
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,706 |
تعداد مقالات | 13,972 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,529,307 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,281,554 |
تحلیل سبکشناختی «تمهیدات» عینالقضات همدانی؛ با رویکرد پاول سیمپسون | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 13، شماره 2 - شماره پیاپی 35، تیر 1400، صفحه 77-92 اصل مقاله (832.54 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2021.125077.1937 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ذوالفقار علامی* 1؛ فائزه واعظ زاده2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گسترش دانش «زبانشناسی» پژوهشهای «سبکشناسی» را سمتوسویی تازه بخشیده است؛ بهگونهای که امروزه مطالعۀ سبک آثار ادبی برمبنای زبانشناسی گسترش فراوان یافته است. پاول سیمپسون، سبکشناس معاصر، از نظریهپردازانی است که الگوی سبکشناسی خود را بر پایۀ زبانشناسی مطرح و در این زمینه راهکارهای عملی و روشمندی مطرح کرده است. یکی از مباحثی که سیمپسون بهگونهای دقیق و روشمند آن را بررسی کرده، «نظام گذرایی» است. الگوی سبکشناسانۀ «نظام گذرایی» سیمپسون در چارچوب نظام گذرایی در دستور نقشگرای هلیدی بنا شده است. نظام گذرایی ابزارهای دستوری خاصی هستند که برای تجسّم تجربه در زبان به کار میروند و شامل سه عنصر فرایند (عبارتهای فعلی)، مشارکین (عبارتهای اسمی) و عناصر پیرامونی فرایند (گروه قیدی و حرفاضافهای) میشود. بنابراین، در تحلیل سبکی متون با الگوی تحلیل نظام گذرایی، به عناصر زبانی فوق تأکید میشود. از سویی دیگر، پژوهشهای حوزۀ ادبیات عرفانی، بیشتر در خصوص ساختارهای درونی نظیر محتوای مفهومی و همچنین حوزههای فکری نویسندگان انجام شده و کمتر به ساختار بیرونی و سطوح زبانی این آثار پرداخته شده است؛ درحالیکه ارزیابی آنها با معیارهای نوین در شناخت هرچه بیشتر این میراث گرانبها بسیار موثر خواهد بود. در این مقاله تمهیدات عینالقضات همدانی با استفاده از رویکرد تحلیل «نظام گذرایی» در الگوی سیمپسون ارزیابی شده است. نتایج تحلیل نشان میدهد عینالقضات براساس روحیات و متناسب با اهداف خویش، به نحو گزینشگرانهای دست به انتخاب زده است و ضمن استفاده از «نقش اندیشگانی» زبان، در انتقال محتوای تعلیمی و اعتقادی خویش در قالب گزارههای خبری، امری و پرسشی، از نقش بینافردی بیشتر از سایر انواع استفاده کرده است. همچنین با روشهای نوآورانه در فرایندهای کلامی و ذهنی ویژگیهایی ایجاد کرده و با این شیوهها به اثر خویش تشخّصهای سبکی گاه منحصربهفرد بخشیده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عینالقضات همدانی؛ تمهیدات؛ پاول سیمپسون؛ تحلیل سبکشناختی؛ نظام گذرایی؛ دستور نقشگرا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- مقدمه هدف از سبکشناسی معاصر کاوش و اکتشاف در زبان و به عبارتی دقیقتر، کشف خلاقیت در کاربرد زبان است؛ زیرا کشف ویژگیهای زبان، تکیهگاه محکمی برای فهم متون ادبی به ما میدهد. زبان این قابلیت را دارد که اعمال، گفتار و تفکرات انسان را بازنمایی کند. وقتی زبان به کار گرفته میشود تا جریانهای دنیای مادی یا انتزاعی را بازنمایی و نمونههای تجارب بشری را در متون گفتاری و نوشتاری بازگویی کند، در حقیقت نقش کارکرد تجربی[1] خود را ایفا کرده است. کارکرد تجربی شاخص مهمی در سبک است؛ چون بر مفهوم سبک بهمثابه انتخاب تأکید میکند. انتخابها در سبک بیدلیل نیستند؛ حتی اگر ناآگاهانه باشند. از سویی دیگر، زبان در گستردهترین تعریف مفهومی خود شبکهای درهمتنیده از سطوح، لایهها و پیوندهاست و هر گزاره یا هر پاره متنی در خلال چندلایه متفاوت زبانی، نظامیافته و سازمانبندی شده است. آنچه در درک ما از زبان (و سبک) بسیار اهمیت دارد، آن است که این سطوح کاملاً به یکدیگر وابستهاند، همدیگر را تفسیر میکنند و بر یکدیگر تکیه میزنند. این سطوح نشان میدهند که در طراحی و تولید یک گزاره، کدام عملیات زبانی چندلایه و همزمان انجام شده است (سیمپسون، 1398: 12-17). در بررسی آثار حوزۀ ادبیات عرفانی، بهدلیل اینکه این متون حاصل تجربیات فردیِ روحی و شهودی صوفی و عارف و تقریباً برای عموم غیرقابل درک و فهم است، اهمیت زبان ارزش مضاعف مییابد؛ زیرا «تجربههای ذوقی و هنری و دینی و عرفانی هرکس، جایگاه روحی اوست. همانگونه که نمیتوان جای کسی را مادام که او در آنجا به سر میبرد اشغال کرد، هرگز نمیتوان وارد قلمروِ معنوی افراد شد. تنها میتوان به آن حدود نزدیک شد» (شفیعی کدکنی، 1392: 266) و ازآنجاکه جهان بیکران صوفی را «در درون باید جُست، این بیکرانگی را هیچکس، جز به تجربۀ خویش نمیتواند دریابد. تنها مساهمتی که میتوانیم در تجربۀ عرفانی دیگران داشته باشیم، از رهگذر زبان است و جلوههای گوناگون زبان» (همان: 270). بنابراین، سبکشناسی با مجهزشدن به ابزارهای گوناگون تحلیل متن، میتواند با بررسی لایههای زبانی یک اثر، ویژگیها و زوایای پنهان آن را کشف کند و ازاینرو به ذهن و دنیای نویسنده آن راه یابد (ایشانی و توتونچیان، 1394: 55). عینالقضات همدانی «در جوانی جامع کمالات و از نوابغ روزگار بوده، نزد عمر خیام و شیخ احمد غزالی و شیخ محمد حمویه تلمّذ کرد و در کلام و حکمت و عرفان و ادب پارسی و عربی صاحب اطلاع وافی بود» (صفا، 1368: 2/937). عینالقضات «تا بیستویک سالگی در علم کلام بیش از دیگر علوم زمان خود تعمق کرد؛ اما علم کلام نتوانست روح سرگشته او را راهبر باشد و او پس از آشنایی نزدیک با عرفا و متصوفه آن زمان، پای به عالم عرفان و تصوف نهاد. پس از نگارش آثاری چون «تمهیدات» و «زبده الحقایق»، متشرعه بر وی بدگمان شدند و او را به کفر و زندقه متهم کردند. تلاش عینالقضات برای تبرئه خودش بینتیجه بود و سرانجام در سال 525 در سیوسه سالگی وی را بر دار کشیدند» (ممتحن، 1393: 137). کتاب تمهیدات در ده تمهید (مقدمه) یا فصل نوشته شده است و هر