تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,405 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,228,557 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,080,992 |
ریزرخسارهها، شرایط تهنشینی و چینهنگاری سکانسی توالی کربناته-تبخیری سازند کنگان، در بخش مرکزی خلیج فارس | ||
پژوهش های چینه نگاری و رسوب شناسی | ||
دوره 38، شماره 1 - شماره پیاپی 86، فروردین 1401، صفحه 115-146 اصل مقاله (3.61 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jssr.2022.132142.1221 | ||
نویسندگان | ||
مجید فخار1؛ پیمان رضائی* 2؛ امیر کریمیان طرقبه3 | ||
1دانشجوی دکتری رسوبشناسی و سنگشناسی رسوبی، دانشکدۀ علوم پایه، گروه زمینشناسی دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران | ||
2دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشکدۀ علوم پایه، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران | ||
3استادیار، بخش علوم زمین، دانشکدۀ علوم، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران | ||
چکیده | ||
خلیج فارس بزرگترین میدانهای گازی دنیا را دارد. بخش مخزنی این میدانها، سازندهای دالان بالایی و کنگان به سن پرمو-تریاس است که معادل سازند خوف در کشورهای عربی جنوب خلیج فارس شناخته میشود. این پژوهش بر پایۀ اطلاعات حاصل از مغزه و اطلاعات پتروفیزیکی ( لاگ گاما، لاگ صوتی و لاگ نوترون) در چاه A بخش مرکزی خلیج فارس، با ضخامت 174متر انجام شده است. یافتههای حاصل از مطالعۀ 628 مقطع نازک، نشاندهندۀ 12 ریزرخساره در 5 گروه ریزرخسارهای (محیط رسوبی) شامل بالای پهنهکشندی، پهنهکشندی، لاگون، تپههای سدی و دریای باز (رمپ کمعمق میانی و رمپ عمیق خارجی) است. مجموع این رخسارهها و توالی آنها نشاندهندۀ تشکیل توالی کربناته- تبخیری کنگان در یک محیط رمپ با شیب ملایم است که در آبوهوای گرم و خشک تریاس پیشین نهشته میشوند. براساس تلفیق مطالعات ریزرخسارهای رسوبی و لاگهای پتروفیزیکی، 2 سکانس ردۀ سوم DS1 و DS2 شناسایی شدند. بررسیهای انجامشده نشان داد سازند کنگان به 4 زون مخزنی تقسیم میشود. زون 1 و 3 غالباً ریزرخسارۀ تبخیری یا مادستونی و تخلخل بسیار کم دارند، بخش ناتراوا و برداشتنشدنی مخزن محسوب میشوند، منطبق با گروههای ریزرخسارهای بالای کشندی و لاگوناند و زونهای 2 و 4 شامل ریزرخسارههای دانۀ غالب ااییدیاند، تخلخل بسیار بالا دارند، بخش تراوا و برداشتشدنی این سازند محسوب میشوند و منطبق بر گروه ریزرخسارهای پشتههای سدیاند. | ||
کلیدواژهها | ||
سازند کنگان؛ ریزرخسارهها؛ شرایط تهنشینی؛ چینهنگاری سکانسی؛ محیط رسوبی | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه خلیج فارس بهواسطۀ داشتن بزرگترین میدانهای گازی دنیا، همواره درخور توجه پژوهشگران حوضۀ نفت و گاز بوده است . بخش گازی این میدان در سازندهای دالان (عمدتاً بخش بالایی) و کنگان، به سن پرمو-تریاس است (Esrafili-Dizaji and Rahimpour Bonab 2013). تشکیل مجموعۀ رسوبات این میدان مرکزی خلیج فارس مربوط به بازشدن، گسترش و تکامل اقیانوس نئوتتیس بوده است (Szabo and Kheradpir 1978). شروع کافتیشدن نئوتتیس در پرمین پیشین همراه با رسوبگذاری ماسههای سازند فراقان و پس از آن با پیشروی دریا و نوسانات سطح آب در پرمین میانی تا تریاس پیشین، به رسوبگذاری تولیهای کربناتی- تبخیری سازندهای دالان و کنگان منجر شده است. سازند کنگان در بخش مرکزی خلیج فارس با ضخامت 174متر با سن تریاس پیشین و لیتولوژی آهک، دولومیت و ژیپس-انیدریت در بخش مرکزی خلیج فارس و فارس ساحلی گسترش دارد. اکتشاف گاز در توالیهای کربناتی پرموتریاس در اوایل دهۀ هفتاد میلادی و در منطقۀ فارس ساحلی[1] (میدان کنگان در سال 1972) انجام شد و سپس زابو و خردپیر (Szabo and Kheradpir 1978) این توالیهای را بررسی و با واحدهای رسمی سازندهای فراقان، دالان و کنگان رسماً آن را معرفی کردند. در این مطالعه، تعیین ریزرخسارهها براساس روش دانهام (Dunham 1962) انجام گرفت. سازند کنگان در یک محیط سکوی کربناته-تبخیری دریایی کمعمق، بهصورت رمپ هموکلینال با محیطهای بالای کشندی، پهنهکشندی، لاگون، پشتهسدی و دریای باز نهشته شدهاند (Baharlouei et al. 2018). در خلال نهشتهشدن ریزرخسارهها و پس از آن فرایندهای دیاژنزی سیمانیشدن، کلسیتیشدن، دولومیتیشدن، تشکیل نودل و سیمانهای انیدریتی، انحلال و فشردگی بر ریزرخسارهها اثر گذاشته است (Shakeri et al. 2021). با توجه به تغییرات زیاد رخسارهها در محیط رمپ بر جای گذاشته شده و ایجاد شرایط متفاوت رسوبی در سکانسهای موجود در این سازند، اهمیت بازبینی دقیقتر ریزرخسارهها و تحلیل محیط رسوبی ایجاب میکند مجدداً این سازند مخزنی مهم، دقیقتر بررسی و پتانسیل مخزنی ممکن از بررسیهای پتروگرافی بر مبنای تعیین ریزرخسارهها، تحلیل محیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی بازبینی مجدد شود. پس از تعیین ریزرخسارهها و تفسیر لاگهای پتروفیزیکی، سکانسهای ردۀ سوم و سکانسهای ردۀ چهارم براساس سنسنجی عناصر ایزوتوپی اکسیژن و کربن توسط (Wardlaw et al. 2004) تعیین و با سکانسهای (Sharland et al. 2001; Insalaco et al. 2006) راستیآزمایی شد، همچنین ازنظر مخزنی نیز این سازند به بخشهای تراوا (برداشتشدنی) و ناتراوا تقسیم شد.
تاریخچه و پیشینۀ پژوهش سازند کنگان در نیمقرن گذشته، درخور توجه بسیاری از محققان قرار داشته است (Insalaco et al. 2006; Rahimpour-Bonab and Esrafilli-Dizaji 2009; Maurer et al. 2009; Tavakoli et al. 2011; Adabi et al. 2013; Abdolmaleki et al. 2016; Enayati-Bidgoli et al. 2016; Mehrabi et al. 2016; Tavakoli and Jamalian 2018-2019; Bargahi 2020; Yarmahmodi 2020; Falahatkhah et al. 2021; Kakemem et al. 2021). حاصل این پژوهشها بهطورکلی تعیین حدود 15-12 ریزرخساره و تفکیک 2 زون K1 با کیفیت مخزنی ضعیف و K2 با کیفیت مخزنی خوب در سازند کنگان بوده است. مطالعات ما نشان داد با بررسی دقیق ریزرخسارهها، سازند کنگان به 4 زون تقسیمبندی میشود: زونهای 1 و 3 با کیفیت مخزنی پایین و زونهای 2 و 4 با کیفیت مخزنی بالا تقسیم میشوند و از فواصل برداشتشدنی کنونی با شناخت بیشتر و بر مبنای ریزرخسارههای جدید، تولید را بالا میبرند.
مواد و روشها میدان مطالعهشده در بخش مرکزی خلیج فارس قرار دارد (شکل 1-الف). سازند کنگان در بخش تحتانی با سازند دالان و در سطح فوقانی با سازند دشتک، مرز تدریجی دارد (Insalaco et al. 2006) (شکل 1-ب). در گذشته تصور بر این بود که مرز بین سازندهای کنگان و دالان، ناپیوستگی دارد؛ اما مطالعات نشان داد شواهدی بر نبود رسوبگذاری و فرسایش در بین این دو سازند وجود ندارد و تنها یک انقراض بزرگ زیستی در این محدوده قرار دارد که احتمالاً بهدلیل نبود اکسیژن در محیط دریایی است (Insalaco et al. 2006). این پژوهش براساس مغزههای گرفتهشده از سازند کنگان و اطلاعات حاصل از لاگهای پتروفیزیکی (گاما، صوتی، مقاومت و نوترون) انجام شده است. در چاه مدنظر، مغزهگیری از سازند کنگان با ضخامت 174متر انجام گرفته است. پس از مغزهگیری، نمونهها برای بررسی مغزه و تهیۀ مقاطع نازک به آزمایشگاه فرستاده شده است. برای مطالعۀ جامع و دقیقتر، هر 30 سانتیمتر (یک فوت) یک مقطع نازک از مغزه تهیه شد و نمونهها به روش آزمایشهای متداول مغزه[2]، مورد سنجش تخلخل و تراوایی قرار گرفت. از پلاگهای گرفتهشده، درمجموع تعداد 628 عدد مقطع نازک گرفته و این مقاطع با محلول آلیزارین قرمز بهمنظور تفکیک کانیهای کلسیت از دولومیت، رنگآمیزی شد. این نمونهها در زیر میکروسکوپ مطالعه شد و نامگذاری رخساره بر مبنای طبقهبندی دانهام (Dunham 1962) صورت گرفت. در مطالعات مقاطع نازکساخت، بافت و پدیدههای دیاژنزی شناسایی، توصیف و از آنها عکس تهیه شد؛ سپس سکانس رسوبی توالی ترسیم و محیط رسوبگذاری ریزرخسارهها در یک مدل تعیین شد. براساس طرح برانبارش رخسارههای رسوبی، روندهای عمیق و کمعمقشدن و لاگهای پتروفیزیکی چارچوب چینهنگاری سکانسی در توالی بررسی و سکانسهای رسوبی ردۀ سوم و چهارم مشخص شد. مجموع مطالعات بالا درنهایت به تحلیل حوضه منجر شد که میتوان نتایج حاصل از آن را مبنای تعیین فواصل برداشت[3] و همچنین روشهای ازدیاد برداشت[4]، مورد استفاده قرار داد.
بحث و تحلیل یافتههای پژوهش ریزرخسارههای سازند گنگان از مطالعۀ 628 عدد مقطع نازک از سازند کنگان، تعداد 12 ریزرخساره در 5 گروه ریزرخسارهای تعیین شده است. در بررسی هر ریزرخساره، توصیف ویژگیهای میکروسکوپی شامل نام ریزرخساره، محیط و شرایط تشکیل، نوع دیاژنز غالب، کیفیت تخلخل، نوع فسیلها و جایگاه آن در توالی ریزرخسارهای و سکانسی ذکر شده است.
کمربند رخسارهای بالای پهنهکشندیFB1: Supertidal Flat Facies Belt ریزرخسارۀ انیدریت تودهای و انیدریت گلی: MF1: Massive Anhydrite and Muddy Anhydrite توصیف: این ریزرخساره از دو بخش مجزا با ویژگیهای متفاوت تشکیل شده است. الف- انیدریت تودهای: بهصورت 100% از بلورهای انیدریت- ژیپس خالص سفید تا دودیرنگ، بهصورت تودهای یا بهصورت لایهای با ضخامت حدود 30 تا 100سانتیمتر با بلورهای متراکم و فشرده در سازند کنگان مشاهده میشوند. اشکال بلوری انیدریت-ژیپس در این بخش ریزرخساره، بهصورت ریزبلور و سوزنی[5]، فیبری، فیبری شعاعی، تیغهای و بلوکی مشاهده میشوند (شکل 2 الف). گاهی تجمع بلورهای کوچک و فیبری انیدریت-ژیپس ساختهای مختلفی را ایجاد میکنند که عبارتند از: ساخت لامینهای موازی[6] و ساخت لامینـهای مـوجی[7]. ریزرخسارۀ انیدریت تودهای بهعلت نفوذناپذیربودن نقش پوشسنگ، بخشهای تراوای زیرین را دارد و گاهی آثار هیدروکربنی در این لایهها به دام میافتد (شکل 2 ب). ب- انیدریت گلی: از دو بخش انیدریت-ژیپس و گل تشکیل شدهاند. بخش انیدریتی زمینۀ اصلی با مقداری گل (40%-10%) با یکدیگر امتزاج پیدا کردهاند (شکل 2 ج). انیدریت-ژیپسهای این ریزرخساره بهصورت ریزبلور و در محیط هایپرسالین، مانند سبخا و لاگون به وجود آمده است. در این ریزرخساره ساخت توری مرغی (Insalaco et al. 2006; Aleali et al. 2013; Abdolmaleki et al. 2016)[8] (شکل 2 د) و ساخت لامیناسیون و ساخت انترولیتی[9] مشاهده میشود. اگر لایههای گل بهصورت موازی و متوالی با انیدریت همراه شود، ساخت لامیناسیون (گل-انیدریت) تشکیل میشود و اگر گل بهصورت ساختارهای بسته و غیر موازی انیدریتها را در بر گیرد، ساخت توری مرغی ایجاد میشود و ساخت انترولیتی، حاصل آمیختگی و در هم بودن گل و انیدریت (رودهای شکل) است. این ریزرخساره در جهت عمودی با ریزرخسارههای دولومادستون انیدریتی و رخسارۀ دولوستون انیدریتی و در جهت افقی با ریزرخسارههای دولوستون متبلور، وکستون تا پکستون (همراه با مقداری بایوکلست و اینتراکلست) مجاور است.
شکل 1 - تصویر منطقۀ مطالعهشده و موقعیت میدانهای مرکزی خلیج فارس (الف) و ستون سنگشناسی سازند کنگان و سازندهای مجاور در میدان خلیج فارس (ب) (Tavakoli 2016). Fig 1- (A) Image of case study area and position of oil field in Persion Gulf. (B): Lithology of column of Kangan formation and neighbor formation in Persion Gulf (Tavakoli 2016).
