تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,654 |
تعداد مقالات | 13,534 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,048,614 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,216,424 |
الگوهای نامگذاری و ساختار عنوانها در متون عرفانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهشهای ادب عرفانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 13، شماره 2 - شماره پیاپی 41، شهریور 1398، صفحه 65-94 اصل مقاله (1.49 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jpll.2020.115467.1337 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمدنبی خیرآبادی1؛ ابوالقاسم رحیمی* 2؛ عباس محمدیان3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشگاه حکیم سبزواری ، سبزوار ، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه زبان وادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3'گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برای شناخت موقعیت و جایگاه متن و ارتباط با دنیای درون اثر، عنوان انتخابشده، یکی از ابزارهای مهم برای ارزیابی اولیه و نقد و تحلیل متن است؛ ازاینرو دلالت «عنوان به متن» و «متن به عنوان» بیشتر یک دلالت دوسویه است؛ البته گاه این دلالت دوسویه بهسبب وجود عوامل فرامتنی در عنوانها خدشهدار میشود؛ ازاینرو شناخت اصول و الگوهای حاکم بر این دلالتها یکی از اهداف این پژوهش است. این مقاله الگوهای بهکاررفته در نامگذاری کتابهای نظم و نثر عرفانی را از جنبههای مختلف بررسی و تحلیل میکند؛ البته با تأکید بر این نکته که در انتخاب یک عنوان، عواملی ازقبیل موضوع، شرایط زمانیِ تولید متن و جنبههای زیباییشناسی دخیل است. در این مقاله با انتخاب حدود صد اثر نظم و نثر عرفانی به شناخت الگوهای حاکم بر نامگذاری آثار عرفانی ازنظر زبانی، بلاغی و معنایی و عوامل مؤثر در این نامگذاریها پرداخته شود. براساس یافتههای این پژوهش، ترکیبهای اضافیْ الگوی ساختار زبانی غالب است؛ زیرا برای بیان استعاری ـ که بیشترین کاربرد را در این متون دارد ـ مناسب است؛ همچنین عوامل درونمتنی و محتوایی بیشترین تأثیر را در انتخاب عنوان داشته است. گفتنی است استفاده از واژگانی با بار عاطفی و ایدئولوژیک، استفاده از اصطلاحات مربوط به فرهنگ و آیینهای پیش از اسلام نیز جایگاهی ویژه در متون عرفانی دارد. در پایان به نقشهای عنوان در متون عرفانی و آسیبشناسی اشکالات موجود در انتخاب عنوانها اشاره شده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
الگوهای نامگذاری؛ متون عرفانی؛ عوامل درونمتنی؛ عوامل برونمتنی؛ نقشهای عنوان؛ آسیبشناسی عنوانها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ مقدمه از دیرباز، به نام اثر در جایگاه یکی از ارکان مهم در شکلگیری و پیدایش یک متن و بخشی از نظام متن توجه شده است؛ همانگونه که در هر پدیدهای نخستین قضاوت غالباً در برخورد اول براساس ظاهر آن پدیده رخ میدهد، نخستین برخورد و آشنایی با اثر هم با عنوان آن صورت میگیرد؛ زیرا عنوان بهمنزلۀ ظاهر بیرونی یا شمایل و چهرۀ اثر است و معمولاً باید اثری از معنی (متن) در صورت دیده شود. برخی از شاعران در اشعار خود به اهمیت و جایگاه عنوان در ارتباط با متن و تأثیر آن بر مخاطب اشاره کردهاند؛ ناصرخسرو در همین زمینه در چند بیت به ضرورت توجه به عنوان و اثرگذاری آن بر مخاطب اشاره کرده است:
و در بیتی دیگر میگوید:
تأکید بر عنوان و جایگاه آن در شعر شاعران دیگر نیز بازتاب داشته است و همگی بر رابطة عنوان و متن و دریافت متن ازطریق دقت در عنوان اشاره کردهاند. سعدی بهزیبایی به رابطة عنوانِ نیک و متن اشاره میکند:
برخی اساسیترین رکن کتاب را عنوان آن میدانند؛ زیرا نویسنده در زیر عنوان به تألیف میپردازد. عنوان کتاب رکن بیرونی و ظاهری کتاب ـ در مقایسه با ارکان دیگر که درونی و نهان است ـ شمرده میشود (رک: اسفندیاری، 1369: 113). همچنین شناخت عنوان در جایگاه یک خُردمتن برای ورود به دنیای متنِ اصلی ضروری به نظر میرسد و شناخت آن گاهی به شناخت متن و درونمایۀ آن کمک میکند؛ زیرا همانگونه که یکی از ناقدان میگوید: «هر کتاب خوب یک جملۀ درخشان است که تا پایان گسترش مییابد» (شفیعی کدکنی، 1388 ب: سی و سه)، امبرتو اکو (Umberto Eco) نیز بر این باور است که «متن یک معنابن گسترشیافته به شمار میرود؛ ازاینرو هر معنابنی هم یک متن در شرف تکوین تلقی میشود» (آلگونه جونقانی، 1395: 37). براساس این دیدگاهها، این جمله و عبارت درخشان و معنابن را گاه میتوان درحقیقت همان عنوان اثر دانست؛ زیرا عنوان در بیشتر موارد فشرده و عصارۀ متن است و متن شکلِ گسترشیافتة عنوان به شمار میآید؛ ازاینرو عنوان از دیرباز برای عمدۀ پدیدآورندگان آثار جایگاه ویژهای داشته است. همانگونه که در شروع قصیدهها به حسن مطلع و در داستانهای منظوم به فضاسازی (براعت استهلال) تأکید داشتند، به عنوان آثار هم بهمنزلۀ دروازۀ ورود به متن توجه و تأکید شده است. گفتمان و ساختار غالب عنوانها در هر دورهای تابعی از شرایط فرهنگی، سیاسی و ادبی همان دوره است؛ بنابراین میتوان از شیوۀ نامگذاری کتابهای هر دوره تا حدی به ساختار فرهنگی و سیاسی آن دوره پی برد و فضای کلی ساختار و محتوای اثر را نیز تشخیص داد. با کمک نظریهها و رویکردهای جدید در حوزة نقد ادبی «وقتی هزار یا بیشتر از هزار مجموعۀ شعر از دیدگاه عنوان، طبقهبندی و تجزیه و تحلیل و این طبقات را بر ادوار تاریخی یک قرن توزیع کنیم، درخواهیم یافت که درمجموع در هر دورهای چه حال و هوایی حاکم بوده است» (شفیعی کدکنی، 1386: 442). 1ـ1 بیان مسئله از نخستین نامگذاری آثار نظم و نثر فارسی بیش از هزار سال میگذرد و در گذر زمان، همانند تحولات شعر و نثر فارسی، عنوانها نیز براساس تحولات فرهنگی و سیاسی تحول داشته و اهل کتاب نسبتبه این دگرگونیها آگاه بودهاند؛ البته تاکنون در جایگاه موضوع تحقیقی به آن توجه جدی نشده است. گزینش نام مناسب، زیبا و اثرگذار برای آثار نظم و نثر فارسی در موضوعات مختلف، از گذشته تا امروز بخشی از فرایند تولید متن بوده است. طبیعی است که بعد از آفرینش هر اثر و یا تولید متن معمولاً شاعر یا نویسنده بر آن است تا عنوانی که برمیگزیند، در عین تناسب با محتوای اثر و برخورداری از زیبایی و رسایی در انتقال محتوای اثر به مخاطب موفق باشد. بیتردید همیشه انتخاب عنوان و نام برای یک اثر از یک الگو و شرایط واحد پیروی نمیکند؛ همانطور که عوامل و شرایط تولید آثار متفاوت است، عوامل و زمینههای نامگذاری آثار نیز یکسان نیست. به همین سبب در انتخاب عناوین آثار نظم و نثر فارسی تنوع و گستردگی بسیاری دیده میشود. با بررسی گذرای عنوانهای متون نظم و نثر فارسی در دورههای اول درمییابیم که نوع انتخاب نام با سبک نگارش و جایگاه هنری آثار ارتباط مستقیم دارد؛ همانطور که از نخستین نثرها و شعرها انتظار اثری متعالی نیست، در نامگذاریهای دورۀ اول نیز با توجه به نبود سابقة قبلی و گسستهای فرهنگی برخاسته از تغییر خط و زبان، نویسندگان و شاعران از عنوانهای سادة فارسی و یا به دلایلی، که به آن اشاره خواهد شد، از عنوانهای عربی استفاده میکردند. با تعالی و رشد شعر و نثر و یا سستی، ضعف و تقلید در آن، در نامگذاریها نیز تعالی و گاهی ضعف و تکرار و تقلید دیده میشود. با تنوع و گستردگی متون، نامگذاریها نیز ابعاد مختلفی مییابد که برای بررسی و شناخت دقیق آن باید آنها را در مجموعهها و زیرمجموعههای مختلف تقسیمبندی کرد تا بتوان به شناختی دقیق و همهجانبه دست یافت. با بررسی الگوها و زمینههای شکلگیری آنها به عوامل مؤثر و الهامبخش شاعران و نویسندگان در نامگذاری آثارشان پی خواهیم برد و از خلال مطالعه در عنوانها، زمینههای اجتماعی، سیاسی، زیباییشناسی را در نامگذاری آثار میشناسیم؛ همچنین به سبکشناسی خاص هر دوره و یا نوع ادبی در عنوانهای آثار آن دوره دست مییابیم و انگیزههای پنهان و احتمالی موجود در عنوانها را در حد توان، کشف و آسیبها و اشکالات موجود و دلایل شکلگیری این آسیبها را بررسی میکنیم. 