تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,639 |
تعداد مقالات | 13,330 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,909,748 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,961,681 |
جنسیت در مقالات علمی فارسیزبان: مطالعۀ پیکره بنیاد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی براساس انگارۀ هایلند | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه پژوهش های زبان شناسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 10، شماره 1 - شماره پیاپی 18، تیر 1397، صفحه 23-42 اصل مقاله (764.94 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jrl.2018.108366.1142 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
طاهره طارمی1؛ گیتی تاکی* 2؛ پاکزاد یوسفیان2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکترا گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان ، زاهدان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
«فراگفتمان» اصطلاحی برای نامیدن امکانات فرازبانی برای برقراری تعامل در گفتمان است. الگوی این پژوهش، انگارۀ هایلند (2005) است. در انگارۀ هایلند یکی از دو طبقۀ اصلی فراگفتمان، فراگفتمان تعاملی است که با تمرکز بر شرکتکنندگان در تعامل، بر هویت گوینده یا نویسنده و هنجارهای جامعه کنشی تأکید میورزد و شامل 5 نوع نشانگر متفاوت است. هدف پژوهش حاضر، دستیابی به پاسخ این سؤال است که آیا تفاوت معناداری ازنظر جنسیت در کاربرد کلی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و نیز میان توزیع انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی موجود در مقالات علمی-پژوهشی وجود دارد یا خیر. برای نیل به این هدف، پیکرهای مشتمل بر 30 مقالۀ علمی - پژوهشی فارسی تک نویسنده منظور شد که نیمی از مقالات به قلم زنان و نویسندۀ نیم دیگر، مردان بودند. سپس پیکره به دقت و با در نظر گرفتن بافت موقعیت ارزیابی شد تا انواع نشانگرهای تعاملی موجود و بسامد رخداد آنها تعیین شوند. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نشان داد با توجه به متغیر جنسیت، تفاوت معناداری در میزان فراوانی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی بهصورت کلی وجود دارد. در بازبینی تفکیکیِ انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در ارتباط با متغیر جنسیت نیز مشخص شد دربارۀ تردیدنماها، نگرشنماها و خوداظهارها تفاوت معنادار وجود دارد و فقط دربارۀ یقیننماها و دخیلسازها تفاوت معناداری مشاهده نمیشود؛ ازاینرو با توجه به یافتههای پژوهش حاضر میتوان ادعا کرد رویکرد جنسیتگرا دربارۀ تمایز میان زنان و مردان در استفاده از صورتهای زبانی تأیید میشود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فراگفتمان؛ نشانگرهای فراگفتمان تعاملی؛ جنسیت؛ مقالات علمی فارسی؛ انگارۀ هایلند | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1. مقدمه زلیگ هریس[1] در 1959 نخستین بار واژۀ «فراگفتمان[2]» را ابداع کرد؛ برای طرح روشی که با آن زبان کاربردی فهمیده میشود و تلاشهایی که از طرف نویسنده و خواننده متن برای درک آن صورت میگیرد (هایلند[3]، 2005: 3). بعدها افرادی چون ویلیامز[4] (1981)، وندکاپل[5] (1985)، کریزمور[6] (1989) و هایلند (2005)، مفهوم فراگفتمان را توسعه دادند. اصطلاح «فراگفتمان» اصطلاح عامی است که برای نامیدن امکانات فرازبانی برای تعامل در گفتمان بهکار میرود. فراگفتمان به نویسنده یا گوینده این امکان را میدهد که نظرات خود را بیان کند و همچنین با مخاطب بهمنزلۀ عضوی از یک جامعۀ خاص ارتباط برقرار کند (هایلند، 2005: 37) و هدف آن هدایت مخاطبان است، نه اطلاعرسانی به آنها (کریزمور، 1989: 280). فراگفتمانها با تعدادی از صورتهای زبانی به نام «نشانگرهای فراگفتمان» شناخته میشوند که در مدل بینافردی فراگفتمان عنوان میشوند (هایلند، 2005: 49- 54). «نشانگرهای فراگفتمان» یکی از ابزارهای مهم بلاغی ایجاد و تضمینکنندۀ تعامل در متوناند. ارتباط با اعضای جامعۀ گفتمانی دانشگاهی با نوشتن مقاله و چاپ در مجلات علمی - پژوهشی روش ارتباطی پیشرفته و نظاممندی است که به اعتقاد هوینگز[7] (2006: 25)، نویسندگان به این وسیله سعی دارند ادعاهای خود را با همکاران در میان گذارند. بررسی مطالعات در این حوزه نشان میدهد پژوهش دربارۀ گفتمان دانشگاهی فارسی کمتر صورت گرفته است. ادل[8] (2006: 198) بر این باور است که جنسیت نویسنده میتواند بر انواع فراگفتمان کاربردی و بسامد آنها تأثیر بگذارد. این در حالی است که به مسئلۀ تأثیر جنسیت بر کاربرد فراگفتمان در زبان فارسی تا حدودی بیتوجهی شده است؛ ازاینرو، در پژوهش حاضر تلاش شده است با توجه به جنسیت نگارندگان مقالات، ماهیت و توزیع انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در جنبهای از رفتار زبانی گفتمان دانشگاهی فارسی – مقالات علمی پژوهشی- ارزیابی شود و بدینوسیله به سؤالهای ذیل پاسخ دهد. 1) آیا تفاوت معناداری میان توزیع انواع نشانگرهای فراگفتمانهای تعاملی بهکاررفته در مقالات علمی-پژوهشی به قلم زنان وجود دارد؟ 2) آیا تفاوت معناداری میان توزیع انواع نشانگرهای فراگفتمانهای تعاملی بهکاررفته در مقالات علمی-پژوهشی به قلم مردان وجود دارد؟ 3) آیا تفاوت معناداری ازنظر جنسیت در بسامد کلی کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در مقالات علمی-پژوهشی وجود دارد؟ 4) آیا تفاوت معناداری ازنظر جنسیت در کاربرد انواع پنجگانۀ نشانگرهای فراگفتمان تعاملیِ موجود در مقالات علمی-پژوهشی وجود دارد؟ 2.