تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,402 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,204,921 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,074,777 |
تحلیلی برنقش شخصیت پیشرو در رابطه سرمایۀ معنوی و بهزیستی معنوی تعالیگرا | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش نامه روانشناسی مثبت | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 4، شماره 1، خرداد 1397، صفحه 19-34 اصل مقاله (556.16 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ppls.2018.96482.0 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محسن گل پرور* | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دانشیار گروه روانشناسی صنعتی و سازمانی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شخصیت و ویژگیهای شخصیتی عاملی اثرگذار بر رفتارهای آشکار و نهان انسان است و همواره شایان توجه پژوهشگران و نظریهپردازان علوم رفتاری بوده است. این پژوهش با هدف تحلیلی بر نقش شخصیت پیشرو در رابطۀ سرمایۀ معنوی و بهزیستی معنوی تعالیگرا اجرا شد. روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعۀ آماری آن کارکنان دو سازمان صنعتی در اصفهان بودند که از میان آنها دویست و هفتاد و هفت نفر به شیوۀ سهمیهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از سه پرسشنامۀ سرمایۀ معنوی، پرسشنامۀ بهزیستی معنوی تعالیگرا و پرسشنامۀ شخصیت پیشرو استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. نتایج نشان دادند بین شخصیت پیشرو با سرمایۀ معنوی و بهزیستی معنوی تعالیگرا و بین سرمایۀ معنوی و بهزیستی معنوی تعالیگرا رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی نشان دادند شخصیت پیشرو رابطۀ بین دو مؤلفۀ سرمایۀ معنوی، یعنی ارزشگرایی معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند را با بهزیستی معنوی تعالیگرا تعدیل میکند. نتایج این مطالعه نشان دادند شخصیت پیشرو میتواند عاملی مهم در پیوند بین سرمایۀ معنوی با بهزیستی معنوی تعالیگرا باشد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شخصیت پیشرو؛ سرمایۀ معنوی؛ بهزیستی معنوی؛ تعالیگرایی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه در نگاهی تاریخی به توجه بشر به معنویت، میتوان گفت فطرت حقیقتجو و تعالیگرای بشر همواره به دنبال یافتن پاسخ درخور و اقناعکننده به سؤالاتی بوده که ذهن او را دربارۀ اهداف خلقت و حیاتش روی کرۀ خاکی اشغال کرده است. در این کنجکاوی و جستجو (جستجوی اهداف زندگی در معنای گستردۀ کلمه و ارائۀ پاسخ آرامشدهنده)، معنویت جایگاه خطیری داشته است (کورلین، لانتوس، روواچ، سالگرن و چین، 2005) و باوجود فراز و فرودهای مفهومی و محتوایی فراوان همواره در مقاطع مختلف تاریخ زندگی بشر شاهد تجدید حیات توجه به معنویت هستیم (اکبری، 2013؛ چیتکو، اوکونل و پچهنینو، 2009؛ کلهسورایت، 2012). اندیشیدن به مسیر تعالی منتهی به لقاءالله از راههای مختلفی میتواند در انسانها نمایان شود. یکی از این نمودها کاملترشدن اندیشهها در قالب مفاهیمی ارزنده و الهامبخش است. یکی از این مسیرهای تعالی اندیشه، تلقی معنویت و معنویتگرایی در قالب منبع سرمایهای حیاتبخش و انرژیآفرین (سرمایۀ معنوی[1]) است. در همین راستا در این پژوهش از نگاهی تعاملگرا به نقش شخصیت پیشرو[2] (پیشنگر) در رابطۀ سرمایۀ معنوی متشکل از دلبستگی به خداوند[3]، ارزشگرایی معنوی[4]، تأثیرگذاری معنوی[5] و رابطۀ تعالیگرا با خداوند[6] با بهزیستی معنوی تعالیگرا[7] توجه شده است. در دین اسلام معنویت پدیدهای همپوش با رفتارها و باورهای مذهبی (اعم از واجب و مستحب) تلقی شده است که بر پایۀ دلبستگی، توکل و امید به لطف و مدد بیکران الهی شکل میگیرد (یوسف، 2011). از چنین منظری، منبع لایزال الهی در پیوند با باورها و رفتارهای انسان، نیرویی عظیم و بیپایان را به انسان عطا میکند که فراتر از سرمایۀ مادی، ماهیتی زاینده، پویا، هدایتگر و تنظیمکننده دارد (گلپرور و جوادیان، 2016). در نگاه دین مبین اسلام سرمایۀ معنوی بهسان هر سرمایۀ دیگر، بستری برای اطمینان، آرامش و تلاش هدفمند برای انسان محسوب میشود (فاروق، 2006؛ همدانی و اعتزاز، 2002)؛ به همین دلیل تسلط فضای معنوی مبتنی بر توجه دائمی به آفریدگار جهان هستی را میتوان سرمایهای گرانبها و ارزشمند یا همان سرمایۀ معنوی تلقی کرد (گلپرور و جوادیان، 2016). در مروری کوتاه میتوان تعاریف سرمایۀ معنوی را در سه طبقۀ کلی، شامل تلقی سرمایۀ معنوی بهمنزلۀ سرمایه دینی (الگوی رفتارها و باورهای دینی که قابلیت انتقال بیننسلی را دارد و در میان افراد همگروه و همخانواده مشترک است)، سرمایۀ معنوی بهمنزلۀ عاملی که به زندگی معنا میدهد و سرمایۀ معنوی بهمنزلۀ شکلی از تکیه بر خدا و پیروی از دستورات او قرار داد (همرلی، 2011؛ ویتفورد، 2007؛ یوسف، 2011). در تعریفی همسو با رویکرد تلقی سرمایۀ معنوی بهمنزلۀ شکلی از دلبستگی به خداوند متعال، میتوان گفت سرمایۀ معنوی«نیرو و نفوذ حاصل از دلبستن به نیروی مافوق بشری یعنی خداوند متعال است که موجب آرامش، ارزشگرایی معنوی، تأثیرگذاری معنوی، تلاش هدفمند (تعالیگرا) و امیدواری آیندهگرا (غایتنگر[8] ) میگردد» (گلپرور و جوادیان، 2016، ص 31 و 32). بر مبنای تعریف ارائهشده سرمایۀ معنوی نوعی پشتوانه و اتکاء انسانی تلقی میشود که از تمایلات مذهبی و بر پایۀ دلبستگی انسان به آیینها و ارزشهای معنوی انگیزهدهنده و نیروبخشِ خدامحور شکل میگیرد و تقویت میشود (بیکر و مایلس - واتسون، 2008؛ ناگیو، 2010). از چنین منظری، زمانی پدیدهای نظیر معنویت در قالب سرمایۀ معنوی صورتبندی میشود که بهسان یک منبع هدایتگر عمل کند، الزام و پایبندی به صداقت، درستکاری و تکریم انسانها را پدید آورد، ماهیت هدایتگر و انرژیبخش داشته باشد، مبتنی بر حکمتگرایی باشد، مبتنی بر ارزشهای معنوی نظیر اعتماد، ارزشمندی و کرامت انسان باشد، به تأثیرگذاری معنوی در محیط اطراف منجر شود و ازطریق وجود فرصت خلوت با خدا و راز و نیاز با او تقویت شود (استارک و فینکه، 2000؛ ایاناکون و کلیک، 2007؛ پالمر و وانگ، 2013؛ زوهار و مارشال، 2004؛ شوارتز، 2010؛ لیو، 2011). در حمایت از رویکرد معنویت بهمثابۀ سرمایۀ معنوی، شواهد پژوهشی در دسترس نشان میدهند معنویت و معنویتگرایی عامل مهم و اساسی برای بخشش، گفتار و کردار نیک، سلامتی و بهزیستی، صبر و پشتکار، اعتماد، نوعدوستی و عاملی برای غلبه بر مشکلاتی است که انسانها در مسیر زندگی خود با آن مواجه میشوند (گلپرور و جوادیان، 2016؛ همرلی، 2011؛ ویتفورد، 2007؛ یوسف، 2011). از میان پیامدهای مختلف برای سرمایۀ معنوی، بهزیستی معنوی تعالیگرا جایگاه ویژهای دارد. یکی از تعاریف بهنسبت جامع و پذیرفتهشده دربارۀ بهزیستی معنوی، که با تمرکز بر تجربۀ معنوی ارائه شده، به این صورت است «وجود احساس سلامتی و خوببودن روانی که برآمده از تمرکز بر ارزشهای انسانی و فلسفه زندگی معطوف به تعالی است و موجب هدایت سلوک و معنابخشی به زندگی انسان (که خود بهطور گسترده در رفتارهای مختلف نمود مییابد) میشود» (فراناندو و چادوری، 2010، ص 212). از طرف دیگر، در دیدگاه فیشر (2009) بهزیستی معنوی برحسب احساس درونی نسبت به خود، اجتماع، محیط و نیروی فرابشری متعال (خداوند متعال) صورتبندی میشود که بهطور جامع به انسجام در اهداف و اعمال زندگی فرد منجر میشود (فیشر، 2012 و2013). در نگاه ابعادی به بهزیستی معنوی، بهزیستی معنوی تعالیگرا یکی از ابعادی است که بهعنوان ارتباطات روانشناختی انسان با نیرویی فرافردی (دیگری متعال) بهویژه خدای متعال در راستای تجربۀ احساس آرامش و سلامتی تعریف میشود (گلپرور و جوادیان، 2016). درواقع بهزیستی معنوی تعالیگرا را میتوان احساس درونی سلامتی و خوببودنی دانست که در احساس پیوند رو به تعالی و احساس یگانگی با معبودی متعالی پدید میآید (فیشر، 2009، 2012 و 2013). این احساس خوببودن و سلامتی رو به تعالی، از لحاظ نظری به منبع تغذیهای معنوی نیاز دارد (رابرت، یانگ و کلی، 2006). به همین لحاظ سرمایۀ معنوی با توجه به ماهیت نیروبخش و هدایتگر میتواند بهزیستی معنوی تعالیگرا را تقویت کند. در حمایت از این نظر در پژوهشهایی نشان داده شد بین معنویتگرایی و بهزیستی معنوی و بهویژه بهزیستی معنوی تعالیگرا رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد (گلپرور و جوادیان، 2016؛ فیشر، 2009، 2012 و 2013). اما فراتر از آنچه دربارۀ مضامین سرمایۀ معنوی و بهزیستی معنوی تعالیگرا و رابطۀ آنها با یکدیگر گفته شد و باوجود اینکه ازطریق رویکرد سرمایۀ معنوی بهمثابۀ منبع انرژیبخش سرمایهای، افزایش احساس بهزیستی معنوی تعالیگرا منطقی است، نادیدهگرفتن عوامل روانی، اجتماعی و زیستی دیگر که بهطور بالقوه میتوانند در این رابطه تغییراتی را به وجود آورند، موجب غفلت از حقایق ارزشمند میشود. در نگاهی به عوامل مختلف روانی، میتوان گفت شخصیت یکی از عوامل با اهمیت است که تقریباً ردپای آن در همۀ رفتارهای مشهود و نامشهود انسان آشکار است (راس، 1992 /1375 ترجمه جمالفر). یکی از مفاهیم بهنسبت نوین به شخصیت انسان، شخصیت پیشرو است. شخصیت پیشرو توصیفی بر تمایلات رفتاری کلی برای شناسایی فرصتهایی است که به تغییر فعال امور دربارۀ انسان منتهی میشود (باکر، تیمز و درکس، 2012؛ بارتولینو، تراکسیلو و فراکارولی، 2011؛ لی، لیانگ و کرنت، 2010). در مقایسه با افرادِ منفعل به لحاظ شخصیتی، شخصیتهای پیشرو بیشتر مایلاند برای دستیابی و تحقق اهداف زندگی خود بهصورتی فعال محیط اطراف خود را شکل دهند و دستکاری کنند (پرابو، 2007 و 2013؛ توماس، وایتمن و وایسوسواران، 2010؛ گرنت، پارکر و کولینز، 2009)؛ بههمین دلیل افراد پیشرو بهصورت منفعل در دریافت اطلاعات