تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,682 |
تعداد مقالات | 13,762 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,222,520 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,751,915 |
Challenges and Solutions of Rendering the Predicative "Kam" in Persian Translations of Holy Quran | ||
Linguistic Research in the Holy Quran | ||
مقاله 9، دوره 7، شماره 2، خرداد 2019، صفحه 119-136 اصل مقاله (1.06 M) | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nrgs.2018.109563.1216 | ||
نویسندگان | ||
Zahra Esmaeili1؛ Ali Saberi* 2 | ||
1PHD student, Department of Arab Language and Literature, Centeral Tehran University, Tehran, Iran | ||
2Associate Professor and Faculty Member, Department of Arab Language and Literature, Centeral Tehran University, Tehran, Iran | ||
چکیده | ||
Translation of Holy Quran as a Book revealed by God, which contains the Divine Decrees, human guidance and the miracle of the Holy Prophet of Islam has caught the attention of many translators and scholars. Since the translations of Holy Quran like every other translation may include deficiencies, their revision is of particular importance; thus, their critical revision is of vital importance. One of the difficulties of translators in the translation of Holy Quran is rendering the particles of reduction and addition including the word "kam" [how much/many] which causes certain challenges for the translators in its rendition. Then, critical assessment of Persian translations of Holy Quran from this perspective is important in order to determine the type of "kam" and the section of the sentence that is conditioned with it. In the current essay through the expression of the challenges of the translation of "kam", a translation has been used as sample and then we have proceeded to provide a critical review of the translations of such translators as Razi, Fuladvand, Makarem Shirazi, and Khoramshahi. Accordingly, the deficiencies of the aforementioned translations have been clarified which are as follows: identification of the type of "kam", determination of the conditioned part of the sentence, discord of the translations in rendering various verses, lack of stipulation of the meaning of self-glorification in the translation of predicative "kam", and literal translation of the preposition "min" before objective predicate. | ||
کلیدواژهها | ||
translation of Quran؛ reduction particles؛ addition particles؛ predication "kam" | ||
اصل مقاله | ||
طرح مسئله قرآن کریم کتاب مقدس مسلمانان از همان آغاز محور فکری و عملی آنان در طول تاریخ بوده است. گفته میشود از نخستین زبانهایی که قرآن کریم بدان ترجمه شد، زبان فارسی بود که سلمان فارسی ترجمه کرد. ایرانیان ازسویی بهسبب علاقه قلبی به اسلام و قرآن و ازسوی دیگر با هدف گسترش علوم قرآنی اقدام به ترجمه و تفسیر قرآن کردند که حاصل آن صدها تفسیر و ترجمه پارسی است و درضرورت ترجمه در کتاب تفسیر تاجالتراجم به نقل از اسفراینی خوانده میشود«ناچار بُوَد که قرآن را ترجمه باشد به زبانی دیگر تا اهل لغت آن را بدانند و ترهیب ایشان بدان حاصل شود و ازبهر این معنی بود که سلمان فارسی از مصطفی ـ صلی اللّه علیه وسلم ـ دستوری خواست تا قرآن به پارسی به قوم خویش نویسد، وی را دستوری داد. چنین گفتهاند که وی قرآن بنبشت و پارسی آن اندر زیر آن بنبشت آنگه به آخر آن بنبشت: هذا القرآن الذی أنزل علی محمد...» (اسفراینی، 1375ش، ج1، ص 8)؛ اما نخستین ترجمۀ قرآن کریم شناختهشده به زبان فارسى مربوط به قرن سوم یا چهارم هجری است. بعدها ترجمههای دیگری از قرآن کریم صورت گرفت که آن در مدخل «ترجمۀ قرآن» در دایرةالمعارف تشیع یافته شد(روحانی، 1377ش، ج4،ص213). در پنجاه سال اخیر مترجمان از ترجمۀ قرآن به زبان فارسی استقبال فراوان کردند و نتیجۀ آن دهها ترجمه فارسی جدیدی است که پا به میدان فرهنگ قرآنی گذاشته است. ازجملۀ آنها به ترجمه محمدمهدی فولادوند، الهی قمشهای، ناصر مکارمشیرازی و بهاءالدین خرمشاهی اشاره میشود و در پی این تحول بود که معرفی و ارزیابی ترجمههای قرآن مدّ نظر اندیشمندان سخنسنج قرار گرفت که رهآورد آن نگارش مقالات انتقادی فراوان و تشکیل نشریات تخصصی ویژه برای چاپ این مقالات و برگزاری همایشها گوناگون در اینباره بود. یکی از چالشهایی که مترجمان در برگردان قرآن کریم پیوسته با آن روبهرو هستند، ترجمۀ ادوات تقلیل و تکثیر در قرآن است. در این میان ترجمۀ«کم» بهعلت بسامد فراوانش در قرآن اهمیت ویژهای دارد؛ بنابراین در این مقاله ضمن تبیین این واژه و تعیین دلالتهای آن و پیشنهاد برگردان مناسب، گامی در رفع این چالشها برداشته شده و با مقایسه و تحلیل ترجمههای فارسی قرآن کریم و بیان کاستیها و توانمندیهای هرکدام برای اصلاح و همسانسازی برگردانهای قرآن کریم به زبان شیوای فارسی تلاش شده است. این مقاله به روش توصیفیتحلیلی با کمکگرفتن از دیدگاه مفسران و نحویان به نقد و بررسی برگردان «کم» در برخی ترجمههای موجود قرآن کریم نوشته شده و ضمن بیان نوع و مفهوم «کم» و تعیین رکن مقید جمله در هر آیه و پس از ارائۀ یک الگوی ترجمه، ترجمهها را نقد و بررسی کردهاست و در این راستا برای اختصار در کار آیاتی که سیاق و ساختار مشابهی داشتند، در یک دسته قرار گرفته و هردسته یکجا بررسی شده است.
پیشینۀ پژوهش درزمینۀ نقد ترجمههای قرآن کریم پژوهشهای فراوانی انجام شده و کتابها و مقالات زیادی نوشته شده است؛ اما براساس تحقیق مؤلفان تاکنون کار مستقلی درزمینۀ نقد ترجمۀ«کم» در قرآن کریم انجام نشده است، جز مقالهای با نام«چالش مترجمان قرآن دربرگردان ادوات تقلیل و تکثیر به زبان فارسی» در مجلۀ «پژوهشهای ترجمه در زبان ادبیات عربی» سال 5 شماره 13،1394 ازعلی صابری که در آن تنها بهصورت گزینشی نمونههایی از این ادوات بررسی شد.
ادوات تقلیل و تکثیر و چالشهای برگردان این ادوات 1. ادوات تقلیل و تکثیر در زبان عربی «ادوات» جمع «اداة» است و ادوات قرآن یعنى حروف و هرچه که به حروف شباهت دارد، هرچند اسم یا فعل باشد. این ادوات در قرآن فراوان است و چون بر معانى متفاوتی دلالت میکنند، اهمیت فراوانی در فهم قرآن نیز دارند؛ مانند: ادوات نهی، نفی، استفهام، عطف، تأکید، استثنا، دعا، ندا، تعلیل، الصاق، اباحه، ابتداى غایت، اختصاص، تقلیل، تکثیر، تمنی، تنبیه، تنویع، تنزیه، زائد، شرط، موصول، امر، شک، عرض، غایت، قرب، جمع، تعریف (سیوطی، 1432ق، ج4، ص175). اما ادوات تقلیل و تکثیر در علم نحو واژههاییاند که مفهوم معجمی آنها فزونی یا کاستی نیست؛ بلکه این واژههابرای دلالت بر تقلیل و تکثیر وضع شدهاند و به آنها ادوات تقلیل و تکثیر میگویند و تنها زمانی بر این مفهوم دلالت دارند که در یک ساختار دستوری قرار گیرند. این ادوات به دو دسته ادوات کنایههای عددی و ادوات غیرکنایی تقسیم میشوند. ادوات کنایی عددی عبارتند از «کم» و «کأیّن» و ادوات غیرکنایی شامل «قد» و «ربّ» میشود. «قد» وقتی بر سر فعل مضارع میآید، گاهی دلالت بر تقلیل میکند و گاهی نشانۀ تکثیر است (ابنهشام، 2009، ج1، ص249)، مانند (قَدْ نَرَی تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاء) (بقره، 144)، (ما میبینیم که بسیار به هرسو در آسمان روی میگردانی) که دلالت بر کثرت روکردن پیامبر(ص) به آسمان دارد. یکی از معانی «ربّ» نیز تکثیر است (همان، 149)؛ مانند (رُّبَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ کَانُواْ مُسْلِمِینَ) (حجر، 2)، چهبسا کسانی که کافر شدند، آرزو کنند کاش مسلمان بودند.