تفسیر: این ریزرخساره بیشتر در محیط بالای جزرومدی[10]، مانند سبخا[11] و حوضچههای کوچک تبخیری[12]، محیط جزرومدی و محیط لاگون[13] در شرایط هایپرسالین بهصورت انیدریت-ژیپس خالص یا همراه با مقداری گل مشاهده میشود (Kendall et al. 1969; Insalaco et al. 2006; Aleali et al. 2013). در منطقۀ مطالعهشده این ریزرخساره در محیط بالای جزرومدی و بهصورت محدودتر و بهصورت میانلایهای یا لنزی با ضخامت کمتر از 50سانتیمتر در محیط لاگون و در بخش پسروندۀ سکانس[14] مشاهده میشود. تشکیل این رخساره از نهشتههای شورابهای غلیظ غنی از سولفات[15] و بهصورت انیدریتهای اولیه در محیطی کاملاً آرام، بدون انرژی، در شرایط آبوهوای گرم و خشک و در محیطهای محصور و ایزوله[16] تشکیل میشود. در توالی سکانسی، این ریزرخساره در پایینترین سطح آب یا عقبنشینی دریـا تشکیل و مرز سکــانسی محسوب میشود. این ریـزرخساره معــادل زون رخسارهای -A9 (FZ9-A) ویلسون (Wilson 1975) و 25 استاندارد (SMF25) و تقریباً معادل ریزرخسارۀ رمپ 25 (RMF25) فلوگل (Flugel 2010) است.
ریزرخسارۀ دولوستون انیدریتی: MF2: Anhydritic Dolostone توصیف: این ریزرخساره از دولومیتهای اولیه، به همراهی انیدریت-ژیپس اولیه در بخش بالای جزرومدی تشکیل شده است. در این ریزرخساره بلورهای اولیۀ دولومیت بسیار ریز (اندازۀ بلورها کمتر از 10میکرون)، بدون شکل بلورین و به شکل دانههای کروی با رنگ روشن مشاهده میشود. تشکیل این نوع دولومیتهای اولیه، غالباً درنتیجۀ تبخیر آب دریا و ایجاد آبهای هایپرسالین و بهصورت رسوب از این شورابهها صورت میگیرد. انیدریت با مقدار 50%-10% دراین ریزرخساره، بهصورت ثانویه و پرکنندۀ شکستگیها (شکل 2 هـ) و یا بهصورت اولیه و ساخت نودل (شکل 2 و) مشاهده میشود. دیاژنز مشاهدهشده در این ریزرخساره، سیمان انیدریتی پرکنندۀ شکستگیها و دیگر فضاهای خالی بین بلورهای میکرواسپاری دولومیت است و تخلخل کم تا متوسط و از نوع بین بلوری، شکستگی و بسته به میزان سیمان انیدریتی در بین فضای خالی بلورهای دولومیت دارد. بهعلت شرایط هایپرسالین و تشکیل دولومیت و انیدریت اولیه، در محیط این ریزرخساره فسیل مشاهده نمیشود. تفسیر: این ریزرخساره در محیط بالای جزرومدی تشکیل میشود، اما در محیط لاگون مرکزی نیز نهشته و بهطورکلی در محیط آرام و کم انرژی تشکیل میشود (Wilson 1975). این دولومیتها از روش دولومیتیشدن تبخیری[17] به وجود آمدهاند. این ریزرخساره در جهت عمودی با ریز رخسارههای انیدریت تودهای و انیدریت گلی و در جهت افقی با ریزرخسارۀ دولوستون متبلور و با ریزرخسارۀ وکستون تا پکستون ااییدی در مجاورت است. تشکیل ریزرخساره در ادامۀ بخش پسروندۀ سکانس و معمولاً پس از تشکیل انیدریت تودهای صورت میگیرد و میتوان آن را ادامۀ مرز سکانسی و در بستۀ رسوبی HST شناخت. این ریزرخساره معادل با زون رخسارهای 8 ویلسون (FZ8) و تقریباً معادل با رخسارۀ 23 (SMF23) و ریزرخسارۀ رمپ 25 (RMF25) فلوگل است.
کمربند رخسارهای پهنهکشندیFB2: Tidal Flat Facies Belt دولوستون متبلور: MF3: Crystalline Dolostone توصیف: این رخساره در شرایط عمیقتر و شوری کمتر نسبتبه رخسارۀ دولوستون انیدریتی یا در تناوب با آن تشکیل میشود و در آن سیمان انیدریتی کم یا بیشتر مشاهده نمیشود. در این ریزرخساره دولومیتها بیشتر ثانویه، با بلورهای درشت، شکلدار تا نیمهشکلدار مشاهده میشوند. بیشتر دولومیتهای سازند کنگان ثانویه و بهصورت جانشینی است و مقدار کمتری بهصورت سیمان مشاهده میشود (Kadkhodaie-Ilkhchi et al. 2018). از ویژگیهای بارز این ریزرخساره، ساخت کیستون[18] است و قرارگیری انیدریت-ژیپس در بین بلورهای اسپاری دولومیت به شکل دندانههای کلید مشاهده میشود که خاص منطقۀ جزرومدی است. تخلخل در این ریزرخساره متغیر و بهصورت متوسط تا خیلی خوب مشاهده میشود. نوع تخلخلهای مشاهدهشده در این رخساره عبارتند از: بین بلوری، شکستگی، حفرهای، کانالی و غاری. اگر دولومیتیشدن حاصل پدیدۀ نشتی در دانههای ماسۀ کربناته باشد، تخلخل بسیار خوب (شکل 3 الف) و اگر دولومیتیشدن حاصل نئومورفیسم میکرایت باشد، تخلخل متوسط خواهد بود (شکل 3 ب). این ریزرخساره 100%-95% دولومیت و 5-0% انیدریت بهصورت تکههای کوچک یا ساخت کیستون دارد. گاهی در این ریزرخساره اینتراکلستهایی از مادستون و قطعات جلبکی (سبز آبی) مشاهده میشود که نشانۀ انرژی بالا و نبود شوری زیاد در محیط اولیه است.
شکل 2- ریزرخسارههای کمربند بالای کشندی: الف: ریزرخسارۀ انیدریت تودهای با بلورهای ریز اولیه و فیبری شعاعی ثانویه در رخسارۀ انیدریت تودهای (در نور پلاریزه). شکل ب: ریزرخسارۀ انیدریت تودهای، آثار نفتی به دام افتاده در لایۀ نفوذناپذیر انیدریتی که نقش پوشسنگ دارد (در نور پلاریزه). شکل ج: ریزرخسارۀ انیدریت گلی، گل بهصورت میانلایهای در زمینهای از انیدریت اولیۀ نهشتهشده، نشانۀ تناوب محیط رسوبی کربناته و محیط تبخیری، محیط تشکیل لاگون هایپرسالین (در نور پلاریزه). شکل د: ریزرخسارۀ انیدریت گلی، ساخت توری مرغی در انیدریتهای گلی یا کثیف (در نور طبیعی). شکل هـ: ریزرخسارۀ دولوستون انیدریتی: دولومیتهای اولیه که شکستگی و فضاهای خالی آن با انیدریت پر شده است (در نور پلاریزه). شکل و: رخسارۀ دولوستون انیدریتی. تشکیل همزمان دولومیتهای اولیه و انیدریت نودولی در محیط بالای جزرومدی و محیط هایپرسالین (در نور پلاریزه). Fig 2- Supertidal Microfacies Belt, A: Massive Anhydrite Microfacies with primary fine crystalline and second radial fibrous (at Polarizing light). B: Massive Anhydrite Microfacies oil trace trap in Anhydritic impermeability layer that has caprock roll (at polarizing light). C: Muddy Anhydrite Microfacies as deposit interbedded in matrix of primary Anhydrite is indicator Carbonate sedimental environment frequency and Evaporation environment, Hypersaline Lagoon environment (at Polarizing light). D: Muddy Anhydrite Microfacies, Chicken wire fabric in muddy or dirty Anhydrite (at unpolarizing light). E: Anhydritic Dolostone Microfacies: Filled fracture and empty space in Primary Dolomite by Anhydrite (at Polarizing light). F: Anhydritic Dolostone Microfacies: Simultaneous formation primary Dolomite and nodular Anhydrite in supertidal and Hypersaline environment (at Polarizing light).
تفسیر: این ریزرخساره در مقیاس وسیع، در محیط جزرومدی و بیشتر از دانههای ماسهکربناته تشکیل شده است (بهدلیل تشکیل ماسههای کربناتی در محیط کمعمق و پرانرژی جزرومدی و گاهی پشتههای سدی)؛ اما در محیط پشتهسدی نیز از دولومیتیشدن دانههای اایید به وجود میآید (Wilson 1975) و سبب افزایش فوقالعادۀ کیفیت مخزنی میشود. انرژی محیط تشکیل این ریز رخساره متوسط تا بالا (بهدلیل وجودنداشتن میکرایت و گل) است. این رخساره در جهت عمود با رخسارههای مادستون تا دولومادستون، رخسارۀ مادستون تا وکستون و رخسارههای گرینستونی جزرومدی و در جهت افقی با رخسارههای انیدریتی و انیدریت گلی بخش بالای جزرومدی و رخسارههای مادستونی و انیدریتی بخش لاگون در مجاورت است. تشکیل این ریزرخساره، بهعلت وجودنداشتن انیدریت یا مقدار کم آن در انتهای یک سکانس تراز بالای آب HST یا در خلال سکانس پسرونده و همراه با افزایش مقدار منیزیم محلول در محیط است (Folk 1965). این ریزرخساره معادل با زون 8 ویلسون (FZ8) و معادل با ریزرخسارۀ استاندارد 24 (SMF24) و تقریباً ریزرخسارۀ رمپ 23 (RMF23) فلوگل است.
رخسارۀ میکروبیالیتی: MF4: Microbially Facies توصیف: این رخساره بیشتر از گلهای حاصل از فعالیت میکروبی، مانند سیانوباکتریها، جلبکهای رشتهای، دانههای پلوئیدی و مقداری نهشتههای تبخیری تشکیل و به دو شکل مختلف در سازند کنگان مشاهده میشود. الف- ریزرخسارۀ استروماتولیت باندستون[19]: این ریزرخساره بهصورت نوارهایی با ظاهر روشن و تیره مشاهده میشود. ریزرخسارۀ استروماتولیت باندستون با ساختارهای مختلف، ازجمله مسطح، گنبدی و مخروطیشکل مشاهده میشود (شکل 3 ج و د). ب- ریز رخسارۀ ترمبولیتی[20]: لایۀ کلیدی[21] در بخش قاعدۀ سازند کنگان (کمی بالاتر از مرز سازند کنگان با بخش دالان بالایی) است که با ضخامت چند سانتیمتر تا چندین ده سانتیمتر مشاهده میشود. این رخساره فابریک لختهای[22] (شکل 3 هـ) دارد و از فیلامانهای جلبکی سبز-آبی و تودههای درجازای میکروبی و فونای جانوری، مانند گاستروپود و استراکد و در برخی موارد همراه با آلوکم های پلویید به وجود میآید و با اشکال کرمیشکل (شکل 3 و)، تودهای و لکهلکه و در برخی موارد با پلویید و تخلخل فنسترال مشاهده میشود که مشخصۀ نهشتههای گل غالب است (Tavakoli 2016). دیاژنز غالب در این ریزرخساره، سیمان انیدریتی و میکرایتی و دارای تخلخل کم و بهصورت فنسترال و ریزشکستگی است. تفسیر: رخسارۀ ترمبولیت شبیه رخسارۀ استروماتولیت باندستون از ساختار جلبکی به وجود میآید، اما تفاوت آن وجودنداشتن لایهبندی (لامیناسیون) در ترمبولیت و داشتن فابریک لختهای است؛ همچنین تشکیل این رخساره در قاعدۀ سازند کنگان و 2 تا 3متر پس از انقراض[23] زیستی است (Tavakoli 2016).محیطهای تشکیل این رخساره متنوع، اما خاستگاه اصلی آن محیط جزرومدی و بهصورت فرشهای میکروبی[24] است (Esrafilli-Dizaji and Rahimpour-Bonab 2009)، ولی در محیط زیر جزرومدی، محیط لاگونی، در محیط آرام تا آشفته و گاهی همراه با آشفتگی زیستی[25] نیز تشکیل میشود (Kershaw et al. 2012). در منطقۀ مطالعهشده، این ریزرخساره در کمربند جزرومدی مشاهده میشود. این ریزرخساره بهصورت عمودی با ریزرخسارههای دولوستون متبلور و وکستون پلوئیدی و در جهت افقی با ریز رخسارههای مادستون تا دولومادستون انیدریتی یا بدون انیدریت در مجاورت است. جایگاه این رخساره در چینهنگاری سکانسی در شرایط پسروی و بستۀ رسوبی HST و بر جای گذاشتن رسوبات تبخیری (انیدریتی) است. این ریزرخساره معادل با زون 8 ویلسون (FZ8) و معادل با ریزرخسارۀ استاندارد 21-20 (SMF20/21) و ریز رخسارۀ رمپ 18-23 (RMF18/23) فلوگل است.
