تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,649 |
تعداد مقالات | 13,393 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,187,930 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,069,897 |
بررسـی ساخت کلان (چارچوب فکری) دیوان پروین اعتصامی بر اساس رویکرد زبانشناختی صورتگرا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 10، شماره 3 - شماره پیاپی 24، مهر 1397، صفحه 17-30 اصل مقاله (619.95 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2017.100115.0 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ایوب انصاری* 1؛ علیرضا شانظری2؛ سید علی سراج3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1مربی زبانشناسی همگانی دانشگاه پیام نور تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یاسوج | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف از این پژوهش مطالعۀ چارچوب فکری-صوری دیوان پروین اعتصامی با تکیه بر اصول یکی از شاخههای زبانشناسی است. زبانشناسی، مطالعه علمی و بررسی متنی و گفتمانی زبان است و همچون سایر علوم تقسیمات و انشعاباتی یافته که زبانشناسی کلان نیز یکی از این شاخههاست. در این نوع بررسیها، متن از لحاظ روابط فراجملهای مطالعه میشود، و از این طریق، روابط میان بخشهای تشکیلدهندة یک متن، و ساخت کلان (بافتار) متن مشخص میگردد. در تحقیق حاضر، از الگوی وودبری (1987) – خانزاده امیری (1379) استفاده شده و روش تحقیق از نوع توصیفی و تحلیل محتوای کمی است. به طور کلی، تجزیه و تحلیل حکایات در سطح ساخت کلان نشان داده است که در ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی چارچوب ارائهشده در الگوی مذکور قابلتشخــیص است که البـــته برای تکمیل آن، تغیـــیرات و اصلاحــاتی نیز صورت گرفته است. از نتایج بهدستآمده در این بررسی مشخص شد که سازة پندواندرز در دیوان پروین اعتصامی محوریت دارد. از مجموع 6824 مصراع بررسیشده 2728 مصراع به سازة پندواندرز اختصــاص دارد که 97/39 درصد از کل مصراعها را شامل میشود. بنا براین سازة پندواندرز، سازة محوری و اصلی در ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی تلقی میشود که این موضوع خود نشاندهندة ماهیت تعلیمی اثر مذکور است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ساخت کلان؛ الگوی وودبری (1987؛ نقل شده در فب؛ 1997) -خانزاده امیری (1379)؛ دیوان پروین اعتصامی؛ زبانشناسی صورتگرا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
. مقدمه بررسی ساخت کلان[1] ازجمله مباحث مهم تجزیه و تحلیل گفتمان[2] و متن است. این گونه مطالعات برای تمام انواع متنها اعم از گفتاری و نوشتاری مناسب است و حوزههای مختلف از جمله متون ادبی را شامل میشود. بنابراین «طرحواره»[3] در زبان عامل تفکیک متون گوناگون داستانی، توصیفی، گزارشی، جدلی و غیره از یکدیگر است. متنهای مختلف بر اساس چگونگی برقراری ارتباط میان موضوع[4]، گزارهها [5]و سایر اطلاعات در درون آنها برای ایجاد متنی واحد از یکدیگر قابلتشخیصاند؛ این ساختار زیربنایی که گفتمان را سازماندهی میکند، چارچوب فکری یا ساخت کلان است. دو نوع عمدة چارچوب فکری وجود دارد: یکی صوری[6] و دیگری محتوایی[7]. در چارچوب فکری- صوری مراحل شکلگیری انجام کار و تکمیل داستان بررسی میشود؛ یعنی اینکه چگونه اجزای داستان یا وقایع آن در انسجام و یکپارچهسازی و کلیتبخشیدن به آن در کنار هم قرار میگیرد؛ اما درچارچوب فکری-محتوایی، مضمون و محتوا بررسی میگردد (یارمحمدی، 1374)؛ بررسی حاضر از نوع توصیفی و روش تحقیق تحلیل محتوای کمی است. در این تحقیق، بر اساس الگوی ترکیبی صورت گرای وودبری (1987، نقلشده در فب،1997) – خانزاده امیری (1379)، چارچوب فکری-صوری دیوان پروین اعتصامی که نوعی گفتمانگونة روایی ادبی است، مطالعه میشود. آن