1-1. ادوات کنایی کنایه از فعل «کنی، یکنو ـ یکنی» در لغت به معنای پنهانی و نهانی و در اصطلاح به معنای تعریض است؛ یعنی دربارۀ کسی یا چیزی بدون صراحت سخنگفتن (سکاکی، 1937م، ص189). یکی از انواع کنایهها، کنایههای عددی است که شامل «کم، کأیّن و کذا» است و به این دلیل به آنها کنایه میگویند که مدلول (معدود) آنها مبهم است و صراحتاً مشخص نیست(عباس، 2007م، ج4،ص528). «کأیّن» اسمى است مرکّب از کاف تشبیه و «أىٍّ» با تنوین، این کلمه نوع خاصی از معنای تکثیر را میرساند و آن تکثیر در عدد است (سیوطی، 1432ق، ج4، ص311) مثل (وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ)(آلعمران، 146)و چه بسیار پیامبرانی که همراه او تودههای انبوه کارزار کردند.» و از آنجایی که در میان ادوات تقلیل و تکثیر کنایی واژۀ«کم» در متن قرآن کریم بیشترین را دارد، برای بررسی در این پژوهش برگزیده شد.
1-1-1. انواع کم «کم» اسم مبنی و صدارتطلب است؛ یعنی لزوماً در ابتدای سخن میآید و برای رساندن مفهوم نیاز به تمییز دارد (ابنهشام، 2009، ج1، ص263) و بر دو قسم است: خبری و پرسشی که نوع پرسشی آن به معنای پرسش از مقدار یا میزان مبهم است، یعنی «أىّ عدد» (سامرایی، 2000م، ج4، ص257)؛ مانند کم کتاباً قرأتَ؟ این نوع «کم» در قرآن نیز به کار رفته است: (قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ)(بقرة، 259) و (قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ) (کهف، 19) و (قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ قَالُوا لَبِثْنَا یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ)(مؤمنون، 112). و نوع خبری «کم» به معنای خبردادن از مقدار بسیار و فراوان است (سیوطی،1432ق، ج2،ص263)؛ مانند «کم مالٍ أفادَته یَدی». و این نوع اخیر «کم» است که با نام ادوات تکثیر در زبان عربی مطرح است و بیشتر در مقام افتخار و مباهات به کار میرود (زرکشی، 1990م، ج4، ص328)؛ مانند (وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی ٱلسَّماوَاتِ)(نجم، 26)و (وَکَم مِّن قَریةٍ أَهلَکناهَا) (أعراف، 4) و (وَکَم قَصَمنا مِن قَریةٍ) (أنبیاء، 11). اگرچه برخی دانشمندان مانند اخفش، منکر صدارتطلب بودن «کم»اند (زجاجی، 1982م، ج2،ص52). 2-1-1. وجوه اشتراک کم خبری و پرسشی «کم» خبری دربارۀ زیر با «کم» پرسشی مشترک است: اسمبودن،مبهمبودن، یعنی نیاز به تفسیر و توضیح داشتن (و سبب اینکه این واژهها را مبهم میدانند یا بهسبب مبهمبودنشان برای مخاطب یا بهدلیل نسیان و فراموشی دقیق مقدار آن است)، مبنیبودن، صدرنشین بودن (ابنهشام، 2009م، ج3،ص43).
3-1-1.تفاوت «کم» خبری با «کم» پرسشی در این پژوهش برای شناخت «کم» خبری از «کم» پرسشی لازم است به پنج تفاوتی توجه کرد که نحویان دربارۀ این دو نوع «کم» بیان کردهاند. این تفاوتها عبارتند از: * کلام با «کم» خبری احتمال صدق و کذب دارد، برخلاف «کم» پرسشی؛ ازاینرو متکلم با کم خبری منتظر جواب نیست. * تمییز کم خبری ممکن است جمع بیاید یا مفرد، چون «کم حربٍ أو حروبٍ شارکت فیها!»؛ ولى تمییز «کم» پرسشی همیشه مفرد است؛ مانند «وکم یَومَاً لَبِثتَ فی مدینتِنا؟» یکی از نکتههای مهم در این بحث این است که تمییز «کم» خبری هرچند مفرد میآید، دلالت بر جمع دارد و بهترین دلیل بر این ادعا آیه (وَکَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یشَاءُ وَیرْضَى) (نجم، 26) است؛ همانگونه که دیده میشودتمییز «کم» یعنی «ملک» به صیغۀ مفرد آمده است؛ اما دلالت بر مفهوم جمع داردو برای همین است که ضمیر «هم» در «شفاعتهم» که به «ملک» بر میگردد، جمع آمده است(اندلسی، 1993م، ج8،ص161)؛یعنی چه بسیار «فرشتگان» مقرب خداوند شفاعتشان نزد خدا اجابت نمیشود، مگر به اذن و رضایت پروردگار. * بدل کم پرسشی همراه با همزه میآید؛ مانند «کم لبثت أ یوماً أو یومین؟»؛ اما بدل کم خبری نیاز به این همزه ندارد (رضی، 1996م، ج3، ص153). اگرچه برخی نحویان معتقدند تمییز کم خبری واجب است مجرور بیاید، تمیز کم پرسشی پیوسته منصوب است؛ مانند کم کتاباً قرأت؟ (ابنمالک، 1383ق، ج3، ص117)؛ اما با تأمل در آیات قرآنی خلاف این قاعده ثابت میشود، مثلاً در آیۀ(سَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَمْ آتَینَاهُمْ مِنْ آیةٍ بَینَةٍۗ) (بقره، 211) و مفسرانی همچون ابوحیان الأندلسی «کم» را پرسشی دانستهاند (اندلسی، 1993م، ج2، ص135)، به این دلیل که خبریبودن آن سبب ایجاد فاصله و پیوستهنبودن اجزای جمله است؛ اما اگر فعل جمله متعدی و «کم» مفعول آن باشد، آمدن «من» قبل از تمییز کم چه خبری باشد و چه پرسشی ضروری است تا مبادا تمییز با مفعولبه اشتباه شود (رضی، 1996م، ج2، ص108).
4-1-1. ترجمۀ«کم» به فارسی «کم» در مفهوم خبری، به معنای خبردادن از مقدار بسیار و فراوان است که معادلهای فارسی گوناگون برای آن در نظر گرفته میشود؛ مانند انبوه، بس، بسی، خیلی، فراوان، افزون، بیاندازه، پربسامد، بیشمار (خداپرستی، 1376، ص38). برابرهای فارسی نوع پرسشی «کم» نیز عبارتند از: چند، چقدر، چهاندازه، چهمقدار، چهمیزان.
