
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,706 |
تعداد مقالات | 13,972 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,587,517 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,318,445 |
بررسی تطبیقی عناصر حماسی در علینامه و خاوراننامه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 11، دوره 13، شماره 2 - شماره پیاپی 35، تیر 1400، صفحه 169-184 اصل مقاله (551.67 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2021.128069.1998 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمود بشیری* 1؛ نیلوفر انصاری2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار گروه زبان وادبیات فارسی، دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علینامه و خاوراننامه از نمونههای برجستة حماسههای دینی قرن پنجم و نهم در ادب پارسی هستند که در توصیف جنگهای اسلام به فرماندهی حضرت علی(ع) به نظم کشیده شدهاند. عناصر حماسی باتوجهبه محتوا و درونمایة داستانها شکل میگیرد و ساختار، متناسب با چگونگی درونمایه ترسیم میشود. تحلیل تطبیقی عناصر حماسی نو در حماسههای کهن، موضوع اصلی این مقاله است. در این دو منظومه، عناصر اصلی حماسه مشتمل بر قالب داستانی، قهرمانپردازی، زمان، مکان، عناصر و نیروهای خارقالعاده ترسیم شده و تقلید از شاهنامة فردوسی در زمینههای شیوة سخنپردازی، لفظ و نیز محتوا بهروشنی جلوهگر است. نتایج این پژوهش، گویای این مسئله است که اگرچه این دو منظومه ازنظر ظواهر و عناصر حماسی با یکدیگر شباهتهای زیادی دارند، درونمایه و شکل بروز عناصر حماسی در داستانها با یکدیگر متفاوت است؛ باوجود اینکه این دو کتاب در زمینههای خرق عادت و داستانی بودن منسجم هستند، محبوبیت و دور نبودن قهرمانان این دو منظومه از صفات والای اخلاقی سبب شده است که عامة مردم، قهرمان اصلی داستان را نمونه و مظهر انسان آرمانی و حماسی خود بدانند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حماسة دینی؛ عناصر حماسی؛ علینامه؛ خاوراننامه؛ شاهنامه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- مقدمه بررسی آثار ادبی، ازمنظر مقایسة تحلیلی میتواند راهگشای دریچههای جدیدی در فهم آثار به روی خوانندگان باشد؛ همچنین باعث روشنشدن شباهتها و تفاوتهای آثار حماسی با یکدیگر شود و به شناخت بیشتر جایگاه فرهنگی و ادبی آثار منجر شود. ازآنجاکه ادبیات حماسی بخش زیادی از گنجینة ادبیات پارسی را به خود اختصاص داده است، شناسایی، نقد و تحلیل منظومههای حماسی تاریخی، دینی و ملی ضروری است. علی نامه و خاوراننامه ازنظر جایگاه ادبی در میان آثار حماسی ایرانی، بعد از شاهنامه قرار دارند. این دو منظومه در مبانی و ویژگیهای ساختاریحماسی دارای اشتراکاتی هستند. رویدادهای هردو منظومه ازنظر زمانی تناسب دارند. منظومة علینامه بیشتر در وصف حضرت علی (ع) در جنگهای جمل، صفین و نهروان است. منظومة خاوراننامه نیز موضوع اصلی آن شرح مسافرتها و بیان رشادتهای علی(ع) و حملات آن حضرت است به سرزمین خاوران، به همراهی مالکاشتر، ابوالمحجن و عمروامیّه و دیگر بزرگان سپاهش و جنگ با قباد، پادشاه خاورزمین و امرای بتپرست دیگری همچون؛ تهماسشاه، صلصالشاه و جنگ با دیوان، اژدها و امثال این وقایع است.
بیان مسئله در پژوهش حاضر کوشیدهایم در حد توان علمی خود، حماسۀ خاوراننامه و علینامه را معرفی کنیم و به تحلیل تطبیقی عناصر حماسی در منظومة این دو شاعر، ربیع و ابن حسام، بپردازیم و کارکردهای آن را نشان دهیم. به این دلیل که کتاب خاوراننامه در دسترس نبود، خلاصهای از آن را که بهکوشش حمدالله مرادی است، اساس کار قرار دادهایم؛ بنابراین تلاش میشود در این مقاله به این پرسشها پاسخ داده شود:
روش پژوهش در این تحقیق، از نوع توصیفی- تحلیلی است و باتوجهبه توضیح و تعریف عناصر حماسی، تحلیل عناصر حماسی در منظومۀ مدنظر، قابل بررسی است. 1-1 ضرورت انجام پژوهش دربارۀ حضرت علی (ع) و همچنین عناصر حماسی، کتابها و تحقیقات متعددی چاپ شده است؛ اما خلأ تحقیقات درزمینة دو منظومة علینامه و خاوراننامه در درجة اول و تحقیقات ناچیز انجامپذیرفته درزمینۀ عناصر حماسی بهطور خاص، در درجة دوم، ضرورت انجام این پژوهش را به اثبات میرساند. 2-1 پیشینة تحقیق از میان پژوهشهایی که دربارة منظومههای حماسی انجام شده است، میتوان به: «تحلیل عناصر حماسی منظومة آرش کمانگیر، سرودة سیاوشکسرایی» (مرادی، 1392)؛ «تحلیل عناصر حماسی گرشاسبنامة اسدی طوسی» (محمدی، 1396)؛ «جنبههای حماسی و ویژگیهای سبکی خاوراننامة ابن حسام خوسفی» (اصغری طرقی، 1392)؛ «توصیف و توصیفگری در منظومة حماسی علینامه» (طغیانی، 1385) اشاره کرد. همچنین پایاننامههایی: تحلیل و نقد عناصر حماسی منظومة علی نامه (حبیبی، 1391)؛ «شخصیت حضرت علی(ع) در دو منظومة علینامه و خاوراننامه» (انصاری، 1392) انجام شدهاند؛ ازآنجاکه مطالعة تطبیقی بین این دو اثر حماسی تاکنون صورت نگرفته است، ضرورت ایجاب این پژوهش نمایان میشود.