1ـ2 ضرورت پژوهش با در نظر گرفتن عنوان اثر بهمنزلة کلید و رمز ورود به دنیای یک متن و رمزگشایی از درون آن، شناخت عنوان اثر و کشف رابطۀ آن با جریان شکلگیری متن ضرورت مییابد؛ زیرا عنوانی که درست انتخاب شده باشد، درحقیقت مرکز اندیشة شاعر و نویسنده است که در متن تکثیر میشود و گسترش مییابد و هویت اثر را به مخاطب میشناساند. همچنین برای آگاهی کامل و دقیق از میراث گذشتۀ یک فرهنگ باید همة ابعاد آن موشکافانه بررسی شود تا بتواند در معرض قضاوت و نقد صحیح قرار گیرد. بر همین اساس پرداختن به موضوع عنوانهای آثار در یک زبان و بررسی سیر تحولات شکلگرفته در آن و نشاندادن عوامل مؤثر در این تحولات میتواند راهگشای برخی پژوهشهای اجتماعی، تاریخی، زبانشناسی و زیباییشناسی قرار گیرد. با تحقیق در این موضوع میتوان به برخی سؤالات مخاطبان آثار کهن دربارة الگوها و قوانین حاکم بر نامگذاری، عوامل اثرگذار بر آن و دلایل تغییر و تحول الگوها تا حدی پاسخ داد؛ همچنین تأثیر متقابل ساختارها در یکدیگر و اثرگذاری ساختارهای کوچک در ساختارهای بزرگ و تأثیر ساختارهای کلانِ نظام سیاسی و مذهب و... را بر ساختارهای کوچک ـ که امری محسوس و بدیهی است ـ بررسی کرد (رک: شفیعی کدکنی، 1388 الف: 9). این پژوهش درپی آن است که علاوهبر نشاندادن الگوها به آسیبشناسی نامگذاری متون گذشته ازقبیل تکرار، تناسبنداشتن عنوان با موضوع، تفاوت زبانی متن با نام اثر و... بپردازد تا از این رهگذر آثار نظم و نثر، نقد و ارزیابی دقیق شود. بررسی الگوها و تحولات نامگذاری آثار از آن نظر مهم است که ما را با ذائقه و سلیقة نویسندگان و مخاطبان این آثار در هر دورهای آشنا میکند. همچنین گاه با یافتنِ دلالت معنایی عنوانِ یک اثر و زمینههای نامگذاری آن، درک ژرفای معانی اثر آسانتر میشود. در یک نگرش کلی در بررسی متون باید به عوامل و زمینههای تولید اثر ازنظر شرایط تاریخی، سیاسی و فرهنگی ـ اجتماعی و حتی روانشناسی توجه کرد؛ این در حالی است که به عنوانهای آثار که بهنوعی خلاصة متن و در اغلب موارد بازتابدهندة درونمایة اثر و عموماً معرّفِ متن است و از دیدگاه نظریههای نقد امروزی خود یک متن هستند، توجه چندانی نمیشود و در برخورد با نام آثار بدون توجه به عوامل مؤثر و انگیزها و دلایل صاحب اثر در شکلگیری آن بهراحتی از کنار آنها میگذریم. امروزه گاه در رویارویی با برخی از نامها و عناوین انتخابی برای متون کهن، سؤالاتی در ذهن خوانندگان و مخاطبان اثر ایجاد میشود که پاسخ به این سؤالات در گرو شناخت عوامل درونمتنی و فرامتنی مؤثر در نامگذاری خواهد بود. بر همین اساس در این پژوهش به لایههای مختلف عناوین بهعنوان یک نشانه پرداخته میشود: 1) لایۀ زبانی و نحوی؛ 2) لایۀ بلاغی؛ 3) لایۀ معنی و مفهوم. 1ـ3 فرضیههای پژوهش 1) در کتابهای آموزشی و تعلیمی عرفانی، ساختار و بخشبندی کتاب در نامگذاری نقش اصلی دارد. 2) موضوع و شرایط اجتماعی در انتخاب عنوان نقش مستقیم دارد. 3) مخاطبان در تحول عنوانها و کوتاهشدن عنوانهای بلند و سنگین، نقش اصلی داشته است. 4) عوامل برونمتنی در انتخاب عناوین متون عرفانی نسبتبه متون دیگر نقش کمتری داشته است. 5) نویسنده برای جلب توجه مخاطبان، بر استفاد از عنوانهای استعاری و هنری، با توجه به زبان متون عرفانی، تأکید داشته است. 6) برخلاف آثار ضعیف و تقلیدی، نویسندگان آثار برجسته و برتر در حوزة عرفان درپی اسامی خاص و ویژه نبودهاند. 1ـ4 پیشینۀ پژوهش با بررسیهای مقدماتی انجامشده بر روی موضوع، تاکنون کتاب و پایاننامهای که بهطور مستقیم به موضوع نامگذاری متون کهن پرداخته باشد، مشاهده نشد. اغلب پایاننامهها و مقالههای نوشتهشده در این بخش به بررسی عنوان شعرها و رمانهای معاصر پرداختهاند که به تعدادی از آنها اشاره میشود. با توجه به نبودِ پژوهش در حوزۀ متون کهن، ضرورت پژوهش جدید احساس میشود. 1) بررسی نشانهشناسی و بلاغی عناوین کتابهای شعر معاصر ایران از سال 1320 تا 1341؛ مرتضی داوری (1391) در پایاننامة کارشناسی ارشد به تحلیل نشانهشناسانه از عنوانهای شعر معاصر در یک دورۀ زمانی خاص پرداخته است. 2) نقش عوامل فرامتن در نامگذاری اشعار شفیعی کدکنی و آدونیس؛ صدیقه اکبری بیدگانی (1392) در پایاننامة کارشناسی ارشد به تأثیر عوامل فرامتنی مانند دین، عرفان، زمان، طبیعت، رویدادهای سیاسی و میراث ادبی پرداخته که در شکلگیری عنوانهای اشعار این دو شاعر یاد شده است. 3) بررسی تطبیقی دلالت عنوان در شعر شش شاعر فارسی و عربی معاصر؛ فاطمه بخیت (1392) در رسالۀ دکتری به روش مطالعة تطبیقی به نامگذاری اشعار فارسی و عربی در تعداد محدودی از شعر شاعران پرداخته است. 4) بررسی عنوان در شعر معاصر فارسی با تکیه بر جریانهای شعری معاصر از سال 1941 تا 2006؛ عبدالله حکیم (1395) در رسالة دکتری به رابطۀ دلالتی متن شعر و عنوان آن پرداخته و درپی اثبات این نظریه است که نوع جریان شعری معاصر در شکلگیری و انتخاب عنوان شعر تأثیر مستقیم دارد. 5) بررسی عناوین رمانهای فارسی و چگونگی ارتباط آنها با با متن اثر؛ مریم مهربان (1397) در رسالۀ کارشناسی ارشد به تقسمبندی عناوین رمانهای معاصر فارسی ازنظر شیوة ارتباط با متن و تقسیم عنوانها به صریح و وهمی، با توجه به فضای رمان و یا عنوان بهمنزلة دیدگاه نویسنده، پرداخته است. 6) نامگذاری داستانها و شخصیتها در آثار جمالزاده؛ مریم کلهری (1398)؛ رسالۀ کارشناسی ارشد دانشگاه کردستان. 7) «نامگذاری کتابهای فارسی شبهقارة هند»؛ نوشاهی، عارف (1369)؛ ترجمة جلال حسینی؛ تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی، شمارة 16، صص 93‑100. این پژوهش بسیار گذرا و در هفت صفحه به موضوع نامگذاری در مکان و زمانِ بسیار محدود میپردازد. 8) «عنوان کتاب و آیین انتخاب آن»؛ اسفندیاری، محمد (1369)؛ آیینه پژوهش، شمارههای 3، 4، 5؛ این پژوهش به مباحث مربوط به نامگذاری آثارِ غالباً امروزی پرداخته است. 9) «بررسی سبکشناسانه عنوانهای شعر میمنت میرصادقی»؛ حسینی، مریم و عباسی، پریا (1394)؛ هشتمین همایش پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی (مجموعه مقالات)، صص 695‑681.
