تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,649 |
تعداد مقالات | 13,391 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,179,041 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,067,442 |
«پلورالیسم هنجاری در سیرۀ مهدی(ع)» (الگوی رفتاری امام مهدی با پیروان ادیان و مذاهب) | ||
الهیات تطبیقی | ||
مقاله 4، دوره 9، شماره 19، خرداد 1397، صفحه 35-48 اصل مقاله (689.87 K) | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/coth.2018.102707.1039 | ||
نویسندگان | ||
مهدی گنجور* 1؛ حسین عزیزی2 | ||
1استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||
2استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||
چکیده | ||
یکی از مباحث بحثبرانگیز کلام جدید در حوزۀ مهدویتپژوهی، مسئلۀ چگونگی رفتار و ارتباط امام زمان(عج) با پیروان سایر ادیان در دوران ظهور است. یکی از آن مسائل، «پلورالیسم هنجاری در سیره مهدی» است. متأسفانه از دیرباز، به دلیل سوءبرداشت و فهم قشری از برخی متون و روایات، باور به خشونت و برخورد تند امام عصر(ع) با نامسلمانان در اذهان تودۀ شیعیان نفوذ کرده و موجب بیرغبتی و هراس برخی زودباوران از درک آن روزگار پُرفضیلت شده است؛ ازاینرو، نوشتار حاضر با توجه به نیاز علمی جامعۀ امروزی به مباحث اخلاقی و با توجه به بحران معیار در رفتار با غیر همکیشان، درصدد فهم منطقی از الگوی رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان، در پرتو آموزههای مهدویت، برآمده و به سبک مسئلهمحور و روش تحلیلیتوصیفی به تبیین مبانی، ادلّه و مؤلفههای این الگوی اخلاقی پرداخته است. در این مقاله، ادعا و استدلال شده است که طبق سیره و فرهنگ مهدوی، مناسبات ما با غیرمسلمانان باید مبتنی بر احترام و مهرورزی، آزادی و کرامت انسان، رعایت حقوق اقلیتها، رفق و مدارا، تأکید بر اصول مشترک، همزیستی مسالمتآمیز، گفتمان عقلی و مذاکره علمی باشد. | ||
کلیدواژهها | ||
امام مهدی(ع)؛ الگوی رفتار ارتباطی؛ پلورالیسم هنجاری؛ همزیستی مسالمتآمیز؛ تسامح | ||
اصل مقاله | ||
1. طرح مسئله یکی از اساسیترین مباحث بحثبرانگیز در حوزۀ دینپژوهی نوین و اخلاق کاربردی، مسئلۀ رفتار ارتباطی با پیروان «دیگر ادیان» است که فیلسوفان دین و اخلاقپژوهان معاصر آن را با نام عام «پلورالیسم هنجاری» (Normative Pluralism) طرح میکنند؛ اما بهطور خاص، مسئلۀ پلورالیسم هنجاری در قلمرو مکتب تشیع، در سادهترین تعبیر چنین است «من در مقام مسلمانی شیعه، در رعایت حقوق و احترام به همکیشان خود تردیدی ندارم، لیکن درخصوص غیرهمکیشان و بهویژه پیروان سایر ادیان چه میتوان گفت. آیا آنها نیز شایسته احتراماند». به نظر میرسد با توجه به نیاز علمی و عملی موجود و ضرورتیافتن معیار اخلاقی برای تعامل پیروان ادیان با یکدیگر، پژوهش و ارائۀ الگوی عملی مبتنی بر آموزههای مهدویت، خالی از ضرورت نخواهد بود. افزون بر این، تفسیرها و برداشتهای افراطی و تفریطی ظاهرگرایان و دگراندیشان از احادیث مهدویت و تعالیم آخرالزمان، در افزایش بحران و آشفتگی آراء، بیتأثیر نیست و پژوهش و ضرورت حلّ این مسئله را دوچندان میکند. چه اینکه ممکن است آموزۀ مترقّی و اصلاحگرایانۀ مهدویت به دلیل تکیه صِرف بر ظواهر الفاظ و برخی روایات، مهجور واقع شود و اندیشۀ خشونت و برخورد تند امام عصر(عج) با مخالفان و نامسلمانان در اذهان برخی مخاطبان ناآشنا به فرهنگ تشیع نفوذ کند. چنین تحلیلی از وضعیت آخرالزمان، القاکنندۀ این ذهنیت است که غوطهورشدن پیروان سایر ادیان و مذاهب در گمراهی و فساد، ایشان را سزاوار برخوردی خشن و انتقامی سخت کرده و گویا فلسفۀ ظهور و مأموریت عمدۀ امام عصر(ع) از تشکیل حکومت جهانی قیام علیه غیرمسلمانان و گرفتن این انتقام است! اما نگاهی ژرف به متون اصیل و میراث غنی آموزههای قرآنی و نبوی، ناتمامبودن باورهای فوق را آشکار میکند. سیرۀ عملی و فرهنگ متعالی پیشوایان دینی، سخنی فراتر از این دارد و واقعیت آخرالزمان و عصر ظهور را بهگونهای دیگر نیز ترسیم کرده است؛ امام مهدی(عج) نه مهدی مسلمانان که مهدی و منجی همۀ امتهاست. بزرگان ما این چنین فهمیده و آن حضرت را خطاب کردهاند «السلامُ علی مهدی الاُمَم» (ابنالمشهدی، 1419ق: 589)؛ و عدالت او نه مختص مسلمانان و منحصر به موافقان و نیکان است که شامل بدان و سرکشان نیز هست «اذا قام القائم وَسَّع عدلَه البرَّ و الفاجرَ» (برقی، 1371ق، 1: 61). او مظهر عطوفت و رحمت واسعۀ الهی است و در توقیعی فرموده است او را چنین بخوانیم «السّلام علیک ایُّها الرَّحمۀُ الواسِعهُ» (ابنالمشهدی، 1419ق: 568) و البته رحمت الهی همگان را فراگرفته است «رحمتی وَسِعت کلَّ شئٍ» (اعراف: 156). نیز در آن توقیع آمده است که «او بهار مردمان و مایۀ شادابی و سرزندگی و حیات مردمان است «السلام علی ربیع الانام» و خرّمی و طراوت را به روزگاران و اهلش هدیه میکند «وَ نضره الایّام» (ابنالمشهدی، 1419ق: 568). به نظر میرسد چنین امام و رهبری، در عین برخورداری از قاطعیت در مقابل ظلم، انحراف، نفاق، کفر و شرک، طرفدار و مجری حقوق فطری و الهی بشر و نیز حامی اقلیتهای مذهبی خواهد بود[1]؛ چنانکه جدش رسولالله(ص) و ائمه اطهار(ع) با الهام از آیات قرآن در برابر اهل کتاب و حتی مخالفان و منکران دین اسلام اینگونه بودند و پیروان خود را به خوشرفتاری و انصاف در حق پیروان سایر ادیان و مذاهب سفارش میکردند (سبحانی، 1370: 528). روشن است که این مرد الهی چرا و به کدام دلیل، شمشیر جهاد را بر گردن میآویزد و به زمین نمینهد تا خداوند از او راضی شود «إِذَا قَامَ سَارَ بِسِیرَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَّا أَنَّهُ یبَینُ آثَارَ مُحَمَّدٍ وَ یضَعُ السَّیفَ عَلَی عَاتِقِهِ ثَمَانِیةَ أَشْهُرٍ هَرْجاً هَرْجاً حَتَّی رَضِی اللَّهُ» (نعمانی، 1397ق: 164؛ ابنبابویه، 1395ق، 1: 28). مسئلۀ مدارا و تسامح امام عصر(ع) با اهل کتاب و پیروان سایر ادیان، به نحوی با عدالت جهانگستر مهدوی نیز پیوند میخورد. هرچند مقولۀ عدل جهانی موعود، حقیقت چندوجهی و ذوابعاد است و در ساحتهای مختلف عدالت فردی، اجتماعی، قضایی، اقتصادی و ... درخور مطالعه و پژوهش است، از میان ابعاد مختلف عدالت مهدوی، آنچه مدنظر نوشتار حاضر است پاسخ به این سؤال است که سلوک و رفتار ارتباطی آن حضرت در آغاز قیام و دعوت فراگیر خویش و در دوران استقرار حکومت جهانی خود، با پیروان سایر ادیان و مذاهب، چگونه خواهد بود، و چه شاخصههایی از آموزههای مهدویت بهمنزلۀ الگوی رفتاری با غیرمسلمانان - برای عرضه به دنیای امروز - استنباط و ارائه میشود. پاسخ به این پرسشها با تکیه بر سنت و سیرۀ رفتاری امام عصر(عج)، هدف نوشتار حاضر است که افزون بر حلّ پارهای از مسائل نظری این حوزه، در جهان امروز بهخصوص در عرصۀ سیاست خارجی، از کارآیی و اثربخشی عملی برخوردار است و زمینۀ پویایی و کارآمدی روابط حقوقی و دیپلماسی موفق و اخلاقی با دولتها و ملتهای غیرمسلمان را فراهم میکند.
