تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,652 |
تعداد مقالات | 13,409 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,263,561 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,093,135 |
بررسی نقش ارامنه در گمرک بوشهر در دورﮤ قاجار براساس اسناد این دوره (1210تا1332ق/1795تا1914م) | ||
پژوهش های تاریخی | ||
مقاله 3، دوره 10، شماره 4 - شماره پیاپی 40، دی 1397، صفحه 19-37 اصل مقاله (844.44 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2018.107710.1272 | ||
نویسندگان | ||
بدرالسادات علی زاده مقدم* 1؛ ظهراب هاشمی پور2 | ||
1استادیار تاریخ، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، اصفهان، ایران | ||
2کارشناس ارشد تاریخ، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، اصفهان، ایران | ||
چکیده | ||
ارامنه از اقلیتهای تأثیرگذار در حیات اقتصادی و تجاری ایران در دورههای مختلف به شمار میآیند. در این میان، بنادر خلیجفارس و بهویژه بندر بوشهر و گمرگ آن ازجمله عرصههایی بود که ارامنه در دورﮤ قاجار نقش فعالی در آن داشتهاند. در دورﮤ قاجار بوشهر قطب اقتصادی ایالت فارس محسوب میشـد و همچنین یکی از دروازههای مهم ورود و خروج کالا و ارتباط ایران با دیگر کشورهای جهــان بود. از این رو گمرگ بوشهر یکی از نهادهای فعال اقتصادی این برهه بود. هدف اصلی این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی و برپاﻳﮥ منابع کتابخانهای تنطیم شده است پاسخ به این پرسش مهم است که نقش ارامنه در گمرک بوشهر در دورﮤ قاجار چگونه بوده است. بررسی شواهد گویای آن است که نیروهای ارمنی از زمان شکلگیری نهاد گمرک در بوشهر تا زمان اوج فعالیتهای اقتصادی این نهاد در دورۀ قاجار مصدر خدمات مهمی بودند. در این دوره، ارامنه ضمن سروساماندادن به اوضاع گمرگ بوشهر و توسعه و تجهیز آن، در راستای مبارزه با قاچاق کالا و گسترش شعبههای گمرگ و نظارت بر عملکرد این شعبهها و آموزش کارمندان آن عهدهدار خدمات عمدهای در بوشهر بودند. علاوه بر این، بهلحاظ فرهنگی نیز اراﻣﻨﮥ بوشهر با اراﺋﮥ طرحهای ابتکاری در راستای استفاده از امکانات گمرک برای استمرار فعالیت مؤسسههای آموزشی در بوشهر و دیگر بنادر جنوب ایران، در این حوزه نقش درخور توجهی داشتهاند. | ||
کلیدواژهها | ||
گمرک؛ ارامنه؛ بوشهر؛ دورۀ قاجار | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه ارمنها از دوران باستان تاکنون، همواره با ایران و ایرانیان ارتباطات تنگاتنگ و بسیار نزدیکی داشتهاند. از دیرباز عوامل متعددی، همچون تلاش برای دستیابی به زندگی بهتر یا تکاپوهای بازرگانی و تجاری، زمینهساز حضور و استقرار ارامنه در حوزۀ جغرافیایی ایران شد؛ ولی حضور ارامنه در پیکرۀ اجتماع ایران بهصورت مجتمعهای انسانی، در دورۀ شاه تهماسب اول و شاه عباس اول صفوی به وقوع پیوست. لشکرکشیهای مختلف شاه تهماسب اول صفوی به مناطق مختلف قفقاز، اسیران بسیاری از اقوام گرجی، چرکس و ارمنی را به داخل ایران سوق داد. این روند در دورۀ شاه عباس اول نیز با پیگیری سیاستهای مختلف گسترش یافت. در ﻧﺘﻴﺠﮥ این جریانها، نیروهای ارمنی از دورۀ صفویه بهطور فعال با حضور در عرصههای مختلف، بهویژه عرصههای تجاری و بازرگانی، در گوشهوکنار ایران نقش مؤثری داشتهاند. پس از گذار از دورۀ صفویه و با روی کار آمدن ﺳﻠﺴﻠﮥ افشاریه و رشد و رونق بوشهر، ارامنه بهتدریج موفق شدند در حیات اقتصادی و تجاری بندر بوشهر نقشپذیر و تأثیرگذار باشند. در دورۀ قاجار با توﺳﻌﮥ گمرگ بوشهر، عرصهای دیگر برای فعالیت ارامنه فراهم شد. بهتدریج ارامنه در این عرصه نیز حضور فعال پیدا کردند و موفق شدند منشاء خدمات درخور توجهی شوند. این پژوهش به روش توصیفیتحلیلی و با استفاده از منابع پراکندۀ کتابخانهای و اسناد، در پی شفافساختن چگونگی تأثیر و تأثر نیروهای ارمنی در نهاد گمرک بوشهر در دوره قاجار (1210تا1332ق/1975تا1914م) است. دربارﮤ حضور ارامنه در بندر بوشهر پژوهشهایی انجام شده است؛ اما در باب نقش ارامنه در گمرگ که از تأثیرگذارترین نهادهای بازرگانی و تجاری بوشهر بوده، تاکنون پژوهش منسجمی صورت نگرفته است. گفتنی است در باب ابعاد حضور ارامنه در بوشهر نیز باید به تألیفی همچون «عیسویان در بوشهر» اثر عبدالکریم مشایخی اشاره کرد. این اثر زندگی این قوم را در بوشهر واکاوی کرده است؛ اما رویکرد مؤلف بیشتر به پیشینۀ حضور و زندگی اجتماعی این قوم محدود بوده است. همچنین به مقالۀ دیگر این نویسنده «فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عیسیویان در بوشهر» باید اشاره کرد که در نخستین همایش ملی ایرانشناسی ارائه شد. نویسنده علاوهبر بررسی پیشینۀ تمدنی بوشهر و نقش تعامل سازندﮤ اهالی بومی بوشهر با عیسویان در اسکان این اقلیت در بوشهر، در کنار واکاوی فعالیتهای اجتماعی عیسویان در این بندر، بهطور اجمالی نیز به فعالیتهای اقتصادی آنها در این شهر اشاره کرده است. همچنین مقاﻟﮥ «وضعیت فرهنگی ارامنه بوشهر در دوره قاجاریه» ﺗﺄلیف بدرالسادات علیزاده مقدم و ظهراب هاشمیپور در مجله گنجینه اسناد نیز، بیشتر به بررسی وضعیت اجتماعی و اعتقادی و معیشتی و آموزشی ارامنه بوشهر محدود بوده و به وضعیت اقتصادی و چگونگی مشارکت آنها در امور اقتصادی بندر بوشهر کمتر توجه شده است. بر همین اساس این پژوهش درصدد پاسخدادن به این پرسش اصلی است که نقش ارامنه در گمرک بوشهر در دورﮤ قاجاریه چگونه بوده است. فرضیه پژوهش این است که ارامنه بوشهر در دورﮤ قاجار با حضور در مناصب مهم و انجام خدمات مختلف، در توسعه و بهینهسازی گمرگ بوشهر نقش مؤثری داشتهاند. گمرک و اهمیت آن در بندر بوشهر در تعریف واژۀ گمرک، برخی آن را به معنی حقوقی دانستهاند که بر کالا و مالالتجاره تعلق میگیرد (دهخدا، 1335: 39/419) و معتقدند پس از انعقاد معاهدهای میان نادرشاه افشار با پادشاه عثمانی، محمودخان اول (1159ق/1733م)، برای نخستینبار این واژه از زبان ترکی وارد زبان فارسی شده و با تلفظ «گٌمرک» متداول شده است (بنایی، 1374: 118). در باب ﭘﻴﺸﻴﻨﮥ گمرک در ایران، برخی منابع برآنند که گمرگ ایران بهطور منظم در زمان اشکانیان تأسیس شده است؛ یعنی زمانی که که تجارت پارچه و ادویه میان ایران و روم و خاور دور رواج داشته و حقوق گمرگی برای نخستینبار در این دوره وضع و دریافت شده است؛ ولی کالاهای صادراتی از پرداخت حقوق گمرگی معاف بودند (یکتایی، 1340: 398). باتوجه به اهمیت بنادر خلیجفارس، بهنظر میرسد این بنادر از دیرباز از مبادی اصلی صدور و ورود کالا و به تبع آن، انجام امور گمرکی بودهاند. در میان بنادر خلیجفارس، بندر بوشهر ﭘﻴﺸﻴﻨﮥ دیرینهای داشته است. از این بندر در جایگاه یکی از گذرگاههای مهم تجاری ایران، در گذشته گاه با نام لیان (ایمانپور، 1389: 41) و گاه بوختاردشیر و گاه ریشهر یاد شده است (مارکوارت، 1383: 46). این شهر بندری در طول تاریخ فرازونشیبهای بسیاری به خود دید؛ اما اهمیت این شهر بندری کموبیش تا دورﮤ افشار همچنان استمرار یافت. در دورﮤ افشار بهدنبال افول رونق بندرعباس، بهعلت حملههای گاهوبیگاه