تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,639 |
تعداد مقالات | 13,330 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,902,851 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,959,619 |
مردمنگاری فرایند تغییرات حمام در تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 9، شماره 1 - شماره پیاپی 28، فروردین 1399، صفحه 23-52 اصل مقاله (1.48 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2020.121048.1488 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نیما بردیافر1؛ وحید قاسمی* 2؛ جبار رحمانی3؛ عباس کاظمی4 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دوره دکتری گروه جامعهشناسی توسعه اقتصادی دانشگاه اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار انسانشناسی فرهنگی ، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، وزارت علوم تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4استادیار، گروه انسانشناسی فرهنگی، پژوهشکدۀ مطالعات فرهنگی و اجتماعی تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حمامکردن در ایران، قدمتی طولانی دارد و با توجه به کارکردهای بهداشتی، زیباییشناختی، مذهبی و اجتماعی، نقش مؤثری در تاریخ اجتماعی آن داشته است. در دهههای اخیر، حمام و استحمام با رشد تکنولوژی تأمین منابع آب و انتقال آن به تهران از یکسو و رونق اندیشه فراوانی از سوی دیگر، دستخوش تغییرات اساسی شده است. همزمانی سبک زندگی مصرفی و دسترسپذیری حمام در دوران معاصر، زمینههای تغییر ذائقۀ فرهنگی و روانشناختی انسان امروز را به همراه داشته است؛ بهگونهای که تغییر کارکردی حمام و دگرگونی معانی آن بهعنوان بخشی از تغییرات مهم انسان متمدن، پیگیریشدنی است. مقالۀ حاضر به دنبال درک تغییرات حمام و استحمام در مسیر تکوین تاریخی آن است. در این پژوهش از روششناسی کیفی- تاریخی و بهطور خاص از روش مردمنگاری برای انجام عملیات پژوهش و کلیه مراحل کار میدانی بهره گرفته شد. یافتههای این پژوهش، حاصل تجربه زیسته زندگی پژوهشگران در تهران، مشاهدات و مصاحبه با طبقات مختلف شهری در تهران است. این مطالعه نشان میدهد با وجود تغییرات ساختاری در زندگی شهری، از بین رفتن حمام عمومی و جایگزینی حمام خانگی، این تغییرات صرفاً ساختاری نبوده و بهمرور، ذائقه روانشناختی مردم تهران نیز متناسب با پیچیدهتر شدن جامعه، تحولاتی را تجربه کرده است. افزایش دفعات شستوشو، کاهش فواصل زمانی، افزایش حساسیتهای بهداشتی، انزجار از بو، پنهانسازی بروزهای بدن، خصوصیشدن و تغییرات کارکردی و معنایی حمام و استحمام، بخشی از این تحولات فرهنگی – روانشناختی است که در سالهای اخیر در ایران رخ داده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حمام؛ استحمام؛ فرایند متمدنشدن؛ مصرف آب؛ جابهجایی کارکردی؛ روش مردمنگاری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه با مرور اسناد و منابع تاریخ شهر تهران درمییابیم این شهر با مشکل کمآبی، دستبهگریبان بوده است. درگذشتهای نهچندان دور، آب تهران عموماً از نهرها و جویهای روبازی تأمین میشد که حاوی انواع آلودگیها و فضولات شهری، معابر و خانهها بود. «این شهر، که برخلاف اغلب شهرهای بزرگ جهان در کنار هیچ رود پرآبی قرار ندارد، بهوسیلۀ چند قنات و کاریز شامل قنات شاه یا آب شاه، قنات مهرگرد یا آب مهرگرد، قنات حاجی علیرضا یا قنات سرچشمه، قنات باغ شاه، قنات فرمانفرما، قنات وزیر، آبانبار سردار، قنات یوسفآباد، قنات اکبرآباد، آبانبار سنگلج، آبانبار سید ولی و آبانبار سید اسماعیل تأمین میشد» (شهری، 1371: 156-157). در چند دهۀ اخیر، با رشد اقتصادی کشور و توسعۀ فناورانۀ صنایع مربوط به آب مجموعهای از برنامههای شهری در مناطق مختلف کشور و در رأس همۀ آنها در تهران، بهعنوان پایتخت ایران، اجرا شد که تغییرات ساختاری گستردهای در کالبد فضایی این شهر ایجاد کرد. بهتدریج، این تغییرات فضایی به دگرگونی فرهنگی مردم این شهر و مهاجرانی منجر شد که بعدها به ساکنان اصلی آن تبدیل شدند؛ بهگونهای که امروزه، مردم تهران بهلحاظ مصرف آب، پرمصرفترین مردم ایران تلقی میشوند. براساس آمار، همهساله در تهران، نرخ رشد مصرف آب نسبت به سال قبل بهطور متوسط، 5/2 درصد است و تهرانیها روزانه 30 لیتر بیش از سرانۀ مصرف شرب در کشور (معادل 180 لیتر) آب مصرف میکنند (معاون نظارت بر بهرهبرداری آبفای استان تهران، 1398) این در حالی است که میانگین مصرف آب جهانی بین 100-140 لیتر (آلن، 1394) و میانگین بارش کشور، یکسوم میانگین جهانی است (سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، 1394). مصرف آب این شهر شامل مصارف کشاورزی و صنعتی گستردهای است؛ اما مصرف آب خانگی، که شامل مصرف روزانه بیش از سه میلیون و هفتصدهزار متر مکعب (بیش از آب دریاچۀ چیتگر) و مصرف متوسط روزانۀ هر نفر در شبانهروز، 180 لیتر برآورد شده است (شرکت آب و فاضلاب استان تهران، 1398)، خود ناظر بر حجم زیادی از مصارف آب شهری است که برای تهیه و فراوری آن بیشتر از سایر مصارف صنعتی و کشاورزی، نیازمند صرف هزینه است و با توجه به مصارف خوراکی و ارتباط آن با وجه حیاتی زیست انسانی، اهمیت استراتژیک بیشتری نسبت به آنها دارد. استحمام و شستوشوی خود، یکی از انواع اصلی مصارف شهری آب تلقی میشود که بخش مهمی از مصرف سرانۀ هر نفر را به خود اختصاص میدهد. در نظر اول، آنچه از استحمام به ذهن خطور میکند، وجه بهداشتی و تأمین سلامت شهروندان است. با این حال؛ مطالعۀ حمام بهمثابه یک فضای شهری- که علاوه بر کارکرد آشکار آن، یعنی شستوشوی بدن، کارکردهای اجتماعی متعددی دارد، از پیچیدگیها و ابهامهای فرهنگی بسیاری پرده برمیدارد که در پس این عرصۀ بهظاهر شناختهشده قرار دارد. مرور روند تغییرات حمامکردن از گذشته تا امروز و کارکردهای آن بههمراه تغییرات ساختاری و فنّاورانۀ گسترده در شهرها به شناخت دقیقتر از تغییرات بزرگ در باورها، رفتارها و بهطور کلی، سبک زندگی مردم این شهر کمک میکند؛ وضعیتی که به موازات فرایند متمدنشدن، به مصرفیترشدن مردم این شهر و رشد مصرف آب در امور روزانه انجامید. مطالعۀ حاضر نشان میدهد حمامکردن، که امروزه به نیازی مبرم و جزئی جداییناپذیر سبک زندگی شهری و متمدنانه در تهران تبدیل شده است، امری تکوینی است و سیر تاریخی آن، نشاندهندۀ برساخت فرهنگی این پدیدۀ انسانی است؛ برساختی که در دورهای از تاریخ معاصر، بازسازی و به رفتار مصرفی بحرانساز منجر شده است؛ بنابراین، در این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش خواهیم بود که حمام و استحمام در مسیر تکوین تاریخی خود چه تغییراتی را پشت سر گذاشته است و شرایطی که به تحولات بنیادی نحوۀ آداب شستوشو در مردم منجر شده است، کدام است؛ به عبارت دیگر، میکوشیم با مقایسۀ مشخصههای اصلی ساختاری و فرهنگی حمام کردن در گذشته و امروز، از یکسو و بررسی شرایط ساختاری تغییرات روانی و فرهنگی از سوی دیگر، به درک دقیقتری از عادات و خصیصههای فرهنگی مردم تهران دست یابیم.
تاریخچۀ حمام آب یکی از عناصر اصلی پاکیزگی و طهارت است و شستوشو با آن برای تأمین بهداشت بدنی، یکی از کارکردهای اصلی آن در تاریخ تمدنها بوده است؛ با این حال؛ تأمین پاکی با استفاده از آب فقط به وجه جسمانی محدود نمیشود. آیینهای مذهبی، اغلب برای پالایش روح به روشهایی توسل میجستند که در فرایندی آیینی (مانند غسل)، روح مهیای رستگاری میشد. آب در اساطیر برای پاکی جسم و روح به کار میرفت. در اسطورهای از خدایان مصری آمده است که پیکر بیجان ایزیس در نیل شناور بود و بهعلت آنکه در آبهای رود غسل داده شده بود، به زندگی بازگشت. در بحث از اسطورهها و آیینهای مذهبی در ایران، مانند صابئین، مانویمذهبان و میتراییسم، مباحث مفصلی دربارۀ استفاده از عنصر تطهیرکنندۀ آب آمده است (بلمکی و تقوایی، 1387: 109-110)؛ از اینرو، در فرضیهای، ریشههای شکلگیری حمام به آیینهای طهارت و غسل پیش از ورود به مهرابهها (خورآباد/خرابات) بازمیگردد. «واژۀ گرمابه، مرکب از دو کلمۀ گرم و آبه است. آبه به معنای محل ساختمان است. مهمترین مسئله در این مورد، گسترش مهرابهها و پرستشگاهها در آیین میتراییسم است. مهرابهها در آغاز برحسب ضرورت بهعنوان مکانی برای عبادت و برگزاری مراسم بنا میشدند. ضرورت تطهیر و شستوشو در هنگام اجرای مراسم باعث میشد این مهرابهها در کنار آبهای روان بنا شود» (بلمکی و تقوایی، 1387: 111). حمام نیز واژهای عربی، معادل واژۀ گرمابه و محل شستوشوی سر و بدن است (دهخدا، 1377). براساس برخی منابع، ساخت حمام به زمان جمشید، پادشاه پیشدادی بازمیگردد (حمزهلو، 1382: 120). شواهد تاریخی نشان میدهد از عهد هخامنشی در شهرهای ایران، حمامهای عمومی وجود داشته است (مهجور، 1382: 64) و درمقابل، در برخی از منابع بر ابهام در استفاده از حمام در ایران پیش از اسلام تأکید شده است (حقپرست، 1388: 176). با آمدن اسلام به ایران نیز با توجه به تأکید ویژه بر طهارت در قالب برنامههای عملی مانند وضو و غسل، تحولات زیادی در ساخت حمام اتفاق افتاد (روحالامینی و قارونی، 1386: 221-222). عصر سلجوقی، یکی از مهمترین دورههای تاریخی رشد گستردۀ بناهای عامالمنفعه، مانند حمام است. در این باره آمده است: «در سدههای چهار و پنج هجری، حمام جزء ضروریات زندگی روزمرۀ شهرها بود و در شهرهای بزرگ، حمامهای نیکو، فراوان به چشم میخورد. رجال و اعیان، حمامهای خصوصی داشتند و برخی از حمامهای عمومی دارای نمرههای خصوصی هم بودند» (منظورالاجداد، 1376: 98). ناتوانی مالی بیشتر مردم در ساخت حمام اختصاصی در خانهها، سود و درآمد زیاد حمامهای عمومی و ضرورت وجود حمام در نزدیکی اماکن مقدس، مانند زیارتگاهها بر اهمیت و نقش آن در شکل شهرسازی و گسترش ساخت اینگونه حمامها در شهرها مؤثر بوده و از اینرو، ساخت حمام بهعنوان بنایی مذهبی و عامالمنفعه برای مسلمانان، محل کسب اجر و پاداش اخروی بوده است (علیزاده و شریفان، 1395: 78). شاردن (1372: 1137) در این مورد میگوید: «دولتمندان و جاهمندان در خانههای خود، گرمابۀ اختصاصی دارند و افرادی که در طبقۀ فروتر جا دارند، غالباً گرمابهای در جوارشان هست و هر وقت بخواهند بهطور خصوصی از آن استفاده میکنند. داشتن حمام خصوصی در خانه، مشکلات زیاد به همراه دارد؛ زیرا گرم نگهداشتن آن بهطور مداوم ازنظر بهداشت، دشواریها در وجود میآورد». در دورۀ صفویه، ساخت بخش بزرگی از بناهای تاریخی و ازجمله حمامهای معروف در شهرهای بزرگ ایران پایهگذاری شد؛ از آن جمله میتوان به حمام گنجعلیخان، خسرو آقا و حمام شیخ بهایی بهعنوان آثار بهجامانده از این دوره یاد کرد (ملازاده و محمدی، 1379: 24). حمامها در تاریخ میانی ایران بهلحاظ معماری و طراحی، شامل خلوت، شاهنشین، صحن، دستشویی، خزینه، تون یا گرمخانه بود و هر یک از فضاها با راهرو و هشتی از یکدیگر جدا میشد تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضای مجاور تنظیم شود. کف حمام از سنگ مرمر و دیگر سنگها پوشیده میشد و از کاشی منقش به نگارهها – اغلب از مضامین شاهنامه – و نوشتههایی نیز بهعنوان تزئینات استفاده میشده است (شعبانی و جباره، 1393: 92). طبسی (1395: 135-136) نیز بهطور دقیقتری، معماری فضای حمامها در چهار گروه اصلی را تفکیک کرده است: 1. فضاهای اصلی شامل بینه (رختکن)، گرمخانه (فضای اصلی شستوشو)، خزینه (حوض بزرگ شستوشو)، چال حوض (حوض آب سرد بزرگ برای شنا و آبتنی)؛ 2. فضاهای ورودی و ارتباطی شامل سردر (ورودی اول و پل جداکنندۀ حمام از بافت شهری)، هشتی (محل انتظار)، دالان (راهرو و فضای انتقالی به حمامها)، میان در (اصلیترین فضای ارتباطی حمام و واسط رختکن و گرمخانه)؛ 3. فضاهای خدماتی شامل دهلیز (محل نشستن استاد حمامی)، آبریزگاه، نورهخانه (محل زدودن موهای بدن)، بام خانه (محل بالای حمام برای آویختن لنگها)؛ 4. فضاهای تأسیساتی شامل تون (کوره و آتشدان)، انبار سوخت (محل نگهداری سوخت حمام)، گنداب (فضای باز مجاور حمام برای خشکاندن فاضلاب حمام در هوای آزاد).