پیشینۀ مطالعات حجم و تنوع زیاد پژوهشها در حوزۀ فراگفتمان، شاهدی است بر اینکه فراگفتمان «مشخصۀ متمایزکنندۀ زبان است که در همۀ گفتمانها موجود است و استحقاق این را دارد که زبانشناسان به آن توجه جدی و دقیق داشته باشند» (مورانن، 1992). مطالعات پیشین نشان میدهند مبحث فراگفتمان در حوزههای گوناگون و بافتهای مختلف ازقبیل کتاب، مقالات علمی، نوشتار دانشآموزان، روزنامه، جلسات دفاع از پایاننامه و سخنرانی همایشها ارزیابی شدهاند. همچنین بررسیها نشان میدهند متغیرها و فاکتورهای فردی ازجمله جنسیت نیز بر گزینش و کاربرد انواع فراگفتمان تأثیر میگذارد. گری[9] (1998) بر این باور است که نقطۀ آغاز مقایسۀ تفاوتهای رفتاری میان زنان و مردان در کاربرد صورتهای زبانی به دهۀ 1970 برمیگردد. از آن زمان تا کنون مطالعات زیادی به بررسی تفاوتهای زبانی زنان و مردان اختصاص یافته است که بیشتر آنها بر تعاملهای گفتاری متمرکز است؛ اما حجم پژوهشهایی که درخصوص تفاوتهای جنسیتی در منابع فراگفتمانی وجود دارد، چندان زیاد نیست و از این میان تعدادی از مهمترین آنها ذکرمیشود. کریزمور و همکاران (1993) به مطالعۀ نقش جنسیت و نشانگرهای فراگفتمان در نویسندگان آمریکایی و فنلاندی پرداختهاند. آنها بیان میکنند زنان فنلاندی از بیشترین میزان تردیدنما و مردان آمریکائی از کمترین میزان تردیدنما در نگارش خود استفاده میکنند. علاوه بر این، زنان فنلاندی تمایل به کاربرد بیشتر تردیدنما را نسبت به زنان آمریکائی از خود نشان میدهند. دآنجلو[10] (2008) به بررسی هویت، جنسیت و قدرت در مقالات نقد کتاب بر مبنای تجزیه و تحلیل فراگفتمان همت گمارده است. او مقالات انگلیسی از رشتههای زبانشناسی کاربردی، اقتصاد، مطالعات حقوقی و پزشکی منتشرشده در بازۀ زمانی 2000- 2008 را بازبینی کرد. یافتههای پژوهش اثبات میکند جنسیت بر گفتمان دانشگاهی تأثیر میگذارد؛ زیرا در رشتههای دانشگاهی مطالعهشده، تفاوتهایی در توزیع کلی فراگفتمان میان دو جنسیت مشاهده میشوند. تس و هایلند (2008) پیکرهشان را کتابهای دانشگاهی در حوزۀ فلسفه و زیستشناسی قرار دادهاند و نشانگرهای فراگفتمان موجود در این کتابها را با توجه به جنسیت نویسندهشان بررسی کردهاند. یافتههای آنها حاکی از آن است که در هردو جنسیت، مشخصههای فراگفتمانی تعاملی دو برابر بیش از مشخصههای فراگفتمانی تبادلی استفاده شده است و تفاوت معناداری در کاربرد نشانگرهای فراگفتمان در میان نویسندگان زن و مرد وجود دارد. سرالت[11] (2012) به تبیین تفاوتهای جنسیتی در کاربرد دو نشانگر مهم فراگفتمان (شامل تردیدنماها و یقیننماها) موجود در مقالات پژوهشی دانشگاهی پرداخته است. او پس از تجزیه و تحلیل دادهها اظهار میکند در هردو جنسیت، میزان استعمال تردیدنماها بهطور معناداری بیش از یقیننماها است و زنان بیشتر تمایل دارند تعهد قویتری دربارۀ گزارههای مطرحشده بیان کنند. به عبارت دیگر، زنان بیش از مردان از یقیننماها در گفتمان دانشگاهی استفاده میکنند. غفوری و عقبیطلب (2012) تعداد 20 مقاله علمی - پژوهشی در رشتۀ زبانشناسی کاربردی را بهنحوی برگزیدهاند که نویسندۀ آنها 10 زن و 10 مرد و زبان مادری آنها انگلیسی باشد. همچنین مدل فراگفتمان هایلند (2005) چارچوب تحلیلی برای انواع عناصر فراگفتمان در نظر گرفته شده است. نتایج آماری نشان میدهد تفاوت معناداری در کاربرد کلی فراگفتمان بین دو جنسیت وجود ندارد؛ اما تفاوتهای معناداری در توزیع زیرطبقههای نشانگرهای فراگفتمان میان دو جنسیت مشاهده میشود. کربلائی و دوائی (2013) انواع نشانگرهای بینافردی مدل هایلند در نگارش دانشجویان دختر و پسر رشتۀ مهندسی شیمی را ارزیابی قرار کردهاند. نتایج نشان میدهند خوداظهارها بیشترین بسامد و تردیدنماها و یقیننماها کمترین بسامد را در هردو جنسیت داشتند. آنها بهطورکلی اذعان داشتهاند تفاوتهای جنسیتی در کاربرد نشانگرها با درجههای مختلفی از رخداد در تمام انواع فراگفتمانهای بینافردی وجود دارد. زارعیفرد و علینژاد (2014) با تمرکز بر گفتمان گفتاری دانشگاهی (شامل 18 جلسه دفاع از پایاننامه) و با استفاده از مدل فراگفتمان هایلند و تس (2004) به دنبال یافتن رابطۀ میان یک فعالیت زبانی به نام فراگفتمان تعاملی و یک متغیر غیرزبانی به نام جنسیتاند.آنها با تجزیه و تحلیل کمّی دادهها نشان میدهند تفاوتهای جنسیتی در کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی مشهود است و دانشجویان زن نسبت به مردان از نشانگرهای فراگفتمان تعاملی بیشتری در گفتار خود استفاده میکنند و تنها زیرطبقهای که میزان فراوانی آن در گروه مردان بیشتر بود، خوداظهارها هستند؛ با این حال، تحلیل کیفی دادهها نشاندهندۀ این است که کیفیت کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی متأثر از متغیر جنسیت نیست. به بیان دیگر، دانشجویان اعم از زن و مرد متأثر از قدرت ژانر (جلسات دفاع از پایاننامه) و با اهداف تعاملی مدنظر، از استراتژی یکسانی برای بهرهگیری از نشانگرهای فراگفتمان تعاملی استفاده میکنند. پیشینۀ مطالعات نشان میدهند به تأثیر متغیر جنسیت بر فراگفتمان در زبان فارسی تاحدودی بیتوجهی شده است؛ ازاینرو در پژوهش حاضر به کاربرد فراگفتمان تعاملی با توجه به جنسیت افراد در گفتمان دانشگاهی زبان فارسی با تأکید بر نمونۀ بارز آن پرداخته میشود که همانا مقالات علمی - پژوهشی است. 3. مبانی نظری فراگفتمان، ابزار زبانی نوشتاری یا گفتاری شناخته میشود که چیزی به محتوای گزارۀ اصلی اضافه نکرده است؛ اما به خواننده کمک میکند اطلاعات دادهشده را ساماندهی و ارزیابی کند (کریزمور و همکاران، 1993). هایلند تمام جنبههای مربوط به تعامل میان نویسنده متن و متن و همچنین نویسندۀ متن و خواننده متن را ذیل اصطلاح «فراگفتمان»، تعریف و ادعا میکند پژوهشگر در چارچوب مطالعۀ مبتنی بر فراگفتمان میتواند از دایرۀ متن و گفتمان فراتر برود و متن را بهمثابۀ کنشی اجتماعی تحلیل کند (هایلند، 2005). وند کاپل و ویلیام (1985) نیز فراگفتمان را ابزاری تعریف میکنند که به خواننده در ساماندهی و فهم و ارزیابی نگرشها کمک میکند. فراگفتمان بیان این ایده است که ارتباط زبانی فراتر از تبادل صرف اطلاعات و گزارهها است و درحقیقت شامل هویتها، نگرشها و فرضهای طرفین ارتباط است (هایلند، 2005). بنابراین نویسندگان هنگام نگارش در دو سطح مختلف کار میکنند؛ سطح نخست، شامل گزارۀ اصلی است که گفتمان نامیده میشود و سطح دوم، فراگفتمان است که گزارۀ اصلی را با نشانگرهای فراگفتمان تسهیل میکند (وندکاپل و ویلیام، 1985). در ادبیات فراگفتمان مدلهای متعددی به چشم میخورد (وندکاپل و ویلیام، 1985؛ کریزمور، 1989؛ کریزمور و همکاران، 1993 و هایلند 1998، 2000 و 2005) که بیشتر آنها بر مبنای زبانشناسی نظاممند نقشگرای (SFL) هالیدی (1994) ارائه شدهاند. هالیدی سه نقش ارتباطی برای زبان مطرح میکند که عبارتاند از: نقش اندیشگانی (کاربرد زبان برای بیان