2ـ الگوهای نامگذاری در متون نظم و نثر عرفانی 2ـ1 نگارش متنهای عرفانی قرن سوم و چهارم در تاریخ عرفان و تصوف از دورههای مهم و اثرگذار است. اهمیت این دوره بهسبب وجود تعداد بسیار مشایخ و بزرگان تصوف و عرفان در حوزههای خراسان و خارج از آن است؛ اما به دلایلی از قرن سوم و اوایل قرن چهارم متن عرفانی به زبانی فارسی در دست نداریم. این امر شاید بهسبب اعتقاد مشایخ تصوف بر آموزش تعالیم عرفانی براساس الگوهای عملی بوده است؛ ازاینرو آنان علاقهای به مکتوبکردن مفاهیم و تعالیم عرفانی نداشتند. در دورههای بعد که انگیزههایی در برخی مشایخ و مریدان برای نگارش تجربهها و آموزش اصول عرفان شکل گرفت، بهسبب شرایط فرهنگی حاکم بر آن دوره این آثار عموماً به زبان عربی به نگارش درآمد؛ مانند کتابهای التعرّف لمذهب التصوّف از ابوبکر بخاری کلاباذی، قوت القلوب از ابوطالب مکی، اللمع فی التصوّف از ابونصر سراج طوسی و رسالة قشیریّه از ابوالقاسم قشیری. با گذشت زمان و در نسل بعدی مشایخ، نزدیکان و شاگردان و یا خود متصوفه و عارفان برای آموزش کتابهایی به زبان فارسی نوشتند و جریان نثر عرفانی فارسی شکل گرفت. «یکی از دلایل فارسینویسی کتابهای عرفانی این بوده است که این زبان همزمان با رشد شعر صوفیانه بهعنوان ابزار بیان ظرایف مربوطبه آراء و تعالیم صوفیان در عشق تثبیت شده بود» (یارشاطر، 1393: 356). متن آثار به فارسی تغییر یافت؛ اما به دلایلی که گفته خواهد شد، عنوان آثار همچنان به زبان عربی انتخاب میشد؛ در متون نظم و نثر در دورههای مختلف، انتخاب عنوان برای این آثار اغلب از الگوها و شیوههای خاصِ خودِ این متون عرفانی پیروی میکند. در ادامه به این الگوها و عوامل مؤثر در پیدایش آنها اشاره خواهد شد. 2ـ2 بررسی ساختار زبانی عنوانها با توجه به اولویت مباحث زبانی در بررسی متون و برپایة نظریة رولان بارت که «هیج نظام دلالت معنایی بدون زبانشناسی، شناختنی نیست» (احمدی، 1393: 13)، نخستین بخش پژوهش را به بررسی عنوان متون عرفانی ازنظر الگوهای زبانشناسی اختصاص میدهیم. در این بخش با انتخاب حجم مشخصی از متون نثر و نظم عرفانی (حدود صد اثر) به تجزیه و تحلیل عنوان آنها میپردازیم. با بررسی صورتگرفته در عنوان متون عرفانی ازنظر ساختار و بافت، عنوانهای استفادهشده در این متون و بسامد هریک بهصورت نتایج آماری نشان داده میشود. 2ـ2ـ1 عنوانهای فرد (تکواژهای) این نوع عنوانها اعم از اینکه ساختار ساده، مشتق و مرکب داشته باشد، تشکیلشده از یک واژه است. ازنظر شاعر و یا نویسنده، تکواژه برای معرفی محتوا کفایت لازم را داشته است. جدول شمارة 1: عنوانهای واژهای
2ـ2ـ2 عنوانهای دو بخشی (ترکیبی) در عنوانهایی که ساختار آنها بهصورت ترکیب وصفی، اضافی و یا ترکیب عطفی است، هدفْ پیامرسانی دقیق از محتواست. در این ساختار دو واژه باید بهضرورت در کنار هم قرار گیرد تا دلالت عنوانیِ خود بر متن را بتواند بهخوبی ادا کنند.
جدول شمارة 2: عنوانهای ترکیب وصفی و اضافی
2ـ2ـ3 عنوانهای طولانی در عنوانهای طولانی معمولاً صاحب اثر با اضافهکردن یک ترکیب عطفی، متممی و یا جار و مجرور، درپی معرفی دقیق محتوا و رفع ابهام از عنوان اثر و گاهی ایجاد تناسب لفظی و موسیقایی در عنوان اثر بوده است. این عنوانها در حکم چکیدة اثر و اغلب به زبان متفاوت از متن و میراثی از دورة عربینویسی آثار در قلمرو زبان فارسی است. جدول شمارة 3: عنوانهای طولانی
با بررسی انجامشده متوجه میشویم که در انتخاب عنوانهای آثار عرفانی گرایش زبانی شاعران و نویسندگان بیشتر به انتخاب اسمها و عنوانهای مرکب بوده است (60 درصد) و استفاده از عنوانهای طولانی کمترین درصد را در بین این آثار دارد (15 درصد). به نظر میرسد بیشتر نویسندگان و شاعران در حوزۀ عرفان به انتخاب عنوانهای کوتاه بسنده میکردند و در این بخش به دنبال لفّاظیها پرطمطراق و جلبتوجهکننده نبودهاند. بهگونهای که در انتخاب عنوانِ 75% از آثار انتخابی از دو یا کمتر از دو واژه استفاده شده است. جدول شمارة 4: ساختار نحوی عنوانها
استفاده از ساختار نحوی ترکیب اضافی با بسامد بالا در عنوانهای متون عرفانی به قابلیت بالای این ترکیب در ساخت تشبیه و استعاره در آن برمیگردد؛ درحالیکه این ویژگی در ترکیبهای عطفی و وصفی دیده نمیشود. به همین سبب نویسندگان و شاعران به این ساختار زبانی بسیار توجه داشتهاند. 2ـ2ـ4 آرکائیسم (باستانگرایی) وجود اصطلاحات مربوط به ایران پیش از اسلام در ادبیات عرفانی اعم از شعر و نثر نشانۀ آن است که عرفان اسلامی در ایران از دو سرچشمة اسلامی ـ ایرانی بهره برده است؛ یعنی علاوهبر آموزههای قرآنی و سیرۀ بزرگان دین، از حکمت خسروانی نیز استفاده شده است که میراث ادیان پیش از اسلام در ایران است. این نکته آشکارا در متن آثار بزرگانی مانند شیخ اشراق، روزبهان بقلی، عطار، مولوی، حافظ و دیگر بزرگان عرفان و تصوف دیده میشود (رک: رضی، 1379: 422، 437). به نظر میرسد استفاده از واژهها و اصطلاحات مربوط به آیینهای پیش از اسلام در ایران و در عنوان متون عرفانی، نوعی ادای دِین به سهم معارف ایران باستان در عرفان اسلامی و همچنین مقابله با سنّت رایج نامگذاری متون فارسی به زبان عربی است که شکل ابتذال به خود گرفته بود؛ بنابراین میتوان وجود نامهایی از نوع نامهای زیر را نوعی آشناییزدایی از الگوهای شناختهشده و هنجارگریز زبان در گزینش عنوان دانست. همانطور که در نثر صوفیانه، باستانگرایی یکی از وجوه پرهیز از ابتذال دانسته شده است (رک: شفیعی کدکنی، 1392: 371)، این آشناییزداییِ آگاهانه در عنوانها را هم باید یکی از جنبههای پرهیز از ابتذال رایج در انتخاب عناوین عربی برای متون فارسی بدانیم. «آشناییزدایی گاه با هدف افزایش زمان ادراک حسی و مقاصد زیباییشناختی همراه است» (فتوحی، 1392: 39). ازجملة این عنوانها عبارت است از: جام جم (اوحدی مراغهای)؛ صفیر سیمرغ (شیخ اشراق)؛ جام گیتینما (قاضی میبدی)؛ یزدانشناخت/ ایزدشناخت (عینالقضات)؛ طاقدیس (ملا احمد نراقی) 2ـ2ـ5 سبک ایدئولوژیک واژگان عنوان بهسبب نگاه زاهدانه، فرامادی و دنیاگریز در محتوای متون عرفانی، واژگان عنوانها نیز از این نگاه جدا نبوده و در انتخاب عنوانها از واژههایی با بار ایدئولوژی عرفانی استفاده شده است که بازتابدهندة نگرش عرفانی صاحب اثر است. بهگونهای که با دیدن عنوان به محتوای عرفانی اثر پی میبریم. با نگاهی به واژگان بهکاررفته در عنوانها میتوان آنها را در سه گروه زیر دستهبندی کرد. جدول شمارة 5: ارزشگذاری واژگان بهکاررفته در عنوان