و فرصتها عمل نمیکنند؛ بلکه بهطور جدی، دانش و اطلاعات لازم را بهدست میآورند و وارد عمل میشوند (کلیس، بیادت و لمنز، 2005؛ گرنت و آشفورد، 2008). بنابراین در یک جمعبندی کلی میتوان گفت شخصیت پیشرو مبتنی بر مشخصههایی نظیر ابتکارگرایی، شناسایی ایدههای نوین برای بهبود فرایندهای کاری و شرایط، روزآمدکردن مهارتها و تواناییهای اکتسابی و تلاش برای فهم بهتر دنیای اطراف است (چان، 2006؛ مورگان، والکر، وانگ و اون، 2012). پژوهشهای گذشته نشان دادهاند شخصیت پیشرو با رضایت از کار و شغل، رفتارهای مدنی (نظیر یاریرسانی، نوعدوستی، احترام، وظیفهشناسی، پایبندی به فضایل شهروندی) (چان، 2006؛ لی و همکاران، 2010)، با عملکرد (باکر و همکاران، 2012)، با انگیزش برای آموزش و رشد و موفقیت حرفهای (اردوغان و باور، 2005؛ برتولینو و همکاران، 2011؛ پرابو، 2013؛ سان و زنگ، 2014) و با تعهد (مورگان و همکاران، 2012) رابطۀ مثبت دارد. منطق استفاده از سه متغیر سرمایۀ معنوی، بهزیستی معنوی تعالیگرای و شخصیت پیشرو در درجۀ نخست به رویکرد معنوی و مثبتنگر اصلی در متن پژوهش حاضر مربوط میشود. تلاش و ایدۀ اصلی در پژوهش حاضر این بود تا مشخص شود در نگاه مثبتنگر چگونه دو عنصر معنوی (سرمایۀ معنوی) و شخصیتی مثبت (شخصیت پیشرو) ممکن است در تعامل با یکدیگر بر سلامتی تأثیر بگذارند. فراتر از آنچه بیان شد منطق نظریِ انتخاب سه متغیر مورد مطالعه در پژوهش حاضر به این ایده باز میگردد که برای تبیین چگونگی ارتقاء سلامت و بهزیستی انسانها، چه در بعد معنوی، چه در بعد عاطفی و چه در بعد روانشناختی در شکل کلی خود، نگاه تعاملی به نقش متغیرهای شخصیتی در کنار دیگر متغیرها میتواند راهگشای نظریات و تبیینهای گستردهتر برای دستیابی به بهزیستی عمیق و پایدارتر شود. شخصیت پیشرو بهعنوان متغیر تعدیلکننده در این پژوهش استفاده شده و یکی از متغیرهای شخصیتی نوین است که به نقش آن تاکنون آنچنان باید و شاید در تعالی بهزیستی معنوی انسان در ایران در تعامل با دیگر متغیرها توجه نشده است. این امر در حالی است که مطالعات نشان دادهاند افراد پیشرو، تمایلی بنیادین به شکوفاسازی و تغییر شرایط و موقعیت خود دارند (اردوغان و باور، 2005؛ باکر و همکاران، 2012؛ برتولینو و همکاران، 2011؛ پرابو، 2013؛ چان، 2006؛ سان و زنگ، 2014؛ لی و همکاران، 2010؛ مورگان و همکاران، 2012). بنابراین وقتی فرد به لحاظ شخصیتی آمادگی و تمایل زیادی به شکوفاسازی ظرفیتهای وجودی و فطری خود دارد (شخصیت پیشرو)، به لحاظ نظری و منطقی سادهتر، عواملی نظیر سرمایۀ معنوی در او به احساس بهزیستی معنوی تعالیگرا منجر خواهند شد. این پیشبینی که ماهیت نظری دارد تاکنون در کمتر پژوهشی به آن توجه شده است. به همین دلیل منطق نهایی استفاده از شخصیت پیشرو در کنار دو متغیر با جهتگیری معنوی مثبت این بوده است تا مستنداتی علمی و پژوهشی در حوزۀ نقشآفرینی این متغیر شخصیتی در کنار سرمایۀ معنوی برای بهزیستی معنوی تعالیگرا فراهم شود. بر پایۀ آنچه بیان شد مدل نظری پژوهش در شکل 1 و فرضیههای مربوطه به شرح زیر در نظر گرفته شدهاند.
شکل1. الگوی نظری پژوهش
فرضیۀ اول: سرمایۀ معنوی (دلبستگی به خداوند، ارزشگرایی معنوی، تأثیرگذاری معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند) با بهزیستی معنوی تعالیگرا دارای رابطۀ مثبت و معناداری است. فرضیۀ دوم: شخصیت پیشرو رابطۀ سرمایۀ معنوی (دلبستگی به خداوند، ارزشگرایی معنوی، تأثیرگذاری معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند) با بهزیستی معنوی تعالیگرا را تعدیل میکند.
روش روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: این پژوهش از نوع پژوهشهای همبستگی است. جامعۀ آماری پژوهش کارکنان مرد دو مجموعۀ کاری دارای ساختار، تولیدات و مدیریت مشترک فعال در حوزۀ تولید تجهیزات صنعتی برودتی و حرارتی در شهر اصفهان در بهار سال 1391 به تعداد 530 نفر بودند که از میان آنها با استفاده از نمونهگیری سهمیهای (بهمنظور رعایت نسبت کارکنان کارخانۀ اول و دوم در حجم نمونۀ نهایی)، 280 نفر بهعنوان نمونه برای این پژوهش انتخاب شدند. حجم نمونه 280 نفر بر مبنای توصیههای مطرحشده در منابع مرجع برای حجم نمونه مورد نیاز برای تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی انتخاب شده است (پدهازر، 1997). شیوۀ نمونهگیری به این ترتیب بود که ازطریق فهرست اسامی کارکنان دو مجموعۀ کاری به شیوۀ سهمیهای متناسب با حجم، 280 نفر انتخاب شدند. پس از توزیع و جمعآوری پرسشنامهها، سه پرسشنامه (معادل 1/1 درصد) به دلیل پاسخ ناقص از تحلیلهای نهایی کنار رفت؛ بنابراین گروه نمونۀ پژوهش به 277 نفر تقلیل یافت (نرخ بازگشت 9/98 درصد).