تصویر 1- پلان حمام (حاجی قاسمی، 1383)
Picture 1: Bath plan (Source: Haji Ghasemi, 2004) 1) Entrance 2) Porch 3) Binet 4) Middle door 5) Warm house 6) Treasure 7) Privacy, Shahneshin 8) Tian 9) Chal Houz
حمام قبله در بازار نایبالسلطنه، حمام وکیلالملک سنگلج، حمام نظامالملک پاچنار، حمام دوتویۀ علیای کهریزک، حمام مهدیخانی در بازار بزرگ تهران، حمام انصاری منیریه و حمام همتیار در خیابان وحدت اسلامی، ازجمله حمامهای معروف تهران در گذشته بودهاند. با وجود اهمیت حمام در ایران و اسلام در دوران گذشته بهعلت کمآبی و بهطور کلی بیتوجهی به بهداشت، درمجموع، تعداد حمام در شهرها بسیار کم بود؛ اما در دهههای آغازین قرن بیستم و با رشد مدرنیزاسیون در دوران پهلوی اول، ساخت حمام در تهران شتاب گرفت؛ بهگونهای که در سال 1269 بهازای هر 148 خانه در تهران، یک حمام وجود داشت. این وضعیت در سالهای بعد، روندی رو به افزایش داشت؛ چنانکه در سال 1286 بهازای هر 105 خانه و در 1320 بهازای هر 89 خانه، یک حمام وجود داشت که افزایش 40 درصدی حمام را در پنجاه سال نشان میداد (فلور، 1387: 77). به موازات توسعۀ فنّاورانه در حوزۀ گردآوری منابع آبی (سدها) و رشد نظام انتقال آب به مناطق شهری، از سال 1329 کمکم، خانوادههای تهرانی ضمن برخورداری از آب شهری لولهکشیشده، به ساخت حمامهای شخصی اقدام کردند؛ بهگونهای که امروزه تعبیۀ حمام در منازل، بخش جداییناپذیر خانههای شهری محسوب میشود.
پیشینۀ پژوهش حمام بهعلت نقش آیینی و بهداشتی آن، در تاریخ ایران، اهمیت ویژهای داشته است و از اینرو در کتابها، مقالهها، سفرنامهها، رسالهها، اشعار، متون منثور و ضربالمثلها به آن بسیار توجه شده است. یکی از مهمترین اقدامات انجامشده در این زمینه، همایشی است که در سال 1384 پژوهشکدۀ مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی و دانشگاه شهید باهنر کرمان بهطور مشترک با عنوان «حمام در فرهنگ ایرانی» برگزار کردند. در این گردهمایی با ارائه و مرور کتابها و مقالههایی مانند «گرمابههای ایرانی در آیینۀ سفرنامهها» و «بناهای عامالمنفعه»، ابعاد فرهنگی، تاریخی، پزشکی، معماری، مردمشناسی و باستانشناسی حمامهای ایرانی بررسی شد. پیرنیا (1372) در مقالۀ «حمامها» در کتاب آشنایی با معماری اسلامی ایران به شرح عمومی گرمابههای ایران توجه کرد. فخار تهرانی نیز در دو مقالۀ «حمامها» (1366) و «حمامها در نظرگاه زمان» (1379) ابعاد حمامهای ایرانی را توصیف عمومی میکند. گنجنامه و بخشهایی از دایرهالمعارف بناهای تاریخی ایران در دورۀ اسلامی به حمام اختصاص دارد (حاجیقاسمی، 1383؛ ملازاده، 1379). آشنایی با گرمابههای ایران از طبسی نیز ازجمله منابع عمومی دربارۀ حمام است که در سه بخش به معماری حمامها، منابع مکتوب و فرهنگ مردم ایران توجه کرده است (طبسی، 1392). علاوه بر این، طبسی با تألیف «کتابنامه گرمابهها» مشخصات کتابشناسی بیشتر منابع فارسی و خارجی مرتبط با حمام را ارائه و آن را بهصورت موضوعی دستهبندی و عرضه کرده است (طبسی، 1392). بخشی از مبانی نظری موجود در حوزۀ حمام ایرانی به مباحث انتقادی و فرهنگی در زمینۀ عادتهای مردم در حمام و یا عادتهای بهداشتی مردم اختصاص داده شده است. ملا ابوالفیض اردبیلی در رسالۀ کوچکی به نام «حمام جنیان»، به سبک و سیاق نوشتههای عصر مشروطه، فرهنگ مردم این دوره دربارۀ بهداشت حمام و باورهای کهنه و خرافی دربارۀ آن را بررسی کرد. در این رساله، وضع حمامها، ساختمان و اجزای حمام، نقش کارگران و گردانندگان حمامها، آیینهای رفتن به حمام و پذیرش از سوی حمامی و کیسهکش، بحث و نقد روشنفکری شده است (دالوند، 1385: 163-169). برخی پژوهشگران نیز ضربالمثلها و مبانی نظری موجود دربارۀ حمام را مطالعه کردهاند. در این زمینه، طبسی (1395) ضربالمثلهای حمام را دستهبندی موضوعی کرده است. درج عقاید مذهبی، خرافی، قوانین میان مردم، مدح و ذم گروهها و اقوام، اشخاص، شهرها و مکانها، حیوانات، مسائل پزشکی و بهداشت، مسائل اجتماعی و اخلاقی، اساطیری، تاریخی و سیاسی در ضربالمثلها نشاندهندۀ اهمیت حمام در فرهنگ مردم ایران است. تحلیل معماری و تحلیل محتوای دیوارها و نقش و نگار کاشیهای حمامهای کهن یا مردمنگاری حمامهای خاص ایرانی، بخش دیگری از پژوهشهای این حوزه است. بررسی و تحلیل نقاشیهای دیواری حمامها، ازجمله مقالات دربارۀ حمام در مبانی نظری این حوزه است. شیخی و دشتبانی ملکآبادی (1397) در «خوانشی بر نقاشیهای دیواری حمام مهدیقلی بیگ مشهد» و حقپرست (1388) در «صوفی در گرمابه» با بررسی کارکردهای فضاهای حمام مندرج در نگارهای که یکی از شاگردان بهزاد به تصویر کشیده است، هر یک بهگونهای، محتوای فضای حمام را بررسی کردهاند. نیکوقدم (1389) در مقالۀ «قدیمیترین حمام تهران با 465 سال قدمت» به حمام قبله یا حمام خانم از عصر صفوی اشاره میکند. کیان (1391) در مقالهای با عنوان «کاشیهای منقوش حمام ابراهیمخان ظهیرالدوله در کرمان» این کاشیها را شرح میدهد که بر تصاویر شاهنامه، زندگی مردم عادی، طرحهای گلدانی، خوشنویسی و آیات قرآنی دلالت دارد. رضوی برقعی (1388) در «معماری حمام در متون طب کهن و مقدمۀ رسالۀ دلّاکیه» این رساله را شرح داده، با تأکید بر اخلاط چهارگانه و مزاجهای اربعۀ انسانی، توصیههایی برای ساخت فضاهای حمام مطرح کرده است. موضوع این رساله دربارۀ اصول پزشکی کهن و باورهای دینی است. یکی دیگر از حوزههای مهم در مبانی نظری مربوط به حمام، نقش آن در فرهنگ و تمدن دورههای تاریخی است. حمام و کارکردهای اجتماعی آن در سدۀ میانۀ تاریخ ایران (شعبانی و جباره، 1393) و استحمام در فرهنگ ایرانیان عصر قاجاریه (ملایی توانی و غلامپور، 1393) برخی از مهمترین این آثار هستند که به کارکردهای حمام ایرانی توجه کردهاند. شعبانی توضیح داده است که حمام در دوران تاریخی ایران، کارکردهای اجتماعی، مانند محل اطلاعرسانی عمومی، محل ملاقات و مذاکرات خصوصی، کارکرد علمی و فرهنگی، کارکرد درمانی، معیاری برای تشخص اجتماعی، پناهگاه، محل سرشماری، محل عبادت و قتل داشته است. ملایی نیز از کارکردهای بهداشتی، مذهبی، زیباییشناختی و اجتماعی آن در دوران قاجار سخن گفته است. علیزاده و شریفیان (1395) در «بررسی کارکرد حمامهای وقفی در ایران»، کارکرد حمامهای وقفی در ایران را مطالعه کردهاند. قاسمی و همکاران (1397) در «بازشناسی جایگاه تاریخ و فرهنگ عامه در حمامهای سنتی»، نقش حمام در فضای شهری، مشاغل و ویژگیهای فرهنگی تاریخ حمام را در دهههای گذشته در ایران، بررسی تاریخی کردهاند. مقالۀ «بازشناسی ویژگیهای کالبدی گرمابههای ایران در دورۀ صفوی» از طبسی و همکاران (1386) به عوامل تعیینکنندۀ رشد گرمابهها در دورۀ صفوی، مانند اهمیت نظافت، حرمت آب و رعایت احکام فقه شیعی اختصاص دارد. در این مقاله، معرفی ویژگیهای کالبدی گرمابههای این دوره، مانند تعداد، سلسلهمراتب و سیرکولاسیون، مساحت، ابعاد و تناسب فضاها تجزیهوتحلیل و ویژگیهای کالبدی مکتب اصفهان تعیین شد. رجایی (1393) در «بهداشت حمامهای عمومی در دورۀ معاصر و نقش شهرداریها در اصفهان»، دربارۀ وضعیت حمامها در دهههای گذشته در ایران و بهطور خاص، اصفهان، پژوهشی تاریخی انجام داده است. وی ضمن شرح دقیق وضعیت بهداشتی و فرهنگی حمامها، چالشهای مدیران شهری در جایگزینکردن دوش بهجای خزینه و مقاومتهای مردم بهعلت ناآگاهی از اهمیت بهداشت را مطرح کرده است. شهری (1371) در «طهران قدیم» از معماری حمام و بخشهای تشکیلدهندۀ آن، اعمال مربوط به بخشهای مختلف حمام، اعم از نظافت، درمان، اعمال زیباییشناختی، مذهبی، بازیهای رایج و ابعاد فرهنگی آن سخن گفته است. همانگونه که مشخص است، کارهای ارزندۀ بسیاری در حوزۀ تاریخ، ادبیات، معماری، پزشکی، مردمشناسی حمامهای خاص و تحلیل محتوای نگارههای حمام ایرانی موجود است. در مقالۀ حاضر با بهرهگیری از این مبانی نظری غنی کوشش شده است ضمن توصیف فربه، کلگرایانه و مردمنگارانۀ حمام و استحمام در تهران، در چارچوب نظریۀ فرایند متمدنشدن نوربرت الیاس، تغییرات فرهنگی مرتبط با حمام تهرانی تبیین شود. گفتنی است در پژوهشهای این حوزه، بهطور عمده به تاریخ گذشتۀ حمام و ویژگیهای فرهنگی و کالبد فضایی یا اهمیت کارکردی آن در گذشته اشاره شده است و پژوهشگران به کارکردها و ویژگیهای کالبدی یا فرهنگی مربوط به حمام در دوران جدید توجه نکردهاند. در پژوهش حاضر برخلاف عمدۀ پژوهشهای این حوزه، که بر ساختار فیزیکی حمام متمرکز هستند، تأکید اصلی بر استحمام یا حمامکردن است. در اینجا، روند تغییرات حمامها با شرحی میدانی از گذشته تا امروز شرح داده شده است.