قبایل بلوچ و دستاندازیهای نصیرخان لاری و همچنین تمایل نادرشاه افشار به ایجاد پایگاه دریایی در این بندر، اهمیت و رونق بوشهر دوچندان شد. در این برهه همچنین بهعلت استقرار ادارﮤ گمرکات جنوب در بندرعباس، گمرک بوشهر بهصورت شعبهای از گمرک بندرعباس بود؛ به طوری که شهبندر (رئیس گمرگ) بوشهر در واقع نمایندهای ازطرف شهبندر بندرعباس به شمار میرفت (فلور، 1389: 88). پس از مرگ نادر، شدتگرفتن تب جنگهای داخلی و افزایش آشفتگیها این امکان را برای شیخناصر آلمذکور، حاکم بوشهر، فراهم آورد تا با ضبط گمرک بوشهر و منصب شهبندری آن، در واقع سیطرﮤ خود را بر بوشهر کامل کند. در دورﮤ کریمخان زند نیز شیخناصر موفق شد با ایجاد ارتباط دوستانه با خان زند، همچنان اقتدار خود را بر بوشهر حفظ کند. در این دوره بهعلت وقوع حوادثی همچون افول موقعیت بندرعباس و انتقال میراث آن به بوشهر و جابهجایی پایتخت از مشهد و اصفهان به شیراز، مرکز ایالت فارس که بوشهر هم جزو آن بود و حضور کمپانیهای هند شرقی هلند و سپس انگلستان در این بندر بهتدریج رونق و اعتلای بوشهر دوچندان شد. علاوه بر این، شخصیت تجارتﭘﻴﺸﮥ شیخناصر حاکم بوشهر به همراه رکود تجارت ازسوی روسیه و عثمانی در کنار خصومت و اختلافات مرزی با آن دولتها، همهوهمه موجب شد بوشهر و گمرک آن اهمیتی بیشازپیش بیابند. به این ترتیب و بهتدریج بوشهر علاوه بر آنکه قطب اقتصادی ایالت فارس محسوب میشد، به مهمترین دروازﮤ ورود و خروج کالا و مرکز حکمرانی کل بنادر و جزایر خلیجفارس در دوره قاجار تبدیل شد (مشایخی، 1381: 476).. حوزﮤ اقتصادی مرکزی و محلی که تمامی بنادر و سواحل خلیجفارس را شامل میشد و حوزﮤ اقتصادی ملی که دربرگیرندﮤ مناطق خشکی پسکرانهای و شهرهای داخلی ایران بود و حوزﮤ اقتصادی بینالمللی که برخی کشورهای آسیایی و اروپایی و دول حوزﮤ خلیجفارس را شامل میشد، سه حوزﮤ اصلی و کلی بود که فراخنای فعالیت گمرک بوشهر را در این دوره دربرمیگرفت (سعیدینیا، 1389: 171و175و179). از طرف دیگر، در دورﮤ قاجار اهمیت بوشهر به جایی رسیده بود که بیشترِ کشورهای مطرح آن روز جهان همچون فرانسه، روسیه، انگلستان، هلند، آلمان، ایتالیا و نروژ در این بندر کنسولگری دایر کرده بودند (مشایخی، 1382: 24تا26). این دوره در نوع مدیریت بندر بوشهر نیز نقطه عطفی محسوب میشود. وقوع حوادثی چند باعث شد در سال 1266ق/1850م نواب نصرالدوله فیروزمیرزا، حاکم ایالت فارس در دورﮤ ناصرالدین شاه، شیخنصرخان دوم را از حکومت بوشهر برکنار کند و حکومت بوشهر و مضافات آن و دشتستان را به میرزاحسنعلیخان با لقب دریابیگی بسپارد (حسینی فسائی، 1388: 1/749). به این صورت عمر حکومت دودمان آلمذکور در بوشهر به سرآمد و از این پس حکومت بوشهر را گماشتگان حکومت مرکزی یا حکام ایالت فارس و با لقب «حکمران بنادر و جزایر خلیجفارس» اداره میکردند.
پیشینۀ حضور ارامنه در گمرک بوشهر براساس اسناد موجود در وزارت خارجه ایران، ساﺑﻘﮥ حضور ارمنها در بوشهر به طور مشخص به دورﮤ صفویه بازمیگردد (اسناد وزارت امور خارجه، سند شماره41-13-4). قدمت حضور نیروهای ارمنی در بوشهر، موجب شد ارامنه از آغاز، در مناصب مختلف این بندر نقش فعالی ایفاء کنند. چنانکه پس از دورﮤ صفویه و با شکلگیری دورﮤ افشاریه و رونق بوشهر در حکم بندر و پایگاه فعال دریایی، ارامنه بار دیگر عهدهدار سمتها و شغلها و منصبهایی چند شدند. منصبهای موجود در امور گمرک ازجمله این شغلها بود که با رونق دوبارﮤ بوشهر در دورﮤ افشاریه، ارامنه در منصبی با نام «شهبندر یا شاهبندر» ایفای نقش کردند (فلور، 1365: 312). خواجهمالک یا کوگامالیش (Coga mallish) از نخستین نیروهای ارمنی بود که در این برهه، در امور گمرکی بوشهر عهدهدار مسئولیت شد و در منابع از ایشان ذکری به میان آمده است (فلور، 1389: 88؛ استفان رای، 1378: 52). بهنظر میرسد او در این دوره یکی از مناصب مهم بندر بوشهر، یعنی منصب شهبندری را بهعهده داشت؛ چنــانکه ویلم فلور در کتـاب «تاریخ بوشهر از صفویه تا زندیه» در این باره مینویسد: «در سال 1747م/1173ق شهبندر یا نماینده گمرک در بوشهر، شخصی ارمنی موسوم به خواجهمالک بود که به عنوان نماینده شهبندر بندرعباس، محمدعلیبیگ، عمل میکرد. موقعی که محمدعلیبیگ بهدنبال مشاجرهای با «سردار» ایالت فارس در سال1747م/1173ق از آن بندر فرار کرد، شیخنصر اول از این فرصت کمال استفاده را کرد. او خانه خواجهمالک را غارت کرد و در همان سال خود را بهعنوان شهبندر معرفی نمود» (فلور، 1389: 88). کودتای سیاسی شیخ بوشهر و کنارزدن ارمنها از مدیریت گمرک و به دنبال آن، غارت خانه و دارایی خواجهمالک (کوگامالیش ارمنی) رئیس آن، بهظاهر لطمۀ سنگینی بود که از این لحاظ بر جریان حضور ارامنه در گمرک بوشهر وارد آمد؛ علاوه بر این، رویدادهای اواخر دورﮤ زندیه و بروز ناامنی و محدودشدن داﻣﻨﮥ کسبوکار در بنادر خلیجفارس و بهویژه بندر بوشهر، از دیگر عوامل ﺗﺄثیرگذار بر محدودشدن فعالیت اقتصادی ارامنه در بوشهر و مهاجرت چندبارﮤ آنها از این بندر بود.. اهمیت گمرگ بوشهر در دورﮤ قاجار برآمدن قاجارها و بهویژه پادشاهی ناصرالدین شاه (1227تا1275ق/1801تا1849م) نقطه عطفی در تاریخ بوشهر محسوب میشود؛ به گونهای که گمرک این بندر را در موقعیت منحصربهفرد قرار داد. در این دوره بوشهر به مرکز حکمرانی بنادر و جزایر خلیجفارس و همینطور مرکز گمرکات جنوب تبدیل شد. این جایگاه از طرف دیگر، نشاندهندﮤ سیطرﮤ بوشهر بر بیش از نیمی از سواحل و کرانههای شمالی خلیجفارس نیز بود (لوریمر، 1379: 151). در این برهه، ادارﮤ گمرک عهدهداری مسئولیتهای مختلف و متنوعی همچون نظارت بر ورود و خروج کالا، مبارزه با قاچاق کالا، تأمین سلاح و مهمات برای زمامداران دولتی و محلی، رسیدگی به امور پناهندگان و بستنشینان، شرکت در امور خیریه و ساخت ابنیههای عمومی، بهاحتمال پرداخت حقوق و مزایای مسئولان و مأموران دولتی در این بندر و اداره پستخانه و غیره را نیز بهعهده داشت. در این دوره، گستردگی و اهمیت کارکرد گمرک سرانجام موجب آن شد به همت معینالتجار بوشهری، از تجار متنفذ عصر ناصری، در بندر بوشهر ساختمان و تأسیسات نوینی با نام گمرکخاﻧﮥ بوشهر (1260ق/1834م) تشکیل شود. معینالتجار بوشهری خود ازجمله تجاری بود که در این برهه، با داشتن کشتیهای متعدد تجاری، به تجارت میان بوشهر و جده اشتغال داشت (شیرینکام، 1393: 41تا45). اقدامات معینالتجار در این راستا، اهمیت بندر بوشهر و بهویژه گمرک آن را دوچندان کرد. به این ترتیب، اهمیت این بندر و کارکرد گمرکات آن بعدها و بهتدریج از نظر اقتصادی به جایی رسید که از آن در حکم وثیقۀ اخذ وام از کشورهای دیگر بهره گرفته شد. چنانکه دولت انگلستان در سال 1315ق/1898م، در ازای پرداخت وام به شاه ایران، درآمد گمرکات جنوب با مرکزیت بندر بوشهر را در حکم ضمانت یا وﺛﻴﻘﮥ تأمین اعتبار پذیرفت (یاحسینی، 1376: 66). روزناﻣﮥ حبلالمتین در گزارش خود به تاریخ 24ذیالحجه1315ق/16می1898م، در اهمیت این امر مینویسد: «وقتی در بندری مثل بوشهر... گمرک آن که اعظمترین امور است به دست رعایای خارجه بدهیم چه نتیجه خواهد بخشید. گمرک