2ـ3 الگوی بلاغی (زیباییشناسی) عنوانها نگاه عرفانی به پدیدههای مادی و غیرمادی نگاهی هنری و جمالشناسانه است و به همین سبب بهجز متون شعر در متون نثر عرفانی هم جلوههای شعری بسیار است و متون نظم و نثر عرفانی، حتی با محتوای تعلیمی، زبان و سبکی شاعرانه دارد. این نگاه زیباییشناسانه در انتخاب بیشتر عنوانهای آثار عرفانی ظهور یافته است که باید آن را امری طبیعی دانست؛ زیرا با روح و ساختار شاعرانة بیشتر این آثار تناسب دارد. بیشتر عنوانهای انتخابشده در این متون، گزارههای عاطفی است؛ «در شعر و دیگر هنرها و در قلمرو تجربههای عرفانی ما با ساحت عاطفی زبان سر و کار داریم که زبان معرفت است نه زبان علم» (شفیعی کدکنی، 1392: 32) و «عرفان اصیل جز در یک زبان هنری و جمالشناسانه امکان تحقق ندارد» (همان: 39)؛ ازسوی دیگر این زبان در متن متون عرفانی باید هم جنبة رسانگی زبان و هم جنبة عاطفی و هنری را در شرح و توضیح و توصیف حالات عرفانی ایفا کند؛ به همین سبب شاعر و نویسنده از نشانههای زبانیای استفاده میکند که جنبة خبری ـ هنری زبان را همزمان داشته باشد تا مقصود نویسند و شاعر برآورده شود. اهمیت بررسی عنوانهای متون عرفانی و ادبی در یک دوره و یا موضوع خاص از این نظر نیز درخور تأکید است که گاه بررسی جمالشناسی عنوانِ انتخابی برای یک اثر ذهنیت شاعر و نویسنده را نشان میدهد؛ بهگونهای که «در جمالشناسی نام کتابها در هر دوره، ساختارهای نحوی مورد علاقة شاعران و نویسندگان، تمها و موتیوهای مورد توجه را نشان میدهد و هیچ ضرورتی ندارد که برای تحلیل ساختهای جمالشناسی یک شاعر حتی دیوانهای او خوانده شود، میتوان از روی نام کتابها ذهنیت او را تحلیل کرد» (شفیعی کدکنی، 1386: 442). در بررسی عنوان متون عرفانی با توجه به محتوای آثار و ویژگی ذکرشدة آنها، ازنظر استفاده از صنایع ادبی درمییابیم که در این آثار از هر دو نوع صنایع بدیعی استفاده شده است. 2ـ3ـ1 صنایع لفظی در زبان فارسی نخستینبار نثرهای مسجع در متون نثر عرفانی به کار گرفته شد و نویسندگان به موسیقی و آهنگینبودن کلام در نثر عرفانی بیش از متون دیگر توجه داشتند؛ با موفقبودن این تجربه در جذب مخاطب، بعدها نویسندگان آثار غیرعرفانی ازجمله متون تاریخی و تعلیمی هم از این شیوه استقبال کردند. ازاینرو نویسندگان به استفاده از تناسبهای لفظی اعم از سجع، جناس، تضمین مزدوج و... در انتخاب عنوان آثار عرفانی توجه داشتهاند. البته باید به این نکته توجه داشت که بهسبب محدودبودن عنوان، عرصه برای هنرنمایی به صنایع خاصی محدود بوده است. 2ـ3ـ1ـ1 سجع (تناسبهای لفظی) در عنوانهای طولانی، استفاده از روش هماهنگسازی یا تسجیع که بر همسانی هرچه بیشتر صامتها و مصوتها استوار است، به یک شیوه و سبک تبدیل شده است؛ بهگونهای که بهندرت عنوان طولانی بدون استفاده از این تناسب لفظی دیده میشود و با توجه به کاربرد سجع در نثر، بیشترین آثار در این شیوه متون نثر هستند تا نظم. این نوع تناسب با سجع درون متن متفاوت است؛ چون عنوانها ساختار جملهای ندارد؛ اما نمیتوان تناسب موجود در عنوانها را نادیده گرفت و گونهای از سجع و ترصیع ندانست و جنبة موسیقایی و شاعرانگی آن را ندید؛ زیرا از یک نظر «موسیقی علم نسبتها است و شعر جز به موسیقی رسیدن کلام نیست» (شفیعی کدکنی، 1388 ب: 294). جدول شمارة 6: عنوانهای دارای سجع و ترصیع
2ـ3ـ1ـ2 ازدواج در اسامی کوتاهتر برای استفاده از موسیقی زبان از صنعت ازدواج بهجای سجع استفاده شده است که نسبتبه سجع بسامد کمتری دارد؛ مانند سلک السلوک؛ نفایس الانفاس؛ دقایق الحقایق/ حقایق الدقایق. 2ـ3ـ2 صنایع معنوی و علم بیان در بخش صنایع معنوی و علم بیان بهسبب زبان شاعرانه و نمادین، استفاده از زبان غیرصریح و رمزی برای توصیف مباحث و حالات عرفانی در متون عرفانی اجتنابناپذیر به نظر میرسد؛ به همین دلیل دلالت ضمنی جایگزین دلالت مستقیم در نشانههای عناوین شده است؛ عامل بالابودن بسامد استفاده از صنایع معنوی بدیعی و علم بیان در انتخاب عنوان متون عرفانی همین امر است. 2ـ3ـ2ـ1 تشبیه بهدلیل ضرورت استفاده از تشبیه در بیان مفاهیم عرفانی و کاربرد آن در عنوان آثار و محدودیت نویسنده و شاعر در محور افقی کلام، تنها تشبیه بلیغ اضافی قابلیت استفاده دارد؛ از آن جمله است: طور معرفت، گلشن راز، بحر الاسرار، نمکدان حقیقت،کنوز حکمت، ثمرات القدس من حضرات الانس، جواهر الاسرار، بحر الحقیقه، رحیق التحقیق، بحر وصال. 2ـ3ـ2ـ2 عنوانهایی با ساختار استعاری در بین عنوانهای مرکب و کوتاه، صورت خیال استعاره کاربرد بیشتری نسبتبه تشبیه دارد که بهسبب هنریتربودن و غیرصریحبودنش با زبان عرفانی تناسب بیشتری دارد. این عنوانها استعارهای از محتوا و یا کلیت اثر است. همانطور که گفته شد ازطریق «دلالت ضمنی که معنای مرتبهدومی است که از ساخت واژه بهعنوان یک نشانه حاصل میشود» (مکاریک، 1385: 127)، این استعارهها با توجه به نگاه عرفانی همگی بار معنایی مثبت و زیباییشناسانه دارد. از آنجا که «سبک استعاری مناسب بیان حالات و دریافتهای شخصی و تخیلی است، برای کسی که تجربۀ تازهای فراتر از عادات زبانی بیان میکند، توسل به استعاره و رمز ناگزیر است؛ زیرا قطب استعاری امکان حرکت ذهن را در عوالم خیال و رؤیا و هیجانهای عاطفی آماده میکند. هرچه خیال و شور و هیجان بر احوال مؤلف بیشتر چیره شود، نظام استعاری متن گستردهتر میشود و میزان کاربرد صناعات بلاغی افزایش مییابد» (فتوحی، 1389: 49). عنوانهای استعاری: المصباح، طاقدیس 1، لمعات، خزاین ملکوت، خلد برین، روضة العاشقین، کیمیای سعادت، مجمع البحرین (استعاره از عرفان ایران و هند)، اشعة اللمعات، نسایم گلشن (شرح گلشن راز)، نزهة الارواح (سنبلستان)،سفینة الاولیاء، امّ الکتاب، ریاض العارفین، عبهر العاشقین، محیط اعظم، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة. 2ـ3ـ2ـ3 ایهام (اتّفاق) برخی از نویسندگان از این آرایه به شیوۀ هنرمندانه در نامگذاری استفاده میکنند؛ بهگونهای که یک واژه از عنوان با نام نویسنده یا حاکم و حامی اثر نیز تناسب دارد و غیرمستقیم هر دو هدف نویسنده برآورده میشود. همانگونه که برخی از شاعران مانند مولوی (خموش/ خاموشی) و ابتهاج (سایه) از این شیوه در کاربرد تخلص خود استفاده میکنند. 1) رمز حقایق: در نگاه اول هیچ نکتهای از صنعت ایهام در آن دیده نمیشود و عنوان با محتوای عرفانی اثر متناسب است؛ کتاب رموز حقایق عرفانی را بیان میکند؛ اما وقتی در کنار نام نویسنده (رمزی کاشانی) قرار میگیرد، متوجه ظرافت این نامگذاری میشویم. 2) مرموزات اسدی در مزمورات داودی: در این اثر واژة داود بهگونهای به کار رفته است که با کلمة مزمور و کتاب مزامیر داود پیامبر تناسب دارد؛ درحالیکه کتاب به شخصی به نام علاءالدین داودشاه تقدیم شده است. 3) کلام قلندری:دیوان شعر بوعلی قلندری با مضمون عرفانی سروده شده است و واژة قلندر، هم به نام شاعر و هم به قلندر عارف اشاره دارد. 2ـ3ـ2ـ4 عنوانهای تلمیحی نامهایی که با اشاره به یک واقعه یا بخشی از قرآن و یا شعر انتخاب شده است؛ مانند طور معرفت و شعلة دیدار: هر دواشاره به واقعة کوه طور؛ لغت موران: اشاره به سورة نمل؛ جام جم؛ جام گیتینما:اشاره به داستان جام در روایتهای پیش از اسلام؛ مرموزات اسدی در مزمورات داودی: تلمیح به داود پیامبر؛ امّالکتاب (آل عمران: 7 و زخرف: 4)؛ مرصاد العباد (فجر: 4)؛ مجمع البحرین (کهف: 60). 