تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,649 |
تعداد مقالات | 13,393 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,185,046 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,069,009 |
نیمۀ پنهان زندگی زنان تنفروش | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 8، شماره 2 - شماره پیاپی 25، تیر 1398، صفحه 45-64 اصل مقاله (791.71 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2019.113738.1330 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهسا لاریجانی* 1؛ زهرا میرحسینی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه مطالعات زنان و خانواده ، دانشگاه الزهرا، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تنفروشی از جمله انحرافاتی است که به دلیل مجرمانگاری تجربهای منحصربهفرد و توأم با چالشهای متعدد را برای زنان تنفروش فراهم کرده است. در این میان، معناکاوی تنفروشی و راهکارها و شگردهای کجروانه این افراد در رسیدن به مقاصد، موضوع جدیدی است که در این پژوهش ارزیابی میشود. جامعۀ آماری این مقاله، شامل 17 نفر از زنان تنفروش بوده و با رویکردی مبتنی بر نظریۀ مبنایی به فهم کار تنفروشی و استراتژیهای مرتبط با آن توجه شده است. مطابق یافتهها این زنان فعالیت خود را در قالب مفاهیمی چون تنفروشی معاملهگرانه، هنجارسازیشده و بازاندیشانه تعریف کردهاند که ارتکاب آن، برای رفع مسائل و مشکلات معیشتی و حمایتی بوده است؛ اما آنان درعینحال، گفتهاند وجود تسهیلکنندههایی مانند سرمایههای جنسی، بیپروایی و ماجراجویی، رهابودگی و نیز پایبندنبودن، زمینههای انجام این کار را محقق میسازد. همچنین، پاسخگویان در مواجهه با چالشهای پیشرو، سه راهکار و شگرد سازگارانه، کجروانه و برونرفت جایگزین را به کار میبندند و به این صورت، گامی برای کاهش فشارهای تنفروشی یا دستیابی به دیگر مقاصد کجروانه بر میدارند. درمجموع، یافتههای پژوهش در قالب مقولۀ محوری «تنفروشی به مثابۀ استیصال و درماندگی» مدل نظری این نوع فعالیت را ترسیم میکند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زنان تنفروش؛ روسپیگری؛ تحقیق کیفی؛ نظریۀ مبنایی؛ استیصال | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسئله تنفروشی از جمله پدیدههای اجتماعی است که در قوانین بسیاری از کشورها در زمرۀ جرائم جنسی قرار گرفته و از آن بهصورت «فحشا» نیز نام برده شده است و ازنظر عدۀ زیادی از جرمشناسان، جرمی «زنانه» قلمداد میشود (وظیفه، 1391: 177) درحالیکه شیوۀ مواجهه و برخورد قانون با آن، در کشورهای مختلف متفاوت است؛ بهطوریکه در برخی کشورها به شکل جرم و عملی غیرقانونی مشمول پیگرد و مجازات و در برخی کشورها نیز ممکن است بهصورت شغل، محسوب و در صورت نپرداختن هزینه به دست مشتریان یا آزار و اذیت تنفروشان، در قالب مصادیق «خشونت علیه زنان» دستهبندی شود. باوجود این مسائل، آنچه دربارۀ آن اتفاق نظر وجود دارد، پیچیدگی و چندبعدی بودن دلایل تنفروشی و زمینههای شکلگیری آن و همچنین، پیامدهای تنفروشی است که بیشتر به استثمار زن و نیز گسترش فساد، بیماری و رواج بیبندوباری در جامعه منجر میشود (فاتحی و همکاران، 1389: 2). باتوجهبه این مطالب، میشود گفت تعریف تنفروشی و شیوۀ مواجهه با آن، بسته به زمینههای اجتماعی، فرهنگی و قانونی در کشورهای مختلف متفاوت است. در ایران، تنفروشی را میشود به شکل هر مبادلۀ جنسی تعریف کرد که برای عرضهکننده با بهرۀ جنسی و احساسی همراه نیست؛ یعنی زنی بدون رعایت ضوابط قانونی و شرعی (عرف مسلط در ایران) و به شکل حرفه، امرار معاش و کسب درآمد، در برابر دریافت پول یا کالا خدمات جنسی مربوط به تن خود را به دیگران ارائه میدهد (مدنی و همکاران، 1386: 23). ازنظر صاحبنظران حوزۀ اجتماعی، دلایل مختلفی برای تبیین دلایل تنفروشی زنان بیان شده است و میشود؛ مواردی چون اختلالات روانی، زمینههای خانوادگی، فقر و تأمیننشدن نیازمندیهای معیشتی و مواردی نظیر آن را از آن جمله دانست (دارابی، 1396: 226). همچنین، مطابق نتایج برخی پژوهشها رابطۀ معناداری بین بیخانمانی و ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی زنان روسپی مثل فقر و فروپاشی خانواده وجود دارد (ایزدی و ضرغامی، 1393: 227). برخی دیگر، همچون دیویدف[1] و همکاران (2006) تقاضای مردانه را محرک اصلی بازار تنفروشی میدانند (نقل از مدنیقهفرخی و همکاران، 1391 : 3). گذشته از آن، در ایران تنفروشی بهصورت مسئلهای اجتماعی از دیدگاه اجتماعی (جواهری و هلالیستوده، 1395)، از دیدگاه عاطفی (مسلمی و همکاران، 1392)، از منظر اقتصادی در پژوهش (مدنی و همکاران، 1391) و ازنظر سلامت در پژوهش (محمودی و همکاران، 1392) واکاوی شده است. به این موضوع، در مفهومی گستردهتر با عناوینی همچون تنفروشی و لذت ((Kontula, 2008، جرائم علیه تنفروشان (Dewey and Germain, 2015)، مشتریان و خشونتهای آنان (Karandikar & Prospero, 2010) یا مدیریت ننگ به دست زنان تنفروش(Murphy & et al., 2015) نیز توجه شده است. تنفروشی از جمله مسائل اجتماعی است که دلایل و زمینههای آن پیچیدهاند و بیشتر فقر، محرومیت، ناچاری و اعتیاد، از انگیزههای قوی آن محسوب میشوند؛ بهطوریکه براساس یافتههای پژوهشی شکل غالب تنفروشی بر انگیزههای فقر در سمت عرضه و ناکامی در سمت تقاضا است (مدنیقهفرخی و همکاران، 1391: 4). با تمام این اوصاف، آنچه در ادبیات پژوهشی حوزۀ تنفروشی کمتر مجال بررسی پیدا کرده، نگریستن به معنا و فعل تنفروشی از منظر کنشگران و توجه به مواردی همچون روش ارتکاب تنفروشی زنان، تجربیات و ملاحظات در انتخاب مشتریان و چگونگی کاهش آسیب تنفروشی از دیدگاه آنان است؛ زیرا باتوجهبه کجروانهبودن این عمل، احتمالاً فعل تنفروشی زنان با چالشهای زیادی همراه میشود و معمولاً امکان یاریگرفتن از مراجع قانونی نیز وجود ندارد و در بسیاری مواقع، ممکن است تبعات و پیامدهای جبران ناپذیری را بر زندگی آنان باقی بگذارد. در این مقاله، تلاش شده است پدیدۀ تنفروشی بنا بر روایت زنان و فراتر از کلیشهها و دستهبندیهای موجود بررسی و مطالعه شود تا به این سؤالات پاسخ داده شود: 1. کنشگران از فعل ارتکابی خود چه معنایی را برداشت می کنند و 2. آنها برای سازگاری فردی و کاهش تنشهای تنفروشی از چه شگردها یا راهکارهایی استفاده میکنند. باتوجهبه پنهانبودن تنفروشی اهمیت این پژوهش در آن است که چگونگی ترتیب و ساماندهی کنشهای آن در قالب نظریۀ زمینهای مطالعهای بدیع به شمار میآید.
اهداف و سؤالات پژوهش اهدافی که برای این مقاله در نظر گرفته شده است، بر فهم معنا و تجربۀپدیدۀ مدنظر و بررسی ابعاد فرایند آن تأکید دارد؛ بنابراین، پژوهشگر سعی دارد سؤالاتی را بپرسد که نشان دهند: 1. این پدیده چگونه از نگاه کنشگران آن معنا و تفسیر میشود؛ 2. مهمترین بخش فرایند چه بوده است (پدیدهمحوری)؛ 3.چه راهبردهایی در طول فرایند به کار گرفته شده است و 4. درنهایت، چه آثار و پیامدهایی به دنبال داشته است. به این ترتیب، سؤالات محوری ما به این شرحاند: - براساس اظهارت مشارکتکنندگان، معنای تنفروشی از نگاه زنان چگونه تعریف میشود؛ -مشارکتکنندگان، وضعیت و تسهیلکنندههای فعل تنفروشی را چگونه تعریف میکنند و - مشارکتکنندگان، در طول فرایند تنفروشی چه شیوههایی (شگردهایی) را اتخاذ میکنند.
