تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,682 |
تعداد مقالات | 13,763 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,253,371 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,760,283 |
پیشبینی اضطراب کوویدـ۱۹ براساس سبکهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفههای جمعیتشناختی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های علوم شناختی و رفتاری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 13، دوره 10، شماره 1 - شماره پیاپی 18، خرداد 1399، صفحه 169-182 اصل مقاله (890.5 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/cbs.2021.128698.1532 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
صغری اکبری چرمهینی* 1؛ مهدی مولایی یساولی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار، گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه اراک،اراک، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری، گروه سنجش و اندازه گیری، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی رفتار، تفکر و واکنشهای عاطفی افراد در بحرانها کمک شایانی به کاهش و پیشگیری از آسیبها در جنبههای مختلف زندگی، بهویژه بُعد روانی خواهد کرد. هدف از این مطالعه، بررسی رابطۀ بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب کرونا بود. بهمنظور دستیابی به هدف پژوهش، 305 نفر با میانگین سنی 6/34 (انحراف معیار 04/9) از استان مرکزی ازطریق فراخوان برخط در این مطالعه شرکت کردند. شرکتکنندگان به پرسشنامۀ سبکهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرج، 2006) و مقیاس اضطراب بیماری کرونا (علیپور و همکاران، 2020) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری در این پژوهش نشان داد ابعاد سازشیافته (پذیـرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت، اتخاذ دیدگاه) و سازشنایافتۀ (سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشـخوار فکری، فاجعـهآمیزپنداری) تنظیم هیجانی بهطور معناداری بُعد جسمانی و روانی اضطراب کرونا را پیشبینی میکنند (05/0p<). همچنین، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، سطح تحصیلات و سن میتواند 25درصد از علائم روانشناختی و ۳۴درصد از علائم جسمی تغییرات اضطراب کرونا را تبیین کند. بهطورکلی، میتوان گفت که بحرانهایی مانند شیوع ویروس کوویدـ۱۹ بر سلامت روان افراد جامعه تأثیر میگذارد. میزان آسیب در ابعاد هیجانی مانند اضطراب تحتتأثیر سبک تنظیم شناختی هیجان، سن و سطح تحصیلات افراد قرار میگیرد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اضطراب؛ کوویدـ۱۹؛ تنظیم شناختی هیجان؛ بحران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بیماری همهگیر کوویدـ۱۹[1] که از سال 2020 آغاز شد، خیلی سریع، هم برای متخصصان بهداشت و هم برای همۀ جوامع به مشکلی بزرگ تبدیل شد؛ زیرا همۀ افراد جامعه بهطور مستقیم یا غیرمستقیم تحتتأثیر اقدامات پیشگیرانه ازجمله قرنطینه و تهدید این بیماری برای زندگی روزمره قرار گرفتهاند. این ویروس از ابتدای شیوع، جامعۀ جهانی را با بحران مواجه ساخته است. این بحران علاوهبر سلامت جسمانی میتواند ابعاد روانشناختی افراد جامعه را نیز تحتتأثیر قرار دهد. در مطالعات روانشناختی زیادی در سراسر جهان به بررسی چگونگی واکنش افراد به این بیماری همهگیر پرداخته شده است. بیشتر پژوهشهای انجامشده حاکی از ظهور علائم اضطراب و اختلالات افسردگی در مراحل مختلف اقدامات قرنطینهای و همچنین سطح بالای استرس است (پتزولد[2] و همکاران، 2020؛ وانگ[3] و همکاران، 2020). علاوهبر پیامدهای جسمانی، اضطراب نیز ازجمله تبعات بیماریهای واگیردار بوده است. گسترش بیماریهای واگیر میتواند موجب افزایش اضطراب شود و این اضطراب بهنوبۀخود اثراتی ناخوشایند بر وضعیت روانی دارد. در زمان همهگیری یک بیماری مانند کوویدـ۱۹ ترس از بیماری و ترس از مرگ، در کنار آشفتگی فعالیتهای روزمره، موجب میشود تا افراد سالم نیز با اضطراب بیماری درگیر شوند (فیشهوف[4]،2020؛ بهنقل از علیزادهفرد و صفارینیا، ۱۳۹۹). علائم بیماری این ویروس از خفیف تا شدید متغیر است. علائم و نشانههای عفونت شامل تب، سرفه و مشکل در تنفس است (وو و مک کوگان[5]، 2020). اضطراب، نشانهای مشترک در بیماران مبتلا به اختلال تنفسی مزمن است و میتواند کیفیت زندگی بیماران را بهمیزان زیادی کاهش دهد. تقریباً در غالب موارد، سنجش اضطراب شامل موارد جسمی نیز هست که میتواند با علائم بیماری تنفسی و عوارض جانبی داروها همپوشانی داشته باشد (دونگ[6] و همکاران، 2017). اضطراب بالینی تا دوسوم بیماران مزمن تنفسی را درگیر میکند و به کاهش کیفیت زندگی و