چارچوب نظری: فرایند متمدنشدن[1] در این مطالعه، تغییرات همزمان سطوح کلان جامعه و روانشناسی افراد در قبال حمامکردن، مانند رشد خودالزامی و گسترش آستانۀ شرم و حیا ازجمله مباحثی است که بهخوبی در آرای الیاس بدان توجه شده است. از اینرو، در این بخش، ابتدا دیدگاه الیاس در باب فرایند متمدنشدن مطرح میشود. این رویکرد در درک بهتر تغییرات حمام و استحمام در تهران مؤثر است. به همین ترتیب در بخشهای بعد، ضمن توصیف غنی یافتههای تاریخی و میدانی با استفاده از تحلیل تمدنی الیاس، واقعیتهای این عرصه مطرح میشود. الیاس بهعنوان مهمترین جامعهشناس حوزۀ تمدن، با تأکید بر اهمیت بازنمایی عوامل متداخل در شکلدهی صورتبندیها و فرایندهای اجتماعی میکوشد صیرورت تاریخی و روند تغییرات جامعه در گذر زمان را ترسیم کند. بر این اساس، پایههای جامعهشناسی آرایشی[2] یا جامعهشناسی فرایند[3] در کار الیاس، تعامل و وابستگی متقابل افراد است و حیات اجتماعی فرد به آرایشهای مختلفی وابسته است که در مجرای تعاملات اجتماعی بهطور مداوم در حال بازسازی است. مفهوم آرایش، ناظر بر شبکههای متداخل و بههمپیوستهای است که کنش افراد را به یکدیگر میپیوندد و آنان را هم برای انجامدادن کارهایی توانا میکند و هم از انجامدادن کارهایی بازمیدارد (مجدالدین، 1383: 131). ازنظر الیاس، قاعدۀ اصلی صورتبندیهای اجتماعی از قواعد ثابت ذهنی و یا نظم طبیعی برنیامده است؛ بلکه این وضعیت، نتیجۀ ارتباط گریزناپذیر افراد با یکدیگر است. یکی از مهمترین موضوعات مدنظر الیاس در آثاری که با رویکرد خاص خود به دنبال تبیین آن بود، بحث تمدن و فرایند متمدنشدن است. الیاس برای مطالعۀ وضعیت تغییرات تمدنی در قرون گذشته به کتابهای قرنهای سیزدهم و نوزدهم دربارۀ آداب و شیوههای مربوط به رفتار روزمره مراجعه کرد. او نشان داد چگونه در این دوران، برخی از آداب و روشهای رفتاری، که در گذشته پذیرفته میشد، در طول قرنهای گذشته تغییر ماهیت داد و امروزه بهعنوان رفتاری غیرمتمدنانه تلقی میشود. بسیاری از رفتارهای مربوط به زندگی پیشینیان، در حالی که امری کاملاً بهنجار و عادی تلقی میشد، از نظرها پنهان و به حوزۀ خصوصی افراد رانده شده است. تغییرات مذکور، همان مسئلهای است که الیاس از آن با عنوان «فرایند متمدنشدن» یاد میکند. این فرایند بر تبیین پیوندهای سطوح خرد و کلان، یعنی ساختار رفتار، شکل و ترکیب روان فرد (پویاییهای روانی با گسترش احساس شرم و انزجار) از یکسو و ساختار جامعه (پویاییهای اجتماعی و پالایش تمدنی) از سوی دیگر دلالت دارد. در پیوند با این تقسیم فزایندۀ رفتار به آنچه در ملأ عام مجاز است و آنچه مجاز نیست، ساختار روانی افراد نیز دگرگون شد (استونز، 1379: 218-219). ممنوعیتهایی که ضمانتهای اجتماعی از آن حمایت میکرد، بهصورت خودکنترلی در افراد بازتولید شد؛ یعنی فشار برای مهارزدن بر تکانهها و شرم اجتماعی همراه آنها. این مسائل کاملاً به عادتهایی در ما تبدیل شدند که حتی زمانی که تنها هستیم، یعنی در قلمرو کاملاً خصوصی، نمیتوانیم از آنها تخطی کنیم (الیاس، 1397: 365). این مدل نظری مبتنی بر این فرض است که تکوین «خود» و «فراخود» با شاخصهای تکوین اجتماعی کلان درآمیخته است گذار از «مهار توسط دیگران به خودمهاری»، که با آستانۀ بیشتری از شرم، حیا و دلزدگی همراه است، موجب میشود اینگونه به نظر برسد که مهارهای بیرونی و تحمیلی بر افراد نسبت به گذشته بهصورتی غیرمستقیمتر در حال عملکردن هستند (ون کریکن، 1386: 46؛ اباذری، 1381: 21). با رشد کنترل بر طبیعت در دنیای جدید، مدیریت بدن بهمثابه بخشی از طبیعت بزرگتر، شاید دیگر امری عجیب و غیرعقلانی نباشد. ازنظر الیاس، تقاضاهای فزایندۀ محیط اجتماعی، که در حال پیچیدگی بیشتر است، تنظیم ظریفتر رفتار را ایجاب میکند در چنین محیطیهایی، تمدن فردی محقق میشود و در پی فراگیرترشدن آن، تمدن جامعهای بر کرسی ظهور مینشیند (کوزمیکس، 1384: 154). درونیکردن، خویشتنداری و خودکنترلی، که ازطریق شبکههای پیچیدۀ ارتباطات اجتماعی فزاینده لازمالقبول میشد، خودادراکی روانشناختی را توسعه داد؛ مسئلهای که فروید، آن را به فراخود (مظهر تجلی آرمانهای اخلاقی انسانی در برابر نفس اماره) تعبیر کرد (مجدالدین، 1383: 132). در جامعۀ متمدن، بیشتر مردم ملزم به سرکوب و کنترل تمایلات پرخاشجویانه و خشونتآمیز در برابر دیگران هستند. این امر با فرایند جامعهپذیری به نسلهای بعد نیز منتقل میشود. از اینرو، ترس از پرخاشگری و خشونتطلبی خود و بهطور همزمان، ترس از واکنش تنبیهی دیگران در قبال رفتار خشونتآمیز، درونی شده، به خصلتی ریشهدار در شخصیت افراد تبدیل میشود. این امر سبب میشود در چنین جامعهای، خشونت فیزیکی بهگونهای تظاهری، نمایشی و نمادین بروز یابد. در این شرایط، زندگی اجتماعی امنتر، منظمتر و عقلانیتر میشود. افراد از کودکی میآموزند بصیرت و عقلانیت بیشتری را در هدایت رفتار خود در شبکههای پیچیدۀ وابستگی متقابل اعمال کنند. ترس از کاهش اعتبار اجتماعی، شرم و بیآبرویی، بهتدریج جای هراس از هجوم فیزیکی را میگیرد. این خصلت، خصلت رایج جوامع بدون کارگزار انحصاری قدرت و زور است؛ درنتیجه، افراد ضمن حساسشدن به اِعمال و مشاهدۀ خشونت، با به پشت صحنه راندن آن، احساس نگرانی، دلواپسی و گناه را از خود دور میکنند (Dunning, 1993: 61؛ استونز، 1379: 218). ازنظر الیاس، مهمترین عناصر رفتار متمدنانه عبارتند از: صلحجویی، تهذیب رسوم، میزان مهار در تعاملهای اجتماعی و در رابطۀ بازتابی افراد با یکدیگر. متمدنشدن، فرایندی است که در آن، هیجانها و عواطف افراد، عقلانی، پیشبینیپذیر و در کنترل فرد قرار میگیرند. او نشان میدهد مردم دورههای گذشته، بسیاری از رفتارهای ناپسند امروزی را بهراحتی انجام میدادند. پاککردن بینی در هنگام غذاخوردن، تفانداختن، سر را به سمت ظرف غذا بردن بهجای آوردن غذا به سمت دهان، خوردن گوشت استخوان با دهان و بعد برگرداندن آن به ظرف اصلی غذا، انجامدادن برخی امور جنسی در مقابل دیگران و کنترلنکردن خشونت در هنگام بروز خشم، ازجمله رفتارهای رایجی بود که بهمرور زمان از منظومۀ رفتارهای اجتماعی مردم بیرون رانده شد. آنها زمانی در این مورد به خودآگاهی رسیدند که با اظهار نظر دیگران دربارۀ ماهیت اهانتآمیز آن رفتار مواجه شدند و این امر، توجه آنها را به زشتی آن عمل جلب کرد (ریتزر، 1392: 191). الیاس مستنداتی از قرون وسطی میآورد که نشان میدهد مرد و زن اغلب در یک حمام، خود را میشستند. مدارک نشان میدهد در پارهای از اوقات، زن و مرد اعضای یک خانواده، برهنه با یکدیگر حمام میکردند. زنان و دختران، لباسهای خود را درمیآوردند و برهنه در خیابانها به سمت حمام رهسپار میشدند (Elias, 2000: 138-139). الیاس نقش اهمیت سلامت و بهداشت را در بروز اینگونه تغییرات رد میکند و آن را به کنترل نفس مرتبط میداند. بهزعم وی، جامعه بهتدریج با برانگیختن اضطراب و دلهره به سرکوب لذت دست میزند؛ یعنی با بردن آن به درون و نهانکردنش، آنها را خصوصی کرده و با منفیدانستن احساسات، انسانها را در فرایند اجتماعیشدن قرار داده است (الیاس، 1397: 291-294). تغییرات در آداب نزاکت بهمثابه شاخصهای اصلی متمدنبودن، درنتیجۀ فرایندی غیرعقلایی و در پی هیجانها و عواطف دربارۀ ارزشهای خوب و بد انجام شد؛ برای نمونه، اینگونه نیست که رعایت اصول بهداشتی در هنگام توالتکردن بهنحوی هشیارانه و عقلانی تکوین یابد؛ برعکس، این ارزشها پس از طی فرایندی غیرهشیارانه و غیرعقلایی سازمان گرفت و بهمرور، بهگونهای هدفمند تکوین یافت (ر.ک برایسون، 1398: 410-433). با تشریح ساختار جامعهای که با استفاده از دستگاه مهار به تولید منش فرد متمدن دست میزند، سازوکار تکوین متمدنشدن آشکار میشود. رعایت ادب با کنترل بر بدن و ابراز احساسات ناشی از شبکهای از قوانین مرتبط با غرایز در میان طبقات بالا در قرون وسطی آغاز شد و در دوران جایگزینی دولتهای مطلقه و تمرکزگرا، به عموم جامعه گسترش یافت. به این ترتیب، الیاس، آغاز این تغییرات رفتاری را در سطح کلان دولت تبیین کرد. او نشان داد منازعات سیاسی میان دربار، شاهزادهها، کلیسا و بعدها بورژوازی بهتدریج به متمرکزشدن قدرت در دست شاه و دربار انجامید. نتیجۀ این امر، پولیشدن مبادلات اقتصادی، انحصار پول و مالیات در دستان دولت مطلقه، انحصار خشونت و استفاده از ابزارهای نظامی و ارتش در اختیار دولت، تجمیع قدرت در دستان شاه و زوال قدرت جنگاوران و لردها بود؛ وضعیتی که به رشد زنجیرههای وابستگی کمک کرد (الیاس، 1397). زنجیرههای وابستگی، مجموعۀ به هم وابستۀ روابطی است که در آن یک فرد به آنها وابسته است. الیاس آن را عامل تعیینکنندۀ آگاهی فرد از رفتار زشت و غیرمتمدنانه میداند. او به دورانی اشاره میکند که جامعه در شکلی غیرهمبسته (به زبان دورکیم در دوران همبستگی مکانیکی) بود. در این دوران، جنگاوران نیروهای برتر بودند و با توجه به وابستهنبودن به جامعه در برآوردن نیازهای خود، علتی برای سرکوب احساسات خود نمیدیدند. نظام اجتماعی بهگونهای بود که رفتار خشونتآمیز و غیرمتمدنانۀ جنگاوران، تأثیر تعیینکنندهای بر زنجیرۀ بزرگی از مردم بر جای نمیگذاشت. جامعه بهگونهای بسیط بود که تعاملات زیادی میان مردم وجود نداشت. هر یک از مردم، تقریباً بخش زیادی از نیازهای خود را تأمین میکردند و زندگی آنان در مزارعی تقریباً خودکفا خلاصه میشد؛ به همین علت، هر گونه تعدی و اعمال خشونت بر یک فرد، تأثیر زیادی بر زنجیرهای از اجتماع بر جای نمیگذاشت (الیاس، 1397: 323)؛ با این حال، با وجود تغییراتی که در دوران بعد در دربار رخ داد، اشرافزادگان برای آنکه بهنحو بهتری، خود را در قدرت سهیم ببینند، بهناچار، خود را از نقاط مختلف کشور به دربار میرساندند و در آنجا در نزاعی نمادین و اقتصادی، به رقابت بر سر شأن اجتماعی در نزد پادشاه و در مقابل دیدگان درباریان ملزم میشدند (کوریگان، 1397: 13). در این دوران، در جامعه نیز تغییراتی اساسی در گسترش تقسیم کار و بروز زنجیرههای وابستگی در میان گروههای مردم به وجود آمد. اشرافزادگان برخلاف جنگاوران، زنجیرههای وابستگی بلندی را شکل میدادند که خود به پیشگیری از خشونت منجر میشد؛ زیرا این دسته از اشراف برای تأمین نیازهای خود به کالاها و خدماتی وابسته بودند که طیف گستردهای از مردم تأمین میکردند؛ بهعبارتدیگر، در این دوران بهعلت وابستگی امور به یکدیگر (رشد همبستگی ارگانیک)، سرمایۀ اجتماعی، در رفتار متمدنانه و کنترل خشونت اشرافزادگان، نقش بسزایی داشت (ریتزر، 1392: 193-194؛ Dunning,1993: 46). هر گونه تعدی و ابراز رفتار خشونتآمیز بر مردمی که نیازهای آنها را تأمین میکردند، میتوانست بر زنجیرهای از روابط تأثیر بگذارد و این امر، موجب شکنندگی موضع اشراف میشد. از اینرو، اشراف در این دوران به نیازها و انتظارات دیگران، حساسیت بسیار بیشتری پیدا کردند. این وضعیت، واقعیتی است که برای بیشتر مردم مطرح بود. زنجیرههای وابستگی برای بیشتر مردم بسیار طولانی میشد؛ درنتیجه، بیشتر مردم همچون اشرافزادگان به اوضاع پیرامون خود حساستر شدند و باید به نیازهای سایر مردم حساسیت نشان میدادند (Dunning,1991: 128). زنجیرههای وابستگی بلندتر به این معنا بود که فقط تعداد اندکی از مردم از ارتکاب رفتارهای تبهکارانه آگاه نمیشدند و این رفتارها فقط روی افراد کمی اثر نمیگذاشتند؛ بلکه تعداد زیادی از مردم در امتداد این زنجیرۀ وابستگی جابهجا میشدند. برای حفظ اعتبار، آبرو و شأن اجتماعی لازم بود بهگونهای عمل شود که با نظارت بر بدن، رفتارهای غیرمتمدنانه و متناسب با وجه طبیعی ماهیت انسان به پشت صحنۀ حیات اجتماعی رانده شود. این امر با کنترل و سرکوب احساسات و امیال میسر شد و به پیشبینیپذیری و امنیت جامعه کمک کرد. روش پژوهش این پژوهش با رویکرد نظری کیفی و براساس روش مردمنگاری به اجرا در آمده است. مطالعۀ میدانی و مشاهدۀ مشارکتی در سالهای 1394 تا 1398 منبع اصلی گردآوری دادههای این مقاله بوده است. از سال 1394 تا 1398 بهطور خاص، هدف پژوهش، مصرف آب و اشکال مصرف خانگی بوده است؛ با این حال، نزدیک به دو دهه زندگی در تهران و مشارکت در سبک زندگی مردم این شهر، زمینۀ درک امیک و همدلانۀ باورها، احساسات و رفتار مردم را برای ما فراهم آورده است. تجربۀ استفاده از حمام عمومی و خصوصی (نمره) در بیرون از خانه و مشارکت در فرایند حمامکردن در گذشته و دوران کنونی در مواردی در قالب مشارکتکنندۀ فعال و در مواردی دیگر از منظر مشاهدهگر، یکی از منابع مدنظر پژوهش حاضر بوده است. دادههای مربوط به گذشته نیز از روش تاریخی به دست آمده است. بدینمنظور، از متون تاریخی، سفرنامهها و تصاویر موجود از گذشته استفاده شده است. سفرنامههای سیاحان و سیاستمداران غربی، مانند شاردن، دروویل و تاورنیه از صفویه به اینسو، دادههایی بسیار غنی برای فهم جامعۀ ایرانی و عناصر درونی آن، مانند حمام و آداب استحمام ارائه دادهاند. متون مکتوب و تصاویر ارزشمندی نیز در فضای مجازی و اینترنت بهعنوان بخش مهمی از اسناد تاریخی دربارۀ ساختار فضایی، معماری و آداب و فرهنگ حمامها در گذشته به اشتراک گذاشته شدهاند که منبع درک و تحلیل ما از گذشته قرار گرفتهاند. میدان پژوهش حاضر، شهر تهران و مناطق بیستودوگانۀ آن است. بهعلت گستردگی تنوع فرهنگی و طبقاتی در این شهر، کوشش شد نمونهگیری در عین تمرکز بر وجه مفهومی و استمرار تا مرز اشباع نظری، بهطور همزمان، بخش معتبری از ساکنان هر منطقه را دربرگیرد. نمونهگیری در پژوهشهای مردمنگاری با تعداد شرکتکنندگان معینی در زیرگروههای فرهنگی یا گروههای مدنظر انجام میگیرد. هدف این پژوهش، بررسی تغییرات فرهنگی و روانی مردم تهران بهدنبال تحولات ساختاری و فنّاورانه در حوزۀ آب است؛ از اینرو، مواجهۀ آنان در قبال حمام بررسی میشود. برای دستیابی به بیشترین میزان اطلاعات براساس هدف و پرسش پژوهش، از نمونهگیری هدفمند استفاده شد. در عین حال، برای آنکه از همۀ لایههای اجتماعی، شناختی روشن دربارۀ موضوع به دست آوریم، از تکنیک نمونهگیری حداکثر تنوع نیز بهره گرفته شد. نمونهگیری با حداکثر تنوع به استفاده از افراد با زمینههای متنوع در یک پژوهش اطلاق میشود؛ مانند نمونهگیری از قسمتهای مختلف شهر با فرهنگها و طبقات اجتماعی متفاوت و یا طیف وسیعی از تنوع در ابعاد مطلوب (Byrne, 2001: 13). یکی از انتخابهای این پژوهش، مصاحبه با افراد مربوط به طبقات مختلف اجتماعی بوده است. این کار در خلال آشنایی بیشتر با مبانی نظری پژوهش و تحلیل و تفسیر شواهد و مدارک اولیه و مشاهدات و مصاحبههای نخستین آشکارتر شد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشت. در این مسیر، ضمن مرور نظر مصاحبهشوندگان، ثبت مشاهدات و بررسی منابع موجود زمینههای لازم برای انتخاب نمونههای بعدی مهیا میشد. این وضعیت تا جایی ادامه یافت که بهلحاظ نظری، مفاهیم اصلی پژوهش شناسایی شده و بهنظر، نکتۀ جدیدی برای شناسایی باقی نمانده بود. حاصل گفتوگوی گروهی و انفرادی با دو خانواده و 30 نفر از شهروندان این شهر از اعضای طبقات اجتماعی مختلف، مرد و زن، طبقات سنی کودک تا سالمند، این امکان را فراهم آورد تا در این مقاله، باور، رفتار و تجربۀ زیسته مردم این شهر را دربارۀ حمام و استحمام، توصیف فربه کنیم. این نوشتار با استفاده از تجربۀ نویسندگان از مشارکت در عرصۀ زیست مردم تهران بههمراه مصاحبههای عمیق و نیمهباز با آنان به دست آمده است. برای تحلیل دادههای منتج از مصاحبههای فردی و گروهی و مشاهدات میدانی، از روش تحلیل مضمون براون و کلارک[4] (2006) بهره گرفته شد. در این روش، مطالب حاصل از مصاحبهها و مشاهداتی که قبلاً به متن درآمدهاند، بهصورت خطبهخط کدگذاری میشوند. در مرحلۀ بعد، کدهای اولیه در قالب مقولههای بزرگتر دستهبندی میشوند. پژوهش حاضر، با استفاده از تمهای حاصل در قالب شرایط عینی، شرایط ذهنی، پیامدها و کارکردهای حمام در دو دورۀ زمانی گذشته و حال، روند تغییرات در سبک زندگی و تکوین ذائقه و رفتار مردم را تحلیل میکند. در اینجا کوشش شد قابلیت اعتماد و کیفیت ابزار و یافتهها به اشکال مختلف تأمین شود. پیش از هر چیز، ذکر این نکته ضروری است که پژوهش حاضر به مدت چهارسال در میدان مدنظر به طول انجامید. در بحث از ابزار گردآوری یافتهها، نوعی زاویهبندی یا چندسویهنگری[5] انجام شد؛ بدینصورت که مصاحبههای عمیق، باز، فردی و گروهی در کنار مشاهدۀ مشارکتی، مشاهدۀ آزاد و مستقیم بههمراه مطالعۀ منابع تاریخی مرتبط با حمامهای تهران در دستور کار قرار گرفت. شیوۀ دیگر بررسی باورپذیری یافتهها به روش «کنترل توسط اعضا» بازمیگردد. بر این اساس، یافتهها و تحلیل مستخرج از یافتههای پژوهش برای پنج نفر از مصاحبهشوندگان تشریح و از آنان خواسته شد دربارۀ صحت فهم ما از آنچه در حیات روزمرۀ آنان اتفاق میافتد، اظهار نظر کنند. ضمن تأیید بخش عمدۀ یافتهها و تشخیص پژوهشگر دربارۀ روابط آنها، مواردی که مصاحبهشوندگان در این مرحله تصریح کردند، اصلاح شد.
