تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,660 |
تعداد مقالات | 13,579 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,263,119 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,312,771 |
بررسی ابیات تازه و منسوب به رودکی سمرقندی در فرهنگ لغت حلیمی (شرح بحر الغرائب) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 10، شماره 4 - شماره پیاپی 40، دی 1397، صفحه 1-20 اصل مقاله (927 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/rpll.2018.108225.1241 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زهرا نصیری شیراز* 1؛ نصرالله امامی2؛ سجاد دهقان3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در میدان گستردة ادبیات فارسی، بزرگانی مانند میرزایف و براگینسکی و سعید نفیسی، پیش از سایر پژوهشگران، دربارة اشعار رودکی (پدر شعر پارسی) پژوهش کردند. آنان با تأملهای شایستة خود در جمعآوری اشعار رودکی، زمینه را برای پژوهشهای دیگر دربارة شعر این شاعر فراهم کردند. باتوجهبه نقل بسیاری از اشعار رودکی در فرهنگهای لغت و دسترسینداشتن این بزرگان به برخی از این فرهنگها، همچنین وجود ابیات نو، ضبطهای متفاوت و انتسابهای برخی ابیات رودکی به شاعران دیگر و برعکس، یکی از این فرهنگهای لغت در این پژوهش بررسی میشود. این اثر، فرهنگ شرح بحر الغرائب یا لغت حلیمی است. نگارندگان با استفاده از دو نسخة خطی این فرهنگ، به متن کاملتری از آنچه علامه نفیسی استفاده کرده است، دست یافتهاند. در این پژوهش با نقل برخی از این شواهد، سه بیت تازة منسوب به رودکی معرفی خواهد شد و باتکیهبر فرهنگ نامبرده، دربارة انتساب برخی از ابیات به این شاعر، در تصحیحهای مختلف از دیوان او، بحث میشود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فرهنگهای لغت؛ لغت حلیمی؛ رودکی؛ ابیات نو؛ انتسابها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه استاد شاعران ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی، از نخستین شاعران پارسیزبان در این سرزمین است که به باور برخی از تذکرهنویسان شعر او گاه به بیش از یک میلیون و سیصد هزار بیت برآورد شده است. حوادث و جهل و افراطیگری، همواره سه عامل بسیار خطرناک در حذف دیوان شاعران ادب پارسی بوده است؛ چنانکه دیوان بسیاری از این شاعران در اثر این عوامل ویرانگر از بین رفته است. منجیک ترمذی، شهید بلخی، بوشکور بلخی، کسایی و... تنها برخی از 215 شاعری هستند که در کتاب شاعران بیدیوان از اشعار آنان نام برده شده است و دیوانی از آنان موجود نیست. دیوان رودکی یکی از متقدمترین و مهمترین دیوانهایی است که دستخوش مصیبتهایی شد که بر خراسان بزرگ گذشت؛ بهگونهایکه از دیوان سِتبر و اشعار پرشمار او، تنها قطعات و ابیات اندکی برجای مانده است؛ همین مقدار را نیز مدیون نویسندگان و کاتبان و شاعرانی هستیم که در طول تاریخ، بیت یا ابیات او را در آثار خود نقل کردهاند. نفیسی پس از براگینسکی و میرزایف از نخستین پژوهشگرانی است که در ایران توفیق یافت با کاوش در متون کهن، دیوانی از رودکی فراهم آورد. او برای گردآوری اشعارِ بهجایمانده از دیوان رودکی از 93 منبع بهره برد و توانست تعداد 1047 بیت از اشعار او را از حجاب متون بیرون آورد. هنوز بعد از چند دهه از چاپ دیوان رودکی به کوشش ایشان و سایرین، پژوهشگران گاهی اشعاری را از بطن متون خطی بیرون میآورند و آنها را اندکاندک به دیوان سِتبر او میافزایند. متناسب با گذشتة باشکوه فرهنگی و ادبی و تنوع واژهها در زبان فارسی و باتوجهبه گذشت پانزده قرن از آن در ایران، فرهنگهای لغت متعددی در سدههای مختلف، برای این کلمات شکل گرفته که شمار بسیاری از آنها از اشعار زبانآوران سرزمین خراسان تأثیر پذیرفته است. این شواهد افزونبر اینکه ما را در رسانیدن به مفهوم دقیق کلمات ارائه شده در فرهنگها یاری میکند، موجب محفوظماندن برخی از اشعار نخستین سخنوران این مرز و بوم میشود که بیشتر دیوانهای آنان از بین رفته است. پژوهش در این فرهنگها برای بازیابی اشعار این بزرگان، دشوار و زمانبر است؛ زیرا در طول زمان کاتبان به شمار واژهها و شواهدِ برخی از این فرهنگها، مانند لغت فرس اسدی، افزودهاند؛ همچنین برخی از ابیات دستخوش تغییر و دگرگونی شده است؛ بنابراین باید همة نسخههای خطی بازمانده با دقت بیشتر و وسواسی دوچندان بررسی شود. در برخی فرهنگها نیز به سبب تحریرهای چندگانهای که مؤلفان آنها بر اثر خود مینگاشتند ـ مانند مجمع الفرس سروری که بنابر گفتة دبیرسیاقی سه تحریر مختلف، در سه دوره را شامل میشود (سروری کاشانی، 1338: 3) ـ باید به همة دستنویسهای موجود مراجعه شود و یا تصحیح علمی ـ انتقادی از این فرهنگها ارائه گردد تا پژوهشگران برای بازیابی اشعار یا ضبط آن، از شعری یا لطیفهای غافل نمانند. فرهنگ لغتی که در این پژوهش بررسی میشود، نمونهای بارز از این نوع فرهنگهاست که مؤلف از آن، دو یا چند تحریر ارائه داده است.
پیشینه و شیوة پژوهش تاکنون مقالات متعددی با موضوع اشعار نویافتة رودکی نوشته و چاپ شده است. در گسترة متون فارسی و در بطن نسخههای خطی گاهگاه بیتی یا ابیاتی کشف میشود که یا بر سرودههای استاد شاعران میافزاید، یا باب خوانشی تازه از بیتی را میگشاید، یا انتساب بیت یا ابیاتی به او را تقویت میکند و یا سرانجام به ردّ انتساب برخی ابیات به شاعر میانجامد. در ادامه به برخی از این پژوهشها اشاره میشود. علیاصغر قهرمانی مقبل در مقالهای به تصحیح شش بیت از رودکی برپایة نسخههای خطی معیار الاشعار پرداخته است (قهرمانی مقبل، 1388: 1). عارف نوشاهی در مقالهای با عنوان «اشعار نویافته رودکی سمرقندی براساس دو متن کهن فارسی» با استفاده از متن دو کتاب ارشاد از عبدالله بن محمد قلانسی نسفی و خرمنامه ابیالحسن اوزجندی، هر دو متعلق به قرن پنجم هجری، نُه بیت از اشعار رودکی را شناسایی میکند (نوشاهی، 1389: 30). محسن شریفی صحی در مقالهای با عنوان «بررسی برخی مجموعههای شعری رودکی و دو بیت تازه منسوب به او»، ابتدا مقالة مسعود قاسمی را نقد میکند که در آن از قول علیم اشرفخان و به نقل از جُنگی نگهداریشده در کتابخانة سالار جنگ حیدرآباد، ده بیت نوشناخته از رودکی را ذکر کرده است؛ حال آنکه این ابیات یا متعلق به قطران تبریزی است و یا پیشتر به مجموعه اشعار رودکی وارد شده است. نقد مجموعه اشعار رودکی به تصحیح جعفر شعار، نقد دیوان اشعار رودکی به تصحیح نصرالله امامی، نقد ترجمة مغلوط شاهمیرزا از کتاب قادر رستم که به خط سیریلیک نوشته شده است، نقد مقالة «اشعار تازة رودکی» علیاشرف صادقی و نقد مقالة وروژیکنیا با عنوان «بازیافتهای اشعار رودکی در سفینة صائب»، بخشهایی دیگر از این مقاله است. نویسنده در پایان مقاله دو بیت نویافتة رودکی را از متنی متعلق به قرن نهم (اثر محمود بن محمد قندزی) در بلاغت ذکر میکند (شریفی صحی، 1394: 235‑256). مجید منصوری در مقالة «دربارة برخی ابیات منتسب به رودکی سمرقندی» انتساب بیتی را به رودکی رد میکند؛ این بیت در فرهنگ جهانگیری شاهدِ معنی «همانا و هرگز» برای واژة «آرنگ» آمده و در اصل بیت دومِ رباعیای از قطران تبریزی است (منصوری، 1390: 159‑172)؛ محمود مدبری در مقالهای با عنوان «ضرورت تجدیدنظر در اشعار منسوب به رودکی» تعدادی از قطعات منتسب به رودکی را طبقهبندی و نیز منابع را بررسی میکند؛ همچنین ضرورت دقت بیشتر و بازشناسی اشعار واقعی شاعر و تصحیح تازهای از شعرهای بازماندة او را مطرح کرده است (مدبری، 1387: 199‑210). گفتنی است تاکنون پژوهش مستقلی دربارة اشعار رودکی و کیفیت و کمیت آن در فرهنگ لغت حلیمی انجام نشده است. این پژوهش مبتنی بر توصیف و مقایسه و تحلیل دادههاست و به شیوة کتابخانهای انجام شده است.