تمهید نیز حاوی یک یا چند پیام تعلیمی است. این اثر بهدلیل ویژگیهای خاص، یکی از پرمایهترین نوشتههای اهل تصوف در بیان اصول طریقت و اسرار عرفانی و حاصل تجربههای شخصی عین القضات است که همچون بیشتر آثار عرفانی، در حوزههای مفهومی بارها تحلیل و تفسیر شده است؛ اما بهلحاظ ساختارهای بیرونی و سطوح زبانی کمتر ارزیابی شده است. درحالیکه بررسی آنها از چشماندازهای نوین پژوهشی در شناخت بیشتر این میراث ارزشمند فرهنگی بسیار موثر است. تحقیق حاضر در پی آن است که بدون تأکید بر محتوا و مفاهیم عرفانی و پیامهای تعلیمی این اثر، با استفاده از تحلیل «نظام گذرایی» در الگوی سبکشناسی لایهای پاول سیمپسون، به زبان و ساختار بیرونی تمهیدات بپردازد تا نشان دهد که عین القضات در بیان تجربیات شهودی و ابلاغ پیامهای فکری خویش از کدام ابزارهای زبانی و ساختاری بهره گرفته است. بنابراین، سؤالات پژوهش شامل موارد زیر است: - افکار و تجربیات شهودی نویسنده در قالب کدام فرانقش زبانی نمود یافتهاند؟ - کاربرد انواع فرایندها کدام ویژگیهای کتاب تمهیدات را بازگو میکند؟ - مشارکین فرایندها (اسامی و عبارتهای اسمی) در تمهیدات دارای چه ویژگیهایی هستند؟ - عناصر پیرامونی مندرج در تمهیدات چه ویژگیهایی دارند؟ - مختصات سبکی تمهیدات در قالب کدام عناصر پربسامد تجلی یافتهاند؟
2- روششناسی تحقیق اگرچه بخش اصلی متن تمهیدات حاصل اندیشه و تجربۀ فردی عینالقضات است، او در کنار گنجینه شخصی فکر و تجربه، از مجموعههای فکری همچون آیات قرآنی، روایات، سخن بزرگان دین و تصوف و اشعار شاعران نیز بهوفور استفاده کرده است. تمرکز تحقیق حاضر بر بخشهایی از متن «تمهیدات» است که اندیشه و هنر شخصی عین القضات در گزینش اجزای کلام و زبان متن دخالت داشته است. پژوهش با استفاده از الگوی تحلیل «نظام گذرایی» پاول سیمپسون به واکاوی متن و ارزیابی مؤلفههای نظام گذرایی، شامل عبارتها و گروههای فعلی (افعال)، گروههای اسمی (اسامی)، عناصر پیرامونی (گروه قیدی و حرفاضافهای) و تمامی عناصر پربسامد که در شکلهای مختلف به این اثر تشخّص سبکی دادهاند، انجام شده است. روش تحقیق از نوع کتابخانهای، و شیوۀ گردآوری دادهها برمبنای اصل سندکاوی و ارزیابی بهصورت تحلیلی- آماری است.
3- پیشینۀ تحقیق در تحلیل سبکشناختی متون، گاه سبک و ساختار یک متن از چند زاویه و با چند الگوی مختلف بررسی میشود. تحلیل سبکی «تمهیدات» نیز بیشتر از نوع تحلیل محتوایی و موضوعی است. بنابراین، در بررسی پیشینۀ تحقیق، پژوهشی در زمینۀ سبکشناسی «تمهیدات» با رویکرد سیمپسون یافت نشد؛ اما پژوهشهایی دیده شدند که یا بهدلیل اینکه بر بخشهایی از الگوی سبکشناسی سیمپسون تمرکز کردهاند یا از این نظر که با رویکرد سیمپسون به تحلیل برخی از متون ادبی فارسی پرداختهاند، از جهاتی همسو با تحقیق حاضر هستند. پورنامداریان و کرد چگینی(1392) پژوهشی را با عنوان «تأثیر گزینش ادبی در سبک با تأکید بر دیدگاه پاول سیمپسون» انجام دادهاند که در آن با معرفی «نظام گذرایی» و ضمن تحلیل یک متن ادبی با این رویکرد، کارآمدی این الگو نشان داده شده است. در تحقیقی دیگر با عنوان «الگوی دیدگاه روایی سیمپسون در یک نگاه» خادمی (1391) به مقولۀ «دیدگاه روایی» در الگوی سیمپسون پرداخته است. خانبانزاده و صفویزاده سهی (1398) در پژوهشی با عنوان «بررسی سبک روایی تاریخ بیهقی براساس الگوی سیمپسون» با تمرکز بر محور «وجهیت» در الگوی سیمپسون، به واکاوی سبکشناسانۀ مجلد ششم تاریخ بیهقی پرداختهاند. رستاد و همکاران (1396) نیز در تحقیقی با عنوان «بررسی سبک و ساختار جمله در غزلیات عبدالواسع جبلّی بر اساس سبکشناسی پاول سیمپسون» به تحلیل سبکشناسانه «ساختار جملات» اثر فوق با الگوی سیمپسون پرداختهاند.
4- چهارچوب نظری تحقیق کاربرد سبک در ادبیات بهمعنی «وحدتی است که در آثار کسی به چشم میخورد. این وحدت منبعث از تکرار عوامل یا مختصاتی است که در آثار کسی هست و توجه خواننده دقیق و کنجکاو را جلب میکند» (شمیسا، 1373: 17). نکتۀ دیگر این است که سبکِ یک متن حاصل انتخاب و گزینش پدیدآورندۀ اثر از گنجینۀ زبانی فرهنگ اوست و او تحت تأثیر ذهن و روان خویش تصمیم میگیرد که یک مضمون را به کدام شیوه و با استفاده از کدام ابزار زبانی بیان کند. «رفتارهای خاص ذهنی باعث رفتارهای خاص زبانی میشود و ناگزیر شاعر یا نویسنده دست به گزینشهای خاص در زبان میزند. گاه در این گزینش سلیقههای شخصی خود را در زبان اعمال میکند یا از هنجارهای متعارف زبان خارج میشود. به این ترتیب، سبک محصول گزینش خاص هنرمند از واژههاست» (پورنامداریان و کرد چگینی، 1392: 70). در این میان، دانش شناسایی شیوۀ کاربرد زبان در سخن یک فرد، یک گروه، یک متن یا گروهی از متنها را سبکشناسی نامیدهاند. اساس کار سبکشناسی نشاندادن تمایز، گوناگونی و گزینش زبانی در لایههای (آوایی، واژگان، نحوی، معنایی و کاربردی) متن است و در مقام یک نظام مطالعاتی با دو نظام نقد ادبی و زبانشناسی پیوند میخورد (فتوحی، 1391: 92-93). دانش «سبکشناسی» اگرچه به اندازۀ بسیاری از علوم ادبی آنچنان پیشینهای ندارد، اما در همین دورۀ نهچندان طولانی حیات خویش تعاریف متنوع و متفاوتی به خود گرفته است. در تعریف و تعیین سبک از دیدگاه ادبی، گاه بر عامل محتوا و گاه به طرز بیان تأکید شده است؛ اما بسیاری از صاحبنظران سبکشناس هر دو عامل طرز بیان (شکل) و محتوا (معنی) را در شکلگیری سبک یک نوشته مؤثر میدانند (پورنامداریان و کرد چگینی، 1392: 70). سیمپسون از نظریهپردازانی است که در حوزۀ سبکشناسی و زبانشناسی انتقادی تحقیقات ارزشمندی انجام داده و دیدگاه و روش خود در زمینۀ سبکشناسی را بر پایۀ زبانشناسی مطرح کرده است. او در کتاب کاربردی و تأثیرگذار خود به نام «سبکشناسی[2]» در چهار بخش و با ساختاری ویژه به طرح مباحث مختلف شامل تعریف سبکشناسی، زبان ادبی، رابطۀ سبک و روایت، سبک بهمثابه انتخاب، سطوح زبانی، بازنمایی گفتار و اندیشه، گفتوگو و گفتمان، دستور زبان