تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,649 |
تعداد مقالات | 13,394 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,188,273 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,070,005 |
سواد مالی و ضرورت سنجش آن در نظام نوین آموزشی؛ مطالعة موردی شهرستان شهرضا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رویکردهای نوین آموزشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 13، شماره 1، شهریور 1397، صفحه 67-86 اصل مقاله (626.56 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nea.2018.103011.1059 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آرمان روشندل1؛ هادی امیری* 2؛ مهدی طغیانی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناس ارشد علوم اقتصادی، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه اقتصاد، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار گروه اقتصاد، دانشکدة علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف این مطالعه، معرفی جایگاه سواد مالی در نظام نوین آموزشی دنیا و سنجش و بررسی عوامل مؤثر بر آن در میان دانشآموزان مقطع متوسطة اول شهرستان شهرضاست. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. جامعة آماری شامل تمام دانشآموزان پایة هشتم مقطع متوسطة اول دولتی و غیرانتفاعی شهرستان شهرضا بوده است و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران، 328 نفر تعیین شده است. برای گردآوری دادهها از پرسشنامة محققساخته استفاده شده است. این ابزار تلفیقی از آزمونهای دانش مالی شورای ملی تربیت اقتصادی امریکا و استانداردهای ملی برای مالی شخصی الگوی جامپ استارت و منطبقشده با شرایط دانشآموزان ایرانی است. استادان، کارشناسان گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان و کارشناسان سازمان آموزش و پرورش روایی پرسشنامه را تأیید کردهاند و پایایی آن نیز با محاسبة آلفای کرونباخ 0.75 تأیید شده است. برای بررسی و تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی (میانگین، درصد و فراوانی) و آمار استنباطی (مدل پروبیت) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد از 154 امتیاز ممکن در پرسشنامه، میانگین نمرة سواد مالی دانشآموزان 90 است که نشاندهندة ناچیزبودن سواد مالی در بین دانشآموزان این مقطع است. همچنین از بین متغیرهای بررسیشده، نمرة ریاضی دانشآموز، پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده، سطح تحصیلات و اشتغال مادر در سطح اطمینان 95 درصد بر سطح سواد مالی دانشآموز اثرگذار بوده است. پژوهش حاضر نشان میدهد تفاوت معنادارآماری بین سواد مالی دانشآموزان پسر و دختر وجود ندارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد آموزش؛ سواد مالی؛ مالی شخصی؛ آموزش مالی؛ استانداردهای محتوایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف آموزش و پرورش، تربیت جامع انسان است و تربیت جامع و مانع همواره در نظامهای آموزشی هدف بوده است؛ بدین جهت برنامهریزان درسی همواره باید تلاش خود را به سمت این هدف غایی سوق دهند. در این میان خواهناخواه برخی از موضوعات کاربردی تربیتی و زیستی از نظرها دور مانده است. سواد مالی و آموزش آن ازجملة آنهاست. یادگیری مهارتهای مربوط به سواد مالی در دوران کودکی، مزایای زیادی در درازمدت خواهد داشت. ما در عصر بدهیهای پیشبینینشده زندگی میکنیم و اینکه دانشآموزان در زندگی آیندهشان با چالشهای مالی روبهرو میشوند؛ پس برای مربیان لازم است دانشآموزان را با دانش و مهارتهایی آشنا سازند تا در اقتصاد امروز موفق باشند (ممشلی، 1392). کلید افزایش سواد مالی کشور در آموزش آن به دانشآموزان است (کامرون[1] و همکاران، 2013). در کشور ما متأسفانه تاکنون به مسئلة سواد مالی و آموزش آن به کودکان توجه جدی نشده است. وجود پروندههای فراوان مربوط به دعاوی مالی و اقتصادی دادگاهها در ایران، تجربیات سرمایهگذاری همراه با شکست در مؤسسههای مالی و اعتباری غیررسمی، نقش پررنگ مشکلات مالی و اقتصادی در مسائل اجتماعی مانند طلاق و مثالهای زیادی از این دست نشان از ضعف سطح سواد مالی ایرانیان دارد. بررسی چرایی این آمار نگرانکننده از دغدغههای اصلی مسئولان به شمار میرود. این بررسی نیازمند ریشهیابی دقیق و موشکافانة موضوع است. بهنظر میرسد این مسئله در آموزش نادرست این قبیل موارد در کودکی و نوجوانی افراد ریشه دارد. آیا محتوای درسی مدارس ابتدایی 15 سال پیش، مدارس راهنمایی10 سال قبل و دبیرستانهای 5 سال پیش، کودکان و نوجوانان دیروز را برای مواجهه با پیچیدگیهای مالی دنیای امروز آماده کرده است؟ نوجوانان پس از اتمام دورة دبیرستان، چقدر برای ورود به عرصة فعالیتهای اقتصادی و مالی آمادگی دارند؟ چقدر با کارآفرینی و پیچیدگیهای آن آشنا هستند؟ چقدر با بازاریابی و پیچیدگیهای دنیای تبلیغات آشنایی دارند؟ آیا میتوانند برنامهریزی مالی خوبی برای خویش داشته باشد؟ سؤالاتی ازایندست نشان میدهد نیاز به سنجش سواد مالی بهویژه در میان کودکان و نوجوانان و بررسی عوامل مؤثر بر آن، همچنین آموزش مفاهیم به این افراد از نیازهای اساسی کشور محسوب میشود؛ این در حالی است که در حال حاضر حتی ابزار مناسبی برای سنجش سواد مالی در کشور وجود ندارد. دربارة متغیرهای تأثیرگذار بر سواد مالی و عملکرد اقتصادی، مطالعات زیادی نشده است. اگرچه نظریة واحدی نیست که عوامل مشخصی را تأثیرگذار بداند، پژوهشگران در مطالعات خود عوامل گوناگونی را بررسی کردهاند. در مطالعات پیشین در میان دانشآموزان، گاهی جنسیت را بر سواد مالی مؤثر دانستهاند (هان[2]2006) و گاهی محققان تفاوت خاصی در عملکرد اقتصادی بین دختران و پسران قائل نشدهاند (داویسون و کیلگور[3]، باکلس و فریمن[4]1983، سوسین[5] و همکاران1997). همچنین رابطة برخی دیگر از متغیرها نظیر تجربة بیکارشدن والدین (رگ[6] و همکاران، 2011)، سطح تحصیلات خانواده (هان، 2006)، اندازة کلاس (کندی و سیگفیرید[7]، 1996 و 1997) و موقعیت مدرسه (هان، 2006) با سواد اقتصادی ارزیابی شده است. در پژوهش حاضر، مجموعهای از متغیرهای پیشگفته ارزیابی شده و رابطة هر یک با متغیر سواد مالی بررسی شده است. دربارة متغیر سواد مالی و روش سنجش آن نیز همانطورکه اشاره شد، ابزار مناسبی برای این سنجش در کشور وجود ندارد؛ از این رو با استفاده از پرسشنامههای بین المللی[8] و با بومیسازی آنها ضمن ایجاد ابزاری مناسب، از آن بهمنظور محاسبه و سنجش سواد مالی دانشآموزان استفاده شده است. جامعة آماری بررسیشده در این پژوهش دانشآموزان پایة هشتم مقطع متوسطة اول در سال تحصیلی 95-1394 شهرستان شهرضا هستند که با نمونهگیری انتخاب شدهاند و پرسشنامة سنجش سواد مالی در اختیار آنها قرار گرفته است؛ سپس امتیاز سواد مالی آنها محاسبه شده است و برای متغیر وابسته در نظر گرفته شدهاند و روی متغیرهای مستقل برازش شد تا مشخص شود که چه متغیرهایی بر سواد مالی دانشآموزان اثرگذارند. تاکنون تعاریف متعددی برای «مالی شخصی» و «سواد مالی» ارائه شده است؛ ولی در حال حاضر هیچ توافقی برای تعریف این دو وجود ندارد. هر نهاد برحسب تعریف خود از سواد مالی به طراحی ابزارهای سنجش سواد مالی پرداخته است؛ به همین دلیل ابزارها و شیوههای متعددی در سنجش سواد مالی وجود داشته است که این شیوهها و ابزارها تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند (آلگود و وال استاد[9]، 2011، به نقل از پیغامی و مرادی، 1395). سازمان توسعه و همکاری اقتصادی[10] در سال 2011 در تعریف سواد مالی میگوید: «سواد مالی، توانایی قضاوت آگاهانه و تصمیمگیری مؤثر دربارة استفاده و مدیریت پول است» (ای سیک[11]، 2013).این سازمان در سال2013، تعریف جامعتری از سواد مالی را بیان کرده است: «سواد مالی ترکیبی از آگاهی، دانش، مهارتها، گرایش و رفتارهای مالی لازم برای تصمیمگیری صحیح مالی و سرانجام، دستیابی به وضعیت مساعد مالی فردی است». ائتلاف جامپ استارت برای سواد مالی شخصی[12] در سال 2007 در الگوی استاندارهای مالی شخصی خود، سواد مالی را چنین تعریف میکند: «سواد مالی، توانایی استفاده از دانش و مهارتها در مدیریت کارآمد منابع مالی برای امنیت مالی طول عمر شخص است» (جامپ استارت[13]، 2007). همانطور که در تعاریف مشخص است، در بحث سواد مالی دو بعد دارای اهمیت است: یکی دانش و آگاهی و دیگری مهارت و توانایی. در پرسشنامة تألیفشده سعی بر آن بوده است که هر دو بعد سنجش شوند. در زمینة آزمون دانش مالی دانشآموزان نیز شورای ملی تربیت اقتصادی امریکا گزارشی با عنوان «ابزارهای مالی مناسب برای زندگی[14]» برای دورههای دبیرستان و قبل از آن ارائه داده است. این آزمونی استاندارد است که موفقیتهای دانشآموزان را در دورههای آموزش سواد مالی و مالی شخصی ارزیابی میکند. این آزمون به همراه دفترچة راهنمای آن ارائه شده[15] که در آن هدف هر سؤال و ارتباط آن با مسائل مالی و اقتصادی آورده شده است. آزمون مهارتهای مالی مناسب برای زندگی در دو گروه دانشآموزان دبیرستانی و قبل از آن براساس سه سند تدوین شده است: اول «مهارتهای مالی مناسب برای زندگی: راهنمای معلمان[16]» است که کارشناسان مالی و اقتصادی در 22 فصل مباحث اصلی سواد مالی و اقتصادی که معلمان باید به دانشآموزان آموزش دهند، در پنج محور زیر آن را دستهبندی کردهاند:
دوم، استانداردهای ملی برای مالی شخصی الگوی جامپ استارت که در سال 2007 ویرایش سوم آن ارائه شده است و به ترسیم دانش و مهارتهایی در حوزة مالی شخصی میپردازد و دانشآموزان در هر یک از مقاطع تحصیلی پیشدبستانی تا پایة دوازدهم باید دارا باشند. این الگو شش محور مسئولیتپذیری مالی و تصمیمگیری، درآمد و شغل، برنامهریزی و مدیریت پول، اعتبار و بدهی، مدیریت ریسک و بیمه، پسانداز و سرمایهگذاری را شامل میشود. سوم، استانداردهای الگوی شورای تربیت اقتصادی است. الگوی استانداردهای ملّی برای سواد مالی، آخرین الگوی ارائهشده در حوزة مالی شخصی در ایالات متحده است. این الگو شامل شش استاندارد «کسب درآمد، خرید کالاها و خدمات، پسانداز، استفاده از اعتبار، سرمایهگذاری مالی و محافظت و بیمه» است که معیارهای آن در سه مقطع تحصیلی پیشدبستانی تا پایة چهارم، پایة پنجم تا پایة هشتم و