عملکرد جسمی منجر میشود (ویلگوس[7] و همکاران، 2012؛ بهنقل از علیپور و همکاران، 1398). در سال گذشته، مطالعات زیادی برای ارزیابی تأثیر روانی بیماری و واکنش عموم مردم در چندین کشور آسیبدیده ازجمله چین (شییو[8] و همکاران، 2020؛ وانگ و همکاران، 2020)، ایتالیا (سانی[9] و همکاران، 2020)، اسپانیا (گنزالسـسنجینو و همکاران[10]، 2020)، آمریکا ( انجمن روانپزشکی آمریکا، 2020) انجام شده است. این مطالعات افزایش مشکلات هیجانی، بهویژه اضطراب، افسردگی، استرس پس از سانحه و اختلالات هراس را گزارش کردهاند. برای مثال، در نظرسنجی برخطی[11] که در چین انجام شد، وانگ و همکاران (2020) تأثیر روانشناختی متوسط تا شدید شیوع را در ۸/۵۳درصد از پاسخدهندگان گزارش کردند و ۵/۱۶درصد و ۸/۲۸درصد افراد بهترتیب علائم اضطراب و افسردگی متوسط تا شدید را نشان دادند. در اسپانیا هم گنزالسـسنجینو و همکاران (2020) علائم افسردگی در 7/18درصد و اضطراب را در ۶/۲۱درصد از افراد گزارش کردند. نتایج یک فراتحلیل، میانگین افسردگی و اضطراب در دورۀ شیوع کوویدـ۱۹ را بهترتیب 7/33 و 9/31 درصد نشان داده است (سالاری[12] و همکاران، 2020). برخی از پژوهشگران متذکر شدهاند که از شدت علائم افسردگی و اضطراب در طی همهگیری کم نشده و در سطح نسبتاً بالایی باقی مانده است (وانگ و همکاران، 2020). همچنین، شواهدی از افزایش میزان خودکشی هم در کل جمعیت و هم در بیماران وجود دارد (شر[13]، 2020). علاوهبراین، شدت علائم افسردگی و اضطراب در زنان در شرایط بحران بیشتر از مردان گزارش شده است و میتوان گفت وضعیت کوویدـ۱۹ از این قاعده مستثنی نیست (پتزولد و همکاران، 2020). در برخی از این مطالعات، عوامل خطرزا که معمولاً برای ایجاد مشکلات هیجانی گزارش میشود، مؤنثبودن، سن کم و خطر ابتلا به عفونت است؛ بنابراین، میتوان گفت که نگرانی و اضطراب واکنشهای رایجی دربرابر این بیماری همهگیر است و بهاحتمال زیاد پیامدهای روانشناختی برای افراد جامعه خواهد داشت. باتوجهبه طولانیشدن دورۀ بحران شیوع ویروس کوویدـ۱۹، بررسی نقش عوامل روانشناختی در افزایش و کاهش مشکلات هیجانی ازجمله اضطراب ناشی از این همهگیری، نیازی جدی است و این امر به برنامهریزی مناسب برای کاهش تأثیر منفی همهگیری کوویدـ۱۹ در بهداشت روانی افراد کمک میکند (مونیازـنوورو[14] و همکاران، 2021). در دهۀ گذشته، مطالعۀ تنظیم هیجان بهعنوان پدیدهای روانشناختی بهشدت مورد توجه قرار گرفته و افزایش پیدا کرده است. این علاقه عمدتاً بهایندلیل است که اکثر پژوهشگران اتفاقنظر دارند که تنظیم عواطف، پیوند مهمی در حفظ و بازیابی سلامت روان دارد (گروس[15]، 2013؛ ساپولسکی[16]، 2007). بهطورکلی، تنظیم هیجان را میتوان فرایندهای بیرونی و درونی تعریف کرد که مسئول نظارت، ارزیابی و اصلاح کارکردهای هیجانی، بهویژه شدت و طول آنها در طول زمان برای دستیابی به اهداف خاص است (تامپسون[17] ، 2008). از دیدگاه گارنفسکی و همکارانش، چنین تعریف گستردهای شامل هر دو راهبرد مقابله و کنترل رفتار است. در مدل گارنفسکی، تقسیم راهبردهای مقابلهای به رفتاری و شناختی مناسبتر از طبقهبندی مؤثر و غیرمؤثر یا مسئلهمحور و هیجانمحور است؛ زیرا فرایندهای فکری و رفتاری فرایندهای مختلفی است که در مقاطع زمانی مختلف اتفاق میافتد (گارنفسکی، کرایچ و اسپینهوون، ۲۰۰۱). در بررسی چگونگی واکنش افراد به کوویدـ۱۹، منطقی به نظر میرسد که تمرکز بر روشهای شناختی باشد که افراد برای تنظیم هیجانات خود استفاده میکنند. شاید مواجهشدن با بحران مثل یک بیماری عفونی، فرد را در موقعیتی قرار میدهد که پیش از استفاده از راهبردهای مقابلهای رفتاری (برای مثال، کمکگرفتن از یک متخصص، ورزش و فعالیت بدنی، ملاقات با دوستان) از راهبردهای شناختی استفاده کند که «اولین خط دفاعی» است که به فرد کمک میکند با بحران مقابله کند. استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجانها به افراد کمک میکند تا کنترل رفتارهایشان را در دست بگیرند؛ بهطوریکه بتوانند به وقایعی که در اطرافشان در حال رخدادن است، واکنش انعطافپذیر نشان دهند. این راهبردها بهمنظور کاهش، افزایش یا نگهداری تجارب هیجانی استفاده میشود (گروس، 2013). راهبردهایی که افراد برای تنظیم هیجانها استفاده میکنند، در پژوهشهای نظری و کاربردی بسیاری بررسی شده و با عنوان راهبردهای سازشیافته[18] و سازشنایافته [19] مورد بحث واقع شده است (کرینگ و سالون[20]، 2010)؛ درهمینراستا، گارنفسکی، کرایچ و اسپینهوون[21] (2001)، نُه راهبرد متفاوت تنظیم شناختی هیجان را درقالب دو راهبرد سازشیافته شامل پذیرش[22] (تفکر با محتوای پذیرش و تسلیم رخداد)، تمرکز مجدد مثبت[23] (فکرکردن به موضوع لذتبخش و شاد بهجای تفکر دربارۀ حادثۀ واقعی)، تمرکز مجدد بر