تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,398 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,194,974 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,071,766 |
بررسی نحوﮤ گسترش طب نوین در جاﻣﻌﮥ عصر قاجار براساس نظرﻳﮥ پخش | ||
پژوهش های تاریخی | ||
مقاله 6، دوره 10، شماره 4 - شماره پیاپی 40، دی 1397، صفحه 79-97 اصل مقاله (421.69 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2018.104627.1150 | ||
نویسندگان | ||
ولی اله قهرمانی اصل1؛ ناصر صدقی* 2؛ میر اسد اله صالحی پناهی3؛ شهرزاد ساسان پور3 | ||
1دانشجوی دکترای تاریخ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر، ایران | ||
2دانشیار گروه تاریخ. دانشگاه تبریز ، ایران | ||
3استادیار گروه تاریخ ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر، ایران | ||
چکیده | ||
نظرﻳﮥ پخش ازجمله نظریههایی است که موفق شده است علتهای گسترش بیشترِ انقلابهای سیاسی، اجتماعی، کشاورزی و فناوری را براساس مؤلفههای خویش توضیح دهد. در ایران این نظریه بیشتر در حوﺿﮥ نحوﮤ تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر کشورهای مسلمان ارزیابی شده و وارد حوزﮤ طبی نشده است. دادههای این نوشتار از منابع کتابخانهای و تارنماهای معتبر جمعآوری شده و به روش توصیفیتحلیلی بررسی و نقد شده است. هدف این نوشتار پاسخ به این پرسش است که آیا نظرﻳﮥ پخش قدرت شرح و بیان نحوﮤ گسترش طب نوین در ایران عصر قاجار را دارد و اگر چنین است قابلیتهای توضیح آن به چه نحوی خواهد بود. برای پاسخدهی فرض بر این شد نظرﻳﮥ پخش تاکنون موفق شده است علتهای گسترش بیشترِ انقلابها را در چارچوب مؤلفههای خویش قرار دهد؛ بنابراین قادر است تحولات پزشکی ایران را نیز توجیه کند. در ادامه عواملی نظیر اطبا خارجی، اعزام دانشجو به خارج، مؤسسههای صحی و درمانی، تأسیس دارالفنونها، واکسیناسیون، قرنطینه و برخی عوامل دیگر در قالب سه نوع پخش جـابهجایی، سـلسلهمراتبی و سرایتی بررسی شدند؛ همچنین عواملی نظیر مخالفت مردم و اطبا، کمبود بودجه، فقر، اطمیناننداشتن به خارجیها و برخی عوامل دیگر در حکم موانع در چارچوب نظرﻳﮥ یادشده ارزیابی و تحلیل شدند. حاصل سخن، فرﺿﻴﮥ مدنظر را تأیید کرد. | ||
کلیدواژهها | ||
هاگراسترند؛ گسترش طب نوین؛ نظرﻳﮥ پخش؛ عصر قاجار | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه اینکه اندیشمندان موفق شوند گسترش پدیده و دستاورد جدیدی را براساس نظریهای توضیح دهند و آن پدیده را در قالب آن نظریه قرار دهند، بیانکنندﮤ این است که پدیده یا ایدﮤ نو برای گسترش و استقرار از اصولی پیروی کرده و ماندگار شده است. اگر پدیده یا انقلابی از اصولی پیروی کند و در حوزﮤ جغرافیایی خاصی انتشار یابد، با گذشت زمان و با فراهمآمدن بستر، موفق میشود در حوزﮤ جغرافیایی دیگری هم رخنه کند و پایدار شود. انقلاب طبی در اروپا ازجمله پدیدههایی بود که بهخصوص در قرن نوزدهم میلادی/سیزدهم قمری، میرفت تا مرزها را درنوردد و دستاوردهای خویش را در سایر نقاط دنیا در معرض قضاوت دیگران قرار دهد. در آن دوران که اروپا حاصل دسترنج چندین صد ساﻟﮥ خویش را در معرض قضاوت دیگران گذاشته بود، ایرانی متعصب عصر قاجار بهسختی میتوانست با آن دستاوردها کنار بیاید. درواقع جاﻣﻌﮥ عصر قاجار در بیشتر مواقع به هر پدیدﮤ نو وارداتی به دیدﮤ تهدید ارزشی مینگریست و در ابتدا از پذیرش آن خودداری میکرد. به همین علت گسترش طب نوین در ایران عصر قاجار با موانعی مواجه میشد. ایرانیان عصر قاجار بهلحاظ برخی تلخکامیهای سیاسی، بهخصوص در موضوع سرزمینی، به هر آنچه اجنبیها معرفی میکردند به دیدﮤ شک و تردید مینگریستند. با وجود این نگرش، عواملی نیز بستر نفوذ و رﺧﻨﮥ انقلاب طبی را در ایران آماده میکردند. با این توصیف، در عصر قاجار طب مدرن، همانند سایر انقلابها، برای نشر و گسترش با دو واقعیت موانع و عوامل تسهیلکننده روبهرو بوده است. برای توجیه این موانع و چگونگی انتشار و گسترش طب نوین از نظرﻳﮥ پخش هاگراسترند (Hagerstrand) استفاده شد و پرسشی مطرح شد که آیا نظرﻳﮥ پخش موفق میشود نحوﮤ گسترش طب نوین را در ایران عصر قاجار در چارچوب مولفههای خود بگنجاند و اگر چنین است قابلیتهای توضیحدهندگی آن چگونه است. در راستای پاسخگویی به پرسش یادشده، فرض بر این شد همان طور که نظرﻳﮥ پخش قدرت توصیف نحوﮤ گسترش و رواج انقلابهای سیاسی، اجتماعی، کشاورزی و فناوری را داشته است، بهنظر میرسد توانایی لازم را برای تبیین نحوﮤ تحول طب در ایران عصر قاجار نیز دارد. برای اثبات موضوع عواملی نظیر اطبا خارجی، اعزام دانشجو به خارج، مؤسسههای صحی و درمانی، ایجاد دارالفنونها، واکسیناسیون، قرنطینه و برخی عوامل دیگر در حکم عوامل ترویجدهنده و عواملی نظیر مخالفت مردم، تخصیصندادن بودجه برای تأسیس مؤسسههای بهداشتی و درمانی، وضعیت نامناسب اقتصادی، اطمیناننداشتن به خارجیها، مخالفت اطبا ایرانی و برخی عوامل دیگر در حکم موانع در چارچوب نظرﻳﮥ پخش بررسی و نقد شده است. در ادامه، نمودهای عینی طب نوین در ایران عصر قاجار آمده است که بیانکنندﮤ گسترش و استقرار پزشکی نوین در آن دوره از تاریخ ایران است.
چارچوب نظری پیش از بیان چارچوب نظرﻳﮥ پخش، اراﺋﮥ تعریفی از پخش و پخش فضایی یا جغرافیایی لازم و ضروری مینماید. واژههای پخش، اشاعه، انتشار و تراوش معنی فارسی اصطلاح (diffusion) است و منظور از اشاعه یا پخش «فرایندی است که طبق آن یک امر فرهنگی (یک نهاد یا یک اختراع فنی و جز آن) که علامت مشخصه یک جامعه است، در جامعه دیگری به عاریت گرفتهشده و مورد پذیرش قرار میگیرد» (برزگر، 1382: 42). پخش فضایی یا جغرافیایی نیز عبارت است از: «گسترش یک پدیده از یک کانون یا کانونهای محدود، در میان مردمی که آماده پذیرش آن پدیده میباشند» (شکوئی، 1389: 310)؛ به عبارت دیگر، منظور از انتشار یا اشاﻋﮥ فضایی یا جغرافیایی این است که پدیده یا دستاورد جدید از محلی به محل دیگر انتشار مییابد و پذیرفته میشود. برای پیبردن به نحوﮤ گسترش و انتشار پدیدهای نو، در سال 1953م/1331ش تـورستن هـاگراسـترند (TorstenHagerstrand)، جغرافیدان سوئدی و استاد دانشگاه لاند (Lund) نظریهای موسوم به نظرﻳﮥ پخش مطرح کرد. «او بـرای نخستین بار با کمک همکاران خود موفق به بررسی و ارائه نظریه پخش در زمینه گسترش نوآوریها و پدیدههای کشاورزی شد و نتایج و اصول مربوط بـه ایـن نـظریه را به طور قطعی در سال 1968 بیان ساخت. نظریه پخش درواقع بـه تبیین و تشریح کیفیت و چگونگی گسترش یک پدیده یا نوآوری در طول زمان و در گستره یک فضای جغرافیایی مـیپردازد تـا از ایـن طریق، علل و دلایل پخش و گسترش یک رویداد یا پدیده را از منطقهای به مـناطق دیـگر کـشف کند». ... این نظریه برای توضیح و تبیین بسیاری از مـسائل سـیاسی، اجـتماعی، پزشکی، اقتصادی و فرهنگی به کـار گرفته شده است (برزگر، 1392: 174). هاگراسترند شش اصل را در حکم اصول و مؤلفههای نظرﻳﮥ پخش بیان کرده است: 1. مبدأ پخش: حوزه یا کانونهایی که خاستگاه اولیه نوآوری، پدیدهها و ارزشهای جدید است؛ 2. مقصد پخش: مکانهایی که محتوای پخش یا جریان مداوم پخش یا موضوع پخش به این مکانها میرسد؛ 3. موضوع پخش: پدیده یا دستاوردهای جدیدی که از مبدأ به مقصد ارسال میشود؛ 4. زمان: دورﮤ زمانی ممکن است بهصورت مداوم یا به حالت دورههای متمایز از یکدیگر و متوالی در نظر گرفته شود؛ 5. مسیرها و ابزارهای پخش: دستکم به افرادی نیاز است که با رفتار خود باعث شوند جریان پخش یا اشاعه ادامه یابد (خواجهسروی، 1391: 45)؛ 6. موانع پخش: موانع و چالشها و امواج رقیب و کُندکننده ممکن است امواج پخش پدیده را مغشوش کنند و از مسیر صحیح منحرف کنند (خواجهسروی، 1391: 46). دربارﮤ مسیرها و ابزارهای پخش باید گفت اندیشمندان روی سه نوع پخش اجماع کردهاند که عبارتاند از: پخش سرایتی (contagious diffusion)، پخش سلسلهمراتبی (hierarchical diffusion)، پخش جابهجایی (relocation diffusion). پخش سرایتی عبارت است از گسترش عمومی ایدهها بدون سلسلهمراتب؛ مثل اثر دوستان و همسایگان. پخش سلسلهمراتبی عبارت است از پخش پدیده از فردی مهم به فرد دیگر یا از مرکز شهر مهم به مرکز شهر یا آبادیهای دیگر؛ پخش جابهجایی عبارت است از پخش توسط افراد و گروههای صاحب ایده از راه جابهجایی فیزیکی (جردن، 1380: 25).
