تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,673 |
تعداد مقالات | 13,658 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,610,109 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,491,855 |
پدیدارشناسی سرمایۀ جنسی: بررسی کیفی در تجربۀ زیستۀ زنان جوان قشر متوسط در شهر مشهد | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جامعه شناسی کاربردی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 31، شماره 4 - شماره پیاپی 80، دی 1399، صفحه 73-92 اصل مقاله (1.84 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jas.2020.119654.1809 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
الهه بنایی1؛ احمدرضا اصغرپور ماسوله* 2؛ مهدی کرمانی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار جامعهشناسی، گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سرمایۀ جنسی همچون دیگر انواع سرمایه، ابزاری برای مبادله یا هدفی برای انباشت داراییهای مطلوب انگاشته شده است. بهطور خاص انتظار میرود سرمایۀ جنسی برای زنان که تبعیضها و محدودیتهایی برای دستیابی به انواع دیگر سرمایه دارند، قدرت چانهزنی در زندگی اجتماعیشان را فراهم آورد. بر این اساس پژوهش حاضر بر آن است تا مبتنی بر رویکردی پدیدارشناسی، برساخت سرمایۀ جنسی در تجربۀ زیستۀ زنان جوان را واکاوی کند. بدین منظور با 15 نفر از زنان جوان در شهر مشهد که تجربههای متنوعی از انواع مختلف رسیدگی و مداخله در مدیریت بدنشان داشتهاند و به صورت هدفمند انتخاب شده اند، مصاحبۀ نیمهساختاریافته انجام شد. نتایج پژوهش نشان میدهند سرمایۀ جنسی در فضای بینالاذهانی عاملان اجتماعی مدنظر، مشتمل بر مجموعهای از ویژگیها ازجمله جذابیت جنسی بهمنزلۀ بنیان ارزشگذاری، جریانیابی بر محمل بدن، قابلیت تبدیلشوندگی به صور دیگر سرمایه، مبادلهپذیری، استهلاک و فرسایش، پیروی از پدیدۀ عرضه و تقاضا، خردشوندگی، تجمیعپذیری و استانداردیابی نسبی و بازآفرینی (مجدد و مضاعف) ازطریق سرمایهگذاری است. افتراق در تجربۀ عاملان اجتماعی از شکلگیری، انباشت و مبادلۀ سرمایۀ جنسی، محصول ترکیببندیها با شدت و حدت متفاوت از ویژگیهای ذکرشده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پدیدارشناسی؛ بدن؛ سرمایۀ جنسی؛ زنان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسئله مفهوم سرمایه نقش پررنگی در علوم اجتماعی معاصر ایفا میکند. این مفهوم ابتدا با تمرکز بر بعد اقتصادی آن مطرح شد؛ اما بعدها این تأکید به سایر عرصههای زندگی اجتماعی گسترش پیدا کرد. اهمیت نظری مفهوم سرمایه نزد متفکران علوم اجتماعی به اندازهای است که مطابق با تعاریف جامعهشناختی، موقعیت افراد برحسب حجم و نوع سرمایۀ آنها مشخص میشود (بوردیو، 1380 :58)؛ ازاینرو، به اعتقاد بوردیو نمیتوان ساختار و کارکرد اجتماعی جهان را تبیین کرد؛ مگر آنکه سرمایه در هۀ اشکال آن و نه تنها در شکل اقتصادی، مفهومسازی شود (توسلی و موسوی، 1384: 7). بهطور کلی هرگونه خاستگاه و سرچشمه در عرصۀ اجتماعی - که در توانایی فرد برای بهرهمندی از منافع خاصی که در میدان حاصل میشود، مؤثر باشد - سرمایه است (Bourdieu, 1989: 14). ازنظر اقتصادی، ویژگی انباشتی لازمۀ مفهوم سرمایه است. انباشتهشدن برخی از روانهها (مانند تولید) انباره را ایجاد میکند؛ این انباره سرمایه نام دارد. هرچند اشکال مختلف سرمایه شامل سرمایۀ اقتصادی، سرمایۀ فرهنگی، سرمایۀ اجتماعی، سرمایۀ نمادین و سرمایۀ انسانی در سراسر تاریخ وجود داشتهاند، طی زمان اهمیت نسبی هر یک از آنها تغییر یافته است. هر شخص در جامعه مجموعهای از این سرمایهها را دارد که در تعاملات روزمره و در جهت رسیدن به مطلوبیت از آنها بهره میگیرد و درواقع، رقابت در جامعه بر سر همین امتیازهای اجتماعی شکل میگیرد. یکی از انواع سرمایه که بهتازگی برخی دانشمندان آن را مطرح کردهاند، سرمایۀ جنسی است که بیشتر شامل جذابیتهای زیباییشناختی، دیداری، ظاهری، اجتماعی و جنسی در تعامل با سایر اعضای جامعهای است که فرد در آن زندگی میکند. درک فرایندهای اجتماعی، اقتصادی، تعاملات اجتماعی و جایگاه اقتصادی افراد در جامعه، مستلزم فهم مفهوم سرمایۀ جنسی است که مانند سایر انواع سرمایه اهمیت ویژهای دارد (حکیم، 1391: 10). چنین سرمایهای جدای از سرچشمههای طبیعی، محصول نوعی سرمایهگذاری براساس ویژگیها و ادراکات جنسیتی برای بازدهی موردانتظار در بازار است که عموماً در قالب انواعی از مداخلات در بدن محقق میشود. قاعدتاً شاخصهای سرمایۀ جنسی برای مردان و زنان متفاوت است؛ البته زنان سنت طولانیتری در زمینۀ پرورش و بهرهگیری از سرمایۀ جنسی نسبت به مردان دارند. پژوهشهای انجامشده در برخی کشورها نشان میدهند سرمایۀ جنسی بیشتر برای زنان کاربرد دارد؛ زیرا مردان بیشتر به بدن زنان و جذابیت جنسی آنان توجه داشتهاند؛ حال آنکه زنان بیشتر به ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی مردان توجه میکنند و ویژگیهای جنسی و بدن مردان برایشان در رتبههای بعدی قرار دارد (Green, 2012: 145; Goldenberg, 2013: 220). آمار انواع مداخلاتی که افراد روی بدن خود اعمال میکنند، نشاندهندۀ اهمیتیافتن روزافزون سرمایۀ جنسی بین اقسام مختلف سرمایه است[1]. همچنین اهمیت این سرمایه در بازار کار و اشتغال بهوضوح دیده میشود؛ بهصورتی که سرمایۀ جنسی به وسیلهای برای کسب قدرت زنان در جامعه تبدیل شده است و زنان با بهرهمندی از این سرمایه در عرصههای مختلف حضور و به منافع دلخواهشان دسترسی مییابند (حکیم، 1391: 32). تلاش برای کسب سرمایۀ جنسی یا افزایش آن در دورۀ جوانی بیشتر از سایر دورهها محقق میشود[2]. اولین دلیل آن این است که نظام عرضه و تقاضا در این دوره بیشتر است و بسیاری از ویژگیهایی که سرمایۀ جنسیتی مؤلفۀ محوری آنهاست، در این دوره ظهور و بروز بیشتری دارند. رواج بیشتر پژوهشهای اجتماعی دربارۀ تولید، انباشت سرمایۀ جنسی و مبادله با صورتهای دیگر سرمایه دربارۀ جوانان در مقایسه با گروههای سنی دیگر، نشاندهندۀ اهمیت یا درهمتنیدگی و ابعاد مسئله بودگی این موضوع در ارتباط با زنان جوان است[3]. ازسوی دیگر، جوانان در دورهای هستند که شکلگیری و ابراز هویت در آنان پویاتر و پرفرازونشیبتر از سایر اقشار اجتماعی است (نیازی و عسکریکویری، 1391: 247). به نظر میرسد درک سرمایهای از جنسیت و جایگذاری آن در هویت اجتماعی افراد نیز در دورۀ جوانی شکل میگیرد و در باقی عمر، بهطور عمده بازتولید و تثبیت سطحیتر آن رخ دهد. براساس مباحث مرورشده، این پژوهش بهدنبال صورتبندی برساخت مفهومی سرمایۀ جنسی میان بانوان جوان مشهدی است. بر این اساس، تلاش میشود به سؤالات زیر مبتنی بر تحلیل تجربۀ زیستۀ عاملان مدنظر پاسخ داده شود: سرمایۀ جنسی چیست؟ چه ویژگیهایی دارد؟ شباهتها و تفاوتهای آن با سایر انواع سرمایه چیست؟