و نوع ادبی و مقولههای متعدد دیگر پرداخته و با بهرهگیری از دیدگاه زبانشناسی نقشگرا، در زمینۀ شعر و نثر راهکارهای عملی و روشمند سبکشناسی ارائه کرده است. او «سبکشناسی» را گونهای تفسیر متنی میداند که در آن تأکید بر زبان است. سیمپسون در کتاب سبکشناسی خود برای زبان سطوح مختلفی در نظر گرفته است. از دیدگاه او اشکال، سطوح و الگوهایی که ساختار زبانی را شامل میشوند، در عملکرد متنی شاخص مهمی به شمار میروند. همچنین ازنظر او شناسههای زبانی بهخودیخود معنای کامل یک متن را نشان نمیدهند؛ اما در سبکشناسی شمارش این شناسهها زمینۀ تفسیر سبکی را فراهم میکند و به تحلیلگر کمک میکند که توضیح دهد چگونه مفاهیم خاص شکل میگیرند. یکی از مباحثی که سیمپسون بهگونهای دقیق و روشمند آن را بررسی کرده، «نظام گذرایی» است. در الگوی گذرایی سیمپسون بحث بر سر این است که هر ترکیب متنی خاص، فقط یک انتخاب از ترکیبهای متنی محتمل است. او میگوید برای توصیف و بیان یک رخداد چندین روش وجود دارد، اما برای سبکشناسان جالب این است که چرا یک نوع ساخت زبانی بر دیگری ترجیح داده میشود؟ بنابراین، الگوی «نظام گذرایی» بیانگر گزینش نظاممند و از سر انگیزۀ هنرمند، شاعر یا نویسنده، از امکانات زبانی است. سیمپسون با بررسی دقیق نظریات زبانشناسان، سرانجام الگوی سبکشناسانۀ «نظام گذرایی» خود را در چارچوب نظام گذرایی در دستور نقشگرای هلیدی بنا کرد. هلیدی با تأکید بر نقش عناصر زبانی، رویکرد خود را «نقشگرایی» نامید و نقشها و معناهای زبان را بهشکل زیر دستهبندی کرد: 1- نقش اندیشگانی یا تجربی: زبان در این نقش کنشها و فرایندهای ذهنی و مناسبات جهان بیرون و درون آدمی را بیان میکند و گویای محتوای کلام است؛ 2- نقش بینافردی: در این نقش، زبان به تنظیم روابط میان شرکتکنندگان از طریق کنشهای کلامی میپردازد و شرکتکنندگان در یک رابطۀ زبانی نقشی را ایفا میکنند؛ مثلاً خبر یا فرمان میدهند یا پرسشی میکنند و یا اجرای کاری را پیشنهاد میکنند؛ 3- نقش متنی: زبان میان خود و بافت ارتباط برقرار میکند تا به تناسب بافتی که زبان در آن جاری میشود و با توجه به ویژگیهای آن بافت متنآفرینی کند (مهاجر و نبوی، 1376: 26). به نظر میرسد که این الگو نقشها و اشکال مختلف زبانی را بررسی میکنند. نظام گذرایی مکانیسم بیان فرانقش اندیشگانی و تجربی در زبان است. در دستور نقشگرا فرض بر این است که الگوهای تجربه در قالب فرایندها و از طریق فرانقش اندیشگانی در زبان بازنمایی میشود. سیمپسون در کتابش اشاره میکند که «ابزار خاص نحوی که برای بیان تجارب در زبان به کار گرفته میشود، نظام گذرایی نام دارد» (همان: 45) اما مفهوم گذرایی را بسیار فراتر از مفهوم آن در دستور سنتی تعریف میکند و آن را مقولهای میداند که «به رمزگذاری معنا در جمله و به انواع مختلف فرایندهایی اشاره دارد که در زبان نموده میشود» (همان). گذرایی بهصورت معمول سه مؤلّفه کلیدی فرایند را مشخص میکند: خود فرایند (Process)، مشارکانی که در فرایند شرکت دارند (Participants) و عناصر پیرامونی (Circumstances) که غالباً عبارات قیدی یا حرفاضافهای هستند؛ اما خود فرایندها در نظام گذرایی شش نوع است که سه نوع اصلی (مادی، ذهنی و رابطهای) و سه نوع دیگر فرعی (رفتاری، کلامی و وجودی) محسوب شده و عبارتاند از: - فرایند مادی (Material processes): فرایند ساده «انجامدادن» است و در دنیای مادی ریشه دارد. - فرایند ذهنی (Mental processes): در آن اصولاً به «حسکردن» توجه میشود و با شناخت سروکار دارد. - فرایند رابطهای (Relational processes): از نوع «بودن» است که شامل انواع اِسنادی، ملکی و پیرامونی میشود. - فرایند رفتاری (Behavioural processes): میانه فرایند مادی و ذهنی قرار میگیرد و هر دو حالت «حسکردن» و «انجامدادن» را در خود دارد. - فرایند کلامی(Processes of Verbalisation): از فرایندهای «گفتن» به شمار میروند. - فرایند وجودی (Existential Processes): این فرایندها که در معنا شبیه فرایندهای رابطه هستند، اساساً ادعا میکنند که چیزی وجود دارد یا اتفاق افتاده است. چنانکه اشاره شد، در دستور نقشگرا فرض بر این است که الگوهای تجربه در قالب فرایندها و از طریق فرانقش اندیشگانی در زبان بازنمایی میشود. بنابراین، در تحلیل نظام گذرایی یک متن، کنشهای منعکسشده در آن متن (افعال)، کنشگران (اسامی) و عناصر پیرامونی (مانند گروههای قیدی و حرفاضافهای) ارزیابی میشوند.
5- تحلیل و بررسی اگرچه هدف اصلی این پژوهش، تحلیل نظام گذرایی تمهیدات با رویکرد سیمپسون بوده است، بهدلیل ویژگی خاص تمهیدات، ابتدا به ارزیابی کلی محتوا (شامل تحلیل آماری آیات و روایت، اقوال بزرگان دین و تصوف، اشعار مندرج در تمهیدات و ...) پرداخته شده، سپس «نظام گذرایی» این اثر با الگوی سبکشناسی پاول سیمپسون، ازطریق تحلیل مؤلفههای نظام گذرایی، شامل فرایندها (تحلیل آماری انواع فرایندهای ششگانۀ متن)، مشارکان فرایند (تحلیل آماری و بررسی گونههای مختلف اسامی بهکاررفته در متن) و نیز عناصر پیرامونی و تمامی مؤلّفههای پربسامد متن که بهصورت مختصه سبکی نمود یافتهاند، ارزیابی و طبقهبندی میشوند. الف- محتوای کلی و ساختار مفهومی تمهیدات عینالقضات از صوفیان نخستین بود که برای تصنیف کتابهای خود اهداف عمدهای شامل «یکی، تعلیم اصول و مبانی اعتقادات دینی و عرفانی؛ دیگر، تبلیغ تصوف در میان عوام مردم ؛ سه دیگر، دفاع از تصوف در برابر مخالفان؛ چهارم ارضای خاطر نویسنده با بیانکردن حالات و تجربیات عرفانی و درد درونی خویش» (غلامرضایی، 1388: 62) داشتند. به نظر میرسد در این میان هدف اصلی عینالقضات تعلیم اصول و مبانی اعتقادات دینی و عرفانی بوده است که با چاشنی بیان تجربیات عرفانی و درد درونی نویسنده همراه شده است. بنابراین، تمهیدات ترکیبی از سخنان و ایدههای فکری مؤلّف در زمینههای مورد بحث، به انضمام حجم قابل توجهی از آیات قرآنی، روایات پیامبر (ص)، سخنان و اقوال بزرگان دین و عرفان و همچنین شعرهای شاعران مختلف است. عینالقضات بهتناسبِ موضوع و در جایجای اثر خویش، در مجموع 493 آیۀ قرآنی را درج کرده است. همچنین 98 بار با ذکر عباراتی همچون «از مصطفی بشنو» روایات پیامبر (ص) را نقل کرده است. در کنار دو منبع اصلی فوق، سخنان هشت پیامبر دیگر (شامل: موسی، عیسی، داوود، ابراهیم، آدم، یوسف، یعقوب و ادریس علیهمالسلام)، خلفای اربعه و 46 تن از بزرگان دین و تصوف را نیز به مناسبتهای مختلف و متعدد در اثر خویش نقل و بیان کرده است. غیر از منابع ایدئولوژیک، از 267 بیت شعر فارسی و 11 بیت شعر عربی نیز در جهت تأکید موضوعات مختلف بهره گرفته است. جدول شمارۀ1 زمینۀ ارزیابی و نتیجۀ ارزیابی محتوا و ساختار مفهومی تمهیدات را نشان میدهد. جدول شمارۀ 1: زمینهها و نتیجۀ ارزیابی محتوا و ساختار مفهومی تمهیدات