2- مبانی نظری 1-2 حماسه واژة حماسه از کلمة «حمس» گرفته شده و بهمعنای شدّت در کار است. شفیعی کدکنی بر این باور است که «حماسه شعری است که زمینههای شجاعت، دلیری و صبغة ملی دارد و حوادثی که ازنظر عقلی باورکردنی نیست در آن اتفاق میافتد» (شفیعی کدکنی، 1352: 10). اگر بخواهیم نخستین و کهنترین کتاب داستانهای ملی و حماسی ایران را معرفی کنیم، باید از اوستا یاد کنیم. در سیر رشد و تکامل حماسة ملی، بعد از اوستا، باید از ادبیات پهلوی یادکرد که از آثار مربوط به آن میتوان از (یادگار زریران) و (داستان بهرام چوبین) واز کتب مذهبی این دوره (بُندَهِشن) و از میان آثار تاریخی، خداینامه (خوتای نامگ) را میتوان ذکر کرد. پسازاین دوره، نوبت آثار حماسی عهد اسلامی و دورة اوج و رواج شاهنامهسرایی ازقبیل شاهنامة مسعودی مروزی، گشتاسپنامة دقیقی و شاهنامة فردوسی است. منظومههای حماسی را به دو نوعِ حماسة طبیعی و حماسة مصنوعی تقسیم کردهاند و این دو نیز به حماسههای اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم میشوند. حماسههای اساطیری و پهلوانی، به ایام پیش از تاریخ، موضوعهای مهم فلسفی و مذهبی مربوط است؛ مانند منظومة حماسی رامایانا؛ مهابهاراتا؛ متعلق به هندوان و منظومة ایاتکار زریران و قسمت بزرگی از شاهنامة فردوسی و حماسههای کهنی همچون گرشاسپنامه و برزونامه متعلق به ایرانیان و منظومههای ایلیاد و ادیسة هومر که متعلق به یونانیان است. «از نمونههای منظومههای حماسی تاریخی میتوان از گاهنامهها اثر انیوس و کمدی الهی اثر دانته و بعضی از قسمتهای انهاید اثر ویرژیل و در زبان فارسی از ظفرنامة حمدالله مستوفی و شهنشاهنامة ملکالشعرا فتحعلیخان صبا و... نام برد» (صفا، 1374:27). از دیدگاه کزازی «حماسههای دینی، حماسههای آرمانی و اسطورهای یک ملت محسوب میشوند که خاستگاههای تاریخیشان بدون تغییر مانده است. در این نوع از حماسهها، رویدادها، سرزمینها و چهرهها باآنکه تاریخی به شمار میآیند، چهرهای اسطورهای یافتهاند؛ به همین خاطر، قهرمانان این حماسهها، خصوصیاتی دارند و به کردارهایی دسترسی پیدا کردهاند که در شأن و منزلت پهلوانان حماسههای باستانی هستند؛ خصیصههایی چون نیروی شگرف و کشتن اژدهایان و دیوان» (کزازی، 1387: 94). آنچه در ادب فارسی از آن به حماسة دینی تعبیر میکنند، زیرمجموعهای بر حماسة نوع سوم، یعنی منظومههای حماسی تاریخی است که در آن حقایق تاریخی با آمیزهای از نمادهای افسانهای کل منظومه را تشکیل میدهد. منظومة حماسی علینامه وخاوراننامه در ضمن این منظومهها قرار میگیرند. 2-2 خصوصیات حماسی خصوصیات برجستة یک اثر را میتوان از لابهلای تعاریف مختلف آن مشخص کرد: شفیعی کدکنی چهار زمینة «داستانی، قهرمانی، خرق عادت و ملی بودن» را مهمترین خصیصههای یک منظومۀ حماسی به شمار میآورد» (شفیعی کدکنی، 1352: 45). رستگار فسایی نیز بر این باور است که منظومههای حماسی دارای چهار ویژگی هستند؛ «ازجملۀ این ویژگیها ابعاد داستانی است که داستانهای مفصل را دربر میگیرد و معمولاً دارای ابعاد فردی، حادثة اصلی و وحدت قهرمانان داستان است. دومین ویژگی که فسایی ذکر میکند، حماسه دارای زمینة تاریخی، اساطیری، مذهبی و قهرمانی است و شخصیتهایی را ذکر میکند که بهلحاظ روحی و فیزیکی در مرتبة والاتری از دیگران هستند و توانایی انجام کارهای خارقالعاده را دارند. سومین ویژگی، کانون و مرکز تمام اتفاقات حماسی، مسائل تاریخی، دینی و ملی است. چهارمین ویژگی، حماسه تشابه بسیاری با مسائل عصر شاعر و مردم روزگار بعد را دارد؛ علیرغم اینکه از اتفاقات بسیار کهن سخن به میان میآورد» (رستگار فسایی، 1380: 337). بنابراین، ویژگیهای داستانی بودن، قهرمانی، خرق عادت و ملّی، خصوصیات بارز یک منظومة برتر حماسی هستند. برای مشخصشدن جایگاه علینامه و خاوراننامه در میان متون حماسی، به تحلیل این ویژگیها میپردازیم.