چارچوب مفهومی ازنظر آدام اسمیت، سرمایه اعم از پول و سایر کالاهایی است که میتوان با آنها مبادلهای را انجام داد. در نظریۀ اجتماعی، مفهوم سرمایه عموماً در ارجاع به یکی از مقولههای عمدۀ نقد مارکس از اقتصاد سیاسی به کار رفته است؛ اما در سالهای اخیر این مفهوم دربارۀ اشکال متنوعتری از سرمایه بهویژه سرمایۀ اجتماعی استفاده شده است. اقتصاد و علوم اجتماعی در ابتدا واژۀ سرمایه یا کاپیتال را از ادبیات دادوستد اقتباس کرد (Wolf, 2005: 75). سرمایه در معنای مارکسی، ارزش اضافی در فرایند تولید است که بهوسیلۀ کارگران تولید میشود؛ اما به مالکیت سرمایهدار درمیآید و درنتیجه، مفهوم سرمایه در خوانش مارکسی آن، نظریهای دربارۀ روابط اجتماعی استثماری میان دوطبقۀ صاحبان ابزار تولید و کارگران است (Lin, 2001: 4). از دهۀ ۱۹۶۰ به بعد، نظریههای جدید سرمایه مانند سرمایۀ انسانی، سرمایۀ فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی ایجاد شدند. نکتۀ جالبتوجه در این تغییر رویه در نظریههای مربوط به سرمایه این است که با وجود تمام بازنگریهای انجامشده، اندیشۀ اصلی مفهوم سرمایه یعنی «سرمایهگذاری با بازدهی موردانتظار» در همۀ نظریههای زیرمجموعۀ نظریۀ سرمایه باقی مانده است و رنگ طبقاتی تبیین در مفهوم مارکسی سرمایه، بهمنزلۀ رویکردی نظری، حذف یا کمرنگ شده است. صورتبندیهای مفهوم سرمایه در جدول زیر بهصورت خلاصه مشاهده میشود:
جدول 1- خلاصۀ صورتبندیهای نظری مفهوم سرمایه (Lin, 2001: 5) Table 1- The summary of theoretical formulations of the concept of capital
یکی از مصادیق جدید سرمایه که در سالهای اخیر دربارۀ آن بحث شده است، سرمایۀ جنسی است که جامعهشناس بریتانیایی، کاترین حکیم[4] (2011) مطرح کرده است. او بدن را از منظر دارایی فرد بررسی کرده و معتقد است سرمایۀ جنسی چهارمین صورت سرمایه محسوب میشود که در کنار سه شکل دیگر آن، شامل اقتصادی، اجتماعی و انسانی، در اختیار همگان قرار دارد و همه میتوانند ورای ساختار، نژاد، سن، جنس و طبقه به آن دست یابند و آن را پرورش دهند. این سرمایه بهویژه دارایی مهمی برای تمامی گروههایی است که دسترسی کمتری به سایر انواع سرمایه دارند. حکیم برای این سرمایه شش مؤلفه در نظر گرفته است: 1- زیبایی اولین و محوریترین مؤلفه است. زیبایی در هر فرهنگ و هر دورۀ زمانی مصادیق گوناگون دارد. علاوه بر آن، سلیقۀ شخصی نیز در این امر دخالت دارد. 2- دومین مؤلفه جذابیت جنسی است. جذابیت جنسی با زیبایی کلاسیک متفاوت است. منظور از جذابیت جنسی همان بهاصطلاح توانایی برانگیزانندگی میل جنسی طرف مقابل است؛ اما زیبایی به چهره و ظاهر افراد مربوط میشود؛ به عبارت دیگر، جذابیت جنسی بهطور عمده ماهیتی اجتماعی دارد و در کنشهای اجتماعی افراد در قالبهایی همچون شیوۀ صحبتکردن، راهرفتن، زبان بدن و حتی ایستادن به نمایش گذاشته میشود. 3- مؤلفۀ اجتماعی سومین مؤلفه است که شامل مهارتهای اجتماعی مثل فریبندگی، دلربایی و خوشمشربی میشود. منظور از مؤلفۀ اجتماعی این است که افراد چقدر توانایی جلب نظر دیگران را دارند و در تعاملاتشان چه مقدار کشش برای آشنایی و تعاملات بیشتر ایجاد میکنند. 4- مؤلفۀ سرزندگی ترکیبی از برازندگی ظاهری، انرژی اجتماعی و خوشمشربی است. دارای این مؤلفه سرشار از انرژی و زندگیاند، بهطور معمول نگرش مثبتی به زندگی دارند، همواره امیدوارند و در مهمانیها بهمنزلۀ روح و جان مهمانی از آنها یاد میشود. 5- مؤلفه دیگر شیوۀ ظاهرشدن در جامعه و شامل شیوۀ لباسپوشیدن، استفاده از عطر، جواهرات و مدل مو و آرایش صورت است که براساس آن، افراد پایگاه اجتماعی و سبک زندگیشان را به دیگران نشان میدهند. 6- آخرین مؤلفه مسائل جنسی است که شامل مهارت جنسی، انرژی، تخلیۀ شهوانی، بازیگوشی و هر چیز دیگری است که فرد را به شریک عاطفی - جنسی موفق تبدیل کند. این مؤلفه با افزایش سن کاهش پیدا میکند. همچنین در یک رابطۀ جنسی، شور جنسی به طرف مقابل نیز بستگی دارد (حکیم، 1391: 28-24). برآیند شش مؤلفۀ اشارهشده، درنهایت، سرمایۀ جنسی هر مرد یا زنی را رقم میزند. این سرمایه هم شامل مهارتهایی میشود که میتوانند آموخته یا تقویت شوند و هم شامل ویژگیهایی است که فرد در بدو تولد با خود بههمراه میآورد. علاوه بر این، حکیم (2011) معتقد است زنان بهطور طبیعی سرمایۀ جنسی بیشتری از مردان دارند و این عامل ممکن است راهبرد جمعی زنان برای توانمندسازی آنان باشد و ا سوی دیگر، سرمایۀ جنسی زنان در برابر نیاز بیشتر مردان به میل جنسی قرار دارد که این امر امتیازی برای آنان محسوب میشود تا سرمایۀ جنسی خود را تقویت کنند و از آن در روابط خصوصی و اجتماعیشان بهره ببرند و در مقابل آن، به منافع دلخواه دست یابند؛ بنابراین، ازنظر حکیم، سرمایۀ جنسی را میتوان ابزار قدرت در نظر گرفت که زنان برای رفع نابرابری جنسی استفاده میکنند. او همچنین اهمیت این سرمایه را در بازار کار و اشتغال مدنظر قرار داده و معتقد است به کار بردن این سرمایه برای به دست آوردن شغل و نگهداشتن آن ضروری است. کسانی که از این سرمایه استفاده میکنند ،بیشتر از دیگران در مصاحبههای شغلی و استخدام موفق میشوند؛ زیرا امروزه همۀ افراد به میزانی مدارک تحصیلی و سابقۀ کاری برای اشتغال دارند. در چنین شرایطی، استعدادی اضافه بر اینها نظیر سرمایۀ جنسی به فرد کمک میکند تا مصاحبه را برنده شود؛ د نتیجه، کسانی که بر این دارایی خود سرمایهگذاری میکنند، برای شکار شغل و استخدامشدن شانس بیشتری دارند. او حتی به اهمیت این سرمایه در زندگی زناشویی افراد اشاره میکند و میگوید داشتن این سرمایه میتواند بهصورت ظریفی بر روابط بین زوجین اثرگذار باشد و روند چانهزنی بین آنها را شکل دهد؛ در مجموع، جذابیت اجتماعی و ظاهری طیف گستردهای از مزیتها را در محیط کاری و اجتماعی و به همان شکل در روابط شخصی برای فرد به ارمغان میآورد (Hakim, 2011: 102). بهعلاوه حکیم به مفهوم سیریناپذیری میل جنسی مردان میپردازد و معتقد است این ویژگی در مردان سبب ارزش و اهمیت سرمایۀ جنسی در زنان میشود و بر رابطۀ زن و مرد هم در حوزۀ عمومی و هم در حوزۀ خصوصی تأثیر میگذارد. نابرابری در میزان میل جنسی زنان و مردان، به زنان یک مزیت بزرگ در روابط خصوصیشان میدهد؛ البته به شرطی که از وجود آن باخبر شوند؛ بنابراین، سرمایۀ جنسی بیانکنندۀ جنبهای از زندگی است که در آن زنان بدون شک نسبت به مردان مزیت بیشتری دارند و میل جنسی سیریناپذیر مردان نیز این مزیت را تقویت میکند (Hakim, 2011: 60). بهطور کلی سرمایۀ جنسی گونهای مهم از سرمایه در کنار سایر صورتهای آن محسوب میشود که قاعدتاً در ویژگیهای بنیادی با یکدیگر اشتراکاتی دارند؛ البته به نظر میرسد سرمایۀ جنسی با وجود سیر نسبتاً طولانی تحول و تطورش، بهواسطۀ وابستگی معرفتی ادراک از آن به معنای پذیرفتهشده از زیبایی و جذابیت، همچنان تنوع زیادی در تعریف مصادیق و تعیین معیارهای ارزیابی در جوامع مختلف دارد که فهم دقیق آن مستلزم انجام مطالعات ژرفانگر در قلمروهای فرهنگی - اجتماعی گوناگون است. مبتنی بر برخی شواهد همچون ارقام مربوط به مصرف مواد آرایشی و رونق روزافزون صنعت مد و نیز مشاهدات و گزارشهای متعدد میدانی ازسوی پژوهشگران اجتماعی که در ادامه با تفسیر بیشتری بدان پرداخته خواهد شد، میتوان ادعا کرد تعاملات روزانه و کنشهای مختلف عاملان اجتماعی در جوامع امروزی با تلاشهای بیش و کمی در راستای کسب و کاربرد سرمایۀ جنسی همراه است. هدف اصلی در این مطالعه، ناظر بر شناسایی ویژگیهای مشترک سرمایۀ جنسی در ادراکات عاملان اجتماعی مدنظر و میزان تناسب ماهیت برآمده از ترکیب این ویژگیها با دیگر صور سرمایه است.
