تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,646 |
تعداد مقالات | 13,379 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,117,304 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,062,920 |
اندرزهای مینوی خرد و تأثیر آن بر شاهنامة فردوسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 11، دوره 10، شماره 3 - شماره پیاپی 39، مهر 1397، صفحه 147-164 اصل مقاله (600.37 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/rpll.2017.77347.0 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمود مهجوری* 1؛ ابراهیم استاجی2؛ عبدالله غلامی3؛ سیده زهرا میرنژاد4 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی، دانشگاه همدان، همدان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مینوی خرد یکی از مهمترین اندرزنامههای دورة فارسی میانه و ادبیات پهلوی و از متون بهدینان است. این اثر کمحجم، سرشار از پند و اندرزهای زیبا و خردمدارانة دینی و تجربی در زمینههای گوناگون است. شاهنامه اثر بزرگ فردوسی، چکیده و میراثدار فرهنگ ایران باستان و پیش از اسلام و نیز نگهدارندة این فرهنگ از خطر نابودی است. مسئلة پژوهش این است که آیا پند و اندرزهای مینوی خرد بر شاهنامه تأثیر گذاشته و آیا فردوسی به این اندرزنامة خردمحور توجه داشته است؟ روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی و برپایة مطالعة متون و مقالات، همچنین گردآوری شاهدها و بیان تأثیرات است. نتیجة بررسی دو اثر، بیانگر تأثیر این خردنامۀ کوتاه بر شاهنامة بزرگ در زمینههای گوناگون پند و اندرز است. جایگاه والای خرد در شاهنامه در فرهنگ ایران باستان ریشه دارد و مینوی خرد در انتقال این موضوع به شاهنامه نقش بسزایی داشته است. فردوسی تنها گزارندة این مفاهیم اخلاقی نیست؛ بلکه با قریحه و ذوق هنری و ادبی بسیار خود، بر غنای این مضامین افزوده؛ آنها را پرورده و به مخاطبان خود عرضه کرده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پند و اندرز؛ خرد؛ فرهنگ ایران باستان؛ مینوی خرد؛ شاهنامه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه خرد یکی از مفاهیم اصلی در فرهنگ و تمدن ایرانی است. این مفهوم در شمار اصطلاحاتی است که برخلاف ظاهر آشنای خود، حقیقتی بسیار پیچیده دارد. بیتردید بنیان اصلی تمدن و فرهنگ بر محور خرد است (ر.ک: صرفی، 1383: 66-67). در ابتدا شایسته است واژة خرد در حوزة زبان و فرهنگ ایران باستان بررسی شود. در اوستا واژة xratav-، اسم مذکر است و به معنای «خواستن، تدبیر، هدف، مشورت، پند، هوش، فهم، خرد و عقل» به کار رفته است (Barthlomae, 1961:335). در فارسی باستان xraθu- به معنی خرد است (Kent, 1953:180). در زبان پهلوی xrad به معنی خرد و عقل است (ر.ک: مکنزی، 1379: 164). پند و اندرز از ارکان اساسی و بسیار مهم در متون فارسی میانه است؛ بهگونهایکه بخش بسیاری از متون پهلوی دربارة این موضوع است و همین، اهمیت این مسئله را در نزد ایرانیان باستان نشان میدهد. این مضامین اندرزی بیشتر از اندیشههای دینی سرچشمه گرفتهاند و بر تجربة بشری و اصل خردورزی تکیه دارند. هر اندرزی مبتنیبر هنجارهای اجتماعی است و درواقع فشردهای از آداب و رسوم و حکمت و جنبههای مختلف حیات جامعه و تفکر قومی است؛ بنابراین دربردارندة برداشت و جهانبینی فرهنگهای بشری در مکانهای مختلف است. اندرزنامههای پهلوی نمونة اصلی از آثار اندرزی ایرانی است. سنت نگارش اینگونة ادبی به دوران کهنتر بازمیگردد. اندرزنامههای پهلوی بهویژه با ترجمه به ادب فارسی و نیز عربی راه یافت و اینچنین اینگونة