ﭘﻴﺸﻴﻨﮥ پژوهش پژوهشگران ایرانی از نظرﻳﮥ پخش بیشتر برای بررسی تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبشها و نهضتهای منطقه و بهویژه جهان اسلام استفاده کردهاند. در این پژوهش از برخی تعریفها و تقسیمبندیهای بهکاررفته در مقالههای اشارهشده استفاده شده است. یادآوری میکنیم تاکنون ظرفیت نظرﻳﮥ پخش در تبیین نحوﮤ گسترش طب مدرن در ایران عصر قاجار ارزیابی نشده است. البته کثیری و دهقاننژاد در مقاﻟﮥ «مروری بر تاریخچه مشکلات ایجاد قرنطینه در ایران در دوره ناصرالدین شاه» مشکلات ایجاد قرنطینه و دخالت دو دولت روس و انگلیس را در امور داخلی ایران به بهانه ایجاد قرنطینه بررسی کردهاند. علیخانی در مقاﻟﮥ «چالشهای بهداشت عمومی در ایران عصر قاجار از دید سیاحان غربی» به مشکلات ﺗﺄسیس قرنطینه اشاره کرده است. گنجبخش زمانی در مقاﻟﮥ «تحولات بهداشتی در اواخر دوره قاجاریه (به روایت اسناد)» مشکلات و نحوه استقرار امور صحی را در اواخر عصر قاجار بیان کرده است. کریمخان زند در مقاﻟﮥ «مواجهۀ طبابت بومی با بیماریهای وبا و طاعون در ایران دورۀ قاجار» مشکلات درمان بیماریهای مسری به روش سنتی را ارزیابی کرده است. کثیری و نورائی در مقاﻟﮥ «مروری بر تاریخچه و برخی مشکلات جامعهشناختی تلقیح واکسن آبله در ایران» برخی مشکلات واکسیناسیون را در ایران برشمردهاند. لاله و وافری در مقاﻟﮥ «ﺗﺎﺭﯾﺨﭽﻪ ﺗﺤﻮﻝ ﻃﺐ ﺳﻨﺘﯽ ﺑﻪ ﻃﺐ ﻧﻮﯾﻦ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﻗﺎﺟﺎﺭ» به مسائلی مانند موانع و عوامل گسترش تحولات طب نوین اشاره کردهاند.
روش پژوهش روش جمعآوری دادهها به این صورت بود که نامهای مختلف نظرﻳﮥ پخش همچون اشاعه، انتشار و تراوش و همچنین نام هاگراسترند در تارنماهای معتبر علمی جستوجو شد و مقالههایی جمعآوری شد؛ سپس مطالبی دربارﮤ مسائل بهداشتی، درمانی و امور صحی از کتابها و سفرنامههای مربوط به عصر قاجار گردآوری شد. در ادامه، دادهها طبقهبندیشدند و به شیوﮤ توصیفیتحلیلی بررسی و نقد شدند. بحث در جاﻣﻌﮥ عصر قاجار گسترش طب نوین با فرازوفرودهایی همراه بوده است. مردمان این عصر گاه از واکسیناسیون و قرنطینه فرار کرده و گاه برای انجام آنها به صف ایستادهاند. زمانی از اجنبی نامسلمان دوری گزیده و زمانی برای نجات خویش و خانواده به آنها رجوع کردهاند. گاه از کشورهای خارجی متنفر شده و گاه به آن کشورها محصل اعزام کردهاند. گاه دستاوردهای طب نوین را تهدیدی ارزشی تلقی کرده و گاه آن را نجاتبخش دانستهاند. با مدنظر قراردادن مسائلی از این قبیل، این پرسش تداعی میشود که طب نوین چگونه در ایران عصر قاجار رواج یافت و نهادینه شد. رواج طب مدرن در ایران با تغییر و تحولاتی در طب سنتی و موروثی همراه بود که این نوع تغییر و تحول از دید کوهن «انقلابگونه» (مقدس، 1393: 73) و از دید فوکو «به معنای گذار از پزشکی مبتنیبر مشاهده و معاینه انواع، به پزشکی مبتنیبر مشاهده و معاینه بافتهای بدن است. با این گذار است که شرایط امکان و ظهور پزشکی مدرن» (خورشیدنام، 1391: 152) فراهم میشود. موضوع را با تشریح نظرﻳﮥ هاگراسترند و قراردادن عوامل مؤثر در گسترش طب نوین و موانع آن در چارچوب مؤلفههای نظریه یادشده ادامه میدهیم: مبدأ پخش مبدأ پخش مکان و کانون پدیده یا ایدﮤ جدید است. ایدﮤ نو از این مکان به دیگر حوزههای جغرافیایی انتشار مییابد (برزگر، 1392: 175). منظور از مبدأ پخش، مکان یا کانونی است که پدیده یا ایدﮤ مدرن از آنجا سر برمیآورد و این مکانها یا کانونها خصوصیات خاصی دارند که موجب شدهاند پدیدههای نو در آنجاها به وجود آیند. اگر حوزههای جغرافیایی به دریافت پدیدههای نو علاقهمند باشند باید مقدار کمی از خصوصیات محیط مبدأ را داشته باشند؛ در غیر این صورت انتشار طولانیمدت خواهد بود. در این نوشتار منظور از مبدأ پخش کشورهایی است که در طول دورﮤ قاجار، ایران به شکلهای مختلف طب نوین را از آنها گرفته است. این کشورها شامل برخی کشورهای غربی و دو کشور همسایه، یعنی عثمانی و روسیه تزاری، است.
مقصد پخش مقصد پخش مکان جغرافیایی است که ایدﮤ نو در طـول زمان در آنجا گسترش مییابد و بین مـردم آن مـناطق پخش میشود (برزگر، 1392: 175). هرقدر تجانس و نزدیکی افکار و اندیشههای سرزمین مقصد با سرزمین مبدأ بیشتر باشد سرزمین مقصد مطلوب و پذیراست و هرقدر متفاوت باشد سرزمین مقصد نامطلوب و ناپذیراست و مدتزمان پذیرش پدیدﮤ جدید طولانی خواهد بود. به عبارت دیگر، اگر مشابهتهای فرهنگی و دینی و اعتقادی حوزههای جغرافیایی مبدأ و مقصد بیشتر باشد به همان اندازه از موانع کاسته میشود و زمان کمتری برای پذیراشدن مقصد صرف خواهد شد. در این پژوهش کشور مقصد ممالک سرزمین ایران عصر قاجار است.
موضوع پخش تمامی اندیشهها و پدیدههای نو در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، کشاورزی، صنعتی و طبی در کشور مبدأ ممکن است در کشور مقصد در حکم موضوع پخش تلقی شود. از میان تمام پدیدههای نو در غرب، موضوع پخش این نوشتار طب مدرن است. منظور از طب مدرن تمام شاخههای آن همچون ساختمانی، درمانی، آموزشی و بهداشتی و همچنین قوانین و مقررات مربوط به آن است که در عصر قاجار به مرور زمان در ایران رواج یافت. تمامی این عوامل مرتبط با طب نوین در تغییر رویکرد مردم، در هر دو زﻣﻴﻨﮥ شناختی و رفتاری از طب سنتی به طب نوین، تأثیرگذار بودهاند.