پیشینۀ پژوهش شکربیگی و قزوینه (1396) در پژوهشی کیفی با عنوان «روسپیگری زنان کولی در محلۀ حکمتآباد کرمانشاه» نشان میدهند چهار عامل فقر اقتصادی خانواده، اجبار از جانب همسر برای تأمین مواد مخدر، تفریح برای قمار و کسب درآمد بیشتر و در نظر گرفتن این کار به شکل یک شغل، همانند دیگر مشاغل، از جمله دلایل تنفروشی این زنان هستند و به نظر میرسد این مسئله، بیشتر از فقر فرهنگی از فقر اقتصادی متأثر است. مدنی و روشنفکر (1394) ویژگیهای مشتریان این موضوع را از دیدگاه زنان تنفروش خیابانی شهر تهران با تلفیق روش کمی و کیفی ارزیابی کردهاند و عواملی همچون این موارد را از دلایل گرایش مشتریان به روسپیگری بیان کردهاند: اختلال در روابط جنسی با همسر، تنوعطلبی در روابط جنسی، میل جنسی زیاد، وضعیت جنسی خاص همسر و تجرد و جدایی از همسر به دلیل طلاق یا مسافرت. ایزدی و ضرغامی (1393) عوامل اقتصادی و اجتماعی تنفروشی را در شهر شیراز، با روش پیمایش مطالعه کردهاند و نمونۀ مدنظر آنها صد نفر از زنان عادی و صد نفر از زنان روسپی بوده است. در این پژوهش، پنج عامل زندگی شهری، نبودن نظارت اجتماعی، کارکرد منفی خانواده، ناهنجاریهای اخلاقی و عوامل فردی با روسپیگری رابطه معناداری داشتهاند. مدنی قهرخی و همکاران (1391) در مقالهای با نام «بازار تنفروشی خیابانی زنان در کلانشهر تهران» با روش ترکیبی کمی و کیفی نشان میدهند الگوی قالب تنفروشی فعالیت فردی دانسته میشود و اقتصاد بازار روسپیگری هنوز بهطور کامل شکل نگرفته است. طبق بررسی اجزای درآمد و نوبتهای کار، عواملی همچون هزینهها، سن فعلی، محل جلب مشتری، میزان هرنوبت رابطه، شمار مشتریان و تجربه، با درآمد حاصل از تنفروشی رابطۀ معناداری دارد و درنهایت، فقرزدایی بهصورت راهبردی پایدار بر روسپیگری اثرگذار است. حسینی و آقایی (1387) با روش پیمایش، عوامل مؤثر بر تنفروشی را در زنان دستگیرشده در زندان اوین ارزیابی کردهاند. این افراد شامل60 نفر بهصورت گروه گواه و 60 نفر زنان 60-16سالۀ ساکن در مناطق زندگی زنان تنفروش، قبل از دستگیری آنان هستند. براساس نتایج حاصلشده، با 95 درصد اطمینان، عواملی چون این موارد، در 2 گروه مدنظر تفاوت معناداری دارد: پایگاه اجتماعی خانواده، گرایشات مذهبی والدین، وجود اعتیاد در خانواده، انحرافات اجتماعی و اخلاقی والدین یا یکی از اعضای خانواده، روابط صمیمانۀ والدین با یکدیگر، مشاهدۀ روابط جنسی والدین، نوع سرپرستی و ازدواج مجدد والدین و این متغیرها هم با تنفروشی رابطه دارند. سانگ و موراش[2] (2016) پژوهشی کیفی با عنوان «انگیزههای مادی یا دوران کودکی نامساعد؛ تفسیری بر تجارت جنسی دختران برای کسب سود در کرۀ جنوبی» ارائه دادهاند که در آن، با استفاده از نمونهگیری هدفمند از گروههای متفاوت، 25 دختر متمایل به شرکت در پژوهش انتخاب شدهاند. این پژوهش با استفاده از تحلیل تماتیک، ریشههای بازار فحشا را عوامل زمینهساز و انگیزهای میداند و تجزیهوتحلیل دادههای آن نشان میدهد تمایل صرف به مادیگرایی تأثیر عواملی چون رفتار نادرست خانواده یا میل به فحشا به دلیل نفوذ همسالان را کاهش میدهد. لی و شک [3] (2013) رابطۀ خانواده را با فحشا مطرح و چنین استدلال کردهاند که در هنگکنگ، وجود خانواده با کاکردهای مثبت خود، همچون حمایت دوجانبه، عشق و اهمیتداشتن یکدیگر برای اعضای خانواده، باعث کمرنگشدن آن شکلی از فحشا میشود که برای جبران روابط عاطفی و دوستیابی پدید میآید. دینگ و همکاران[4] (2012) در پژوهش کیفی خود به انباشت سرمایۀ جنسی و استراتژی پیشرفت زندگی در زنان تنفروش در منطقۀ رودخانۀ مرواید چین (که منطقۀ پیشرفتۀ صنعتی جنوب آن است) توجه کردهاند. هونگ[5] (2007) و هو[6] (2008) نیز قربانیشدن در کودکی، خشونتهای بینفردی و سوءاستفادۀ جسمی و جنسی را عوامل تأثیرگذار بر فرار دختران و پس از آن، ارتباط آنان با مردان مسن برای تبادل جنسی سودآور دانستهاند. این مقاله، ویژگیهای سرمایۀ جنسی زنان تنفروش و وضعیتی را بررسی کرده است که به آنها اجازۀ فعالیت میدهد. زنان از زیبایی بدن، ارزشهای جنسی، مهارت و اغوای عاطفی بهجای سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استفاده میکنند. درواقع، سرمایۀ جنسی، بیان احساسات جنسی و ایجاد رابطه با افراد جدید است که بهجز ماهیت عاطفی پتانسیل سرمایه اقتصادی را نیز دارد. سرمایۀ جنسی به سرمایههای اقتصادی و اجتماعی تبدیل نمیشود؛ اما این زنان، به کمک تنفروشی از روستا به شهر مدرن مهاجرت کردهاند. درمجموع، درخصوص پیشینههای موجود میشود گفت هرکدام از بعدی خاص به این پدیده نگاه کردهاند و برخی پژوهشها فقر فرهنگی، ویژگیها و ناکارآمدی خانواده زنان تنفروش را مطالعه و برخی دیگر، از منظر مشتریان زنان تنفروش به این پدیده توجه کردهاند. در برخی مقالات، ساختار اقتصادی پدیدۀ روسپیگری ارزیابی شده و در پژوهشهای خارجی نیز ویژگیهای خانواده و زنان تنفروش مشخص شدهاند. باتوجهبه این مطالب، نقطۀ تمایز این پژوهش با سایر مطالعات، بهکارگیری روش تحقیق کیفی با هدف معناکاوی و جستجوی معنای ذهنی کنشگران تنفروش دربارۀ این موضوع و تلاش برای رسیدن به رویکردی چندبعدی با کمک نظریۀ بنیانی است.
ملاحظات نظری و مروری بر ادبیات پژوهش در روش کیفی و نظریۀ زمینهای پژوهش را از یک نظریه شروع نمیکنند؛ بلکه تحقیق از یک حوزه مطالعات شروع و فرصت داده میشود مسائل متناسب و مرتبط با آن، خود را نشان دهد (استراوس و کوربین، 1385: 56). در این مقاله نیز برای ایجاد حساسیت نظری و دستیابی به مقولات تحلیلی از نظریههایی بهره گرفته شده که در ادامه به آنها اشاره شده است. دینگ و همکاران، چهار دیدگاه را درزمینۀ ادبیات تنفروشی بررسی کردهاند که از چشماندازهای مختلف ایدئولوژیک مطرح میشوند: 1. دیدگاههای اخلاقی که فعالیت تنفروشانه این زنان را عملی غیراخلاقی و فحشا را از فضولات دوران سرمایهداری میداند؛ 2. دیدگاههای پزشکیمحور که این زنان را افرادی میداند که در امور جنسی بیقاعده و بیپروا عمل میکنند و در پژوهشهای بهداشتی به آموزش نیاز دارند؛ 3. موج نخست دیدگاههای فمینیستی وجامعهشناسی که آنها را قربانیان فرهنگ پدرسالاری و نابرابری جنسیتی و فحشا را نوعی ظلم میداند و 4. دیدگاه لیبرال فمینستی به کارگران جنسی که حامی آزادکردن فحشا و حقوق قانونی برای کارگران جنسی است (Ding et al., 2012: 44). نظریۀ فارر به مفهوم سرمایۀ جنسی در پدیدۀ تنفروشی توجه میکند که این موضوع، تلفیقی از دو دیدگاه جامعهشناختی و اقتصادی است. دیدگاه جامعهشناسی از نظریۀ میدان بوردیو و رویکرد اقتصادی تأثیر پذیرفته که براساس تئوری سرمایۀ انسانی گری بکر[7] تنظیم شده است. فارر، این دو دیدگاه را باهم تلفیق و نظریۀ میدان جنسی بوردیویی را مطرح کرد که در آن، بازیگران فردی استراتژیهایی را انتخاب و از اشکال مختلف سرمایۀ انسانی برای به حداکثر رساندن سود خود استفاده میکنند (Farrer, 2010: 76). او تعریف جامعهشناختی سرمایۀ جنسی را به شکل منابع «شخصی»، «صلاحیتها» و «کمکهای مالی» مطرح میکند که درمجموع، عوامل جنسی را فراهم میکنند (Farrer, 2010:75). بنابراین، فارر مفهوم سرمایۀ جنسی را در تنفروشی برجسته میسازد. به اعتقاد وی ویژگیهای جسمانی و استایل بدنی، عملکردهای جنسیتی و مهارتهای جنسی در شغل تنفروشی اهمیت دارند؛ زیرا این عوامل به جذب مشتری و جمعآوری منابع لازم برای بقا و تحرک اجتماعی منجر میشوند. ازنظر او طبقۀ جنسی روسپیان از طبقۀ اجتماعی ساخته میشود و بهشدت با طبقۀ اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آنها مرتبط است. برخی نظریههای جرمشناسی، نابسـامانی اقتصـادی، فقر و نابرابری را عامل تمایل به تنفروشی میدانند؛ برای مثال، دلاگویستا[8] و همکاران (2004) آن را فعالیت اقتصادی ننگینی توصیف میکنند که عرضۀ آن را در بازار، میشود براساس محدودیت در دسترسی به دیگر فرصتهای درآمدی ممکن (قابل دسترس) تببین کرد Giusta et al., 2004: 15) Della). به باور آلبرت کوهن، در هر جامعه، طبقۀ محروم شیوههای خود را برای دستیابی به منزلت انتخاب میکند. در جامعهای که افرادی با ثروت و امکانات زیاد و وضعیت خوب وجود دارند، طبقۀ محروم احسـاس ناکـامی میکنند؛ بنابراین، کسب منزلت به هر شکل ممکن مشـروع مـیشـود و فحشاء، برای دختران طبقۀ محروم، یکی از شیوههای کسب امکانـات مـادی و منزلت خواهد شد (کوهن، 1955، به نقل از مدنی و روشنفکر، 1394: 106). درخصوص انگیزههای مادی، تئوری انتخاب عقلانی کلاسیک نیز بر این تأکید میکند که افراد قانونشکن، براساس محاسبۀ سود و هزینۀ نسبی عمل غیرقانونی را انجام میدهند.(Lanier & Henry, 2009: 6) گاتفریدسون و هیرشی[9] (1990) نظریۀ خود را در چارچوب نظریۀ کلاسیک رفاهطلبی طبیعی رفتار انسان مطرح کردهاند. براساس این نظریه، انحراف و جرم راههایی سریع، ساده و کوتاهمدت برای رسیدن به اهداف مدنظر است. در مقابل، دیگر نظریههای مطرحشده، نظریههای خنثیسازی هستند که جزء نظریههای خردمحور محسوب میشوند و مطابق آنها دلیلتراشیها به فرد اجازه میدهند اعتبار هنجارها، ارزشها یا یک مادۀ قانونی را خنثی و آنها را برای خود بیاثر کنند. با این روش، مجرمان از تأمل و تفکر دربارۀ فعل ارتکابی خود به طرف تمرکز بر افعال دیگران تغییر جهت میدهند و فعل ارتکابی خود را آنقدر کماهمیت یا بیاهمیت جلوه میدهند که مسئولان دولتی و قضایی نباید به آن توجه کنند (Copes & Williams, 2007:117) بنابراین، براساس این نظریه، دلایل و مباحث مطرحشده از طرف تنفروشان، جزء دلیلتراشیها به شمار میآیند.