ادبی ادامه یافت (مزداپور، 1386: 16). مینوی خرد یکی از متونهای فارسی میانه است که پند و اندرز در آن نقش اصلی دارد. این اثر دربردارندة پرسشها و پاسخهای دانا و مینوی خرد است. تکیة اصلی کتاب، تأکید بر دینداری و اخلاقمداری برپایة توجه ویژه به خرد است. خرد در این اثر، تکیة اصلی متن است و همواره در سراسر این اثر از آن یاد میشود. این مقدار توجه به خرد، در شاهنامة فردوسی نیز دیده میشود؛ درواقع این اثر بر بنیاد خرد و خردورزی نهاده شده است؛ زیرا همواره و در همة مسائل و رویدادها ملاک و معیار سنجش، خرد است. ستایش و توصیف خرد در مقدمة شاهنامه چنان پررنگ است که این مقدمه را خردنامة شاهنامه میتوان نامید. در مینوی خرد دربارة خرد و ابعاد گوناگون آن سخن میرود. زنر معتقد است خرد در مینوی خرد با اهورامزدا متفاوت است و ماهیتی خلقنشدنی دارد. خرد در این اثر از آغاز همراه با اهورامزداست و با قدرت او آفرینش آغاز میشود (ر.ک: زنر، 1384: 312). شاهنامة فردوسی از حکمت خسروانی ایران باستان سیراب شده و مانند گنجینهای است که آموزهها و باورهای ایران باستان را پالوده و در درون خود نگاه داشته است. مینوی خرد یکی از متنهای ناب فارسی میانه با درونمایهای اندرزی است که نگارش آن به دوران ساسانی برمیگردد. این اثر بیگمان بر حکمت فردوسی در بیان اندیشهها و رهنمودهای اخلاقی - اندرزی، تأثیر ژرفی گذاشته است. پیشینة پژوهش چند اثر از پژوهشگران معاصر میتوان برشمرد که دربارة مضامین اندرزی و یا آثاری مرتبط با این موضوع نوشته شده است. مهمترین پژوهشها در این باره عبارت است از: ترجمة تفضلی از کتاب مینوی خرد (مینوی خرد، 1354)، شکوه خرد در شاهنامة فردوسی: سنجش تحلیلی کنش شخصیتها در سنجة خرد (رضایی دشتارژنه، 1393)، فرهنگ خرد در شاهنامه (طالبی و راشدمحصل، 1393)، دانش و خرد فردوسی (شفیعی، 1350)، جاذبههای فکری فردوسی (رنجبر، 1369)، جاویدانخرد (ابنمسکویه، 1355). در کتاب پژوهشهایی در شاهنامه (کوورجی کویاجی، 1371) نیز در این زمینه مطالعاتی شده است. افزونبر آنچه بیان شد، پایاننامههایی نیز در این باره انجام شده است؛ برای نمونه بررسی سه اندرزنامة پهلوی (اندرز آذرباد مارسپندان، اندرز دستور بهدینان و اندرز خیم و خرد) و مقایسة آنها با اندرزهای دورة اسلامی (هاوشکی، 1389) است که در آن سه اندرزنامة پهلوی با اندرزهای دورة اسلامی مقایسه شده است. پایاننامة بازتاب دین و فرهنگ مزدایی در شاهنامه (بررسی تطبیقی باورها، آیینها و اندرزهای شاهنامه با اوستا، متون پهلوی و پازند) (قاسمپور، 1388) که نمودهای اساطیری و دینی و فرهنگی ایران باستان را در شاهنامه بررسی میکند. موعظه و حکمت در شاهنامة فردوسی (نیکدار اصل، 1378) نیز پایاننامة دیگری در این موضوع است. پژوهشهای دیگر در این باره عبارت است از: «مفهوم خرد و خاستگاههای آن در شاهنامة فردوسی» (صرفی، 1383)، «پندها و اندرزها» (شاهین، 1390)، «پندها و اندرزهای شاهنامه» (صدرمحمدی، 1381) و «شاهنامة فردوسی، پندها و اندرزها» (معظمی گودرزی، 1386). گفتنی است اثر مستقلی که متن مینوی خرد را با شاهنامه مقایسه کرده باشد، ارائه نشده است؛ بنابراین انجام چنین پژوهشی لازم بود. پیشینة اندرزنامهها دورة ایرانی میانه از سال 330 پیش از میلاد تا 661 میلادی را در بر میگیرد. سنت نگارش آثاری به زبان فارسی میانه در سدههای ابتدایی اسلامی همچنان ادامه یافت؛ گفتنی است بسیاری از آثار ارجمند فارسی میانه که اکنون در دست است و اطلاعات گرانبهایی دربارة دین و باورها و آموزههای ایران باستان به دست میدهند، در سدههای نخستین اسلامی نوشته شدهاند. آثار فارسی میانة غربی (متون پهلوی زردشتی) به چهار دسته تقسیم میشود: «دستة نخست: ترجمههای اوستا به پهلوی؛ دستة دوم: آثار و متون و تفاسیر دینی؛ دستة سوم: متون و ادبیات اندرزی؛ دستة چهارم: آثار و متون تاریخی» (قادری، 1391: 107). احمد تفضلی دربارة این آثار مینویسد: «آثاری که به زبان پهلوی تألیف شده، بیشتر آثار دینی زردشتی است... و برای شناخت دین زردشتی زمان ساسانی و پیبردن به اسطورههای باستانی ایران و شناخت جهانبینی ایرانیان باستان منابع گرانبهایی به شمار میروند. مطالب بعضی از این آثار نیز در کتابهای ادبی فارسی اقتباس گردیده و به صورتهای گوناگون جلوهگر شده است. برای به دست آوردن اطلاعاتی از چگونگی آثار ادبی پهلوی باید به این ترجمهها و اقتباسها رجوع کرد. درواقع باید گفت ادبیات پهلوی در اینگونه آثار فارسی ادامه یافته و منعکس شده است» (تفضلی، 1377: 114). نداف و پاکنژاد مینویسند: «خرد در اندیشة زردشتی نقش اصلی و محوری دارد و با وجود آفریدگار بزرگ یکی است. کل آفرینش جهان از ابتدا تا پایان با خرد رهبری میشود» (نداف و پاکنژاد صحنه، 1390: 116). یکی از جلوههای بسیار پررنگ در ادبیات پهلوی نوشتههای اندرزی است؛ چنانکه اخلاقیات را یکی از مهمترین بخشهای نوشتههای فارسی میانه میتوان به شمار آورد. برپایة واژهنامة مکنزی، اندرز در فارسی میانه handarz است. این واژه بیشتر بر گفتهها و سخنان حکیمانهای گفته میشود که بیشتر بزرگی برای راهنمایی فرزند یا شاگرد، مؤمنان، عامة مردم یا صاحبان شغل و منصبی ویژه فرموده باشد. واژة فرهنگ نیز در زبان فارسی میانة زرتشتی یا به اصطلاح پهلوی، در این معنی به کار رفته است: «خیز (ای) پسر من تا (تو را) فرهنگ آموزم» (متنهای پهلوی، بیتا: 58). واژة فرهنگ به معنای دانشآموختن، تربیتکردن و دانش نیز به کار میرود. مترادف اندرز، واژة پند است. معنای دیگر و اصلی واژة پند در زبان پهلوی «راه» است (مزداپور، 1386: 10). بهجز آنچه بیان شد، در فارسی دری واژههای دیگری نیز در این معنا کاربرد مییابند. در دوران پس از اسلام، جز پند و اندرز، واژههای دیگری مانند نصیحت، وصیت، موعظه، حکمت و مطلق دانش این معنی را میرسانند. همچنین اصطلاحاتی مانند داستانزدن و اندازهگرفتن برای نقل اندرز و سرمشقدادن و عبرتگرفتن نیز به کار گرفته میشد (همان: 12)
بحثهای اخلاقی مهمترین بخش ادبیات پهلوی را تشکیل میدهد. اندرزنامهها، متون و یا کلمات کوتاه همراه با پند و اندرز است که جنبة حکمت عملی و تجربی دارد؛ به این نوع نوشتهها که به زبان پهلوی بوده است، اندرزنامههای پهلوی میگویند. این نوع آثار، بخش بسیاری از ادبیات پهلوی را در بر میگیرد. به این گونة ادبی به سبب ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی مردم ایران از قدیم توجه میشد. پس از ورود اسلام نیز همچنان بر فراز متون ادبی قرار داشت؛ آثاری مانند قابوسنامه و سیاستنامهها از این گونهاند. دربارة جایگاه و معنای خرد در اوستا باید به امشاسپندان، ازجمله بهمن اشاره کرد که نخستین امشاسپند و آفریدة اهورامزداست. او مظهر اندیشة نیک و خرد و دانایی خداوند است. اوست که انسان را از عقل و تدبیر بهرهمند میکند (ر.