5-1-1. چالشهای ترجمۀ«کم» 1-5-1-1. مفرد و جمعبودن تمیز «کم»: همانگونه که گذشت تمییز «کم» خبری گاهی جمع مىآید و گاهی مفرد؛ اما در برگردان فارسی باید به صیغۀ جمع ترجمه شود؛ زیرا در آمدن آن بهصورت مفرد دایرۀ شمولش بیشتر از جمع و در دلالت مفهوم کثرت رساتر و شیواتر است؛ درنتیجه افراد بیشتری را شامل میشود (ازهری، بیتا، ج2، ص280). شاید به همین دلیل است که در اعداد مفرد (1-10، 100 و ...) اعداد عقود (11-19) و اعداد معطوف (21-99)تمیز مفرد به کار میرود و فقط برای عدد سه تا ده برای جمع«قلت» تمییز جمع بهکار میرود (سامرائی، 2000م، ج2، ص339) که برای بیان این مفهوم در زبان مقصد باید به صیغۀ جمع ترجمه شود. مثالهای این چالش عبارتند از: الف) (أَوَلَمْ یرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ) (شعراء، 7). مفسران نوع «کم» را در این آیه خبری و برای تکثیر میدانند که با آمدن «کل» این کثرت، شمول و احاطه تأکید شده است (آلوسی، بیتا، ج19، ص62) و ابنعاشور «کم» را برای بیان کثرت و فراوانی رویش به کار برده است. گویا «کم» مفعول مطلق بیانی است و ظاهراً فراوانی رویش مدّ نظر او است، نه فراوانی جفت؛ زیرا معنای احاطه و شمول از «کل» حاصل میشود (ابنعاشور، 1984م، ج19،ص101) و نگارندۀ البحرالمحیط «کل» را برای شمول و فراوانی هر نوع جفتی دانسته و «کم» را برای فراوانی دایرۀ شمول ذکر کرده است (أبوحیان، 1993م، ج7، ص7). بنابراین باید توجه کرد که در ترجمه «کم» قید برای جفت آورده شود یا تأکید برای فعل رویاندن. باتوجه به توضیحات آیه اینگونه ترجمه میشود:(...که در آن از هرجفتی ارزشمند بهوفور رویاندیم). اما برگردان مترجمان از آیه: «...چند رویاندیم در آن از هر نوعی کریم» (رازی،1981، ص367). «...که چهبسیار در آن از هر جفت ارزشمندی رویاندهایم» (خرمشاهی، 1375، ص367). «...که چقدر در آن از هرگونه جفتهاى زیبا رویانیدهایم»(فولادوند، 1388، ص367). «...که چقدر از انواع گیاهان پرارزش در آن رویاندهایم»(مکارم شیرازی، 1380، ص367). نقد ترجمهها: آیه بهسبب«أ» استفهام پرسشی است و ترجمۀ خرمشاهی و مکارم شیرازی نیز بهصورت پرسشی آمده است؛ اما دربارۀ نوع «کم» در ترجمه مکارم، فولادوند و رازی که از دو واژه «چقدر» و «چند» استفاده شده که مشترک میان گزارههای پرسشی و تعجبی است، بهدرستی تشخیص داده نمیشود آیا نوع پرسشی آن مدّ نظر آنان بود یا نوع خبری آن؟ بنابراین باتوجه به اینکه مفسران نیز آن را خبری و برای تکثیر و شمول دانستهاند (ابنعاشور، 1984م، ج19،ص101)، باید در ترجمه بهگونهای بیان میشد که معنای خبری و تعجبی آن برای مخاطب روشن باشد. هرچند ابنعاشور «کم» را مفعول مطلق برای فعل «إنبات» در نظر گرفته است (همان)، مترجمان در این آیه بدون اینکه خود را درگیر دغدغههای نقش کلمات بکنند، براساس روالی تکراری و همیشگی آیات را ترجمه کردهاند. به عبارت دیگر، اگر نقش «کم» در جمله مدّ نظر مترجمان بود، در این آیه «کم» را مفعول مطلق و قیدی برای فعل یعنی «کم إنبات أنبتنا» ترجمه میکنند؛ زیرا «کل» معنای شمول و فراوانی جفتها را میرساند، پس «کم»ممکن است مفعول مطلق و نشاندهندۀ فراوانی فعل باشد. ب) (سَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَمْ آتَینَاهُمْ مِنْ آیةٍ بَینَةٍ...) (بقره، 211). برخی مفسران «کم» را در این آیه پرسشی دانستهاند؛ یعنی خداوند از شمار نشانههای دادهشده به بنیاسرائیل میپرسد؛ بنابراین «کم آتیناهم» مفعولبه برای فعل «سل» است که لفظاًبا«کم» پرسشی از عمل معلق است (ابنعاشور، 1984م، ج2،ص289). از اغراض بلاغی که در پرسشیبودن «کم» در اینجا ذکر شده است، به «تقریر» اشاره میشود؛ یعنی پرسش برای وادارکردن مخاطب به اقرار و اعتراف به نشانههای فراوان است. از دیگر اغراضی که در پی پرسشیبودن «کم» مطرح شده، اثبات و تحققیافتن معنا است؛ زیرا که بنیاسرائیل بر انکار حق و نفی آن اصرار میکنند (ابنعاشور، 1984م، ج2،ص288). اما زمخشری «کم» را خبری میداند و معتقد است «کم» در این آیه برای تقریع (سرزنش و ملامت) آمده است. یعنی از بنیاسرائیل سوال کن، چه بسیار آیات و نشانههای روشن که به ایشان دادهایم؛ اما ابوحیان اندلسی ضمن مخالفت با دیدگاه زمخشری بر این باور است که خبریبودن «کم»سبب ایجاد فاصله و منقطعشدن اجزای جمله میشود (اندلسی، 1993م، ج2، ص135). بنابراین اگر باتوجه به استدلال صاحب البحرالمحیط «کم» پرسشی دانسته شود تا متناسب با غرض تقریر یا توبیخ باشد، ترجمه پیشنهادی عبارت است از: از بنیاسرائیل بپرس چقدر نشانههای روشن به آنان دادیم؟! اکنون ترجمه بررسی و نقد میشود: «بپرس از فرزندان یعقوب تا چند دادیم ایشان را از حجّتی روشن» (رازی،1981، ص33). «از بنیاسرائیل بپرس چهبسیار معجزه آشکار به آنان [نشان] دادیم» (خرمشاهی، 1375، ص33). «از فرزندان اسرائیل بپرس چهبسیار نشانههاى روشنى به آنان دادیم» (فولادوند، 1388، ص33). «از بنی اسـرائیل بپرس «چهانـدازه نشانههایروشنبه آنها دادیم»؟ (مکارم شیرازی، 1380، ص33). نقد ترجمهها: هرچند مهمترین چالش مترجمان در این آیه انعکاس معنای تقریر (اقرارکردن به فراوانی نشانههای خداوند) در برگردان «کم» پرسشی است که در ترجمۀ پیشنهادی برای بیان این مقصود ناگزیر از علامت پرسشی و تعجب استفاده شد، خرمشاهی و فولادوند «کم» را خبری در نظر گرفتهاند که باتوجه به رأی بیشتر مفسران بهتر بود مانند ترجمۀ رازی و طبری پرسشی ترجمه کنند. در این آیه هم خرمشاهی با اینکه «کم» را خبری در نظر گرفت؛ اما تمییز آن را مفرد ترجمه کرده است. بهطورکلاینگونه نتیجه گرفته میشود که او در برگردان تمام آیات، تمییز مفرد را مفرد و جمع را جمع آورده است؛ زیرا همانگونه که گفته شد، روند یکسانی در ترجمۀ تمییز مفرد ندارد؛ اما رازی جزء یک نمونه یعنی آیه 36 سورۀ ق (وَکَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ)، گفته میشوداو هرجا تمییز مفرد آمده است آن را مفرد و هرجا جمع آمده است، جمع ترجمه کرده است و نکتۀ دیگر برگردان حرف جر «مِن» در ترجمۀ رازی و طبری صحیح نیست. این نمونه از مصادیق چالش شماره 3 هم است. ج)(أَفَلَمْ یهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ یمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ )(طه، 128). (أَوَلَمْ یهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ یمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ) (سجده، 26). ابنعاشور در سورۀ طه «کم» را پرسشی و «کم أهلکنا» را در محل نصب مفعولبه فعل «لم یهد» میداند؛ یعنی آیا جواب این سوال که ما چقدر نسلهای پیشین را نابود کردیم، برایشان کافی نبود؟ (ابنعاشور، 1984م، ج16،ص334). باوجود اینکه فعل «لم یهد» بهسبب«کم» پرسشی از عمل خود معلق شده و ابنعاشور آن را پرسشی ذکر کرده است؛ اما در شرح آیه میگوید: کثرة إهلاکنا القرون؛ بنابراین «کم» پرسشی و در معنای خبری است و پرسش جمله نیز حقیقی نیست؛ بلکه غرض استفهام انکاری و تعجبی است. برخی مفسران «کم» را در اصل خبری و مفعول «أهلکنا» و جملۀ«کم أهلکنا» را جانشین مفعول محذوف برای «یهد» میدانند و «یهد» متضمن معنای «یبیّن» و فاعل آن «الله» و محذوف است؛ یعنی «أَلَم یُبیِّن اللهُ لکم العبرَ بإهلاکِ القُرونِ الخالیةِ« و «کَم أهلَکنا» یعنی «کثیراً أهلکنا» (اندلسی، 1993م، ج6، ص267). ترجمه پیشنهادی این دو آیه برمبنای شرح بالاممکن است چنین باشد: آیا برای آنان ثابت نشد که ما چهبسیار نسلهای پیشین را نابود کردیم؟ اکنون به برگردان دو آیه از دید مترجمان پرداخته میشود:
رازی: «چند هلاک کردیم پیش ایشان از امّتان که میروند در جایهای ایشان» (1379، طه 128، 321). «چندا که هلاک کردیم ما از پیش ایشان از گروهها» (1379،سجده 26، 417). خرمشاهی: «آیا برای آنان روشن نشده است که پیش از آنان چهبسیار نسلهایی را نابود کردیم» (1375 ، طه 128، 321). آیا برای ایشان روشن نشده است که پیش از آنان چهبسیار نسلهایی را نابود کردیم (1375، سجده 26، 417). فولادوند: آیا براى هدایتشان کافى نبود که [ببینند] چه نسلها را پیش از آنان نابود کردیم (1388، طه 128، 321). آیا براى آنان روشن نشده که چهبسیار نسلها را پیش از آنها نابود گردانیدیم (1388، سجده 26، 417). مکارم شیرازی: «آیا براى هدایت آنان کافى نیست که بسیاری از نسلهای پیشین راهلاک کردیم (1380، طه 128، 321). «آیا برای هدایت آنها همین کافی نیست که افراد زیادی را در قرن پیش از آنها زندگی داشتند هلاک کردیم؟» (1380، سجده 26، ص417). نقد ترجمه: اگرچه ساختار و سیاق دو آیه شبیه هم است، گویا رازی در برگردان «کم» دو شیوۀ متفاوت در پیش گرفته است و در برگردان سورۀ طه «کم» را پرسشی درنظر گرفته است و آن را بدون الف کثرت «چند» ترجمه کرده است. ازطرفی حرف جر بیانی نیز ترجمه شده که صحیح نیست. افزون بر این، چون «کم» معنای تعجبی نیز میدهد، بهتر است مفهوم تعجب را در ترجمه انعکاس داد که در ترجمۀ مکارم شیرازی «بسیاری از نسلهای پیشین» و «افراد زیادی» واژهای برای بیان این شگفتی در برگردان آن وجود ندارد تا تعجب موجود در زبان مبدأ را در زبان مقصد منعکس کند. در ترجمۀ مکارم نقص دیگری نیز به چشم میخورد و آن برگردان «قرون» به «قرن پیش» است؛ درحالیکه قبلاً بیان شد«قرون» به معنای مردمانی است که در دوران گذشته میزیستهاند. با این بیان مکارم در آیۀ اول، قرون را بهصورت «نسلهای پیشین» ترجمه کرده است؛ اما در آیۀ دوم برگردان آن را بهصورت «قرن پیش» آورده است که دلالت بر نوعی ناهماهنگی در معادلگذاری ترجمههای آیات دارد. این نمونه از مصادیق چالش شماره 3 هم است. د) گروه بعدی آیات در این بخش: (ألَمْ یرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیهِمْ لَا یرْجِعُونَ) (یس، 31). (أَلَمْ یرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ) (انعام، 6). با مراجعه به تفاسیر گفته میشود«کم» در این دو آیه برای تکثیر به کار رفته است. ازنظر کتابهای اعراب القرآن فعل «رؤیة» به معنای «علم» و با آمدن «کم» از عمل معلق شده است (درویش، 1999م، ج2،ص330) و در سورۀ یس جملۀ«أَنَّهُمْ إِلَیهِمْ لَا یرْجِعُونَ» بدل اشتمال از جمله «أهلکنا» است. ازاینرو معنای «کم»، «کثرة الإهلاک یا کثرة المهلکین» (ابنعاشور، 1984م، ج23،ص10) است و در سورۀ انعام تمییز «کم» مفرد آمده است؛ اما همانگونه که گفته شد دلالت تمییز مفرد برکثرت گویاتر از جمع است؛ ازاینرو ترجمۀ پیشنهادی آیه ممکن است بدین صورت باشد: مگر ندیدهاند که چهبسیار/ چه بیشمار نسلها را پیش از ایشان نابود کردیم؟ اکنون ترجمه را نقد و بررسی میکنیم: رازی: «نمیبینند که چند هلاک کردیم پیش ایشان از خلایق»(1981، یس 31، 442). «ندیدند که چند هلاک کردیم از پیش ایشان از گروهی که ممکن کردیم ایشان را در زمین» (1981، انعام 6، 128) خرمشاهی: «آیا نیندیشیدهاند که چهبسیار پیش از ایشان، نسلهایی را نابود کردیم» (1375، یس 31، 442). «آیا نیندیشیدهاند که پیش از آنان چه بسیار اقوامی را ... نابود کردیم» (1375، انعام 6، 128). فولادوند: «مگر ندیدهاند که چه بسیار نسلها را پیش از آنان هلاک گردانیدیم» (1388، یس 31، 442). «آیا ندیدهاند که پیش از آنان چه بسیار امتها را هلاک کردیم؟» (1388، انعام 6، 128). مکارم شیرازی: «آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم؟» (1380، یس 31، 442). «آیا ندیدن چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم» (انعام 6، 1380، 128). نقد ترجمه: ظاهراً مکارم شیرازی و رازی «کم» را پرسشی ترجمه کردهاند؛ یعنی در آیه پرسش از شمار است و در اینباره میان مفسران و مترجمان اختلاف وجود دارد. ازسویی دیگر رازی طبق روال پیشین باز هم برای «مِن» بیانی، حرف اضافه «از» به کاربرده است؛ درحالیکه نیازی به ترجمه «از» نیست. مکارم هم «مِن» را بهصورت «من» تبعیضی ترجمه کرده است. باوجودتفاوت دو آیه در جمعبودن تمیز در سورۀ انعام و مفردبودن آن در سورۀ یس مترجمان باتوجه به مفهوم آن، همگی آن را در هردو آیه به صیغۀ جمع ترجمه کردند. از آنجا که بنابر نظر نحویان تمییز مفرد بلیغتر و شیواتر از تمییز جمع است، در ترجمه از قید «بیشمار» استفاده میشود. بهطورکلی از مقایسه میان ترجمهها دریافته میشود: فولادوند در ترجمۀ تمییز «کم» چه مفرد و چه جمع برگردان آن را بهصورت جمع آورده است، جزء در آیۀ (کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ)، (بقره، 249) که بهدلیل نامشخصی، تمییز مفرد را مفرد ترجمه کرده است. مکارم نیز در تمام آیات تمییزها را جمع ترجمه کرده است؛ اما در برگردان آیه (وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِنَ الْقُرُونِ) (اسراء، 17) از اسم جمع «مردمی» استفاده کرده است و در بقیۀ آیات مشابه برگردانهای گوناگونی برگزیده است؛ یعنی در آیۀ 128 سورۀ طه «نسلهای پیشین» و آیۀ 26 سورۀ سجده «افراد زیادی» و آیۀ 31 سوره یس و 6 سورۀ انعام «اقوام پیشین» آورده است. رازی در ترجمۀ تمییز بهطور کلی هرجا تمییز مفرد بوده، بهشکل مفرد و هرجا جمع بوده است، جمع ترجمه کرد، جزء در آیه (وَکَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ) (ق، 36) که از این روند سرباز زده و تمییز مفرد «قرن» را جمع ترجمه کرده است. او همچنین از الفاظ همگون و یکسانی در برگردان تمییز استفاده نکرده است، مثلاً«قرن» در آیات گروه 8 و «القرون» در آیات گروه 10 و 11 را «امتان و خلایق» ترجمه کرده است. در این میان در ترجمههای خرمشاهی، بیشترین ناهماهنگی و ناهمگونی در برگردان تمییز «کم» مشاهده میشود.او گاهی تمییز مفرد را مفرد و گاهی جمع ترجمه میکند، مثلاً در آیات گروه 8 و 9 تمییزهای مفرد همگی جمع ترجمه شدهاند؛ اما در آیات (کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ) (بقره، 249)، (وَکَمْ مِنْ مَلَکٍ) (نجم، 26)،(وَکَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِیٍّ) (زخرف، 6) و(کَمْ آتَیْنَاهُمْ مِنْ آیَةٍ) (بقره، 211)، تمییز مفرد همچنان مفرد ترجمه شده است. این نمونه از مصادیق چالش شماره 3 هم است.