ب- نظام گذرایی قبل از بررسی نظام گذرایی تمهیدات، لازم است اشاره شود که الگوی گذرایی بهمنزلۀ ابزاری مهم در سبکشناسی به کار میرود. هرترکیب متنی خاص، فقط یک انتخاب از ترکیبهای متنی محتمل است. «در چهارچوب نقشگرایی، الگوهای تجربه در قالب افعال و فرایندها از طریق فرانقش تجربی امکانپذیر میشود؛ ازاینرو میتوان با بررسی انواع فعل و تعیین فرایندها و بسامد وقوع آنها در متن، از تجارب، تفکرات و دنیای درون نویسنده یا شاعر آگاه شد. از سویی دیگر، گذرایی میتواند بهشکل سودمندی برای برجستهکردن شگردهای شخصیتپردازی در روایت به کار رود و بهعنوان یک نشانگر مهم نوع ادبی عمل کند» (پورنامداریان و کرد چگینی، 1392: 91). همچنین، ابزار خاص نحوی که هنرمند برای بیان تجارب خود در زبان به کار میگیرد، نظام گذرایی نام گرفته است. گذرایی بهصورت معمول، سه مؤلفۀ کلیدی فرایند را مشخص میکند: نخست خود فرایند (کنشها و حادثهها) که در نحو بهوسیلۀ گروه فعلی تشخیص داده میشوند؛ دومین مؤلفه مشارکانی هستند که در فرایند شرکت دارند و بهصورت معمول با گروه اسمی معلوم میشوند؛ مؤلفۀ عناصر پیرامونی که شاید در تحلیل سبکشناختی از اهمیت کمتری برخوردار باشند، اغلب توسط عبارات قیدی یا حرفاضافهای بیان میشود (سیمپسون، 1398: 44-45). بررسی نظام گذرایی تمهیدات مواردی را نشان میدهد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد. 1- انواع فرایند: زبانشناسانی که در مورد مدلهای نقشگرای نظام گذرایی کار کردهاند، در مورد تقسیمبندی دقیق کارکرد تجربی با یکدیگر اختلاف دارند. سیمپسون در کتاب خود به بخشی از این اختلاف نظرها اشاره کرده است؛ اینکه چه میزان تجربه باید در نظام گذرایی تشخیص داده شود یا چگونه میتوانیم تجارب بشری را در حدومرزهای جداگانهای محدود کنیم؛ درحالیکه خود آن تجارب در هم آمیخته میشوند و بر هم سایه میاندازند؟ با وجود این، او بر تقسیمبندی هلیدی در زمینۀ انواع فرایند پایبند است و در الگوی نظام گذرایی او نیز انواع فرایند به سه نوع اصلی شامل: مادی، ذهنی و رابطهای تقسیم شدهاند و در کنار این سه نوع اصلی، دستهبندیهای جزئیتری نیز در مرزهای موجود میان آنان در نظر گرفته شده است که شامل: فرایند رفتاری، کلامی و وجودی است (همان: 45-51). بررسی نوع فرایندها در نظام گذرایی تمهیدات نشان داد که از میان انواع فرایندهای بهکاررفته در این اثر، بیشترین میزان کاربرد به فرایند رابطهای با حدود 48درصد از مجموع انواع فرایند اختصاص یافته و پس از آن، فرایند کلامی با 28درصد دومین جایگاه را داراست. فرایند رفتاری نیز حدود 10درصد، فرایند مادی حدود 7درصد، فرایند ذهنی حدود 5درصد و فرایند وجودی تنها حدود 2درصد را به خود اختصاص داده است. نمودار شمارۀ 1 توزیع انواع فرایند در تمهیدات را نشان میدهد.
پاول سیمپسون بر «سبک بهمثابه انتخاب» تأکید میکند. ازنظر او انتخابها در سبک بیدلیل نیستند، حتی اگر ناآگاهانه باشند. نمودار نشان میدهد که کاربرد انواع فرایند در تمهیدات توزیع یکسانی ندارد. برخی از فرایندها بسیار بیشتر از برخی دیگر به کار رفتهاند. ترتیب کاربرد فرایندها از بیشترین به کمترین به شرح زیر است: 1- فرایند رابطهای. این بخش که شامل گروه وصفی، رابطۀ اِسنادی و رابطۀ ملکی است، در تمهیدات بیشترین کاربرد را دارد. در این فرایندها «تجربه» از جنبۀ بودن مورد توجه قرار میگیرد نه از جنبۀ انجامدادن یا حسکردن و بدون اینکه کنش خاصی در آنها دیده شود، فقط چگونگی «بودن» یک پدیده یا یک وضعیت را گزارش میدهند. فرایندهای رابطهای تمهیدات در قالب جملات خبری نمود یافته است. حدود 89درصد از مجموع گزارههای تمهیدات را جملات خبری تشکیل دادهاند که به قصد گزارش و تعلیمدادن به کار رفتهاند. برخی از نمونههای بهکاررفته شامل موارد زیر است: «همه مکتوب باشد، حالتی دیگر است، پندی تمام است، خاصالخاص خودْ رسیده باشد، خبردهِ این معنی است، اصل سخن بر جای باشد، آن مذهب اسلام است، او را رسالت باشد، رسالت را سه خاصیت است، هرآیتی را ظاهری هست و ...». نکتۀ قابل یادآوری دیگر این است که جملهها در تمهیدات غالباً کوتاه و ساده است و در موارد متعددی با حرف عطف «واو» به یکدیگر معطوف شدهاند. این ویژگی ضمن ایجاد نوعی ضربآهنگ میان جملات، باعث میشود جملات پیوسته و پیدرپی خوانده شوند و خوانش کلام سرعت گیرد (مدرسی و عرب، 1390: 398)؛ مانند: اما «الحمدلله» نصیب محمد (ص) بود و محمد شنید و اگر باور نمیکنی از عمر خطاب بشنو که گفت: مصطفی (ص) با ابوبکر سخن گفتی که شنیدم و دانستم و گاه بود که شنیدم و ندانستم و وقت بود که نشنیدم و ندانستم (تمهیدات: 4). 