برنامهریزی[24] (فکرکردن دربارۀ مراحل فائقآمدن بر واقعۀ منفی یا تغییر آن)، ارزیابی مجدد مثبت[25] (تفکر دربارۀ جنبههای مثبت واقعه یا ارتقای شخصی)، اتخاذ دیدگاه[26] (تفکرات مربوط به کماهمیتبودن واقعه یا تأکید بر نسبیت آن در مقایسه با سایر وقایع)، و سازشنایافته شامل سرزنش خود[27] (تفکر با محتوای مقصردانستن و سرزنش خود)، سرزنش دیگران[28] (تفکر با محتوای مقصردانستن و سرزنش دیگران بهدلیل آنچه اتفاق افتاده است)، نشخوار فکری[29] (اشتغال ذهنی دربارۀ احساسات و تفکرات مرتبط با واقعۀ منفی) و فاجعهآمیزپنداری[30] (تفکر با محتوای وحشت از حادثه) معرفی کردهاند. افراد دارای اختلالهای هیجانی گوناگون در برخورد با شرایط ناگوار، از راهبردهایی متفاوت استفاده میکنند؛ چنانکه بسیاری از مطالعات مبیّن ارتباط معنادار برخی از راهبردها با انواع اختلالهای خلقی و اضطرابی است (نولنـهوکسما، ویسکو و لیوبومیرسکی[31]، 2008؛ فلدمن، جورمن و جانسون[32]، 2008؛ منین، هولو وای، فرسکو، مور و هیبرگ[33]، 2007). نتایج یک بررسی فراتحلیل دربارۀ راهبردهای مختلف تنظیم هیجانی نشان داده است که نتیجهگیری صریح دربارۀ اینکه کدامیک از راهبردهای تنظیم هیجانی بهطورکلی مؤثر واقع میشود و کدامها مؤثر نیستند، غیرممکن است (گروس و تامپسون، 2007)؛ چراکه راهبردهایی که در یک مورد موفقیتآمیز بوده است، ممکن است در موقعیت دیگر مؤثر واقع نشود؛ بنابراین، همیشه لازم است که آنها در متن یک موقعیت خاص ارزیابی شود و قضاوت شود که چه میزان از پاسخ هیجانی مسئول آنچه اتفاق میافتد است و آیا واکنش سازگارتر دیگری نیز در چنین شرایطی ممکن است. این امر نشاندهندۀ اهمیت و ضرورت توجه به راهبردهای تنظیم هیجانی افراد در همهگیری کوویدـ۱۹ است. درواقع، اگر یک الگوی تنظیم هیجان کمک کرده است تا با موفقیت با حوادث استرسزا کنار بیاییم، بهاینمعنی نیست که این الگو لزوماَ در همهگیری کوویدـ۱۹ هم سازنده خواهد بود؛ بنابراین، این پژوهش به بررسی نقش پیشبین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانها و مؤلفههای جمعیتشناختی شامل سن، جنسیت و سطح تحصیلات در اضطراب کوویدـ۱۹ پرداخته است. روشپژوهش حاضر از نوع مطالعات میدانی و روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ افراد 18 تا 65 سال شهر اراک بود. با استفاده از روش نمونهگیری غیرتصادفی دردسترس 305 نفر در سال 1399 انتخاب شدند و در این پژوهش شرکت کردند. گفتنی است از این بین، پس از کنارگذاشتن پرسشنامههای ناقص، 296 مورد در تحلیل نهایی استفاده شد. برای رعایت اصول بهداشتی در دورۀ شیوع کوویدـ۱۹ پرسشنامهها بهصورت پیوند (لینک) ازطریق شبکههای اجتماعی برای شرکتکنندهها ارسال شد. اصول اخلاقی پژوهش ازقبیل محرمانهبودن اطلاعات آزمودنیها و شرکت داوطلبانه در پژوهش رعایت شد.
ابزارهای پژوهش الف) مقیاس اضطراب کرونا (1398): مقیاس اضطراب کرونا را علیپور و همکاران در سال 1398 در نمونۀ ایرانی ساختهاند. این مقیاس 18 سؤال و دو عامل علائم روانی و علائم جسمانی دارد. گویههای ۱ تا ۹ علائم روانی و گویههای ۱۰ تا ۱۸ علائم جسمانی را میسنجد. این ابزار در طیف 4درجهای لیکرت (هرگز=0 ،گاهی اوقات=2 ،بیشتر اوقات=3 و همیشه=4) نمرهگذاری میشود؛ بنابراین، بیشترین و کمترین نمرههایی که افراد پاسخدهنده در این پرسشنامه کسب میکنند، بین 0 تا 54 است. ضریب همسانی درونی این مقیاس با استفاده از لاندا ۲ گاتمن برای کل پرسشنامه ۹۲/۰ و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای علائم روانی ۸۷/۰، علائم جسمانی ۸۶/۰ و برای کل پرسشنامه ۹۱/۰ گزارش شده است.برای بررسی روایی وابستۀ همبستگی به ملاک این پرسشنامه از همبستهکردن این ابزار با پرسشنامۀ 28-GHQ استفاده شد که نتایج نشان داد پرسشنامۀ اضطراب کرونا با نمرۀ کل پرسشنامۀ 28-GHQ و مؤلفۀ اضطراب، نشانههای جسمانی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی بهترتیب برابر با 48/0 ، 50/0، 41/0، 33/0 و 26/0 است و کلیۀ این ضرایب در سطح 01/0 معنادار است. ب) پرسشنامۀ تنظیم شناختی هیجان[34]: پرسشـنامۀ تنظیـم شـناختی هیجان، پرسشـنامۀ خودسـنجی اسـت کــه گارنفســکی و کرایــج[35] در ســال 2006 آن را طراحــی کردهاند. ایـن پرسشـنامه 36 گویه دارد و راهبردهـای تنظیم شـناختی هیجـان را در پاسـخ بـه حـوادث تهدیدکننـده و تنیدگـیزای زندگـی در مقیـاس ۵درجـهای از 1 (هرگـز) تا 5 (همیشـه) بــرحســب 9 زیــرمقیــاس بــهایــنشــرح مــیســنجد: پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت، اتخاذ دیدگاه، سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری و فاجعهآمیزپنداری. راهبـرد شـناختی تنظیم هیجـان در پرسشـنامۀ تنظیـم شـناختی هیجـان به دو دسـتۀ کلی راهبردهـای