روش پژوهش پژوهش حاضر، مطالعهای کیفی محسوب میشود و رویکرد استفادهشده، نظریۀ زمینهای (دادهبنیاد) است که یک مجموعه رویههای سیستماتیک را به کار میگیرد تا نظریهای مبتنی بر استقرا و حرکت از جزء به کل، دربارۀ پدیدهای شکل بگیرد. درحقیقت، در این نظریه، پژوهشگر به گردآوری منظم اطلاعات و تجزیهوتحلیل اطلاعاتی تمرکز دارد که از پدیدۀ مدنظر نشأت گرفتهاند. در این روش، پژوهش هرگز از یک نظریه شروع نمیشود تا آن را به اثبات برساند؛ بلکه از یک حوزۀ مطالعاتی، آغاز و این فرصت داده میشود تا امور متناسب و مرتبط با آن، نمایان شوند (استراس و کوربین، 1385: 23 و 22). در نظریۀ بنیانی نیز تلاش میشود جهان و تفسیر مردم از دیدگاه خود مشارکتکنندگان و مطابق درک خود آنها درک شود و این بررسی همدلانه، یکی از مهمترین رویکردهای این نظریه است (میرزایی، 1395: 235).
روش انتخاب مشارکتکنندگان و تحلیل اطلاعات مشارکتکنندگان این پژوهش، زنان تنفروش مناطق پایین شهر تهران هستند که دلیل انتخاب آنها تفاوتهای احتمالی فعالیتهای تنفروشانه و دلایل و انگیزههای آنان در مناطق پایین و بالای شهر و تعداد آنها 17 نفر است. این مصاحبهها در مراکز گذری کاهش آسیبهای اجتماعی تهران انجام شده و طول زمان آنها بین 45 دقیقه تا 2 ساعت متغیر بوده است. مصاحبهها با سؤالات زمینهای برای فرصت برقراری ارتباط بین مصاحبهکننده و مشارکتکننده آغاز میشوند و براساس سؤالات محوری و باتوجهبه ویژگی هر مشارکتکننده پرسیده شدهاند که این ویژگیها شامل این مواردند: وضعیت زندگی امروزی، شیوۀ گذران زندگی و تأمین معاش، چرایی انتخاب این نوع معاش، تفاوت فعالیت مشارکتکننده با سایر هممسلکان، چگونگی انتخاب مشتریان، پیامدهای این نوع فعالیت، راهکارهای تجربهشده برای کاهش آسیب و ... . همچنین، تلاش بر آن بوده است تا در فضای صمیمی و به دور از نگاه جرمانگارانه و هراسآور، جزئیات و محتوای تجربۀ تنفروشی زنان، با رضایت پاسخگویان، واکاوی شود؛ به این صورت که در ابتدای هر مصاحبه، درخصوص موضوع پژوهش با آنان صحبت شده و ضمن معرفیکردن پژوهشگران، درصورت موافقت زنان، مصاحبه انجام شده و با ذکر محرمانهبودن یافتههای این پژوهش و استفادهنکردن از نتایج آن برای اهداف دیگر، اصول اخلاقی مرتبط با پژوهش کیفی رعایت شده است. گذشته از آن، پژوهشگران در طول مصاحبهها ضمن ایجاد رابطۀ صمیمانه، تلاش کردهاند گفتگوی همدلانهای شکل گیرد که این مسئله نیز در افزایش اعتبار پژوهش مؤثر است. گفتنی است هر زمان مصاحبهشوندگان تمایلی به ادامه همکاری نداشته یا خسته شدهاند، مصاحبهها قطع شده است. این افراد بهصورت هدفمند و با استفاده از نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدهاند؛ اما تلاش شده است بیشترین تنوع در میان شرکتکنندگان رعایت شود و درنهایت، اشباع دادهها حجم نمونۀ این پژوهش را تعیین کرده است. فرایند کدگذاری از همان ابتدای انجام مصاحبهها آغاز شده و در مرحلۀ کدگذاری با استفاده از روشهای کدگذاری باز، محوری و گزینشی هر مصاحبه به دست هر دو نویسنده کدگذاری شده و درپایان، با یکدیگر مقایسه شده است تا ابتدا به فهم و درک مشترکی از مفاهیم و در مرحلۀ بعد، از مقولات برسند. تمام مقولات با تأیید هر دو نویسنده نوشته شده و برخی اوقات، کدها چندینبار بازبینی شده است و سرانجام، هر مصاحبه اطلاعات بدیعی را به پژوهشگران ارائه میکند که بهجز تحلیل، پژوهشگران را به طرف توجه به افرادی با همان ویژگیها و شنیدن تجربیاتشان یا انتخاب مورد جدیدتر و شنیدن روایتهای احتمالی متفاوت یا مشابه سوق میدهد. پس از استخراج مفاهیم اولیه، مقولهبندی، یکپارچهسازی و پالایش مقولۀ مرکزی به نام «تنفروشی به مثابۀ استیصال و درماندگی» حاصل شده است. در این پژوهش، برای انتخاب مقولۀ هستهای به معیارهایی همچون انتزاعی و کلیبودن، ارتباط معنایی با تمام مقولات، توانایی تحلیل علمی، تأکید و تکرار از طرف مشارکتکنندگان و هدایتشدن جریان مصاحبه به جانب آنان توجه شده است. در انتخاب کدهای دیگر نیز تلاش شده است آنها با هدف و مسئله پژوهش مرتبط باشند و بهطور کامل، محتوای مدنظر را در برگیرند و درنهایت، با پیوند بین مقولات، مدل پارادایمی تشکیلشده از دلایل، زمینهها، وضعیت مداخلهگر و استراتژیها شکل گرفته است. لینکلن و گوبا درزمینۀ بحث اعتبار و پایایی از قابلیت اعتبار دادهها سخن میگویند که در این پژوهش نیز به این مسئله توجه شده است. منظور از قابلیت اعتبار، مطلوببودن بازنمایی ساختار و مفهوم پدیدههای مدنظر است (Lincoln & Guba, 1985:94) به این ترتیب، برای افزایش اعتبار مطالعه، در پایان هر مصاحبه و همراه با مصاحبهشونده، برای تأیید صحت اطلاعات و شکلگیری فضای ذهنی و فهم تجربیات زنان، به جمعبندی دادههای ردوبدلشده در فرایند مصاحبه توجه شده است. درخصوص استحکام اطلاعات، از روش چککردن آنها با مشارکتکنندگان، مقایسۀ نتایج این پژوهش با ادبیات تجربی و نظری موجود و مطالعۀ اسناد مرتبط با پدیدۀ تنفروشی استفاده شده است؛ گذشته از آن، از دو متخصص دیگر هم برای کنترل کدگذاریها و اطمینان از صحت آنها کمک گرفته شده است. درزمینۀ پایایی نیز برای اطمینان از درستی دادهها بر مسائلی چون ضبط و یادداشتبرداری از مصاحبه و زمان و مکان و اتفاقات پیرامون فرایند آن، تأکید شده است.
نتایج توصیفی مشارکتکنندگان در این پژوهش 17 نفر با سنین 51-23 سال هستند که ازنظر میزان تحصیلات نیز در محدودۀ بیسواد تا دیپلم قرار دارند. دو نفر از پاسخگویان متأهل و از مهاجران افغانی، 13 نفر مطلقه و 2 نفر هم متارکه کرده هستند. یک نفر از پاسخگویان بدون فرزند است و پاسخگویان دیگر، بین 6-1 فرزند دارند که 3 نفر از آنها با فرزندان خود زندگی میکنند. همچنین، 6 نفر از مشارکتکنندگان سابقۀ جرم دارند که جرائم 2 نفر از آنها سرقت، 2 نفر فعالیت در خانههای فساد و 2 نفر دیگر نیز جرائم مرتبط با مواد مخدر است. یازده نفر از پاسخگویان بهصورت فردی تنفروشی میکنند و 3 نفر پاانداز و قواد فردی هستند. همچنین، 1 نفر آنها مسئول پاتوق هستند و 2 نفر نیز در پاتوق فعالیت دارند. برای بررسی ابعاد پیچیدۀ موضوع، بهجز زنان تنفروش فعلی با برخی از زنان روسپی سابق نیز مصاحبههای عمیق انجام شده است. این زنان به این دلیل انتخاب شدهاند که با فاصلهگرفتن از دورۀ تنفروشی احتمالا قادرند توصیفهایی غنی و فارغ از عملکرد فعلی خود ارائه دهند؛ هرچند ممکن است در برخی موارد، این زنان با افزایش سن و از دست دادن ویژگیهای ظاهری و جوانی بیشتر در قالب قواد با این پدیده در ارتباط باشند. محل فعالیت پاسخگویان بیشتر در مناطق پایینی شهر بوده است و فرد مسئول خانۀ فساد، در منطقۀ متوسط شهر فعالیت دارد. درخصوص محل زندگی پاسخگویان نیز باید گفت که 13 نفر کارتنخواب بیمکان و 4 نفر نیز در مناطق پایین شهر مستأجر بودهاند. در جدول شماره یک، ویژگیهای جمعیتی پاسخگویان بهطور خلاصه ترسیم شده است.
