تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,673 |
تعداد مقالات | 13,658 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,607,250 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,490,700 |
توصیف کیفی فراگرد ارتباط مردم و روحانیت در تبلیغ دین؛ نگرشی آسیبشناسانه از منظر روحانیون مبلغ نخبه | ||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | ||
مقاله 5، دوره 8، شماره 3 - شماره پیاپی 26، مهر 1398، صفحه 57-82 اصل مقاله (862.08 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2019.117828.1427 | ||
نویسندگان | ||
سیدحامد حسینیان1؛ مسعود کیانپور* 2؛ علی ربانی خوراسگانی3 | ||
1دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه اصفهان، ایران | ||
2استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان ، ایران | ||
3استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان، ایران | ||
چکیده | ||
در حوزۀ مسائل اعتقادی، فراگرد ارتباط در تبلیغ دینی و ارشاد مردم در صورتی اثرگذار است که رابطۀ مردم و روحانیت به شکل مطلوب برقرار باشد و مردم،همچنان به شنیدن آموزههای دینی از زبان روحانیت علاقه داشته باشند. اکنون، پس از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی رابطۀ مردم و روحانیت در حوزۀ تبلیغ دینی فرازوفرودهایی را تجربه کرده که باوجود تأثیرگذاربودن، بهطور جدی نیازمند آسیبشناسی است. در این مقاله، پژوهشگران به دنبال شناسایی آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت درزمینۀ تبلیغ دین هستند و هدف اصلی ما توصیف آسیبهای این فراگرد است. چارچوب مفهومی این پژوهش، براساس مدل منبع معنی بنا گذاشته شده است که به روند فراگرد ارتباط و عناصر ششگانۀ آن توجه میکند و پژوهشگران، با بهرهگیری از روش توصیف کیفی ساندلوسکی و مصاحبههای عمیق با طلاب مبلغ نخبه، آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت را درخصوص تبلیغ دین توصیف کردهاند. میدان مدنظر ما تمام روحانیان مبلغی هستند که هرساله در دفتر تبلیغات اسلامی تلاشهای تبلیغی آنها ارزیابی میشود و نمونۀ برگزیده نیز بیست و دو نفر از این نخبگان هستند که در دو همایش«برترینهای تبلیغ» از آنها تقدیر شده است. طبق یافتههای حاصلشده، مشارکتکنندگان درزمینۀ تبلیغ دین آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت را در پنج مقولۀ فراگرد ارتباط، فاصلۀ نقش، الزامات زمینهای، میزان توان ارتباطی و بومرنگ تبلیغ توصیف کردهاند و مفاهیمی چون پرچمداری زید و عمر، اقتدار قضائی و اداری و توطئهاندیشی، در مقولۀ قطع فراگرد ارتباط و مضامینی مانند روحانی مکلا، دین وراونه، منبرهای پوچ و روحانی ابزاری در مقولۀ فاصلۀ نقش معرفی شدهاند. مقولۀ الزامات زمینهای با مفاهیمی چون فرهنگگریزی، ذائقهگریزی،ارزشگریزی و کاهش میزان توان ارتباطی توصیف شده و در مقولۀ بومرنگ تبلیغ، تبلیغ بیکلام و تبلیغ پاکتی به دست آمده است که مبلغان دین باید به آنها توجه کنند. | ||
کلیدواژهها | ||
توصیف کیفی؛ روحانیت؛ تبلیغ دینی؛ مبلغان نخبه؛ آسیبشناسی تبلیغ دینی؛ فراگرد ارتباط | ||
اصل مقاله | ||
1. مقدمه و بیان مسئلهامروزه، در زمینۀ تبلیغ نقش روحانیت با گذشته بسیار متفاوت است؛ زیرا روحانیان در نظامی دین را تبلیغ میکنند که خود نظام مذهبی و یکی از نهادهای دینی حکومت، نهاد روحانیت است. در این نظام، فرد روحانی بهجز ایفای نقش تاریخی خود در راهبری نیازها و احساسات مردم در حوزۀ دین،خود نیز در حوزۀ حکومتی مسئولیت پذیرفته و در برخی نهادهای حکومتی بهطور مستقیم نقش ایفا کرده که این موضوع، البته نقد هم شده است. برخی مانند رفیعپور،این نقد را نقشۀ استعمار برای دورکردن روحانیت از وظایف خود میدانند و از این منظر، به دو نقش متفاوت روحانیان در نظام مذهبی توجه کردهاند که یک نقش، نقشۀ استعمار است. استعمار، به دنبال تقویت نقش رسالهمحور روحانیان سنتی و تداوم پیوند اقتصادی با عوام و بازار و ارائۀ «دین شکلی» است؛ درحالیکه روحانی به دنبال پاسخگویی به مسائل شرعی و انذار مردم است و البته، نقش دوم او پس از انقلاب، مسئولیتپذیری در نهادها را هم در بر میگیرد. روحانیت در بالاترین سطح نظام و نیز مجلس خبرگان، شورای نگهبان، قوۀ قضائیه، مجلس شورای اسلامی، نهادهای دولتی و نهادهای نظامی نیز حضور دارد و استعمار در پی تحدید این نقش است تا روحانی قادر نباشد در روند حکومت نقش ایفا کند. از این منظر، روحانیون باید رسالت مذهبی و ارشادی خود را در کنار رسالت حکومتی ایفا کنند و البته، در تبلیغ دینی نیز، برای رسیدن به موفقیت، باید هم بعد احساسی و هم بعد کارکردی را مدنظر قرار دهند. در بعد احساسی مردم رفتار یک روحانی را بیشتر در دوگانههای سادهزیستی، تجمل و تواضع و تکبر و تکلف ارزیابی میکنند و در بعد کارکردی تمرکز بر روی محتوای مطرحشده در سخنرانیها و گفتگوها برای تعیینکردن میزان مفیدبودن آنها و انطباقشان با ارزشهای مخاطبان است. در این بخش، با تفکیک مخاطبان جامعۀ سنتی و مدرن، میشود ارزیابی متفاوتی ارائه داد: «در جامعه یا گروههای سنتی روحانیون بیشتر بر روی دین شکلی، رعایت دستورالعملها و قواعد شکلی و مناسک دینی برای «باهمجوری» تأکید دارند اما امروزه،به دلیل رشد میزان دانش مخاطبان،این روشهای سنتی دیگر پاسخگو نیست و به اعتقاد پژوهشگران با توسعۀ جامعه و رشد علمی مخاطبان، استدلالهای علمی جایگزین روشهای دستوری شده و بهجای «دین شکلی» ضرورتاً «دین محتوائی» باید عرضه شود؛ زیرا پاسخگوی نیازهای مخاطبان است (رفیعپور،1393: 431). به دلیل آسیبهای موجود در وضعیت کنونی ارتباط مردم و روحانیت،باید دربارۀ این مسئله چارهاندیشی کرد و راهکارهایی ارائه داد. در این باره، چند سؤال مطرح است: 1. درزمینۀ تبلیغ دین، چه آسیبهایی در حوزۀ ارتباط مردم و روحانیت وجود دارد؛ 2. آیا فراگرد ارتباط بین مردم و روحانیت در تبلیغ دین شکل میگیرد و 3. آیا روحانیون با ملاحظۀ نیازهای محیط اجتماعی مخاطبان تبلیغ میکنند و آیا در فراگرد ارتباط، به بازخورد منفی مخاطبان توجه نشان میدهند. برای پاسخ به این سؤالات، چارچوب مفهومی این پژوهش براساس نظریههای فراگرد ارتباط،با تأکید بر مدل منبع معنی محسنیانراد بنا نهاده شده که به روند فراگرد ارتباط و عناصر ششگانۀ آن معطوف است و درواقع، پژوهشگران قصد دارند با بهرهگیری از روش توصیف کیفی و با مصاحبههای عمیق با طلاب نخبۀ مبلغ، ازنظر فراگرد ارتباط، آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت را درخصوص تبلیغ دین توصیف کنند.
2. پیشینۀ تجربی پژوهش3. در حوزۀ تبلیغ دین، پژوهشهای فراوانی انجام شده است که با مطالعۀ اسنادی- کتابخانهای اصل تبلیغ دین، شیوۀ سخنوری دینی و بایستههای تبلیغ دین را از منظر آیات و روایات ارزیابی کردهاند. از میان این مطالعات میشود به ناجی (1370)، قرائتی (1372)، فلسفی (1368)، چراغی (1373) و صادقیاردستانی (1374) اشاره کرد که این موارد، بهطور مستقیم با رویکرد آسیبشناسانۀ این پژوهش مرتبط نیستند. برخی مطالعات، آگاهی پژوهشگران را در موضوع تبلیغ دینی افزایش دادهاند که این موارد از آن جملهاند: موگهی (1377) با تأکید بر اهداف،استراتژی، مخاطبان و شرایط موفقیت پیامها در تبلیغ دینی از دیدگاه شهید مطهری، مقالۀ رزاقی (1377) یعنی گزیدهای از سخنان مقام معظم رهبری دربارۀ ابزارها و شیوههای تبلیغ دینی و مطالعاتی چون صقر (1358ق) و فضلالله (1367)؛ اما این پژوهشها در بحث معرفی آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت، اطلاعات مناسبی را در اختیار مخاطبان قرار نمیدهند. خانمحمدی (1392) با اقتباس از نظریۀ عمومی سیستمها با رویکرد کلگرایانه، ارکان و عناصر الگوی تبلیغ میانفردی را ارزیابی کرده است. براساس یافتههای او آسیبهای الگوی تبلیغی میانفردی در چهار حوزۀ آسیبهای مدیریت و سیاستگذاری، آسیبهای ارتباطگر، آسیبهای محتوا و پیام و آسیبهای مخاطبشناسی قرار میگیرند. همچنین، در این مقاله، حجم نمونۀ دوازده نفر (که مدیران دفتر تبلیغات اسلامی هستند) مقولههای کافی و مناسبی را در اختیار مخاطبان قرار نمیدهد؛خصوصاً به این دلیل که آگاهی این افراد در حوزۀ آسیبهای تبلیغ دینی باواسطه است و بهطور مستقیم با مخاطبان مبلغان دینی مرتبط نیستند. در پژوهش غفوری (1393) نیز بر آسیبشناسی تبلیغ دین در بستر اینترنت تأکید شده و نویسنده مسائلی از این قبیل را هم ازجمله چالشهای پیام دینی در تبلیغ اینترنتی دینی دانسته است: معنازدایی از جهان واقع، غیردینی بودن ابزار پیامرسانی، هژمونی دولتها، تفکیکنکردن سنی و کمشدن میزان پیامهای دینی که این مطالب، کاملا با موضوع این مقاله بیگانه هستند. خندان (1374( نیز با روش مطالعۀ کتابخانهای و با تحلیل چندین مصاحبه با طلاب و مبلغان، به بحث کلی و تعریف تبلیغ دین توجه کرده است. او اجزا و عناصر «تبلیغ» را به شکل یک نوع ارتباط با استفاده از «مدل معنا» و با بهره گیری از آیات، روایات و متون اسلامشناسی بررسی کرده که این پژوهش نیز به حوزۀ آسیبشناسی تبلیغ دین، بهویژه ارتباط مردم و روحانیت وارد نشده است. در این حوزه با بررسی پیشینۀ پژوهش، خلاء پژوهشی کیفی با موضوع توصیف کیفی آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت از منظر نخبگان مبلغ، کاملاً مشهود است. این مقاله، بهجز این موضوع، درزمینۀ نمونهگزینی نیز مزیت نسبی دارد؛ زیرا پژوهشگران نمونۀ برگزیده را از میان مبلغان با سابقهای انتخاب کردهاند که اکنون بهصورت نخبۀ تبلیغی شناخته میشوند.
