تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,652 |
تعداد مقالات | 13,423 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,843,925 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,141,444 |
مقایسۀ اثربخشی آموزش مثبتنگری و درمان تصویرسازی ارتباطی بر اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در مراجعین به مراکز روانشناختی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش نامه روانشناسی مثبت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 6، شماره 4 - شماره پیاپی 24، بهمن 1399، صفحه 63-80 اصل مقاله (607.9 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ppls.2021.122537.1970 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
صدیقه نجاراصل1؛ پرویز عسگری* 2؛ فرح نادری3؛ فرشته اسمعیل خانی4 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری، گروه روانشناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیارگروه روان شناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار،گروه روانشناسی،واحد اهواز،دانشگاه ازاد اسلامی ،اهواز،ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4استادیار گروه روانشناسی،واحد بهبهان،دانشگاه ازاد اسلامی،بهبهان ، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف پژوهش حاضر، مقایسۀ اثربخشی آموزش مثبتنگری و درمان تصویرسازی ارتباطی بر اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در افراد مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر بهبهان بود. طرح پژوهش، آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون - پیگیری با گروه گواه بود. حجم نمونه 45 فرد متأهل از جامعۀ مذکور بود که به روش نمونهگیری هدفمند، انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای دوگانه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابزارهای پژوهشی بهکاررفته، مقیاس اسناد ارتباطی، پرسشنامۀ نگرش به روابط فرازناشویی ویتلی و پرسشنامۀ تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر بودند. گروه آزمایشی مثبتنگری، 12 جلسه و گروه درمان تصویرسازی ارتباطی هندریکس، 8 جلسه، درمان دریافت کردند. برای تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس چندمتغیره و تکمتغیری استفاده شد. یافتهها نشان دادند هر دو رویکرد درمانی در مرحلۀ پسآزمون بر اسنادهای ارتباطی علّی و مسئولیتپذیری، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود تأثیر معناداری دارند و به بهبود این متغیرها در گروههای آزمایشی منجر میشوند. مقایسۀ تطبیقی بین دو رویکرد آموزش مثبتنگری و تصویرسازی ارتباطی نشان داد در متغیرهای اسنادهای علّی و اسنادهای مسئولیت، تفاوت معناداری به نفع آموزش مثبتنگری مشاهده شد. همچنین، اثر آموزش مثبتاندیشی و درمان تصویرسازی ارتباطی بر متغیرهای وابسته در مرحلۀ پیگیری 45 روزه تداوم داشت؛بنابراین، آموزش مثبتنگری و درمان تصویرسازی ارتباطی باعث بهبود اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در افراد متأهل میشود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آموزش مثبتنگری؛ درمان تصویرسازی ارتباطی؛ اسنادهای ارتباطی؛ نگرش به روابط فرازناشویی؛ تمایزیافتگی خود | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خانواده، جوهرهای زنده و در حال تغییر است که با استفاده از اعضای خویش و در جریان ارتباط دائمی، تعاملی و طرحدار با یکدیگر یک کل را سازماندهی میکند و در طول زمان و مکان گسترش مییابد. خانواده، یک واحد عاطفی و شبکهای از روابط درهمتنیدهای است که از پیوند زناشویی زن و مرد بنا نهاده میشود و رضایت یک فرد از زندگی زناشویی بهمنزلۀ رضایت او از خانواده محسوب میشود و رضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی است و درنتیجه، تسهیل در امر رشد و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی جامعه را در بر خواهد داشت. سیر صعودی آمار طلاق و وجود تعارضات و آشفتگیهای روابط زوجین، انگیزۀ محققان برای یافتن عوامل مؤثر و راهکارهای مناسب را برای مقابله با فروپاشی رابطه افزایش داده است (زمانی، 1397). عواملی وجود دارند که میتوانند نتایج مثبت یک ارتباط را تضعیف کنند و موجب عدم درک صحیح پیام فرستاده یا به عبارتی، رمزگشایی صحیح آن شوند. از بین عوامل شناختی تأثیرگذار در روابط زناشویی، فینچام و برادبوری (1992)، بیشترین توجه را به اسنادهایی میدانند که هر همسر برای رفتارهای دیگری و وقایع مربوط به روابطشان ارائه میکنند (ملکی، اعتمادی، بهرامی و فاتحیزاده، 1394). یکی از عوامل فروپاشی روابط زوجین، وجود اسنادهای ارتباطی[1] متفاوت در زن و شوهر است. به دلیل اهمیت اسنادها در روابط، پژوهشهای بسیاری به بررسی نقش عوامل شناختی در روابط زناشویی پرداختهاند. اسنادها در بین تجربیات با محیط و ارتباط با دیگران در مراحل رشد حاصل میشوند (هاملرز، والدمن و دی وریس، 2018). در نظریۀ اسنادها، رفتار همسران و فرآیندهای ازدواج و طلاق را توابعی از الگوی اسنادی آنها در نظر میگیرند (سبوحی، فاتحیزاده، احمدی و اعتمادی، 1396). این رویکرد به دنبال علّیت افراد از نتایج پیامدهایشان است (برایوایت و اسچرودت، 2014). نظریۀ اِسناد بر آن است تا تبیین کند چگونه آدمی تلاش میورزد تا علتهای رخدادن رفتارهای آشکار فردی را بر پایۀ عوامل درونی یا بیرونی برای خود یا دیگران بازشناسد. اسناد فرایندی است که ازطریق آن در پی کسب اطلاعات دربارۀ فهم چرایی رفتار بر میآییم. به سخن سادهتر، اسناد به کوشش انسانها در دریافتن چرایی رفتار خود و نیز رفتار دیگران اشاره دارد (سانفورد، 2006). باوجود جایگاه ویژۀ نهاد خانواده در جامعه، همواره در معرض آسیبهای ویرانگری قرار میگیرد. یکی از مهمترین و جدیترین آسیبهای تهدیدکنندۀ خانواده، خیانت زناشویی یا نگرش به روابط فرازناشویی[2] است. در تحقیقی، خیانت زناشویی نوعی رابطۀ جنسی - عاطفی یا جنسی یا عاطفی با فردی غیر از همسر، که از او پنهان میشود، بیان شده است (افیفی، گرانجر، جوزف، دنس و آلدیس 2015). روابط فرازناشویی، بیوفایی و خیانت پدیدهای است که بیشتر به دلیل حذفشدن و ارضاشدن