
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,685 |
تعداد مقالات | 13,846 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,803,031 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,970,031 |
مرور نظاممند مقالات علمی شبکههای اجتماعی؛ مورد مطالعه: اصفهان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جامعه شناسی کاربردی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 31، شماره 2 - شماره پیاپی 78، تیر 1399، صفحه 23-40 اصل مقاله (1.58 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jas.2019.117032.1693 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احمد مهرشاد1؛ علی ربانی خوراسگانی* 2؛ عبدالحسین کلانتری3؛ محمدمهدی ذوالفقار زاده4 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری جامعه شناسی گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد ، گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار، گروه جامعهشناسی، دانشگاه تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اثرگذاری روزافزون فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مجازی در حوزههای مختلف، ضرورت بررسی بیشتر و دقیقتر نهادهای علمی دربارۀ این حوزه را آشکار میکند. از زمینههای مطالعاتی، تمرکز بر تأثیرات شبکههای اجتماعی در بستر و بافت فرهنگی مشخص است. اصفهان از بافتهای فرهنگی است که جایگاه ویژهای در تحولات فرهنگی - اجتماعی کشور دارد. مقالۀ حاضر، بهدنبال پاسخ به این سؤالات است: مقالات علمی نگاشتهشده با موضوع شبکههای اجتماعی و فضای مجازی در میدان مطالعۀ اصفهان ازلحاظ مسئلهشناختی، نظریهشناختی و روششناختی چه ضعفها و قوتهایی دارند؟ میدان پژوهش (اصفهان) چه جایگاهی در این پژوهشها داشته است؟ و درنهایت، در مسیر پیش رو، چه پیشنهادهایی برای سیاستگذاری بهتر در این حوزۀ مطالعه ارائه میشود؟ روش استفادهشده در پژوهش مرور نظاممند است که روی 30 مقالۀ نمایهشده در پایگاههای علمی انجام شده است. مطالعات انجامشده پس از مرور نظاممند، براساس پرسشنامۀ معکوس بررسی شدند؛ پس از بررسی ابعاد مختلف مقالات، در ادامه نقدهای مسئلهشناختی (کمتوجهی به بافت مطالعه)، روششناختی (نبود تنوع روشی، غلبۀ رویکرد اثباتگرایانه، کمتوجهی به رویکردهای تفسیری و انتقادی و تعمیمپذیریِ نامطمئن این مطالعات نسبت به شهروندان اصفهانی) و نظریِ (نبود مبانی نظری مشخص، بهرهبردن از نظریههای کممرتبط با موضوع پژوهش) مقالات بیان و پیشنهادهای متناسبی نیز در سه سطح رویکردی (تغییر نگرش نسبت به بافت فرهنگی و اجتماعی، شبکههای اجتماعی)، پژوهشی (بهرهگیری از روشهای کیفی و ترکیبی) و ساختاری ارائه شدهاند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصفهان؛ شبکههای اجتماعی؛ فضای مجازی؛ مرور نظاممند | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسئله با شروع دهۀ 90 میلادی دنیا با تحول جدید و رو به رشدی، روبهرو شد. تحول در رسانههای سنتی و ایجاد شبکۀ جهانی اینترنت، خیلی زود از پدیدۀ محدود و فانتزی به بستری برای شکلگیری زندگی دوم بشر تبدیل شد؛ بهطوری که میتوان گفت سرعت بالای سرایت و فراگیری فضای مجازی و تأثیرگذاری آن بر ساحات مختلف زندگی اجتماعی، در جامعۀ ما نیز همچون سایر جوامع، با پدیدههای دیگر مقایسهپذیر نیست. افزایش میزان وابستگی افراد به رسانههای اجتماعی در تعاملات روزمره، هم سبب تغییرات در سبک زندگی کاربران - بهویژه نوجوانان و جوانان - و اثرگذاری بر نگرشها و رفتارهای آنها شده و هم به بستری برای شناخت دقیقتر کنشهای انسانها تبدیل شده است (Kulandairaj, 2014; Nylander, 2013; Centola, 2013) ایران از سالهای دهۀ 70 به این سو، بهطور شتابانی با پدیدۀ فضای مجازی روبهرو شده است. براساس نتایج مطالعۀ ایسپا در اسفندماه 1397، حدود 60 درصد ایرانیان از شبکۀ اجتماعی تلگرام استفاده میکنند که این رقم میان جوانان بیشتر است. 71 درصد جوانان 18 تا 29سالۀ ایرانی از شبکۀ اجتماعی تلگرام و 49 درصد از اینستاگرام استفاده میکنند (کانال ایسپا، 1398). این روند رو به رشد، برای آینده نیز پیشبینی شده است؛ بهطوری که آیندهشناسان در مطالعاتشان سالهای پیش رو را همراه با توسعۀ فناوریهای ارتباطی و فناوری اطلاعات و بهدنبال آن تأثیرگذاری بیشتر رسانهها میدانند. ازسوی دیگر، فرایند همگرایی میان دانش - فناوریهای شزان[1]، موقعیت خاصی دارد که باید دربارۀ آن توضیح داد؛ شرایط کنونی دربارۀ دانش-فناوریهای شزان، جایگاهی را به آن اعطا کرده است که فلاسفۀ علم از آن با نام «برنامۀ پژوهشی رو به رشد» یاد میکنند؛ در حال حاضر در قلمروهای محدودی میان برخی از این دانش – فناوریها، بهصورت ترکیبهای دوگانه یا سهگانه، همگراییهایی حاصل شده است. با نظر به نتایج حاصل از این همگراییها و گمانهزنی دربارۀ چگونگی همگراییهای آینده، میتوان بصیرتهایی را دربارۀ تأثیرات همگرایی تمامعیار هر چهار دانش - فناوری بر حوزههای فرهنگ، اخلاق و سیاست به دست آورد (پایا، 1397: 233). از ساحاتی که برخی پژوهشگران ایرانی در مطالعاتشان خودآگاه یا ناخودآگاه از آن غفلت داشتهاند، توجه به بافت یا بستر انجام مطالعات و پژوهشها بوده است؛ به بیانی دیگر، در نگاه برخی پژوهشگران بهویژه در مطالعات کمی، شهروندان حاضر در بافتهای اجتماعی مختلف یکسان فرض شدهاند و وجود جوامع مختلف در محیطهای اجتماعی متفاوت نقش جالبتوجهی در مطالعاتشان نداشتهاست؛ اما به نظر میرسد اگر رسالت جامعهشناسان را فراتر از توصیف و تبیین شرایط اجتماعی بدانیم و معتقد به مداخله و برنامهریزی برای تغییر نیز باشیم، باید این دیدگاه را نقد یا حتی رد کنیم (بلیکی، 1387: 101). اصفهان بهمنزلۀ یکی از حوزههای تمدنی در ایران و سابقۀ طولانی در عرصۀ فرهنگی، ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی خاصی دارد. مقایسۀ نتایج پیمایشهای ملی بهخوبی نشان میدهد در برخی زمینههای فرهنگی و اخلاقی تفاوت معناداری میان نگرش اصفهانیها با دیگر ایرانیان وجود دارد. برای نمونه مقایسۀ نتایج «پیمایش ملی وضعیت فرهنگی، اجتماعی - اخلاقی جامعۀ ایران» (1396) در سه سطح ملی، استانی و شهرستانی (شهرستان اصفهان)، در برخی محورها بیانکنندۀ این مسئله است.