پایة نهم تا پایة دوازدهم ارائه شده است (FFFL، 2005). مجموع مباحث گفتهشده نشان میدهد برنامههای ارتقای سواد مالی در سه بخش طراحی، اجرا و ارزیابی دستهبندی میشوند. با توجه به آنکه در ایران آموزش رسمی سواد مالی به دانشآموزان انجام نمیگیرد؛ مقالة حاضر ضمن بیان اهمیت این آموزش، درصدد تشریح ارزیابی سواد مالی و سنجش عوامل موثر بر آن است. در زمینة سوابق بررسی سواد مالی در کشور مطالعات محدود و انگشتشماری انجام گرفته است که نشاندهندة کمتر اهمیتدادن به این مسئلة حیاتی است. در ادامه به این موارد اشاره شده است. دیانتی دیلمی و حنیفهزاده (1394) در پژوهشی به بررسی سطح سواد مالی خانوادههای تهرانی و عوامل مرتبط با آن پرداختند. نتایج بهدستآمده نشان میدهد وضعیت سواد مالی این افراد در حد مطلوبی نیست و نیازمند و علاقهمند به بهرهمندی از راهنمایی متخصصانی با عنوان «مشاور مالی خانواده» هستند. در ضمن، افزون بر بررسی وضعیت سواد مالی، به عواملی چون سن، جنس، میزان تحصیلات، میزان درآمد، انباشت سرمایه و محل سکونت (هریک مانند یک فرضة مستقل) پرداخته است و روابط بین آنها بررسی شده که وجود ارتباط بین آنها و سواد مالی تأیید شده است. سلیمیپور ندوشن (1392) در پایاننامة خود با عنوان «سواد مالی دانشآموزان مقطع متوسطه» به بررسی وضعیت سواد مالی در بین دانشآموزان مقطع متوسطه استان یزد و همچنین تأثیر ویژگیهای جمعیتشناختی دانشآموزان بر سطح سواد مالی آنها پرداخته است. نتایج حاصل از کاربرد روش آماری این پژوهش، حکایت از ناکافیبودن سواد مالی دانشآموزان مقطع متوسطة استان یزد داشت. در این پژوهش فرضیة اصلی دوم دربارة تأثیر متغیرهای دموگرافیک (جمعیتشناختی) منتخب بر سطح سواد مالی دانشآموزان مقطع متوسطه مطرح شده و با استفاده از آزمونهای آماری مقایسة میانگین دونمونهای مستقل وآزمون تحلیل واریانس بررسی شده است که نتایج نشان میدهد بهجز متغیر رشتة تحصیلی، دیگر متغیرهای دموگرافیک بررسیشده در این تحقیق بر سطح سواد مالی جامعة آزمونشده تأثیر نداشتهاند. یعقوبنژاد، نیکومرام و معینالدین (1390) در پژوهشی با عنوان «ارائة الگویی جهت سنجش سواد مالی دانشجویان ایرانی با استفاده از روش دلفی فازی»، ابتدا مفهوم سواد مالی و مبانی نظری و پژوهشهای انجامشده در این حوزه را بررسی کرده و از تکنیک دلفی فازی برای کسب اجماع 12 نفز از خبرگان مالی کشور (با عنوان پانل دلفی) استفاده کردهاند؛ سپس پرسشنامهای مشتمل بر 25 سؤال برای سنجش سواد مالی دانشجویان ایرانی تدوین کرده و برای الگوی سنجش سواد مالی در سطح دانشگاههای کشور ارائه کردهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد سؤالات منتخب حاصل از اجماع خبرگان دربردارندة مفاهیم متنوعی ازجمله ارزش زمانی پول، مالیات، سرمایهگذاری در سهام و اوراق مشارکت، تورم، بانکداری الکترونیکی، روشهای مختلف استقراض، بیمه و بازنشستگی و... هستند. همچنین نتایج پژوهش ناچیزبودن سواد مالی دانشجویان ایرانی را نشان میدهد. آزادی، زنجیردار و فرشیدپور (1391) در تحقیقی با عنوان «سواد مالی و عوامل تأثیرگذار بر آن و تأثیر آن بر برنامهریزی بازنشستگی»، عوامل مؤثر بر سواد مالی شامل سن، جنس، سطح تحصیلات و سطح درآمد و تأثیر این سواد بر برنامهریزی بازنشستگی افراد برای دوران کهولت را بررسی کردهاند. از نتایج این تحقیق میتوان به مؤثربودن عوامل سن، جنسیت، سطح تحصیلات و سطح درآمد افراد بر سواد مالی آنها و در ادامه مؤثربودن این سواد مالی بر برنامهریزی بازنشستگی آنها اشاره کرد که همگی در فرضیهها مطرح و تأیید شده است. کوزینا و پونیکوار[17] (2015) در مطالعهای با عنوان «سواد مالی دانشجویان سال اول دانشگاه: نقش آموزش»، سواد مالی دانشجویان سال اول دانشگاه لجوبلجانا[18] در کشور اسلونی را بررسی کردهاند. آنها 259 دانشجو از دو دانشکده را بررسی کردند و دریافتند دانشجویانی که در دروس خود مباحث اقتصادی را مطالعه میکنند، از نظر آماری در مباحث مالی تورم، نقدینگی و درآمد حقیقی، عملکرد بهتری داشتهاند. همچنین آنها دریافتند دانشجویان شاغل، سرمایهگذاریهای پرریسک مانند سرمایهگذاری در طلا و اوراق قرضه را ترجیج میدهند؛ حال آنکه دانشجویان غیرشاغل بیشتر تمایل به پساندازکردن دارند. هیل و آسارتا[19](2015) در مطالعة خود «رابطة بین جنسیت و عملکرد دانشآموزان در مالی شخصی» را بررسی کردهاند. ایشان با استفاده از گزارشها و آزمونهای [20]FFFL-HS، سواد مالی 965 دانشآموز را قبل و بعد از دورة آموزشی بررسی کرده و دریافتهاند تفاوت معناداری بین سواد مالی دانشآموزان پسر و دختر قبل از دورة آموزشی وجود ندارد؛ اما پس از این دوره، دانشآموزان دختر عملکرد بهتری نسبت به دانشآموزان پسر داشتهاند. سازمان همکاری اقتصادی و توسعه موسوم به OECD[21] (2014) مطالعهای را با عنوان پیسا 2012[22] با هدف سنجش تواناییهای افراد پانزدهساله و اقدامات مؤثری را که با این تواناییها میتوانند انجام دهند[23]، سازماندهی کرده است. در بخشی از این مطالعه، سازمان به سنجش سواد مالی در افراد پانزدهساله میپردازد. حدود 510000 دانشآموز پانزده تا شانزدهساله در این مطالعه