3- تحلیل جنبههای حماسی علینامه و خاوراننامه 1-3 ابعاد داستانی؛ از دیدگاه شفیعی کدکنی، ابعاد داستانی یکی از مهمترین خصوصیات منظومة حماسی محسوب میشود، بهگونهای که عامل سبب ایجاد مجموعهای از اتفاقات، اوصاف، تصاویر و خطبهها در منظومة حماسی است. همة این عناصر در قیاس با زمینة داستانی، جنبة ثانوی را دارا میباشند (شفیعی کدکنی، 1352: 105). از مهمترین تفاوتهای حماسه و اسطوره، ساختار داستانی آن است بهگونهای که «حماسه، ساختار داستانی وحدتمند، منطقی و متوالی دارد و این در حالی است که در اسطوره، جنبة روایی شخصیتها، تسلسلها، روابط و جزئیات بسیار نامسنجم و ضعیف است» (آیدِنلو، 1388: 25). داستانهای حماسی، داستانهایی دارای نظم و ترتیب هستند و معمولاً آغاز و پایان مشخصی دارند؛ این داستانها در نقطهای پایان میپذیرند؛ پایان این داستانها ناقص و ابتر نیست؛ خوانندة این داستانها میتواند از مقدماتی آغاز کند و به فرجامی برسد. با درنظرگرفتن اهمیت زمینة داستانی در یک منظومة حماسی، دو عنصر مهم داستان؛ یعنی شخصیت و پیرنگ را در خاوراننامه و علینامه بررسی میکنیم: 1-1-3 شخصیتپردازی؛ در طرح، رشد و انسجام داستان، شخصیتپردازی نقش برجستهای دارد و با یاری آن، خصیصههای خلقی و روحی قهرمانان داستان به خواننده معرفی میشود. نویسنده در شخصیتپردازی وظیفه دارد که شخصیتها را با اعمال و گفتارشان به خواننده بشناساند و خواننده را در مقابل رفتار و افکار شخصیتها ملزم به عکسالعمل کند. نویسنده میتواند حتی باشخصیتها موافق و همدرد باشد یا در برابر آنها جبهه بگیرد. «خوانندگان اگر در برابر شخصیتهای داستان بدون عکسالعمل باشند، نویسنده بدون هیچ توجیهی در امر شخصیتپردازی توفیق نیافته است» (میر صادقی، 85:1376). شخصیتپردازی در منظومة علینامه و خاوراننامه بهگونهای است که شاعر این دو منظومه، از روش مستقیم (شرح و توصیف شخصیتهای داستان) بیشتر از روش غیرمستقیم (شناساندن شخصیت از طریق گفتار و اعمالشان) استفاده کردهاند و در این توصیفات بسیاری از زوایای شخصیتی اشخاص پنهان شده است. نقش برجسته کردن شخصیتهای اصلی بر دوش شخصیتهای فرعی است. حضور شخصیتهای فرعی در داستان مهم نیست. قهرمان و شکستناپذیری حضرت علی مثل بیشتر قهرمانان داستانهای کهن از او بیشتر تیپ ساخته است و همین خصیصه سبب شده است که حضرت علی از حالت شخصیتی عادی، دستیافتنی و قابللمس دور باشد. در ترسیم شخصیتهای علینامه میتوان گفت که بخش اعظم این شخصّیتها ازنظر تاریخی وجود داشتهاند. شخصیتهایی نظیر: «محمد بن ابوبکر، محمد حنیفه، عثمان بن علی، عثمان بن حنیف، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، عباس بن علی(ع)، مالک اشتر، ابراهیم بن مالک، اشعث بن قیس، عمار، عبداله بن عباس، ابن عمار، احنف بن قیس، جریر، شریح، أُمّ سَلَمه و شهربانو، قنبر، عبدالله بن حنیف» و دشمنان مخالف نیز عبارت از «برخی خلفا، مروان، مغیره، ولید بن عتبه، معاویه، عمرو بن عاص، ابوهریره، عایشه، طلحه، زبیر، مصعب بن زبیر، ابوموسی اشعری، سعد وقاص، عبدالرحمن بن عوف، خالد، ابن طلحه، امیر یمن، عبدالله عامری، عوف بن نصر یا نصر بن عوف، عبیدالله بن فضل، ابن خالد و یزید بن معاویه، عبدالله عمر سراقه، قعقاع، کرنپ یا کریب، ابنخدیج» و برجستهترین نام در این منظومه نامهای مختلف امیرالمؤمنین (ع) چون حیدر و علی است. برای مثال:
شخصیت حضرت علی(ع) در منظومة خاوراننامه بهصورت پهلوانی برومند و شکستناپذیر ترسیمشده است که در بسیاری از جنگهای این منظومه حضور فیزیکی دارد؛ بهگونهای که میتوان این منظومه را داستان قهرمانیهای حضرت علی(ع) نامید. حضرت علی در نقش جنگجویی دلاور در رویارویی با همة حوادث، اعم از طلسم، دیو، اژدها، جادو، پهلوانان بزرگ و سپاهیان گران و... نصرت مییابد؛ بااینکه دشمنان مقابل او همه تنومند و شکستناپذیر هستند، حضرت علی(ع) بر همه دشمنان پیروز میشود و هیچگاه گرفتار دام و اشتباه دشمن نمیشود. حضرت علی (ع) ازنظر کاردانی و هوش، تعقّل و تفکر از همگان برتر است و بهآسانی بر سپاه دشمن ظفر مییابد؛ وی از نگاه دشمنانش، بسیار بزرگ، دلاور و شکستناپذیر وصف میشود و این خود نکتههای مهم در قهرمانسازی است؛ مثلاً زید بن افلج دربارة او به خاوران قباد میگوید:
صرفنظر از شخصیت دینی حضرت علی، ازنظر خصیصة پهلوانی و قهرمانی، میتوان ایشان را معادل رستم در شاهنامة فردوسی تصور کرد و قهرمانیهایی چون کندن در قلعه، دُلدُل و ذوالفقار را دربارة این شخصیت بزرگوار ذکر کرد. 2-1-3 پیرنگ (طرح یا هسته)؛ پیرنگ یکیاز برجستهترین خصیصهها در میان ویژگیهای گوناگون روایت و همچنین ویژگی پویا و زنجیرة قصه (روایت)، نمایشنامه و شعر روایی است. زرینکوب پیرنگ را روح آثار ادبی ذکر میکند و آن را متشکل از سه بخش آغاز، میان و پایان میداند. وابستگی و پیوستگی میان حوادث داستان توسط پیرنگ بهگونهای عقلانی انجام میشود. به همین دلیل، اتفاقاتی که در داستان ذکر میگردد، باید دارای استدلال باشد و به فرجامی منطقی ختم شود (زرینکوب، 1382: 122). اگر فرجام داستانی باعث شگفتی ما شود، دلیل بر جامع نبودن پیرنگ داستان است و در تشریح موضوع آن، کاستی و نواقصی رویداده است. طرح منظومههای علینامه و خاوراننامه را میتوان به دو دسته طرحهای قوی و منطقی و طرحهای سست و غیرمنطقی تقسیم کرد: الف) طرحهای منطقی تعداد زیادی از داستانهای این دو منظومه دارای طرحی منطقی و منسجم هستند؛ به این دلیل که خواننده دلایل محکم، انگیزهها، اعمال و رفتارها را بهراحتی میپذیرد. منظومة خاوران نامه ازنظر ظاهری، بیشتر در قالب روایت، توصیف و بیان زنجیرهای حوادث بیان شده است؛ بدینگونه که سپاه اسلام در سرزمینهای خاوران، عامل شکست کافران میشوند. ساکنان این مناطق را به دین اسلام دعوت میکنند و این مناطق را تحت سیطرة آیین خود (آیین الهی) قرار میدهند و از آن پس سربلند و پیروز به مدینه روانه میشوند. جنگهای بسیاری که با دلایل مذهبی میان مسلمانان و کافران روی میدهد، از نقاط قوّت طرح منظومة خاوراننامه است و سرانجام حضرت علی(ع)، قهرمان اصلی داستان، با یاری از قدرت فیزیکی و عوامل ماوراء طبیعی این جنگها را به نفع مسلمانان به پایان میرساند.