4. چارچوب مفهومی پژوهشمفهوم تبلیغ بهطور عام و تبلیغ دینی بهطور خاص،مستقیماً با مفاهیم و نظریههای جامعهشناسی ارتباطات در حوزۀ ارتباطات میانفردی و گروهی ارتباط دارد. درحقیقت، تبلیغ از مقولۀ ارتباط است و در حیطۀ جامعهشناسی ارتباطات تحلیل میشود و موضوع این مقاله نیز آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت در تبلیغ دین است؛ به همین دلیل، مناسب است برخی مفاهیم و نظریهها در این حوزه مطرح شوند و عوامل مهم تأثیرگذار بر ارتباط دوسویۀ مبلغ و مخاطب تبیین گردند. تبلیغ دینی «هرگونه فعالیت مشروع فردی یا گروهی برای گسترش آموزههای اسلام،اعم از آموزههای فردی و اجتماعی در حوزههای سیاسی، دینی، فرهنگی و ...، با هدف تأثیرگذاری بر مخاطبان و با استفاده از ابزارهایی مثل منبر و ... است» (اثباتی، 1381: 30 و 29) .در انگلیسی واژۀ Propaganda به نهضت تبلیغاتی، جمعیت تبلیغاتی، تبلیغ، تبلیغات، عقائد تبلیغاتی و سازمان تبلیغات ترجمه شده (آریانپورکاشانی، 1363: 46-43) و چون فعل Propagate به معنای تکثیرکردن و دوبارهسازی آمده است (Guralnik, 1984: 1138) واژۀ Propaganda نیز مفهوم تکثیر و افزایشدادن را در دل خود دارد و در حوزۀ تأثیر بر افکار عمومی به کار میرود. واژۀ Propagation گاهی در مقابل واژۀ Propaganda قرار میگیرد و بار منفی آن کلمه را ندارد و به معنای ترویج، تکثیر و رساندن صحیح یک مطلب است که بار ارزشی مثبت دارد (کاویانی، 1392: 10). نویسنده برای ترجمۀ تبلیغ دینی از واژۀ Islamic Praeching و برای مبلغان دینی از واژۀ Islamic Praechers استفاده کرده است و به باور او این واژه بار منفی واژههای قبلی را ندارد و درضمن، از لغت اسلام هم استفاده کرده است تا موضوع به تبلیغ دین اسلام منحصر باشد و معنای خاصی مانند تبلیغ مسیحیت به ذهن متبادر نشود. در این مقاله، مبلغان نخبه[1] کسانی هستند که براساس محورهای تخصصی مندرج در مهارتهای تبلیغی در کارگروههای تخصصی ادارۀ امور نخبگان تبلیغ، بهطور سالانه ارزیابی و ضمن کسب بالاترین امتیاز، طی فرایندی طولانی و در سالهای متمادی برای نخستینبار در همایشی با نام برترینهای تبلیغ، در دفتر تبلیغات اسلامی شناسایی و معرفی شدهاند. «آسیبشناسی تبلیغ دینی[2]» واژهای ترکیبی است که بهطور خاص تعریف مکتوبی ندارد؛ اما بهطور عام آسیبشناسی دینی[3] به معنای شناخت آسیبها و اشکالات واردشده یا واردشونده بر اعتقاد، باور دینی، آگاهی و معرفت دینی یا عملی در رفتار جامعۀ دینی است (دژاکام، 1377: 4). به باور نگارنده، این نوع آسیبشناسی به معنای شناخت آسیبها و اشکالات واردشده یا واردشونده در حوزههای رفتار مبلّغان دینی، مخاطبان این مبلغان، محتوای تبلیغ دینی، فضاهای تبلیغ دینی و ابزارها و شیوههای تبلیغ دینی است و در این مقاله، این گونه آسیبها بررسی میشوند. برای این کار، از توصیف کیفی[4] بهره برده شده و این توصیف، یکی از انواع روشهای تفسیری و کیفی است که توصیف مستقیم پدیدههای مدنظر را ارائه میدهد. همچنین، در این روش، ترکیبی از نمونهگیریها، جمعآوری اطلاعات و تجزیهوتحلیل را در کنار هم شاهد هستیم (2000: 338 Sandelowski,) بر این اساس، پژوهشگران باتوجهبه دیدگاه مبلغان نخبه و بررسی مصاحبههای انجامشده، توصیف مستقیم و بیواسطهای از تبلیغ دین را ارائه میدهند. فراگرد ارتباط یک پدیدۀ جامعهشناسانه محسوب میشود و به اعتقاد جامعهشناسان،پدیدهاى کاملا نظامگرا، منسجم و همراه با تعامل میان اجزا و عناصر است؛به این ترتیب، این مفهوم عملکرد و اثرگذاری اعضا را نشان میدهد؛ به همین دلیل، این بحث را در مقولۀ مفاهیم جامعهشناسی ارتباطات مطرح میکنند. فرایند ارتباطات،شامل شش عنصر فرستنده،پیام، کانال ارتباطى،گیرنده، بازخورد و محیط یا زمینه است (ساروخانی، 1391: 52). هریک از عناصر فراگرد ارتباط نقشى اساسى و مشخص در موفقیت یا شکست ارتباط بر عهده دارند. درحقیقت، ارتباط را نمیشود یکسویه و ازطریق مبلغ ارزیابی کرد؛ بلکه ارتباط یک فراگرد[5] است که در روند تعاملی بین مبلغان و مخاطبان شکل می گیرد . فراگرد آغاز و پایان ندارد؛ بلکه اجزاء و عناصر آن با یکدیگر کنشهاى متقابل دارند و هریک، ضمن اثرگذاری بر دیگرى از آن تأثیر مىپذیرد (محسنیانراد، 1382: 75). معمولا مبلغان مذهبی ضمن تبلیغ دین ازطریق سخنرانی و منبر، بعد از پایان منبر یا نماز جماعت، با مخاطبان خود گفتگو میکنند و با این روش، سعی دارند آموزه های دینی را در ارتباطهای کوتاه بینفردی آموزش دهند. درواقع، تبلیغ دین از راه ارتباط با دیگران شکل میگیرد. در تبلیغ دینی فرستندۀ پیام روحانی مبلغ و پیام، محتوای تبلیغ دینی است که مسائلی چون آموزهای دینی، فرهنگی و اجتماعی اسلام را در بر میگیرد و کانال ارتباطی هم،منبر یا گفتگوی مستقیم در مساجد است. همچنین،گیرندۀ این پیام، مخاطبان یا اهالی روستا یا شهری هستند که مبلغ به آنجا اعزام می شود و بازخورد نیز عکسالعمل مردم نسبت به پیامرسانی مبلغ است؛ زیرا میزان پذیرش مردم و حضور در مراسم تبلیغی و همراهی با مبلغان، تأثیر و بازخورد مثبت این موضوع را مشخص میکند. در منبر مبلغ بیواسطه با مخاطب ارتباط دارد و در همان مجلس هم قادرست بازخورد مخاطبان را بسنجد. درحقیقت، گیرندۀ پیام ممکن است بهصورت مستقیم بر فرستنده تأثیر بگذارد که به این مسئله، تأثیر بازگشتی یا عمل وارونۀ[6]بازخورد[7]یا اثر بومرنگ[8]میگویند (ساروخانی، 1391: 52-4). ارتباط یک فراگرد[9] است که در روند تعاملی بین مبلغان و مخاطبان شکل می گیرد و مبلغ موفق، باید با مخاطبان خود ارتباطی مؤثر برقرار کند. به اعتقاد سوسمان و دیپ[10]، ارتباط مؤثر هنگامى تحقق مىیابد که گیرنده، نیت و محتوای پیام ارسالشدۀ فرستنده را بفهمد (سوسمان و دیپ، 1376: 10). برخی تأکید کردهاند جریان فراگرد یا تراکنش،جابهجایی میان دستکم دو منبع معنی (فرستنده و گیرندۀ پیام) است به این شرط که: نخست، محتوای پیام تولیدی فرستنده معنی مدنظر او را نشان بدهد؛ دوم، مفهوم صیدشدۀ گیرنده با محتوای پیام فرستنده مشابه باشد؛ سوم، معنی متجلیشده در او از مفهوم درکشده نشئت بگیرد و چهارم، معنی متجلیشده در گیرنده، با معنی مدنظر فرستنده شبیه باشد. محسنیانراد، ضمن مطرحکردن موضوع چهار مسئلهای بودن فراگرد ارتباط، معتقد است ارتباط موفق منوط به حل این چهار مسئله است: 1. مسئلۀ نخست،ارتباط «میزان ربط معنی مدنظر فرستنده با محتوای تولیدی او» است؛ 2. مسئلۀ دوم «مشابهت مفهوم فهمیدهشدۀ گیرنده با محتوای ارسالی فرستنده» است؛3. مسئلۀ سوم «میزان ربط مفهوم در ذهن گیرنده با معنی متجلیشده در نزد فرستنده» است و 4. مسئلۀ چهارم «مشابهت معنی مشخصشده در فرد گیرنده با معنی مدنظر فرستنده» است (محسنیانراد، 1394: 42). اگر معنی متجلیشده در گیرنده، با معنی آشکارشده در فرستنده یکسان باشد،این امر موفقیت فراگرد ارتباط و انتقال درست پیام را مشخص میکند. در بحث تبلیغ دین نیز میشود این چهار مسئله را شناسایی، تحلیل و آسیبشناسی کرد. در فراگرد تبلیغ دین ، هنگامى است که مبلغ مطلبی را بیان، نظرى را مطرح یا نیاز به ارتباط با دیگرى را احساس میکند؛ بهعبارتدیگر، وقتی مبلغ مىخواهد متن پیام خود را در حوزۀ دین با دیگرى (گیرنده) در میان بگذارد، فرایند ارتباط آغاز مىشود. مبلغ براساس محیط فراگیر ایجادکنندۀ حوزۀ تجربی خود، محتواى مقصود را در ذهن خویش شکل مىدهد و پیشاپیش، بعد از سنجیدن ذهنی تأثیر آن بر مخاطب، آن را در چارچوب رمزگذارى خود قرار مىدهد و به این اشکال ارسال میکند: پیام گفتارى ازطریق منبر، پیام حرکتى یا غیرکلامى در رفتار با مخاطبان یا ترکیبى از پیام کلامى و غیرکلامى. مبلغ آگاه به فرایند ارتباطات، هرگز پیام را در خلأ ارسال نمىکند؛ بلکه مطابق قصد و نیتى پیام خود را شکل مىدهد و آن را در قالب پیام به مقصد و گیرندۀ پیام ارسال مىکند. مبلغ موفق با مخاطبان خود ارتباطی مؤثر دارد و این ارتباط، هنگامى تحقق مىیابد که گیرنده، نیت و محتواى پیام ارسالشدۀ فرستنده را بفهمد (سوسمان و دیپ، 1376: 10). گیرنده، معمولاً دریافت و درک پیام را آشکارا به فرستنده اطلاع مىدهد؛ بنابراین، ارتباط مؤثر زمانى رخ مىدهد که در مخاطب تغییرات مشخصی دیده شود و در این میان، هر امر مانع ارتباط، پارازیت[11] است. پارازیت، تمام عوامل و پدیدههایى است که به تضعیف اثربخشى فراگرد ارتباطى منجر مىشود و این اختلالات، بر روى تمام اجزاى ارتباط اثر مىگذارند. براساس پارهای شواهد،احتمال دارد پارازیت بر همۀ عناصر ارتباط، اعم از منبع، معناى فرستنده، دستگاه رمزگذارى، وسیلۀ ارسال رمز، مجرا، پیام، دستگاه گیرندۀ رمز، دستگاه رمزخوانى، منبع معناى گیرنده و بازخورد، تأثیر بگذارد (محسنیانراد، 1382: 355 و 1394: 44-1). کوتاه سخن اینکه فراگرد ارتباط در مدل «منبع معنی» محسنیانراد، در این عناصر خلاصه میشود: فرستنده (معنا، منبع معنای فرستنده، منبع معنای گیرنده، درجۀ معنای فرستنده و گیرنده، میزان توان ارتباطی و درجۀ توان ارتباطی)، پیام (رمز، نشانه، کد و نماد، شیوۀ ارائه و محتوا)، وسیلۀ ارتباطی (وسایل کدگذاری و ارسال رمز، کانال، پیام، وسیلۀ دریافت رمز و وسیلۀ رمزخوانی)، گیرنده (تفسیر و ارزیابی معنی متجلیشده و میزان توان ارتباطی و پسفرست)، بازخورد (تفسیر و ارزیابی پسفرست) و پارازیت (محسنیانراد، 1394 : 44-1).
5. روش پژوهشدر این پژوهش روش از نوع کیفی و توصیفی است و پژوهشگران ، با نقبزدن به اعماق دنیای تجربی طلاب نخبۀ مبلغ، به دنبال شناسایی آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت در تبلیغ دین هستند. پژوهش کیفی مجموعۀ فعالیتهایی چون مشاهده، مصاحبه و شرکت گسترده در فعالیتهای پژوهشی است 2003: 334) Creswell,) که هرکدام بهنحوی پژوهشگر را در کسب اطلاعات دست اول دربارۀ موضوع پژوهش یاری میدهند (سیلورمن، 1382: 12(. هدف توصیف کیفی توضیحات گسترده، صریح و بیپرده از یک تجربه یا رویداد است (Neergaard et al., 2009: 52). میشود گفت در فرایند تحلیل دادهها پژوهشگران با استفاده از QDبه توصیف دقیق اطلاعات نزدیکترند. به اعتقاد ساندلوسکی[12] پژوهشگران کیفی قادرند از میان گزینههای متعددی از روشهای پیچیدۀ نظری و تکنیکی روش پژوهش مورد علاقۀ خود را انتخاب کنند؛ به همین دلیل، شاید معرفیQD عجیب باشد؛ زیرا روشی شفافتر و اساساً کمتر جذاب است. ساندلوسکی با پذیرش مهجورماندن روش توصیف کیفی دقیقاً به دلیل همان پیچیدگی فزایندۀ روشهای کیفی معرفی مجدد توصیف کیفی را ضروری میداند 2000: 334) Sandelowski,). او روش توصیف کیفی را در حوزۀ پرستاری مطرح و به کار بسته است؛ البته این روش در مقالات و کتابهای فارسی معرفی نشده و در ایران کمتر شناخته شده است. در روش توصیف کیفی پژوهشگر میخواهد نگاه عمیقتری به یک فرد، موقعیت، یا سلسلهای از حوادث معین داشته باشد و به دنبال توصیف مستقیم پدیدههای مدنظر استSandelowski, 2000: 337) ). توصیف کیفی یا QD، با هدف توصیف پدیدههای مدنظر مطالعه، در پی پاسخگویی به سؤالاتی چون «چرایی»،«چگونگی» و «چه مقدار» در انگیزهها، دیدگاهها و موانع رفتارهای انسانی است. امروزه، در ادبیات روشهای کیفی بسیار گسترده، توصیف جامعی از روش توصیف کیفی بهصورت روشی خاص و همانند دیگر روشهای کیفی وجود ندارد؛ هرچند این روش، یکی از پرکاربردترین رویکردهای روششناسانه در رشتههای کاربردی دانسته میشود؛بنابراین،میشود توصیف کیفی را روشی دانست که پژوهشگران قادرند بدون نگرانی و متوسلشدن به کارها و فرایندهای مشکل روششناسی از آن استفاده کنند. به باور ساندلوسکی توصیف کیفی برخلاف دیدگاهی که آن را «جایگزینی ناقص» برای بررسی قلمداد میکند، روشی مطلق و کامل است. درحقیقت، این روش از قبل وجود داشته،اما نسبتاً ناشناخته است و البته، توصیف کیفی اقتباسی جدید و متمایز از تئوری دادهبنیاد،پدیدارشناسی و قومشناسی نیست. ازنظر ساندلوسکی سه نکتۀ مهم در تمایز توصیف کیفی با دیگر روشهای کیفی وجود دارد: 1. نکتۀ نخست اینکه مطالعات توصیفی کیفی نسبت به «توصیف تفسیری» کمتر تفسیری هستند؛ بهطوریکه در آنها لازم نیست پژوهشگر از دادهها فاصله بگیرد یا به آنها خیلی نزدیک شود؛ 2. نگاه دوم اینکه مطالعات توصیف کیفی مستلزم تفسیری مفهومی یا هر تفسیر بسیار انتزاعی دیگری از دادهها نیستند و 3. نکتۀ سوم توصیف کیفی با مبحث سودمند آرتینیان[13] از «حالت توصیفی»3 بررسی کیفی متفاوت است (Artinian, 1988) . باتوجهبه این مطالب، در نظر ساندلوسکی این روش بهخودیخود، محصول نهایی کامل و ارزشمندی تولید میکند که آن را «نقطۀ ورود»4 به دیگر مطالعات کیفی میداند 2000: 335) Sandelowski,) و در مقابل، آرتینیان این روش را بهصورت مقدمهای برای بررسی تئوری دادهبنیاد تعریف میکند .