ارزیابی شدهاند. این مطالعه نشان میدهد بین توانایی ریاضی و مطالعة دانشآموزان با سواد مالی آنها رابطة مثبت وجود دارد. همچنین دانشآموزانی که موقعیت اجتماعی- اقتصادی بهتری داشتهاند، عملکرد مناسبتری در مسائل مالی از خود نشان دادهاند. برخلاف مطالعاتی که روی بزرگسالان انجام شده است، جنسیت تأثیری در عملکرد اقتصادی در میان دانشآموزان پانزدهسالة بررسیشده در این مطالعه نداشته است. همچنین در کشورهای بلژیک، استونی، نیوزلند و اسلونی و میان دانشآموزان با موقعیت اجتماعی-اقتصادی مشابه، آنهایی که حساب بانکی شخصی داشتهاند، نمرة سواد مالی بیشتری را کسب کردهاند؛ در حالیکه بین نه کشور دیگر اختلاف آنچنانی در این زمینه وجود ندارد. کامرون، کالدروود، کاکس، لیم و یاماکا[24](2013) در پژوهشی عوامل مرتبط با سواد مالی در بین دانشآموزان دبیرستانی را مطالعه کردهاند. آنها برای این منظور رابطة بین متغیرهای ویژگیهای شخصیتی و توانایی فرد شامل توانایی در درس ریاضی و زبان انگلیسی، ویژگیهای جمعیتشناختی شامل سن و جنسیت، ثروت خانواده، تجربة مالی و ریسکپذیری را با متغیر سواد مالی دانشآموزان بررسی کردهاند. آنها دریافتند سواد مالی در دانشآموزان کمبضاعت و دانشآموزانی با نمرة پایین درس زبان انگلیسی و درس ریاضی کمتر بوده است و با افزایش سن، سواد مالی با نرخ کاهنده افزایش مییابد و تفاوت معناداری بین نمرة سواد مالی دانشآموزان پسر و دختر وجود ندارد. در بین دانشآموزان حاضر در نمونه، آنها که سابقة داشتن حساب بانکی طولانیتری داشتهاند، سواد مالی بیشتری را کسب کردهاند؛ اما سابقة پرداخت قبض موبایل (یک تجربة مالی)، رابطة معناداری با سواد مالی نداشته است و در نهایت ریسکپذیری یا ریسکگریزی دانشآموزان رابطة معناداری با سطح سواد مالی آنها نداشته است. آنها معتقدند آموزش سواد مالی در دوران دبیرستان، کلید افزایش سواد مالی جمعیت در بلندمدت خواهد بود. بنابراین همانطور که مشخص است، پژوهش حاضر در مقایسه با پژوهشهایی که با موضوع سواد مالی در ایران انجام گرفتهاند، هم در موضوع و هم در روش تفاوت دارد. پژوهشهای مشابه یا اصلاً واردِ موضوع سنجش سواد مالی در دانشآموزان و تعیین عوامل مؤثر بر آن نشدهاند یا بدون مبنا و پرسشنامة معتبر بینالمللی این کار انجام گرفته است یا در هیچکدام از آنها روش معتبر اقتصادسنجی به کار گرفته نشده است.
روش پژوهش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوة پژوهش، به صورت توصیفی- تحلیلی است. برای جمعآوری مطالب مربوط به ادبیات موضوع از ابزر و منابعی چون کتابها، مجلهها، مقالهها، پایاننامهها و پایگاههای اطلاعاتی اینترنتی استفاده شده است. این پژوهش تلاش میکند میزان سواد مالی و اقتصادی در دانشآموزان مقطع متوسطة شهرستان شهرضا را بسنجد و ضمن ارائة الگویی برای این سنجش، عوامل اثرگذار بر آن را شناسایی کند. جامعة آماری این پژوهش شامل تمام دانشآموزان پایة هشتم مقطع متوسطة اول دولتی و غیرانتفاعی شهرستان شهرضا بوده [25] است و بهمنظور بررسی فرضیههای پژوهش با استفاده از فرمول کوکران، 328 دانشآموز برای نمونه انتخاب شده است[26]. سپس با استفاده از مدل پروبیت، نمرة سواد مالی کسبشدة دانشآموز روی متغیرهای مستقل برازش شده است و به بررسی روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته پرداخته شده است. متغیر وابسته در این مطالعه سواد مالی دانشآموزان است؛ به عبارتی در مدل رگرسیونی با در نظر گرفتن متغیرهای نمرة ریاضی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده، سطح تحصیلات مادر و شاغل یا خانهداربودن وی و جنسیت در جایگاه متغیرهای مستقل و سواد مالی در نقش متغیر وابسته، به برازش مدل پرداخته شده است.
SCORE: نمرة سواد مالی دانشآموز است که با پرسشنامه محاسبه شده و سپس به صورت یک متغیر موهوم در نظر گرفته شده است. Fac1: وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانوادة دانشآموز شامل سطح تحصیلات پدر، نوع شغل وی، میزان درآمد ماهیانه و داشتن یا نداشتن اتومبیل است که با استفاده از تحلیل عاملی محاسبه شده است. متغیرهای مربوطه به این عامل و وزن هرکدام در جدول 2 آمده است. MATHNUM: نمرة ریاضی دانشآموز MOTHEDUC: سطح تحصیلات مادر MOTHJOB: شاغل یا خانهداربودن مادر MALE: جنسیت
جدول2: متغیرهای وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده و وزن آنها[27]
پایایی و روایی پرسشنامه: پرسشنامة پژوهش در چند نوبت و بهدقت با نظرخواهی استادان و کارشناسان بازبینی شد و در نهایت نظرات اصلاحی تعدادی از استادان دانشکدة اقتصاد دانشگاه اصفهان و همچنین کارشناسان سازمان آموزشوپرورش در پرسشنامه اعمال شد. بنابراین میتوان گفت پرسشنامه از روایی مناسبی برخوردار است. در این پژوهش به منظور سنجش میزان پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که پرکاربردترین روش محاسبة پایایی ابزار اندازهگیری مرکب از مقیاسهای چندگزینهای بهخصوص بهکمک نرمافزار SPSS است. ضریب آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر 0.75 محاسبه شد که نشان از سازگاری فراوان سؤالات پرسشنامه دارد.