نیازهای عاطفی فرد از راه ارتباطات خارج از حیطۀ زناشویی اتفاق میافتد (کانروی، 2014). روابط فرازناشویی براساس یک تعریف کلی، نقص تعهد رابطۀ دونفره است که به شکلگیری درجاتی از صمیمیت عاطفی و فیزیکی با فردی خارج از این رابطه منجر میشود. باوجود اینکه روابط فرازناشویی یک مفهوم رایج در ازدواج است، بهصورت ناچیزی شناخته میشود و پیشینه و بررسی روشنی در ارتباط با این موضوع وجود ندارد. روابط فرازناشویی شامل برقراری ارتباط جنسی یک فرد متأهل با جنس مخالف، خارج از چارچوب خانواده (غیر از همسر) است (خلجآبادی، 1391). پژوهشهای بسیاری در ارتباط با تأثیرات نگرش به روابط فرازناشویی بر روابط زوجها و خانوادهها انجام شدهاند. پژوهشها نشان دادهاند نگرش به روابط فرازناشویی در جوامع امروزی و نوین رخدادی شایع شده و همهگیرترین چالشی است که پای زوجین را به درمان میگشاید (باگروزی، 2008). زمانی که درمانگران با زوجهای خیانتدیده کار میکنند، بهتر است به جای تمرکز بر موضوع خیانت، روی رابطه بهمنزلۀ یک کل متمرکز شوند. کشف خیانت و بحران ناشی از آن، در صورتی که پایان نیابد، تأثیرات منفی بلندمدتی به جا میگذارد. پس از افشای خیانت، حلوفصلکردن، کنترل و درمان واکنشهای پسآسیبی و افزایش بخشایش، ویژگیهای گریزناپذیر کارکردن با مسئلۀ خیانت زناشویی برای زوج درمانگران است (هنرپروران، 1396). عامل دیگری که امکان دارد بر ارتباطات زوجها مؤثر باشد، تمایزیافتگی خود[3] است. براساس دیدگاه سیستمی بوئن (1978)، این ماهیت خانواده است که اعضای آن بهشدت ازنظر عاطفی به هم وابسته باشند و ظاهراً افراد زیر پوست مشابهی زندگی میکنند؛ در این سیستم، «من» نشاندهندۀ خانواده است. هستهایترین مفهوم این نظریه تمایزیافتگی خود است. میزان تمایزیافتگی نشان میدهد فرد تا چه میزان، توانایی مجزاساختن فکر از احساس را داراست و تا چه میزان به ایستادگی در برابر احساسات آنی قادر است. به بیان دیگر، فرد تا چه میزان توانایی دارد از بروز رفتارهایی دوری کند که بهطور خودکار ناشی از هیجاناند (پیزارد، دوبا، لسنی و ناندرینو، 2017). در سالهای اخیر کمک به زوجها برای بهبود روابط زناشویی خود با استفاده از روشهای مختلف درمان شایان توجه قرار گرفته است. یکی از این رویکردهای آموزشی، آموزش روانشناسی مثبتنگر[4] است. مداخلۀ مثبتنگر شامل الگوی رواندرمانی مثبتنگری است که سلیگمن، رشید و پارکز (2006) ارائه کردند و دارای چهار مؤلفۀ لذت، تعهد، معنا و زندگی کامل است. این رویکرد هدف نهایی خود را شناسایی سازهها و شیوههایی میداند که شادکامی و بهزیستی انسان را به دنبال دارند. روانشناسی مثبتنگر به دنبال آن است تا کیفیت انسانها را ارتقا بخشد؛ ازاینرو، عواملی که سبب سازگاری هرچه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی شوند، بنیادیترین سازههای این رویکرد در این پژوهشاند (دشت بزرگی و شمشیرگران، 1397). نتایج پژوهشها نشاندهندۀ مؤثربودن این مداخلهها در برخی زمینهها بوده است؛ بهطور مثال، ملکی و همکاران (1394) نیز نشان دادهاند آموزش مثبتنگری زوجی، اسنادهای ارتباطی زنان متأهل را بهبود میبخشد. مونرو (2011) در پژوهش خود نشان داد آموزش مثبتنگری به زوجین، برطرفکنندۀ ضعفهایی است که در حوزۀ عصبانیت، حسادت، مسائل جنسی، مدیریتی و یافتن شریک زندگی در ناتوانان ذهنی وجود دارد. در همین راستا سهرابپور و نوروزی دشتکی (1393) طی پژوهش خود گزارش کردهاند آموزش مثبتنگری باعث افزایش خودتمایزیافتگی در مردان متأهل میشود. یکی دیگر از رویکردهای شایان توجه در چند سال اخیر برای فعالیتهای پیشگیری و آموزشی مربوط به زناشویی، آموزش تصویرسازی ارتباطی[5] است. در رویکرد تصویرسازی ارتباطی، همسران شیوۀ تازه و جدیدی را برای ایجاد رابطه و صحبتکردن آموزش میبینند که از امتیازات آن میتوان به برقراری احساس امنیت و حس پیوند و یگانگی بین زوجها اشاره کرد؛ بنابراین، حضور هر دو همسر در جلسات درمان الزامی است. همچنین، لزوماً این روش، تنها برای همسران دارای مشکل کاربرد ندارد؛ بلکه برای زوجهایی که تصمیم دارند رابطۀ خویش را محکمتر و قویتر کنند نیز کاربردی است (استاسولی و شانک، 2016). نظریۀ تصویرسازی ارتباطی، نیازهای ارضانشده را جراحت مینامد و بیان میکند همۀ افراد ازنظر عاطفی شبیه کودکانیاند که در پی ارضای نیازهای بیپاسخ کودکی خود هستند. این نیازها در رابطۀ متعهدانۀ ازدواج مؤثر است و اگر این نیازها خودآگاه یا ارضا نشود، میتوانند زوجین را به سوی درگیری و نزاع و ایجاد شکافهای عمیق سوق دهند (مورو، هالیمن و لوکوئیت، 2015). یافتههای اخیر نتایج رضایتبخشی را برای استفاده از این رویکرد فراهم کرده است؛ برای نمونه، شجاعیان (1396) نشان داد درمان تصویرسازی ارتباطی بر میزان صمیمیت زوجین آشفته مؤثر است. همچنین، علیپور و همکاران (1396) نشان دادهاند آموزش تصویرسازی ارتباطی باعث افزایش دیدگاه فهمی و بخشودگی زنان آسیبدیده ناشی از خیانت زناشویی شده است. اصلانی، جامعی و رجبی (1394)، به بوئی (1395)، حضرتزاده و همکاران (1395) و هنرپروران (1396) در تحقیقات خود به اثربخشی این رویکرد در بهبود روابط زناشویی و خیانت زناشویی تأکید کردهاند. با توجه به جستجوها در داخل و خارج کشور، پژوهشی یافت نشد که به بررسی همزمان اثربخشی آموزش مثبتنگری و درمانهای تصویرسازی ارتباطی بر اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در بین زوجین پرداخته باشد؛ بنابراین، به دلیل اهمیت این موضوع در روابط زناشویی و سلامت روانی زوجین و کانون خانواده، این عنوان بررسی شد و فرضیههای زیر تدوین و بررسی شدند: فرضیه 1: آموزش مثبتنگری بر اسنادهای علّی، اسنادهای مسئولیتپذیری، روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در مراجعان به مراکز روانشناختی تأثیر دارد. فرضیه 2: درمان تصویرسازی ارتباطی بر اسنادهای علّی، اسنادهای مسئولیتپذیری، روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در مراجعان به مراکز روانشناختی تأثیر دارد. فرضیه 3: بین دو رویکرد آموزش مثبتنگری و درمان تصویرسازی ارتباطی ازنظر اثربخشی بر اسنادهای علّی، اسنادهای مسئولیتپذیری، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در مراجعان به مراکز روانشناختی تفاوت وجود دارد.