بوشهر اهمیتش به چند وجهه از حکومت بیشتر است اول مداخل آن دوم رتقوفتق معاملات دریاچه، هیچ مانعی در دخول اسلحه و قورخانه به جهت دول و ملل خارجی در بندر بوشهر سوای نگرانی عملجات گمرک نبوده و نیست. بعد از اینکه گمرک باختیار یا به اجازه آنها باشد هیچ مانعی به جهت آنها نخواهد بود» (حبلالمتین، 1315: 24/22). به این ترتیب گمرک نهادی اقتصادی بود و عملکرد آن را نیز وزارت امور مالیه محاسبه میکرد؛ اما در سیاست این دوره تأثیر و نقش شایان توجهی داشت. در اصل بهعلت همین اهمیت و اعتبار روزافزون آن بود که هم در دورﮤ صدارت میرزاحسینخان سپهسالار و هم در دورﮤ حکومت مظفرالدین شاه مقدمات ایجاد برخی اصلاحات در درون گمرک فراهم شد. در راستای این اهداف، در سال 1316ق/1898م مستشاران بلژیکی به سرپرستی نوز به ایران آمدند. نوز پس از ورود به ایران با بهکارگیری عدهای از همکاران بلژیکی و نیروهای محلی و و ضع قوانین و مقررات، گمرکخانههای ایران را سامان داد (هادی، 1351: 12).. در این دوره، از آنجا که گمرک بوشهر یکی از گمرگخانههای مهم ایران بود، نوز بلژیکی بهمنظور انجام اصلاحات و سازماندهی آن، ادارﮤ گمرک بوشهر را بهعهده گرفت. این جریان در حالی بود که پیش از آن، حکومت مرکزی گمرک بوشهر را بهصورت اجارهای اداره میکرد (سعیدینیا، 1389: 100). بلژیکیها همچنین بهمحض ورود به بوشهر، برای سهولت انجام اصلاحات در گمرگ، درصدد برآمدند نیروهای محلی و کارآمدی با هدف ادارﮤ امور گمرگ به کار گیرند. این مرحله آغازی دوباره برای حضور ارامنه در ادارﮤ گمرگ بوشهر بود.
حضور ارامنه در مناصب مهم ادارﮤ گمرک بوشهر در دورﮤ قاجار در این برهه، نیروهای ارمنی به علتهای مختلفی میتوانستند در کار گسترش ادارﮤ گمرک این بندر مفید فایده واقع شوند. از مهمترین این علتها اینکه: ارامنه بیشتر اوقات تحصیلکرده و با قوانین بازرگانی آشنا بودند؛ بنابراین علاوهبر سهولت در انجام امور محوله، میتوانستند با نفوذ بر تجار ارمنی و بازرگانانشان، برای اجرای قوانین جاری گمرک مجریان کارآمدی باشند. علاوه بر این، از آنجا که بیشترِ ارامنه به برخی از زبانهای خارجی، فارسی و ارمنی تسلط داشتند، قادر بودند در جایگاه مترجم، در تسهیل امور بازرگانی و گمرگات این بندر نقش فعالی ایفاء کنند؛ از طرف دیگر، ارامنه بهلحاظ قدمت حضور در بوشهر و ارتباط نزدیک با طبقههای مختلف مردم و تجار این شهر، در برقراری ارتباط بهتر با بازرگانان و تجار محلی و خارجی توانا بودند و از آنجا که در بدو ورود بلژیکیها تجار و کارگزاران و اشخاص بانفوذ سیاسی و مذهبی از آنها رضایت نداشتند (سدیدالسلطنه، 1363: 645)، استخدام نیروهای ارمنی ازسوی بلژیکیها در گمرک، در تسهیل امور گمرک نقش بسیار مؤثری ایفاء میکرد. به این ترتیب به مرور زمان، نقش و ﺗﺄثیر این گروه در کانون توجه کارگزاران دولت قاجار نیز قرار گرفت و ارمنها بهتدریج در ارکان و سمتهای مختلف گمرگ حضور یافتند و در طول زمان عهدهدار مناصب مهمی همچون مفتشی، معاونی و حتی ریاست گمرک شدند. ازجمله مهمترین این افراد باید به یوسفخان میرزایانس (Yousef khan mirza yanes) اشاره کرد. میرزایانس که از ارامنه همدان بود از همان ابتدا به سِمت معاونت گمرکات جنوب منصوب شد. پیش از عهدهداری این سمت، بنا به نقل از روزناﻣﮥ مظفری (1319ق/1902م)، او مفتش گمرکات خلیجفارس و نمایندﮤ سروشالملک، رئیس پست بوشهر و ناظر کل پستخانههای خلیجفارس، نیز بوده است (روزنامه مظفری، 1319: 1/2و3). پس از این دوره، خدمات میرزایانس همچنان در پستهای کلیدی گمرک استمرار یافت؛ چنانکه در سال 1320ق/1903م، برای بر عهده گرفتن اختیارات گمرکات محمره، مأمور به توقف در این بندر شد. پس از آن نیز او منصب ریاست گمرک عباسی را عهدهدار شد (سدیدالسلطنه، 1371: 108). مؤسسخان از دیگر ارامنۀ تأثیرگذار در گمرگ بوشهر بود. آندرانیک هویان در توصیف کلی از مؤسسخان، به طور خلاصه، مینویسد: «مؤسسخان خاچاطوریان (Mouses Khan Khacha Tourian) در ژانویه سال 1295ق/1878م در شهر همدان متولد شد. بعدها با خانوادهاش به تهران آمد... و از آنجا دیپلم گرفت. او به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه و ارمنی آشنایی کامل داشت. مؤسسخان ابتدا مدتی در وزارت مالیه استخدام شد1 و چون فردی امین بود، پس از مدتی او را به سمت رئیس گمرک به بندر لنگه فرستادند و پس از چندی او عهدهدار ریاست گمرک بوشهر (1320ق/1903م) شد» (هویان، 1381: 112).. مؤسسخان در این سِمت منشاء خدمات فراوانی شد. هم بهعلت خدمات او و هم بهعلت حسن سلوک با مراجعان و طبقات مختلف مردم، مقامات و مجلات وقت همواره از او تمجید میکردند (روزنامه حبلالمتین، 1332: 31/9). مؤسسخان تا پایان عمر، باتوجه به برخی از مقاطع حساس تاریخ بوشهر، بارها به سمت ریاست گمرک بوشهر رسید. دورﮤ مشروطه ازجمله مقاطع حساس تاریخی بوشهر بود. در این دوره (1327ق/1909م) به درخواست سیدعبدالحسین لاری از سیدمرتضی اهرمی در همراهی با مشروطهخواهان، بندر بوشهر و به تبع آن گمرک بندر بوشهر به تصرف مشروطهخواهان درآمد. در این برهه، مشروطهخواهان پس از برکناری بلژیکیها از امور گمرک، مؤسسخان ارمنی را به مدیر کلی گمرکات منصوب کردند (فراشبندی، 1365: 42).. انتصاب مؤسسخان ازطرف مشروطهخواهان، علاوه بر آنکه مبین اعتماد مشروطهخواهان به مؤسسخان بود، مؤید کاردانی و لیاقت او در انجام امور گمرکات و سرانجام همراهی او و سایر ارامنه بوشهر و بهویژه مؤسسخان با اهداف آزادیخواهاﻧﮥ مشروطهخواهان بود. مؤسسخان تا بیستودوم آوریل1909/ربیعالثانی1327، یعنی درکل به مدت بیستوهشت روز، سمت ریاست گمرک را در اختیار داشت؛ چون در همین تاریخ، یعنی22آوریل1909م/ربیعالثانی1327ق، با دستگیری علمالهدی توسط احمدخان دریابیگی، حکمران بنادر و جزایر خلیجفارس، قضیه خاتمه یافت و مسیو زوین (Moosiyo Zwin) بلژیکی دوباره ریاست گمرکات را عهدهدار شد. در این دوره نیز مؤسسخان همچنان در سمت معاونتی گمرگ بوشهر به فعالیت خود ادامه داد. او همچنین در این سالها گاه مترجمی گمرکات را نیز عهدهدار میشد. بررسی عملکرد مؤسسخان در سالهای 1327تا1332ق/1909تا1914م، از فعـالیتهای بیامان و خستگیناپذیر او در گمرکات بوشهــر حکایت دارد. در کل، این سالها برای گمرکات بوشهر سالهای درخشانی بود. مؤسسخان در این دوره گاه ناچار میشد بهصورت همزمان مدیریت برخی دیگر از گمرکات خلیجفارس را نیز عهدهدار شود. چنانکه در سال 1325ق/1907م به طور همزمان، منصب ریاست گمرک بندرعباس را نیز بهعهده داشت. مؤسسخان تا اواسط سال 1332ق/1914م که به سمت پیشکاری مالیه فارس منصوب شد، همچنان عهدهدار ریاست گمرگ بوشهر بود. پس از مؤسسخان، ارمنی دیگری موسوم به میناس (Minas) به جای او منصوب شد (سدیدالسلطنه، 1371: 108). از میناس ارمنی و مدت حضور او در گمرک اطلاعات چندانی در دست نیست؛ ولی آن گونه که برمیآید او نیز از ارامنه همدان بود که پیش از مأموریت خود در گمرگ بوشهر، در سمتهای گوناگون انجام وظیفه کرده بود و بنا به اظهارات سدیدالسلطنه، طرف وثوق و نشستوبرخاست او در بوشهر بوده است2 (سدیدالسلطنه، 1371: 108).