نمودار 1- پنداشت اصفهانیها از ویژگیهای اخلاقی مردم اصفهان (استخراجشده از نتایج گزارش پیمایش ملی وضعیت فرهنگی، اجتماعی - اخلاقی جامعۀ ایران، 1396)
برخی مطالعات کیفی انجامشده همچون «شناسایی و تحلیل الگوهای سبک زندگی شهروندان شهر اصفهان» (ایمان و سروش، 1392) نیز به این مسئله اذعان دارند. با توجه به سابقۀ تاریخی ذکرشده، اصفهانیها هم زندگی با سنتها را تجربه میکنند و هم بهدلیل وجهۀ صنعتی این شهر، سودای تغییر و پیشرفت دارند. این دوگانهها، اصفهان را به عرصۀ جالبتوجهی در این زمینه تبدیل میکند. براساس دادههای درگاه پایش شاخصهای فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران، استان اصفهان براساس محاسبۀ خردادماه 1397، با امتیاز 53/7، رتبۀ پنجم را در شاخصهای فاوا در کشور داشته است. 74 درصد از شهروندان استان اصفهان به اینترنت دسترسی دارند و 81 درصد آنها از تلفن همراه استفاده میکنند (درگاه پایش جامعۀ اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران، 1397). گذشت نزدیک به دو دهه از ورود اینترنت و تلفن همراه به ایران، شاید فرصت مناسبی باشد تا آثار تولیدشده بهوسیلۀ دانشگاهیان و پژوهشگران در چارچوب مقالات علمی در این زمینه بررسی شوند. بهطور قطع، از روشهای مناسب برای این هدف، روش مرور نظاممند است که در آن، جامعۀ آماری، پژوهشهای موجود در حوزۀ بررسیشده است. با استفاده از این روش، مقالاتی بررسی انتقادی میشوند که موضوع شبکههای اجتماعی و فضای مجازی در اصفهان را مطرح کردهاند. مسئلۀ محوری در مطالعۀ پیش رو، بررسی مقالات مرتبط با حوزۀ موضوعی شبکههای اجتماعی و فضای مجازی در اصفهان با استفاده از روش مرور نظاممند است. در مقالۀ حاضر، بهدنبال پاسخ به این سؤالات هستیم: آثار ذکرشده ازلحاظ مسئلهشناختی، نظریهشناختی و روششناختی چه ضعفها و قوتهایی دارند؟ این مطالعات چه تصویری از وضعیت فضای مجازی در اصفهان ارائه میدهند؟ میدان پژوهش (اصفهان) چه جایگاهی در این پژوهشها داشته است؟ و درنهایت، در مسیر پیشرو، چه پیشنهادهایی برای سیاستگذاری بهتر این حوزۀ مطالعه ارائه میشود؟
ادبیات پژوهش تجزیه و تحلیل شبکههای اجتماعی و تحلیل نظریههای موجود نشان میدهد اصلیترین نکته در هر شبکهای، روابط است. شبکههای اجتماعی مجازی شکل جدیدی به روابط اجتماعی دادهاند. این شبکهها یکی از محصولات وب 2 بود. وب 2 به آن دسته از فناوریها اطلاق میشود که امکان مشارکت کاربر در تولید محتوا و بهاشتراکگذاری اطلاعات شامل متن، عکس، فیلم، لینک، فایل و هرگونه دادۀ دیگر را فراهم میکنند (بصیریانجهرمی، 1392: 33). بوید و الیسون[2] (2007) شبکههای اجتماعی را مجموعه خدمات مبتنی بر وب میدانند که به اشخاص امکان خلق توصیفات عمومی و خصوصی را میدهد. همچنین امکان برقراری ارتباط با دیگر اعضا، اشتراکگذاری منابع و جستجو برای یافتن ارتباطات جدید را فراهم میکند. خدمات آنلاینی وجود دارند که در سیستم مشخصی، امکان ساخت پروفایل شخصی، معرفی خود به دیگران، اشتراکگذاری اطلاعات و برقراری ارتباط با دیگران را میدهند (به نقل از قاسمی و همکاران، 1395: 83). شبکههای اجتماعی سایتهایی هستند که به افراد اجازۀ ارائۀ نمایهای نیمهعمومی را میدهند، فهرست مفصلی از کاربران دیگری را تهیه میکنند که با آنها ارتباط دارند و امکان مشاهدۀ فهرست و پروفایل سایر کاربران مرتبط با خود را میدهند (بصیریانجهرمی، 1392). شبکههای اجتماعی مجازی نسبت به نسل گذشتۀ رسانه، ویژگیهایی دارند. ضیاییپرور معتقد است این تفاوتها عبارت از این است که هویت در شبکههای اجتماعی بهسمت واقعیتر شدن پیش میرود، شبکههای اجتماعی قدرت بسیجکنندگی و قابلیت اطلاعرسانی گستردهای دارند (به نقل از بصیریانجهرمی، 1392: 17). واسرمن و فاست، تفاوت شبکههای اجتماعی مجازی و رسانههای سنتی را در تفاوت دسترسی، قابلیت دسترسی، سهولت استفاده، فوریت و استمرار میدانند (جعفرپور، 1390؛ به نقل از زکی، 1397: 3). انسان مدرن برای رهایی از محدودیت مادی و فیزیکی بهسمت خلق جهانی حرکت کرد که او را از برخی محدودیتهای فیزیکیاش رها کند. بخشی از تحقق این رؤیا با فناوریهای ارتباطی دنبال شد. شاید یکی از اهداف روند همگرایی فناوریها (شزان)، تعبیر همین رؤیا باشد. روند رشد فناوریهای ارتباطی از دهۀ 60 میلادی به بعد زندگی بشر را روزبهروز بیشتر با رسانهها درآمیخت. از دهۀ 90 میلادی، اصطلاح فضای مجازی و اینترنت بهمرور واژههای پرکاربردی شدند. با ظهور نسل دوم اینترنت یا وب 2 آهستهآهسته اینترنت صورت تعاملیتر و اجتماعیتری به خود گرفت و ظهور شبکههای اجتماعی، از نتایج این رویکرد بود. دربارۀ تعریف، ماهیت و کارکردهای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، دیدگاهها و نظریههای فراوانی عرضه شدهاند که در ادامه به برخی از آنها اشارۀ کوتاهی خواهد شد. در جدول زیر مروری کوتاه بر مفاهیم کلیدی برخی متفکران انتقادی دربارۀ فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میشود:
جدول 1- مفاهیم کلیدی متفکران انتقادی
دربارۀ مطالعات ثانویۀ پژوهشهای مرتبط با فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، پژوهشهای داخلی و خارجی انجام شده است. در ادامه تعدادی از این مطالعات مرور خواهد شد. میان پژوهشهای انجامشده با رویکرد فراتحلیل، آثاری نیز وجود دارند که پژوهشهای مرتبط با موضوع یا مسئلهای اجتماعی در بستری خاص را بررسی میکنند. برای مثال، بخارایی و میرزایی (1394) پژوهش «فراتحلیل مطالعات خودکشی در استان ایلام» را با هدف ترکیب کمی پایاننامههای انجامشده در حوزۀ جامعهشناختی و روانشناختی و عوامل مؤثر بر خودکشی و اقدام به خودکشی، انجام دادهاند. آنها با بررسی 36 مورد مطالعه به این نتیجه دست یافتند که اجتماع علمی از پژوهشگران شکل نگرفته است که کنش متقابل مکرر با باورها و ارزشهای مشترک و مناسبات اجتماعی آمیخته به پیوند متقابل و اجتماع معرفتی را داشته باشد.
روش پژوهش در برخی مطالعات اجتماعی، پژوهشگر پژوهشهای گذشته را دادۀ پژوهش خود قرار میدهد. فنها و روشهای مختلفی در مطالعات با دادههای نوع دوم وجود دارند که ازجمله این روشها مرور نظاممند و فراتحلیل است. مرور نظاممند متون عبارت است از اقدام هماهنگ برای شناسایی سیستماتیک همۀ پژوهشها و استنباط نتیجهای جدید از نتایج پژوهشهای قبلی و بررسی دادههای مطالعات با کیفیت مطلوب و در بعضی موارد تجزیه و تحلیل کمی آنها با روشی استاندارد و نظاممند که برای پاسخدادن به سؤالی مرتبط انجام میشود. مرور نظاممند متون چهار گام اساسی دارد: 1- تصمیمگیری در زمینۀ نوع متونی که قرار است مرور شوند؛ 2-مطالعه و درک آنچه نویسندگان در آثارشان آوردهاند؛ 3-ارزیابی ایدهها، روشهای پژوهشی و نتایج هر کدام از آنها؛ 4- جمعبندی محتوای متون یا اسناد و شواهد مرورشده (Glass, 1981; Kenneth, 1996؛ به نقل از علیمحمدزاده و همکاران، 1392: 23).
جدول 2- پیشینۀ مطالعات داخلی و خارجی
مرور نظاممند کارکردهای مختلفی دارد؛ یکی از این کارکردها بررسی نظاممند مطالعات انجامشده با هدف رسیدن به نتایج جدید براساس دادهها و نتایج موجود در پژوهشهاست که بهطور معمول رابطۀ متغیرها در مطالعات مختلف بررسی میشود؛ دوم، بررسی پیشینۀ پژوهشی موضوع مدنظر و استخراج و تلخیص آنها با هدف اصلاح رویکردهای مطالعاتی و رسیدن به نتایجی متناسب با اهداف تعیینشده است. اهداف اصلی مرور نظاممند در پیشینۀ پژوهشی عبارتاند از: 1) اثبات نوعی قرابت و انس با بدنۀ دانش مدنظر و تصدیق و تثبیت مقبولیت آن، 2) نشاندادن مسیر پژوهشهای پیشین و چگونگی (کیفیت) ارتباط طرحهای پژوهشی فعلی با آنها، 3) تلفیق و تلخیص آنچه در حوزهای مطالعاتی شناخته شده است، 4) یادگیری و آموختن از دیگران و برانگیختن اندیشههای جدید (قاضیطباطبایی و و دادهیر، 1389: 59). در روند این پژوهش نیز ابتدا مرحلۀ انتخاب و پایش براساس جستجوی کلیدواژۀ اصفهان و شبکۀ اجتماعی، فضای مجازی و اینترنت در پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، پایگاه مجلات ایرانی و پایگاه اطلاعات و فناوری ایرانداک (بخش مقالات) و پایگاههای اختصاصی مجلات علمی - پژوهشی مرتبط با عنوان پژوهش انجام شد و همۀ مقالات مرتبط با موضوع انتخاب شدند. در جستجوی انجامشده، محدودیت زمانی وجود نداشت. مقالات یافتشده در بازۀ زمانی 1387 تا 1397 منتشر شده بودند. در ادامه نتایج جستجو به ترتیب براساس ارتباط عنوان مقاله و سپس چکیده و متن مقاله با هدف پژوهش بررسی شد و درنهایت، 30 مقاله برای بررسی توصیفی انتخاب شدند که پس از طراحی پرسشنامۀ معکوس، نتایج در قالب جدولها و نمودارها تنظیم شدند. البته همان گونه که در قسمت جمعبندی نیز اشاره خواهد شد، بهدلیل وجود ضعفها و نواقص روشی و نظریِ مقالات و پراکندگی زیاد متغیرها، امکان محدودی برای انجام محاسبات دقیقتر و بیشتر وجود داشت؛ درنهایت، در مرحلۀ سوم براساس رویکرد مسئلهشناختی، نظریهشناختی و روششناختی، مطالعات تحلیل و جمعبندی شدند.
نتایج پژوهش یافتههای توصیفی 1) ویژگیهای نویسندگان و سال انتشار: در جدولهای زیر محل اشتغال نویسندگان مقالات ارائه شده است. همان گونه که مشخص است، همه یا بخشی از نویسندگانِ بیش از 80 درصد مقالات، در دانشگاههای اصفهان مشغول بودهاند. از مقالات مربوط به دانشگاههای استان اصفهان، نویسندگان 17 مقاله از دانشگاه اصفهان، 5 مقاله از دانشگاه آزاد دهاقان و نویسندگان 3 مقالۀ دیگر از سایر دانشگاههای استان بودند.