تجربیات و نظرات)، نقش بینافردی (بهکارگیری زبان برای ایجاد تعامل و بیان احساسات و ارزیابیها) و نقش متنی (کاربرد زبان برای سازماندهی متن و ایجاد انسجام و ارجاع به جهان خارج و خواننده) (هایلند، 2005: 26). گرچه طبقهبندی کریزمور در مطالعات فراگفتمان تأثیر بسزایی داشته، این انگاره محدودیتهایی دارد و نقدهایی بر آن وارد است. هایلند (1998)، طرح کریزمور و همکاران (1993) را اصلاح و مدلی جامع از فراگفتمان معرفی کرد. مدل فراگفتمان هایلند (1998) دربرگیرندۀ دو بخش بود: متنی و بینافردی. اما پس از مدتی هایلند و تس (2004) نقش دوگانۀ فراگفتمان (متنی و بینافردی) را رد کردند. آنها ضمن پذیرفتن مدلهای قبلی ادعا کردند فراگفتمانها تأکید بیشتری بر نقش بینافردی دارند و بر این باورند که «همۀ فراگفتمانها بینفردیاند؛ زیرا دانش گوینده یا نویسنده، تجربیات و نیازهایشان را بازتاب میدهند» (هایلند و تس، 2004: 157)؛ ازاینرو، هایلند (2005) با پذیرش مدل تامپسون[12] (2001) تغییری در انگارۀ خود ایجاد کرد و فراگفتمان تبادلی[13] و تعاملی[14] را بیان کرد که بهترتیب متناظر با فرانقشهای متنی و بینافردی هالیدی (1994) قرار میگیرند. او تمایز روشنی میان این دو گونه فراگفتمان مطرح کرد؛ فراگفتمانهای تبادلی با سازماندهی اطلاعات گزارهای بهنحوی عمل میکنند که متن را منسجم و برای مخاطب، متقاعدکننده جلوه دهد (هایلند، 2005: 50). به عبارت دیگر، فراگفتمان تبادلی با تأکید بر محتوای گفتمان و با بهکارگیری مجموعهای از امکانات زبانی مانند گذرها[15]، چارچوبسازها[16]، ارجاعهای درونمتنی[17]، شواهد[18] و تأویل رمزها[19]به نویسنده این امکان را میدهد که اطلاعات گزارهای را مدیریت کند تا تعبیر مرجح برداشت شود. فراگفتمان تعاملی برای نشاندادن چشمانداز نویسنده نسبت به اطلاعات گزارهای و خواننده به کار میرود (هایلند، 2005: 52). فراگفتمانهای تعاملی با تمرکز بر شرکتکنندگان در تعامل، بر هویت گوینده یا نویسنده و هنجارهای جامعه کنشی تأکید میکند و شامل موارد زیر است: - تردیدنماها[20] که برای سرباززدن گوینده از تعهد کامل به معانی پارهگفتها به کار میرود و بیانکنندۀ شک و تردید او نسبت به درستی گزاره بیان شده است. - یقیننماها[21]صورتهای زبانیاند که یقین و قطعیت نویسنده را نسبت به تحقق امری بازتاب میدهند. به عبارتی دیگر، نشاندهندۀ اطمینان نویسنده و تأکید او بر معانی پارهگفتها است. - نگرشنماها[22] که بیانکنندۀ دیدگاه نویسنده نسبت به معانی پارهگفتها، بیانکنندۀ شگفتی، اجبار، موافقت، اهمیت و غیره است. - خوداظهارها[23] که با آنها شخص با استفاده از ضمایر شخصی و ملکی در گفتمان، حضور خود را پررنگ میکند. - دخیلسازها[24] که برای ارتباط نویسنده با مخاطب یا جلب توجه آنها به موضوع مورد بحث یا شرکتدادن آنها در گفتمان ازطریق ضمایر دوم شخص، پارهگفتهای امری، پرسش و غیره کاربرد دارد. با توجه به اینکه جامعه علمی، انگارۀ هایلند (2005) را بهطور وسیعی پذیرفته است و با اهداف مطالعه حاضر نیز همخوانی و تناسب دارد، پژوهش حاضر در قالب این مدل صورت میگیرد.
جدول 1- معادل فارسیِ انگاره فراگفتمان تعاملی هایلند (2005: 49)
4. روش پژوهش برای انجام پژوهش حاضر که به بررسی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی اختصاص دارد، تعداد 30 مقاله فارسیزبان منتشرشده در مجلات دارای رتبه علمی - پژوهشی بهعنوان پیکره انتخاب شده است. بهمنظور پوشش مناسبتر و روایی بیرونی بهتر، مقالات به نحوی گزینش شدهاند که بهطور مساوی سه حوزۀ علوم انسانی، فنی مهندسی و علوم پایه را پوشش دهند. مجلات علمی - پژوهشی از هر حوزه بهطور تصادفی از منابع الکترونیکی موجود در دانشگاه انتخاب میشود. سپس با توجه به اینکه در پژوهش حاضر، متغیر جنسیت باید لحاظ شود، محدودیتی اعمال میشود که صرفاً مقالاتی که تکنویسنده هستند، مدنظر واقع شوند. درخور ذکر است دستیابی به چنین مقالاتی بهخصوص در حوزۀ فنی-مهندسی دشوار است. به این ترتیب تعداد 10 مقاله از هریک از سه حوزه مذکور برگزیده میشود؛ به نحوی که نیمی از آنان به قلم زنان و نیم دیگر به قلم مرد باشند. همچنین تمامی مقالات بررسیشده از نویسندگان مختلف برگزیده میشوند تا بدین ترتیب تأثیر سبکهای نوشتاری فردی به حداقل رسانده شود. گفتنی است با عنایت به ماهیت پویای فراگفتمان، پیکرۀ انتخابی باید به بازۀ زمانی خاصی محدود شود تا از تغییرات درزمانی احتمالی جلوگیری شود؛ ازاینرو، مقالاتی گزینش میشوند که در محدودۀ زمانی 1385- 1395 منتشر شده باشند. شایان توجه است مطالعاتی که روی پیکرههای بزرگ انجام میشود؛ بیشتر به مواردی از کارکردهای سطوح زیرین گفتمان ازقبیل جنبههای واژگانی و دستوری میپردازند که میتوانند در رایانه برنامهریزی شوند (فرکلاف[25]، 2003: 131). بنابراین با توجه به اینکه فراگفتمان مقولهای مبهم و وابسته به بافت است و کارکردی چندگانه دارد (ادل، 2006: 21- 26)، پیکرۀ پژوهش حاضر بهصورت غیرماشینی تحلیل میشود. همانطور که پیش از این ذکر شد با توجه به اهداف پژوهش حاضر، مدل فراگفتمان هایلند (2005) انتخاب شده است؛ زیرا نسبت به سایر مدلهای پیشنهادی کاملتر است و جامعیت بیشتری دارد. هایلند (2005: 218- 224) حدود 500 واژه و عبارت انگلیسی را صورتهای زبانی مختلف فراگفتمان در ضمیمه کتاب خود معرفی کرده است؛ اما با وجود این، بنابر ادعای بسیاری از پژوهشگران، هیچ فهرست مشخصی برای فراگفتمان وجود ندارد (ادل، 2006: 21- 26؛ هایلند، 2005: 24) و همین امر پایایی بررسیهای رایانهای را زیر سؤال میبرد و با مشکل مواجه میکند. برای استفاده از این مدل برای زبان فارسی، واژهها و عبارات موجود در ضمیمۀ کتاب هایلند (2005) ملاک قرار داده شده است و معادل فارسی برای هریک از عناصر زبانی نشانگرهای فراگفتمان تهیه شد. بدین ترتیب لیستی با حدود 300 مورد برای زبان فارسی تعیین شده است که سنجش دادهها براساس آنها صورت میگیرد. پس از آنکه پیکرۀ دادهها مشخص شد، مقالات بر مبنای جنسیت نویسندۀ آنها در دو فایل مجزا ثبت شدند. هریک از مقالات به دقت بررسی شدند تا در گام نخست، نشانگرهای فراگفتمان تعاملی موجود در آنها استخراج شود. در گام دوم، نوع هریک از آنها براساس طبقهبندی هایلند (2005)، تعیین و درنهایت، بسامد رخدادشان محاسبه شد.