زمان پخش هر پدیده در طول زمان در مـناطق دیـگر گسترش مییابد. زمان ممکن است روزها و سالها یا بهصورت دورههای جدا از هم بـاشد (برزگر، 1392: 175) هیچ اندیشه و پدیدﮤ جدیدی این امکان را ندارد که یکباره از سرزمینی به سرزمین دیگر انتقال یابد و این انتقال مستلزم صرف زمان است. دو عامل مهم زیر از عوامل تأثیرگذار بر زمان انتشار پدیدههای نو هستند: 1. مشابهتهای مبدأ و مقصد؛ هرقدر مشابهتها، بهویژه مشابهتهای فرهنگی و دینی و صنعتی مبدأ و مقصد بیشتر باشد به همان میزان انتشار اندیشه و پدیدﮤ جدید بیشتر خواهد بود. 2. دوری و نزدیکی جغرافیایی مبدأ و مقصد؛ هرقدر سرزمین مبدأ به سرزمین مقصد نزدیکتر باشد به همان اندازه موج انتقال پدیدﮤ نو در سرزمین مقصد سریعتر و قدرتمندتر خواهد بود. با مدنظر قراردادن دو عامل یادشده و نظر فلور که «اثر کامل و عمدﮤ طب غربی» را در جاﻣﻌﮥ عصر قاجار یکونیم قرن بیان کرده است (فلور، 1387: 307)، میتوان دورﮤ زمانی اشاعه و پخش پدیدﮤ طب نوین را از زمان ورود اطبا خارجی، در جایگاه نخستین عاملان طب نوین، تا قانونیشدن امور طبی در اواخر عصر قاجار به سه دورﮤ متمایز اما متوالی تقسیم کرد: الف. دورﮤ نخست: ورود اطبا خارجی به ایران و استقرار آنها در مراکز درمانی و سفارتخانهها و دربار؛ در این دوره آشنایی مردم با طب نوین بیشتر از بالا به پایین بوده است. درواقع، حضور اطبا خارجی در این مکانها و اینکه شاهان و شاهزادگان و اعیان نحوﮤ درمان آنها را پذیرفتند، درستی و تأثیرگذاربودن این نوع طب را به جامعه گوشزد میکرد. البته نباید از نظر دور داشت در این دوره برخی از اطبا خارجی، در مسیر حرکت یا در مراکز درمانی، مردم عادی را هم معالجه میکردند؛ ولی این بهتنهایی برای تغییر دیدگاه مردم از طب سنتی به طب نوین کافی نبود. در این دوره معالجهشدن بزرگان قوم، اعم از زن و مرد، توسط اطبا خارجی در آشنایی مردم با طب نوین بیشترین تأثیر را داشته است. پیش از افتتاح دارالفنون تعدادی محصل برای تحصیل طب نوین به غرب اعزام شدند. میتوان یکی از علتهای اصلی این اعزام را به اطمینانی مرتبط دانست که بزرگان قوم از معالجهشدن توسط عاملان علم جدید به دست آورده بودند. ب. دورﮤ دوم: افتتاح دارالفنون و بازگشت دانشجویان تحصیلکرده در خارج؛ رویکرد به طب نوین در این دوره به بیشترین حد خود رسید. در این مرحله هم دربار و هم تودﮤ مردم به این نتیجه رسیده بودند که برای مقابله با بیماریها و کاستن از مرگومیرهای دهشتناک، باید از دستاوردهای طب نوین ازجمله واکسیناسیون و قرنطینه (قرنطینه) و دستورات بهداشتی استفاده کرد. شاهان و درباریان برای درمان و دانشجویان برای تحصیل طب نوین به خارج سفر کردند. دانشجویان پس از بازگشت به ایران، سکان تدریس طب نوین در دارالفنون را برعهده گرفتند و طب نوین را آرامآرام بومی کردند. در این دوره عوامل زیر نیز در افزایش آشنایی مردم به طب نوین و درنتیجه تغییر رفتاری آنها مؤثر بود: 1. ساخت دارالفنونهای دیگر به تأسی از دارالفنون تهران در شهرهایی نظیر تبریز و فکر ساخت دارالفنون در مشهد و اصفهان؛ البته تا پایان عصر قاجار به بهرهبرداری نرسید (خلیفه، 1390: 15)؛ همچنین استادان این دارالفنونها را اطبا ایرانی مسلط به طب مدرن تأمین میکردند. 2. آموزش نوین طب در بیمارستانها و سایر مراکز آموزشی؛ 3. تشکیل مجلس حفظالصحه و اعزام حافظالصحه به بیشترِ شهرها؛ 4. انجام واکسیناسیون و قرنطینه توسط فارغالتحصیلهای این دارالفنونها. ج. دورﮤ سوم: تصویب قانونهای مرتبط با طب در مجلس و دولت؛ قانونیشدن امور طبی، از تعلیمات گرفته تا گواهی طبابت که درواقع زدن آخرین میخ به تابوت طب یونانی در ایران بود (الگود، 1386: 589). قوانین تصویبی الزامآور بود و مردم رفتهرفته قوانین مکتوب را جایگزین قوانین شفاهی و عرفی میکردند. این جایگزینی نشاﻧﮥ پذیرش تغییرات و پایداری طب نوین در عصر قاجار بوده است.
مسیرها و ابزارهای پخش برای اشاعه و انتشار موضوع پخش در مقصد به افراد، نهادها، مؤسسهها و قوانینی نیاز است تا اندیشه و پدیدﮤ نو را در محیط جغرافیایی جدید گسترش دهند؛ برای نمونه اطبا خارجی، دانشجویان اعزامی، درباریان و اعیان، دارالفنونها و دانشکدهها، مراکز درمانی، مجلس حفظالصحه و تصویب قوانین مرتبط با امور صحی در گسترش و نهادینهشدن طب نوین دخالت کردند. عوامل یادشده به یکی از سه شیوﮤ پخـش جـابهجایی، پخـش سلسلهمراتبی و پخـش سرایتی در رواج هر نوع نوآوری در زﻣﻴﻨﮥ طب نوین از مبدأ به مقصد دخالت داشتهاند. در ادامه، نحوﮤ گسترش و رواج طب نوین در قالب سه نوع پخش یادشده بررسی شده است: پخش جابهجایی در روش پخش جابهجایی، افراد یا گروههای دارای ایدهای مـخصوص بهطور فیزیکی از مکانی به مکانی دیگر حرکت میکنند؛ به عبارتی دیگر، در پخش جابهجایی حاملان نوآوری، مبلغان، تاجران و دانشجویان از راه تماس فردی نـوآوری را بـسط و توسعه میدهند (جعفری، 1395: 86). بنا به نوﺷﺘﮥ جردن و روانتری پخش جابهجایی به جمعیت چندانی نیاز ندارد (جردن، 1380: 195)؛ برای نمونه یکی از رهبران میسیونرها به نام فلچر سالتون (SaltonFletcher) میگفت بهجای کشیشها و پدرهای دینی به من پزشک بدهید تا با کمک آنها خیلی آسانتر کار خود را پیش ببرم (بنجامین، 1363: 273). لمبتون معتقد است در زدودن بدگمانی از طب غربی، هیئتها غیرمستقیم نقش داشتند (عباسی، 1394: 441). برای گسترش ایدهای تازه، در اینجا طب مدرن، علاوهبر انسان تجهیزات نیز میتوانند تأثیرگذار باشند؛ برای مثال، ساختمانهای جدید و در ظاهر متفاوت مثل درمانگاه، بیمارستان، دانشکده و داروخانه که هیئتهای خارجی برای انجام امور درمانی و بهداشتی و آموزشی در ایران میساختند در آشنایی مردم با طب نوین مؤثر بود. تجهیزاتی که حاملان اندﻳﺸﮥ نو به کار میبردند نیز میتواند در چارچوب پخش جابهجایی قرار گیرد؛ چون بدون این تجهیزات انتقال و پخش اندﻳﺸﮥ نو تاحدودی ابتر خواهد بود. بهعبارتی، اندیشه و پدیدﮤ جدید علاوهبر عاملان اندیشه به مکان و تجهیزات جدیدی نیز نیاز دارد. در بُعد انسانی، پخش جابهجایی به روشهای زیر در گسترش و رواج طب مدرن دخالت داشته است: الف. حضور اطبا خارجی در ممالک محروسه ایران عصر قاجار؛ حضور این اطبا هم از ﺟﻨﺒﮥ درمانی و هم از ﺟﻨﺒﮥ آموزش طب نوین تأثیرگذار بوده است. از تعداد 204 طبیب خارجی که در عصر قاجار به ایران آمدند (قهرمانیاصل، 1395: 2) تعدادی در مقام طبیب هیئتها، تعدادی در سفارتخانهها، تعدادی در دربار و تعدادی نیز در قسمت آموزشی انجام وظیفه میکردند. حضور این تعداد طبیب خارجی در ایران بیانکنندﮤ حضور فیزیکی عاملان طب نوین در سرزمین مقصد است. به این ترتیب، مردم این امکان را مییافتند از نزدیک با دستاوردهای طب نوین آشنا شوند و با گذشت زمان و رفع شک و شبهه از آنها استفاده کنند (بنجامین، 1363: 197). حضور پزشکان زن خارجی آشنایی مردم را با طب نوین بیشتر کرد و استفادﮤ آنان را از این طب فزونی بخشید؛ برای نمونه ماری براد فورد (Mary Bradford) نخستین پزشک زن بود که در ایران خدمت میکرد. او در سال 1888م/1305ق به تبریز اعزام شد. دکتر براد فورد هفده سال در تبریز خدمت کرد. در تمام شهر کسی نبود که نام او را نشنیده باشد. او از چنان احترامی برخوردار بود که حتی در مراسم محرم هنگام عبور از میان دستهها به او راه میدادند (الدر، 1333: 66). در سال 1889م/1306ق هیئت مرکزی میسیون در امریکا ماری سمیف (Marie Samieff) را به تهران فرستاد. ورود این پزشک زن، مردم آن روز تهران را دچار بهتوحیرت کرده بود و همه از یکدیگر میپرسیدند چطور ممکن است یک زن معلومات پزشکی داشته باشد؟ دکتر سمیف نزدیک به 34 سال در ایران به خدمات پزشکی مشغول بود (روستایی، 1382: 296). ب. بازگشت دانشجویان اعزامی به خارج؛ اعزام دانشجو از مقصد به مبدأ در نگاه نخست در چارچوب پخش جابهجایی نمیگنجد؛ ولی تحصیل آنها در کشورهای مبدأ و بازگشت آنها پس از اتمام تحصیلات طب نوین، خود بهنوعی حضور فیزیکی عاملان طب نوین در کشور مقصد به شمار میآید. اعزام دانشجو در عصر قاجار محدود بود؛ اما همین تعداد محدود در رواج و انتشار طب نوین در ایران تأثیرگذار بودند. آنها با تدریس در دارالفنونها و اعزام به شهرها و گاه روستاها و کنترل انواع بیماریهای مسری، برتری و مفیدبودن طب مدرن را نشان دادند و در گرایش مردم به این طب مؤثر بودند.
