تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,686 |
تعداد مقالات | 13,791 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,420,647 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,801,556 |
بررسی و تحلیل عملکرد کارخانههای تولید شکر در مازندران (1267تا1332ق/1850تا1914م) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های تاریخی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 11، شماره 4 - شماره پیاپی 44، دی 1398، صفحه 89-104 اصل مقاله (1.01 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2020.121276.1921 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مرتضی دهقان نژاد* 1؛ عادل شعبانی مقدم2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام، گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده از نیمه دوم قرن 13ق/19م، مصرف قند و شکر در ایران افزایش یافت؛ بنابراین دولتمردان قاجار تلاش کردند با تأسیس کارخانههای صنعتی، از یک سو به نیازهای مردم در این زمینه پاسخ دهند و از سویی دیگر، مراحل صنعتیکردن تدریجی بخشهای مختلف کشور و نیز وابستگی این قبیل محصولات به دولتهای اروپایی را پیگیری کنند. در راستای این هدف، برای تأمین شکر مصرفی مردم، دو کارخانۀ تصفیه شکر در شهرهای ساری و بارفروش پایهگذاری شد. این پژوهش با رویکرد توصیفیتحلیلی و روش کتابخانهای برای پاسخگویی به این پرسش که عملکرد کارخانههای تولید شکر در دو شهر ساری و بارفروش و نیز سیر تغییرات تجارت این محصول در زمان حکومتگران قاجار چگونه بوده است، این فرضیه را به آزمون میگذارد: عملکرد کارخانههای مازندران در تولید شکر تصفیهشده با موفقیت نسبی همراه بوده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد در بسیاری از مواقع، دولت قاجار به واردات قند و شکر برای تأمین مایحتاج مردم مجبور شد؛ اما در مقاطعی، بهویژه دورۀ صدارت امیرکبیر، با تولید شکر در کارخانههای صنعتی و جدید مازندران، واردات این محصول برای نخستین بار کاهش محسوسی را تجربه کرد؛ همچنین این کارخانهها در زمانهایی موفق شدند بخشی از نیاز مصرفی مردم را تأمین کنند و حتی ممکن است به صادرات فرآوردههای خود دست یافته باشند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: کارخانۀ شکر ساری؛ کارخانۀ شکر بارفروش؛ مازندران؛ امیرکبیر؛ دورۀ قاجار | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه در دورۀ قاجار، بهویژه پس از جنگ ایران و روسیه (1218تا1228ق/1803تا1813م)، گسترش مبادلات تجاری و توسعۀ روابط همهجانبه با غرب، در ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور تغییراتی بنیادین ایجاد کرد. پس از این زمان بود که برخی از دولتمردان، تجار، دیوانسالاران و شرکتها و دولتهای اروپایی شیوۀ مدیریت سنتی جامعه را به سمتوسوی صنعتیکردن و به روز شدن پیش بردند. از دورههای میانی قرن 13ق/19م، همزمان با پادشاهی ناصرالدینشاه و صدارت امیرکبیر، چندین کارخانۀ جدید در زمینههای اقتصادی و نظامی تأسیس شد. این کارخانهها در راستای کاهش وابستگی کشور به واردات و تولید محصولات، منطبق با نیازهای مردم و دولت، راهاندازی شد؛ چون با افزایش جمعیت کشور و به روز شدن جامعه، نیازهای مردم به خوراک و پوشاک دچار دگرگونیهای عمدهای شد. قند و شکر ازجمله محصولاتی بود که مصرف آن در بین خانوادههای ایرانی افزایش یافت. برای نخستین بار امیرکبیر، در دو شهر ساری و بارفروش،1 به تأسیس کارخانۀ تصفیه شکر همت گمارد. اهمیت این محصول در سالهای منتهی به انقلاب مشروطه نیز دو چندان شد؛ تا آنجا که گرانشدن شکر به اعتراضهای مدنی در جامعۀ ایران منجر شد. پس از پیروزی انقلاب مشروطه (1285ش/ 1906م)، رهایی کشور از واردات محصولات خوراکی نظیر قند و شکر و در ادامۀ راه، توسعۀ صنعت شکر در داخل، بهمنظور پیشبرد صنایع غذایی و کمک به تقویت تولیدات داخلی، به یکی از هدفهای مشروطهخواهان تبدیل شد. هدف مقالۀ حاضر واکاوی و بررسی کیفیت و عملکرد کارخانههای تصفیه شکر در منطقۀ مازندران، در عصر قاجار است. این پژوهش تلاش میکند با رویکرد توصیفیتحلیلی و با بهرهگیری از دادههای اسنادی، روزنامهها و منابع دست اول به پرسشهای زیر پاسخ دهد: . در دورۀ قاجار، قند و شکر بهلحاظ سیاسی و اجتماعی از چه جایگاهی برخوردار بوده است؟ . بازدهی و عملکرد کارخانههای تولید شکر در دو شهر ساری و بارفروش چگونه بوده است؟ . میزان واردات شکر در دورههای پیش و پس از تأسیس کارخانههای شکرریزی در مازندران چه تفاوتهایی کرد؟ در زمینۀ بررسی کیفیت و بازدهی کارخانههای تصفیه شکر مازندران در دورۀ قاجار، تنها اطلاعات جستهوگریختهای در مقالهها و پژوهشهای جدید یافت میشود؛ ازجمله کاظمبیگی در مقالۀ خود «موانع توسعۀ اقتصادی در ایران عصر قاجار: پژوهشی در تولید شکر در مازندران» (1377)، عوامل بازدارندۀ توسعۀ صنعت شکر، کاشت و برداشت و نیز تولید آن را به شیوۀ سنتی در مازندران بررسی کرده است؛ اما به جنبههای دیگر کارخانههای صنعتی و جدید شکر در این منطقه توجه نکرده است؛ همچنین این مقاله از صادرات شکر مازندران در عصر قاجار سخنی به میان نیاورده است. نورائی در مقالۀ «کارخانۀ قند کهریزک و اسناد نویافته» (1386)، پس از بررسی اهمیت قند در دورۀ قاجار، مسائل و روند تاریخی شکلگیری کارخانۀ قند را از زمان گرفتن امتیاز تا ورشکستگی آن واکاوی کرده است. او در ادامه، ترجمۀ مجموعه اسناد مربوط به پژوهشهای مهندسان و کارشناسان بلژیکی را در اختیار پژوهشگران قرار میدهد. ﻣﺆلف در اثر خود، به کارخانههای تصفیۀ شکر مازندران اشارهای نکرده است. زاهد و موسوی در پژوهش خود، «نگاهی گذرا به گمرکات و قاچاق کالا در نیمه دوم قرن نوزدهم و تأثیر آن بر توسعه ملی در ایران» (1395)، تلاش میکنند تأثیر واردات و قاچاق کالاهایی همچون قند، شکر و منسوجات را بر ثبات اقتصادی دورۀ قاجار نمایان کنند؛ ولی این دو نویسنده به تولید شکر تصفیهشدﮤ داخلی توجه نکردهاند. درنهایت، زندیه و ثقفی در مقالهای با نام «نهضت کارخانهسازی و پیامدهای آن در دورۀ قاجار» (1395)، تحول سیستم آموزش و ارتباط آن با رشد کارخانههای جدید و مدرن را بررسی کرده و به صنعت قند و شکرسازی دورۀ قاجار نیز اشارهای مختصر کردهاند. پژوهشهای ذکرشده به عملکرد کارخانههای شکرریزی مازندران و میزان تولید و توسعۀ صنعت شکر در دورۀ قاجار، نگاه گذرایی کردهاند. درنتیجه، این پژوهش تلاش میکند از منظری متفاوت، این موضوع مهم را تحلیل کند.