ک: احمدی و حسنی باقری، 1389: 30). همة گروههای جامعة ایرانی در دورة میانه به سخنان کوتاه و پندآمیز بسیار توجه داشتند؛ بهگونهایکه در بیشتر نوشتههای دینی، بر دیوارهها، سنگنوشتهها، بناهای بزرگ، ظروف و کنارة لباسها و فرشها نشان آنها را میتوان دید. مجموعة اندرزهای این دوران بعدها در ادبیات دوران اسلامی و در کتابهای ادب و اخلاق عربی و فارسی بسیار تأثیر گذاشت؛ بهگونهایکه این تأثیرگذاری از ویژگیهای این نوع ادبی به شمار میرود. تأثیر اندرزنامهها بر آثار پس از خود آثار نگارششده در آغاز دورة اسلامی و رشد زبان فارسی دری، بیشتر تحت تأثیر آثار و فرهنگ ایران پیش از اسلام است که در آن زمان همچنان استوار و پایدار بود. تأثیر جنبههای اندرزی فرهنگ ایران باستان در آثار سدههای آغازین اسلامی مانند شاهنامة فردوسی و قابوسنامه و... نشانگر اهمیت و آوازة اینگونه آثار اندرزی پهلوی در آن روزگار است. «انعکاس مطالب اندرزی محدود به دورة ساسانی و فرهنگ ایران پیش از اسلام نیست؛ بلکه در آثار ادبی فارسی و نیز نوشتههای ایرانیان به زبان عربی، بسیار مشاهده میشود و از همین روست که این گونة ادب را از ویژگیهای فرهنگ مشرقزمین دانسته و گمان بردهاند که مردم مشرق، حکمت و دانش را در پوشش و قالب اینگونه سخنان حکمتآمیز ترویج و تعلیم میدادهاند» (محمدی ملایری، 1380: 259). میرفخرایی مینویسد: «اندرزها ازآنرو که مطالب اخلاقی جامعه را بازتاب میدهند و معرف اندیشه، گفتار و کردار مردم در گذشتههای دورند، زمینههای مساعدتری برای شناخت باورهای نخستین جامعة ایرانی به دست میدهند و گویای این حقیقت آشکار نیز هستند که ایرانیان بهویژه در دورة ساسانی، به سخنان و نوشتههایی با مضمون اخلاقی و اجتماعی دلبستگی فراوان داشتهاند» (میرفخرایی، 1391: 108). سبک اندرزنامهها نویسنده در نوشتههای اندرزی با لحنی دلسوزانه و پدارنه سخنانی لطیف و مهربانانه میگوید و این، سبک معمولی اینگونه نوشتههاست. بیشتر افعال در این متون حالت امری دارد و لحن نوشته، تحکمی است. در اندرزنامهها شخص اندرزدهنده، فردی پیر و دانا و باتجربه است؛ گاهی از او با اسم ویژهای مثل بزرگمهر و گاهی با اسم عامی مثل بزرگ دبیرستان یا مرد دانا یاد میشود؛ البته گاهی نیز اسمی از او به میان نمیآید. در بعضی نوشتهها نیز فرد اندرزکننده گروهی مانند دستوران یا دانایان پیشین یا موبداناند. گاهی اندرز در اندرزنامهها در قالب حکایت بیان میشود و ساختار و چارچوبی روایی دارد؛ گاهی نیز به صورت پرسش و پاسخ است؛ مانند بزرگمهر و مینوی خرد و گاهی شکل مناظرهای به خود میگیرد. یکی از ویژگیهای اصلی این نوشتهها خاصبودن آنها برای پند و اندرز است. تفضلی دربارة اندرزهای پهلوی چنین میگوید: «اندرزهای پهلوی عموماً سبکی ساده و روان دارند و جملات آنها کوتاه و روشن است. مفصلترین مجموعة اندرزها در کتاب ششم دینکرد گرد آمده است. اندرزهای پهلوی یا از نوع نصایح دینی هستند یا از نوع حکَم عملی و تجربی. مضامین بسیاری از اندرزهای نوع دوم را در میان ملل دیگر نیز میتوان یافت؛ زیرا اینگونه حکَم، حاصل تجربیات بشری است. اندرزها اساساً از زمرة ادبیات شفاهیاند که از نسلی به نسلی همراه با تغییرات منتقل شدهاند. بیشتر اندرزهای پهلوی به بزرگان و حکما نسبت داده شده است. بیشتر مجموعة اندرزها عنوانی ندارند و عنوانهای کنونی را کاتبان و نسخهبرداران یا مصححان این متون به آنها دادهاند و بعضی از اندرزها منسوب به شاهان یا بزرگان یا روحانیون است» (تفضلی، 1377: 180-181). خرد در اندرزنامهها خرد یکی از مفاهیم مهم در ادیان و تمدنهاست. در متون کهن ایرانی نیز بر آن بسیار تأکید شده است؛ ازجمله در گزیدههای زاداسپرم، مینوی خرد، بندهشن، گاثاهای اوستا و شاهنامه (ر.ک: احمدی و حسنی باقری، 1389: 30). مجموعة پندها و اندرزهایی که در این متون به بهدینان داده میشود، دربردارندة سه بخش اصلی است: 1) پندهای مربوطبه مشاهده و داشتن بصیرت در زندگی؛ 2) پندپذیری، احتیاط، دوراندیشی؛ 3) پندهای اخلاقی و انجام وظیفه و مسئولیت بر عهده گرفتن (ر.