خانزاده امیری (1379) در بررسی ساخت کلان حکایات کتاب منطقالطیر عطار نیشابوری، براساس الگوی وودبری (1987، نقلشده در فب،1997) به وجود پنج سازة[8] مقدمه، کشمکش، واکنش، نتیجه و پندواندرز و چهار طرح قائل است. وی در بررسی خود در حکایات داستانی دو طرح «الف» و«ب» و در حکایات غیرداستانی دو طرح «پ» و«ت» را ارائه کرده است که طرح «الف» را متشکل از سه سازة اصلی کشمکش، واکنش، نتیجه و دو سازة اختیاری مقدمه و پندواندرز میداند که در این طرح علاوه بر سه سازة اصلی، هردو یا یکی از سازههای اختیاری نیز وقوع مییابد. خانزاده امیری (1379)، طرح «ب» را متشکل از سه سازة اصلی کشمکش، واکنش و نتیجه میداند و در حکایاتِ غیرداستانی دو طرح «پ» و«ت» را به دست داده است که در طرح «پ» دو سازة مقدمه و پندواندرز و در طرح «ت» پندواندرز غیرمستقیم مطرح شده است. بنا براین چارچوب نظری تحقیق حاضر، ترکیبی از الگوی وودبری (1987، نقل شده در فب،1997) و یافتههای خانزاده امیری (1379) است که از آن به الگوی ترکیبی وودبری (1987، نقل شده در فب،1997) – خانزاده امیری (1379) یاد میشود. در بررسی حاضر سعی شده است که ضمن بهدست دادن ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی، پرسشهای زیر پاسخ داده شود: 1. آیا ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی در قالب الگوی وودبری-خانزاده امیری قابلبررسی است ؟ 2. هر سازه از این الگو در سطح ساخت کلان حکایات به طور کلی به چه میزان به کار رفته و پرکاربردترین آنها کدام است؟ 3. ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی به طور کلی با کدام طرح از الگوی وودبری– خانزاده امیری انطباق و همخوانی بیشتری را نشان میدهد؟ 4. چه طرحهایی در ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی قابل تشخیص است و پرکاربرد ترین آنها چیست؟
2- پیشینة تحقیق 2-1- صورتگرایی نیاز به بررسی جوانب گوناگون زبان موجب شده است که زیرشاخههایی از زبانشناسی از جمله زبانشناسی ادبی ایجاد شود. زبانشناس ادبی از منظر زبانشناسی به ادبیات مینگرد و در صدد تحلیل و بررسی متون ادبی بر اساس مکاتب مختلف زبانشناسی است. مکاتب صورتگرایی[9]، نقشگرایی[10] و نهضت «نقد نو» از جملة این مکاتب هستند. به طور کلی در مطالعات ادبی، زبانشناسی صورتگرا به تعیین خصوصیات کلی صورت زبانی میپردازد و درصدد تعیین شیوههای کلی بهکارگیری صورت زبانشناختی در صورت ادبی برمیآید. به عبارتی، میتوان گفت که ازجمله مباحث مهم مطرح در زبانشناسی صورتگرا تحلیل و واکاوی چگونگی معماری یا مهندسی پیکره زبانی انواع متون که بررسی ساخت کلان در این حوزه تبیین میشود. ازجمله الگوهای صورتگرا در بررسی گفتمان و متن، الگوهای لباو و والتسکی (1967)، هچ (1992)، یارمحمدی (1374) و وودبری (1987، نقل شده در فب،1997) را میتوان برشمرد (خانزاده امیری، 1379). 2-2– گفتمان و متن بررسی ساخت کلان حکایات دیوان پروین اعتصامی، نوعی تجزیه و تحلیل گفتمانی محسوب میشود. به طور کلی میتوان گفت که گفتمان، ساخت یا بافت زبان را در مراحل بالاتر از جمله در نظر میگیرد و به تجزیه و تحلیل آن میپردازد. صلحجو (1377)، یارمحمدی (1372) و فرهنگ زبانشناسی کاربردی لانگمن (1371) در این مورد اتفاق نظر دارند، برای مثال، شهبازی (1387: 20) به نقل از یارمحمدی (1372) مینویسد: هدف تجزیه و تحلیل گفتمان آن است که کلام مرتبط پیوستة معنیدار بالاتر از جمله را توصیف کند و ساخت و بافت زبان را در مراحل بالاتر از جمله مورد واکاوی و بررسی قرار دهد. لذا تجــزیه و تحلیل گفتمانی، ساخت و بافت پاراگراف، مقاله، داستان، گفتوگو، آگهی، دعوتنامه، سرمقــــاله و حتی رباعی و ... را بررسی و توصیف میکند. 