روش روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: طرح پژوهش حاضر، آزمایشی گسترشیافته از نوع پیشآزمون – پسآزمون - پیگیری با گروه کنترل است که در آن از دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل استفاده شد. جامعۀ پژوهش حاضر، کلیۀ افراد متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ شهر بهبهان در سال 1398 بود؛ از میان آنها 45 نفر، واجد ملاکهای شرکت در پژوهش، به روش نمونهگیری هدفمند، انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای سهگانه جایگزین شدند. معیارهای ورود به مطالعه، کسب نمره بالاتر از میانگین در پرسشنامۀ اسنادهای ارتباطی و نگرش به روابط فرازناشویی و نمره پایینتر از میانگین در پرسشنامۀ تمایزیافتگی خود، دستکم تحصیلات دیپلم، طول مدت ازدواج بیش از یک سال، داشتن سن 40-20 سال، امضای رضایتنامۀ شرکت در پژوهش، عدم وقوع رخدادهای تنشزا مانند طلاق و مرگ خویشاوندان یا دوستان صمیمی در سه ماه گذشته و استفادهنکردن همزمان از روشهای درمانی دیگر و معیارهای خروج از مطالعه، مصرف داروهای روانپزشکی، امتناع شرکتکنندگان از تکمیلکردن پرسشنامهها، غیبت دو جلسه یا بیشتر از آن و پرسشنامه، ناقص پاسخ داده شود. اعضای هر دو گروه تقریباً ترکیب برابر از هر دو جنس زن و مرد، سطح تحصیلات برابر، دامنه سنی و طول مدت ازدواج برابر بودند. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز از ابزارهای زیر استفاده شد: ابزار سنجش: مقیاس اسنادهای ارتباطی[6]: فینچام و برادبوری (1992) این مقیاس را تهیه کردند. فرم اصلی آن دارای 24 سؤال و فرم کوتاه آن شامل 6 سؤال بهصورت خودگزارشی است که دو بعد اسناد علّی[7] و مسئولیتپذیری[8] را میسنجد (خجستهمهر، غفاری و کرایی؛ 1389). در پژوهش حاضر از فرم کوتاه 6 سؤالی این آزمون استفاده شد که 3 سؤال آن مربوط به بعد علّی و 3 سؤال آن مربوط به بعد مسئولیتپذیری است. نمرهگذاری این مقیاس در یک طیف لیکرت 6 درجهای از کاملاً مخالفم (1) تا کاملاً موافقم (6) صورت میگیرد. نمرۀ بالا در بعد اسناد علّی نشان میدهد زوجین تمایل زیادی دارند نشان دهند چه چیزی یا چه کسی باعث مشکل شده است؛ در حالی که نمرۀ بالا در بعد اسناد مسئولیتپذیری نشان میدهد زوجین تمایل دارند رفتارهای دیگری را عمدی، خودخواهانه و مقصر جلوه بدهند. فینچام و برادبوری (1992) پایایی[9] این مقیاس را با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای بعد علّی در زنان، 89/0 و برای مردان، 86/0 به دست آوردند. همچنین، برای بعد مسئولیتپذیری، پایایی این آزمون برای زنان 93/0 و برای مردان 91/0 به دست آمد که حاکی از پایایی مطلوب و رضایتبخش برای بعد علّی و بعد مسئولیتپذیری مقیاس اسناد ارتباطی است. فینچام، پالیری و رگالیا (2002) پایایی فرم کوتاه شش سؤالی این پرسشنامه را با استفاده از روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) در بعد علّی و مسئولیتپذیری بهترتیب 82/0 و 78/0 برای مردان و 84/0 و 85/0 برای زنان گزارش کردند. فینچام و برادبوری (1992) برای تعیین روایی این مقیاس، آن را با مقیاس خشم و پرسشنامۀ اسنادهای مشکلات زناشویی همبسته کردند. ضریب همبستگی بین مقیاس اسناد ارتباطی و این دو پرسشنامه در حد پذیرفتنی بود. خجستهمهر و همکاران (1389) ضرایب پایایی این مقیاس به روش آلفای کرونباخ و روش دونیمهسازی را بهترتیب برای بعد علّی 88/0 و 89/0 و برای بعد مسئولیت 85/0 و 87/0 گزارش کردند. همچنین، خجستهمهر و همکاران (1389) برای بررسی اعتبار سازۀ این مقیاس از فرم بلند مقیاس اِسناد ارتباطی در ازدواج استفاده کردهاند که ضریب اعتبار سازۀ آن برای بعد علّی و بعد مسئولیت بهترتیب 64/0 و 74/0 به دست آمد. در پژوهش حاضر نیز برای بررسی ضریب پایایی این مقیاس از روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) استفاده شد که ضرایب پایایی با استفاده از روش مذکور برای بعد علّی و بعد مسئولیتپذیری بهترتیب 78/0 و 81/0 به دست آمدند. مقیاس نگرش به روابط فرازناشویی[10]: ویتلی (2008) اینمقیاس را برای بررسی نگرش به روابط فرازناشویی ساختند. این مقیاس در 12 گویه تنظیم شده است که در طیف 7 درجهای از بهشدت موافقم (7) تا بهشدت مخالفم (1) نمرهگذاری میشود. نمره بالاتر در این مقیاس نشاندهندۀ نگرش مثبتتر روابط فرازناشویی است. یافتههای پژوهش ویتلی (2008) حاکی از اعتبار مطلوب این مقیاس است. آلفای کرونباخ این پرسشنامه 80/0 به دست آمده است. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس نگرش به روابط فرازناشویی 71/0 و ضریب بازآزمایی حاصل از اجرای این آزمون نیز 80/0=r گزارش شده است. همچنین، روایی ملاکی این مقیاس مطلوب به دست آمده است (علیتبار، قنبری، زادهمحمدی و حبیبی، 1393). در پژوهش حاضر، برای تعیین پایایی پرسشنامۀ نگرش به روابط فرازناشویی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که برای کل پرسشنامه برابر 86/0 به دست آمده است. پرسشنامۀ تمایزیافتگی خود[11]: اسکورن و فریدلندر (1998) نخستینبارپرسشنامۀ تمایزیافتگی خود را با 43 سؤال طراحی کردند. فرم کوتاه مقیاس تمایزیافتگی خود (دریک، 2011) شامل 20 گویه است که با مقیاس لیکرت در یک طیف ششگزینهای از «اصلاً شبیه خصوصیات من نیست "1 امتیاز"» تا «کاملاً شبیه خصوصیات من است "6 امتیاز"» درجهبندی شده است. دریک (2011) با پژوهش بر 355 دانشجو برای بررسی روایی ملاکی همزمان پرسشنامه از رابطۀ آن با افسردگی، اضطراب حالت، اضطراب صفت، استرس و عزت نفس استفاده کرده است. در روایی همگرا نیز خردهمقیاسهای فرم کوتاه پرسشنامۀ تمایزیافتگی خود با مقیاس سطح تمایزیافتگی خود، رابطۀ مثبت و معنادار داشته است (05>p). دریک (2011) پایایی بازآزمایی پرسشنامه را بین 72/0 تا 85/0 