2ـ3ـ2ـ5 استفاده از نمادها (رمز) برای نامگذاری یکی از ویژگیهای زبان عرفانی استفاده از نمادها و رمز برای بیان مفاهیم عرفانی است که در اشعار شاعران و برخی از داستانها و متون نثر نیز استفاده شده است؛ زیرا رمز چیزی از جهان شناختهشده و دریافتنی با حواس است که به چیزی از جهان ناشناخته و غیرمحسوس و یا به مفهومی جز مفهوم متعارف و مستقیم خود اشاره کند (پورنامداریان، 1389: 23). ازینرو علاوهبر استفاده از نمادها در متن آثار عرفانی، برخی شاعران و نویسندگان از این شیوه برای نامگذاری آثار خود نیز استفاده کردهاند. نکتة جالب فارسیبودن این واژگان است و استفاده از اساطیر ملی در عنوانها که به پیوند و هماهنگی میان عناصر اساطیری ایرانی و اسلامی در حکمت اشراق اشاره دارد (همان: 194)؛ این موضوع علاوهبر نشاندادن ظرفیت زبان فارسی به پیشینة کهن این نمادها دلالت دارد. از آن جمله است: گوی و چوگان (نماد عاشق و معشوق)، صفیر سیمرغ، جام جم، جام گیتینما، میخانه، بهرام و بهروز (نماد شرّ و خیر)، منطق الطیر، هفت حصار، لغت موران، قصة مرغان (رسالة الطیر)، آواز پر جرئیل، سلامان و ابسال (سلامان نماد نفس ناطقه و ابسال نماد تن شهوتپرست). بیشترین استفاده از این شیوه در متن و درنتیجه بازتاب آن در عنوان آثار، به نوشتههای شیخ اشراق برمیگردد. جدول شمارة 7: بسامد صنایع ادبی در عنوانها
2ـ4 عوامل اثرگذار در نامگذاری متون عرفانی در انتخاب عنوان یک اثر عواملی بسیاری دخالت دارد که این عوامل گاه درون متنی و گاه فرامتنی است. نویسندگان و شاعران بسته به شرایط اجتماعی ـ سیاسی، نگاه شخصی و... براساس یکی از الگوها به انتخاب و یا ابتکار دست میزنند. 2ـ4ـ1 عوامل درونمتنی در این بخش به عواملی میپردازیم که موضوع متن یا ساختار متن و یا شخصیتهایی که بخشی از متن است، بهطور مستقیم در عنوان دخالت دارد. با نگاهی به برخی از عناوین بهراحتی میتوان به محتوا و موضوع اثر پی برد. در این آثار گاه عنوان آشکارا به موضوع اشاره دارد و گاه بهشکل غیرصریح و با کمک علم بیان به شیوۀ هنری و یا نمادهای شناختهشده به معرفی اثر میپردازد. 2ـ4ـ1ـ1 محتوا الف) عنوانهایی که مستقیماً به محتوا اشاره دارد و برگرفته از محتواست؛ مانند الهینامه، مناجاتنامه، عرفان، اسرارنامه، اسرار الشهود، طریقتنامه، مناقب العارفین، شرح شطحیات، سیر العباد الی المعاد، دستور العشاق، دقایق الحقایق، سلک السلوک، فی حقیقة العشق، انسان کامل، المعارف. ب) عنوانهایی که به شیوة استعاری و تشبیهی به محتوا اشاره دارد؛ مانند طور معرفت، المصباح، بحر اسرار، محیط اعظم، سلسلة الذهب، حدیقة الحقیقة، رحیق التحقیق، روضة الانوار، لمعات، مصباح الهدایة، مفتاح المفاتیح، نزهة الارواح، طاقدیس، کیمیای سعادت، بستان العارفین. ج) عنوانهایی که بهشیوة نمادین به محتوای اثر اشاره دارد؛ مانند جام جم، میخانه، صفیر سیمرغ،منطق الطیر 2،رسالة الطیر، لغت موران،جام گیتینما. 2ـ4ـ1ـ2 عنوانهای برگرفته از ساختار و فرم اثر در این الگو نویسنده یا شاعر اثر خود فصلبندی میکند و براساس تعداد و یا نام فصلها عنوانی برای اثر خود انتخاب میکند. این نوع آثار اغلب جنبة تعلیمی و آموزشی دارد و نویسنده مباحث عرفانی را جداگانه در فصول مختلف مطرح میکند. این شیوه بیانگر ساختار بیرونی کتاب است؛ اما اغلب معرّف محتوای اثر نیست و خلاقیت نویسنده بیشتر در انتخاب عنوان بخشهای کتاب است که قرار است در عنوان بازتاب داشته باشد. جدول شمارة 8: عنوانهای مرتبط با فصلهای کتاب
حالت دیگری از رابطة عنوان و ساختار اثر، انتخاب عنوان از بخشی از ساختار اثر یا یک بخش از عبارتهای آن است. ـ روزی با جماعت صوفیان (روزی با جماعت صوفیان در خانقاهی نشسته بودم...) ـ فی حالة الطفولیة (در طفولیت بر سر کویی چنانکه عادت کودکان باشد بازی میکردم...) ـ لغت موران: از نُه فصل تشکیل شده است و هرکدام حکایتی تمثیلی ـ عرفانی است. نام رساله فقط از فصل اول گرفته شده است که حکایت موران و بحث آنهاست و دربارة منشأ قطرههای شبنم بحث میکنند. 2ـ4ـ1ـ3 عنوانهای برگرفته از شخصیتهای متن آثاری مانند سلامان و ابسال، گوی و چوگان، بهرام و بهروز و عقل سرخ از این جمله است. این امر دربارة یک متن عرفانی کمسابقه است؛ ولی چون شخصیتها نمادین هستند، در داستان عقل سرخ، فرشته که همان عقل فعال است، در قالب پیری در عین حال جوان با محاسن و رنگ و رویی سرخ ظاهر میشود. به همین مناسبت سهروردی نام داستان را عقل سرخ گذاشته است (پورنامداریان، 1389: 322) و و در مقایسه با سه اثر دیگر در نوع خود بدیع و جذاب است. 2ـ4ـ2 عوامل برونمتنی در تاریخ زبان و ادبیات فارسی همیشه بخش اعظمی از متون نظم و نثر از شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زمان خود تأثیر پذیرفته است که امری طبیعی و توجیهپذیر است؛ اما این تأثیرپذیری در همة آثار و موضوعات یکسان و به یک اندازه نیست. در متون عرفانی تأثیرپذیری از عوامل خارج از متن نسبتبه موضوعات دیگر بسیار پایین و در مواردی انگشتشمار است، مگر در متون و آثار نویسندگان غیرمشهور که معمولاً عنوانهای انتخابشده براساس عوامل فرامتنی یا برونمتنی بیبهره از ارزشگذاری متنی و نسبتبه متن خنثی است. 2ـ4ـ2ـ1 استفاده از نام حاکم و حامی در عنوان اثر در متون عرفانی بهسبب نوع محتوا و ذات اثر و در اغلب موارد بهسبب شخصیت نویسنده، نام شخصیتهای حاکمیتی در عنوان اثر قرار نمیگیرد؛ زیرا این آثار سفارشی تولید نمیشود و روح عرفان بر آزادگی و آزادی از هر نوع تعلق استوار است. این امری طبیعی و پذیرفتنی به نظر میرسد که عوامل دنیوی و مادی در آن اثرگذار نباشد. در بین آثار عرفانی تنها چند اثر محدود از این قاعدۀ کلی استثنا شده است: ـ مرموزات اسدی در مزمورات داودی4: به نام علاءالدین داود شاه بن بهرام شاه پادشاه ارزنجان. ـ رسالة جمالی: رسالهای از عینالقضات برای جمالالدین شرفالدوله از شاهزادگان معاصر او. 2ـ4ـ2ـ2 قرارگرفتن نام صاحب اثر در عنوان با توجه به هدف عرفان که فناء فی الله و مبارزه با هر نوع نفسانیّت است، در متون عرفانی بهندرت مواردی از این سبک نامگذاری را در آثار غیربرجسته میبینیم که در مقایسه با کل آثار عرفانی بسامد بسیار پایینی است. البته این قرارگرفتن نام نویسنده در عنوانها اغلب بهصورت غیرصریح و بهصورت «قصد الوجهین» است که هم به موضوع اثر اشاره دارد و هم نام پدیدآورنده در آن است؛ از آن جمله است: مرموزات اسدی در مزمورات داودی (از ابوبکر اسدی رازی معروف به نجم دایه)، کلام قلندری (از بوعلی قلندری)، رمز حقایق (از رمزی کاشانی)، ولد نامه (از سلطان ولد)، سبعه عبدی (از عبدی بیگ شیرازی)، اسرار مثنوی/ شرح اسرار (از ملاهادی سبزواری متخلص به اسرار). 