فرهنگ شرح بحر الغرائب یا لغت حلیمی فرهنگ لغت حلیمی در حدود قرن نهم به رشتة تحریر درآمده است. این اثر، فرهنگ دوزبانة فارسی به ترکی و به عقیدة نفیسی ترکی به فارسی است (نفیسی، 1344، ج 1: 258). مؤلف این فرهنگ که در چاپ آن از 2200 بیت شعر فارسی بهره برده است، شماری از اشعار رودکی را نیز در جایگاه شاهد برای برخی لغات نقل کرده است. این فرهنگ لغت یکی از منابع نفیس در گردآوری اشعار رودکی بوده است؛ اما به نظر میرسد شتابزدگی مصحِّح محترم یا اصالتنداشتن نسخة استفادهشده، سبب شده است که بسیاری از شواهد موجود در این فرهنگ، در کتاب محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی ـ برای مثال ابیات 810، 816، 871، 903، 1046 و... ـ مستند به فرهنگ نامبرده نباشد. لطفالله حلیمی، مؤلف این فرهنگ، یکی از فرهنگنویسان قرن نهم هجری است. ذاکرالحسینی پیش از این، پژوهشی جامع دربارة آثار این نویسنده انجام داده و در مقالة گستردة خود، با عنوان «حلیمی و فرهنگهایش»، شرحی از همة آثار این فرهنگنویس ارائه کرده است. او باتوجهبه شواهدی که ارائه میدهد، تاریخ تحریر این کتاب را بین سالهای 872‑888 دانسته است (ذاکرالحسینی، 1383: 22). متأسفانه هنوز تصحیحی از فرهنگ لغت حلیمی که نسخههای متعددی از آن در کتابخانههای ایران و خارج از ایران وجود دارد، به چاپ نرسیده است. در برخی متون، از این کتاب با عنوانهای دیگری مانند رساله قاسمیه و قائمه یاد شده است. این اثر، فرهنگی فارسی به ترکی است. نویسنده ابتدا لغت را به فارسی ضبط کرده است و توضیحات واژه را به ترکی میآورد. سپس یک یا چند بیت فارسی برای شاهد بیان میکند. مؤلف در حد توان با استفاده از دیوان شعر شاعران، از اشعار آنان بهره برده است؛ در صورت نداشتن این دیوانها، به سایر فرهنگهای پیش از خود مراجعه کرده و شاهد را از آنجا، چه با نقل مستقیم از منبع دریافتکننده چه بینقل، ضبط کرده است. بیگمان منابع استفادهشدة مؤلف، لغت فرس اسدی طوسی و همچنین صحاح الفرس هندوشاه نخجوانی است؛ این مضوع با مقایسة شواهد و لغاتی که او در این کتاب آورده است، برای خواننده آشکار میشود. ذاکرالحسینی دربارة منابع استفادهشده در لغت حلیمی مینویسد: «مؤلف یکجا از اسدی طوسی، هندوشاه نخجوانی، حکیم قطران ارموی و شمس فخری یاد کرده و معلوم میشود که لغت فرس اسدی، صحاح الفرس هندوشاه، رساله منتخب قطران و معیار جمالی شمس فخری از مآخذ وی بوده است و چون در حواشی نسخة دهخدا لغات بسیاری از اقنوم عجم (برخی با خط متن) افزوده شده، گویا آن نیز از مآخذ حلیمی بوده است» (همان: 23). البته او تنها به شواهد شعری این متون بسنده نکرده و شواهد دیگری را نیز به کتاب افزوده است. «شواهد کتاب غالباً از شعر شاعرانی چون اسدی، فردوسی، فرخی، انوری، سعدی، حافظ، کمال خجندی، شمس فخری و لطیفی انتخاب شده است» (همان). در این فرهنگ، شواهد شعری رودکی بیشتر، از لغت فرس و صحاح الفرس انتخاب شده است. همچنین این کتاب یکی از منابع سعید نفیسی است؛ اما گویا کاتبِ نسخهای از این فرهنگ، که در دسترس ایشان بوده، شواهد شعری را به صورت موجز ضبط کرده بوده است. این نکته با مقایسة دو نسخة خطی که یکی متعلق به دهخدا بوده است و دیگری در کتابخانة مجلس شورای اسلامی به شمارة 861 نگهداری میشود، بهخوبی مشخص است. ذاکرالحسینی در این باره مینویسد: «از مقابلة نسخههای کتاب مشخص میشود که از لغت حلیمی دو تحریر وجود دارد: یکی با تلخیص و حذف شواهد؛ دیگری با تفصیل و افزایش مداخل و شواهد و برخی افزودگیهای دیگر» (همان: 21). آنچه در ادامة این پژوهش بررسی میشود، با محوریت دو دستنویسِ این کتاب (موجود در کتابخانة ملی و مجلس) به انجام رسید. این دو دستنویس عبارت است از: ـ نسخة کتابخانه ملی با شمارة ثبت 5‑18118 و تاریخ کتابت 930 و 929؛ خط این نسخه نستعلیق تحریری است و 241 برگ دارد. ـ نسخة مجلس با شمارة بازیابی 861؛ خط نسخه، نستعلیق و بدون تاریخ کتابت است که شاید در ابتدای قرن 10 نوشته شده باشد. این نسخه 176 برگ دارد. هر دو نسخه در ذکر شواهد بسیار به هم شبیه است و تحریر دوم و کاملتر این فرهنگ را شامل میشود. آنچه نگارندگان را به نوشتن این پژوهش ترغیب کرد، وجود برخی ابیات نویافته، ضبطهای منحصربهفرد و همچنین انتساب ابیاتی از رودکی ـ که در مجموعة اشعار رودکی جزو اشعار پراکندة او نقل شده است ـ به شاعران دیگر است که باتوجهبه تحریرهای دو و چندگانة این فرهنگ، از دید نفیسی پنهان مانده است. چنانکه پیشتر بیان شد، این پژوهش در دو بخش برخی ابیات منقول و منسوب به رودکی را در این فرهنگ بررسی میکند. در بخش اول ابیاتی از این فرهنگ بررسی میشود که کاملاً تازه است و تاکنون در هیچیک از مجموعه اشعار رودکی مانند کتاب محیط زندگی، احوال و اشعار رودکی از نفیسی و دیوان رودکی از سایر مصححان، یادی از آنها نشده است. در بخش دوم این پژوهش ابیاتی بررسی و ژرفنگری میشود که یا در این فرهنگ به نام رودکی آمده و در سایر منابع به نام شاعری دیگر نقل شده است و یا برعکس، در مجموعه اشعار رودکی به نام این شاعر ضبط شده، اما در این فرهنگ به نام شاعری دیگر ثبت شده است.