گزارش کرده است. فخاری، لطیفیان و اعتماد (1393) ضرایب پایایی مقیاس تمایزیافتگی خود را با استفاده از آلفای کرونباخ 78/0 گزارش کردند. همچنین، ضرایب پایایی را برای خردهمقیاس جایگاه من 67/0، واکنشپذیری هیجانی 48/0، همآمیختگی با دیگران 76/0 و برش هیجانی 73/0 محاسبه کردند. در پژوهش حاضر، برای تعیین پایایی پرسشنامۀ تمایزیافتگی خود از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که برای کل پرسشنامه برابر 85/0 به دست آمد. در پژوهش حاضر، گروههای آزمایش و گواه به روش تصادفی معادل شدند و قبل از اعمال مداخلههای تجربی، ابتدا مرحلۀ پیشآزمون با تکمیل پرسشنامههای اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود توسط افراد دارای تعارضات زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهرستان بهبهان - که با نظر روانشناس، دارای مشکلات زناشویی تشخیص داده شدند - اجرا شد. پس از آن، جلسات آموزش مثبتنگری و درمانهای تصویرسازی ارتباطی توسط درمانگران متخصص، برای آزمودنیهای گروههای آزمایشی، در محل یک مرکزِ مشاوره انجام شد؛ در حالی که برای گروه کنترل مداخلهای صورت نگرفت. اجرای جلسات مداخلۀ آموزش مثبتنگری در 12 جلسه 90 دقیقهای و بهصورت هفتهای دو بار، اجرای جلسات درمان تصویرسازی ارتباطی بهصورت گروهی در 8 جلسه 90 دقیقهای و بهصورت هفتهای دو بار اجرا شد. پس از انجام مداخلات، پسآزمون و پس از 45 روز نیز آزمون پیگیری از گروههای آزمایشی و کنترل انجام گرفت. سپس دادههای جمعآوریشده تحلیل شدند. محتوای جلسات آموزش مثبتنگری برگرفته از الگوی رواندرمانی سلیگمن و همکاران (2006) در 12 جلسه 90 دقیقهای (دو جلسه در هفته( به شرح زیر انجام شد. جدول 1.
خلا جدول 1. خلاصهجلساتآموزش مثبتنگری(سلیگمنوهمکاران، 2006)
جدول 2. خلاصهجلساتدرمان تصویرسازی ارتباطی(هندریکس و الیوت، 2008)
تصادفی در سه گروه مذکور گمارده شدند. مداخلات آزمایشی برای دو گروه آزمایش اعمال شدند. پسآزمون و مرحلۀ پیگیری 45 روزه نیز روی اعضای سه گروه، انجام و دادههای لازم گردآوری شدند. شایان ذکر است هر سه گروه فاقد ریزش در مراحل پسآزمون یا پیگیری بودند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از تحلیل کواریانس چندمتغیری و تکمتغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی با استفاده از نرمافزار کامپیوتری SPSS نسخه 24 انجام شد. سطح معنیداری پذیرفتنی در این پژوهش، 05/0= a در نظر گرفته شد.
یافتهها جدول 3، میانگین و انحراف معیار اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی تمایزیافتگی خود در گروههای آموزش مثبتنگری (1)، گروه درمان تصویرسازی ارتباطی (2) و گروه گواه (3) در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری را نشان میدهد.
جدول 3. میانگین و انحراف متغیرهای وابسته در گروههای آموزش مثبتنگری (1)، گروه درمان تصویرسازی ارتباطی (2) و گروه گواه (3) در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری
قبل از تحلیل فرضیههای پژوهش، برای اطمینان از اینکه دادههای این پژوهش مفروضههای تحلیل کواریانس را برآورد میکنند، به بررسی آنها پرداخته شد: 1- خطیبودن: ضرایب همبستگی بین پیشآزمون و پسآزمون (اسناد علّی، اسنادهای مسئولیت، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود) بهترتیب برابر (05/0>p 51/0F=،05/0>p 61/0F=، 05/0>p 93/0F= و 05/0>p 96/0F=) به دست آمدند؛ بنابراین، مفروضۀ خطیبودن روابط بین متغیرهای کمکی (کوواریتها) و وابسته، محقق شده است؛ 2- همخطی چندگانه: پیشآزمونهای متغیرهای وابسته، متغیرهای کمکی (کوواریت) تلقی شدند که ضرایب همبستگی محاسبهشده بین آنها در دامنهای بین 05/0 (05/0<p) تا 26/0 (05/0>p) به دست آمدند. با توجه به همبستگیهای بهدستآمده، رعایت مفروضۀ همخطی چندگانه بین متغیرهای کمکی (کواریتها) تأیید شده است؛ 3- همگنی واریانسها: در این پژوهش قبل از تحلیل دادهها برای بررسی همگنی واریانسها، از آزمون مساویبودن واریانسهای لوین[13] استفاده شد. با توجه به نتایج بهدستآمده و معنادارنبودن آزمون لوین برای چهار متغیر بهترتیب (05/0 P و 58/0=F و 39/0Leven=؛ 05/0 P و 068/0=F، و 168/0Leven=؛ 05/0 P و85/0=F 499/0Leven=؛ 05/0 P و 02/0=F و 049/0Leven=) به دست آمد که اجازۀ استفاده از آزمون تحلیل کواریانس وجود دارد؛ 4- همگنی شیبهای رگرسیون:برای بررسی همگنی شیبهای رگرسیون از آزمون کواریانس و بررسی تعامل بین عامل گروهها و پیشآزمونها استفاده شد. چنانچه تعامل بین این دو متغیر ازنظر آماری معنیدار باشد، دادهها از فرضیۀ همگنی شیبهای رگرسیونی پشتیبانی نمیکنند. نتایج نشان دادند شیبهای رگرسیون پیشآزمون و پسآزمون در گروههای آزمایشی و گواه معنیدار نیستند (05/0<p) و فرض همگنی شیبهای رگرسیون تأیید میشود (05/0 P و11/0=F، 05/0 P و 93/1=F، 05/0 P و 5/4=F، 05/0 P و 48/2=F). برای مقایسۀ گروههای آزمایشی و گواه براساس نمرههای پسآزمونها، پس از کنترل اثر پیشآزمونها، برای تعیین تأثیر مداخلۀ آموزش مثبتنگری و درمان تصویرسازی ارتباطی بر متغیرهای وابسته، ابتدا یک تحلیل کواریانس چندمتغیری (مانکووا) روی دادهها انجام شد، سپس فرضیههای پژوهش آزمون شدند. نتایج آزمونهای چندمتغیری شامل نتایج آزمون پیلایی (001/0 = p، 99/16 = (72 و 8)F)، لامبدای ویلکز (001/0 = p، 54/21 = (70 و 8)F) و اثر هتلینگ (001/0 = p، 76/26 =(68 و 8)F) نشان دادند این گروهها دستکم در یکی از متغیرهای وابسته با یکدیگر تفاوت معنیداری دارند. یافتهها نشان میدهند در متغیرهای وابسته (اسنادهای علّی، اسنادهای مسئولیت، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود) بین گروههای آموزش مثبتنگری و درمان تصویرسازی ارتباطی و گواه تفاوت معنیدار دیده میشود (جدول 4).