2. «پلورالیسم هنجاری» در سیرۀ مهدی(ع) دیدگاه ما در مسئلۀ نوشتار حاضر این است که ضمن تأکید بر ناسازگاری آموزههای مهدویت با پلورالیسم دینی - به معنای حقانیت همۀ ادیان - منش حکومتی و سیرۀ عملی حضرت مهدی(ع) در عین قاطعیت با دشمنان محارب، در ساحت رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان و مذاهب، بیشتر مبتنی بر تسامح و سلوک مسالمتآمیز خواهد بود؛ هرچند بهنحو مطلق، این ادعا، نه به لحاظ نظریه، عاقلانه و اثباتپذیر است و نه به لحاظ عملی، امکانپذیر. چنانکه از برخی روایات معصومین نیز برمیآید که امام(ع) در برخی مواضع ناگزیر متوسّل به قدرت و زور شمشیر خواهد شد. هرچند به نظر میرسد استفاده حضرت از حربۀ قتل، جنگ و خشونت در کمترین حدّ ممکن خواهد بود و درصد بسیار اندکی از اهل کتاب و پیروان ادیان در رویارویی با امام به قتل خواهند رسید؛ آن هم مخالفان و اهل کتابی که از لجاجت و عناد خود دست برنداشتهاند و متعصبانه به مخالفت و انکار حق میپردازند.
3. مبانی عقلی و نقلی نظریه دیدگاه پلورالیسم هنجاری در منش حکومتی و سیرۀ رفتاری امام مهدی(ع) بر پارهای از مبانی عقلی و نقلی استوار است و با دلایل و قرائن متعددی تأیید و تقویت میشود که در اینجا به برخی از آنها بهاختصار و فهرستوار اشارت میشود. 3-1. اشتراک همۀ ادیان آسمانی در انتظار موعود و منجی آخرالزمان انتظار موعود و ظهور منجی آخرالزمان،آموزۀ مشترکی است که در همۀ مذاهب بزرگ جهانی اهمیت خاصی دارد و از اصول مسلّم اعتقادی ادیان به شمار میرود. با مطالعۀ کتابها و تاریخ ادیان آسمانی و زمینی بهخوبی روشن میشود که پیروان بیشتر ادیان، هریک به گونهای به ظهور منجی و مصلح جهانی و نجاتدهندهای بزرگ در روزگاری تاریک و بحرانی معتقدند. آموزۀ منجی جهانی بهجز آیین یهود، در ادیان ابراهیمی تا آیین بودا و برهما و زرتشت بهروشنی دیده میشود (موحدیان عطار، 1381-1380: 108-110؛ عرب، 1393: 164-166)؛ برای مثال، ازنظر تورات صلح و امنیت جاوید در سراسر طبیعت حتی میان حیوانات نیز حکمفرما خواهد شد «گرگ با برّه سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و گاو پروار با هم خواهند زیست و طفل کوچک، آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچۀ آنها با هم خواهند خوابید» (تورات، کتاباشعیاءنبی، باب11، آیه6-7). در مزامیر داوود، مزمور 37 جملههای 9- 11، 22 آمده است «اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند بود... و امام حلیمان، وارث زمین خواهند شد و از فراوانی و سلامتی متلذذ خواهند گردید... آنان که از وی برکت یابند، وارث زمین گردند» در انجیل نیز شبیه همین تعبیر مربوط به ظهور موعود و برقراری صلح و امنیت در جهان، مکرّر آمده است (انجیلمتی، باب 24، سفر 44؛ یوحنا، باب 5، سفر 25-28). این آموزه افزون بر اینکه از اصول مشترک ادیان و کتب آسمانی شمرده میشود، امری فطری و عقلی و مرتبط با سرنوشت بشر و تکامل اوست؛ بدین معنا که وقتی انسان آخرالزمان باوجود آن همه تکنولوژی و پیشرفت علمی، روزبهروز به فساد و تباهی کشیده میشود و اختراعات و اکتشافات پیچیده و گسترده نتوانسته او را از سردرگمی برهاند، به حکم عقل سلیم و فطرت پاک خود، متوجه مبدأ متعالی – خدا – میشود و از او برای رهایی و نجات از این تباهی و ستم کمک میجوید. تأکید بر این آموزۀ مشترک ادیان، علاوه بر اینکه در عمل، به وحدت، تفاهم و همزیستی مسالمتآمیز میان پیروان مذاهب کمک شایانی میکند، به لحاظ نظری نیز میتواند یکی از مبانی پلورالیسم هنجاری در سیرۀ مهدوی لحاظ شود. 3-2. سنت مسالمتآمیز رسول خدا(ص) و سلوک ارتباطی ائمه اطهار(ع)در تعامل با پیروان ادیان یکی دیگر از مبانی و شواهد دیدگاه فوق، سنت مسالمتآمیز رسول خدا(ص) و سلوک تعاملی ائمه اطهار(ع) با پیروان دیگر ادیان است. برخلاف آنچه در برخورد مشرکان و غیرمسلمانان با رسول اکرم(ص) و حامیان ایشان وجود داشت، رفتار پیامبر با آنها حاکی از تعامل منطقی مبتنی بر احترام، استدلال و رعایت اصول اخلاقی به دور از هرگونه ستیز و خشونت نابجا بود؛ البته واضح است که سیرۀ معصومین(ع) در این زمینه، مستند به آیات وحیانی و مبتنی بر دستورات قرآنی بوده است. این کتاب آسمانی در موارد پرشماری، رفتار عادلانه و برخورد منطقی توأم با استدلال و اخلاق نیک را به پیامبر و پیروانش در تعامل با دیگران توصیه میکند؛ برای مثال در آیه 8 سوره «ممتحنه»، مسلمانان را به نیکی و عمل به قسط و عدالت با غیرمسلمانان و انسانهای بیآزار، توصیه و تشویق کرده و در موارد متعددی در بهکارگیری «حکمت» و «موعظۀ حسنه» (نحل:125)، «جدال أحسن» (عنکبوت: 46)، «قول حُسن» (بقره: 83) و «قول لیِّن» و نرم (طه: 44) در مذاکره و تعامل با مخالفان خود تأکید و توصیه کرده که این نیز حاکی از نوعی سلوک اخلاقی - منطقی و منش صلحآمیز در تعامل با غیرمسلمانان و پیروان سایر ادیان و مذاهب است. اینها نشان میدهد جهاد انفسی و اموالی در اسلام، صبغۀ دیگری دارد و آن، «آزادیبخشی» است. در این جهاد، هدف نهایی، رهایی ملتهاست و درنتیجه، آنچه از میان برده میشود دولتها و قدرتهای مزاحمند، نه ادیان و اندیشههای متفاوت. براساس همین دستورات اخلاقی قرآن، پیامبر اکرم(ص) حتی زمانی که مخالفان از در دشمنی با او برمیآمدند، به تبلیغ و اشاعۀ آیین اسلام بین آنان با گفتگو و مناظره میپرداخت؛ چنانکه از امام حسن عسکری(ع) نقل است که فرمود «از پدرم علی بن محمد پرسیدم: آیا پیامبر با یهودیان و مشرکان، زمانی که با او دشمنی میورزیدند، مناظره میکرد؟ فرمود: آری مکرّر و بسیار!» (طبرسی، 1416ق، 1: 47؛ طباطبایی، 1385: 111). مصادیق فراوان و متعدد از مناظرهها و گفتگوهای پیامبر اسلام با مخالفانی چون یهودیان، مسیحیان، دهریه، مانویان، مشرکان و ... در منابع دینی و تاریخی، شاهدی گویا براین مدعاست (رک: طبرسی، 1416ق، 1: 25-114). در سراسر دوران مکی - سیزده سال محنت - باوجود انواع تحریمها، فشارها، سختگیریها، تهمتها، تهدیدها و توطئهها ازسوی مخالفان بر پیامبر، نهتنها هیچگونه واکنش غیراخلاقی و رفتار تند و خشن از حضرت و همراهانش در مقابل دشمنان و مشرکان گزارش نشده، حتی صبر و مدارا و گذشت پایدار آن بزرگوار در تعامل با مخالفان و غیرمسلمانان زبانزد و سرمشق بشریت شده است. افزون بر این، سیرۀ تعاملی رسول خدا با پیروان سایر مذاهب در دوران مدنی - دوران استقرار و اقتدار حاکمیت نظام اسلامی - باوجود برخورداری از قدرت سیاسی و نظامی نیز معتنابه است؛ پیمان و قراردادی که از آن با نام «اولین قانون اساسی مکتوب در جهان» یاد میشود و طبق آن، رسول خدا(ص) حقوق گستردهای برای یهودیان ساکن مدینه به رسمیت شناخت، نمونۀ برجستهای از مدیریت مذهبی مناسب در برخورد با پیروان دیگر ادیان از جانب حکومت اسلامی است (حمیدالله، 1374: 101-102). در یکی از بندهای این اساسنامه آمده است «یهودیان با مؤمنان در حکم یک امّت شناخته میشوند؛ با این تفاوت که یهود مطابق دستور دین خود عمل میکند و مسلمانان مطابق اوامر دین خود، موالی [همپیمانان] یهود در حکم خود یهودند» (همان). نیز داستان قرآنی مباهله با مسیحیان نجران در اواخر حیات پیامبر(ص) پرده از این رویکرد نبوی برمیدارد (سیوطی، 1404ق، 2: 38-40). علاوه بر این، سلوک تعاملی با پیروان ادیان، یکی از مبانی فرضیۀ پلورالیسم هنجاری در سیره مهدوی، نیز درخور بررسی است؛ بهویژه در الگوی حکومتی امام علی(ع) که برخلاف دیگر ائمه، در سریر قدرت بود. جرجی جرداق توانسته این پرده از سیرۀ انسانی حضرت امیر را بهخوبی نشان دهد (جرداق، 1379، 3: 40-69). 3-3. تأمین عدالت، امنیت و صلح عمومی در حکومت مهدوی یکی دیگر از مبانی نظری پلورالیسم هنجاری در سیرۀ مهدوی، برپایی عدالت، امنیت و صلح بینالمللی بهمنزلۀ بزرگترین رسالت جهانی امام عصر(عج) است. بیشک، زیربنای اصلی حکومت جهانی و مؤلفۀ اساسی مدینۀ فاضله و جامعۀ توحیدی آخرالزمان طبق آموزههای وحیانی، عدالتگستری است؛ ازاینرو بیشترین تأکید در احادیث مهدویت، بر عدل و ظلمستیزی است؛ چنانکه امام حسین(ع) فرمود «اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را دراز گرداند تا مردی از فرزندان من قیام کند و زمین را از عدل و داد بیاکند. پس از آنکه از ستم و بیداد آکنده باشد، اینچنین از پیامبر خدا شنیدم» (صافیگلپایگانی، 1373: 308). تمایل به صلح و امنیت و عدالت، از نیازهای فطری و ضروری بشر و جزء آمال و آرزوهای انسان در طول تاریخ بوده و تحقق آن، شرط لازم برای رشد و تکامل فرد و اجتماع و زمینهساز وحدت، همدلی و تعامل سازنده افراد و جوامع بشری است که در سایۀ آن، تضاد و درگیری و خشونت ناچیز میشود. اگر امام مهدی(ع) پدیدآورندۀ امنیت بشری و مجری عدالت جهانی است - که هست - و قرار است علل و عوامل ترس، دلهره و نزاع را از میان بردارد، پس میتوان از او رفتاری مسالمتآمیز و صلحآفرین با پیروان ادیان و مذاهب دیگر در دوران ظهور و حاکمیت انتظار داشت؛ دورانی که به تعبیر امیرمؤمنان(ع) روزگار سختیها به برکت ظهور قائم (عج) سپری خواهد شد «چون قائم ما قیام کند، کینهها از دلها بیرون رود؛ حیوانات نیز باهم سازگاری کنند. در آن روزگار، زن با همۀ زیب و زیور خویش از عراق درآید و تا شام برود و از هیچ نترسد» (همان: 592). بدیهی است نظامی که بتواند اینچنین نابسامانی و ناامیدی را از بین ببرد و آتش جنگ و اختلاف را خاموش کند و امنیت و آسایش و عدالت را چنان به دنیا برگرداند که حتی حیوانات نیز از آن بهرهمند شوند، اینچنین حکومتی، حکومت بر دلها و حاکمیت اخلاق و مهرورزی بر انسانها خواهد بود؛ چنانکه رسول اکرم(ص) فرمود «شمارا به مهدی، مردی از قریش بشارت میدهم که ساکنان آسمان و زمین از خلافت و فرمانروایی او خشنودند» (قندوزی، 1386: 431). و در جای دیگر فرمود: «مردی از امت من قیام میکند که مردم زمین و آسمان او را دوست میدارند» (شوشتری، 1376ق، 19: 663). در روایت دیگری از آن حضرت آمده است «مهدی چنان عدالتی در جامعه برپا میکند که زندگان آرزو میکنند کاش مردگانشان زنده بودند و از آن عدالت بهرهمند میگردیدند» (همان، 13: 294). حکومت حضرت چنان تأثیری دارد که حتی مردگان نیز از آن بهره میبرند، چه رسد به زندگان! حضرت علی(ع) دراینباره میفرماید «مردی از فرزندانم ظهور میکند [که درنتیجۀ ظهور و حکومتش] هیچ مردهای در گور نمیماند، مگر اینکه گشایش و برکاتی در گور برایش پدید میآید و آنان به دیدار یکدیگر میروند و قیام قائم را به یکدیگر مژده و شادباش میدهند» (مجلسی، 1403ق، 52: 328). 3-4. قرارداد صلح و آتشبس بین امام مهدی(ع) و رومیان (نامسلمانان) از دیگر مبانی نظری و روایی دیدگاه پلورالیسم هنجاری در عصر ظهور، عقد قرارداد صلح و بیتجاوزی و همزیستی مسالمتآمیز با غیرمسلمانان براساس پیمان دوطرفه است که به نظر میرسد هدف امام(ع) از این قرارداد در وهلۀ نخست، ایجاد زمینه و فرصت عمل برای حضرت مسیح(ع) است تا بتواند به روال طبیعی در هدایت ملل غربی گام بردارد و تحولی در عقاید و سیاست آنها در این فرصت به وجود آورد و انحرافات حکومتها و تمدنهای غرب را برملا کند؛ زیرا در این صلح - همانند صلح حدیبیه که پیامبر(ص) با قریش منعقد کرد و مشرکان قریش با عهدشکنی یکجانبه پرده از نیّات پلید خود برداشتند - غربیان و مسیحیان نیز در عصر ظهور با مسلمانان پیمانشکنی میکنند و از خصلت طغیان و خوی تجاوزگر خود پرده برخواهند داشت. طبق روایتی از رسول اکرم(ص) بین امام و رومیان، چهار پیمان صلح منعقد میشود که سالها به طول میانجامد (مجلسی، 1403ق، 51: 80). در روایات مربوط به رجعت و فرودآمدن حضرت عیسی(ع) آمده است که جنگ در آن زمان پایان خواهد یافت (کورانی، 1380: 45) و این یکی از مبانی روایی فرضیۀ ما مبنی بر رفتار مسالمتآمیز مسلمانان با پیروان ادیان در عصر ظهور به شمار میآید.