2-5-1-1. مفهوم مباهات: همانگونه که در توضیح «کم» آورده شد، این نوع ادوات تکثیر علاوه بر معنای «کثرت» دلالت بر معنای «مباهات و افتخار» نیز دارند (زرکشی، 1990م، ج4، ص328)، مثلاً در آیه (وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ) (اسراء، 17)«کم» خبری افزون بر معنای تکثیر نشاندهندۀ مفهوم افتخار نیز است (ابنهشام، 2009م، 336) و نبود نشانههای نگارشی انعکاس معنای تفاخر را شاید کمی دشوارتر کند.مثالهای این چالش عبارتند از: الف) (کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ) (بقره، 249). این آیه برای تشویق و ترغیب مؤمنان به جنگ با کفار و صبر و استقامت در راه رسیدن به پیروزی است؛ یعنی ما به جالوت و شمار فراوان سپاهش توجهی نداریم؛ زیرا فراوانی تعداد دلیل بر پیروزی نیست. بسیار پیش آمده است که گروه اندکی توانستهاند گروه فراوانی را شکست دهند و این در طول تاریخ و دوران گذشته اتفاق افتاده است. پس «کم» در اینجا معنای تکثیر دارد و تمییز آن «فئة» مفرد و در معنای جمع است، گویی گفته شود: بسیاری از گروههای اندک و انگشتشمار بر گروههای فراوان غلبه کنند (أبوحیان، 1993م، ج2، ص277) و «کم» برای دلالت بر تکثیر «فئة» است؛ زیرا اگر «کم» جانشین مفعولفیه یا مفعولمطلق باشد، لازم است مصدر یا ظرفی مضافالیه در تقدیر باشد (ابنیعیش، بیتا، ج4، ص133) که با وجود «من فئة» این تقدیر امکانپذیر نیست. اکنون با ارائه یک نمونه ترجمه پیشنهادی برای آیۀبالا،آیات نقد و ترجمه میشود: ترجمۀ پیشنهادی: چه بسیار گروههای اندکی که بر گروههای فراوان غلبه یافتند. اما مترجمان اینگونه ترجمه کردهاند: بس گروه اندک که غلبه کند گروه بسیار را... (رازی،1981، ص41). چهبسا گروهی اندکشمار که به توفیق الهی بر گروهی انبوه... (خرمشاهی، 1375، ص41). بسا گروهى اندک که بر گروهى بسیار... (فولادوند، 1388، ص41). چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا بر گروههای عظیمی... (مکارم شیرازی، 1380، ص41). نقد ترجمهها: با اینکه «کم» افزون بر مفهوم کثرت، مفهوم مباهات نیز دارد (زرکشی، 1990م، ج4، ص328)؛ اما تنها در ترجمۀ خرمشاهی و مکارم شیرازی با استفاده از لفظ «چه» این مفهوم انعکاس یافته است. نکته توجهبرانگیز دیگر برگردان تمییز «کم» یعنی «من فئة» است، باوجود مفردبودن همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، معنای جمع میدهد (ازهری،بیتا، ج2،ص280) و باید به صیغۀ جمع ترجمه شود تا نشاندهندۀ مفهوم کثرت باشد؛ اما مترجمان جزء مکارم شیرازی آن را مفرد ترجمه کردهاند. افزون بر این اگر مراد از «کم» فراواندانستن گروههای اندکی باشد که به پیروزی رسیدهاند، لازم است بهگونهای در ترجمه این فراوانی انعکاس یابد؛ اما مترجمان (فولادوند و خرمشاهی) بهگونهای ترجمه کردهاند که «بسا» قیدی برای فعل «غلبت» است، نه برای تمییز «کم». این نمونه از مصادیق چالش شماره 4 هم است. ب) (وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَکَفَى بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا) (إسراء، 17). آیه وعدۀ خداوند به پیامبر در نابودی معاندان چون سنت گذشته است (زمخشری،1998م، ج4، ص62). واژۀ«کم» خبری و مفعولبه برای أهلکنا و «من القرون» تمییز آن است (درویش، 1999م، ج4، ص334). همانگونه که قبلا گفته شد، تمییز «کم» خبری مفرد یا جمع میآید و برخی دلیل جمعبودن آن را دلالت بر جماعتداشتن میدانند؛ بر این اساس «کم رجالٍ عندک!» یعنی: «کم جماعات من الرجال» (سیوطی،1432م، ج1، ص254). در این آیه «کم» مفهوم تفاخر و مباهات نیز دارد. در ترجمۀ خرمشاهی و مکارم شیرازی و فولادوند با استفاده از لفظ «چه» معنای مباهات نیز منتقل میشود؛ البته فولادوند در آیه قبل یعنی سوره بقره، آیه 249 لفظ «بسیار» را بهتنهایی بدون «چه» به کار برده که نشان میدهد از روال پیشین پیروی نکرده است. منظور از قرون جمع «قرن» واحد زمانی صدساله نیست؛ بلکه نسلی است که در دورۀ زمانی معینی از تاریخ زندگی میکردند و منظور نسلی است که پس از نوح میزیستند (اندلسی، 1993، ج6، ص18) یا مردمی که در یک دورۀ چهلساله یا صد و بیستساله یا صدساله زندگی کردهاند (ابنمنظور، بیتا، ماده «قرن»، ج5، ص609). بنابراین گفته میشود: چه بسیار نسلهای پس از نوح را هلاک کردیم! اما ترجمههای آیه: «و بس که هلاک کردیم از جماعات از پس نوح..»(رازی،1981، ص283). «چهبسیار اقوام را که پس از نوح هلاک کردیم و...» (خرمشاهی، 1375،ص283). «چهبسیار نسلها را که ما پس از نوح به هلاکت رساندیم...» (فولادوند، 1388، ص283). «چهبسیار مردمی که در قرون بعد از نوح زندگی میکردند، آنها را هلاک کردیم...» (مکارمشیرازی، 1380، ص283). نقد ترجمه: همانگونه که گذشت «من» حرف جر بیانی است؛ اما در ترجمه رازی به تأثیر از «من» که گاهی حرف جر ابتدای غایت نیز است، بهصورت «از» ترجمه شده است. افزون بر این معنای تفاخر در «کم» نیز انعکاس نیافته است. لازم به ذکر است خرمشاهی در تمام آیات این بخش، قید «بسیار» را با قید «چه» آورده است تا افزون بر مفهوم کثرت، مفهوم تعجب را نیز به زبان مقصد انتقال دهد. برخلاف فولادوند که در انتقال این معنا یکسان عمل نکرده است، مثلاً در آیۀ(کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً) (بقره، 249) و (وَکَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ) (نجم، 26)، تنها به آوردن قید «بسیار»، دلالتدارنده بر فزونی، بسنده کرده است. همین ناهماهنگی در ترجمۀ مکارم شیرازی نیز مشاهده میشود، مثلاً در ترجمۀ آیه (کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ) (طه، 128) و (کَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ)(سجده، 26)، هیچ قید تعجبی نیاورده است؛ اما در بقیه آیات مانند آیه مذکور در برگردان «کم» از واژۀ«چه» کمک گرفته است. ازسویی دیگر باتوجه به مفهوم «قرن» که پیشتر بیان شد، مکارم «قرون» را با دو مفهوم «عصر و دوران» و نیز «مردم» آورده است. در ترجمۀ رازی نیز به نظر میرسد فعل هلاککردن با قید «کم» مقید شده است نه تمییز «کم»، در این صورت باید «کم» درحکم مفعولمطلق باشد؛ زیرا مفعولمطلق است که فعل را مقید میکند؛درصورتیکه «کم» مفعولبه است (صافی، بیتا، ج15،ص26). این نمونه از مصادیق