نقش ارامنه در مبارزه با قاچاق کالا در بندر بوشهر در دورﮤ قاجار ﻣﺴﺌﻠﮥ قاچاق ازجمله دغدغههای مهم دولت مرکزی در بنادر مهم خلیجفارس، بهویژه در بندر بوشهر، بود. پیش از این مدیریت نظارت بر ورود خروج کالا و خدمات در کرانههای خلیجفارس بیشتر در اختیار خوانین محلی بود که خود در بیشتر اوقات در امر قاچاق ذینفع بودند (زنگنه، 1386: 370). از طرف دیگر، متعارفبودن رسوم هدایا، پیشکش و باج و همچنین اولویتدادن منافع محلی و ولایتی و ایالتی بر منافع ملی، برخورد با ﻣﺴﺌﻠﮥ قاچاق را در بنادر جنوبی، بهویژه بندر بوشهر، دچار مشکل کرده بود. به همین علت بهنظر میرسد برهمزدن این معادلات، نخست تغییراتی را در ساختار و نظام و عناصر انسانی نهاد گمرک طلب میکرد؛ پس میبینیم که مستشاران بلژیکی، بهخصوص در جنوب که موضوع بحث ماست، از نیروهای ارمنی استفاده میکردند؛ زیرا نیروهای سابق بیشتر مواقع خود معلول یا عامل نظام مردود سابق بودند. از سوی دیگر، نیروهای ارمنی بهواﺳﻄﮥ قدمت حضورشان در بوشهر و آشنایی با موقعیت و اقوام محلی و تجار، همچنین سهولت ارتباط آنها با بلژیکیها، در حکم ساماندهندگان امر گمرک در این دوره و همچنین نظمدهندگان امور بازرگانان خارجی و نمایندگیهای دولتهای دیگر در بوشهر، میتوانستند در این زمینه نقش مؤثری ایفاء کنند. شاید این گفته درست باشد که دورﮤ ریاست مؤسسخان در این نهاد، یکی از دورههای مهم خدمت ارامنه در ﻣﺴﺌﻠﮥ مبارزه با قاچاق کالا و اسلحه در بندر بوشهر بود. مؤسسخان در این دوره باتوجه به احاطه به اوضاع محلی، بهخوبی دریافته بود که توقف قاچاق در این ناحیه بدون همیاری و همکاری خوانین محلی مقدور نیست. چه آنکه برخی از خوانین علاوه بر اینکه خود در کار قاچاق کالا و سلاح دستی داشتند، گاه نیز موجب تسهیل قاچاق سلاح و کالا بودند. از این رو، مؤسسخان در این راستا با ایجاد ارتباط دوستانه با خوانین و ترسیم اهمیت این موضوع، از همکاری این خوانین برای توقف قاچاق بهرۀ فراوانی برد. چنانکه در این زمینه روزناﻣﮥ مظفری ضمن انعکاس اخباری از تلاش مؤسسخان در تأسیس دفتر گمرک در دهاﻧﮥ رود حِله با همکاری خان بندر ریگ، ابراز امیدواری میکند قاچاق از آن راه بهزودی موقوف شود (روزنامه مظفری، 1328: 3/16). علاوه بر این، در همین ایام تأسیس یک واحد گمرکی در بندر گناوه با کمک خوانین آنجا نیز، به همین منظور صورت گرفت. در طول این سالها، مبارزه با قاچاق کالا و گسترش شعبههای گمرک و همچین نظارت بر عملکرد این شعبهها بهصورت فشرده تمام هموغم و وقت و انرژی مؤسسخان را به خود معطوف کرد. روزناﻣﮥ مظفری در شرح یکی از مأموریتهای او با هدف مبارزه با قاچاق چنین آورده است: توقیف مقدار هفتهزار فشنگ از یک ماشوه در بندر دیلم توسط حاجیمیرزامهدی، رئیس گمرک آنجا و اینکه تفحص از تفنگهای این فشنگها که در ماشوه3 دیگری بود و معلوم نبود در کجا لنگر انداخته است و همین طور تنبیه حسینخان، کلانتر دیلم که در این معامله قاچاق دست داشت و بهعلت سوءسلوک و بدرفتاری او، میرزامؤسسخان با جهاز4 مظفر به دیلم و بندر ریگ به ملاقات حیدرخان حاکم رود حله و حیات داوود حرکت میکند که ضامن صحت اعمال حسینخان بوده است. او پس از انجام مأموریت خود مراجعت میکند (روزنامه مظفری، 1328: 8/15و16). اهمیت این اقدام بهویژه از آن رو بود که قاچاق سلاح در این دوره بهشدت در این ناحیه رواج داشت و همان طور که پیش از این اشاره شد، در اصل یکی از شغلهای مهم برخی از خوانین این ناحیه بود. جریان قاچاق سلاح در این برهه علاوه بر آنکه خود از زمینههای مهم ایجاد ناآرامی و به خطر افتادن امنیت بندر و مردم آن بود، ممکن بود موجبات اختلال امنیت سایر مناطق ایران را نیز فراهم آورد. پس در این راستا، در این برهه صاحبمنصبان ارمنی به همراه کارگزاران ایرانی در گمرک، برای جلوگیری از استمرار قاچاق سلاح اهتمام ویژهای کردند. به موجب اسناد مربوط به این دوره، میرزایانس ارمنی از دیگر ارامنه مؤثر در امر مبارزه با قاچاق بود. او نیز مدتها سمت مفتشی (معاونت) گمرکات را بهعهده داشت. در دورﮤ مفتشی او، در یک نوبت با همراهی مسیواستایس (Misyou Istais)، مدیر گمرکات، به توقیف یک دستگاه کشتی بادی اقدام میکنند که حامل وسایل آتشافروزی و رنگهای جوهر ممنوع بود. «بعد از مشاهده معلوم میشود مقدار سی قبضه تفنگ و چند دانه ششلول و شصتوهشت صندوق رنگ جوهر و قدری فشنگ و قدری مسکرات در آن بوده که تصرف مینمایند. قیمت آنها را تخمین به پانزدههزار تومان بازدید شد» (نورائی، 1385: 5). البته ایـــنگونه خدمات از چشم اولیای امور پنهان نمیماند. زیرا به موجب همین سند، برای ایشان و دیگر دستاندرکاران این امر تقاضای بذل مرحمت و پاداش شد. «الحق که کمال اهتمام و تدابیر را آقای میرزاآوانسخان ]یانسخان[ به کار برده سزاوار است که عالیجاه مسیواستایس مدیر و میرزاآوانسخان مفتش و مسترهراطور( Master Heratour) دفتردار که جهد بلیغ در این موارد به کار برده منظور نظر اولیای دولت جاوید آیت گردند و به افتخار بذل مرحمت مفتخر گردند» (نورائی، 1385: 5). در این برهه ارامنه برای جلوگیری از قاچاق، علاوهبر نمونههای ذکرشده، با هدف گسترش دایرههای گمرکی تلاش ویژهای کردند. در این راستا، گسترش آموزش کارمندان گمرک یکی از مشغلههای رؤسای ارمنی بود که در گمرک اشتغال داشتند.