2- فرایند کلامی. در تمهیدات پس از فرایند رابطهای، دومین جایگاه فراوانی به فرایند کلامی اختصاص یافته است. کاربرد این فرایند بسیار متنوع و شامل مشتقات مصدر «گفتن»، مشتقات مصدر «فرمودن»، مشتقات مصدر «خبردادن»، مشتقات مصدر «روایتکردن»، مشتقات مصدر «شرحکردن»، مشتقات مصدر «ذکرکردن»، مشتقات مصدر «بیانکردن»، مشتقات مصدر «بر زبان راندن» و مشتقات مصدر «عبارتکردن» است. نوع دیگر فرایند کلامی، ندا و خطابهای متعدد است: «ملکا! ای محمد! ای بزرگوار! ای عزیز! ای دوست! ای جوانمرد! جوانمردا! جانا! ای آنکه همیشه در جهان میپویی! ای سالک! ای گدای امت محمد! و...». اما بیشترین فراوانی کاربرد به خطاب «ای عزیز!» با حدود 55درصد (68مورد) و پسازآن «ای دوست!» با 35درصد (44مورد) از مجموع خطابها اختصاص یافته است. البته کاربرد خطاب «ای عزیز!» و «ای دوست!» ضمن اینکه نشان میدهد عینالقضات خواننده را در نوشتار خطاب قرار میدهد و ارتباط او با مخاطب بهقدری قوی و زنده است که گویی با او گفتوگو میکند؛ ازجمله کاربردهای سادهای است که عینالقضات برای تحریک احساس خواننده فراوان به کار برده است (مدرسی و عرب، 1390: 393) و از این طریق میان خود و مخاطب صمیمیت و اشتراک احساسی ایجاد کرده است. در این میان، هرچه به انتهای کتاب نزدیکتر میشویم، این گفتوگو صمیمانهتر است؛ بهگونهای که خطاب «ای عزیز» به نحو معناداری جای خود را به خطاب «ای دوست» داده است. خطاب ای دوست در فصل اول تا پنجم فقط پنجبار به کار رفته است و در فصل نهم دوازدهبار و در فصل دهم 27بار. این در حالی است که خطاب «ای عزیز» که در فصول ابتدایی کتاب بهوفور استفاده شده، در فصل نهم سهبار و در فصل دهم فقط یکبار به کار رفته است. یکی دیگر از نمونههای فرایند کلامی، انواع فعلهای امری است. در تمهیدات جملههای امری کوتاه با معانی حقیقی و ثانویه به کار رفته که حاوی تأکید و تنبیه و در مواردی هشدار و اخطار است؛ مانند: «عمر خود به بیگانگی بر باد مده! نصیحت قبول کن! معرفت خود را ساخته کن! می یاب! نگاه میدار! جهد کن! بر ساز باش! صبر کن! و موارد فراوان دیگر». در این میان، کاربرد اختصاصی فعل امر «باش» در تمهیدات به معنی حقیقی «بودن» به کار نرفته است، بلکه بشارتدهی و بهگونهای ترغیب به صبر و حامل نوعی پیشگویی قطعی است؛ مانند: «باش ای عزیز! تا این حدیث تو را روی نماید»، «باش تا از صورت به حقیقت رسی، آنگاه بدانی که اصلْ حقیقت است نه صورت»، «ای عزیز! باش تا به جایی رسی در عالم جان، بدانی که جز این ارکان و طبایع این جهانی، عناصر و طبایع آن جهانی دیگر کدام باشد»، «ای دوست! باش تا به کتابخانۀ «اول ما خلق الله نوری» رسی، آنگاه استاد «ادّبنی ربّی فأحسن تأدیبی» قرآن را بر لوح دل تو نویسد... در این کتابخانه بدانی که «نون والقلم» چیست» و نمونههای متعدد دیگر. نکتۀ دیگر این است که مفاهیم و مطالبی که پس از «باش» آورده شدهاند «بهقدری لطیف است که درک و فهم آن مستلزم کسب لطافت معنوی، امتیاز و مرتبهای است که بهآسانی برای مخاطب مرید حاصل نمیشود و حتی ممکن است خارج از اختیار مرید و صرفاً موهبتی از جانب پروردگار باشد...؛ به عبارتی دیگر، مخاطب در مرتبهای نیست که مطلب را بهراحتی درک کند. بنابراین عینالقضات برای نشاندادن عظمت مطلب و بیان عجز از درک تجربه عرفانی، فهم آن را موکول به قیامت و منوط به کسب مقامات خاص و ناممکن کرده است» (میرباقری فرد و محمدی، 1389: 196). همچنین نوع دیگر فرایند کلامی در استفادۀ نویسنده از «پرسش» است که فقط بهمنظور رفع ابهام پرسشگر طرح نمیشود، بلکه وسیلهای است که مخاطبان او را «بیدار میکند، به تفکر و اندیشیدن وامیدارد، شوق تعمق و تعالی در خواننده ایجاد میکند» (مایل هروی، 1374: 66) و در بیشتر موارد با اغراض ثانویۀ زیرهمراه است: پرسش (الهی راه به تو چگونه است؟)؛ استفهام انکاری (مانند: اینهمه چگونه فهم توانی کردن؟)؛ نفی موضوع (مانند: آسمان با او چه معرفت دارد که حامل او باشد؟)؛ تعظیم و بزرگداشت موضوع (مانند: چه خوف دارد این آیت با خود؟)؛ کوچکشماری (مانند: تو در دنیا مرا نشناختی، پس در آخرتم چگونه شناسی؟)؛ سرزنش (مانند: مگر نشنیدهای؟) و ... . نمونۀ دیگر فرایندهای کلامی تمهیدات در شکل شبهجمله «قَسَم» نمود یافته است. نمونههایی از قَسَم در تمهیدات به چشم میخورد که در نوع خود جالب هستند؛ مانند: «سوگند به جان پاک تو، به جان مصطفی، سوگند به قد و بالای تو، سوگند به زلف عنبربوی تو و به گیسوی چون هندوی تو و ...». ازآنجاکه از نظر عینالقضات هدف از نوشتن، بیشتر به کار بردن جملاتی است که موجب از بین بردن فاصله میان نویسنده و خوانندۀ متن، جلب توجه مخاطب و تأثیر بیشتر کلام و درنتیجه موفقیت در تعلیم و بیان تجربههای عرفانی میشود؛ بر این پایه میتوان گفت هدف تعلیمی و بیان تجربیات در آثار قاضی، شیوه بیان مطلب و صورت کلام را تعیین میکند؛ بهگونه ای که او با بهکارگیری جملات خطابی، کارکرد انگیزشی پیام را تقویت میکند و مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد تا بتواند به هدف خود که تعلیم مؤثر است، دست یابد (مدرسی و عرب، پیشین: 378). این ویژگی گذشته از اینکه در انواع جملات و شبهجملههای بهکاررفته در تمهیدات بهوضوح به چشم میخورند، حتی نوع سوگندهای عینالقضات را خاص کرده است. 3- فرایند رفتاری. این فرایند تاحدی شبیه فرایند مادی و نیز شبیه فرایند ذهنی و بیانگر «احساس» و «عمل» آگاهانه رفتارگر است و معمولاً به انسان نسبت داده میشود. این فرایند در تمهیدات سومین جایگاه کاربرد را داراست. برخی از نمونههای این فرایند در تمهیدات عبارتاند از: «عزم نداشتم، آسایش میجویم، تا پشت بر دو عالم نکنی و پای بر همه نزنی...، تا بنده نشوی، آزادی نیابی، تا فقیر نشوی، تا فانی نشوی، در مشاهده پیر صدهزار فایده یابد، او را آگاه میکند، راه با وی نماید، استادی درآموزد، حضور و غیبت نگاه دارد، دعا کرد، اشارت کرده است». 4- فرایند مادی. این فرایند بیانکنندۀ انجام کار، رخداد و واقعه است که در آن کسی یا چیزی کاری را انجام میدهد. کار انجامشده ممکن است فیزیکی یا غیرفیزیکی باشد و همچنین ممکن است گذرا یا ناگذرا (لازم یا متعدی) باشد. برخی نمونههای این فرایند در تمهیدات عبارت اند از: «برگیرد، بریزد، نگاه دارند، آفرید، کمر بندگی بندی، بوسه میدهند، قدم نهد، معالجه کند، چوگان زند، خوریم، خفتیم، متوقف گرداند و ...». 