پخش سلسلهمراتبی در پخش سلسلهمراتبی انتشار و پخش نوآوریها و دستاوردهای نو از نوعی قانون پیروی میکند که به قانون از بالا به پایین یا از بزرگتر به کوچکتر مشهور است. در این نوع پخش، اشاعه از توالی منظم و سلسلهمراتب پیروی میکند؛ برای مثال از مقام بالا به مقام پایین یا از شهری بزرگ به شهری کوچک. به پخش سلسلهمراتبی انتشار ریزشی هم گفته میشود (برزگر، 1392: 179)؛ به عبارت دیگر، در پخش سلسلهمراتبی بزرگان قوم و شهرهای بزرگ یا مراکز ایالتها پیشاهنگ انتشار و پخش نوآوری و پدیدﮤ نو هستند. در اینجا به نمونههایی از پخش سلسلهمراتبی طب نوین در عصر قاجار اشاره شده است: الف. مسافرت شاهان قاجار، ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، به کشورهای اروپایی که بخشی از این مسافرتها درمانی بود (شمیم، 1387: 305) و موجب شد برخی از اعیان و اشراف نیز برای درمان به اروپا مسافرت کنند؛ مانند مسافرت امینه اقدس (اعتمادالسلطنه، 1374: 2/567)، میرزاعلیاکبرخان (مستوفی، 1384: 2/222) و جناب حاجیمحسنخان مشیرالدوله (افضلالملک، 1361: 356). ب. معاﻳﻨﮥ زنان حرم و اعیان و بزرگان قوم توسط اطبا مرد خارجی و ایرانیان تحصیلکرده در خارج و مسلط به طب نوین و رسوخ آن در جامعه (سعیدی سیرجانی، 1383: 371؛ عینالسلطنه، 1374: 7/5295)؛ باگذشت زمان، معاﻳﻨﮥ زنان عادی جامعه توسط اطبا مرد رواج و گسترش یافت. ج. ایجاد دارالفنون در تهران و سپس در شهرهایی مانند تبریز برای تدریس علوم نوین؛ پس از ایجاد دارالفنون در تهران، در جایگاه پایتخت ممالک محروسه ایران، در شهر تبریز نیز دارالفنون ایجاد شد و علاوهبر تدریس برخی علوم نوین، طب نوین نیز در این دارالفنونها تدریس شد. فکر ساخت دارالفنون در شهرهای مشهد و اصفهان به این دوره تعلق داشت. د. واکسیناسیون فرزندان شاهزادگان و سپس فرزندان عامه مردم؛ در اوایل مردم با واکسیناسیون مخالفت میکردند یا در برابر آن سهلانگاری میکردند؛ اما پس از آنکه شاهزادگان قاجاری فرزندان خود را پیش چشمان مردم واکسینه کردند مردم عادی نیز از این روش درمانی آن روزگار استقبال کردند. در سال 1809م/1224ق آوانس مرادیان، یا همان جیندمورات، (فلور، 1387: 47)) با مساعدت و یاری مفتی اعظم بغداد، نخست فرزندان خود و سپس فرزند مفتی اعظم را آبله کوفت و سپس این روش را در موصل و بلاد دیگر عراق و عرب و الجزیره نیز معمول کرد. مرادیان پس از آمدن به کرمانشاه بیستوپنج شاهزاده از زن و مرد از خاندان دولتشاه را تلقیح کرد. او سپس در همدان، تهران، کاشان، اصفهان و جلفا کار تلقیح را ادامه داد (مجله یادگار، 1326: 70). پخش سرایتی در پخش سرایتی، تسری موضوع پخش به نزدیکترین قشرها و افراد و مناطقی است که در مـجاورت تغییر و نوآوری قرار دارند؛ به عبارت دیگر در پخش سرایتی، اثر همسایگی عامل کلیدی تلقی میشود. (کامران، 1392: 76؛ جعفری، 1395: 88). در این نوع پخش، انتشار ایده یا پدیدﮤ نو بدون در نظر گرفتن سلسلهمراتب و با تماس مستقیم صورت میگیرد. در این نوع پخش، سرعت انتشار بسیار چشمگیر است و بیشتر آن را به بهمن تشبیه میکنند. مثال بارز این نوع پخش، سرایت انواع بیماریهای مسری است که عامل بیماری بدون در نظر گرفتن بزرگی و کوچکی یا مقام و تحصیلات و شغل، از فرد بیمار به افراد دیگر سرایت میکند و افراد را بیمار میکند. در پخش سرایتی افراد هر جامعه با روشهای گوناگون ازجمله سخنرانی، کتاب، جزوه، همسایگی و چهرهبهچهرهشدن به مناسب و مفیدبودن یک نوع نوآوری در همنوعان و نزدیکان پی میبرند و در راستای بهکارگیری آن اقدام میکنند. در بهکارگیری طب نوین در ایران عصر قاجار، نمونههای زیر در چارچوب پخش سرایتی قرار میگیرد: الف. استفاده از جزوهها و کتابهای آموزشی برای کنترل انواع بیماریهای مسری: اطبا این جزوهها و کتابهای آموزشی را تهیه میکردند و در دسترس تودﮤ مردم قرار میدادند. این کتابها و جزوهها که حاوی بخشنامههای بهداشتی بود برای پیشگیری و مبتلانشدن به انواع بیماریها نوشته میشد. برای مثال باید به نمونههای زیر اشاره کرد: 1. مجلس حافظالصحه در موقع بروز هر بیماری راه مبارزه با آن را بهصورت جزوهای چاپ و منتشر میکرد. گاهی این جزوهها را شاگردان برﺟﺴﺘﮥ مدرﺳﮥ دارالفنون تألیف میکردند (یغمایی، 1349: قسمت12/423). 2. برای کنترل وبای سال 1904م/1283ش، جزوهای به انگلیسی و فارسی با نام «وبای آسیایی» چاپ و منتشر کردیم. ... سودمند بود (ویشارد، 1363: 230). 3. در رشت، خانم پین (Payne) کتاب بهداشتی دربارﮤ بهداشت کودکان نوشت که هزاران جلد از آن چاپ شد و در دسترس مردم قرار گرفت (الدر، 1333: 88). 4. گذشته از مقالههایی که در روزناﻣﮥ رسمی منتشر میشد، جزوﮤ «قواعد معالجه وبـا» دربارﮤ چگونگی این بیماری و جلوگیری از سرایت آن به چاپ رسید و «میان روحانیان و سرشناسان محلههای شـهر پخش شد» که مردم را آگاه کند (ناطق، 1356: 55). در سال 1307ق/1889م طی دستوری، برای پیشگیری از شیوع وبا به ولایات و سرحدات نامه فرستادند (ناطق، 1356: 56). نکته درخور توجه اینکه بیشترِ این آموزشهای مکتوب مفید واقع میشد؛ برای مثال در کرمان، دکتر دودسون (Dodson) متوجه شیوع آنفلوانزا و وبا در ﻧﺘﺠﮥ قحطی سال 1918م/1336ق شد. او از اینکه در هنگام عیادتهای خود دریافت «که آنچه او پیوسته آموزش داده بود جاﻣﮥ عمل به خود گرفته و بسیاری، حتی افراد فقیر، البسه آلوده را میسوزانند و مراقبتهای لازﻣﮥ دیگر را به عمل میآورند» شادمان شد (فلور، 1387: 303). ب. بیان برخی پیشرفتهای طبی در غرب در بعضی سخنرانیها: سخنرانی نیز این استعداد را داشت که در آشنایی مردم با پیشرفتهای جوامع غربی در زﻣﻴﻨﮥ طب نوین مفید واقع شود. درواقع، بسیاری از جوامع نخست با سخنرانی و تبلیغات شفاهی و کتبی با پیشرفتهای سایر جوامع آشنا میشوند و سپس، در راستای استفاده و بهکارگیری دستاوردهای نوین اقدام میکنند. در منبر شب پنجشنبه 15محرمالحرام1325/27فوریه1907 سیدجمال واعظ اصفهانی میگوید: «اهل اروپا همهچیز را کامل کردهاند؛ مثلاً طبابت با اسبابی را که عکس درون را میبیند، میگذارند به شکم ضعیفه، بچه توی دل او را میبیند که کجایش ناقص شده، در چه نقطه بدنش صدمه یا قرحه دارد. جعبهای که درش قفل است با آن اسباب توی جعبه را میبینند، اینها همه از علم است. واللّه نه سحر است نه جادو نه معجزه. از تحصیل علم به اینجا رسیدهاند» (یغمایی، 2537: 101). نموﻧﮥ دیگر این نوع تبلیغات را ناظمالاسلام کرمانی در کتاب خویش آورده است: «... آیا دولت سههزار ساله ایران مقتدر نیست که در هریک از شهرهای معظم خود اداره صحیه برپا نموده سهچهار نفر طبیب موظف بدان جاها بگمارد که مردمان