آموزش و گسترش دایرههای گمرک و بهینهسازی آن تجهیز و بهینهسازی گمرک، در جایگاه نهادی باثبات و درآمدزا و همین طور دروازﮤ ورود و خروج افراد و کالا و خدمات در بنادر و بهویژه بندر بوشهر، باعث شد دولت مرکزی در این دوره به گسترش دایرهها و شعبههای جدید گمرک اقدام کند. این شعبهها بهنوﺑﮥ خود میتوانستند در تسهیل وظایف گمرک همچون مبارزه با قاچاق، جلوگیری از شیوع بیماریهای واگیردار در قالب قرنطینه و نظارت بر آبانبارها، صدور تذکره یا گذرنامه و غیره نقش ارزشمندی ایفا کنند. علاوه بر این، دولت با تغییر تعرفههای گمرکی یا ممانعت و بازگذاشتن ورود یا خروج کالایی خاص، میتوانست بهنوعی بر بازار یا جریان مبادله کالا و خدمات تأثیرگذار باشد. در این زمینه نیز در دورﮤ ریاست مؤسسخان، در ناﺣﻴﮥ بندر بوشهر فعالیتهای عدیدهای صورت گرفت؛ چنانکه آقا لبیبالملک شیـــرازی در شماره چهلوچهارم روزناﻣﮥ خود به تاریخ ربیعالثانی1329ق/1911م مینویسد: «عمل گمرکات دشتی و دشتستان هم بحمدالله و المنه بهخوبی فیصله شد جناب میرزامؤسسخان با جهاز مظفر و جمعی اجزاء که برای هر نقطه از نقاط آن صفحات تدارک کرده بودند در اوایل این ماه از بوشهر حرکت کرده بعد از تأمین و اطمینان کامل از هر بابت، محلبهمحل ادارات گمرکی را در سواحل و بنادر تنگستان و دشتستان دایر نموده. چندی قبل به سلامت مراجعت کردند در حالی که از پیشآمد وقوعات ظاهراً کمال رضایت را دارند» (روزنامه مظفری، 1329: 44/5). بهنظر میرسد توفیق مؤسسخان در این برهه نیز، بیش از هر مسئلهای در گرو وجود روابط نزدیک و تعامل او با خوانین محلی ناحیه دشتی و دشتستان بود. از طرف دیگر، ماندگاری دایرههای گمرک و استمرار کارکرد آنها علاوهبر یاری خوانین، مرهون نظارت مستمر و وجود کارمندان آموزشدیده و اطلاعات آنها از قوانین گمرکی بود. در همین زمینه، روزناﻣﮥ مظفری در گزارش ربیعالاول1321ق/29مه1903م خود در زیر «اخبارات بوشهر» مینویسد: «جناب موسسخان نائب گمرکات که 16محرم با جهاز همایونی (مظفری) عازم بنادر شده بودند (مقصودشان از این مسافرت، دادن آموزش دستورالعملهای لازمه و ایضاح بعضی نکات تعرفه جدیده به رؤسای گمرکات بنادر لنگه و عباسی و غیره بود) پس از انجام مأموریت خود، تاریخ 5صفر مراجعت و بعد از ده روز توقف در قرنطین، 15صفر وارد بوشهر شدند» (رحمانی، بیتا: 544 به نقل از روزنامه مظفری شماره34).. علاوه بر این، در همین سال مؤسسخان سمت ریاست مالیه گمــرکات بوشهر را نیز برعهده گرفت. او از جانب مدیر کل گمرکات و بهدنبال استعفای میرزاعباسخان، رئیس مالیه، عهدهدار این سمت شد (زنگنه، 1386: 292). در این دوره او درصدد نوسازی و بهینهسازی گمرگ بوشهر برآمد و به خریداری برخی از دستگاهها و تجهیزاتی همچون دستگاه کاندنسر (CONDENSER)5 اقدام کرد؛ ولی از آنجا که هزﻳﻨﮥ خرید آن دستگاه گزاف بود، دست به دامان مقامات محلی بوشهر شد و تلاش کرد با رایزنی با آنها این وﺳﻴﻠﮥ گرانقیمت را تهیه کند. در این باره، نماینده سیاسی انگلستان در بوشهر زیر گزارشهای 1تا31ژوئیه1911م/1329ق خود مینویسد: «پیشنهــاد دیگری که مؤسسخان مطرح کرده راجع به خرید کاندنسر است که متعهد گردیده آن را به اقساط پرداخت کند. حکمران تا به حال مبلغ 9000 تومان برای خرید آن جمعآوری کرده است. بلدیه مبلغ 16000تومان از بانک شاهی، به ضمانت تجار که باقیمانده مورد نیاز آن را تأمین کنند، وام گرفته است» (زنگنه، 1386: 271).
حضور ارامنه بوشهر در برخی از مشاغلِ تسهیلکنندﮤ گمرک در دورﮤ قاجار، اراﻣﻨﮥ بوشهر علاوهبر عهدهداری مناصب عالی گمرک، برخی مشاغل گمرک را نیز بهعهده داشتند و جریان صدور و ورود کالاها از این بندر را تسهیل میکردند؛ ازجمله این مشاغل انجام خدمات در نقش تشالهچی6 بود. در توضیح این شغل باید اشاره کرد از آنجا که عمق آب در سواحل بوشهر و بهخصوص مدخل آن کم بود و این بندر نیز در آن زمان فاقد اسکله بود، کشتیهای بزرگ برای بارگیری یا تخلیه کالا نمیتوانستند در ساحل آن پهلو بگیرند. به همین علت در فاﺻﻠﮥ حدود یک فرسخی آن لنگر میانداختند و تشالهچیها با قایقهای کوچک و سبک خود بار یا مسافران را از کشتی به ساحل یا از آنجا به کشتی منتقل میکردند. آن گونه که از منابع برمیآید، در اوایل قرن نوزدهم میلادی/شانزده قمری، ارمنیها تعداد چشمگیری از این شناورهای تشالهای را در اختیــار داشتند که با آن کالا و مسافر حمل میکردند و در قبال خدمات خود، مبلغی نیز کرایه دریـافت میکردند. نرخ کرایه متغیر بود و در زمانهای مختلف نیز مبلغ بهخصوصی را شامل میشد؛ اما میدانیم در اوایل قرن نوزدهم میلادی این نرخ مبلغی معادل سه روپیه بود (استفان رای، 1378: 40). باتوجه به نوع کار تشاله، این شغل را باید ازجمله شغلهای حساس و مهم گمرک به شمار آورد. موقعیت جغرافیایی و بندری بوشهر و جایگاه خاص آن در حکم مهمترین دروازﮤ ورود و خروج کالا و مسافر در جنوب ایران، کشتیهای فراوانی را در آن سوی عمقِ کمِ ساحل این بندر منتظر نگاه میداشت. به این ترتیب تقاضاهای فراوان و نیازمندیهای الزامآور به تشالهچی یا پیمانکار این کار تاحدودی باعث شباهت این کار به میرآبهایی میشد که همان زمان وجود داشت. از این رو نفوذی درخور توجه را نیز برای ایشان موجب میشد. اظهارات مهدیعلیخان، عامل شرکت هند شرقی انگلیس در بوشهر، که گرمون استفان رای در کتاب خود آورده است بهصراحت مؤید این مطلب است. او مینویسد: «مهدیعلیخان متذکر شده است که ارمنیها میتوانستند بر تمـامی ضروریات و خواروباری (آب، سبزیجات، گاو، گوسفند) که از ساحل به کشتیها فرستاده میشد، کنترل و نظارت داشته باشند و در این باره تأکید میکرد که اگر من میکوشیدم توسط افراد خودم این اقلام را تهیه کنم به سبب نفوذ و دستور ارمنیها کسی یافت نمیشد (یعنی این امکان وجود نداشت که ملوانی به خدمت درآورد) و نه اینکه کالایی فراهم میگردید» (استفان رای، 1378: 108). به این ترتیب و با استناد به این مطلب، میتوان به نفوذ و اهمیت کار ارامنه در نقش تشالهچی پی برد. علاوهبر شغـل تشالهچی، در این برهه ارامنه در منصب حمــالباشی نیز حضور درخور توجهی پیـدا کرده بودند. در این دوره، تشالهچیها زیر نظر عامل گمرک، یعنی حمالباشی، قرار داشتند. همان گونه که از اسم آن پیداست، حمالباشی رئیس حمالان بود