2ـ5 نقشهای عنوان در متون عرفانی عنوان یک اثر، کارکردهای گوناگونی دارد؛ ژرار ژنت (1930ـ2018) که جامعترین پژوهش را در حوزة عنوانها و مدخلها انجام داده است، در اثر خود با عنوان «زمینهها» برای عنوان چهار نقش اساسی ذکر میکند (رک. بخیت، 1392: 39‑41). 2ـ5ـ1 نقش تعیینکنندگی در این نقش، عنوان وظیفة نامگذاری و معرفی اثر به مخاطب را بر عهده دارد و همچنین تعیین کنندة هویت متن است. همة عنوانها این نقش را ایفا میکنند. 2ـ5ـ2 نقش وصفی عنوان در این نقش به توصیف موضوع متن و کلّیت اثر میپردازد و قبل از خواندن، از محتوای کلی متن خبر میدهد و تصوری از محتوا در ذهن مخاطب ایجاد میکند که نسبتبه نقش قبل جزئیتر است. 2ـ5ـ3 نقش دلالتکننده با خواندن متن و دریافت مفاهیم آن مخاطب به دلالت آن پی میبرد. اهمیت دیگر عنوان در کلیدواژهبودن آن برای دریافت متن است که بین متن و مخاطب قرار میگیرد. بهطوری که گاه دریافت کلیت و لبّ متن فقط با عنوان فهمیده میشود. 2ـ5ـ4 نقش جلبکننده (ترغیبی) یکی از نقشهای زبان نقش ادبی است. در نقش ادبی جهتگیری پیام بهسوی خود پیام است. صورتگرایان دو فرایند زبانی را از یکدیگر بازمیشناختند و بر این دو فرایند نام خودکاری و برجستهسازی نهاده بودند. به عقیدة هاورانک (B-Havranek) فرایند خودکاری زبان در اصل بهکارگیری عناصر زبان است؛ بهگونهای که به قصد بیان موضوعی به کار رود، بدون آنکه شیوة بیان جلب نظر کند؛ اما شیوة برجستهسازی بهکارگیری عناصر زبان بهگونهای است که شیوة بیان جلب نظر کند و غیرمتعارف باشد و در مقابل فرایند خودکاری زبان غیرخودکار باشد (صفوی، 1373: 35‑36). براساس آنچه گفته شد در این نقش، عنوان عاملی برای جلب توجه مخاطب و خواننده است و بهمثابة تابلو تبلیغاتی عمل میکند؛ در صورت استفادة صحیح از این نقش سبب کشش خواننده به انتخاب و مطالعۀ متن میشود. در عنوانهایی با نقش جلبکننده از صنعت اغراق، مبالغه، استعاره و یا هر صنعت ادبی دیگر استفاده شده است و صاحب اثر عنوانی ویژه و خارج از شکل رایج زبانِ ارتباطی انتخاب میکند تا بر این نقش عنوان تأکید کرده باشد. در این بخش بیشتر عنوانهای متون عرفانی بهسبب داشتن جنبههای بلاغی و نمادین از نوع ترغیبکننده و برجستهساز است و ویژگی خودکاری زبان را ندارد. جدول شمارة 9: نقشهای عنوان در متون عرفانی
2ـ6 آسیبشناسی نامگذاری در متون عرفانی در بحث آسیبشناسی عنوانهای آثار عرفانی، به برخی از اشکالات و نقصهای موجود در عنوانها که پیامد آنها نارسایی، مطابقتنداشتن با محتوا و نداشتن جذابیت است، اشاره میشود؛ همچنین به عوامل ایجادکنندة این آسیبها نیز اشاره خواهد شد. 2ـ6ـ1 دوگانگی زبان عنوان و متن بخش عمدة عنوانهای متون نظم و نثر فارسی تا دورة مشروطیت به زبان عربی است که میراث دورة نفوذ مطلق زبان عربی در محدودة سه قرن اول هجری در ایران است؛ به دلایل فروپاشی ساختار سیاسی و به دنبال آن فروپاشی همة ساختارهای فرهنگی و اجتماعی و مهجورشدن زبان فارسی و حاکمیت زبان عربی در همة مراکز قدرت سیاسی و دینی، ناگزیر نویسندگان و شاعران ایرانی آثار خود را به زبان عربی مینوشتند تا هم مخاطبان گستردهتری داشته باشند و هم در فضای سیاسی حاکمیت اعراب متعصب که به فعالیت فرهنگی با نگاه شک و تردید مینگریستند، بتوانند برای خود فضای فعالیت ایجاد کنند. 5 پس از مدتی نویسندگان و شاعران ایرانی نگارش و سرودن به زبان فارسی را آغاز کردند؛ اما وجود عنوان عربی برای متون فارسی تا دورۀ مشروطیت به شکل فراگیر و گسترده باقی ماند. این امر احتمالاً در ابتدا بهسبب غالب و فراگیربودن زبان عربی نسبتبه زبان فارسی حالت معرفی اثر به غیرفارسیزبانان را داشته است تا با کمک عنوان که گاه طولانی هم بود، با محتوای کلی متن آشنا شوند؛ درواقع عنوان در حکم چکیدة متن به زبان علمی روز جهان اسلام بوده است. از بین صد اثر منتخب عرفانی تنها هشت اثر نام کاملاً فارسی سره دارد: میخانه، جام جم، یزدانشناخت، آسمان هشتم، جام گیتینما، گوی و چوگان، بهرام و بهروز، دهنامه و بیست اثر بهصورت ساختار ترکیبی عربی ـ فارسی است: اسرار نامه، نمکدان حقیقت، صفیر سیمرغ، هفت حصار، گلشن راز و نسایم گلشن و... . عنوان هفتاد دو اثر دیگر کاملاً عربی است. جدول شمارة 10: زبان عنوانها
2ـ6ـ2 نارسایی عنوان (مطابقنبودن عنوان با محتوا) برخی از عنوانهای انتخابی تناسبی با محتوای اثر ندارد که این امر ناشی از نداشتن اهتمام جدی نویسنده و یا شاعر به انتخاب نام مناسب بوده است؛ برای نمونه در کتابهایی مثل انسان کامل، کشف المجوب، اسرار التوحید، مصباح الهدایه، الهینامه وتذکرة الاولیا بین محتوای عرفانی و عنوان تناسب کامل برقرار است؛ اما در عناوینی مثل گوی و چوگان، بهرام و بهروز، کتاب دلربای، فواید الفواید، سعادتنامه، مصیبتنامه و مجمع البحرین به هیچ وجه نمیتوان به موضوع منظور نویسنده و شاعر پی برد و نمیتوان بین عنوان و محتوای اثر بهسادگی ارتباطی یافت. این تناسبنداشتن گاهی در سرنوشت یک اثر ازنظر اقبال مخاطبان مؤثر بوده است. 6 حتی گاهی در برخی آثار شائبة فریب مخاطب مخاطب ازطریق عنوان جذاب دیده میشود؛ منظومۀ عرفانی سلیمان و بلقیس از زلالی خوانساری از این جمله است. این اثر در اصل یک ساقینامه است و برخلاف نامش، اصلاً به داستان سلیمان و بلقیس نمیپردازد؛ فقط در ضمن شرح سوز و گداز عارفانه نامی هم از سلیمان به میان میآید (شریفی، 1387: 822). 2ـ6ـ3 تقلید از عنوانهای گذشته یکی از آسیبهای موجود در نامگذاری آثار عرفانی، تقلید از عنوانهای آثار قبلی است. این تقلید گاه از اثری با محتوای یکسان صورت میگیرد و گاه از آثاری با محتوای متفاوت که در هر دو صورت نشانة نداشتن توجه جدی صاحب اثر برای انتخاب نام اختصاصی و مناسب برای اثر خود است؛ یا اینکه شاعر یا نویسنده سخت تحت تأثیر نام اثر برجسته و مشهور قبل از خود قرار گرفته و همان را برای اثر خود برگزیده است. 2ـ6ـ3ـ1 تقلید کامل از عنوانهای آثار قبلی با موضوع غیرهمسان ـ کشف المحجوب (هجویری) که یکی از آثار برجستة عرفانی قرن پنجم است، عنوان خود را از کشف المحجوب ابویعقوب اسحاق بن احمد سگزی در قرن چهارم گرفته است که از متون مهم فلسفی اسماعیلیه است. ـ زاد المسافرین منظومهای عرفانی از امیرحسین هروی است و عنوانش از زاد المسافر/ زاد المسافرین کتاب ناصرخسرو گرفته شده است که در حکمت اسماعیلیه است. ـ رسالة الطیر (سهروردی) که پیشتر ابنسینا و غزالی رسالهای با همین نام داشتهاند. 