پیشینۀ تجربی با توجه به تازگی و جدیدبودن اصطلاح سرمایۀ جنسی در عرصۀ جامعهشناسی و درنتیجه، کمبود پژوهشهای جدید، پژوهشهایی در حوزۀ مدیریت بدن با واژههای کلیدی ازقبیل مدیریت ظاهر، جامعهشناسی بدن، زیبایی، تغییر بدن و ... همراه با اصطلاح سرمایۀ جنسی در مطالعات فارسی و غیرفارسی بررسی شد؛ پس از مطالعۀ دقیق پژوهشهای یافتشده، پژوهشهای همسو با پژوهش حاضر بررسی دقیق شدند. نکتۀ جالبتوجه آن است که بیشتر پژوهشها در حوزۀ سرمایۀ جنسی با رویکرد کمّی انجام شدهاند و در این زمینه به پژوهشهای ژرفانگر نیاز است. قاسمی (1396) در «مطالعۀ کیفی نگرش و ادراکات زنان از بدن با تأکید برجراحیهای زیبایی» دریافت زنانی که دست به جراحیهای زیبایی میزنند، نسبت به بدن خودشان ادراک مثبتی ندارند و بدن خود را بهمنزلۀ سرمایه، نقاب، هویت مستقل و جایگاه کسب لذت و آرامش در نظر دارند. او همچنین به عوامل مؤثر در ایجاد چنین ادراکی اشاره میکند که عبارتاند از: غلبۀ هنجارهای مردانه در جامعه، دیدگاه ظاهرگرایانه نسبت به زنان، جامعهپذیری جنسیتی، خود کمتربینی زنان، پایگاه پایین زنان و رسانههای جمعی. چنین نگرشی، پیامدهایی را با خود بههمراه میآورد؛ ازجمله رواج چشم و همچشمی، مصرفگرایی و غلبۀ فرهنگ بیگانه. نتایج این پژوهش با پژوهش عسکریخانقاه و مهربد (1392) با نام «بررسی انسانشناختی مفهوم زیبایی صورت؛ مطالعۀ موردی جوانان 30-20سالۀ منطقۀ 15 تهران» همسوست که با روش مردمنگاری ژرفانگر انجام شده است. با این تفاوت که در این مقاله به اهمیت مفهوم زیبایی بهخودیخود اشاره شده است و نتایج حاصل از آن نشان میدهند کنشگران عقلانی بهدنبال اهداف مشخصی عمل میکنند تا در تبادلات بیشترین منافع و کمترین زیان را ببرند. صادقیفسایی و همکاران (1395) در مقالۀ «مطالعۀ جامعهشناختی رابطۀ میان مدیریت بدن و سرمایۀ جنسی زنان» که با روش پیمایش و باحجم نمونۀ 400 نفر انجام شده است، به این نتیجه رسیدند که ارزش سرمایۀ جنسی از نگاه زنان میزان نسبتاً بالایی را در بر گرفته است؛ بهصورتی که به عامل اصلی و تأثیرگذار در بحث مدیریت بدن و اعمال مداخلات در آن تبدیل شده است. نکتۀ دیگر آنکه زنان با داشتن سطح بالایی از سرمایۀ اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی باز هم از سرمایۀ جنسی غافل نبودهاند و در جهت افزایش آن با در نظر گرفتن اهدافی چون یافتن همسر مناسب، شغل درخور شخصیت و ... مداخلاتی را صورت دادهاند؛ درواقع، زنان با آگاهی از کارکرد و ارزش سرمایۀ جنسی و تجربۀ فضاهای دانشگاهی و ارتباط با جنس مخالف، تمایل بیشتری برای سودجستن از سرمایۀ جنسی خود دارند. این در حالی است که برخی دیگر از پژوهشگران در این راستا به نتایج معکوسی دست یافتند. حاجیابوللو وهمکاران (1397) در پژوهش «مقایسۀ سرمایۀ فرهنگی بین دو گروه زنان با سابقۀ عملهای جراحی زیبایی و بدون انجام جراحی زیبایی در شهر رشت» و حیدرخانی و همکاران (1392) در پژوهش کمی «رابطۀ بین ابعاد سرمایۀ فرهنگی و مدیریت بدن در زنان» دریافتند زنانی که سرمایه فرهنگی بالاتری دارند، کمتر از سایر زنان در پی انجام جراحیهای زیبایی و درنهایت، افزایش سرمایۀ جنسی خود برمیآیند؛ درواقع، افراد با سرمایۀ فرهنگی بالاتر بهدنبال راههای دیگری برای متمایزکردن خود با دیگران هستند. برای مثال آنها بیشتر به ورزشکردن و تسلط بر زبانهای خارجی میپردازند یا با مطالعات غیردرسی و کتابخانههای شخصی خود را متمایز میکنند. کافی و همکاران (1393) در مطالعۀ «بررسی استفاده از سرمایۀ جنسی در زنان و مردان مناطق 3 و 16 تهران»، با روش پیمایش و حجم نمونۀ 320 نفر، دریافتند که زنان بیشتر از مردان و افراد جوانتر بیشتر از افراد میانسال از سرمایۀ جنسی خود استفاده میکنند؛ اما بین وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، منطقۀ محل سکونت و قومیت افراد با استفاده از سرمایۀ جنسی هیچ رابطهای مشاهده نشده است؛ در صورتی که احمدی و همکاران (1395) در پژوهش کمی «تبیین جامعهشناختی مدیریت بدن و ارتباط آن با عوامل اجتماعی - فرهنگی در میان دختران و زنان شهر تبریز» دریافتند دختران جوان مجرد نیز بیش از زنان متأهل و مطلقهها به بدن خویش اهمیت میدهند و بیش از بقیه وقت و هزینه صرف بهبود وضعیت ظاهری خود میکنند. رستگارخالد و کاوه (1392) در مطالعۀ «زنان و پروژۀ زیبایی؛ مطالعۀ معانی ذهنی عمل جراحی زیبایی» با روش نظریۀ زمینهای، فهم زنان از عمل زیبایی را بررسی و به مقولۀ پیوند بین بدن و مؤلفههای فرهنگی و اجتماعی تأکید کردند. آنها الگوی پارادایمی از عوامل سوق زنان به عمل زیبایی ارائه دادند و درنهایت، به این نتیجه رسیدند که فرهنگ ظاهرگرایانه بر اقدام زنان برای عمل جراحی مؤثر است؛ اما هرگز این به معنای تعیینشدگی فرد ازسوی متغیرهای ساختاری نیست و فرد کنشگر با در پیش گرفتن رویکردهای بازاندیشانه زیبایی را در قالب پروژهای میداند که در پی اثبات عاملیت خویش بوده است. کرمیپور و همکاران (1394) در پژوهش «بررسی رابطۀ بین سرمایۀ اجتماعی و مشارکت ورزشی؛ مطالعۀ موردی شهروندان 29–15 سالۀ شهر بابل» با روش پیمایش، به این نتیجه رسیدهاند که سرمایۀ اجتماعی، فرهنگی و جنسی تأثیر بسزایی در زندگی جوان امروزی دارد و فرد با داشتن این سه سرمایه در جهت رسیدن به خواستهها و اهدافش از سایر جوانان پیشی میگیرد. در سالهای اخیر توجه به مبحث سرمایۀ جنسی در آثارغیرفارسی بیشتر از آثار فارسی به چشم میآید. رکونا[5] (2017) در پژوهش «سرمایۀ جنسی و بهزیستی ذهنی» با روش پیمایش به این نتیجه رسید که بهلحاظ تاریخی زنان نسبت به مردان مهارت بیشتری در استقرار و استفاده از بدن خود در زندگی اجتماعی داشتهاند. آنها از زمانهای گذشته تا به امروز به اشکال گوناگون بدن خود را میآراستند. امروزه زنان با پرداختن به بدن خود و تلاش برای زیباتر نشاندادن آن، سرمایۀ جنسی خود را افزایش میدهند و سپس در مواقع لازم بهویژه در زمینههایی چون کار، ازدواج و اعتبار اجتماعی در جهت رسیدن به اهدافشان از آن استفاده میکنند. لئو[6] (2013) در پژوهشی کیفی دریافت امروزه برای مبادلۀ سرمایۀ جنسی بازاری شکل گرفته است که در آن ازسویی فروشندگان و ازسویی، خریداران قرار دارند. دو طرف معامله تلاش میکنند ارزشهای اقتصاد بازار را رعایت کنند و به آن پایبند باشند. هارگریو و تیگمن[7] (2006) در پژوهش کیفی دیگری به این نتایج رسیدند که پسران نسبت به دختران تصویر مثبتتری از ظاهر خود دارند و از آن راضیاند؛ اما برخی از آنان برای دریافت تأیید اجتماعی، هویتیابی، کار، روابط اجتماعی و حوادث زندگی مبادرت به ایجاد تغییر در ظاهر خود میکردند. هالیدی و کارنی[8] (2007) نیز در پژوهش کیفی خود به نتایج مشابهی رسیدند و دریافتند دختران از ظاهر خود در راستای برآوردهشدن خواستهها و اهدافشان استفاده میکنند. کراسلی[9] (2005) در پژوهشی که از هر دو روش کمی وکیفی سود جسته است، دریافت بهطور کل زنان بیش از مردان برای مدیریت و نظارت بدنشان برنامهریزی میکنند؛ البته در دو مقولۀ بدنسازی و خالکوبی مردان از زنان فعالترند. گیملین[10] (2006) در پژوهشی با روش کیفی دریافت زنان جوان امکانات و تجهیزاتی را میبینند که پیشرفت علم در اختیار آنها قرار داده است و ازطریق آن قادرند نقایص درکشدۀ بدن خود را تغییر شکل دهند و بدنی کامل بسازند. اگرچه در عملهای جراحی همیشه نتیجۀ مطلوب عاید فرد نمیشود، این راه همچنان ادامه دارد. بدن جراحیشدۀ زنان بهمنزلۀ کلید طلایی در اختیار آنهاست که ازطریق آن عزت نفس و اعتمادبهنفس خود را افزایش میدهند. از نتایج پژوهشهای مرورشده میتوان دریافت که سرمایۀ جنسی همچون سایر صور سرمایه، اهمیت و کارکرد فراوانی دارد و برای تولید، انباشت و مبادلۀ آن، بازاری شکل گرفته است. بهرهمندی از این نوع سرمایه برای تمامی گروهها امکانپذیر است؛ اما جوانان و بهویژه زنان و دختران جوان بیش از بقیه از آن سود میجویند.