ک: قادری، 1391: 53). خرد در بندهشن به دو نوع مقدس و پلید تقسیم میشود. برابر با این تقسیمبندی، جهان نیز به دو جبهة یاران خرد مقدس و خرد پلید بخش میشود (ر.ک: احمدی و حسنی باقری، 1389: 30). در گاثاها، دو نیروی عظیم انگرمینو (خرد پلید) و سپنتامینو (خرد مقدس) بازیگران اصلی هستی هستند. این دو نیرو از آغاز همزاد و دوقلو بودهاند؛ بهطورکلی مزدا (لقب اهورا) را به معنای خرد و فرزانگی دانستهاند (ر.ک: آموزگار، 1386: 10). مینویخرد یکی از آثار بسیار مهم و ارزنده در حوزة ادبیات پهلوی مینویخرد است. متنی کوتاه و بسیار پراهمیت که درونمایة اصلی آن دربرگیرندة مضامین اندرزی است. «شاید در بین متون اندرزی، قدیمیترین باشد و به احتمالی تاریخ تألیف آن به اواخر دورة ساسانی میرسد. متن کتاب به صورت پرسش و پاسخ است. دانا شصت و دو پرسش اخلاقی - اندرزی از مینوی خرد میپرسد و مینوی خرد به تمامی این پرسشها پاسخ میدهد. البته بیشتر پاسخها جنبة ترغیب و نصیحت دارد. مینوی خرد در حکم آموزة بهدین زردشتی در جنبة اخلاقی - رفتاری است. به احتمالی این اثر باید در عهد بزرگمهر، وزیر حکیم و مشاور خسرو انوشیروان نوشته شده باشد. دانا که شخصیت اصلی در این اثر است، خرد را که پرستیدنیترین نمودهای یزدانی است، برمیگزیند. پس خرد در کالبدی بدو نمایان میشود و میگوید: از من آموزش خواه تا تو را راهنمایی باشم بهسوی خشنودی یزدان و نیکان برای نگهداری تن خاکی و رهایی روان مینویی. در این هنگام آن مرد دانا پرسشهای خود را یکبهیک یا گروهگروه پیش میکشد و آن مینو به آنها پاسخ میگوید» (Boyce, 1968:54-55؛ تاوادیا، 1355: 130-131) نداف و پاکنژاد خرد را در مینوی خرد چهار دسته میدانند: 1) خرد افزونی یا خرد مقدس؛ خردی که مردم با آن در اندیشه همانگونه همدیگر را میبینند که با چشم میبینند؛ 2) خرد پرهیزکاران که روان با تن همواره خواستار آن است؛ 3) خرد غریزی یا آسنخرد که خرد ذاتی است؛ از نخستین لحظة آفرینش با اورمزد بوده است و اهورامزدا خرد ذاتی را با منش خویش به نیکان میبخشد؛ 4) خرد همهآگاه خرد اورمزدی است که در آن تاریکی و نادانی نیست (ر.ک: نداف و پاکنژاد،1390: 116). افزونبر درونمایة اصلی اندرز که مبنای نگارش کتاب است، دربارة مضامین دیگری مانند اسطورة آفرینش زردشتی، زروان، شخصیتهای اساطیری و مانند آن نیز بحث شده است. یکی از موضوعهای مهم در باب این کتاب این است که آیا این اثر از اندیشههای زروانی نیز تأثیر پذیرفته است؟ احمد تفضلی در کتاب تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام اطلاعات گستردهای در باب آثار پهلوی ارائه داده است که در بخشی از آن چنین میگوید: «کمتوجهی به امور دنیای مادی و توجه به دنیای معنوی و نیز ذکر اهمیت تقدیر و نقش ستارگان در سرنوشت آدمی موجب شده است برخی از دانشمندان این کتاب را اثری نیمهزروانی بنامند؛ ولی مطالبی که مشخصة عقاید زروانیان باشد، مانند اینکه اهرمزد و اهریمن اصل واحدی داشتهاند در آن نیامده و به اسطورة زروانی نیز اشاره نشده است؛ بنابراین مطالبی مانند تأکید بر کمتوجهی به امور دنیایی و پرداختن به امور روحانی و نیز رضادادن به قسمت را باید از مشخصات نوع ادبی اندرزها به شمار آورد» (تفضلی، 1377: 198). مینویخرد به سبب توجه بسیار به موضوع خرد و اینکه خرد را نخستین آفریدة خداوند و جان هستی معرفی میکند، اهمیتی ویژه مییابد. فردوسی نیز چنین ارزشی برای خرد برمیشمارد و این پرسش را در ذهن برمیانگیزد که آیا شاعر پرآوازة توس که مینوی خرد را در پیش داشته، در نگارش شاهکار خود از این اثر درخشان پهلوی بهره برده است؟ شاهنامه شاهنامه اثر بزرگ حکیم فردوسی و شاهکار زبان و ادب فارسی نو است که بنیان زبان فارسی نیز به شمار میرود. این اثر بسیاری از سنتهای ایرانی را در درون خود جای داده است. نخستین کارکرد شاهنامه در زنده نگهداشتن زبان فارسی است. فردوسی بر بزرگی و اهمیت کار خود آگاه بود و چنین زیبا به ستایش آن زبان میگشاید:
در شاهنامه بسیاری از داستانهای اساطیری و افسانههای مشهور ایرانی ثبت است؛ اما درواقع خواننده در شاهنامه مضامین و موضوعهای بسیاری را مشاهده میکند. افزونبر داستان پادشاهان، مسایلی مانند پهلوانی پهلوانان و کردار و خوی ایشان، جانفشانی در راه پاسداری از سرزمین، گذرایی و بیاعتباری گیتی، غنیمتشمردن زمان، پیمان نگاهداشتن و بسیاری مضامین دیگر نیز در شاهنامه وجود دارد. غلامحسین یوسفی دربارة ارج و جایگاه شاهنامه چنین میگوید: «شاهنامة فردوسی ـ برخلاف آنچه ناآشنایان میپندارند ـ فقط داستان جنگها و پیروزیهای رستم نیست؛ بلکه سرگذشت ملتی است در طول قرون و نمودار فرهنگ و اندیشه و آرمانهای آنان است. برتر از همه، کتابی است درخور حیثیت انسان؛ یعنی مردمی را نشان میدهد که در راه آزادگی و شرافت و فضیلت، تلاش و مبارزه کرده، مردانگیها نمودهاند و اگر کامیاب شده یا شکست خوردهاند، حتی با مرگشان آرزوی دادگری و مروت و آزادمنشی را نیرو بخشیدهاند. شاهنامة فردوسی... همه در حمایت دادگری و خرد و مردمی و آزادگی است و نیکوکاری و وطندوستی را تعلیم میدهد. شاهنامه در خلال داستانهای دلانگیز خود مبشر پیامی است چنین پرمغز و عمیق. گویی حاصل همة تجربهها و تفکرات میلیونها نفوس در فراز و نشیب حیات از پس دیوار قرون به گوش ما میرسد که آنچه را در جایگاه ثمرة حیات دریافته و آزمودهاند، صمیمانه با ما در میان مینهند و همگان را به نیکاندیشی، آزادمردی، دادپیشگی و دانایی رهنمون میشوند» (یوسفی، 1372: 7-6). این یکی از زیباترین توصیفات دربارة شاهنامه است. پند و اندرز از دیگر درونمایههای شاهنامه است که در سراسر آن دیده میشود و نمودی ویژه دارد. این مضامین اندرزی در لابهلای داستانها، در آغاز و پایان و فراخور داستان و موضوع جلوهگر میشوند. در شاهنامه این مسایل با احساسات عمیق شاعر درمیآمیزد؛ به کلام گیرایی ویژهای میبخشد و آنچه از دل برمیآید، ناگزیر بر دل مینشیند؛ همین موضوع موجب برجستگی شاهنامه در مقایسه با آثار دیگر اندرزی است. صفا معتقد است: «بهترین قسمت شاهنامه اشارات اخلاقی و نصایحی است که استاد بزرگوار طوس به خوانندگان عرضه میکند. قوّت طبع و عظمت فکر و روشنی نظر در نصایح فردوسی بهنیکی آشکار است» (صفا، 1362: 258). این سخنان پندآمیز فردوسی در لحظهای ویژه از داستان بیان میشوند، درنتیجه گیرایی ویژهای دارد و بر جان شنونده مینشینند. شاهنامة فردوسی سرشار از پند و مضامین اندرزی است و در آن بیش از 500 بار واژة خرد و خردمند و بیش از 150 بار واژة روشنروان آمده است (ولف، 1377: ذیل واژه خرد و روشن روان)؛ بنابراین آیا میتوان چنین پنداشت که پندها و اندرزهای موجود در متن پهلوی مینوی خرد بر آن تأثیر گذاشته است؟ و اگر تأثیر گذاشته این تأثیرگذاری چگونه بوده است؟ اصل پهلوی بسیاری از اندرزنامهها از بین رفته است؛ اصل بعضی از آنها را میتوان بازشناخت. دانشمندان ایرانی مسلمان پس از اسلام به این متون توجه کردند و آنها را در کتابهای ادب و اخلاق و تاریخ، به عربی ترجمه کردند و بعضی از آنها نیز به فارسی راه یافت. برای نمونه اندرزهای بزرگمهر بهطور دقیق در کتاب جاویدان خرد ابنمسکویه آمده است و کمابیش آن را جملهبهجمله با متن اصلی میتوان تطبیق داد. ابنندیم در فصلی با عنوان «اسامی کتابهای تألیفشده در مواعظ و آداب و حکَم ایرانیان و رومیان و هندیان و تازیان» تعدادی از کتابهای اخلاقی