انطباقـی (سـازشیافتـه) و راهبردهـای غیرانطباقـی (ســازشنایافتــه) تقســیم مــیشــود. زیــرمقیــاسهــای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت، اتخاذ دیدگاهْ راهبردهـای سـازشیافتــه و زیرمقیــاسهــای سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری و فاجعهآمیزپنداری راهبردهــای سـازشنایافتـه را تشـکیل مـیدهـد. ضریب آلفای کرونباخ برای خردهمقیاسها از 73/0 تا 80/0 و ضریب پایایی بازآزمایی برای خردهمقیاسها از 41/0 تا 59/0 گزارش شده است (گارنفسکی و کرایچ، 2006). اعتبار خردهمقیاسهای نسخۀ فارسی این پرسشنامه براساس روش همسانی درونی از 76/0 تا 92/0 گزارش شده و با استفاده از روش بازآزمایی از 51/0 تا 77/0 بوده و روایی این پرسشنامه ازطریق تحلیل مؤلفۀ اصلی با استفاده از چرخش واریماکس و روایی ملاکی مطلوب گزارش شده است (حسنی، 1389).
روشهای تحلیل دادهها در این پژوهش ابتدا دادههای بهدستآمده جمعبندی، پالایش و آمادۀ تحلیل شد. برای تجزیهوتحلیل آماری دادهها از نرمافزار SPSS نسخۀ 26 و نیز نرمافزار R نسخۀ 4.0.2 (بستههای car، psych و gvlma) استفاده شده است. تکنیک آماری استفادهشده در این پژوهش باتوجهبه نوع پژوهش و همچنین ماهیت سؤال پژوهش، روش رگرسیون چندگانۀ چندمتغیری[36] بود. در این مدل روابط بین متغیرهای پیشبین (سبکهای تنظیم هیجانی، سن، جنسیت و سطح تحصیلات) و متغیرهای ملاک (بُعد جسمانی و بُعد روانی اضطراب کرونا) بررسی شد. ابتدا با استفاده از شاخصهای برازش مدل و بررسی مفروضات مشخص شد که آیا مدلهای پیشنهادی با دادهها برازش دارد یا خیر و پس از آن به پاسخگویی به ارتباط بین متغیرهای پژوهش پرداخته شد. یافتههادر جدول 1 اطلاعات توصیفی متغیرهای پژوهش باتوجهبه ماهیت مقیاس اندازهگیری آنها آورده شده است.
جدول 1. اطلاعات توصیفی متغیرهای پژوهش
جدول 2. نتایج تحلیل آمارۀ چندمتغیری پیشبینی ترکیب خطی متغیرهای ملاک براساس هریک از متغیرهای پیشبین
همانگونه که در جدول 2 مشاهده میشود، مقدار آمارۀ چندمتغیری اثر پیلایی و معنیداری آن نشان میدهد هریک از متغیرهای پیشبین بهصورت مجزا به جز متغیر سن، نقش معنیداری در تبیین ترکیب خطی متغیرهای ملاک (ابعاد اضطراب کرونا) دارد (P<0/05). درادامه، پس از حذف متغیر سن با استفاده از آزمون رگرسیون چندگانه به بررسی نقش هریک از متغیرهای پیشبین در هریک از متغیرهای ملاک بهصورت مجزا پرداخته شده است. در جدول 3 نتایج تحلیل واریانس رگرسیونی هر دو مدل اضطراب جسمانی و اضطراب روانی گزارش شده است.
جدول 3. نتایج تحلیل واریانس رگرسیونی و آمارههای چندگانۀ مدل رگرسیونی
همانگونه که مقادیر آمارۀ آزمون و سطح معنیداری آن در جدول 3 نشان میدهد، مدل رگرسیونی هریک از متغیرهای ملاک براساس مجموعه متغیرهای پیشبین معنیدار است (P<0/05). همچنین، مقدار مجذور همبستگی چندگانه نشان میدهد مجموع متغیرهای پیشبین در مدل پیشبینی بُعد جسمانی و روانی اضطراب کرونا بهترتیب مقدار 24/0 و 23/0 از تغییرات متغیر ملاک مربوطه را تببین میکند. علاوهبر شاخصهای ذکرشده، ارزیابی برخی از مفروضات ازقبیل نرمالبودن خطاها، استقلال خطاها، خطیبودن، همواریانسی، نبودِ همخطی چندگانه و نبودِ نقاط دورافتاده و غیرمعمول در مدلهای رگرسیونی ضروری است تا بتوان به نتایج مدل ارائهشده اطمینان کرد. گفتنی است تمامی مفروضههای ذکرشده باید برای هریک از مدلهای رگرسیونی بهصورت مجزا بررسی شود. آمارۀ گلوبال[38]، آزمون کلینگری[39] است که ارزیابی جامعی از مفروضات مدلهای خطی انجام میدهد. آزمونهای کلینگر این فرض را آزمون میکند که واریانسی که مدل توضیح میدهد، بهطور معناداری از واریانس توضیحدادهنشده بزرگتر است (کاباکوف[40]، 2010). این آزمون تمامی مفروضات هریک از مدلهای خطی چندگانه را بهصورت همزمان بررسی میکند که مقدار بهدستآمده در هریک از مدلهای بُعد جسمانی اضطراب کرونا (G=4/01, P=0/40) و بُعد روانی اضطراب کرونا (G=4/37, P=0/35) نشان از برقراری مفروضهها و برازش مناسب مدل دارد. همچنین، بهصورت مجزا نیز مفروضات نرمالبودن خطاها، استقلال خطاها، خطیبودن، همواریانسی و نبودِ نقاط دورافتاده و غیرمعمول بررسی شد. نتایج بررسی تکتک مفروضهها بهصورت مجزا نیز مؤید نتایج آزمون کلی بود. فقط در بخش بررسی نبودِ دادههای پرت یا دورافتاده با استفاده از نمودار باقیمانده دربرابر نفوذ[41]، برخی نقاط پرت (2 مورد) مشاهده شد که این دادهها شناسایی و از فرایند تحلیل کنار گذاشته شد و تحلیل دوباره صورت گرفت. درنتیجه، باتوجهبه برقراری مفروضات میتوان به نتایج حاصل از آزمون رگرسیون چندگانه در هر دو مدل اطمینان کرد. در جدول 4 نیز نتایج تجزیهوتحلیل رگرسیون نمرات بُعد جسمانی و روانی اضطراب کرونا براساس متغیرهای پیشبین ارائه شده است.