اهمیت قند و شکر از منظر سیاسی و اجتماعی افزایش تولید چغندرقند در اروپا و نیز تأسیس کارخانجات شکرریزی در روسیه، همزمان با تغییرات داخلی ایران، به پررنگترشدن نقش قند و شکر در زندگی سیاسی و اجتماعی مردم منجر شد. بهواقع، از نیمۀ دوم قرن 13ق/ 19م، مصرف قند و شکر در بین ایرانیان رواج فراوانی یافت. از روستایی گرفته تا شهری، همگی به محصولات قندی گرایش پیدا کردند. بازارهای هر شهری «انباشته از میوه و شیرینیجات و چیزهایی از این قبیل بود» (گلداسمید، 1395: 87). همزمان با افزایش مصرف قند و شکر در میان مردم، اهمیت آن در بین شاهان و درباریان دورۀ قاجار نیز دوچندان شد. آن چنان که در مقاطعی، شاه به درباریان دستور میداد دهان یک نفر را با آبنبات شکری پر کنند (فلور، 1393: 373). اینکه چگونه و چه وقت و به چه کسی، چه نوع مادۀ شکری عرضه شود، اهمیت سیاسی و دیپلماتیک داشت؛ برای مثال «یک بطری که حاوی آبنبات بود، زیر پای اسبان نمایندگان سیاسی خُرد میشد. این حالت به هنگام مراسمی بود که در ایران جز برای شخصیتهای سلطنتی، در موارد دیگر اجرا نمیگشت» (موریه، 1386: 425). بنا به گفتۀ لیدی شیل (Lady Sheil)، دولت روسیه تا بدانجا پیش رفت که در دورۀ ناصرالدینشاه تمام تشریفات، شیرینیجات، شکر و ملاقاتهای صدراعظم را تعریف و مشخص کرد (شیل، 1368: 134). به علت آنکه اهدانکردن شیرینیجات در حکم پیشکش به میهمانان عالیقدر، بهویژه نمایندگان کشورهای خارجی، نوعی هتک حرمت محسوب میشد، حاکم زنجان پس از ملاقات با نمایندۀ پروس، بهمنظور قدردانی از او، دو عدد کلهقند و یک بسته چای و پنج بشقاب شیرینیهای مخصوص ایرانی فرستاد (بروگش، 1367: 1/156). در اصفهان نیز هنگامی که هیئت گلداسمید (Goldsmid) به ملاقات حاکم وقت رفت، میز پذیرایی آنها از ظروف متعدد شیرینیجات پر شده بود (فلور، 1393: 373). مشابه چنین رفتار محترمانهای در برخورد مقامهای رسمی ایرانی نیز عمومیت داشت و اجرا میشد (اعتصامالملک، بیتا: 121 و 166). بهواقع، این قبیل اقدامات ناخواسته، به افزایش جایگاه قند و شکر در میان درباریان و دولتمردان منجر شد. آداب و تشریفات روزمره فقط به افراد بانفوذ و تحصیلکرده محدود نبود و حتی رؤسای محلی و روستاها را نیز شامل میشد؛ برای نمونه در کردستان، دادن شکر سفید کریستالی به مهمانان که به علت کمیاببودنش از نظر ساکنان ارزش دارویی یافته بود (فلور، 1393: 374)، نشانهای از عزت و احترام بود. در این زمان، بسیاری از مردم برای شیرینیجات مصارف دارویی قائل میشدند و به طور کلی، این محصولات را قوتبخش میدانستند (مالکوم، 1394: 39). جدا از این نمونهها، در کل هرچه داخل فنجان مقدار شکر بیشتری ریخته میشد، نشاﻧﮥ احترام بیشتر برای مهمان بود (لوفتس، 1385: 54)؛ البته تهیهکردن شیرینیجات ﻣﺴﺌﻠﮥ مهم نبود و نحوۀ پذیرایی از مهمان نیز اهمیت داشت. ویلسون (Wilson)، فرستادۀ آمریکایی دورۀ ناصرالدینشاه، به هنگام دیدارش با مالک فقیر خانهای بر این مطلب صحه گذاشته است: «با پرکردن لیوانهای چایمان از شکر احترام ویژهای به ما گذاشت؛ اگرچه خودش چایاش را با یک حبه قند کوچک، آرامآرام مینوشید، در حالی که حبه قند را بین دندانهایش نگه داشته بود تا برای شیرینکردن چایهای بعدی هم از آن استفاده کند» (Wilson, 1895: 252). با وجود این، چنانچه میزبان قند و شکری در خانۀ خود نداشت، مهمان مطمئن بود که بهترین هدیۀ ممکن را در عوض آن خواهد گرفت؛ برای مثال کدخدای روستایی به اِستک (Stack)، سیاح انگلیسی، بهجای شکر، عسل تعارف کرده بود. از این رو، داشتن هر نوع مقام یا وظیفۀ سیاسیاجتماعی در آنِ واحد برای فرد، نوعی نشست شکرخوران نیز محسوب میشد (فلور، 1393: 374)؛ به این صورت که در این مجالس، طَبقهای شیرینی در برابر ثروتمندانی قرار میگرفت که در زیر چادر حاکم مینشستند. آنهایی که نخست پذیرایی میشدند، جیبها و دستمالهای خود را با حرص و ولع، پر از شیرینی میکردند و برای آنهایی که ادب و نزاکت بیشتری داشتند، چیزی باقی نمیگذاشتند (فلور، 1393: 374). میزبانان در بیشتر مواقع، قند و شیرینی را بر روی مهمانان خود میگذاشتند؛ حتی تا آنجا که آن را به دهان مهمان فرو ببرند. به طور معمول، از مهمانان انتظار میرفت آنچه از شیرینی، باقیمانده است، در دستمالی گره بزنند و با خود ببرند. از طرفی، «بانوان