4. مؤلفههای الگوی رفتار ارتباطی با پیروان ادیان در فرهنگ مهدوی با توجه به اینکه تحقق حکومت جهانی امام مهدی(ع) مستلزم اجرای کامل عدالت و برقراری تعامل منطقی و سازنده با همۀ ملتها و اقلیتهاست، جای طرح این پرسش برای معتقدان به حکومت واحد جهانی امام عصر(عج) است که رفتار و سلوک ارتباطی حضرت با سران و پیروان ادیان بر مبنای چه الگوی اخلاقی خواهد بود، و چه شاخصههایی از فرهنگ و سیرۀ مهدوی بهمنزلۀ الگوی رفتاری با غیرمسلمانان استنباط و ارائه میشود. بدین منظور در راستای حلّ مسئله مذکور، به مهمترین مؤلفهها و شاخصهای الگوی رفتار ارتباطی امام عصر(ع) با پیروان سایر ادیان براساس شواهد نقلی و استنباط عقلی اشارت میشود. 4-1. احترام و مهرورزی و رعایت حقوق اقلیتها با توجه به اینکه مبنای اصلی آموزۀ مهدویت و حکومت عدل جهانی، متون دینی - آیات قرآن و احادیث معصومین(ع) - است و از طرفی قدر متیقّن، هیچ دین آسمانی همانند دین اسلام ضامن آزادی اقلیتها و حافظ شرف و حقوق ملی آنها نیست، بسی شایسته است که مؤلفههای الگوی ارتباطی با غیرمسلمانان از این آموزههای صریح و مترقی اسلامی استنباط و ارائه شود. اسلام ضمن احترام به حقوق اقلیتهای دینی همواره درصدد تأمین عدالت اجتماعی در جامعۀ اسلامی بوده است، نهتنها برای مسلمانان، برای تمام انسانها باوجود اختلاف مذهب، نژاد، زبان و رنگ و این یکی از مزایای بزرگ اسلام در عالم انسانیت است که اقلیتهای مذهبی با انعقاد «پیمان ذمّه» و اکتساب تابعیت در کشور آزادانه زندگی میکنند و از حقوق اجتماعی، امنیت داخلی و خارجی مانند افراد مسلمان بهرهمند میشوند (کریمینیا ،1383: 267). قرآن مجید با صراحت، سیاست کلی اسلام را - چه در عصر غیبت و چه در عصر ظهور - دربارۀ مراعات حقوق ملل و مذاهب بیگانه چنین بیان میکند «لَّا ینْهَئکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوکمْ فی الدِّینِ وَ لَمْ یخْرِجُوکمُ مِّن دِیارِکمْ أَن تَبرُوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِین؛ خداوند شما را از نیکیکردن و دادگری با کسانی که در [امر] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند منع نمیکند. بیتردید خداوند دادگران را دوست میدارد» (ممتحنه: 8). طبق این اصل قرآنی جهانشمول و جاودانه، اسلام حق طبیعی زندگی برای اقلیتهای مذهبی و پیروان ادیان در جامعۀ اسلامی و همچنین حقوق شهروندی و انسانی را برای آنها به رسمیت میشناسد؛ اما مشروط بر اینکه تهدید و مزاحمتی برای اسلام و مسلمانان نداشته باشند و علیه آنان توطئه و جنگی صورت ندهند. آزادی و احترام اقلیتهای مذهبی در اسلام به حدّی است که اگر کسانی از اهل ذمّه، عملی انجام دهند که در دین آنها جایز ولی در شرع اسلام حرام است - مانند بادهنوشی- کسی در حکومت اسلامی حق ندارد متعرّض آنها شود؛ البته مادامی که به آن عمل تظاهر نکنند و اگر به آن عمل تظاهر کنند به سبب نقض قانون «تحتالحمایه» بازخواست خواهند شد (سبحانی، 1370: 53). بدین ترتیب حکومتی که با چنین مبانی انسانی در مدتی کوتاه بر دشواریها چیره شود و نابسامانیها را از بین ببرد و با برچیدن ظلم و بیعدالتی و ناامیدی، بذر امید و عدالت را در دلها بکارد، از پشتیبانی عمومی و بلکه حمایت اقلیتها برخوردار خواهد شد. در چنین نظامی که کینهتوزیها و دشمنیها برچیده و امنیت و آسایش چنان بر دنیا حاکم شود که حتی حیوانات نیز از آن بهرهمند شوند، بیشک احترام و مهرورزی به همگان و رعایت حقوق اقلیتها بهعنوان اصلی راهبردی نهادینه خواهد شد؛ بهنحویکه رضایت و خرسندی مردمان را درپی خواهد داشت؛ رسول اکرم(ص) دراینباره میفرماید «شما را به مهدی، مردی از قریش بشارت میدهم که ساکنان آسمان و زمین از خلافت و فرمانروایی او خشنودند» (قندوزی، 1386: 431؛ حرّعاملی، 1425ق، 5: 124؛ طبری، 1372: 250). همچنین آن حضرت میفرماید «مردی از امت من قیام میکند که مردم زمین و آسمان او را دوست دارند» (دیلمی، 1407ق، 4: 496) و در روایت دیگری آمده است در خلافت او ساکنان زمین و آسمان و پرندگان در هوا راضی و خشنودند (مجلسی، 1403ق، 51: 80)؛ البته تحقق این مهرورزی و احترام به شخصیت و حقوق همنوعان بهویژه اقلیتهای مذهبی، مستلزم تغییر نگرش و اصلاح ذهنیت مسلمانان نسبت به پیروان سایر ادیان و مذاهب است. حضرت علی(ع) میفرماید «هنگامی که قائم ما قیام کند، کینههای بندگان نسبت به یکدیگر از دلهایشان زدوده میشود» (ابنبابویه، 1362، 2: 254) و نیز پیامبر(ص) در اینباره فرموده است «در آن روزگار، کینهها و دشمنیها از دلها زدوده خواهد شد» (ابنطاووس، 1408ق: 152). علاوه بر اینها، از روایاتی که بهنحو اطلاق بر عدالت قضایی و ادای حقالناس دلالت دارند اصل احترام بهحقوق اقلیتها در الگوی رفتار ارتباطی امام عصر(عج) با پیروان سایر ادیان و مذاهب استنباط میشود؛ ازجمله این روایات، فرمایش امام باقر(ع) است که فرمود «پس از ظهور مهدی(ع) هیچ حقی از کسی بر عهده دیگری نمیماند، مگر آنکه حضرت آن را بازمیستاند و به صاحب حق میدهد» (مجلسی، 1403ق، 52: 224؛ عیاشی، 1411ق، 1: 61). همچنین در جای دیگر آمده است «اندازه و حدود پسگیری حقوق ازبینرفته در روزگار مهدی، بدان اندازه است که اگر حقی از کسی در زیر دندان دیگری باشد حضرت آن را بازمیستاند و به صاحبش بازمیگرداند» (مقدسیشافعی، 1424ق: 36). 