5- فرایند ذهنی. این فرایندها از نوع «احساسی» هستند و چون از ناخودآگاه انسان سرچشمه گرفتهاند، احساسات نهفته در ضمیر ناخودآگاه فرد را منعکس میکنند. تعدادی از فرایندهای ذهنی مندرج در تمهیدات شامل موارد زیر است: «پنداری، گیرم، ادراک توانی کرد، فهم نخواهی کرد، عُجبی نیاید، دوست دارد، کجا توانی دریافتن و ...». «اصوات» نیز بخشی از فرایند ذهنی تمهیدات را تشکیل داده است: «حاشا و کلا، هیهاتهیهات، دریغا، هان، زهی و ...». در این میان کاربرد اختصاصی «دریغا» جنبۀ ویژگی سبکی یافته است؛ به این معنی که در تمهیدات استفاده از «دریغا» بسیار پربسامد است و حدود 93درصد از مجموع اصوات را به خود اختصاص داده است. مجموع اصوات دیگر تنها حدود 7درصد را به خود اختصاص دادهاند. عینالقضات در تمهیدات 177بار در جایجای این اثر و به مناسبتهای مختلف از «دریغا» استفاده کرده است. از این لحاظ، کاربرد «دریغا» بدون تردید، میتواند ویژگی سبکی منحصربهفرد عینالقضات در تمهیدات محسوب شود. نکتۀ دیگر این است که عینالقضات این کلمه را در جایگاههای مختلف، مانند عجز از تحیّر و سرگشتگی خویش (دریغا از دست خود، نمیدانم که چه گفته میشود)، نادانی مخاطبان (دریغا ندانی که چه میگویم)، از شدت هجوم معانی در ذهن خویش (دریغا هرچند که بیشتر مینویسم، بیشتر میآید)، کوچکانگاری خویش (دریغا من کیستم که این سخن میگویم)، بیان حسرت و افسوس (دریغا از جوش دیگ دلِ مصطفی) و موارد و جایگاههای فراوان دیگر به کار برده است. استفادۀ مکرّر از این واژه، تصویر انسانی سراسر درد (درد از سرِ آگاهی و فهم) از عینالقضات جوان به نمایش میگذارد که گویی ابراز درد و «دریغا» بخشی جداییناپذیر از کلام اوست. مجموع این ویژگیهای منحصربهفرد موجب شده است تا صاحبنظران حوزۀ ادبیات عرفانی به این نتیجه کلی برسند که «ساختارهای نحوی زبانِ تجربه عین القضات، به لحاظ گزارههای عاطفی و آمیزش خبر و انشا، بر تمام عارفان قبل و بعدش برتری دارد» (شفیعی کدکنی، 1392: 563). نکتۀ مهم دیگر که از خلال متن به دست آمد، این است که نویسنده هرچه به انتهای کتاب نزدیکتر میشود، کاربرد دریغا در زبان او و در متن اثرش بیشتر به چشم میخورد؛ این نشان میدهد که هرچه او بیشتر به مقولههای مختلف پرداخته است، درد و اندوه حاکی از فهم و درک او بیشتر شده است. این لفظ در پنج فصل اول کتاب 26بار استفاده شده است، اما در فصل نهم 37بار و در فصل دهم 59بار به کار رفته است؛ درکل، عینالقضات این کلمه را 177بار به مناسبتهای گوناگون به کار گرفته است. 6- فرایند وجودی. این فرایندها که بیانکنندۀ هستی یا نیستی یک چیز یا یک پدیده هستند، با فعل «بودن» در معنی وجود داشتن نمود مییابند. برخی نمونههای این فرایند در تمهیدات شامل موارد زیر است: «این دریای مسجور بالای عرش است، در تن آدمی کدام صفتها هست؟ هیچ جان نبوَد، هیچ گوش نبوَد، در این بهشت دانی که چه باشد؟ در همه جسدها هست و ...». جدول شمارۀ 2 فراوانی مؤلّفههای انواع فرایند در تمهیدات را نشان میدهد. جدول شمارۀ 2: انواع فرایند و فراوانی مؤلفهها در تمهیدات
2- مشارکان در نظام گذرایی تمهیدات در الگوی نظام گذرایی سیمپسون، مشارکان ضمن اینکه سازندگان فرایند هستند، پیرامون فرایند حرکت میکنند. آنها میتوانند عامل باشند یا فرایند بر آنها صورت پذیرفته باشد و یا بهگونهای از فرایند بهرهمند شده باشند و مشخصاً ازطریق عبارتهای اسمی و گروههای اسمی شناخته میشوند. مشارکان در دستور سنتی برحسب نوع گزاره، با عناوینی همچون «فاعل» و «مفعول»، «نهاد»، «صفت» و ... شناخته میشوند. نتایج بررسی نشان میدهد حدود 29درصد از مجموع مشارکان نظام گذرایی تمهیدات (گروه اسمی این اثر) را شخصیتهای فراانسانی و عوالم معنوی، حدود 33درصد انسان و مقولههای مرتبط با او، حدود 7درصد شخصیتهای این جهانی و طبیعت و حدود 2درصد را حیوانات و مقولههای مرتبط با آنها تشکیل دادهاند. همچنین حدود 18درصد مشارکان نظام گذرایی تمهیدات (اسامی مندرج در این اثر) عواطف و اعمال مثبت انسانی و حدود 11درصد نیز عواطف و اعمال منفی انسانی را شامل شده است. نمودار شمارۀ 2 توزیع فراوانی مشارکان و انواع آن در نظام گذرایی تمهیدات را نشان میدهد.
نمونههای مشارکان (گروه اسمی) این اثر به شرح زیر است: 1- اسامی مرتبط با عالم معنوی و شخصیتهای معنوی و باورهای ایدئولوژیک: خدا (الله، خداوند، باری)، پیامبران (محمد، مصطفی، رسول، سیّد و 8 تن از پیامبران)، فرستادگان خدا (انبیاء، رسل، فرشتگان، روحالامین، جبریل، میکاییل)، بزرگان دین و تصوف (خلفای اربعه و 46 تن شامل بزرگان دین مانند: ابن عباس، اویس قرنی، آسیه، مریم و عایشه، به انضمام مشایخ عرفان و فلسفه همچون: ابوعلی سینا، شبلی، ذوالنون مصری، بایزید، خرقانی، حسن بصری، بشر حافی، ابوعلی دقّاق، دحیه کلبی، محمد غزالی، احمد غزالی، جنید، ابوعلی آملی، رُوَیم، سهل تستری، ابوسعید ابوالخیر، پیرم، شیخ ما و دیگران) و عوالم معنوی (عرش، بهشت، کرسی، لوح، عالم قدس) و ... . - انسان و مقولهها و اسامی مرتبط با او: مشاغل (پادشاه، قاضی، لشکر، طبیب، حکیم، عارف، شیخ، مرید، پیر، خادم، برزگر)، پوشش (خلعت، کسوت، برقع، نقاب)، نسبتها (پدر، مادر، فرزند، برادر)، اجزای بدن (قلب، دل، گوش، زبان، دیده، چشم، روی، خد و خال، زلف، دست، انگشت، پوست) ابزار و لوازم زندگی (کتاب، کاغذ، مداد، جریده، چراغ، صندوق، میزان، محک، گلیم)، ویژگیهای شخصیتی (کاهل، نااهل، مخلص، لافزن، گدا، شاهدباز، مطرب، شیفته، بالغ، مؤمن، منقاد، بتپرست) و ... . 3- اسامی مرتبط با زندگی این جهانی و طبیعت: مکان (آسمان، زمین، کوه، دریا، چشمه، صحرا)، زمان (امروز، فردا، روز، شب، ساعت، لحظه، وقت)، اجزای دنیای این جهانی (آفتاب، ماهتاب، نور، سیاهی، سپیدی، آب، باد، خاک، آتش، شعله، گرما، سرما، برودت، رطوبت، یبوست، حرارت، درخت، میوه، خوشه، ثمره، گل، خار) و ... . 