چالش شمارۀ 3 هم است. ج) (وَکَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یشَاءُ وَیرْضَى) (نجم، 26). در این آیه نیز بنا به گفتۀ مفسران «کم» خبری است و برای بیان مفهوم کثرت آمده و تمییز آن «ملک» اگرچه به صیغۀ مفرد بیان شده است، در مفهوم جمع است؛ازاینرو دیده میشود ضمیر «هم» در «شفاعتهم» که به «ملک» باز میگردد، به صیغۀ جمع آمده است؛ یعنی بسیاری از فرشتگان (اندلسی، 1993م، ج8، ص161) و نویسندۀ کتاب البرهان فی علوم القرآن «کم» را در این آیه برای افتخار و مباهات میداند (زرکشی،1990م، ج4،ص328). براساس توضیحات بالا آیهچنین ترجمه میشود: چهبسیار فرشتگان مقرب آسمانها که شفاعت آنها سودی نمیبخشد. اما برگردان مترجمان: «بس فرشته در آسمانها غنا نکند شفاعت ایشان چیزی..» (رازی،1981، ص526). «و چهبسیار فرشته در آسمانهاست که شفاعت آنان سودی ندارد...» (خرمشاهی، 1375، ص526). «و بسا فرشتگانى که در آسمانهایند [و] شفاعتشان به کارى نیاید...» (فولادوند، 1388، ص526). «چه بسیار فرشتگان آسمانها که شفاعت آنها سودی نمیبخشد...» (مکارم شیرازی، 1380، ص526). نقد ترجمه: یکی از ناهماهنگیها در ترجمۀ این آیه برگردان تمییز «کم» است که گاهی به صیغۀ مفرد (خرمشاهی و رازی) و گاهی به صیغۀ جمع (فولادوند و مکارم) ترجمه شده است؛ درصورتیکه برای انتقال مفهوم کثرت باید به صیغۀ جمع ترجمه شود. گذشته از این گاهی این ناهماهنگی در ترجمه یک مترجم از آیات مختلف نیز دیده میشود، مثلاً خرمشاهی خود نیز در ترجمه تمییز مفرد یکسان عمل نکرده است، مثلاً در آیات گروه 8 (کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ) و 9 (وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیةٍ) تمییز مفرد را جمع و در آیۀ 26 سوره نجم آن را مفرد ترجمه کرده است.
3-5-1-1.تعیین جزء مقید جمله: از دیگر چالشها در برگردان «کم» تعیین جزء مقید جمله است. لازم است توجه داشت «کم» که قید کثرت است، کدامیک از اجزای جمله را مقید میکند، فعل را، تمییز را، یا دیگر اجزای آن را؟ گاهی مفسران نیز در این چالش سهیماند، مثلاً نویسندۀ کتاب البحرالمحیط در تکثیر «کم» در آیۀ(کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً) (بقره، 249) تردید دارد که قیدی برای «فئة» باشد یا «غلبت». او در جایی میگوید: «فکثیراً ما انتصر القلیل علی الکثیر» که ظاهراً«کم» معنای مفعولفیه میدهد؛ یعنی دفعههای فراوانی اتفاق میافتد که گروه اندک بر گروه فراوان غلبه کند و در جای دیگری میگوید: «کثیرٌ من الفئاتِ القلیلةِ غلبَت» که در اینجا «کم» برای تکثیر «فئة» آمده است (اندلسی، 1993م، ج2، ص277)؛ یعنی بسیاری از گروههای اندکاند که بر گروه فراوان غلبه میکنند.مثالهای این چالش عبارتند از: الف) (وَکَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِی فِی الْأَوَّلِینَ) (زخرف، 6). آیه برای دلگرمی و امیدبخشیدن به پیامبر نازل شده است؛ ازاینرو «کم»، خبری و نشاندهندۀ مفهوم تکثیر است(ابنعاشور، 1984م، ج25،ص165) و یادآوری میکند که ای محمد! پیامبران فراوانی مانند توفرستاده شدهاند و پیشینیان آنان را تکذیب کردند، همانگونه که قریش تو را تکذیب کرد (فخر رازی، 1981م، ج27، ص196). ترجمۀ پیشنهادی باتوجه به شرح بالا چنین (چه فراوان/ چه بیشمار پیامبرانی که در میان گذشتگان فرستادیم) است. اما برگردان آیه ازسوی مترجمان: «بس که فرستادیم از پیغامبری در پیشینگان» (رازی،1981، ص489). «و چهبسیار پیامبر در میان پیشینیان فرستادهایم» (خرمشاهی، 1375، ص489). «و چهبسا پیامبرانى که در [میان] گذشتگان روانه کردیم» (فولادوند، 1388، ص489). «چهبسیار پیامبرانی که برای هدایت در میان اقوام پیشین فرستادیم» (مکارم شیرازی، 1380، ص489). نقد ترجمهها: تمییز «کم» یعنی «من نبی» به صیغۀ مفرد است؛ اما همانگونه که پیشتر بیان شد باید به صیغۀ جمع ترجمه شود و مفردآوردنش برای شیوایی و رسایی بیشتر است (سامرائی، 2000م، ج2، ص339)؛ بنابراین رازی و خرمشاهی در برگردان آیه به این نکته توجه نداشتند؛ اما مترجمان دیگر آن را رعایت کردهاند.همچنین «مِن» حرف جر بیانی است (ابنالسراج، 1987م، ج1،ص273) و نباید بهصورت «از» ترجمه شود (ناظمیان، 1389، ص61)؛اما رازی آن را ترجمه کرده است. افزون بر این در ترجمه رازی بهجای مقیدشدن تمییز «کم» یعنی «نبی» با قید «کم» فعل جمله مقید شده است؛ درصورتیکه اگر فعل جمله مقید شود، باید تمییز «کم» مصدر فعل کم إرسالا أرسلنا... باشد. این نمونه از مصادیق چالش شماره 4 هم است. ب) (کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ) (دخان، 25) در این آیه مفسران «کم» را خبری و برای دلالت بر تکثیر میدانند؛ یعنی قیدی برای فراوانی باغها و چشمهها است (ابنعاشور، 1984م، ج25،ص302). بنابراین، ترجمۀ آیه ممکن است اینگونه باشد: چه افزون/ چه بیشمار باغها و چشمهسارانی که برجای نهادند. و مترجمان بدین صورت ترجمه کردهاند: «بس که رها کردند از بوستانها و چشمهها» (رازی،1897، ص497). «چه بسیار باغها و چشمهساران از خود باقی گذارند» (خرمشاهی، 1375، ص497). «چه باغها و چشمهسارانى [که آنها بعد از خود] بر جاى نهادند» (فولادند، 1388، ص497). «چه بسیار باغها، بستانها و چشمههای آب از خود به جای گذاشتند» (مکارم شیرازی، 1380، ص497). نقد ترجمه: حرف جر «مِن» بیانی است؛ درحالیکه رازی بهنحوی «مِن» را ترجمه کرده است، گویا آن را با «من» به معنای ابتدای غایت یکسان میداند و نیز در نگاه اول به نظر میرسد در ترجمۀ او آنچه که با قید «کم» مقید شده است، فعل «ترکوا: رهاکردن» است؛ درصورتیکه باید «کم» قیدی است برای تمییز خود (جنات و عیون). این نمونه از مصادیق چالش شماره 4 هم است. ج) (وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا)(قصص، 58). (وَکَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْیةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً)(انبیاء، 11). «کم» در سورۀ قصص، خبری و برای تکثیر است؛ یعنی اقوام بسیاری مانند قریش در آسایش و نعمت بودند و بهسبب سرکشی ما آنها را نابود کردیم (زمخشری، 1998م، ج4، ص516). همینطور در سورۀ انبیاء نیز «کم» برای تکثیر و به معنای «کثیرا من أهل القری أهلکنا إهلاکاً شدیداً»، یعنی بسیاری از اهالی شهر را بهسختی نابود کردیم (اندلسی، 1993م، ج6، ص278). «قریة» تمییز مفرد و مقصود از آن جمع است و نکتۀ دیگر این آیات ایناست که تمییز در اصل واژۀ«اهل» بوده که حذف شده و مضافالیه آن «قریة» جانشین آن شده است؛ یعنی نوعی مجاز است که برای بیان نابودی کامل شهر و اهالی آن به کار رفته است (تفتازانی،؟