روششناسی این مطالعه، با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی تجربی انجام شده است. ویژگی بارز رویکرد کیفی، توصیف جهان اجتماعی از دید کنشگران مطالعهشده است (بلیکی، 1384: 328). در رویکرد پدیدارشناسی تجربی اصل اساسی، داشتن تجربه است. تجربهکردن تنها راه توصیف فردی تجربههای زیستۀ افراد است؛ درواقع، پدیدارشناسی وجوه مشترک تجربۀ زیستۀ مختلف را استنباط میکند و این نقطۀ مشترک را مبنایی برای فهم معنای اصلی آنها قرار میدهد (Beere, 1996). در این پژوهش به سرمایۀ جنسی بهمنزلۀ یک پدیده نگریسته میشود تا ویژگیها و سازوکارهای مشترک آن میان اشخاص شناخته شود. شرکتکنندگان در این مطالعه براساس نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. این نوع نمونهگیری در مطالعۀ پدیدارشناسی ضرورت دارد؛ زیرا نیاز است شرکتکنندگان پژوهش نمایندۀ مردمی باشند که پدیده را تجربه کردهاند تا معیارهای ورود به پژوهش را داشته باشند. این معیارها در مطالعۀ اخیر عبارت بودند از اینکه مشارکتکنندگان، زنان جوانی با سن بین 20 تا 35 سال باشند، تجربۀ اعمال تغییر و مداخله در بدن از طیف مداخلات جدی از قبیل جراحیهای زیبایی، لیپوساکشن، بوتاکس، انواع تزریقات زیبایی، تتو و لیزر تا مداخلات محدودتری ازقبیل رژیمهای غذایی، شرکت در کلاسهای ورزشی و کسب مهارتهای اجتماعی و جنسی و درنهایت، اختصاص زمان و هزینهای بیش و کم مشخص برای آرایش و خودآرایی را داشته باشند. برای جمعآوری اطلاعات از مصاحبۀ نیمهساختاریافته استفاده شده است. مصاحبه با سؤالی کلی دربارۀ اینکه کنشگران چه چیزهایی را دارایی خود در نظر میگیرند، آغاز شد و سپس باقی سؤالات اصلی بههمراه سؤالات فرعی پرسیده شد؛ مانند اینکه سرمایه از دید آنها باید چه ویژگیهایی داشته باشد، پاسخگو چه تجربههایی از در نظر گرفتن بدنش بهمنزلۀ سرمایه داشته است، چه مصادیقی از سرمایهگذاری روی بدنش را تجربه کرده است و همچنین چه اقداماتی و با چه هدفی برای زیباتر و جذابتر شدن انجام داده است. مدتزمان مصاحبهها بین 24-25 دقیقه و در دو جلسه بود. بخشی از سؤالات در مصاحبۀ اول پرسیده شده است و با فاصلۀ چند روز به مصاحبهکننده فرصت داده شد تا دربارۀ تجربیاتی که بازگو کرده است، دوباره تأمل کند و سپس در جلسۀ دوم مصاحبه بقیۀ سؤالات مطرح شده است. با توجه به کیفیبودن پژوهش، حجم نمونه در فرایند جمعآوری اطلاعات و با رسیدن به درجۀ اشباع مشخص میشود که در این پژوهش فرایند مصاحبه با نفر پانزدهم به پایان رسید. پس از اتمام فرایند جمعآوری اطلاعات، صوت مصاحبهها بهدقت پیاده و بر مبنای روش هفتمرحلهای کلایزی[11] (1978) رایج در پدیدارشناسی توصیفی، تجزیه و تحلیل متون مصاحبه آغاز شد. در این روش پژوهشگر در مرحلۀ اول، توصیف شرکتکنندگان از پدیدۀ موجود را که در مصاحبهها ذکر شده است، مطالعه میکند تا درک کلی از پدیده به دست آید؛ سپس در مرحلۀ دوم، برای هر یک از متون، خلاصه تفسیری مینویسد تا نسبت به درک و استخراج معانی نهفته در آن اقدام شود. در این مرحله، پژوهشگر از مصاحبۀ هر مشارکتکننده، روایتی منسجم استخراج میکند که در جدول 1 یک نمونۀ آن ذکر شده است. در مرحلۀ سوم، پژوهشگر به استخراج معانی با مشارکت و تبادلنظر پرداخت که درواقع، تعداد 795 کد باز از مصاحبهها استخراج شد. در مرحلۀ چهارم مضامین سازماندهی میشوند و گاه مضمون جدیدی شکل میگیرد. در این مرحله بعد از پالایش و درهمآمیزی کدهای اولیه 439 کد به دست آمد. در مرحلۀ پنجم، برای دستیابی به معنای کلی، متن مصاحبهها چندین بار مرور و برای هر یک از مضامین توصیفهای سازمانیافتهای استخراج میشوند که در این مرحله نه کد اصلی حاصل شد؛ سپس در مرحلۀ ششم، تمهای نهایی که بازخوانی بیشتری با یکدیگر داشتند، سازماندهی و مفهوم محوری آنها استخراجشده است و درنهایت، ترکیب این نتایج در قالب توصیف پرمایه و جامعی از شناخت ماهیت پدیدۀ تجربۀ زیستۀ زنان جوان از سرمایۀ جنسی به اتمام رسید که در بخش نتیجه بهطور مفصل به آن اشاره خواهد شد[12]. برای رعایت ویژگیهای کیفی پژوهش از سه ملاک قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال و قابلیت تأیید به شکل زیر استفاده شد. اعتبارپذیری به واقعیبودن توصیفها و یافتههای پژوهش اشاره دارد و به این معناست که هر آنچه در یافتهها و نتایج پژوهش به دست آمده است، همانی باشد که در نظر و ذهن پاسخگو بوده است. به همین منظور در جلسات دوم مصاحبه، رونوشتهای مصاحبۀ اول و گزارش پژوهش برای شرکتکنندگان خوانده میشد تا موافقت و مخالفتشان را با مطالب ذکرشده مشخص کنند. قابلیت انتقال، به معنای تعمیم نتایج به سایر حوزهها و زمینههاست. با توجه به اینکه پژوهشهای کیفی روی گروههای کوچک انجام میشوند، به نظر میرسد قابلیت تعمیم نتایج در این حوزه اندکی با مشکل روبهرو شود؛ با وجود این، پژوهشگر با ارائۀ توصیفهای غنی، تحلیلهای میانموردی و استفاده از رویههای ویژۀ کدگذاری و تحلیل تلاش کرده است به این قابلیت نزدیک شود؛ درنهایت، قابلیت تأیید که در پژوهشهای کمی به معنای پرهیز پژوهشگر از تأثیر سوگیریها و ارزش داوری در پژوهش است، در پژوهشهای کیفی با مقایسۀ یافتهها با پیشینۀ پژوهش و با استناد به بحثهای نظری در تبیین آنها صورت گرفت.
جدول 2- نمونهای از خلاصۀ تفسیری مصاحبۀ شمارۀ 1 مربوط به مرحلۀ دوم پدیدارشناسی توصیفی Table 2. An example of interpretational summary of interview number 1 in relation to the second phase of descriptive phenomenology
یافتهها توصیف ویژگیهای زمینهای پاسخگویان در این پژوهش، درمجموع 15 مصاحبه با خانمهای 21 تا 30 سال مشهد انجام شده است که طیفی از مداخلات را در بدن خود اعمال کرده بودند. میانگین سنی آنها 27 سال است و 7 نفر از آنها ازدواج نکردهاند، 5 نفر متأهلاند و 3 نفر نیز از همسر خود جدا شدهاند. در جدول 3 اطلاعات مصاحبهشوندگان بهصورت کامل ارائه شده است.
جدول 3- ویژگیهای زمینهای پاسخگویان Table 2-Demographic characteristics of the participants
1- مداخلات صورتگرفته روی بدن شامل یک طیف نرم، نیمهسخت و سخت است. منظور از مداخلۀ نرم استفاده از لوازم آرایش و زیورآلات است. مداخلۀ نیمهسخت شامل جراحیهای سبک، رژیم غذایی و برنامههای سبک ورزشی است؛ اما مداخلۀ سخت شامل جراحیهای زیبایی، برنامههای حرفهای ورزشی و رژیمهای سخت غذایی است. 2- میزان درآمد پاسخگو از او پرسیده شده و او براساس درک خود از زندگی، درآمد خود یا خانوادهاش را بالا، متوسط و پایین ارزیابی کرده است.
واحدهای معنایی نهفته در تجارب سرمایۀ جنسی مشارکتکنندگان که از متن مصاحبه با آنها استخراج شده است، در نه موضوع کلی قرار گرفته است و به شرح زیر ارائه میشود.
جذابیت جنسی بهمنزلۀ بنیان ارزشگذاری یکی از چالشهای جدی در بازنمایی سرمایۀ جنسی، اختلال جالبتوجه مرزهای معنایی در دالهای متنوع مرتبط با آن است؛ برای مثال سرزندگی یا گیرایی چهره یا قدرت ناشی از لحن و بیان تأثیرگذار لزوماً به سرمایۀ جنسی ارجاع ندارند؛ اما در وضعیتهای متعددی نمایندۀ وجوهی از سرمایۀ جنسی میشوند. آنچه چنین مواردی را در گسترۀ مفهومی سرمایۀ جنسی جای میدهد، اشتراک در جذابیت جنسی بهمنزلۀ بنیان ارزشگذاری است. برای نمونه تعبیری که در قالب صفت عشوهگری در ارتباط با صورت و لحن خاصی از جملهبندی و ادای کلمات، عبارتها و جملات به کار میرود، درواقع، تأکید بر همراهی جذابیت جنسی و الگوی ارتباط کلامی مدنظر است. مشابه این همراهی را میتوان بین صورتهایی از تناسب اندام و ارزیابی آن بر پایۀ جذابیت جنسی دید که آن را ازلحاظ تناسب اندام بهمنزلۀ معیار سلامتی جسمانی متمایز میکند. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 15 در این زمینه میگوید: «خب ببین صبح که دارم حاضر میشم برم دانشگاه، با این نیت که به چشم بقیه بیام یا کاری رو پیش ببرم که به خودم نمیرسم؛ ولی وقتی میرم دانشگاه اگر اون روز بیشتر به خودم رسیده باشم بقیه بهم میگن چقد خوشگل شدی و چقد فلان چیزت خوبه. خب این تو ذهنم میمونه که از این به بعد اینجوری برم بیرون که بهتر باشم». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 8 میگوید: «افتادگی پلک داشتم. واسه همین چشمامو عمل کردم. به اصرار بابام. دفعۀ اول که عمل کردم، همه بهم گفتن چقد خوب شدی. خیلی تو زیباییت تأثیر داره و کلی از این حرفا زدن. با اینکه کامل افتادگی چشمم خوب نشده بود و دکتر گفته بود نیاز به عمل مجدد داره و من حسابی میترسیدم. با وجود حرفایی که بقیه زدن ترغیب شدم دوباره عمل کنم».