یافتهها حمام در گذشته فاصلۀ مکانی حمامکردن در گذشته، ویژگیهای منحصربهفردی داشت که فهم آن، مستلزم شناخت دقیقتر ساختار زندگی مردم آن زمان است. اولین نکتهای که برای فهم مواجهۀ مردم با حمام مطرح است، به موقعیت فضایی آن در روستا، محله یا شهر و دوری یا نزدیکی آن با خانهها بازمیگردد. بهطور اساسی، حمامها در فاصلههای دور یا نزدیک از خانهای بنا شده بودند که فرد در آن سکونت داشت و گاهی کیلومترها پیادهروی برای رسیدن به آن لازم بود. در گذشته بهعلت نبود لولهکشی آب شهری در منازل، پیشرفتهنبودن امکانات لازم برای گرمکردن آب و گران تمامشدن هزینۀ نهایی حمامکردن در خانه، اساساً عمل استحمام در فضای عمومی تعبیهشده برای این کار انجام میشد. همین فاصله و ضرورت بهرهبرداری از حمام عمومی سبب میشد نحوۀ مواجهۀ افراد با حمام، سویههای خاصی به خود بگیرد. ضرورت طی فاصلهای نسبتاً زیاد برای رسیدن به حمام و زحمت ناشی از حمل وسایل حمام از یکسو و نظارت مدام چشمان تیزبین اهل محله- که در مسیر خانه تا حمام در کوی و برزن، نظارهگر رفتار بهداشتی فرد بودند، از سوی دیگر، الگوهای رفتاری خاصی را پدید میآورد که بر اثر آن، حمامکردن به عملی گاهگدار بدل میشد. اگه هر روز یه ساک دستت بود و میرفتی حموم زشت بود؛ مثلاً با خودت میگفتی: پسرای محل میبینن و درست نیست... . اصلاً ممکن بود پسرای محل یه جوری نگاهت کنن. همون هفتهای یه بارم همه خیلی محتاط میرفتن که کمتر کسی متوجه بشه. مثه حمومای قدیم و صبح خیلی زود که مردم یواشکی میرفتن حموم که دیده نشن (خدیجه، 51ساله). اگه هر روزم میخواستم برم (که این اتفاق نمیافتاد) کسی تو محل متوجه نمیشد؛ چون من چادری بودم. از بچگی چادر سرم میکردم و کسی اصن متوجه نمیشد که من کجاها میرم؛ اما پیش خودمون میگفتیم: حمومی نمیگه تو چقد حموم میری؟ این یه اشکال رو نشون میداد؛ مثلاً ممکن بود، بگه که این وسواسه؟ چرا تند و تند میره حموم؟ عجیب بود انگار این. غیرعادی بود؛ ولی الان برعکس شده؛ یعنی انگار اگه زیاد دوش نگیری و تمیز نشی، این یه اشکاله (میترا، 55ساله).
جدول 1- ویژگیهای جمعیتشناختی مصاحبهشوندگان فردی و گروهی Table 1: Demographic characteristics of individual and group interviewees
فاصلۀ زمانی فواصل زمانی طولانی برای استحمام، یکی دیگر از مشخصههای اصلی عمل حمامکردن در گذشته است. از آنجا که دسترسی به حمامها، سخت و مشقتآور بود، اغلب در بازههای چندروزه یا هفتگی انجام شد. در دورههایی که منابع آبی کمتر در دسترس بود نیز این فواصل میتوانست طولانیتر باشد؛ بهگونهای که بعضی از افراد، ماهها برای شستوشو اقدام نمیکردند. «از آنجا که فقرا بهندرت، تمام بدن خود را میشویند، عرق هم در تابستان سوزاننده و هم در یخبندان زمستانی – بهعلت آنکه لباسها تعویض نمیشدند- تجمع مییابد... از آنجا که مردم به حمامهای عمومی (اگر هم در دسترس بودند) نیز هر دو تا سه هفته میرفتند، باز هم این مکانها بهعنوان نقطۀ اتکای سلامت عمومی واقع نمیشدند» (فلور، 1387: 78). حولوحوش دهۀ شصت بود که هفتهای یه بار حموم میرفتیم. ما بچه بودیم و بازیگوش تو خیابونا... پدرمون شاغل بود و اصلاً فرصت نداشت ما رو بیشتر ببره حموم (محمد، 49ساله). اگه روزهای چهارشنبه میرفتم حمام، سه شنبهاش تازه بدن حس کثیفی داشت؛ یعنی فردا باید بریم حموم. از واکنش بدن میفهمیدیم که آها پس داره روزش میرسه. چهارشنبه دیگه میخارید بدنمون. موهامون چرب میشد، باید یه جوری خودمونو میرسوندیم. انگولک میشدیم. تازه یادمون میاومد که فردا باید بریم حموم و دقیقاً سر هفته این حسها زنده میشد. انگار بدنمون تربیت شده بود برای حمام هفتگی (رضا، 38ساله).
باورهای بهداشتی هزینههای ورود به حمام و مصرف صابون و مواد شوینده نیز مطرح بود. در دورانی که مصرفگرایی درنتیجۀ تولید انبوه رونق نگرفته بود، بسیاری از مردم، امکان مناسبی برای در اولویت قراردادن شستوشو و تأمین بهداشت نداشتند. کمیابی آب در ادوار تاریخی در تهران سبب شده بود فرهنگ مصرف در نازلترین سطح خود به اجرا درآید. ارزشهای معطوف به بهداشت نیز در آن زمان اهمیت ویژهای نداشتند. باور به اینکه استحمام و شستوشوی مداوم برای پرهیز از بیماریها، یک ضرورت است، اساساً تلقیای مدرن است که با تغییرات در حوزۀ پزشکی در دنیای جدید بروز کرده است. «عنصری که به تأسیس هژمونی بهداشت منجر شد، تغییر در نظریۀ بیماری بود. روزگاری تصور بر این بود که بیماری ناشی از اشتعال خودجوشی بود که در هوای ناپاک و متراکم اتفاق میافتاد» (کوریگان، 1396: 177). از اینرو، تهویۀ هوا بهترین راه برای حل مشکل بیماری تلقی میشد و طراحی معماری خانهها بهگونهای انجام میشد که گردش هوای نامطبوع به بهترین شکل انجام شود. براساس نظریۀ کلاسیک دربارۀ بیماریها برای بهبود بیماری بر وجود میکروب یا باکتری اشارهای نشده است و صرفاً گردش هوا و کوشش برای تهویۀ مطبوع آن در فضای بسته، راه حلی مطلوب برای حل مسئلۀ بیماری است. «در این دیدگاه، پاکیزگی افراد، به هیچ وجه اهمیت ندارد؛ اما بعدتر، در ادامۀ کار پاستور و لیستر، بیماری بهعنوان موضوعی ناشی از میکروب فهمیده شد؛ پس تهویۀ هوای صرف، دیگر کارساز نبود. نتیجۀ این مهم، ایجاد تغییر برای زدودن کثافت و میکروب از خانه و فرد بود» (کوریگان، 1396: 178). بر همین اساس، در رسالۀ دلّاکیه، نوشتۀ محمدکریمخان کرمانی، که حاوی مجموعهای از باورهای دینی و اصول پزشکی کهن اسلامی است، آمده است: «سقف حمام باید مرتفع ساخته شود و هر چندگاه شیشۀ روزنهایش را بردارند تا از عفونت هوا جلوگیری شود ... اینکه حمام در اتصال با بیرون، دالانهای پیچاپیچ داشته باشد تا تبادل هوای آن با بیرون به حداقل برسد» (رضوی برقعی، 1388: 64).
نظارت اجتماعی از آنجا که غسل جمعه، یکی از احکام شرعی است و انجام آن توصیه شده است، روز جمعه یکی از مهمترین میعادگاههای مردم برای شستوشو بود. همچنین توصیۀ احکام دینی دربارۀ به جا آوردن غسلهای لازم بعد از روابط جنسی زوجین، ضرورت استحمام را دوچندان میکرد. از آنجا که حمامکردن در مقابل دیدگان دیگران انجام میگرفت و اهل محل ناظر رفتوآمد فرد به حمام بودند، ضرورت استحمام، بر الگوی روابط جنسی زوجین اثر میگذاشت؛ ضمن آنکه در صورت بروز ضرورت در زمانهایی که امکان کمتری برای دیدهشدن وجود داشت، مانند صبح زود یا پیش از دمیدن آفتاب، بعضی از افراد برای استحمام و انجامدادن غسل واجب به حمام میرفتند و این موضوع در برخی موارد به خلق داستانهایی از مشاهدات ماورایی، مانند اجنه و شیطان میانجامید. فضای تاریک و تودرتوی حمام، که بخش زیرین آن آتش (و شیطان از آتش است ...) است و بخش رویین آن به سیاهچال و زندان بیشباهت نبود، بر بروز این تصورات ماورایی میافزود (سجادی، 1382: 91). این امر باعث میشد مردها با چاقو و زنها با سوزن وارد حمام شوند. علاوه بر این، ورود با ذکر بسمالله به حمام توصیه میشد؛ بهویژه در خزینه که محل زندگی ازمابهتران است (قاسمی و همکاران، 1397: 140). حمامرفتن میتونست بهخاطر مسائل خصوصی باشه؛ مثلاً معمولاً حمام رو جمعه میرفتن که بهخاطر قضیۀ شب جمعه و غسل جمعه بود. یه نوع سیستم بود و این سیستم حکم میکرد که چه جوری زندگی کنیم. اگه کسی مثلاً دوشنبه میرفت حموم، دیده میشد، خب میفهمیدن که خبریه و تو وسط هفته یه کاری کرده و معلوم میشد که این حاجآقا و حاجخانوم غسلشون هم تو حموم انجامدادن و این غسل گرفتارشون کرده بود که حتماً باید برن حموم تا فردا بتونن نمازی بخونن... این ترس از متوجهشدن دیگران یه مانع بود واسه حمومرفتن و قبح داشت. مجبور بودن اگه غسل واجبی داشتن، صبح زود برن که کسی اونا رو نبینه. بعد میدیدن 20 نفر دیگه هم یه جوری اومدن که کسی نبینه. بعد حمومی میاومد و مچشونو میگرفت که من که تازه اومدم، شما چطوری اومدین؟ که میگفتن جنها در رو وا کردن... شایدم واقعاً جن بود.گاهی هم جنها 20 تایی با هم میرقصیدن، حالشونم که خوب بود (خنده). البته پدربزرگم یه چیزایی در مورد اون روزا و جن تعریف میکرد. میگفت جنها گروهی میرقصیدن (احمد، 65ساله).