دلیل انتخاب نمونه از میان افراد شاغل در دو سازمان صنعتی برای این پژوهش این بود که روند مطالعات حوزۀ شخصیت پیشرو طی چند سال اخیر به شکل فزایندهای بهسوی تأثیرات این نوع شخصیت بر رفتارهای کاری و غیرکاری افراد در محیط کار حرکت کرده است (باکر و همکاران، 2012؛ برتولینو و همکاران، 2011). از طرف دیگر، بهواسطۀ تأثیرات انکارناپذیر معنویت و معنویتگرایی بر افراد در محیطهای کار که در کشورهایی با مذهب و دین متفاوت بهطور جدی شایان توجه قرار گرفته، نمونۀ این پژوهش از افراد شاغل در دو سازمان صنعتی انتخاب شده است. ابزار سنجش:پرسشنامۀ سرمایۀ معنوی[9] (SPQ-20): برای سنجش سرمایۀ معنوی از پرسشنامۀ سرمایۀ معنوی گلپرور و جوادیان (2016) استفاده شد که دارای بیست سؤال و چهار خردهمقیاس به نامهای دلبستگی به خداوند (هشت سؤال، سؤالات 1 تا 8)، ارزشگرایی معنوی (چهار سؤال، سؤالات 9 تا 12)، تأثیرگذاری معنوی (چهار سؤال، سؤالات 13 تا 16) و رابطۀ تعالیگرا با خداوند (چهار سؤال، سؤالات 17 تا 20) و مقیاس پاسخگویی پنج درجهای (در حد بسیارکم = 1 تا حد بسیار زیاد = 5) است. (یک نمونه سؤال این پرسشنامه به این شرح است: چقدر در انجام امور از آموختههای معنوی خود بهره میبرید؟). هیچ سؤالی در پرسشنامۀ سرمایۀ معنوی بهصورت معکوس نمرهگذاری نمیشوند.در محاسبۀ امتیازات چهار مؤلفۀ این پرسشنامه مطابق با مقیاس پاسخگویی ارائهشده، ابتدا فرد پاسخگو امتیازات گزینۀ پاسخهای انتخابشده را با یکدیگر جمع میکند و سپس بر تعداد سؤالات هر خردهمقیاس (بهترتیب برای چهار خردهمقیاس شامل 8، 4، 4 و 4) تقسیم میکند. بر اساس این، دامنۀ نوسان امتیازات چهار خردهمقیاس از 1 تا 5 در نوسان خواهد بود و افزایش امتیازات به معنای افزایش سطح دلبستگی به خداوند، ارزشگرایی معنوی، تأثیرگذاری معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند است. گلپرور و جوادیان (2016) روایی این پرسشنامه را بر مبنای تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مستند ساختهاند. در این پژوهش آلفای کرونباخ دلبستگی به خداوند، ارزشگرایی معنوی، تأثیرگذاری معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند بهترتیب برابر با 9/0، 76/0، 65/0 و 83/0 به دست آمد. پرسشنامۀ بهزیستی معنوی تعالیگرا[10] (TSWQ-5):برای سنجش بهزیستی معنوی تعالیگرا از خردهمقیاس پنج سؤالی پرسشنامۀ بهزیستی معنوی گومز و فیشر (2005) استفاده شد که دارای مقیاس پاسخگویی پنج درجهای (بسیار کم = 1 تا بسیار زیاد = 5) است (یک نمونه سؤال این پرسشنامه به این شرح است: چقدر در طول شش ماه گذشته تاکنون رشد ارتباط شخصی با خداوند را تجربه کردهاید؟). در محاسبۀ امتیازات این پرسشنامه مطابق با مقیاس پاسخگویی ارائهشده، ابتدا فرد پاسخگو امتیازات گزینۀ پاسخهای انتخابشده را با یکدیگر، جمع و سپس بر تعداد سؤالات (پنج سؤال) تقسیم کرد. بر اساس این، دامنۀ نوسان امتیازات از 1 تا 5 در نوسان خواهد بود و افزایش امتیازات به معنای افزایش سطح بهزیستی معنوی تعالیگرا است. گومز و فیشر (2005) روایی این پرسشنامه را بر مبنای تحلیل عاملی تأییدی مستند ساخته و آلفای کرونباخ آن را برابر با 95/0 گزارش کردهاند. در این پژوهش تحلیل عاملی اکتشافی پنج سؤال این پرسشنامه را بر یک عامل قرار داد که همان بهزیستی معنوی تعالیگرا است و آلفای کرونباخ پرسشنامه نیز برابر با 9/0 به دست آمد. پرسشنامۀ شخصیت پیشرو[11] (PPQ-10): برای سنجش شخصیت پیشرو از پرسشنامۀ دهسؤالی ارائهشدۀ پاربو (2007) (یک نمونه سؤال این پرسشنامه به این شرح است: چقدر در طول شش ماه گذشته در محیط کارتان احساس کردهاید نیروی زیادی برای تغییر سازنده دارید؟) استفاده شد که دارای مقیاس پاسخگویی پنج درجهای (خیلیکم=1 تا خیلی زیاد=5) است. شواهد روایی و پایایی مربوط به آن در خارج از
جدول 1. میانگین، انحراف معیار و همبستگی درونی بین متغیرهای پژوهش
05/0 *p< 01/0**p<
با توجه به جدول 1، کلیۀ مؤلفههای سرمایۀ معنوی با بهزیستی معنوی تعالیگرا رابطۀ مثبت و معنادار دارند (01/0p<). دامنۀ ضرایب از کمترین حد برای دلبستگی به خداوند (44/0=r) تا بیشترین حد برای ارزشگرایی و تأثیرگذاری معنوی (49/0=r) در نوسان بوده است. همچنین کلیۀ مؤلفههای سرمایۀ معنوی با شخصیت پیشرو رابطۀ مثبت و معنادار دارند. دامنۀ ضرایب از کمترین حد برای رابطۀ تعالیگرا با خداوند (39/0=r) تا بیشترین حد برای تأثیرگذاری معنوی (52/0=r) در نوسان بوده است. بالاخره اینکه شخصیت پیشرو نیز با بهزیستی معنوی تعالیگرا رابطۀ مثبت و معناداری دارد. ضرایب همبستگی گزارششده در جدول 1 فرضیۀ نخست پژوهش مبنی بر رابطۀ مثبت و معنادار سرمایۀ معنوی (دلبستگی به خداوند، ارزشگرایی معنوی، تأثیرگذاری معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند) با بهزیستی معنوی تعالیگرا را بهطور کامل تأیید میکند. در جدول 2، نتایج تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی برای نقش تعدیلکننده شخصیت پیشرو در رابطۀ مؤلفههای سرمایۀ معنوی با بهزیستی معنوی تعالیگرا ارائه شدهاند.