ریزرخسارۀ پکستون تا گرینستون پلو اُاُئیدی: MF5: Pelo-Ooidal Packstone to Grainstone توصیف: ریزرخسارۀ پکستون تا گرینستون پلو ااییدی یک رخسارۀ دانهغالب، با دانههای اایید (با اندازۀ کوچکتر از 5/0 میلیمتر) و پلوئید و جورشدگی ضعیف تا بددانههاست (شکل 3 ز). در این رخساره سیمان انیدریتی و میکریتی بین دانهها وجود دارد (شکل 3 ح). میکریتیشدن دانهها به صورتی است که ساختمان داخلی دانهها تخریب میشود و گاهی تشخیص دانهها بهسادگی امکانپذیر نیست (شکل ی). در این ریزرخساره گاهی خردهفسیلهای دوکفهای و گاستروپود و اینتراکلست بهصورت گریپستون و گاهی مقدار کمی آنکوئید مشاهده میشود. ساختهایی که در این ریزرخساره مشاهده میشود: ساخت کیستون (مخصوص محیط جزرومدی)، ساختهای آشفتگی و زیستآشفتگی (شکل 3 ط) همراه با آثار فسیلی بائورینگ (شکل 3 ی) و دیگر ساختها، مانند ترکهای گلی است (شکل 3 ک). اجزای تشکیلدهندۀ ریزرخساره عبارتند از: 1-آلوکمها: شامل دانههای اایید و پلوئید که 90%-40% ریزرخساره را تشکیل میدهند؛ 2-سیمان انیدریتی: سیمانهای انیدریتی 60%-10% که بیشتر ثانویه و دیاژنزی است، اما انیدریتهای اولیه نیز در ریزرخساره مشاهده میشود. در این ریزرخساره زمینه از انیدریت تشکیل شده است؛ 3- سیمان میکرایتی: علاوه بر اینکه در این ریزرخساره بیشتر دانههای اایید، میکرایتی شده است، همچنین میکرایت میتواند بهصورت سیمان در بین دانههای به مقدار 20%-10% وجود داشته باشد؛ 4- بایوکلست و اینتراکلست کمتر از 5%. فرایندهای دیاژنزی این ریزرخساره، سیمان میکرایتی، سیمان انیدریتی، مقداری دولومیتیشدن و فشردگی فیزیکی است. در این ریزرخساره بهدلیل وجود سیمانهای فراوان انیدریتی و میکرایتی، تخلخل ضعیف و پایین است. تفسیر: این ریزرخساره در محیطهای مختلف رمپ کربناته، مانند جزرومدی تا زیر جزرومدی و پشتهسدی به لاگون مشاهده میشود. با توجه به وجود حفرات کیستونی پرشده با سیمان انیدریتی، این رخساره مریوط به محیط جزرومدی و زیر جزرومدی است که در آن نوسانات جزرومدی، حبابهای هوا را در دانههای کوچک آلوکمها محبوس میکند (Flugel 2010). ریزرخسارۀ پکستون تا گرینستون با دانههای اایید و سیمان میکرایتی و قطعات اینتراکلست گردشده نیز نشانۀ محیط کشندی است (Sabouhi and Rezaee 2019). ریزرخسارۀ گرینستون پلوئید اایید با سیمان انیدریتی و مقداری دولومیتیشدن نیز نشانۀ شرایط جزرومدی و پایین جزرومدی است (Insalaco 2006; Abdolmaleki et al. 2016). همچنین این ریزرخساره در محیطهای حد واسط جزرومدی به لاگون و پشتهسدی به لاگون نیز به مقدار کمتر مشاهده میشود (Wilson 1975; Flugel 2010). در این مطالعه، این ریزرخساره با توجه به شواهد موجود در محیط جزرومدی تا زیر جزرومدی مشاهده شد. با توجه به اینکه ریزرخسارۀ گرینستون ااییدی در محیط پشتهسدی نیز مشاهده میشود، تفاوتهایی بین نهشتههای این دو محیط در این ریزرخساره مشاهده میشود. تفاوت رخسارۀ پکستون تا گرینستون پلو ااییدی منطقۀ جزرومدی با پشتهسدی: 1- دانههای پلو ااییدی در منطقۀ جزرومدی بسیار کوچکتر از محیط پشتهسدی است (کوچکتر از 3/0میلیمتر)؛ 2- مقدار درخور توجهی سیمان انیدریتی و میکرایتی در منطقۀ جزرومدی وجود دارد (شکل 3 ل)؛ 3- وجود حفرات کیستون (معمولاً پرشده با سیمان انیدریتی) که نشانۀ بارز محیط جزرومدی است؛ 4- وجود ساخت ترکهای گلی نیز ازجمله شواهد محیط جزرومدی است. این ریزرخساره در جهت عمودی با ریزرخسارۀ پلو اایید وکستونی تا گرینستونی و در جهت افقی با ریزرخسارههای لاگونی مادستون تا دولومادستون و بخش بالایی جزرومدی، مانند دولوستون متبلور و استروماتولیت باندستون در مجاورت است. این ریزرخساره معمولاً در ابتدای سکانس پیشروندۀ آب دریا و در بستۀ رسوبی TST در محیط جزرومدی و در شرایط پسرونده و بستۀ رسوبی HST در محیطهای حد واسط تشکیل میشود. این ریزرخساره معادل با زون رخسارهای 8 تا 9 ویلسون (FZ8-FZ9-A) و معادل با ریزرخسارۀ استاندارد 16 (SMF16) و ریزرخسارۀ رمپ 29 (RMF29) فلوگل است.
کمربند رخسارهای لاگونی FB3: Lagoonal Facies Belt رخسارۀ مادستون تا دولومادستون: MF6: Mudstone to Dolomudstone توصیف: این رخساره از زمینۀ مادستونی با مقدار 40%-10% از بلورهای میکرو اسپاری دولومیت (کوچکتر از 10 میکرون) تشکیل میشود و با رنگ روشن دولومیت در زمینۀ تیرۀ مادستونی تشخیصدادنی است. مطالعات نشان داد این رخساره در سازند کنگان، در 2 نوع بدون انیدریت و همراه با انیدریت وجود دارد. الف- ریزرخسارۀ مادستون تا دولومادستون بدون انیدریت: در این ریزرخساره انیدریت-ژیپس وجود ندارد یا به مقدار بسیار کم (کمتر از 10%) دیده میشود. همچنین از حدود 5% فسیل، مانند دوکفهایها و گاستروپود (شاخص محیط لاگون) و زیستآشفتگی محیطی با آثار فسیلی اسکولایتوس نیز مشاهده میشود (شکل 4 الف). از ویژگیهای دیگر این ریزرخساره آثار فعالیت میکروبی بهصورت تخلخل فنسترال است (شکل 4 ب)؛ ب-ریزرخسارۀ مادستون تا دولومادستون انیدریتی: این ریزرخساره از زمینۀ مادستون تا دولومادستون با حضور 40-20درصد انیدریت، بهصورت نودلهای انیدریتی درون مادستون با بافت نمدی[26] تشکیل (شکل 4 ج) و گاهی انیدریت بهصورت لنزی و رگههای پراکنده در مادستون مشاهده میشود. اگر میزان انیدریت در محیط کم باشد آثار زیست آشفتگی، مانند آثار اسکولایتوس و آثار بائورینگ (شکل 4 د) مشاهده میشود. ساختهای دیگر موجود در این ریزرخساره، ترکهای گلی، ساخت جریانی (خطوارههای گلی موازی درون متن انیدریتی) و ساخت توری مرغی (با وجود میزان بالای انیدریت) است. دولومیتهای این ریزرخساره بیشتر ثانویه و حاصل دیاژنز نئومورفیسم میکرایت (گل آهکی) است، اما ممکن است دولومیتهای اولیه نیز وجود داشته باشد که تشخیص آنها از یکدیگر مشکل است. تفسیر: این ریزرخساره بهدلیل گل غالب بودن در محیطهای کمانرژی لاگون و بالای جزرومدی[27] تشکیل شده است (Wilson 1975). وجود گاستروپود در کنار مقادیر کم دانههای میکرایتی (کمتر از 10%) در محیط رمپ، نشاندهندۀ حرکت از دریای باز به سمت شرایط محدود لاگون است (Flugel 2010). ریزرخسارۀ مادستون تا دولومادستون در محیط فرونشینی محدود شده و دورههای آبی فقیر از اکسیژن و محیط کمی عمیقتر لاگونی بهصورت تودهای و در محیط لاگونی کمعمقتر بهصورت لایهای تشکیل شده است (Insalaco et al. 2006). وجود فونای لاگونی (گاستروپود) و آشفتگی زیستی و لایهبندی از ویژگیهای محیط لاگون در این ریزرخساره است (Abdolmaleki et al. 2016). در صورتی که این ریزرخساره همراه با انیدریت باشد، بیشتر لیتولوژی دولومیتی دارد و شامل قالبها و نودولهای انیدریتی است که در محیط لاگون و تالاب هایپرسالین نهشته میشود (Warren 2006). وجود انیدریت نشانۀ محیط هایپرسالین و غنی از محلولهای سولفاته و آبوهوای گرم و خشک است که بیشتر در گروه رخسارهای لاگون و بخش عمیق و کم انرژی آن تشکیل میشود (Flugel 2010; Abdolmaleki et al. 2016). با توجه به شواهد مشاهدهشده در این ریزرخساره، یعنی وجود گاستروپود، مشاهدۀ زیستآشفتگی، مجاوربودن با ربزرخسارۀ گرینستون ااییدی پشتهسدی، میتوان چنین نتیجه گرفت که این ریزرخساره در محیط لاگون تشکیل شده است. در مطالعات پتروگرافی این سازند و بررسی توالی رخسارهای، این ریزرخساره به مقدار کم در محیط جزرومدی در مجاورت ریزرخسارههای استروماتولیت و ترمبولیت نیز مشاهده شد. این ریزرخساره در جهت عمودی و افقی با ریزرخسارههای وکستون پلوئیدی و پکستون تا گرینستون پلو ااییدی در مجاورت است. در توالی سکانسی، ریزرخسارۀ مادستون تا دولومادستون بدون انیدریت با ضخامت کم در بخش پیشرونده TST تشکیل و در عبور از لاگون به شول قلمداد میشود؛ اما نوع انیدریتدار این ریزرخساره در ضخامت بیشتر، بستههای رسوبی پسروندۀ HST در عبور از محیط جزرومد به لاگون است. این ریزرخساره معادل با زون رخسارهای 8 (FZ8) تا A-9 (FZ9-A) ویلسون و معادل با ریزرخسارۀ استاندارد 23 (SMF23) و ریزرخسارۀ رمپ 25-19 (RMF19/25) فلوگل است.
شکل 3- ریزرخسارههای کمربند جزرومدی: شکل الف: ریزرخسارۀ دولوستون متبلور در محیط جزرومدی و دولومیتیشدن در اثر پدیدۀ نشتی و ایجاد تخلخل بین بلوری. شکل ب: ریزرخسارۀ دولوستون متبلور در محیط جزرومدی با میزان کم تخلخل بین بلوری. شکل ج: ریزرخسارۀ استروماتولیت باندستون با ساخت مسطح. شکل د: ریزرخسارۀ استروماتولیت باندستون گنبدی (محیط جزرومدی و ریپلهای متقارن). شکل هـ: ریزرخسارۀ ترمبولیت در محیط جزرومدی با ساخت لختهای. شکل و: ریزرخسارۀ ترمبولیت در محیط جزرومدی با فیلامانهای جلبکی و دانههای پلوئید. شکل ز: ریزرخسارۀ پکستون پلو اُاُییدی دانهریز، محیط جزرومدی و توربیشن. شکل ح: ریزرخسارۀ گرینستون پلواُاُییدی دانهریز، محیط جزرومدی، جورشدگی ضعیف با سیمان میکریتی و انیدریتی و احتمالاً شرایط پیشرونده. شکل ط: ریزرخسارۀ پکستون تا گرینستون پلو اُاُییدی دانهریز، اینتراکلست، بایوکلستدار، توربیشن و آشفتگی محیط، مخلوطشدن دانههای پلوئید و اایید در محیط گلی و پس از آن انیدریتیشدن ثانویه و در آخر فشردگی فیزیکی نیز مشاهده میشود. شکل ی: ریزرخسارۀ گرینستون پلواُاُییدی دانهریز بایوکلستدار انیدریتی، آثار بورینگ در پوستۀ فسیلی و پرشدن آن با سیمان میکرایتی در محیط جزرومدی همراه با میکرایتیشدن و انحلال دانهها و انیدریتیشدن ثانویه در زمینه و پوستۀ فسیلی. شکل ک: ریزرخسارۀ وکستون تا پکستون اُاُئیدی دانهریز، ساخت ترکهای گلی و لامیناسیون در محیط جزرومدی تا لاگون نزدیک به پشتهسدی. شکل ل: ریزرخسارۀ پکستون تا گرینستون اُاُییدی دانهریز، محیط جزرومدی فعال و تشکیل ااییدهای مرکب. Fig 3- Intertidal Microfacies Belt, A: Crystalline Dolostone Microfacies in intertidal environment and Dolomitization in effect Seepage Reflux phenomenon and creation intercrystaline porosity. B: Crystalline Dolostone Microfacies in intertidal environment with low intercrystaline porosity. C: Stromatolite Boundstone Microfacies with Flate fabric. D: Stromatolite Boundstone Microfacies with dom fabric (intertidal environment and symmetric ripples). E: Thrombolite Microfacies in intertidal environment with clotted fabric. F: Thrombolite Microfacies in intertidal environment with Alga filaments and pelloid grains. G: Fine Pello Ooidal Packstone, intertidal and Turbation environment. H: Fine Pello Ooidal Grainstone, inter tidal environment, submature with micritic and anhydritic cement and probably Transgrasive condition. I: Bioclastic, intraclast, fine grains Pello Ooid, Pack to Grainstone, Turbation environment, mix Pelloid and Ooid grains in muddy environment and and then secondary Anhydritization and eventually observe physical compaction. J: Anhidritic, Bioclast fine grains Pello Ooid Grainstone, trace Boring in fossil shell and filled that with Micritic cement in intertidal environment with micritization, grains solution, Secondary Anhydritization in texture and fossil shell. K: Fine grains Ooid Wack to Packstone, mud crack and lamination fabric in intertidal environment to lagoon near to shoal. L: Fine grains Ooid Pack to Grainstone, active intertidal environment and form composite ooid.