آن شهر را از اجل معلّقی که اثر جهل و نادانی متطبّبین است برهاند. چرا به جهت معالجه جذام و برص که در دوره اول معالجه آنها خیلی آسان است بیمارخانه نباشد که در هر شهر مسافر در اول ورود به جماعتی از این بدبختان دچار نشود که از آسیب این مرض کثیف لب و دماغشان ریخته و چشم و دهانشان را اعوجاج رویداده کف گدایی به پیش خودی و بیگانه دراز کرده ...» (کرمانی، 1384: 1/167). ج. جنگهای ایران و روس: اثر همسایگی روس در گرایش جاﻣﻌﮥ عصر قاجار به طب نوین، به جنگهای ایران و روس مربوط میشود. آنجا که ایرانیان مشاهده میکردند سربازان روس پس از معالجه به جنگ بازمیگردند (قرگوزلو، 1386: 34). شک و تردید به طب موروثی و وطنی زمانی افزایش یافت که در جنگ اصلاندوز، عباسمیرزا معاﻟﺠﮥ سربازان مجروح ایرانی را به دکتر گورینک (Dr. Goring)، جراح بسیار ماهر انگلیسی، سپرد و چون هیچیک دچار نقص عضو نشدند همکاران ایرانی او چنان بر سر خشم آمدند که در همهجا شهرت دادند دکتر انگلیسی با شیطان پیمان بسته است (دروویل، 1370: 309). د. واکسیناسیون در عثمانی و انتشار آن در ایران: موضوع واکسیناسیون اثر همسایگی دیگری بود که در ایران ظاهر شد. همان طور که اشاره شد در سال 1234ق/1818م محمدعلیمیرزا دولتشاه از اوانس مرادیان خواست آن گونه که واکسیناسیون را در همسایگی آنها، یعنی عثمانی، انتشار داده است در ایران نیز رواج دهد و او پذبرفت (مجله یادگار، 1326: 69). ه. چشموهمچشمی مردم، بهویژه زنان، در مراجعه به طبیب خارجی: گاه رقابتهای ناسالم همچون نشاندادن ثروت و دارایی و جاه و مقام موجب مراﺟﻌﮥ برخی افراد، بهویژه از ﻃﺒﻘﮥ اعیان و اشراف، به طبیب خارجی میشد. این نوع مراجعهها محدود بود؛ ولی روشی برای آشنایی مردم با طب نوین بود. شیل مینویسد: ... زنهای متشخص بیشتر، اطبا انگلیسی سفارتخانه را بر اطبا ایرانی ترجیح میدهند (شیل، 1368: 174) او همچنین آورده است که: «آمدن زنان به محکمه پزشک سفارت انگلیس اغلب برای غیبتکردن...» (شیل، 1368: 173). پولاک نیز از خانمی که گویا از طبقههای پایین اجتماع بود یاد میکند و مینویسد: «در آخرین سالهای اقامتم در ایران اغلب مرا به خانهای میبردند و خانم از من میپرسید که آیا او را میشناسم یا نه و بعد میگفت پیش من آمده و من او را معالجه کردهام» (پولاک، 1368: 117). موانع پخش ایرانی عصر قاجار با آن همه عظمت طبی موروثی چگونه میتوانست علم پزشکی غرب را بپذیرد که از دید آنان منشأ کفرآمیز داشت و بهعبارتی، هیچ مسلمانی در به وجود آمدن آن دخالت نداشت. از دید آنان طب نوین مقدمهای برای سیطره دارالکفر بر دارالاسلام بود! بنابراین در برابر هر نوع نوآوری و پدیدﮤ نو که بوی غرب از آنها استشمام میشد، موانعی ایجاد میشد و مقاومتهایی صورت میگرفت و تا زمانیکه این موانع و مقاومتها شکسته نمیشد، جاگیری ایدههای نو در جامعه با مشکل مواجه میشد. منظور از موانع پخش آن دسـته از عـواملیاند که مانع از سـرایت و پخش هر پدیده از مـبدأ پخش به مقصد پخش میشوند یا آنکه اشاعه و انتشار آن پدیده را با مشکل مواجه میکنند (جعفری، 1395: 90). موانع و چالشها و امواج رقیب ممکن است امواج پخش پدیده را مغشوش کنند و آن را از مسیر صحیح منحرف کنند (برزگر، 1382: 29). به مانع پخش مانع تراوا (permeable barrier) نیز گفته میشود (جردن، 1380: 27). عمده موانع پخش و اشاﻋﮥ طب نوین عبارت بودند از: 1. تنفر ایرانیان عصر قاجار از دو دولت روس و انگلیس: یکی از بارزترین علتهای مقاومت در برابر گسترش طب نوین تنفر ایرانیان عصر قاجار از بیگانه بود که بیشتر از دخالت دو دولت روس و انگلیس در امور داخلی ایران نشئت میگرفت. یکی از علتهای عمدﮤ گریز ایرانیان از طب نوین، بهویژه در اوایل عصر قاجار، حضور طبیبان انگلیسی در جنگ هرات و جنگهای ایران و روس بود. به عقیدﮤ ایرانیان این طبیبان برای واسطه و طبابت به میدان جنگ نیامده بودند و با هدف جاسوسی به لشکرگاه آمده بودند (فصیحی، 1393: 147). ایرانیان با همین زمینه ذهنی، با استقرار دستگاه قرنطینه توسط انگلیسیها در جنوب مخالفت کردند و اعلام کردند هدف از آوردن دستگاه قرنطینه «جوشاندن کودکان مسلمانان» است (بورل، 1392: 5). اوج بیاعتمادی ایرانیان به اطبا انگلیسی را پس از بستهشدن معاهدﮤ ترکمنچای و در اقدام روسها در اعطا نشان خوشخدمتی به دکتر مکنیل (McNeill) و همراهان او میبینیم (ناطق، 2537: 26). 2. طولانیشدن زمان رسیدن استادان اروپایی به ایران برای تدریس در دارالفنون: آوردن استادان اروپایی بیش از یک سال طول کشید. «... مدت مـسافرت جان داوود زیاد به طول انجامید. یعنی نزدیک به یک سال و چهار ماه...». امیرکبیر در نامه 24رمضان1267ق/1851م مـیگوید: «بنای مدرسه نظامیه» تمام شد. لازم است «بدون هیچ معطلی معلمین را برداشته با خود بیاورد، زیادتر از این طول ندهد. بازهم از بابت تأکید بـه آن عالیجاه مـینویسم که زاید معطل شد و سفر خود را طول داد... هرقدر زودتر بـیاید دیـر است» (حقیقت (رفیع)، 1386: 67). 3. فاﺻﻠﮥ طولانی غرب از ایران: فاﺻﻠﮥ طولانی مقصد از مبدأ موجب میشود انتقال موضوع پخش زمانبر باشد. مثال واضح همان استخر و موج است؛ هرقدر موج از کانون موج دورتر میشود ارتفاع و سرعت آن کم میشود. در عصر قاجار بهعلت نبود فناوریهای ارتباطی امروزی، سرعت رسیدن موضوع پخش (طب مدرن) یا همان پدیدهها و نوآوریهای جدید مدتدار و طولانی میشد. در موضوع واکسیناسیون که در همسایگی ایران رخ داده بود، دعوت از بانی آن و اقدام به واکسیناسیون کمتر از یک ماه بوده است. 4. مقاومت در برابر واردات داروهای شیمیایی بهجای استفاده از داروهای گیاهی: میتوان استفاده از داروهای گیاهی بهجای داروهای شیمیایی نوین را در حکم یکی از امواج رقیب تلقی کرد که از گسترش استفاده از فراوردهها و تجهیزات طب نوین جلوگیری میکرد و مانع ساخت داروهای شیمیایی میشد (پولاک، 1368: 411؛ شهریباف، 1383: 1/62)؛ همچنین رواج داروهای غربی، فروش و صادرات داروهای (دواها) گیاهی را محدود میکرد (الگود، 1386: 411؛ Clarke, 1837: 709). 5. خودداری از قرنطینه و واکسیناسیون: قرنطینه و واکسیناسیون ازجمله موضوعهای طبی بودند که در اوایل معرفی با مقاومتهایی روبهرو شدند (گنجبخش زمانی، 1389: 140). درسال 1904م/1321ق، کارکنان قرنطینه در کرمانشاه بهعلت وبایی که در نجف شایع شده بود، خواستند طلاب مسافر ایران را همراه با یکی از علمای سرشناس نجف ضدعفونی کنند (در قرنطینه نگهدارند). طلاب به مقامهای رسمی سلامت گفتند: «مقدم حضرت آقا مقدس و بخشنده است و هر زمان که ایشان قدم میگذارند بلا و مصیبت زدوده میشود و نیاز به قرنطینه نیست» و نتیجه آن شایعشدن وبا در ایران بود (سیاح، 1346: 536)؛ همچنین، همان طور که گفته شد، مردم معتقد بودند دستگاه ضدعفونیکننده بهمنظور جوشاندن بچهها ساخته شده است (الگود، 1386: 578). در زﻣﻴﻨﮥ واکسیناسیون نیز مقاومتهایی صورت میگرفت؛ طوریکه دکتر جوکس (Andrew Jukes) در سال 1811و1812م/1226و1227ق به واکسیناسیون بچههای مسلمان در تهران موفق نشد (Wright, 2001: 123) و در اوایل، مردم به طور معمول حتی هنگام اپیدمیها موافق واکسیناسیون نبودند (فلور، 1387: 44). 