جدول 2. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی برای پیشبینی بهزیستی معنوی تعالیگرا از طریق سرمایه معنوی و شخصیت پیشرو
*p<05/0 **p<01/0
با توجه به جدول 2، در بلوک اول از چهار مؤلفۀ سرمایۀ معنوی، یعنی ارزشگرایی معنوی، تأثیرگذاری معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند با ضریب بتای استاندارد برابر با 23/0، 25/0 و 18/0-، 7/36 درصد از واریانس بهزیستی معنوی تعالیگرا را تبیین کردهاند. در گام دوم که شخصیت پیشرو افزوده شده، با ضریب بتای استاندارد مثبت برابر با 37/0، 9 درصد واریانس افزوده معنادار برای پیشبینی بهزیستی معنوی تعالیگرا پدید آورده است. در بلوک سوم (اثرات اصلی + تعاملها) تعامل چهار مؤلفۀ سرمایۀ معنوی و شخصیت پیشرو به معادله پیشبین افزوده شده است. چنانکه مشاهده میشود تعامل ارزشگرایی معنوی× شخصیت پیشرو و رابطۀ تعالیگرا با خداوند× شخصیت پیشرو بهترتیب با ضریب بتای استاندارد 17/0 و 13/0-، توانستهاند 3/2 درصد واریانس انحصاری افزوده معنادار برای پیشبینی بهزیستی معنوی تعالیگرا پدید آورند. تحلیل ساده شیب خط در شکل 2 و 3 ارائه شده است.
شکل 2. رابطۀ ارزشگرایی معنوی با بهزیستی معنوی تعالیگرا در شخصیت پیشرو بالا و پایین
چنانکه در شکل 2 ملاحظه میشود در شخصیت پیشرو پایین، بین ارزشگرایی معنوی و بهزیستی معنوی تعالیگرا رابطۀ معناداری وجود ندارد (n.s، 013/0=R2، 11/0 =β)؛ ولی در شخصیت پیشرو بالا، بین ارزشگرایی معنوی و بهزیستی معنوی تعالیگرا رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد (05/0>p، 145/0=R2، 38/0 =β)؛ به این معنی که وقتی گرایش به شخصیت پیشرو در سطح زیادی است، ارزشگرایی معنوی با شدت بیشتری بهزیستی معنوی تعالیگرا را افزایش میدهد.
شکل 3. ارتباط رابطۀ تعالیگرا با خداوند با بهزیستی معنوی تعالیگرا در شخصیت پیشرو بالا و پایین
با توجه به شکل 3، در شخصیت پیشرو پایین، بین رابطۀ تعالیگرا با خداوند و بهزیستی معنوی تعالیگرا رابطۀ مثبت و معنادار (05/0>p، 162/0=R2، 4/0- =β)، و در شخصیت پیشرو بالا نیز بین رابطۀ تعالیگرا با خداوند و بهزیستی معنوی تعالیگرا رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد (05/0>p، 121/0=R2، 35/0 =β)؛ با این حال در شخصیت پیشرو پایین، رابطۀ تعالیگرای با خداوند با بهزیستی معنوی تعالیگرا ارتباط نیرومندتری دارد؛ به این معنی که وقتی گرایش به شخصیت پیش رو در سطح پایینی است، رابطۀ تعالیگرا با خداوند با شدت بیشتری بهزیستی معنوی تعالیگرا را افزایش میدهد. با توجه به نتایج ارائهشده در جدول 2، فرضیۀ دوم پژوهش مبنی بر اینکه شخصیت پیشرو رابطۀ سرمایۀ معنوی (دلبستگی به خداوند، ارزشگرایی معنوی، تأثیرگذاری معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند) با بهزیستی معنوی تعالیگرا را تعدیل میکند، به این صورت تأیید میشود که شخصیت پیشرو رابطۀ دو مؤلفۀ سرمایۀ معنوی شامل ارزشگرایی معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند را با بهزیستی معنوی تعالیگرا تعدیل میکند.
بحث این پژوهش با هدف بررسی نقش شخصیت پیشرو در رابطۀ سرمایۀ معنوی و بهزیستی معنوی تعالیگرا، اجرا و مشخص شد شخصیت پیشرو در عرصۀ روابط میان متغیرهای معنوی با یکدیگر چه کارکردهایی دارد. در نگاه نخست، نتایج پژوهش نشان دادند چهار مؤلفۀ سرمایۀ معنوی در این پژوهش (دلبستگی به خداوند، ارزشگرایی معنوی، تأثیرگذاری معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند) با بهزیستی معنوی تعالیگرا رابطۀ مثبت معنادار دارند. نگاهی بر ضرایب همبستگی گزارششده در جدول 1، حاکی از آن است که همبستگی چهار مؤلفۀ سرمایۀ معنوی با بهزیستی معنوی تعالیگرای بسیار به هم نزدیک است. به معنایی صریحتر بهزیستی معنوی تعالیگرای به صورتی بالقوه میتواند ازطریق دلبستگی به خداوند، ارزشگرایی معنوی، تأثیرگذاری معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند تقویت شود. نتایج این پژوهش در حوزۀ رابطه میان چهار مؤلفۀ سرمایۀ معنوی با بهزیستی معنوی تعالیگرای با نتایج ارائهشده در پژوهش گلپرور و جوادیان (2016) دربارۀ رابطۀ مثبت سرمایۀ معنوی و مؤلفههایش با بهزیستی معنوی همسویی دارد. بهزیستی معنوی تعالیگرای ازنظر تعریف ارتباطات روانشناختی فردی با نیرویی فرافردی (دیگری متعال) بهویژه خداوند متعال است که به احساس آرامش و احساس درونی سلامتی و خوببودن منجر میشود (گلپرور و جوادیان، 2016؛ فیشر، 2009، 2012 و 2013). به عبارت دیگر، بهزیستی معنوی تعالیگرای نوعی احساس بهزیستی روبهرشد و تعالی است که ازطریق وجود پیوند روانی - شناختی میان انسان با حاکم مهربان و حکیم ابدی هستی پدید میآید. وقتی انسان احساس میکند با خداوند ارتباطی شایسته دارد، در خود احساس رشدیافتگی و تعالی میکند. این امر از یک طرف، تحقق و مصداقی واقعی از فرموده خداوند متعال است «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را» و از طرف دیگر، نشانی است از این امر که انسان در فضای روانی و شناختی خود نیازی حیاتی به پیوند تعالیگرای با خالق هستی دارد (گلپرور و جوادیان، 2016)؛ بنابراین هرگونه غفلتی به هر دلیل از چنین پیوند ارزندهای در عمل میتواند احساس تعالییابی معنوی انسان را با مخاطره مواجه کند. از طرف دیگر، در حوزۀ سرمایۀ معنوی، به لحاظ نظری دو بعد دلبستگی به خداوند و رابطۀ تعالیگرا با خداوند، بعد ارتباطی - عاطفی سرمایۀ معنوی و دو بعد ارزشگرایی و تأثیرگذاری معنوی، بعد عملی (معنویتی که به عمل اثرگذار برگردان شده است) این پدیده را تشکیل میدهند (گلپرور و جوادیان، 2016). به معنایی صریحتر، دلبستگی به خدا که مبتنی بر امید و توکل به خالق هستی است و رابطۀ تعالیگرای با خداوند نیز که تلاش برای برقراری و حفظ رابطه با خدا با نیایش، سپاس و دعا است، دو منبعیاند که افراد از آن طریق انرژی معنوی خود را دریافت و به این ترتیب اندوخته و سرمایۀ معنوی