ریزرخسارۀ مادستون تا وکستون پلوئیدی بایوکلست دار: MF7: Bioclastic, Pelloidal Mudstone to Wackestone توصیف: این ریزرخساره زمینۀ مادستونی تیرهرنگ با مقادیر کمتر از 10% دانههای پلوئید و بایوکلست دارد. بایوکلستهای موجود در این ریزرخساره، قطعات گاستروپود و دوکفهای است و آثار زیستآشفتگی بهصورت بائورینگ[28] نیز وجود دارد (شکل 4 هـ). شرایط شوری در این ریزرخساره به حد اشباع و فوق اشباع نمیرسد، زیرا موجودات کفزی و جلبک (بسیار کم) در این رخساره مشاهده میشوند که این موجودات قادر به زندگی در شرایط شوری بالا (شرایط تهنشینی انیدریت) نیستند (شکل 4 و). در برخی فواصل، مقادیری انیدریت بهصورت میانلایهای یا نودولهای انیدریت مشاهده میشود. انیدریت در این ریزرخساره معمولاً بهصورت ثانویه وجود دارد. انیدریتهای ثانویه بیشتر بهصورت جایگزینی در دانهها و پوستۀ جانداران مشاهده میشود. فرایندهای دیاژنزی دولومیتیشدن و سیمان انیدریتی در این ریزرخساره مشاهده میشود و تخلخل بسیار پایین است. تفسیر: این ریزرخساره پلوئیددار بیشتر همراه با آثار زیستآشفتگی است و در محیط کمانرژی لاگون نهشته میشود (Abdolmaleki et al. 2016). همچنین این ریزرخساره در محیط لاگون یا حوضچههای کوچک تبخیری (پوند) با انرژی پایین تشکیل و در محیطهای جزرومدی و منطقۀ نفوذ نور[29] نیز مشاهده میشود (Wilson 1975). با توجه به شواهد وجود پلوئید، فسیل گاستروپود، وجود تودههای انیدریتی در بخش پسروندۀ سکانس و همچنین مجاورت این ریزرخساره با گرینستون ااییدی، بخش پشتهسدی این ریزرخساره بیشتر در محیط لاگون مشاهده میشود. این ریزرخساره در جهت عمودی با ریزرخسارههای مادستون تا دولومادستون انیدریتی و وکستون تا پکستون پلو ااییدی و در جهت افقی با ریزرخسارههای پکستون تا گرینستون ااییدی تا پلو ااییدی بایوکلستدار در مجاورت است. شواهد پتروگرافی نشان میدهد در توالی سکانسی این ریزرخساره در شرایط آرام، آب تشکیل میشود؛ همچنین در شرایط پسرونده در میانههای بستۀ رسوبی، پسروندۀ HST و قبل از رسیدن به مرز سکانسی SB ایجاد میشود (در منطقۀ مطالعهشده، این رخساره کمی قبل از رخسارۀ انیدرت گلی در محیط لاگون مشاهده میشود). این ریزرخساره معادل با زون رخسارهای 8 ویلسون (FZ8) و معادل با ریزرخسارۀ استاندارد 22 و 23 (SMF22, SMF23) و ریزرخسارۀ رمپ 18 و 25 (RMF18 and RMF25) فلوگل بهترتب مربوط به MF13-A و MF13-B است.
ریزرخسارۀ وکستون تا پکستون پلو اایید دار: MF8: Pelo-Ooidal Wackestone to Packstone توصیف: این رخساره حدود 10 تا بیش از 50درصد آلوکمهای پلوئید و اایید دارد و حدود 10درصد نیز سیمان انیدریتی بهصورت پرکنندۀ فضای خالی در آن دیده میشود (شکل 4 ز). در برخی از مقاطع کمتر از 10% قطعات اینتراکلست و بایوکلست هم مشاهده میشود. از ویژگیهای این ریزرخساره، میکرایتیشدن شدید دانهها و قطعات، وجود سیمان انیدریتی در بین دانهها و همچنین بهصورت جایگزینی در پوستۀ جانداران کفزی (دوکفهای و گاستروپود) است. با کاهش شوری در محیط این ریزرخساره (کاهش سیمان انیدریتی)، فسیلهایی مانند گاستروپود و فسیلهای دوکفهای ظهور مییابد که دیوارۀ کربنات کلسیم منیزیم بالا و ناپایدار آنها با انیدریت جایگزین میشود (شکل 4 ح). همچنین آثار آشفتگی (مخلوطشدن دانههای پلوئید و اایید) نیز در این ریزرخساره مشاهده میشود. دیاژنز غالب، سیمان انیدریتی و میکرایتی است، تخلخل بسیار ضعیف دارد و از نوع ریزشکستگی است. تفسیر: این ریزرخساره با فونای محدود و مشخص در محیط لاگون تشکیل شده است (Shakeri et al. 2021). همچنین وجود این ریزرخساره بیشتر در محیطهای حد فاصل رمپ داخلی (Flugel 2010)، مانند جزرومدی به لاگون و پشتهسدی به لاگون با میزان انرژی متنوع از انرژی پایین (در محیط تشکیل وکستون) تا انرژی بالاتر (در محیط تشکیل پکستون) مشاهده میشود. با توجه به شواهد زیستی (وجود گاستروپود)، میکرایتیشدن شدید دانهها، وجود مقادیر درخور توجه سیمان انیدریتی در بین دانههای پلوئید و مجاورت با ریزرخسارۀ گرینستون ااییدی، این ریزرخساره در شرایط لاگونی و حد واسط (لاگون به پشتهسدی) تشکیل شده است. وجود سیمان انیدریتی در بین دانههای پلوئید نشانۀ محیط لاگون هایپرسالین است. این ریزرخساره در جهت عمودی با ریزرخسارههای گرینستون ااییدی (به سمت پشتهسدی) و مادستون تا وکستون پلو ااییدی (به سمت درون لاگون) و در جهت افقی با ریزرخسارههای مادستون تا دولومادستون (انیدریتی یا بدون انیدریت) و پکستون تا گرینستون پلو ااییدی تا ااییدی در مجاورت است. با توجه به حد فاصل بودن این ریزرخساره، تشکیل آن در جریان سکانس پیشروی یا پسروی آب صورت میگیرد. در جریان سکانس پیشروی، این ریزرخساره از کمربند لاگون به سمت کمربند پشتهسدی حرکت میکند و در بستۀ رسوبی یا سیستم تراکت TST به وجود میآید. در جریان پسروی آب در بستۀ رسوبی یا سیستم تراکت، HST تشکیل میشود. این ریزرخساره معادل با زون رخسارهای 8 ویلسون (FZ8) و معادل با ریزرخسارۀ استاندارد 16 (SMF16) و ریزرخسارۀ رمپ 14 (RMF14) فلوگل است.
گروه رخسارهای پشتهسدیFacies Belt FB4: Shoal ریزرخسارۀ گرینستون پلو اُاُیید، اینتراکلست، بایوکلست آنکوئیددار: MF9: Oncoidal, Bioclast, Intraclast, Pello Ooid Grainstone توصیف: این رخسارۀ دانهغالب از 70-50 درصد دانههای اایید و پلوئید، 20درصد اینتراکلست و بایوکلست و تا حدود 20درصد سیمان انیدریتی و کمتر از 5درصد آنکوئید دارد. فونای مشاهدهشده در این ریزرخساره عبارتند از: استراکد، دوکفهایها و فیلامانهای جلبکی (سبز-آبی) و بهندرت مقداری گاستروپود. سیمان انیدریتی یا بین آلوکمها را پر میکند و موجب کاهش تخلخل میشود و یا درون پوستۀ فسیلها بهصورت جایگزین وجود دارد (شکل 5 الف). یکی از ویژگیهای بارز این ریزرخساره، میکرایتیشدن است که بیشتر در اطراف دانهها و آلوکمها (پوشش) و گاهی بهصورت کامل دانه را فرا میگیرد؛ همچنین گاهی میکرایت بهصورت محدود و به شکل سیمان بین دانهای وجود دارد. از ویژگیهای دیگر این ریزرخساره، جورشدگی ضعیف دانهها (دانهبندی نامنظم و در هم بودن دانههای کوچک و بزرگ) است؛ همچنین آثار فشردگی فیزیکی در تماس بین دانهها مشاهده میشود (شکل 5 ب). تفسیر: این ریزرخساره در محیط رمپ، در دو موقعیت پشتهسدی و همچنین در پهنۀ جزرومدی تشکیل میشود (Abdolmaleki et al. 2016). همچنین ریزرخسارۀ مشابه در گزارشها به محیط پشتهسدی به سمت دریای باز و به سمت خشکی نیز گزارش شده است (Shakeri et al. 2021). در این مطالعه با توجه به شواهد: گرینستونیبودن رخساره و وجودنداشتن گل یا میزان کم آن نشانۀ محیط پرانرژی است (Tucker et al. 1993) و نوع ااییدهای درجۀ 3 (ااییدهای متحدالمرکز بزرگتر از 5/0میلیمتر) که نشانۀ پشتهسدی است (Flugel 2010). این ریزرخساره متعلق به محیط پشتهسدی است؛ اما میکرایتیشدن درخور توجه آلوکمها، جورشدگی ضعیف دانهها، وجود سیمان انیدریتی و مقدار کم آنکوئید، نشانۀ محیط کمانرژی (Flugel 2010) و تمایل ریزرخساره از پشتهسدی به سمت لاگون است (محیط حد واسط)، پس میتوان نتیجه گرفت که تشکیل این ریزرخساره در محیط پشتهسدی به سمت خشکی[30] صورت گرفته است. این ریزرخساره باید در جهت عمودی و افقی با ریزرخسارههای پکستون تا گرینستون ااییدی و وکستون تا پکستون پلوااییدی در مجاورت باشد. این ریزرخساره در اواخر پیشروی و بستۀ رسوبی یا سیستم تراکت TST و رسیدن به انرژی بالا و همچنین شروع پسروی HST و عبور از پشتهسدی مرکزی به سمت لاگون تشکیل شده است. این ریزرخساره معادل با زون 6 ویلسون (FZ6) و معادل با ریزرخسارۀ استاندارد 13 (SMF13) و ریزرخسارۀ رمپ 30 (RMF30) فلوگل است.
شکل 4- ریزرخسارههای کمربند لاگون: شکل الف: رخسارۀ مادستون تا دولومادستون، بایو توربیشن و آثار فسیلی اسکولایتوس (محیط لاگون). شکل ب: رخسارۀ مادستون تا دولومادستون، محیط لاگون، تخلخل فنسترال. شکل ج: رخسارۀ مادستون تا دولومادستون انیدریتی با نودولهای انیدریت درون زمینه و بافت نمدی درون نودولهای انیدریتی. شکل د: رخسارۀ مادستون تا دولومادستون انیدریتی بایو توربیشن و آثار فسیلی بائورینگ و زئوفیکوس در محیط لاگون. شکل هـ: ریزرخسارۀ مادستون تا وکستون بایوکلستدار، تصویر بایوتوربیشن و خردهفسیلهای دوکفهای و نودولهای انیدریت (گاستروپود پرشده با انیدریت) و آثار فسیلی بورینگ. شکل و: ریزرخسارۀ مادستون تا وکستون پلوئیدی بایوکلستدار، فسیل آلگ در محیط لاگون، دارای مقدار کمی اایید. شکل ز: ریزرخسارۀ وکستون تا پکستون پلو ااییدی در محیط لاگون با مقدار کم انبدریت. شکل ح: ریزرخسارۀ پکستون پلو اایید، بایوکلستدار در محیط لاگون، دانههای پلوئید و اایید در سیمان گلی و جایگزینی سیمان انیدریتی درون پوسته و فضای خالی فسیلها. Fig 4- Lagoon Belt, A: Mudstone to Dolomudstone Microfacies, Bioturbation and Scolithos trace fossil. B: Mudstone to Dolomudstone Microfacies, Lagoon environment, Fenestral porosity. C: Anhydritic Mudstone to Dolomudstone Microfacies, with nodular Anhydrite and felted fabric in nodular Anhydrite. D: Anhydritic Mudstone to Dolomudstone Microfacies, bioturbation and Burrowing and Zeoficous in lagoon environment. E: Bioclastic Mud to Wackestone, image of bioturbation and Bivalve shell fragments and Anhydritic nodular (filled Gastropod with Anhydrite) and Boring trace fossil. F: Bioclastic Pelloid Mudstone to Wackestone, Alga fossil in lagoon environment, has some Ooid. G: Pello Ooidal Wack to Packstone, In lagoon environment with some Anhydrite. H: Bioclastic Pello Ooid Packstone, In lagoon environment, Pelloid and Ooid within Muddy cement and replacement Anhydrite cement within fossil empty space.