جدول 4. نتایج تحلیل کواریانس تکمتغیری در متن مانکووا روی نمرههای پسآزمون متغیرهای وابسته
05 /0>p
برای بررسی مقایسههای زوجی و اینکه دقیقاً مشخص شود بین کدامیک از گروههای سهگانه در متغیرهای وابسته تفاوت وجود دارد، از آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. نتایج نشان دادند در هر چهار متغیر وابسته شامل اسنادهای علّی و مسئولیت، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود بین گروههای آزمایش با گروه گواه تفاوت معنیدار وجود دارد. همچنین، در مقایسۀ دو گروه آزمایش در دو متغیر اسنادهای علّی و مسئولیت تفاوت معنیداری به نفع گروه آموزش مثبتنگری وجود دارد؛ اما ازنظر نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود بین دو گروه آزمایش تفاوت معنیداری مشاهده نشد (جدول 5).
جدول 5. نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی برای مقایسۀ میانگینهای تعدیلیافتۀ اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی تمایزیافتگی خود گروههای آزمایشی و گواه در مرحلۀ پسآزمون
05/0>p
یافتهها نشان دادند در متغیرهای وابسته (اسنادهای علّی، اسنادهای مسئولیت، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود) بین گروههای آموزش مثبتنگری و درمان تصویرسازی ارتباطی و گواه تفاوت معنیدار دیده میشود. براساس نتایج بهدستآمده، در متغیرهای اسنادهای علّی (05/0 P و 41/21=F)، اسنادهای مسئولیت (05/0 P و 96/18=F)، نگرش به روابط فرازناشویی (05/0 P و 22/15=F) و تمایزیافتگی خود (05/0 P و 55/15=F) بین گروههای آموزش مثبتنگری و درمان تصویرسازی ارتباطی و گواه تفاوت معنیدار دیده میشود. همچنین، نتایج نشان دادند این اثر در مرحلۀ پیگیری 45 روزه تداوم داشته است جدول (6).
جدول 6. نتایج تحلیل کواریانس تکمتغیری در متن مانکووا روی نمرههای پیگیری متغیرهای وابسته
05/0>p
برای مقایسههای زوجی و اینکه دقیقاً مشخص شود بین کدامیک از گروههای سهگانه در متغیرهای وابسته تفاوت وجود دارد، نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان دادند مانند مرحلۀ پسآزمون، در هر چهار متغیر وابسته شامل اسنادهای علّی و مسئولیت، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود، بین گروههای آزمایش با گروه گواه تفاوت معنیدار وجود دارد. همچنین، در مقایسۀ دو گروه آزمایش در دو متغیر اسنادهای علّی و مسئولیت تفاوت معنیداری به نفع گروه آموزش مثبتنگری وجود دارد؛ اما ازنظر نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود بین دو گروه آزمایش تفاوت معنیداری مشاهده نشد (جدول 7).
جدول 7. نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی برای مقایسۀ میانگینهای تعدیلیافتۀ متغیرهای وابستۀ گروههای آزمایشی و گواه در مرحلۀ پیگیری
05/0>p
بحث با توجه به بخش یافتهها، نتایج نشان دادند بین گروه آزمایش 1 (آموزش مثبتنگری) و گروه گواه در متغیرهای وابسته شامل اسنادهای علّی، اسنادهای مسئولیت، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در مرحلۀ پسآزمون تفاوت معنیدار وجود دارد؛ بنابراین، آموزش مثبتاندیشی باعث بهبود اسنادهای علّی، اسنادهای مسئولیت، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در افراد متأهل میشود. همچنین، نتایج نشان دادند این اثر در مرحلۀ پیگیری 45 روزه تداوم داشته است. نتایج پژوهش حاضر با یافتههای پژوهشهای مونرو (2011)، ملکی و همکاران (1394) و سهرابپور و نوروزی دشتکی (1393) که نشان دادهاند آموزش مثبتنگری به زوجین باعث بهبود متغیرهای روانشناختی و زناشویی آنان میشود، همسو است. یافتههای پژوهش حاضر نشان دادند مثبتنگری به معنای داشتن نگرشها، افکار و رفتار و کرداری خوشبینانه در زندگی است. توجهداشتن به امور مثبت زندگی و نپرداختن به جنبههای منفی و مثبتاندیشی به معنای آن است که تصور خوبی از خویش داشته باشیم، نه آنکه همواره خود را سرزنش کنیم. با افزایش مثبتاندیشی و اجتناب از افکار منفی، تمرکز فرد در زندگی بر جنبههای مثبت زندگی است و مشکلات زندگی زناشویی موجب ناامیدی او نمیشود و با مثبتاندیشی و آرامش حاصل از آن، مشکلات و روابط را بهبود میبخشد (عسگری و ترکاشوند، 1397). پژوهشگران معتقدند اسنادها در کیفیت روابط زناشویی به اندازهای اهمیت دارند که باید با مداخلههای درمانی برای اختلالات کارکردی زناشویی تلاش شود تا اسنادهای همسران تغییر داده شوند (خجستهمهر و همکاران، 1389). به نظر میرسد مداخلههای درمانی که باورهای مراجع را با روش مثبتتری تغییر دهد، مؤثر است و همکاری مراجع را افزایش میدهد. بنابر اهمیت اسنادها در اختلاف زناشویی، درمانگران سعی میکنند در مداخلات بالینی خود اسنادهای منفی زوجها را شناسایی و تصحیح کنند. نتایج بهدستآمده در این پژوهش نشان دادند آموزش مثبتنگری بر اسنادهای ارتباطی زنان مؤثر بوده است. رویکرد روانشناسی مثبتنگر رویکرد جدیدی به شناخت درمانی و نیز ضمیمهای از شناخت درمانی است (سلیگمن و همکاران، 2006). پس همانطور که شناخت درمانی میتواند اسنادها را بهبود ببخشد، مثبتنگری که ضمیمۀ شناخت درمانی و مکمل آن است، باعث بهبود اسنادهای ارتباطی میشود. بهعلاوه رویکرد آموزش مثبتنگری بر ارزیابی شناختی از موقعیتهای تنشزا و فرایندهای اسنادی که نوعی ارزیابی شناختیاند، تأثیر میگذارد. افراد در رویکرد مثبتنگری، مهارتهایی را کسب میکنند که به کمک این مهارتها میتوانند این رفتارهای منفی را کاهش دهند یا کنار بگذارند؛ چون تعیین جایگزین به جای رفتارهای منفی قرار میگیرند و رفتارهای مثبت باعث رفتار متقابل مثبت و درنتیجه، بهبود اسنادهای ارتباطی میشوند. آموزش مثبتنگری به افراد تحت آموزش کمک میکند حافظه، انتظارات و توجه خود را از وقایع فاجعهآمیز منفی زندگی زناشویی همچون نگرش به روابط فرازناشویی به سمت وقایع مثبت و امیدوارکننده معطوف دارند. درحقیقت افراد تحت آموزشهای مثبتنگری، مهارتهای لازم برای برخورد سازنده