منظومة علینامه در منظومة علینامه ابیات بسیار زیبایی سروده شده است که در میان حدود یازدهتا دوازدههزار بیت موجود، دوسههزار بیت، قابل نقل و حتی ستایشبرانگیز است. کسانی که با تاریخ شعر فارسی آشنایی دارند، بر این امر واقفند که از میراث شعر فارسی قبل از حملة غزها اثر مهمی باقی نمانده است؛ به همین دلیل، این منظومه، بهاندازة شاهنامة دقیقی، (بهعنوان نخستین تجربة بازمانده از حماسة ملّی ایران قبل از فردوسی) ارزشمند است. از نقاط قوّت طرح منظومة علینامه، جنگهای امام علی بن ابیطالب (ع) در جمل و صفین است و به همین دلیل، این منظومه در باب تاریخ دو جنگ مذکور، سودمند محسوب میشود؛ وی در پایبندی به متن تاریخ، وفادار بوده است. در تصویری که شاعر علینامه، از کاردانی حضرت علی برای رسیدن به مسند خلافت بیان میکند، چنین میسراید:
ب) طرحهای سست و غیرمنطقی شواهدی که برای ایجاد حوادث، گفتار شخصیتها و انگیزة کردار ذکر میشود، باید منطقی باشد؛ با منطقیشدن طرح، داستان از هماهنگی بیشتری بهرهمند میشود. هرچه طرح منطقی سستتر باشد، داستان ضعیفتر و آشفتهتر میشود. جانبداری ربیع در توصیف صحنهها، از نقاط ضعف طرح این منظومه است، وی با همان اندک طرفداری که از قهرمانان سپاه امام دارد، قدرت صحنهآرایی را میکاهد؛ تقریباً در تمام صحنهها وضع چنین است. گوینده گرایش اعتقادی و ایمانی خویش را هرگز پنهان نمیکند. نمونهای از حفظ این بیطرفی، ایجاد تقابل میان قهرمانان توصیفی است؛ ابن خالد از سپاه معاویه با سعید بن مخلد از سپاه امام.
غلطهای عروضی و فنّی در منظومة علینامه آشکاراست. تعدادی از این خطاها، نتیجة سهلانگاری ربیع و تعدادی دیگر نیز حاصل تصرفات دیگران در متن است. ضعف بلاغت گویندة اصلی در این منظومه بسیار آشکار است. ربیع در بسیاری قسمتها، ساختمان کلمه را بهدرستی نمیشناسد و کلمه را برخلاف مقصود بیان میکند؛ برای مثال در این بیت، کلمة «بدنژاد» را در بیت بهگونهای آورده که ایهام بسیار بدی دارد و این از ضعف هنری شاعری اوست:
که کلمه «بدنژاد» را در بدترین جای ممکن قرار داده است. شاید در اصل چنین بوده است:
ربیع در این منظومه خود را ملزم میکند که از همة اجزا و عناصر حماسی در بافت تاریخی استفاده کند. بهگونهای که نتیجه و اثربخشی قطعیتر ترسیم شود؛ اما در بسیاری از قسمتهای این منظومه توفیق نیافته است و متأسفانه در بیان حق مطلب ناتوان مانده و این از نقاط ضعف این منظومه است. در منظومة خاوراننامه؛ مفاهیم اسطورهای و نیمهاسطورهای در ضمیر ناخودآگاه ابن حسام، تعهد بسیاری دارد؛ در این مفاهیم، صورتی از خیال در قالب حوادث مختلف داستانی مطرح است. شکل و طرح بسیاری از حرکات و سکنات شخصیتها در بیزمانی، بیمرزی و بیمکانی قرار دارد و خصیصههای مختلف انفسی بر آفاقی گاهی برتری پیدا کرده است که این عوامل از نقاط ضعف طرح منظومة خاوراننامه است. در این کتاب، از حیث وزن و قافیه یا احیاناً تعقید لفظی یا معنوی ابیاتی یافت میشود که خالی از تسامح نیست؛ البته دلایلی چون: «نبود نسخة اصل منظومه» و «دست بردن کاتبان و نسخهنویسان بیدقت و مسامحهکار» را میتوان برای آن ذکر کرد. در تمامی آثار علمی و ادبی، حتی پرمایهترین و شاهکارترین آثار، مواردی را نمیتوان یافت که خالی از طرحهای سست و غیرمنطقی نباشد؛ چراکه در یک اثر سترگ و مملو از نکات متعدد، هر نویسنده یا شاعری، ناخودآگاه تحت شرایط روحی – ذوقی خود، مسلماً دچار تسامحاتی هرچند اندک و بهسهو خواهد شد و این ویژگی در منظومة خاوراننامه برجستهتر است. طرحهای سست و غیرمنطقی در این منظومه به علت نیروی تخیل و تحت شرایط روحی و ذوقی شاعر، دچار تسامحاتی است و در کتاب علینامه، به دلیل پایبندی شاعر به متن تاریخ، طرحهای سست و غیرمنطقی کمتر است. 2- 3 زمینه خرق عادت؛ در هر حماسهای، رویدادهای غیرطبیعی و خارج از عرف وجود دارد؛ در حقیقت، زمینۀ خرق عادت، حوادثی است که با منطق و تجربۀ علمی سازگاری ندارد و این ویژگی (خارق عادت) تنها از رهگذر عقاید دینی آشکار میشود. شفیعی کدکنی براین باور است که عامل اساسی در حماسه، تفکر ماوراء طبیعی است؛ بدینگونه که شاعر، آفریدههای غیرطبیعی را خلق میکند که در مرکز حوادث و وقایع حضور دارند (شفیعی کدکنی،1352: 107).