جدول 3- محل اشتغال نویسندگان مقالات
بیشتر نویسندگان این مقالات، تحصیلات مرتبط با حوزۀ جامعهشناسی دارند. پژوهشگران رشتههای مدیریت فرهنگی دو مقاله و مهندسی کامپیوتر، کتابداری و ارتباطات نیز هر کدام یک مقاله در این حوزه تدوین کردهاند.
جدول 4- تخصص نویسندگان
سال انتشار مقالات نیز بیانکنندۀ افزایش تعداد مقالات همزمان با فراگیرترشدن پدیدۀ شبکههای اجتماعی است. بیشترین مقالات در سالهای 93، 95 و 96 منتشر شدهاند. به نظر میرسد تعداد کم آثار مربوط به سال 97 به زمان انجام این پزوهش و انجام جستجوها مربوط میشود و به احتمال زیاد، این روند رو به رشد، ادامه داشته است و خواهد داشت.
نمودار 2- سال انتشار مقالات
مجلۀ علوم اجتماعی شوشتر با انتشار 5 مقاله، بیشترین فراوانی را در بررسی محل انتشار مقالات دارد. مجلات جامعهشناسی کاربردی و مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان نیز هر کدام 2 مقاله را به انتشار رساندهاند. در مجموع 26 مقاله در مجلات علمی - پژوهشی و 4 مقاله در سایر مجلات منتشر شده است. از مقالات علمی - پژوهشی، 6 مقاله در مجلات وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی منتشر شده است.
جدول 5- جایگاه میدان مطالعه در طرح مسئله و نتیجهگیری
حدود 87 درصد مطالعات ضرورت و نیازی به بیان دلیل انتخاب اصفهان بهمنزلۀ میدان پژوهش نه در بیان مسئله و نه در جمعبندی ندیدهاند؛ به بیان دیگر، ازنظر نویسندگان مقالات مسئلۀ بافت پژوهش تأثیر خاصی بر نتایج مطالعات آنها نداشته است. نکتۀ جالبتوجه اینجاست که این حتی در پژوهشهای انجامشده با روش کیفی و ترکیبی نیز مشاهده میشود. شاید این مطلب بیانکنندۀ گفتگو و بازبینی بین جامعهشناسان دربارۀ نقش متغیرهای محیطی و بافتی در مطالعات اجتماعی و انسانی است. در چهار مطالعهای که به این مسئله اشاره کردهاند، مسئلۀ کلانشهری اصفهان و بالابودن ضریب نفوذ اینترنت در اصفهان بهمنزلۀ دلیل انتخاب بیان شده است.
روش پژوهش روش پژوهش استفادهشده در بیش از 87 درصد مطالعات، روش پیمایش است که غلبۀ رویکرد کمی و اثباتگرایانه را در این زمینه نشان میدهد.
جدول 6- روش پژوهش استفادهشده در مقالات
نمودار 3- روش پژوهش استفادهشده در مقالات
جامعۀ آماری در بیشتر مطالعات بررسیشده از دردسترسترین مخاطبان، یعنی دانشجویان، انتخاب شده است. از میان دانشجویان نیز، دانشجویان دانشگاه دولتی اصفهان، با بیشترین فراوانی، جامعۀ آماری 9 مطالعه بودهاند که به نظر میرسد با محل اشتغال نویسندگان مرتبط باشد.
جدول 7- جامعۀ آماری پژوهشها
مقدار حجم نمونه در بیش از نیمی از پژوهشها در بازۀ 300 تا 400 نفر است که از این میان حجم نمونۀ 9 مقاله، 384 نفر است.
جدول 8- حجم نمونۀ مقالات
ازلحاظ وضعیت گزارش روایی و پایایی مطالعات نیز میتوان مقالات را به شرح زیر گزارش کرد.
جدول 9- گزارش روایی و پایایی پژوهشها
تقریباً در همۀ مطالعات، پایایی گزارش شده است که بیشتر آنها از آمارۀ آلفای کرونباخ استفاده کردهاند. در مطالعاتی که گزارش روایی اشاره شده است، بیشتر مطالعات از اعتبار صوری استفاده کردهاند.
چارچوب نظری: در حوزۀ نظری نیز بررسی مقالات دربارۀ جایگاه نظریه در مطالعۀ مدنظر، نتایج زیر را نشان میدهد؛ با توجه به اینکه 90 درصد مقالات با روش پیمایش انجام شدهاند و در این روش، نظریه، هدایتگر پژوهش است، وجودنداشتن یا تصریح به چارچوب نظری در بیش از 14 مقاله، وجود ضعف نظری و روششناختی در این پژوهشها را نشان میدهد.
جدول 10- جایگاه چارچوب نظری در مطالعه
نمودار 4- جایگاه چارچوب نظری در مطالعه
ازسوی دیگر، با بررسی مبانی نظری مجموع مقالات، این نکته مشاهده میشود که در بیشتر مقالات، رویکرد نظری پژوهشگران بهسمت نظریههای مرتبط با متغیر غیررسانهای پژوهش یا نظریههای عمومی است. در تعداد بسیار کمی از مطالعات، استفاده از نظریههای مرتبط با شبکههای اجتماعی مجازی و فضای مجازی دیده میشود. در بیشتر مطالعات، رسانه یا شبکۀ اجتماعی مشخصی بهمنزلۀ مورد مطالعه انتخاب نشده و در 17 مطالعه از تعابیر کلی همچون شبکۀ اجتماعی، فضای مجازی و اینترنت استفاده شده است. بیشترین بررسیهای موردی نیز به شبکۀ اجتماعی فیسبوک تعلق دارد. با وجود صدرنشینی چندسالۀ تلگرام در سبد مصرف شبکههای اجتماعی ایرانیان، تنها در یک مطالعه به آن اشاره شده است.
جدول 11- رسانۀ بررسیشده در مقالات
در 22 مقاله، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، متغیر مستقل و در 7 مقاله متغیر وابسته بوده است. متغیرهای وابستۀ پژوهش در یک دستهبندی اینگونه تقسیم میشوند:
جدول 12- مؤلفهبندی متغیرهای مقالات
در بخش نتیجه و جمعبندی مقالات، نویسندگان قادرند پیشنهادهای مدنظر خود را نیز ارائه کنند؛ این موضوع در مقالات بررسیشده بهنسبت کمرنگ و حاشیهای بود.