2 -2-1- عوامل و علل پیدایش تجزیه و تحلیل گفتمان و متن شهبازی (1378) به نقل از لطفیپور ساعدی (1371) به هشت مورد از این عوامل اشاره کرده است: 1) تغییرِ نگرش در مطالعة زبان 2) نظریة کنشهای گفتاری[11] 3) مکتب پراگ[12] 4) فرضة استنباطی گرایس[13] 5) ارتباطشناسی قومی[14] 6) تجزیه و تحلیل مکالمات طبیعی در زبان 7) زبانشناسی متن[15] 8) روانشناسی شناخت و هوش مصنوعی. برای مطالعه بیشتر میتوان به کولتارد (1985)، لطفیپور ساعدی (1371) و همچنین شهبازی (1387: 29) رجوع کرد. 2-2-2- مسائل و مباحث تجزیه و تحلیل متن و گفتمان شهبازی (1387: 30) براساس یارمحمدی (1374) در تجزیه و تحلیل گفتمان و متن به پنج مبحث اصلی اشاره دارد که عبارتاند از: « 1) استراتژیهای آغازگری[16] 2) بافت توزیع اطلاعات[17] 3) عوامل انسجامی[18] 4) ساخت کلان (بافتار) 5) عناصر شبهزبانی[19]». در مورد ساخت کلان، اصطلاحات و تعاریفی چند ارائه شده است از جمله طرحواره، طرح زیربنایی گفتمانگونه، ساخت گفتمان، ساخت معانی-بیان[20]، چارچوب فکری، تجزیه و تحلیل گفتمانی، ساختار رتوریکی (بلاغی) و طرح زیربنایی نوع ادبی که همه آنها به ساختار زیرین و بنیادینی که نظام و سازماندهی یک متن یا گفتمان را تبیین و تفسیر میکند، اطلاق میشود (حسینی، 1379). همچنین، یارمحمدی (1374) معتقد است که گوینده یا نویسنده به هنگام تولید یک متن با توجه به معرفت زمینهای و اطلاعاتی که ظاهراً بین او و خواننده مشترک است، از قالب خاصی برای ارائة مطلب استفاده میکند. بنابراین، طرحوارهها بیانگر ساختارهایی هستند که وقایع ارتباطی براساس آنها در ذهن انسانها ذخیره شدهاند و جستوجو و ضبط آنها بخشی از بررسیهای گفتمانی را تشکیل میدهد. یارمحمدی (1374) به معرفی دو نوع عمدة چارچوب فکری-صوری و چارچوب فکری- محتوایی پرداخته است که به طور خلاصه در چارچوب فکری – صوری، چگونگی قرار گرفتن اجزای یک متن در کنار هم و در چارچوب فکری – محتوایی، مضمون و محتوای یک متن یا اثر بررسی میشود. وی در ادامه مینویسد: طبیعی است که نوشتههای مختلف میتوانند چارچوب فکری – صوری متفاوت داشته باشند؛ برای مثال برای یک مقالة علمی که نوعی مقالة جدلی اســــت میتوان حداقل سه جزء متصور شد: 1) ادعا[21] 2) جدل[22] 3) نتیجه[23]. اگر اندکی تعمق کنیم، میبینیم که این روند تا حد زیادی طبیعت تفکر آدمی را نشان میدهد. باید این طور باشد که مغز انسان تجارب سازمانیافتة گذشته را تحت فرایند تعمیم به موارد جــدید تسری میدهد و انتظار ایجاد میکند. از طرفی آن قسمتی از گنجینة گذشته را به خدمــت میگیرد که با مسئلة موردنظر مرتبط باشد (55) 2-3- مروری بر پیشینة مطالعات گفتمانی و متنی یارمحمدی (1374) در مقالهای ساخت گفتمانی و متنی رباعیات خیام را بررسی کرده و برای هر رباعی خیام به وجود سه سازة توصیف، توصیه و تعلیل قایل شده است. همچنین مؤمنی (1380) به تجزیه و تحلیل گفتمانی داستان مدیر مدرسة جلال آل احمد در دو سطح خرد و کلان پرداخته است و چنین نتیجهگیری کرده است که بررسی داستان مذکور یک بار دیگر مؤید نظر هچ (1992) در باب بررسی گفتمانی داستان و یافتن چار چوب فکری نویسنده بوده است. ذکر و توضیح بیشتر مطالعات انجامشده در این زمینه از حوصلة چنین مقالهای خارج است، بنابراین در این زمینه ننها به ذکر «تجزیه و تحلیل زبانشناختی اشعار فروغ فرخزاد» توسط افراسیابی (1380)، «بررسی زبانشناختی حماسة رستم و سهراب فردوسی» از کمپانی زارع (1381)، «مطالعة گفتمانی نوشتههای علمی در انگلیسی و فارسی با تأکید بر متون پزشکی» توسط مبشر نیا (1992/1371) بسنده می شود. از آنجا که در زمینة بررسی زبانشناختی ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی تحقیق و پژوهشی صورت نگرفته است، در بررسی حاضر با استفاده از الگوی ترکیبی وودبری-خانزاده امیری که پیشتر توضیح داده شد این مهم انجام شده است؛ با این هدف که چارچوب فکری شاعر در این اثر فاخر ادبی به دست داده شود و چگونگی ارتباط، توزیع و دیگر ویژگیهای سازههای الگوی فوق در کل اثر بررسی گردد.