ابیات نویافته از رودکی در فرهنگ شرح بحرالغرائب یا لغت حلیمی
(حلیمی، نسخةمجلس: برگ 39؛ همان، نسخة ملی: ص 99) این بیت در دو نسخة مجلس و ملی از لغت حلیمی، به استشهاد واژة «پُنجهبند» به نام رودکی آمده است.
نسخة ملی (ص 99)
نسخة مجلس (برگ 39) این بیت افزونبر این فرهنگ در فرهنگ لسان العجم (فرهنگ شعوری) ـ که همانند لغت حلیمی، فرهنگ لغتی ترکی به فارسی است و بسیار از آن تأثیر گرفته است ـ ذیل واژة «پنچهبند» بهطور مغشوش ضبط شده است:
لسان العجم، چاپ سنگی (برگ 264) این بیت تاکنون در منبعی دیگر جز این دو فرهنگ و در هیچیک از مجموعه اشعار رودکی ضبط نشده است. البته در بررسی و دگرگونی برخی فرهنگهای لغت، دو واژة «پنجه» و «پنجهبند» ـ چنانکه در فرهنگ شعوری نیز با ضبط فرهنگ حلیمی، تفاوتی مشاهده میشود ـ با صورتهای مختلفی ضبط شده؛ در برخی از فرهنگها نیز مصحِّح، با وجود ضبط مؤلف فرهنگ، صورتی دیگر را ضبط کرده است. همچنان که گفته شد در ضبط واژة «پُنجه»، صورتهای مختلفی در فرهنگها ارائه شده است که این سخنان را به سه دسته میتوان تقسیم کرد: دستة اول فرهنگهایی است که این واژه را به صورت «پُنجه» به معنای «پیشانی» و... آوردهاند. برخی از این فرهنگها عبارت است از: لغت حلیمی، مجموعة الفرس (اصلاح مصحح)، برهان قاطع، صحاح الفرس (به نقل از حاشیة مجموعة الفرس)، فرهنگ رشیدی (پَنجه) و... . دستة دوم فرهنگهایی است که این واژه را به صورت «پُنچه» به معنی «پیشانی» ضبط کردهاند. برخی از این فرهنگها عبارت است از: لغت فرس اسدی طوسی تصحیح اقبال، صحاح الفرس، مجمع الفرس سروری، فرهنگ قطران و... . دستة سوم فرهنگهایی است که آشکارا این واژه را به صورت «پیچه» به معنی «پیشانی» و معانی دیگر ضبط کردهاند. برخی از این فرهنگها عبارت است از: لغت فرس اسدی تصحیح اقبال و تصحیح مجتبایی، فرهنگ قواس، صحاح الفرس (متن نسخهبدلها)؛ فرهنگ قطران، تحفة الاحباب و مجموعة الفرس (متن اصلی) و... . شرح چگونگی ضبط این واژه در فرهنگهای ذکرشده، موجب طولانیشدن کلام و ملالت خواننده میشود؛ اما ذکر آن خالی از لطف نخواهد بود. در لغت فرس اسدی به تصحیح اقبال، دو ضبط متفاوت از این واژه دیده میشود. این واژه در ضبط اول به صورت «پیچهبند» آمده است: «عصابهای باشد که زنان بر پیشانی بندند، عسجدی گفت:
در ضبط دوم، اقبال واژه را به صورت «پُنچه» آورده است. البته ایشان در ضبط دومِ این واژه در حاشیه، اشتباه خود را یادآوری کرده و ضبط دوم را اصیلتر دانسته است. او در حاشیه چنین مینویسد: «پُنچه پیشانی باشد در زبان ماوراءالنهر. در صفحة 102 در لغت «پیچهبند» صحیح «پُنچهبند» است و ما ملتفت نبودیم و آن را به غلط «پیچهبند» چاپ کردیم، باید تصحیح شود» (همان: ذیل پُنچه، ح 1). در صحاح الفرس نیز این واژهها به صورت «پُنچه» و «پُنچبند» ضبط شده و به همراه آن شواهدی از منجیک ترمذی و شهید (عسجدی) آمده است. ذیل واژة «پنچه» آمده است: «پُنچه: پیشانی باشد. منجیک گفت:
ذیل «پُنچبند» نیز آمده است: «عصابه باشد، جهت آنکه پیشانی را پنچه خوانند. شهید گفت:
مصحِّح در حاشیة این واژه بااینکه نسخهبدلهای آن تأییدکنندة ضبط «پیچهبند» هستند و به صورت «پیچند»، «پیچبند» و «تیچند»، آمدهاند، ضبط دهخدا را در مجلة یغما، معیار تصحیح خود قرار میدهد و آن را اصیلتر میداند و متن را براساس آن اصلاح میکند (همان: ح 7). در مجمع الفرس سروری واژة «پنچه» به دو صورت متفاوت آمده؛ یکی به صورت «پُنجه» در بیت عسجدی ضبط شده است که ذکر آن گذشت (سروری کاشانی، 1338: ذیل پُنچهبند) و یکبار دیگر به صورت «پُنچه» ذیل همین واژه آمده و بیت منجیک که ذکر آن گذشت، برای استشهاد بیان شده است (همان: ذیل پُنچه). همچنین در این فرهنگ واژة «پیچه» نیز ضبط شده؛ اما مؤلف، آن را به معنی «عشقه باشد که بر درخت پیچد و خشک گرداند آن را» آورده است (همان: ذیل پیچه). در فرهنگ رشیدی این واژه به صورت «پَنجه» و «پَنژه» آمده و مؤلف ذیل آن چنین نوشته است: «نوعیست از رقص که جمعی دست همدیگر را گرفته برقصند و دستبند نیز گویند» (تتوی، 1337: ذیل پنجه و پنژه). همچنین ذیل واژة «پَنجهبند» آورده است: عصابهای باشد که بر پَنجه بندند (همان). رشیدی در ادامه، واژة «پیچه» را نیز آورده و ذیل واژه سه معنی برای آن نقل کرده است: «پیچه همان پیچک به معنی نخست و زلفی که سرش مقراض کرده و زنان و پسران صاحب حسن بر روی گذارند جهت زیبایی و پوشش در خانه» (همان: ذیل پیچه). در فرهنگ مجموعة الفرس نیز این واژه به صورت «پُنجه» به معنی «پیشانی» ضبط شده است. مصحِّح در حاشیة این واژه چنین نوشته است: «در اصل (یعنی در نسخه) پیچه بود، که ما از برهان و صحاح الفرس اصلاح کردیم. در برهان پُنجه ـ به معنی پیشانی باشد که عربان ناصیه گویند و مویی را نیز گفتهاند که از سر زلف ببرند و آن را پیچ و خم داده و بر پیشانی گذارند. و نیز در برهان «بچ» موی پیش سر را گفتهاند. این واژه در فرهنگنامهها به صورت: پیچه و پُنجه هر دو آمده است. در تفسیر نسفی: بجه است مانند لنسفعاً بالناصیة، هرآینه فرماییم گرفتن و کشیدن بجة این دروغگوی خطاکار، (سورة علق آیة 16) و نیز تفسیر نسفی (ص 942‑943)» (جاروتی، 1356: ذیل پُنجه). در فرهنگ فارسی مدرسه سپهسالار منسوب به قطران تبریزی نیز دو صورت متفاوت در ضبط این واژه دیده میشود. مؤلف یکبار این واژه را به صورت «پُنچه»، به معنی «پیشانی» (1380: ذیل پُنچه) و یکبار دیگر به صورت «پیچه» و به معنی «بند