جدول 13- وضعیت ارائۀ راهکار مقالات
در مجموع، مقالات بررسیشده توجه ویژهای به بیان راهحل در مقالۀ خود نکردهاند. در تعداد بسیار کمی از مقالات، تیتر یا بخش مشخصی برای بیان پیشنهادها و راهکارها در نظر گرفته شده است. در 17 مقالهای که ارائۀ راهکار با هر صورتی انجام شده است، بیشتر مقالات راهکارهای کلی و مبهم ارائه کردهاند که الزاماً بهصورت روشمند در مسیر پژوهش به دست نیامده است. با توجه به مختصر و کلیبودن بیشتر راهکارهای بیانشده، امکان دستهبندی بیشتر و دقیقتری نسبت به آنها وجود ندارد؛ اما بهطور کلی در بیشتر موارد راهکارها در سطح کلان مطرح میشوند یا بهطور مشخص سطح مداخلهای در نظر گرفته نمیشود. ازلحاظ محتوای راهکارها، ضرورت و برنامهریزی برای آموزش در گروهها و اقشار مختلف، فراگیرترین پیشنهاد مطرحشده بهوسیلۀ پژوهشگران است.
نتیجه بلیکی انواع پژوهش را ازنظر هدف به دو دستۀ پژوهشهای بنیادی و کاربردی تقسیم کرده است. پژوهشهای بنیادی از پنج مرحلۀ اکتشاف، توصیف، تبیین، فهم و پیشبینی تشکیل شدهاند. در مقابل، پژوهشهای کاربردی سه مرحله دارند: تغییر، ارزشیابی و برآورد تأثیر اجتماعی (بلیکی، 1387: 101). براساس اهداف بیانشده، میان مطالعات بررسیشده، مسئلۀ محوری بیش از 60 درصد مقالات، تبیین رابطۀ بین متغیرها ذکر شده است. مطالعات دیگر نیز به ترتیب رویکردی توصیفی و اکتشافی داشتند؛ اما هیچ کدام از مطالعات، مسئله و هدف خود را پیشبینی یا آیندهنگاری موضوع مطالعهشده در پژوهش خود یا اهداف کاربردی قرار نداده بودند. از بررسی مقالات موجود مشخص شد ارتباط تنگاتنگی میان محل اشتغال نویسندگان و انتخاب محل پژوهش وجود دارد. در بیان مسئلۀ بیش از 80 درصد مقالات، اشارۀ دقیقی به دلیل انتخاب اصفهان بهمنزلۀ میدان پژوهش نشده است. همچنین در نتیجهگیری و تحلیل پژوهشگران در بیشتر مقالات، بر بافت اصفهان و ربط نتایج با این بافت تأکیدی وجود ندارد. این نکته میتواند بهصورت جدی بحث شود که پژوهشگران این دست از مطالعات، تفاوت یا ویژگی منحصربهفردی برای گروهها و جوامع مختلف متصورند یا خیر. اگر فرضیۀ وجود برخی تفاوتهای بنیادین فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و حتی جمعیتشناختی در بافتهای فرهنگی مختلف را بپذیریم، این تفاوتها چه جایگاهی در ذهن جامعۀ دانشگاهی دارند و تا چه اندازه در مطالعات باید به این بستر توجه جداگانه کرد و از منظری دیگر، با توجه به کوچکتر و دقیقتر شدن مقیاس مطالعات در سالهای اخیر، پژوهشگران تا چه اندازه باید به این تحدید در زمینۀ میدان مطالعه توجه کنند؟ به بیان دیگر، آیا بافت میدان پژوهش به توجه و دقیقسازی در مطالعات علمی نیاز ندارد؟ دربارۀ رسانۀ بررسیشده نیز همان گونه که در نتایج بیان شد، بیشترین مطالعۀ موردی به شبکۀ اجتماعی فیسبوک تعلق دارد. با بررسی سالهای انتشار مقالات نیز مشخص میشود پژوهشگران در سالهای مختلف و حتی تا سال 1396 نیز به این مقالات توجه کردهاند؛ در حالی که براساس مطالعات و نظرسنجیهای مختلف ازجمله پژوهش ایسپا در اسفندماه 1397، فیسبوک در سالهای اخیر کاربران بسیار محدودی نسبت به دیگر پیامرسانها در کشور داشته است؛ بهطوری که تنها 2 درصد از پاسخگویان مطالعهشده از این شبکۀ اجتماعی استفاده میکردند و روند ذکرشده دستکم در 5 سال گذشته متداول بوده است (کانال ایسپا، 1398). میتوان گفت بهجز میدان مطالعه، تعدادی از این پژوهشها ازنظر مورد مطالعه نیز نمونهای غیرفراگیر را انتخاب کردهاند. چگونگی نگرش به شبکههای اجتماعی، در بیشتر مطالعات انجامشده، متغیر مستقل و بهطور عمده در قالب روش پیمایش بوده است که بیتوجهی به همۀ ظرفیتهای این پدیدۀ اجتماعی را نشان میدهد. برای نمونه در هیچ کدام از مطالعات، از شبکههای اجتماعی بهمنزلۀ «محیط کنش اجتماعی»، استفاده نشده است. شبکههای اجتماعی بهمنزلۀ یکی از مهمترین دادههای بزرگ میتوانند با استفاده از ابزارهای دادهکاوی بهمنزلۀ نمونۀ مطالعه در پژوهشهای مختلفی مدنظر قرار گیرند. ازنظر تخصص نویسندگان نیز نبود مطالعاتی با گرایش ارتباطات یا جامعهشناسی رسانه، بازنماییکنندۀ وجودنداشتن این رشته و گرایش در دانشگاههای استان اصفهان بهویژه دانشگاه اصفهان است. با توجه به تأثیر زیاد دانشگاه اصفهان در تولید مقالات بررسیشده، بهگونهای که بیش از 50 درصد مقالات را استادان و دانشجویان دانشگاه اصفهان نگاشتهاند، نبود رشته یا گرایش مرتبط با رسانه در این دانشگاه، موجب شده است هم ازنظر کمیت مقالات و هم ازنظر تخصص و نگرش لازم برای بررسی مسئله، نبودن نگاه رسانهای بهوضوح مشاهده شود. نبود تنوع روشی در کارهای انجامشده نکتۀ اول روشیشناختی است که به چشم میآید. غلبۀ رویکرد اثباتگرایانه بهگونهای در بخشهای مختلف نتایج مشاهده میشود. شاید بتوان گفت نکتۀ مطرحشده در نقد مسئلهشناسی مبنی بر کمتوجهی به بافت مطالعه، با این رویکرد بیارتباط نیست. همچنین بیتوجهی جدی به دیگر رویکردهای روششناختی همچون رویکرد تفسیری و انتقادی بهطور واضحی مشاهده میشود. شاید با استفادۀ بیشتر از این رویکردها و روشهای مرتبط با آن، بتوان امید