4- اسامی حیوانات و مقولههای مرتبط با آنها: باز، هدهد، بلبل، طاووس، مرغ، گنجشک (صید، نغمه، دانه)، مار، کژدم (زهر)، پروانه، ملخ، بهایم، اسد، گرگ، سگ و خر. 5- اسامی معنا و مرتبط با عواطف انسانی: این گروه شامل اسامی مثبت (مانند سعادت، شفقت، عنایت، حسن، جوانمردی، جهد، شناخت، سخا، تربیت، نصیب، حوصله، کفایت، طلب، خیر، محمود، طاقت، دوستی، درخور بودن، عزّت، غیرت، اهلیّت، علم، وصال، حظّ، ایثار، شفا، توبه، نصیب، واسعیت، کرَم، فایده و ...) و اسامی منفی (مانند شقاوت، ظلمت، ضلالت، قهر، پندار، فراموشی، درد، نقصان، نابینایی، فرقت، قدح، مذموم، کثیف، اضطراب، غصه، بلا، رنج، بی شکیبایی، جنون، سهو، کمزنی، سودا، اکراه، وسوسه و ...) میشوند. نکتۀ بسیار مهم دیگر این است که اگر چه بهطورکلی، مشارکان یک نظام گذرایی شامل گروههای اسمی مندرج در متن مورد تحلیل است، بهدلیل ساختار خاص تمهیدات و کاربرد فراوان فرایند رابطهای و توصیفی و گزارشیبودن بخش وسیعی از متن و همچنین بهدلیل اختصاص یافتن بخش قابل توجه دیگر به فرایند کلامی، مشارکان در نظام گذرایی تمهیدات اگرچه فراوان، متنوع و مختلف هستند، اما در بیشتر موارد یا کنشگر نیستند و یا کنشهای بسیار محدود دارند. بنابراین در نظام گذرایی تمهیدات با مشارکانی شامل موارد زیر مواجه هستیم: - مشارکانی که ازطریق فرایند رابطهای یا در وضعیتی توصیف شدهاند، یا فقط وضعیتی را توصیف کردهاند. در این گروه مشارکان شامل انواع مختلف انسانی، غیرانسانی، عوالم، عواطف و عناصر مختلف بودهاند. - مشارکان فرایند کلامی، یا گویندۀ کلام هستند یا کلام در خطاب با آنها به کار رفته است. این مشارکان در تمهیدات شامل خداوند، پیامبران، شخصیتهای برتر انسانی، شخصیتهای معمول انسانی و شخصیتهای منفی بودهاند. در این گروه، خداوند حدود 493بار (از طریق آیات) گوینده و تولیدکنندۀ پیام بوده و کمتر خطاب شده است. پس از خداوند، پیامبر (ص) نیز 98بار به صورت مستقیم و با ذکر عباراتی همچون «از مصطفی بشنو» و افزون بر آن، بارها بهصورت غیرمستقیم و ازطریق احادیث استفادهشده در متن تمهیدات، گوینده یا تولیدکننده و انتقالدهندۀ پیام بوده است، اما با نسبت عددی کمتری گیرندۀ پیام هم واقع شده است. همچنین در فرایندهای کلامی این اثر هشت تن از پیامبران شامل: آدم، موسی، عیسی، داوود، ابراهیم، یوسف، یعقوب و ادریس علیهمالسلام، خلفای اربعه و 46تن از بزرگان دین و تصوف نیز ازطریق نقل سخنان ایشان گویندگان پیام بودهاند. این گروه نیز گهگاه خطاب شدهاند و گیرندگان پیام بودهاند. غیر از مشارکان فوق، مشارکان اصلی نظام گذرایی تمهیدات در فرایند کلامی، در یک لایۀ ارتباطی عمیقتر، از سویی شخص عینالقضات همدانی بهعنوان گوینده، تولیدکننده و انتقالدهندۀ تمامی پیامهای مندرج در متن تمهیدات و مخاطبان او و خوانندگان اثر وی در طول تاریخ بشری بوده است. - گروه دیگر مشارکان نظام گذرایی تمهیدات را مجموعهای از عواطف مثبت و منفی انسانی تشکیل داده است که این مشارکان غالباً در فرایندهای ذهنی نمود یافتهاند.
3- عناصر پیرامونی نظام گذرایی تمهیدات بخشی دیگر از نظام گذرایی «عناصر پیرامونی» هستند. در تحلیل نظام گذرایی یک متن، اهمیت این عناصر که مشخصاً گروههای قیدی و حرفاضافهای را شامل میشوند، به اندازۀ فرایند و مشارکان نیست؛ اما به هرحال، نشاندهندۀ وضعیت و کاملکنندۀ فرایند هستند. در بررسی نظام گذرایی تمهیدات، ویژگی خاصی در گروه عناصر پیرامونی (گروههای قیدی و حرفاضافهای) این اثر دیده نمیشود. عناصر پیرامونی به صورت بسیار طبیعی و متناسب با نوع فرایند و شرایط مشارکان به کار رفتهاند و همۀ جملات تقریباً از ساختار روشن و ساده برخوردارند. تنها موردی که شاید بتوان ویژگی سبکی محسوب کرد، مواردی از کاربرد قید نفی «هرگز» است که در این اثر با بسامد زیاد به چشم میخورد. در تمهیدات، علاوه بر اینکه قید «هرگز» کاربرد متداول نفی فعل دارد، مانند «هرکه راه دل غلط و گم کند، چنان دور افتاد که هرگز خود را باز نیابد» یا «خد جمال «لاالهالالله» بی خال «محمد رسول الله» هرگز کمال نداشتی» یا «محبت او هرگز بر قالب نیاید» و ... . اما کاربرد خاص «هرگز» که در متن تمهیدات بهوفور و در شکل ویژگی سبکی دیده میشود، استفاده از این قید در جملات پرسشی و در معنی «استفهام انکاری» و به منظور ایجاد بُعد و فاصلۀ میان دو موضوع مانند «هرگز در استقبال انّی ذاهب الی ربّی رفتی؟» یا «هرگز در الله اکبر که گفتی، وجود ملک و ملکوت را محو دیدی؟»، «هرگز دانستهای که عاشق با معشوق چون سوگند خورَد، سوگند به چه یاد کند؟» و ... .
4- نکات متفرقۀ سبکی تمهیدات اگرچه هدف و روش در تحقیق حاضر، تحلیل سبکشناسانه تمهیدات برمبنای رویکرد سیمپسون و ازطریق تحلیل نظام گذرایی (شامل فرایندها، مشارکان و عناصر پیرامونی) این اثر بوده است، اشاره به برخی ویژگیهای تمهیدات که خارج از الگوی فوق است، خالی از فایده به نظر نمیرسد. - کتاب تمهیدات تابع قانون کلی متون عرفانی است که ویژگی اصلی آنها ساده بودن زبان است؛ زیرا «سروکار کتب عرفانی با عوام و درویشان و سخنان مشایخ به این طایفه است، بسیار طبیعی بیان شده و گویی انسان در خواندن این کتب با یکی از مردم قرن چهار خراسان گفتوگو میکند» (بهار، 1370: 531). این ویژگی در لابهلای جملههای رسمی متن، با عبارتهایی از گفتار عامیانه و شکل شفاهی زبان عینالقضات نمود یافته است؛ مانند: ای کاچکی (به جای ایکاشکی)، بلسَنو (یعنی بوالحسن، با لهجۀ عامیانه خراسانی) سراییدن کردن (تو این دیوانه عشق را ندیدهای که همچون بلبل که از هجران گل سراییدن میکند... چندان ناله کند). - ویژگی مهم دیگر تمهیدات این است که با وجود سادگی بیان عینالقضات و تمام تلاشی که او برای ایجاد انس با مخاطب انجام داده است، نوعی نکوهش در عبارات وی به چشم میخورد. او با این عبارات «مخاطبانش را فاقد اهلیت و ناآشنا با رموز نشان میدهد و ناپختگی و ناتوانی آنان را در ادراک امور معنوی به زبان میآورد؛ گویی میخواهد یادآور شود که آنان مقام و منزلت چندانی در طریقت ندارند و لازم است تلاش کنند تا به جایگاهی که بایسته است، برسند» (باقینژاد و حشمت، 1398: 12).