و حمالان نیز کارگرانی بودند که کار تخلیه و بارگیری و حمل کالا را برعهده داشتند. با بررسی جزئیات یک برگ سند که در بایگانی اسناد وزارت امور خارجه نگهداری میشود تاحدودی به شــرح وظایف حمالباشی در دورﮤ قاجار پی میبریم. در این برگ سند آمده است حمالباشی شخصی است که حق زحمت معینی میگیرد و برای تجار بندر بوشهر کرجی7 میآورد. صندوقها را از کشتی بزرگ تحــویل میگیرد به گمرکخانه حمل میکند و پس از اقدامات گمرکی، آنها را به تجار تحویل میدهد. حمالباشی از زمان تحویلگرفتن صندوقها از کشتی بزرگ تا تحویلدادن به گمرکخانه مسئول صندوقهاست (اسناد وزارت امور خارجه، سند شماره، 48-13-4). دربارﮤ چگونگی انتخاب حمالباشی نیز، گویا تجار و ادارﮤ گمرک او را انتخاب میکردند (سدیدالسلطنه، 1363: 195). بهنظر میرسد حمالباشی پس از اینکه مبلغ درخور توجهی پول نــزد بانک به ضمانت میگذاشت، بهصورت پیمانکاری این مسئولیت را در اختیار میگرفت. به این صورت که میبایست ماهانه مبلغ قرارداد را به ادارﮤ گمرک پرداخت میکرد. مابقی درآمد نیز به حمالباشی تعلق داشت که حقوق حمالان و دیگر هزینهها از آن پرداخت میشد. به طور معمول به پنجاه تا شصت کارگر باربر احتیاج بود. اگر گاهی همزمان چهارپنج کشتی به تخلیه بار نیاز داشتند، به دویست تا دویستوپنجاه باربر نیاز بود تا حمالباشی از عهدﮤ قرارداد برآید؛ زیرا اگر دچار تأخیر میشد ممکن بود سال دیگر این شغل پردرآمد به دیگری واگذار شود (غلامزاده جفره، 1392: 145). فردی موسوم به لوکاس (lucas) ازجمله نیروهای ارمنی بود که در این دوره (1325و1326ق/1907و1908م) سمت حمالباشی گمرک را در اختیار گرفت. اشتغال به این کار، یعنی «پیمانکار تخلیه و بارگیری»، حمالباشی را در زمرﮤ مسئولان نیمهدولتی بوشهر معرفی میکرد و در میان مأموران دولتی این بندر، برای او نفوذی درخور توجه دستوپا میکرد؛ برای نمونه، آن گونه که از اظهارات دکتر لیستمان (listemann)، کنسول آلمان در بوشهر، برمیآید لوکاس با مسعودالسلطان، کارگزار بوشهر، ارتباط صمیمانه و دوستانه داشته است. دربارﮤ فعالیت این شخصیت ارمنی، آن گونه که از گزارشهای نماینده کنسولی انگلیس و همین طور اسناد وزارت امور خارجه برمیآید، باید گفت با سختیها و گاه کشمکش و رقابت با مدعیان کسب این شغل پردرآمد و پرزحمت آمیخته بود. گزارش 14ژوئیه1907م/1325ق. جی. اچ. بیل (J.H.Bill)، معاون اول کنسول انگلیس، بهصراحت بیانکنندﮤ این مطلب است که «بر روی شناور گیلدهال (Gild hall) که در روز نهم وارد بوشهر شد، حمالباشی گمرک اعلام نکرد که بهعلت تلاطم دریا نمیتواند قایقهای تشالهای را به لنــگرگاه بیرونی اعزام دارد. در روز دهم بهرغم تلاشهای نماینده خط کشتیرانی او نتوانست قایقها و کارگران را به دریا اعزام دارد. زیرا آنها از رفتن سرباز زده و درخواست دستمزد بیشتری میکردند؛ بنابراین آنها به دفتر شرکت بریتش ایندیا (British india) مراجعـــه کرده علیــه پیمــانکار تخلیه و بارگیری ]لوکاس ارمنی[ شکایت کردند. نماینده شرکت بریتیش ایندیا و نایب کنسول پس از بحث و تبادل نظر به نماینده شرکت وست هارتل پول (Westhartel pool)اطلاع دادند که او این هزینههای اضافی را بپردازد و آنگاه آن را به حساب پیمانکار تخلیه و بارگیری منظور دارد» (زنگنه، 1386: 84). گاهی دستوپنجه نرمکردن با رقیبان مدعی از آنچه بود هم سختتر مینمود. چنانکه گاه این رقابتها به دسیسهچینی ازجانب آنها و حتی برخورد فیزیکی منجر میشد؛ برای نمونه در تاریخ 9ژوئن1907/1325ق، به تحریک فردی از کارکنان یکـــی از تجارتخانههای ایرانی، گروهی با حمله به لوکاس ارمنی او را شکنجه دادند (زنگنه، 1386: 78؛ سعیدینیا، 1389: 105) در کنار همه این مسائل، کسری درآمد نیز عامل مهمی بود که موقعیت حمالباشی گمرگ را بسیار شکننده کرده بود و اگر این مهم به تأخیر در پرداخت حقوق تشالهچیان، ملوانان و باربران متبوع میانجامید، با اعتراض و اعتصاب ایشان مواجه میشد. به گونهای که کار را برای او بسیار سخت و پیچیده میکرد. گزارش کنسول انگلیس بهصراحت مؤید این مطلب است. او ضمــن گزارش فوریه1908م/1326ق خود، در این باره مینویسد: «دوباره وضع مالی حمـالباشی پیچیده شده و ملوانان برای پرداخت دستمزدشان قشقرقی راه انداختهاند و حمالباشی هم به اداره گمرک و هم به سایرین بدهکار است» (زنگنه، 1386: 95). پس از ﻧﻴﻤﮥ مارس1908م/1326ق، دیگر از لوکاس ارمنی نه در سِمت حمالباشی بلکه در جایگاه پیمانکار تخلیه و بارگیری سابق نام برده میشود (زنگنه، 1386: 122و123). پیمانکاری تهیه لوازم و خواروبار برای شناورهای گمرک نیز از دیگر زمینههای اشتغال و فعالیت نیروهای ارمنی در گمرک بود. هاراطون لیوملکم (Haraton Liomelcom) ازجمله نیروهای ارمنی بود که در سال 1326ق/1908م عهدهدار این سِمت شد. وظایف او در این سِمت پرواضح است و به توضیح نیاز ندارد. مهمتر کیفیت کار لئوملکم در این سِمت بود که متأسفانه در منابع راجع به آن خبری نیامده است. تنها خبر، گزارشهای کنسول انگلیس است که از کشمکش رقبای لیوملکم با او بر سر دستیابی به این شغل حکایت دارد. تری ور (Tere ver) در زیر گزارشهای 2اوت1908م/1326ق مینویسد: «در گذشته برای مدتی کارمندان گمرک میگفتند که موسیو براسو (Missyou Braso) میکوشد قرارداد تهیه لوازم و خواروبار برای شناورهای گمرک را به دست آورد. موسیو استاس، مدیر گمرک، نیز بهطور خصوصی به آقای ملکم هشدار داده بود که بازرس کل، موسیو لیلوکس (Missyou lilucs) میکوشد قرارداد سابق را بهنفع موسیو براسو، ابطال کند» (زنگنه، 1386: 125و126). همان گونه که گفتیم، متأسفانه بیش از این به فعالیت نیروهای ارمنی در این سمت در منابع اشارهای نشده است. در اداﻣﮥ بررسی نقش ارامنه در گمرک بوشهر، همچنین میتوان به منصب محاسب گمرک (حسابرسی و امور مالی گمرک) اشاره کرد که پطرس ارمنی به مدت پنج سال از 1325ق/1907م آن را در اختیار داشت و بنا به گفته خودش، تقاضای استعفا داده بود؛ ولی از او پذیرفته نشده بود (اسناد وزارت امور خارجه، سند شماره 16-13-4). همچنین دفترداری و ایستاتستیکنویسی8 گمرک که مسیو مارینی (Missyou Marini) در سال 1330ق/1913م، در آن انجام وظیفه میکرده و سدیدالسلطنه معروف نیز به او مراجعه کرده است (سدید السلطنه، 1371: 106تا109).