و تعلیمی پهلوی را نام میبرد که به عربی ترجمه شده بود. اندرزنامههای پهلوی گاهی به زبان عربی ترجمه شده است و گاهی قطعههایی از آن به فارسی برگردانده شده و یا مضامین آنها در آثار دورة اسلامی راه یافته است. خرد در متون کهن گونههای مختلفی دارد و بخشیدۀ اهورامزداست؛ اما خویشکاری و وظیفۀ هریک خاص است و با آفریدگان مشخصی پیوند دارد. فردوسی همۀ این انواع را در زیر عنوان «خرد» معرفی میکند؛ اما مفهومهای متعددی برای این دادۀ خدایی به کار میگیرد که نمایانگر شناخت کامل او از این گونههای ویژه و آگاهی از خویشکاری آنهاست. همین ژرفبینی و دقت، او را در میان کوشندگان ادب فارسی و پاسداران زبان و شناسندگان تواناییهای آن ممتاز کرده است (طالبی و راشدمحصل، 1393: مقدمه) مقایسة اندرزهای مینویخرد و شاهنامه پس از آنچه دربارة اصل و خاستگاه اندرز در ادب و فرهنگ ایران باستان و حوزة شاهنامه بیان شد، در ادامه اندرزهای مینوی خرد و شاهنامه تطبیق و بررسی میشود. مقدمة مینوی خرد و شاهنامه در ابتدا بخشی از ترجمة مقدمة مینوی خرد بیان میشود. این مقدمه بهویژه ازنظر توجه به موضوع خرد با مقدمة شاهنامه سازگار و مشابه است. «1- به نام و ستایش آفریدگار اورمزد که دهندة همة سودهاست؛ 2- و همة ایزدان آفریده در مینو و گیتی 3- و فرهنگ فرهنگها دین مزدیسنی 4- که سرچشمة دانایی و تشخیص از آن است 5- به فره و کام مقدسان دو جهان، تعلیمات آفریدگار اورمزد 6- و همة ایزدان بسیار نیرومند 7- و توجه دربردارندة آسایش فراوان از سوی ایزدان، دانایان خاصی که کارشان منطقی است 8- پاداشهای نوبهنو به دارندة خرد (رسد) 9- از راه یافتن سود دو جهانی به فراوانی که (خرد) شفابخشترین است برای تن و روان 10- چنانکه در بهدین پاک مزدیسنان، معجزة معجزات، منزه از گمان، بیمثال، بنابر گفتار آفریدگار اورمزد و زرتشت سپیتمان در جاهای بسیاری فتوی داده شده است 11- که آفریدگار بسیار نیک این مخلوقات را به خرد آفرید 12- و آنان را به خرد نگاه میدارد 13- و به سبب افزار (=قدرت) خرد که سودبخشترین است آنان را پایدار و بیدشمن به جاودانگی همیشگی از آن خود کنند» (مینوی خرد، 1354: 2). بیتهای آغازین شاهنامه عبارت است از:
در مقدمة شاهنامه پس از ستایش خداوند، از خرد و ستایش آن سخن میرود. در مقدمة مینوی خرد و مقدمة شاهنامه پس از ستایش خدا، موضوع خرد بسامد بسیاری دارد. درحقیقت بنیان هر دو مقدمه دربارة ارزش مقام و جایگاه خرد است. «به نام و ستایش آفریدگار اورمزد که دهندة همة سودهاست و همة ایزدان آفریده در مینو و گیتی» این جملات در آغاز مقدمة مینوی خرد با نخستین ابیات شاهنامه سازگار است؛ یعنی خداوندی که روزیده است و کیوان و گردانسپهر، ماه و ناهید و مهر نیز نمودی از ایزدان و آفریده در مینو و گیتی است؛ چنانکه پیداست باورهای زرتشتی در گذار به دورة اسلامی از عناصر در تقابل با آموزههای اسلامی پالوده میشود و این نخستین ابیات شاهنامه را باید از این دست به شمار آورد. «خرد را میتوان مهمترین مفهوم مطرحشده در شاهنامة فردوسی دانست» (احمدی و حسنی باقری، 1389: 21). کوورجی کویاجی معتقد است: «دربارۀ منابع خاص ادبی پهلوی که فردوسی در یزدانشناخت و فلسفة خود از آنها الهام گرفته است، میتوان گفت که به احتمال بسیار زیاد، وی کتاب پهلوی دانا و مینوی خرد را میشناخته است. همچنین قرینههای بسیاری میان گفتارهای فردوسی و آنچه در دادستان دینی و گزارش گمانشکن بیان شده است، دیده میشود» (کوورجی کویاجی، 1371: 4). خرد «8- پاداشهای نوبهنو به دارندة خرد رسد؛ 9- از راه یافتن سود دو جهانی به فراوانی که خرد شفابخشترین است» (مینوی خرد، 1354: 2).