خود را غنیتر میکنند. علاوه بر آنچه بیان شد در پژوهش حاضر این سؤال نیز مدنظر بود که آیا شخصیت پیشرو که مبتنی بر تغییر، تحول و تعالی است، رابطۀ سرمایۀ معنوی را با بهزیستی معنوی تعالیگرای تعدیل میکند. شواهد بهدستآمده از بررسی فرضیۀ دوم پژوهش نشان دادند در دو رابطه، یعنی در رابطۀ ارزشگرایی معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند با بهزیستی معنوی تعالیگرای، شخصیت پیشرو نقش تعدیلکننده دارد. جستجوهای مکرر، پژوهشی را بهدست نداد که طی آن نقش تعدیلکنندۀ شخصیت پیشرو در ارتباط بین معنویت و معنویتگرایی با بهزیستی معنوی بررسی شده باشد؛ به همین دلیل در این قسمت امکان ارائه هسویی/ناهمسویی (همخوانی/ناهمخوانی) یافتهها با یافتههای دیگر پژوهشگران فراهم نشد. دربارۀ تبیین نظری رابطۀ بین ارزشگرایی معنوی با بهزیستی معنوی تعالیگرای، نتایج نشان دادند در شخصیت پیشرو بالا، ارزشگرایی معنوی به بهزیستی معنوی تعالیگرای منجر میشود؛ ولی وقتی سطح شخصیت پیشرو پایین است، ارزشگرایی معنوی به بهزیستی معنوی تعالیگرای منتهی نمیشود. این یافته نشان میدهد در پیوند بین پدیدهها و متغیرهای معنویتبنیاد، شخصیت و ویژگیهای شخصیتی میتوانند نقش ایفاء کنند. دلیل اینکه وقتی سطح شخصیت پیشرو بالا است، ارزشگرایی معنوی به بهزیستی معنوی تعالیگرای منتهی میشود این است که شخصیت پیشرو باعث میشود فرد به صورتی فعال و جدی اهداف خود را دنبال و برای دستیابی به آنها تلاش کند. منطقی است که در متنِ چنین تلاش هدفمند و فعالی، وقتی فرد ازنظر ارزشگرایی معنوی بهعنوان یکی از مؤلفههای سرمایۀ معنوی در وضعیت مناسبی قرار داشته باشد، ارزشگرایی معنوی با ویژگیهای شخصیت پیشرو به صورتی همافزا موجب تقویت سطح بهزیستی معنوی تعالیگرای میشوند. دربارۀ نقش شخصیت پیشرو در رابطۀ تعالیگرای با خداوند متعال با بهزیستی معنوی تعالیگرای، مشخص شد وقتی سطح شخصیت پیشرو پایین است، رابطۀ بهنسبت نیرومندتری بین رابطۀ تعالیگرا با خداوند و بهزیستی معنوی تعالیگرا وجود دارد. البته درخور ذکر است در سطح شخصیت پیشرو بالا نیز همچنان رابطۀ مثبت و معناداری بین رابطۀ تعالیگرای با خداوند و بهزیستی معنوی تعالیگرای وجود داشت؛ اما این رابطه اندکی نسبت به شخصیت پیشرو پایین ضعیفتر بود؛ به هر حال این یافته کاملاً برعکس نقش تعدیلکنندۀ شخصیت پیشرو در رابطۀ ارزشگرایی معنوی با بهزیستی معنوی تعالیگرا است. سؤالی که در اینجا پیش میآید این است که چرا وقتی شخصیت پیشرو در حد پایینی است، رابطۀ تعالیگرا با خداوند به بهزیستی معنوی تعالیگرای بالاتر منجر میشود. دلایل مختلفی برای این امر وجود دارد. یکی از دلایل احتمالی این امر آن است که وقتی فرد رابطۀ تعالیگرای نیرومندی با خداوند دارد، تا اندازۀ زیادی از خودمحوری دور شده و به سمت خدا نزدیکتر میشود (گلپرور و جوادیان، 2016)؛ البته این احتمال نیز مطرح است که وقتی فرد در حد زیادی بر خود متمرکز میشود، احتمالاً تا اندازهای از خدا دور میشود. از این منظر زمانی که فرد شخصیت پیشرو بالایی دارد، چنانکه فرد بر خود و تواناییهایش اتکاء زیادی داشته باشد، این اتکاء زیاد میتواند بر رابطۀ تعالیبخش فرد با خدا تا اندازهای تاثیر بگذارد و از این طریق باعث تضعیف نسبی رابطۀ تعالیگرا با خداوند با بهزیستی معنوی تعالیگرا شود. درواقع در این شرایط فرد در پارادوکس اتکاء بر خود برای تعالی در برابر رابطۀ تعالیبخش با نیروی فرابشری متعال (خداوند رحمان) قرار میگیرد و این پارادوکس باعث تضعیف پیوند بین رابطۀ تعالیبخش با خدا و بهزیستی معنوی تعالیگرا میشود؛ البته همیشه هم ممکن است افراد دچار این پارادوکس (یعنی اتکاء زیاد برخود بهجای اتکاء به خداوند رحمان و رحیم) نشوند؛ زیرا با احتمال زیاد در صورتی که افراد پیوند مستحکم روانشناختی با خداوند متعال داشته باشند و در عین حال، دارای شخصیت پیشرو نیز باشند، این روابط ممکن است تغییراتی کنند؛ بنابراین با توجه به تذکر اشارهشده، در مواقعی که محتوای سؤالات حوزۀ معنویت و سرمایۀ معنوی تمرکز بالایی بهجای اتکاء شخصی بر اتکاء و توکل بر خداوند متعال دارند، با احتمال زیاد وقوع این پارادوکس کمی افزایش مییابد؛ اما زمانی که فرد در وضعیت شخصیت پیشرو سطح پایین است، عملاً پارادوکسی بین اتکاء بر خود برای تعالی در برابر رابطۀ تعالیبخش با خداوند رحمان به وقوع نمیپیوندد تا از این طریق نقش نیرودهندۀ رابطۀ تعالیبخش با خداوند برای بهزیستی معنوی تعالیگرا تضعیف شود. به عبارت دیگر، وقتی فرد ازنظر شخصیت پیشرو در سطح پایینی است، اتکاء و رابطۀ او با آفریدگار بخشنده هستی بهعنوان بخشی از سرمایۀ معنویش به افزایش سطح بهزیستی معنوی تعالیگرا منجر میشود. شایان ذکر است این تبیینها همسو با تأکیداتی است که در دین مبین اسلام بر دوری از خودمحوری افراطی و گرایش به خدامحوری صورت گرفته است. نکته دیگری که باید در تبیینها به آن توجه شود، گروه نمونۀ پژوهش است که از دو مجموعه صنعتی و کاری بودند. با تمرکز بر گروه نمونۀ پژوهش، نتایج این پژوهش نشان میدهند در محیطهای کاری و صنعتی، وجود نشانههای شخصیت پیشرو در کارکنان، عاملی است که میتواند نقش سرمایۀ معنوی (در دو مؤلفۀ ارزشگرایی معنوی و رابطۀ تعالیگرای با خداوند متعال) را بر بهزیستی معنوی تعالیگرای تحتتأثیر خود قرار دهد. این امر به این دلیل است که در محیطهای کاری، وجود ویژگیهای شخصیت پیشرو در افراد، زمینه را برای تمایل به تغییر شرایط و روند تحول شغل و شرایط شغلی فراهم میکند. این فراهمسازی زمینه برای تغییر و تحول شغل و شرایط شغلی که ازطریق ویژگیهای شخصیت پیشرو فراهم میشود، شاید در محیطهای دیگر به جز محیطهای کار هم فراهم باشد؛ ولی بستر این تحولخواهی در حین کار و شغل بهواسطۀ اینکه افراد، موفقیت و تلاش برای موفقیت در زندگی را تا اندازۀ زیادی ازطریق کار و شغل خود به دست میآورند، میتواند در محیطهای کار تأثیرات بیشتری را نمایان کند. از طرف