ایرانی گاهی اوقات، باقیماندۀ غذاهای موجود در ظروف اروپایی را به دور از تعارف و ادب به خانه میبرند تا بدین صورت قدردانی و سپاس خود را ابراز نمایند» (مالکوم، 1394: 38). این مسائل بهگونهای پیش رفت که به افزایش مصرف قند و شکر در میان ایرانیانِ عصر قاجار منجر شد؛ حتی برخی از رویدادهای سیاسی و اجتماعی این دوره، بهنحوی به شکر مرتبط شدند. مهمترین نمونۀ آن به روزهای منتهی به انقلاب مشروطه (1285ش/1906م) باز میگردد. دورهای که گرانشدن قند و شکر به علت تعطیلی تصفیهخانههای شکر در روسیه (بارل، 1396: 2/809)، باعث شد علاءالدوله، حاکم تهران، بازرگانان را تنبیه کند. اهانت به تجار قند و شکر، موحب تحصن علما و روحانیان در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، مهاجرت صغری، شد. نمونۀ ذکرشده بر اهمیت محصولات قندی تأکید میکند و جایگاه بازرگانانِ قند را بهلحاظ سیاسی و اجتماعی، در این دوره نمایان میکند.
تأسیس کارخانههای شکرریزی در شهرهای ساری و بارفروش باتوجه به افزایش مصرف شکر در بین خانوادههای ایرانی، دولتمردان قاجار بهمنظور گسترش صنعت شکر در کشور و نیز کاهش واردات آن، به تأسیس کارخانههای صنعتی همت گماردند. تا پیش از صدارت امیرکبیر، ایرانیها با روش سنتی شکر تولید میکردند؛ اما بخش عمدۀ این شکر، تصفیهنشده بود (سیف، 1394: 260) و با بخش اعظمی از نیازهای مردم همپوشانی نداشت. تولید شکر با روشهای سنتی که قدمت آن در ایران به قرن چهارم قمری باز میگردد (ابناسفندیار، 1320: 77)، میزان ناخالصی شکر را کاهش نمیداد؛ به نحوی که شکر ترکیبات گوناگونی داشت که در برخی از مواقع، حلشدن آن را در چای و آب و مواد غذایی مشکل میکرد. بنابراین شکر تولیدشده از چغندرقند، پیش از مصرف میبایست با روشهای جدید به رنگ سفید درآید و از مواد و ترکیبات اضافی خالی باشد. زینالعابدین مراغهای در سیاحتنامه ابراهیمبیگ، ساخت کارخانجات صنعتی در زمنیۀ قند و شکر و تصفیهسازی آن را به روش جدید از مهمترین اولویتهای کشور میداند و بیان میکند: «چرا باید رعیت ایران تا این جزئیات لوازم زندگی محتاج خارجه باشد؟... آیا خاک مملکت ایران استعداد رویاندن چغندر یا نیشکر را برای ساختن قند ندارد؟... اینها که تاجر نام دارند تاجر نیستند مزدوران فرنگاناند و بلکه دشمنان وطن خودشان هستند؛ زیرا هر سال پول کشور را بار کرده و به ممالک خارجه میبرند و در مقابل اجناس ناپایدار آنها را به وطن نقل میدهند» (مراغهای، بیتا: 102). لزوم توجه به نیازهای مردم در زمینۀ کالاهای ضروری و نیز کاهش واردات این قبیل محصولات، امیرکبیر را بر آن داشت تا در سال 1267ق/1850م، جمعی از هنرمندان و صنعتگران را به شهرهای مسکو و سنپترزبورگ روانه کند. این گروه با هدف ترویج صنایع جدید در ایران و برای آموختن صنایع جدیدی از قبیل شکرریزی، بلورسازی، نجاری و آهنگری وارد این دو شهر شدند. سرپرستی آنها را میرزامحمد تاجر تبریزی برعهده داشت (عیسوی، 1388: 454). صدراعظم ناصرالدینشاه معتقد بود باید با احداث کارخانجات در خودِ ایران، صنایع جدید اروپا را رواج داد و کالاهای مادی جدیدی که در اصل، از تمدن تازﮤ اروپا نشئت گرفته است، میبایست در داخل کشور تولید شود. به این ترتیب، تشویق صنایع ملی کوچک یکی از برنامههای مهم اقتصادی امیرکبیر شد (ابوت، 1396: 45). با گذشت یک سال از اعزام هیئت صنعتگران به روسیه، مقدمات تأسیس کارخانجات صنعتی در بخشهای مختلف فراهم شد. بهمنظور تولید شکر مرغوب و تصفیهشده، در آغاز سلطنت ناصرالدینشاه ظرفیت مطلوب مزارع نیشکر مازندران (آدمیت، 1356: 260)، برای دولتمردان قاجار به امری بدیهی تبدیل شده بود. این مطلب را میتوان در نامۀ امیرکبیر به جان داوود2 در سال 1267ق/1850م مشاهده کرد. در این نامه، بر لزوم توجه به مزارع نیشکر مازندران و دیگر نقاط کشور مانند خوزستان، با هدف بهبود صنایع قندسازی، تأکید شده بود. امیرکبیر با مقایسۀ شکر هندوستان و ایران، خواهان احداث کارخانههای صنعتی شکرریزی شده بود (اعتمادالسلطنه، 1357: 226). بنابراین، امیرکبیر با استفاده از تجربهها و سابقهای که از کشت نیشکر در مازندران به دست آورده بود، مقدمات تهیۀ شکر سفید و تصفیهشده را در این منطقه فراهم کرد. حاجیمیرزامحمد تاجر تبریزی بلافاصله پس از بازگشت از روسیه و به دستور