3- روش تحقیق به طور کلی، بررسی حاضر از نوع توصیفی و روش تحقیق، تحلیل محتوای کمی است. 3 -1- پیکرة زبانی مورد بررسی (دادههای تحقیق) نسخة مورد استفاده در این تحقیق، دیوان پروین اعتصامی به کوشش افروز ریاحی است. در بررسی حاضر، از مجموع 143 عنوان دیوان پروین اعتصامی، 129 عنوان یعنی اکثریت یا بیش از سه چهارم عناوین واکاوی و تحلیل شده است (نشانی و مختصات دادههای تحلیلشده در پیوست شماره (1) ذکر شده است). 3-2- شیوة تجزیه و تحلیل دادهها در سطح ساخت کلان به طور کلی، در این بررسی سعی شده است که براساس ویژگیهای ارائهشده از هر سازه در الگوی وودبری (1987، نقلشده در فب، 1997) – خانزاده امیری (1379)، به شناسایی و تشخیص اجزای تشکیلدهندة دیوان پروین اعتصامی پرداخته شود. در شناسایی و مرزبندی سازهها در حکایات داستانی در این الگو از عامل زبانی تداوم و عدم تداوم[24] در روایت[25] داستانی استفاده شده است؛ فب (1997) بررسی تداوم و عدم تداوم را مستلزم بررسی موقعیتهای[26] موجود در گسترش طولی[27] داستان میداند. لباو و والتسکی بر این باورند که در ساختار روایت، گسترش طولی داستان زنجیرهای از وقایع را در بر میگیرد که هستة داستان را تشکیل میدهد و عبارات گسترش طولی از سایر عبارات (مثلا برای دادن اطلاعات محیطی و غیره) تمیز داده میشوند (فب، 1997). در قسمتهای مربوط به گسترش عرضی [28]داستان، معمولاً به فضاسازی (مقدمهچینی و زمینهسازی) پرداخته میشود و مکان[29]، زمان[30] و شرکتکنندگان [31]توصیف و معرفی میشوند. قسمتهایی که در گسترش عرضی داستان قرار میگیرند، نشاندهندة ترتیب یا توالی زمانی[32] رویدادها یا زنجیرة وقایع داستان نیستند و اجزای این قسمتها را میتوان تا حدودی حرکت داد یا جابجا کرد، بدون آنکه در زنجیرة وقایع داستان خللی ایجاد شود. به طور کلی، قسمتهای گسترش طولی به «چه میشود»[33] و قسمتهای گسترش عرضی به « چه هست»[34] اختصاص دارد (فب، 1997). همچنین گسترش طولی داستان زنجیرهای از موقعیتهاست و هر موقعیت اجزایی از قبیل زمان، مکان و شرکتکنندگان را داراست که با تغییر در اجزای موقعیت یا خود موقعیت به طور کلی، نوعی عدم تداوم به وجود میآید (فب، 1997). در این بررسی، در اغلب حکایات زمان و مکان یا ذکر نشده یا تا پایان حکایات ثابت مانده است، ولی شخصیتها در طول داستان مرتباً تغییر میکنند؛ به این معنی که در قسمتی از حکایات محوریت و مرکزیت با یک شخصیت است و در قسمتی دیگر با شخصیت دیگر و این موضوع نشاندهندة تداوم و انقطاع در شخصیت مرکزی داستان است که بین قسمتهای مختلف داستان مرزبندی ایجاد میکند. خانزاده امیری (91:1379) نیز از این شیوه استفاده کرده است و در این باره مینویسد: «مرز میان موقعیتها، حضور مجدد شخصیت مرکزی است که عامل جداکنندة بخشهاست». در بررسی حاضر، علائم اختصاری «م»، «ک»، «و»، «ن»، «ت»، «ا»، «تو» و«پ» به ترتیب سازههای مقدمه، کشمکش، واکنش، نتیجه، تکگویی، ارزیابی، توصیف و پندواندرز را نشان میدهند؛ برای مثال در حکایت شماره 66 (مرغ زیرک) مصراعهای شمارة 17 تا شمارة 32 در گسترش طولی داستان قرار دارند. مصراعهای شمارة 17 تا شمارة 18 مصراعهایی هستند که سازة کشمکش را نشان میدهند؛ مصراعهای شمارة 9 تا 32 مصراعهایی هستند که بیانگر سازة واکنشاند و مصراعهای شمارة 23 تا 32، سازة نتیجه را نشان میدهند.
بنابراین مصراعهای شمارة 17 تا شمارة 32 توالی زمانی خاصی را نشان میدهند که با جابجا کردن آنها انسجام داستان به هم میریزد. مصراع شمارة 1 تا 16 سازة مقدمه را در این حکایت تشکیل میدهد که با معرفی شخصیتها و مکان، زمینه و فضای داستان را مشخص میکند. در این قسمت برای رعایت اختصار به توضیحات و ارائۀ مثالها ضمن تجزیه و تحلیل دادهها اکتفا میشود.