مدل پروبیت: در مدلهایی که دادهها در حدودهای میانگین نوسان دارند و به وضعیت نرمال نزدیکترند، بهتر است از مدل پروبیت استفاده شود. متغیر وابسته در الگوی پروبیت شامل یک متغیر دوجملهای با مقادیر یک و صفر است؛ یعنی متغیر وابسته برداری از صفر و یک است که در آن عدد یک به منزلة سواد مالی فراوان است و عدد صفر سواد مالی کم را نشان میدهد. بنابراین مدل پروبیت به صورت زیر خواهد بود:
متغیر وابستة صفر و یک، پارامترهای الگو و متغیرهای توضیحی مؤثر بر سواد مالی هستند. نیز جملات اخلال[28] را نشان میدهد که مستقل از متغیرهای توضیحی است و بر فرض توزیع نرمال با میانگین صفر و واریانس ثابت استوار هستند. ارتباط بین یک متغیر توضیحی خاص و پیامدهای احتمالی انتخاب گزینة مدنظر یا ، به کمک اثر نهایی تفسیر میشود که به صورت تغییر جزئی در احتمال انتخاب ارزش یک، به ازای تغییر در متغیر توضیحی مدنظر تعریف میشود. اثر نهایی متغیر توضیحی بر احتمال رخدادن گزینة به شرط ثبات سایر متغیرها از رابطة زیر به دست میآید.
ϕ( نشاندهندة تابع چگالی احتمال متغیر تصادفی نرمال استاندارد است (محمدزاده و همکاران،1391: 16).[29] همچنین اثر نهایی برای متغیرهای توضیحی که مجازیاند، به صورت مشتق تابع برآوردشده نسبت به هرکدام از متغیرهای توضیحی قابل تعریف نیست و از تفاضل مقدار تابع به ازای X=1 و X=0 به دست میآید (Wooldridge, 2012, p.577).
یافتهها جدول 3، ویژگیهای آماری و میانگین نمرههای سواد مالی دانشآموزان را به تفکیک دربارة هریک از متغیرهای پژوهش نشان میدهد. ستون آخر این جدول نشان میدهد بدون در نظر گرفتن دیگر عوامل، آیا میانگین نمرات سواد مالی دربارة متغیر خاص بررسیشده تفاوتی با هم دارد یا خیر؟
جدول3: ویژگیهای آماری و مقایسة میانگین نمرات سواد مالی بدون در نظر گرفتن دیگر عوامل
جدول 3، آمار توصیفی متغیرهای پژوهش و همچنین رابطة میان نمرة سواد مالی با هر یک از متغیرها را بدون در نظر گرفتن دیگر متغیرها نشان میدهد. در میان متغیرها، رابطة میان میانگین نمرة سواد مالی و متغیرهای سطح تحصیلات پدر، شغل پدر، شغل مادر و درآمد خانواده، بهتنهایی از نظر آماری معنادار است. بر اساس جدول 3، بدون در نظر گرفتن دیگر عوامل، به طور میانگین دانشآموزانی که تحصیلات پدر آنها بالاتر بوده است، نمرة سواد مالی بیشتری کسب کردهاند. همینطور و بدون در نظر گرفتن دیگر عوامل، دانشآموزانی که پدرشان شغل دولتی داشته است، در مقایسه با دانشآموزانی با پدرانِ دارای شغل آزاد، میانگین نمرة سواد مالی بیشری به دست آوردهاند. دربارة شغل مادر نیز بدون در نظرگرفتن دیگر عوامل، بهطور میانگین دانشآموزانی با مادران شاغل نمرة سواد مالی بیشتری را کسب کردهاند و در پایان، با ثابت در نظر گرفتن عوامل دیگر، هرچه درآمد خانواده بیشتر بوده، میانگین سواد مالی دانشآموز نیز بیشتر بوده است. همچنین تفاوت آماری معناداری میان میانگین نمرة سواد مالی دانشآموزان پسر و دختر و همینطور دانشآموزانی که مادرشان سطح تحصیلات بالایی داشته است در مقایسه با دیگر دانشآموزان به دست نیامده است. در پژوهش حاضر متغیر وابسته، سطح سواد مالی دانشآموزان است که با پرسشنامه محاسبه شده و ویژگیهای آن در جدول 4 آورده شده است.
جدول 4 : ویژگیهای متغیر سواد مالی
منبع: یافتههای پژوهش با توجه به استانداردهای شورای تربیت اقتصادی امریکا (CEE) که در قسمت قبل توضیح داده شد، هریک از سؤالات پرسشنامه تألیفی یکی از محورهای ششگانة این استانداردها را پرسیده که در جدول 5 آورده شده است.
جدول 5: استانداردهای پرسششده در پرسشنامه و شمارة سؤالات مربوط به آن
جدول 6 نتایج مربوط به معناداری (آمارة t-Statistic) و میزان تأثیر هر متغیر مستقل بر متغیر وابسته را متأثر از ثبات سایر شرایط نشان میدهد.