با آسیبهای وارده را فرا میگیرند و میآموزند که با موقعیتهای آینده برخورد مؤثرتری داشته باشند. علاوه بر این، مداخله براساس برنامۀ تدوینشده کمک میکند افراد به تخلیۀ هیجانات و احساسات منفی بپردازند؛ بنابراین، در جریان ارائۀ رواندرمانی مثبتنگر، افراد برای شناخت تواناییها، قابلیتها و جنبههای مثبت خود و اطرافیان گام بر میدارند که این امر به بهبود نگرش آنها نسبت به دیگران (ازجمله نسبت به همسر خود) منجر میشود. با توجه به بخش یافتهها، نتایج نشان دادند بین گروه آزمایش 2 (درمان تصویرسازی ارتباطی) و گروه گواه در متغیرهای وابسته شامل اسنادهای علّی، اسنادهای مسئولیت، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در مرحلۀ پسآزمون تفاوت معنیدار وجود دارد؛ بنابراین، درمان تصویرسازی ارتباطی باعث بهبود اسنادهای علّی، اسنادهای مسئولیت، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در افراد متأهل میشود. درحقیقت این مداخلات باعث مثبتشدن اسناد علّی، اسناد مسئولیت و تمایزیافتگی و منفیشدن نگرش به روابط فرازناشویی میشوند؛ یعنی اینکه در هر شرایطی تعهد زوجین نسبت به روابط زناشویی (براساس نظریۀ عشق اشترنبرگ) کاسته نشده است. همچنین، نتایج نشان دادند این اثر در مرحلۀ پیگیری 45 روزه تداوم داشته است. نتایج پژوهش حاضر با یافتههای پژوهشهای علیپور و همکاران (1396) و شجاعیان (1396)، اصلانی و همکاران (1394)، به بوئی (1395)، حضرتزاده و همکاران (1395) و هنرپروران (1396) که نشان دادهاند درمان تصویرسازی ارتباطی به زوجین باعث بهبود متغیرهای روانشناختی و زناشویی آنان میشود، همسو است. در تبیین یافتهها چنین استدلال شد که آموزش تصویرسازی ارتباطی با افزایش مبادلۀ مثبت رفتار، افزایش ابراز مستقیم محبت و مواجهه با عواطف مثبت در زوجها و نیز کمک به زوجها در شناخت نقش خود در تعارضها موجب ارتقای کیفیت روابط و تعمیق صمیمیت میان زوجها میشود (اصلانی و همکاران، 1394). با کمک تصویرسازی ارتباطی، زوجین با چگونگی جذب ناآگاهانه، تصویر ایماگویی خود، فرآیندهای ناهشیار تأثیرگذار در رابطه، تجارب و آسیبهای اولیه و نحوۀ التیام آنها در رابطه آگاه میشوند و در طول جلسات، نحوۀ تعامل و کمک به یکدیگر و ابراز و بیان نیازهای سرکوبشده را فرا میگیرند. تصویرسازی ارتباطی فرایندی است که در آن به زوجین آگاهی و اطلاعات میدهد و مهمتر اینکه به آنها دربارۀ جنبههای ناخودآگاه روابطشان و بررسی اساسی ریشۀ تعارضاتشان آموزش میدهد و به افراد کمک میکند به جای اینکه سعی کنند مشکلات را بهصورت سطحی حل کنند، آن را دقیقتر بررسی کنند. درحقیقت آموزش فنون تصویرسازی ارتباطی به افراد کمک میکند تا بتوانند تصاویری را که در گذشته از افراد مهم زندگی اخذ کردهاند و ایماگوی آنها را شکل دادهاند، از افراد واقع در زندگی خود (یعنی همسر خویش) تفکیک کنند و تصاویر بهتر و واقعبینانهتری از یکدیگر داشته باشند. با ارائۀ آموزشهای مناسب در این زمینه میتوان به افراد کمک کرد تصویری مناسب از خود و همسر خود پیدا کنند و در زندگی برخورد واقعبینانهتری داشته باشند و به کمک این مهارتها اسنادهای منفی را کاهش دهند. درمانگران تصویرسازی ارتباطی براساس این فرضیه عمل میکنند که هنگامی که تماس احیا و پایدار شود، همهچیز برای فرد آشکار میشود و آسیب بهصورت تدریجی ناپدید میشود. آنها بر این باورند که روش درمانی بهبوددهنده از راه فرآیند گفتوگو، زوج را قادر میسازد تا آشفتگی همزیستانه را از بین ببرند، خودشان را متمایز کنند، فرافکنیهایشان را کم کنند و با واقعیات درونی یکدیگر تماس برقرار کنند (هنرپروران، 1396). در مداخلۀ مبتنی بر تصویرسازی ارتباطی، تجارب اولیۀ هر فرد و جراحات آسیبهای دوران کودکی و امکان التیام آنها در رابطۀ زوجی تأکید میشود. مشکلات رابطه، راهی برای رشد و تغییر فردی شناخته میشوند. جنبههای منفی هر فرد و فرافکنی آن روی دیگری شناخته میشود و به دنبال آن، هر فرد، دیگری را فردی میشناسد که نیازها و خواستههای متفاوت از خود دارد. با آموزش و یادگیری و تمرین گفتوگوی ایماگویی، سه شاهکلید ارتباطی یعنی انعکاس، اعتباربخشی و همدلی، راهی برای واردشدن و شناخت و بیان احساسات خود و دیگری فراهم میشود. با کمک تکنیکهای بازگشت به خانۀ اولیه، گفتوگوی والد - فرزند، تمرین نوازش، در میان گذاشتن جراحات اولیه با یکدیگر بهصورت تمرینی روزانه، گزارش رابطۀ ایدئال زوجین بههم، شادسازی دوبارۀ رابطه و فهرست ویژگیهای مثبت همسر و رفتارهای خوشایند، تفریحات و خوشگذرانیها و درخواست تغییر رفتار بهصورت مشخص در طول جلسات زوج درمانی، زوجین علاوه بر کشف و شناسایی و تمرکز بر جنبههای تاریک و دردناک خود، تجربۀ خوشایند باهمبودن را در طول درمان تجربه میکنند. آموزش تصویرسازی ارتباطی به زنان کمک میکند تا با درک فرآیندهای ناخودآگاه خود، مهارتهایی را برای التیام زخمهای گذشته و جداسازی روابط زناشویی از تأثیرات گذشته به دست آورند؛ درنتیجه، شرایط درک همدلی، ایجاد ارتباط سالم و ابراز سازندۀ خشم و احساسات منفی فراهم میشود. همچنین، راهبردهای آموزش رفتارهای ارتباطی، زمینه را برای افزایش صمیمیت و ارتباط سازنده فراهم میکنند. آموزش تصویرسازی ارتباطی باعث بهبود توانایی به تعویق انداختن احساسات ناخوشایند، توانایی درگیرشدن، کنترل یا گریز از یک هیجان منفی بهصورت مناسب میشود که این امر باعث تعدیل هیجانات منفی و افزایش هیجانات خوشایند میشود. همچنین، آموزش تصویرسازی ارتباطی به زنان آسیبدیده از خیانت زناشویی، فرصتی برای بازسازی مجدد ارتباط داد و اعتماد مجدد به همسر را تقویت کرد که این امر توانایی بخشش زنان را افزایش میدهد. با آموزش تصویرسازی ارتباطی، میتوان پریشانی ناشی از تجارب منفی را تعدیل و به افراد کمک کرد تا ماهیت نارضایتی خود را بهتر بشناسند و با عاطفۀ مثبت واکنش نشان دهند که این امر باعث افزایش همدلی و صمیمیت زناشویی و تسهیل پاسخدهی به احساسات همسر