پیوند ناگسستنی با بدن بهطور معمول درک از انواع مختلف سرمایه در پیوند بیواسطه یا باواسطه با ماهیتهای ملموس و عینی قرار دارد؛ به عبارت دیگر، ساخت، انباشت و مبادلۀ سرمایه به تعریف قلمروهای مادی متکی است که امکان زایش و جریانیابی آن را فراهم میکند. دربارۀ سرمایۀ جنسی، بدن بهمنزلۀ محمل و قلمرویی است که صورت مذکور از سرمایه بر آن و در آن ساخت و جریان مییابد. این ویژگی، یکی از ویژگیهایی است که سرمایۀ جنسی را از سایر سرمایهها تمایز میبخشد. این سنخ از سرمایه تمام ویژگیهای بازاری خود را مدیون اتصال به بدن است؛ درواقع، تلاش برای ایجاد، اصلاح، ترمیم و تغییر مؤلفههای سرمایۀ جنسی روی بدن معنا پیدا میکند؛ درنتیجه، در فاصلهگرفتن از بدن سرمایۀ جنسی یا باید به صور دیگر سرمایه تبدیل میشود و یا بهصورت کلی از بین میرود. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 4 در این زمینه میگوید: «صورتم نسبت به بدنم خیلی کوچیکه. دوست و آشنا وقتی منو میدیدن میگفتن صورتت به بدنت نمیخوره. یکم چاقش کن؛ ولی خب چاقکردن موضعی یه جایی خیلی کار دشواریه! ژل تزریق کردم خیلی خوب شد». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 12 میگوید: «به دورهای خیلی چاق شده بودم. جوری بود که هر کی منو میدید میگفت داری با خودت چیکار میکنی؟ اعتمادبهنفسم اومده بود پایین. شروع کردم به رژیمگرفتن و ورزشکردن تا بدنم کمکم روی فرم اومد».
قابلیت تبدیلشوندگی به دیگر صور سرمایه تمامی اشکال سرمایه به درجات مختلف به یکدیگر تبدیلپذیرند. همان طور که پول میتواند برای توسعه و خرید سرمایۀ فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی به کار رود، دانش و محصولات فرهنگی نیز میتوانند برای پول درآوردن استفاده شوند. صرف هزینه برای زیباسازی دندانها، جراحیهای پلاستیک، عضوشدن در سالن بدنسازی یا گرفتن مربی خصوصی به فرد کمک میکند تا سرمایۀ جنسیاش را افزایش دهد و در عوض، فرد میتواند از سرمایۀ جنسیاش برای پذیرش در مصاحبۀ شغلی یا یافتن همسری با موقعیت اجتماعی و اقتصادی بهتر استفاده کند یا اینکه سرمایۀ جنسی در مشاغل اقتصادی و اجتماعی که به حضور در معرض عموم و برقراری تعامل نیاز دارد، باارزش است؛ زیرا به جذب مشتری بیشتر و افزایش میزان فروش کمک میکند. در این حالت کنشگران قادرند با سرمایهگذاری در این زمینه سرمایۀ موجود خود را افزایش دهند. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 5 در این باره میگوید: «با ظاهر مرتب و آراسته رفتم خرید و با فروشنده خوشرو برخورد کردم. تا دلت بخواد هم تخفیف گرفتم. فروشندهها از خانمهایی که باهاشون کلکل میکنن و سر به سرشون میذارن، خوششون میاد. منم این کارو میکنم. اونا هم میگن خانم واسه همه فلان قدر کم میکنم، واسۀ شما بیشتر کم میکنم که مشتری بشین». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 10 میگوید: «پارسال میخواستم برم تهران. پول کم داشتم. با یکی از همکارای شرکتی که کار میکردم در ارتباط بودم. اون آقاهه زن داشت؛ ولی زنش خیلی رو اعصابش بود. بهم میگفت باهات حرف میزنم آروم میشم. ازم هیچی نمیخواست. فقط میخواست باهاش حرف بزنم فقط همین و چند باری هم رفته بودیم بیرون نهار و صبحانه خورده بودیم. حتی دستم بهم نمیزد. یه روز که رفتیم بیرون بهم گفت چرا انقد ناراحتی؟ گفتم میخوام برم سفر ولی تا اون موقع که میخوام برم و برگردم شرکت حقوقمو نمیده. واسه همین دستم خالیه الان. اینجوری برم سفر بهم خوش نمیگذره. گفت نگران نباش. شماره کارتتو بده. همون جا پونصد تومن برام ریخت. چند بار دیگه هم همین جوری برام پول ریخت». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 4 میگوید: «یه بار از رییسم میخواستم بهم مرخصی بده. اولین بار که بهش گفتم موافقت نکرد. بار دوم که رفتم هی آخر حرفهامو کشیدم و هی لوسبازی درآوردم و ازش تعریف کردم و زبون ریختم اونم موافقت کرد».
امکان تقسیم و تجمیع مداوم سرمایۀ جنسی، سرمایهبودنش را مدیون تقسیمپذیریاش به واحدهای خرد و کلان و امکانپذیری تجمیع تدریجی و فزایندهاش است؛ به عبارت دیگر، کنشگر اجتماعی در موقعیتهای مختلف و بر مبنای ارزیابیاش از سطح مقبول مطلوبیت، این امکان را دارد تا حدی از سرمایۀ جنسی را تولید، نگهداری یا مبادله کند؛ برای مثال آرایش چهره تنوع گستردهای از خردهمداخلات بیش و کم مستقل از یکدیگر را در بر میگیرد که اعمال هر یک از آنها حدی از زیبایی را بهدنبال دارد و تعیین حد مطلوب از این مداخلات به تشخیص عامل اجتماعی مدنظر بستگی دارد؛ ازسوی دیگر، چه در یک برنامۀ آرایشی معین و چه در تناوبی از این برنامهها، امکان برهمافزایی و تجمیع سرمایۀ جنسی بهواسطۀ ارتقای زیبایی بصری فرد برقرار است. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 1 در این باره میگوید: «خیلی کار رو بدنم انجام دادم. لیمو تزریق کردم؛ چون لب بالام کوچیک بود میخواستم به اندازۀ لب پایینم بشه و قشنگتر بشم. بوتاکس بهدلیل اینکه پیشونیم خط داره اینجوری پیرتر نشونم میده. تزریق میکنم که خطش عمیقتر نشه. تتوی پشت کمرمو واسه این رفتم که شنا میرفتم دوس داشتم اون قسمت مایوم که لخته و بدنم دیده میشه خالی نباشه. ابروهامم کچل بود رفتم تتو کردم. خط چشمم واسه اینکه دوس داشتم همیشه آرایش کرده و مرتب باشم، رفتم تتو کردم. لیزرم بهخاطر موهای زائدم؛ چون زیاد بود نمیتوانستم همش تو حموم باشم. اینجوری الان راحت شدم». نکتۀ دیگری که دربارۀ تجمیعپذیری سرمایۀ جنسی باید به آن اشاره کرد، امکان ذخیرۀ این سرمایه در عین بهرهنبردن همزمان از آن است؛ به عبارت دیگر، یک عامل اجتماعی میتواند اقدامات خرد و کلانی در جهت برخورداری بیشتر از سرمایۀ جنسی صورت دهد؛ اما عامدانه و آگاهانه نسبت به استفاده از آن در موقعیتهای اجتماعی مختلف یا تبدیل آن به صورتهای دیگر سرمایه ابا داشته باشد. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 7 در این باره میگوید: «منم میتونم با ناز و عشوه کارمو پیش ببرم؛ ولی از این کار بیزارم. اصلاً حاضر نیستم این کارو بکنم. حتی تو دورۀ کارشناسی یه درسمو افتادم. بچهها گفتن برو پیش استاد یکم زبون بریز کارت راه میافته. حاضر نشدم این کارو بکنم. تازه از اینایی که از زنانگیشون سوءاستفاده میکنن اصلاً خوشم نمیاد. من حتی این کارو واسه امتیازگرفتن از بابام نمیکنم با اینکه میدونم خیلی خوب از پسش برمیام».
استانداردیابی نسبی معیارهای زیبایی بدن و چهره از فرهنگ هر جامعه تأثیر میگیرد؛ ازاینرو، ممکن است تنوع زیادی داشته باشد؛ اما درون مرزهای یک قلمرو اجتماعی معین برای مثال یک جامعه، میتوان معیارهای کموبیش مشخصی را در هر دورۀ زمانی دربارۀ ملاکهای جذابیت جنسی مشاهده کرد. درگذشته بهدلیل تماس اندکی که جوامع با جهان بیرون از خود داشتهاند، معیارهای متفاوتی را برای زیبایی و جذابیت جنسی در نظر داشتند. برای مثال یکی از رسوم قبایل جنوب آفریقا، ایجاد عمدی زخم روی صورت زنان بوده است که نشانۀ زیبایی بوده و برای مردان بسیار جذاب به چشم میآمده است؛ اما امروزه با گسترش فناوریهای ارتباطی ملاکهای زیبایی در حال جهانیشدناند. جهانیشدن فرهنگ و تأثیرگذاری رسانهها، کاهش تنوع در ملاکهای زیبایی و جذابیت را بهدنبال داشته است که روی دیگر این سکه جایگیری این ملاکها روی استانداردهای نسبتاً فراگیر است. در چنین بستری است که فرد با درک فاصلۀ خود با ایدهآلهای زیبایی سعی میکند با مداخلههای گوناگون برای کاهش این فاصله اقدام کند. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 2 در این باره میگوید: «موهای پرپشت، چشمهای درشت و کشیده، دماغ کوچیک، صورت استخوانی، قد بلند، کمر باریک یا مثلاً بهلحاظ جنسی سینههای خوشفرم و بزرگ و اندام جنسی برجسته جزء زیباییهای ظاهری محسوب میشه». مصاحبهشونده شمارۀ 7 میگوید: «وقتی الان ابروهای پهن مُده، کسی دیگه نمیره ابروهاشو باریک کنه». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 1 میگوید: «قد بلند و کمر باریک الان خیلی قشنگه؛ در صورتی که چهل سال پیش دنبال زن چاق و تپل بودن».