امیرکبیر، نخستین کارخانۀ تولید شکر سفید را در شهر ساری پایهگذاری کرد (سپهر، 1377: 3/1513و1514). محل کارخانه در «میدان ارگ واقع و بسیار خوب و بزرگ است» (روزنامه وقایع اتفاقیه، 49 (1268ق): ص4). هدف اصلی بنیانگذاران کارخانه آن بود که «دستگاه شکرریزی آنجا طوری بشود که تا عرض مدت دو سال بهقدر کفایت همگی ممالک محروسه دولت علیه شکر مازندران به عمل بیاید» (روزنامه وقایع اتفاقیه، 178 (1269ق): ص2). پس از گذشت چند ماه از آغاز برانامه، «شکر مازندران صاف کرده نمونه آن را به حضور جناب جلالتمآب صدراعظم آوردند بهتر از شکر دور ریز بسیار خوب هندی بود» (روزنامه وقایع اتفاقیه، 178 (1269ق): ص2). سرانجام در شعبان 1268ق/ 1851م، قند سفیدی که محصول شکرهای سرخ بود، در این کارخانه به دست آمد و به قیمت 5 قِران در هر من3 به فروش گذاشته شد (آدمیت، 1362: 392). این نخستین تجربۀ شکر تصفیهشده در ایران دورۀ قاجار بود. بلافاصله پس از شروع فعالیت این کارخانه و تجربۀ مطلوب در تولید شکر، امیرکبیر فرمان تأسیس دومین کارخانۀ شکرسازی را در همان منطقۀ مازندران صادر کرد. کارخانۀ شکرریزی بارفروش، دومین کارخانه در تولید شکر تصفیهشده بود که در باغشاه پایهگذاری شد. این مکان ساختمانی طویل و آجری در مجاورت رودخانهای بود که برای جوشاندن و خنککردن شیره، اتاقهای متعددی داشت (میرزاابراهیم، 2535: 78). مدیریت کارخانه برعهدۀ محمدخان قراگوزلو4 بود و معاون او تاجری از بارفروش، به نام حاجییعقوب بود (مکنزی، 1359: 94). تمامی ماشینآلات این کارخانه، ساخت روسیه بودند و حاجیمیرزامحمدخان هشت تا ده سال پیش آنها را در روسیه خریداری کرده بود (استادوخ، ک6، پ38: ص2). روزنامۀ وقایع اتفاقیه دربارﮤ راهاندازی کارخانۀ بارفروش اینگونه گزارش داده است: «در باب انتظام کارخانه شکرریزی از جانب نواب کامیاب والاتبار لطفاللهمیرزا حکمران مازندران و مقربالخاقان محمدحسنخان وزیر کمال مراقبت و اهتمام به عمل میآید و حاجییعقوب مباشر کارخانه مزبور را آنچه مایحتاج و لوازم کارخانه که اتفاق میافتد بهمحض اظهار، تدارک و انجام داده به هیچ وجه او را معطل نمیگذارد و کارخانه مزبور خوب دایر شده و عملهجات آنجا همیشه در کارند» (روزنامه وقایع اتفاقیه، 348 (1273ق): ص3). گفته شده است در این کارخانه، شکر را براساس روشهای اروپایی درست کردند و پس از مدتی نیز، قند خُرد و دانهدانه تولید کردند که به ازای هر من، 11 قِران به فروش میرسید (اعتمادالسلطنه، 1368: 2/1184). به نظر میرسد کیفیت محصولات این کارخانه مطلوب بود؛ چنانکه روزنامه دولت علیه ایران در این باره مینویسد: «قند و نبات و شکر که حاجییعقوبعلی از کارخانه شکرریزی مازندران که از شکر همان ولایت به عمل میآورد هیچ تفاوت با قند روسی ندارد» (روزنامه دولت علیه ایران، 506 (1278ق): ص3). به این ترتیب، کارخانههای صنعتی و جدید در مازندران برای نخستین بار به تولید شکر تصفیهشده دست پیدا کردند. در ادامۀ راه، فعالیت این دو کارخانه مقدمهای بر توسعۀ دانش قند و شکرسازی بود. دولتمردان و بازرگانان این دوره، پس از نخستین تجربۀ خود در ساخت کارخانههای صنعتی در زمینۀ قند و شکرسازی، تلاش کردند در مناطق دیگری از ایران، نظیر خوزستان و شوشتر، کارخانجات صنعتی راهاندازی کنند. بِلا (Bela) گزارش میدهد نیشکر در مازندران و همچنین در خوزستان کشت میشد و آنجا در تصفیهخانههای محلی، شکر فرآوری میشد (به نقل از آدمیت، 1362: 391). روزنامۀ وقایع اتفاقیه نیز در یکی از گزارشهای خود، به تلاش دولتمردان و بازرگانان قاجار برای کاشت نیشکر و ساخت کارخانههای دیگر در نقاط مختلف کشور اشاره کرده است (روزنامه وقایع اتفاقیه، 49 (1268ق): ص4). با وجود این، اقدامات دولتمردان قاجار در راستای به وجود آوردن کارخانههای متعدد شکرسازی نتیجه نداد و از ساخت کارخانه در شهرهای دیگر سندی موجود نیست. حتی برخی از منابع بر این باورند که پس از دورۀ صدارت امیرکبیر، فعالیتهای دو کارخانۀ مازندران نیز متوقف ماند؛ چون دولت تولیدکنندگان را به تحویل رایگان شکر تصفیهنشده مجبور میکرد (پولاک، 1368: 391). گزارشهای مختلف حاکمان و پیشکاران حکومت استرآباد و مازندران، بهمنظور تهیۀ نیشکر لازم برای کارخانههای تصفیه شکر، مطالبی است که خلاف این گفتهها را نشان میدهد. براساس این