ریزرخسارۀ گرینستون اُاُییدی: MF10: Ooidal Grainstone توصیف: این ریزرخساره بیشتر از دانههای اایید (بیش از 90%) تشکیل شده است. بهعلت انرژی بسیار بالای محیط، گاهی قطعاتی از خود رخساره یا رخسارههای مجاور کنده و بهصورت اینتراکلستهایی درون رخساره نمایان میشود که بیشتر گریپستونی (حدود 10%) است. ااییدها ازنظر شکل در این ریزرخساره کاملترین شکل و ساختمان داخلی متحدالمرکز مماسی[31] را دارند (Flugel 2010)؛ همچنین ازنظر اندازه، بزرگترین ااییدهای سازند کنگان مربوط به این ریز رخساره (نوع 3 با اندازۀ بزرگتر از یک میلیمتر) است (Flugel 2010). هرچه از مرکز شول به سمت کنارهها حرکت کنیم، اندازۀ ااییدها کوچکتر و ساختمان داخلی آنها بهسختی تشخیصدادنی است. ااییدهای پشتهسدی مرکزی درشت و کامل است؛ اما ااییدهای محیط جزرومدی ازنظر اندازه کوچکتر از ااییدهای محیط شول است و مقداری گل دارد. فرایندهای دیاژنزی در این ریزرخساره عبارتند از: کلسیتیشدن، دولومیتیشدن، انیدریتیشدن و میکرایتیشدن دیوارۀ ااییدها (شکل 5 ج) و گاهی سیمان حاشیهای دریای باز (شکل 5 د) نیز مشاهده میشود. زمینه و دانههای اایید این ریزرخساره کلسیتی یا دولومیتی است و بلورهای دولومیت بهصورت سدل درون دانههای اُاُییدهای انحلالیافته مشاهده میشود. پدیدۀ دولومیتیشدن از مرکز دانههای انحلالیافته شروع شده و گسترش یافته است. در برخی قسمتهای پشتهسدی، تمام دانههای آُاُییدی تحت تأثیر شدید دولومیتیشدن قرار میگیرد و رخسارۀ اولیه بهسختی تشخیصدادنی و شناساییشدنی است و فقط در مطالعۀ توالی رخسارهای میتوان به آنها پی برد (شکل 5 هـ). گرینستون ااییدی دولومیتیشده، بالاترین میزان تخلخل در بین تمام رخسارهها و ریزرخسارههای سازند کنگان را دارد و دارای آثار نفتی درخور توجه است که در تخلخل بین دانهای و بین بلوری تجمع پیدا میکند (شکل 5 و). گاهی این ریزرخساره تحت تأثیر دیاژنز انیدریتیشدن قرار گرفته و فضای خالی درون دانههای اایید[32] یا بین دانهای با سیمان انیدریتی پر شده است. در دیاژنز، انیدریتیشدن آلوکمها با سیمان انیدریتی جایگزین یا تخلخل آنها با انیدریت پر شده و موجب کاهش درخور توجه تخلخل و تراوایی (پروپرم) در ریزرخساره شده است. در این ریزرخساره انیدریت بیشتر بهصورت دیاژنزی و ثانویه بهصورت انیدریتهای پرکنندۀ شکستگیها و سطوح میلونیتی، انیدریتهای پرکنندۀ تخلخل قالبی ااییدی، نودلهای انیدریتی، سیمان فراگیر[33] مشاهده میشود (شکل 5 ز). گاهی در این ریزرخساره دانههای اایید شعاعی مشاهده میشود که نشانۀ تشکیل در محیط پشتهسدی به طرف لاگون و محیط آرام تشکیل آنهاست (Flugel 2010) (شکل 5 ح). تخخل این ریزرخساره بالا تا بسیار بالا و از نوع بین دانهای، درون دانهای و مقداری تخلخلهای قالب ااییدی، حفرهای و کانالی و همچنین بین بلوری (گرینستون ااییدی دولومیتی) است. تفسیر: این ریزرخساره در رمپ میانی و داخلی شامل پشتهسدی، جزرومدی و ساحل پرانرژی تشکیل میشود (Flugel 2010). گرینستون ااییدی شامل مقادیر فراوان ااییدهای متحدالمرکز با جورشدگی خیلی خوب و نشانۀ محیط کمعمق و پرانرژی (پشتهسدی) است (Flugel 2010). بهدلیل وجود دانههای اایید و وجودنداشتن گل در محیط (Tucker et al. 1993)، جایگاه اصلی این ریزرخساره محیط مرکزی پشتهسدی (وجود اائیدهای درشت با ساختمان متحدالمرکز) است و بالاترین میزان انرژی را در بین تمام رخسارهها دارد، اما در قسمتهای فعال محیط جزرومدی و پرانرژی امواج نیز تشکیل میشود. در این ریزرخساره نیز دولومیتیشدن انتخابی توسعۀ زیادی دارد و دانههای اائیدی معمولاً به این طریق دولومیتی شده و در طی فرایند دیاژنزی، سیمان انیدریتی فضای خالی درون دانهها و بین دانهها را پر کرده است (HosseinYar and Rahimpour Bonab 2011). بهجز محیط پشتهسدی، گرینستون ااییدی انیدریتی در ضخامتهای کمتر در محیط حد واسط پشتهسدی به لاگون و جزرومدی با انرژی بالا و عمق کم نیز تشکیل میشود. این ریزرخساره در جهت عمودی با ریزرخسارههای پکستون تا گرینستون ااییدی و گرینستون اایید اینتراکلست بایوکلستدار و در جهت افقی با ریزرخسارههای وکستون تا پکستون پلوااییدی و مادستون تا وکستون بایوکلستی در مجاورت است. این ریزرخساره در سیستم پیشرونده و در سطح بالایی بستۀ رسوبی TST به وجود میآید و یکی از نشانههای حداکثری سطح آب MFS است. این ریزرخساره معادل با زون 6 ویلسون (FZ6) و معادل با ریزرخسارۀ استاندارد 15 (SMF15) و ریزرخسارۀ رمپ 29 (RMF29) فلوگل است.
ریزرخسارۀ گرینستون اُاُیید، اینتراکلست، بایوکلستی: MF11: Bioclastic, Intraclast, Ooid Grainstone توصیف: اجزای این ریزرخساره اایید (60%-50%)، اینتراکلست (30%-20%) و بایوکلست (20%-10%) و از اجزای اصلی این ریزرخسارهاند. در این ریزرخساره جورشدگی متوسط تا ضعیف دانهها، وجود اینتراکلستهای بسیار درشت تا 2سانتیمتر، با حاشیۀ صاف تا کمی زاویهدار مشاهده میشود (شکل 5 ط). میکرایتیشدن در اطراف آلوکمها و در برخی دانهها بهصورت کامل مشاهده میشود (شکل 5 ی). در این ریزرخساره پدیدۀ انحلال در آلوکمها نیز مشاهده میشود. این ریزرخساره در دو سمت پشتهسدی مشاهده میشود. در سمت پشتهسدی به طرف لاگون، این ریزرخساره فسیلهای دوکفهایهای درشت و گاستروپود دارد و در برخی موارد مقدار بسیار کمی ذرات پلوئید نیز در این ریزرخساره مشاهده میشود. زمینۀ این ریزرخساره بیشتر میکرایتی است، اما در برخی موارد زمینه و پوستههای فسیلی انیدریتی میشود که پدیدهای دیاژنزی است (شکل 5 ک). این ریزرخساره به سمت دریای باز بدون انیدریت است و معمولاً کلسیتیشدن در آن مشاهده میشود. فسیلهای این بخش شول، جثۀ کوچکتر دارند؛ همچنین در این بخش سیمانهای حاشیهای دریایی نیز مشاهده میشود (شکل 5 ل). در این ریزرخساره تخلخل بهصورت قالب ااییدی، بین قطعهای، درون قطعهای، کانالی، حفزهای و شکستگی باز مشاهده میشود. تفسیر: این ریزرخساره معمولاً در رمپ داخلی، در قسمت سدها، کانالهای پشتهای، پشتههای سدی و جزرومدی کمعمق متمایل به پشتهسدی تشکیل میشود (Flugel 2010)، همچنین این ریزرخساره در بخش مرکزی پشتهسدی و دریای باز تشکیل میشود (Shakeri et al. 2021). وجود اینتراکلستهای زاویهدار و در هم بودن دانههای اایید کوچک و بزرگ، نشانۀ وجود دورههای آشفتگی شدید و کوتاهمدت در محیط است (Wilson 1975). وجود پوششهای میکرایتی در اطراف ااییدها (Hossein Yar and Rahimpour Bonab 2011) و تشکیل اایید مرکب (Flugel 2010)، نشانۀ انرژی پایین در این محیط است. نکته شایان ذکر این است که بهعلت دانه غالب بودن رخساره، بهطورکلی انرژی محیط در این ریزرخساره بالا بوده است. شواهدی مانند میکریتیشدن، نشانۀ دورههای آرامش کوتاهمدت در این ریزرخساره است. این ریزرخساره در جهت عمودی با ریزرخسارههای گرینستون اایید دولومیتی یا انیدریتی و در جهت افقی با ریزرخسارههای وکستون تا پکستون پلوااییدی و مادستون تا وکستون بایوکلستی در مجاورت است. در توالی سکانسی ریزرخساره در خلال پیشروی آب دریا و در بستۀ رسوبی پیشروندۀ TST، یعنی عبور از محیط لاگون به پشتهسدی تشکیل میشود. این ریزرخساره معادل با زون 6 و 7 ویلسون (FZ6 and FZ7) و معادل با ریزرخسارۀ استاندارد 18 (SMF18) و ریزرخسارۀ رمپ 27 و 30 (RMF27 and RMF30) فلوگل است.
شکل 5- ریزرخسارههای کمربند پشتهسدی: شکل الف: ریزرخسارۀ پکستون تا گرینستون پلو اُاُییدی اینتراکلست بایوکلست آنکوئیددار، محیط توربیشن (پشته سدی) دارای فیلامانهای جلبکی، میکریتیشدن (دانهها و زمینه)، سیمان انیدریتی ثانویه، دارای اینتراکلستهای گریپستون. شکل ب: ریزرخسارۀ پکستون تا گرینستون پلو اُاُیید، اینتراکلست، بایوکلست آنکوئیددار، محیط پشتهسدی به سمت لاگون، توربیشن و مخلوطشدن دانهها و ذرات (جورشدگی ضعیف) و انیدریت ثانویه. شکل ج: ریزرخسارۀ گرینستون اُاُییدی، میکرایتیشدن دیوارۀ ااییدها. شکل د: ریزرخسارۀ گرینستون اُاُییدی. سیمان حاشیهای در محیط دریایی پشتهسدی و پرانرژی با آثار نفتی. شکل هـ: ریزرخسارۀ گرینستون اُاُیید دولومیتی، دولومیتیشدن کامل دانههای ااییدی در محیط تشکیل پشتهسدی. شکل و: ریزرخسارۀ گرینستون اُاُیید دولومیتی و گسترش تخلخل و تراوایی و تجمع مواد هیدروکربنی در این فضاها در محیط پشتهسدی، دارای نشانههای نفتی. شکل ز: ریزرخسارۀ اُاُیید گرینستون اینتراکلست، بایوکلستی. محیط شول، کلسیتیشدن زمینۀ میکرایتی، محیط توربیشن و تشکیل گریپ استون، وجود تخلخل قالبی، میکرایتیشدن دیوارۀ دانهها، دارای اینتراکلاستهای بسیار درشت (تا 1700 میکرون). شکل ح: ریزرخسارۀ اُاُیید گرینستون اینتراکلست، بایوکلستی محیط شول به سمت لاگون، میکرایتیشدن و انحلال دانهها. شکل ط: ریزرخسارۀ گرینستون اُاُییدی، بایوکلست، اینتراکلستدار انیدریتی، محیط پشتهسدی و ترانزیشن پشتهسدی به لاگون. مقدار کمی پلوئید نیز در رخساره وجود دارد، نفوذ محلولهای غنی از سولفات و ایجاد سیمان انیدریتی مابین دانه و درون برخی از دانهها بهصورت نواری و قالبی، فسیل دوکفهای (کربنات کلسیم پر منیزیم ناپایدار) که تحت تأثیر دو فاز دیاژنز قرار گرفته است: 1-انحلال دیواره (دیاژنز متئوریکی)؛ 2-جایگزینی سیمان انیدریتی. شکل ی: ریزرخسارۀ پکستون تا گرینستون پلو اُاُییدی اینتراکلست بایوکلستدار، محیط ترانزیشن پشتهسدی به لاگون. دارای ویژگیهایی از محیط لاگون (پلوئید، فسیل گاستروپود و میکرایتیشدن) و محیط پشتهسدی (وجود اُاُییدهایی که انحلال یافته است و سیمان حاشیهای دریایی). شکل ک: ریزرخسارۀ گرینستون اُاُیید انیدریتی. محیط تشکیل پشتهسدی به لاگون، انیدریت ثانویه بهصورت نودل و تودهای احتمالاً جایگزین فسبل گاستروپود. شکل ل: ریزرخسارۀ گرینستون اُاُییدی انیدریتی با ااییدهای انیدریتی، محیط تشکیل پشتهسدی، دارای سیمان انیدریتی پویی کیلوتاپیک. Fig 5- Shoal Microfacies Belt, A: Oncoidal Bioclast Intraclast Pello Ooid Pack to Grainstone, turbation environment(shoal) has Alga filaments, Micritization (grains and texture), Secondary Anhydritic cement, has grapestone intraclasts. B: Oncoidal Bioclast Intraclast Pello Ooid Pack to Grainstone, Shoal environment towards lagoon, turbation and mixing grains and particles (week sorting) and secondary Anhydrite. C: Ooidal Grainstone, Micritization around Ooids. D: Ooidal Grainstone, rim cement in shoal sea invironment and high enrgy with oil show. E: Dolomitic Ooid Grainstone, complete Dolomitization of Ooid grains in shoal environment. F: Dolomitic Ooid Grainstone, extend porosity and permeability and aggregation of Hydrocarbone materials in this space in shoal environment, has oil show. G: Bioclastic Intraclast Ooid Grainstone: Shoal environment, calcitization in micritic texture, turbation and form grepestone, Oomuldic, micritization around of grains, has coarse intraclast (to 1700µ). H: Bioclastic Intraclast Ooid Grainstone, Shoal environment toward lagoon, micritization and solution in grains. I: Anhydritic Intraclastic Bioclast Ooid Grainstone, Shoal environment and transition to lagoon, with some Plloid, influence rich sulfate solution and create Anhydritic cement within and intergrains in some grains as fibrous and muldic, Bivalve fossil (unstable high Magnesium carbonate) under the influence two diagenesis prosses:1- solution Cover (meteoric diagenesis) 2- replacement Anhydritic cement. J: Bioclastic Intraclast Pello Ooid Pack to Grainstone, Shoal environment toward lagoon, has feature of lagoon (Pelloid, Gastropod fossil, micritization) and shoal environment (Oomuldic and sea rem cement). K: Anhydritic Ooid Grainstone, Shoal environment toward lagoon, second Anhydrite as nodular and massive probably replacement Gastropod fossil. L: Anhydritic Ooid Grainstone with Anhydritic Ooid, form in Shoal environment, has Anhydritic poikilotopic cement.