خاوراننامه در این منظومه، موجودات شگفتآور و خیالی، نیروهای ماوراء طبیعی و عناصر خارقالعاده حضوری برجسته دارند. در این بخش، بهتفصیل آنها را برمیشمریم: الف- در این داستان، شخصیتهای خارقالعاده و فرابشری وجود دارند؛ برای مثال عمروامیّه که بهعنوان سردار اسلام و افسونگری ماهر در داستان حضور دارد، از دیدهها پنهان میشود، تاج از سر شاهان میرباید و فاصلة مدینه تا خاوران را سهروزه طی میکند و در سفر به سرزمین قهرمان، هنگامیکه سپاه اسلام در دریایی طوفانی اسیر هستند، آنها را یاری میرساند. ب - پیکی از عالم غیب همواره حضرت علی(ع) را کمک میکند؛ برای مثال به او اطلاع میدهد که سپاهیان خاورزمین، قنبر را دستگیر و زندانی کردهاند. نمونهای دیگر را در پیکار با اژدهایان، دیوان و جادوان به آن حضرت آموزش میدهد که برای پیروزی بر آنها آیت ستر بخواند؛ بر فراز کوه بلور، همین سروش به علی (ع) ندا میدهد که نباید دیو داخل صندوق را رها بکند. پ- از مهمترین عوامل معنوی یاریگر مسلمانان؛ دعا و راز و نیاز حضرت علی(ع) است. «علی(ع) از خدا میخواهد که مردم قلعة سفیان، به سبب مسلمان نبودن، به شمشیر او نمیرند» (مرادی،1382: 83). ت- در خاوراننامه، رؤیا و خواب دارای نقشی بسیار اساسی است. پیامبر(ص) بهظاهر در مدینه است؛ ولی در عالم خواب و رؤیا با یاری سپاه اسلام، عامل پیروزی آنها میگردد. علی (ع) بر سر پنج راهی، آن حضرت را در خواب میبیند که به او فرمان میدهد؛ باید از راهی رهسپار گردد که بهسلامت به مقصد برسد. ابوالمحجن پس از تسلط بر دژ، پیامبر را در خواب میبیند که از او درخواست میکند، مالک اشتر را که گلچهر (گل رخ) در چاه، سبب اسیر شدن او شده، یاری رساند. آن حضرت در عالم خواب، به علی(ع) فرمان میدهد که راهی قام[1] شود و از فراز کوه بلور[2]، یادگاری سلیمان را برایش بیاورد. در سرزمین قام، علی(ع) مالک و مسلمانان را گم میکند و پیامبر در خواب به او فرمان میدهد که آنها در قلعة آدمخواران اسیر هستند. علی (ع) آن خواب را اینگونه تعبیر میکند: که شاه خاوران پشیمان شده است. ج- در خاوراننامه، موجودات خیالی نیز وجود دارند؛ مثل پیلگوشانی که علی(ع) و سپاهش دریکی از پنج راه، با آنها برخورد میکند و شکستشان میدهند؛ دیوی که حضرت سلیمان او را زندانی کرده است و بر حصن آهنربای فرمان روایی میکند؛ آدمخورانی که در قلعهای حضور دارند و مالک پس از نجات یافتن از دریا، به آنها پناه میبرد. اژدها و لشکر دیوان بر فراز کوه بلور که علی(ع) با آنها نبرد میکند و بر آنها پیروز میشود؛ ابوالمحجن و لشکریانش درراه خاوران به دشتی وارد میشوند که مورچگانی شاخدار به اندازة یک سگ در آن دشت هستند؛ در جنگ مسلمانان با جادوان خاوران، تخیّل برجستهنمایی میکند؛ همچنین کوه بلور، کوهی است درخشان که علی (ع) چهرة خود را در آن مینگرد (مرادی، 1382: 189). ح- گاهی در خاوراننامه، پیشگوییهایی دیده میشود؛ مثلاً در جنگ میان سپاه اسلام و جادوان لشکر خاوران، ستارهشناسی از این سرزمین، پیروزی علی(ع) را پیشبینی میکند؛ وقتی علی (ع) به شهر زر وارد میشود، لوحی را مییابد که دال خطاب به او نوشته و پیروزیاش را نوید داده است؛ وزیر دانشمند صلصال، کوشیار، او را از رویارویی با حضرت علی بازمیدارد؛ زیرا در دیوان دال[3] خوانده است که شخصی بهنام علی، خاوران و قام را در سیطرة خود درمیآورد.