پیشانی» (همان: ذیل پیچه) به کار برده است. در تحفة الاحباب نیز همانند متن دستنویس مجموعة الفرس، این واژه آشکارا به صورت «پیچه» و به معنی پیشانی آمده است (حافظ اوبهی، 1365: ذیل پیچه) مجتبایی و علیاشرف صادقی، ذیل واژه «پُنجه» در لغت فرس اسدی، یادداشت مفصلی دربارة این واژه و اصالت آن نوشتهاند که در این پژوهش از آن بهره برده شد. مصحِّحان در یادداشت خود، این نکتة لطیف را یادآور شدهاند که از این بیت «عسجدی» ـ که تنها در نسخة خطی متعلق به نفیسی از میان نسخ خطی لغت فرس موجود است و مرحوم عباس اقبال نیز آن را برای استشهاد واژة «پیچهبند» به کار بسته است ـ مشخص میشود، شاعر قصد داشته است که بین «پیچیدن» و «پیچه» و «پیچهبند»، صنعت جناس ایجاد کند (اسدی طوسی، 1365: ذیل پنچه، ح 3). دربارة ضبط این واژه در این یادداشت نیز چنین آمده است: «در متن چاپی صحاح الفرس کلمة «پیچه» به صورت «پُنجه» ضبط شده است؛ اما در نسخة «د» این کلمه صریحاً «پیچه» آمده که مصحِّح صحاح ضبط آن را از قلم انداخته است» (همان). همچنین در این یادداشت تاریخچهای برای واژههای «پیچه» و «بجه» و «پیچیدن» در متون مختلف ارائه شده است تا شاهدی برای اثبات صورت اصیلی از واژة منظور باشد: «در السامی «عقیصه» به «پیچیده» معنی شده است (چاپ عکسی بنیاد فرهنگ، 108)؛ در مقدمة الادب زمخشری «طره» به «پیچه»، «پیچة موی پیشانی» و «زلف پیچهشده» برگردانده شده است (چاپ دانشگاه، ج 1، 1375)؛ در صراح (ترجمة صحاح) «صدغ» به «موی پیچه» برگردانده شده است. و در دستور الافاضل، «زلف» (که همان موی صدغ است) به «موی پیچه» تعریف شده است. و در تفسیر نفیسی کلمة ناصیه به «بجه» ترجمه شده است که ظاهراً با پیچه مربوط است» (همان). همچنین ایشان در ادامه چنین میگوید: «اطلاق «پیچه» به پیشانی و موی پیشانی براساس اصل مجاورت است؛ نظیر اطلاق «صدغ» به شقیقه و موی شقیقه و ناصیه به پیشانی و موی پیشانی در عربی. این کلمه ظاهراً از قرن هفتم و اوایل قرن هشتم به بعد، به «پُنچه» یا «پُنجه» برگردانده شده و در دستور الاخوان، از تألیفات اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم به «موی پیشانی» و «پُنجه»، معنی شده است. آنچه در زمان ما «پیچه» گفته میشود نیز «پیچهبند» است با حذف جزء دوم آن» (همان). باتوجهبه توضیحات ارائهشده دربارة اصالت واژة «پیچه» و «پیچهبند»، این بیت را که در فرهنگ حلیمی و شعوری به رودکی منسوب است، به صورت ذیل نیز میتوان اصلاح کرد:
(حلیمی، نسخة ملی: ص 258؛ همان، نسخة مجلس: برگ 98) این بیت در نسخة مجلس به همین صورت و در نسخة ملی با اختلاف «مخسب و کن» و «آنک»، به استشهاد واژة «سپری» به معنی تمام، به نام رودکی ضبط شده است:
نسخة ملی (ص 258)
نسخة مجلس (برگ 98) در هیچکدام از نسخههای خطی لغت فرس و صحاح الفرس و سایر فرهنگهای لغت، تاکنون این بیت مشاهده نشده است. ذیل واژة «سپری» در لغت فرس اسدی به تصحیح اقبال، بیتی دیگر از رودکی برای شاهد آورده شده است:
همین شاهد که در لغت فرس اسدی، به تصحیح اقبال، از رودکی آورده شده، در صحاح الفرس به نام فرخی نیز آمده است (نخجوانی، 1341: ذیل سپری). در ضبط این بیت همانطور که بیان شد، بین دو نسخة ملی و مجلس اختلافی جزئی مشاهده میشود. واژة «نخسب» که در نسخة مجلس ضبط شده، ممکن است تصحیف واژة «نخست» باشد.
(حلیمی، نسخة ملی: ص 452؛ همان، نسخة مجلس: برگ 178) این بیت در دو نسخة ملی و مجلس، به استشهاد واژة «نورد»، به نام رودکی ضبط شده است.
نسخة ملی (ص 452)
نسخة مجلس (برگ 178) همچنین این بیت در فرهنگ شعوری ذیل واژة نورد به نام عنصری آورده شده است که در دیوان او موجود نیست.
فرهنگ شعوری، (ج 2: برگ 280) ذیل واژة «نورد» به معنی «درخورنده» در سه تصحیح از لغت فرس، (اسدی طوسی، 1319، ذیل نورد؛ همان، 1336، ذیل نورد؛ همان، 1365: ذیل نورد) و همچنین در صحاح الفرس (نخجوانی، 1341: ذیل نورد)، دو شاهد از کسایی آمده است. در سایر فرهنگها ازجمله عجایب اللغه (ادیبی: برگ 10)، فرهنگ رشیدی (تتوی، 1337: ذیل نورد)، مجمع الفرس (سروری کاشانی، 1338: ذیل نورد) و... این بیت برای شاهد واژة نورد نیامده است. فرهنگ شعوری بسیار از فرهنگ لغت حلیمی تأثیر گرفته است؛ به همین سبب احتمال انتساب این بیت به عنصری کمتر است؛ البته تا یافتن سندی دیگر، این بیت که تنها در فرهنگ حلیمی به نام رودکی آمده است، باید منسوب به او دانسته شود.
انتسابها انتساب اشعار سایر شاعران به رودکی و برعکس، در فرهنگهای لغت و سایر منابع بسیار است؛ بهگونهایکه در صورت اثبات این انتسابها به شاعران دیگر، شمار اندکی از ابیات رودکی باقی خواهد ماند. بیگمان رسیدن به این مهم در این پژوهش، نیازمند تصحیح انتقادیِ این فرهنگ با استفاده از همة نسخههای خطی موجود از این متن است که تاکنون فردی به آن همت نگماشته است. همچنین باید شواهد این فرهنگ با سایر فرهنگها و منابع مختلف مقایسه و انتساب ابیات بهطور کامل گزارش شود. نگارندگان تاحدیکه از حوصلة این پژوهش خارج نشود، برخی از این ابیات را بررسی کردند و با مراجعه به سایر منابع لغت، چگونگی انتساب برخی ابیات را در مجموعة اشعار رودکی به شاعران دیگر، با محوریت این فرهنگ، شرح دادند. همچنین در این فرهنگ دو بیت به نام رودکی ثبت شده است که در سایر منابع از شاعر دیگری دانسته شده است. در این بخش نخست به این دو بیت پرداخته میشود و سپس ابیاتی بررسی میشود که در منابع دیگر به رودکی منسوب شده است.