4-2. سلوک مدارا و تسامح رفق و مدارا و تسامح دینی از دیگر شاخصههای الگوی رفتاری با پیروان سایر ادیان و مذاهب در فرهنگ مهدوی است. با نظر پژوهش میتوان مدعی شد یکی از بزرگترین ضربههایی واردشده به دینداری در طول تاریخ چند هزارساله تمدن دینی از جانب دینداران و حامیان متعصّب مذهبی، روحیۀ سختگیری و عدمتسامح دینی بوده است؛ درحالیکه به روایت تاریخ از زندگی و سیرۀ انبیای سلف - بهویژه شخص رسولالله(ص) و ائمه اطهار(ع) - این بزرگواران همواره از مصادیق بارز روحیۀ مدارا و تسامح با غیرهمکیشان بودهاند (گواهی، 1376: 89). ضرورت و لزوم پایبندی به این اصل اخلاقی در رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان بدین نحو تبیین میشود که وقتی بهحکم عقل و ادلۀ نقلی (انسان: 3؛ بقره: 256) نتوان دین و آیین خاصی را به کسی تحمیل کرد، طبیعتاً تنوّع آیینها و اعتقادات دینی پدید میآید. بنابراین صاحبان ادیان مختلف چارهای جز این ندارند که با حفظ حقوق و احترام به عقاید یکدیگر، با رواداری و مدارا در کنار یکدیگر، زندگیای همراه با مدارا و تسامح داشته باشند (رک: جوادی آملی،1381: 196). بنابر روایت قرآن، نهتنها اصل ادیان و شرایع: «وَ لکلٍّ جعَلنا مِنکم شِرعۀً و مِنهاجاً» (مائده:48)، مناسک دینی هم متعدّد و متنوّعاند «و لِکلِّ امّۀٍ جَعَلنا مَنسَکاً» (حج: 34). بنابراین طبق این مبانی نقلی میتوان مدعی شد در حکومت جهانی موعود، امام(ع) و پیروان دین حق، بیمورد سختگیری و مخالفت نمیکنند و بیدلیل، تخم نفاق و دشمنی را در قلوب آنها نمیکارند. اسلام با رویکردی منطقی و برهانی، همگان را بهحقیقت راهنمایی میکند و مخالفان خود بهویژه اقلیتها و اهل کتاب را به ارائۀ برهان و استدلال دعوت میکند «قُل هاتُوا برهانَکم إن کُنتم صادِقین» (بقره: 11). در بخشی از آیات قرآن نیز بر این اصل عقلی و تجربی تأکید شده که طبیعت اعتقادات قلبی و مسائل وجدانی بهگونهای است که اکراه و اجبار برنمیدارد «لا إکراهَ فی الدیّن قَد تبیّن الرّشد مِن الغیّ»(بقره:256) «در کار دین، اکراه روا نیست؛ زیرا راه از بیراهه بهروشنی آشکار شده است». «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّک لاَمَنَ مَن فی الْأَرْضِ کلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکرِهُ النَّاسَ حَتی یکونُواْ مُؤْمِنِین» (یونس: 99) «و اگر پروردگار تو میخواست، قطعاً کسانی که در زمیناند، همۀ آنها یکسره [بهاجبار] ایمان میآوردند؛ حال آیا تو مردم را مجبور میکنی که مؤمن شوند». از منابع اسلامی به دست میآید که در آخرالزمان، دین اسلام فراگیر و بر تمام ادیان و مذاهب، چیره و حاکم میشود. امام عصر(عج) نه با اکراه و اجبار، با ادلۀ قطعی و روشن، پیروان مذاهب دیگر مثل یهودیان و مسیحیان را به اسلام دعوت میکند «جهت اینکه مهدی را «مهدی» گفتند این است که بهسوی کوه شام هدایت میشود و اسفار تورات را از دل آن خارج کرده و بهوسیلۀ تورات با یهود احتجاج و استدلال مینماید و جماعتی از یهود به دست آن حضرت تسلیم میگردند» (صدر، 1344: 306). با اینکه در آخرالزمان، اسلام بهصورت آیین رسمی، همۀ جهان را زیر لوای حکومت واحد اسلامی فرا خواهد گرفت، هیچ مانعی ندارد که اقلیتی از یهود و نصارا در پناه حکومت مهدی(ع) زندگی کنند؛ چنانکه از برخی آیات قرآن - نظیر آیۀ 14 سوره مائده و 55 آلعمران – باقیماندن پیروان مسیحیت و یهودیت تا دامنۀ قیامت استفاده میشود (مکارم شیرازی،1362، 4: 316؛ 2: 432). با وجود این، به حکم عقل و نقل، انتظار آزادی فکر و بیان از حکومت عدل جهانی، انتظاری معقول و تحقّقپذیر است؛ چه اینکه اجبار و الزام همۀ مردم و بهخصوص پیروان سایر ادیان آسمانی به دین اسلام از جانب امام عصر(ع) بهطور طبیعی نه ممکن است و نه – بر فرض امکان - مطلوب و اثربخش است؛ بنابراین میتوان انتظار داشت دعوت و انقلاب جهانی امام(عج)، مبتنی بر منطق و حریّت است و توسّل او به قدرت و نیروی نظامی نیز برای بسط عدالت و برانداختن حکومتهای ظلم و قراردادن جهان زیر پرچم عدالت اسلامی باشد، نه برای اجبار به پذیرفتن این آیین (رک: همان، 2: 433). روشن است مجازات و نابودی ستمگران و معاندان ازسوی امام بهمثابۀ عمل جراحی است که برای پاکسازی جامعۀ جهانی از لوث وجود سرکشان و ستمپیشگان ضرورت دارد و بدون آن، هرگز بساط ظلم برچیده نمیشود و عدالت، حاکم نخواهد شد. طبق روایات، همین کشتار و برخورد تند امام با دشمنان هم به امر الهی و مطابق با لطف و حکمت اوست و بهعلاوه این سیاست و رفتار خشونتبار، دائمی و مطلق نیست؛ بلکه حرکتی موقت و تابع متغیرها و شرایط خاص خواهد بود و چهبسا این طوفان مجازات، مقدمه و زمینهساز صلح و امنیت و آرامش جهانی موعود باشد؛ چنانکه در روایتی از امام جواد(ع) به ختم کشتارها و نیکفرجامی این غائله تصریح شده است که فرمود «پیوسته به کشتن دشمنان خدا ادامه میدهد تا خدا از وی خشنود شود و او زمانی از خشنودی خداوند آگاه میشود که در دل خود احساس ترحم و دلسوزی کند» (النعمانی، 1363: 121) و در روایت دیگری در همین مأخذ فرمود «زمانی که خداوند مهر و محبت در دل او افکند». برخی از احادیث نیز بر نجات پیروان راستین امام عصر(عج) و هلاکت سرکشان و مخالفان او در عصر ظهور دلالت دارند (رک: ابنبابویه، 1378، 1: 65)؛ مانند این حدیث نبوی (ص) که فرمود «لاتقومُ الساعه حتی یقوم قائم الحق منّا و ذلک حین یأذن الله عزّوجلّ، مَن تبعَهُ نَجا و مَن تخلّفَ عنهُ هَلَک...» (حرعاملی، 1425ق، 5: 70)؛ البته روایاتی نیز وجود دارد دالّ بر اینکه ستیزه و رویارویی حضرت همیشه با پیروان سایر ادیان یکسان نیست؛ بلکه گاهی با دریافت «جزیه» به آنان اجازه میدهد در دین خودشان برجای بمانند و با گروهی نیز به بحث و مناظره میپردازد و آنان را با این روش به اسلام دعوت میکند و شاید بتوان گفت در آغاز قیام با آنان به بحث میپردازد و با کسانی که حق را نپذیرند و لجبازی و عناد بورزند، میجنگد. ابوبصیر میگوید به امام صادق(ع) عرض کردم «حضرت قائم تا پایان زندگانی در مسجد سهله [کوفه] خواهد ماند؟ فرمود: آری. پرسیدم: اهل ذمّه در نظرش چگونه خواهند بود؟ فرمود: با آنان از راه مدارا و مسالمت وارد میشود؛ همچنان که پیامبر(ص) رفتار میکرد [یعنی در قبال مدارا، آنها مأمور به پرداخت جزیه میشدند]» (مجلسی، 1403ق، 52: 376). همچنین در روایت دیگری در خصوص نحوۀ رفتار امام(ع) با اهل کتاب آمده است «بدینجهت به حضرت قائم(ع) مهدی میگویند که بهسوی یکی از کوهای شام هدایت میشود. در آنجا اسفار تورات را خارج میسازد و با آن با یهودیان به بحث و مناظره میپردازد و گروهی از آنان به سمت حضرت اسلام میآورند» (مقدسیشافعی، 1424ق: 40). در جای دیگر، بر رعایت مساوات در تقسیم ثروت و رفتار عادلانۀ امام زمان(عج) با بندگان خدا اعم از نیکوکار و بدکار تصریح شده است؛ ضمن اینکه حضرت با هریک از پیروان ادیان نیز با نهایت مدارا و تسامح، براساس کتاب آسمانی خودشان حکم و داوری خواهد کرد «إذا قام قائمنا فإنه یقسم بِالسّویه و یَعدل فی خَلق الرّحمن البِرّ مِنهم و الفاجِر... و انّما یسمّی المهدی لأنّه یَهدی لأمرٍ خفیٍ یستخرجُ التوراه و سائر کتُب الله مِن غار انطاکِیه فیَحکم بینَ أهل التوراه بالتوراه و بینَ أهل الإنجیل بالإنجیل و بینَ أهل الزبور بالزبور و بینَ أهل الفرقان بالفرقان...» (حرعاملی، 1425ق، 5: 115، ح267). 4-3. تأکید بر اصول مشترک و همزیستی مسالمتآمیز اسلام آیینی است که از همان آغاز پیدایش با شعار همزیستی مسالمتآمیز دعوت خویش را به جهانیان عرضه کرد. این شعار در قالب اصل جهانشمول اخلاقی خطاب به اهل کتاب میگوید «قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا إِلی کلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِک بِهِ شَیئاً وَ لا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّه» [آلعمران: 64] «بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمهای که پذیرفته ما و شماست پیروی کنیم: آنکه جز خدای را نپرستیم و هیچچیز را شریک او نسازیم و بعضی از ما بعضی دیگر را سوای خدا به پرستش نگیرد». این آیه از آیات مهم در دعوت اهل کتاب بهسوی وحدت به شمار میرود. تأکید و توجه آیه بر نقاط مشترک و اصول یکسان بین اسلام و اهل کتاب است. قرآن با این پیام اخلاقیِ جاودانه به مسلمانان میآموزد که اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدّستان با شما همکاری کنند از پا ننشینید و بکوشید دستکم در مواردی که با شما اشتراک هدفدارند، همکاری آنها را جلب کنید و آن را پایه برای پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید (مکارم، 1362، 2: 450). قرآن مجید، فلسفۀ بعثت انبیای مختلف را مشترک دانسته و تلاش همۀ آنها را برای تحقّق اهدافی یکسان و اصولی مشترک ازقبیل تعلیم کتاب و حکمت الهی به بشر (آلعمران: 164) تزکیۀ نفس (جمعه: 2) و ایجاد عدالت اجتماعی (یونس: 47) توصیف کرده است. بر اساس این، تکلیف اخلاقی مسلمانان بهطورکلی - چه در زمان غیبت و چه در عصر ظهور امام مهدی(ع) - با پیروان سایر ادیان و مذاهب، روشن و مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز با تأکید بر اصول مشترک آنها خواهد بود. بدین ترتیب دین مبین اسلام بیش از هر دین دیگر به اصل تساهل و مسالمت با ادیان دیگر پایبند است. از آیات و روایات مهدویت برمیآید که امام عصر(عج) نهتنها با اهل کتاب و پیروان ادیان الهی، با کافرانی که از ظلم و فساد به دور و پذیرای حکومت دادگستر ایشان باشند، همانند سیرۀ نبیاکرم(ص) از سرِ مسالمت و مصالحت رفتار میکند و از آنان جزیه میگیرد. هرچند بهتدریج با برقراری عدل و فراگیری آن در سراسر زمین و از بین رفتن باطلها و بدعتها و آشکارشدن نشانهها و آیات حق، حجتهای روشن الهی بر مردم تمام میشود و دیگر جای هیچ عذر و بهانهای برای کفر و شرک باقی نخواهد ماند (کارگر، 1387: 65). اما با وجود این نمیتوان مدعی شد اقلیتهای کوچکی از پیروان ادیان آسمانی دیگر، مطلقاً وجود نخواهند داشت؛ زیرا انسان دارای آزادی اراده است و اجباری در چنین نظام حکومتی در کار نیست و امکان دارد افرادی بر اثر اشتباه یا تعصّب بر عقیدۀ پیشین باقی بمانند؛ هرچند اکثریت، گرایش بهنظام توحیدی اسلام خواهند داشت و این امر طبیعی است؛ ولی بههرحال اگر چنین اقلیتی هم وجود داشته باشد، بهصورت اقلیت سالم و با حفظ شرایطِ «اهل ذمه»، آن حکومت اسلامی از آنها حمایت خواهد کرد (مکارم شیرازی، 1384: 289) و در کنار مسلمانان، زندگی مسالمتآمیزی خواهند داشت. لازمۀ همزیستی مسالمتآمیز با پیروان سایر ادیان در حکومت مهدوی، فراگیری صلح و امنیت واقعی، آرامش و همدلی و برچیدهشدن اختلافات است. امام صادق(ع) فرمود «فَوَ الله یا مفضَّل! لَیرفَع عنِ الملَل و الأدیانِ الإختلافَ» (مجلسی، 1403ق، 53: 