استهلاک و فرسایش تا حد زیادی مشابه با سایر انواع سرمایه، سرمایۀ جنسی نیز با تأثیرگرفتن از راهبردهای اتخاذشده ازسوی عاملان اجتماعی در راستای هزینهکرد یا حصول افزونتر آن دچار درجاتی از فرسایش و استهلاک میشود. علاوه بر این، برخی عوامل بیرونی و بعضاً خارج از کنترل عاملان اجتماعی مدنظر نیز بر دامنه و شدت این فرسایش و استهلاک میافزاید. از مهمترین این عوامل بیرونی پارامتر زمان است. چه در طول یک زندگی طبیعی که با گذار از جوانی به سالمندی حدی از داراییهای زیرمجموعۀ سرمایۀ جنسی اعم از مؤلفههای نسبیتر آن همچون زیبایی ظاهری یا مؤلفههای زیستی آن مانند قوای جنسی رو به اضمحلال میرود و چه در بازههای زمانی کوتاهمدت که ارتقای هدفمندی در سرمایۀ جنسی (برای مثال آرایش روزانه یا آثار مثبت تزریق ژل یا بوتاکس) به تراز سرمایهای پیشین یا حتی کمتر از آن میشود، میتوان شاهد روند تدریجی فرسایش و استهلاک سرمایۀ جنسی بود. توضیح آنکه در تناوب مداخلاتی همچون تزریق بوتاکس یا استفادۀ مداوم از مواد آرایشی مختلف، احتمال صدمهدیدن پوست و درنتیجه، کاهش محسوس در زیبایی بصری بهمنزلۀ مصداقی از سرمایۀ جنسی وجود دارد. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 1 در این باره میگوید: «الان خب من ابروهامو تتو کردم. سالی یک بار باید برم ترمیم کنم؛ چون رنگش میره و کمرنگ میشه. هزینهاش هم خیلی برام زیاده». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 13 میگوید: «ناخن کاشتم خیلی قشنگ شده؛ ولی ماهی به بار باید برم ترمیم. چون ناخنم رشد میکنه زشت میشه». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 7 میگوید: «لوازم آرایشم همیشه همراهمه. در طول روز که دانشگاه هستم؛ چون خوراکی چیزی میخورم رژلبم پاک میشه و مجبورم تمدید کنم».
بازآفرینی (دوباره و مضاعف) ازطریق سرمایهگذاری اگر سرمایۀ جنسی مستهلک شود یا حتی از بین برود، امکان سرمایهگذاری دوباره وجود دارد. کنشگران با انگیزههای مختلف اقدام به مداخله در بدن خویش میکنند؛ اما بهطور معمول انتظار میرود عموم این مداخلات در راستای دستیابی به تراز بالاتری از مؤلفههای مختلف سرمایۀ جنسی باشد. در این صورت، اگر عامل اجتماعی به ادراک فردی و تأیید اجتماعی مبنی بر تحقق افزایش در سرمایۀ جنسیاش دست یابد، احتمال بیشتری وجود دارد که با وجود هزینۀ بالا به سرمایهگذاری دوباره در آن مقوله روی آورد. در غیر این صورت، امکان کمتری وجود دارد که به سرمایهگذاری دوباره تن دهد؛ در عین حال، همچون هر عرصۀ سرمایهگذاری دیگری، دربارۀ سرمایۀ جنسی نیز درجات مختلفی از ریسک سرمایهگذاری و پذیرش آن ازسوی عاملان مرتبط مشاهده میشود. برای مثال فردی که با یک نوبت عمل جراحی زیبایی روی بینیاش به نتیجۀ دلخواه نمیرسد، با علم به اینکه عمل دوباره ممکن است نتایج منفی بهمراتب بیشتری را به بار آورد، باید نسبت به انجامدادن یا انجامندادن آن تصمیم بگیرد. در شرایط متفاوت ریسک استفاده از مادۀ غیرقانونی برای بهبود وضعیت اندام یا چهرۀ متفاوت از موارد دارای تأیید علمی و قانونی خواهد بود. یکی از مصاحبهشوندگان تجربۀ خود را چنین شرح میدهد: مصاحبهشوندۀ شمارۀ 11 میگوید: «ابروهام خیلی کمپشت بود. همه میگفتن تتو کن؛ ولی دودل بودم که بهم میاد یا نه. وقتی تتو کردم همه گفتن چقد بهت میاد و خوشگل شدی و خیلی قیافهات بهترشده. انقد ذوق زدم کلی انرژی گرفتم و رضایتم از صورتم خیلی بیشتر شد. الان دوساله که این کارو کردم. هزینۀ ترمیم ابروهام زیاده. آرایشگرم گفته هر شش ماه بیا؛ ولی من سالی یه بار رفتم».
مبادلهپذیری برای ایجاد و فعالشدن سرمایۀ جنسی دستکم باید دو طرف وجود داشته باشند؛ یعنی داشتن این سرمایه بهخودیخود و بدون حضور دیگری برای فرد معنایی پیدا نمیکند. مبادله بهطور معمول با هدف بهحداکثررسانی مطلوبیت انجام میشود. مبادله گاه پایاپای و گاه بهواسطۀ ماهیتی ثالث پیش برده میشود. این ماهیت ثالث و همچنین ماهیت مقابل، ممکن است جنسی همسان یا متفاوت با ماهیت در اختیار فرد گذاشته باشد. بر این اساس، دربارۀ سرمایۀ جنسی میتوان حالاتی را متصور شد که مصداقی از این سرمایه با موردی مشابه خود یا با مصداقی از نوع دیگری از سرمایه بهصورت پایاپای مبادله شود یا این تبادل بهواسطۀ مصداقی از سرمایۀ جنسی یا صورتی از دیگر انواع دیگر سرمایه پیش برده شود. در وضعیت مفروض، برای هر یک از حالتهای مدنظر مثال موردی وجود دارد. برای نمونه یک رابطۀ جنسی میتواند مصداق مبادلۀ پایاپای سرمایۀ جنسی باشد. جایگذاری یک پروتز زیبایی بهوسیلۀ جراح در چهره یا سایر اندام فرد در قبال دریافت هزینۀ مادی نمونهای از مبادلۀ باواسطۀ شکل ناهمگونی از سرمایه است. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 15 میگوید: «من با دوست پسرم رابطۀ جنسی دارم و نیازهای جنسی اونو برآورده میکنم اونم در عوض حمایتم میکنه و بهلحاظ مالی ساپورتم میکنه». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 14 میگوید: «دو بار بینی مو عمل کردم. اون چیزی که میخوام درنمیاد. دکتره هم که براش مهم نیست. پولشو میگیره».
پیروی از قاعدۀ عام عرضه و تقاضا یکی از ویژگیهای دنیای امروزی، محوریت اقتصاد در شئون مختلف زندگی اجتماعی انسان است. منطق اقتصادی، منطق جلب منفعت و دفع ضرر است؛ درنتیجه، سرمایۀ جنسی نیز شأن کالایی یافته است و بهدلیل همین ویژگی، مانند کالا، تابع عرضه و تقاضا ارزشگذاری میشود. اگر ما مفروضات معرفتشناختی انسان اقتصادی را بپذیریم، بسیاری از دیگر ویژگیهای بازار به اینجا نیز سرایت خواهد کرد و عرضه و تقاضا هستند که ارزشگذاری را تعیین خواهند کرد. طبیعی است که در چنین شرایطی ممکن است شرایط رقابت ایجاد شود؛ رقابتی که در زمینۀ عرضه و تقاضا یا قیمت صورت میپذیرد. افراد برای مبادله ممکن است دست به عرضۀ بیشتر سرمایههای جنسی خود بزنند تا جریان مبادله آغاز شود. برخی نیز ممکن است با مشاهدۀ تقاضای زیاد، ارزش معادل بیشتری از سایر سرمایههای طرف رقیب را مطالبه کنند و قیمت یا ارزش را بالا ببرند. زمانی نیز که عرضه بسیار زیاد باشد، طبیعی است سهولت دسترسی به این سرمایه، سبب ایجاد شرایطی میشود که ارزشگذاری خفیفتر و قیمت پایینتر تلقی شود. یکی از مفاهیم مهم در بازار امروزی ویترین است که تجلی بازار و مهمترین تجلی مفهوم عرضه است؛ درواقع، ویترین نمایشگاه کوچکی است که در آن فروشندگان کالاهای خود را به بهترین شکل عرضه میکنند و از خریداران دعوت میکنند تا کالاهای آنها را برانداز و ارزشگذاری کنند. کارکرد مهم دیگر ویترین در تحریک و تهییج و ایجاد میل به مصرف است؛ هرچند اگر خریداران قدرت خرید پایینی داشته باشند، زنانگی، ویترین کالا و بدن عرصهای است که سرمایهگذاری روی آن انجام میشود. فروشندگان در پی ارتقای کیفیت کالای خود و به حداکثر رساندن سودند؛ به همین دلیل در پی ارتقای کیفیت کالای خود برمیآیند و اقداماتی ازقبیل جراحیهای زیبایی، رژیمهای غذایی، بدنسازی و استفاده از لوازمآرایشی انجام میدهند. در مقابل خریدار ترجیح میدهد کالایی با کیفیت بهتر را خریداری کند. برای مثال اگر دو نفر با مدرک تحصیلی و سابقۀ کار مشابه برای استخدام در شرکتی اقدام کنند، در مصاحبۀ گزینش، شخص دارای آراستگی و جذابیت ظاهری و مهارت اجتماعی در گفتگو، شانس بیشتری برای پذیرش دارد. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 15 میگوید: «ببین من دنبال دوستپسر پولدارم. کسی که منو رستورانهای گرون ببره، لباسهای مارک برام بخره، سفرهای لاکچری بریم با هم. خب اینجور پسرا هم که خیلی خرج میکنن واسه یه دختر، دنبال یه دختر معمولی نیستن. دنبال دختری هستن که صد قلم آرایش کنه. لباسهای جلوباز و تنگ و کوتاه بپوشه و حاضر باشه با طرف بخوابه». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 3 میگوید: «شوهرم خیلی لجبازه. اگر مستقیم به چیزی رو بهش بگم اصلاً به حرفم گوش نمیکنه. مجبورم وقتی ازش به چیزی میخوام کلی خودمو لوس کنم و صدامو بچگانه کنم و درخواستمو بگم. بهخصوص اگر سر لباس پوشیدنش باشه». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 6 میگوید: «من هر وقت میخوام جایی برم یا چیزی بخرم یا هر کار دیگهای، میذارم خواستهمو بعد رابطۀ جنسیمون به شوهرم میگم. اونجا سریع حرفمو قبول میکنه».