5. تحلیل دادهها همانگونه که اشاره شد هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر متغیر جنسیت بر کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در مقالات علمی است؛ ازاینرو، در این بخش، برای دستیابی به پاسخ پرسشهای پژوهش، اطلاعات آماری به تفکیک جنسیت ارائه میشوند.
5-1. توزیع فراوانی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در مقالات به نگارش زنان یافتههای پژوهش نشان میدهند نویسندگان زن از پنج طبقه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی مدل هایلند (2005) با استراتژیهای متفاوتی بهره میبرند که در ذیل به نمونههایی از آنها اشاره میشود. مثال (1) اطلاعات دقیقی در مورد رشد این ماهی در سواحل دارای طول بزرگتر از صفر بود... (یقیننما) مثال (2) برخـی از ایـن آجرهـا علیرغم گذشت زمان و فرسایش محیطی همچنان از استحکام و سختی نسبتا خوبی برخوردار هستند... (تردیدنما) مثال (3) جالـب توجـه آنکـه، سـخترویـی شخـصیتی ارتبـاط مثبتـی بـا سختکوشی و جدیت در کار دارد... (نگرشنما) مثال (4) در ادامه یافتههای پژوهش حاضر را مرور میکنیم. (خوداظهار) مثال (5) طراحان سیاست خارجی این کشورها فشار میآورند که شما باید از دموکراتیزاسیون .... . (دخیلساز) پس از آنکه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی موجود در مقالات و نوع آنها مشخص شد، فراوانی آنها محاسبه میشود که نتایج در جدول (2) نشان داده میشود. جدول 2- جدول توزیع فراوانی انواع پنجگانۀ نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در گروه زنان
یافتههای آماری نشان میدهند پژوهشگران زن به میزان بسیار اندکی (حدوداً 6/0 درصد) از نشانگر خوداظهاری استفاده میکنند و برای نشاندادن هویت فردی و حرفهای خود بهمنزلۀ عضوی از گفتمان دانشگاهی از ساختهای غیرشخصی استفاده میکنند و بدین نحو سعی در برجستهسازی پژوهش مدنظر و یافتههای آن و کمرنگسازی حضور خود در متن دارند. این امر نشان میدهد در پیکرۀ بررسیشده نیز طبق بیان هایلند (2005: 351) «غیرشخصیسازی در گفتمان دانشگاهی به اسطوره تبدیل شده است». برعکس در گفتمان دانشگاهی گفتاری، فرد بهطور گسترده از ضمیرهای اول شخص و صفتهای ملکی اول شخص برای بیان اطلاعات، احساسات و معانی بینفردی استفاده میکند. در گفتار دانشگاهی، گویندگان برای اتخاذ مواضع خود بهعنوان پژوهشگر و ارجاع به خود ناچار به استفاده از ضمایر اول شخص هستند (زارعیفرد، 1392). نشانگر فراگفتمان دخیلساز در رتبۀ بعدی قرار میگیرد. دخیلسازها به تعامل با خواننده ارتباط مییابند و موقعیت خواننده را بهعنوان شرکتکننده در گفتمان تثبیت میکنند و به صورتهای مختلفی ازجمله ضمایر دوم شخص، صورتهای پرسشی و امری نمود مییابند. بسامد این فراگفتمان نیز در پیکرۀ بررسیشده 6/1 درصد است که این میزان اندکِ فراوانی میتواند ناشی از این امر باشد که در مقالات علمی - پژوهشی بیشتر به جنبۀ اطلاعرسانی گفتمان توجه میشود تا جنبه درگیرسازی خواننده در گفتمان. تردیدنماها با بسامد 28 درصدی در ردۀ سوم قرار میگیرند که در گفتمان دانشگاهی شامل انواع افعال واژگانی و وجهی، ساخت مجهول، صفتها و قیدها میشوند. تردیدنماها سبب میشوند گزاره با دقت و احتیاط بیشتری بیان شود و بدین نحو امکان تأیید یا تکذیب را برای مخاطب فراهم آورد. نگرشنماها در ردۀ بعدی قرار میگیرند. این نشانگرهای فراگفتمان که از میزان فراوانی چشمگیری برخوردارند (4/34 درصد)، بیانکنندۀ نگرش نویسنده نسبت به گزارهها است و با ابزارهایی نظیر قید و صفت، نگرش مثبت یا منفی نویسنده را جلوهگر میکنند. نشانگرهای یقیننما بیشترین درصد فراوانی (4/35 درصد) را در میان تمامی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی بهکاررفته در مقالات علمی - پژوهشی به قلم زنان به خود اختصاص میدهند. یقیننماها برای بیان اطمینان نویسنده نسبت به گزارۀ بیانشده استفاده میشوند و هدف از بهکار بردن آنها تأکید بر موضوع بحث و اطمینانبخش بودن گزارههای مطرحشده است (هایلند، b 2005: 175). در این مرحله با توجه به دادههای جدول (2) به محک دو فرضیه زیر پرداخته میشود: فرض صفر: تفاوت معنیداری میان انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در گروه زنان وجود ندارد. فرض مقابل: تفاوت معنیداری میان انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در گروه زنان وجود دارد.
جدول 3-جدول آزمون کای دو
در جدول فوق مقدار آماره کای دو با مقدار 134/692، درجه آزادی با مقدار 4 و sig یا همان سطح معنیداری با مقدار 001/0 برای متغیر انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در گروه زنان بررسی شده است. با توجه به اینکه مقدار sig متناظر با آماره کای دو در سطر اول جدول فوق کمتر از 05/0 یعنی معادل (001/0) است، فرض صفر رد میشود؛ به این معنا که بین توزیع انواع پنجگانۀ نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در گروه زنان تفاوت معنیداری وجود دارد.
