تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,646 |
تعداد مقالات | 13,378 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,106,202 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,059,571 |
نظریۀ گام و کوتاهترین فاصلۀ میان دو نقطه | ||
نشریه پژوهش های زبان شناسی | ||
مقاله 5، دوره 11، شماره 1 - شماره پیاپی 20، فروردین 1398، صفحه 49-60 اصل مقاله (759 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jrl.2018.112291.1236 | ||
نویسندگان | ||
سعید رفسنجانی نژاد1؛ محمد دبیرمقدم* 2 | ||
1دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، علامه طباطبائی، تهران، ایران | ||
2استاد گروه زبان شناسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران | ||
چکیده | ||
هدف اصلی شرط نفوذناپذیری گام، و در کل نظریۀ گام، مشخص کردن مسیر حرکت سازههای زبانی است. در این مقاله، نگارندگان ابتدا مسیر حرکت درونبندی فاعل محمولهای نامفعولی را بررسی میکنند و استدلال میکنند که فاعل از لبۀ گروه فعلی کوچک حرکت میکند و سپس به مشخصگر گروه زمان میرود. برخلاف حرکت فاعل، در حرکت مفعول رایی و غیررایی و جزء غیرفعلی فعل مرکب نشانهای نمیتوان یافت تا براساس آن حرکت از لبۀ گروه فعلی کوچک را تأیید کرد. دربارۀ متمم گروه حرف اضافهای نیز ادعا میشود که متمم حرف اضافه پس از خارج شدن از این گروه، که به منظور مبتداسازی یا کانونیسازی انجام میگیرد، از لبۀ گروه فعلی کوچک میگذرد و نقشنمای «را« دریافت میکند. با توجه به دادههای این مقاله و براساس قضیۀ کوتاهترین فاصلۀ میان دو نقطه (قضیۀ حمار) تصریح میشود که در زبانشناسی کمینهگرایی مطلق نیز مانند هممعنایی مطلق وجود ندارد. | ||
کلیدواژهها | ||
گام؛ حرکت؛ لبه؛ موضوعهای درونی؛ موضوع بیرونی؛ شرط نفوذناپذیری گام؛ کوتاهترین فاصلۀ میان دو نقطه | ||
اصل مقاله | ||
1. مقدمه بررسی موضوع حرکت یکی از دغدغههای پژوهشگران در دانشهای گوناگون بودهاست. فیلسوفان، ریاضیدانان و زبانشناسان نیز از دریچههای گوناگونی به این موضوع پرداختهاند. تاآنجاکه به بحث ما در این مقاله و نگاهی کلانتر به دانش زبانشناسی مربوط است، ما دو نکته از فیلسوفان و ریاضیدانان را دربارۀ حرکت مطرح میکنیم. فیلسوفان شش عامل را در حرکت دخیل میدانند: (1) مبدأ، (2) منتهی، (3) زمان، (4) مسافت، (5) متحرک، (6) محّرِک (غرویان، 1392، 79). همچنین ریاضیدانان قضیۀ معروفی به نام حمار دارند. براساس این قضیه، همواره کوتاهترین مسیر بین دو نقطه، خط راست است. این قضیه حمار نامیده میشود، چراکه اگر چهارپایی را در یک رأس مثلث قائمالزاویه قرار دهیم و بوته یا علفی را در رأس دیگر آن، حیوان همواره کوتاهترین مسیر را برای رسیدن به غذا انتخاب میکند،یعنی وتر. این قضیه دربارۀ مسافت (مسیر) حرکت سخن میگوید. مسیری که اگر مستقیم باشد، کوتاهترین فاصلۀ بین دو نقطه (ژئودوزیک)[1] است. نظریۀ گام[2] به دنبال همین مسیر حرکت است. اما این بار حرکت واژهها نه اجسام. حرکتی که ذهنی است، هرچند اثرات آن را میتوان روی سازههای زبانی درک کرد. موضوع این مقاله نیز همین مسیر حرکت است. در این مقاله پس از پیشینۀ تحقیق در بخش 2 و توضیح مبانی نظری در بخش 3، در بخش 4 ابتدا مسیر حرکت درونبندی فاعل بررسی میشود. در این بخش استدلال میشود که فاعل کنشپذیر هم از لبۀ (مشخصگر) گروه فعلی کوچک حرکت میکند و سپس به مشخصگر گروه زمان میرود. در بخش 5، نیز مسیر حرکت درونبندی و فرابندی موضوعهای درونی فعل بررسی میشود. از این میان، براساس تعمیم، میتوان گفت که مفعول رایی و غیررایی نیز از لبۀ گروه فعلی کوچک میگذرد. هرچند، این تعمیم برخلاف قضیۀ حمار است و نشان میدهد که در زبانشناسی کمینهگرایی مطلق بیمعنی است. اما برخلاف سازههای یادشده و همانند فاعل، استدلال میشود که متمم حرف اضافه پس از خارج شدن از گروه حرف اضافهای به منظور مبتداسازی یا کانونیسازی نقشنمای «را» دریافت میکند.