(Artinian, 1988: 139) درحقیقت، QD با دیگر روشهای کیفی تفاوتهای چشمگیری دارد: نخست اینکه ازنظر تجزیهوتحلیل، هدف از QD نه مثل مردمنگاری توصیف ضخیم،نه مثل نظریۀ زمینهای، توسعۀ تئوری و نه مانند پدیدارشناسی، ارائۀ معنای تفسیری از یک تجربۀ زیسته است؛ بلکه هدف توصیف کیفی توضیحات گسترده،صریح و بیپرده از یک تجربه یا یک رویداد است .(Neergaard et al., 2009: 52) می شود گفت در فرایند تحلیل اطلاعات، پژوهشگران با استفاده از QD به توصیف دقیق دادهها نزدیکترند. نکتۀ بسیار مهم این است که نباید روش توصیف کیفی را با تحلیلهای تفسیری کیفی اشتباه گرفت؛ زیرا در روشهای تفسیری کیفی پژوهشگر از توصیف فراتر میرود و به تفسیرهای عمیق مفهومی میرسد؛ درحالیکه در توصیف کیفی به اطلاعات بهدستآمده از دادهها نزدیکتر است و آنها را توصیف میکند (Neergaardet al., 2009: 52) درحقیقت، پژوهشگر با استفاده از این روش، اطلاعات حاصلشده را بدون دخل و تصرف ساماندهی میکند و در اختیار مخاطبان قرار میدهد؛ به این ترتیب، نتایج ارزیابی او با واقعیت دادهها نزدیکتر است. گذشته از آن، در توصیف کیفی جمعآوری دادهها با «مصاحبۀ باز» یا گفتگو با «گروه متمرکز» انجام میشود(Sandelowski, 2000:338). در این روش، همانند دیگر روشهای کیفی تحلیل اطلاعات با کدگذاری انجام و بهطور همزمان، با کدگذاری تجزیهوتحلیل نیز انجام و از آنها در مصاحبههای بعدی استفاده میشود؛ بر این اساس، پژوهشگر بهطور دائم بین اطلاعات و الگوهای توصیفی و تحلیل در رفت و آمد است؛ به همین دلیل، باید نزدیک دادهها حرکت کند و گذشته از دخالتندادن تفسیر خود در تحلیل، مدام از اطلاعات و بینشهای جدید استفاده کند. در نتیجهگیری یک پژوهش با محوریت توصیف کیفی انتظار میرود برای بازنمایی اطلاعات، بهطور خلاصه و به بهترین وجه، توصیفی مستقیم از اطلاعات سازمانیافته ارائه شود-9 (Sandelowski, 2000: 338). به باور ساندلوسکی توصیف کیفی یک روش عملگرایانه و نمونهگیری در آن هدفمند است و در نمونهگیری باید بیشترین تنوع را رعایت کرد. در پژوهش کیفی نمونۀ پژوهش یا مشارکتکنندگان، انتخاب یا دعوت میشوند و نمونهگزینی نظری براساس مفاهیمی انجام میشود که در خلال تحلیل ظهور مییابند (محمدپور و رضایی، 1378 : 19-18). پاتون[14] معتقد است انتخاب حجم مناسب نمونه، مستلزم معاملهای پایاپای بین گستردگی پژوهش و عمق آن است. (گال و همکاران، 1383: 1009) فرایند نمونهگیری یکی از دلایل ابهام در پژوهشهای کیفی است (جلالی، 1391: 310) اما در مطالعات توصیف کیفی تقریباً میشود تمام تکنیکهای نمونهگزینی هدفمندی گفتهشدۀ پاتون را به کار برد. نمونهگزینی هدفمند، نمونه گزینی غیراحتمالی، هدفدار یا کیفی نیز نامیده میشود (محمدپور، 1392: 28-27). افراد مدنظر این پژوهش، تمام روحانیون مبلغ مشغول تبلیغ هستند و در دفتر تبلیغات اسلامی پرونده دارند و هر ساله، تلاشهای تبلیغی آنها براساس شاخصهای مصوب دفتر تبلیغات ارزیابی میشود. در پژوهشهای کیفی حجم نمونۀ بزرگ به تحلیلی منجر میشود که خیلی سطحی یا ناقص است (عابدینی، 1384: 181) بنابراین، نمونهگزینی ما هدفمند و براساس «راهبرد نمونه گیری افراطی یا مورد منحرف» است که نمونهگیری «دادۀ پرت»[15] نیز خوانده میشود. این روش به معنای گزینش موارد موجود در برجستهترین نقاط افراطی است و به انتخاب نمونههایی توجه دارد که به دلیل نامعمول و خاصبودن، حالت «پراطلاعات»[16] دارند (پاتون،1990، به نقل از محمدپور، 1392: 37). همچنین، روش دادۀ پرت، شامل انتخاب مواردی از افراد مدنظر، یعنی تمام مبلغان دینی است که معیار مدنظر، یعنی «موفقیت در تبلیغ» را در برجستهترین نقطه، یعنی «نخبگی» نشان میدهند. درواقع، نمونهگزینی این پژوهش، براساس تعدادی از نخبگان تبلیغی بوده که در دو همایش در دفتر تبلیغات اسلامی (پیشکسوتان و جوانان) براساس شاخصهایی چون این موارد، بهصورت مبلغ برتر انتخاب شدهاند: میزان استقبال و حضور جوانان در فعالیتهای مذهبی و فرهنگی، انتخاب محتوای مناسب با شیوههای متناسب، سیرۀ عملی، رفتار و تعامل اجتماعی،خلاقیت و نوآوری در طرح مباحث دینی و مذهبی بین جوانان،ایجاد فضای معنوی، احیای شعائر مذهبی، ایجاد نگرش مثبت نسبت به انقلاب اسلامی و روحانیت، تحصیلات، تألیفات، تدریس، پژوهش و ... . در نخستین همایش برترینهای تبلیغ، از مبلغان موفق در منبر و خطابه، بهویژه پیشکسوتان این عرصه و نیز چهرههای موفق تبلیغ در عرصۀ صدا و سیما تقدیر و ظرفیت تبلیغی در این دو عرصه، در مقیاس کشور و استانهای مختلف شناسایی شده است. درمجموع، قریب ۲۵۰ نفر از مبلّغان برتر در منبر و خطابه و ۶۰ نفر آنها نیز در رسانۀ ملّی شناسایی شدهاند که در کل،از 40 نفر از آنان بهصورت ویژه تقدیر شده است. در دومین همایش برترینهای تبلیغ در عرصۀ جوانان،۱۰۰۰ نفر از مبلّغان موفق در عرصۀ جوانان شناسایی شدهاند که ۱۱۰ نفر در مرحلۀ نهایی داوری قرار گرفتهاند و درمجموع، از 40 نفر آنها تقدیر شده است؛ به این ترتیب، نمونهگزینی پژوهش، بیست و دو نفر از افراد مدنظر است که معیار «موفقیت در تبلیغ» را در برجستهترین نقطه، یعنی«نخبگی» نشان میدهند و ضمن کسب امتیازات بالا به شکل مبلغ برتر انتخاب شدهاند. همچنین،ضمن تقدیر از این افراد در حوزۀ پیشکسوتان و جوانان، به میزانی با آنها مصاحبه شده است که پژوهشگران در موضوع بحث، به اشباع نظری رسیدهاند که این اشباع، استاندارد طلایی پایان نمونهگیری در پژوهش است. مصاحبۀ عمیق، در زمرۀ مصاحبههای آزاد قرار میگیرد (کومار، 1374: 205) و از آن با عبارت «گفتوگوی هدفدار» نیز یاد شده است (مارشال و راسمن، 1377: 112). در این مقاله، برای گردآوری اطلاعات از مصاحبۀ عمیق و مشاهدۀ رفتار کلامی و غیرکلامی مبلغان نخبه استفاده شده که شامل تجربۀ احساسی در محیط سخنرانی و فضای تبلیغی بوده است. براساس مطالب مندرج در ادبیات نظری سعی کردهایم در مصاحبه با نخبگان تبلیغ، در چارچوب مفهومی «فراگرد ارتباط» با تأکید بر مدل «منبع معنی» این سؤالات را با تمرکز بر آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت مطرح کنیم: 1. در طول سالهای تبلیغی تعامل مردم و مبلغان را چگونه ارزیابی میکنید؛ 2. میزان توان ارتباطی مردم و روحانیون را در تبلیغ دین چقدر میدانید و آیا نسبت به سالهای گذشته، تغییری کرده است؛3. چه آسیبهایی در حوزۀ ارتباط مردم و روحانیت در تبلیغ دین وجود دارد؛ 3. درحالحاضر، آیا درزمینۀ تبلیغ دین، فراگرد ارتباط بین مردم و روحانیت شکل میگیرد؛ 4. آیا روحانیون با ملاحظۀ نیازهای محیط اجتماعی مخاطبان تبلیغ میکنند؛ 5. آیا مبلغان اعزامی از نیازهای فرهنگی اجتماعی محیط مخاطبان آگاهی دارند؛6. آیا مبلغان در فراگرد ارتباط به بازخورد منفی مخاطبان توجه میکنند؛ 7. بازخوردهای منفی مخاطبان در تبلیغ دین را چگونه و در کدام حوزهها توصیف میکنید؟ و 7. میزان حضور مخاطبان در مجالس دینی چگونه است؟ در کنار مصاحبۀ عمیق و مطالعات اکتشافی از دادههای اسنادی استفاده شده است و بهویژه در مواردی که مبلغان به دلیل کمبود وقت، پژوهشگران را به مصاحبۀ مکتوب خود در مجلات مختلف ارجاع دادهاند، متن این مصاحبهها بهطور کامل ملاحظه و کدگذاری شده است. مطابق منطق نمونهگیری کیفی و معیار اشباع نظری از ابتدا نمیشود با قاطعیت کامل تعداد افراد مدنظر را پیشبینی کرد (Hammersley, 1997 : 47 Erlandson, 1993 :82 &) زیرا نمونهگیری نظری بر مبنای مفهوم مقایسه استوار است. منظور از مقایسه این است که به سراغ جاها، آدمها و رویدادهایی برویم که امکان کشف گوناگونیها[17] را به حداکثر برسانند و مقولهها را ازلحاظ ویژگیها و ابعاد غنی کنند (Strauss & Corbin, 1990 :219). در مقالۀ ما هم ضمن در پیش گرفتن چنین روندی شاید در پانزده مصاحبۀ نخست، بهنوعی احساس شده که اشباع نظری حاصل شده است؛ اما برای غنای نظری بحث و استحکام توصیفهای انجامشده، این مصاحبهها تا 22 نفر ادامه یافته است. برای اعتبار نتایج اطلاعات، جلسهای متشکل از هفت نفر از نخبگان تبلیغی و با نام گروه متمرکز[18] تشکیل شده است که این افراد از اساتید دانشگاه و از اساتید و سخنرانان موفق در حوزۀ تبلیغ و سه نفر از این افراد از مصاحبهشوندگان بودهاند. درحقیقت، بهنوعی سعی شده است اعتبار مفاهیم با داوری خود مصاحبهشوندگان انجام شود که در این جلسه، برخی از حضار گذشته از مخالفبودن با مفاهیم مطرحشده در مصاحبههای خود، معتقد بودهاند طرح اینها به صلاح حوزه نیست و ترجیحاً باید از پژوهش حذف شوند. پس از گفتگوی فراوان، پژوهشگران و اعضای جلسه، همگی بهاتفاق معتقد بودهاند کدها، طبقات و مقولات مفهومی بهدرستی از مصاحبهها استخراج شده و به پیشنهاد همه، چند تغییر جزئی در برخی از واژههای مطرحشده در مفاهیم داده شده است.
6. نتایج توصیفی پژوهشدر یک پژوهش با محوریت توصیف کیفی انتظار میرود برای بازنمایی اطلاعات، به بهترین وجه و بهطور خلاصه، توصیفی مستقیم از اطلاعات دادههای سازمانیافته ارائه شود. در این پژوهش، نگارندگان با محوریت چارچوب مفهومی در حوزۀ فراگرد ارتباط، در توصیف کاستیهای ارتباط مردم و روحانیت این مقولهها، مفاهیم و کدها را استخراج کردهاند:
7. کاهش محبوبیت و توقف فراگرد ارتباططبق بررسی و توصیف برخی دادههای کیفی این نتایج به دست آمدهاند: کاهش حضور مردم در مساجد و انجام جمعی مناسک دینی و این نکته مشهود است که کانال ارتباطی مردم و روحانیت، همانند دهههای نخست پیروزی انقلاب و ارتباط مردم و روحانیت نیز چون گذشته برقرار نیست و پیامهای دینی ازطریق کانالهای ارتباطی به مردم نمیرسد؛زیرا در این صورت، انجام پژوهش حاضر غیرضروری بود و درزمینۀ تبلیغ دین، آسیبی در توصیف ارتباط مردم و روحانیت وجود نداشت. توصیف اطلاعات مشارکتکنندگان نشان میدهد روحانیت به نسبت دهههای نخست پس از پیروزی انقلاب، کمتر قداست دارد و مردم همانند گذشته، به سخنان یک روحانی با اطمینان قلبی گوش نمیدهند که پیامد این مسئله، تأثیرگذاری کمتر روحانیون در تبلیغ دینی است. دراینخصوص سؤالاتی از این قبیل مطرح میشوند: 1. دلیل کاهش محبوبیت روحانیت چیست؛ 2. آیا عملکرد خود روحانیت عامل اصلی کاهش محبوبیت و نیز افت مخاطبان آنهاست یا دلیل را باید در جای دیگری جستجو کرد و 3. آیا قطع این کانال ارتباطی اثر بومرنگ عملکرد روحانیت است. پاسخ این سؤالات متفاوت است. برخی پذیرفتهاند عملکرد ضعیف روحانیون در تبلیغ دین، باعث رویگردانی مخاطبان شده است و البته، برخی نیز عملکرد نهاد حکومت را دلیل اصلی میدانند. به باور مدیر حوزههای علمیه «روحانیت نقش مرجعیت عمومی سابق را از دست داده و عمق و نفوذ جریانات غیرالهی و غیرارزشی افزایش یافته و این روند روبهپیشرفت است و مبلغان، در این زمینهها با انبوهی از موانع مواجه هستند» (خبرآنلاین: 07/07/1395). به اعتقاد قشر نخبۀ دانشگاه هم میزان محبوبیت روحانیت نسبت به اوائل پیروزی انقلاب بسیار فاحش است. براساس تأکید یک جامعهشناس[19]، در این زمینه باید تأملی ژرف و جامعهشناسانه داشت؛ زیرا کاهش محبوبیت موجب افول میزان توان ارتباطی در تبلیغ دین خواهد شد: «قبل از پیروزی انقلاب، مقبولیت روحانیون بسیار بیشتر بود؛ زیرا مردم به صاحب پیامها اعتقاد داشتند و نتیجۀ آن این میشود که شما درصورت پذیرش مرجع، یعنی روحانیت، حرف او را هم قبول دارید و رفتار او ازلحاظ جامعهشناسی در رفتار شما تأثیر میگذارد» (خبرگزاری شفقنا: 27/04/97). یکی از مشارکتکنندگان کاهش محبوبیت روحانیون را مفروض میپندارد و به باور او برخوردهای خشن و اهانتهای گاهگاه نسبت به روحانیت، تزلزل جایگاه آنها را نشان میدهد و به همین دلیل، باید دلایل قداست روحانیت را در اوائل انقلاب بازبینی کرد تا به عوامل افت محبوبیت آنها درحالحاضر دست یافت. او معتقد است این عوامل به عملکرد روحانی منحصر است: «ما باید وضعیت فعلی و وضعیت ابتدای انقلاب را باهم مقایسه کنیم تا ضمن شناختن قداست روحانیت در ابتدای انقلاب، ببینیم چه عواملی موجب میشود در بعضی اوقات،حتی با روحانیت بهطور خشن برخورد یا به آنها اهانت شود. ما در تبلیغ کوتاهی کردهایم و مطالب لازم را به مردم نگفتهایم» (مشارکتکنندۀ 17).