جدول شماره 1- ویژگیهای جمعیتی مشارکتکنندگان
1 در اینجا به معنای فرد واسطۀ شناسایی تنفروش و مشتری است.
گزارش نتایج در بخش یافتههای تحلیلی مقولات استخراجشده از مصاحبهها در قالب طبقات اصلی معناکاوی تنفروشی، وضعیت و تسهیلکننده، راهکارها، شگردها، پیامدها و آسیبهای تجربهشدۀ مرتبط با تنفروشی ارائه و با بهرهگیری از تحلیل تجربههای زنان، تلاش میشود با استفاده از نظریۀ دادهبنیان، تصویر روشنی از تنفروشی ارائه گردد.
معناکاوی تنفروشی و طبقهبندی آن از منظر مشارکتکنندگان شرکتکنندگان در این پژوهش، تنفروشی را مطابق با تعاریف مرسوم جامعه تعریف کرده و دراینارتباط، ارزشها و هنجارهای جامعۀ مرجع را در تعریفهای خود مدنظر قرار دادهاند. نکتۀ جالب توجه آن است که آنان در تعاریف و استنادات خود، معمولاً به زنانی جز خود اشاره میکنند و در برخی مواقع، با توجیه عمل خود، سعی دارند میان خود با سایر زنان تنفروش مرز تعیین کنند و معناهای دیگری را از عمل خویش پدید آورند؛ به همین دلیل، برداشت پاسخگویان در قالب مقولات تنفروشی معاملهگرانه، تنفروشی هنجارسازیشده و تن فروشی بازاندیشانه طبقهبندی میشود.
تنفروشی معاملهگرانه به اعتقاد برخی پاسخگویان، فعالیت تنفروشی آنها برای رفع نیاز و مسائلی است که در زندگی با آن مواجه هستند و معمولاً برای تأمین مواد مخدر مصرف روزانه، تأمین نیازهای معیشتی و حمایت از دوستان اتفاق افتاده است. در این مقاله، 16 نفر از 17 نفر پاسخگویان، به مواد مخدر مانند کراک، هروئین و مواد محرکی همچون شیشه اعتیاد داشتهاند. درواقع، براساس گفتههای زنان، آنها بیشتر برای تأمین مواد مخدر به تنفروشی روی آوردهاند. در این باره، یکی از آنها میگوید: «من معتادم. شخصیتی ندارم. معتاد، مثل جانیهاست. به خاطر اعتیادش که شب بخواد نعشه کنه، دست به هر فسق و گناهی میزنه. یارو دوا یا شیشه رو میذاره جلو زنه و میخواد خوش باشه باهاش. اون زن هم هرکاری برا مواد میکنه. خیلیها اینجوری هستند». مسئلۀ دیگری که به پذیرش روابط جنسی غیرمتعارف این زنان منجر شده، فقر و نداری و کسب کمترین میزان درآمد برای گذران زندگی است. دراینخصوص، یکی از مشارکتکنندگان میگوید: «یه رفیق داشتم که خیلی دوستش داشتم. از زندان اومده بود. خیلی بیپول بود. منم هیچی پول نداشتم. هم گشنه بودیم و هم تشنه و هم خمار. منم چیکار کردم، رفتم با یه افغانی برنامه رفتم. با اون شکممون رو سیر کردم. یکبار دیگه، از کمپ اومده بودم؛ پول نداشتم. خیلی برام سخت بود. بازم رفتم برنامه تا پول در بیارم». فرد دیگری نیز در این باره چنین میگوید: «من دست و بالم خیلی خالی بود. مامانم میدونست من این کارو میکنم؛ اما همش میریخت تو دل خودش. اون زمان که مامانم زندان بود، ما باید پول میریختیم برای برادر و خواهرم. باید خرج زندگیمون رو در میآوردیم؛ برا همین، دنبال این کار بودم. حتی وقتی پدرم زندانی شد، ما وضعمون خوب نبود. حتی من از دخترم هم نگهداری کردم. دخترم رو میگذاشتم پیش مامانم و میرفتم». فرشته نیز در این باره میگوید: «من حدودا 18 سالم بود. شوهرم 2 سال زندانی بود. دوماهه عروس بودم که شوهرم رفت و دو سال دیگه اومد و مجبور بودم یه جوری خرجم رو در بیارم». باتوجهبه این مسائل، این دسته از شرکتکنندگان، دلیل اصلی تنفروشی را انگیزههای مادی و تأمین هزینههای زندگی و مسائل و مشکلاتی بیان کردهاند که نیازمند فعالیتهای اقتصادی است. برخی دیگر، تنفروشی را به دلیل حمایت مردان دانستهاند که این تعریف، در قالب مقولۀ معاملهگرانه قرار میگیرد. در این زمینه، یکی از این زنان میگوید: « وقتی شوهرم مرد، گهگداری دو تا مرد بودند که من رو حمایت میکردند و به من پول میدادند. همهجوره هوام رو داشتن ... . بهم میگفتن هرچی میخوای بیا به خودمون بگو. پیش این جوون موونا نری، یه موقع بیان یه بلایی سرت بیارن. اذیتت کنن».
تنفروشی هنجارسازیشده به باور زنان پاسخگو معنای اصلی تنفروشی با لذت، بیبندوباری، شرکای متعدد و گزینش مشتریان جوان مصداق مییابد و درحقیقت، فعل ارتکابی آنها چنین ویژگیهایی ندارد. این زنان، هنجارهایی را برای انتخاب مشتریان خود ذکر میکنند که آنان را به قواعدی پایبند و آنها را از دایرۀ تنفروشان خارج میسازد. به گفتۀ پاسخگویان، ارضانشدن، ارتباط با افراد مسن و همچنین، صیغهشدن و ارتباط با افراد مشخص، آنها را از فعالیت تنفروشانۀ آنومیک و درمجموع، تعاریف متعارف تنفروشی دور میسازد. در این باره، یکی از پاسخگویان چنین میگوید: «من با هر کی ارتباط داشتم. خب جوون که نبودن. مسن بودن و زنشون فوت کرده بود یا اینکه زنشون مریض بود. من با مرد زندار و جوون نمیرم. عرش خدا به لرزه در مییاد. خدا قهرش میگیره». شخصی دیگر نیز این گونه میگوید: «من الان روزانه صیغۀ محرمیت و لفظی میشم و خرجم رو در میآرم». پاسخگوی دیگر نیز دراینخصوص میگوید: «من تو یه رابطه هیچوقت نمیگذارم ارضا بشم. اگر اینطور بشه، پولم حرومه». فردی دیگر نیز در این باره میگوید: «اگر آدم رابطۀ کامل داشته باشه، تنفروشی و گناه کرده. من از راههای دیگهای استفاده میکنم که طرفم ارضا بشه. پولم میگیرم و گناه نمیکنم». درواقع، این پاسخگویان تلاش میکنند با توجیه فعل ارتکابی خود و ایجاد مرزهای ساختگی بار منفی عمل خود را کاهش دهند. آنها با ایجاد تمایز بین ویژگیهای عمل خود با دیگر تنفروشان، سعی میکنند از پیامدهای منفی برچسبها و فشارهای درونی هنجارشکنی بکاهند.
تنفروشی بازاندیشانه بازاندیشی مقولهای است که به آگاهی مشارکتکننده از فعل ارتکابی خود و ادراک تجربیات شخصی و تلاش برای تغییر آنها باز میگردد و نویسندگان، این نوع تنفروشی را چنین اطلاق کردهاند. به اعتقاد پاسخگویان آنها پس از تنفروشی تلاش میکنند با توبه و گریه و شستشوی بدن، گناه کار خود را پاک کنند. درحقیقت، آنها برای کاهش فشارهای روانی گناه و ترس از عقوبت خداوند، این راهکارها را انتخاب میکنند. یکی از این افراد در این باره میگوید: «من وقتی بر میگردم، میرم خودم رو میشورم و قرآن میگذارم سرم و انقدر گریه میکنم و توبه میکنم که خدا من رو ببخشه». این پاسخگویان بر این باورند که پشیمانی و ندامت از فعل ارتکابی آنها را در دستۀ روسپیان قرار نمیدهد؛ زیرا احساس ناراحتی و توبه، وجه تمایز آنها با سایر تنفروشان است.
تسهیلکنندهها عوامل مداخلهگر، ازجمله عواملی هستند که به سهولت یا محدودیت در ایجاد پدیدۀ مرکزی، یعنی تنفروشی منجر میشوند و وقوع آن را تسریع یا کند میسازند؛ اما جزء دلایل اصلی یا بسترساز به شمار نمیآیند. براساس اظهارات پاسخگویان، وضعیت مداخلهگر در قالب 3 مقولۀ سرمایههای جنسی، بیپروایی و پایبندنبودن به زندگی تفسیر میشود.