گزارشها، کارخانههای شکرریزی مازندران در سالهای پس از دورۀ صدارت امیرکبیر، به تولید خود ادامه دادند. این کارخانهها در فاصله سالهای 1285تا1301ق/ 1869تا1884م، فعالیتهای خود را به تهران مخابره میکردند (ساکما، 7459/295). علاوه بر این، ممکن است صادرات شکر مازندران به شهرهای مختلف و نیز به خارج از کشور، در سالهای پس از دورۀ زمامداری ناصرالدینشاه صورت گرفته باشد (هولمز، 1390: 46). برخی از شواهد نشان میدهند در دورۀ صدارت میرزاحسینخان سپهسالار، فعالیت کارخانههای تصفیه شکر بهصورت پراکنده ادامه داشت. در این زمان، تجار همسو با تشویق صنعت داخلی، علاوهبر تأمین بخشی از شکری که مردم لازم داشتند، به صادرات آن نیز اقدام میکردند (آدمیت، 1351: 317). حتی در خلال جنگ جهانی اول و همزمان با پادشاهی احمدشاه، حدود سیصد نفر در مزارع نیشکر به کار گرفته شدند (عیسوی، 1388: 403). این افراد به تولید شکر تصفیهشده در مازندران مشغول بودند. بنابراین این ادعا درست نیست که تولید شکر تصفیهشده، فقط به زمان کوتاه صدارت امیرکبیر ختم میشود؛ اما باید در نظر گرفت فعالیت و کارکرد این کارخانهها به علتهای مختلف ازجمله کمبود بودجه، نداشتن امکانات لازم و تجهیزات پیشرفتۀ آن روز و نیز حمایتنکردن مادی و معنوی دولت، در سالهای پایانی حکومت قاجار روند ثابتی نداشته است.
تأثیر کارخانههای شکرریزی بر واردات شکر در ایران دورۀ قاجار، تولید شکر به دو دوره تقسیم میشود: ﻧﻴﻤﮥ نخست قرن 13ق/19م که بخش عمدۀ تولید شکر، تصفیهنشده بود و ﻧﻴﻤﮥ دوم این قرن که مقدار کل تولید شکر ایران بسیار کمتر از دورۀ پیشین بود؛ ولی بخش عمدﮤ آن شکر تصفیهشده بود (سیف، 1394: 260). این مسئله نشان میدهد با تلاشهای دولتمردان قاجار، شکر تصفیهشده در داخل کشور روند افزایشی داشته است؛ اما این افرایش تولید در داخل، بدان معنی نیست که قند و شکر از اروپا وارد نمیشد (دالمانی، 1335: 1/106). حتی زمانی که بازدهی کارخانههای مازندران در سطح مطلوب خود قرار داشت، به علت اهمیت قند و شکر و مصرف فراوان آن در بین مردم، واردات این قبیل محصولات در دستور کار دولت ایران بود. البته شاید علت دیگر فزونی واردات شکر، به افزایش هزینههای حملونقل داخلی مربوط بوده باشد. در برخی از مواقع، بازرگانان به علت افزایش هزینههای حملونقل در داخل کشور، واردات کالاهای ضروری را به تولید داخلی و انتقال به شهرهای دیگر ترجیح میدادند. آنچه حائز اهمیت است، بررسی و تحلیل واردات کالاهای قندی و بهواقع، تأثیر کارخانههای صنعتی مازندران بر روند واردات شکر در دورۀ قاجار است. تا پیش از تأسیس کارخانههای شکرریزی ساری و بارفروش، بخش مهمی از واردات اروپا به ایران شامل قند و شکر میشد؛ بهعبارتی، 95تا97درصد نیاز مردم در زمینۀ کالاهای قندی نظیر کلهقند، از سه کشور روسیه و فرانسه و آلمان (گزارش ایران به سال 1305ق/1887م از یک سیاح روس، 1363: 6) تأمین میشد. شکر خام نیز از جاوه و جزیره موریسِ هند، به ایران وارد میشد (کرزن، 1380: 2/52). در سال 1303ق/ 1886م صادرات اروپا به آذربایجان، نزدیک به 4/6ملیون روبل تخمین زده شد که 1ملیون روبل آن تنها به واردات شکر از فرانسه اختصاص داشت (انتنر، 1369: 54). واردات شکر از کشور روسیه و هند نیز، مقادیر فراوانی را شامل میشد. در سال 1301ق/1884م، شکر و کالاهای قندی 15درصد صادرات روسیه به ایران را دربرمیگرفت. این رقم در سال 1306ق/ 1886م، به 61درصد و تا سال 1331ق/1913م، یعنی یک سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول، به 65درصد رسید (انتنر، 1369: 54 و 112). همچنین ارزش شکر وارداتی از کشور روسیه به خراسان، در سال 1309ق/1889م تا آغاز انقلاب مشروطه در سال 1324ق/1906م، بالغ بر 500/551هزار لیره استرلینگ بوده است (سیف، 1394: 265). ملاحظه میشود در دورۀ قاجار، بخش اعظمی از بودجۀ دولت، صرف واردات محصولاتی نظیر قند و شکر میشده است. علاوهبر نمونههای ذکرشده، با اندک تأملی در منابع این دوره، به میزان بیشتری از واردات شکر در عصر قاجار پی میبریم. جدول زیر در راستای نشاندادن رقمهای درخور توجه واردات شکر و کالاهای قندی به ایران ارائه شده است. این جدول، نشاندهندۀ اهمیت واردات شکر از سال 1280ق/1864م، همزمان با دورۀ پادشاهی ناصرالدینشاه، تا پایان سال 1331ق/1913م است.