فراغتیبودن وجود مشکلات مذکور، مانند دوربودن حمام از محل زندگی و دسترسینداشتن بدان، مسائل اقتصادی، نظارت و کنترل غیررسمی، نبود باور عمومی به ضرورت رعایت بهداشت و فواصل زمانی طولانی سبب میشد هر بار که فرد قصد شستوشو و استحمام کند، درعمل، مهیای سفری چندساعته شود. سفر به حمام، فرایندی بود که معمولاً طیکردن مسافتی نسبتاً طولانی از محلههای شهری، بخشی از آن بود. در دست داشتن کیف یا ساک دستی شامل وسایل حمام، مانند لیف، کیسه، صابون، شامپو، تیغ و ریشتراش، داروی نظافت، نوره یا واجبی، لباس زیر و بالا و در گاهی موارد، لباسهای چرک اعضای خانواده برای شستوشو در حمام، بخشی از این سفر نسبتاً طولانی تلقی میشد که افراد در فواصل چندروزه یا هفتگی، خود را برای آن تدارک میدیدند. این وضعیت سبب میشد فرد فقط زمانی خود را مهیای استحمام ببیند که ازنظر خود یا اطرافیان، بسیار آلوده شده باشد. این وضعیت موجب میشد فرایند شستوشو با آداب و مراحل مفصلی انجام شود. اون موقع که بچه بودیم، ما رو هفتهای یه بار حموم بیرون میبردن. اون موقعها حمومکردن خیلی سخت بود. اگه زودتر از یک ساعت میاومدیم خونه، مادرمون دعوامون میکرد و میگفت خودتو تمیز نشستی. باید حتماً به بدنمون صابون میزدیم. الان کسی صابون نمیزنه. سه بار، سرمونو با صابون میشستیم. انگار یه قاعده بود که باید انجامش میدادیم. کیسه میکشیدیم، سفیداب، لیف، سنگپا و شامپو. سفیداب واسه کیسه بود. حموم بدون کیسهکشیدن اصلاً حموم نبود (مهناز، 46ساله). شستوشو گاهی چنان به طول میانجامید که برخی از افراد برای بازیابی انرژی ازدسترفته، میوه یا مواد خوراکی مختلفی همراه میبردند و یا از حمامی (صاحب حمام) تقاضای خوردنیهایی، مانند کلوچه و نوشابه میکردند. خوردن چیزها در حمام و لذتبردن از فضای آن، شکلی فراغتی و تفریحی پیدا میکرد که در برخی از موارد با رقص و پایکوبی یا گعدههای دوستانه همراه میشد. فضای اونجا اصلاً یه تفریحگاه، یه پارک بود برای ما. یه صبح تا ظهر رو اونجا بودیم، بازی میکردیم، انار میخوردیم، خیلی خوش میگذشت (ناهید، 55ساله) آدما تو حموم همو میدیدن، دوستاشونو میدیدن و اصلاً خود حمومرفتن یه تفریح بود و بعد حمام نوشابه میدادن. با بدن گرم، نوشابه خنک میخوردی. با پدرم میرفتیم اصلاً به خاطر اون نوشابهاش و گاهی میوه و نارنگی... مثه اون طلبهای که گفتن: چرا اومدی طلبه شی؟ گفت: واسه اون خواب قیلولهاش! تو راه بابامون برامون بستنی هم میخرید (علی، 54ساله).
جمعیبودن جمعیبودن استحمام و تعریف حمامکردن بهعنوان عملی گروهی، یکی دیگر از مشخصههای حمامکردن در گذشته است. اعضای خانواده شامل پدر و فرزندان پسر، از یکسو و مادر و دختران، از سوی دیگر، بهطور عمده، ترکیب اصلی اعضای مشارکتکننده در مراسم حمام را تشکیل میدادند؛ با این حال، در برخی موارد، ترکیب اعضا به اهل فامیل یا جمعهای دوستانه نیز بسط مییافت. در حمام عمومی[6] چند نفر (در برخی موارد چند ده نفر) در گوشه و کنار حمام به شستوشو مشغول بودند. جمعیبودن حمام درعمل، آن را به عملی تعاونمدارانه تبدیل کرده بود؛ بهگونهای که دو یا چند نفر با یکدیگر توافق میکردند که برای شستن نواحی خاصی از بدن- که فرد، امکان شستوشوی آسان آن را نداشت (مانند کیسهکردن پشت و کمر)- با یکدیگر همکاری کنند. این امر بهمرور به یک ضرورت تبدیل شده بود؛ بهگونهای که حمامکردن بهشکل انفرادی، نه شستوشوی مفیدی بود که در آن فرد، آنگونه که لازم بود به مراد خود برای پاکیزهشدن دست بیاید و نه عملی لذتبخش. رفتن به حمام- که فرایندی طولانی، شامل چندینبار شستوشوی سر و صورت، مالیدن بدن با کیسههای زمخت پارچهای (چرککردن)، چندینبار لیفکردن و اصلاح صورت و بدن میشد- بدون حضور دیگران لطفی نداشت و فعالیتی خستهکننده مینمود. ما رو کیسه میکردن و با سنگپا پدر ما رو درمیآوردن. مادرم ما رو میبرد حموم. بزرگتر که شدم تنها دیگه حوصله نداشتم و با دوستم میرفتم (دلآرام، 48ساله). بچگیا میبردنمون حموم. مامانم کیسه بکش و سفیداب و سنگپا... یه حموم کامل (الهام، 47ساله).
کارکردهای بهداشتی حمام در گذشته، کارکردهای متعددی داشته است. تأمین بهداشت و سلامت، همواره مهمترین علت مراجعه به حمام در همۀ زمانهاست. استفاده از انواع وسایل شوینده در کنار دلّاک[7] یا فردی که در قبال دریافت دستمزد، دیگران را میشست، بر مهمترین وجه استحمام در گذشته دلالت دارد. مشتومال دادن به بهبود عملکرد جسمی کمک میکرد، طراوت و شادابی را به بدن بازمیگرداند و جریان خون را تسهیل میکرد (فلور، 1387: 189-190). حناگذاشتن، خوردن شربت و عرقیات گیاهی در حمام و استفاده از انواع بخور، مانند کندر، مصطکی و لادن از دیگر موارد بهداشتی در حمام ایرانی بود (علیزاده و شریفان، 1395: 78؛ سجادی، 1382: 87). سال 62 تو محل یه حموم بزرگی داشت، اونجا دلّاک داشت. البته شما ازش درخواست نمیکردی و بهصورت مجانی بود. صلواتی میاومد یه کف و صابونی میکرد. خیلی مختصر؛ ولی اونی که دلّاکی میکرد، براش حدود نیمساعت میمالوند. مشتومال میداد. بعد یه مزد هم اون آقا براش مشخص بود. یه مبلغی مشخص بود که هم دلّاک میدونست و هم مشتری. بعد میاومد یه کیسهای داشت یه کیسۀ کتوگنده پفش میکرد و کف میزد بهش... (احمد، 65ساله).
تصویر 2- دلّاک در حمام (کیان، 1391) Picture 2- Dalak in the bathroom (Kian, 2012)
کارکردهای آیینی حمام علاوه بر وجه بهداشت در فرهنگ ایرانیان، ابعاد مذهبی و آیینی بسیاری را به خود دیده است. طراحی و معماری حمامها بر پایۀ باورهای دینی انجام شده بود. ابعاد و حجم آب خزینهها برای انجامدادن غسل طراحی شده بود. «خزینه اتاقی مربعشکل است به طول و عرض هفت- هشت پا و در میان آن، صفحۀ بزرگی از مس به شکل سینی کاملاً صاف هست که زیر آن را با خار و خاشاک و سرگین اسب آتش میکنند. صفحۀ مسی، آبی را که در خزینه است، گرم میکند» (تاورنیه، 1336: 290). تعویض آب خزینه به دلایل دینی (کُر بودن) و نه بهداشتی انجام میشد؛ به عبارت دیگر، بیشتر از بهداشت، بر شرعی بودن آب خزینهها تأکید میشد. «حمامیها آلودگیهای واردشده به آب را موجب نجاست آن نمیدانستند. در گذشته، موضوع میکروب مطرح نبود. ملاک پاکی آب بود که فاقد رنگ و بو باشد» (رجایی، 1393: 50). ساخت بسیاری از حمامها با نیت وقف، انجامدادن رسوم مذهبی مانند شستوشوی زنان در حمام، ده روز پس از زایمان و اجرای مراسمی آیینی (خوانساری، 1349: 16)، شستن داماد و عروس در حمام توسط دوستان (کتیرایی، 1348: 176)، رفتن به حمام پیش از تحویل سال و نوروز، پیش از عید فطر و سایر اعیاد، ازجمله آیینهای مربوط به حمام بودند (ملایی توانی و غلامپور، 1393: 131-133).
کارکردهای زیباییشناختی حمامکردن علاوه بر ابعاد بهداشتی و آیینی، شامل وجوه زیباییشناختی نیز میشد. حمام جایی برای آرایش و پیرایش صورت و موهای سر و بدن محسوب میشد. حنابستن به مو، ریش، کف دست، پا و انگشتان برای زیبایی و تزیین بدن، گاهی انگیزۀ اصلی حمامکردن را تشکیل میداد (شهری، 1367: 77). اصلاح ریش و تراشیدن موی سر، یکی دیگر از کارهایی بود که در حمام انجام میشد. از بین بردن موهای بدن با زرنیخ و آهک و کشیدن سنگپا، بخشی از آداب استحمام به حساب میآمد.
کارکردهای اجتماعی کارکرد مهم دیگر حمام در گذشته با وجه اجتماعی آن در ارتباط است. موقعیت جغرافیایی حمام و قرارگرفتن آن در مرکز شهرها و روستاها و در کنار نهادها و مؤسسات اثرگذار شهری ازجمله بازار، مسجد و دارالاماره موجب میشد حمام بهعنوان یکی از کانونهای مهم تجمع در طول تاریخ ایران مطرح باشد (شعبانی و جباره، 1393: 90). حمام بهمثابه فضای عمومی همانند مساجد، بازارها و قهوهخانهها، زمینۀ معاشرت بیشتر مردم را فراهم میکرد و جایی برای دیدارهای دوستانه، اطلاع از حال یکدیگر و بهانهای برای خروج زنان از خانه بود. حضور در حمام بهصورت دستهجمعی بهصورتی بود که ساعتها و گاهی تا نصف روز به درازا میکشید. حنابستن و تراشیدن موهای بدن، که گاه ساعتها به طول میانجامید، موجب میشد برای گذران وقت، گفتوگوهای بیانتهایی شکل گیرد. طرح و حل مشکلات توسط ریش و گیسسفیدان ازجمله کارکردهای اجتماعی حمام محسوب میشد (ملایی توانی و غلامپور، 1393: 136-139؛ دروویل، 1370: 65). انتخاب همسر برای پسران از سوی مادر و خواهر داماد نیز در بسیاری از موارد در حمامها انجام میشد (راوندی، 1378: 495؛ سجادی، 1386: 33). نیاز به معاضدت و همکاری برای شستوشوی یکدیگر نیز زمینۀ مناسبی را برای ایجاد دوستیها و روابط همدلانه بین افراد فراهم میآورد؛ بنابراین، حمام فراتر از وجه بهداشتی، فضایی برای گردهمایی و پاتوقی دوستانه برای دیدوبازدیدهای گاهگدار میان مردم محله، دوستان و فامیل محسوب میشد. حمام جایی بود که «برای دیدوبازدید، برای رتقوفتق مسائل اجتماعی، برای خریدوفروش و تصمیمگیری، همچنین درمان و معالجه (رگزدن و حجامت)، تدریس و تعلیم، صلح و آشتی و خبرگیری و خبررسانی» از آن استفاده میشد (روحالامینی، 1386: 41).
تغییرات ساختاری و فنّاورانه تهران، همواره شهری کمآب و یا حتی بیآب بوده است و این موضوع، یکی از موانع توسعه و پیشرفت آن به حساب میآمد (شهری، 1371: 156). منابع اندک آب تهران، شامل تعدادی آبانبار و قنات بود که بهسختی جوابگوی تأمین آب شرب مردم شهر بود. با وجود کمآبی، مردم تهران برای سازگاری با محیطزیست طبیعی، بهناچار شرایط ذهنی (باورها، انتظارات و طرز تلقیها) و نحوۀ مواجهه و رفتار خود را با شرایط طبیعی پیرامونی تنظیم میکردند. در چنین شرایطی، باورهای بهداشتی و ارزشهای ناظر بر سلامتی و وجوه زیباییشناختی بهصورتی سامان مییافت که بیشترین سازگاری، متناسب با شرایط زیستمحیطی انجام شود؛ به عبارت دیگر، عقلانیت زیستمحیطی،[8] وجه غالب رفتار مردم در ارتباط با آب در این دوران تاریخی بود. رشد جمعیت و مشکل کمآبی سبب شد در دورۀ سلطنت ناصرالدینشاه و به همت امیرکبیر، چند کاریز به مجموعه قناتها و آبشخورهای اصلی تهران افزوده شود و اندیشۀ انتقال آب رودخانۀ کرج به تهران شکل گیرد. در سال 1300 فکر توسعۀ شهر و تأمین آب شرب، بار دیگر قوت گرفت و انتقال آب رودخانۀ کرج به تهران با حفر کانالی در بلوار کشاورز (بلوار الیزابت سابق) اجرا شد. در چند دهۀ اخیر نیز با اجراییشدن برنامههای نوسازی در ایران، ساخت سازههای عظیم بتونی بهعنوان نمادهای باشکوه توسعه در دستور کار دولتها قرار گرفت. ساخت سد در نقاط مختلف کشور و ازجمله تهران (سد لار، لتیان، فشافویه، زیارت و سد شهید غفوری) بهعنوان استراتژیکترین شهر کشور، زمینۀ تغییرات ساختاری مواجهۀ مردم با محیطزیست طبیعی را فراهم کرد. این امر در مرحلۀ بعد، دگرگونیهایی اساسی در حوزۀ فرهنگ مصرف محیطزیست در این شهر پدید آورد. تجمیع آب در پشت سدها با انتقال آب با لولهکشی به منازل تکمیل شد؛ بهگونهای که لولهکشی آب، انقلابی ساختاری در مواجهۀ فرهنگی و تلقی ارزشی مردم دربارۀ آن را به ارمغان آورد. با آغاز لولهکشی آب به منازل در سالهای بعد از دهۀ سی شمسی (گزارش کار سازمان آب تهران در سال 1343، 1344) دیگر کمآبی وجود نداشت. مردم بهصورتی بیواسطه به منابع آب دست مییافتند که مسافت زیادی را از درون لولهها طی میکرد و اکنون با اندک زحمتی از شیر آب منازل در اختیار مصرفکننده قرار میگرفت. این امر سبب شد ضمن حل معضل آب تهران، مهاجرت گسترده به این شهر تسهیل شود. در زنجیرۀ تغییرات جدید، رشد جمعیت مهاجر به تهران سبب تغییر در ذائقه زیست شهری، سبک زندگی و طراحی ساختمانها، رشد آپارتماننشینی و زندگی در واحدهای کممتراژ شد. تعبیه حمام در منازل از این دوره، رفتهرفته جای خود را در سبک زندگی شهری باز کرد. به یاری لولهکشی آب شهری و رونق تکنولوژی انتقال آب، حمام به فضایی شخصی و خانگی مبدل شد و دیگر برخلاف گذشته، مکانی عمومی در نظر گرفته نمیشد که مردم محله از آن بهطور مشترک بهره بگیرند. این امر، زمینههای انتظار (و نظارت) دیگران از تمیزبودن و رعایت بهداشت فضای حمام را فراهم آورد؛ بهگونهای که بعدها یکی از شاخصهای تشخیص فرهنگ خانواده دانسته شد. حمام ایرانی درنتیجۀ فرایند مدرنشدن، بهویژه در دورۀ پهلوی و پس از انقلاب اسلامی، تحول ساختاری و کارکردی پیدا کرد. با دسترسی بیشتر به منابع آبی و رشد باور فراوانی، بهمرور شکل حمامهای عمومی تغییر کرد. خزینهها دیگر با ارزشهای سلامت و بهداشت جدید متناسب نبودند. تجمیع آب آلوده، زمینهساز بروز انواع بیماریها و عارضههای پوست و مو تلقی شد (رجایی، 1393). جایگزینشدن دوشهای آب در گام نخست و فراگیرشدن حمامهای خانگی در گام بعد، زمینههای تغییر جدی فرهنگ استحمام را در تهران فراهم آورد؛ بهگونهای که امروزه، فرایند حمامکردن، تفاوتهایی بنیادین در ساختار و کارکرد با مشابه تاریخی خود دارد.