نتیجه بررسی سبکشناختی نظام گذرایی تمهیدات عینالقضات همدانی نشان میدهد که: - عینالقضات با استفاده از نقش اندیشگانی یا تجربی زبان، کنشها و فرایندهای ذهنی (مناسبات جهان بیرون و درون) را در خدمت محتوای تعلیمی و اعتقادی تمهیدات به کار گرفته است. - عینالقضات از میان انواع نقشهای زبانی، از نقش بینافردی بیشتر از سایر نقشها استفاده کرده است. در این نقش زبان از طریق خبر، امر و پرسش به تنظیم روابط میان شرکتکنندگان از طریق کنشهای کلامی میپردازد. بنابراین، در تمهیدات کاربرد فرایندهای رابطهای و کلامی بسیار بیشتر از سایر انواع است. فرایندهای مادی، رفتاری، وجودی و تا حدی ذهنی، چندان مورد توجه عینالقضات واقع نشدهاند و در تمهیدات حضور بسیار کمرنگتری دارند. - از میان انواع فرایندهای بهکاررفته در تمهیدات، بیشترین میزان کاربرد به فرایند رابطهای با فراوانی 48درصد از مجموع فرایندها اختصاص یافته است. در این فرایندها بدون اینکه کنش خاصی دیده شود، فقط چگونگی «بودن» یک پدیده یا یک وضعیت گزارش شده است. فرایندهای رابطهای تمهیدات در قالب جملات خبری نمود یافته است که حدود 89درصد از مجموع جملات را تشکیل میدهند و به قصد گزارش و تعلیم به کار رفتهاند. این ویژگی سبکی، تمهیدات را یک اثر خبری و گزارشی معرفی میکند. - فرایند کلامی با فراوانی 28درصد، دومین جایگاه کاربرد را به خود اختصاص داده است. در این فرایند، چند نمونه به صورت پرتکرار و با بسامد زیاد ویژگی سبکی یافتهاند که شامل موارد زیر است: 1-کاربرد انواع «ندا و منادا» و بهخصوص خطاب «ای دوست!» و «ای عزیز!» با بسامد فراوان و پرتکرار. این ویژگی بیانگر ارتباط زنده، قوی و صمیمانۀ عینالقضات با مخاطب است؛ 2- استفاده از انواع «فعل امر» با معانی حقیقی و ثانویه، بهویژه کاربرد اختصاصی «باش» که به معنی حقیقی «بودن» به کار نرفته است، بلکه بشارتدهی و بهگونهای ترغیب به صبر و حامل نوعی پیشگویی قطعی است؛ 3- استفاده از «پرسش» است که نهفقط بهمنظور رفع ابهام که بیشتر با اغراض ثانویه مانند استفهام انکاری، نفی موضوع، تعظیم و بزرگداشت موضوع، کوچکشماری مخاطب و حتی سرزنش مخاطب به کار رفته است. بیشترین مختصات سبکی تمهیدات در قالب این فرایند نمود یافتهاند. این ویژگیها نشان میدهد عینالقضات راه و شیوههای متفاوت گفتوگو را مؤثرترین شیوۀ تعلیم تشخیص داده و به کار گرفته است. - فرایند ذهنی در تمهیدات پرکاربرد نبوده و تنها 5درصد از مجموع را به خود اختصاص داده است، اما در این گروه کاربرد اختصاصی «اصوات» و بهویژه «دریغا!» جنبۀ ویژگی سبکی یافته است. عینالقضات در تمهیدات 177بار در جایگاههای مختلف، مانند عجز از تحیّر و سرگشتگی خویش، از شدت هجوم معانی در ذهن خویش، کوچکانگاری خویش و نیز بیان حسرت و افسوس به کار برده است. این ویژگی نهایت دردمندی (از سر آگاهی) نویسنده را نشان میدهد. - مشارکان نظام گذرایی تمهیدات (گروه اسمی این اثر) با وجود متنوع بودن، چندان کنشگر نیستند و غالباً کنشها از نوع گفتاری و کمابیش مادی و ذهنی است. کاربرد بالای مشارکان (شخصیتهای) فراانسانی و عوالم معنوی این کتاب را کتابی معنوی معرفی میکند؛ از سویی دیگر، بسامد زیاد بهکارگیری مشارکان انسانی و مقولههای مرتبط و همچنین میزان بالای کاربرد عواطف و اعمال مثبت و منفی انسانی، این اثر را کتابی مختص انسان و عالم انسانی معرفی میکند. بنابراین و با توجه به دادههای پژوهش، میتوان گفت «تمهیدات» عینالقضات اثری است که انسان را در ارتباط با عوالم معنوی به تصویر کشیده است.
[1]. Experiential Function [2]. Stylistics | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
- ایشانی، طاهره و توتونچیان، نازنین (1394). «سبکشناسی مقایسهای تمهیدات و لوایح براساس فرانقشِ متنی»، زبان و زبانشناسی، 21، 53-68.
- باقینژاد، عباس و حشمت نجفآباد، بابک (1398). «ذهنیت و زبان سورئال در تمهیدات عینالقضات همدانی»، فصلنامۀ عرفانیات در ادب فارسی، ش39، 66-86.
- بهار، محمدتقی (1370). سبکشناسی، چاپ ششم، تهران: انتشارات امیرکبیر.
- پورنامداریان، تقی و کرد چگینی، فاطمه (1392). «تأثیر گزینش ادبی در سبک با تأکید بر دیدگاه پاول سیمپسون»، کهننامۀ ادب پارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال چهارم، ش1، 69- 93.
- خادمی، نرگس (1391). «الگوی دیدگاه روایی سیمپسون در یک نگاه»، نشریۀ نقد ادبی، دوره 5، شمارۀ 17: 7- 35.
- خانبانزاده، علیرضا و صفویزاده سهی، زهره (1398). «بررسی سبک روایی تاریخ بیهقی براساس الگوی سیمپسون»، متنپژوهی ادبی، دورۀ 23، شمارۀ 80: 113-143.
- رستاد، الهام؛ کرد چگینی، فاطمه و شیروانی، طاهره (1396). «بررسی سبک و ساختار جمله در غزلیات عبدالواسع جبلی براساس سبک شناسی پاول سیمپسون»، فصلنامۀ شعر و زبان معاصر، 2.
- سیمپسون، پاول (1398). سبکشناسی، ترجمه نسرین فقیه ملک مرزبان، تهران: انتشارات دانشگاه الزهرا (س).
- شفیعی کدکنی، محمدرضا (1392). زبان شعر در نثر صوفیانه، تهران: سخن.
- شمیسا، سیروس (1373). کلیات سبکشناسی، تهران: فردوس.
- صفا، ذبیحالله (1368). تاریخ ادبیات در ایران، جلد دوم، تهران: فردوس.
- عینالقضات همدانی (1386). تمهیدات. با مقدمه و تصحیح و تحشیه عفیف عسیران، تهران: منوچهری.
- غلامرضایی، محمد (1388). سبکشناسی نثرهای صوفیانه، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
- فتوحی رودمعجنی، محمود (1391). سبکشناسی نظریهها رویکردها و روشها، تهران: انتشارات سخن.
- مایل هروی، نجیب (1374). خاصیت آینگی (نقد حال، گزارهآراء و گزیده آثار فارسی عینالقضات)، تهران: نشر نی.
- مدرسی، فاطمه و عرب، مریم (1390). «سبک نگارش تمهیدات عینالقضات همدانی بر پایۀ احوال مخاطب»، ماهنامۀ بهار ادب، سال چهارم، شمارۀ 11، 375- 400.
- ممتحن، مهدی (1393). «آمیختگی ادبیات تعلیمی با ادبیات عرفانی در تمهیدات عینالقضات همدانی»، پژوهشنامۀ ادبیات تعلیمی، 24، 131-148.
- مهاجر، مهران و نبوی، محمد (1376). به سوی زبان شناسی شعر، تهران: نشر مرکز.
- میرباقری فرد، سید علیاصغر و محمدی، معصومه (1389). «بررسی و تحلیل نقش انشا در آثار فارسی عین القضات همدانی»، نشریۀ بوستان ادب دانشگاه شیراز، ش2، 185-208. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 712 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 361 |