2ـ6ـ3ـ2 تقلید از آثار قبل با مضمون واحد ـ منازل السائرین از عزیزالدین نسفی که به تقلید از اثری با همین نام و موضوع از خواجه عبدالله انصاری نامگذاری شده است. ـ الهی نامة عطار که برگرفته از نام دیگر حدیقة سنایی است. ـ مکاتیب مولوی که تکرار عنوانی از آثار سنایی است. ـ ده نامهها، عنوانی است که شاعران بسیاری آن را تکرار کردهاند؛ ازجمله فتاحی نیشابوری، عمادفقیه، همام تبریزی، رکن صاین هروی و اوحدی مراغهای. البته همگی ساختار و عنوان را از فخرالدین عراقی گرفتهاند. معمولاً وقتی در مضمون و ساختار نوآوری وجود نداشته باشد، انتظار نوآوری و خلاقیت در نامگذاری انتظاری نابجاست. 2ـ6ـ3ـ3 تقلید ناقص از عنوانهای قبل پس از شکلگیری آثار برجسته در حوزۀ عرفان و حماسه و منظومههای عاشقانه و متون اخلاقی، نویسندگان و شاعران بسیاری به تقلید و نظیرهگویی از این آثار روی آوردند که هدف نه خلق یک اثر هنری که فقط اثبات توانایی شاعر و نویسنده در آن شیوه بود؛ درنتیجه اندیشه و طرزی نو از تفکر در آنها دیده نمیشود (صفا، 1386، ج 5: 612). همانطور که بیشتر تقلیدها و نظیرهها عموماً در سطح بسیار پایینتری از متن برجسته قرار میگرفتند، عنوانهای این آثار هم مشکل داشتند و فقط به تناسب ظاهری و موسیقایی با عنوان اصلی بسنده میکردند؛ برای مثال منظومة عرفانی مظهر الاسرار از هاشمی کرمانی را میتوان نام برد که به تقلید از مخزن الاسرار نظامی شده است وعنوان منظومه را هم در همان ساختار نحوی و وزنی مخزن الاسرار انتخاب کرده است و یا کتاب ثمرات القدس من شجرات الانس از لعل بدخشانی (قرن 10) که برگرفته از نفحات الانس من حضرات القدس جامی است. همچنین فخرالدین عراقی منظومهای عرفانی با نام عشاقنامه/ دهنامه میسراید که در بیان وصف عشق و عاشق ازنظر تصوف و عرفان است و با ترکیبی از مثنوی و غزلهایی در همان بحر است؛ این اثر با توجه به شهرتی که بهسبب این شیوۀ بیان موضوع و ابتکار در خلق ساختار جدید به دست میآورد، شاعران زیادی از آن استقبال میکنند که عموماً هم در ساختار و موضوع و حتی عنوان از تقلید فراتر نمیروند. عنوانهایی مانند منطق العشاق و تحفة العشاق از اوحدی مراغهای و صاین هروی را در همین موضوع میتوان ارزیابی کرد. نمونة دیگر از این دست، تذکرة میخانه است که نخستین تذکرة ادبی در ذکر ساقینامهها و سرایندگان آنها از عبدالنبی فخرالزمانی است. این اثر کاملاً ابتکاری است؛ اما در تقلید از این تذکره، تذکرههایی مانند خمکده از میر عیسی همتخان با عنوان و ساختار نزدیک به هم تألیف شده است. 2ـ6ـ4 چندنامیبودن آثار/ کوتاهشدن عنوان یکی از نابسامانیها و آسیبهای موجود در عنوانهای آثار نظم و نثر فارسی وجود دو و گاهی چند عنوان برای یک اثر است. این امر ناشی از چندین عامل است که لزوم تغییر نام و یا چندنامی را برای یک اثر موجب میشود. عواملی مانند رضایتنداشتن صاحب اثر، طولانیبودن عنوان، تناسبنداشتن با محتوا (نارسایی در معرفی متن)، وجود عنوان مشابه، دخیلکردن ساختار و محتوا در عنوان که در ادامه برای هر کدام نمونههایی ذکر خواهد شد. 2ـ6ـ4ـ1 طولانیبودن عنوان براساس اصل کمکوشی زبان، عنوانهای طولانی از حالت اطناب به عنوانهای کوتاهتر و حالت ایجاز تغییر میکند. مخاطبان و خوانندگان کتاب این تغییر نام را انجام میدهند: ـ نفحات الانس من حضرات القدس (جامی) ← نفحات الانس ـ حدیقة الحقیقة و طریقة الشریعة (سنایی) ← حدیقه/ الهینامه/ فخرینامه ـ مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد (نجم رازی) ← مرصاد العباد/ مرصاد 2ـ6ـ4ـ2 استفاده از دو بعد ساختار و محتوا در بین آثاری که دو یا چند عنوان دارد، گاهی یک عنوان به ساختار و عنوان دیگر به محتوا اشاره دارد؛ زیرا نویسنده به هر دو جنبة اثر خود توجه داشته است. ـ تمهیدات/ تماهید (عینالقضات) که نامی براساس ساختار اثر (ده تمهید) است. عنوان دوم یعنی زبدة الحقایق که به محتوا اشاره دارد معرفی کتاب را کامل میکند. ـ ده نامه (عراقی) که نامی براساس ساختار ده قسمتی آن است با نام محتوایی عشاقنامه همراه شده است. ـ سی نامه (امیر حسین هروی) که از سی نامه تشکیل شده که براساس محتوا (محب و محبوب) نامگذاری شده است. ـ سبعة عبدی (عبدیبیگ شیرازی) که از هفت بخش تشکیل شده و نام محتوایی آن خزاین ملکوت است. 2ـ6ـ4ـ3 نام فارسی و نام عربی ـ فلک البروج (روحالامین میرجمله) با نام فارسی آسمان هشتم ـ رسالة الطیر (سهروردی) با نام فارسی قصّة مرغان 2ـ6ـ4ـ4 تقلید و تکرار ده نامههای اوحدی مراغهای و صاین هروی بهسبب تکراری و تقلیدیبودنشان از ده نامة عراقی و برای پرهیز از اشتباه، ناچار به داشتن نام دوم (منطق العشاق وتحفة العشاق) شدهاند. 2ـ7 عنوانهای فربهتر از متن برخی عنوانها مطابق با موضوع و همسطح مطلب انتخاب شده است و یا کمتر از ارزش محتوایی کتاب در عنوان آن اهتمامی صورت گرفته است؛ اما در کتابهای درجة دوم و سوم گاهی با عنوانهایی روبهرو میشویم که بیش از ارزش محتوایی اثر است و متن در حد و اندازة عنوان انتخابشده نیست؛ درواقع نویسنده به دنبال خاصبودن عنوان یا زیبایی عنوان خود بوده است تا مطابقت آن با متن. از آن جمله است: ـ اسرار مکتوم (غزالی مشهدی): عنوان این اثر در حد محتوای تقلیدی آن و جایگاه شاعر در عرفان نیست. ـ ام الکتاب (احمد رومی): این نام فراتر از محتوای عرفانی و کلامی کتاب است. ـ بحار الحقیقة (احمد جام): با توجه به جمع بستن کلمة بحر در عنوان، آن را فراتر از محتوا قرار میدهد. همچنین جایگاه امروزی آن در بین متون عرفانی چندان برجسته نیست. ـ مفتاح المفاتیح (اوحدی بلیانی): در ظهور مراتب تصوف است و عنوانی اغراقگونه دارد؛ محتوا در حد آن نیست. ـ فصل الخطاب لوصل الاحباب الفارق بین الخطا و الصواب: عنوان فراتر از متن است و محتوای آن فصلالخطاب در مباحث عرفانی نیست. ـ عشرة کامله: به ادعای عنوان، ده اصل مهم عرفان را مفصل و کامل شرح داده است. ـ سفینة الاولیا: تنها تقلیدی از عنوان تذکرة الاولیای عطار است. 2ـ8 متن فربهتر از عنوان برخلاف عنوانهای پرطمطراقی که برخی از شاعران و نویسندگان برای آثار ضعیف و غالباً تقلیدی خود انتخاب میکنند، نویسندگان و شاعران بزرگ در موارد بسیاری به انتخاب عنوانهای ساده بسنده کردهاند. در این موارد محتوا و موضوع آنقدر شاخص و پُربار است که اسم ساده و معمولی به اسم خاص تبدیل میشود. نمونه اسمهای ساده برای متون شاخص و برجستة عرفان: مثنوی (مولوی)، المعارف (بهاء ولد)، انسان کامل (نسفی)، الهینامه، اسرار نامه، منطق الطیر، مصیبتنامه، تذکرة الاولیا (عطار)، تمهیدات (عینالقضات). 