2.پیشینۀ تحقیق در این بخش ابتدا حرکت چرخهای پیاپی[3] و فرابندی فاعل بررسی میشود و سپس به جایگاه موضوعهای درونی در زبان فارسی میپردازیم. بررسی مسیر حرکت سازههای زبانی مستلزم آن است که ابتدا جایگاه آغازین آنها (همان مبدأ فیلسوفان) مشخص شود.
2-1.حرکت چرخهای پیاپی و حرکت فرابندی فاعل ردفورد[4] (2009: 207ـ215) استدلالهایی را در تأیید حرکت چرخهای پیاپی بر میشمارد. با توجه به مثالهای (1)، او (همان، 210 و 211) یکی از شاهدهای این پدیده را شناور ماندن سازههای زبانی در جایگاه میانی میداند. (1) a: You think they went how far inside the tunnel? b: How far inside the tunnel do you think they went? c: %How far do you think inside the tunnel they went? او ساختار متمم فعل went را به صورت زیر نشان میدهد: (2) [PP how far [P' [P inside] the tunnel]] ردفورد میگوید که در جملۀ (1b) کل این گروه حرف اضافهای به ابتدای بند حرکت کردهاست. اما جملۀ (2c) مسئلهساز است. در این جمله، سازۀ how far در ابتدای بند پایه تظاهر پیدا کردهاست، درحالیکه سازۀ inside the tunnel در جلوی بند متممی پیرو. او اشاره میکند که اگر فرض کنیم پرسشواژهها در یک زمان تنها به یک بند حرکت میکنند، میتوانیم اشتقاق نحوی جملۀ مورد نظر را تبیین کنیم. در این جمله کل سازۀ how far inside the tunnel به متمم بند میانی حرکت میکند و سپس سازۀ how far از آنجا به ابتدای بند پایه جابهجا میشود. همچنین او فرض میکند که سازههای یادشده تنها در بالاترین جایگاه خود بازنمون میشوند. بدین ترتیب، how far در ابتدای بند پایه و inside the tunnel در ابتدای بند پیرو بازنمون میشود. رکوسکی[5] و ریچاردز[6] (2005: 587 و 578)، براساس نمونهای (جملۀ 3) از خروج موضعی[7] در زبان تاگالوگ،[8]استدلال میکنند که خروج حرف تعریف روی فعل بند محدودیتهایی اعمال میکند و باعث میشود که فعل با گروه حرف تعریف خارجشده مطابقه کند. (3) Sino [ang b-in-igy-am ng lalaki ng bulukiak ]? who [ANG -ASP-give-DAT cs man cs flower ‘Who did the man give the flower to?’ آنها اشاره میکنند که این مطابقۀ فعلی به علت حالت است که خود نشان میدهد گروه حرف تعریف مورد نظر باید از لبۀ گروه فعلی کوچک حرکت کند. رفسنجانینژاد و دبیرمقدم (1396: زیر چاپ)، با توجه به جملههای (4، 5 و 6)،نشان میدهند که فاعل منجمد بند پیرو در مسیر حرکت خود به گروه نقشنمای[9] بند پایه باید از لبۀ گروه فعلی کوچک عبور کند: (4) آنها iTP] به نظر میرسد CP] که TP]ti میروند[[[. (5) حسنi رُ TP] میدانم CP] که TP]ti رفتهاست[[[. (6) الف: !!انسانiTP]گفته شدهاست CP] که TP]ti باید با همسایة خود مهربان باشد[[[. ب: *انسانi رُ TP]گفته شدهاست CP] که TP]ti باید با همسایة خود مهربان باشد[[[.