4) «به خدا سوگند ای مفضّل! [قائم ما] اختلاف و پراکندگی را از ملتها و ادیان برمیدارد». به استناد روایات، در عصر ظهور، خوفها زایل و جان و مال و آبروی مردمان در ضمان قرار میگیرد و در سراسر جهان، امنیت و آرامش عمومی حاکم میشود. اختناق، خفقان، ستیزهجویی، استکبار و استثمار از جهان، ریشهکن و عاملان و مرتکبان این ناراستیها با هر نامی برچیده میشوند «در زمان او ستم، ریشهکن و راهها امن میگردند» «ارتفعَ فی ایّامِه الجورُ و أمِنت بِه السُبُل» (مفید، 1346ق، 2: 384). در چنین دوران طلایی که حتی چهارپایان و درندگان نیز در صلحاند «اصطلَحت السباعُ و البَهائِم» (ابنبابویه، 1362، 2: 626) و گرگ و گوسفند در یک مکان زندگی میکنند «ترعیَ الشّاۀُ و الذّئبُ فی مکانٍ واحدٍ» (صافیگلپایگانی، 1373ق، 3: 592)، چگونه میتوان منکر همزیستی مسالمتآمیز مسلمانان با همنوعان خود - ولو غیرهمکیش – بود. 4-4. گفتمان عقلی و مذاکرۀ علمی (عقلانیت و دانشمحوری) عقلانیت و «دانشمحوری» و پایبندی به اصل گفتمان و مذاکره به دور از هرگونه استبداد و برخورد احساسی از دیگر شاخصهای مهم و راهبردی الگوی رفتار ارتباطی امام عصر(ع) با غیرمسلمانان در سایۀ حکومت عدل جهانی بهحساب میآید؛ چه اینکه جهان رو به تکامل است و بهسوی رشد و فعلیت عقل و معرفت در عرصههای مختلف دانش بشری اعم از علوم تجربی و نظری پیش میرود و روایات متعددی نیز دراینباره وارد شده که پرداختن تفصیلی به آنها از حوصلۀ این نوشتار خارج است (رک: مجلسی، 1403ق، 52: 366). دربارۀ رشد عقلانی آدمیان در آخرالزمان به این روایت امام باقر(ع) اشاره میشود «إذا قامَ قائمُنا وَضَعَ یدَه علیَ رئوسِ العباد فَجمعَ بهِ عقولُهم و کَملت بهِ أحلامُهم» (حرعاملی، 1425ق، 5: 61، حدیث 48) «زمانی که قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان میکشد که در پرتو آن، عقلهای آنان باروَر و کامل میشود». این حدیث چنانکه پیداست بر رشد عقلانیت و تکامل عقول مردم، به برکت ظهور حضرت حجت دلالت میکند که با برهانهای عقلی همراه است. امام صادق(ع) نیز در روایتی علم و معرفت را بیستوهفت جزء ذکر میکند که فقط دو جزء آن را پیامبران به مردم معرفی کردهاند و باقی - بیستوپنج جزء دیگر - را حضرت مهدی(ع) برای مردم روشن میکند «العلمُ سبعۀُ و عشرونَ حرفاً فَجمیعُ ما جاءَت بِه الرُسُل بحثٌ آخر حرفان، فَلم یَعرف النّاس حتّی الیوم غیر الحرفین فَإذا قامَ قائِمُنا أخرج الخَمسه و العِشرین حرفاً فَبثَّها فی الناس و ختمَ إلیها حرفَین حتّی یبُثّها سبعه و عشرین حرفاً» (مجلسی، 1403ق، 52: 366). جزئیات این حدیث و چگونگی کشف تامّ بیست و جزء علم برای ما روشن نیست؛ ولی قدر متیقّن، بشارتی است بر اینکه در عصر ظهور، معرفت و دانش بشری به نهایت تعالی و کمال خود برسد و در پرتو این تعالی و کمال عقلی و دانش بشری، تعاملی سازنده و درخور مردمان آخرالزمان - اعم از مسلمان و غیرمسلمان - در قالب مذاکرۀ علمی و گفتمان عقلی تحقّق یابد. بدونشک، مستمسک و راهگشای امام عصر(ع) در رفتار ارتباطی با غیرمسلمانان، قرآن مجید است که مکرّر شیوههای صحیح مواجهه با مخالفان را بهنحو منطقی و به دور از هرگونه برخورد احساسی و نامعقول بیان کرده است؛ برای مثال در گفتگو با اهل کتاب به مسلمانان چنین دستور میدهد «وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکتابِ إِلاَّ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذی أُنْزِلَ إِلَینا وَ أُنْزِلَ إِلَیکمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» (عنکبوت: 46) «با اهل کتاب، جز به نیکوترین شیوهای مجادله مکنید. مگر با آنها که ستمپیشه کردند و بگویید: به آنچه بر ما نازلشده و آنچه بر شما نازل شده است، ایمان آوردهایم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما در برابر او گردن نهادهایم». در اینجا منظور از «جدال أحسن» بحث و گفتگوی منطقی است (مکارم، 1362، 6: 299)؛ زیرا اهل کتاب دستکم بخشی از دستورات انبیاء و کتب آسمانی را شنیده بودند و آمادگی بیشتری برای برخورد منطقی و گفتگوی عقلی داشتند که با هرکس باید به میزان عقل و دانش و اخلاقش سخن گفت (همان: 298). خداوند در جای دیگر دستور میدهد «ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی أَحْسَن» (نحل: 125) «مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان و با بهترین شیوه با آنان مجادله و استدلال کن». منظور از حکمت در این آیه، علم و دانش و منطق و استدلال است و در اصل به معنای «منع» آمده و چون علم و دانش و منطق و استدلال مانع از فساد و انحراف است به آن «حکمت» گفته شده است. بههرحال نخستین گام در دعوت بهسوی حق، استفاده از منطق صحیح و استدلالاتِ حسابشده است و به تعبیر دیگر، دستانداختن در درون فکر و اندیشۀ مردم و به حرکت درآوردن آن و بیدارکردن عقلهای خفته است (همان، 11: 455). با الهام و بهرهگیری از این آموزههای روشنگر قرآنی است که امام صادق(ع) دربارۀ هدایت مردمان آخرالزمان و برخورد منطقی و سرشار از عقلانیتِ امام عصر(ع) با مردم، اینگونه بیان میدارد «مهدی، آنان را با کلامی حکیمانه به پذیرش حق دعوت میکند و با زیباترین و شیرینترین سخنان، آنها را موعظه میکند که بسیاری از آنها توجه کرده، بهحق گردن مینهند و دست از مخالفت و ستمگری و تعدّی برمیدارند» (مجلسی، 1403ق، 53: 11).