جدول 6: نتایج مربوط به معناداری (آمارة t-Statistic) و میزان تأثیر هر متغیر مستقل بر متغیر وابسته
*معنادار در سطح 5 درصد منبع: یافتههای پژوهش
بر اساس متغیرهای مستقل لحاظشده در تحلیل رگرسیونی، در سطح معناداری 5 درصد مغیرهای نمرة ریاضی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده، سطح تحصیلات مادر و شاغلبودن مادر معنادار هستند. به عبارتی این متغیرها در سطح معناداری 95درصد قادر به تبیین تغییرات متغیر وابسته هستند. همچنین جدول 6 نشان میدهد جنسیت اثر معناداری از لحاظ آماری بر سطح سواد مالی دانشآموزان ندارد. رگرسیون تخمینزدهشده برابر با 15/0 است. این آماره بخشی از تغییرات متغیر وابسته را نشان میدهد که به وسیلة متغیرهای مستقل توضیح داده میشود. با توجه به اینکه پژوهش حاضر در حوزة علوم اجتماعی انجام شده است و عموماً یشبینی رفتار افراد در این علوم کار بسیار مشکلی است و همچنین با توجه به مقطعیبودن دادهها، این مقدار برای قابل قبول به نظر میرسد ( ولدریچ، 1393). مطابق با نتایج ارائهشده در جدول6، در سطح خطای 5 درصد رابطة معناداری بین متغیر نمرة ریاضی و سطح سواد مالی دانشآموزان وجود دارد. بر اساس مدل پروبیت، اگر نمرة ریاضی دانشآموز یک نمره افزایش یابد، احتمال قرارگرفتن دانشآموز درگروه با سواد مالی بالا، 4درصد افزایش مییابد. به عبارت دیگر، با بهترشدن نمرة ریاضی، سطح سواد مالی دانشآموز بهتر میشود. همچنین براساس نتایج جدول 6 و با توجه به ضریب متغیرپایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده در مدل بررسیشده، اگر وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانوادة دانشآموز بهبود یابد، احتمال قرارگرفتن وی در گروه با سواد مالی بالا، 4 درصد افزایش مییابد. مطابق با نتایج پژوهش، در سطح خطای 5 درصد، بین سطح تحصیلات مادر و سواد مالی دانشآموز رابطه وجود دارد. متغیر سطح تحصیلات مادر یک متغیر مجازی بوده و به صورت صفر و یک است؛ که در آن عدد یک نشاندهندة سطح تحصیلات پایین برای مادر (فوق دیپلم و کمتر) و عدد صفر نشاندهندة سطح تحصیلات بالا (لیسانس و بالاتر) برای وی است. نتایج جدول 6 نشان میدهد تفاوت معناداری از نظر سطح سواد مالی بین فرزندانی که مادر آنها سطح تحصیلات پایینی دارند (گروه الف)، در مقایسه با فرزندان دارای مادرانی با سطح تحصیلات بالا (گروه ب) وجود دارد. در واقع احتمال قرارگرفتن دانشآموزان گروه الف در بین دانشآموزان با سواد مالی زیاد، بر اساس نتایج مدل پروبیت 8 درصد بیشتر است. مطابق با نتایج جدول 6، بین شاغلبودن مادر و سطح سواد مالی فرزند وی، رابطة مثبتی وجود دارد. با توجه به اینکه متغیر شغل مادر، یک متغیر مجازی است و در صورت شاغلبودن مادر عدد یک و درصورت خانهدار بودن وی عدد صفر را به خود میگیرد، بنابراین تفاوت معناداری از نظر آماری بین فرزندانی با مادران شاغل، در مقایسه با فرزندانی با مادرانِ خانهدار، از نظر سطح سواد مالی وجود دارد. بر اساس نتایج مدل، احتمال قرارگرفتن فرزندان مادران شاغل در گروه دانشآموزان با سواد مالی زیاد، 8 درصد بیشتر است. در پایان، مطابق با نتایج جدول 6 و براساس یافتههای مدل، در سطح خطای 5 درصد رابطة معناداری از نظر آماری بین جنسیت و نمرة سواد مالی کسبشدة دانشآموزان وجود ندارد؛ پس عملکرد مالی دانشآموزان پسر و دختر تفاوت معناداری از این لحاظ نخواهد داشت و به این معناست که پسران که اصولاً باید در آینده سرپرست خانواده شوند، در زمینة سواد مالی آماده نشدهاند.
بحث و نتیجهگیری موضوع سواد مالی و لزوم بررسی آن بدین لحاظ اهمیت دارد که بر موضوعاتی چون عدم کفایت سواد مالی، زندگی افراد، خانواده و شرکای تجاری آنها به سبب اتخاذ تصمیمات نامناسب مالی سخت تأثیرگذار است و این امر اثرات نامناسب بر جامعه داشته است و حتی سبب کاهش ثروت ملی و درنهایت کاهش سطح رفاه مالی در جامعه میگردد (جعفری ندوشن، 1394). در پژوهش حاضر ضمن ارائة ابزاری مناسب برای سنجش سطح سواد مالی دانشآموزان مقطع متوسطة اول، به سنجش سطح این سواد در بین این دانشآموزان پرداخته شده و همچنین برخی از عوامل مؤثر بر آن شناسایی شده است. پژوهش حاضر برای سنجش سطح سواد مالی دانشآموزان از پرسشنامة تألیفی استفاده کرده است که سؤالات آن بر اساس استاندارهای محتوایی الگوی شورای تربیت اقتصادی تدوین شده است (FFFL،2005 و TEL، 2013). در زمینة عوامل مؤثر بر سطح این سواد هم با توجه به اینکه در پژوهشهای مختلف براساس نظر و سلیقة پژوهشگر، ارتباط عوامل مختلفی با سطح سواد مالی افراد سنجیده شده است و نظریة واحدی در این زمینه وجود ندارد، در این پژوهش سعی برآن شده است که ترکیبی از این عوامل ارزیابی شود. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد بین نمرة درس ریاضی دانشآموزو سطح سواد مالی رابطة مثبت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، اگر نمرة ریاضی دانشآموز افزایش یابد، احتمال قرارگرفتن او در گروه با سواد مالی زیاد نیز افزایش خواهد یافت. این یافته، با نتیجة حاصل از پژوهش کامرون و همکاران (2013) و گزارش OECD2012 نیز مطابقت دارد. همچنین این پژوهش نشان میدهد با بهبود پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده، امتیاز سواد مالی دانشآموز و احتمال قرارگرفتن او در گروه با سواد مالی زیاد افزایش خواهد یافت. از این منظر نیز نتیجة پژوهش با پژوهش دیانتی دیلمی و حنیفهزاده (1394)، کامرون و همکاران (2013) و گزارش OECD2012 هماهنگی دارد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، دانشآموزان دارای مادر شاغل، امتیاز بیشتری از دانشآموزان دارای مادر خانهدار کسب کردهاند: همچنین دانشآموزان دارای مادران با تحصیلات کم (زیر دیپلم و دیپلم)، در مقایسه با دانشآموزان دارای مادرانی با تحصیلات عالی (لیسانس به بالا)، به طور میانگین نمرة سواد مالی بیشتری را کسب کردهاند. نتایج پژوهش همچنین نشان میدهد عملکرد مالی دانشآموزان پسر و دختر تفاوت معناداری از لحاظ آماری نداشته است.که نتیجة پژوهش هیل و آسارتا (2015)، کامرون و همکاران (2013) و گزارش OECD2012 هماهنگی داشته و با نتیجة پژوهش دیانتی دیلمی و حنیفهزاده (1394) مطابقت ندارد. آموزش سواد مالی به دانشآموزان، کلید افزایش سواد مالی جمعیت در بلندمدت خواهد بود؛ با این حال آموزش مفاهیم مالی و اقتصادی در کشور ما کمتر در نظر گرفته شده است. نتایج پژوهش حاضر نیز پایینبودن سطح این سواد را درمیان دانشآموزان تأیید میکند. بنابراین نیاز به ارزیابی محتوای آموزشی دورههای مختلف آموزشی از منظر مفاهیم سواد مالی احساس میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد آموزش مفاهیم مالی در قالب درسهای علوم اجتماعی اثر لازم را نداشته است؛ بنابراین بازنگری محتوای آموزشی دروس علوم اجتماعی پیشنهاد میشود. گفتنی است آموزش سواد مالی در دنیا به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم انجام میگیرد. در روش مستقیم در زمان مشخص، محتوای از پیش تعریفشدهای به مخاطب منتقل میشود و در روش دوم مباحث در خلال درسهای دیگر و به صورت مثالها یا شواهد مربوط به آنها آموزش داده میشود. هر یک از این روشها در جای خود میتواند به ارتقای سواد مالی بینجامد؛ با اینحال هیچیک جایگزین کاملی برای دیگری نیست. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد اگر تصمیم بر قراردادن مفاهیم مالی در فصلهایی از کتابهای دانشآموزان است، رابطة میان مفاهیم درس ریاضی و مفاهیم مالی مثبت بوده است؛ پس میتوان مفاهیم مالی را به سرفصلهای درس ریاضی اضافه کرد. [1]- Cameron [2]-Hahn [3]- Davison and Kilgore [4]- Buckles and Freeman [5]- Sosin [6]- Rege [7]- Kennedy and Siegfried [8]- مثل پرسشنامة JUMPSTARTو شورای تربیت اقتصادی امریکا که در ادامه توضیح داده خواهد شد. [9]- Allgood and Walstad [10]-The Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD) [11]- ASIC [12]- JumpStart Coalition for Personal Financial Literacy [13]- Jump$tart Coalition for Personal Financial Literacy [14]- Financial Fitness For Life [15]- Financial Fitness for Lide: High School Test Examiner's Manual [16]- Financial Fitness for Life: Teacher Guide [17]- Kozina & Ponikvar [18]- Ljubljana, Slovenia [19]-Hill &Carlos [20]- Financial Fitness For Life High School Test [21]- Organisation for Economic Co-operation and Development [22]- Programme for International Students Assessment (PISA) [23]- What 15-years-olds know and what they can do with what they know [24]- Cameron, Calderwood, Cox, Lim and Yamaoka -[25] انتخاب شهرستان شهرضا به دلیل همکاری مسئولان آموزش و پرورش این شهرستان با محققان بوده است. از آنجا که در این شهرستان از شهرها و استانهای همجوار نیز مهاجرانی حضور دارند، بخشی از مشکل تعمیمپذیری نتایج تحقیق تخفیف مییابد؛ اما با این حال برای به دست آوردن نتایج استنادپذیرتر لازم است نمونه در سطح ملی انتخاب شود. [26] -با توجه به تعداد دانشآموزان هر کلاس، از بین مدارس مقطع متوسطة اول شهرستان شهرضا به صورت تصادفی 10مدرسه در نواحی مختلف شهر انتخاب و پرسشنامة تحقیق در بین همة دانشآموزان مقطع هشتم این مدارس تکمیل شد. [27] . در پژوهش حاضر پس از مشورت با کارشناسان و استادان و همچنین پس از تحلیل به کمک نرمافزارSPSS، برای سنجش پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده از شاخصهای سطح درآمد خانواده، داشتن یا نداشتن اتومبیل، سطح تحصیلات پدر و نوع شغل پدر استفاده شده است. همانطور که مشخص است، این متغیرها ارتباط نزدیکی باهم دارند و قرار دادن آنها بهصورت جداگانه در داخل رگرسیون مشکل همخطی ایجاد میکند. از این رو و براساس تحلیل عاملی و با استفاده از نرمافزار SPSS این چهار متغیر در شاخص وضعیت اقتصادی- اجتماعی خانواده قرار داده شد. تحلیل عاملی سعی در شناسایی متغیرهای اساسی یا عاملها به منظور تبیین الگوی همبستگی بین متغیرهای مشاهدهشده دارد. عامل، متغیر جدیدی است که از طریق ترکیب خطی مقادیر اصلی متغیرهای مشاهدهشده برآورد میشود که نتایج آن در پیوست آمده است.