(حلیمی، نسخة مجلس: برگ 93؛ همان، نسخة ملی: ص 244)
نسخة ملی (ص 244)
نسخة مجلس (برگ 93) این بیت در دو نسخة مجلس و ملی از لغت حلیمی، ذیل واژة «زکاب» به نام رودکی ضبط شده است. در منابع لغوی ازجمله لغت فرس اسدی به تصحیح اقبال (اسدی طوسی، 1319)، ذیل واژه «زُگاب» و در تصحیح مجتبایی (همان، 1365) ذیل واژه «زَکاب»، بیت همانند این فرهنگ ضبط شده و به نام «بهرامی» آمده است. همچنین در لغت فرس اسدی به تصحیح دبیرسیاقی (اسدی طوسی، 1336)، صحاح الفرس (نخجوانی، 1341)، فرهنگ وفایی (وفایی، 1374)، مدار الافاضل (فیضی سرهندی، 1337)، فرهنگ جهانگیری (جمالالدین انجو، 1359: ذیل زکاب)، مجمع الفرس سروری (سروری کاشانی، 1338: ذیل زکاب)، فرهنگ رشیدی (تتوی، 1337: ذیل زکاب)، فرهنگ آنندراج (محمدپادشاه، 1335)، ذیل واژة «زَکاب» با اختلافِ «در آن زمین»، این بیت به نام «بهرامی» آمده است. این بیت در فرهنگ بهار عجم، (چندبهار، 1380) و فرهنگ آنندراج (محمدپادشاه، 1335) نیز ذیل «باز ندانستن» به نام «بهرامی» آمده است. در فرهنگ قواس نیز بیت نامبرده با اختلافِ «درین زمین» (قواس غزنوی، 1353) و در فرهنگ شعوری با اختلافِ «در این جهان» (شعوری، 1100، ج 2، برگ 41) و در فرهنگ عجایب اللغه با اختلافِ «ژکاب»، (ادیبی، نسخه خطی مجلس: برگ 6)، به نام «بهرامی» ضبط شده است. از میان فرهنگهای نامبرده تنها در حاشیة لغت فرس بهتصحیح دبیرسیاقی، در نسخهبدل «نچ» این بیت به نام رودکی ضبط شده است (اسدی طوسی، 1336: ذیل زکاب، ح 3). توجه به تعدد منابع در انتساب این بیت به بهرامی، گمان تعلق آن را به رودکی بسیار کم میکند؛ اما این فرهنگ تنها منبع مستقلی است که بیت منظور را به نام رودکی آورده است و به همین سبب میتوان به آن توجه داشت.
(حلیمی، نسخة ملی: ص 285؛ حلیمی، نسخة مجلس: برگ 108) این بیت در دو نسخة ملی و مجلس، ذیل واژة «سهمگن، سهمگین» و در نسخة ملی با اختلاف «زهانی» بهجای «زهابی»، به نام رودکی ضبط شده است.
نسخة ملی (ص 285)
نسخة مجلس (برگ 108) همچنین این بیت در فرهنگ شعوری ذیل واژة «سهمگن» و «سهمگین» به نام رودکی آمده است (شعوری، 1100، ج 2: برگ 70).
لسان العجم (ج 2: برگ 70) در لغت فرس به تصحیح مجتبایی (اسدی طوسی، 1365)، دبیرسیاقی (همان، 1336)، اقبال (همان، 1319)؛ صحاح الفرس (نخجوانی، 1341)، فرهنگ مجموعة الفرس (جاروتی، 1356: ذیل زهاب)، همین بیت ذیل واژة «زهاب» از «بوشکور» نقل شده است. در فرهنگ عجایب اللغة (ادیبی، نسخة خطی کتابخانه مجلس: برگ 5) این بیت به نام «فرخی» آمده است؛ در فرهنگ منسوب به قطران نیز این بیت بدون ذکر نام شاعر آمده است (فرهنگ فارسی مدرسه سپهسالار منسوب به قطران، 1380: ذیل زهاب).
(حلیمی، نسخة مجلس: برگ 4؛ همان، نسخة ملی: ص 7)
نسخة مجلس (برگ 4)
نسخة ملی (ص 7) این بیت در نسخة مجلس و ملی، ذیل «آ الف» به نام «شاکر بخاری» آمده؛ در حالی که در مجموعة اشعار رودکی ازجمله در تصحیح نفیسی (نفیسی، 1382: 557)، دانشپژوه (رودکی، 1374: 71)، کریمیان سردشتی (همان، 1388: 210)، به صورت ذیل در بخش «اشعار پراکنده» از رودکی آمده است:
همچنین بیت نامبرده در دیوان رودکی به تصحیح شعار در بخش «اشعار منسوب و ملحق» و به نام شاکر بخاری آمده است (رودکی، 1378: 121) امامی نیز در حاشیة این بیت در دیوان رودکی، انتساب آن به شاکر بخاری را یادآور شده است (رودکی، 1385: 83). این بیت در منابع لغوی دیگر ازجمله صحاح الفرس (نخجوانی، 1341: ذیل سمندر) (همانند ضبط نفیسی)، لغت فرس نسخة نخجوانی (اسدی طوسی، نسخه خطی لغت فرس نخجوانی: 57) (همانند ضبط لغت حلیمی)، لغت فرس نسخة خطی کتابخانة ملی متعلق به همایی (همان، نسخه خطی متعلق به جلالالدین همایی: 39) (همانند ضبط نفیسی)، عجائب اللغه (ادیبی، نسخه خطی کتابخانه مجلس: 46)، با اختلاف «نهنگان» بهجای «نهنگا»، به نام «شاکر بخارایی» و بهترتیب در منابع نامبرده با صورتهای «شاکر بخاری»، «بخاری» و «شاکر» ضبط شده است. در منابع دیگر مانند لغت فرس اسدی به تصحیح اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل سمندر)، فرهنگ منسوب به قطران تبریزی (فرهنگ فارسی مدرسه سپهسالار، 1380: ذیل سمندر، ح 9)، فرهنگ مجمع الفرس به نقل از حاشیة فرهنگ مجموعة الفرس (جاروتی، 1356: ذیل سمندر، ح 2) بیت نامبرده به رودکی منسوب است. همچنین ضبط واژه «نهنگا» در همة منابع نامبرده بهجز لغت فرس نخجوانی، به صورت «نهنگان» است. نکته مهم ضبط نسخة لغت فرس نخجوانی است که یکی از نسخههای استفادهشدة اقبال در تصحیح این کتاب بوده، اما به اختلاف ضبط این نسخه با متن، جز نام شاعر، در حاشیة کتاب اشارهای نشده است (اسدی طوسی، 1319: ذیل سمندر). با این توضیحات مشخص میشود که ریشة این دودستگی در انتساب این بیت به «شاکر بخاری» و «رودکی»، به نسخهای از لغت فرس اسدی برمیگردد که تنها منبع ضبط نام «رودکی» برای بیت منظور است. این نسخه با علامت اختصاری «س» و متعلق به نفیسی است که در تصحیح اقبال استفاده شده است. در آن بهاشتباه نام شاعر «رودکی» ضبط شده و مرحوم اقبال نیز آن را وارد کرده است. پس از آن براگینسکی (ر.ک: میرزایف، 1958: 537) و نفیسی در جمعآوری اشعار رودکی با استناد به همین منبع، بیت را در اشعار پراکنده نقل کردهاند. دیگران نیز که این بیت را به نام رودکی نقل کردهاند، مانند علیاشرف صادقی در حاشیة فرهنگ قطران، یا به لغت فرس به تصحیح اقبال و یا به دیوان رودکی به تصحیح نفیسی ارجاع دادهاند؛ همچنین در فرهنگ مجموعة الفرس که ذکر آن گذشت، بیت منظور در حاشیه با استناد به مجمع الفرس سروری و بدون ارجاع به صفحه، به نام رودکی آمده که گمان میرود مصحِّح از کتاب لغت فرس به تصحیح اقبال برای نقل این بیت به نام رودکی استفاده کرده باشد؛ زیرا با مراجعه به این فرهنگ به تصحیح دبیرسیاقی ذیل واژة «سمندر» نشانی از بیت نامبرده یافت نمیشود (سروری کاشانی، 1338: ذیل سمندر)؛ نفیسی نیز در ذیل این بیت در کتاب محیط زندگی، احوال و اشعار رودکی، اشارهای به مجمع الفرس سروری نکرده است (نفیسی، 1382: 557). لغت حلیمی، فرهنگ صحاح الفرس و فرهنگ عجایب اللغه در نقل شواهد، بسیار از فرهنگ لغت فرس اسدی تأثیر پذیرفتهاند. با وجود نقل تنها یک منبع برای انتساب این بیت به رودکی، میتوان گفت احتمال انتساب این بیت به شاکر بخاری بسیار قویتر از رودکی است؛ مگر اینکه منابع بیشتری از نقل این بیت به نام رودکی در آینده یافت شود.