برای نمونه، آنها استدلال میکنند که در جملۀ (5) «حسن» در بند پیرو حالت فاعلی دریافت میکند و منجمد میشود. ازاینرو، دیگر نمیتواند تحت حرکت موضوع به بند پایه جابهجا شود و باید در جایگاه مشخصگر گروه نقشنما جای بگیرد. حال این پرسش مطرح میشود که چگونه «حسن» با «رای» نقشنما تظاهر مییابد. در پاسخ به این پرسش آنها استدلال میکنند که «حسن» ابتدا باید در لبۀ گروه فعلی کوچک بند پایه فرود بیاد و «را»ی نقشنما دریافت کند و سپس به جایگاه مشخصگر نقشنمای بند پایه حرکت کند.
2ـ2. جایگاه موضوعهای درونی کریمی (2005: 108) بیان میکند که مفعول صریح مشخص و نامشخص هر دو خواهر هستۀ محمول هستند و با توجه به جملههای (7) استدلال میکند که جایگاه روساختی مفعول صریح مشخص [مفعول رایی] بالاتر از مفعول صریح نامشخص [مفعول غیررایی] است (2005: 105): (7) الف: کیمیا اغلب برای ما شعر میخونه. ب: کیمیا اغلب همۀ شعرهای تازشرو برای ما میخونه.
این جملهها آشکارا نشان میدهند که مفعول صریح مشخص (شعرهای تازشرو) جایگاه متفاوت و بالاتری از مفعول صریح نامشخص (شعر) دارد. در جملۀ (7 الف) مفعول صریح نامشخص جایگاه نزدیکتری به فعل دارد تا مفعول غیرصریح. حال آنکه در جملۀ (7 ب) مفعول صریح مشخص بر فراز مفعول غیرصریح حرکت میکند. او پیشنهاد میکند که مفعول صریح مشخص به مشخصگر فروتر گروه فعلی کوچک حرکت میکند (همان، 108). دربارۀ مشخصۀ حالت مفعولی، اورا[10] (2001: 356 و 357) اشاره میکند که اگر این مشخصۀ فعل کوچک قوی باشد، آنگاه گروه اسمی مفعول برای دریافت حالت به مشخصگر فعل کوچک میرود. این حرکت در نمودار (8) نشان داده شدهاست. دربارۀ این حرکت اورا دو موضوع را بیان میکند، نخست اینکه هر دوی DP1 و DP2 در یک حوزۀ کمینه قرار دارند و ازاینرو، DP1 مانع حرکت DP2 نمیشود و همچنین ازآنجاکه DP2 حالت دریافت کردهاست دیگر برای بازبینی مشخصۀ حالت خود به مشخصگر گروه زمان نمیرود.
نمودار (8)
انوشه (1387: 151 و 152) همین پرسشها را دربارۀ حرکت مفعول صریح مشخص به مشخصگر گروه فعلی کوچک مطرح کرده و پاسخهای تقریباً همانندی دادهاست. انوشه (1394: 9) همچنین پیشنهاد میکند که مشخصۀ حالت مفعول صریح مشخص قوی و مشخصۀ حالت مفعول صریح نامشخص ضعیف درنظر گرفته شود.
3. مبانی نظری همانگونه که در بخش مقدمه، اشاره شد، یکی از عوامل دخیل در پدیدۀ حرکت مسیر است. مسیری که بر طبق اصل ریاضی حمار، اگر مستقیم (یعنی فاصلۀ کوتاهترین فاصلۀ میان دو نقطه را طی کند) باشد، کمینه است. حال فرض کنید که واژهای متمم هستهای باشد و بخواهد از مسیر «الف» به «ب» برود، اگر این سازه مجبور باشد به جای حرکت مستقیم از لبۀ گروهی بگذرد، آن گروه گام است. شرط یادشده شرط نفوذناپذیری گام[11] نام دارد و چامسکی[12] (2001: 14) آن را به صورت زیر صورتبندی و شرح میدهد:
(9) الف: [ZP Z … [XPX [HP α [H YP]]] ب:قلمروی H در دسترس فرایندها در ZP نیست: تنها H و لبۀ آن در دسترس چنین فرایندهایی هستند.