8. فروکاستن تبلیغ تفکر به پرچمداری «زید» و «عمر»برخی نهادها مدتی است به مناسبتهای سیاسی مبلغان را به اقصی نقاط کشور اعزام میکنند که اگر وظیفۀ این افراد صرفاً تببین آموزههای دینی در بحث حق تعیین سرنوشت در انتخابات و نیز ترویج جنبههای مردمی حکومت اسلامی باشد، تقریباً مخالفی ندارد و بهنوعی از وظایف حکومت اسلامی نیز هست؛ اما اگر روحانیون اعزامی برای اشخاص تبلیغ کنند، این کار ضمن فروکاستن تبلیغ دین به طرفداری از شخص خاص، به کاهش موقعیت روحانیت منجر میشود. از این منظر، برخی از نخبگان تبلیغی حضور روحانیون را در فعالیتهای سیاسی عامل کاهش محبوبیت و در پی آن، کاهش ارتباط با مردم میدانند. یکی از مراجع تقلید قمی که در نزد همۀ علمای قم و نجف محترماند، در یک دیدار رسمی بهوضوح بر کاهش این ارتباط و کاهش قداست روحانیت تأکید کردهاند و در این زمینه، هشدار دادهاند. این هشدار در دیدار با مدیر حوزههای علمیه مطرح شده است؛ بنابراین تأملبرانگیز است. ایشان با نگرشی آسیبشناسانه معتقدند ورود بدون تخصص طلاب به فعالیتهای سیاسی دلیل اصلی کاهش محبوبیت آنان است و به عقیدۀ ایشان، طلاب درخصوص مسائل سیاسی باید ارشاد و راهنماییهای کلی کنند؛ برای مثال در انتخابات،آنها باید صرفاً مبلغ اشخاص باشند: «نوع طلبهها محبوبیت سابق را ندارند. الان اگر در جامعه اختلافی بین طلبه و غیرطلبه رخ دهد، خیلیها دستکم قسمتی از مشکل را از جانب طلبه میدانند؛ زیرا محبوبیت طلبهها کم شده است. بسیاری از افراد ضمن نداشتن تخصص لازم، با برخی رفتارها شأن و احترام طلبه را کاهش میدهند؛ مثلاً بهطور خاص این که طلبه با به دوش کشیدن پرچم، بگوید «زید» را شما انتخاب کنید و «عمرو» را انتخاب نکنید. طلبه حتی درصورت تمایل به فعالیت در این زمینه، باید در این مسیر ارشادهای کلی داشته باشد؛ اما واردشدن طلبهها به این وادی به صلاح حوزه و طلبه نیست» (خبرگزاری ایلنا: 27/05/97).
9. رویگردانی از اقتدار معنوی به اقتدار اداری و قضائیبرخی معتقدند روحانیون پس از انقلاب، از اقتدار معنوی به اقتدار اداری و قضائی روی آورده و همین مسئله، به کاهش محبوبیت آنها منجر شده است؛ زیرا در جایی که ضمانت اجرای اقتدار اداری و قضائی روحانی وجود ندارد، طبیعتاً ارتباطی هم با مخاطبان شکل نمیگیرد. درحقیقت، این ارتباط در پوسته شکل گرفته و به عمق وجود مخاطب نفوذ نکرده است؛ برای نمونه، اقبال به روحانی در برخی دانشگاهها یا نماز جماعتهای شلوغ برخی ادارات، به دلیل ملاحظات کارمندان، هنوز شکل ظاهری خود را حفظ کرده است. قبل از انقلاب و در اوائل آن، رابطۀ مردم ما با روحانیت رابطهای همدلانه بوده است؛ اما بهتدریج بخشی از این رابطۀ همدلانه به رابطۀ بوروکراتیک تبدیل شده و بهعبارتدیگر، روحانیت در جمهوری اسلامی یا روحانیت در خدمت حکومت، اقتدار معنوی خود را به اقتدار اداری و قضایی تبدیل کرده است. برخی جامعهشناسان معتقدند حاکمشدن بخشی از اقشار روحانی و جمعیت روحانیون در حکومت اسلامی و بهتدریج، ادارهای و رسمیشدن آنها خودبهخود فاصلهای را بین مردم و روحانیت ایجاده کرده است. دفاتر بسیج دانشجویی بیشتر به روحانیت توجه دارند؛ اما این توجه، یک توجه اداری است. یک توجه قلبی هم انشاءالله هست؛ اما به گفتۀ افرادی بهجز ناظران و شاهدان، روحانی چون آنجا هست، باید این کار را هم بکند و اینطور نماز جماعت برود (خبرگزاری شفقنا: 27/09/96). توصیف و تحلیل این سخنان، بهروشنی نشان میدهد پیامد رویگردانی روحانیون از اقتدار معنوی به اقتدار قضائی و اداری کاهش محبوبیت آنهاست و از یک دیدگاه، میشود گفت این امر به کاهش مشروعیت آنها هم میانجامد. در گذشته، روحانیت امور شرعی مردم را انجام میداد و مردم با اعتقاد و بدون ضمانت اجرای قوانین، به روحانیون مراجعه میکردند و کارهایی از قبیل طلاق، ازدواج، وقف و ... را به کمک آنها انجام میدادند؛ اما در آن دوران، روحانی بهصورت یک منبع قدرت اداری محسوب نمیشده است؛ بلکه به شکل یک مرجع مشروعیت دینی به او مراجعه میشده و او قضاوت یا مشاوره میکرده است (خبرگزاری شفقنا: 27/09/96). پس از پیروزی انقلاب، نهادسازی در حوزۀ وظایف روحانیت شکل گرفت و در روزهای ابتدایی پیروزی، بنا بر فرمودۀ حضرت امام خمینی (ره) قرار بود روحانیت بر امور نظارت داشته باشند؛ اما اتفاقات مطابق انتظار پیش نرفت. به دلیل بیاعتمادی به نیروهای فعال در نهادها که بیشتر آنها نسبتی با جمهوری اسلامی نداشتند، گویا اجباراً در یک روند مستمر، روحانیون اصلی دخیل در پیروزی انقلاب، در مسئولیتهای دولتی و حکومتی منصوب شدند و در ادامه، در سالهای بعد گذشته از علاقهمندی روحانیون به فعالیتهای دولتی و نهادی، این حضور گسترۀ وسیعتری پیدا کرد که به اعتقاد برخی به افت اقتدار معنوی و درنهایت، کاهش محبوبیت آنها انجامید. یک از مشارکتکنندگان معتقد است: «پس از پیروزی انقلاب، صاحبان خیلی از محرابها و منبرهایی که در حد خودشان، در محله و منطقهشان اثرگذار بودند، به دلیل ضرورت احساسشده (که نمیشود انکارش کرد) محراب و منبر را به میز مدیریت تبدیل کردند. آنان در کارهای انقلاب و پستهای دولتی مشغول به کار شدند» (مشارکتکنندۀ 1). در مقابل این دیدگاه، کسانی هستند که به قطع ارتباط مردم و روحانیت و کاهش محبوبیت آنها اعتقادی ندارند و تأکیدشان بر این است که اکنون در وضعیت بسیار مناسبی هستیم و برای ادعای خود شواهد متعددی دارند؛ اما در این مقاله، با بررسی اموری چون وضعیت تبلیغ دینی در ایران، میزان ارتباط مردم با روحانیون در سفرهای تبلیغی،ارزیابی دقیق فراگرد ارتباط در تبلیغ دینی و نیز دادههای تحلیلی حاصل از سخنان مشارکت کنندگان، تا حدودی میشود این ادعا را نقض کرد. برای توضیح بیشتر به این نمونه توجه کنید: «امروزه، نسبت به گذشته ارتباط مردم و روحانیت وضعیت بسیار خوبی دارد و درحالحاضر، بیشترین ارتباط را با مردم داریم. حضور تعداد زیادی از مردم در اماکن مقدسی مثل حرم حضرت معصومه (ع )، جمکران و مشهد مقدس، نشاندهندۀ ارتباط مردم با دین و روحانیت است. امروزه، به دلیل وجود مبلغان فاضل و موفق فراوان، کمتر ممکن است کسی مثل گذشته مطرح شود و کارش گُل کند» (مشارکتکنندۀ 11). این مشارکت کننده،میزان حضور مردم در اماکن مذهبی را ملاکی برای ارتباط مردم و روحانیت بر شمرده است؛ درحالیکه احتمال دارد این حضور به روحیۀ مذهبی مردم ایران یا انگیزۀ آنها برای برآوردهشدن نیازها در این اماکن مرتبط باشد. این موضوع، همانند حضور مستمر مردم در سالهای قبل از پیروزی انقلاب در این اماکن است؛ زیرا زیارت یکی از مناسک مداوم مردم ایران بود که در فرهنگ عامه و حتی در ترانههای محلی نیز نمود پیدا میکرد و نباید آن را به عملکرد روحانیت نسبت داد. مطابق گفتگو با افرادی که در اماکن مذهبی حاضر میشوند، آنها دلیل حضورشان را دستیافتن به حاجات و گرهگشایی از گرفتاریهای خود در این اماکن میدانند که این مسئله را میشود به روحیات مذهبی مردم یا حل مشکلات شخصی نسبت داد، نه به عمیقشدن ارتباط مردم و روحانیت. شاید تفاوت اصلی تحلیل این مشارکتکننده با دیگر مشارکتکنندگان، در مساویشمردن دین و روحانیت باشد؛ درحالیکه گفتگوهای پژوهشگران، نشاندهندۀ کاهش ارتباط مردم با روحانیت، دستکم در سفرهای تبلیغی است.
10. روحانی، قربانی حکومت روحانیتیقیناً در طول این چهل سال پس از پیروزی انقلاب، برخی مسئولان اعم از روحانی و غیرروحانی در نهادهای حکومتی ضعفهای اساسی داشتهاند و دراینخصوص،عموم مردم ضمن بیان انتقادات خود، این مشکلات را با روحانیت مرتبط میدانند. به باور برخی از مشارکتکنندگان، به همین دلیل توجه مردم به روحانیت کمتر شده است؛زیرا مردم روحانیت را با حکومت مساوی میدانند و هرگونه ضعف در دولت و نهادهای حکومتی را به پای روحانیت مینویسند. یکی از مشارکتکنندگان معتقد است دلیل از بین رفتن قداست روحانیت را باید در عملکرد نهادهای نظام جمهوری اسلامی دانست و مردم ضعف عملکرد نهادها را به پای مبلغان دینی مینویسند: «بیشتر مردم روحانیت و حاکمیت را مساوى و مساوق مىشمارند و دلایل خرابیها و کمکاریهاى برخى از ادارات را روحانیت مىدانند و از هر ادارهاى که ناراضى مىشوند، به علما بد مىگویند» (مشارکتکنندۀ 13). یکی از جامعهشناسان هم ضمن تأکید بر این امر، معتقد است عملکرد برخی مسئولان، موجب سلب اعتماد مردم از روحانیت شده است و البته، خود روحانیون در این مسئله مقصرند؛ زیرا با حضور در نهادهای دولتی و حکومتی زمینۀ چنین نگرشی را فراهم آوردهاند: «حاکمشدن بخشی از اقشار روحانی و جمعیت روحانیون در حکومت پس از انقلاب و بهتدریج ادارهای و رسمیشدن روحانیت، خودبهخود فاصلهای را بین مردم و آنها ایجاده کرده است و این ظلم روحانیت به خود است» (خبرگزاری شفقنا: 27/04/97). در اینجا باز هم عامل اصلی، عملکرد خود روحانی است؛ اما ازنظر این مشارکتکننده، عملکرد روحانی صاحبمنصب، عامل بدبینی مردم به کل روحانیت است؛ یعنی ممکن است افراد شاخص و روحانی صاحب مسئولیت، با عملکرد ضعیف خود دلزدگی مردم نسبت به روحانیت را فراهم آورند.
11. ضعف عملکرد، قطع فراگرداز منظری دیگر، نمیشود ضعف عملکرد مبلغان دینی را با ضعف روحانیون صاحبمنصب توجیه کرد و چنین استدلالی اشتباه است؛ زیرا دلایل اصلی قطع ارتباط مردم و روحانیت را باید در عملکرد خود روحانی مبلغ و وظایف تبلیغی محولشده به او جستجو کرد. روحانی در عمل طوری رفتار کرده است که مخاطب و پامنبری او احساس میکند بهطور شایسته، به او احترام نمیگذارند و حرفهای او شنیده نمیشود. درواقع، گاهی در منبرها عامل همۀ مشکلات مخاطبان معرفی میشوند و هیچگونه همدلیای بین گوینده و مخاطب برقرار نمیشود و همین امر، موجب دلزدگی آنها از روحانیت شده است: «همۀ تقصیر را به گردن دیگران نیاندازیم و گاهی خودمان را نیز مقصر بدانیم؛ زیرا در تبلیغ دین کوتاهی کردهایم. ما خوب حرف میزنیم؛ اما شنوندۀ خوبی نیستیم. همدلی و همدردی با مخاطب خیلی مهم است و ارتباطات را قوی میکند» (مشارکتکنندۀ 4). به باور مشارکتکنندۀ دیگر، دلیل قطع ارتباط مردم با روحانیت عملکرد خود روحانی در حیطۀ وظایف یک مبلغ دینی است؛ زیرا اعتقادات را بهدرستی به مردم منتقل نکرده و عامل اصلی قطع فراگرد ارتباط، همین مسئله است: «به نظر من تا آنجا که به گفتار ما مربوط است، ما اعتقادات را خوب به مردم منتقل نکردهایم و یکی از دلایل اساسی این مشکل، ضعف اعتقادی است. این ضعف را باید برطرف کرد» (مشارکتکنندۀ 17).
12. توطئهاندیشیگروههای مخالف با جمهوری اسلامی این نظام و نیز روحانیون را نقد میکنند و در شبکههای ماهوارهای نیز برنامههای متعددی در نقد عملکرد روحانیت دارند؛ اما باید دید این نقد عملکرد که بیشتر در حوزۀ فعالیتهای سیاسی است، چگونه کاهش اقبال مردم به روحانیون را به دنبال دارد. بخشی از مشارکتکنندگان با اعتقاد به یک گفتمان دشمنشناسی معتقدند ریشۀ مشکلات، در دشمنیهای داخلی و خارجی سابق و فعلی علیه جمهوری اسلامی است. یکی از مشارکتکنندگان، قطع ارتباط روحانیت با مردم را هدف برنامهریزیشدۀ دشمن و این مسئله را تعمدی میداند که برای اجرای آن، برنامهریزی دقیقی کردهاند. این مشارکتکننده، دشمن را در دو حوزۀ داخلی و خارجی تفکیک میکند و در حوزۀ خارجی، برنامهریزی دقیق دشمنان و وهابیان را برای تضعیف روحانیت میداند. او ضمن مساویدانستن شیعه با روحانیت، مؤکداً هر اقدام انجامشده برای تضعیف تشیع را تضعیف روحانیت میپندارد که البته در این میان،ماهوارهها بهطور اساسی در دورکردن مردم از روحانیت و از بین رفتن قداست آنها نقش ایفا میکنند: «از شبکۀ الجزیرۀ قطر (که زیر سلطۀ تفکرات وهابیها است) تا شبکۀ بیبیسی فارسی که مرتب در حال پخش برنامه و شیطنتش بسیار زیاد است. هدف اصلی اینها ضدیت با روحانیت و تفکرات شیعه است که بهطور جدی دنبال میشود» (مشارکتکنندۀ 16). ازنظر او در حوزۀ داخلی سخنرانان مکلای بیسواد و برخی سران عرفانهای نوظهور، دشمن داخلی محسوب میشوند و با برنامهریزی دقیق، به دنبال جمعکردن مخاطبان روحانیون در جلسات خاص و حلقههای معنوی هستند. این افراد، در پیشبرد اهداف استکباری عامل دشمن شمرده میشوند: «عدهای دنبال این هستند که رابطۀ روحانیت و مردم را به بهانههای مختلف قطع کنند؛ بعد میآیند مردم را دور خود جمع میکنند و چون از معارف دینی اطلاعی ندارند، مقداری خرافات به آنها تحویل میدهند و ابزار خوبی برای پیشبرد اهداف استکبار جهانی میشوند» (مشارکتکنندۀ 16). در مقابل، ازنظر یکی از افراد حاضر در جلسۀ اعتبارسنجی دادهها (که خود از مشارکتکنندگان در پژوهش بود[20])، مساویشمردن تشیع و روحانیت در موضوع بحث، ارزیابی دقیقی نیست. مسلماً گروههای مخالف با نظام جمهوری اسلامی و فعال بر ضد آن وجود دارند؛ اما در حوزۀ تبلیغ دینی آیا کاهش حضور مردم در مساجد یا کاهش میزان ارتباط مبلغان با مخاطبان، دقیقاً نتیجۀ این تبلیغات است. اگر چنین نگرشی صحیح باشد، دلیل اقبال مردم به برخی روحانیون چیست. آیا این روحانیون نیز عوامل دشمن هستند. او تأکید داشت نسخۀ کلیدی در پاسخ به این سؤالات، سخنان یکی از مشارکتکنندگان دیگر است که دلیل اصلی قطع ارتباط را در عملکرد خود روحانی میداند. اگر روحانی باتوجهبه بازخوردها و با در نظر گرفتن الزامات محیطی و ... تبلیغ کند، مسلماً موفق خواهد شد و فراگرد ارتباط شکل خواهد گرفت.