حمام در دوران جدید دسترسپذیری از زمان شروع شهرنشینی تا حدود نیمقرن پیش، بهجز اشراف و ثروتمندان، که در خانه حمام داشتند، اغلب خانهها حمام نداشت (هولستر، 1355: 9). تغییرات ساختار فضایی خانه در سالهای گذشته، در دسترس بودن آب و تلقی فراوانی آن، رشد فرهنگ مصرفی و سیریناپذیری میل در جامعۀ مصرفی امروز تهران به تغییرات بنیادی در کارکرد فضاهای خانگی و فعالیتهای مرتبط با آن منجر شده است. تعبیۀ حمام در خانهها در شرایط جدید، که به دنبال دسترسپذیری آب و باور به فراوانی بروز کرد، عامل مهم تغییر رفتار مردم در مصرف منابع آبی است. وجود حمام در چندمتری فرد موجب شد زمینههای ساختاری و فضایی مصرف بسیار بیشتر حمام در دنیای جدید به یک ضرورت بدل شود. تعبیۀ حمام در حیاط خانه و بهمرور بهعنوان بخشی از فضای حاشیهای، جای خود را به یکی از بخشهای مرکزی خانهها داد. این دسترسپذیری و اهمیتیافتن حمام بهحدی افزایش یافت که امروزه در اتاق خواب (مستر) و در برخی موارد با تفکیک حمام برای اعضا (والدین، فرزندان و مهمان)، حجم بیشتری از فضای خانهها بدان اختصاص مییابد. بهلحاظ کیفی نیز در طراحی حمامها ظرافت بیشتری به کار گرفته شد. استفاده از کاشیهای با رنگهای شاد و روشن در کف و دیوار حمام، استفاده از آیینه برای دیدن خود در حین استحمام، طرح انواع سر دوشهای کاربردی و تجملاتی، تعبیۀ وان و در برخی از موارد، نورپردازی و طراحی موزیکال فضا به افزایش کیفیت فضای حمام در دنیای جدید کمک کرده، موجب افزایش رغبت و انگیزۀ مراجعۀ مداوم اعضا به حضور در آن شده است. خونۀ ما دو تا حموم داره. یکی تو اتاق مامان و بابامه و یکی برای من و خواهرم (رزا، 11ساله). رنگ کاشیهای حموم خونه روشن و شاده. سفید و آبی. وان هم داره حمومم. سردوشش معمولی بود. رفتم و یکی از اینا که بزرگتره و حجم زیادی آب میده از این مربعیا واسه حموم گرفتم. هم خوشگلتره و هم قشنگ آدم زیرش غرق آب میشه (علی، 40ساله).
افزایش دفعات وجود حمام در منازل و دسترسی آسان به آن سبب شده است فواصل زمانی شستوشو نسبت به گذشته، بسیار فشردهتر شود؛ بهگونهای که الگوی استحمام بیشتر مردم به فواصل روزانه یا چندبار در هفته تغییر یافته است. تغییرات فرهنگی ناشی از باورهای جدید بهداشتی از یکسو و سبک زندگی مدرن و متمدنانه، که به پنهانکردن بیشتر کژیها و ناراستیها دلالت دارد، در کنار دسترسپذیری بیشتر، از سوی دیگر در بروز این امر، نقش بسزایی دارد. به زبان الیاس، ادبپیشگی از شبکۀ رو به فشردگی مقررات مربوط به غرایز و اندام جسمانی طبقات مرفه در دوران قرون وسطی تا عمومیشدن ادبپیشگی در دولت مطلقه، نشاندهندۀ فرایندی تاریخی در سطح رفتار است (کوزمیکس، 1384: 154). بر این اساس، مردم نهتنها در حضور غریبهها یا افرادی از رتبۀ بالاتر، بلکه تحت عنوان ضرورت رعایت امور بهداشتی حتی در خلوت نیز به امر نظارت بر خود دست میزنند. فکر میکنم نگاهمونه که تغییر کرده. قبلنا بچه بودیم، فکر میکردیم هفتهای یه بار بسه دیگه، زودتر از اون کثیف نمیشیم. من یادمه زمانی که تازه ازدواج کرده بودم، هفتهای دو سه بار حموم میرفتم. هر روز نبود، نمیدونم چرا؟ الان باید هر روز بریم. موهامون و پوستمون انگار چرب میشه. بیرون که میریم، کثیف میشیم. البته من خونه هم باشم و بیرون نرم، بازم دائم باید برم حموم. نمیدونم چرا؟ (میترا، 55ساله)
وابستگی متقابل و گسترش آستانۀ شرم با گسترش دائمی آستانۀ شرم و خجالت، علاوه بر اینکه بدن تحت اطاعت تابوهای بیشتر درمیآید، برای یادآوری قواعد ناظر بر طبیعیترین نیازها، کمتر و کمتر مناسبت فراهم میشود. جایی که فرد حتی از صحبتکردن دربارۀ «آن» نیز خجل میشود، دیگر نیازی به یادآوری «آن» نیست (کوزمیکس، 1384: 154). میان دورۀ دربار بارونی و دورۀ دربار مطلق سلطنتی، تماسهای مردمی بهصورتی مداوم تشدید شدند که این افزایش مستمر در تعداد «دیگران مهم» هم به گسترش دگرمهاری و هم به گسترش خویشمهاری منجر شد (الیاس، 1397: 323-339). پس از اجرای برنامههای نوسازی یک قرن اخیر و بهدنبال اصلاحات رضاخانی، رگههای فرایند تاریخی مشابهی در ایران دیده میشود؛ وضعیتی که به توسعۀ شهرنشینی و رشد مدرنیته در ایران منجر شد (فرجی، 1388). وابستگی گستردۀ مردم به یکدیگر و ضرورت متمدنشدن، نتیجۀ چنین فرایندی بود. حمومرفتنم برای تمیزیه. بو نده بدنم. در معاشرت با دیگران اذیت نشم ... (یوسف، 53ساله). اوایل که از محل کارم میاومدم، یه مدت دقت میکردم و با خودم میگفتم که زیر بغلم بو نده و بعد به بو حساس شدم و این باعث شد که هر روز دوش بگیرم. بالاخره جامعه، مدرنه و شاید قدیما یه مقدار بو اصلاً حس نمیشد و کسی بهش توجه نمیکرد؛ اما الان تا یه ذره بو بدی، بقیه متوجه میشن (لیلا، 37ساله). محدودیتهای تـحمیلشـده بـر اثر شبکههای پیچیده و ناهمگون مناسبات اجتماعی، بهتدریج بهگونهای فزاینده، ماهیت ذاتی و درونی پیدا کرده، کـمتر بـه نهادهای اجتماعی بیرونی وابسته شدهاند؛ به بیان دیگر، فشارهای بیرونی، جای خود را به فشارها و مـحدودیتهای درونـی دادهاند. منطقیترشدن تدریجی رفتار و کردار انسان، قرارگرفتن رفتار انسان در خدمت اهداف بلندمدت و درونـیشـدن فزایندۀ محدودیتهای اجتماعی، پیوندی بسیار نزدیک با فرایندهای شکلگیری حکومتها و انحصاریشدن بـهکـارگیری نیروی قهری از سوی دولت داشته است (الیاس، 1397: 310- 315). در جامعۀ متمدن، فرد از مواجهه با طبیعت اولیۀ خود- که شامل انواع خشونتها، ناملایمات و زشتیهای طبیعی است- پرهیز میکند؛ بهگونهای که میکوشد هر گونه ناملایمات طبیعی در خود را پنهان کند و با زیباسازی مداوم، چهرهای متمدنانه و فراطبیعی از خود به نمایش بگذارد. استفاده از دستمال توالت در دستشویی و استفادهنکردن مستقیم از دستان برای شستوشو، ممانعت از بودادن بدن و استحمام مداوم و پنهانسازی رفتار طبیعی بدن، نمونههایی از این فاصلهگرفتن از طبیعت انسان است. پدیدۀ دستپاچگی و انزجار در عصر جدید در میان مردم، بسیار بیشتر از گذشته دیده مـیشود. قدیما هفتهای یه بار حمام میرفتی و چند برابر الانم کار میکردی و خیلی بیشتر از الان عرق میکردی؛ با این حال، برای مردم اصلاً مهم نبود؛ اما الان اگه امروز بری محل کارت، وقتی برگشتی و نری حموم، خانومت میگه زیر بغلت که بو میده، من باهات معاشرت نمیکنم... من قبلاً که میرفتم تو اتوبوس، اصلاً احساس نمیکردم بو رو؛ ولی الان خیلی حالم بد میشه و حس تهوع میگیرم. میام بیرون اصلاً. ذائقه تغییر کرده... (مرتضی، 38ساله). بهواسطۀ فرایند متمرکزشدن خشونت در دستان دولت، زمینۀ فشار طبقات کارگر بر طبقات بالادست برای به دست آوردن منابع بیشتر فراهم شده است و طبقات پایین نیز برای به دست آوردن منابع در این روابط وابستۀ متقابل، به رقابت مسالمتآمیز با طبقات بالاتر روی آوردند. در این منازعۀ مداوم طبقاتی بر سر متمدننمایاندن خود و کسب منزلت و منابع، طبقات پایینتر نیز به مصرف و آراستگی هرچه بیشتر روی میآورند. این فرایند، که در قالب مدگرایی نیز بسط و تبیینپذیر است، زمینۀ حضور فعال طبقات در مصرفگرایی را توضیح میدهد. به این ترتیب، با گسترش فرایند متمدنشدن/مصرفیشدن در ایران، طبقات به زنجیرهای از کنشهای متمدنانه اقدام کردند که مبتنی بر کاهش سویههای آزاردهنده برای دیگران است. کنترل بدن و نظارت بر آن بهواسطۀ آراستگی و زیباسازی مداوم آن، یکی از شیوههای رایج متمدنسازی است. در اینجا میتوان به فرایند متمدنشدن و اولویت اِعمال آن بر طبقات بالا بهعنوان طبقات درگیر در روابط قدرت و چگالی بیشتر روابط متقابل اشاره کرد. با این حال، در دوران معاصر، فرایند متمدنشدن و ضرورت استحمام چنان گسترش یافته است که این وضعیت موجب شده است اعضای طبقات پایین نیز بهعلت انتظار دیگران، نیازمند استحمام مداوم هستند (وابستگی متقابل)؛ بنابراین، امروزه حتی طبقات کارگر و پایین نیز درگیر فرایند متمدنشدن شدهاند. دو تن از کارگران بخش خدمات اداری در این رابطه اظهار میکنند: الان دیگه تو خونه، خانومم یا دخترم بهم میگن. غر میزنن که بو میدی. منم برای اینکه نگن میرم حموم. یا جورابامو هر روز میشورم. ممکنه همکارا بدشون بیاد. برای اینکه نگن خودم زودتر میرم و نظافت میکنم. اگه بگن، معذب میشم. دخترم شاید ازم دوری کنه. شاید خودت متوجه نشی؛ ولی آدما بهخاطر بوی عرق و اینا از آدم دوری میکنن. شاید به روم نیارن، ولی با خودشون میگن بوی عرق میده (مهدی، 48ساله). کار ما طوریه که بدنمون دائماً در حال جنبوجوشه. واسه همین عرق میکنیم. بعد چون تو اتاق همکارا میریم، میگیم بوی بد ندیم تا همکارا ناراحت نشن؛ واسه این هر روز حموم میرم (دانیال، 41ساله).
کاهش زمان شستوشو افزایش دفعات استفاده از حمام در خانهها بهمرور به کاهش زمان و طول مدت شستوشو و مراسمی انجامید که برای شستوشو به کار گرفته میشد. ضرورت شستوشوی چندبارۀ سر و بدن، مهیاکردن بدن برای کیسه و چرککردن به کمک سفیدآب، لیفکردن بدن، استفاده از سنگپا و مواردی از این دست، بهعنوان آیینهای مربوط به حمامکردن، بهمرور رنگ باخت. در گذشته، مهیاکردن بدن برای کیسهکردن- که یکی از لوازم اصلی و مهم حمام بود و بدون آن، گویی شستوشو بهصورت ناقص انجام شده است- نیازمند گرم و مرطوبکردن حمام و تأمل مقدماتی بود که خود، چند دقیقه به طول میانجامید؛ حال آنکه در شرایط جدید، همۀ این مراحل بهعنوان مناسکی غیرمفید و در برخی موارد بهلحاظ اصول بهداشت و سلامت، اعمالی مضر تلقی شدند و از چرخۀ آیینی حمامکردن بیرون رفتند. ابتدای کار، اونجا رو تمیز میکردی؛ مثلاً تشت رو پر میکردیم که جایی که میخوایم بشینیم رو بشوریم. یا آبو باز میکردیم که بخار جمع بشه و پوستمون خیس بخوره (زهرا، 68ساله). امروزه، کمتر کسی برای استحمام، بیش از چند دقیقه وقت صرف میکند و یا دقایقی را در حمام مینشیند. استفاده از صندلی و تشت و کاسه در مراحل اولیۀ خانگیشدن حمام، یکی از ارکان اصلی فرایند حمام بود؛ با این حال، رفتهرفته با توجه به کاهش فواصل زمانی استحمام و تعدد دفعات مراجعۀ هفتگی و روزانه به آن و اساساً هرچه مربوط به استحمام طولانی و شستوشوی صبورانۀ بدن بود، از فرایند حمام حذف شد. همچنین در گذشته، «استحمام» یا «حمامکردن» واژگانی بودند که بر فرایندی طولانی در شستوشوی بدن دلالت داشتند؛ در حالی که امروزه، اصطلاح «دوشگرفتن»، جایگزین آن شده است. دوشگرفتن، که به استفادۀ صرف از دوش حمام ارجاع دارد، شامل شستوشوی مختصر، کوتاهمدت و سرپایی است. دوشگرفتنم سه تا 5 دقیقه طول میکشه (جهاندار، 50ساله). حمامای من کوتاهه. همکارام میدونن؛ چون باشگاهم میرم باهاشون. بهم میگن بگو چه کار میکنی که اینقد زود حمامت تموم میشه. من زیاد تو حمومموندنو نمیتونم تحمل کنم (مژگان، 47ساله).