4- تجزیه و تحلیل دادهها در تجزیه و تحلیل ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی بر اساس الگوی وودبری- خانزاده، سازههای مقدمه، کشمکش، واکنش، نتیجه، تکگویی، ارزیابی، توصیف و پندواندرز به دست داده شدهاند. در سازة مقدمه، به توصیف و معرفی شخصیتها و فضاسازی و ایجاد زمینه و بستر لازم برای شروع داستان پرداخته میشود و غالباً نوعی پیشدرآمد بر سازة کشمکش تلقی میشود و شروع و گشایشی بر داستان است و ممکن است یک تا چندین بیت را شامل شود و بعضاً نیز به طور کلی ذکر نشود (مثال: 1 تا 12 حکایت داستانی شماره 51). در سازة کشمکش، شخصیتهای داستان با گره یا مشکلی مواجه میشوند که در اغلب حکایات در قالب پرسش یا مسئلهای مطرح شده است و این کشمکش اغلب از نوع کشمکش بیرونی است، به این معنی که درگیریهای شخصیت قصه با اشخاص و اطرافیان و به طور کلیتر با عوامل پیرامونی و محیطی است و در سازة واکنش، عکسالعمل، پاسخگویی یا گرهگشایی مطرح میشود که توسط خود شخصیت درگیر با مشکل یا گره یا دیگر شخصتهای دخیل در داستان ارائه میشود. در اغلب حکایات کشمکش و واکنش مطرحشده در داستان در قالب پرسش و پاسخ میان شخصیتها نمود یافته است (مثال: مصراعهای 13 تا 28 حکایت داستانی شماره 21). در این بررسی، سازة نتیجه پایانبندی قصة کوتاه مطرحشده در داستان و بعضاً حاصل و نتیجة کشمکش و واکنش مطرحشده در داستان است (مثال: مصراعهای 23 تا 32 از حکایت داستانی شماره 66). به طور کلی در سازة تکگویی اندرزگونه، شاعر سخنی از شخصیتی ذکر کرده که به دو صورت در روساخت حکایات نشان داده شده است: الف) شاعر سخنی از شخصیتی خطاب به شخصیت یا شخصیتهای دیگری ذکر کرده است (حکایت غیرداستانی شمارة 87). ب) شاعر سخنی از شخصیتی آورده است که در آن به شخصیت دیگری خطاب نشده است (حکایت غیرداستانی شمارة 83). شاعر در دو قسمت از دیوان خود که در نسخة مورد بررسی با عناوین «نوروز» و «سفر اشک» و به ترتیب با شمارههای 136 و 86 در صفحات 285 و 129 مشخص شدهاند، تماماً به وصف و توصیف پدیده یا جریانی، حادثهای، واقعهای و غیره پرداخته و به تشریح و توضیح و بسط مختصات و ویژگیهای آن مبادرت ورزیده است که در این بررسی به دلیل تشابه این قسمتها با آنچه یارمحمدی (1374) در بررسی ساخت کلان رباعیات خیام به دست داده است، از آن به عنوان سازه «توصیف» یاد میشود. همچنین در دو حکایت داستانی، پس از سازة کشمکش و قبل از واکنش، بخشی گنجانده شده که نشاندهندة پایان کشمکش و شروع یا بروز واکنش است و به نحوی مشکل، گره یا کشمکش پیشآمده را ارزیابی میکند. کمپانی زارع (1381: 2) در تشریح الگوی لباو و والتسکی (1967) که در بررسی ساخت کلان حماسه رستم و سهراب فردوسی از آن استفاده کرده است، دربارة سازة ارزیابی مینویسد: «نشانههایی که رسیدن مرحله حل مشکل یا پایان کشمکش را مشخص میکنند، با عنوان ارزیابی مشخص میشوند. ارزیابی، شنونده را برای مرحلة حل مشکل آماده میکند». در سازة پندواندرز، شاعر (راوی) خواننده را از فضای داستان خارج میکند و پندواندرز میدهد. سازة تکگویی در حکایات غیرداستانی کاربرد یافته است. در بررسی حاضر، مصراعهایی که در سازة پندواندرز قرار میگیرند و بعضی از مصراعهایی که در سازة مقدمه به توصیف شخصیتها یا مکان و زمان و شرایط میپردازند، معمولاً توالی زمانی خاصی را نشان نمیدهند و همچنین جابجایی آنها (اغلب در حیطة همان سازه)، خللی در روند داستان به وجود نمیآورد. بنا براین، این دو قسمت گسترش عرضی داستان را و سازههای کشمکش، واکنش و نتیجه گسترش طولی داستان را نشان میدهند. حکایتِ داستانی زیر (شماره 51) نمونهای از سازههای مقدمه، کشمکش، واکنش و پندواندرز را به تصویر میکشد.
همچنان که از حکایت فوق قابلتشخیص است، سازههای مقدمه و پندواندرز گسترش عرضی داستان را نشان میدهند و جابجایی اغلب مصراعها در این سازهها، خللی در روند وقایع داستان ایجاد نمیکنند. سازههای پندواندرز در بررسی حاضر، از حیث تعداد ابیات و تعداد سازهها میزان بالاتری دارد و این موضوع را میتوان نشاندهندة اهمیت اساسی این سازه در کلیت حکایات، هدف اصلی شاعر از بیان آنها و ماهیت تعلیمی دیوان پروین اعتصامی دانست. برای رعایت اختصار، در ادامة این قسمت طرح کلی بافتار دیوان پروین اعتصامی، تعداد و درصد سازهها و مصراعهای آنها در کل دیوان و طرحهای موجود در بافتار آن در جدولهای (4-1) تا (4-5) ارائه شدهاند. (در جدول زیر برای رعایت اختصار حداکثر دو نمونه از هر طرح ارائه میشود و طرح کامل و کلی بافتار دیوان پروین اعتصامی در جدول ضمیمه شماره یک نشان داده میشود.) جدول 4-1- طرح کلی بافتار دیوان پروین اعتصامی
جداول زیر تعداد و درصد مصراعهای سازههای جستجوشده را نشان میدهد. جدولِ 4-2- تعداد و درصد مصراعهای سازهها در دیوان پروین اعتصامی
همچنان که در جدول فوق مشاهده میشود، سازههای پندواندرز، واکنش، کشمکش، مقدمه، تکگویی، نتیجه، توصیف و ارزیابی به ترتیب از حیث تعداد مصراعها بیشترین مقادیر را در کل دیوان پروین اعتصامی شامل میشوند. از مجموع 6824 مصراع کل دیوان، 2728 مصراع، یعنی97/39 درصد از کل مصراعها به سازة پندواندرز اختصاص یافته است. بنابراین، این سازه در حکایات داستانی، غیرداستانی و کل حکایات بیشترین تعداد مصراعها را دارد که این موضوع خود حاکی از ماهیت تعلیمی این دیوان و محوریت سازة پندواندرز در ساخت کلان این اثر ادبی است.