13. فاصلۀ نقشوقتی یک روحانی با حفظ «فاصلۀ نقش» یعنی با لباس شخصی، در هیئت مدرس دانشگاه و نیز سخنران مجالس و محافل عمومی و خصوصی برای تبلیغ دین میکوشد، آیا به این نتیجه رسیده است که به دلیل موضعگیری مردم، حضور با لباس روحانیت تأثیرگذاری کمتری دارد. ظاهراً اصرار بر همین فاصلۀ نقش، افزایش حضور قشر مکلای مبلغ را در میان مردم به دنبال داشته و این مسئلۀ مهمی است که باید دربارۀ آن، تحلیل جامعهشناسانۀ دقیقی انجام شود.
14. روحانی مکلابرخی مشارکتکنندگان، حضور قشر مکلای مبلغ را آسیبی جدی برای روحانیت میپندارند و ازنظر آنها حتی درصورت ابلاغ صحیح آموزههای دینی نباید افراد مکلا با منبریهای حوزوی جایگزین بشوند. درحقیقت، این افراد منبر را رسانهای منحصر به روحانیون میدانند: «باید دقت کرد و به این موضوع توجه داشت که افرادی با لباس غیر روحانیت، با افراد منبری حوزهای جایگزین نشوند؛ البته بعضی از اینها درسخوانده یا دانشگاهی هستند و شاید مقداری هم درسهای حوزوی را خوانده باشند؛ باوجوداین، درست نیست که این گونه افراد منبر بروند» (مشارکتکنندۀ 1). از این نقل قول چنین برداشت میشود که روحانیت برای خود اقتدار و قداستی منحصربهفرد قائل است و برای همین، نمیخواهد کسی آن را به چالش بکشد. اتفاقاً همین مسئله،یکی از نقدهایی است که برخی جوانان و نخبگان غیردینی به روحانیت دارند و باید آن را به شکل آسیبشناسی دین مدنظر قرار داد؛ زیرا بعضی از طلاب مکلا معارف دینی را بهصورت صحیح به مردم منتقل میکنند و برخی از این افراد، سالهای سال بدون پوشیدن لباس روحانیت، گذشته از شرکتکردن در دروس خارج از حوزه، مدارج علمی بالای حوزوی را گذراندهاند. امروزه، افرادی با همین ویژگیها در آزمون اجتهاد خبرگان پذیرفته شدهاند و گذشته از نمایندهبودن در مجلس خبرگان، در رسانۀ ملی هم به شکل کارشناس مذهبی فعالیت میکنند. حتی اساتید اخلاق مکلا هم دین را تبلیغ میکنند و اتفاقاً مخاطب فرهیختۀ دانشگاهی و بسیاری از روحانیون هم در درس این افراد شرکت میکنند. باتوجهبه این مطالب،به نظر میرسد ممنوعیت در تبلیغ را باید به افرادی بدون مدارج علمی منحصر کرد؛ یعنی افرادی که ازلحاظ علمی ضعیف هستند و متأسفانه در منابر بهطور نادرست دین را تبلیغ میکنند و دراینخصوص،فرقی هم بین مکلا و معمم نیست. یکی از مشارکتکنندگان بر ملاک تخصص در تبلیغ تأکید میکند و بین مکلا و معمم تفاوتی قائل نیست: «یکی از مسائلی که به آن اعتقاد دارم و بارها هم گفتهام، این است که دوستان لباس شخصی منبررو ما گاهی بعضی از کلماتشان با دین منطبق نیست. به قول آیتالله وحید (که خدا حفظشان کند) ما یک روایت و یک درایت داریم. خیلی از دوستان روایت میخوانند و درایت را ارائه نمیدهند؛ چون خودشان به درایت نرسیدهاند که به مردم ارائه کنند. این از چه چیزی حاصل میشود. این سکوتکردن و درسخواندن میخواهد. اگر دوستان لباس شخصی، تخصص دارند، دربارۀ کار آنها حرفی نیست» (مشارکتکنندۀ 7).
15. دین وارونه، منبرهای پوچحضور افراد غیرمعمم در جلسات دینی گذشته از اقبال مردم به آنها اتفاقاً گاهی بازدهی مثبت و مناسبی داشته است؛ اما در این میان، برخی افراد مکلا و بیسواد، با علم به حساسیتداشتن مردم نسبت به شنیدن سخنان روحانی ملبس، ضمن سوءاستفاده کردن از این فضا فعالیتهای خود را گسترش میدهند و چه بسا بخشی از جامعه، به سمتی رفته است که حرف دین و حتی سخنی با محتوای ضعیف را از یک شخص مکلا بهتر میپذیرد و برخی مشارکتکنندگان به این نکتۀ مهم اشاره دارند: «مردم دور این افراد جمع میشوند و همۀ حرفای آنها ملکۀ ذهنشان میشود؛ چون خوب حرف میزنند و ظاهرشان هم بهروز و شیک است. از ما که گاهی زده شدهاند؛ خب همین میشود که جلسهاش صدا میکند. همه میآیند و مریض هم برای شفا میآید؛ چون همان عوام او را تا جایگاه پیامبر بالا بردهاند» (مشارکتکنندۀ 21). ترویج خرافات به سخنرانی مکلاها منحصر نیست و برخی از سخنرانان و مبلغان دینی معمم و مشهور، بر روی منابر خوابها و مطالب غیرمستند را ترویج میدهند و اتفاقاً جمعیت زیادی هم در این گونه مجالس حاضر میشوند. دلیل این امر را میشود در بیان گیرا یا تبلیغات گستردۀ آن سخنران و نیز هیئت برگزارکننده جستجو کرد؛ اما این شکل از منابر، با اعتراض عالمان و مبلغان همراه شده و به باور برخی از مشارکتکنندگان، این روند چنان گسترده شده است که صدای اعتراض آنان به گوش نمیرسد: «نوارهای بیست و پنجسالۀ من گواه است که دائماً روی منبر، نسبت به این منبرهای سخیف، منبرهای خرافی، منبرهای تحریفکنندۀ مسائل الهی و منبرهای براساس شأن خواب هشدار میدادم. در آن زمان، من تنها ماندم. کسی به من کمک نکرد. دو سال است که بعضی از بزرگان و مراجع، به میدان وارد شدهاند. حتی خدمت رهبری عرض کردم که منبرها دارد پوک میشود. منبرها از قرآن و حدیث خالی شدهاند. الآن علمای بزرگ به فکر افتادهاند؛ اما کمی دیر شده است؛ چون دروغها و تحریفها پا گرفتهاند» (مشارکتکنندۀ 1). گویا بیان همین محتوای غیرمستند بر روی منابر، سبب میشود برخی از مخاطبان نیز با تصور شنیدن سخن تازه، به سخنران مکلا یا معمم بیشتر اقبال پیدا کنند و درنهایت، آموزههای غیرمستند و خرافی بهصورت آموزههای دینی و گاهی به شکل کرامت در مجالس ترویج شود: «اشخاص مربوط به پارهای از کتابهای کرامت زندهاند. من فرزندان آنان را میشناسم. وقتی این کتابها را دربارۀ کرامتهای پدرشان دیدم، بعد از تماس با آنان، گفتم: این چنین کتابهایی دربارۀ پدرتان نوشتهاند. با خنده گفتند: ما در طولِ پنجاه- شصت سال، این چنین چیزهایی از پدرمان ندیدهایم» (مشارکتکنندۀ 1). درپایان، تبلیغ محتوای خرافی چنان گسترده میشود که مخاطبان بهصورت گستردهای به مطالب مطرحشده در منابر معممان یا مکلاها علاقه نشان میدهند و کتابهای مختلفی دربارۀ حالات معنوی شخص نوشته و در ادامه، به دلیل استقبال عوام، پرفروش هم میشود. یکی از مشارکتکنندگان ضمن اشارۀ آشکار به کرامتسازیها و حالات معنوی باورناپذیر و غیرمنطقی یک مکلا این موضوع را صرفاً برای بهرهگیری از علائق زودگر مخاطبان و سوءاستفاده از احساسات آنها میداند: «کتابی دربارۀ کرامتها و حالات معنوی شخصی غیرمعمم نوشتند و با تبلیغات جایش انداختند؛ درحالیکه من او را میشناختم، او کجا و این حرفها کجا! در این کتاب مقاماتی برای او نوشتهاند که نه در قرآن و نه در روایات، برای انبیای خدا هم ذکر نشده است» (مشارکتکنندۀ 1). برخی مشارکتکنندگان نیز در حوزۀ محتوای منابر قائل به تفکیک هستند و براساس باور آنها با تبلیغ افراد غیرمعمم و بیسواد، قدرت تشخیص سخن درست از دست میرود و به دلیل تشخیصندادن سره از ناسره، خرافات هم بهراحتی مسیر خود را پیدا میکند و آرامآرام، دین با خرافه عجین میشود: «ترس من از این منبریهای مکلاست که جلساتشان روزبهروز افزونتر شود و مردم عامه، پای صحبتشان بنشینند و دین وارونه بیاموزند» (مشارکتکنندۀ 19).
16. جریانسازی مکلاها یا امنیت شغلی معمماناگر با نگرشی حداقلی روحانیبودن را یک شغل بدانیم، طبیعتاً نهادهای حوزوی برای امنیت شغلی طلاب و نیز برای حفظ اقتدار خود باید سازوکاری ایجاد کنند که تبلیغ دین در انحصار روحانیون معمم باشد؛ اما اگر نگرشی حداکثری داشته باشیم و تبلیغ دین ملاک باشد، قطعاً هر شخص روحانی با قدرت انتقال درست آموزههای دینی، مبلغ دینی است و فرقی بین افراد معمم و مکلّا (افرادی که عمامه بر سر ندارند) نیست و ملاک، انتقال صحیح مفاهیم دینی است. برخی از نخبگان، نگاه متفاوتتری نسبت به سخنرانی افراد غیرمعمم دارند و این مسئله را یک جریانسازی برای حذف روحانیون از منابر میدانند. این گروه معتقدند تأکید بر سخنرانی معممان، منحصرکردن تبلیغ به دست روحانیت معمم نیست؛ بلکه یک مراقبت برای پرهیز از آسیبهای بعدی است. آنها در این زمینه، با اشاره به استفتاء از امام خمینی (ره) معتقدند درصورت نبودن مراقبت، این امر به حضور افراد بدون صلاحیتهای علمی بر روی منابر منجر خواهد شد و آنان،آموزههای دینی را بهدرستی به مردم منتقل نخواهند کرد: «در زمان حیات امام خمینی (ره) عدهای از ایشان استفتاء کردند که در بعضی مساجد، افراد غیرمعمم بهصورت پیشنماز جماعت حضور دارند. امام (ره) هم در جواب این استفتاء فرمودند : تا معمم هست، اقتدا به شخص غیرمعمم کار ناشایست و نادرستی است» (مشارکتکنندۀ 14). افراد مدرس حوزه و اهل فضل، وقتی بدون لباس روحانیت منبر میروند، وجاهت علمی دارند؛ اما بیتوجهی آنها به منبررفتن بدون لباس، این کار را برای افراد ناشایستۀ علمی مرسوم میکند. به اعتقاد مشارکتکنندگان، شلوغشدن مجالس دینی افراد غیرمعمم، به معنای کسادشدن بازار تبلیغ دین یک روحانی نیست؛ بلکه ممکن است تبلیغات گسترده و حضور عوام، شلوغشدن یک جلسه دینی را در پی داشته باشد و این موضوع، لزوماً دلیل بر صحت مطالب ارائهشدۀ سخنران نیست. باید توجه داشت درصورت تبدیلشدن این مسئله به یک فرهنگ، این امر خطر بزرگی است. اگر مردم عادت کنند یک شخص مکلا بالای منبر سخنرانی کند، طی یک روند ذائقۀ آنها تغییر میکند؛ در این صورت، در سالهای آینده طی یک فرایند، کیفیت تبلیغ افت میکند و افراد غیرمتخصص به این حوزه وارد میشوند و به دین آسیب میزنند: «اگر این موضوع به یک فرهنگ تبدیل شود، یقیناً تا چند سال دیگر امور دینی به شیوهای خلاف نظر دین بازگو میشوند؛ زیرا افرادی بدون گذراندن دورههای حوزۀ علمیه و داشتن علم دین، بر منبر میروند و با مطرحکردن آیات قرآن و روایتهایی که از تفسیر آنها بیاطلاعند، مشکل ایجاد میکنند» (مشارکتکنندۀ 14). برخی مشارکت کنندگان با سخنرانی مکلاهای باسواد مخالف نیستند؛ اما ازنظر آنها بهتر است این افراد با لباس روحانیت تبلیغ کنند تا با جریانسازی فرهنگی حذف روحانیون از منابر مقابله شود و به همین دلیل، بنا بر تأکید علما افراد معمم باید سخنرانی کنند: «بزرگان و مراجع ما در زمان طلبگی و واردنداشتن ما به لباس مقدس روحانیت، توصیه میکردند تا زمان معممنشدن، به منبر نروید و بعد از آن هم اگر جایی برای تبلیغ رفتید، حتماً معمم بروید» (مشارکتکنندۀ 6). همچنین، باتوجهبه اینکه سازوکاری برای کنترل محتوای سخنرانی مکلاها وجود ندارد، با این اقدام، خطر رواج حضور بیسوادان بر منابر نیز کاهش مییابد. دستکم دربارۀ سخنرانی روحانیون اینقدر اطمینان وجود دارد که نهادهای متولی ارزیابی مختصری از روند فعالیت مبلغان اعزامی آگاهی دارند: «حرفم به این دوستان این است که شما افراد سخنران و جریانساز، بیایید و برای دین عمامه را بر سر بگذارید که فردا هر کسی نگوید آقای فلانی سخنرانی میکند، پس من هم سخنرانی میکنم. این جریانسازی ضرر دارد. تو توانایی و سواد داری؛اما خیلی افراد بیسواد هم منبر میروند؛ این جور ارزش و منزلت منبررفتن از بین میرود» (مشارکتکنندۀ 7).