جدول 4. نتایج تجزیهوتحلیل رگرسیون نمرات هریک از متغیرهای ملاک براساس متغیرهای پیشبین
نتایج جدول 4 نشان میدهد در مدل بُعد جسمانی اضطراب کرونا، متغیرهای پیشبین تنظیم هیجانی (هر دو نوع سازشیافته و نیافته)، جنسیت و بین برخی از ردههای سطح تحصیلات در تبیین پراکندگی بُعد جسمانی اضطراب کرونا نقش معنیداری دارد. دربارۀ سطح تحصیلات نیز میتوان اشاره کرد که بین سطح تحصیلات فوقدیپلم و لیسانس تفاوت معنیداری را در سطح خطای 05/0 ایجاد میکند (P<0/05). درباب متغیر ملاک بُعد روانی اضطراب کرونا نیز میتوان گفت متغیرهای تنظیم هیجانی (هر دو نوع سازشیافته و نیافته) و نیز تحصیلات لیسانس در تبیین واریانس اضطراب کرونا در بُعد روانی، نقش معنیداری دارد (P<0/05). درادامه، مدل رگرسیونی اضطراب کرونا با ضرایب استاندارد در شکل 1 ارائه شده است.
شکل 1. مدل اضطراب کرونا با ضرایب استاندارد
بحث و نتیجهگیریهمهگیری جهانی ویروس کوویدـ۱۹ به وضعیتی بیسابقه منجر شده است که در آن بیشتر مردم برای کاهش خطر ابتلا خانهنشین شدهاند. در این محیط استرسزا، خطر افزایش مشکلات بهداشت روانی در جمعیت وجود دارد که مستقیماً با مسائل زیادی ازجمله مشکلات اقتصادی (گالیا[42] و همکاران ، 2020) یا ترس از سرایت (مک کی[43] و همکاران، 2020) ارتباط دارد که بهنوبۀخود میتواند برای افراد استرسزا و اضطرابآور باشد. ازجمله ابعاد روانشناختی درخورِتوجه در دورۀ همهگیری ویروس کوویدـ۱۹، وجود اضطراب مربوط به کوویدـ۱۹ است. باتوجهبه اینکه ازجمله عوامل مؤثر بر بروز اختلالات خلقی همچون اضطراب، وجود نوعی اختلال در نظمدهی هیجانی است (گروس، 2007)، تنظیم شناختی هیجان میتواند در تعیین سلامتی و عملکرد موفقیت آمیز افراد نقش داشته باشد و یکی از متغیرهای پیشبین برای آسیبهای روانی افراد به شمار آید (ابوت[44]، 2005). باتوجهبه اهمیت سلامت روانشناختی افراد جامعه در مقابله با بحران کوویدـ۱۹، هدف مطالعۀ حاضر بررسی نقش پیشبین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در اضطراب کرونا بود. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانۀ چندمتغیری در این پژوهش نشان داد ابعاد سازشیافته و سازشنیافتۀ تنظیم هیجانی بهطور معناداری بُعد جسمانی و روانی اضطراب کرونا را پیشبینی میکند؛ بدینصورتکه راهبردهای سازشیافته با اضطراب کرونا ارتباط معکوس و راهبردهای سازشنیافته ارتباط مستقیم دارد. هرچه استفاده از راهبردهای سازشیافته بیشتر بود، افراد علائم جسمانی و روانی اضطراب وابسته به کرونای کمتری گزارش کردند. این نتایج با نتایج پژوهشهای گرانفسکی و همکاران (2002)، کوله و همکاران[45] (1999) و دوبیش و کیسلیوا[46] (2020) همسو است. نتایج این پژوهشها حاکی از رابطۀ مثبت راهبردهای سازشنایافته و رابطۀ منفی راهبردهای سازشیافتۀ تنظیم هیجان با اضطراب است. در تبین این یافته برمبنای پژوهش دیدریک[47] و همکاران (2016) میتوان گفت که راهبردهای سازشیافته بهنوعی مقابلۀ اثربخش با رویدادهای تنشزاست و باعث بهبود عزتنفس، صلاحیتهای اجتماعی و... میشود. درمقابل، راهبردهای سازشنایافته نتایج مؤثری در مقابله با رویدادهای تنشزا را بههمراه ندارد و باعث استرس، افسردگی، اضطراب و سایر آسیبهای روانی میشود. همچنین، باید در نظر داشت که در وضعیت بحران کوویدـ۱۹ عواملی مانند حمایت اجتماعی، خودکارآمدی شخصی زیاد، اطلاعات واضح و قابلفهم دربارۀ چگونگی دریافت کمک، نداشتن علائم فیزیولوژیکی و گزارشنکردن موارد جدید بیماری و همچنین رعایت برخی اقدامات پیشگیرانه، بهعنوان عوامل محافظتی با کاهش میزان اضطراب همراه است (دومینگزـسالس[48]، 2020؛ پت زولد، 2020). نشخوار فکری، نگرانی و فاجعهانگاری راهبردهای ناسازگارانهای است که برخی افراد به کار میگیرند و معمولاً به افزایش اضطراب منجر میشود (مکایووی[49] و همکاران، 