گروه رخسارهای دریای بازFacies Belt FB5: Open Marin ریزرخسارۀ مادستون شیلی و مادستون تا وکستون بایوکلستی: MF12: Shaly Mudstone to Bioclastic Mudstone to Wackestone توصیف: اجزای ریزرخساره بیشتر از نهشتههای دانهریز رسی، گاهی همراه با شیل (درقسمتهای عمیقتر) تشکیل شده است و در تقسیمبندی دانهام، در گروه مادستون قرار دارد؛ اما گاهی مقادیر بسیار کم (کمتر از 10%) آلوکم شامل دانههای کوچک اایید و بایوکلست با پوستۀ نازک و ظریف، مانند کلاریا و استراکد در آن مشاهده میشود و آن را به وکستون تبدیل میکند. ویژگیهای این ریزرخساره، وجود رسوبات کربناتۀ ریزدانه با منشأ آلی یا شیمیایی در محیط است که گاهی همراه با آثار نفتی مشاهده میشود (شکل 6 الف). این محیط بهعلت ارتباط با دریای باز شوری پایینتر، اکسیژن و مواد غذایی بیشتری دارد و برای موجودات زنده مطلوب است؛ بنابراین ازنظر فونای زیستی و تراکم آنها درخور توجه است. با توجه به شرایط محیطی، موجودات در این قسمت جثۀ کوچکتری دارند و پوستۀ دوکفهایها بهصورت نازک و ظریف (کلاریا)، فیلامانهای جلبکی، اکینودرم و بریوزوآ در محیط، سمت دریای باز پشتهسدی (رمپ میانی) مشاهده میشوند (شکل 6 ب). همچنین آثار فشردگی شیمیایی بهصورت مرزهای انحلالی فشاری است (شکل 6 ج). اگر این ریزرخساره در فاصلۀ دورتری از پشتهسدی تشکیل شود، در آن بیش از 90% رسوبات دانهریز کربناته است که گاهی خاصیت تورق از خود نشان میدهد و کمتر از 10% نیز فسیل دوکفهای و بهندرت دانههای اایید است و همچنین کانیهای رسی تیره و مقداری پیریت دارد. از ویژگیهای آنها، ضخامت کم، وجود آثار نفتی در امتداد شکستگیهای کلسیتیشده (شکل 6 د)، محیط احیایی و تشکیل پیریت اولیه در محیط (شکل 6 هـ) و گاهی دارای خاصیت تورق (ویژگی شیل)، دارای مقدار کمی فسیل دوکفهای با پوستۀ ظریف و نازک است. دیاژنزهای مشاهدهشده در این ریزرخساره سیمان کلسیتی، فشردگی شیمیایی است و تخلخل بسیار ضعیف دارد و در مواردی که منشأ رسوبات میکروبی باشد، به مقدار کم تخلخل فنسترال مشاهده میشود (شکل 6 و). تفسیر: وجود برخی فسیلها مانند کلاریا، استراکد و اکینودرم نشانۀ محیط دریای باز در این ریزرخساره است (Shakeri et al. 2021). با توجه به شرایط موجود در این ریزرخساره شامل وجود فونای ویژۀ دریای باز (اکینودرم، دوکفهایها با پوستۀ نازک و فیلامانهای جلبکی)، نزدیکی به گرینستونهای ااییدی و وجودنداشتن انیدریت یا مقدار کم آن، این ریزرخساره بین دریای عمیق و گروه رخسارهای پشتهسدی با انرژی کم و ضعیف در رمپ میانی قرار دارد (Aleali 2013). در صورتی که ریزرخساره بیشتر از رسوبات دانهریز مادستون تا مادستون شیلی تشکیل شده باشد، مربوط به محیط عمیق رمپ کربناته (رمپ خارجی) است (Hossein Yar and Rahimpour Bonab 2011). با توجه به شرایط محیطی شامل گل غالب، شرایط احیایی، وجودنداشتن انیدریت و وجود فسیلهای دوکفهای با پوستۀ نازک (Aleali et al. 2013)، این ریزرخساره فقط در محیط دریای باز با انرژی بسیار پایین و محیط کاملاً آرام مشاهده میشود (Wilson 1975). این ریزرخساره در جهت عمودی و افقی با ریزرخسارههای پکستون ااییدی و پکستون تا گرینستون بایوکلستی در مجاورت است. در توالی سکانسی، این ریزرخساره در بالاترین سطح آب MFS تشکیل میشود و درست در نقطۀ مقابل مرز سکانسی (تبخیریهای سبخا) در سکانسهای ردۀ بالا جای دارد. دیاژنزهای این ریزرخساره کلسیتیشدن، مقدار کمی انحلال و فشردگی شیمیایی است و تخلخل پایین دارد؛ اما مقداری تخلخل حفرهای مرتبط با یکدیگر و قالبی در آن مشاهده میشود. این ریزرخساره معادل با زون رخسارهای 5-4 ویلسون (FZ4-5) و معادل با ریزرخسارۀ استاندارد 10 (SMF10) و ریزرخسارۀ رمپ 5 تا 7 (RMF5-7) فلوگل است.
شکل 6-ریزرخسارههای کمربند رخسارهای رمپ میانی و خارجی (دریای باز): شکل الف: رخسارۀ مادستون تا وکستون بایوکلستی دارای آثار نفتی، مقدار کمی دانه و خردههای فسیل بریوزوآ در محیط رمپ میانی. شکل ب: رخسارۀ مادستون تا وکستون پلوئیدی محیط رمپ میانی، دارای فسیل دوکفهای کلاریا با پوستۀ نازک و ظریف. شکل ج: رخسارۀ مادستون تا وکستون اایید بایوکلستدار، محیط پشتهسدی به سمت دریای باز (رمپ میانی)، زون فشاری و ایجاد مرزهای انحلالی. شکل د: ریزرخسارۀ مادستون تا مادستون شیلی، محیط رمپ بیرونی، دارای مقداری آثار نفتی در امتداد شکستگیهای پرشده با سیمان کلسیتی اسپاری، مقدار کم پیریت. شکل هـ: رخسارۀ مادستون محیط رمپ خارجی، محیط احیایی و مقدار فراوان پیریت در زمینه. شکل و: ریزرخسارۀ مادستون تا مادستون شیلی، محیط رمپ خارجی، شرایط پیشروی آب دریا یا بالاآمدن سطح آب. Fig 6- Middle and Outer Ramp Belt (Open Marin) A: Bioclastic Mud to Wackestone, with oil show, has some grain and Bryozoa fossil fragments in middle ramp environment. B: Pelloidal Mud to Wackestone, middle ramp environment has Claria bivalve fossil with thin and delicate shell. C: Bioclastic Ooid Mud to Wackestone, Shoal environment toward open marine (Middle ramp), compress zone and create solution seam. D: Mudstone to Shally Mudstone, Outer ramp environment, has oil show along fractures that filled by spary calcitic cement, with some pyrite. E: Mudstone Microfacies, Outer ramp, environment, regenerative environment and plenty pyrite in matrix. F: Mudstone to Shally Mudstone, Outer ramp environment, transgressive or rise sea level.
محیط رسوبی با توجه به مطالعات پتروگرافی، مقاطع نازک و تعیین ریزرخسارهها، کمربند ریزرخسارهای و ارتباط عمودی و جانبی آنها، میتوان نتیجه گرفت که محیط رسوبی سازند کنگان (در خلیج فارس) در ابتدای تریاس یک محیط رمپ، در آبوهوای گرم و خشک بوده (Alshahran 2006) که باعث نهشتهشدن توالی رسوبات کمعمق کربناته-تبخیری شده است (شکل 7). برخی پژوهشگران نیز قبلاً محیط رمپ سازند کنگان را تأیید کردهاند (Sharland et al. 2001; Ziegler 2001; Insalaco et al. 2006; Rahimpour-Bonab et al. 2009). قسمتهای مختلف محیط رسوبی سازند کنگان در منطقۀ مطالعهشده در تریاس پیشین به شرح زیر است: محیط بالای کشندی: این محیط بخش ساحلی و بالاترین بخش محیط رسوبی را تشکیل میدهد و شامل سبخا و حوضچههای کوچک تبخیری (پوند) است که در هنگام پیشروی دریا از آب پر و با اندک پسروی آب، ارتباط آن با دریا قطع و با تبخیر شدید آب (در هوای گرم و خشک) به شورابه تبدیل میشود و کانیهای تبخیری (ژیپس- انیدریت) و مقداری کانیهای کربناتی (دولومیتهای اولیه) و گل (معمولاً بهصورت میکرایت) در آن نهشته میشود. ساختهای مشاهدهشدنی در این محیط توری مرغی، انترولیتی و لامیناسیون است. ریزرخسارههایی که در این محیط دیده میشود عبارتند از: 1-انیدریت تودهای و انیدریت گلی(MF1)؛ 2- دولوستون انیدریتی (MF2) (شکل 7). محیط کشندی: تشکیل ریزرخسارههای این محیط در شرایط عمق کم آب و انرژی کم (ریزرخسارههای میکروبی استروماتولیتی و ترومبولیتی و ریزرخسارۀ تبخیری انیدریتی) و انرژی بالا (ریزرخسارۀ دانهغالب پکستون تا گرینستون) است (Insalaco 2006). در منطقۀ مطالعهشده، لیتولوژی غالب این محیط دولومیت است و مقدار کمی انیدریت-ژیپس بهصورت بین لایهای با ضخامت 30-10سانتیمتر نیز مشاهده میشود، معروفترین ساخت این محیط کیستون است که در بخش تبخیری این محیط بهوفور مشاهده میشود. ریزرخسارههایی که در این محیط تشکیل شده است، عبارتند از: 1-دولوستون متبلور (MF3)؛ 2-ریزرخسارههای میکروبی (MF4)؛ 3 -پکستون تا گرینستون پلو اائیدی (MF5) (شکل 7). محیط لاگون: این محیط بیشتر انرژی پایین تا متوسط و تنوعی از ریزرخسارهها را دارد. در این محیط ریزرخسارههای مادستونی تا وکستونی و همچنین تبخیری بهصورت غالب تشکیل شده است (Insalaco 2006). این ریزرخساره به سمت پشتهسدی، بهصورت وکستون تا پکستون بایوکلستدار یا پلوئیددار مشاهده میشود (Shakeri et al. 2021). در این محیط ریزرخسارههای تبخیری و ریزرخسارههای گلی در مرکز لاگون و در شرایط پسروی دریا (HST)، و ریزرخسارههای دانهغالب در شرایط بالاآمدن سریع آب دریا (TST) نهشته شدهاند. ویژگیهای بارز این ریزرخساره وجود فسیل گاستروپود، آثار فسیلی اسکولایتوس، وجود مقادیر درخور توجه پلوئید، وجود تجمعهای انیدریتی (نودل) در بین رخسارههای گلی با بافت نمدی و گاهی دانههای پیریت که نشانۀ محیط عمیق و احیایی لاگونی است. ریزرخسارههای این محیط شامل: 1-ریزرخسارۀ مادستون تا دولومادستون (MF6)؛ 2-ریزرخسارۀ مادستون تا وکستون پلوئیدی بایوکلستدار (MF7)؛ 3-ریزرخسارۀ وکستون تا پکستون پلو اائیددار (MF8) (شکل 7). محیط پشتهسدی: ریزرخسارههای این محیط در بالای حد تأثیر جزرومدی[34] و در محیط پرانرژی نهشته میشوند. محیط پشتهسدی بالاترین میزان انرژی را در بین محیطهای رمپ سازند کنگان دارد و از ریزرخسارههای دانهغالب گرینستونی تشکیل میشود. آلوکمهای مشاهدهشده در این ریزرخساره بیشتر دانههای اایید، فسیلهای استراکد، فیلاماتهای جلبکی، دوکفهایها و به میزان کم گاستروپود و مقدار بسیار کمی دانههای پلوئید (محل پشتهسدی به سمت لاگون) است. مطالعۀ ریزرخسارهها نشان داد محیط پشتهسدی به سه بخش تقسیم میشود: 1- محیط پشتهسدی به سمت لاگون: در این بخش دانههای اایید و بایوکلستها بیشتر پوشش میکرایتی دارند، جورشدگی دانهها ضعیف است و گاهی مقدار کمی دانههای پلوئید و آنکوئید (کمتر از 5 درصد) نیز در این محیط مشاهده میشود. از ویژگیهای دیگر این محیط، تعداد بسیار کم فسیل گاستروپود است که شاخص محیط لاگونی است، اما وجود این فسیل نشانۀ نزدیکشدن پشتهسدی به لاگون است؛ 2-محیط پشتهسدی مرکزی: در این محیط دانههای اایید جورشدگی خوب، اندازۀ بزرگتر از 5/.میلیمتر، سیمان حاشیهای دریایی و گاهی بهشدت دولومیتیشده دارند که در این صورت بیشترین میزان تخلخل و کیفیت مخزنی را تشکیل میدهند؛ 3-محیط پشتهسدی به سمت دریای باز: در این محیط دانههای اایید کوچکتر از 5/.میلیمتر است و جورشدگی متوسط تا ضعیف گاهی فسیل فیلامانهای جلبکی و مقداری میکرایتیشدن آلوکمها را دارد. این محیط در سطح تراز بالای آب (HST) تشکیل میشود. ریزرخسارههای این محیط شامل: 1-ریزرخسارۀ پلو اایید اینتراکلست بایوکلست آنکوئیددار (MF9)؛ 2-ریزرخسارۀ گرینستون ااییدی (MF10)؛ 3-ریزرخسارۀ گرینستون اایید اینتراکلست بایوکلستدار (MF11) (شکل 7). محیط دریای باز: این محیط در بالای خط تأثیر امواج قرار دارد و بیشتر دارای ریزرخسارههای گل غالب است. فسیلهای مشاهدهشده در این محیط شامل اکینودرم، بریوزوآ و دوکفهایها با پوستۀ نازک و ظریف (کلاریا) است. از ویژگیهای دیگر این محیط، وجودنداشتن انیدریت یا میزان بسیار کم آن، کلسیتیشدن، وجود آثار نفتی و مقدار کم بلورهای پیریت و همچنین ضخامت کم رسوبات در این محیط است. ریزرخسارۀ این محیط، مادستون شیلی و مادستون تا وکستون بایوکلستی دریای باز (MF12) است (شکل 7).
شکل 7- مدل محیط رسوبی سازند کنگان (برش عرضی) در منطقۀ خلیج فارس همراه با گروه رخسارهای، موقعیت ریزرخسارهها، سنگشناسی و سطح آب در تریاس پیشین. Fig 7- Kangan Sedimentary Environment Model (transects) in Persion Gulf with Microfacies Belt, Microfacies position, Lithology and surface water in early Triassic.
چینهنگاری سکانسی توالی مطالعهشده کربناته-تبخیری بوده که در یک محیط رمپ با بخشهای مختلف سبخا با عمق بسیار کم تا رمپ خارجی با عمق بالا نهشته شده است. یکی از بهترین روشها در تعیین چینهنگاری سکانسی که بهوسیلۀ (Embry and Johannessen 1992) معرفی شد، مدل سکانسهای پیشروی-پسروی[35] است که در آن اطلاعات حاصل از بررسی مقاطع نازک تهیهشدۀ مغزهها استفاده میشود. در این روش اساس کار با تعیین دو سطح، مرز سکانسی و سطح حداکثر غرقابی صورت میگیرد. مرزهای سکانسی سطوحیاند که نشاندهندۀ حداکثر پسروی و پایینافتادن آب دریا و شامل دو نوعاند: 1-مرز سکانسی نوع اول[36]: از ویژگیهای این مرز، خروج رسوبات از آب و اثر فرسایش بر آنهاست و در بخش کمعمق حوضه تشکیل میشود. این مرز بر اثر انحلال پدیدۀ کارستیشدن و همچنین کالیچ و کالکریت تشکیل میشود (Hunt and Tuker 1992)؛ 2-مرز سکانسی نوع دوم: این مرز در بخشهای عمیقتر حوضه ایجاد میشود و رخنمون تحت جوی ندارد (Hunt and Tuker 1992).