5-2. توزیع فراوانی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در مقالات به نگارش مردان بررسیها نشان میدهند مردان نیز به مانند زنان از انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در نگارش مقالات علمی خود بهره میگیرند که میزان کاربرد آنها در جدول (4) نمایش داده میشود.
جدول 4- جدول توزیع فراوانی انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در گروه مردان
همانگونه که از دادههای جدول برمیآید دخیلسازها کمترین میزان فراوانی را در میان انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی موجود در مقالات علمی - پژوهشی به قلم مردان دارند که این بسامدِ اندک ناشی از ژانر گفتمان دانشگاهی نوشتاری است. نشانگرهای خوداظهاری با فراوانی 7 درصد، در مرتبۀ بعدی واقع میشوند که تعداد کمی از آنها در نقشِ نگارشگر متن[26] و بیشتر با کارکرد برشمردن مراحل پژوهش[27] ظاهر میشوند. تردیدنماها که در ردۀ سوم قرار میگیرند، این امکان را به نویسنده میدهند که با استفاده از آنها در متن خود، تعهدش را نسبت به ادعاهایش، محدود و رابطۀ خود را با گزارهها بهصورت مبهم بیان کند. نگرشنماها با فراوانی 4/28 درصد در مقالات علمی - پژوهشی بررسیشده برای بیان نگرش نویسنده نسبت به گزارههای بیانشده است. نشانگرهای یقیننما با فراوانی 1/40 درصد، بیشترین میزان فراوانی را در میان نشانگرهای فراگفتمان تعاملی دارد و بهطور ضمنی قطعیت نویسنده را نسبت به گزارهها نشان میدهد. حال به بررسی دو فرضیه زیر پرداخته میشود: فرض صفر: تفاوت معنیداری میان انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در گروه مردان وجود ندارد. فرض مقابل: تفاوت معنیداری میان انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در گروه مردان وجود دارد.
جدول 5- جدول آزمون کای دو
در جدول فوق مقدار آماره کای دو با مقدار 874/533، درجه آزادی با مقدار 4 و سطح معنیداری با مقدار 001/0 برای متغیر انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در گروه مردان بررسی شده است. با توجه به اینکه مقدارsig متناظر با آماره کای دو در سطر اول جدول فوق کمتر از 05/0 است، فرض صفر رد می شود. به عبارتی، بین توزیع انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در گروه مردان تفاوت معنیداری وجود دارد.
5-3. مقایسۀ توزیع فراوانی کلیِ نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در مقالات با توجه به متغیر جنسیت در این قسمت در قالب نمودار (1) به سنجش توزیع فراوانی انواع نشانگرهای تعاملی با توجه به متغیر جنسیت پرداخته میشود و با آزمون آماری کای دو تعیین میشود که آیا ارتباط معناداری بین نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و دو گروه جنسیت وجود دارد یا خیر. فرض صفر: تفاوت معناداری ازنظر جنسیت در بسامد کلی کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در مقالات علمی - پژوهشی وجود ندارد. فرض مقابل: تفاوت معناداری ازنظر جنسیت در بسامد کلی کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در مقالات علمی - پژوهشی وجود دارد.
نمودار 1- درصد فراوانی انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در مقالات با توجه به متغیر جنسیت
بررسی یافتهها نشان میدهند یقیننماها در هردو جنسیت از بیشترین درصد فراوانی در میان انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی برخوردارند و کمترین بسامد در گروه زنان به خوداظهارها و در گروه مردان به دخیلسازها تعلق میگیرد. در مقایسۀ درصد فراوانی انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی با توجه به متغیر جنسیت نیز مشخص میشود که درخصوص تردیدنماها و نگرشنماها زنان از مردان پیشی گرفتهاند؛ درحالیکه درصد فراوانیِ یقیننماها، خوداظهارها و دخیلسازها در مقالات به قلم مردان بیش از زنان است.
جدول 6- جدول توزیع فراوانی انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و دو گروه جنسیت
جدول 7- جدول آزمون کای دو
برای آزمون آماری در این قسمت، از مقدار sig(2-sided) یا همان سطح معنیداری (p-value) استفاده میشود که این مقدار برابر با 001/0 و از 05/0 (خطای نوع اول) کمتر است؛ بنابراین ارتباط معناداری بین بسامد کلی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و دو گروه جنسیت وجود دارد.
5-3. مقایسۀ توزیع فراوانی تفکیکیِ انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در مقالات با توجه به متغیر جنسیت در این بخش به بررسی تفکیکی انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی موجود در مقالات به قلم زنان و مردان پرداخته میشود و در هر قسمت با استفاده از آزمون کای دو، فرضیههای زیر محک زده میشوند. فرض صفر: تفاوت معناداری میان نوع بررسیشدۀ نشانگر فراگفتمان تعاملی با توجه به متغیر جنسیت وجود ندارد. فرض مقابل: تفاوت معناداری میان نوع بررسیشدۀ نشانگر فراگفتمان تعاملی با توجه به متغیر جنسیت وجود دارد.
5-4-1. مقایسۀ توزیع فراوانی یقیننماها در مقالات با توجه به متغیر جنسیت در پیکرۀ بررسیشده، نمونههای زیادی از نشانگرهای یقیننما یافت میشود که دو نمونه از آنها ذکر میشود: مثال (1. الف) قطعاً بهترین انتخاب کشورهایی هستند که به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیکی با کشور آمریکا ... . مثال (1. ب) براساس این تقسیمات، نقشه خاورمیانه کاملاً تغییر میکرد. یررسی نمونههای یقیننماها نشان میدهد این ابزارهای فراگفتمان تعاملی بیشتر بهصورت قید و برای اطمینان از آنچه ذکر شده به کار میروند (هایلند، 2005: 179).
جدول 8- جدول توزیع فراوانی یقیننماها در دو گروه جنسیت
جدول 9- جدول آزمون کای دو برای یقیننماها
در جدول (9)، آزمون آماری برای متغیر نشانگر فراگفتمان تعاملی یقیننما در دو گروه جنسیتی بررسی شده است. با توجه به اینکه سطح معنیداری متناظر با آماره کای دو، بیشتر از 05/0 است، فرض صفر تأیید میشود؛ به این مفهوم که تفاوت معناداری میان زنان و مردان در میزان بهکارگیری نشانگر تعاملی یقیننما وجود ندارد.