6. تخصیص بودﺟﮥ ناکافی برای تأسیس مؤسسههای بهداشتی و درمانی: در عصر قاجار یا بودجهای برای مسائل بهداشتی و درمانی در نظر گرفته نمیشد یا اینکه مبالغ در نظر گرفته شده کفایت نمیکرد؛ برای نمونه، قرنطینه که در بهداشت و سلامتی نقش اساسی داشت و میتوانست از همگانیشدن و درنتیجه مرگومیرهای دهشتناک جلوگیری کند، با مشکل اختصاص بودﺟﮥ دولتی مواجه بود (بورل، 1392: 4؛ الگود، 1386: 571). مثال دیگر بودﺟﮥ تخصیصی برای بخش کامل سلامت در سال 1923و1924م بود که فقط 162هزار تومان از کل بودجه دولتی 34میلیون و 200هزار تومانی را دربرمیگرفت و کمتر از نیم درصد کل بودجه محسوب میشد (فلور، 1387: 303). 7. وضعیت نامناسب اقتصادی: جنگهای کشدار و طولانیمدت، ناآرامیهای داخلی، انقلاب مشروطه، کشاورزی و دامداری خودبسنده و استفادهنکردن از فناوری جدید در عصر قاجار موجب شده بود مردم به آنچه دارند بسنده کنند و از تغییرات خاص، بهویژه در دو زﻣﻴﻨﮥ اساسی اقتصاد عصر قاجار یعنی دامداری و کشاورزی، اجتناب ورزند. اتکا به اقتصاد خودبسنده و کافی برای زندگی روزمره، در کنار سایر عوامل یادشده، باعث شده بود جاﻣﻌﮥ عصر قاجار جاﻣﻌﮥ فقیری تلقی شود که بیشتر تلاش میکرد زنده بماند تا دورهای از تاریخ را بگذراند. فقر اقتصادی تاحد چشمگیری مردم را از گرایش به کسب علوم نوین بازداشته بود و همان طور که آورده شد، تعداد افراد اعزامشده به خارج برای تحصیلات تکمیلی در زﻣﻴﻨﮥ طب مدرن با هزﻳﻨﮥ شخصی به تعداد انگشتان دست هم نمیرسید. وضعیت نامناسب اقتصادی آنها را از تحصیلات مقدماتی هم بازداشته بود؛ طوریکه میزان سواد در عصر قاجار حدود شش درصد اعلام شده است (ویشارد، 1363: 250)؛ همچنین فقر موجب شده بود افراد طبقات پایین جامعه به طبیب خارجی کمتر مراجعه کنند. 8. مخالفت بیشترِ اطبا ایرانی و اهل شریعت با اطبا خارجی (عاملان طب غربی): شاید معروفترین تقابل طبیبان ایران با پزشکان خارجی و مقاومت آنها در برابر تحولات نوین در عرصه پزشکی به جنگ اصلاندوز مربوط باشد؛ آنجا که وقتی طبیب انگلیسی، دکتر گورینک، سربازان مجروح ایرانی را معالجه کرد اطبا ایرانی اعلام کردند طبیب انگلیسی با شیطان پیمان بسته است (دروویل، 1370: 309). نموﻧﮥ دیگر ملکالاطباء، حاجیمیرزابابا شیرازی، بود. او یکی از مخالفان سرسخت طب اروپایی بود و رساﻟﮥ جوهریه را در انکار طب اروپایی نگاشت (ثقفی، 1391: 48). حتی میتوان ایجاد مکاتب چهارگانه (اربعه) توسط حکمای ایرانی (روستایی، 1382: 51) معتقد به درمان با طب سنتی را بهنوعی در ردیف مقاومت در برابر طب نوین قرار داد (روستایی، 1382: 171). بیشترِ اهل شریعت مخالف پدیدههای نوینی بودند که غیرمسلمانان ارائه میکردند. نموﻧﮥ بارز مخالفت علما را میتوان در اراﺋﮥ گواهی یا جواز طبابت مشاهده کرد؛ جاییکه از دید علما صدور گواهی طبابت با امضا طبیب خارجی نامسلمان بوی استعماری داشت (الگود، 1386: 588). چون این گواهیها را پیش از این علما و معتمدان محل امضا میکردند، بهنظر میرسد مخالفت علما با نحوﮤ صدور گواهیها دو علت داشت: الف. پزشک خارجی غیرمسلمان گواهی را امضاء میکرد؛ ب. دیگر به تأیید معتمدان محل و علمای محل نیازی نبود. شاید علما علت دوم را توهین به خود و معتمدان میدانستند و اینکه با این حذف، از نفوذ آنها در جامعه کاسته میشد. 9. اعتقاد به سحر و جادو و برداشت نادرست از آموزههای دینی: اعتقاد به سحر و جادو (بروگش، 1374: 137؛ هردوان، 1324: 40) و گاه برداشت نادرست از آموزههای دینی ممکن بود (آنه، 1368: 33) در برابر گسترش طب نوین موانعی ایجاد کند. این اعتقادها در فرهنگ و دین و آیینهای مرسوم مردم ایران ریشه داشتند (سیاح، 1346: 539؛ پولاک، 1368: 425؛ فلور، 1387: 105) و بهراحتی و در اندک مدت تغییرپذیر نبودند.
نمودهای عینی گسترش طب مدرن در ایران عصر قاجار فلور عقیده دارد طب مدرن زمانی در ایران عصر قاجار رواج یافت که تکامل سیاسیاجتماعی در جاﻣﻌﮥ ایران اتفاق افتاد و ﻃﺒﻘﮥ فرﻫﻴﺨﺘﮥ ایران برای مدرنشدن، فناوری غربی را تمامعیار پذیرفتند (فلور، 1387: 238). به عبارتی دیگر، آگاهی مردم در زمینههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آنان را به پذیرش تغییرات در زﻣﻴﻨﮥ طب نوین سوق داد و آنان سودمندی و تأثیرگذاری تکنولوژی غربی را در زﻣﻴﻨﮥ سلامتی و نشاط انسان و بهرهبرداری مناسب از زندگی به عینه مشاهده کردند. باوجود مخالفتها، تغییرات در حوزﮤ شناختی و رفتاری مردم باعث به وجود آمدن تغییرات پایدار در حوزﮤ سلامتی و درمان شد که در ادامه مهمترین آنها بررسی میشود: 1. واکسیناسیون: گریههای امیرکبیر و قوانین اجباری ایشان اندک مدتی مردم را در صف آبلهکوبی قرار داد؛ ولی صفکشیدن برای واکسیناسیون زمانی اتفاق افتاد که مردم به مفیدبودن آن پی بردند و بر شایعهها در زﻣﻴﻨﮥ تلقیح غلبه کردند. روزناﻣﮥ وقایع اتفاقیه نحوﮤ آبلهکوبی در عصر ناصری را اینگونه بیان میکند: «در ممالک محروسه ناخوشی آبله عمومی است که اطفال را عارض میشود که اکثری را هلاک میکند یا کور یا معیوب میشوند... اطبا چاره این ناخوشی را به این طور یافتهاند که در طفولیت از گاو آبله برمیدارند و به طفل میکوبند... دولت علیه کسان برای یادگرفتن این فن شریف گماشتهاند (روزنامه وقایع اتفاقیه، جمعه 19ربیعالثانی1267، نومره سیم، ص1) که بعد از آموختن به جمیع ممالک محروسه مأمور نمایند که در هر ولایتی جمیع اطفال خود را مردم بیاورند و آبلهشان را بکوبند و از تشویش هلاک و عیب آسوده کردند» (روزنامه وقایع اتفاقیه، جمعه 19ربیعالثانی1267، نومره سیم، ص2). از دید فلود، رویکرد مردمی و تغییر شناختی و رفتاری در مواجهه با واکسیناسیون 120 سال طول کشید (فلور، 1387: 291). در هر صورت، تلقیح زمانی پایدار شد که بزرگان قوم، از فرزندان شاهزادگان گرفته تا فرزندان اعیان و اشراف، در مقابل دیدگان مردم آبلهکوبی کردند تا مردم خود مشاهده کنند آنچه تلقیح میشود مادهای برای نجات جان فرزندان آنهاست. 