طرحهای ارامنه بوشهر در استفاده از درآمد گمرک برای امور آموزشی حضور ارامنه در گمرک در دورﮤ قاجاریه و در اختیار داشتن مناصب عالی در آن نهاد، ضمن اینکه موجب گسترش نفوذ آنها در میان بازرگانان شد، منابع مالی و درآمدی آن نیز فرصتی درخور فراهم آورد تا به کمک آن، به یاری برخی طرحها و برنامههای مهم در زﻣﻴﻨﮥ آموزش و بهداشت و رشد و رونق آنها بشتابند. این در حالی بود که نقش برخی نیروهای ارمنی گمرک، همچون میرزایانس و مؤسسخان، از این لحاظ نیز درخور توجه و ملاحظه بود. چنانکه هر دو در دورﮤ مسئولیت خویش با استفاده از موقعیت خود و به پشتواﻧﮥ گمرگ، به یاری مدرﺳﮥ سعادت مظفری بوشهر شتافتند و این نهاد آموزشی را که بهعلت شدت بحران مالی در شرف تعطیلی بود، دوباره احیاء کردند. سرسامآوربودن هزﻳﻨﮥ مدرسه باوجود در اختیار داشتن پنج معلم، دو مستخدم، کرایه ساختمان و نوشتافزار دانشآموزان و اینکه نیمی از محصلان ازجمله تهیدستان بودند که مجانی ثبتنام میشدند و حتی کتابهای درسی و لوازم نوشتن را مدرسه به آنها میداد (مشایخی، 1377: 67و68) و مهمتر از همه سرباززدن تجار و بازرگانان از پرداخت اعانه و مساعدت مالی به مدرسه، این نهاد نوپا و بسیار مهم آموزشی در بوشهر را با بنبست مواجه کرده بود. در آن اوضاع و احوال میرزایانس، معاون گمرک، بهمحض اینکه از حال مدرسه آگاهی مییابد، با حضور تجار و بازرگانان جلسهای برگزارمیکند. سخنرانی دربارﮤ ضـرورت برقراری مدرسه و اراﺋﮥ راهــکار برای تأمین بودﺟﮥ مدرسه به این پیشنــهاد میرزایانس میانجامد که از واردات اجناس به گمرک عِدلی9 یک شاهی (یکبیستم قران) و از اجناس صادرات عدلی نیم شاهی (یکچهلم قران) به رسم اعانه به طور دائم به مدرسه پرداخت شود (مشایخی، 1377: 26و27). به این ترتیب با اِعمال این پیشنهـاد، میرزایانس مدرﺳﮥ سعادت مظفری بوشهر را از تعطیلی نجات میدهد و حتی بعدها مدرﺳﮥ محمدیه در بندر ریگ و مدرﺳﮥ خزعلیه در محمره (خرمشهر) و همین طور مریضخاﻧﮥ بوشهر نیز در تأمین هزﻳﻨﮥ خود از تصمیم میرزایانس الگو گرفتند (سدیدالسلطنه، 1371: 169، 154، 113)؛ هر چند که این آخری (ساخت مریضخانه) بنا به علتهایی به مرﺣﻠﮥ اجرا نرسید.. گمرک و شغلهای عالی در آن برای مؤسسخان نیز، به مانند آنچه در ارتباط با میرزایانس گفتیم، پشتواﻧﮥ محکمی برای پیشبرد برنامههای فرهنگی و نوعدوستانه شده بود. حضور ایشان در جایگاه وکیل مدرﺳﮥ سعادت مظفری بوشهر به جای میرزایانس پس از انتقال او از بوشهر موجب شد تا مؤسسخان به صورتهای مختلف، از موقعیت خود در راستای اعتلای مدرسه مزبور استفاده کند. به این صورت که نفوذ جایگاه او در نزد بازرگانان و شرکتهای ایشان، اعم از داخلی و خارجی، موجب جذب کمک آنها به مدرسه سعادت بوشهر شد (آرشیو بنیاد بوشهرشناسی، اسناد مدرسه مظفری: 108و109). همچنین او جدای از تجار و صاحبمنصبان بوشهر، از ثروتمندان سـاکن دیگر شهرها نیز اعانه جمعآوری میکرد. چنانکه برای نمونه، حاجیملکالتجار اصفهان و حاجیصمصمامالملک ازجمله افرادی بودند که با درخواست و پیشنهاد مؤسسخان، برات ایشان به حواﻟﮥ شخص معتمدی در بوشهر برای کمک به مدرسه مظفری وصول میشده است (آرشیو بنیاد بوشهرشناسی، اسناد مدرسه مظفری، سند شماره142). این در حالی است که مؤسسخان حتی با پذیرش دانشآموزان فارغالتحصیل در ادارﮤ گمرک، ضمن فراهمآوردن زﻣﻴﻨﮥ کار و اشتغال برای آنها، موجب تشویق و ترغیب دانشآموزان و اولیاء آنها به آموزش و رونق مدرسه مظفری شده بود. ارزش اقدامات مؤسسخان در این زمینه چنان بود که مدیر روزناﻣﮥ مظفری در گزارش ذیقعده1328ق/1910م خود ضمن توصیف از مدرﺳﮥ سعادت مظفری و عملکرد دستاندرکاران آن، در این باره مینویسد: «... و نیز تشکر مخصوص از جناب مسیو کونستان (Missyou Kounestan) رئیس گمرک و آقای مؤسسخان از پذیرفتن شاگردان فارغالتحصیل در ادارﮤ گمرک و واداشتن آنها به خدمات لایقه که مایه تشویق محصلین و باعث رغبت اولیاء ایشان است اظهار میداریم» (حمیدی، 1378: 190).. مؤسسخان در سال 1325ق/1907م به بندرعباس منتقل میشود و مسئولیت ادارﮤ گمرک آنجا را برعهده میگیرد. او در آنجا نیز با استفاده از عواید گمرک و کمکهای دیگر، به تأسیس مدرسه جاوید عباسی اقدام میکند. در همین ارتباط نیز هیئت امناء مدرﺳﮥ سعادت او را تشویق میکنند (آرشیو بنیاد بوشهرشناسی، اسناد مدرسه سعـادت بوشهر، نسخههای خطی صورتجلسات هفتگی، بدون شماره). خدمات مؤسسخان در زمینههای مختلف در بندر بوشهر، او را در میان مردم این بندر به چهرهای محبوب تبدیل کرده بود؛ چنانکه به گفته برخی از پژوهشگران او «معارفدوستی» بود که در زمینههای گوناگون فرهنگی، به مردم بوشهر خدمات ارزندهای کرده است (مشایخی، 1382: 147و148). به این ترتیب ارامنه در برهههای مختلف حضور خود در بوشهر، بهویژه در دورﮤ قاجار، در امور مختلف بهخصوص در بخش گمرک این بندر، نقش درخور توجهی ایفاء کردند. بیتردید اینگونه مشارکتها در تبدیل بندر بوشهر به یکی از بزرگترین بنادر ایران در دوره قاجار نقش بسزایی داشته است.
نتیجه ﭘﻴﺸﻴﻨﮥ حضور ارامنه در ناﺣﻴﮥ بوشهر به دورﮤ صفویه باز میگردد؛ اما با رونق این بندر در دورﮤ افشاریه، زمینه برای فعالیت و نقشآفرینی ارامنه در مناصب مهم این بندر مهم تجاری، بهویژه در بخش گمرگ، بیشازپیش فراهم شد. در این راستا منصب شهبندری یا شاهبندری که درواقع شکل ابتدایی از مدیریت گمرک بوشهر بود، نخستین منصبی بود که ارامنه مأمور به انجام وظیفه در آن شدند. پس از مرگ نادر، حکومت مطلقالعنان شیخنصر زمینههای مهاجرت ارامنه و کاستن از حضور فعال آنان در امور اقتصادی بوشهر را فراهم آورده بود؛ اما برآمدن قاجارها و رشد فعالیتهای اقتصادی در بندر بوشهر، بار دیگر زمینه را برای حضور و مشارکت ارامنه در امور مختلف این بندر مهم مهیا کرد. در این دوره، بهویژه بهدنبال رشد اهمیت گمرکات و سپردن گمرکات کشور و به تبع آن گمرک بوشهر به کارشناسان بلژیکی، برای حضور ارامنه در این نهاد مهم فرصتی دوباره فراهم شد. به این ترتیب نیروهای ارمنی موفق شدند با استخدام در گمرک بوشهر و در اختیار گرفتن سمتها و منصبهای مختلف، نقشآفرینی کنند.. ازجمله زمینههای اساسی در حضور گسترده و مؤثر نیروهای ارمنی در مناصب مختلف گمرک بوشهر باید به این نمونهها اشاره کرد: تسلطنداشتن بلژیکیها به زبان فارسی؛ پارهای اشتراکهای فرهنگی، مذهبی و حتی زبانی و... میان ارامنه و بلژیکیها؛ اعتماد تجار و بازرگانان داخلی به ارامنه؛ رضایتنداشتن تجار و دیگر صاحبمنصبان و اشخاص بانفوذ بوشهر به حضور و ورود بلژیکیها به گمرک. در این دوره ارامنه علاوهبر حضور در مناصب عالی گمرک، همچون ریاست و معاونت گمرک، در دیگر مشاغل مربوط به گمرک همچون تشالهچی، حمالباشی، پیمانکار تهیه خواروبار، مترجمی، دفترداری و حسابرسی مشارکت فعال داشتند و جریان آمدوشد کالا و تجار را در این دوره به بندر بوشهر تسهیل کردند. در این برهه، نخبگان ارمنی در مناصب عالی گمرک نیز ضمن سروساماندادن به اوضاع گمرگ بوشهر و گسترش و تجهیز آن، در راستای مبارزه با قاچاق کالا و توﺳﻌﮥ شعبههای گمرگ و نظارت بر عملکرد این شعبهها و آموزش کارمندان آن، مصدر خدمات عمده در بوشهر شدند. در اختیار داشتن مناصب عالی ازسوی ارامنه در گمرک که با نفوذ فراوان در لایههای مختلف اجتماع بوشهر عهد قاجار همراه بود، برای ارامنه این فرصت را مهیا کرد تا در زمینههای توﺳﻌﮥ فرهنگی بوشهر نیز تأثیرگذار باشند. چنانکه تلاش آنها در تداوم حیات مدرﺳﮥ سعادت مظفری بوشهر و همچنین شکلگیری مدارس جدید در برخی دیگر از بنادر جنوب در دورﮤ قاجار، مؤید نقش انکارناپذیر ارامنه در زمینۀ گسترش آموزش و فرهنگ در نواحی جنوب ایران بود.