به توجه بیشتری به بافت و زمینه در مطالعات داشت. با توجه به انتخابهای انجامشده بهوسیلۀ نویسندگان مقالات، امکان بسیار محدودی از ارائۀ تصویری از استفادۀ شهروندان اصفهانی از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی وجود دارد. به نظر میرسد وجودنداشتن انتخابهای معرف در جامعۀ آماری و حجم نمونه و رسانۀ مطالعهشده، علاوه بر اینکه مسئلۀ تعمیمپذیری این مطالعات نسبت به شهروندان اصفهانی را با مشکل روبهرو میکند، کمتوجهی پژوهشگران به اهمیت و ویژگیهای جامعۀ آماری در مطالعات و اکتفا به دردسترسترین مخاطب را نیز نشان میدهد. ازسوی دیگر، نبود گزارش آمارههای موردنیاز همچون ضریب همبستگی میان متغیر مستقل و وابسته و بسندهکردن نتایج پژوهش به آمارههای اولیه و استفادهنکردن از رگرسیون و تحلیل مسیر در بیشتر مطالعات، از دیگر نقدهای روشیِ بیانشده است. در حوزۀ نظری نیز میتوان مطالعات انجامشده را - با وجود استفاده از روشهای کمی که در آنها نظریه و الگوی منبعث از آن، نقش بنیادینی دارد - از جهات مختلف نقد کرد. در تعدادی از مقالات، مبانی نظری مشخصی پشتوانۀ الگوی پژوهش قرار نگرفته است. این مسئله در تعدادی از مقالات بهوضوح مشاهده میشود؛ ولی در برخی دیگر پژوهشگر به بیان نظریات مختلفی اکتفا نکرده است که موافق یا مخالف با فرضیۀ اصلی بودهاند که هر دو دسته مطالعات با رویکرد روششناسی پژوهش تناقض دارند. در مطالعاتی که به چارچوب نظری خود اشاره کردهاند، سهم اصلی به پژوهشهایی تعلق دارد که نظریۀ استفادهشده در آنها یا به متغیر غیررسانهای پژوهش همچون هویت یا مشارکت سیاسی متعلق است یا از نظریۀ اولیه و پایهای مطالعات رسانه، همچون نظریۀ «استفاده و خشنودی» بهره بردهاند که الزاماً نظریات تبیینکنندۀ پدیدۀ اینترنت یا شبکههای اجتماعی نیستند. بخشی از این نقص در پرداخت نظری مربوط به تخصص نویسندگان مقالات مرتبط و بخشی دیگر ناشی از نگرش نویسندگان به رسانههای جدید است.
پیشنهادها پیشنهادهای رویکردی الف) تغییر نگرش نسبت به بافت فرهنگی و اجتماعی: جامعهشناسان و پزوهشگران علوم انسانی اهداف زیرا را برای مطالعات خود ذکر میکنند: اکتشاف و توصیف، تبیین، پیشبینی یا پژوهش کاربردی ناظر به راهحل (بلیکی، 1387). جامعهشناسی در ایران بیشتر درگیر اهداف اولیه یعنی توصیف و تبیین بوده است و به دو هدف آخر یعنی پیشبینی و ارائۀ راهحل به دلایل مختلف کمتر توجه شده است. برای بیرونرفتن مطالعات علوم اجتماعی از این مسئله، باید به اقتضائات و نکات متفاوتی توجه شود که یکی از آنها مکانمحورتر شدن مطالعات است؛ یعنی اگر جامعهشناسان بهدنبال ارائۀ پیشبینی یا ایجاد تغییری برای مسائل اجتماعیاند، لازم است بهطور دقیقتر ویژگیهای فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی، زیستمحیطی و سیاسی میدان مطالعۀ خود را در نظر بگیرند و سپس راهکار ارائه کنند. به نظر میرسد زیرساختهای معرفتی این تغییر نگرش، بهخوبی در پارادایمهای تفسیری و انتقادی یافت میشوند. برای مثال براساس مطالعۀ حاضر، توصیه میشود در مطالعات پیش رو به اصفهان بهمنزلۀ «بافت فرهنگی - اجتماعی» توجه بیشتری شود؛ چیزی که براساس نتایج این پژوهش در مطالعات گذشته در وضعیتی نپذیرفتنی قرار داشت. ب) تغییر نگرش نسبت به شبکههای اجتماعی: به نظر میرسد تحولات جهانی بهخوبی نشاندهندۀ روند رو به رشد جایگاه رسانهها در زندگی بشرند. ازنظر برخی پژوهشگران، این روند نظریههای گذشته را در تبیین پدیدههای اجتماعی با مشکل روبهرو میکند و توجه به رویکردهای نظری جدیدی که جایگاه رسانه را تفسیر میکنند، در مطالعات پیش رو ضروری مینماید. برای نمونه رویکرد رسانهایشدن، دربارۀ جایگاه جدید رسانه معتقد است دیگر رویکردهای ابزارگرایانه، قدرت تبیین این پدیده را ندارند و رسانه در شئونی فراتر از ابزار به اثرگذاری اجتماعی میپردازد. هاروارد معتقد است رسانهها در فرایند رسانهایشدن هم نقش اصلی خود را ایفا میکنند هم در حکم نهادی مستقل، زمینه را بهگونهای فراهم میکنند تا دیگر نهادها و عاملان اجتماعی بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. رسانه ازسویی در عملکرد دیگر نهادها مثل خانواده، سیاست، مذهب و ... مداخله و بر آنها اعمال نفوذ میکند و ازسویی، برای جامعه، فضای مشترکی همچون تالارهای گفتگوی مجازی فراهم میکند که نهادها و بازیگران صحنۀ جامعه برای تعاملات خود بهصورت فزایندهای از آن بهره ببرند (Hjarvard, 2008: 12). ازسوی دیگر، شبکههای اجتماعی بهمنزلۀ فضایی که حجم جالبتوجهی از تعاملات اجتماعی را در خود جای میدهند و در برخی موارد همچون تلگرام تا حد زیادی مخاطب فراگیری از جامعۀ ایران را در خود جای دادهاند، محیط مناسبی برای انجام پژوهشهای اجتماعی به اشکال گوناگوناند؛ به بیان دیگر، در پژوهشهای آینده، پژوهشگران میتوانند به جای گردآوری داده در بستری حقیقی، از دادههای موجود در شبکههای اجتماعی استفاده کنند یا رفتارهای اعضای جامعه را در بستر مجازی مشاهده و تحلیل کنند. همان گونه که بیان شد، در هیچ کدام از پژوهشهای بررسیشده چنین رویکردی مشاهده نشد.