فردی/خصوصیشدن فردیشدن، یکی دیگر از پیامدهای مهم جابهجایی حمام از فضاهای شهری به خانهها بود. برخلاف گذشته، حمامها جایی برای شستوشوی تعداد زیادی از افراد نیستند. حمامهای خانگی با ابعاد کوچک و یکنفره طراحی میشوند؛ بهگونهای که در برخی موارد، فضایی برای نشستن افراد نیز در آن در نظر گرفته نمیشود. این امر سبب شد بعد اجتماعی حمام بهطور بنیادین دگرگون شود. در این شرایط، حمام، دیگر پاتوق یا جایی برای روابط دوستانه با دیگران نیست. همچنین فردی و خصوصیشدن حمام، نتیجۀ فرایند متمدنشدن روزافزون بود. فارغ از تحولات ساختاری فنّاورانه و فضایی که به دسترسی بیشتر به حمام انجامیده بود، چنانکه پیشتر آمد، فرایند متمدنشدن، سبب به حاشیه راندن خشونت و زشتیهایی شد که به فرد تعلق داشت و در قالب امر خصوصی تعریف و به پشتصحنه رانده شد. این امر بهصورتی انجام شد که امروزه، حضور همزمان اعضای خانواده در حمام کاهش یافته است. دو برادر یا دو خواهر نیز برخلاف گذشته، اساساً علتی برای حضور همزمان در حمام ندارند و تلقی رایج از حمام (همانند توالت)، فضایی خصوصی و فردی است. قدیما با هم میرفتیم حموم که یه نفر باشه پشتتو کیسه کنه. یه نوع همکاری بود. الان دیگه چنین چیزی نیست. تقریباً حماما فردی شدن. با برادرتم دیگه نمیتونی بری حمام، میگی من برم، بعد تو برو؛ یعنی نوبتی شده؛ مثل دستشویی. دیگه کسی با دیگری نمیره؛ ولی اون موقع یادمه، آدما علاقهمند بودن که حمامهاشونو با هم برن. انگار دیگه درست نیست این؛ مثلاً خواهرم که با دوستش میرفت، از یه جایی دیگه نگاهها خوب نبود و بعدها این قضیه قبیحتر شد! (رضا، 38ساله). مشاهدات میدانی انجامشده در حمام باشگاههای ورزشی، دهها استخر و یا استحمام دوستان، آشنایان یا اقوام در منازل نیز مؤید فردیشدن فرایند استحمام در دوران جدید است؛ بهگونهای که افرادی که قرابت زیادی با یکدیگر دارند و در فعالیت ورزشی یا فراغتی نظیر شناکردن در استخر ساعتها در کنار یکدیگر وقت گذراندهاند، هنگام استحمام بهضرورت بدون حضور دیگران، خود را میشستند؛ بهگونهای که عمل استحمام بهروشنی، امری کاملاً فردی و شخصی تلقی میشود. حمام در دنیای جدید، تغییرات ساختاری و کارکردی بسیاری به خود دیده و از بسیاری جهات، کارکردهای سنتی آن از میان رفته و یا کمرنگ شده است؛ با این حال، امروزه استحمام، معانی متعدد جدیدی را در خود جای داده و انگیزۀ شهروندان از حمامکردن تنوع یافته است.
حریم شخصی یکی از کارکردهای جدید حمام، بهویژه برای زنان- که حضور مداوم مردان یا فرزندان، امکان داشتن خلوت شخصی را از آنها گرفته است- حمام، مکانی است که از آن میتوان بهعنوان «حریم خصوصی» استفاده کرد. این حریم شخصی در هنگام شستن بدن بهگونهای است که برخی اظهار کردهاند هرچند ممکن است به حمامکردن علاقهای نداشته باشند، پس از تماس با آب، احساسی لذتبخش، آنها را فرامیگیرد و گاهی در خود فرو میروند و زمان طولانیتری را صرف انجامدادن آن میکنند. فکرکردن و در خود فرورفتن، جاذبۀ زیادی برای زنان تهرانی در شرایطی دارد که خانههای کوچک امروزی، امکان داشتن حریم شخصی را به زن یا مادر خانواده نمیدهد. حمامکردن، پناهگاهی برای دورشدن از قیلوقال زندگی روزمره و تماس کمتر با سایر اعضای خانواده و تمدد اعصاب و آرامش روان محسوب میشود. حموم یه جای امن و خلوت برای تمدد اعصاب و آرامش گرفتنه. لااقل چند دقیقه آروم میگیرم و از بچه و شوهر خبری نیست. گاهی زیر دوش گریه میکنم و خالی میشم (نسرین، 38ساله)
ابراز احساسات افراد در حمام، وقت زیادی را برای بیان احساسات، گریهکردن، خندیدن، درد دل کردن با آب، تفکر، آوازخواندن، رفع خستگی و آرامش، تصفیۀ جسم و جان و فضایی مستعد برای بروز حس معنوی صرف میکنند. در شرایط جدید، که استحمام به فرایندی شخصی و فردی تبدیل شده است، فضای خاص حمام- که بهلحاظ پدیداری، با سایر فضاهایی متفاوت است که انسان امروز با آن سروکار دارد- جایی منحصربهفرد برای بیان کنشهای احساسمدارانه است. فضای کوچک حمام با جدارهای سخت کاشی و جریان مداوم آب بر بدن عریانشده، تجربهای بیبدیل را رقم میزند که در کمتر موقعیت مشابهی از عرصههای زندگی دیده میشود. نبود دیگری و شرم از ابراز احساسات بیشکل، سبب بروز حالاتی میشود که تمنیات درون اقتضا میکنند. وقتی که خیلی ناراحتم، فقط میرم حموم و آب ناراحتیامو میشوره و میبره و یا اگه یه خواب بد دیدم، برای آب تعریف میکنم و ناراحتیامو کلاً آب با خودش میبره... (مریم، 13ساله). گاهی در حمام میخونم و از صدام خوشم میاد. این باعث میشه بیشتر توش بمونم (رضا، 38ساله).
خلوت جنسی علاوه بر این، تمرکز بر بدن و نگریستن در آینه، لمس خود در مواجهه با آب و دریافت لطافت و گرمای آب بهمثابه جسمی بیرونی و بروز احساس جنسی، یکی دیگر از کارکردهای حمام، بهویژه برای نسل جوان است. در خلال فرایند خصوصیشدن، حمام به یکی از معدود نقاطی تبدیل شد که در آن امکان برهنهشدن و رفتاری عاملانه در قبال ساحتهای جسمانی فراهم شده است. لمس آب، متناسب با نیاز بدن در فضایی آکنده از عطر شویندههای معطر با انواع رایحه گلهای خوشبو، امکان توجه به بدن را ایجاد میکند. حس جنسی که چی بگم؛ ولی حس آرامش از این جنس رو داشتم... من ساعتها تو جکوزی میمونم، تو جکوزی گرم و میذارم فشار آب بهم بخوره. حس خوبیه و حس فشاره (با خنده) حس ماساژه. حس خوبه دیگه (اغواگونه). اینکه بهت بخوره و به دستت بکشی و به هر جات... ولی میتونه جنبۀ جنسی هم داشته باشه. دوستام حتی اینطوری خودارضایی میکنن. با فشار آب! البته تو استخراست فقط و همه هم وان ندارن تو خونشون که فشار آب توش داشته باشه؛ ولی بچه پولدارایی که تو خونه وان دارن، میتونن از فشار آب وان استفاده کنن یا تو دستشوییهای خودمون با فشار آب داغ ... من فکر کنم تو راهنمایی بودم دوستام این کار رو میکردن. فکر کن یک ساعت باید این فشار شدید آب بخوره بهت و آب مصرف بشه که چی ... بچههای نوجوون و راهنمایی (سارا، 21ساله).
کارکردهای اجتماعی دوشگرفتن برای ایجاد حس بهتر از خود، حس یگانگی با خود، افزایش اعتمادبهنفس در فعالیتهای ارتباطی و بهعنوان رفتاری مدنی برای جلوگیری از آلودگیهای بصری و بویایی برای دیگران تلقی میشود. حس تمیزی در تولید حس زیبایی در خود و دیگران، به اصلی اخلاقی در میان بسیاری از مردم مبدل شده است؛ بهگونهای که برخی معتقدند با تلاش برای شستوشوی خود، به زیبایی زندگی اجتماعی کمک میکنند و بدینترتیب، شهر را به جایی بهتر تبدیل کردهاند. تمایل به شستوشوی بدن به کارکرد فردی دیگری نیز منجر میشود که مرتبط با جایگاه نمادین بدن در نگاه دیگری تعمیمیافته است. افزایش حس اعتمادبهنفس ناشی از عرضۀ خود در قالب کسی که ارزشهای اجتماعی را پاس داشته است، سبب میشود فرد ازنظر روانی و اجتماعی، خود را وابسته به حمامکردن ببیند و تلاش مضاعفی برای شستوشوی مداوم خود انجام دهد. اگه دو روز اضافهتر از این زمان بشه که دوش نگیرم، از خودم بدم میاد؛ یعنی اون دوستیای رو که قبلاً با خودم داشتم، ندارم و حس میکنم یه آدم متفاوتی شدم و تغییر کردم. هرچند شاید در رابطه با دیگران اتفاقی نیفته. اونا هیچی نمیگن؛ اما من احساس بدی دارم و حس میکنم دارن اذیت میشن. در این وقتا از خودم تصورم یه موجود نفرتانگیزه و از خودم خوشم نمیاد (مریم، 13ساله). بالاخره جنبۀ حفظ پرستیژ و ظاهر هم اهمیت داره. اگه دوش نگیرم هم بهواسطۀ مواجهات اجتماعی که در طول روز دارم، بهنظر خودم پسندیده نیست. من آدمیم که به ظاهرم اهمیت میدم و برام مهمه که آلودگی بصری یا بساوایی برای کسی نداشته باشم. تو روابط اجتماعیم مهمه که بهواسطۀ حضورم و بوی بد دیگران رو اذیت نکنم. من که گاهی تو نماز جماعت شرکت میکنم، سعی میکنم اینا رو رعایت کنم. دیروز که تو یه مسجدی رفته بودم نماز جماعت، واقعاً منو اذیت کرد. در طول مدتی که نماز میخوندم، اذیت شدم. آلودگی که فقط آلودگی هوا و اینا نیست؛ آلودگی بصری، آلودگی شنوایی و ... هم آلودگیه و سعی میکنم این آلودگیها رو نداشته باشم (علی، 43ساله).
نتیجه با اجرای برنامههای کلان نوسازی در قرن اخیر در ایران و ثروتمندشدن کشور بر اثر فروش نفت، بهتدریج تغییرات عمدهای در نظام فرهنگی از یکسو و سائقهای روانشناختی سطح فردی و متمدنشدن تودۀ مردم از سوی دیگر، امکان وقوع یافت. بعد از اصلاحات رضاشاهی برای متمرکزکردن قدرت مرکزی (فرجی، 1388)، جامعه بهصورت روزافزونی پیچیدهتر شد. این امر موجب شد نسبت به گذشته، روابط مردم بهصورت هرچه بیشتری در هم تنیده شود و وابستگی میان طبقات اجتماعی، رشد روزافزونی را تجربه کند. در این سالها، مصرفگرایی و بهدنبال آن، رشد مصرف آب بهعنوان یکی از مظاهر متمدنشدن رونق گرفت. یکی از مهمترین کارکردهای حمام انکار و پنهانسازی طبیعت اولیه است؛ به عبارت دیگر، تغییرات حمام و استحمام در دوران جدید با رشد فردگرایی و متمدنشدن جامعه همراه شد. بسیاری از افراد مصاحبهشده در این پژوهش، علت ضرورت استحمام روزانۀ خود را اوضاعی دانستهاند که آنها را به رعایت حداکثر رفتار بهداشتی وادار میکند. این امر مانع توجه منفی، انزجار و تحقیر یا تمسخر اطرافیان به فرد میشود. دگرگونی ساختار فضایی حمام و فرهنگ استحمام بهسبب تغییر شرایط ساختاری تأمین آب، نتیجۀ پیشبینیپذیر فرایند نوسازی است. با مرور تاریخچۀ حمام در ایران آشکار میشود که تغییرات زیادی از دورۀ رواج حمامهای عمومی تا تغییر ماهیت حمامهای خانگی اتفاق افتاده است. در گذشته، فاصلۀ حمامها از منازل، نظارت و کنترل غیررسمی، نبود باور عمومی به ضرورت رعایت بهداشت، مشکلات مالی و مسائل فنی تأمین آب سبب میشد استحمام به عملی گاهگدار و با فواصل زمانی زیاد تبدیل شود. کارکردهای جمعی حمام در قالب کمک به شستوشوی یکدیگر، ماساژ، اصلاح موهای سر و بدن، تأمین وجوه بهداشتی و سلامتی، اجرای مناسک مذهبی و رسوم آیینی، دیدوبازدیدها، خبررسانی و ... حمام را به مکانی فراتر از آنچه امروز از آن سراغ داریم، مبدل میکرد. در دوران جدید با رشد تکنولوژی تأمین آب و بهبود شرایط اقتصادی، بهمرور، حمام به فضایی خانگی با مختصاتی کاملاً متفاوت با گذشته تغییر شکل داد. رشد امکانات شستوشو، باور به فراوانی و دسترسی بیشتر به حمام موجب شد حمام در فهرست برنامۀ فعالیتهای روزانۀ مردم جای خود را باز کند. شخصیشدن حمام، افزایش بهداشت فضای آن را به ارمغان آورد. با جایگزینشدن سردوشهای خانگی، دیگر حمام محل تجمیع آلودگی در حوضهای خزینه نبود. رشد ابعاد زیباییشناختی فضا مانند استفاده از کاشیهای با رنگهای شاد و روشن در کف و دیوار حمام، نصب آیینه، طرح انواع سردوشهای کاربردی و تجملاتی، وان، نورپردازی و پخش موزیک در حمام، نشاندهندۀ تغییر معنای حمام و کارکردهای مدنظر آن در دوران جدید است. دسترسی آسان به حمام، یکی از دلایل کاهش فواصل دفعات استفاده از آن شد. ضمن آنکه مدت بهرهبرداری از آن با توجه به تغییر کارکردهای سنتی آن، مانند حذف وجوه اجتماعی، مذهبی و زیباییشناختی کوتاهتر شد، فرم و محتوای فضای حمام بهصورتی درآمد که دیگر، امکان توقف در آن را به مصرفکنندۀ فضای حمام نمیدهد؛ از اینرو، اصطلاح «دوشگرفتن»، که بر استحمام سریع در فضای کوچک حمام و اغلب بهشکل ایستاده دلالت دارد، وارد مبانی نظری استحمام در دوران معاصر شد.