بررسی سکانسهای سازند کنگان پس از مطالعۀ پتروگرافی مقاطع سازند کنگان و شناسایی ریزرخسارههای این سازند، محیط رسوبی و روند نوسانات آب دریا تعیین شد (شکل 9). براساس مطالعات سنسنجی ایزوتوپی عناصر کربن و اکسیژن (Wardlaw et al. 2004)، محدودۀ MFS براساس شکل 8 سکانس DS1(247 Ma) و محدودۀ MFS سکانس DS2(246 Ma) سنسنجی و فواصل زمانی بین آنها حدود 1میلیونسال تعیین شد. از طرف دیگر بر طبق تقسیمبندی (Emery and Meyers 1996)، فواصل زمانی سکانس ردۀ سوم (5/0 تا 3میلیون سال) و سکانس ردۀ چهارم (1/0 تا 5/0 میلیون سال) فاصله دارند. با توجه به تعیین ریزرخسارهها در منطقۀ مطالعهشده و مقایسه و تطابق آنها با مطالعات (Wardlaw et al. 2004; Insalaco et al. 2006) و اینکه هر دو مطالعه در بخش مرکزی خلیج فارس انجام شده است، سکانسهای استخراجشده در این مطالعه از نوع ردۀ سوم و چهارم تشخیص داده شد (شکل 8). ارزیابی شاخصهای پتروفیزیکی، مانند تخلخل و تراوایی و نیز تفسیر لیتولوژکی و تعیین گونههای سـنگی از اهداف اصلی و یکی از اولویتهای مخازن نفت و گاز است. در این مطالعه سعی شد تا به کمک اطلاعات پتروفیزیکی، نوع لیتولوژی و میزان تخلخل تعیین و از آنها در زونبندی مخـزن و چینهنگاری سکانسی استفاده شود. لاگهای پتروفیزیکی و کاربرد آنها در این پژوهش عبارتند از: 1- لاگهای گاما (CGR, GR): از این لاگها برای تشخیص شیل و دولومیت استفاده میشود؛ زیرا عناصر رادیواکتیو توریم، پتاسیم و اورانیم در این سنگها فراوانی بالایی دارد و در نمودارها مشخص میشود؛ 2- لاگ تعیین قطر چاه (CALIPER): با توجه به اینکه شیلها خواص ریزشی دارند، در محدودههای شیلی درون چاه، دیواره ریزش و قطر آن افزایش مییابد؛ 3- لاگهای تعیین تخلخل و چگالی (PEF, NPHI, RHOZ, HARD): لاگهای فتوالکتریک (PEF) و نوترون (NPHI) به کمک روش نوترون میزان تخلخل موجود در سنگ را نشان میدهند. از لاگهای چگالی با کمک روش صوتی یا سونیک (RHOZ, HARD) برای شناسایی نوع سنگ با توجه به میزان چگالی تقریباً ثابت سنگها استفاده شد؛ 4- لاگهای مقاومتی (RXOZ, RLA, ): از این لاگها معمولاً برای شناسایی سیال درون سنگها مانند آب، نفت یا گاز استفاده میشود (از لاگ فتوالکتریک در کنار لاگهای دیگر نیز میتوان به نوع سیال درون سازندی پی برد). درنهایت حجم سنگهای آهک، دولومیت، انیدریت و شیل با کمک نرمافزار ژئولاگ محاسبه و در ستون مربوطه ترسیم شد (شکل 9). در تعیین سکانسهای سازند کنگان، دو سطح اهمیت خاصی دارد: 1-مرزهای سکانسی، یعنی پایینترین سطح آب که منطبق بر کمربندهای بالای کشندی، کشندی و لاگون است؛ 2-سطح حداکثر غرقابی: سطحی از رسوبات است که در بالاترین سطح آب دریا یا جابهجایی رخسارهها به سمت خشکی نهشته میشود (Catuneanu 2011)، معمولاً این سطح با افزایش میزان گاما در لاگ پتروفیزیک در رسوبات شیلی و مادستونی با ضخامت کم ایجاد میشود (Hudford and Louks 1993, Flugel 2010). این سطح منطبق با کمربند رخسارهای پشتهسدی و دریای باز است.
شکل 8- کرنواستراتیگرافی و سکانس استراتیگرافی سازند کنگان (Insalaco 2006) Fig 8- Chronostratigraphic and Sequence stratigraphy kangan formation quoted from Insalaco for comparison with performed study (Insalaco 2006).
مطالعۀ سکانسهای منطقۀ مطالعهشده بر مبنای ویژگیهای سنگشناسی، رسوبشناسی، ساختهای بیولوژیک و غیر بیولوژیک، انرژی محیط (آشفتگی یا آرامبودن)، توالی رخسارهها و کمربند رخسارهای، فرایندهای دیاژنزی و اطلاعات پتروفیزیکی سکانسهای چینهای این سازند تعیین شد. برای اطمینان از سکانسهای ترسیمشده (پیشروی و پسروی آب دریا)، اطلاعات آنها با لاگهای پتروفیزیکی گاما، نوترون، چگالی و تخلخل مقایسه و بر مبنای آنها 2 سکانس ردۀ سوم و 7 سکانس ردۀ چهارم تعیین شد (شکل 9) که در ادامه سکانسهای رده سوم را شرح میدهیم. سکانس DS1: ضخامت این سکانس حدود 70متر است. شروع این سکانس (مرز سکانسی SB) در بخش بالایی سازند دالان وجود دارد. بخش TST این سکانس با ضخامت حدود 30متر، لیتولوژی بیش از 90% دلومیت و حدود 10% آهک دارد که در محیط تمیز و بدون گل بر جای نهشته میشود. سکانس DS1 کاملاً با روند کلی افزایش آب جهانی (Sharland 2001) همخوانی دارد و با آن منطبق است. لاگهای پتروفیزیکی در این بخش بهصورت پایینبودن میزان لاگ گاما (تمیزبودن محیط تشکیل و وجودنداشتن گل و شیل) است، میزان بالای لاگهای تخلخل PEF و NPHI نشانۀ تخلخل بالا و میزان متوسط تا بالای لاگهای چگالی HARD و RHOZ مربوط به حجم بالای دولومیت در این بخش است؛ همچنین میزان تخلخل در آنالیز مغزه نیز بالا و حد متوسط آن حدود 10% است. بخش HST سکانس DS1 با ضخامت حدود 40متر دارای لیتولوژی 80%-60% دولومیت و 40%-20% انیدریت با میانلایههای نازک شیلی مشاهده میشود. لاگهای پتروفیزیکی در این بخش بهصورت پایینبودن میزان لاگ گاما با وجود 2 میزان ماکزیمم است که نشانۀ وجود 2 لایۀ نازک شیلی نازک (حدود 1متر) در این بخش است. میزان پایین لاگ تخلخل PEF و NPHI بهعلت وجود مقدار درخور توجه سیمان انیدریتی و پرشدن تخلخل بهوسیلۀ آن است. میزان بالا تا بسیار بالای لاگ چگالی HARD و RHOZ بهدلیل مقادیر درخور توجه انیدریت با چگالی بالاست. همچنین میزان کلی تخلخل آنالیزمغزه نیز در این بخش بسیار پایین است (شکل 9). روند سکانس DS1: بخش TST این سکانس کمی قبل از ابتدای سازند کنگان رخ میدهد. مرز دالان و کنگان یک مرز پیوسته (مرز پرمو-تریاس[37]) و منطبق بر منطقۀ انقراض زیستی بزرگ است (Insalaco 2006). این مرز در محیط لاگون و جزرومدی مشاهده شده و ریزرخسارۀ ترمبولیتی (کمی بالاتر از مرز پرمو-تریاس) لایۀ شاخص این مرز در گسترۀ بزرگ، بلندای قطر-فارس و کشورهای عربی منطقه گزارش شده است (Alsharhan 2006). با افزایش آهستۀ سطح آب، توالی از مرز پرمو-تریاس عبور میکند و در محیط لاگون و لاگون به سمت پشتهسدی در خلال TST وارد میشود، در ادامۀ افزایش سطح آب، توالی رسوبی به محیط پشتهسدی و دریای باز میرسد (حداکثر بالاآمدگی سطح آب) که منطبق بر MFS این سکانس است و با ریزرخسارههای MF10 تا MF12 شناسایی میشود. پس از آن سطح آب دریا بهصورت آهسته کاهش مییابد و محیط رسوبی از سمت دریای باز به لاگون و در ادامه به محیط جزرومدی و بستۀ رسوبی HST میرسد. انتهای بخش HST به مرز سکانسی مابین DS2 و DS1 ختم میشود (شکل 9). سکانس ردۀ سوم DS1 به 4 سکانس ردۀ چهارم DS1a, DS1b, DS1c, DS1d تقسیم و در زیر بررسی میشود: DS1a: مرز سکانسی SB آن درون سازند دالان است و در محیط کشندی نهشته میشود. بخش پیشروندۀ TST با افزایش سطح آب، تغییر از محیط کشندی به لاگون و سپس به پشتهسدی صورت میگیرد. سطح ماکزیمم غرقابی MFS این سطح نشانۀ بالاترین سطح آب و بر پشتهسدی مرکزی منطبق است. بخش پسروندۀ HST با کاهش سطح آب، تغییر محیط از پشتهسدی به سمت محیط لاگون و جزرومدی است (شکل 9). DS1b: مرز سکانسی SB آن منطبق بر ریزرخسارههای محیط جزرومدی است. بخش پیشروندۀ TST آن با افزایش سطح آب از محیط جزرومدی به لاگون، سپس به پشتهسدی و ریزرخسارههای گرینستون ااییدی میرسد. سطح ماکزیمم غرقابی MFS آن منطبق با بالاترین سطح آب سکانس DS2 و در محیط دریای باز نهشته شده است. بخش پسروندۀ HST این سکانس با کاهش سطح آب و تغییر محیط از دریای باز به سمت پشتهسدی و لاگون است (شکل 9). DS1c: مرز سکانسی SB این سیکل منطبق بر مرکز لاگون و نهشتههای تبخیری آن است. بخش TST سکانس DS1 با بالاآمدن سطح آب و عبور از محیط لاگون به پشتهسدی تشکیل میشود. بالاترین سطح غرقابی MFS منطبق بر مرکز پشتهسدی و ریزرخسارههای گرینستون ااییدی است. بخش پسروندۀ HST این سکانس با پایینرفتن سطح آب از بخش مرکزی شول به سمت لاگون تغییر مکان میدهد. مرز سکانسی SB آن با مرز سکانسی مابین DS2 و DS1 و نهشتههای تبخیری مرکز لاگون منطبق است (شکل 9). سکانس DS2: این سکانس ضخامت حدود 105متر دارد. شروع این سکانس منطبق بر مرز DS2 و DS1 است و با محیط بالای جزرومدی تا جزرومدی منطبق و نشانۀ پایینترین سطح آب است. روند تغییرات سطح آب در سکانس DS2 کمی با روند تغییرات آب جهانی (Sharland 2001) متفاوت است. بخش TST این سکانس با ضخامت حدود 30متر دارای لیتولوژی 80%-60% دولومیت و 40%-20% آهک است. لاگهای پتروفیزیکی در این بخش نشاندهندۀ میزان بسیار پایین لاگ گاما است که بهعلت تمیزبودن محیط رسوبگذاری از گل و شیل است. میزان بالای لاگهای تخلخل PEF و NPHI نشانۀ تخلخل بالا در این قسمت است. میزان متوسط تا بالای لاگهای چگالی HARD و RHOZ نشانۀ آهکی و دولومیتیبودن این قسمت است؛ همچنین میزان تخلخل آنالیزمغزه در این قسمت مقادیر بالایی را نشان میدهد. بخش HST سکانس DS2 با ضخامت حدود 75متر دارای لیتولوژی 70%-50% دولومیت و 30%-20% انیدریت و 20%-10% شیل بهصورت میانلایههای نازک مشاهده میشود. لاگهای پتروفیزیکی در این بخش، لاگ گاما با میزان متوسط تا بالاست که نشانۀ وجود میانلایههای شیلی فراوان بهصورت نازکلایه است. میزان پایین لاگ تخلخل PEF و NPHI بهعلت وجود مقدار درخور توجه سیمان انیدریتی و رسوبات ریزدانۀ شیلی تا گلی و پرشدن تخلخل بهوسیلۀ آنهاست. میزان بالا تا بسیار بالای لاگ چگالی HARD و RHOZ بهدلیل مقادیر درخور توجه انیدریت با چگالی بسیار بالا و دولومیت با چگالی بالاست. همچنین میزان کلی تخلخل آنالیزمغزه نیز در این بخش بسیار پایین است. روند سکانس DS2: پس از مرز SB بین سکانسهای DS1 و DS2 با افزایش سطح آب، سکانس وارد مرحلۀ TST میشود و به محیط لاگون و ریزرخسارههای MF6 تا MF8 میرسد، پس از آن سطح آب بالاتر میآید و وارد محیط لاگون و ریزرخسارههای MF9 و MF10 میشود. در ادامه با افزایش بیشتر سطح آب، محیط به دریای باز تبدیل میشود و سکانس به MFS (بالاترین سطح آب) میرسد که با ظهور ریزرخسارۀ MF12 در محیط دریای باز منطبق است. با گذشت زمان، سطح آب شروع به کاهش آهسته میکند و وارد بستۀ رسوبی HST و محیط رسوبی لاگون و ریزرخسارههای MF6 تا MF8 میشود. کاهش سطح آب ادامه پیدا میکند و وارد بستۀ رسوبی HST میشود که منطبق با محیط جزرومدی و ریزرخسارههای MF3 تا MF5 است. با ادامۀ کاهش، سطح آب محیط به مرز سکانسی SB، یعنی بخش بالایی DS1 میرسد که منطبق با محیط بالای جزرومدی و محیط سبخاست و با ریزرخسارههای MF1 و MF2 (بیشتر تبخیری) منطبق است و مرز بین سازند کنگان و بخش آغار شیل سازند دشتک است (شکل 9). سکانس ردۀ سوم DS2 به سه سکانس ردۀ چهارم DS2a, DS2b, DS2c تقسیم میشود که چرخۀ آنها بهصورت زیر است: DS2a: مرز سکانسی SB آن منطبق بر مرز سکانسی مشترک DS2 و DS1 و تبخیرهای بخش مرکزی لاگون است. بخش پیشروندۀ TST با افزایش سطح