علینامه ربیع در این کتاب، در میان وقایع صفین و جمل، تصویری از کارهای خارقالعادة حضرت علی (ع) را به تصویر کشیده است؛ برای مثال: در اواسط داستان «صفین»، تعدادی از داستانهایی که بهعنوان معجزههای شگفتآور امام معروف است، مطرح شده است؛ مانند داستان پیداکردن دیری و راهبی و مسلمانشدن راهب و آنچه از کرامات امام برآن راهب هویدا میشود. و اینک گفتار سراینده:
از دیگر معجزات حضرت علی(ع) را در خلال جنگ جمل، مشاهده میکنیم که حضرت علی(ع) دستهای بیش از دویست نفر از لشگریان خود را که قصد دستدرازی به هودج عایشه را داشتند، قطع میکند و سپس به آنها فرمان میدهد که: دستهای بریده شدة خود را سر جایش قرار دهید و آنها نیز دستهای بریده را بر جای جداشده میگذارند. حضرت علی (ع) فاتحهای میخواند و ردای حضرت رسول را بر روی دست بریدة هر نفر میکشد و دستهای بریدة آنان بهبود مییابد.
صحت روایات تاریخی در میان کرامات و معجزات حضرت علی(ع) همیشه موردتوجه بوده است، بهگونهای که هدف از این داستانها؛ تحکیم ایمان مردم، برانگیختن حس تحسین شیعیان و دوستداران آل علی (ع) است. ربیع در راستای اهدافش، قدرت شاعرانة خود را در توصیف به کار میگیرد و در بیان عواطف و احساسات، راهی را که دیگران عاجز بودهاند، طی میکند. ربیع به ابداع و خلق بیتوجه بوده و هدفش گردآوری داستانهای مدوّن کتبی و شفاهی و پیوند این داستانها باهم است. طرح مسائل غیرعادی و خرق عادت در منظومة خاوراننامه، برجستهتر از منظومة علینامه است. جلوههای حماسة ابن حسام در قالب موجودات ناشناخته، افسانه و افسون، طلسم، جادو و مطالب حیرتانگیز ظهور مییابد. اجسام خیالی و بیروح ممکن است، در جامة هنر ترسیم شوند تا از ناپایداریهای حیات و بیکرانگیهای افقهای خیال و چگونگی رموز هستی پرده بردارند. 3-3 ابعاد قهرمانی؛ در قلمرو حماسههای اساطیری و پهلوانی، شخصیتهای آرمانی وجود دارد. «این شخصیتها، هدفشان تحقق آرمانهای والای یک ملت و پیکار با نامردمیها و ناپاکیهاست» (رزمجو، 1381: 42). بیشترین بخش حماسه، به اشخاص و رویدادها اختصاص دارد؛ بهگونهای که شاعر حماسهسرا ترسیمکنندة قهرمانیهای ملی، قومی یا نژادی است و همچنین تصویرساز اشخاصی است که ازنظر عاطفی، احساسی در منظومة حماسی وجود دارند. از دیدگاه ذبیحالله صفا «جنگ و خونریزی از ویژگیهای یک منظومة حماسی نیست، بلکه توصیف پهلوانیها و مردانگیهای قومی، وظیفة منظومة حماسی است؛ بهگونهای که این خصیصه در تمام منظومههای حماسی جهان هست» (صفا، 1379: 9). در اینجا چند نمونه از قهرمانیهای چند شخصیت برجسته را بررسی میکنیم.
ابعاد قهرمانی در منظومة علینامه حضرت علی(ع) در جنگها همیشه در خط مقدّم بود و چنان حملات شدیدی در قلب سپاه دشمن وارد میکرد که دشمن از رویارویی با ایشان وحشت داشت؛ چنانکه در جنگ با شورشیان بصره، شمشیر امام علی (ع) چند بار خم شد و برای اصلاح به خیمه بازگشت. آن حضرت در جنگهای جمل و صفین، شخصاً شرکت داشت و همة پهلوانان نامدار را شکست داد و در جنگ جمل، هر سپاهی که قصد حمله بهسوی شتر عایشه را داشت، از میان برد؛ زمانی که جنگ به اوج خود رسید و مهاجرین و انصار اطراف شتر عایشه را محاصره کرده بودند، آن حضرت بهتنهایی بهطرف شتر عایشه رفت و سپس با لشگریان جمل وارد جنگ شد. سپاهیان جنگی دشمن از ترس رویارویی با حضرت علی (ع) گریختند. سراینده باتوجهبه نگاه حماسی خود به روایات دینی، صحنة شجاعت و رشادت حضرت علی را در خلال جنگ جمل بدین گونه ترسیم نموده است.
یومالهریر[4] یکی از فرازهای حساس جنگ جمل است. در آن روز حضرت علی(ع) بنابر آنچه حسابگران شمردهاند، بیش از پانصدتن از نامآوران عرب را کشت. وی با شمشیری کج و ناراست بهسوی سپاه دشمن تاخت و برقلب سپاهیان دشمن، حملات شدیدی وارد کرد.
ابیات فوق بیانکنندۀ این موضوع است که شاعر در توصیف صحنهها وترسیم شجاعت پهلوانان بیطرف بوده و از حفظ این بیطرفی تقابل منطقی پهلوانان را هویدا ساخته است. شاعر کشتهشدن سپاهیان در میدان جنگ و همچنین کثرت کشتهها را بدین گونه توصیف کرده است. باتوجهبه شاهدمثالهایی که از قهرمانیهای حضرت علی(ع) بیان شد، میتوان گفت هدف این منظومه غالباً دوگانه است: شخصی و اجتماعی. از جهات اجتماعی، انگیزة اصلی در سرودن این منظومه، مقابلهجویی و معارضه با پیروان مذاهب دیگر است؛ از جنبة شخصی نیز مقصود شرح مناقب حضرت امیرالمؤمنین است و نتیجة آن ایجاد زمینهای جهت یادکرد موارد عبرتآموز اخلاقی است.