2013). درمقابل، راهبردهای سازگارانهتر شامل ارزیابی مجدد، پذیرش و حل مسئله به چشم میخورد (ناراگُنـگینی[50]، 2017). به نظر میرسد برخی از افراد تمایل دارند از همان نوع راهبردهای تنظیم هیجانات استفاده کنند که ممکن است باعث بروز علائم اضطراب و افسردگی شود (دَونزاتو[51] و همکاران، 2013). درواقع، به نظر میرسد نگرانی بهعنوان راهبرد، ارتباط تنگاتنگی با علائم اضطراب دارد (الارد[52] و همکاران ،2017) که نشان میدهد نگرانی دربارۀ سرایت کوویدـ۱۹ احتمالاً میتواند در بروز و شدت علائم اضطرابی در زمان بحران تأثیرگذار باشد. نتایج پژوهشها نشان میدهد تنظیم هیجانات بهصورت جداییناپذیر توسط شناختها و افکار انجام میشود و به افراد کمک میکند تا بر هیجانات خود در حین و یا بعد از بحرانها و وقایع استرسزا کنترل داشته باشند (گارنفسکی و همکاران، 2002). باوجود اینکه قابلیت تفکر پیشرفته و تنظیم هیجانات ازطریق شناخت و افکار، امری جهانی است، تفاوتهای فردی بسیاری در میزان استفاده از شناخت و همچنین محتوای افکار در تنظیم هیجانات در پاسخ به تجربیات زندگی و وقایع استرسزا بین افراد وجود دارد (گارنفسکی و کرایچ، 2007). مطالعات زیادی تلاش کرده است تا عوامل روانشناختیای را شناسایی کند که نقش مؤثری در واکنش طبیعی در وضعیت بحران و پراسترس دارد. عواملی که درصورتی که کارکرد مناسب نداشته باشد، میتواند به آسیب روانی ازجمله اختلالات اضطرابی، اختلالات هراس و اضطراب مرتبط با سلامتی منجر شود. دراینزمینه، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نقشی اساسی در بروز و شدت اختلالات عاطفی مانند اضطراب و افسردگی دارد (دریمن و هیمبرگ[53]، 2018؛ پیرل و نورتون[54]، 2017) که در پژوهش حاضر نیز نتایج حاکی از تأیید این ارتباط بود. نتایج بهدستآمده در پژوهش حاضر، تأثیر سن در پیشبینی اضطراب کرونا را تأیید نکرد؛ اما جنسیت و تحصیلات نقش معنادار داشت و این تأثیر بیشتر مربوط به بُعد جسمانی اضطراب کرونا بود و زنان، اضطراب کرونای بیشتری را نسبت به مردان تجربه میکنند. نتایج پژوهشها نشان میدهد زنان تمایل بیشتری به گزارش علائم جسمانی دارند (بارسکی[55] و همکاران، 2001) و شاید بههمیندلیل در گزارش علائم جسمانی کرونا در پژوهش حاضر، گروه زنان میانگین بالاتری را نشان دادند. علاوهبراین، نتایج پژوهشها حاکی از تفاوتهای جنسیتی در تنظیم هیجانات است (زیمرمن و ایوانسکی[56]، 2014) که درزمینۀ اضطراب و نگرانی ناشی از شیوع کوویدـ۱۹ هم میتواند در نظر گرفته شود؛ هرچند در پژوهش حاضر بین زنان و مردان تفاوت معناداری مشاهده نشد. در پژوهش حاضر متغیر سن قادر به پیشبینی اضطراب کرونا نبود؛ ولی باتوجهبه نتایج پژوهشهای انجامشده، به نظر میرسد با افزایش سن، افراد در تنظیم هیجانات خود بهتر عمل میکنند (اوری[57] و گروس، 2010). شاید بههمیندلیل است که هرچقدر افراد جوانتر باشند، علائم اضطراب بیشتری نشان میدهند (شایب و بلنچاردـفیلدز[58]، 2009). بهطور معمول، با افزایش سن، افراد در ابعاد جسمانی، شناختی و اجتماعی دچار نوعی افت عملکرد میشوند. باوجودِاین، افراد مسن اغلب سطح بالاتری از بهزیستی را نسبت به جوانترها نشان میدهند و دلیل این امر احتمالاً این است که بزرگسالان تنظیم هیجانی بهتری را نشان میدهند. افراد مسن با انتخاب و بهینهسازی فرایندهای خاص تنظیم هیجانی به بهزیستی و آسایش دست پیدا میکنند (اَوری و گروس، 2010). استفاده از ابزار خودگزارشی و نداشتنِ امکان انتخاب تصادفی افراد ازجمله محدودیتهای این پژوهش بود. جمعآوری دادهها با ارسال پیوند پرسشنامهها ازطریق شبکههای اجتماعی برای شرکتکنندگان صورت گرفت و بنابراین نظارت کافی بر تکمیل پرسشنامهها وجود نداشت و شرکتکنندگان محدود به آن گروه از افراد جامعه میشدند که عضو شبکههای اجتماعی بودند و این تعمیم نتایج را با محدودیت مواجه میکند.