3ـ نتیجهگیری - در نامگذاری آثار عرفانی عوامل درونمتنی بیشترین تـأثیر را داشته است که با ذات و هدف عرفان نیز سازگاری بیشتری دارد و عواملی مانند تأثیرپذیری از حاکمان و یا قرارگرفتن نام نویسنده در عنوانها بسامدی ندارد. - بیشتر واژگان بهکاررفته در عنوانهای متون عرفانی بار ایدئولوژیک، ادبی و عاطفی دارد و از واژگان خنثی استفادة کمتری شده است. - در بخش زیباییشناسی و صورخیال بهکاررفته در عنوانها استعاره و تشبیه بهترتیب جایگاه بیشتری نسبتبه دیگر عناصر زیبایی سخن دارد. در جنبة موسیقی لفظی نیز استفاده از سجع برای ایجاد موسیقی و ماندگاری در حافظۀ مخاطب بسامد بیشتری دارد. - در کتابهایی که جنبة تعلیمی دارد، انتخاب عنوان کتاب بیشتر براساس ساختار و فصلبندی کتاب است تا خوانندة کتاب فصول و بخشهای متن و در مواردی تعداد این فصلها را به خاطر داشته باشد. - در بخش نقشهای عنوان در متون عرفانی، بیشتر عنوانها نقش برجستهسازی و ترغیبکننده دارد که عموماً با انتخاب عنوانهای استعاری و یا نمادین و یا اسامی متعلق به فرهنگ ایران باستان ایجاد شده است. - در بخش آسیبشناسی عناوین، متفاوتبودن زبان عنوانها با زبان متن، تقلیدیبودن عناوین و نبودِ نوآوری بیشترین بسامد را دارد. - وجود عنوانهای فارسی در برخی از متون که بسیار هنرمندانه انتخاب شده است، به تأثیرپذیری از حکمت خسروانی و ترکیب آن با تعالیم عرفان اسلامی مربوط میشود؛ این موضوع در آثار سهروردی بازتاب بیشتری دارد. - آثار برجستة عرفانی فراتر از عنوانهای انتخابی است و نویسنده یا شاعر عارف در بند نام نبوده است؛ اما در متون غیربرجسته، شاعر و نویسنده به دنبال مطرحکردن اثر خود با استفاده از نام متفاوت است تا به جذب مخاطب بپردازد. - ساختار نحوی غالب در عنوانها ترکیبهای اضافی است که برای استفاده از ترکیبهای تشبیه و استعاره در عنوان مناسبترین ساختار نحوی است. پینوشت در گزینش عنوانهای آثار عرفانی کتابهای تاریخ ادبیات در ایران نوشتة ذبیحالله صفا و فرهنگ ادبیات فارسی نوشتة محمد شریفی مبنای کار بوده است که تقریباً همة اوراق آنها یک بار مرور شد و در موارد بسیاری به خود متن اثر مراجعه شده است. 1) گفته شده است که طاقدیس نام تخت مشهور خسروپرویز بهشکل طاق بوده است؛ آسمانة آن از طلا و سنگ لاجورد بود و به کرة بزرگی شباهت داشت (شریفی، 1387: 963). 2) به اعتبار اینکه پرندگان در متن منطق الطیر هریک نماد یک تیپ و شخصیت اجتماعی هستند. 3) دربارة مولوی باید گفت او چون در بندِ نام نبوده است برای هیچیک از آثار خود درپی عنوان خاصی نبوده است؛ به همین دلیل برای مثنوی عرفانی خود تنها نام قالب را انتخاب میکند که محتوای اثر این نام عام را به نام خاص و ویژة مولوی تبدیل میکند؛ همانطور که شهرت خود او (مولوی) نیز عنوان عامی است که دربارة او خاص شده است. نکته جالبتر آنکه برای دیوان غزلیاتش هم عنوان ویژهای ندارد و به همین سبب با چند عنوان شناخته میشود. دربارة آثار منثور نیز گفته میشود شاگردان و مریدان مولوی که به جمعآوری این آثار اقدام کردند، این عنوانها را رواج دادند. 4) مؤلف این کتاب را در شهر ارزنجان و به سال ۶۲۱ ه. ق براى داودشاه بن بهرامشاه ازآل منکوچک تألیف کرده است. وى دربارة وجه تسمیۀ کتاب مىگوید: «چون سخن این ضعیف مبتنى بر مرموزات باشد، خواست تا اسم مطابق مسمّى بود و چون تحفۀ حضرت داودى مىساخت، خواست تا با مزمورات زبور داودى مناسبتى دارد، این مجموعه را بر ده مزمور بنا افتاد... و نام کتاب بدین مناسبات، «مرموزات اسدى در مزمورات داودى» نهاده آمد» (رازی، 1381: 35). عنوان این کتاب از چند وجه بررسی شده است که نشانۀ توجه ویژۀ نویسنده است که هم نام نویسنده و حاکم زمان را همزمان با خود دارد و در ساخت آن از مجموعهای از آرایههای سخن استفاده شده است (سجع/ جناس/ تلمیح/ ایهام/ تناسب/ ترصیع). 5) در دورههای اول نویسندگان ایرانی بهضرورت بسیاری آثار خود را به عربی مینوشتند؛ از جملة این نویسندگان به بزرگانی مانند ابنمقفع، طبری، رازی، فارابی، ابنمسکویه، ابنسینا، بیرونی و در قرون بعدتر به ملاصدرا میتوان اشاره کرد که همه یا غالب آثارشان را به زبان عربی نوشتهاند. بیگمان علت کمشناختگی منظومة مصیبتنامه در مقایسه با منطق الطیر نامِ آن است که غالباً تصور میشود کتابی در فن مصیبتسرایی و نوحهخوانی است؛ حال آنکه عطار در این اثر، سوگنامة تبار انسان و اضطرابهای بیکران و جاودان آدمی و مشکلات ازلی و ابدی بشر را سروده است و اینکه در معرفتشناسی الاهیات، همة کاینات سرگشته و گرفتار مصیبتاند (شفیعیکدکنی، 1390: 29). | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
- آلگونه جونقانی، مسعود (1395). «اومبرتو اکو و بنیان نشانهشناختی تأویل»، نقد و نظریه ادبی، سال اول، شمارۀ 1، 23ـ47. 2- اسفندیاری، محمد (1369). «عنوان کتاب و آیین انتخاب آن»، بخش اول، آیینۀ پژوهش، دورۀ 1، شمارۀ 2، 112ـ117. 3- احمدی، بابک (1393). ساختار و تأویل متن، تهران: مرکز. 4- باخرزی، یحیی (1383). اوراد الاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، تهران: دانشگاه تهران. 5- بخیت، فاطمه (1392). بررسی تطبیقی دلالت عنوان در شعر شش شاعر فارسی و عربی معاصر، پایاننامه دکتری، تهران: دانشگاه تربیت مدرس. 6- پورنامداریان، تقی (1389). رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی، تهران: علمی و فرهنگی. رضی، هاشم (1379). حکمت خسروانی، تهران: بهجت. 7- سعدی، مصلحالدین (1369). کلیّات سعدی، به اهتمام محمدعلی فروغی، تهران: امیرکبیر. شریفی، محمد (1387). فرهنگ ادبیّات فارسی، تهران: نشر نو و معین. 8- شفیعی کدکنی، محمدرضا (1386). زمینة اجتماعی شعر فارسی، تهران: اختران، چاپ اول. 9- ---------------- (1388 الف). «ساختار ساختارها»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، شمارة 65، 7ـ14. 10- --------------- (1388 ب). موسیقی شعر، تهران: آگاه. 11- --------------- (1390). مصیبتنامه، مقدمه و تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: سخن. 12- --------------- (1392). زبان شعر در نثر صوفیانه، تهران: سخن. 13- صفا، ذبیحالله (1386). تاریخ ادبیات ایران، 5 جلد، تهران: فردوس. 14- صفوی، کورش (1373). از زبانشناسی به ادبیات، جلد اول نظم، تهران: چشمه، چاپ اول. 15- فتوحی، محمود (1389). «از کلام متمکّن تا کلام مغلوب»، نقد ادبی، شمارۀ 10، 35ـ62. 17- ---------- (1392). سبکشناسی: نظریهها، روشها و رویکردها، تهران: سخن. 18- فخرالزمانی قزوینی، عبدالنبی (1340). تذکرۀ میخانه، تصحیح احمد گلچین معانی، تهران: اقبال. 19- ناصرخسرو (1365). دیوان ناصرخسرو، به تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران. 20- نجمالدین رازی، ابوبکر عبدالله (1381). مرموزات اسدی در مزمورات داودی، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: سخن. 21- یارشاطر، احسان (1393). تاریخ ادبیات فارسی، جلد 1، تهران: سخن. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,287 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 421 |