پینوشت 1. بنا به گفته سدیدالسلطنه، مؤسسخان در تهران از سال 1308و1309ق/1891و1892م کارمند وزارت مالیه بود. او همچنین در گزارش خود به تاریخ 4صفر1314ق/1896م مینویسد: «منزل ییلاقی مؤسسخان که در اول ذرآشوب است رفتم نبودند در وزارت مالیه ملاقاتشان نمودم. اسم پسرشان پارنی و معروف به پرویز است» (سدیدالسلطنه،1362: 357). 2. لازم به یادآوری است، آن گونه که از گزارشهای سدید برمیآید، او با مؤسس ارتباط نزدیک و صمیمانهای داشته و حتی خانهای از مؤسس در تهران را نیز در اجاره خود داشته است. او خود در این باره شرح میدهد که: «خانه مؤسس که ما اجاره نمودهایم بیست سال میشود بنا نموده؛ ولی چنان ظریف و پاکیزه نگاه داشته که گویی حال بنا از او دست کشیده. آن همه مدت تماماً اجاره فرنگان بوده است... در محله دولت واقع ]،[ خیابانش موسوم به خیابان سنجد است و به خیابان سفارت انگلیس نیز مشهور است» (سدیدالسلطنه، 1362: 146). 3. ماشوه: قایق پارویی دراز دارای 12 یا 24 پارو. 4. جهاز: کشتی، سفینه. 5. (CONDENSER): نوعی دستگاه منقبضکننده. 6. تشاله: لنجهای کوچک محلی بودند که برای حمل بار از کشتیهای بزرگ و انتقال آن به لنگرگاه یا برعکس از لنگرگاه به کشتی بزرگ استفاده میشدند. 7. کرجی: قایق، زورق، بلم، کشتی کوچک. 8. Istatestic: ایستاتستیکنویس فردی که حساب و کتاب صادرات و واردات هر جنس و کالا را در گمرک مطابق سال و ماه محاسبه میکرده و نام کشور مربوط را نیز میآورده است. 9. عِدل (Edl): یک لنگه بار، برای اطلاع بیشتر رجوع کنید: محمد معین، (1384)، فرهنگ فارسی یک جلدی، چ4، تهران،: سرایش، ص676. | ||
مراجع | ||
. استفانرای، گرمون، (1378)، چالش برای قدرت و ثروت در جنوب ایران از 1750تا1850میلادی، ترجمه حسن زنگنه، قم: همسایه. . بنایی، رضا، (1374)، راهنمای صادرکنندگان و مراحل اسنادی، تهران: بازرگانی. . حسینی فسائی، حاجمیرزاحسن، (1388)، فارسنامه ناصری، تصحیح و تحشیه منصور رستگار فسائی، چ4، تهران: امیرکبیر. . حمیدی، سیدجعفر، (1378)، بوشهر در مطبوعات عصر قاجار، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. . دهخدا، علیاکبر، (1335)، لغتنامه، ج39، تهران: دانشگاه تهران. . رحمانی، عنایتالله، (بیتا)، روزنامه مظفری، تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران. . زنگنه، حسن، (1386)، مشروطیت جنوب ایران به گزارش بالیوز بریتانیا در بوشهر 1915-1905م/1333-1323ق، ترجمه و تدوین حسن زنگنه، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معــاصر ایران و بنیاد ایرانشناسی شعبه بوشهر.. . سدیدالسلطنه بندرعباسی، محمدعلیخان، (1362)، سفرنامه سدیدالسلطنه؛ التدقیق فی سیر الطریق، تصحیح و تحشیه احمد اقتداری، تهران: بهنشر. . ---------------------------، (1363)، بندرعباس و خلیجفارس؛ اعلام الناس فی احوال بندرعباس، تصحیح و مقدمه و فهارس احمد اقتداری به کوشش علی ستایش، چ2، تهران: دنیای کتاب. . ---------------------------، (1371)، سرزمینهای شمالی پیرامون خلیجفارس و دریای عمان، استخراج و تنظیم و تحشیه و تعلیقات احمد اقتداری، تهران: جهان معاصر. . سعیدینیا، حبیبالله، (1389)، گمرک بوشهر و نقش آن در تجارت خلیجفارس در دوره قاجار، بوشهر: دانشگاه خلیجفارس. . شیرینکام، فریدون و فرجامنیا، ایمان، (1396)، سرگذشت پنچاه کنشگر اقتصادی ایران، تهران: فرهنگ صبا. . غلامزاده جفره، فرزاد، (1392)، معماری بوشهر در دوره زند و قاجار، تهران: آبادبوم. . فراشبندی، علیمراد، (1365)، جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری، تهران: انتشار. . فلور، ویلم.ام، (1365)، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار. ترجمه ابوالقاسم سرّی، تهران: طوس. . -------- و یاحسینی، قاسم، (1389)، بوشهر دروازه تجاری ایران در خلیجفارس، بوشهر: شروع. . --------، (1389)، تاریخ بوشهر از صفویه تا زندیه. ترجمه حسن زنگنه، بوشهر: شروع.. . لوریمر، ج. ج، (1379)، راهنمای خلیجفارس؛ تاریخ و جغرافیای بوشهر، ترجمه سیدمحمدحسن نبوی، شیراز: نوید. . مارکوارت، یوزف، (1383)، ایرانشهر در جغرافیایی بطلمیوس، ترجمه مریم میراحمدی، تهران: طهوری. . مشایخی، عبدالکریم، (1377)، مدرسه سعادت بوشهر از چند زاویه، قم: مرکز بوشهرشناسی و همسایه. . -------------، (1382)، عیسویان در بوشهر، بوشهر: بوشهر. . -------------، (1381)، فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عیسیویان در بوشهر، نخستین همایش ملی ایرانشناسی، مقالات تاریخ و جغرافیای تاریخی، تهران: بنیاد ایرانشناسی، ص467تا478. . معین، محمد، (1384)، فرهنگ فارسی یک جلدی، چ4، تهران: سرایش. . نورائی، مرتضی، (1385)، اسناد کارگزاری بوشهر، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و بنیاد بوشهرشناسی. . هادی، عبدالله، (1351)، گمرگ، تهران: مدرسه عالی بازرگانی تهران. . هویان، آندرانیک، (1381)، ایرانیان ارمنی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. . یاحسینی، سیدقاسم، ( 1376)، رئیسعلی دلواری، بیجا: شیرازه. . یکتایی، مجید، (1340)، تاریخ دارایی ایران و گمرکات و انحصارات، چ2، تهران: پیروز.
ب. روزنامه . حبلالمتین، 1315ق، س5، ش24؛ 1332ق، س22، ش31. . مظفری، 1319ق، س1، ش1؛ 1321ق، س3، ش34؛ 1328ق، س10، ش3؛ 1329ق، س11، ش44؛ 1328ق، س10، ش8.
ج. اسناد . آرشیو بنیاد ایرانشناسی شعبه بوشهر، دفتر هیئت امناء مدرسه سعادت مظفری، نسخههای خطی صورتجلسات هفتگی، شمارههای 142-108و109- بدون شماره. . اداره اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، به تاریخ 1326ق، کارتن4، پرونده13، سند شماره41. . ------------------------------------، به تاریخ 27شوال1313ق، کارتن25، پرونده17، سند شماره23. . ------------------------------------، به تاریخ 1326ق، کارتن4، پرونده13، سند شماره48. . -----------------------------------، به تاریخ 1326ق، کارتن4، پرونده13، سند شماره33. . -----------------------------------، به تاریخ 1326ق، کارتن4، پرونده13، سند شماره41. . -----------------------------------، به تاریخ 1326ق، کارتن4، پرونده13، سند شماره29، 43، 33، 16، 49، 12، 41، 18، 31. . ------------------------------------، به تاریخ 1326ق، کارتن4، پرونده13، سند شماره48. . ------------------------------------، به تاریخ 1326ق، کارتن4، پرونده13، سند شماره16.
د. مقاله . ایمانپور، محمدتقی و شهابادی، علیاکبر، (1389)، بررسی تحلیلی محدودههای جغرافیایی و اداری ساتراپیهای هخامنشی در کتیبه بیستون، مجله مطالعات تاریخ فرهنگی، ش5. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,802 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 841 |