سیتکو[13] (2014: 67 و 68) از دل این شرط کلی سه پرسش زیر را استخراج میکند: (10) الف: آیا عنصر حرکتکرده در لبۀ XP خوانش میشود؟ ب: آیا عنصر حرکتکرده در لبۀ XP تلفظ میشود؟ ج: آیا عنصر حرکتکرده در لبۀ XP از خود واحدی زبانی به جا میگذارد؟
سوای مسیر حرکت، که در کانون توجه این مقاله قرار دارد، این نظریه با نظریههای پیشین زایشی تفاوتهای دیگری نیز دارد. یکی از این تفاوتها، پویایی بازنمونها (گروهمن[14]، 2009: 2) در این نظریه است، بدین معنی که در این نظریه برای جمله بیش از یک بازنمون در نظر گرفته میشود. در این بازنمونها متمم هستههای گامی به سطوح رابط (صورت منطقی و صورت آوایی) فرستاده میشوند، به سخن دیگر این نظریه به این پرسش پاسخ میدهد که اطلاعات نحوی در چه سطحی به سطوح رابط فرستاده میشوند(دبیرمقدم، 1396: 623). موارد دیگری از جمله میراث مشخصهها نیز در این نظریه مطرح است که به بحث کنونی ما چندان مرتبط نمیشوند و ازاینرو، شرح آنها داده نشدهاست. در پایان این بخش، همچنین باید یادآوری کنیم که نظریۀ گام مسیر حرکت را پیشبینی میکند و نه محدودیتهای حاکم بر سازههای زبانی را (سیتکو، 2010: 63).
4. حرکت درونبندی فاعل نگارندگان این مقاله در اثر پیشین خود با عنوان «ارتقای فاعل و تعامل آن با نظریۀ فاز در زبان فارسی» (1396، زیرچاپ) تنها حرکت فاعل از بند پیرو به بند پایه را بررسی کردهاند و نشان دادهاند که حرکت از لبۀ گروه فعلی کوچک بند پایه صورت میگیرد. در این بخش، ما حرکت درونبندی فاعل را بررسی میکنیم. پیش از بررسی این حرکت، ابتدا باید اشاره شود که استدلالهای انوشه (1387: 168ـ177) آشکارا نشان میدهد که فاعل برای بازبینی مشخصۀ تعبیرناپذیر/ارزشگذارینشدۀ هستۀ زمان به مشخصگر این هسته حرکت میکند و برخلاف نظر کریمی (98ـ101) فاعل در درون گروه فعلی کوچک باقی نمیماند. همانگونه که اشاره شد میتوانیم شرط نفوذناپذیری گام را به سه زیربخش تقسیم کرد. یکی از این بخشها پرسش زیر را پیش روی ما میگذارد: (11) آیا عنصر حرکتکرده در لبۀ گروه گامی عنصری زبانی از خود به جا میگذارد؟
با توجه به این موضوع، گروههای حرف تعریف کنشپذیر برای بررسی موضوع مورد نظر ما وضوح بیشتری دارند. چراکه براساس فرضیۀ اعطای نقش تتای یکسان[15] این گروههای حرف تعریف خواهر گروه فعلی هستند. ازاینرو، دو نوع فعلهای نامفعولی و مجهول را بررسی خواهیم کرد. جملههای زیر را درنظر بگیرید: (12) الف: به موقع همۀ دانشآموزان رسیدند. ب: همۀ دانشآموزان به موقع رسیدند. (13) الف: ناگهان همۀ درختها افتادند. ب: همۀ درختها ناگهان افتادند.
قیدهای فروتر[16] (چینکوئه، 1999: 4ـ11) در جملههای (12) و (13) (بهموقع و ناگهان)مرز گروه فعلی کوچک این دو جمله را نشان میدهند. جملههای (12.الف) و (13.الف) جایگاه گروههای حرف تعریف (دانشآموزان) و (درختها) را پیش از حرکت آنها به مشخصگر هستۀ زمانی این جملهها نشان میدهد. پس از حرکت این گروهها به جایگاه مشخصگر هستۀ زمان، جملههای (12.ب) و (13.ب) ساخته میشود. حال باید بررسی کنیم که آیا این موضوعهای درونی در حرکت خود به مشخصگر هستۀ زمان عنصری زبانی از خود بهجا میگذارند یا خیر. در اینجاست که سور شناور نشان میدهد که حرکت گروههای حرف تعریف یا به بیان دقیقتر گروههای سور «همۀ دانشآموزان» و «همۀ درختها» از لبۀ گروه فعلی کوچک انجام میشود. جملههای (12) و (13) را در نظر بگیرید: (14) [دانشآموزان]i [همه ti] k بهموقع [tk] رسیدند. (15) [درختها]i[همه ti] k ناگهان [tk] افتادند.