سپاسگزاری نویسندگان از کلیۀ شرکتکنندگان در این پژوهش که با پاسخ به پرسشنامهها ما را در انجام این پژوهش یاری رساندند، تشکر و قدردانی میکنند.
[1] COVID-19 [2] Petzold [3] Wang [4] Fischhoff [5] Wu, McGoogan [6] Dong [7] Willgoss [8] Qiu [9] Sani [10] González-Sanguino [11] Online [12] Salari [13] Sher [14] Muñoz-Navarro [15] Gross [16] Sapolsky [17] Thompson [18] adaptive [19] maladaptive [20] Kring & Sloan. [21] Garnefski, Kraaij & Spinhoven. [22] acceptance [23] positive refocusing [24] refocus on planning [25] positive reappraisal [26] putting into perspective [27] self-blam [28] other-blame [29] rumination [30] catastrophizing [31] Nolen-Hoeksema, Wisco & Lyubomirsky. [32] Feldman, Joormann, & Johnson. [33] Mennin, Holoway, Fresco, Moore & Heimberg [34] Cognitive Emotion Regulation Questionnaire [35] Garnefski & Kraaij [36] Multivariate Multiple Regression [37] Dummy variable [38] Global statistic [39] Omnibust test [40] Kabacoff [41] leverage [42] Galea [43] McKay [44] Abbott [45] Koole, Smeets, van Knippenberg & Dijksterhuis [46] Dovbysh & Kiseleva [47] Diedrich [48] Domínguez-Salas [49] McEvoy [50] Naragon-Gainey [51] D’Avanzato [52] Ellard [53] Dryman & Heimberg [54] Pearl & Norton [55] Barsky [56] Zimmermann & Iwanski [57] Urry [58] Scheibe & Blanchard-Fields | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حسنی، ج. (1389). خصوصیات روانسنجی پرسشنامۀ نظمجویی شناختی هیجان. روانشناسی بالینی، 2(3)، ۸۳-۷۳.
علیپور، ا؛ قدمی، ا؛ علیپور، ز؛ عبداللهزاده، ح. (1398). اعتباریابی مقدماتی مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) در نمونۀ ایرانی. روانشناسی سلامت، 8(4)، ۱۷۵-۱۶۳.
علیزادهفرد، س؛ صفارینیا، م. (1399). پیش بینی سلامت روان بر اساس اضطراب و همبستگی اجتماعی ناشی از بیماری کرونا. پژوهش های روانشناسی اجتماعی، 9(36)، 141-129.
Abbott, B.V. (2005). Emotion dysregulation and reregulation: predictors of relationship intimacy and distress. [Dissertation], Texas: Texas A & M University.
American Psychiatric Association (2020). New poll: COVID-19 impacting mental well-being: Americans feeling anxious, especially for loved ones; older adults are less anxious, 2020. [cited 2020 Apr 4]; Available from:https://www.psychiatry.org/newsroom/news-releases/new-poll-covid-19-impacting-mental-well-being-americans-feeling-anxious-especially-for-loved-ones-older-adults-are-less-anxious. Accessed April 4, 2020.
Barsky, A. J., Peekna, H. M. & Borus, J. F. (2001). Somatic symptom reporting in women and men. Journal of General Internal Medicine, 16(4), 266-275.
D’Avanzato, C., Joormann, J., Siemer, M., & Gotlib, I. H. (2013). Emotion regulation in depression and anxiety: examining diagnostic specificity and stability of strategy use. Cognitive Therapy and Research, 37(5), 968-980.
Diedrich, A., Hofmann, S. G., Cuijpers, P., & Berking, M. (2016). Self-compassion enhances the efficacy of explicit cognitive reappraisal as an emotion regulation strategy in individuals with major depressive disorder. Behaviour Research and Therapy, 82, 1-10.
Domínguez-Salas, S., Gómez-Salgado, J., Andrés-Villas, M., Díaz-Milanés, D., Romero-Martín, M., & Ruiz-Frutos, C. (2020, September). Psycho-emotional approach to the psychological distress related to the COVID-19 pandemic in Spain: a cross-sectional observational study. In Healthcare, 8(1), 190.
Dovbysh, D. V., & Kiseleva, M. G. (2020). Cognitive Emotion Regulation, Anxiety, and Depression in Patients Hospitalized with COVID-19. Psychology in Russia State of the Art, 13.
Dryman, M. T., & Heimberg, R. G. (2018). Emotion regulation in social anxiety and depression: A systematic review of expressive suppression and cognitive reappraisal. Clinical Psychology Review, 65, 17-42.
Ellard, K. K., Barlow, D. H., Whitfield-Gabrieli, S., Gabrieli, J. D., & Deckersbach, T. (2017). Neural correlates of emotion acceptance vs worry or suppression in generalized anxiety disorder. Social Cognitive and Affective Neuroscience, 12(6), 1009-1021.
Feldman, G. C., Joormann, J., & Johnson, S. L. (2008). Responses to positive affect: a self-report measure of rumination and dampening. Cognitive Therapy and Research, 32, 507-525.
Galea, S., Merchant, R. M., & Lurie, N. (2020). The mental health consequences of COVID-19 and physical distancing: the need for prevention and early intervention. JAMA Internal Medicine, 180(6), 817-818.
Garnefski, N., & Kraaij, V. (2007). The cognitive emotion regulation questionnaire. European Journal of Psychological Assessment, 23(3), 141-149
Garnefski, N., Kraaij, V., & Spinhoven, P.h. (2001). Negative life events, cognitive emotion regulation and depression. Personality and Individual Differences, 30, 1311-1327.