م، ص45). ترجمۀ آیه اینگونه پیشنهاد میشود:چه فراوان شهرها و ساکنان آن که نابودشان کردیم/ بهسختی نابودشان کردیم. اکنون ترجمهها بررسی و نقد میشود: رازی: «و چندا که هلاک کردیم ما از اهل شهری»(1981، قصص، 58، 392). «و بس کهبشکستیم از دهی که ظالم بودند» (1981، انبیاء 11، 323). خرمشاهی: «چه بسیار شهرها که از (شدت رفاه) زندگانشان سرمستی میکردند، نابودکردیم» (1375، قصص 58، 392). «و چهبسیار شهرهایی را که [اهالی آن] ستمگر بودند، درهم شکستیم» (1375، انبیاء 11، 323). فولادوند: «چهبسیار شهرها که هلاکش کردم» (1388، قصص 58، 392). «و چهبسیار شهرها را که [مردمش] ستمکار بودند، در هم شکستیم» (1388، انبیاء11، 323). مکارم شیرازی: «چهبسیار از شهرها و آبادیهایی را... هلاک کردیم» (1380، قصص 58، 392). «چه بسیار آبادیهای ستمگری را در هم شکستیم» (1380، انبیاء، 11، 321). نقد ترجمه: حرف جر (مِن) در برگردان رازی و نیز در ترجمۀ قصص مکارم شیرازی ترجمه شده است که قبلاً بدان اشاره شد و «قریه» نیز در برگردان رازی برخلاف دیگر مترجمان مفرد ترجمه شده است. نکتهی دیگر اینکه در اینجا فقط نابودی شهر مدّ نظر نیست؛ بلکه شهر و ساکنان آن همگی نابود شدند که جزء رازی و خرمشاهی که هرکدام در یکی از آیهها مضاف محذوف را در ترجمه خود آوردهاند. ترجمه رازی بهگونهای است که گویا ترجمۀ«کم» را قیدی برای «هلاککردن» آورده است؛ درصورتیکه دیگر مترجمان آن را قید تمییز خود ترجمه کردند، نه برای فعل جمله. این نمونه از مصادیق چالش شماره 4 هم است.
4-5-1-1.حرف جر «مِن» در تمییز «کم»: یکی دیگر دشواریهای برگردان «کم» آمدن حرف جر «مِن» است. حروف جر عربی نقش مهم و گستردهای در زبان دارد؛ ازاینرو مترجم باید با معانی حروف و معادل دقیق آنها آشنا باشد؛ اما گاه ممکن است این حروف ازنظر نحوی متعلق نداشته باشد که در آن صورت نیازی به ترجمه ندارد (ناظمیان، 1389، ص61)؛ ازاینرو برگردان آن در زبان مقصد نیازمند ظرافت و توانمندی مترجم در انتقال معانی مفروض در آن است؛برای مثال حرف «مِن» در آیۀ(وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَمَا لَهُ مِـنْ هَادٍ) (رعد، 33)ازاینرو«مِن» در تمییز «کم» حرف جر بیانی است که جنس تمییز را مشخص میکند (ابنالسراج، 1987م، ج1،ص273)؛ مانند (مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا) (بقرة، 106) حرف «مِن» در آن برای بیان جنس است(عضیمة، بیتا، ق1، ج3)و در ترجمه نیازی به برگردان ندارد.مثال این چالش عبارت است از: (کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ ...) (مریم، 98). (کَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ ...) (ص، 3). (وَکَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشًا...) (ق، 36). (وَکَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْیا) (مریم، 74). (آیات بالا) که سیاق یکسانی دارند، در یک گروه بررسی میشود). این آیات وعدهای است به کافران بهسبب کفر و استکبارشان یعنی ما بسیاری از امتهای پیشین مانند شما را نابود کردیم (فخر رازی، 1981م، ج26، ص7) و همانگونه که گذشت منظور از «قرن» امت و گروه است (ألوسی، بیتا، ج23، ص163). گذشته از تکثیر در «کم» معنای تفاخر به نابودی کافران مستکبر نیز فهمیده میشود و تمییز «کم» در بیان مفهوم جمع به صیغۀ مفرد آمده است تا براساس نظر دانشمندان نحو در رساندن معنای فزونی و کثرت رساتر و دایرۀ شمول آن گستردهتر باشد تا شمار بیشتری را نسبت در برگیرد (ازهری،بیتا، ج2، ص280). ترجمۀ پیشنهادی این آیات باتوجه به توضیحات پیشین اینگونه است: چه بیشمار نسلهایی را قبل از ایشان بر انداختیم! ترجمۀ آیات: رازی: «بس که هلاک کردیم پیش ایشان از گروهی» (1981، مریم98، 312). «بس که هلاک کردیم از پیش ایشان از گروهی» (1981، ص3، 453). «وچند هلاک کردیم پیش از ایشان از گروهان» (1981، ق 36، 520). «و بس که ما هلاک کردیم پیش ایشان از جماعتی» (1981، مریم 74، 310). خرمشاهی: «و چهبسیار پیش از آنان نسلهایی را بر انداختیم» (1375مریم، 312). «چهبسیار نسلها که پیش از ایشان نابودشان» (1375، ص3، 453). «و چهبسیار پیش از آنان نسلهایی را نابود کردیم» (1375، ق36، 520). «و چهبسیار پیش از آنان نسلهایی را ... نابود کردیم» (1375، مریم، 310). فولادوند: «و چهبسیار نسلها که پیش از آنان هلاک کردیم» (1388، مریم 98، 312). «چهبسیار نسلها که پیش از ایشان هلاک کردم» (1388، ص3، 453). «و چهبسا نسلها که پیش از ایشان هلاک کردیم» (1388، ق36، 520). «و چهبسیار نسلها را پیش از آنان نابود کردیم» (1388، مریم 74، 310). مکارم شیرازی: «چهبسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم» (1380، مریم 98، 312). «چهبسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم» (1380، ص3، 453). «چهبسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم» (1380، ق36، 520). «چهبسیار اقوامی را پیش از آنان نابود کردیم» (1380، مریم74، 310). نقد ترجمهها: اگرچه مترجمان همگی در برگردان تمییز «کم» به مفهوم جمعبودن آن توجه داشتند و آن را دربرگردانهای خود به صیغۀ جمع آوردند، در ترجمههای رازی نوعی ناهماهنگی مشاهده میشود؛ یعنی در آیۀ 36 سوره ق «قرن» بهصورت جمع ترجمه شده است؛ اما در آیات دیگر باوجود اینکه سیاق و ساختار آیات یکی است، به صیغۀ مفرد ترجمه کرده است. اگر در این زمینه برگردان آیات دیگر قرآن مقایسه میشود، این ناهماهنگی در ترجمۀ دیگر مترجمان نیز مشاهده میشود، مثلاً فولادوند در تمام آیات قرآنی برگردان تمییز مفرد «کم» را بهصورت جمع آورده است؛ اما در آیۀ 249 سوره بقره با اینکه تمییز «کم» یعنی «فئة» مفرد است؛ اما آن را به صیغۀ مفرد ترجمه کرده است. ناهماهنگی دیگر این است که در ترجمه رازی بهجای اینکه «کم» قیدی برای تمییز خود باشد، بهگونهای ترجمه شده است که قید فعل جمله قرار گرفته است.