دیگر، شخصیت پیشرو از چهار مؤلفۀ سرمایۀ معنوی، دارای توان تعدیلکنندگی دو مؤلفۀ سرمایۀ معنوی یعنی دلبستگی به خداوند و تأثیرگذاری معنوی با بهزیستی معنوی تعالیگرای نبود. این یافته به این معنا است که شخصیت پیش رو به تعامل با هر مؤلفه و عنصر معنوی برای تأثیرگذاری بر بهزیستی معنوی تعالیگرا قادر نیست. همچنین این یافته دارای این تلویح نظری و پژوهشی است که دو مؤلفۀ دلبستگی به خداوند و تأثیرگذاری معنوی از سرمایۀ معنوی، مؤلفههاییاند که به احتمال زیاد در ارتباط با بهزیستی معنوی تعالیگرای به متغیر شخصیتی مانند شخصیت پیشرو نیاز ندارند. این امر به انجام پژوهشهای بیشتر نیاز دارد تا تبیینهای راهگشاتری ارائه شود. درمجموع نتایج این پژوهش نشان دادند شخصیت پیشرو مبتنی بر ابتکارگرایی، شناسایی ایدههای نوین برای بهبود فرایندهای کاری و شرایط، روزآمدکردن مهارتها و تواناییها و تلاش برای فهم بهتر دنیای اطراف قادر است با تعاملی پویا و زاینده، بسترساز غنای فزاینده بهزیستی معنوی تعالیگرا ازطریق ارزشگرایی معنوی و رابطۀ تعالیگرا با خداوند شود؛ البته گاهی ممکن است اتکاء زیاد بر پیشروبودن، زمینۀ تضعیف پیوند بین رابطۀ تعالیگرا با خداوند مهربان را با بهزیستی معنوی تعالیگرا فراهم کند؛ بنابراین لازم است افراد مراقبت معنوی لازم را برای مدیریت روانی و شناختی هرچه مطلوبتر رابطۀ خود با خداوند توانا و دانا را در نظر داشته باشند. در سطح کاربردی شاید بتوان بر پایۀ یافتههای این پژوهش به افراد توصیه کرد در حین فعال و پیشرو عملکردن و دوری از انفعال و کسالت، مسیرهای تقویت سرمایۀ معنوی خود در سطح ارتباطی (دلبستگی به خداوند و رابطۀ تعالیگرا با خداوند) و عملی (ارزشگرایی و تأثیرگذاری معنوی) را همواره مدنظر قرار دهند و از آنها غفلت نکنند تا احساس بهزیستی معنوی تعالیگرای آنها ارتقاء یابد. همچنین تقویت پیشروبودن در سطح مجامع کاری میتواند بسترساز برقراری پیوند نیرومندتر بین ارزشگرایی معنوی با بهزیستی معنوی تعالیگرای شود. از لحاظ پژوهشی نیز پژوهشگران علاقهمند با توجه به اینکه سرمایۀ معنوی صورتبندی نظری رو به تکاملی از معنویت محسوب میشود، توصیه میشود به صورتی عمیق و محتوایی به بررسی نقشها و کارکردهای این پدیده در میان اقشار مختلف جامعه بپردازند و بستر را برای یاری همنوعان برای حرکت در مسیر لقاءالله فراهم کنند. در پایان نیز لازم است تا در تعمیم نتایج این پژوهش به محدویتهایی نظیر عدمتفسیر علت و معلولی نتایج و نمونۀ متشکل از کارکنان مرد دو مجموعۀ صنعتی توجه کافی شود. [1]. spiritual capital [2]. proactive personality [3]. attachment to the God [4]. spiritual valuation [5]. spiritual influence [6]. transcendental relationship with God [7]. transcendental spiritual well being [8]. futurism hope [9]. Spiritual Capital Questionnaire [10]. Transcendence Spiritual Wellbeing Questionnaire [11]. Proactive Personality Questionnare [12]. Statistical Package for Social Science | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
راس، آ او. (1375). روانشناسی شخصیت: نظریهها و فرایندها. ترجمۀ سیاوش جمالفر. چاپ دوم، تهران: نشر روان. (تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی سال 1992). Akbari, B. (2013). Examine the relationship between religiosity and social capital. International Journal of Academic Research in Business and Social Sciences, 3(12), 328-336. Baker, C., & Miles-Watson, J. (2008). Exploring secular spiritual capital; an engagement in religious and secular dialogue for a common future. International Journal of Public Theology, 2(4), 442-446. Bakker, A. B., Tims, M., & Derks, D. (2012). Proactive personality and job performance: The role of job crafting and work engagement. Human Relations, 65 (10), 1359-1378. Bertolino, M., Truxillo, D. M., & Fraccaroli, F. (2011). Age as moderator of the relationship of proactive personality with training motivation, perceived career development from training, and training behavioral intentions. Journal of Organizational Behavior, 32(2) 248–263. Chan, D. (2006). Interactive effects of situational judgment effectiveness and proactive personality on work perceptions and work outcomes. Journal of Applied Psychology, 91(2), 475-481. Claes, R., Beheydt, C., & Lemmens, B. (2005). Unidimensionality of abbreviated proactive personality scales across cultures. Applied Psychology: An International Review, 54(4), 476–489. Curlin, F. A., Lantos, J. D., Roach, C. J., Sellergren, S. A., & Chin, M. H. (2005).Religious characteristics of U.S. physicians: A national survey. Journal of General Internal Medicine, 20(7), 629-34. Erdogan, B., & Bauer, T. N. (2005). Enhancing career benefits of employee proactive personality: The role of fit with jobs and organizations. Personnel Psychology, 58(4), 859–891. Farooqi, A. H. (2006). Islamic social capital and networking. Journal of Humanities, 22(2), 113- 125. Fernando, M. & Chowdhury, R. (2010). The relationship between spiritual well-being and ethical orientations in decision making: an empirical study with business executives in Australia. Journal of Business Ethics, 95(2), 211-225. Fisher, J. W. (2009). Investigating Australian education students’ views about spiritual well-being as compared with teachers in schools. International Journal of Children's Spirituality, 14(2), 151–167. Fisher, J. W. (2012). The importance of relating with God for