17. روحانی ابزاریدر بحث ارتباط مردم و روحانیت، مهمترین مسئله شاید ضرورت این ارتباط است. سؤال اینجاست که چرا مردم باید این ارتباط را برقرار کنند. اینکه ما بهصورت یکطرفه بگوییم مردم به مسائل دینی نیاز دارند، حرف درستی نیست؛ زیرا بر پایۀ همین ادعا نسخهپیچیدن و اعزام مبلغ نتیجهای جز حضور چند فرد مسن در مسجد نخواهد داشت. آنچه ضرورت دارد این است که قبل از ارتباط، انگیزۀ ارتباط را شناسایی و در مواردی باید ایجاد کنیم. در این باره، برخی مشارکتکنندگان نکتۀ بسیار مهمی ذکر کردهاند که براساس آن، نیاز برخی مردم به دین واقعی نیست و دین را ابزاری برای آسایش میدانند: «یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی این است که احساس نیاز برخی از مردم به دین، واقعی نیست و نشانههای واقعینبودن احساس نیاز آنها این موارد است: 1. پرسش دینی آنها کم است؛ 2. پذیرش دینی آنها اندک است و در مقابل پاسخ، به دنبال پیداکردن راه فرار هستند؛ 3. ازنظر دینی احساس آرامش نمیکنند و آرامش را با آسایش اشتباه گرفتهاند و 4. احساس آرایش دینی ندارند و شخصیت دینی را یک آرایش مقبول نمیبینند» (مشارکتکنندۀ 12). در میان مخاطبان مبلغان دینی قطعاً افرادی هستند که صبغۀ دینی دارند و بهطور ویژه به رعایت مسائل دینی، رعایت حلال و حرام، پرداخت خمس و انجام اعمال حج و نیز انجام واجبات و مستحبات توجه دارند و در این مسیر هم معمولاً روحانیت را به شکل مرجع پاسخگویی میشناسند؛ اما مطابق نتیجۀ مصاحبه با نخبگان تبلیغ، معمولاً قشر بزرگسال و کهنسال بیشتر به این نوع مسائل توجه میکنند و سؤالات شرعی خود را میپرسند. برخلاف آنها قشر جوان بهجای پرسیدن سؤالات شرعی یا اصلاح حمد و سوره و میزان خمس و ... ، بیشتر به سؤالاتی در حوزۀ فلسفۀ دین و چرایی دینداری توجه میکند و گروهی دیگر از میانسالان و جوانان و حتی بزرگسالان، قرائتی از دین را میپسندند که بهجای گذاشتن تکلیفی طاقتفرسا بر دوششان،موجب آسایش آنها باشد. برخی هم به دنبال دریافت مجوز هستند و از مبلغان تأییدیههایی برای انجام یک عمل غلط یا حرام میخواهند. با این رویکرد، روحانی مبلغ ابزاری برای تسهیل تکالیف شرعی مردم و نیز ترویج سهلانگاری در امور دینی خواهد بود: «گاهی افرادی به بنده مراجعه کرده و احکام شرعی را پرسیدهاند و بهمحض فهمیدن بار مالی یا سختی و تکلف انجام آن، دنبال مجوز بودند تا مثلاً با تأئید یک روحانی به کار غلط خود ادامه دهند؛ درحالیکه میدانستند این مسیر غلط است و اصرار من هم موجب نشد از تصمیم خود برای انجامندادن عمل شرعی، مثل خمسدادن یا قضای نماز یا ادای حقالناس منصرف شوند. شاید اشکال از من بود که جاذبه نداشتم و کلامم گیرا نبوده است؛ اما این حس در من وجود داشت که این افراد از ابتدا نه به فکر انجام عمل صحیح، بلکه به دنبال توجیه بودهاند» (مشارکتکنندۀ20).
18. کاستیهای زمینهاییکی از عوامل موفقیت یک ارتباط، شناخت محیط مخاطب است و محیط یا زمینه، یکی از عناصر ششگانۀ ارتباط محسوب میشود و مبلغ آگاه به فرایند ارتباط، هیچگاه بدون توجه به زمینۀ مخاطب، پیام تولید و ارسال نمیکند؛زیرا ارتباط، یک فراگرد تعاملی بین مبلغ و مخاطب است و در این فراگرد، گذشته از تشکیل کنشهای متقابل، پیامهای ارسالشده در خلاء و بیتوجه به محیط مخاطب، اثر بازگشتی و بومرنگی دارند و بدون ایجاد تأثیر لازم به فرستنده بر میگردند.
19. فرهنگگریزیباید دید مبلغان حوزوی از محیط مخاطب خود چقدر آگاهی دارند؛ مثلاً شخصی که در ماه مبارک رمضان بهصورت مبلغ به یکی از شهرهای استانهای شرقی کشور اعزام میشود، تا چه حد از مخاطبان اطلاع دارد. برای آشنایی مبلغان با الزامات زمینهای محیط تبلیغی، معاونت فرهنگی و تبلیغی بهمنظور ترویج طبقهبندی اطلاعات و براساس مناطق تبلیغی کشور، در سال 1390 ویکی اطلس فرهنگی را بهطور آزمایشی با 28 استان راهاندازی کرده است (سمتا: 09/03/1398) اما در این سامانه، اطلاعات کلی استانها و مطالبی کلی دربارۀ برخی استانها درج شده است که شامل این موارد هستند: در حوزههای آموزشوپرورش، وضعیت اقتصادی، صنایع و معادن، کشاورزی و دامداری، امکانات و خدمات رفاهی، امکانات و ظرفیتهای فرهنگی، آثار و بناهای تاریخی و گردشگری، وضعیت تاریخی و سیاسی، پیشینۀ تاریخی استانها، جغرافیای استان، جمعیتشناسی، میزان اشتغال جمعیت، مهاجرت، وضعیت دینی و مذهبی، معرفی سازمانها و نهادها، معرفی شخصیتها و بزرگان، مردمشناسی،جشنها و اعیاد ملی و مذهبی و مسائل و آسیبهای اجتماعی. بیشتر این اطلاعات براساس دادههای آماری وزارت کشور و نیز دادههای سنجشهای ارزش و نگرش ایرانیان در سالهای متمادی استخراج شده است و تقریباً هیچ اطلاعات جزئیای در اختیار مبلغان قرار نمیدهد؛ مثلاً اگر قرار است در یکی از روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد،مبلغی به کار تبلیغ مشغول شود، در ویکی اطلس فرهنگی اطلاعات کلی این استان وجود دارد و او هیچ مطلبی دربارۀ روستای مدنظر و علائق و سلائق و نیز دادههای زمینهای در اختیار نخواهد داشت؛ درحالیکه این استان، بهصورت گستردهای تنوع فرهنگی دارد. باتوجهبه این مطالب، به اعتقاد یکی از نخبگان، نمیشود در این مکانها با یک نسخۀ ازپیشآمادهشده تبلیغ کرد و در اینجا میشود به ضرورت استفادۀ منبریها از نسخههای متعدد و متناسب با مخاطبان تأکید کرد. در مصاحبه با نخبگان تبلیغی مشخص است که برخی از منبریها در زمان ارادهکردن برای تبلیغ، صحبتهایی را از قبل آماده و بعد اینها را در مجلس سخنرانی بیان میکنند و گاهی این نسخۀ آماده، با وضعیت زمانی و مکانی تبلیغ و روحیات مستمعان ناسازگار است: «این اشتباه است. منبری یا گوینده باید انواع و اقسام داروها و درمانها دستش باشد و در هنگام رفتن به مجلس ببیند مجلس چه میطلبد. اینطور نیست که ما مثل دکترهای قدیم، ده بیست نسخه را از قبل آماده کنیم و به همه بدهیم. ما باید در همۀ موضوعات دستکم آمادگی داشته باشیم که وقت رفتن به مجلس، ببینیم آنجا چه میطلبد؛ یعنی بحثهایی باشد که اینها را جذب کند و خستهکننده نباشد» ( مشارکتکنندۀ 9).
20. ذائقهگریزیتوجه به ذائقههای محیط مخاطب، یکی از اصلیترین مؤلفهها در تولید و ارسال پیام و در ادامه، پذیرش آن از جانب مخاطبان است که باتوجهبه تنوع فرهنگی و تنوع اقلیم ایران، حتی روضهخوانی، سخنرانی و بیان مطالب دینی بر روی منبر هم در هر شهری آداب و رسوم خاص خود را دارد. درحقیقت، اگر یک مبلغ بدون توجه به هنجارهای محل تبلیغ سخنرانی کند، پیام او در خلاء ارسال میشود و هرگز به مخاطبان نخواهد رسید؛ چنانکه حتی درصورت حضور مستعمان در مسجد، آنها به مطالب بیانشده توجه نخواهند کرد. با عنایت به این موضوع، یکی از اصلیترین عوامل قطع فرایند ارتباط مبلغ و مخاطب، آشنانبودن مبلغ با محیط مخاطب است. در مصاحبههای مشارکتکنندگان، به این مسئله بسیار اشاره شده است و به نظر برخی مقصر اصلی این مسئله نهادهای عهدهدار تبلیغاند. برخی نیز، ضمن پذیرش قصور نهادهای متولی تبلیغ، اشکال اصلی را از جانب مبلغ میدانند و بر این نکته تأکید دارند که هر مبلغ، قبل از اعزام باید با شیوههای مختلف، اطلاعات لازم را دربارۀ محیط مخاطب کسب کند. دراینخصوص، یکی از مشارکتکنندگان یکی از کاستیهای ارتباط مردم و روحانیت را بیتوجهی به فرهنگ مکان تبلیغ میداند و چنین اشاره میکند: «بخش عمدهای از زندگی مردم با فرهنگ آنها اداره میشود. منبر بدون توجه به فرهنگ مردم، تأثیر چندانی ندارد. مرحوم فلسفی به فرهنگ مردم کار داشت و بزرگان دیگر نیز این چنین بودند. ما باید فرهنگ اسلامی را جا بیاندازیم؛ مثل فرهنگ روضهخواندن در منزل و ... ؛ زیرا اصلاح تکتک مردم، بدون توجه به فرهنگ آنها غلط است» (مشارکتکنندۀ 2). یکی از مشارکتکنندگان دیگر معتقد است عامل اصلی در ضعف ارتباط متقابل مردم و روحانیت، بیتوجهی به مخاطبشناسی است و مبلغان دینی به اندازۀ کافی با روحیات و فرهنگ مخاطبان خود آشنا نیستند و با قضاوتهای پیشینی منبعث از محیطی دیگر تبلیغ میکنند و نسخهای برای مخاطبان میپیچند که درمان درد آنها نیست. در این میان، نکتۀ مهم توجهکردن به فرهنگ تخصصی برخی حضار است و درصورت تحصیلکرده بودن مخاطبان، این نکته را هم باید مدنظر قرار داد و به قول یکی از نخبگان تبلیغی نباید با همۀ مخاطبان مثل عوامالناس برخورد و برای همۀ آنها به یک شکل سخنرانی کرد: «ضعف در ارتباط متقابل مردم و روحانیت، دلایل و عواملی دارد و برخی از آنها به دلیل ضعف در مخاطبشناسی است که ریشه و اساس کار با آن ارتباط دارد. با فرهنگشناسی اقالیم و مناطق و آگاهکردن مبلغان دربارۀ فرهنگهای مختلف، میشود ضعف در ارتباط متقابل مردم و روحانیت را بهبود بخشید» (مشارکتکنندۀ 3). مشارکتکنندۀ دیگر، بیتوجهی به فرهنگ مخاطبان را با نام فردگرایی و فرهنگگریزی ارزیابی میکند و ازنظر او بخش عمدهای از زندگی مردم با فرهنگ آنها اداره میشود. درواقع، منبر بدون توجه به فرهنگ مردم، چندان تأثیر ندارد: «مرحوم فلسفی به فرهنگ مردم کار داشت و بزرگان دیگر نیز این چنین بودند. ما باید فرهنگ اسلامی را جا بیاندازیم؛ مثل فرهنگ روضهخواندن در منزل و ... . چنانچه بخواهیم بدون توجه به فرهنگ مردم، آنها را بهصورت تکتک اصلاح کنیم، به خطا رفتهایم» (مشارکتکنندۀ 2). به اعتقاد مشارکتکنندۀ دیگر، در جامعه غیر از فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصّصی هم داریم که بهسرعت در حال رشد است. قبلاً مخاطبان مبلغان عوام بودند؛ اما الان مخاطبان هرکدام یک ادبیات تخصّصی در حد کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا دارند؛ بنابراین، اگر بحثهای ما در حوزۀ معارف و معرفی اهلبیت (ع) در حد اقناع فرهنگ عمومی باشد، این میزان کفایت نمیکند؛ یعنی رابطۀ بین منبر با فرهنگ تخصّصی جامعه باید تبیین شود: «اگر ما بخواهیم بدون توجه به فرهنگ تخصّصی جامعه به مباحث وارد یا از آنها خارج شویم، قاعدتاً اهل تخصّص را اقناع نمیکند و در معارف اسلامی اکتفا به حد معارف تخصّصی موجب میشود معارف فوقتخصصی را از دیگران بگیرند و از زبان حوزه نشنوند» (مشارکتکنندۀ 15).
21. ارزشگریزیدرحقیقت، توجه به هنجارها و نگرشهای مخاطبان تبلیغ دینی دستهبندی این افراد براساس نیازها و توجه به هنجارهای مدنظر آنهاست؛ زیرا در این صورت، گونهشناسی مخاطبان طبق ویژگیهای لازم انجام خواهد شد و نتایج آن در برنامهریزیهای تبلیغ دینی کاربرد دارد و به افزایش اثربخشی و بهرهوری آن منجر میشود. یکی از مشارکتکنندگان، ضمن تأکید بر آشنانبودن مبلغان با ارزشها و روحیات مخاطبان، معتقد است این مشکل در بسیاری از روحانیون وجود دارد و مبلغان دینی از روحیات، ارزشها و نگرشهای مخاطبان خود به اندازۀ کافی شناخت ندارند؛ زیرا این شناخت با نیازسنجی به دست خواهد آمد: «بسیاری از طلاب و مبلّغان نمیدانند نیازها و هنجارهای مخاطبان کدام است و دربارۀ چه مسائلی باید بحث کنند؛ برای همین، مباحث با نیازها و ارزشهای مخاطبان منطبق نیست و دوری آنها از خطابه و منبر را در پی دارد. آشنانبودن با مخاطبان و روحیات و ارزشهای آنها مشکل دیگری است. امروزه، ما با نسلی جدید همراه با نیازهای جدید روبهرو هستیم و به همین دلیل، لازم است با نیازهای آنها آشنا باشیم» (مشارکتکنندۀ 3). پیامبر گرامی اسلام پس از بعثت و انذار و تبشیر نزدیکان، دعوت عمومی اسلام را آشکار کرد و رویکرد ایشان در تبلیغ، نفی تمام ارزشهای مخاطبان (کفار) نبود؛ بلکه برخی از ارزشهای آنها را تائید، برخی را رد و برخی را اصلاح کرد. این رویکرد پیامبر، احتمالاً نسخۀ مناسبی برای مبلغان است تا بهمحض حضور در یک منطقۀ تبلیغی ارزشها، آدابورسوم و فرهنگ آن منطقه را نفی نکنند و موارد سازگار با آموزههای اسلام را تأئید و بلکه ترویج کنند. یکی از مشارکت کنندگان، بهوضوح به این دغدغه اشاره میکند و به باور او احتمال دارد کار مبلغ با این رویکرد بیشتر تأثیرگذار باشد: «پیامبر برخی از فرهنگهای مقبول آنان (کفار) را تأیید کردند؛ مانند وفای به عهد و پیمان و این تأیید، نه صوری بلکه واقعی بود. پیامبر (ص) حتی این فرهنگ را آنقدر قبول داشتند که در زمان جوانیشان، در یکی از این پیمانها (حلفالفضول) شرکت کرده بودند. این شیوۀ برخورد به ما یاد میدهد در هنگام برخورد با خانم بدحجاب یا با آقایی با قیافۀ ناموجه، نباید سریع آنها را از خود برانیم و سبب بیزاری آنها از دین و روحانیت شویم؛ بلکه ابتدا باید دقت کنیم که چه مواردی را میشود برای تأیید آنها پیدا کرد؛ مثلاً همین که این خانم یا آقا به حرم امام رضا (ع) آمده است، زائربودنش و محبتش به اهل بیت یا در غیر این صورت، انسانبودنش را تأیید کنیم. طرف مقابل با دیدن این نوع برخورد، احساس میکند شما برای اصلاح آمدهاید، و قصدتان افشای همهچیز او نیست؛ بنابراین، تا اندازهای آرامش و اطمینان پیدا میکند» ( مشارکتکنندۀ 12).