جلوهگری و نمایش خود، به مثابۀ سرمایههای جنسی به باور پاسخگویان، فعالیت تنفروشی نیازمند داشتن ملاکهایی چون زیبایی، خوشاندامی، آراستگی و بزکنمایی و توانایی جلب و جذب مشتری است؛ زیرا درواقع، خریداران کالای جنسی با دریافت چنین سیگنالهایی به طرف عرضهکنندگان متمایل میشوند. در این باره، یکی از مشارکتکنندگان چنین میگوید: «مشتریها به اندام طرف نگاه میکنن تا ببینن خوشاستیل هست یا نه. بدنش بیسته یا نه... ». خانمی دیگر درخصوص ویژگیهای خود اینطور میگوید: «من قیافهام خوب بود. خوشگل بودم. تمیز میگشتم. کمسنوسال و باب میل بودم. من آرایش میکردم. موهام رو رنگ میکردم. خیلی بگوبخند میکردم». شخصی دیگر در این باره میگوید: «من میرفتم تو مترو و مقنعه و چادر رو برمیداشتم تو کولهپشتیم میذاشتم. آرایش میکردم و میرفتم دنبال مشتری». باتوجهبه این روایتها وضعیت و ویژگیهای ظاهری و رفتاری فرایند تنفروشی زنان را آسانتر میکنند و این افراد، براساس تجربههای خود و دوستانشان، سرمایههای جنسی را در خود افزایش میدهند و به آنها مجهز میشوند.
بیپروایی و ماجراجویی بیپروایی از دیگر خصلتهای تسهیلکنندۀ فعالیت تنفروشی است که فرایند جذب مشتری و ارائۀ خدمات و دریافت دستمزد را تسهیل میسازد. درواقع، به اعتقاد پاسخگویان، جسارت و توانایی مذاکره و چانهزنی از ملزومات تنفروشی به شمار میآید که درصورت نداشتن آنها بحرانها و آسیبهای زیادی بر آنان وارد خواهد شد. پروانه در این باره میگوید: «من شش، هفت ساله دیگه با پررویی جواب میدم. شدم گرگ. من زدوبند دارم. من از هیچی نمیترسم. انقدر بیرون گرگ دیدم که گرگ شدم. من زندگیم رو باختم. همهچیم رو باختم؛ از چیزی نمیترسم». شخصی دیگر درخصوص رفتارهای این زنان چنین میگوید: «حرکات زنهای خراب تابلو هست. دختر نجیب یه شخصیتی داره که اگه بهش یه حرفی بزنی، جوابتم نمیده؛ اما یه زنی که اینجوری باشه، هنوز جوابشم ندادی، میخواد بپره بهت حمله کنه».
رهابودگی و پایبندنبودن طبق اظهارات پاسخگویان، برخی از آنها در فرایند زندگی مشترک، به پایبندی و تعهد درخصوص وظایف خود تمایلی ندارند یا از قرارگرفتن در فرایند متعهدانه، گریزان هستند. این بعد، از منظر روانشناختی به ویژگی شخصیتی فرد و از بعد اجتماعی به نهادینهسازی نشدن مسئولیتپذیری و پایبندی شخص به اخلاقیات عرفی و حتی شرعی باز میگردد. یکی از این افراد در این باره میگوید: «ازدواج یک سری تعهداتی داره ازنظر اخلاقی. این سخته برام. روحم خسته است. به عنوان همسر، باید یک کارایی بکنم براشون. دیگه نمیتونم؛ اما دوستشدن این تعهدات رو نداره». خانم دیگر نیز میگوید: «من چهار سال یواشکی معتاد بودم و شوهرم نمیدونست. وقتی فهمید، سه بار ترکم داد. من پسر داشتم. میترسیدم اگه بمونم، اونم موادی بشه. زندگیم رو ول کردم. من با یکی دیگه هم سه سال هماتاق بودم. چند بارم گفت بیا باهم ازدواج کنیم؛ اما من قبول نکردم. سه سال باهاش همینطور بودم».
راهکارها و شگردها در بخش راهکارها و شگردها نویسندگان با تحلیل اطلاعات مصاحبه به سه مقولۀ شگردهای سازگارانه، شگردهای کجروانه و شگردهای برونرفت جایگزین دست یافتهاند که در ادامه، آنها را تحلیل میکنیم.
شگردهای سازگارانه شگردهای سازگارانه، به راهکارهایی اشاره دارد که افراد آنها را برای کاهش آسیب و مقابلۀ فردی با تنشهای تنفروشی اتخاذ کردهاند. این موارد شامل ترجیح تنفروشی فردی، انتخاب گزینشی مشتریان و انتخاب مشتری در شبکۀ حمایتی است.
ترجیح تنفروشی فردی (سازگاری فردی) مطابق نتایج حاصل از مصاحبهها بیشتر زنان پاسخگو استراتژی فعالیت فردی را بر تنفروشی سازمانی و مبتنی بر واسطه ترجیح میدهند و با این شیوه، تلاش میکنند با اتخاذ روشهایی مانند چانهزنی و دریافت وجه، آسیبهای ممکن را کاهش دهند. یکی از افراد در این باره میگوید: «تکی بهتره. معرفی بخواد بکنه، نصف پولت رو میخواد ازت بگیره؛ ولی تکی بری، پولت برای خودته. آدم هر جایی که نمیره. آدم میفهمه کجاس. داری با یکی میری، حداقل باهاش قولوقرارت رو میذاری. من بیام اونجا، کسی باید اونجا نباشه که اذیتم کنه. انسانن بابا، هیولا که نیستن». درحقیقت، به نظر میرسد کاهش درآمد دریافتی و پرداخت وجه به واسطهگران، ازجمله مهمترین عواملی هستند که این زنان برای پرهیز از آنها به فعالیت فردی روی آوردهاند. باوجود این مطلب، عدۀ معدودی از پاسخگویان بر این باور بودهاند که فعالیت با واسطه و به اصطلاح، تحت حمایت پااندازها (قوادان) امنیت بیشتری را برای زنان تنفروش ایجاد خواهد کرد. دراین زمینه، یکی از زنان میگوید: «اونجوری بهتره که معرفی کنن؛ چون اولا بره سر خیابون، اسیر میشه. زمستون سرما داره، تابستون گرما. بعد یارو هم بیاد، جا نداره، این باید خودش جا داشته باشه. باید به طرف یه پولی بده و یه پولی خودش برداره. شاید تو خونه با هم نسازن و دعواشون بشه و یارو بهش پول نده؛ ولی با واسطه دیگه این حرفا نیست. صبحونش و ناهارش رو میخوره و دست به هیچی هم نمیزنه. پولش رو همون درجا میگیره میذاره تو کیفش». مشارکتکنندۀ دیگر میگوید: «به نظر من معرفی بشه بهتره. شناخت بیشتره که طرف پولبده باشه؛ بزن نباشه؛ چون خیلیها میرن کتک هم میخورن و پول هم نمیگیرن.» شخصی دیگر میگوید: «اگر تنهایی کار کنی، یه مشکل اینه که اذیتت کنن یا پولت رو ندن؛ اما تو خونه کار کنی، با جرم زیاد میگیرنت. تو بیرون که کار میکنی، میگی نکنه یکدفعه خانوادۀ طرف بیان تو خونه یا اینکه پولت رو بده یا نه؛ اما تو خونه حق جا میگیرن. مرد هم اگه جا داشته باشه، تو خونۀ خودش راحتتره. اگه جا نداشته باشه، میاره اونجا». درواقع، افرادی که خود بهصورت قواد در پدیدۀ روسپیگری فعالیت داشتهاند، تنفروشی با واسطه را ترجیح میدهند.
انتخاب گزینشی مشتریان به نظر میرسد فرد تنفروش قدرت انتخاب ندارد و به بستری رازآلود و مبهم برای ارائۀ خدمات جنسی وارد میگردد؛ اما این افراد با استفاده از شگردهایی براساس تجربههای خود و همالانشان، سعی میکنند برای خود مشتری پیدا کنند؛ بنابراین، باتوجهبه اظهارات پاسخگویان، به نظر میرسد شیوۀ انتخاب مشتری در زنان تنفروش شخصی از الگوی خاصی تبعیت میکند که اصل آن، بر خودمراقبتی و به حداقل رساندن آسیبهای جسمی و مالی مشتریان است. درحقیقت، زنان تنفروش برای انتخاب مشتریان فاکتورهایی در نظر میگیرند؛ بهطوریکه برای بیشتر پاسخگویان فعالیتکننده بهصورت فردی و غیرسازمانیافته، مهمترین روش انتخاب مشتری عامل سن و میانسالبودن افراد بوده است. درواقع، پاسخگویان برخی مشتریان را به دلیل ارزیابی خطرساز بودن آنها رد میکنند. به اعتقاد آنان، این مشتریان ویژگیهایی چون این موارد دارند: مهربانبودن، انسانمداری و رعایت حال زنان، مشخصبودن انتظارات، خوشحسابی و آبرومندبودن . به اعتقاد این زنان، بهطور کلی افراد مسن ایمنتر هستند. خانمی در این باره میگوید: «من ترسوها رو انتخاب میکنم. اونا بهتر بودن. مظلومتر بودن و برای آبرو و ترس از دوروبری ها و همسایه هاشون، اصلا اذیت نکردند؛ اما قلدرها پررو هستند. مظلوما برنامۀ اضافه نمیخوان. اصلا یه چیزی هم بخوای بهت میدن. پولتم میدن و راهیتم میکنن بری». مشارکت کنندۀ دیگر نیز میگوید: «دنبال جوون نمیرفتم؛ چون میترسیدم خفتم کنن. میدونستم کسی که 40، 45 یا 35 سالشه، اذیت نمیکنه.» یکی از شگردهای دیگر این زنان که به نظر میرسد در مناطق پایین شهر بیشتر رواج داشته باشد، انتخاب مشتریان از میان افرادی با تابعیت افغان است. بیشتر پاسخگویانی که عموماً کارتنخواب هستند، این مسئله را مطرح کردهاند و به همین دلیل، این موضوع تأملبرانگیز است. به اعتقاد زنان تنفروش، دریافت وجه و ارائۀ خدمات به این مشتریان آسانتر است. پاسخگوی دیگر میگوید: «الان بیشتر مشتریهاشون شده افغان. افغانها خوب پول میدن. بعد سریع و سیر کارشون تموم میشه. افغانها بهترن. هم پول خوب میگیری، هم زود کارشون تموم میشه. اذیت هم نمیکنن». دو نفر از زنان تنفروش افغان نیز در انتخاب مشتریان، به عامل ایرانیبودن مشتری توجه داشتهاند. آنها تحقیر و سرزنش و باور خاص افغانها را درخصوص این زنان، ازجمله عوامل اصلی گرایش به ایرانیان بیان کردهاند. درواقع، مطابق برچسبهای موجود در باور فرهنگی افغان و لزوم حفظ ارزشهای خانوادگی و حفاظت از ناموس، زنان خیابانی زنانی مطرود و مستوجب سرزنش هستند؛ بنابراین، چنین هنجار عرفی مسلطی بر فرایند فعالیت زنان افغان اثرگذار بوده است. مشارکتکنندهای در این باره میگوید: «همشهریهای خودم هر کاری کنی، نیش و کنایه میزنن؛ اما ایرانیها نه». خانمی دیگر میگوید: «افغانی با افغانی بده. مرد هر جا بره، آزاده. ما افغانیها هر جا بریم، میگن که این زن افغانی هرزه بوده... ». باتوجهبه این مطالب، ترس از انگزنی و زدن برچسبهای منفی رسواکننده، این زنان را در انتخاب مشتریان خود محدود ساخته است.