ساخت جملۀ (14) در نمودار (16) نشان داده شدهاست: نمودار (16)
جملههای (14) و (15) نشان میدهند که سورهای شناور «همه» قیدهای فروتر «بهموقع» و «ناگهان» را پشت سر گذاشتهاند و در مشخصگر گروههای فعلی کوچک این جملهها فرود آمدهاند و سپس در مشخصگر این گروهها دو سور بالا شناور ماندهاند و متممهای آنها (دانشآموزان و درختان) به مشخصگر گروه هستۀ زمان حرکت کردهاند. سور شناور در جایگاه یادشده در فعلهای نامفعولی حاکی از آن است که پاسخ پرسش (11) مثبت است. اینک به سراغ فعلهای مجهول میرویم و بررسی میکنیم که آیا موضوع درونی این فعلها نیز از مشخصگر گروه فعلی کوچک حرکت میکند یا خیر. ابتدا جملههای زیر را در نظر بگیرید: (17) الف: ناجوانمردانه همۀ بیگناهان کشته شدند. ب: همۀ بیگناهان ناجوانمردانه کشته شدند. (18) الف: بیسروصدا همۀ درختها بریده شدند. ب: همۀ درختها بیسروصدا بریده شدند. در جملههای (17) و (18) گروههای «همۀ بیگناهان» و «همۀ درختها» نقش معنایی کنشپذیر دارند و ازاینرو، دختر گروه فعلی هستند. در این دو جمله نیز قیدهای فروتر «ناجوانمردانه» و «بیسروصدا» مرز گروه فعلی کوچک و گروه زمان را نشان میدهند. با توجه به جملههای (19) و (20) نیز میتوانیم بگوییم در ساختهای مجهول نیز، موضوع درونی از لبۀ گروه فعلی کوچک حرکت میکند و در لبۀ این گروه سور «همه» به جا میماند. بنابراین، با ساخت مجهول در زبان فارسی میتوانیم به پرسش (11) پاسخ مثبتی بدهیم.
(19) [بیگناهان] i [همهti ] k ناجوانمردانه [tk] کشته شدند. (20) [درختها] i [همه ti] k بیسروصدا [tk] بریده شدند.
5. جایگاه و حرکت موضوعهای درونی پیش از پرداختن به حرکتهای کلامی موضوعهای درونی، با توجه به نظریۀ گام و اصل انجماد، به دو پرسش پاسخ زیر میدهیم، (الف) آیا حرکت فاعل به مشخصگر گروه زمان نقض شرط پیوند کمینه نیست؟ و (ب) چرا مفعول رایی به جایگاه مشخصگر هستۀ زمان حرکت نمیکند؟ با مطرح شدن میراث مشخصهها در نظریۀ گام، فرایندها بهصورت همزمان اعمال میشوند (سیتکو، 2014: 49). ازاینرو، زمانی که هستۀ گامی دیگری بالاتر از گروه فعلی کوچک وارد اشتقاق جمله میشود، مفعول رایی(مانند «این شهر را» و «میزتان را» در جملههای 21 و 22) به مشخصگر گروه فعلی کوچک و فاعل (مانند «آنها» و «ما») به مشخصگر گروه زمان حرکت میکنند. ازاینرو، شرط پیوند کمینه نقض نمیشود. از سوی دیگر، براساس اصل انجماد، پرسش (ب) را نیز میتوانیم پاسخ دهیم. ازآنجاکه مفعول رایی (مانند «این شهر را» و «میزتان را») حالت مفعولی دریافت میکند، منجمد میشود. بنابراین، دیگر نمیتواند حرکت نحوی انجام دهند، و با توجه به قوی بودن مشخصۀ اصل فرافکن گسترده در زبان فارسی (انوشه، 1387: 167ـ 168)، بدیهی است که حرکت به مشخصگر هستۀ زمان حرکتی نحوی است نه حرکتی کلامی. (21) (آنها) این شهر را آباد کردند. (22) (ما) میزتان را تعمیر کردیم. پس از مشخص شدن جایگاه موضوعهای درونی اینک به حرکتهای درونبندی و فرابندی این موضوعها میپردازیم. جملۀ (23) حرکت درونبندی مفعول غیررایی را نشان میدهد. حرکتی که هیچ نشانهای از حرکت از لبۀ گروه فعلی کوچک را نشان نمیدهد، ازاینرو، میتوانیم دو فرضیۀ (24.الف و 24.ب) را برای حرکت درونبندی «کتاب» بیان کنیم، که یکی (24.الف) براساس استقرا قرار دارد و دیگری براساس قضیۀ حمار. اگر فرضیۀ نخست را برگزینیم، آنگاه حرکت مستقیم نخواهد بود و اصل کوتاهترین فاصلۀ میان دو نقطه نقض خواهد شد و اگر فرضیۀ دوم را برگزینیم، آنگاه باید بگوییم که برخی سازهها از لبۀ گروه گامی عبور میکنند و برخی دیگر مستقیم به جایگاه مورد نظر حرکت میکنند که دراینصورت جایگاه نحوی سازۀ مورد نظر نیز در مسیر حرکت اثرگذار است. (23) کتابی علی به من داد. (24ـالف) مفعول غیررایی در حرکت درونبندی از لبۀ گروه فعلی کوچک حرکت میکند. (24ـب) مفعول غیررایی در حرکت درونبندی از لبۀ گروه فعلی کوچک حرکت نمیکند و مستقیم به جایگاه مقصد (مشخصگر گروه مبتدا یا کانون) حرکت میکند.