نتیجهگیری الف) تعیین خبری و پرسشیبودن «کم» در برگردان آیات یکی از مشکلات مترجمان است، مثلاً رازی گاهی «کم» خبری را چون سوره طه و شعراء پرسشی ترجمه کرده است؛ اما در سورۀ سجده که دقیقاً سیاق و ساختار سوره طه را دارد، «کم» را بهصورت خبری ترجمه کرده است که سبب نوع ناهماهنگی شده است. هرچند کلمه «چقدر» و «چند» در فارسی در جملات تعجبی و پرسشی مشترک است، بهتر بود بهگونهای این تفاوت معنایی در برگردان مترجمان انعکاس مییافت. ب) انعکاسنیافتن مفهوم مباهات و تفاخر در ترجمۀ«کم» خبری چالش دیگر مترجمان است، بهگونهای که بیشتر مترجمان در آیات قرآنی این معنا را در کنار معنای «کثرت» در زبان مقصد بیان نکردند. ج) برگردان حرف جر«مِن» در تمییز «کم»: از آنجایی که تمییز «کم» گاهی با «حرف جر زائد» من همراه است، مترجمان آن را همانند «مِن» بیانی یا تبعیضی به فارسی برگرداندهاند که با معنای تأکیدی آن تناسب ندارد. این نقص در ترجمۀ رازی بیشتر به چشم میخورد.اگرچه رازی خود نیز در آیۀ 6 سورۀ نجم حرف «مِن» را ترجمه نکرده است و درمقابل مکارم در آیۀ 6 سورۀ انعام «مِن» را بهصورت تبعیضی ترجمه کرده است. د) مکان مناسب برای برگردان «کم» خبری در جمله یکی دیگر از چالشهای مترجمان است که سبب ناهماهنگی شده است؛ بنابراین گاهی قید «بسیار» پیش از تمییز «کم» و گاهی پیش از فعل میآورند، درنتیجه در تعیین جزء مقید جمله در ترجمهها ناهماهنگی به وجود آمده است، مثلاً رازی در برخی آیات میان «کم» و تمییز آن با فعل فاصله انداخته و «کم» را قیدی برای فعل قرارداده است و دربرخی آیات تمییز را بلافاصله پس از «کم» میآورد، درنتیجه «کم» قیدی برای تمییز خود قرار میگیرد. | ||
مراجع | ||
قرآن کریم. آلوسی، ابوالفضل شهابالدین (بیتا)، روح المعانی فی تفسیر القرآن، بیروت: دارإحیاء التراث العربی. ابن السراج، أبو بکر(1987)، الأصول فی النحو، تحقیق: الدکتور عبد الحسین الفتلی، بیروت. ابن عاشور، محمد الطاهر(1984)، التحریروالتنویر،الدارالتونسیةللنشر، تونس. ابنمالک، بدرالدین ابنجمال (1383ق)، شرح ألفیة، بیروت: عالمالکتب. ابن منظور، محمّدبن مـکرّم(بیتا)، لسـان العرب،تحقیق علی شیری، دار إحیاء التّراث العربی،بیروت ابنهشام أنصاری (2009)، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، بهکوشش مازن المبارک ومحمد علی حمد الله، بیروت: دارالفکر. ابنیعیش، محمد بن علی (بیتا)، شرح المفصل، بیروت: عالم الکتب. أبومنصور أزهری، (بیتا)، تهذیب اللغة، بهکوشش عبدالسلام هارون ومحمدعلی النجار، مصر. أبوحیان أندلسی، محمد بن یوسف (1993)، البحرالمحیط، بیروت: دارالکتب العلمیة. اسفراینی،ابوالمظفر شاهفور بن طاهر بن محمد (1375)، تصحیح نجیب مایل هروی و علی اکبر الهی خراسانی، تاجالتراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. تفتازانی، مسعود بن عمر (1897)، مختصرالمعانی، بیروت: دارالفکر. حسن، عباس (2007)، النحوالوافی، قاهره: دارالمعارف. خرمشاهی، بهاءالدین (1375)، ترجمه قرآن کریم، کتابخانه دیجیتالی قائمیه. درویش، محییالدین (1999)، إعراب القرآن و بیانه، بیروت: دارالیمامة. رازی، فخرالدین محمد بن عمر (1981)، التفسیر الکبیر و مفاتح الغیب، بیروت: دارالفکر. رضیالدین الاسترابادی (1996)، شرح الکافیة فی النحو، بیروت: دارالفکر. الزرکشی،بدرالدین (1990)، البرهان فی علوم القرآن، بهکوشش محمد أبوالفضل إبراهیم، قاهرة. زجاجی، ابوالقاسم عبدالرّحمن(1986)، حروف المعانی، علی تـوفیق حـمد، مؤسّسةالرّساله،اردن. زمخشری، أبوالقاسم محمود (1998)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ریاض: مکتبة العبیکان. سامرائی، فاضل (2000)، معانی النحو، بغداد، بیروت: دارالفکر. سکاکی، یوسف ابن ابی بکر (1937)، مفتاح العلوم، بیروت: دارالکتب العلمیة. سیوطی، جلالالدین (1432)، همعالهوامع، جامعة الکویت. صافی، محمود، سال ندارد، الجدول فی إعراب القرآن و صرفه و بیانه، بیروت: دارالرشید. فولادوند، محمدمهدی (1388)، ترجمه قرآن کریم، کتابخانه دیجیتالی قائمیه. مکارم شیرازی، ناصر (1380)، ترجمه قرآن کریم، کتابخانه دیجیتالی قائمیه. ناظمیان، رضا (1389)، روشهایی در ترجمه، از عربی به فارسی، تهران، پنجم. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,614 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 331 |