5. نتیجه و جمعبندی: در این پژوهش تلاش شد تا ضمن تبیین دیدگاه پلورالیسم هنجاری، در پرتو آموزههای مترقّی اسلام و احادیث راهبردی مهدویت، الگویی نظری و عملی در مقیاسی جهانی، مبتنی بر مؤلفهها و شاخصهای اصیل اخلاقی - اسلامی در زمینۀ تعامل و ارتباط با پیروان سایر ادیان و مذاهب، استنباط و ارائه شود؛ بهگونهایکه علاوه بر حلّ پارهای از مسائل نظری و معرفتی در حوزۀ اخلاق کاربردی و کلام جدید، در عالم واقع -بهویژه در صحنۀ سیاست خارجی - نیز از کارآیی و اثربخشی لازم برخوردار باشد و پویایی و کارآمدی روابط ما مسلمانان را در عرصۀ حقوق بینالملل و برقراری مناسبات و دیپلماسی موفّق و اخلاقی با دوَل و ملل غیرمسلمان تأمین کند. همچنین در این پژوهش معلوم شد باوجود اینکه آموزههای اسلام و تعالیم مهدویت با پلورالیسم دینی به معنای «حقانیت همۀ ادیان» ناسازگار است، در فرهنگ مهدوی، پلورالیسم «هنجاری» به معنای صلح و همزیستی و رفتار مسالمتآمیز با پیروان سایر ادیان، مسلّم و پذیرفته است که این دیدگاه در نوشتار حاضر، با دلایل و قرائن عقلی و نقلی، تأیید و تقویت شد. درنهایت، مهمترین مؤلفهها و شاخصهای الگوی رفتار ارتباطی امام عصر(عج) با پیروان سایر ادیان و مذاهب، با الهام از متون اصیل و تعالیم جهانشمول اسلامی، استنباط و ارائه شد که بهاختصار عبارتاند از: احترام و مهرورزی و رعایت حقوق اقلیتها، سلوک مدارا و تسامح، تأکید بر اصول مشترک و همزیستی مسالمتآمیز و عقلانیت و دانشمحوری (گفتمان عقلی و مذاکرۀ علمی). | ||
مراجع | ||
- قرآن کریم. 2- کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید)، (1380)، ویلیام گلن، هنری مرتن، ترجمۀ فاضلخان همدانی، تهران، اساطیر. 3- ابنبابویه، محمد بن علی (شیخصدوق)، (1362)، الخصال، جلد 2، ترجمه و شرح فارسی کمرهای، تهران، اسلامیه. 4- .....................................، (1378)، عیون اخبار الرضا(ع)، تهران، انتشارات جهان. 5- ...................................،(1395ق)، کمالالدین و تمام النعمه، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، اسلامیه. 6- ابنطاووس، علی بن موسی، (1408ق)، الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر عجلالله فرجه، بیروت، مؤسسۀ الاعلمی للمطبوعات. 7- ابنالمشهدی، محمد بن جعفر، (1419ق)، المزار الکبیر، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی. 8- جرداق، جرجی، (1379ش)، علی صدای عدالت انسانی، ج3، ترجمه و توضیح سیدهادی خسروشاهی، قم، کلبۀ شروق. 9- جوادیآملی، عبدالله، (1381)، دینشناسی، قم، مرکز نشر اسراء. 10- حمیدالله، محمد، (1374)، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد و اسناد صدر اسلام، ترجمۀ محمد حسینی، تهران، سروش. 11- برقی، احمد بن محمد بن خالد، (1371ق)، المحاسن، تصحیح جلالالدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه. 12- حرعاملی، محمد بن حسن، (1425ق)، اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، تصحیح، علاءالدین أعلمی، بیروت، مؤسسۀ الاعلمی للمطبوعات. 13- خمینی،روحالله (۱۳۶۱) صحیفه نور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ جلد9 14- دیلمی، شیرویه بن شهردار بن شیرویه، (۱۴۰۷ق)، فردوسالاخبار، جلد 4، بیروت، دارالکتاب العربی. 15- سبحانی، جعفر، (1370)، مبانی حکومت اسلامی، ترجمۀ داوود الهامی، قم، توحید. 16- سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، (1404ق)، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، قم، کتابخانه آیتالله العظمی مرعشی نجفی. 17- شوشتری، نورالله بن شریفالدین، (1376ق)، احقاق الحق وازهاق الباطل، ج19، مع تعلیقات شهابالدین النجفی، تهران، کتابفروشی اسلامیه. 18- صافیگلپایگانی، لطفالله، (1373ق)، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر علیه السلام، تهران، مکتبه البوذرجمهری. 19- صدر، سیدصدرالدین، (1344)، المهدی؛ امام دوازدهم، به قلم محمدجواد نجفی، تهران، کتابفروشی اسلامیه. 20- صدر، السید محمد صادق (1412ق) تاریخ ما بعدالظهور، بیروت: دار التعارف للمطبوعات 21- طباطبایی، سیدمحمدحسین، (1385)، سنن النبی، به کوشش عباس عزیزی، قم، انتشارات صلوه. 22- طبرسی، منصوراحمد بن علی، (1416ق)، الاحتجاج، جلد1، نجف، دارالاسوة للطباعة و النشر. 23- طبری، محمدبن جریر(1372) دلایل الإمامه، قم، موسسه البعثه 24- طوسی، محمد بن حسن، (1386)، کتاب الغیبه،ترجمه و تحقیق مجتبی عزیزی، قم، مسجد مقدس جمکران. 25- عرب، مهین، (1393)، «منجی موعود در ادیان بزرگ قبل از اسلام»، مجلۀ هفت آسمان، شماره 11، ص 168-149. 26- عیاشی، محمد بن مسعود، (1411ق)، تفسیر العیاشی، تصحیح و تعلیق هاشم الرسولی المحلاتی، بیروت، مؤسسۀ الاعلمی للمطبوعات. 27- قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، (۱۳۸۶)، ینابیع الموده، قم، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی. 28- کارگر، رحیم، (1387)، آیندۀ جهان، تهران، بنیاد فرهنگی حضرت موعود(عج). 29- .............................، (1387)، مهدویت (دوران ظهور)، قم، دفتر نشر معارف. 30- کریمینیا، محمدمهدی، (1383)، همزیستی مسالمتآمیز در اسلام و حقوق بینالملل، قم، مؤسسۀ آموزشی پژوهشی امامخمینی. 31- کفعمی، ابراهیم بن علی،(1414ق) المصباح، تصحیح حسین الاعلمی، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات 32- کورانی، علی، (1380)، عصر ظهور، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی. 33- کیوانفر، شهرام، (۱۳۸۲)، اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، تهران، کاروان. 34- گواهی، عبدالرحیم، (1376)، درآمدی بر تاریخ ادیان در قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 35- مجلسی، محمدباقر، (1403ق)، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسۀ الوفاء. 36- مطهری،مرتضی، (1370) پیرامون انقلاب اسلامی، تهران؛ صدرا 37- مفید، محمّد بن نعمان، (1346ق)، الارشاد، ترجمۀ سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات اسلامیه. 38- مقدسیشافعی، یوسف بن یحیی، (1424ق)، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، تعلیق علی نظری منفرد، قم، مسجدجمکران. 39- مکارم شیرازی، ناصر، (1362)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه. 40- ..............................، (1384)، حکومت جهانی مهدی(ع)، قم، نسل جوان. 41- علیموحدیان، عطار، (1380-1381)، «گونهشناسی منجی موعود در ادیان مختلف»، هفت آسمان، شمارۀ 12-13، ص 130-107. 42- موسوی زاده، سیدمحمد، (1384) نگرش اسلام به سایر ادیان وملل، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 43- النعمانی، محمد بن ابراهیم، (1363)، غیبت نعمانی، ترجمۀ محمدجواد غفاری، تهران، کتابخانه صدوق. 44- ...............................،(1397ق)، الغیبه، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، نشرصدوق. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,624 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 632 |