بدیهی است که حرکت درونبندی مفعول رایی برای بررسی حرکت از لبۀ گروه فعلی کوچک روشنگر نیست. ازاینرو، اینک به حرکتهای فرابندی دو متمم درونی یادشده میپردازیم. اما پیش از آن بهتر است به نکتهای روشنگرانه از دبیرمقدم اشاره کنیم (1392: 131). او خاطرنشان میکند که جملههای (25.الف و 26. الف) از میانساختهای (25.ب و 26. ب) مشتق شدهاند: (25) الف: گوشت دوست نداره بخوره. ب: (اون) دوست نداره گوشت بخوره. (26) الف: گوشتُ دوست نداره بخوره. ب: (اون) دوست نداره گوشتُ بخوره.
اشارۀ دبیرمقدم نشان میدهد که «ـُ» در اصل در بند پیرو داده شدهاست و «گوشت» در جملۀ «26 ب» مفعول صریح [مفعول رایی] جملۀ پیرو است. اینک جملههای زیر را در نظر بگیرید: (27) الف: (من) از علی خواستم که کتاب را به تو بدهد. ب: کتاب را (من) از علی خواستم که به تو بدهد. (28) الف: به نظر میرسد که مرد روانپریشی را در میدان شهر دیدهاند. ب: مرد روانپریشی را به نظر میرسد که در میدان شهر دیدهاند. (29) الف: گفته شده که مرد روانپریشی را در میدان شهر دیدهاند. ب: !!مرد روانپریشی را گفته شده که در میدان شهر دیدهاند.
جملههای (27. ب و 28. ب) هیچ نشانهای در اختیار ما قرار نمیدهند تا با کمک آن درک کنیم که آیا سازههای یادشده از مشخصگر گروه فعلی کوچک بند پایه حرکت کردهاند یا خیر. با وجود این، نشانداری بالای جملۀ (29. ب) نشان میدهد که گروه فعلی کوچک ساختهای مجهول به مفعول صریح مشخص بند پیرو اجازۀ حرکت نمیدهد. حال میتوانیم مانند مورد حرکت درونبندی مفعول غیررایی دو فرضیۀ یادشده را دوباره مطرح کنیم. اینک حرکت جزء غیرفعلی فعل مرکب را بررسی میکنیم. هرچند، که حرکت این سازۀ نحوی نیز حکم قضایای (24 الف و24 ب) بر آن جاری است. به جملههای زیر دقت کنید: (30) الف: بهنظر میرسد که آنها روی این موضوع دارند فکر میکنند. ب: *فکرi بهنظر میرسد که آنها روی این موضوع دارندti میکنند. (31) الف: دولتمردان مردم را تشویق کردند که برای حفظ یکپارچگی کشور رأی بدهند. ب: *رأیiدولتمردان مردم را تشویق کردند که برای حفظ یکپارچگی کشورti بدهند. (32) الف: در اخبار گفته شد که شورشیان به نیجریه حمله کردند. ب: *حملهi در اخبار گفته شد که شورشیان به نیجریهti کردند.