22. کاهش میزان توان ارتباطیدر فرایند ارتباط، توان ارتباطی در کنار دانش عاملی مکمل است و برخی اوقات دیدهایم که برخی از مبلغان با میزان آگاهی زیاد و توانایی جذب مخاطبان زیاد،ازلحاظ علمی نسبت به مبلغان دیگر همان منطقه، در سطح بسیار پائینتری هستند. با شناخت محیط مخاطب، توان ارتباطی مبلغ بسیار زیاد میشود و البته این میزان توان ارتباطی با مخاطب، امری موروثی و غیرارادی نیست. چهرۀ جذاب یا صدای خوش، امری موروثی است؛ اما شرط کافی نیست و اندوختههای شخص مبلغ از محیط مخاطب، در کنار عوامل دیگری مانند اندوختههای تجربی فرد و ... ، ممکن است در افزایش توان ارتباطی او بسیار مؤثر باشد. برخی از آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت در ضعیفبودن جنبۀ ارتباطی مبلغان است؛ زیرا آنها باید بر روی حوزۀ توانایی ارتباطی خود سرمایهگذاری کنند؛ هرچند بهتر است از مسیرهای مختلف، این توانایی ارتباطی را گسترش دهند: «سخنور موفق و دینگستر، باید تناسب زمانی و مکانی را رعایت کند؛ مثلاً در ایام محرم جوک نگوید؛ در ایام شادی نگریاند و حرمت مسجد و حسینیه را پاس دارد یا درصورت زنبودن مخاطبان،او باید کاملاً عفت کلام را رعایت کند» (مشارکتکنندۀ 8). ازنظر یکی از مشارکتکنندگان، مبلغ باید میزان توانایی ارتباطی خود را افزایش دهد تا با افرادی بهجز مخاطبان رایج در منبرهای مذهبی نیز ارتباط برقرار کند؛ یعنی به افراد شرکتکننده در جلسات خود نیندیشد؛ بلکه در اندیشۀ افراد غایب نیز باشد و برای جذب آنها برنامهریزی کند: «جوانهایی که سر کوچه میایستند، یک سرکرده و رئیس دارند؛ بنابراین، شاید بشود با رفاقت و جذب آنها بقیه را نیز به مسجد آورد. همچنین، میشود در محیطهای محل اجتماع جوانان، مثل ورزشگاهها، پارکها، کانونهای فرهنگی و ... ، برنامهریزی و از آنجا برای مسجد نیرو جذب کرد» ( مشارکتکنندۀ 16).
23. بومرنگ تبلیغدر مراحل مختلف فراگرد ارتباطی، یک روحانی در هنگام تبلیغ دین، طبیعتاً از طرف مخاطبان ارزیابی میشود و درصورت دخالتدادن این ارزیابی در رفتار و گفتار خود، اصطلاحاً بازخورد و فراگرد ارتباط ایجاد میشود؛ اما گاهی این اتفاق نمیافتد و این بیتوجهی همانند بومرنگ، به خود مبلغ بر میگردد و به قطع فراگرد ارتباط در تبلیغ دین منجر میشود.
24. تبلیغ بیکلاموقتی یک روحانی در منبر، ضمن ترویج آموزههای اخلاقی، خود در عمل آنها را رعایت نمیکند، این کار ضمن همراهداشتن عکسالعمل مخاطبان، طبیعتاً کاهش آنها را به دنبال دارد و متأسفانه، برخی از مبلغان، گاهی بهجای اصلاح این روند، مردم را به بیتوجهی به دین متهم میکنند؛ درحالیکه برخی از روحانیون عملکننده به گفتار خود، مخاطبان گستردهای دارند و عملکرد این افراد، آشکارا ادعای نادرست بیتوجهی به دین را مشخص میکند. گفتار بدون عمل، به دینگریزی مخاطبان منجر خواهد شد و این موضوع، معلول عملکرد روحانی است، نه برعکس. از دیرباز، مرسوم بوده که دعوت با عمل تأثیرگذارتر است و به قول فردوسی «دو صد گفته چو نیم کردار نیست». یکی از نخبگان، با تأکید بر این مسئله، معتقد است روحانیت باید به دستورات دینی عمل کند تا مردم حرف او را باور کنند و البته، سطح زندگی مبلغان نباید از سطح زندگی مردم جدا باشد: «یکی از نقصهای تبلیغی ما بسندهکردن به گفتار یا نوشتن است؛ درحالیکه به ما دستور دادهاند: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم»؛ یعنی مردم را به غیر زبانتان دعوت کنید. وقتی ما دعوتمان از عمل تهی شد، به ما میگویند: «لم تقولون ما لا تفعلون» (صف: 2)؛ یعنی این دعوت، دعوتی خنثی است .وقتی من میبینم آقا با مرسدس بنز یا فلان ماشین مدرن میخواهد بیاید و از زهد امیرالمؤمنین برای من حرف بزند،از این کار خندهام میگیرد و این به دینگریزی منجر میشود. بعد از انقلاب، عدهای از روحانیون مسئولیت پیدا کردند و سطح زندگیاشان از سطح مردم جدا و همین موضوع، به دینگریزی منجر شد. چگونه حرف کسی را بپذیرند که در زندگیاش مطابق اصول اسلامی عمل نکرده است!» (مشارکتکنندۀ 7). یکی از نخبگان دیگر نیز بر آسیب عملنکردن مبلغ تأکید میکند و ازنظر او روحانی باید آئینۀ تمامنمای آموزههای دینی باشد. درحقیقت، به قول سعدی در آن نیمبیت معروف: «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست»: «اگر اساس کار تبلیغ است، باید اخلاق اسلامی بهصورت کامل در ما ملکه شود و سپس تبلیغ کنیم؛ یعنی واقعاً معتقدم اگر توانایی عملکردن به حرفهایمان را نداریم، از گفتنشان دست برداریم و اصلاً به جرگۀ روحانیت و مخصوصاً تبلیغ وارد نشویم؛ چون با عملکرد خلاف گفتار، ایمان مردم ضعیف میشود» (مشارکتکنندۀ 5).
25. تبلیغ پاکتیمطابق رسم مألوف، هزینۀ سخنرانی روحانیون در پاکتی به آنها داده میشود و بسیاری از بزرگان، اصلاً به میزان پرداختی صاحبمجلس توجه نمیکردند؛ زیرا به باور آنها تبلیغ دین حریم و حرمت دارد و این موضوع باید حفظ شود. بیشتر مشارکتکنندگان، به این مسئله توجه داشتهاند و خاطراتی در این زمینه نقل کردهاند: «خاطرۀ دیگر من این است که آقایی پس از دعوت من به منبر گفت صحبت کردهام که به شما دهبرابر اجرت منبر بدهند!! قبول نکردم و هرچه اصرار کردند، در پاسخ گفتم من برای امام حسین (ع) منبر میروم و مبلغ تعیین نمیکنم. بعد یک پدر شهید مرا دعوت کرد که در مجلس او منبر بروم. قبول کردم و رفتم و در هنگام برگشت،دیدم دوازدهبرابر پول داده است. تلفنی به او گفتم ظاهراً اشتباهی شده است؛ اما او گفت نه درست است؛ دلم میخواست اینقدر بدهم؛ بنابراین، حریم ابیعبدالله را باید خیلی بزرگ بشماریم» (مشارکتکنندۀ 22). وقتی یک روحانی در منبر آموزههای اخلاقی و بهویژه بیتوجهی به مادیات را ترویج میکند، انتظار مخاطبان این است که خود در عمل آنها را رعایت کند، نه اینکه ملاک انتخاب شهرها و منبرها و جلسات، میزان پرداخت اجرت در پاکتها باشد؛ زیرا در این صورت، طبیعتاً مخاطبان منبرها کاهش مییابند. مبلغان گاهی به این بازخورد بیتوجهی میکنند و همین امر به کاهش مخاطب منجر خواهد شد. معمولاً با گردآوری اهالی منطقه، به روحانیون مبلغ هزینهای به شکل دستمزد پرداخت میشود و طبیعتاً براساس وضعیت مکانهای تبلیغ، این دستمزد متفاوت است؛ اما براساس تأکید برخی از مشارکتکنندگان، مبلغ نباید مادی باشد و نباید برای تبلیغ، میزان پرداختی در یک منطقه را ملاک قرار داد و مطابق دستمزد و نگرش مادی محل تبلیغ را انتخاب کرد. درحقیقت، بیتوجهی به انگیزۀ مادی همراهی مردم با روحانی مبلغ را به دنبال دارد و این چنین، مردم احساس میکنند او نه برای تأمین نیازهای مادی بلکه برای درد دین آمده است؛ برای همین، با او همراهی میکنند. در مقابل، نگرش مادی به تبلیغ، به از بین رفتن جایگاه روحانیت بین مردم منجر میشود: «ما نباید در تبلیغ مادی باشیم؛ گاهی در بعضی از شهرها بهصورت همزمان یک فرد ثروتمند و یک فرد فقیر از ما دعوت میکنند. نگاه ما به این دعوتها باید باتوجهبه اهداف تبلیغی و آثار و برکات جلسات باشد؛ مثلاً برای سخنگفتن با افراد بیشتر، جلسۀ شلوغتر را انتخاب کنیم. این اخلاص نیست که جلسات شلوغ را رها کنیم» (مشارکتکنندۀ 18). به اعتقاد مشارکتکنندۀ دیگر، مادیگرایی در تبلیغ اساس و هدف تبلیغ دین را ویران و مردم را نسبت به دین آزردهخاطر میکند. مردم درصورت مشاهدۀ چنین رفتاری از یک روحانی و دیدن بیتوجهی او به گفتار بزرگان دین درزمینۀ پرهیز از مادیات، ضمن تغییرکردن دیدگاهشان نسبت به روحانیت، همانند گفتۀ برخی منبر و تبلیغ را محملی برای کسب مادیات میپندارند. یکی از مشارکتکنندگان معتقد است گاهی حضور جمعیت فراوان در مجالس، مبلغان را مجبور میکند که مبلغ را تعیین کنند: «در گذشته، مادیگرایی برخی از منبریها بسیار کم بوده و در زمان حاضر، بهخصوص در این بیست سال گذشته، بسیار زیاد بروز و ظهور کرده است. شاید آنها از ابتدا این نیت را نداشتند؛ اما پس از پوشیدن لباس مقدس روحانیت، در ابتدای کار، وقتی در اوقاتی چون ماه رمضان، دهۀ محرم و ایام دیگر در منبر با اقبال، ادب و احترام عمومی مردم روبهرو شدند، به دلیل بیجنبگی و سستایمان بودن، منبر را وسیلۀ رسیدن به دنیا و آرزوهای دنیوی قرار دادند و به فرمودۀ حضرت امام محمد باقر (ع): «... المستأکلون بنا» یعنی دین خدا و ائمۀ اطهار را وسیلۀ دنیا و شکمشان قرار دادند» (مشارکتکنندۀ 1). نگرش مادی به تبلیغ، حتی درصورت وجود نگاهی حداقلی، به سلب اعتماد مردم و درنهایت، بازخورد منفی و حذف ارتباط منجر میشود؛ درحالیکه طبق تجربیات شخصی نگارندگان و نیز مجموع مصاحبهها با مبلغان، میزان مبالغ پرداختی به بیشتر روحانیون بسیار کم است. آنها در بسیاری از روستاها و مساجد به دلیل فقر مادی اهالی محل، برای تبلیغ هیچگونه وجهی دریافت نمیکنند و برخی از نهادهای متولی تبلیغ، دستمزد مختصری را به روحانی هدیه میدهند. یک مشارکتکنندۀ دیگر، ضمن نقد نگرش مادی در تبلیغ، معتقد است درصورت معنویبودن انگیزۀ طلاب، موارد دیگر هم تأمین خواهد شد: «هر وقت من، با این انگیزه رفتم، مسائل دیگر هم تأمین شد. طلبه نباید در مسیر طلبگی احساس نیاز و خود را طوری وانمود کند که مردم فکر کنند نیازمند است. مناسب است این داستان کوچک را بگویم. کسی از آقایان علما میگفت: زمانی که در نجف بودیم، طلبهای در هنگام ورود زائران ایرانی به آنجا معمولاً لباسهای نامناسبی میپوشید که فقر او را نشان میداد؛ اما من بهترین لباسهایش را میپوشیدم و به دیدن زائران میرفتم. در این میان، اتفاقاً همان ایرانیها به من بیشتر از آن طلبۀ ظاهراً نیازمند، احترام میگذاشتند و کمک میکردند. ما باید به آیۀ «و فی السماء رزقکم و ما توعدون» (ذاریات : 22) اعتقاد داشته باشیم» (مشارکتکنندۀ 10). درواقع، نگرش مادی به تبلیغ، سلب اعتقاد مردم و بازخورد منفی و حذف ارتباط بین روحانیون و مخاطبان را در پی دارد و آثار منفی آن، بهوضوح در دعوت از روحانیون مادیگرا در جلسات دینی و مراسم مذهبی آتی مشخص است: «من بسیاری از سرآمدترین مبلغان را میشناسم که به دلیل تعیینکردن مَبلغ، از چشم مردم افتادند. آنها را دیگر دعوت نکردند یا با اکراه دعوت کردند و درصورت فهمیدن، مردم از آن خطیب بهشدت دلزده میشدند و خطیب تأثیر معنوی و اجتماعی خویش را از دست میداد» (مشارکتکنندۀ 8).