پیشنهادهای روششناختی الف) پیشنهاد میشود پژوهشگران در پژوهشهای آینده، از روشهای کیفی و ترکیبی استفادۀ بیشتری کنند. استفادۀ حدود 90درصدی از روش کمی پیمایشی در مطالعات بررسیشده، بیانکنندۀ غلبۀ پارادایم اثباتی میان نویسندگان مقالات است که به نظر میرسد استفاده از دیگر پارادایمها و روشهای متأثر از آن، به فهم بهتر پدیدهها کمک میکند. در روشهای پژوهشی متأثر از رویکردهای تفسیری و انتقادی، تأکید ویژهای بر بافت و زمینه میشود که استفادۀ بیشتر از روشهای متأثر از این رویکردها و بهویژه روشهای کیفی و ترکیبی، نتایج دقیقتری بهدنبال دارد. برای نمونه در رویکرد کیفی، پژوهشگران در پی فهم بافت یا موقعیت شرکتکنندگان ازطریق دیدن این بافت و گردآوری اطلاعات بهصورت شخصیاند (کرسول، 1391: 43) در روش نظریۀ زمینهای پژوهشگر در روند پژوهش تأکید ویژهای بر فهم تأثیرات بستر و بافت بر مسئلۀ پژوهش دارد یا در روش تحلیل گفتمان انتقادی، بهصورتی محوری به نقش زمینههای تاریخی و فرهنگی در شکلگیری گفتمانها تأکید میشود. در حوزۀ مطالعات کمی نیز ضعف کمی و کیفی مطالعات مشهود است که نیاز به انجام مطالعات با توجه به ضعفها و نواقص مطالعات قبل را ضروری میکند. ب) پیشنهاد میشود سیاستگذاران و استادان دانشگاه، از جامعۀ آماری متنوعتری در مجموعۀ پژوهشهای آیندۀ خود استفاده کنند. تأکید بیش از 50 درصد مطالعات بر جامعۀ آماری دانشجویی، از شواهدی است که این بازنگری را ضروری میکند. گروههای اجتماعی دیگری نیز در جامعه حضور دارند؛ همچون زنان که در مطالعات میدانی به دلایل مختلف همچون سختتر بودن دسترسی به آنها، بهمراتب کمتر جامعۀ آماریِ مطالعات قرار میگیرند و این مسئله سبب ایجاد شکاف میان نتایج پژوهشهای دانشگاهی با واقعیتهای موجود جامعه میشود.
پیشنهادهای ساختاری الف) با توجه به اهمیت فضای مجازی و تحولات آیندۀ این حوزه، تعداد مقالات انتشاریافته و تخصص نویسندگان مقالات، توجه بیشتر به رشتهها و گرایشهای ارتباطات و رسانه در اصفهان ضروری به نظر میرسد. تأسیس رشته یا گرایش مرتبط با رسانه و ارتباطات در دانشگاه اصفهان میتواند تضمینکنندۀ افزایش کمی و کیفی مطالعات در اصفهان باشد. خوب یا بد، درست یا غلط به نظر میرسد نتایج پژوهش و مشاهدهها نشان میدهند بسیاری از پژوهشگران روند پژوهشهای خود را براساس انتخابهای دردسترس انتخاب میکنند. با توجه به اینکه در حال حاضر تقریباً هیچ فضای تخصصی با محوریت رسانه در دانشگاه اصفهان وجود ندارد، تأسیس رشته ممکن است برخی زیرساختها را فراهم کند و سبب بهبود آن شود. شاید دلیل برخی نکات بیانشده دربارۀ مقالات و پژوهشهای بررسیشده، وجودنداشتن کرسی علمی مختص مطالعات رسانهای در اصفهان است. ب) تأسیس هستهای علمی با تمرکز بر مطالعات رسانهای اصفهان در دانشگاههای اصفهان و توجه ویژه به مطالعات فرهنگی و اجتماعی اصفهان، ممکن است راهگشای ارتباط میان دانشگاه و جامعه نیز باشد. نتایج پژوهش انجامشده گویای ضعف اساسی در مطالعات پیشین در این زمینه است که در دیگر موضوعات فرهنگی، اجتماعی و رسانهای نیز تکرار میشود. ج) رسانه پدیدهای چندوجهی و گسترده است که علوم مختلف، ابعاد مختلف آن را بررسی میکنند و همین مسئله لزوم مطالعات میانرشتهای در این زمینه را بیشتر میکند. علاه بر تأکید بر مطالعات ارتباطی دربارۀ رسانه، استفاده از ظرفیت میانرشتهای موجود در دانشگاههای اصفهان نیز برای تحلیل نظاممند شبکههای اجتماعی در قالب یک مرکز رشد یا هستۀ علمی، سومین پیشنهاد ساختاری است که روند ورود جدیتر به مطالعات شبکههای اجتماعی در اصفهان را تسهیل میکند. [1] شزان همگرایی چهار دانش علوم شناختی، فناوری اطلاعات، زیست - فناوری و فناوری نانوست که با توجه به ضرورت درک جدید از جهان ایجاد شده است. توجه به روند همگرایی فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی بهمنزلۀ یکی از این چهار فناوری با دیگر فناوریها و شتاب تصاعدی این تغییرات، سبب نقشآفرینی متفاوت رسانهها خواهد شد که مطالعۀ این تغییرات و نسبت آنها با حوزۀ فرهنگ، اخلاق و جامعه اولویت ویژهای خواهد یافت. [2]Boyd & Ellison | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ایسپا. (1398). «نتایج نظرسنجیهای ایسپا، روند استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی در سال 97»، بازنشانیشده در 10/1/1398، در: tm/ispa95. ایمان، م. و سروش، م. (1392). شناسایی و تحلیل الگوهای سبک زندگی شهروندان شهر اصفهان، طرح پژوهشی شهرداری اصفهان، اصفهان. بخارایی، الف. و میرزایی، الف. (1394). «فراتحلیل مطالعات خودکشی در استان ایلام»، فرهنگ ایلام، د 16، ش 46 و 47، ص 134-115. بروجردیعلوی، م. و صدیقیزدچی، الف. (1396). «تأثیر فضای مجازی بر هویت ملی و قومی در ایران»، فصلنامۀ مطالعات رسانههای نوین، س 3، ش 12، ص 110-87. بصیریانجهرمی، ح. (1392). رسانههای اجتماعی، ابعاد و ظرفیتها، تهران: دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها. بلیکی، ن. (1387). طراحی پژوهشهای اجتماعی، ترجمۀ: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی. پایا، ع. (1397). اندیشۀ مستقبل، تهران: پژوهشکدۀ مطالعات فرهنگی و اجتماعی. پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات. (۱۳۹۶). پیمایش