شکل1. جدول شماره1: میزان واردات شکر در دورۀ قاجار
همان گونه که ملاحظه میشود، با گذشت زمان، میزان واردات شکر افزایش یافته است. این مسئله نشان میدهد به علت رشد جمعیت کشور، دولت قاجار برای تأمین قند و شکر ضروری، در مقایسه با دورههای پیشین، به واردات بیشتری روی آورده است. دقیق به همین علت بود که دولت در نیمۀ دوم قرن 13ق/19م، برای تأسیس کارخانههای تولید قند و شکر تلاش کرد. در کنار واردات شکر و محصولات قندی از اروپا، عملکرد دو کارخانۀ تصفیه شکر ساری و بارفروش در دورههای مختلف اهمیت مییابد. بازدهی این دو کارخانه در مقاطعی، بهصورت پراکنده و نسبی، پیشرفت صنعت شکرسازی را در ایران نشان میدهد. تأثیر کارخانجات صنعتی بر واردات شکر از آن نظر نمایان میشود که پس از تولید شکر در مازندران، واردات ایران در این زمینه، در مقایسه با دورههای پیشین، کاهش محسوسی را تجربه کرده است. مقدار فراوانی از شکر تصفیهشده در خود استان مازندران به مصرف میرسید؛ اما بخشی از شکر مازندران، به گیلان نیز صادر میشد؛ برای مثال در سال 1274ق/1859م، گیلان از راه رودسر سالانه 1000 خروار5 شکر از مازندران وارد میکرد (هولمز، 1390: 46). پس از مدتی، علاوهبر گیلان، صادرات بیشتری به انزلی و استرآباد صورت گرفت. بازدهی کارخانههای ساری و بارفروش در ماههای ابتدایی کار خود نیز مطلوب بود؛ تا آنجا که بخشی از شکر مصرفی ایران که پیشتر از هند و روسیه برآورده میشد، تاحدودی تأمین شد. در ابتدای راه، میزان محصول کارخانۀ ساری ماهی 10 خروار شکر تصفیهشده بود که به تهران منتقل میشد (آدمیت، 1362: 392). نکتهای که در اینجا اهمیت دارد، آن است که پس از این دوران، کارخانههای صنعتی بخشی از شکری را تأمین میکردند که مردم مازندران، گیلان، استرآباد و حتی تهران لازم داشتند؛ علاوه بر این، ممکن است برای نخستین بار به صادرات این محصول دست یافته باشند. به نظر میرسد دولتمردان و بازرگانان قاجار در راستای به رخ کشیدن اقدامات نوگرایانه و اصلاحطلبانۀ خودشان، در بخش صنعت و اقتصاد، صادرات شکر را به خارج از کشور در دستور کار قرار داده بودند. تامسون (Thomson) که برای مطالعه به ولایتهای نزدیک دریای خزر رفته بود، در گزارش رسمی خود، به مسئلۀ صادرات شکر مازندران اشاره میکند و بیان میکند: «حالا در مازندران مقدار فراوانی نیشکر میکارند و سال گذشته مقدار زیادی از آن را به روسیه صادر نمودند» (به نقل از آدمیت، 1362: 399). این گفتۀ تامسون به کشت نیشکر و صادرات آن به خارج از کشور مربوط است و با شکر تصفیهشده تفاوت دارد؛ اما در برخی منابع، گزارشهایی از صادرات شکر آمده است که ممکن است، دولتمردان و تجار قاجار به این امرِ مهم رسیده باشند. در جدول زیر، نمونهای از ارقام مربوط به صادرات شکر و کالاهای قندی در نیمه دوم قرن 13ق/19م مشاهده میشود (انتنر، 1369: 146).
شکل2. جدول شماره2: میزان صادرات شکر در دورۀ قاجار.
علاوه بر این، گفته میشود صادرات شکر از منطقۀ خراسان و سیستان به خارج از کشور، در این دوره اتفاق افتاده است. برخی از اسناد کنسولی و گزارشهای اقتصادی دورۀ قاجار نشان میدهد شکر در کنار دیگر محصولات نظیر فرش، ابریشم، پنبه، خشکبار و منسوجات، ازجمله اقلام صادراتی ایران بوده است. البته شاید این رقمها به واردات شکر از روسیه به ایران و سپس صادرات آن از ایران به هند مربوط باشد؛ اما نقطۀ مقابل آن نیز جای تأمل دارد؛ وجود این احتمال که تولید شکر در مازندران به مرحلۀ فرااستانی و صدور به خارج از کشور رسیده باشد. بنا به اهمیت این موضوع، ارقام صادرات شکر در حدود سالهای 1900تا1908م/1317تا1326ق در جدول زیر آمده است.
شکل3. جدول شماره3: رقم صادرات شکر از خراسان و سیستان.