نتیجه سرمایۀ جنسی ازجمله داراییهای مهم برای زنان محسوب میشود که با استفاده از آن میتوانند به دستاوردهایی برسند. به همین دلیل برخی از زنان سختیهایی برای اعمال تغییر و تحولات در بدن خود، در کنار صرف وقت و هزینه متحمل میشوند تا به اهداف و خواستههای خود برسند. نتایج حاصل از گفتگو با 15 نفر از زنانی که بیش و کم تغییراتی را روی بدن خود اعمال کرده بودند، نشان میدهند سرمایۀ جنسی همچون سایر انواع سرمایه مهم است و ویژگیهای آن با دیگر صور سرمایه همخوانی دارد. اولین و مهمترین ویژگی سرمایۀ جنسی جذابیت جنسی بهمنزلۀ بنیان ارزشگذاری است که نشان میدهد هرگونه مداخله در بدن ذاتاً بهدلیل افزایش جذابیت است؛ خواه آگاهانه انجام شده باشد خواه ناآگاهانه؛ البته این ویژگی قائم به فرد نیست و دریافتی اجتماعی است که در تعاملات معنا پیدا میکند. این دریافت با آنچه در مطالعۀ عسکریخانقاه و مهربد (1392) آمده است، همخوانی دارد. دومین ویژگی اتصال بدون واسطه بر بدن است. از مداخلات محدود تا پیشرفته، سرمایۀ جنسی تنها و تنها روی بدن انسان سوار میشود و محمل دیگری جز بدن برای آن ممکن نیست. همان طور که در آثار بوردیو مکرر مطرح شده است که بدن بهمنزلۀ شکل جامعی از سرمایۀ فیزیکی دربردارندۀ شکلهای نمادین متمایزکننده است. او با در نظر گرفتن سرمایۀ فیزیکی، هویت افراد را در پیوند با ارزشهای اجتماعی با اندازه، شکل و ظاهر بدنی منطبق میبیند. سومین ویژگی سرمایۀ جنسی قابلیت تبدیلشوندگی به دیگر صور سرمایه است؛ بدین صورت که سرمایۀ جنسی همچون باقی انواع سرمایه ممکن است به سرمایۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبدیل شود. کرمیپور و همکاران (1394) در پژوهش خود بهصراحت به این ویژگی اشاره کردهاند و آن را عامل دستیابی به اهداف و تداوم موفقیتهای جوانان دانستهاند. ویژگی بعدی سرمایۀ جنسی امکان تقسیم و تجمیع مداوم است. همان طور که از نام این ویژگی معلوم است، افراد برای کسب سرمایۀ جنسی افراد میتوانند اندکاندک سرمایهگذاری کنند و همچنین این سرمایه قابلیت آن را دارد که تلاشهای گوناگون با کیفیتهای مختلف را روی بدن پیاده کند. صادقیفسایی و همکاران (1395) در پژوهش خود برای متغیر مدیریت بدن بعد سر و صورت و بعد اندام فوقانی، میانی و تحتانی را در نظر گرفتهاند که هر بعد شامل تعدادی گویه میشود. برای مثال بعد سر و صورت شامل گویههایی چون رنگ موهای متنوع، استفاده از شامپوهای تقویتکننده و گوناگون، استفاده از انواع مختلف لوازم آرایش، استفاده از لنزهای رنگی و ... است و در بعد اندام فوقانی، میانی و تحتانی به گویههایی چون انواع عمل جراحی، رژیمهای غذایی و استفاده از انواع قرص چاقی و لاغری و ویتامین، انجام انواع ورزش، پوشیدن انواع پوشاک، استفاده از عطر و اودکلنها و ... اشاره میکند که نشاندهندۀ طیف وسیعی از مداخلات در بدن است؛ البته با شدت و حدت متفاوت که ممکن است بهصورت همزمان یا جداگانه روی بدن شخص سوار شود. یکی دیگر از ویژگیهای سرمایۀ جنسی استانداردیابی نسبی است؛ به این معنا که در هر فرهنگ و جامعهای تعریف متفاوتی از زیبایی وجود دارد و ملاکهای متفاوتی برای آن مطرح است. حتی در یک جامعه در طول زمان نیز معیارهای زیبایی و جذابیت دگرگون میشود؛ با وجود این، افراد هر جامعه در همان زمان مشخص تلاش میکنند معیارهای زیبایی را داشته باشند که در آن دوره پررنگ است. به همین دلیل ممکن است فردی هنگام قدمزدن در خیابانهای یک کشور دیگر به این نتیجه برسد که چقدر افراد بهویژه زنان شبیه به یکدیگرند. رستگارخالد و کاوه (1392) در پژوهش خود به این ویژگی اشاره کردند. مورد بعدی استهلاک و فرسایش است. برخی از تغییراتی که بر بدن اعمال میشود، دائمی و برخی موقتیاند و به مرور زمان به تمدید نیاز دارند. برای مثال تتوی ابرو بهمرور کمرنگ میشود و بنا بر تشخیص آرایشگر هر چند وقت یک بار به تمدید نیاز دارد. ویژگی بازآفرینی دوباره ازطریق سرمایهگذاری به این نکته اشاره دارد که ازطریق صرف وقت و هزینه میتوان برای بار دوم و حتی دفعات بعدی نیز بر داراییهای جنسی افزود. ویژگی مبادلهپذیری که در نتایج پژوهش صادقیفسایی و همکاران (1395) نیز به آن پرداخته شده است، نشان میدهد افرادی که سایر سرمایهها را ندارند یا برخورداری کمتری دارند، با بهکارگیری و افزایش سرمایۀ جنسی به تبادل این صورت از سرمایه با سایر صورتهای دیگری که افراد در اختیار دارند، میپردازند. در این صورت برای سرمایۀ جنسی، بازاری شکل میگیرد که ازسویی، عدهای فروشندۀ آن و عدهای خریدارند. لئو (2013) مبحث کالاییشدن بدن و شکلگیری بازار برای تبادل آن را مطرح کرده است؛ درواقع، زنان تلاش میکنند سایر انواع سرمایه را با مبادلۀ سرمایۀ جنسی به دست آورند. برای مثال با آراستگی ظاهری خود بتوانند به شغل درخور شخصیت خود یا همسر مناسبتر دست پیدا کنند. هالیدی و کارنی (2007) نیز به نتایج مشابه رسیدند. همچنین کراسلی (2005) به این نتیجه اذعان کرده است؛ با این تفاوت که مطابق پژوهشهای او زنان بیش از مردان در زمینۀ بهکارگیری سرمایۀ جنسی خود اقدام مکنند و در این حوزه از مردان موفقترند. درمجموع، میتوان گفت پذیرش اجتماعی نقش کلیدی در سرمایهشدن سرمایۀ جنسی دارد. با وجود آنکه سرمایۀ جنسی وجود دارد تا تأیید اجتماعی دربارۀ آن حادث نشود، بهوضوح در آگاهی و مناسبات اشخاص لحاظ نمیشود؛ این در حالی است که دربارۀ سرمایۀ اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی، اشخاص از ارزشمندی کالایی که تبادل میشود و از نقش میانجیهای مبادله آگاهی دارند؛ به عبارت دیگر، با وجود مبادلۀ سرمایۀ جنسی میان اشخاص، منطق ارزشگذاری و منطق مبادله در آن روشن نیست. در مبادلۀ سرمایۀ اقتصادی، کالا با پول یا کالا مبادله میشود و شخص به همان اندازهای که از کالا میخواهد، به همان اندازه و متناسب با ارزش آن پول پرداخت میکند. در سرمایۀ فرهنگی نیز چنین است. شخصی که در جایی مشغول به کار میشود، در عوض ارائۀ تخصصش و متناسب با فعالیتی که انجام میدهد، مزد دریافت میکند؛ اما در سرمایۀ جنسی نمیتوان میزان عادلانهبودن مبادله و متناسببودن آنچه را ارائه و آنچه را حاصل شده است، تعیین کرد؛ درواقع، دربارۀ سرمایۀ جنسی، ارزش کالا بهوسیلۀ افراد در لحظۀ عرضه و مبتنی بر تفاهماتی آکنده از احساسات و عواطف مشخص میشود. نکتۀ دیگر نقش تسهیلکنندگی سرمایۀ جنسی و قدرتی است که برای مبادلهشدن با سایر صور سرمایه بههمراه دارد؛ درواقع، سرمایۀ جنسی ابزار مهمی در دستان زنانی است که از سایر صورتهای سرمایه محروم ماندهاند یا طالب درجات بالاتری از آنها هستند. پیوند ناگسستنی سرمایۀ جنسی با بدن سبب میشود افراد هنگام صورتبندی انواعی از مبادلات بین انواع سرمایه، حدی از بهرهمندی را از این نوع سرمایه داشته باشند. هرچند پرورش و افزایش این نوع سرمایه و بهکارگیری آن بهمنزلۀ ابزاری تسهیلکننده در مبادلات بینسرمایهای، به هر عامل اجتماعی متفاوت بستگی خواهد داشت؛ درنهایت، به نظر میرسد ویژگیهای شناساییشده برای سرمایۀ جنسی در کنار یکدیگر پیکرۀ یکپارچهای را تشکیل میدهند که بیش و کم ادراک عمومی عاملان اجتماعی از آن شباهت و قرابت جالبتوجهی با دیگر انواع سرمایه دارد؛ ازاینرو، جریان پویایی از شکلگیری و انباشت این صورت از سرمایه و مبادلۀ آن با سایر انواع سرمایه در تجربۀ زیستۀ کنشگران مطالعهشده مشاهده میشود؛ البته هر یک از ویژگیهای ذکرشده این امکان را دارند که در تجربۀ عاملی معین با درجهای مشخص ظهور و بروز یابند؛ ازاینرو؛ در غایت امر، هر یک از عاملان اجتماعی مطالعهشده، تجربهای منحصربهفرد از سرمایۀ جنسی را از سر میگذراند. 