ابعاد قهرمانی در منظومة خاوراننامه در منظومة خاوراننامه، ابن حسام در میان صحنههای حماسی، بهاقتضای حال و مقام به کلمات، روح میبخشد؛ بهطوری که هر کلمه گویای مفهومی برجسته با حماسه است. زبان و طرز ادای شاعردر میان جلوههای آفرینش زبانی، توصیف پهلوانان و قهرمانان، برجسته میشود و موسیقی کلام و طرز ادای شاعر، همنوای چکاچک نیزهها، تیغ و شمشیر صورتی دیگر مییابد؛ بهگونهای که همة برخوردهای حماسی و لحظههای پرتبوتاب و تپش مرگ وزندگی را تداعی میکند. توانایی شاعری ابن حسام سبب شده است که وی بتواند از خاصیّت حروف، اصوات و چگونگی القای حالتهای مختلف بهکمک نیروی کلمه و کلام بهرهمند شود و لحنش در لباس کلمه و کلام با رعدوبرق و صاعقه جلوهای شایسته پیدا کند و در هنگام بزم، ملایم و نرم شود. اینگونه موارد در شعر ابن حسام زیاد است، آنجا که میگوید:
در حماسة خاوراننامه، فریاد بلند حضرت علی (ع) که بر پیکر کافران غارتگر در میدانِ جنگ لرزه میافکند، تداعی فریاد خفهشده در گلوی مردمی است که ارزشهای دینی و ملی خود را پایمال دشمنان خونخوار و متجاوز میبینند؛ در همة توصیفها، زبان نیرومند و توانای ابن حسام، روان و دلانگیز میشود. گفتنی است که ابنحسام و ربیع در جایجای خاوراننامه و علینامه، به هر دستاویزی به بیان ابعاد قهرمانی نوع انسان پرداختهاند و این ویژگی حماسی را به هر طریق، گاهی تند و باصلابت و زمانی نرم و مؤثر بیان کردهاند. کوتاهسخن اینکه در این دو منظومه، تقریباً هیچ داستانی نیست که ابعاد قهرمانی به همراه نداشته باشد و این خصیصه (ابعاد قهرمانی) در هردو منظومه بسیار برجسته است. 4-3 مکان و زمان حماسی؛ داستانهای خاوراننامه که مشتمل بر 22500 بیت است، بهطورکلی خیالی است؛ اگرچه وجود حضرت علی(ع)، یک امر حقیقی در این داستانها محسوب میشود، هیچگاه برای ایشان چنین صحنههایی روی نداده است و چنین جنگهایی که تاریخ گواه آن باشد، مشاهده نشده است. سرزمینهای موردنظر در خاوراننامه ناشناخته است و شاهانی که در آن مکانها میزیستهاند، اشخاصی هستند کاملاً مجهول و ساختگی و حتی اسامی آنها نیز طوری گزینش شده است که به هیچ زبان و ملیتی شباهت ندارد. معلوم نیست که نویسندة نخستین که ابن حسام از او چنین ذکر میکند:
منبع چنین داستانهای خیالی را از کجا پیدا کرده است؛ بهیقین چنین داستانهایی خیالی، زاییدة طبع خیالپرداز ابن حسام بوده است. داستانهای خیالی در منظومة خاوراننامه، با شاخ و برگهای آراستهای مزّین شده است؛ بهگونهای که بهعنوان شاهد مثال؛ رویارویی حضرت علی (ع) با تهماسب، قباد و صلصال، حکایت از زمانشکنی دارد؛ چراکه این دو شخصیّت در زمان آن حضرت نمیزیستند. کتاب خاوراننامة منثوری که اکنون به زبان پارسی وجود دارد، در شمار کتابهایی همچون حسین کرد و امیرارسلان است، خواستاران چنین آثاری، بعضی از اسامی خاوراننامة ابن حسام را در خود دارند و برخی نیز با دگرگونیهایی در آن موجود است. و در منظومة علینامه؛ زمان و مکان وقایع علینامه و عناوین موضوعی این کتاب، واقعیت تاریخی دارند. عناوینی نظیر محاجه امیرالمؤمنین علی (ع) با طلحه و بیعت طلحه با آن حضرت، خلاصه تاریخ شیخین، خلافت عثمان، بیعت با امیرالمؤمنین (ع)، خروج طلحه و زبیر از مدینه بهسوی مکه، فتنهانگیزی عبدالله عامری در بصره، سپاه گردکردن عایشه، نامه نوشتن علی به کوفیان، کمک خواستن از معاویه، حرکت اصحاب جمل از مکّه و پرچمگرفتن عبدالله بن زبیر و فرستادن حسن و عمار به کوفه و سپاه بیرون آوردن علی و سپاهآراستن طلحه، طلاقدادن علی عایشه را از همسری پیامبر(ص)، تیرانداختن زبیر که اولین تیر جنگ بود و فرود آمدنش به خطا بر پیکر طلحه و مردن او، حفظ امیرالمؤمنین حرمت عایشه را و فرستادن محمد ابوبکر را به نزد عایشه، پایان حرب جمل و ذکر نام آنان که علی در هر نماز لعنتشان میکرد. آغاز حرب صفین، لشگر گردآوردن معاویه و نامه نوشتنش به علی، فرستادن علی طرماح را به رسولی به نزد معاویه و زبانآوری و هجوم سپاه معاویه به مصر و مقابلة مصریان و گریختن محمد ابوبکر به نزد علی، فرستادن علی مالک را به مصر و... که بخش عظیمی از این وقایع، واقعیت تاریخی دارند.
4- مشابهت منظومة علینامه و خاوراننامه با شاهنامة فردوسی ربیع در منظومة علینامه، تعلقخاطر بسیاری به شاهنامه و زمینههای اساطیری آن داشته و در توصیف میدانهای نبرد، غالباً از وصفهای شاهنامه بسیار بهره برده است. تعبیراتی که نشاندهندة اشاره به ایران باستان و زمینة فرهنگی شاهنامه باشد، در سراسر کتاب علینامه فراوان است.