این اعداد و ارقام در صادرات شکرِ تصفیهشدۀ ایران، شاید نشاندهندۀ عملکرد و بازدهی تاحدوی مطلوب کارخانجات صنعتی مازندران باشد. اگر حمایتهای دولت بهصورت یکنواخت و ثابت برقرار بود، واردات شکر و کالاهای قندی در دورۀ قاجار کاهش پیدا میکرد؛ اما دولت بهصورت مقطعی از این دو کارخانه حمایت میکرد. به همین علت، در تجارت قند و شکر این دوره نمیتوان تحول شگرفی در نظر گرفت. به عبارتی دیگر، کارخانههای صنعتی دو شهر ساری و بارفروش در ابتدای دورۀ پادشاهی ناصرالدینشاه و حتی سالهای پس از آن، موفق شد به تولید شکر سفید و مرغوبشده یا شاید صادرات آن برسد؛ اما نداشتن بودجۀ کافی و نبود حمایت لازم از سوی شاهان قاجار، همزمان با رشد جمعیت کشور و افزایش هزینههای حملونقل داخلی، استمرار واردات قند و شکر از اروپا را باعث شد. نتیجه در دوران قاجار، جامعۀ ایران با انقلاب صنعتی اروپا و پیشرفت روزافزون جوامع آنها روبهرو شد. به همین علت بود که هدف دولتمردان و دیوانسالاران و تجار این دوره، بر رسیدن به صنایع قدرتمند روزگار خود متمرکز شد. صنعت قند و شکرسازی از مهمترین صنایع پیشرفته در این دوره بود. اهمیت شکر در زندگی اجتماعی و سیاسی مردم این دوره حائز اهمیت است. پذیرایی مهمانان و شخصیتهای سیاسی با استفاده از شیرینیجات و آبنبات، استفاده از کالاهای قندی در پیشکشهای شاهان و دولتمردان و حتی روستاییان و عامۀ مردم برای شخصیتهای دیپلماتیک و نیز کاربرد محصولات قندی در مصارف دارویی، ازجمله نقشهای مهم قند و شکر در جامعۀ ایران عصر قاجار بود. باتوجه به اهمیت این محصول در زندگی مردم و افزایش مصرف قند و شکر در میان آنها، دولتمردان و بازرگانان قاجار در ابتدای راه به واردات شکر از اروپا مجبور شدند. کارخانجات شکرریزی ساری و بارفروش، در ابتدای فعالیت خود، با حمایت دولتمردانی نظیر امیرکبیر به تولید شکر مرغوب و سفید موفق شدند و در زمینۀ صنایع شکرسازی به پیشرفتهایی دست یافتند. فعالیت و بازدهی تاحدودی مطلوب این دو کارخانه باعث شد بخشی از شکر مصرفی مناطق شمالی ایران تأمین شود. علاوهبر مازندران، شهرهای استرآباد، گیلان و در مقاطعی تهران نیز از شکر تصفیهشدۀ این کارخانجات بهرهمند شدند؛ همچنین بر پاﻳﮥ برخی از اسناد، ممکن است دولتمردان و تجار در اقدامی مهم، به صادرات شکر موفق شده باشند. براساس برآورد برخی منابع، در مقاطعی از دورۀ قاجار، شکر ایران به روسیه و افغانستان صادر شده است. باوجود دستیابی ایران به شکر تصفیهشده، دولت بهمنظور تأمین شکر مصرفی دیگر شهرها، به واردات کالاهای قندی از اروپا همچنان ادامه داد. این اقدام به دو مسئله برمیگشت: از یک سو نبود حمایت مالی دولت در تأسیس کارخانههای شکرریزیِ جدید در شهرهای دیگر ایران و از سوی دیگر، واردات کالاهای قندی از اروپا. همان طور که مسلم است، امکان تأمین کامل نیازهای مردم ایران، تنها با تولید شکر در دو کارخانۀ مازندران، میسر نبود؛ علاوه بر این، حمایت مالی دولتمردان قاجار از کارخانجات مازندران، بهصورت ثابت و پیوسته انجام نمیگرفت و همین مسئله کافی بود تا بازدهی مطلوب این کارخانجات در تمامی دورهها تأیید نشود. آنچه با عملکرد این دو کارخانه پیوند خورده است، تولید شکر تصفیهشده و سفیدی بود که برای نخستین بار در مقاطعی از دورۀ قاجار، در کشور تولید شد و واردات آن را در همان برهههای زمانی کاهش داد. پینوشت 1. در سال ۱۳۱۰ش که نقشهکشی شهر بابُل آغاز شد، به دستور پهلوی اول (رضاشاه) نام این شهر از بارفروش به بابُـل تغییر داده شد. نام بابُل از نام رودخانه بابُل یا باوُل گرفته شدهاست؛ حتی در روزگاری که نام این شهر بارفروش بود، در میان مردم، رودخانهها و نهرهایی با نامهای باوُل و بابُل شهرت داشتند (حجازی کناری، 1372: 17). 2. مسیو جان داوود ارمنی سفیر فوقالعاده ناصرالدینشاه و نماینده امیرکبیر به کشور اتریش بود. او مأمور شد تا استادان و معلمان اتریشی را برای دارالفنون انتخاب و استخدام کند. جان داوود پس از عزل امیرکبیر به سمت مترجم اول دولت ایران منصوب شد (صیامی دودران، 1381: 85). 3. هر من برابر سه کیلوگرم است. 4. پیش از مدیریت کارخانه، مدتی در سنپترزبورگ سفیر ایران بود (مکنزی، 1359: 94). 5. هر خروار برابر سیصد کیلوگرم است. 6. پود یا پوود یک واحد قدیمی روسیه است و بهاحتمال، هر پود با 16کیلوگرم برابر بوده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کتابنامه الف. اسناد 1. ادارۀ اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، (استادوخ)، (1263ق)، کارتن6، پروندۀ 38، بخش2. 2. سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران (ساکما)، گزارشهای مختلف حاکمان و پیشکاران حکومت استرآباد و مازندران در دورۀ ناصرالدینشاه، 1285-1301ق، شناسه: 7459/295، 199برگ. ب. کتاب 3. آدمیت، فریدون، (1351)، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، تهران: خوارزمی. 4. ----------، (1362)، امیرکبیر و ایران، چ7، تهران: خوارزمی. 