1 مطابق با یک آمار غیررسمی، هرساله بیش از 36 هزار ایرانی زیر تیغ جراحی زیبایی صورت قرار میگیرند. براساس همین آمار، ایران ازنظر جراحی زیبایی بینی، در دنیا اول است. بعد از ایران، کشورهای آمریکا، انگلستان و فرانسه در ردیفهای بعدی قرار میگیرند (Balali & Afshar Kohan, 2012). جراحیهای زیبایی و لیزر در کشور هر سال بین 20 تا30 درصد افزایش مییابد؛ در حالی که 60 درصد از متقاضیان ازنظر علمی و زیباییشناسی به این جراحیها نیازی ندارند. سالیانه 160 میلیارد ریال صرف انجام اعمال زیبایی میشود (Tavassoli, 2012). همچنین در واردات محصولات آرایشی ایران مقام هفتم در جهان را دارد و در مصرف، میان کشورهای خاورمیانه بعد از هند و پاکستان، مقام سوم را دارد (Rasekh et al., 2010)؛ البته این آمار به سال 2010 مربوط است و مطابق با آمار سایتها و روزنامهها در سال 2016 ایران به رتبۀ دو در مصرف لوازم آرایشی در خاورمیانه رسیده است. 1برای مثال آمارهای تخمینی نشان میدهند در ایران 95 درصد متقاضیان جراحی بینی را زنان و دختران گروه سنی 14 تا 45 سال تشکیل میدهند که سهم مردان از این نوع جراحیهای زیبایی تنها 5 درصد است (Bahar & Qazijahani, 2012). 2 با جستجوی سادۀ واژههای کلیدی مانند جامعهشناسی بدن، مدیریت بدن، سرمایۀ فیزیکی، جراحیهای زیبایی، آرایش و واژههایی در این حوزه در پایگاههای تخصصی، طیف وسیعی از پژوهشهای انجامشده در دو دهۀ اخیر در این زمینه نمایش داده میشود که نشاندهندۀ اهمیت این حوزه برای جامعهشناسان و پژوهشگران است. نکتۀ جالبتوجه این است که بیشتر این پژوهشها روی جوانان بهطور کل و زنان بهطور ویژه انجام شده است. مانند پژوهش قاسمی (1396) با نام «مطالعة کیفی نگرش و ادراکات زنان از بدن با تأکید بر جراحیهای زیبایی»، پژوهش قادرزاده و همکاران (1393) با نام «تحلیل تجربههای زنانه از جراحی زیبایی» و پژوهش رستگارخالد و کاوه (1392) با نام «زنان و پروژۀ زیبایی» و ... . [4]Hakim [5]Requena [6]Luo [7]Hargreaves & Tiggemann [8]Holliday & Cairnie [9] Crossley [10] Gimlin [11]Colaizzi | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احمدی، ع.؛ عدلیپور، ص. افشار، س. و نیاد، ل. (1395). «تبیین جامعهشناختی مدیریت بدن و ارتباط آن با عوامل اجتماعی و فرهنگی در میان دختران و زنان شهر تبریز»، پژوهشنامۀ زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ش 31، ص 50-29. بلیکی، ن. (1384). طراحی پژوهشهای اجتماعی، ترجمۀ: حسن چاوشیان، تهران: مرکز. بوردیو، پ. (1380). نظریۀ کنش: دلایل عملی و انتخاب عقلانی، ترجمۀ: مرتضی مردیها. تهران: نقش و نگار. توسلی، غ. و موسوی، م. (1384).« مفهوم سرمایه در نظریات کلاسیک و جدید با تأکید برنظریههای سرمایۀ اجتماعی»، فصلنامۀ علوم اجتماعی، ش 22، ص 32-1. حاجیابوللو، ک.؛ حلاجزاده، هـ. و مسعودنیا، الف. (1397). «مقایسۀ سرمایۀ فرهنگی بین دو گروه از زنان با سابقۀ عملهای جراحی زیبایی و بدون انجام جراحی زیبایی در رشت»، جامعهشناسی کاربردی، س 29، ش 4، ص 182-167. حکیم، ک. (1391). سرمایۀ جنسی و نقش آن در مناسبات قدرت جامعه، ترجمۀ ژیلا سرابی، نشر اینترنتی www. Ketabnak.com حیدرخانی، هـ؛ حاجیآقایی، ل. و رحمانی، غ. (1392). «رابطۀ ابعاد سرمایۀ فرهنگی و مدیریت بدن در زنان»، فصلنامۀ علمی - پژوهشی زن و فرهنگ، س 5، ش 18، ص 69-55. رستگارخالد، الف. و کاوه، م. (1392). «زنان و پروژۀ زیبایی؛ مطالعۀ معانی ذهنی عمل جراحی زیبایی»، نشریۀ زن در توسعه و سیاست، د 11، ش 4، ص 478-453. صادقیفسایی، س.؛ فاضل، ر. و رضایی، ح. (1395). «مطالعۀ جامعهشناختی رابطۀ میان مدیریت بدن و سرمایۀ جنسی زنان؛ مورد مطالعه: زنان متولد دهۀ 40 شهر همدان»، مطالعات علوم اجتماعی ایران، س 13، ش 51، ص 51-33. عسکریخانقاه، الف. و مهربد، ط. (1392). «بررسی انسانشناختی مفهوم زیبایی صورت؛ مطالعۀ جوانان 30-20 سالۀ منطقۀ 15 تهران»، پژوهشهای انسانشناسی ایران، د 3، ش 1، ص 125-109. قادرزاده، ا.؛ خالقپناه، ک. و خزایی، س. (1393). «تحلیل تجربههای زنانه از جراحی زیبایی؛ مطالعۀ کیفی دلایل و پیامدهای جراحی زیبایی»، نشریۀ زن در توسعه و سیاست، د 12 ش 1، ص 20-1. قاسمی، الف. (1396). «مطالعة کیفی نگرش و ادراکات زنان از بدن با تأکید بر جراحیهای زیبایی»، جامعهشناسی کاربردی، د 28، ش 4، ص 194-173. کافی، س.؛ کمالی، الف. و باستانی، س. (1393). «بررسی استفاده از سرمایۀ جنسی در زنان و مردان مناطق 3 و 16 تهران»، کنفرانس بینالمللی علوم رفتاری و مطالعات اجتماعی، تهران. کرمیپور، ی.؛ اسماعیلی، ر. و حقیقتیان، م. (1394). «بررسی تأثیر سرمایۀ فرهنگی، اجتماعی و جنسی بر مدیریت بدن در بین جوانان 15 تا 29 سالۀ شهرستان تنکابن»، فصلنامۀ پژوهش اجتماعی، د 28، ش 7، ص 214-187. نیازی، م. و عسکریکویری، الف. (1391). «تبیین گونههای الگویی هویتیابی»، فصلنامۀ خانواده و پژوهش، د 9، ش 4،ص 259-239. Bahar, M. & QaziJahani, M. (2012) Discourse analysis of facial plastic surgery. Woman in Development and Politics (Research on Women), 9(1), 63-92 (in Persian). Balali, E. & Afshar Kohan, J. (2012) Beauty and money; makeup and surgery. Quarterly of Women’s Cultural and Social Council, 47, 99-140. (in Persian). Beere, D. (1996) An investigation using experimental phenomenology." Dissoclccion, IX(1), 48-58. Bourdieu, P. (1989) Social space and symbolic power. Sociological Theory, 7 (1), 14-25. Colaizzi, P. (1978) Psychological Research as a Phenomenologist Views it. In: Valle, R. S. & King, M. Existential Phenomenological Alternatives for Psychology. Open University Press: NewYork. Crossley, N. (2005) Mapping reflexive body techniques: On body modification and maintenance. Journal of Body and Society, 11(2), 1-35. Gimlin, D. (2006) The absent body project: cosmetic surgery as a response to bodily dys-appearance. Sociology, 40 (4), 699-716. Goldenberg, M. (2013) The body as capital: understanding brazilian culture. in: Vibrant – Virtual Brazilian Anthropology, 7 (1): 220-238 Green, A. (2012) Erotic capital and the power of desirability: Why honey money is a bad collective strategy for remedying gender inequlity. Sexualities Journal, 15, 131-164. Hakim, C. (2011) Feminist Myths and Magic Medicine: The Flawed Thinking Behind Calls for Further Equality Legislation. United Kingdam: Centre for Policy Studies. Hargreaves , D. & Tiggemann, M. (2006) Body image is for girls': A qualitative study of boys' image. Health Psychology, 11 (4), 76-567. Holliday, R. & Cairnie, A. (2007) Man mmade plastic: investigating men's consumption of aesthetic surgery. Journal of Consumer Culture, 7(1), 57-78. Lin, N. (2001) Building a Network Theory of Social Capital. In N. Lin, K. Cook, & R. Burt, Social Capital: Theory and Research (pp. 3-30). New York: Aldinede Gruyter. Luo, W. (2013) Aching for the altered body: beauty economy and chinese women's consumption of cosmetic surgery. Women's Studies International Forum, 38 (1), 1-10. Morrow, R. R. (2015) Colaizzi’s descriptive phenomenological method. The Psychologist, 28(8), 643-644. Rasekh, K. Mobarra, M. & Majedi, S. (2010) Analysis of women’s attitude to body management (case study of female students of islamic azad university, shiraz branch). N. Woman and Family Studies; 3rd Series, 9, 57-81 (in Persian). Requena, F. (2017). Erotic capital and subjective well-being. Research in Social Stratification and Mobility, 50, 21-40. Tavassoli, G. (2012) Women tend to consider cosmetic surgery in tehran. Social Studies of Psychology of Women, 10 (6),1-82 (in persian). Wolf, H. (2005) Capital. In G. Ritzer, Encyclopedia of social theory (1, 75-76). Thousand Oaks: Sage Publications.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,577 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 852 |