انتخاب مشتری در شبکۀ حمایتی کنترلکننده بیشتر زنان تنفروش، قربانیان خشونتهای شدید مشتریانشان هستند؛ درحالیکه به دلیل مجرمبودن و پنهانیبودن این عمل، آنها برای دفاع از خود ابزار یا حامیانی در اختیار ندارند. در فعالیتهای سازمانیافته زنان ابزارهای حمایتی بیشتری را احساس میکنند؛ هرچند براساس اظهارات بیانشده، به دلیل کاهش چشمگیر دستمزد، به این نوع فعالیت تمایل ندارند و فعالیت فردی را ترجیح میدهند. در این زمینه، خانمی چنین میگوید: «هرچی بهم پول میدادن، من میدادم به خاله. حتی اگه تو اتاق هم به من میگفتن دوباره برنامه بریم، من میاومدم به خاله میگفتم که این میگه دوباره برنامه بریم. حتی اگه بهم شماره هم میدادن تو اتاق، من دوباره شماره رو میدادم به خاله. خاله میگفت بهشون زنگ نزن و هرچی خواستند ازت، باید به من بگی». نکتۀ دیگر اینکه زنان فعال در خانههای فساد، الگوی انتخاب برایشان مفهومی نداشته است؛ زیرا چینش مشتریان براساس نظر و ارادۀ فردی است که زنان تنفروش وی را «خاله» مینامند. موضوع مهم این است که به هنگام بروز آسیب، برای کاهش تنش و نگرانی ناشی از مواجهۀ فردی با مشتری، زنان تنفروش در برخی موارد ملاکهای مطلوب خود را در انتخاب مشتری دخیل میکردهاند؛ اما این فعالیت هم با اشراف گردانندگان سازمانی انجام میشود. آهو در این باره میگوید: «من وقتی پیش خاله کار میکردم، اونایی که مسنتر بودن، دوست داشتن با من برنامه برن؛ اما من دوست نداشتم با پیرمردها برم؛ چون بوی عرق میدادن. ازشون خوشم نمیاومد. من کلا با جوونها بیشتر میرفتم».
شگردهای کجروانۀ جایگزین درزمینۀ شگردهای کجروانه، به مقولاتی توجه میشود که زنان تنفروش در قالب فعالیت تنفروشانه آنها را مرتکب میشوند و این موارد شامل سرقت، تلکهکردن و اغتشاشگری است.
سرقت در پوشش تنفروشی در برخی موارد، زنان پاسخگو به دلیل آسیبها و فشارها ترجیح میدهند در لوای تنفروشی به اعمال کجروانه روی بیاورند تا آسیبهای تنفروشی را برای خود کاهش دهند. درحقیقت، تجربۀ بحرانی یا شکست در فرایند تنفروشی آنها را به طرف جرم و بزهکاری کشیده است. این کجرویها شامل سرقت، تلکهکردن و پیچاندن مشتری بوده است. شخصی در این باره میگوید: «من سوار ماشینش میشدم و به طرف میگفتم برو برام آبمیوه بخر. وقتی از ماشین پیاده میشد، ماشینش رو سرقت میکردم. سوار ماشین متأهلها و افراد مسنتر میشدم. بیشتر تختهحوض و پارکوی، میایستادم. بهترین ماشین 206 بود. دندهاتومات بلد نبودم. سواد نداشتم». تنفروشی از بعد اعتقادی و ارزشی بهشدت نکوهش میشود؛ بر همین اساس، برای افرادی که در حین چانهزنی یا سرقت یا آسیبهای دیگر تنفروشان قرار میگیرند، پیگیریهای قانونی دشوار است. همچنین، در این بستر کارکرد بدن نه بهصورت کسب لذت یا منبع درآمد، بلکه برای سوءاستفاده و بهطور همزمان، نجات بدن از چنگ مشتریان است.
تلکهکردن و پیچاندن مشتری بنا بر سخنان برخی پاسخگویان، آنها به دلیل فقر، اعتیاد و نیاز مبرم مالی به بهانۀ تنفروش بودن، سعی میکنند مشتریان خود را تلکه یا دستمزد خود را در هنگام چانهزنی بهطور کامل دریافت کنند و درصورت ناتوانی در پیچاندن مشتریان، با آسیبرسانی به خود، سعی میکنند خود را نجات دهند. در این زمینه، یک مشارکتکننده چنین میگوید: «اگر کسی میخواست به من دست بزنه، خودزنی میکردم؛ نمیگذاشتم. شده بود برم خونشون؛ ولی نمیگذاشتم بهم دست بزنن. میگفتم گشنمه. باید استراحت کنم. آرایش کنم. بعد آخر سر میگفتم نمیتونم و میزدم بیرون». پاسخگوی دیگر نیز در این باره میگوید: «من دنبال پول بودم. صد تومن، صد و پنجاه تومن پول رو میگرفتم؛ بعد میپیچوندم. میگفتم اول پول من رو بده. میفرستمش مغازه؛ بعد فرار میکردم. یا میگفتند پشت سر من بیا؛ منم میپیچوندم و از یه راه دیگه میرفتم». مشارکت کننده دیگر میگوید: «نزدیک یک سال سر همه کلاه میذاشتم و میخوردم. میگفتم تا پول ندین، یه قدم هم باهاتون راه نمیام. صد تومن گرفتم؛ در رفتم. پول گرفتم که برم خونهاش؛ از این کوچه رفتم، از اون کوچه فرار کردم». زن دیگری میگوید: «بارها شده بود، میاومدن دنبالم. پولاشون رو که میگرفتم؛ میپیچوندم. گفتم میخوای بیام تو خونت، اول پول رو بده بریم. بعد گفتم وایسا سر کوچه، من برم ببینم کسی خونه نیست تا بیام؛ بعد از اون ور فرار کردم». پاسخگوی دیگر نیز دراینخصوص چنین میگوید: «من کارم بود دودره کن، دزدی کن و اخاذی کن. مخ یارو رو میزدم؛ از اون ور جیبش رو خالی میکردم».
اغتشاشگری یکی از شگردهای دیگر جایگزین، خرابکاری، آشوبسازی و اغتشاشگری زنان پس از دریافت حقالزحمه و پیش از ارائۀ خدمات است. درواقع، آنان پس از رسیدن به هدف خود، یعنی کسب درآمد، با استفاده از سیاستهای تنشآور، سعی میکنند از فضا خارج شوند. در این باره، پاسخگوی دیگر میگوید: «هر کی بهم پول نده، میزنم شیشه میشهها رو میشکونم. یک بار یکی نمیخواست بهم پول بده؛ منم زدم دربوداغون کردم اونجا رو. فکر کرد من از اون ترسوهام. همسایهها اومدن ریختن. گفتم من اومدم خونهاش، به من پولم رو نداده. بعد هم بهم گفته پولت رو بگیر، برو».
شگردهای برونرفت جایگزین سومین طبقۀ شگردها به مواردی اشاره دارد که مشارکتکنندگان فعالیت تنفروشانه انجام نمیدهند؛ اما با شگردهایی چون سرگرمیهای غیرجنسی، استفاده از ابزار عاطفه و همباشی موقت، تلاش میکنند معاش روزانۀ خود را در قالبی بهجز تنفروشی تأمین کنند.
سرگرمی غیرجنسی مشتریان براساس گفتههای برخی پاسخگویان، این افراد پس از فعالیت مکرر در پاتوقها و بیمیلی به تنفروشی از راهکار جایگزین خود، یعنی سرگرمساختن مشتریان با بیان طنز و شوخی و پرهیز از ارائۀ خدمات جنسی استفاده میکنند. دراینخصوص، مشارکتکنندهای اینطور میگوید: «من دیگه میرفتم از صبح تا شب میشستم کنار بساط تریاک اونا. اونا هم پول رو میدادن و میرفتن. هیچ کاری هم با من نداشتن؛ خیلی خوب بودن. مثلا میگفتند پروانه رو بفرست بیاد، صد تومنم بهش میدیم. فقط بگو بیاد بگوبخند کنه. اون زمان من دیگه یاد گرفته بودم که خیلی بگوبخند میکردم. اونا هم از خندههای من خوششون میاومد. میگفتن یه خانمم بفرست برای برنامه و پروانه رو هم بفرست بیاد. من با خودم میگفتم خندیدن از تنفروشی خیلی بهتره. منم میرفتم اونجا و میگفتم و میخندیدن. پولم رو میگرفتم؛ می اومدم». درواقع، افراد در فرایند تنفروشی به دنبال کمترین آسیب برای خود هستند و به همین دلیل، سرگرمی بساط بودن را بر تنفروشی ترجیح میدهند.