5-4-2. مقایسۀ توزیع فراوانی تردیدنماها در مقالات با توجه به متغیر جنسیت براساس هایلند (1996: 261) در علم، ابزارهای تردیدنما بیشتر، عنصری برای اقناع هستند که سبب میشوند ادعای مطرحشده با احتیاط، دقت و فروتنی بیان شود و توقع مخاطب را برای دقت و مذاکره برآورده کند. زنان و مردان هردو از نشانگرهای فراگفتمان تعاملی تردیدنما در دو گروه گزارهمحور[28] و گویندهمحور[29] استفاده میکنند. در اینجا بهتر است از اصطلاح کنشگر بیانی به جای گوینده استفاده شود که دربرگیرندۀ مفهوم گوینده و نویسنده باشد. - مثال (2. الف) دولت ازطریق استقراض از نظام بانکی و تا حدودی وابستهبودن به درآمدهای دولت ... . - مثال (2. ب) خواص ساختاری و مغناطیسی ترکیبهای مذکور شناسایی شدند. مثال (2. الف) شامل قید «تاحدودی» است که نشانگر تردیدنمای گزارهمحور محسوب میشود. عبارات تردیدنمای «گزاره محور» درگفتمان دانشگاهی بیان میکند پارهگفتهای بیانشده بیشتر بر پایۀ استدلالهای محتملاند تا واقعیتهای مطمئن. در مثال (2. ب) فعل مجهول «شناسایی شدند» نشانگر تردیدنمای گوینده محور است که نویسنده از این ساخت برای کمرنگ جلوهدادن حضور نویسنده در متن و همچنین تحدید تعهد خود نسبت به ادعاهای مطرحشده در متن بهره میبرد. بنابراین بهطورکلی در گفتمان دانشگاهی، ابزارهای تردیدنما منعکسکنندۀ اهمیت حیاتی تمایز میان واقعیت از عقیده و نظر است (هایلند، 1998: 445) و این کنش زبانی نباید نوعی عدمقطعیت تلقی شود که بهطور عمومی و کلیشهای به شخصیت زنان نسبت داده میشود (اخس، 1992). حال به سنجش میزان تردیدنماها در دو جنسیت پرداخته میشود.در جدول شماره 10 به سنجش میزان تردیدنماها در دو جنسیت پرداخته میشود.
جدول 10- جدول توزیع فراوانی نشانگر فراگفتمان تعاملی تردیدنماها در دو گروه جنسیت
جدول 11- جدول آزمون کای دو برای تردیدنماها
در جدول (11)، با توجه به اینکه مقدار سطح معنیداری متناظر، کمتر از 05/0 (003/0) است؛ ازاینرو فرض صفر رد میشود؛ به این مفهوم که میان نشانگر فراگفتمان تعاملی تردیدنما در دو گروه جنسیت تفاوت معناداری وجود دارد.
5-4-3. مقایسۀ توزیع فراوانی نگرشنماها در مقالات با توجه به متغیر جنسیت نگرشنماها که در قالب نگرشنماهای مثبت و منفی ظاهر میشوند، برای بیان ارزشمندبودن یافتههای پژوهش به هدف جلب توجه مخاطبان و همچنین برای ذکر محدودیتهای پژوهش استفاده میشوند (زارعیفرد، 1392). - مثال (3. الف) میتواند جایگزین مناسبی برای دادههای طیفی حاصله از وسایل گران قیمتی همچون اسپکتروفتومتر ... . - مثال (3. ب) لازم به ذکر است که در امپراتوریهای گذشته اگر کشورهای ضعیفتر ... . در مثال (3. الف) نویسنده نظر مساعد خود را با کاربرد واژه «مناسب» مطرح کرده است. در مثال (3. ب) با استعمال این ابزار فراگفتمانی، اهمیت مطلب بیانشده را متذکر شده است.
داده های جدول (12) مربوط به فراوانی نشانگر فراگفتمان تعاملی نگرشنمای موجود در دو گروه جنسیتاند. جدول 12- جدول توزیع فراوانی نگرشنماها در دو گروه جنسیت
جدول 13- جدول آزمون کای دو برای نگرشنماها
با توجه به جدول (13) سطح معنیداری معادل 010/0 است و چون این مقدار کمتر از 05/0 است، فرض صفر رد میشود؛ بنابراین بین توزیع نشانگر فراگفتمان تعاملی نگرشنما در دو گروه جنسیت تفاوت معناداری وجود دارد.
5-4-4. مقایسۀ توزیع فراوانی خوداظهارها در مقالات با توجه به متغیر جنسیت نویسندگان زن و مرد با اهداف مشابهی از ابزارهای خوداظهاری نظیر ضمایر شخصی و ملکی اول شخص، «مای انحصاری[30]» و واژههایی مثل «نویسنده، پژوهشگر و محقق» استفاده میکنند. - مثال (4. الف) در این میان حتی اگر دوره 1383- 1368 را ملاک بررسی قرار دهیم ... . - مثال (4. ب) محقق بر این باور است که ... .
مقالاتی که در دوران استیلای پارادایم اثباتگرایی نوشته میشدند، واردکردن نگرشها و افراد (خوداظهارها و دخیلسازها) را توصیه نمیکردند (هایلند، 2005: 7)؛ اما پارادایمهای انسانی اخیر مانند پارادایم انتقادی نهتنها مخالف این موضوع نبودهاند، استفاده از آنها را نیز ترغیب کردهاند. در فارسی میزان کاربرد خوداظهارها بسیار کم است که این نشاندهندۀ پایبندبودن نویسندگان مقالات به هنجارهای اثباتگرایی است. دادههای آماری نشان دادند نویسندگان مقالات علمی-پژوهشی به میزان بسیار کمی از این راهبرد فراگفتمان استفاده میکنند و بدینوسیله تلاش میکنند حضور خود را در متن کمرنگ جلوه دهند و برعکس به برجستهسازی مورد مطالعهشده و یافتههای آن بپردازند. دادههای جدول (14)، فراوانی نشانگر فراگفتمان تعاملی خوداظهارهای کاربردی در دو گروه جنسیتاند و جدول (15) به آزمون آماری فراوانی خوداظهارها در میان زنان و مردان میپردازد.
جدول 14- جدول توزیع فراوانی خوداظهارها در دو گروه جنسیت
جدول 15- جدول آزمون کای دو برای خوداظهارها
با تعیین مقدار 001/0 برای سطح معنیداری متناظر با آماره کای دو در جدول (15) مشخص میشود که بین توزیع نشانگر فراگفتمان تعاملی خوداظهارها در دو گروه جنسیت تفاوت معناداری وجود دارد؛ بنابراین فرض صفر رد میشود.
5-4-5. مقایسۀ توزیع فراوانی دخیلسازها در مقالات با توجه به متغیر جنسیت از صورتهای متداول زبانی که نشانگر دخیلسازند، ضمیر شخصی «شما» و «مای فراگیر[31]» حضور مخاطب را برجسته و میان نویسنده و مخاطب پیوند ایجاد میکند. شایان ذکر است این نمونه از نشانگر فراگفتمان تعاملی بیشتر در گفتمان دانشگاهی گفتاری نظیر جلسات دفاع از پایاننامه و ارائۀ مقالات در همایشها یافت میشود. نمونۀ دیگری از دخیلسازها صورتهای پرسشی و امریاند که برای درگیرکردن مخاطب در بحث و تعامل با خواننده به کار میروند. - مثال (5. الف) آیا کسری بودجه ساختاری منجر به تورم میشود؟ - مثال (5. ب) توجه کنید به نمودار شماره 1 ... . بررسی دادههای آماری بیان میکند میزان حضور دخیلسازها در پیکرۀ بررسیشده اندک است و در بیشتر موارد نویسندگان ترجیح میدهند به جای اینکه خواننده را بهطور مستقیم خطاب کنند، از وجه وصفی استفاده کنند. دادههای جدول (16) توزیع فراوانی نشانگر فراگفتمان تعاملی دخیلساز را در دو گروه جنسیت نمایش میدهد.
جدول 16- جدول توزیع فراوانی دخیلسازها در دو گروه جنسیت
جدول 17- جدول آزمون کای دو برای دخیلسازها
با توجه به جدول (17) و سطح معنیداری 083/0 که بیشتر از 05/0 است، فرض صفر پژوهش تأیید میشود. به عبارتی، بین توزیع نشانگر فراگفتمان تعاملی دخیلساز در دو گروه جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد.