شکل 1- نمودار فرایند تغییرات حمام در تهران Fig 1- Diagram of the process of bath changes in Tehran
در چنین شرایطی، حمامکردن با کارکردهای متعددی، نظیر خلوت شخصی، برای بیان احساسات، گریهکردن، خندیدن، درد دل کردن با آب، تفکر، آوازخواندن، رفع خستگی، دریافت احساس آرامش، تصفیۀ جسم و جان و فضایی مستعد برای بروز حس معنوی، تمرکز بر بدن و نگریستن در آیینه، لمس خود در مواجهه با آب و دریافت لطافت و گرمای آب بهمثابه جسمی بیرونی و بروز احساس جنسی، ایجاد حس بهتر از خود، تقویت حس یگانگی با خود، افزایش اعتمادبهنفس در فعالیتهای ارتباطی و رفتاری مدنی برای جلوگیری از ایجاد آلودگیهای بصری و بویایی از اهمیت ویژهای در متمدنشدن برخوردار شده است. در دنیای جدید، مصرفیشدن آب و استفادۀ کنترلنشده از آن به نماد متمدنبودن تبدیل شد. همزمانی رواج ایدۀ توسعه با تغییر تلقی از اهمیت بهداشت به مصرف غیرمسئولانۀ آب برای شستوشو منجر شد. این امر به واکنشی در برابر اندیشۀ عقبماندگی مرتبط با دوران گذشته، یعنی عصر سنت و رواج زندگی ارباب – رعیتی در ایران، تأویلپذیر است. در آن زمان، به مدد رشد فنّاوری تأمین آب، برای ابراز متمدنشدن و فراتر رفتن از عصر عقبماندگی باید بر حجم استحمام و افزایش زیاد رعایت بهداشت بهمثابه امری مترقی و متمدنانه تأکید میشد. عقبراندن سائقهای غریزی و انتقال امور مربوط به طبیعت اولیه، شامل آلودگیهای ناشی از منافذ متصلکنندۀ اجزای درونی بدن به بیرون، اهمیتی ویژه یافت. با استفاده از واژگان فروید (که الیاس وامدار آن است)، من[9] یا بخش غریزی حیات فرد همچون دیگی جوشان، متلاطم و آشوبگر است که بهگونهای بیمحابا به هر سو میرود. میل و خواست بیپایان، مشخصۀ اصلی من است. در فرایند متمدنشدن، این بخش از وجود به محاق رانده شد و در قالب امر شخصی و خصوصی، در جایی بیرون از آگاهی عمومی قرار گرفت. در چنین شرایطی، دیگران علاوه بر اینکه به این بعد از حیات فرد دسترسی ندارند، گاهی خود افراد نیز تحمل مواجهه با آن را ندارند. بدن بهمثابه نظامی متشکل از خردهنظامها، که در ارتباط با محیط پیرامونی دادوستد میکند، در نظام جدید ناشی از فرایند متمدنشدن بهگونهای تکوین مییابد که این دادوستدها بهصورتی متظاهرانه، هرچه کمتر در معرض دید دیگران و در برخی موارد، خود فرد قرار گیرد؛ بهطور مثال، ضمن خصوصیشدن اجابت مزاج در قالب تعبیۀ توالتی با حریمی حصارمند، با بازبودن مداوم شیر آب حین عمل دفع و یا جایگزینی توالت فرنگی، استفاده از دستمال توالت برای تمیزکردن بهجای تماس مستقیم دست و ... حتیالامکان میان آگاهی فرد و فرایند عمل دفع فاصله میافتد و آستانۀ تحمل فرد برای مواجهه با خود در کمترین سطح ممکن قرار میگیرد. این امر دربارۀ فرایند حمامکردن نیز صادق است. با گسترش فرایند متمدنشدن و مصرف همهچیز بهعنوان رفتاری متمدنانه، رعایت بهداشت و عقبراندن آنچه منافذ بدن بهعنوان ارگانیسمی زنده در مواجهه با محیط پیرامونی ابراز میکند، اهمیتی مضاعف مییابد. در این شرایط، فرد و جامعه، کمترین حد از آلودگی، چربشدن و احساس بودادن بدن را تحمل نمیکنند و به پشت صحنۀ اجتماع، عرصۀ خصوصی و ناخودآگاه انتقال مییابد؛ وضعیتی که میتوان از آن بهعنوان یکی از دلایل فرهنگی فردیشدن استحمام در دنیای جدید یاد کرد. بدینترتیب، در دنیای جدید بیش از هر دورۀ تاریخی دیگری، حمامکردن بهعنوان یکی از ارکان متمدنبودن، به ضرورتی گریزناپذیر تبدیل شده است. [1]The Civilizing Process [2] Figurational Sociology [3] Process Sociology [4] Clark [5]triangulation [6] در گذشته، حمامهایی که در فضای شهری برای شستوشوی عموم مردم تعبیه میشد، غالباً دو بخش اصلی داشت؛ بخش عمومی شامل فضایی بزرگ میشد که عمل ماساژ و مقدمات شستوشو، کیسهکشی، لیف و شستوشوی عمومی بدن در آنجا اتفاق میافتاد. در گوشههای حمام، حوضچههایی تعبیه شده بود که سطلی فلزی در آن قرار داشت که افراد بعد از هر مرحله از مناسک شستوشو با آن سطل یا کاسه روی خود یا دیگران آب میریختند. بخش دیگر این حمامها به اتاقکهای خصوصیتری اختصاص مییافت که دراصطلاح، به آن، «نمره» میگفتند. این بخش، شامل دو قسمت رختکن و اتاقک شستوشو میشد. در اینجا نیز جای نشیمن، دوش و کاسهای بزرگ برای شستوشو مهیا شده بود. [7]دلّاک از کارکنان حمام بود. کار او کیسهکشیدن و مشتومال دادن کسانی بود که برای شستوشو به حمام آمده بودند. واژۀ دلّاک، صفت از دلک به معنای نیک مالیدن است (قاسمی، 1397: 142، به نقل از بیهقی، 1366). [8]Ecological Rationality [9] Id | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آلن، ت. (1394). آب پنهان، ترجمۀ: آرش حسینیان و مریم بیرمی، تهران: انتشارات مثلث.اباذری، ی. (1381). «نوربرت الیاس و فرایند متمدنشدن»، مطالعات جامعهشناختی، ش 19، ص 19-26. استونز، ر. (1379). متفکران بزرگ جامعهشناسی، ترجمۀ: مهرداد میردامادی، تهران: نشر مرکز. الیاس، ن. (1397). در باب فرایند تمدن (بررسیهایی در تکوین جامعهشناختی و روانشناختی آن)، غلامرضا خدیوی، تهران: جامعهشناسان. برایسون، ب. (1398). تاریخچۀ خصوصی خانه، ترجمۀ: علی ایثاری کسمایی، تهران: نشر آموت. بلمکی، ب. و تقوایی، آ. (1387). «هنر، اسطوره و کارکردهای آیینی در شکلگیری حمام»، کتاب ماه هنر، ش 122، ص106-113. بینا. (1384). همایش «حمام در فرهنگ ایرانی». کرمان: پژوهشکدۀ مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی و دانشگاه شهید باهنر کرمان پیرنیا، م. (1372). آشنایی با معماری اسلامی ایران، ساختمانهای درون شهری و برونشهری، تهران: دانشگاه علم و صنعت ایران. تاورنیه، ژ. (1336). سفرنامۀ تاورنیه، ترجمۀ: ابوتراب نوری، تهران: کتابخانۀ سنایی. حاجی قاسمی، ک. (1383). گنجنامه، حمامها، جلد هجدهم، تهران: دانشگاه شهید بهشتی. حقپرست، م. (1388). «صوفی در گرمابه»، فصلنامۀ هنر، ش 79، ص 174-192. حمزهلو، م. (1382). «حمام چهارفصل اراک»، ماهنامۀ کتاب ماه هنر، ش 57-58، ص 86-89. خوانساری، آ. (1349). عقایدالنساء، به کوشش محمود کتیرایی، تهران: طهوری. دالوند، ح. (1385). «حمام جنیان (بهرهگیری روشنفکر روزگار مشروطه از فرهنگ مردم برای چالش با فرهنگ مردم)»، فرهنگ مردم، ش 18، ص 163-169. دروویل، گ. (1370). سفر در ایران، ترجمۀ: منوچهر اعتمادیمقدم، تهران: شباویز. دهخدا، ع. (1377). لغتنامه، جلد دوم، به کوشش محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا. راوندی، م. (1378). تاریخ اجتماعی مردم ایران، جلد پنجم، تهران: نگار. رجایی، ع. (1393). «بهداشت حمامهای عمومی در دورۀ معاصر و نقش شهرداریها (مطالعه موردی: شهر اصفهان)»، پژوهشنامۀ تاریخ اجتماعی و اقتصادی، س 3، ش 1، ص 47-71. رضوی برقعی، ح. (1388). «معماری حمام در متون طب کهن و مقدمۀ رسالۀ دلّاکیه»، گلستان هنر، ش 15، ص 64 – 70. روحالامینی، م. (1386). حمام عمومی در جامعه و فرهنگ و ادب دیروز، تهران: اطلاعات. روحالامینی، م. و قارونی، ا. (1386). نگرش و پژوهش مردم شناختی حمام عمومی در جامعه و فرهنگ و ادب دیروز، تهران: نشر اطلاعات. ریتزر، ج. (1392). نظریۀ جامعهشناختی معاصر و ریشههای کلاسیک آن، ترجمۀ: خلیل میرزایی و علی بقایی سرایی، تهران: جامعهشناسان. سجادی، ع. (1382) «حمام و استحمام»، مطالعات ایرانی، ش 4، ص 75-98. شاردن، ژ. (1372) سفرنامۀ شاردن، جلد سوم، ترجمۀ: اقبال یغمایی، تهران: انتشارات توس. شعبانی، ا. و جباره، س. (1393). «حمام و کارکردهای اجتماعی آن در سدۀ میانۀ تاریخ ایران»، دو فصلنامۀ پژوهشنامۀ تاریخ اجتماعی و اقتصادی، د 3، ش 1، ص 89-109. شهری، ج. (1367). تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم: زندگی، کسبوکار، تهران: موسسۀ خدمات فرهنگی رسا. ـــــــــ . (1371) طهران قدیم، جلد اول، تهران: انتشارات معین. شیخی، ع. و دشتبانی ملکآبادی، م. (1397). «خوانشی بر نقاشیهای دیواری حمام مهدی قلی بیگ مشهد»، هنرهای تجسمی، ش 73، ص 39-52. طبسی، م. (1392). آشنایی با گرمابههای ایران، مشهد: سخنگستر. ــــــــ . (1392). کتابنامۀ گرمابهها، مشهد: سخنگستر. ــــــــ . (1395). «حمامها در ضربالمثلهای فارسی»، فرهنگ و ادبیات عامه، ش 11، ص 129-152. طبسی، م.؛ انصاری، م.؛ طاوسی، م. و فخار تهرانی، ف. (1386). «بازشناسی ویژگیهای کالبدی گرمابههای ایران در دورۀ صفوی»، معماری و شهرسازی، ش 29، ص 49-58. علیزاده، ز. و شریفان، ه. (1395). «بررسی کارکرد حمامهای وقفی در ایران»، وقف میراث جاویدان، ش 94، ص 75 -90. فخار تهرانی، ف. (1366). حمامها، معماری ایران دورۀ اسلامی، به کوشش محمد یوسف کیانی، تهران: جهاد دانشگاهی. ــــــــــــــــ . (1379). «حمامها در نظرگاه زمان»، صفه، ش 30، ص 94-105. فرجی، م. (1388). فرایند گسترش تمدن فرنگی در ایران از دورۀ ناصری تا پایان پهلوی اول (از 1228 تا 1320)، رسالۀ دکتری، جامعهشناسی نظری- فرهنگی، دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران. فلور، و. (1387). سلامت مردم در ایران قاجار، ترجمۀ: ایرج نبیپور، بوشهر: نشر دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی بوشهر. قاسمی، م.؛ حاتم، غ. و تهرانی، ف. (1397) «بازشناسی جایگاه تاریخ و فرهنگ در حمامهای سنتی ایران (پیوستگی آداب، عادات و عقاید مرتبط با استحمام)»، پژوهشهای تاریخی ایران و اسلام، ش 22، ص 133-152. کتیرایی، م. (1348). از خشت تا خشت، تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی. کوریگان، پ. (1397) درآمدی بر جامعهشناسی مصرف، ترجمۀ: شایسته مدنی لواسانی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات. کوزمیکس، ه. (1384). «فرایند متمدنشدن»، ترجمۀ: محمدحسین هاشمی، مجلۀ جامعهشناسی ایران، د 6، ش 3، ص 146-178. کیان، م. (1391) «کاشیهای منقوش حمام ابراهیمخان ظهیرالدوله در کرمان»، بیناب (سورۀ مهر)، ش 21، ص 193 -212. بینا. (1344). «گزارش کار سازمان آب تهران در سال 1343»، مسائل ایران، ش 26 و 27، ص 80-84. مجدالدین، ا. (1383) «نوربرت الیاس بنیانگذار جامعهشناسی فرایند»، شناخت، ش 41 و 42، ص 131-148. ملازاده، ک. (1379). حمامها، دایرهالمعارف بناهای تاریخی ایران در دورۀ اسلامی، بناهای عامالمنفعه، جلد چهارم، تهران: حوزه هنری. ملازاده، ک. و محمدی، م. (1379). بناهای عامالمنفعه (آبانبار، پل و سد، حمام)، تهران: نشر سوره مهر. ملایی توانی، ع. و غلام پور، م. (1393). «حمام و استحمام در فرهنگ ایرانیان عصر قاجاریه (از آغاز تا مشروطه)»، مطالعات تاریخ فرهنگی، پژوهشنامۀ انجمن ایرانی تاریخ، ش 21، ص 121-142. منظورالاجداد، م. (1376). «نگاهی گذرا به وضع بهداشت در شهرهای بزرگ ایران در سدههای چهارم و پنجم»، نامۀ پژوهش، ش 4، ص 91-106. مهجور، ف. (1382). «حمام در شهرهای ایرانی – اسلامی»، ماهنامۀ کتاب ماه هنر، ش 57-58، ص 60-66. نیکوقدم، ج. (1389). «قدیمیترین حمام تهران با 465 سال قدمت»، ادبیات و زبانها، ش 69، ص 17-18. ون کریکن، ر. (1386). «معرفی و نقد آثار نوربرت الیاس»، ترجمۀ: داوود حیدری، مجلۀ رشد آموزش علوم اجتماعی، ش 36، ص 44-47. هولستر، ا. (1355) ایران در یکصد و سیزده سال پیش، تهران: وزارت فرهنگ و هنر. بینا. (1398، 28 تیر) آخرین میزان تولید و مصرف آب در تهران: https://www.isna.ir/news/98042814491/ آخرین-میزان-تولید-و-مصرف-آب-در-تهران بینا. (1398، 9 مهر) پنجاهمیندرصد آب شرب تهران از منابع زیرزمینی: http://waterhouse.ir/news/2720 Braun, V. and Clarke, V. (2006). Usingthematic analysis in psychology, Qualitative Research in Psychology, (3)2, 77-101. Byrne, M. (2001) Sampling for qualitative research, AORN J; 73(2), 497-498. Dunning, E. Murphy, P. and Waddington, I. (1991) Antropological versus Sociological Approaches to the Study of Soccer Hooliganism: Some Critical Notes, a Sociology of the Global Game, Cambridge: Polity Press. Dunning, E. (1993) Sport in Civilizing Process: Aspects of Development of Modern Sport, Champaign: Human Kinetlcs Publishers. Elias, N. (2000) The Civilizinf Process: Sociogenetic and Psychogenetic Investigations, Oxford: Blackwell Publishing. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,378 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 711 |