استفاده از ابزار عاطفه و ترحم شگرد دیگری که خارج از شبکۀ تنفروشی قرار میگیرد، استفاده از ابزارهای عاطفی برای ایجاد احساس ترحم در مشتریان و کسب درآمد، بدون ارائۀ خدمات جنسی است. در این باره، یکی از این زنان چنین میگوید: «من گاهی با طرف دردودل کردم. ازم پرسیده مثلا زندگیات چرا اینجوری شده. منم گریه کردم. خودش بهم پول داده. برام خرید کرده. سرم رو بوس کرده و رفته و کاری به کارم نداشته. روشون تأثیر میگذاره. مثلا گفتم من شوهرم رو دوست دارم. اون هنوز هم زنده است. اگرم با تو میام، دوست نداره این کارو باهات بکنم؛ ولی مجبورم، برای پول اومدم. مرده هم انسانه دیگه؛ میفهمه. همون گریههام باعث میشه که احساساتی بشن و یه پولی بدند و کاری نداشته باشن». درحقیقت، این زنان با استفاده از ابزارهایی چون گریهکردن، شرح اتفاقات ناگوار زندگی و علاقه به همسر، احساس ترحم مشتریانشان را بر میانگیزند.
همباشی موقت برخی پاسخگویان در تجربیات خود، همباشی موقت و همخانگی با یک فرد را انتخاب میکنند. به نظر میرسد در این روش، بهجز جنبههای مادی نیازهای عاطفی هم وجود دارد و افراد، شرکای جنسی متعدد را کنار میگذارند؛ اما همخانۀ این افراد، معمولا یک ویژگی مشترک، یعنی اعتیاد دارد. گذشته از آن، به باور یکی از پاسخگویان، راهکار فردی کاهش آسیب، در زیست و همباشی موقت با مشتریان است. در این باره، یکی از مشارکتکنندگان میگوید: «من چند ماه شده بود که صبح تا شب پیش یه آقایی میموندم. مثل یه خانم خونهدار براش بودم. شایدم یک بار با هم برنامه داشتیم؛ ولی خب خیلی خوب بود. بهترین روزای من همون بود؛ چون ناز و نوازشم میکرد؛ به من محبت میکرد. با هم میرفتیم خرید. برام همهچیز میخرید. میگفت با هیچکس دیگهای نباید باشی». درواقع، کاهش تعداد مشتریان، ارائۀ خدمات جنسی در مقابل دریافت خدمات عاطفی و مالی و همچنین، بینیاز شدن از مشتری ازجمله دلایلی است که این افراد، تمایل به همباشی را بر تنفروشی ترجیح میدهند.
پیامدها و آسیبهای تجربهشدۀ تنفروشان زنان در فرایند تنفروشی با آسیبها و فشارهایی دستوپنجه نرم میکنند که با نام پیامدها بدان اشاره میشود و این موارد، شامل احساس حقارت، درماندگی، احساس گناه و بهرهکشی هستند:
احساس حقارت، درماندگی و احساس گناه طبق نتایج مقاله، در بسیاری مواقع احساس حقارت و درماندگی یکی از مهمترین پیامدهای تنفروشی است. مشاهدات پژوهشگران در جلسات متعدد مصاحبهها (که در مرکز گذری آسیبهای اجتماعی انجام میشد) نشان میدهد در بسیاری مواقع، این زنان با حالات روحی نامساعدی به آن مکان مراجعه میکردهاند که با گریههای زیادی همراه بوده است. همچنین، مطابق نتایج مصاحبه با مددکاران مرکز (که در بسیاری مواقع برای افزایش اعتبار پژوهش انجام شده است) برخی زنان بعد از انجام عمل خود احساس گناه میکنند؛ زیرا در ازاء مبلغی بسیار ناچیز، مجبورند در وضعیتی بسیار نامناسب، خدمات جنسی ارائه دهند که به دلیل برخی معذورات اخلاقی در اینجا از ذکر این مسائل صرف نظر شده است.
خشونت و بهرهکشی براساس نتایج بهدستآمده، بیشتر این زنان در طول زندگی با انواع خشونتها و آزارهای شدید جسمی و روحی مواجه هستند. در این باره، یکی از آنان اینطور میگوید: «بعضیها میگیرن آدم رو میزنن یا میزارن تو ماشین و گولت میزنن؛ میبرنت تو یه جای دور ولت میکنن؛ بعد میگن برو پایین سیگار بخر بیار یا میگن برو فلان مغازه این رو بخر یا آدم رو میزنن و میرن». پاسخگویی میگوید: «یک بار رفته بودم یه جا که 3-4 نفر بودن؛ بعد باهام بد تا کردن. زورگیری کردن و خیلی اذیتم کردند و خیلی زدن من رو. وقتی اومدم، همهجام زخم بود. هر کاری خواستند کردند و پولم ندادن». با عنایت به این مطالب، بهجز آسیبهای جسمی و امکان ابتلا به بیماریهای مختلف، تنفروشی با فشارهای روانی مانند نگرانی، افسردگی، احساس سرخوردگی، احساس خصومت و گناه و بیاعتمادی به مردان همراه است.
جدول شماره 2- مقولات مرتبط با معناکاوی تنفروشی زنان
نتیجه تنفروشی ازجمله موضوعاتی است که در بسیاری از جوامع، براساس هنجارهای عرفی و قانونی با آن برخورد و درصورت جرمانگاری با متخلفان آن برخورد میشود؛ هرچند جوامعی نیز از دیرباز وجود دارند که در آنها تنفروشی زنان، امری پذیرفتهشده و قانونی است. با کمی تأمل در فرایند بررسی این پدیده، مشخص میشود اقدام به تنفروشی و راهکارهای زنان، برحسب پایگاه اجتماعی، موقعیت و وضعیت آنها متفاوت است؛ بهطوریکه آنان، ادبیات متفاوتی را از این تجربه خلق و تلاش میکنند با روشهای آموخته یا تجربهشده، از شدت آسیبهای خود بکاهند و به مقاصد احتمالی نیز دست یابند. این پژوهش، با رویکرد نظریۀ مبنایی ضمن مطالعۀ تجربۀ زیسته زنان خیابانی در حوزۀ تنفروشی تلاش کرده است با معناکاوی تنفروشی از منظر این زنان، روشها و شگردهای کجروانۀ این افراد را در فرایند تنفروشی بازنمایی کند. طبق یافتههای ما معنای تنفروشی از منظر این پاسخگویان، به معاملهای تشبیه میشود که در آن، به ازای تنفروشی، مشکلاتی مانند اعتیاد، مسائل معیشتی، فقر، بیکفایتی شبکههای حمایتی و بیپناهی و بیمکانی آنان از بین میرود. این نتیجه، با پژوهش حسینی و آقایی (1387)، علیاییزند (1383)، وروایی و همکاران (1389) و امینآقایی (1388) همخوانی دارد. معنای دیگر این کار، تنفروشی هنجارسازیشده است که این زنان آن را ایجاد کردهاند. درحقیقت، پاسخگویان تلاش میکنند با ایجاد قواعدی چون پرهیز از لذتطلبی، انتخاب مشتریان مسن، صیغهشدن و ...، بین فعل ارتکابی خود و تنفروشی تمایزاتی قائل شوند. اطلاق تنفروشی بازاندیشانه نیز به احساس ندامت، پیشمانی و توبۀ هرروزۀ این زنان اشاره دارد که به اعتقاد پاسخگویان، معنای فعل آنها را با تنفروشی متفاوت میکند. این زنان پاسخگو باوجود تنفروشی نپنداشتن عمل خود و تلاششان برای مرزبندیهای مشخصی برای این کار، همچنان معتقدند که داشتن سرمایههای جنسی، مانند زیبایی، جذابیت زنانه، بیپروایی و ماجراجویی، رهابودگی و پایبندنبودن، مردان را جذب و درواقع، فرایند تنفروشی را تسهیل میکند. این نتایج نیز با پژوهش دینگ و همکارانش (2012) همخوانی دارد. همچنین، براساس یافتههای این مقاله، زنان شگردهای مختلفی را در عرصۀ تنفروشی به کار میبندند تا به این صورت، در مقابل آسیبهای احتمالی برای خود سپر محافظتی ایجاد کنند یا با شگردهای جایگزین، احتمال بروز آسیب را کاهش دهند و موارد یافتهشدۀ این چنینی در نوع خود عمیق و چشمگیر هستند. این شگردها را میشود در 3 طبقه مطرح کرد: 1. شگردهای سازگارانه: تنفروشان خیابانی با ترجیح تنفروشی فردی، انتخاب گزینشی مشتریان و فعالیت در شبکههای حمایتی تلاش میکنند تا بهجز کسب درآمد، از آسیبهای احتمالی نیز در امان بمانند؛ هرچند فعالیتهای سازمانیافته در زنان خیابانی بهندرت وجود داشته است. دراینخصوص، نتایج پژوهشی مدنیقهفرخی و همکاران (1391) نیز تأیید میکند که در ایران، بازار روسپیگری بازاری متشکل، اما کمتر سازمانیافته و ازلحاظ تشکیلات عرضهکننده است؛ 2. در برخی موارد، زنان راهبردهای کجروانۀ جایگزین را انتخاب و با محاسبۀ عقلانی تلاش میکنند با جلب مردان مشتری کجروی انجام دهند و همچنین، بدون ارائۀ خدمات جنسی خود را از آسیبها در امان نگه دارند؛ زیرا در برخی پژوهشها زنان تنفروش خشونتهای سخت و شدیدی را از مشتریانشان تجربه و گزارش کردهاند (Karandikar & Prospero, 2010) و با این روش، با چتر حفاظتی کجروانه، خود را مصون میسازند و 3. زنان، با افزایش سالهای حضور در مییابند که استراتژیهای دیگری نیز ممکن است برای آنها درآمدهای مقبولی ایجاد کند؛ بهطوریکه از برچسبهای تنفروشی نیز در امان بمانند. سرگرمیهای غیرجنسی، همباشیهای موقت و استفادۀ ابزاری از ترحم مشتریان، ازجملۀ این موارد هستند. درمجموع، این موارد هستۀ مرکزی این پژوهش، یعنی «تنفروشی به مثابۀ استیصال و درماندگی» را تشکیل میدهند. درحقیقت، زنان خیابانی درگیر فقر و مشکلات معیشتی و همچنین، بیپناه و بییاور، تلاش میکنند با عرضۀ بدن زنانه و تواناییهای مرتبط با آن، برای خود فرصتسازی کنند. در این میان، آنان نمیتوانند خشونتهای جسمی و روانی واردشده به خود را تلافی کنند؛ اما با استفاده از خشونتهای کجروانه (تلکهکردن، سرقت و ...) یا خشونتهای نامرئی (ابزار ترحم) تلاش میکنند خود را از چرخۀ آسیب در امان بدارند و نبودن نهادهای قانونی، حمایتی و خدماتی را جبران کنند. این امر، به پیدایش استراتژیهای فردی نیاز دارد که درنهایت، در این چرخۀ آسیبساز، بهجز عرضهکنندگان، مشتریان نیز بینصیب نخواهند ماند.