میشود؛ ازاینرو استفاده از یک روش آموزشی و درمانی همانند تصویرسازی ارتباطی در بهبود نگرش به روابط فرازناشویی افراد مؤثر است. همچنین، در رویکرد ایماگوتراپی، زوجها با ارائۀ هدیههای غیرمنتظره، مرور خاطرات خوب گذشته، انجام فعالیتهای مشترک و مفرح، بررسی ویژگیهای مثبت و منفی والدین خود و همسرشان و نیز بازسازی یک تصویر ذهنی واقعی از همسر خویش، میتوانند صمیمیت و در عین حال، فردیت و تمایزیافتگی مورد نیاز و مطلوب خویش را تجربه کنند و رشد دهند. هرچه زوجها بتوانند خود را از تجربیات گذشتۀ خویش متمایزتر سازند، صمیمیت، رضایت و سازگاری بیشتری را در روابطشان تجربه خواهند کرد (حضرتزاده و همکاران، 1395). زوجها در جریان درمان ایماگویی، با تمرین مکالمۀ آگاهانه میآموزند با در میان نهادن مسائل و مشکلات و نگرانیهای خود با یکدیگر، از گیرافتادن در تعاملات منفی نجات یابند و تعارضات بهوجودآمده را در روابط خود، حلوفصل و صمیمیت بیشتری را تجربه کنند و در عین حال، از احساس تمایزیافتگی بیشتری برخوردار شوند. هرچه تعامل میان همسران بیشتر باشد و این تعاملها توأم با محبت و صمیمیت بیشتری باشد، همسران از با هم بودن و رابطۀ زناشویی، رضایت بیشتری خواهند داشت. با توجه به یافتهها، نتایج نشان دادند بین گروه آزمایش 1 (آموزش مثبتنگری) و گروه آزمایش 2 (درمان تصویرسازی ارتباطی) در متغیرهای اسنادهای علّی و اسنادهای مسئولیت در مرحلۀ پسآزمون و پیگیری تفاوت معنیدار به نفع گروه آموزش مثبتنگری وجود دارد. همچنین، در متغیرهای نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود تفاوت معنیدار وجود ندارد؛ بنابراین، آموزش مثبتنگری نسبت به درمان تصویرسازی ارتباطی بر بهبود اسنادهای علّی و اسنادهای مسئولیت در افراد متأهل اثربخشی بیشتری دارد. در مقایسۀ تطبیقی، تفاوت معنیداری بین دو رویکرد در متغیرهای اسنادهای علّی و اسنادهای مسئولیت به نفع آموزش مثبتنگری مشاهده شد. آموزش مثبتنگری نهتنها با کاهش نشانگان منفی، به گونهای مؤثر و مستقیم میتواند با ایجاد هیجانات مثبت، توانمندیها و ایجاد معنا موجب کاهش آسیبپذیری شود. در آموزش مثبتنگری، اعضا یاد میگیرند چطور فردی شادتر، امیدوارتر، خوشبینتر، کوشاتر و سرزندهتر باشند تا هم خود از زندگی لذت ببرند، هم اطرافیان را در استفاده از بزرگترین موهبت هستی (زندگی) بهرهمند سازند. بدیهی است این رویکرد بهطور مؤثری به تغییر در اسنادهای ارتباطی زوجین منجر میشود. بهطور کلی، از بین دو مداخله، آموزش مثبتنگری باعث بهبود و افزایش اسناد علّی و مسئولیت میشود؛ ولی این نوع مداخله روی دو متغیر نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی تفاوتی ندارد. با توجه به اینکه برای اجرای دورههای درمانی هر رویکرد از درمانگران متفاوتی استفاده شد، این امر میتواند بر روایی درونی پژوهش اثرگذار باشد. محدودیت دیگر پژوهش حاضر، متفاوتبودن دو رویکرد مداخلهای اعمالشده است که یک رویکرد بهصورت آموزش و رویکرد دیگر بهصورت درمان اعمال شده است؛ اما هدف از انتخاب این دو نوع مداخله این است که آیا آموزش، مؤثر است یا درمان. همچنین، متفاوتبودن تعداد جلسات مداخلۀ دو رویکرد، از دیگر محدودیتهای پژوهش حاضر است. با توجه به اینکه در برخی جلسات، زن و مرد هر دو شرکت میکردند و در برخی جلسات فقط یکی از زوجین شرکت میکرد، این مسئله نوعی محدودیت به حساب میآید. محدودیت دیگر، محدودشدن جامعۀ پژوهش به افراد مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ شهر بهبهان است؛ بنابراین، در تعمیم نتایج به سایر گروهها باید احتیاط کرد. پیشنهاد پژوهش حاضر این است که این رویکردهای درمانی بهصورت زوجی بررسی شوند تا کارکرد آنها روی زوجینی که همزمان در این دورههای درمانی شرکت میکنند، مشخص شود. همچنین، با توجه به اثربخشی رویکرد مثبتنگری بر اسنادهای ارتباطی، به درمانگران توصیه میشود برای بهبود اسنادهای ارتباطی زوجین از این رویکرد استفاده کنند تا با بهبود اسنادهای ارتباطی زوجین، مشکلات بعدی آنها کاسته شود. [1]. communication attributions [2] . attitudes to crossover relationships [3]. self-differentiation [4]. positive psychology [5]. communication imaging treatment [6]. relationship attribution measurement [7]. causal attribution [8]. responsibility attribution [9]. reliability [10]. attitudes toward infidelity scale [11]. differentiation of self inventory - short form [12]. Hendrix & Elliott [13]- Leven’s test of equality of variances | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصلانی، خ؛ جامعی، م و رجبی، غ. (1394). فصلنامۀ روانشناسی کاربردی، 9 (4)، 53-37. به بوئی، س. (1395). مقایسۀ اثربخشی ایماگوتراپی و زوجدرمانی ستیر بر پایداری زندگی زوجین متعارض شهر شیراز. (پایاننامۀ چاپنشدۀ کارشناسی ارشد مشاوره خانواده)، دانشگاه آزاد مرودشت. خجستهمهر، ر؛ غفاری، ن و کرایی، ا. (1389). اِسنادهای ارتباطی بهعنوان پیشبین قوی موقعیت زناشویی زنان. فصلنامۀ تازهها و پژوهشهای مشاوره، 34، 123-107. خلج آبادی، ف. (1391). تأثیر معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج بر احتمال طلاق در بین افراد تحصیلکردۀ دانشگاهی، فصلنامۀ شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده، 15(58)، 52-41. دشت بزرگی، ز و شمشیرگران، م (1397). اثربخشی آموزش مثبتنگری بر کفایت اجتماعی و سرسختی سلامت در پرستاران. پژوهشنامۀ روانشناسی مثبت، 4 (2)، 24-13. زمانی، ف. (1397). بررسی رابطۀ دانش و نگرش جنسی و صمیمیت عاطفی با رضایت جنسی در دانشجویان دختر متأهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. (پایاننامۀ چاپنشدۀ کارشناسی ارشد رشتۀ روانشناسی شخصیت)، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. سبوحی، ر؛ فاتحیزاده، م؛ احمدی، ا و اعتمادی، ع. (1396). تأثیر