5. ---------- و هما ناطق، (1356)، افکار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در آثار منتشرنشده دوران قاجار، تهران: آگاه. 6. ابناسفندیار، (1320)، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال، تهران: بینا. 7. ابوت، کیث ادوارد، (1396)، شهرها و تجارت ایران در دوره قاجار، ترجمه عبدالحسین رئیسالسادات، تهران: امیرکبیر. 8. اعتصامالملک، (بیتا)، میرزاخانلرخان، سفرنامه اعتصامالملک، بیجا: بینا. 9. اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان، (1357)، صدرالتواریخ، تصحیح محمد مشیری، چ2، تهران: روزبهان. 10. --------------، (1368)، مرآتالبلدان، به کوشش عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، ج2، تهران: دانشگاه تهران. 11. انتنر، ل. مروین، (1369)، روابط بازرگانی روس و ایران 1828-1914، ترجمه احمد توکلی، تهران: بنیاد موقوفات محمود افشار. 12. بارل، آر. ام، (1396)، یادداشتهای سیاسی ایران 1260-1344، ترجمه محمد صفار و حسن رضایی، ج2/بخش1، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی. 13. حجازی کناری، حسن، (1372)، پژوهشی در زمینۀ نامهای باستانی مازندران، تهران: روشنگران. 14. بروگش، هینریش، (1367)، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه مهندس حسین کردبچه، ج1، تهران: اطلاعات. 15. پولاک، یاکوب ادوارد، (1368)، سفرنامه پولاک (ایران و ایرانیان)، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی. 16. دالمانی، هانری رنه، (1335)، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ترجمه محمدعلی فرهوشی، ج1، تهران: امیرکبیر. 17. سپهر، محمدتقی، (1377)، ناسخالتواریخ، تحقیق جمشید کیانفر، ج3، تهران: اساطیر. 18. سیف، احمد، (1394)، قرن گمشده: اقتصاد و جامعه ایران در قرن نوزدهم، چ2، تهران: نی. 19. شیل، لیدی مری، (1368)، خاطرات لیدی شیل، ترجمه حسین ابوترابیان، چ2، تهران: نو. 20. صیامی دودران، زهرا، (1381)، چرا صنعتی نشدیم؟؛ بررسی تاریخی موانع توسعه صنعت در ایران، تهران: امیرکبیر. 21. عیسوی، چارلز، (1388)، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آژند، چ3، تهران: گستره. 22. فلور، ویلم، (1393)، صنایع کهن در دوره قاجار، ترجمه علیرضا بهارلو، تهران: پیکره. 23. کرزن، جورج ناتانیل، (1380)، ایران و قضیۀ ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، ج2، چ5، تهران: علمی و فرهنگی. 24. گزارش ایران به سال 1305ق/1887م از یک سیاح روس، (1363)، ترجمه سیدعبدالله، به کوشش محمدرضا نصیری، تهران: کتابخانه طهوری. 25. گلداسمید، سر فردریک جان، (1395)، سفرنامه سر فردریک جان گلداسمید؛ از بندر عباس تا مشهد از راه سیستان، ترجمه امید شریفی، تهران: ایرانشناسی. 26. لوفتس، ویلیام کنت، (1385)، سفرنامه پژوهشی سرهنگ لافتوس. نخستین کاوشگر شوش، ترجمه عباس امام، تهران: شادگان. 27. مالکوم، ناپیر، (1394)، سفرنامه یزد، ترجمه علیمحمد طرفداری، یزد: مهر پادین. 28. مراغهای، حاجزینالعابدین، (بیتا)، سیاحتنامه ابراهیمبیگ، حواشی و موخره باقر ﻣﺆمنی، تهران: اندیشه. 29. مکنزی، چارلز فرانسیس، (1359)، سفرنامه شمال، ترجمه منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران: گستره. 30. موریه، جیمز، (1386)، سفرنامه جیمز موریه، ترجمه ابوالقاسم سری، چ2، تهران: توس. 31. میرزاابراهیم، (2535)، سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان، به کوشش مسعود گلریز، تهران: بنیاد فرهنگ ایران. 32. هولمز، ویلیام ریچارد، (1390)، سفرنامه ساحل دریای خزر، ترجمه شبنم حجتی سعیدی، تهران: فرهنگ ایلیا. ج. مقاله 33. زاهد، فیاض و هدا موسوی، (1395)، «نگاهی گذرا به گمرکات و قاچاق کالا در نیمه دوم قرن نوزدهم و تأثیر آن بر توسعه ملی در ایران»، مطالعات توسعه اجتماعی ایران، س8، ش30، ص109تا126. 34. زندیه، حسن و مریم ثقفی، (1395)، «نهضت کارخانهسازی و پیامدهای آن در دورۀ قاجار»، تاریخ اجتماعی و اقتصادی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، س5، ش9، ص39تا55. 35. کاظمبیگی، محمدعلی، (1377)، «موانع توسعه اقتصادی در ایران عصر قاجار: پژوهشی در تولید شکر در مازندران»، علوم انسانی، دانشگاه الزهرا، س8، ش26و27، ص185تا215. 36. نورائی، مرتضی، (1386)، «کارخانه قند کهریزک و اسناد نویافته»، تاریخ روابط خارجی، ش33، ص32تا90. د. روزنامه 37. روزنامه دولت علیه ایران، ش506، 1278ق. 38. روزنامه وقایع اتفاقیه، ش49، 1268ق. 39. -------------، ش178، 1269ق. 40. -------------، ش348، 1273ق. هـ. اسناد لاتین 41. DCR 1429, (1893), Annual Series Diplomatic and Consular Reports. Persia. REPORT FORTHE YEAR 1893-4 ON THE TRADE OF KHORASAN. 42. DCR 2921, (1901), Annual Series Diplomatic and Consular Reports. Persia. REPORT ONTHE TRADE OF KHORASSAN FOR THE YEAR 1901-2. 43. DCR 4162, (1907), Annual Series Diplomatic and Consular Reports. Persia. REPORT FORTHE YEAR 1907-8 ON THE TRADE OF KHORASAN. 44. Wilson, S.G, (1895), Persian Life and Customs, New York, Fleming. H. Revell. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,174 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 429 |