Garnefski, N., Van Den Kommer, T., Kraaij, V., Teerds, J., Legerstee, J., & Onstein, E. (2002). The relationship between cognitive emotion regulation strategies and emotional problems: comparison between a clinical and a non-clinical sample. European Journal of Personality, 16(5), 403-420.
González-Sanguino, C., Ausín, B., Castellanos, M. Á., Saiz, J., López-Gómez, A., Ugidos, C., & Muñoz, M. (2020). Mental health consequences during the initial stage of the 2020 Coronavirus pandemic (COVID-19) in Spain. Brain, behavior, and immunity, 87, 172-176.
Gross, J. J., & Thompson, R. A. (2007). "Emotion regulation: Conceptual foundations". In J. J. Gross (Ed.), Handbook of emotion regulation. New York: Guilford Press.
Gross, J. J. (2013). Emotion regulation: Taking stock and moving forward. Emotion, 13(3), 359-365.
Kabacoff, R. I. (2010). R in action. Publisher: Manning
Koole, S.L., Smeets, M., van Knippenberg, A., & Dijksterhuis, A. (1999). The cessation of rumination through self-affirmation. Journal of Personality and Social Psychology, 77, 111-125.
Kring, A. M., & Sloan, D. M. (Eds.). (2010). Emotion regulation and psychopathology: A transdiagnostic approach to etiology and treatment. New York: The Guilford Press.
McEvoy, P. M., Watson, H., Watkins, E. R., & Nathan, P. (2013). The relationship between worry, rumination, and comorbidity: Evidence for repetitive negative thinking as a transdiagnostic construct. Journal of Affective Disorders, 151(1), 313-320.
McKay, D., Yang, H., Elhai, J., & Asmundson, G. J. (2020). Anxiety regarding contracting COVID-19 related to interoceptive anxiety sensations: The moderating role of disgust propensity and sensitivity. Journal of Anxiety Disorders, 73, 102233.
Mennin, D. S., Holoway, R. M., Fresco, D. M., Moore, M. T., & Heimberg, R. G. (2007). Delineating components of emotion and its dysregulation in anxiety and mood psychopathology. Behavior Therapy, 38, 284-302.
Muñoz-Navarro, R., Malonda, E., Llorca-Mestre, A., Vindel, A. C., & Fernández-Berrocal, P. (2021). Worry about COVID-19 contagion and general anxiety: moderation and mediation effects of cognitive emotion regulation. Journal of Psychiatric Research, 137, (311-318).
Naragon-Gainey, K., McMahon, T. P., & Chacko, T. P. (2017). The structure of common emotion regulation strategies: A meta-analytic examination. Psychological Bulletin, 143(4), 384.
Nolen-Hoeksema, S., Wisco, B. E., & Lyubomirsky, S. (2008). Rethinking rumination. Perspectives on Psychological Science, 3, 400−424.
Pearl, S. B., & Norton, P. J. (2017). Transdiagnostic versus diagnosis specific cognitive behavioral therapies for anxiety: A meta-analysis. Journal of Anxiety Disorders, 46, 11-24.
Petzold, M. B., Bendau, A., Plag, J., Pyrkosch, L., Mascarell Maricic, L., Betzler, F., … & Ströhle, A. (2020). Risk, resilience, psychological distress, and anxiety at the beginning of the COVID‐19 pandemic in Germany. Brain and Behavior, 9(10), e01745.
Qiu, J., Shen, B., Zhao, M., Wang, Z., Xie, B., & Xu, Y. (2020). A nationwide survey of psychological distress among Chinese people in the COVID-19 epidemic: implications and policy recommendations. General Psychiatry, 33(2), 1-3.
Salari, N., Hosseinian-Far, A., Jalali, R., Vaisi-Raygani, A., Rasoulpoor, S., Mohammadi, M., & Khaledi-Paveh, B. (2020). Prevalence of stress, anxiety, depression among the general population during the COVID-19 pandemic: a systematic review and meta-analysis. Globalization and Health, 16(1), 1-11.
Sani, G., Janiri, D., Di Nicola, M., Janiri, L., Ferretti, S., Chieffo, D. (2020). Mental health during and after the COVID-19 emergency in Italy. Psychiatry and Clinical Neurosciences, 372.
Sapolsky, R. M. (2007). Stress, Stress-Related Disease, and Emotional Regulation. In J.J. Gross (Ed.), Handbook of Emotion Regulation (pp. 606–615). The Guilford Press.
Scheibe, S., & Blanchard-Fields, F. (2009). Effects of regulating emotions on cognitive performance: what is costly for young adults is not so costly for older adults. Psychology and Aging, 24(1), 217.
Sher, L. (2020). The impact of the COVID-19 pandemic on suicide rates. QJM: An International Journal of Medicine, 10(113), 707-712.
Thompson, R. A. (2008). A Theme in Search of Definition. Monographs of the Society for Research in Child Development, 59(2-3), 25-52.
Urry, H. L., & Gross, J. J. (2010). Emotion regulation in older age. Current Directions in Psychological Science, 19(6), 352-357.
Wang, C., Pan, R., Wan, X., Tan, Y., Xu, L., Ho, C. S., & Ho, R. C. (2020). Immediate psychological responses and associated factors during the initial stage of the 2019 coronavirus disease (COVID-19) epidemic among the general population in China. International Journal of Environmental Research and Public Health, 17(5), 1729.
Zimmermann, P., & Iwanski, A. (2014). Emotion regulation from early adolescence to emerging adulthood and middle adulthood: Age differences, gender differences, and emotion-specific developmental variations. International Journal of Behavioral Development, 38(2), 182-194.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,358 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 519 |