حمدالله و فعال جلالی، امین (1397). سنجش آگاهی و رفتار زیستمحیطی روستاییان: مطالعۀ موردی: دهستان زنگلانلو، برنامهریزی فضایی، ش 1، صص 50-29.
شکویی، حسین (1375). اندیشههای نو در فلسفۀ جغرافیا: جلد 1، چاپ اول، تهران، انتشارات گیتاشناسی.
شکویی، حسین (1390). اندیشههای نو در فلسفۀ جغرافیا: جلد 2، چاپ هفتم، تهران، انتشارات گیتاشناسی.
صالحی، صادق. (1390). رفتارهای زیستمحیطی، دانش زیستمحیطی و تحصیلات، مجلۀ علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز، ش 2، صص 220-201.
صالحی، صادق و امامقلی، لقمان، (1391). مطالعۀ تجربی رابطۀ آگاهی و رفتارهای زیستمحیطی (مطالعۀ مناطق شهری و روستایی شهرستان سنندج)، مسائل اجتماعی ایران، ش 1، صص 147-121.
فاضلی، محمد و صالحی، جعفر (1392). شکاف نگرش، دانش و رفتار زیستمحیطی گردشگران، مطالعات مدیریت گردشگری، ش 22، صص 161-137.
مخدوم، مجید، (1375). توسعۀ پایدار: مجلۀ جهاد، ش 194، صص 10-3.
مرکز آمار ایران (1395). سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395، استان چهارمحال و بختیاری.
نوری، هدایت الله و نوروزی، اصغر (1396). مبانی برنامهریزی محیطی برای توسعۀ پایدار روستایی، اصفهان. دانشگاه اصفهان، چاپ 2، ص 275.
Abdul-Halim, N S., Ruslan, N. S. Idris, N. S. U., & Nawawi, S. A. (2021). Knowledge, attitude and practice of environmental sustainability among Sustainable Science students in Universiti Malaysia Kelantan, IOP Conf. Series: Earth and Environmental Science 842 (2021) 012048 IOP Publishing doi:10.1088/1755-1315/842/1/012048
Akpafun, S., Ndinwa, G., & Chukumah, C .(2020) Evaluation of Environmental Awreness Level Aong Sakeholders in in Rural and Urban Communites, Southern Nigeria. International Journal of Climate Research. Vol.4, No.1, pp. 1-15
Al-Rabaani, A., & Al-Shuili, A. (2020) Environmental Knowledge, Attitudes, and Behavior among Omani Post-Basic Education Students, European Journal of Social Sciences. Vol. 60 No 1, pp. 29-38.
Arcury, Thomas A. & Johnson, Timothy P. (2010) Public Environmental Knowledge: A Statewide Survey, the Journal of Environmental Education Volume 18- Issue 4. 31-37
Bashirun, S. N., & Noranee, S. (2020). Influence of Environmental Knowledge and Attitude on Employee Green Behaviour. International Journal of Academic Research in Business and Social Sciences, 10(6), 937–946
Frick, Jacqueline., Kaiser, Florian G., & WilsonMark (2004) Environmental knowledge and conservation behavior: exploring prevalence and structure in a representative sample, Personality and Individual Differences, Volume 37, Issue 8, 1597-1613.
Geiger, Sonja Maria., Geiger, Mattis., & Wilhelm, Oliver. (2019) Environment-Specific vs. General Knowledge and Their Role in Pro-environmental Behavior, Front Psychol; 10: 718.
Lin, Szu‐Tung., & Niu, Han‐Jen. (2018) Green consumption: Environmental knowledge, environmental consciousness, social norms, and purchasing behavior, First published: 04 October 2018 https://doi.org/10.1002/bse.2233
Liu, Pihuia., Teng, Minminb., & Hana, Chuanfeng. (2020) How does environmental knowledge translate into pro-environmental behaviors? The mediating role of environmental attitudes and behavioral intentions. Science of the Total Environment. Volume 728, 138-126
McBride, B. B., Brewer, C. A., Berkowitz, A. R., & Borrie, W. T. (2013) Environmental literacy, ecological literacy, ecoliteracy: What do we mean and how did we get here? Ecosphere, Volume4, Issue5, Pages 1-20
Mikuła, A., Raczkowska, M., & Utzig, M. (2021) Pro-Environmental Behaviour in the European Union Countries. Energies, 14, https://doi.org/10.3390/en14185689.
Mostafa, Mohamed M. (2007) Gender differences in Egyptian consumers’ green purchase behaviour: the effects of environmental knowledge, International Journal of Consumer Studies. Concern and attitude, Volume 31, Issue 3. Pages: 189-316
Webster (2022), merriam-webster dictionary.
https://www.merriam-webster.com/dictionary/environment | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 968 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 441 |