نسخة مجلس (برگ 18)
نسخة ملی (ص 41) این بیت در نسخة ملی و مجلس از لغت حلیمی، به استشهاد واژة «الفنج» به نام «ابوشکور» آمده و در نسخة مجلس به صورت ذیل ضبط شده است:
این بیت در مجموعه اشعار رودکی به تصحیح نفیسی (نفیسی، 1382: 580)، دانشپژوه (رودکی، 1374: 60)، شعار (همان، 1378: 100)، امامی (همان، 1387: 116) و کریمیان سردشتی (همان، 1388: 239) در بخش «ابیات پراکنده از مثنوی بحر متقارب»، به صورت ذیل آمده است:
این بیت در حالی به مجموعة اشعار بازمانده از رودکی وارد شده که در سایر منابع به به نام «ابوشکور بلخی» ضبط شده است. این منابع عبارت است از: لغت فرس اسدی به تصحیح اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل الفنج) با اختلاف «فراوان و دوست ار هزار»، تصحیح دبیرسیاقی (همان، 1336: ذیل الفنج)، تصحیح مجتبایی (همان، 1365: ذیل الفنج) (همانند ضبط اقبال)، فرهنگ منسوب به قطران (فرهنگ فارسی مدرسه سپهسالار، 1380: ذیل الفنج، ح 11) (همانند ضبط اقبال)، صحاح الفرس (نخجوانی، 1341: ذیل الفنج) (همانند ضبط اقبال)، مجموعة الفرس (جاروتی، 1356: ذیل الفنج) (با اختلاف «مه الفنج» بهجای «میلفنج»)، عجایب اللغة (ادیبی، نسخه خطی کتابخانه مجلس: 16) (با اختلاف «فراوان و دوست» بهجای «فراوان دوست»)؛ نسخه خطی لغت فرس سفینه تبریز (اسدی طوسی، بخشی از سفینه تبریز (نسخه مجلس): 614) (با اختلاف «فراوان و دوست»)، نسخه خطی لغت فرس کتابخانه ملی متعلق به همایی (همان، نسخه خطی متعلق به همایی: 16) (با اختلاف «فراوان محب» ضبط شده است). البته نفیسی ذیل این بیت پنج منبع برای استناد آورده است: 1) فرهنگ اسدی چاپ برلین؛ 2) فرهنگ متعلق به مدرسه علوم سیاسی؛ 3) نسخه خطی لغت فرس اسدی مورخ 721؛ 4) نسخه خطی لغت فرس اسدی مورخ 877؛ 5) مجمع الفرس سروری. رونوشتی به تاریخ 1314 قمری از نسخة خطی لغت فرس اسدی، مورخ 721 در کتابخانة ملی نگهداری میشود. این رونوشت با نشانة اختصاری «ع»، نسخة اساس اقبال برای تصحیح این کتاب بوده است. در آنجا آشکارا این بیت به نام «بوشکور» ضبط شده است (نسخة خطی لغت فرس مورخ 1314: برگ 16). نسخة خطی دیگری از این فرهنگ که نفیسی به آن استناد داشته، در تصحیح اقبال با علامت اختصاری «س» استفاده شده است؛ اما مصحِّح در حاشیه هیچ اشارهای به نام رودکی در این نسخه نکرده است (اسدی طوسی، 1319: 57‑58). در مجمع الفرس سروری تصحیح دبیرسیاقی نیز این بیت، بدون ذکر نام گویندة آن ضبط شده است (سروری کاشانی، 1338: ذیل الفنج). باتوجهبه منابع ذکرشده برای ضبط بیت منظور به نام «بوشکور بلخی»، همچنین ضبط این بیت به نام بوشکور در همة نسخههای خطی لغت فرس اسدی، نسخههای استفادهشدة مجتبایی، نسخههای استنادشدة نفیسی و چه دو نسخة لغت فرس، سفینة تبریز و نسخة متعلق به همایی ـ که مصححان دیوان رودکی از آن استفاده نکردهاند ـ بیشک باید این بیت از آفریننامة بوشکور بلخی دانسته شود و نه از رودکی.