مشاوره بر مبنای رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر میزان اسنادهای ارتباطی و رضایت زناشویی زنان. دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، 18 (1)، 21-12. سهرابپور، غ و نوروزی دشتکی، م. (1393، 30 آبان). اثربخشی رویکرد مثبتنگری بر میزان تمایزیافتگی خود مردان متأهل. اولین کنگره ملی روانشناسی خانواده گامی در ترسیم الگوی مطلوب خانواده، اهواز، انجمن علمی روانشناسی خانواده ایران، دانشگاه شهید چمران اهواز. شجاعیان، م. (1396). اثربخشی زوجدرمانیهای مشارکتی و تصویرسازی ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و صمیمیت زوجهای آشفتۀ مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر بهبهان. (پایاننامۀ چاپنشدۀ دکتری مشاوره)، دانشگاه شهید چمران اهواز. عسگری، م و ترکاشوند، ف. (1397). اثربخشی آموزش فنون مثبتنگری تلفیقی بر رضایت زناشویی زنان مراجعهکننده به مراکز درمانی. فصلنامۀ مطالعات روانشناسی بالینی، 8 (3)، 112-91. علیپور، ص؛ اعزازی بجنوردی، ا؛ هنرمند دربادام، م؛ موسوی، س و دشت بزرگی، ز. (1396). اثربخشی آموزش تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر دیدگاه درکی و بخشودگی زنان آسیبدیده از خیانت زناشویی. فصلنامۀ مدیریت ارتقای سلامت، ۶ (۶)،52-46. علیتبار، ه؛ قنبری، س؛ زادهمحمدی، ع و حبیبی، م. (1393). بررسی رابطه بین روابط جنسی پیش از ازدواج با نگرش به روابط فرازناشویی. فصلنامۀ خانوادهپژوهی، 10 (38)، 267-255. فخاری، ن؛ لطیفیان، م؛ اعتماد، ج. (1393). بررسی ویژگیهای فرم کوتاه پرسشنامۀ تمایزیافتگی خود در دانشجویان ایرانی، فصلنامۀ اندازهگیری تربیتی، 15 (4)، 58-35. کمالجو، ع؛ نریمانی، م؛ عطادخت، ا و عباسی، ا. (1395). مدل علّی تأثیرات هوش معنوی و اخلاقی بر روابط فرازناشویی با واسطههای شبکههای مجازی و رضایت زناشویی. پژوهشهای روانشناسی اجتماعی، 6 (4)،73-53. ملکی، ف؛ اعتمادی، ع؛ بهرامی، ف و فاتحیزاده، م. (1394). بررسی تأثیر آموزش مثبتنگری زوجی بر اسنادهای زناشویی زنان متأهل. پژوهشنامۀ روانشناسی مثبت، 1 (1)، 80-67. هنرپروران، ن. (1396). اثربخشی رویکرد تلفیقی ایماگوتراپی و رابطه با ابژه بر کنترل عواطف زوجین خیانتکار. روشها و مدلهای روانشناختی، 8 (1) 28-15. Afifi, T. D., Granger, D. A., Joseph, A.., Denes, A.,& Aldeis, D. (2015). The Influence of Divorce and Parents’ Communication Skills on Adolescents’ and Young Adults’ Stress Reactivity and Recovery. Communication Research, 42(7), 101-112. Bagarozzi, D. A. (2008). Understanding and treating marital infidelity: A multidimensional model. The American Journal of Family Therapy, 36 (1), 1-17. Bowen, M. (1978). Family therapy in clinical practice. Jason Aronson. Braithwaite, D. O., & Schrodt, P. (Eds.). (2014). Engaging theories in interpersonal communication: Multiple perspectives. Sage Publications. Conroy, A. A. (2014). Marital infidelity and intimate partner violence in rural Malawi: A dyadic investigation. Archives of Sexual Behavior, 43(7), 1303-1314. Drake, J. R. (2011). Differentiation of self-Inventory– short form: Creation & Initial. Evidence of construct validity. (Unpublished Dissertation), university of Missouri – Kansas City. Fincham, F. D., & Bradbury, T. N. (1992). Assessing attribution in marriage: The relationship attribution measure. Journal of Personality and Social Psychology, 64, 449-452. Fincham, F. D., Paleari, G., & Regalia, C. (2002). Forgiveness in marriage: The role of relationship quality, attributions, and empathy. Personal Relationships, 9, 27-37. Hameleers, M., Bos, L., & de Vreese, C. H. (2018). Selective exposure to populist communication: How attitudinal congruence drives the effects of populist attributions of blame. Journal of Communication, 68(1), 51-74. Hendrix, H., & Elliott, R. (2008). An orientation to imago relationship therapy. Nashville Omen; 7 (23), 37-48. Munro, J. D. (2011). A positive couple therapy model: Improving relationships for people with intellectual disabilities. Advances in Mental Health and Intellectual Disabilities, 5 (5), 34-39. Muro, L., Holliman, R. P., & Luquet, W. (2015). Imago relationship therapy and accurate empathy development. Journal of Couple Relation Therapy, 3, 1-17. Pezard, L., Doba, K., Lesne, A., & Nandrino, J. (2017). Quantifying the dynamics of emotional expressions in family therapy of patients with anorexia nervosa. Psychiatry Research, 253, 49-57. Sanford, K. (2006). Communication during marital conflict: When couples alter their appraisal, they change their behavior. Journal of Family Psychology, 20(2), 256. Stasulli, N. M., & Shank, E. A. (2016). Profiling the metabolic signals involved in chemical communication between microbes using imaging mass spectrometry. FEMS Microbiology Reviews, 40(6), 807-813. Seligman, M. E. P., Rashid, T., & Parks, A. C. (2006). Positive psychotherapy. American Psychologist, 61, 774-788. Skowron, E. A., & Fried Lander, M. L. (1998). The differentiation of self-inventory: Development and initial validation. Journal of Counseling Psychology, 45, 235-246. Whatley, M. A. (2008). Attitudes toward infidelity scale. Journal of Social Psychology, 133, 547-551.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,180 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 704 |