محدودیتهای پژوهش این پژوهش، محدودیتهایی داشته است که مواردی چون این مسائل، ازجملۀ آنها بودهاند: انتخاب مشارکتکنندگان، حضور دشوار آنها در پژوهش، نیمهکاره ماندن و از فرایند تحلیل خارجشدن برخی مصاحبهها به دلیل بیمیلشدن برای ادامۀ مصاحبه، اعتیاد پاسخگویان و نداشتن تمرکز، اضطراب و بیقراری و ترس. گذشته از آن، در پژوهشهای خارجی به دلیل تفاوتهای فکری و اجتماعی بحث تنفروشی بیشتر بر آسیبهای واردشده به تنفروشان و حتی قربانیشدن و جرائم علیه آنان و ... متمرکز شده است. مطالعات موجود در ایران نیز از ابعاد متفاوت به این موضوع توجه کردهاند و تمرکز این پژوهشها بر بعد بیماریهای انتقالی و مباحث بهداشتی است؛ زیرا به دلیل متمرکزنشدن بر سایر مباحث اجتماعی مرتبط با تنفروشان، پژوهشگران پیشینۀ مطالعاتی مناسب و انباشتهای را در اختیار ندارند. همچنین، باتوجهبه مباحث فرهنگی و عرفی نوشتن درخصوص تمام ابعاد سخنان مشارکتکنندگان، با محدودیت همراه بوده است.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استراوس، ا. و کوربین، ج. (1385). مبانی پژوهش کیفی: فنون و مراحل تولید نظریۀ زمینهای، ترجمۀ: ابراهیم افشار، تهران: نشر نی. امینآقایی، م. (1388). «نقش همکاری خانواده و پلیس در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی»، فصلنامۀ انتظام اجتماعی، س 1، ش 2، ص 76-57. ایزدی، ح. و ضرغامی، ا. (1393). «عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر پدیدۀ روسپیگری در شهر شیراز در سال 1389»، فصلنامۀ توسعۀ اجتماعی، د 9، ش 1، ص 245-227. جواهری، ف. و هلالیستوده، م. (1395). بررسی وضعیت تنفروشی در شهر تهران، چکیدۀ سی و چهارمین همایش علمی و بینالمللی زنان و زندگی شهری، کارگروه زنان، امنیت و آسیبهای اجتماعی، تهران: شهرداری تهران، ص 175. حسینی، ا. و آقایی، م. (1387). «بررسی عوامل مؤثر بر پدیدۀ روسپیگری»، فصلنامۀ پژوهشهای اجتماعی، د 1، ش 1، ص 78-63. دارابی، س. (1396). مطالعه و بررسی روسپیگری و روسپیان، در کتاب مجموعه مقالات گزارش وضعیت اقشار آسیبپذیر و آسیبدیدگان اجتماعی، تهران: نشر آگه. شکربیگی، ع. و قزوینه، ژ. (1396). «روسپیگری زنان (مورد پژوهی روسپیگری زنان کولی در محلۀ حکمتآباد کرمانشاه)»، فصلنامۀ مطالعات اجتماعی روانشناختی دانشگاه الزهرا، د 15، ش (52) 3، ص 164-145. علیاییزند، ش. (1383). عوامل زمینهساز تندادن زنان به روسپیگری، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، طرح معاونت پژوهشی. فاتحی، ا.؛ صادقی، سعید. و اخلاصی، ا. (1389). «توصیف و تحلیل ویژگیهای جامعهشناختی و روانشناختی دختران و زنان روسپی اصفهان»، مجلۀ مطالعات اجتماعی ایران، د 4، ش 2، ص 14-1. مدنی، س. و روشنفکر، پ. (1394). «ویژگیهای مشتریان تنفروش از دیدگاه زنان تنفروش خیابانی شهر تهران»، فصلنامۀ علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی، س 9، ش 34، ص 64-33. مدنیقهفرخی، س.؛ رئیسدانا، ف. و روشنفکر، پ. (1391). «بازار تنفروشی خیابانی زنان در کلانشهر تهران»،مجلۀ مطالعات اجتماعی ایران، د 6،ش 1، ص 24-1. محمودی، ز.؛ اعرابی، ز.؛ مدنی، س.؛ وامقی، م.؛ دولتیان، م.؛ مرقاتی، ع.؛ کمالی، ک.؛ ستاره، آ. و دژمان، م. (1392). «برنامۀ مداخلۀ رفتارهای پرخطر در زنان درمعرضآسیب در ایران: روش ارزیابی سریع و پاسخ»، نشریۀ دانشگاه علوم پزشکی البرز، د 3، ش 4، ص220-211. مسلمی، پ.؛ آقابخشی، ح ا. و اسماعیلی، ا. (1392). «روش تأمین نیازهای عاطفی زنان از طرف مردان و نقش آن در روسپیگری زنان»، فصلنامۀ پژوهش اجتماعی، س 6، ش 19، ص82-65. میرزایی، خ. (1395). کیفی پژوهی، پژوهش، پژوهشگری و پژوهشنامهنویسی، تهران: فوژان. وروایی، ا.؛ نیازخانی، م.؛ کلاکی، ح. و ترکمان، م. (1389). «عوامل خانوادگی مؤثر بر گرایش به ناهنجاریهای اجتماعی و راهکارهای پیشگیری از آن»، فصلنامۀ مطالعات مدیریت انتظامی، س 5، ش 4، ص 649-627. وظیفه، ع. (1391). جنسیت و بزهکاری با نگاهی به قوانین کیفری ایران، تهران: انتشارات آوا. Copes, H. & Williams, J. Patrick. (2007) “Techniques of Affirmation: Deviant Behavior, Moral Commitment, and Subcultural Identity”. Deviant Behavior, 28(3): 247-272.
Creswell, JW. (2007) Qualitative Inquiry & Research Design. Second Edition. Sage publications. ISBN 978-1-4129-1606-6 (cloth) ISBN 978-1-4129-1607-3 (pbk.)
Della Giusta, M. Di Tomaso, M. L. & Strøn, S. (2004) Another Theory of Prostitution", No em-dp 2004-13, Economics & Management Discussion Papers from Henley Business School, Reading University.
Dewey, S. & St. Germain, T. P. (2015) “Sex Workers/Sex Offenders: Exclusionary Criminal Justice Practices in New Orleans”. Feminist Criminology, 10(3): 211 –234.
Ding, Y. & Ho, P. S. Y. (2012) “Sex work in China’s Pearl River Delta: Accumulating Sexual Capital as A Life-Advancement Strategy”. Journal of Sexualities, 16:43-60.
Farrer, J. (2010) “A Foreign Adventurers Paradise? Interracial Sexuality and Alien Sexual Capital in Reform Era Shanghai”. Sexualities, 13(1): 69–95.
Gottfredson, M. R., & Hirschi, T. (1990) A general theory of crime. Stanford: Stanford University Press.
Hong, H. (2007) The study on prostitution experiences of runaway teenagers and social wel-fare service. Seoul, South Korea: University of Seoul.
Hu, K. (2008) A phenomenological study on experience of runaway girls after leaving their homes. Pusan, South Korea: Kyung Sung University.
Karandikar, S. & Prospero, M. (2010) “From Client to Pimp: Male Violence-Against Female Sex Workers”. Journal of Interpersonal Violence, 25(2): 257–273.
Kontula, A. (2008) “The Sex Worker and Her Pleasure.” Current Sociology, 56(4): 605–620.
Lanier, M. M. & Henry, S. (2009) Essential criminology. Boulder, CO: Westview Press.
Lee, T. Y. & Shek, D. T. L. (2013) “Compensated Dating in Hong Kong: Prevalence, Psy-Chosocial Correlates, and Relationships with Other Risky Behaviors”. Journal of Pediatric & Adolescent Gynecology, 26(3): S42-S48.
Lincoln, Y. S. & Guba, E. G. (1985) Naturalistic inquiry, SAGE Publications; 1st edition; April 1985, ISBN-13: 978-0803924314.
Murphy, H. Dunk-West, P. Chonody, J. (2015) “Emotion Work and the Management of Stigma in Female Sex Workers’ Long-Term Intimate Relationships”. Journal of Sociology, 51(4): 1103 –1116.
Song, J. & Morash, M. (2016) “Materialistic Desires or Childhood Adversities as Explanations for Girls Trading Sex for Benefits”. International Journal of Offender Therapy and Comparative Criminology 2016, 60(1): 62 –81. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 19,363 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 820 |