(حلیمی، نسخة مجلس، برگ 82؛ همان، نسخة ملی: ص 213)
نسخة مجلس (برگ 82)
نسخة ملی (ص 91) این بیت در نسخة ملی و مجلس، از لغت حلیمی به استشهاد واژة «دند»، به نام «منجیک» ضبط شده است. مؤلف فرهنگ لغت حلیمی آشکارا بیان میکند که این بیت در لغت فرس اسدی به استشهاد واژه «دند» آمده است؛ همچنین ذیل واژة «پسند» در نسخة ملی (ص 91) و مجلس (برگ 36) از این فرهنگ، همین بیت با اختلاف «بهر تو را» به نام «منجیک» آمده است. این بیت افزونبر این در تحفة الاحباب و حاشیه لغت فرس اسدی به تصحیح دبیرسیاقی (اسدی طوسی، 1336: ذیل دند، ح 9) به استشهاد واژة «دند» منسوب به «منجیک ترمذی» است. در دیوان منجیک ترمذی به اهتمام احسان شواربی مقدم نیز بیت نامبرده جزو اشعار منسوب به او ذکر شده و ایشان دربارة ضبط آن اینگونه سخن گفتهاند: «بیت زیر از رودکی در حواشی «اسدی» به منجیک نسبت داده شده است» (شواربی مقدم، 1390: 61). بیت نامبرده تنها در لغت فرس نسخة کتابخانه واتیکان مورخ 733، به استشهاد واژة «دند» به نام رودکی آمده و در دو تصحیح اقبال صفحة 103 و دبیرسیاقی صفحة 102 آمده است. نفیسی در کتاب محیط زندگی، احوال و اشعار رودکی، این بیت را با بیتی دیگر به صورت قطعة ذیل نقل کرده است که آن بیت نیز در لغت فرس ذیل واژه «فند» از رودکی ضبط شده است:
(حلیمی، نسخة مجلس: برگ 44؛ همان، نسخة ملی: ص 113)
نسخة مجلس (برگ 44)
نسخة ملی (ص 113) این بیت در نسخة ملی و مجلس از لغت حلیمی به استشهاد واژة «پیشیار» به نام «لبیبی» آمده است. در نسخة مجلس، این بیت با اختلاف «پیشیار است» بهجای «پیشیارت» ضبط شده است. همچنین در منابع لغت دیگر ازجمله در لغت فرس اسدی به تصحیح اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل پیشیار) (با اختلاف «پزشک زن» بهجای «پر اشک زن» و «چون هست» بهجای «چون بود»)، فرهنگ وفایی (وفایی، 1374: ذیل پیشیار) (همانند ضبط اقبال)، فرهنگ قواس (با اختلاف «پزشک زین» بهجای «پر اشک زن» و «چون هست») (نقل از حاشیة فرهنگ وفایی، همان)؛ مجمع الفرس سروری (سروری کاشانی، 1338: ذیل پیشیار) (با اختلاف «بزشگ»)؛ عجایب اللغة (ادیبی، نسخه خطی کتابخانه مجلس: 41) (با اختلاف «تو روی به خوشی نه و میندیش»)، به نام «لبیبی» ضبط شده است. محمود مدبری نیز این بیت را جزو اشعار لبیبی در کتاب شرح احوال و اشعار شاعران بی دیوان آورده است (مدبّری، 1370: 477). البته نفیسی این بیت را تنها با استناد به نسخة لغت فرس مورخ 877، در بخش ابیات پراکندة بازمانده از رودکی به صورت ذیل نقل کرده است:
در دیوان رودکی به تصحیح کریمیان سردشتی واژة «بیسیار» به صورت «پیسیار» ضبط شده است (رودکی، 1388: 198). سایر مصحِّحان ازجمله شعار (همان، 1378: 70)، دانشپژوه (همان، 1374: 66) و امامی (همان، 1387: 70)، بیت نامبرده را همانند نفیسی، جزو اشعار رودکی آوردهاند. نسخة نامبرده از لغت فرس اسدی، رونوشتی از نسخة اصلی مورخ 877 به قلم خود نفیسی است. این نسخه در تصحیح اقبال (از کتاب لغت فرس) استفاده شده است؛ حال آنکه در این تصحیح از وجود لغت و این بیت به نام رودکی در نسخة نامبرده یادی نشده است. مرحوم اقبال در حاشیه آورده است که لغت «پیشیار» تنها در نسخة مرقوم به 721 و نسخة نخجوانی بوده است و شاهد بیت را نیز که تنها در نسخة نخجوانی (نسخه خطی لغت فرس نخجوانی: ص 44) بوده به نام «لبیبی» نقل کرده است (رک: اسدی طوسی، 1319: 128). باتوجهبه منابع ذکرشده و استناد مشکوک نفیسی، انتساب بیت به لبیبی امکانپذیرتر است تا به رودکی. همچنین ضبط «پر اشک» بهجای «پزشک» در این فرهنگ ضبطی منحصربهفرد به شمار میرود و تاکنون در منابع دیگر پیشینه نداشته است.
(حلیمی، نسخة مجلس: برگ 55؛ همان، نسخة ملی: ص 141)
نسخة مجلس (برگ 55)
نسخة ملی (ص 141) این بیت در نسخة ملی و مجلس، از لغت حلیمی به استشهاد واژة «تیم» به نام «ابوالعباس» نقل شده است. بیت نامبرده در منابع دیگری که در ادامه بیان میشود، به «ابوالعباس» منسوب است: لغت فرس اسدی تصحیح اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل تیماس) و تصحیح مجتبایی (همان، 1365: ذیل تیماس)، صحاح الفرس (نخجوانی، 1341: ذیل تیماس)، مجمع الفرس (سروری کاشانی، 1338: ذیل تیماس)، فرهنگ رشیدی (تتوی، 1337: ذیل تیماس)، فرهنگ قطران (فرهنگ فارسی مدرسه سپهسالار منسوب به قطران، 1380: ذیل تیماس، ح 5)، عجایب اللغة (ادیبی، نسخه خطی کتابخانه مجلس: 50). این بیت تنها در دو نسخه از لغت فرس اسدی، نسخة مورخ 877 متعلق به نفیسی و نسخة ایاصوفیا که «شباهت و قرابت تام» به نسخة نفیسی دارد، به رودکی منسوب است (اسدی طوسی، 1365: ذیل تیماس). نفیسی نیز در کتاب محیط زندگی، احوال و اشعار رودکی، با استناد به فرهنگ جهانگیری و نسخة لغت فرس مورخ 877، بیت نامبرده را به نام رودکی نقل کرده است (رک: نفیسی، 1382: 553). بهجز صحاح الفرس که بیت را با اختلاف «آید» بهجای «آمد» ضبط کرده، این بیت در سایر منابع با اختلاف «حضرت» بهجای «خدمت» و «آید» بهجای «آمد» ضبط شده است. بنابراین باتوجهبه بسیاری منابع انتسابدهندة این بیت به ابوالعباس، انتساب آن به رودکی با تردید جدی همراه است.
(حلیمی، نسخة مجلس: 183؛ همان، نسخة ملی: ص 470)
نسخة مجلس (برگ 183)
نسخة ملی (ص 470) این بیت در نسخة مجلس و ملی از لغت حلیمی به استشهاد واژة «ویل» به نام «بوشکور» آمده است. در منابع دیگری مانند لغت فرس اسدی به تصحیح اقبال (اسدی طوسی، 1319: ذیل ویل) و دبیرسیاقی (همان، 1336: 119)، فرهنگ شعوری (شعوری، 1100، ج 2: برگ 417) این بیت به بوشکور منسوب است. در منابع دیگر ازجمله لغت فرس اسدی به تصحیح مجتبایی (اسدی طوسی، 1365: ذیل ویل)، صحاح الفرس (نخجوانی، 1341: ذیل ویل)، مجمع الفرس (سروری کاشانی، 1338: ذیل ویل)، فرهنگ قطران (فرهنگ فارسی مدرسه سپهسالار منسوب به قطران، 1380: 346)، فرهنگ قواس (به نقل از اسدی طوسی، 1365: حاشیة ص 174)، این بیت به نام رودکی ضبط شده است. مصحِّح در حاشیة فرهنگ قطران آورده چنین است: «در حاشیة نسخة خطی «لف ع» این شعر به رودکی نسبت داده شده و گفته شده بوشکور آن را بهتمامی از رودکی دزدیده» (فرهنگ فارسی مدرسه سپهسالار منسوب به قطران، 1384: ذیل ویل، ح3). در کتاب محیط زندگی، احوال و اشعار رودکی، این بیت جزو اشعار رودکی در بخش «اشعار پراکنده مثنوی بحر متقارب» به این صورت نقل شده است:
در سایر منابع که ذکر آن گذشت، تنها فرهنگ شعوری بیت را همانند لغت حلیمی ضبط کرده است و در سایر منابع، بیت با اختلاف «بدو ویل جوی»، «از او جفت اوی» ضبط شده است (اسدی طوسی، 1364: 174).