2. مراکز بهداشتی و درمانی و انسانمدارانه: مراکز بهداشتی و درمانی و انسانمدارانه مانند درمانگاه، دانشکده، بیمارستان و داروخانه ازجمله مکانهایی بودند که با آمدن هیئتهای مذهبی و سیاسی و اقتصادی خارجی به ایران تأسیس شدند. تأسیس این مراکز از آن نظر مهم است که با رفتن هیئتها، این ساختمانها بیشتر در همان زمینه و با نیروی انسانیِ ایرانی به کار خود ادامه میدادند و از طرفی، ایرانیان به تقلید از این ساختمانها، ساختمانهای مشابه برای اراﺋﮥ خدمات بهداشتی و درمانی میساختند و اینگونه، بر ماندگاری یادگارهای طب مدرن میافزودند. به نمونههایی از مراکز و مؤسسههایی اشاره میشود که هیئتهای خارجی در ممالک محروسه ایران ساختند: . تا آغاز جنگ جهانی اول در شهرهای تهران، تبریز، کرمانشاه، مشهد، همدان و رشت آموزشگاه پرستاری تأسیسشده بود (الدر، 1333: 84). . «در ارومیه، خـواهران نـیکوکار [فرانسوی] مؤسسهای خیریه جهت نگهداری اطفال خردسال داشتند؛ ضمن آنکه درمانگاه و بیمارستانی با ظرفیت سی نفر را هـم تـحت پوشـش خود اداره میکردند. خسروآباد نیز مؤسسهای خیریه و بیمارستانی که توسط خواهران نیکوکار اداره میشد، داشت. در تهران علاوهبر درمـانگاه و بـیمارستان، هیئت مسیحی پرورشگاهی 35نفره داشت که کل این مؤسسات در ساختمان بزرگی واقع در محله مـسیحینـشین کـه خواهران روحانی در آن اسکان داشتند، قرار داشت. مؤسسه خیریه جلفای اصفهان هم از ابتدای ورود خواهران نیکوکار، به سال 1904م/1322ق، آغاز به کار کرد و درمـانگاهی هـم برای نگهداری حدود شصت بیمار تأسیسشده بود» (ملکزاده، 1382: 52؛ غفاری، 1368: 155). . مدارس و بیمارستانهای آمریکایی در شهرهای ارومیه، تبریز، رشت، همدان و تهران فعال بودند. مدارس و بیمارستانهای انگلیسی در شهرهای تربتحیدریه، نصرتآباد (سیستان)، کرمانشاه و بوشهر دایر بودند. مراکز آموزشیدرمانی روسها در تهران، مشهد و تربتحیدریه بودند و پزشکان فرانسوی در تهران، تبریز و بوشهر به مردم خدمت میکردند (گروته، 1369: 322). 3. استقرار قرنطینه: قرنطینه نیز ازجمله مظاهر طب نوین بود که ایرانیان بهسختی آن را پذیرفتند. از دید سه تن از شاهزادگان قاجاری، قرنطینه اصلی از اصول دینی مسیحی بود که آنها اجرا میکردند و انجام آن درواقع تحمیلی بود برای پیروان سایر ادیان، ازجمله مسلمانان (رایت، 1368: 177). در موضوع قرنطینه نیز، آگاهی مردم استقرار آن را در ایران پایدار کرد. باید گفت در ایران امیرکبیر بنای قرنطینه را گذاشت و این موضوع را میتوان از متن ناﻣﮥ امیرکبیر به اسکندرخان، حاکم کرمانشاهان، دریافت (عضدالملک، 1370: 190). 4. آموزش نوین طب در دانشکدههای طبی: در ایران، آموزش نوین طب قدمتی بهاندازﮤ حضور هیئتهای خارجی در کشور دارد؛ ولی این نوع آموزش به طور رسمی از دارالفنون آغاز شد و در سراسر ایران گسترش یافت. اطبا هیئتهای خارجی در دانشکدهها، آموزشکدهها و بیمارستانهایی که میساختند طب نوین را به جوانان ایرانی نیز تعلیم میدادند. از معروفترین این تعلیمدهندگان باید از دکتر کاکران (Cochran) نام برد که در سال 1894م/1311ق، در ارومیه به تعلیموتربیت جوانان ایرانی در زﻣﻴﻨﮥ پزشکی نوین دست زد و 27 نفر را در این زمینه آموزش داد (الدر، 1333: 83). البته آموزشگاهی از این نوع در همدان و برخی شهرهای بزرگ ایران نیز وجود داشت. با این مقدمهها بود که پس از شروع تعلیم طب نوین به روش جدید در دارالفنون، آموزش از این نوع در ایران شتاب بیشتری گرفت و ماندگار شد. 5. دارالفنون: با افتتاح دارالفنون، درواقع روش نوین آموزش دانشگاهی در ایران شروع شد. مدرﺳﮥ «دارالفنون روز یـکشنبه پنـجم ربـیعالاول سال 1268ق، سیزده روز پیش از کشتهشدن امیرکبیر، با حضور ناصرالدین شاه و هفت تن معلم اتریشی و چند نفر از معلمان ایرانی که تحصیلاتی عالی را در اروپا به پایان رسانده بودند و صد نفر شاگرد افـتتاح یافت. دارالفنون ایران بیست سال قبل از دارالفنون ژاپن و سه سال بعد از دارالفـنون عـثمانی افتتاح یافته است» (یغمایی، 1348: قسمت3/145). نخستین دوره فارغالتحصیلان این مدرسه در سال 1274ق/1857م، تحصیلات خود را به پایان رساندند که در این میان، 15درصد فارغالتحصیلان در رﺷﺘﮥ پزشکی درس خوانده بودند (محمودآبادی، 1391: 36). تأسیس دارالفنون در تهران زمینهای برای تأسیس دارالفنونهای دیگر در سایر نقاط ایران بود. دکتر امیراعلم، رئـیس حفظالصحه دولتـی، در این باره میگوید: «دارالفنون تهران کفایت نمیکند؛ زیرا منحصر به تعلیمات عالیه است و به ساکنین پایتخت و یا اولاد متمولین اختصاص دارد و جوانان خانوادههای متوسطالحال یا بیبضاعت ایالات و ولایات نمیتوانند» راه دور و پرخرج و هزﻳﻨﮥ گزاف پایتخت را متحمل شوند و از تحصیلات عالیه بازماندهاند (خلیفه، 1390: 15). به این ترتیب، دارالفنونها که به سلاح روز، یعنی علم نوین، مسلح بودند در ایران ماندگار شدند. 6. تصویب قوانین طبی و بهداشتی در مجلس و دولت و صدور گواهی طبابت: سارتون ﻧﻘﻂﮥ اتصال میان قانون و طب را سازمانهای آموزش پزشکی میداند و مینویسد قانونیشدن تعلیمات پزشکی برای حفظ منافع عمومی بیماران و خود پزشکان لازم و ضروری است (سارتون، 1383: 902). همچنین قوانینی از این نوع میتواند چارچوب فعالیتهای طبی را مشخص کند و بر ادامهدارشدن و پایدارشدن آنها تأثیر گذارد. در ایران دورﮤ قاجار تا افتتاح مجلس، قانون خاصی برای طبابت وجود نداشت و قوانین و مقررات طبی به قوانین شفاهی برگرفته از دستور شاه و شرع و عرف خلاصه میشد؛ حتی گواهی طبابت (استشهادنامه) نیز پس از مُهر و امضا حکیم (استاد) و معتمدان محل و علما به شاگرد حکیم داده میشد. قوانینی که دولت و مجلس در اواخر عصر قاجار به تصویب رساندند عبارت بودند از: قانون طبابت مصوب سال 1290ق/1873م مجلس دربارﮤ اشتغال به دندانسازی (روستایی، 1382: 1/197)؛ قانون افتتاح مطب توسط حکومت تهران، به تاریخ 8ذیحجه1327ق/1909م (روستایی، 1382: 1/3)؛ تصویب نظامناﻣﮥ دوافروشی (روستایی، 1382: 1/179) در اکتبر1919/1337ق (فلور، 1387: 288)؛ تصویب تخصیص 10درصد مالیات خودرو برای انجام یک رشته واکسیناسیون از سال1911م/1329ق در مجلس (فلور، 1387: 291). اهمیت تصدیقناﻣﮥ اطبا فارغالتحصیل بهحدی رسیده بود که «در سفر مظفرالدین شاه به ارومیه به سال 1315ق/1898م، شاه تصدیقناﻣﮥ فارغالتحصیلان را توشیح فرمود و به هرکدام از دانشجویان مدرسه عالی طب سی تومان عنایت فرمود. بهعلاوه هنگام عزیمت از شهر به دانشجویان پزشکی مدرسه ده سکه طلا مرحمت فرمود. در این سفر شاه به دکترها و استادان مدرسه القابی مرحمت فرمود» (دهقان، 1348: 149). مطالب یادشده بیانکنندﮤ رویکرد دولت و مردم به قانون مکتوب پزشکی مدرن است که درواقع آخرین مرحله از استقرار طب نوین در ایران عصر قاجار است..