-[28] این جزء نشاندهندة اثر عواملی مانند چگونگی آموزش سواد مالی است که به صورت صریح در مدل وارد نشدهاند. البته متغیرهایی که در مدل وارد نمیشوند، در صورتی که همبستگی خطی با متغیرهای موجود در مدل داشته باشند، اثرشان در مدل حفظ میشود. [29] -برای مطالعة بیشتر به کتاب تحلیل اقتصادسنجی گیرین چاپ هفتم، فصل 17 مراجعه شود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آزادی، رضا؛ زنجیردار، مجید؛ فرشیدپور، علیرضا. (1391). سواد مالی و عوامل تأثیرگذار بر آن و تأثیر آن بر برنامهریزی بازنشستگی. همایش منطقهای پژوهش و راهکارهای نوین در حسابداری و مدیریت. تنکابن: مؤسسة شفق، 21-1. پیغامی، عادل و مرادی، امین. (1395). مقدمهای بر سواد مالی. تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق(ع). جعفری ندوشن، علیاکبر. (1390). در ضرورت نهضت سواد مالی، مجلة بورس، 97، 24-27. حسنزاده، فاطمه و کاظمی، ایرج. (1390). مقایسة انواع مدلهای رگرسیون در تحلیل دادههای شمارشی. مجلة بررسیهای آمار رسمی ایران، 22 (1)، 32-17. دیانتی دیلمی، زهرا و حنیفهزاده، محمد. (1394). بررسی سطح سواد مالی خانوادههای تهرانی و عوامل مرتبط با آن. فصلنامة عملی پژوهشی دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، 26 (8)، 139-115. سلیمیپور ندوشن، مهدی.(1392). سواد مالی دانشآموزان مقطع متوسطه. پایاننامة کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد. طغیانی، مهدی و مرادی باصیری، امین. (1395). تحلیل انتقادی الگوی متعارف آموزش عمومی سواد مالی از منظر اقتصاد اسلامی. فصلنامة علمی-پژوهشی مطالعات اقتصاد اسلامی، 8 (2)، 227-260. گجراتی، دامودار. (1377). مبانی اقتصاد سنجی. ترجمة حمید ابریشمی. انتشارات دانشگاه تهران. محمدزاده، پرویز؛ محمدعلی متفکرآزاد، سیدکمال صادقی و صمد حکمتی، فرید. (1391). کاربرد الگوی هکمن دومرحلهای در بررسی عوامل تعیینکنندة شکاف فقر خانوارهای شهری و روستایی کشور. فصلنامة علمیپژوهشی مطالعات اقتصادی کاربردی در ایران، 4 (1)، 31-1.ممشلی، محمد. (1392). نیازسنجی برنامة درسی سواد مالی در آموزش و پرورش دورة ابتدایی به قصد طراحی برنامه درسی، پایاننامة کارشناسی ارشد برنامهریزی درسی، دانشگاه علامه طباطبائی. ولدریچ، جفری. ( 1393). روشی نوین در اقتصادسنجی مقدماتی (جلد1). ترجمة امیرحسین منتظر حجت. اهواز: دانشگاه شهید چمران. یعقوبنژاد، احمد؛ نیکومرام، هاشم و معین الدین، محمود. (1390). ارائة الگویی جهت سنجش سواد مالی دانشجویان ایرانی با استفاده از روش دلفی فازی. مجلة مهندسی مالی و مدیریت اوراق بهادار، 8 (2)، 23-1. Allgood, S; Walstad, William, B. (2011).The effect of perceived and actual financial knowledge on credit card behavior, NFI Working Papers, Indiana State University.
Andrew, T. Hill; Carlos, J. Asarta. (2015). Gender and student achievement in personal finance: Evidences from keys to financial success, University of DELAWARE, Alfred Lerner College of Business & Economics.
Australian Securities and Investments Commission (ASIC). (2013). Review of the National Financial Literacy Strategy, report: 339, 1-32.
Buckles, S. Vera, F. (1983). Male-female differences in the stock and flow of economic knowledge. Review of Economic and Statistics, 65 (2), 355-358.
Cameron, M. P; Calderwood. R; Cox. A; Lim. S; Yamaoka. M. (2013). Factors associated with financial literacy among high school students, University of Waikato, Hamilton, New Zealand.
Davison, D. G; John H, K. (1971). A model for evaluating the effectiveness of economic education in primary grades, Journal of Economic Education, 3 (1), 7-25.
Hahn, J. (2006). An assessment of Children's Economic Knowledge, SNU Journal of Education Research, 15, 91-116.
Jumpstart Coalition for Personal Financial Literacy (2007). National standards in K-12 personal finance education,
Kennedy, P. E; John J. S. (1996). Class size and achievement in introductory economics: Evidence from the TUCE III Data, Economics of Education Review, 16(4), 385-394.
Kennedy, P. E; John J. S. (1997). On the optimality of unequal class sizes, Economics Letters, 50, 299-304.
Kozina, F. L; Ponikvar, N. (2015). Financial literacy of first-year university students: The role of education, International Journal of Management, Knowledge and Learning, 4 (2), 241-255.
Wooldridge, J. (2012). Introductory econometrics: A modern approach, Fifth edition, South-Western, Cengage Learning, 584-587.
OECD INFE. (2009). Financial education and the crisis: Policy paper and guidance, OECD Publishing
PISA2012 results in focus. (2014). What 15-years-olds know and what they can do with what they know. OECD2014, 5, 1-35.
Rege, M. Kjetil, T. and Mark, V. (2011). Parental job loss and children's school performance. Review of Economic Studies, 78(4), 1462-1489.
Sosin, K. James D. Mary L. R. (1997). Determinants of achievement of economics concepts by elementary school students, Journal of Economic Education, 28(2), 100-121.
William, B. W. Ken, R. Roger, B. B. (2013). Test of economic literacy, examiner's manual (fourth edition), Council for Economic Education.
William, B. W. Ken, R. (2005). Financial fitness for life: high school test, examiner's manual, National Council for Economic Education.
William, B. W. Ken, R. (2005). Financial fitness for life: middle school test, examiner's manual, National Council for Economic Education. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 7,041 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,854 |