نتیجهگیری از دیرباز یکی از مهمترین منابع در بازیابی اشعار رودکی، شواهد شعری موجود در فرهنگهای لغت بوده است. فرهنگ لغت دو زبانة حلیمی موسوم به بحر الغرائب، اثری متعلق به قرن نهم است که حدود 2200 بیت شاهد شعری فارسی را در بر میگیرد. و فرصت ارزشمندی را برای کاوش در اشعار رودکی فراهم آورده است. در این پژوهش با بررسی نسخههای خطی این فرهنگ و دقت در مجموعههایی که تاکنون از اشعار استاد شاعران ادب فارسی، گردآوری شده است، سه بیت نویافته بر دیوان او افزوده شد؛ افزونبر بحث دربارة هشت بیت منسوب به رودکی، گاهی ضبطهای تازهای نیز در این ابیات بازخوانی شد. امید است با همت پژوهشگران عرصة رودکیپژوهی و با ژرفنگری در گنجینههای پیدا و پنهان زبان فارسی، امکان دستیابی به سرودههای ناب آدمالشعرای ادب پارسی بیشازپیش فراهم شود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- ادیبی، عجایب اللغه، نسخه خطی کتابخانه مجلس، شمارة 2192. 2- اسدی طوسی، ابومنصور علی بن احمد (1319). لغت فرس، تصحیح عباس اقبال، تهران: مجلس. 3- ------------------------- (1336). لغت فرس، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران: کتابخانه طهوری. 4- ------------------------- (1365). لغت فرس، تصحیح فتحالله مجتبایی و علیاشرف صادقی، تهران: خوارزمی. 5- ------------------------. اقلالسادات عبدالوهاب حسینی، نسخه خطی با تاریخ کتابت 1314 از روی نسخهای به تاریخ 721، کتابخانة مجلس، شمارة بازیابی ۱۵۶۱۱. 6- -------------------------. نسخه خطی متعلق به جلالالدین همایی، کتابخانة ملی ایران، شمارة 20388، شمارة کتابشناسی ملی 2688800. 7- -------------------------، نسخه خطی لغت فرس نخجوانی با عنوان «مشکلات در پارسی دری» به خط عبرت نائینی کتابتشده از روی نسخهای به تاریخ 766 و کتابت حسامالدین حافظ ملقب به نظام تعریفا، کتابخانة مجلس، شمارة 5569. 8- ----------------------- (721 ق). لغت فرس اسدی طوسی (بخشی از سفینة تبریز)، گردآوری ابوالمجد تبریزی، مجلس، شمارة 14590. 9- تبریزی، محمدحسین بن خلف (1335). برهان قاطع، به اهتمام محمد معین، تهران: امیرکبیر. 10- تتوی، عبدالرشید بن عبدالغفور (1337). فرهنگ رشیدی، به کوشش محمد عباسی، تهران: کتابخانه بارانی. 11- جاروتی، ابوالعلاء عبدالمؤمن (1356). فرهنگ مجموعة الفرس، به تصحیح عزیزالله جوینی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران. 12- جمالالدین انجو، حسین بن حسن (1359). فرهنگ جهانگیری ج 1 و 2، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد: دانشگاه فردوسی. 13- چندبهار، لاله تیک (1380). بهار عجم: فرهنگ لغات، ترکیبات، کنایات و امثال فارسی، به تصحیح کاظم دزفولیان، تهران: طلایه. 14- حافظ اوبهی، سلطانعلی هروی (1365). تحفةالاحباب، به کوشش فریدون تقیزاده طوسی، نصرتالزمان ریاضی هروی، مشهد: آستان قدس رضوی. 15- حلیمی، لطفالله، شرح بحر الغرائب، نسخة خطی کتابخانة مجلس، بدون تاریخ، شمارة بازیابی 861. 16- ---------، شرح بحر الغرائب، نسخة خطی کتابخانة ملی، تاریخ 929 و 930، شمارة ثبت 5‑18118. 17- دهخدا، علیاکبر (1377). لغتنامه دهخدا، تهران: دانشگاه تهران. 18- ذاکرالحسینی، محسن (1383). «حلیمی و فرهنگهایش»، نامة فرهنگستان، ضمیمة شمار 18، 5‑34. 19- میرزایف، عبدالغنی، (1958)، ابوعبدالله رودکی و آثار منظوم رودکی، تحت نظر ی. براگینسکی، استالین آباد: نشریات دولتی تاجیکستان. 20- رودکی، ابوعبدالله جعفر بن محمد (1374). دیوان، گردآوری شرح و توضیح منوچهر دانشپژوه، تهران: طوس. 21- ---------------- (1387)، دیوان، گردآوردی نصرالله امامی، تهران: مؤسسـه تحقیقـات و توسعة علوم انسانی، چاپ دوم. 22- --------------- (1374). دیوان، گردآوردی منوچهر دانشپژوه، تهران: توس. 23- --------------- (1378). دیوان، گردآوردی جعفر شعار، تهران: قطره. 24- ---------------- (1388). دیوان،گردآوری نادر کریمیان سردشتی، تهران: بنیاد فرهنگی رودکی. 25- سروری کاشانی، محمدقاسم بن محمد (1338)، فرهنگ مجمع الفرس، تصحیح محمد دبیرسیاقی، تهران: کتابفروشی علمی. 26- شریفی صحی، محسن (1394). «بررسی برخی مجموعههای شعری رودکی و دو بیت تازه منسوب به او»، آینه میراث، شمارة 57، 235‑256. 27- شعوری (1100). فرهنگ شعوری (لسان العجم)، چاپ سنگی، قسطنطنیه. 28- فرهنگ فارسی مدرسه سپهسالار منسوب به قطران (1380). به تصحیح علیاشرف صادقی، تهران: سخن. 29- فیضی سرهندی، اللهداد (1337). مدار الافاضل، به اهتمام دکتر محمد باقر، لاهور: دانشگاه پنجاب. 30- قواس غزنوی، فخرالدین مبارکشاه (1353). فرهنگ قواس، به تصحیح نذیر احمد، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. 31- قهرمانی مقبل، علیاصغر (1388). «تصحیح شش بیت از رودکی سمرقندی براساس نسخههای خطی معیارالاشعار»، معارف، شمارة 67، 125‑136. 32- محمد پادشاه (شاد) (1335). فرهنگ آنندراج، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران: کتابفروشی خیام. 33- مدبری، محمود (1370). شرح احوال شاعران بیدیوان در قرنهای 3، 4، 5 هجری قمری، تهران: پانوس. 34- ----------- (1387). «ضرورت تجدید نظر در اشعار منسوب به رودکی»، پاژ، شمارة 2، 199‑210. 35- منجیک ترمذی، علی بن محمد (1391). دیوان منجیک ترمذی، به کوشش احسان شواربی مقدم، تهران: میراث مکتوب. 36- منصوری، مجید (1390). «درباره برخی ابیات منتسب به رودکی سمرقندی»، شعرپژوهی، شمارة 9، 159‑174. 37- نخجوانی، هندوشاه (1341). صحاح الفرس، به اهتمام عبدالعلی طاعتی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. 38- نفیسی، سعید (1344). تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران: کتابفروشی فروغی. 39- --------- (1382). محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، تهران: طهوری. 40- نوشاهی، عارف (1389). «اشعار نویافته رودکی سمرقندی براساس دو متن کهن فارسی»، کتاب ماه ادبیات، شمارة 161، 30‑32. 41- وفایی، حسین (1374). فرهنگ فارسی (معروف به فرهنگ وفایی)، براساس نسخههای خطی موجود در چین، به تصحیح تِن هوی جو، تهران: دانشگاه تهران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,578 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 615 |