آب و عبور از لاگون به سمت پشتهسدی صورت میگیرد. ماکزیمم سطح غرقابی MFS آن در دریای باز نهشته شده است. بخش پسروندۀ HST آن با پایینرفتن سطح آب و تغییر محیط از دریای باز به پشتهسدی و لاگون انجام شده است (شکل 9). DS2b: مرز سکانسی SB آن در محیط کمعمق جزرومدی تشکیل شده است. بخش پیشروندۀ TST آن با بالاآمدن سطح آب، از منطقۀ جزرومدی به لاگون و سپس به پشتهسدی وارد شده است. ماکزیمم سطح آب MFS با بالاآمدن سطح آب محیط، وارد دریای باز و ریزرخسارههای گل غالب عمیق آن شده است. بخش پسروندۀ HST با شروع کاهش سطح آب تغییر محیط از دریای باز به سمت پشتهسدی و لاگون بوده است (شکل 9). DS2c: مرز سکانسی SB آن منطبق با تبخیریهای منطقۀ بالای جزرومدی بوده است. بخش پیشروندۀ TST با بالاآمدن سطح آب محیط از بالای جزرومدی، بهتدریج وارد محیط جزرومدی و سپس لاگون شده است. ماکزیمم سطح غرقابی MFS آن با افزایش سطح آب به بخش مرکزی پشتهسدی رسیده است. بخش پسروندۀ HST با شروع کاهش سطح آب محیط، از مرکز پشتهسدی به سمت ساحل جابهجا شده و به محیط لاگون و جزرومدی صورت گرفته است (شکل 9). DS2d: مرز سکانسی SB آن منطبق با پایینترین سطح آب و ریزرخسارههای تبخیری بالای جزرومدی صورت گرفته است. بخش پیشروندۀ TST با افزایش سطح آب محیط از بالای جزرومدی به محیط جزرومدی رسیده است. ماکزیمم سطح آب MFS در این سکانس با پیشرفت آب دریا، محیط وارد بخش عمیقتر جزرومدی تا لاگون شده است. بخش پسروندۀ HST با پایینافتادن سطح آب محیط از بخش لاگون، وارد محیط جزرومدی کمعمق شده و مرز سکانسی بالای این سکانس به تبخیریهای تودهای بالای جزرومدی و مرز کنگان با عضو آغار شیل سازند دشتک رسیده است (شکل 9). در مطالعات پیشینیان، مخزن کنگان به دو بخش K1 و K2 تقسیم شده است (Bazvand et al. 2017). این تقسیمبندی در گزارشهای داخلی (شرکت نفت و گاز پارس) و برخی مقالات استفاده شده است. در این مطالعه، سازند کنگان به 4 زون تقسیم شد (شکل 9). زون 4: این زون با ضخامت 25متر دارای لیتولوژی: 90%-80% دولومیت، حدود 10% آهک و کمتر از 5% انیدریت است. این زون در بخش پشتهسدی ایجاد و در بخش پیشروندۀ سکانس DS1 و در بستۀ رسوبی TST نهشته و بخش تراوای مخزن محسوب میشود. زون 3: ضخامت این زون 52 متر است و دارای لیتولوژی: 60%-50% دولومیت، 30%-20% انیدریت و آهک و کمتر از 10% شیل است. این زون در محیط لاگون و جزرومدی تشکیل و در بخش پسروندۀ سکانس DS1 و در بستۀ رسوبی HST نهشته میشود. این زون ناتراوا و فاقد کبفیت مخزنی است. زون 2: ضخامت این زون 11متر است و دارای لیتولوژی 60% آهک و 40% دولومیت است. این زون در بخش پشتهسدی ایجاد و در بخش پیشروندۀ سکانس DS2 و در بستۀ رسوبی TST نهشته میشود، این زون بخش تراوای مخزن و برداشتشدنی است. زون 1: این زون با ضخامت 71متر دارای لیتولوژی 70%-60% دولومیت، 30%-20% انیدریت و کمتر از 10 شیل است. این زون در بخش بالای جزرومدی (سبخا)، جزرومدی و لاگون تشکیل و در بخش پسروندۀ سکانس DS2 و بستۀ رسوبی HST نهشته میشود. این زون بخش ناتراوا و برداشتنشدنی مخزن است (شکل 9).
شکل 9- بررسی رخسارهها، محیط، چینهنگاری سکانسی و لاگهای پتروفیزیک و کیفیت مخزنی سازند کنگان در خلیج فارس. Fig 9- Survey facies, Environment, Sequence Stratigraphy and Petrophysic logs and Kangan formation reservoir Quality in Persion Gulf.
نتیجه نتایج حاصل از پتروگرافی و چینهنگاری سکانسی سازند کنگان در منطقۀ مطالعهشده به شرح زیر است: 1- سازند کنگان به سن تریاس پیشین، شامل مجموعهای از توالیهای کربناته-تبخیری با میانلایههای نازک شیلی است که در محیط رمپ با شیب ملایم و در آبوهوای گرم و خشک (بهعلت وجود تودههای بزرگ انیدریت-ژیپس بیشتر در محیط بالای جزرومدی و سبخایی) نهشته شده است. 2-نهشتههای سازند کنگان در خلیج فارس در 5 گروه رخسارهای (محیط رسوبی) شامل: 1- بالای جزرومدی (سبخا و حوضچههای کوچک تبخیری)؛ 2- جزرومدی.؛ 3- لاگون.؛ 4- پشتهسدی؛ 5- دریای باز (رمپ میانی و رمپ بیرونی) نهشته شدهاند. 3- گروه رخسارهای بالای جزرومدی شامل ریزرخسارههای 1- انیدریت تودهای و انیدریت گلی؛ 2- دولوستون انیدریتی که نمایندۀ پایینترین سطح آب دریا و منطبق با مرز سکانسی (نوع اول) است. این گروه رخسارهای بهدلیل اینکه بیشتر تبخیری است، کمترین میزان تخلخل و نقش پوشسنگ و جداکنندۀ زونهای تراوا و برداشتشدنی درون سازند کنگان را دارد. 4- گروه رخسارهای جزرومدی شامل ریزرخسارههای 3- دولوستون متبلور؛ 4- رخسارۀ میکروبیالیتی (استروماتولیت باندستون و ترمبولیتی)؛ 5- پکستون تا گرینستون پلو ااییدی (دانهریز جزرومدی) است. این بخش بیشتر دولومیتی است، اما مقداری رخسارههای مادستونی (گلی) و انیدریتی نیز در آن دیده میشود (بسته به سکانس پیشرونده یا پسرونده). پدیدۀ دیاژنزی غالب در این گروه، رخسارهای دولومیتیشدن است که بر اثر مکانیسم دولومیتیشدن نشتی ایجاد میشود. در صورت وجودنداشتن انیدریت در زون دولومیتی جزرومدی، این فواصل خاصیت مخزنی بالا دارد و میتوان آنها را ازنظر کیفیت، مخزن نوع دوم در سازند کنگان در نظر گرفت. 5- گروه رخسارهای لاگون شامل ریزرخسارههای 6- مادستون تا دولومادستون؛ 7- مادستون تا وکستون پلوئیدی بایوکلستدار؛ 8- وکستون تا پکستون پلو ااییدی است. لیتولوژی این قسمت دولومیت و انیدریت با میانلایههای شیلی است. کمربند لاگون منطبق با مرز سکانسی نوع دوم است و جزء بخش ناتراوای مخزن کنگان محسوب میشود. 6- گروه رخسارهای پشتهسدی شامل ریزرخسارههای 9- پکستون تا گرینستون پلو ااییدی اینتراکلست بایوکلست آنکوییدی؛ 10- گرینستون ااییدی؛ 11- گرینستون اایید اینتراکلست بایوکلستدار است. لیتولوژی این قسمت شامل دولومیت و آهک با مقدار کمی انیدریت-ژیپس دیاژنزی است. ازنظر کیفیت مخزنی کمربند پشتهسدی بالاترین کیفیت را دارد. دو پارامتر در بهبودی کیفیت مخزنی نقش دارد: 1- محیط تشکیل که در آن رخسارۀ دانهغالب اایید تشکیل مییابد؛ 2- فرایند دیاژنز دولومیتیشدن که موجب افزایش کیفیت مخزنی شده است. کمربند پشتهسدی سطح حداکثری غرقابی است و در مراحل پایانی بخش پیشروندۀ سکانسی در مرکز پشتهسدی تشکیل میشود. 7-رخسارۀ دریای باز (رمپ میانی و رمپ خارجی) که شامل ریزرخسارۀ 12- مادستون شیلی و مادستون تا وکستون بایوکلستدار است. لیتولوژی این بخش آهک فشرده و دولومیت و تخلخل آن بسیار پایین است. این رخساره سطح حداکثری غرقابی شناخته میشود. این بخش بهدلیل مادستونیبودن فاقد کیفیت مخزنی است. این کمربند رخسارهای ضخامت بسیار کم دارد و بهصورت نازکلایه تشکیل میشود. 8- مطالعات چینهنگاری سکانسی نشان داد سازند کنگان دارای 2 سکانس ردۀ سوم DS1 و DS2 است. سکانس DS1 شامل 3 سکانس ردۀ چهار است و عبارتند از: DS1a, DS1b, DS1c. سکانس DS2 شامل 4 سکانس ردۀ چهارم است و عبارتند از: DS2a, DS2b, DS2c, DS2d. مطالعات نشان داد مرزهای سکانسی در محیطهای بالای پهنهکشندی و بخش مرکزی لاگون تشکیل و بخش پیشروندۀ سکانسها از محیط بالای پهنهکشندی به سمت دریا و مناطق عمیقتر مانند لاگون و پشتهسدی کشیده میشوند. در ادامۀ چرخه و در بالاترین سطح آب، محیط در مرکز پشتهسدی یا دریای باز قرار گرفته است. شایان ذکر است که بیشترین میزان تخلخل و کیفیت مخزنی در مرکز پشتهسدی و مخصوصاً در حالتی در محیط مشاهده شد که پدیدۀ دولومیتیشدن را سپری کرده باشد. در ادامۀ چرخه با شروع پایینرفتن آب، محیط از دریای باز و پشتهسدی به سمت ساحل کشیده میشود و مجدداً به مرز سکانسی سیکل بعدی میرسد. 9- بر اساس مطالعات ریزرخسارهای، چبنهنگاری سکانسی و پتروفیزیکی، سازند کنگان دو بخش تراوا و برداشتشدنی دارد که هر دو منطبق با گروه رخسارهای پشتهسدی است و شامل: 1- زون شماره 2 با ضخامت 11 متر مربوط به بخش پیشروندۀ TST سکانس DS1 با لیتولوژی آهک 60% و دولومیت40% در بخش مرکزی پشتهسدی و ریزرخسارۀ غالب گرینستون ااییدی تشکیل شده است؛ 2- زون شمارۀ 4 با ضخامت 25متر در بخش پیشروندۀ سکانس DS2 با لیتولوژی غالب دولومیتی (بیشتر از 90%) در بخش شول مرکزی و ریزرخسارۀ گرینستون اایید دولومیتی تشکیل شده است.
تشکر و قدردانی این تحقیق بخشی از پروژۀ مشترک شرکت نفت و گاز پارس، شرکت نفت مناطق مرکزی ایران و شرکت بهرهبرداری نفت و گاز زاگرس جنوبی است. به این وسیله از بخش پژوهش و فناوری، ادارۀ زمینشناسی و ادارۀ پتروفیزیک و کارشناسان محترم این سه شرکت برای در اختیار قرار دادن اطلاعات و مشاوره، صمیمانه تشکر و قدردانی میشود. همچنین از ریاست محترم سازمان زمینشناسی و اکتشافات جنوب ایران و کارشناسان محترم این سازمان بهعلت همکاری در انجام این تحقیق، تشکر و قدردانی میشود.
[1] Coastal Fars [2] CCAL: Conventional Core Analysis [3] Perforation Zone [4] EOR: Enhance Oil Recovery [5] Acicular [6] Laminated or Aligned Structure [7] Wave Structure [8] Chicken Wire [9] Enterolith Structure [10] Supratidal [11] Sabkha [12] Pond [13] Lagoon [14] HST [15] Sulfate Hypersaline [16] Restricted environmet [17] Evaporative Dolomitization [18] Keystone [19] Stromatolite Boundstone [20] Thrombolite [21] Key Bed [22] Clotted Fabric [23] Extinction [24] Microbial matt [25] Bioturbation [26] Felted Fabric [27] Pond [28] Burrowing [29] Euphotic Zone [30] Landward [31] Tangentially Ooids [32] Oomuldic [33] Pervasive Cement [34] FWWB: Fair Weather Wave Base [35] T-R Sequence [36] SB1 [37] PTB | ||
مراجع | ||
Adabi M. Hejazi H. 2013. Depositional facies and geochemistry of the Kangan formation in the South Pars filed, Persion Gulf(Iran). Carbonates Evaporites. 11pp.
Emery D. and Myers K J. 1996. Sequence Stratigraphy. Oxford, U.K., Blackwell, 297 pp.
Folk R. L. 1965. Some aspects of recrystallization in ancient limestones. In: L. C. Pray and R. S. Murray (Eds.), Dolomitization and Limestone Diagenesis: Tulsa, OK, SEPM Special Publication. 13: 14-48.
Sharland P.R. Archer R. Casey D.M. Davies R.B. Hall S.H. Heyward A.P. Horbury A.D. and Simmons M.D. 2001. Arabian Plate sequence stratigraphy. Gulf PetroLink, Bahrain, Special Publication 2, 371 p.
Wardlaw B.R. V.I. Davydov and F.M. Gradstein 2004. The Permian Period. In: F. Gradstein, J. Ogg and A. Smith (Eds.), A Geologic Time Scale, Cambridge University Press, p. 249-270.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 917 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 309 |