حاصل سخن بررسیهای این نوشتار نشان داد باوجود برخی مخالفتها، طب نوین در ایران عصر قاجار گسترش یافت؛ اما این گسترش براساس اصول و قواعدی بود که در اینجا نظرﻳﮥ پخش موفق شد آن را توجیه کند. براساس این نظریه، حضور اطبا خارجی در ایران و استقرار آنها در مراکز درمانی و آموزشی و بازگشت دانشجویان اعزامی به خارج در حیطه پخش جابهجایی، مسافرت درمانی شاهان و درباریان قاجار به خارج، تأسیس دارالفنونها، واکسیناسیون اطفال بزرگان قوم و سپس اطفال مردم عادی و معاﻳﻨﮥ زنان توسط اطبا مرد در حیطه پخش سلسلهمراتبی و درمان سربازان مجروح در جنگهای ایران و روس و نیز واکسیناسیون، سخنرانی و انتشار کتابها و جزوههای بهداشتی در حیطه پخش سرایتی ارزیابی شد. همچنین مشخص شد رواج و گسترش طب نوین در ایران عصر قاجار، از اصول و قواعد نظرﻳﮥ پخش هاگراسترند پیروی کرده است.. نکته دیگر اینکه انتشار طب نوین در ایران عصر قاجار بیش از یک قرن طول کشید که این موضوع باتوجه به مؤلفههای نظرﻳﮥ پخش درخور توجیه بود. در همین زمینه عواملی نظیر تفاوتهای فرهنگی، عقیدتی، فناوری، فاﺻﻠﮥ جغرافیایی موجود بین مبدأ و مقصد پخش، فقر و مخالفتها در حکم موانع پخش مشخص و بررسی شد. این عوامل بر زمان انتشار و اشاعه طب نوین در ایران تأثیر گذاشتند و زمان اشاعه را طولانی کردند. نمودهای عینی طب نوین بیانکنندﮤ استقرار و پایداری طب مدرن در ایران عصر قاجار است. | ||
مراجع | ||
الف. کتاب . الدر، جان، (1333)، تاریخ میسیون آمریکایی در ایران، مترجم سهیل آذری، تهران: نور جهان. . الگود، سیریل، (1386)، تاریخ پزشکی ایران و سرزمینهای خلافت شرقی، مترجم باهر فرقانی، چ3، تهران: امیرکبیر. . اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان، (1374)، چهل سال تاریخ ایران، محقق و مصحح ایرج افشار، 3ج، چ2، تهران: اساطیر. . افضلالملک، غلامحسین، (1361)، افضلالتواریخ، محقق و مصحح منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران: تاریخ ایران. . آنه، کلود، (ژان شوپفر)، (1368)، اوراق ایرانی؛ خاطرات سفر کلود آنه در آغاز مشروطیت، ترجمه ایرج پروشانی، تهران: معین. . بروگش، ک هینریش، (1374)، در سرزمین آفتاب؛ دومین سفرنامه هینریش بروگش، ترجمه مجید جلیلوند، تهران: مرکز. . بنجامین س.ج.دبلیو، (1363)، ایران و ایرانیان، ترجمه محمدحسین کردبچه، تهران: جاویدان. . پولاک، یاکوب ادوارد، (1361)، سفرنامه پولاک؛ ایران، مردم و سرزمین آن، مترجم کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی. . جردن، تری، روانتری، لستر، (1380)، مقدمهای بر جغرافیای فرهنگی، مترجمان سیمین تولایی و محمد سلیمانی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات. . دروویل، گاسپار، (1370)، سفر در ایران، ترجمه منوچهر اعتمادمقدم، چ4، تهران: شباویز. . دهقان، علی، (1348)، سرزمین زردشت؛ اوضاع طبیعی سیاسی اقتصادی فرهنگی اجتماعی تاریخی رضائیه، تهران: ابنسینا.. . رایت، دنیس، (1368)، ایرانیان در میان انگلیسیها، ترجمه کریم امامی، چ2، تهران: نو. . روستایی، محسن، (1382)، تاریخ طب و طبابت در ایران (از عهد قاجار تا پایان عصر رضاشاه) به روایت اسناد، 2ج، تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران. . سارتون، جورج، (1383)، مقدمهای بر تاریخ علم، مترجم غلامحسین صدری افشار، 2ج، چ2، تهران: علمی و فرهنگی. . سعیدی سیرجانی (گردآورنده)، (1383)، وقایع اتفاقیه، محقق و مصحح: سعیدی سیرجانی، چ4، تهران: آسیم. . سیاح، حمید، (1346)، خاطرات حاج سیاح یا دوره خوف و وحشت، تهران: ابنسینا. . شکوئی، حسین، (1389)، اندیشههای نو در فلسفه جغرافیا، ج1، چ12، تهران، موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی. . شمیم، علیاصغر، (1387)، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران: بهزاد. . شهریباف، جعفر، (1383)، طهران قدیم، 5ج، چ4، تهران: معین. . شیل، لیدی، (1368)، خاطرات لیدی شیل، مترجم حسین ابوترابیان، چ2، تهران: نو. . عضدالملک، علیرضا، (1370)، سفرنامه عضدالملک به عتبات، محقق و مصحح حسن مرسلوند، تهران: موسسه پژوهشی و مطالعات فرهنگی. . عینالسلطنه، قهرمانمیرزا سالورع (1374)، روزنامه خاطرات عینالسلطنه، محقق و مصحح مسعود سالور و ایرج افشار، 10ج، تهران: اساطیر. . غفاری، ابوالحسن، (1368)، تاریخ روابط ایران و فرانسه از ترور ناصرالدین شاه تا جنگ جهانی اول، تهران: مرکز دانشگاهی. . فلور، ویلم، (1387)، سلامت مردم در ایران قاجار، مترجم ایرج نبیپور، بوشهرک دانشگاه علوم پزشکی بوشهر. . قرگوزلو، ناصر، (1386)، اصلاحات و تجدد در عصر قاجار، سانتاکاترینا (برزیل): تیپوتیل. . قهرمانیاصل، ولیالله، (1395)، اطبا عصر قاجار، تبریز: پژوهشهای دانشگاه. . کرمانى، ناظمالاسلام، (1384)، تاریخ بیدارى ایرانیان، ج3، چ7، تهران: امیرکبیر. . گروته، هوگو، (1369)، سفرنامه هوگو گروته، مترجم مجید جلیلوند، تهران: مرکز. . مستوفی، عبدالله، (1384)، شرح زندگانی من، 3ج، چ5، تهران: زوار. . ناطق، هما، (2537)، از ماست که بر ماست (چند مقاله)، چ3، تهران: آگاه. . ویشارد، جان، (1363)، بیست سال در ایران، ترجمه علی پیرنیا، تهران: نوین. . هردوان، ژاک، (1324)، سفرنامه در آفتاب ایران1303-1305 خورشیدی، مترجم مصطفی مهذب، تهران: چاپخانه چهر. . یغمایی، اقبال (گردآورنده)،(2537)، شهید آزادی سیدجمال واعظ اصفهانی، تهران: توس.
ب. مقاله . برزگر، ابراهیم، (بهار1382)، نظریه پخش و بازتاب انقلاب اسلامی، پژوهش حقوق عمومی، ش8، ص39تا72. . برزگر، ابراهیم، حسینی، سیدمحمدصادق، (1392)، نظریه پخش و بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر عربستان سعودی، مطالعات انقلاب اسلامی، س10، ش33، ص173تا188. . بورل، آر. ام، (پاییز1392)، همهگیری وبا در ایران (1904م)، برخی از ابعاد جامعه قاجاری، ترجمه فریده فرزی و زهرا نظرزاده، خردنامه، ش11، ص1تا22. . ثقفی، مریم، منظورالاجداد، سیدمحمدحسین و آقاجری، سیدهاشم، (آذر1391)، مروری بر موانع موجود در راه گسترش داروسازی نوین در عهد قاجار، مجله ایرانی اخلاق و تاریخ پزشکی، دوره پنجم، ش۶، 42تا53. . جعفری، علیاکبر، نیکروش رستمی، ملیحه، (بهار1395)، بازتاب و الگوهای صدور انقلاب اسلامی در کشورهای منطقه غرب آسیا؛ مطالعه موردی کشور عراق، مطالعات انقلاب اسلامی، ش44، ص81تا101. . حقیقت (رفیع)، عبدالرفیع، (مرداد1386)، تاریخچه تأسیس مدرسه عالی دارالفنون و تأثیر آن در نهضت مشروطه، مجله گزارش، ش189، ص65تا67. . خلیفه، مجتبی، نجفزاده، علی، (پاییز و زمستان1390)، دارالفنون رضوی ایدهای برای مقابله با فعالیتهای هیئت تبشیری پرسبیتریان در مشهد، مطالعات اسلامی: تاریخ و فرهنگ، س چهلوسوم، شماره پیاپی87، 9تا25. . خواجهسروی، غلامرضا و خانیآرانی، الهه، (زمستان1391)، بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر ایالات متحده آمریکا، پژوهشهای روابط بینالملل، ش6، ص41تا72. . خورشیدنام، عباس، (تابستان1391)، در دیرینهشناسی ادراک پزشکی، فصلنامه تاریخ پزشکی، س4، ش11، 131تا154. . عباسی، ابراهیم، (تابستان1394)، سیاست و سلامت در ایران؛ بررسی رابطه پزشکان و سیاست در ایران معاصر، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره45، ش2، 435تا455.. . فصیحی، سمین، جعفری، نسرین، (پاییز و زمستان1393)، تأثیر پزشکان انگلیسی بر مناسبات سیاسی ایران و انگلیس در عصر قاجار، دو فصلنامه علمیپژوهشی تاریخنامه ایران بعد از اسلام، س5، ش9، 131تا157. .گنجبخشزمانی، محسن، (بهار1389)، تحولات بهداشتی در اواخر دوره قاجاریه (به روایت اسناد)، فصلنامه تاریخ پزشکی، س2، ش2، 145تا171. . مجله یادگار (آبان و آذر1326)، سابقه تمدن جدید در ایرانغ آبلهکوبی در ایران، ش33. . محمودآبادی، مهدیه، (تابستان1391)، اصلاحات آموزشی از دارالفنون تا مدارس رشدیه 1268تا1315ق، ش51، ص21تا44. . مقدس، نجمه، ناجیاصفهانی، حامد، (1393)، بازخوانی علمی طب سنتی ایرانی بر مبنای علمشناسی تامسکوهن، مجلّه طب سنّتی اسلام و ایران، س5، ش1، ص68تا81. . ملکزاده، الهام، (بهار و تابستان1382)، مادام توماسن از بازماندگان هیئتهای مذهبی فرانسوی در ایران، مجله گنجینه اسناد، ش49و50، ص50تا55. . ناطق، هما، (شهریور1356)، تأثیر اجتماعی و اقتصادی بیماری وبا در دوره قاجار، مجله نگین، ش148، 23تا26. . یغمایی، اقبال، (خرداد1348)، مدرسه دارالفنون3، مجله یغما، ش249. . --------، (مهر1349)، مدرسه دارالفنون12، مجله یغما، ش265.
ج. روزنامه . روزنامه وقایع اتفاقیه، جمعه 19ربیعالثانی1267، نومره سیم، ص1و2. د. منابع لاتین . Clarke, H.T, (1837), ”Sketches on the State of Medical Knowledge in Persia,“ LondonMedical and Surgical Journal 2, pp. 707-10.
. Wright, Denis, (2001), The English Amongst the Persians London: I.B. Tauris, | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,438 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 902 |