spiritual well-being. In M. C. Fowler, M. Weiss., & J. L. Hochheimer (Eds.), spirituality: new reflections on theory, praxis & pedagogy (pp. 147-161), Oxford, UK: Inter Disciplinary Press. Fisher, J. W. (2013). You can’t beat relating with God for spiritual well-being: Comparing a generic version with the original spiritual well-being questionnaire called SHALOM. Religions, 4(3), 325–335. Golparvar, M., & Javadian, Z. (2016). The spiritual capital scale: development and psychometric properties. Journal of Research & Health, 5(4), 25-35. Gomez, R., & Fisher, J. W. (2005). Item response theory analysis of the spiritual well-being questionnaire. Personality and Individual Differences, 38(5), 1107-1121 Grant, A.M., & Ashford, S. J. (2008). The dynamics of proactivity at work. In L. L. Cummings & B. M. Staw (Eds.), Research in organizational behavior (Vol. 28, pp. 3–34). Greenwich, CT: JAI. Grant, A. M., Parker, S., & Collins, C. (2009). Getting credit for proactive behavior: Supervisor reactions depend on what you value and how you feel. Personnel Psychology, 62(1), 31–55. Hämmerli, M. (2011). Religion and spirituality between capital and gift. Religion & Theology 18(1-2), 195-210. Hamdani, S. N. H., & Eatzaz, A. (2002). Towards divine economics: Some testable propositions. Pakistan Development Review, 41(4), 607-26. Iannaccone, L. R., & Klick, J. (2007). Spiritual capital: An introduction and literature review. Unpublished Document, Retrieved 10 July 2011 from Metanexus Web Site: www.metanexus.net/spiritual_capital/pdf/review.pdf; PP.10. Jeitschko, T. D., O”Connell, S., & Pecchenino, R. A. (2009). Having life more abundantly: caring for the body, mind, and spirit. Faith & Economics, 10(53), 1–33. Kelso-Wright, P. (2012). Spiritual history assessment and occupational therapy: Students using the FICA. Master Thesis in Occupational Therapy, University of Puget Sound; PP: 42. Li, N., Liang, L., & Crant, J. M. (2010). The role of proactive personality in job satisfaction and organizational citizenship behavior: A relational perspective. Journal of Applied Psychology 95(2), 395–404. Liu, A. (2011). Measuring spiritual capital as a latent variable. Document Retrieved 11 July 2011 from; http://www.researchmethods.org/4capital.htm, PP: 14. Morgan, W. B., Walker, S. S., Wang, Y., & Aven, Jr. F. F. (2012). Proactive and committed: Characteristics for retention. Journal of Organizational Psychology, 12(2), 97-108. Noghiu, A. (2010). Leadership and spiritual capital: Exploring the link between individual service disposition and organizational value. International Journal of Leadership Studies, 6(1), 67-85. Palmer, D. A., & Wong, M. (2013). Clarifying the concept of spiritual capital. Tenth annual symposium on the social scientific study of religion in China, the Chinese University of Hong Kong, 10-13 July 2013, 1-20. Pedhazur, E. J. (1997). Multiple regression in behavioral research. 3rd Ed, Fort Worth, TX: Harcourt Brace. Prabhu, V. P. (2007). Understanding the effect of proactive personality on job related outcomes in an organizational change setting. Ph.D Dissertation, Graduate Faculty of Auburn University. PP: 133. Prabhu, V. P. (2013). Proactive personality and career future: Testing a conceptual model and exploring potential mediators and moderators. American Journal of Management, 13(1), 11-31. Robert, T. E., Young, J. S., & Kelly, V. A. (2006). Relationships between adult workers’ spiritual well-being and job satisfaction: A preliminary study. Counseling and Values, 50(3), 165-175. Schwartz, L. M. (2010). Enhancing spiritual capital on campus: Practical action steps for improving campus spiritual climate. Spirituality in Higher Education Newsletter, 5(5), 1-6. Stark, R., & Finke, R. (2000). Acts of faith: Explaining the human side of religion. Berkeley. CA: University of California Press. Sun, B., & Zeng, Z. J. (2014). Proactive personality and career success: A person-organization fit perspective. International Conference on Economic Management and Trade Cooperation (EMTC 2014), April 12-13, in Xi`an, China, 1-6. Thomas, J.P., Whitman, D.S., & Viswesvaran, C. (2010). Employee proactivity in organizations: a comparative meta-analysis of emergent proactive constructs. Journal of Occupational and Organizational Psychology, 83(2), 275-300. Waetford, C. M. R. (2007). A literature review of spiritual capital, developments of spirituality in the workplace, and contributions from a Māori perspective. B.A. Thesis in Management and Employment Relations, University of Auckland, Aotearoa/ New Zealand; PP: 57. Yusuf, M. B. (2011). Effects of spiritual capital on Muslim economy: The case of Malaysia. Research on Humanity and Social Science, 1(2), 23-40. Zohar, D., & Marshall, I. (2004). Spiritual capital: Wealth we can live by. San Francisco: Berrett Koehler Publishing. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,477 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 734 |