در منظومة علینامه جنبة اساطیری و نمونهوار قهرمانان ملی محفوظ است؛ بهگونهای که سراینده، قهرمانان اساطیری را در قیاس با قهرمانان دینی خویش، تحقیر نمیکند. رستم برای او همچنان رمز توانایی و دلیری است. منظومة خاوراننامه در توصیف میدان جنگ، شباهت بسیار زیادی با شاهنامة فردوسی دارد و در این توصیفها، مبالغه و صور خیال نمودی فعال دارد. برای مثال، قسمتهایی از جنگ قطّار با حضرت علی (ع) را میخوانیم:
یکی از مضامینی که در منظومة خاوراننامه و مطالب این کتاب، بیان آن خالی از لطف نیست، گرایش به خرد و خردورزی است. مقولة خرد و خردورزی، در بسیاری از آثار ادبی که پیام حکمی و اخلاقی داشته یا حاوی عبرت و اعتبار از دنیا هستند، جلبتوجه میکند؛ از جملة این آثار، یکی شاهکار حکیم توس، شاهنامه، است؛ شاهکاری که در مقام شناسنامة فرهنگ و ملیت قوم ایرانی و پیامآور افتخارات دیرین ایران است، بیت آغازینش با واژة شکوهمند خرد آراسته شده است:
شواهد متعددی برای خردورزی و حکمت در لابهلای داستانهای شاهنامه یافت میشود؛ بیدلیل نیست که فردوسی را شاعر خرد و حکمت میدانند و حکیم فردوسی خطاب میکنند. ابن حسام نیز که شاگرد خلف فردوسی است، به این مقوله اهتمام ورزیده و در جایجای منظومهاش، مخاطب را به خردورزی و اندیشهوری دعوت کرده است. او دراثنای یکی از داستانهای این مثنوی، در توصیه به خردگرایی و حکمت اندوزی میگوید:
از مضامین دیگر خاوراننامه که تمامی صحنههای داستانی و حوادث مؤثر و شگفتانگیز، حول محور آن میگردد، سفارش به دادورزی و ظلمستیزی است. عدل و داد که بنمایة آثار سترگ ادبیات فارسی بهویژه شاهنامة فردوسی است، در خاوراننامه هم بازتاب بسیاری داشته است. در منابع دینی ایرانیان، چه قبل از اسلام در آثار زردشتی و چه بعد از اسلام در قرآن کریم، توصیة مؤکّد بر رعایت حق و داد و پرهیز از ظلم و بیداد شده است. در خاوراننامه نیز به تبعیت از شاهنامه، در آغاز یا انجام برخی از داستانها، بهویژه آنجا که از مرگ و فرجام زشت گنهکاران گریزی نیست، از رعایت این اصول ثابت انسانی ناگزیر است.
5- نتیجه این دو منظومه اگرچه ازنظر عناصر حماسی و بیرونی، شباهتهای زیادی دارند، درونمایهها و شکل بروز آنها در داستانها با یکدیگر متفاوت است. عناصر حماسی در هردو اثر با شدت و ضعف وجود دارد. صرفنظر از ابعاد دینی علینامه و خاوراننامه، ازنظر جنبههای حماسی؛ ویژگی قهرمانسازی در دو منظومة علینامه و خاوراننامه؛ با حضور حضرت علی(ع) و دیگر شخصیتهای دینی و پهلوانان سپاه اسلام صورت گرفته است؛ در این دو حماسة دینی، بین مسلمانان و کافران جنگهایی بسیاری با دلایل مذهبی رخ میدهد و در پایان، مسلمانان پیروز میشوند؛ علینامه و خاوراننامه در توصیف میدان کارزار، شباهت بسیاری با شاهنامۀ فردوسی دارند و در این توصیفها، مبالغه و صور خیال، نمودی فعال دارند. تقلید «ربیع و ابنحسام» از شیوة بیان فردوسی کاملاً آشکار است. در بررسی علینامه وخاوراننامه، از جنبۀ داستانی این نتیجه به دست آمد که ابنحسام و ربیع در شخصیتپردازی بیشتر از روش مستقیم، یعنی توصیف و شرح شخصیتهای داستان استفاده کردهاند و با قهرمان نشان دادن حضرت علی از او یک «تیپ» ساختهاند که به نظر مخاطبان دور از نظر و خارقالعاده مینماید. بسیاری از داستانهای این دو منظومه در زمینة طرح داستان، بسیار منسجم و ساختارمندند. طرح داستان منظومه خاوراننامه در مورد حوادثی که مرتبط با عناصر خرق عادت است، دارای ضعف و سستی است و داستان را از باورپذیری دور میکند. در زمینة خارقالعاده بودن، با حضور عناصری پررنگ همچون دیو، اژدها، جادو و همچنین تکرار پیدرپی اشیا و مکان عجیبوغریب در این منظومه، میتوان آن را تخیلیترین منظومه حماسی ایران نامید. این در حالی است که عناصر خارقالعاده نظیر اژدها و دیو در منظومة علینامه دیده نمیشود. ازنظر ویژگی قهرمانسازی، حسن نیت و صمیمیت قهرمانان این دو منظومه و دور نبودن از صفات والای اخلاقی سبب شدهاند که خصوص مردم، قهرمان اصلی داستان را نمونه و مظهر انسان آرمانی و حماسی خود بدانند. بهطورکلی، خاوراننامه در قیاس با علینامه انسجام کمتری در ساختار دارد.
[1] . چنین مکانی درجایی، ثبت نشده است و به نظر میرسد مکانی خیالی است. [2] . کوه بلور در استان مازندران، شهرستان رامسر، بخش مرکزی، دهستان اشکور در روستای میج واقع شده است. [3] . دیوان دال، ساختة ذهن ابن حسام است. [4] . روز پنجشنبه، سختترین و هولناکترین روز نبرد صفین بود؛ در این روز امام علی (ع) هم فرماندهی سپاه را عهدهدار بود و هم در میان معرکه، به جنگی سخت میپرداخت. آن روز «روز پیکار پنجشنبه» یا روز غُرش (یوم الهریر) نامیده شده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 857 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 350 |