6. بحث دادههای آماری و تحلیل نتایج آنها نشان میدهند بسامد رخداد انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در مقالات علمی به قلم زنان بهترتیب کاهش فراوانی عبارتاند از: یقیننماها، نگرشنماها، تردیدنماها، دخیلسازها و خوداظهارها که آزمون آماری کای دو نشان از وجود تفاوت معنادار میان فراوانی این نشانگرهای فراگفتمان تعاملی دارد. در مقالات علمی به قلم مردان نیز تفاوت معناداری میان فراوانی انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی مشاهده میشود و ترتیب نزولی رخداد آنها بدین صورت است: یقیننماها، نگرشنماها، تردیدنماها، خوداظهارها و دخیلسازها. بررسی ترتیب حضور نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در هردو گروه جنسیت نشان میدهد در ژانر مقالات علمی، واردکردن نگرشها در متن (با استعمال یقیننماها، نگرشنماها و تردیدنماها) اهمیت بیشتری نسبت به حضور افراد در متن (با کاربرد خوداظهارها و دخیلسازها) دارد. علاوه بر این، نشانگر یقیننما از بیشترین بسامد در میان انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در هردو جنسیت برخوردار است که این مطلب به تمایل نویسندگان برای تقویت تأثیر نتایج بهدستآمده در پژوهش و اقناع خواننده بر درست و منطقیبودن نتایج بهدستآمده دلالت دارد. در بررسی تفکیکی انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در ارتباط با متغیر جنسیت نیز نتایج چشمگیری حاصل میشود که در این قسمت به آنها پرداخته میشود. آزمون آماری کای دو نشان میدهد تفاوت آماری معناداری میان زنان و مردان در میزان بهکارگیری نشانگر تعاملی یقیننما وجود ندارد که این یافته با نتایج پژوهشهای کریزمور و همکاران (1993)، فرانسیس و همکاران (2001) و همچنین تس و هایلند (2008) مغایرت دارد؛ زیرا آنها در پژوهشهای خود به ترجیح مردان در کاربرد بیشتر نشانگرهایی دست یافتند که نشاندهندۀ قطعیت و اطمینان نویسنده باشد. آنها یافتههای خود را به جایگاه بالاتر و مسلط مردان در نوشتار دانشگاهی نسبت دادند. همچنین دادههای پژوهش حاضر در تضاد با یافتههای جانسون و روئن[32] (1992) و هربرت (1990) است؛ زیرا آنها به ترجیح بیشتر نویسندگان زن در کاربرد یقیننماها نسبت به مردان اشاره کردهاند. این تفاوت در نتایج پژوهشهای مختلف میتواند ناشی از جامعه گفتمانی مطالعهشده باشد که بر کاربرد فراگفتمان تأثیرگذار است؛ اما یافتههای پژوهش حاضر میتواند پشتیبانی برای یافتههای روبین و گرین[33] (1992) و یاوری و فردکاشانی (2013) باشد که تفاوتهای اندکی را در کاربرد یقیننماها در الگوی نوشتاری دانشجویان زن و مرد ذکر کردند. درخصوص نشانگر فراگفتمان تعاملی تردیدنما مشخص شد میان دو گروه جنسیت تفاوت آماری معنیداری وجود دارد. بدین نحو، زنان دربارۀ کاربرد تردیدنماها از مردان پیشی گرفتند که این نتیجه با یافتههای کریزمور و همکاران (1993) و مکمیلان[34] و همکاران (1977) مغایرت دارد. آنها در پژوهش خود به تمایل مردان در بهکارگیری زیاد ابزارهای تردیدنما نسبت به زنان پی بردند و این امر را به ترجیح مردان در بهکارگیری راهبردهای عدمقطعیت برای تعامل بیشتر نویسنده - خواننده نسبت دادند. تس و هایلند (2008) هیچ تفاوت معناداری را در میزان کاربرد تردیدنماها میان نویسندگان زن و مرد نیافتند؛ اما نتایج پژوهش حاضر با نظریۀ لیکاف (1975) درخصوص تمایل زنان به بهکارگیری تردیدنماها و زارعیفرد و علینژاد (2014) همراستا است. لیکاف دلیل این امر را جایگاه پایین اجتماعی زنان ذکر میکند. شاید یافته پژوهش حاضر را بتوان به این ویژگی نسبت داد که درجامعۀ گفتمانی مطالعهشده (فرهنگ ایرانی)، زنان سعی میکنند محتاطتر عمل کنند و در مقایسه با مردان جسارت و ریسکپذیری کمتری دارند. بهکارگیری نشانگرهای نگرشنما در میان نویسندگان زن نسبت به مردان میزان بیشتری را نشان میدهد که این یافته پشتیبانی برای نظریۀ لیکاف (1975) است. او بر این باور است که استفادۀ بیشتر زنان از صفتها و واژههایی که بیانکنندۀ نگرش آنهاست با احساسات و عواطف آنها مرتبط است و این امر به هویت آنها بهعنوان زن ارتباط مییابد. همچنین نتایج پژوهش حاضر با یافتههای هایلند و تس (2008) مبنی بر کاربرد بیشتر زنان از نگرشنماها همسو است. مقایسۀ میزان فراوانی خوداظهارها حاکی از پیشیگرفتن نویسندگان مرد از زنان در کاربرد خوداظهارها است که این یافته با نتایج زارعیفرد و علینژاد (2014) مشابه است. مردان با این ابزار فراگفتمان و با ارجاع به خود هویت حرفهای خود را بیش از زنان بروز میدهند. شاید بتوان چنین اظهار کرد با توجه به فرهنگ مرسوم ایرانیها، زنان به دلیل حجب بیشتر، در مقایسه با مردان، متواضعتر عمل میکنند و ازاینرو در تعاملات خود به میزان کمتری از خوداظهارها بهره میگیرند. درمقابل، مردان به علت تمایل به جلب شهرت و مقام، بیشتر به ابراز وجود با بهکارگیری خوداظهارها میپردازند. در میان هردو جنسیت، میزان بهکارگیری دخیلسازها اندک است که این امر، توجه بیشتر نویسندگان مقالات علمی به متنیت[35] و مسئولیتپذیری کمتر آنها در قبال تعامل با خواننده را منعکس میکند. همچنین دادههای پژوهش حاضر نشان میدهند مردان در مقایسه با زنان به میزان بیشتری از دخیلسازها بهره میبرند؛ این مطلب دلالت بر این دارد که زنان بیش از مردان، با در اولویت قراردادن متن از درگیرکردن خواننده اجتناب میورزند. یافتۀ پژوهش حاضر با نتایج کربلائی و دوائی (2013)، مطابقت و با نتایج زارعیفرد و علینژاد (2014) مغایرت دارد.