ملی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعۀ ایران، شورای اجتماعی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات. حاجیانی، الف. و روغنیان، ز. (۱۳۹۴). «فراتحلیل تحقیقات انجامشده پیرامون تأثیر فضای مجازی بر اخلاق اجتماعی»، کنفرانس بینالمللی پژوهش در مهندسی، علوم و تکنولوژی، استانبول، مؤسسۀ مدیران ایدهپرداز پایتخت ویرا. جنادله، ع. و رهنما، م. (1397). «بازنمایی آسیبشناسانۀ رسانههای نوین در مطالعات خانواده (فراتحلیل مقالات چاپشده دربارۀ تأثیر رسانههای نوین بر خانواده)»، فصلنامۀ مطالعات رسانههای نوین، د 4، ش 16، ص 37-1. درگاه پایش جامعۀ اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران. (1397). «توسعۀ فاوا در استانها، اصفهان»، بازنشانیشده در 20/12/1397، به نشانی: https://mis.ito.gov.ir/web/guest/fava-development?city=esfehan
ذکایی، م. و حسنی، م. (1396). «شبکههای اجتماعی مجازی و سبک زندگی جوانان: فراتحلیل پژوهشهای پیشین»، فصلنامۀ راهبرد اجتماعی - فرهنگی، س 6، ش 22، ص 25-7. زارعزاده، الف. و آیینی، ص. (۱۳۹۴). «فراتحلیل اعتیاد اینترنتی دانشجویان»، ششمین همایش سراسری آسیبهای پنهان زیست دانشجویی، کردستان، جهاد دانشگاهی واحد کردستان. زکی، م. (1397). «تبیین جامعهشناختی علل گرایش جوانان به شبکههای اجتماعی مجازی؛ مورد مطالعه: کاربران دختر و پسر فیسبوک 15-29سالۀ شهر اصفهان)»، مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعهشناسی، س 1، ش 2، ص 24-1. علیمحمدزاده، خ.؛ محبی، ف. و لباف، ط. (1392). «مرور نظاممند سه دهۀ مقالات پژوهشی علل سزارین و راهبردهای مدیریت سلامت جمعیت»، فصلنامۀ مطالعات راهبردی زنان، س 16، ش 61، ص 57-7. قاسمی، و.؛ عدلیپور، ص. و برندگی، ب. (1395). «تبیین رابطۀ استفاده از شبکۀ اجتماعی فیسبوک با هویت جنسیتی دانشجویان دانشگاه اصفهان»، مطالعات میانرشتهای در رسانه و فرهنگ، س 6، ش (2) 12، ص 100-77. قاضیطباطبایی، م. و ودادهیر، الف. (1389). فراتحلیل در پژوهشهای اجتماعی و رفتاری، تهران: جامعهشناسان. کرسول، ج. (1391). طرح پژوهش رویکردهای کیفی، کمی و ترکیبی، ترجمۀ علیرضا کیامنش و مریم دانایطوس، تهران: جهاد دانشگاهی. نیازی، م.؛ صدری، ع. سرحدی، س. و مرادی، س. (1396 الف). «خوانشی جامعهشناختی بر پژوهشهای اعتیاد اینترنت در ایران»، فصلنامۀ مطالعات میانفرهنگی، س 12، ش 31، ص 39-9. نیازی، م.؛ کارسنجی، م.؛ سخایی، الف. و حسینزادهآرانی، س. (1396 ب). «فراتحلیل رابطۀ بین اینترنت و انزوای اجتماعی»، فصلنامۀ علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر، س 11، ش (3) 39، ص 76-1. Bauman, Z. & Lyon, D. (2013) Liquid Surveillance; A Conversation. Malden USA: Polity press.
Boulianne, Sh. (2015). “Social Media Use and Participation: A Meta-Analysis of Current Research.” Information, Communication & Society, 18 (5): 524-538.
Centola, D. (2013) “Social Media and the Science of HealthBehavior.” Available at: Http://Circ.Ahajournals.Org.
Chomsky, N. (2016) “Socialism in an Age of Reaction”Available at: http://www.JACOBIN.com (accessed 13 December 2016).
Ensani.ir, SID.ir, Magiran.com, Irandoc.ac.ir
Gill, J. (2018) “Our Tribes and Tribulation.” Available at: http://www. Quillette .com (accessed 10 February 2018).
Hepp, A. (2013) Cultures of Mediatization. Cambridge: Polity press.
Hjarvard, S. (2008) “The Mediatization of Society: a Theory of the Media as Agents of Social and Cultural Change.” Nordicom Review, 29 (2): 105-134.
Hjarvard, S. (2013) The Mediatization of Culture and Society. London and New York: Routledge.
Kulandairaj, J. (2014) “Impact of Social Media on the Lifestyle of Youth.” International Journal of Technical Research And Applications, 5: 22-28.
Lanier, J. (2018) Ten Arguments for Deleting Your Social Media Accounts Right Now. New York: Henry Holt and Co.
Liu, D. Ainsworth, S. & Baumeister, R. (2016)“A Meta-Analysis of Social Networking online and Social Capital.” General Psychology, 20 (4): 369-391.
Nylander, S. (2013) Social Media For Lifestyle Change – Social With Whom, and Why?. Avalable at: Http://Www.Mobilelifecentre.Org/Sites/Default/Files/Nylandersocialmediaforchange.Pdf
Skoric, M. & Qinfeng, Z. (2015) “Social Media and Citizen Engagement: A Meta-Analytic Review.” New Media & Society, 18 (9): 1817-1839.
Tufekci, Z. (2016) Twitter and Teae Gas: The Power and Fragility of Networked Protest. New Haven: Yale University press.
Turkle, Sh. (2011) Alone Together; Why We Expect More from Technology and Less from Each other. NewYork USA:Basic Books.
Virilio, P. (2005) The Information Bomb. Translated by Chris Turner. London:verso.
Walberg, E. (2011) Postmodern Imperialism; Geopolitics and the Great Games, Atlanta USA:Clarity press, Inc. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,475 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,612 |