جدولِ 4-3- تعداد و درصد سازهها در دیوان پروین اعتصامی
همچنانکه در جدول فوق آمده است، از مجموع 409 سازة بهدستآمده از بررسی کل دیوان، 113 سازه، یعنی 63/27 درصد از کل سازهها به سازة پندواندرز اختصاص یافته است. پس از سازة پندواندرز، سازههای واکنش و کشمکش، تقریبا به طور مساوی نسبت به دیگر سازهها به میزان بیشتری کاربرد یافتهاند. پس از این دو سازه، سازههای مقدمه، نتیجه و تکگویی به ترتیب در ردههای بعدی قرار دارند و بعد از اینها، سازههای توصیف و ارزیابی به یک میزان به کار رفتهاند. بنا براین سازة پندواندرز در میان دیگر سازهها بیشترین امکان وقوع را داشته و همچنانکه ذکر شد، این موضوع مبین اهمیت و محوریت سازة پندواندرز و ماهیت تعلیمی دیوان پروین اعتصامی است.
جدول 4-4- طرحهای اصلی موجود در بافتار حکایاتِ داستانی
افزون بر دو طرح اصلی فوق، چهارده طرح دیگر نیز به دست داده شده است که سه طرح آن هر کدام در دو حکایت و 5/2 درصد از کل حکایات داستانی و یازده طرح آن هر کدام در یک حکایت و 25/1 درصد از کل حکایات داستانی مشاهده شده است که سه طرح نخست شامل طرحهای (م ک و ن پ)، (م ک و ن)، (م ک و ک و پ) و یازده طرح دیگر شامل طرحهای (م ک و ک و ک و)، (م ک و ک و ن پ)، (م ک و ن ک و ک و ن)، (م ک و ن ک و ن پ)، (م ک و ن م ک و پ)، (ک و پ)، (پ م ک و پ)، (م ک و و پ)، (م ک ا و)، (م ک و ن ک ا ون) و (م ک و ک و ک و ک و ک و ک و) است. از آنجا که چهارده طرح مذکور، هر کدام در تعداد محدودی از حکایات (یک تا دو حکایت) به کار رفتهاند، در این بررسی به این طرحها، طرحهای فرعی اطلاق میشود.
جدولِ 4-5- طرحهای موجود در بافتار حکایاتِ غیرداستانی
در حکایاتِ غیرداستانی، بر اساس نوع و ترتیب وقوع سازهها در بافتار حکایات دو طرح بهدستآمده است که 7 حکایت، یعنی 8/77 درصد از کل حکایات غیرداستانی در قالب طرح شمارة (1) تبلور یافتهاند. در این طرح حکایات شامل تکگویی اندرزگونه است. طرح دوم در دو حکایت، یعنی2/22 درصد از کل حکایات غیرداستانی مشاهده شده است که در این طرح به ترتیب از سازههای تکگویی و پندواندرز استفاده شده است. بنابر این در اغلب حکایات غیرداستانی، شاعر با ذکر تکگویی اندرزگونه به ارائة طریق پرداخته است و این طرح، طرح غالب در حکایات غیرداستانی تلقی میشود وچارچوب فکری این نوع حکایات به طور کلی در قالب این طرح تبلور یافته است.