7. نتیجهگیری پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی با توجه به متغیر جنسیت، بر مبنای مدل هایلند (2005) روی پیکرهای شامل 30 مقاله علمی - پژوهشی فارسی انجام شد. استخراج و شمارش دادهها نشان دادند هردو گروه جنسیت از انواع پنجگانه نشانگرهای فراگفتمان تعاملی استفاده میکنند. در هردو گروه جنسیت، بیشترین بسامد به یقیننماها (8/37%) تعلق دارد و کمترین بسامد (3/0 %) در گروه زنان به خوداظهارها و (3/1 %) در گروه مردان به دخیلسازها اختصاص مییابد. همچنین با توجه به یافتهها و آزمونهای آماری، در پاسخ به پرسشهای اول و دوم پژوهش حاضر، میتوان بیان کرد در هردو گروه مقالات به قلم زنان و مردان، تفاوت معناداری میان توزیع انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی وجود دارد. در پاسخ به پرسش سوم نیز میتوان اذعان کرد تفاوت معناداری در توزیع بسامد کلی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی با توجه به متغیر جنسیت وجود دارد؛ این نتیجه با نتایج تس و هایلند (2008) و کربلائی و دوائی (2013) همسو است که مدعی به وجود تفاوتهای جنسیتی در کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی شدهاند. در پاسخ به پرسش چهارم پژوهش حاضر نیز میتوان گفت نتایج آماری حاکی از وجود تفاوت معنادار در توزیع فراوانی نشانگرهای فراگفتمان تعاملیِ تردیدنما، نگرشنما و خوداظهار است؛ درحالیکه تفاوت معناداری در توزیع فراوانی یقیننماها و دخیلسازها با توجه به متغیر جنسیت یافت نشد. بنابراین با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، رویکرد جنسیتگرا دربارۀ تمایز میان زنان و مردان در استفاده از صورتهای زبانی تأیید میشود؛ زیرا دربارۀ توزیع فراوانی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی بهصورت کلی و انواع آنها شامل تردیدنما، نگرشنما و خوداظهارها تفاوت معناداری از لحاظ متغیر جنسیت وجود دارد. [1]Z. Harris [2]metadiscourse [3]K. Hyland [4]J. M.Williams [5]W. J.Vande Kopple [6]A. Crismore [7]M. Hewings [8]A. Ädel [9]C. Grey [10]L. D,Angelo [11]S. Serholt [12]G. Thompson [13]interactive metadiscourse =metatextual items [14]interactional metadiscourse = interpersonal items [15] transitions [16]frame markers [17]endophoric markers [18] evidentials [19]code glosses [20] hedges [21] boosters [22]attitude markers [23]self mentions [24]engagement markers [25]N. Fairclough [26]originator [27]recounter of research [28]content-motivated [29]speaker-motivated [30]exclusive we [31]inclusive we [32]D. Johnson &D. H. Roen [33]D. L. Rubin&K. Greene [34]J. McMillan [35]textuality | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زارعیفرد، رها (1392). بررسی ساختار کلام جنسیت در تعاملات گفتاری دانشگاهی. پایاننامۀ دکتری دانشکدۀ زبانهای خارجی دانشگاه اصفهان.
Ädel, A. (2006). Metadiscourse in L1 and L2 English. Amsterdam: John Benjamins.
Crismore, A. (1989). Talking with readers: Metadiscourse as rhetorical act. New York: Peter Lang Publishers.
Crismore, A., Markkanen, R., Steffensen, M.S. (1993). “Metadiscourse in persuasive writing: A study of texts written by American and Finnish University students”. Written Communication 10(1), 39–7.
D’Angelo, L. (2008). “Gender Identity and Authority in Academic Book Reviews: An Analysis of Metadiscourse Across Disciplines”. Linguistica e Filologia 27. 205- 221.
Fairclough, N. (2003). Analysing Discourse: Textual Analysis for Social Research. London: Routledge.
Francis, B., Robson, J. & Read, B. (2001). “An analysis of undergraduate writing styles in the context of gender and achievement”. Studies in Higher Education 26(3), 313-326.
Ghafoori, N., Oghbatalab, R. (2012). “A comparative study of metadiscourse in academic writing: Male vs. Female Authors of Research Articles in Applied Linguistics”. The Journal of Applied Linguistics, Vol. 5, Issue 1: 87- 113.
Grey, C. (1998). Towards an overview on gender and language variation. Retrieved November 21, 2006, from http://www.eche.ac.uk/study/schsubj/ human/English/ rh/ modules/337-1.htm.
Halliday, M. (1994). 2nd edn. An Introduction to Functional Grammar. Edward Arnold, London.
Herbert, R. K. (1990). “Gender differences in compliment behaviour”. Language in Society 19, 201-224.
Hewings, M.(2006). “Academic writing in context: implications and applications”. 79–92, London: Continuum.
Hyland, K. (1996). “Talking to the academy: Forms of hedging in science research articles”. Written Communication 13 (2), 251-281.
Hyland, K. (1998). “Persuasion and context: the pragmatics of academic metadiscourse”. Journal of Pragmatics 30, 437–455.
Hyland, K. (2000). Disciplinary Discourses: Social Interactions in Academic Writing. London: Longman.
Hyland, K. (2005). Metadiscourse: Exploring Writing in Interaction. London: Continuum.
Hyland, K. (2005b). “Stance and engagement: a model of interaction in academic discourse”. Discourse Studies 7(2), 173- 192.
Hyland, K., Tse, P. (2004). “Metadiscourse in academic writing: a reappraisal”. Applied Linguistics 25 (2), 156–177.
Johnson, D., & D. H. Roen. (1992). “Complimenting and involvement in peer-reviews: gender variation”. Journal of Pragmatics 40, 1232-1248.
Karbalaei, A. & R. Davaei. (2013). “Interpersonal Metadiscourse in Compositions written by Iranian ESP Students”. European Journal of Natural and Social Sciences 2 (2),291- 300.
Lakoff, R. (1975). Language and Women’s Place. New York: Harper & Row.
Mauranen, A. (1992). Cultural differences in academic rhetoric: A textlinguistic study. Unpublished Ph.D. thesis. Birmingham: University of Birmingham.
McMillan, J., Clifton, R., Mcgrath, D., & Gale, W.S. (1977). “Women’s language: uncertainty or interpersonal sensitivity and emotionality? ”. Sex Roles 3, 545-559.
Ochs, E. (1992). Indexing gender. In A. Duranti & Ch. Goodwin (Eds.), Rethinking Context: Language as an Interactive Phenomena. Cambridge: Cambridge University Press.
Rubin, D. L. & Greene, K. (1992). “Gender typical style in written language”. Research in the Teaching of English 26, 7-40.
Serholt, S. (2012). Hedges and boosters in academic writing: a study of gender differences in essays written by swedish advanced learners of english. Unpublished article, Goteborgs University, Sweden.
Thompson, G. (2001). “Interaction in academic writing: Learning to argue with the reader”. Applied Linguistics 22(1), 58-78.
Tse, p. & Hyland, K. (2008). “Robot Kung Fu: Gender and professional identity in biology and philosophy reviews”. Journal of Pragmatics 40, 1232-1248.
Vande Kopple, William J. (1985). “Some explanatory discourse on metadiscourse”. College Composition and Communication 36, 82–93.
Williams, Joseph M. (1981). 2nd edn. Ten Lessons in Clarity and Grace Chicago: University of Chicago Press.
Yavari, M. & A. Fard Kashani. (2013). “Gender-based Study of Metadiscourse in Research Articles’ Rhetorical Sections”. International Journal of Applied Linguistics & English Literature 2 (2), 77- 88.
Zarei fard, R and B. Alinezhad. (2014). “A study of interactional metediscourse markers and gender”. Journal of educational and social research 4(1), 231- 238. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,240 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 508 |