از جملههای بالا تنها چنین بر میآید که جدا کردن جزء غیرفعلی فعل مرکب و حرکت دادن این سازۀ نحوی به بند پایه معمولاً باعث نادستوری جمله میشود (یا نشانداری بالا از نظر برخی گویشوران). حال آنکه دربارۀ مسیر حرکت اطلاعاتی را در اختیار ما قرار نمیدهد. ازآنجاکه بررسی گروه مفعول غیررایی نیز همانند رایی است از بررسی آن خودداری میکنیم و در این بخش حرکت درونبندی و فرابندی متمم این گروه حرف اضافهای را بررسی میکنیم. به جملههای زیر دقت کنید: (33) الف: (من) کتاب را به علی دادم. ب: *علیi را (من) به ti کتاب دادم. پ: *علیi (من) به ti کتاب دادم. ت: *علیi (من) بهشi کتاب دادم. ث: علیi را (من) بهشi کتاب دادم.
در نخستین جمله (که در واقع ساخت پیش از حرکت مابقی جملههاست) گروه حرف تعریف «علی» از حرف اضافۀ «به» حالت مفعولی دریافت میکند و بدین ترتیب پس از ارزشگذاری شدن مشخصۀ حالت نامفعولیش منجمد میشود. حال اگر این سازه بخواهد برای آسانتر شدن فرایند گفتمان (ارتچیکشیر[17] 2007: 108) از جایگاه خود خارج شود سه احتمال دربارۀ نحوۀ حرکت آن وجود دارد. (1) سازۀ مورد نظر (علی) به جایگاه مشخصگر نقشنمای جمله حرکت کند بدون آنکه خلاء[18] آن را ضمیر تکراری[19] پر کند. در اینصورت، جمله ساقط میشود خواه «علی» با نقشنمای «را» تظاهر بیابد (33.ب) و خواه با این نقشنما تظاهر نیابد (33.پ). این جملهها نشان میدهند حروف اضافه در زبان فارسی جزایری هستند که اگر قرار است سازهای از آنها به بیرون حرکت کند، باید خلاء ناشی از حرکت سازۀ مورد نظر پر شود. (2) اگر «علی» حرکت کند و خلاء ناشی از حرکت این سازه با ضمیر تکراری پر شود، اما «علی» بدون نقشنمای «را» تظاهر یابد جمله نادستوری میشود (33.ت). (3) تنها در صورتی جمله همگرا میشود که دو شرط زیر برآورده شود (الف) خلاء یادشده با ضمیر تکراری پر شود و (ب) سازۀ مورد نظر با نقشنمای «را» تظاهر یابد (33 ث). دو پرسش مرتبط در اینجا مطرح میشود: نخست اینکه آیا متمم حرف اضافه «علی» در مشخصگر نقشنما ادغام شدهاست یا به این جایگاه حرکت کردهاست و دوم اینکه چگونه سازۀ یادشده نقشنمای «را» دریافت کردهاست؟ پرسش نخست را میتوانیم با برهان خلف[20] پاسخ دهیم: (34) متمم حرف اضافه به جایگاه مشخصگر نقشنما حرکت نمیکند، بلکه در این جایگاه ادغام میشود.
اگر این فرضیه را صادق فرض کنیم، آنگاه نمیتوانیم براساس این فرضیه نحوۀ تظاهر «را»ی نقشنما را تبیین کنیم.تنها راه تبیین «را»ی نقشنما در جملۀ (33.ث)، حرکت سازۀ مورد نظر (علی) از مشخصگر گروه فعلی کوچک جملۀ (33.ث) است. ازآنجاکه فعل این گروه فعلی دوظرفیتی است، این فعل میتواند به سازهای که از لبۀ بیرونی آن میگذرد نقشنمای «را» بدهد. ازاینرو، دربارۀ فرایند مبتداساز ضمیرگذار نیز میتوان گفت که شرط نفوذناپذیری گام مسیر حرکت را درست پیشبینی میکند، یعنی متمم گروه حرف اضافهای از مشخصگر گروه فعلی کوچک حرکت میکند. اکنون این پرسش مطرح میشود، چرا فاعل و متمم حرف اضافه در مسیر حرکت غیرموضوعی خود نقشنمای «را» دریافت میکنند، اما مفعول غیررایی بدون این نقشنما تظاهر مییابد؟ یک پاسخ احتمالی این است که اگر مفعول غیررایی این نقشنما را دریافت کند، مسائل معنایی مرتبط با «را» مانند مشخص بودگی قابل تشخیص نخواهد بود. اگر نقشنمای زبان فارسی سازۀ زبانیای بجز «را» بود، شاید وضعیت فرق میکرد و در این صورت مفعول غیررایی نیز پس از حرکت غیرموضوعی نقشنما دریافت میکرد. اکنون به جملههای (35) توجه کنید که حرکت فرابندی متمم حرف اضافه را نشان میدهند: (35) الف: بهنظر میرسدکه به علی مرخصی بدن. ب: بهنظر میرسد علیروi بهشi مرخصی بدن. پ:علیروiبهنظر میرسد که بهشi مرخصی بدن.