26. نتیجه و پیشنهادهاازنظر ساندلوسکی در توصیف کیفی پژوهشگر به اطلاعات بهدستآمده از دادهها نزدیکتر است و آنها را توصیف میکند. در این مقاله نیز پژوهشگران اطلاعات حاصل از نمونهگزینی را بدون دخل و تصرف، ساماندهی کردهاند و با عنوان «آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت در تبلیغ دین»، مقولهها و مفاهیم متعدد و جدیدی را در اختیار خوانندگان قرار دادهاند. پیشنهاد مهم نگارندگان برای مبلغان این نکته است که در تبلیغ دینی سعی کنند فراگرد ارتباط براساس مدل «منبع معنی» شکل بگیرد؛ یعنی فرستنده یا مبلغ، پیام تبلیغی را به گیرنده بفرستد و با لحاظکردن بازخورد و از بین بردن پارازیتها آن را اصلاح و بازارسال کند. این پارازیتها بهروشنی در مفاهیم و مقولههای مطرحشدۀ نخبگان مشاهده میشود. همچنین، مبلغ در این مسیر باید به معنا، منبع معنای خود و گیرنده، درجۀ معنای خود و گیرنده، میزان توان ارتباطی و درجۀ توان ارتباطی و نیز شیوۀ ارائه و پیام و محتوای مدنظر توجه کند. دراینخصوص، ممکن است وسیلۀ ارتباطی او نیز بهجز منبر، فضای صمیمی در گفتگوهای دونفره یا حتی فضای مجازی باشد. روحانی باید با جدیت به مستمع، به شکل گیرنده توجه و گذشته از تفسیر و ارزیابی معنی متجلیشده، میزان توان ارتباطی و پسفرست گیرنده را هم تفسیر و ارزیابی کند و بازخورد آن را بفهمد و پس از دریافت بازخورد، به دنبال رفع پارازیتها و اصلاح روشها و فرایند اجرایی تبلیغی خود برآید. در تبلیغ، آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت زمانی به وجود میآید که فراگرد ارتباط مردم با روحانیت قطع شده باشد؛ بنابراین، در زمان قطع ارتباط طبیعتاً تأثیرگذاری هم کمتر است. در مدل منبع معنی مسئلۀ اصلی این است که معنی ظاهرشده در فرستنده، با معنی مشخصشده در ذهن فرستنده، مساوی باشد؛ زیرا این روند، نشاندهندۀ موفقیت در فراگرد و انتقال درست پیام است. در بحث تبلیغ دین، گاهی مبلغ بدون توجه به محیط سازندۀ حوزۀ تجربی فراگیر خود، محتواى مقصود را در ذهن خود شکل مىدهد و به دلیل همین بیتوجهی مطالبی که ارائه میشود، با نیازهای مخاطب سازگار نیست و معنای متجلیشده در ذهن مخاطب، با معنای مدنظر مبلغ متفاوت است و اصطلاحاً دردی را از او دوا نمیکند. از همین منظر، میشود گفت یکی از مهمترین آسیبها در حوزۀ ارتباط مردم و روحانیت، بیتوجهی به نیازسنجی محیط مخاطب و تنظیمنکردن مطالب براساس اولویت نیازهای مخاطبان است. درحقیقت، در حوزۀ نیازسنجی مخاطبان، کارهای پراکندهای انجام میشود؛ اما بیشتر مبلغان دینی بدون آگاهی از اولویت محتوایی به مناطق مدنظر اعزام میشوند. تبلیغ با محوریت ارائۀ محتوای متناسب و مدنظر مخاطبان، مستلزم شناخت کافی و مناسب از نیازهای آنان است؛ به همین دلیل، برای اطلاع جامع و کامل از نیازها و خواستههای تبلیغی چندبعدی مخاطبان، ضرورت دارد نهادها و مجموعههای تبلیغی نسبت به شناسایی نیازهای تبلیغی مخاطبان اقدام کنند تا مبلّغان، گذشته از آگاهی مناسب دربارۀ این نیازها برای تأمین آنها نیروی بیشتری را صرف کنند. نکتۀ مهم دیگر، تأکید بر فعالیت مبلغان در بعد کارکردی است. در جامعۀ سنتی و درحالمدرنیتۀ ایران، ارائۀ نسخۀ مدرن راهحل نهایی نیست. در این جامعه، بخشی از مخاطبان کاملاً سنتی و گویا هنوز نیازمند ارائۀ دین شکلی و پای ثابت مساجد و منبرها هستند و تقاضای آنها از روحانی گفتن احکام، روضهخوانی و طرح مباحث تاریخی است؛ چنانکه درصورت اشارۀ او به مسائل روز و ارائۀ تحلیلهای جدید و مطالب نو دربارۀ نیازهای جوانان، این مسائل به ذائقۀ مخاطبان سنتی خوش نمیآید و طبیعتاً به دلیل حضور این افراد در رأس هیئت امنای مسجد، آنها بهراحتی اهداف خود را پیش میبرند. در مقابل، برخی مخاطبان بیشتر جوان، سنتی فکر نمیکنند و به دلیل توسعۀ آگاهی و رشد علمی و نیز حضور مؤثر فضای مجازی ذائقۀ متفاوتی دارند و از روحانی و مبلغان رویکرد جدیدی را طلب میکنند. از این دیدگاه، تبلیغ «دین محتوایی» ضروری است و مبلغان باید براساس رشد علائق و میزان آگاهی مخاطبان سخن بگویند. تأکید فراوان بر پاسخگویی مسائل شرعی و خواندن روضه و ذکر مصیبت، همراه با بیان وقایع تاریخی، روحیۀ مشتاق مخاطب امروزی را قانع نمیکند و شاید به همین دلیل، بیشتر حضار در مساجد افراد مسن هستند. اتفاقاً اگر یک روحانی با محوریت مسائل روز و با تمرکز بر مشکلات منطقه سخن بگوید، از او بهخوبی استقبال میشود و افراد، خصوصاً جوانان، بهطور گسترده به منبرهای چنین فردی روی میآورند. به نظر میرسد درزمینۀ محیط مخاطبان، مبلغ موفق باید رویکردی تلفیقی را برای مخاطبان خود در نظر بگیرد؛ یعنی هم پای در سنت داشته باشد و هم ضمن توجه به احکام و مباحث تاریخی به ذائقۀ مخاطبان مدرن نیز توجه کند و مطالب و تحلیلهای روز و پاسخ به شبهات را برای جوانان ارائه دهد. درواقع، معنای مدنظر مبلغ، بهصورت فرستندۀ پیام، باید به شکلی تنظیم شود که ذائقۀ هر دو گروه (بزرگسالان و جوانان) را در نظر بگیرد تا پس از ارسال، با معنای دریافتشدۀ مخاطب، بهطور کامل مشابه شود و مسئلۀ چهارم ارتباط بهدرستی شکل گیرد. دربارۀ دلایل قطع ارتباط مردم و روحانیت، نگرشهای مختلفی وجود دارد که شامل این موارد هستند: برخی دشمن، برخی عملکرد نادرست خود روحانی و برخی دیگر یکسانپنداری روحانی و حکومت را عامل اصلی میدانند؛ اما بهطور قطع، تکبینی، مانع ایجاد نگرشی جامع به موضوع است؛چنانکه پس از بررسی موضوع در بستر محیطی با محوریت منطق موزائیکی مکلوهان، مشخص میشود هرکدام از این عوامل علت تامه نیستند و ما باید برای هریک از این عوامل، سهم و نقشی قائل باشیم تا دراینخصوص، تحلیلی جامع ارائه دهیم. کوتاه سخن اینکه طبق یافتههای این پژوهش، مشارکتکنندگان، درزمینۀ تبلیغ دین، آسیبهای ارتباط مردم و روحانیت را ازطریق چهار مقولۀ فراگرد ارتباط، فاصلۀ نقش، الزامات زمینهای و بومرنگ تبلیغ توصیف کردهاند و مفاهیمی چون پرچمداری زید و عمر، اقتدار قضائی و اداری و توطئهاندیشی، در مقولۀ قطع فراگرد ارتباط مطرح شدهاند. مفاهیمی چون روحانی مکلا ، دین وراونه، منبرهای پوچ و روحانی ابزاری هم در مقولۀ فاصلۀ نقش معرفی شدهاند. همچنین،مقولۀ الزامات زمینهای با مفاهیمی چون فرهنگگریزی، ذائقهگریزی، ارزشگریزی و کاهش میزان توان ارتباطی توصیف شده و در مقولۀ بومرنگ تبلیغ، تبلیغ بیکلام و تبلیغ پاکتی به دست آمده است که مبلغان دین باید به آنها توجه کنند. [1] Elite Preachers [2]pathological study of Islamic preaching [3] Religious pathology [4] Qualitative description [5] Qualitative description [6] Retroaction [7]Feed-back [8] Boomerang effect [9]Process [10]Sussman&Deep [11]Noise [12]Margarete Sandelowski [14] Patton [15] Outlier sampling [16] Information-rich [17] Variations [19] یک جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، دربارۀ تحلیل وضعیت روحانیت مصاحبۀ مفصلی با خبرگزاری شفقنا انجام داده و به نکات بسیار مهمی هم اشاره کرده است. قابل دسترس در: https://fa.shafaqna.com/news/499845/ . [20] مشارکتکنندۀ شماره 17 | ||
مراجع | ||
اثباتی، ب. (1381). ویژگیهای مبلغ در فرایند تبلیغ، تهران: نمایندگی ولی فقیه در سپاه. آریانپورکاشانی، ع. (1363). فرهنگ لغت انگلیسی به فارسی، تهران: امیرکبیر. جلالی، ر. (1391). «نمونهگیری در پژوهشهای کیفی»، مجلۀ پژوهشهای کیفی در علوم سلامت، د 1، ش 4، ص 320-310. چراغی، م. (1373). تجارب و نکات تبلیغی، قم: دفتر نشر برگزیده قم. خانمحمدی، ا. (1392). آسیبشناسی الگوی تبلیغ دینی و ارائۀ الگوی مطلوب، پایاننامۀ ارشد، قم: دانشگاه باقرالعلوم. خندان، م. (1374). تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی، قم: سازمان تبلیغات اسلامی. دژاکام، ع. (1377). تفکر فلسفی غرب از منظر استاد شهید مرتضی مطهری، تهران: مؤسسۀ فرهنگی اندیشۀ معاصر. رزاقی، ا. (1377). تبلیغات دینی، ابزارها و شیوهها، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی چاپ اول. رفیعپور، ف. (1393). دریغ است که ایران ویران شود، تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار. ساروخانی، ب. (1391). جامعهشناسی ارتباطات، اصول و مبانی، تهران: اطلاعات. سوسمان،ل. و دیپ، س. (1376). تجربۀ ارتباطات در روابط انسانی، ترجمۀ: حبیبالله دعائی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی. سیلورمن، د. (1382). روش پژوهش کیفی در جامعهشناسی، ترجمۀ: محسن ثلاثی، تهران: انتشارات تبیان. صادقیاردستانی، ا. (1374). روشهای تبلیغ و سخنرانی صادقی، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی. صقر، ع. (1318). کیف ندعو الناس، قاهره: دارالاعتصام. عابدینی، ی. (1384). «مروری بر مبانی فلسفی، ویژگیها و روشهای پژوهش کیفی»، مجلۀ روانشناسی و علوم تربیتی، س 35، ش 2، ص 185-159. غفوری، م ج. (1393). بررسی فرصتها،چالشها و بایستههای تبلیغ دین در اینترنت، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، قم: دانشگاه باقرالعلوم. فضلالله، م ح. (1367). خطوات علی طریق الاسلام، ترجمۀ: احمد بهشتی با عنوان گامهائی در تبلیغ،تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی. فلسفی، م. ت. (1368). سخن و سخنوری، تهران: انتشارات الحدیث. قرائتی، م. (1372). قرآن و تبلیغ، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. کاویانی، م. (1392). روانشناسی و تبلیغات با تأکید بر تبلیغ دینی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. کومار، ک. (1374). روشهای پژوهش در کتابداری و اطلاعرسانی، ترجمۀ: فاطمه رهادوست با همکاری فریبرز خسروی، تهران: کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران. گال، م.؛ والتر، بورگ. و جویس، گ. (1383). روشهای پژوهش کمّی و کیفی در علوم تربیتی و روانشناسی، ترجمۀ: احمد رضا نصر و همکاران، تهران: سمت و دانشگاه شهید بهشتی. مارشال، ک. و ب. راسمن، گ. (1377). روش پژوهش کیفی، ترجمۀ: علی پارسائیان و محمد اعرابی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. محسنیانراد، م. (1382). ارتباطشناسی، ارتباطات انسانی (میانفردی، گروهی و جمعی)، تهران: سروش. ----------. (1394). «بازسازی مدل ارتباطی «منبع معنی»»، فصلنامۀ علوم اجتماعی، ش 69، ص 44-1. محمدپور، ا. و رضایی، م. (1387). «درک معنایی پیامدهای ورود نوسازی به منطقۀ اورامان کردستان ایران به شیوۀ پژوهش زمینهای»، مجلۀ جامعهشناسی ایران، د 9، ش 1 و 2،ص 33-3. محمدپور، ا. (1392). روش پژوهش کیفی (ضد روش2)، تهران: انتشارات جامعهشناسان. موگهی، ع. (1377). تبلیغ و مبلغ در آثار شهید مطهری، قم: دفتر تبلیغات حوزۀ علمیۀ قم. ناجی، م ر. (1370). شرایط موفقیت در تبلیغ تهران، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی. سایت خبرگزاری ایلنا: آیتالله شبیریزنجانی: طلبهها محبوبیت سابق را ندارند، قابل دسترس در:https://www.ilna.ir/...3/556293
سایت خبرگزاری شفقنا، قطعاً روحانیون محبوبیت سابق را ندارند، گفتگو با دکتر سید حسین حسینی جامعهشناس، قابل دسترس در:https://fa.shafaqna.com/news/499845/سایت خبرآنلاین: موانع رویاروی تبلیغ دینی در عصر جدید از نگاه آیتالله اعرافی: https://www.khabaronline.ir/news/584046
Artinian, B.A. (1988) “Qualitative Modes of Inquiry”. Western Journal of Nursing Research, 10: 138-149.
Creswell, J. (2003) Research Design: Quantitative, Qualitative, and Mixed Methods, London: Sage Publications.
Erlandson, D. (1993) Doing Naturalistic Inquiry, London: Sage Publications.
Guralnik, D. B. (1984) Webster's New World dictionary of the American language. New York, N.Y: Simon and Schuster, ©1984.
Hammersley, M. (1997) Ethnography: Principles in Practice, New York: Routledge Press.
Neergaard, M.A. Olesen, F. Andersen, R.S. Sondergaard, J. (2009) “Qualitative Description – the Poor Cousin of Health Research?”.BMC Med Res Methodol, 16(9):52. doi:10.1186/1471-2288-9-52.
Patton, M.Q. (1990) Qualitative evaluation and research methods (2nd Ed.). Newbury Park, CA: Sage.
Sandelowski, M. (2000) “Focus on Research Methods .Whatever Happened to Qualitative Description?”. Research in Nursing & Health, 23: 334-340.
Strauss, A. & Corbin, J. (1990) Basics of qualitative reserch: Groudnded theory and techniques. London:Sage Publications. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,919 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 626 |