نتیجه در این قسمت ابتدا سؤالهای تحقیق میآید و در ادامه به هر کدام از این سؤالات به طور جداگانه پاسخ داده میشود: 1- آیا سطح کلان دیوان پروین اعتصامی در قالب الگوی وودبری-خانزاده قابلبررسی است؟ 2- وقوع هر سازه از این الگو در سطح کلان دیوان پروین اعتصامی به طور کلی به چه میزان به کار رفته و پرکاربردترین آنها کدام است؟ 3- ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی بطور کلی با کدام طرح از الگوی وودبری-خانزاده انطباق و همخوانی بیشتری نشان میدهد؟ 4- چه طرحهایی در ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی قابلتشخیصاند و پرکاربردترین آنها کداماند؟ توضیحات و پاسخهای مربوط به سؤالهای فوق به ترتیب و به طور جداگانه به صورت زیر ارائه میشود: 1. به طور کلی، ساخت کلان دیوان پروین اعتصامی بر اساس الگویِ وودبری - خانزاده قابلبررسی است. الگوی بهدستآمده بر اساس بررسی دیوان پروین اعتصامی از جهات زیر با الگوی وودبری - خانزاده متفاوت است. سازة «مقدمه» در الگوی مذکور به دو سازة «مقدمه» و «تکگویی» تفکیک شده است. در الگوی وودبری- خانزاده سازة مقدمه در برخی از حکایات داستانی و تمامی حکایات غیرداستانی کاربرد یافته که در بررسی حاضر، سازة مقدمه فقط در حکایات داستانی و سازة تکگویی در تمامی حکایات غیرداستانی به کار گرفته شدهاند. همچنین در این بررسی، ساخت کلان برخی از حکایات غیرداستانی تنها از یک سازة «تکگویی اندرزگونه» تشکیل شده است. سازة نتیجه در الگوی مذکور، پایان قصة کوتاه مطرحشده در داستان است. همچنین، این سازه بعضاً حاصل و نتیجة کشمکش و واکنش داستان است. سازة کشمکش که در الگوی مذکور اغلب از نوع درونی است، در بررسی حاضر، بیشتر از نوع بیرونی است. حداقل سازههای ساخت کلان حکایات داستانی در الگوی مذکور، سه سازة کشمکش، واکنش و نتیجه است که در بررسی حاضر دو سازة کشمکش و واکنش، اصلی تلقی میشوند. تکرار سازهها در این بررسی، از دیگر وجوه این تمایزند. بجز موارد فوق، تمامی سازههای الگوی وودبری- خانزاده با الگوی بهدستآمده در این مقاله یکسان است. 2. همچنان که در جدولهای (4-2) و (4-3) آمده است، از مجموع 6824 مصراع بررسیشده در تحقیق حاضر، 2728 مصراع، یعنی 97/39 درصد از کل مصراعها به سازة پندواندرز اختصاص یافته است و همچنین از مجموع 409 سازة بهدستآمده، 113 سازه یعنی 63/27 درصد از کل سازهها به این سازه تعلق دارد. بنابراین، سازة پندواندرز، سازة محوری و اساسی در دیوان پروین اعتصامی است. از لحاظ تعداد مصراعها، سازههای پندواندرز، واکنش، کشمکش، مقدمه، تکگویی، نتیجه، توصیف و ارزیابی به ترتیب بیشترین تعداد مصراعها را به خود اختصاص دادهاند. همچنین از لحاظ میزان و تعداد سازهها در کل حکایات، سازههای پندواندرز، واکنش، کشمکش، مقدمه، نتیجه و تکگویی به ترتیب بیشترین تعداد را دارند و سازههای توصیف و ارزیابی بعد از سازههای فوق قرار میگیرند و به یک میزان کاربرد یافتهاند. 3. همچنان که در جداول (4-4) و (4-5) و توضیحات مربوط به آنها آمده است، دو طرح (م ک و ن)، (م ک و ن پ) از طرحهای فرعی حکایات داستانی، منطبق بر طرح «الف» از الگوی وودبری- خانزاده است و دیگر طرحهای ارائهشده در الگوی مذکور مشاهده نشده است. 4. بر اساس نوع و ترتیب وقوع سازهها، دو طرح اصلی و چهارده طرح فرعی در حکایات داستانی و دو طرح در حکایات غیرداستانی به دست داده شده است. طرحهای مذکور در جداول (4-4) و (4-5) ارائه شدهاند. چنانکه در جداول مذکور مشاهده میشود، طرحهای شمارة یک از حکایات داستانی و غیرداستانی، طرحهای غالب در این بررسی هستند؛ به این معنی که در 50 حکایت از 80 حکایت داستانی، یعنی 5/62 درصد از این حکایات، شاعر با ذکر مقدمهای به طرح کشمکش و واکنشی پرداخته است. همچنین در 7 حکایت از 9 حکایت غیرداستانی، یعنی 8/77 درصد از کل این نوع حکایات، شاعر به ذکر تکگویی اندرزگونه پرداخته است. چنانکه پیشتر اشاره شد، در حکایات داستانی، علاوه بر دو طرح اصلی، 14 طرح فرعی بهدستآمده که سه طرح آن هر کدام در دو حکایت و 5/2 درصد از کل حکایات داستانی و یازده طرح آن هر کدام در یک حکایت و 25/1 درصد از کل حکایات داستانی مشاهده شده است که سه طرح نخست شامل طرحهای (م ک و ن پ)، (م ک و ن)، (م ک و ک و پ) و یازده طرح دیگر شامل طرحهای (م ک و ک و ک و)، (م ک و ک و ن پ)، (م ک و ن ک و ک و ن)، (م ک و ن ک و ن پ)، (م ک و ن م ک و پ)، (ک و پ)، (پ م ک و پ)، (م ک و و پ)، (م ک ا و)، (م ک و ن ک ا ون) و (م ک و ک و ک و ک و ک و ک و) است. بررسی حاضر نشاندهندۀ بهکارگیری الگویی زبانشناختی در مطالعة ادبیات به طور کلی و ادبیات تعلیمی منظوم فارسی به طور اخص است و ضمن اینکه کاربرد زبانشناسی را در تجزیه و تحلیل متون ادبی نشان میدهد، برداشتهای کاربردی زیر را نیز در پی دارد: از نتایج بهدستآمده از تحقیقاتی از این قبیل، میتوان در زمینة ترجمه استفاده کرد. به نظر یارمحمدی (1374) بازسازی گفتمان زبان مبدأ در زبان مقصد بخشی از فرآیند ترجمه است که باید به چارچوب گفتمان و متن در دو زبان مبدأ و مقصد در این فرآیند توجه شود. همچنین حسینی (141:1379) در این باره مینویسد: «... مترجم با یافتن ساخت کلان اثر هنری و شناختن چارچوب کلی آن میتواند ابتدا گفتمان زبان مبدأ را در زبان مقصد بازسازی نماید و سپس آن را در قالب نحو و واژگان زبان مقصد ارائه کند». دیگر کاربرد انجام چنین تحقیقاتی را میتوان در زمینة تدریس دانست. آشنایی با یافتههای زبانشناسی و ویژگیهای زبانی آثار ادبی میتواند مدرس را در امر تدریس و تفهیم یاری کند. خانزاده امیری (101:1379) در این باره مینویسد: «اگر به سبکشناسی به عنوان یک موضوع نگاه کنیم، آنگاه ابزار مدرس ادبیات، پرداختن به زبان و ادبیات است و اگر سبکشناسی را رشته بدانیم، آنگاه پژوهشگر ادبی باید در معرض آموزش زبانشناسی، نه تنها از نظر آشنایی با قسمتهای مختلف آن، بلکه برای اطلاع یافتن از نظریههای مختلف این علم و میزان کاربردی بودن آنها در پژوهش ادبی قرار گیرد. بنابرین در حالت اول، زبانشناسی به آموزش بهتر ادبیات کمک میکند و در حالت دوم، آموزش زبانشناسی در کنار ادبیات سبب ارتقای بضاعت علمی در زمینة نقد و تحلیل ادبی میشود.» بررسیهایی از این قبیل به سبکشناسی زبانشناختی نظم فارسی، شناخت سبک دوره، سبک یک اثر منفرد یا حتی سبک شاعر کمک میکند. همچنین انجام چنین مطالعاتی را علاوه برآثار منظوم در آثار منثور ادبی نیز میتوان انجام داد. [1] macro-structure [2] discourse analysis [3] schemata [4] topic [5] propositions [6] formal [7] contental [8]. عناصر یا اجزای تشکیلدهندة ساخت کلان متن را سازه مینامند. [9] formalism [10] functionalism [11] speech act theory [12] prague School [13] grecean implicature hypothesis [14] ethnomethodology [15] text linguistics [16] thematization strategies [17] information structure [18] cohesive device [19] paralinguistic [20] rhetorical structure [21] thesis [22] argumentation [23] coda [24] continuity and discontinuity [25] narrative [26] situation [27] storyline [28] non-storyline [29] location [30] time [31] participants [32] temporal order [33] what happens? [34] what is? | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
. اعتصامی، پروین (1386). دیوان پروین اعتصامی (به کوشش افروز ریاحی)، چ8. تهران: جرس. 2. افراسیابی، فرامرز (1380). تجزیه و تحلیل زبانشناسانة اشعار فروغ فرخزاد. پایاننامة کارشناسی ارشد، بخش زبانهای خارجی دانشگاه شیراز. 3. حسینی، شهیدقلی (1379). تجزیه و تحلیل گفتمانی و متنی غزلیات ترکی مأذون. پایاننامة کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز. 4. خانزاده امیری، ناهید (1379). تحلیل زبانشناختی منطقالطیر بر مبنای دو رویکرد صورتگرایی و نقشگرایی. پایان نامةکارشناسی ارشد. دانشگاه شیراز. 5. شهبازی، ایرج (1378). تجزیه و تحلیل گفتمانی و متنی غزلیات عاشقانة دیوان پروین اعتصامی. پایاننامة کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز. 6. صلحجو، علی (1377). گفتمان و ترجمه. تهران: نشر مرکز. 7. کمپانی زارع، فاطمه (1381). بررسی زبانشناختی حماسه رستم و سهراب فردوسی. پایاننامة کارشناسی ارشد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز. 8. لطفیپور ساعدی، کاظم (1371). در آمدی به سخنکاوی، مجلة زبانشناسی، شمارة1، سال 9. 9. مومنی، آرزو (1380). تجزیه و تحلیل گفتمانی داستان مدیر مدرسة جلال آل احمد در دو سطح خرد و کلان. پایاننامة کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز. 10. یارمحمدی، لطفالله (1372). شانزده مقاله در زبانشناسی کاربردی و ترجمه. شیراز: نوید. 11. ------------- (1374). پانزده مقاله در زبانشناسی مقابلهای و ساخت زبان فارسی: دستور، متن و گفتمان. تهران: رهنما. 11. Coulthard, M. (1985). An introduction to discourse analysis. London: Longman.
12. Fabb, N. (1997). Linguistics and literature. Oxford: Blackwell.
13. Hatch, E. (1992). Discourse and language education. Cambridge: Cambridge University Press.
14. Labove, W. & Waltzky, J. (1967). Narrative analysis: oral versions of personal experience. In J. Helm (ed.). Essays on the verbal and visual arts. Proceedings of the American ethnological society. Seattle: University of Washington Press.
15. Mobashernia, R. (1371/1992). A Discourse Analysis of Scientific Writings in English and Persian with Concentration on Medical Texts. Unpublished M. A. thesis, Shiraz University. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 979 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 381 |