حرکت فرابندی متمم حرف اضافه «علی» نشان میدهد که این واحد زبانی ابتدا باید در بند پیرو نقشنمای «را» دریافت کند (35.ب) و سپس به بند پایه حرکت کند (35.پ).
6. نتیجهگیری
در این مقاله، ابتدا براساس سور شناور استدلال شد که فاعل پیش از حرکت به مشخصگر گروه زمان، باید از لبۀ گروه فعلی کوچک بگذارد. هرچند، حرکت درونبندی و فرابندی مفعول رایی و غیررایی و جزء غیرفعلی فعل مرکب هیچ نشانهای حاکی از حرکت از لبۀ گروه فعلی کوچک ندارند. برخلاف این سه سازۀ زبانی، متمم حرف اضافه نشان میدهد که در حرکت درونبندی و فرابندی خود از لبۀ گروه فعلی کوچک میگذرد. با توجه به این دادهها همچنین نشان دادیم که یا باید دربارۀ حرکت مفعول به استقرا روی آوریم یا قضیۀ حمار و هرکدام را که انتخاب کنیم نشان میدهد که در زبان کمینهگرایی مطلق مانند هممعنایی مطلق وجود ندارد. [1]. geodesic [2]. phase [3]. successive cyclic movement [4]. A. Radford [5]. A. Rackowski [6]. N. Richards [7]. local [8]. Tagalog [9]. Functional Phrase (FP) [10]. H. Ura [11]. phase impenetrability condition [12] . N. Chomsky [13]. B. Citko [14]. K. Grohmann [15]. uniformity of theta assignment hypothesis (UTAH) [16]. lower [17]. N. Erteschik-shir [18]. gap [19]. resupmtive [20]. proof by contradiction | ||
مراجع | ||
انوشه، مزدک (1387). ساخت جمله و فرافکنهای نقشنمای آن در زبان فارسی؛ رویکردی کمینهگرا، رسالۀ دکتری رشتۀ زبانشناسی، تهران، دانشگاه تهران. انوشه، مزدک (1394). حرکت جانبی فاعل در عبارتهای وصفی؛ رویکردی کمینهگرا، پژوهشهای زبانی، تهران. دبیرمقدم، محمد (1395). زبانشناسی نظری؛ پیدایش و تکوین دستور زایشی، ویراست سوم، تهران: سمت. رفسنجانینژاد، سعید، دبیرمقدم، محمد (1396). بررسی ارتقای فاعل و تعامل آن با نظریۀ فاز در زبان فاری، جستارهای زبانی، زیرچاپ. غرویان، محسن (1392). آشنایی با فلسفه، قم: دارالعلم. Chomsky, N. (2001). Derivation by phase. In Ken Hale: A Life in Language, ed. M. Enstowicz, 1–52. Cambridge, MA: MIT Press.
Cinque, G. (1999) Adverbs and Functional Heads, Oxford: Oxford University Press.
Citko, B. (2014). Phase Theory: an Introduction. Cambridge: Cambridge University Press.
Ersteschik-shir, N. (2007) Information Structure. New York: Oxford University Press
Grohman, K. (ed.) (2009). Exploration of Phase Theory: Features and Arguments. Berlin: Walter de Gruyter.
Karimi, S. (2005). A Minimalist Approach to Scrambling; Evidence from Persian. The Hague: Mouton.
Rackowsky, A & Richards, N. (2005). Phase edge and extraction: A Tagalog case study. Linguistic Inquiry 36, 565-99.
Radford, A. (2009). Analysing English Sentences: A Minimalist Approach. Cambridge: Cambridge University Press.
Ura, H. (2001). ‘case’, in M. Baltin and Ch. Collins (eds). The Handbook of Contemporary Syntactic Theory, 334-373. Oxford: Blackwell Publishers. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 666 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 468 |