در بند 11 و 12 مقدمة مینوی خرد آمده است که آفریدگار بسیار نیک این مخلوقات را به خرد آفرید و آنان را... (؟) به خرد نگاه میدارد؛ بنابراین خرد برترین آفریدههای خداوند است که به سبب آن، سایر پدیدهها و موجودات آفریده میشوند (مینوی خرد، 1354: 2). در شاهنامه نیز خرد برترین آفریدة ایزدی است:
در این میان در شاهنامه اشارههایی به «دانا» وجود دارد و همچنین برخوردارشدن او از سخنگویی که از «خرد» سخن میگوید؛ این بهگونهای یادآور شخصیت دانا و مینوی خرد در کتاب مینوی خرد است:
مینوی خرد نیز بر محور پرسشهای دانا و پاسخهای مینوی خرد نهاده شده است. در ادامه چند بند دیگر از مقدمة مینوی خرد بیان میشود: «43- و از دستورانی که در دین آگاهتر بودند، پرسید؛ 44- که برای نگاهداری تن و نجات روان چه چیز بهتر و برتر است؟ 45- و آنان بنابر آنچه در دین معلوم شده است، گفتند 46- که از (همه) نیکیها که به مردمان میرسد، خرد بهتر است؛ 47- زیرا گیتی را به نیروی خرد میتوان اداره کرد 48- و مینو را هم به نیروی خرد میتوان از آن خود کرد» (مینوی خرد، 1354: 4). این مضمون در این ابیات نیز دیده میشود:
در بند 49 و 50 از مقدمة مینوی خرد به این نکته اشاره شده است که خداوند، آفریدگان را در گیتی به نیروی خرد آفریده است و ادارة مینو و گیتی به خرد است:«49- این نیز پیداست که اورمزد این آفریدگان در گیتی را به خرد غریزی آفریده است 50- و ادارة گیتی و مینو به خرد است» (مینوی خرد، 1354: 4). در اندیشه و باور ایرانی خرد نخستین آفریدة خداوند و واسطة خلق جهان مادی است؛ حدیث «اول ما خلق الله العقل» نخستین چیزی که خدا آفرید، عقل بود (مجلسی، 1376ق، ج1: 97) به همین نکته اشاره دارد. در فلسفة اسلامی پیدایش هستی، بیانکنندة همین موضوع است. در پرسش 56 مینوی خرد باردیگر به همین نکته اشاره میشود: «پرسش 56- از نخست، من که خرد غریزی هستم از مینوها و گیتیها با اورمزد بودم و آفریدگار اورمزد ایزدان آفریده در مینو و گیتی و دیگر آفریدگان را به نیرو و قدرت و دانایی و کاردانی «آسن خرد» (=خرد غریزی) آفرید و خلق کرد و نگاه میدارد و اداره میکند و در سر فرشگرد اهرمن و فرزندانش را به نیروی خرد بیشتر میتوان نابود کرد و از میان برد و سوشیانس با کیخسرو و آنان که تن پسین کنند به سبب نیرو و یاری خرد (این کار را) بهتر میتوانند انجام دهند» (مینوی خرد، 1354: 72). فردوسی نیز چنین مضمونی را در شاهنامه بیان میکند:
بنابراین خرد مهمترین موضوع مقدمة مینوی خرد و مقدمة شاهنامه به شمار میرود و بنیان هر دو اثر بر آن نهاده شده است. کتاب مینوی خرد ازنظر مباحث مربوط به خرد، اهمیت بسیاری دارد و شاید بیشترین تأثیر را در این باره بر شاهنامه داشته است. راشدمحصل نیز این نکته را تأیید میکند که خرد و دانا بارها در شاهنامه در کنار هم آمدهاند و این نشاندهندة آگاهی فردوسی از متن مینوی خرد است (طالبی و راشدمحصل، 1393: 8). البته این آگاهی ممکن است مستقیم یا غیرمستقیم باشد. پرسش 10 در متن مینوی خرد، جایگاه خرد در پیوند با هنر و نیکی را بررسی میکند: «1- پرسید دانا از مینوی خرد 2- که خرد بهتر است یا هنر یا نیکی؟ 3- مینوی خرد پاسخ داد 4- که خردی که با آن نیکی نیست، آن را خرد نباید شمرد 5- و هنری که خرد با آن نیست، آن را هنر نباید شمرد» (مینوی خرد، 1354: 25). این مضمون در شاهنامه نیز وجود دارد:
در پرسش 46، مینوی خرد در پاسخ به این پرسش دانا که برترین خواسته چیست، خرد را برترین موهبت و خواسته معرفی میکند: «1- پرسید دانا از مینوی خرد 2- که چیست که از هر خواسته برتر است؟ 3- مینوی خرد پاسخ داد 4- که خرد است که بهتر از همة خواستههایی است که جهان است» (مینوی خرد، 1354: 64). در شاهنامه نیز این موضوع بارها بیان شده است:
مینوی خرد، پشتیبانیگرفتن خرد را بهترین سلاح در برابر دیوان و اهریمن معرفی میکند. پرسش 42 به این نکته اشاره دارد. «4- مینوی خرد پاسخ داد 5- که اورمزد خدا و امشاسپندان و بهشت خوشبوی خرم را از آن خویش کردن و اهرمن بدکار و دیوان را شکستدادن و از دوزخ تاریک بیبها رستن چنین ممکن است: 6- وقتیکه مینوی خرد را به پشتیبانی گیرند، 7- و مینوی خرسندی را مانند زره بر تن پوشند» (مینوی خرد، 1354: 60). در شاهنامه نیز چنین آمده است:
کوورجی کویاجی معتقد است فردوسی به مینوی خرد توجه ویژهای دارد و از آن بسیار استفاده میکند؛ همچنین مینوی خرد بر آن تأثیر بهسزایی داشته است (ر.ک: کوورجی کویاجی، 1371: 9-7). او مینویسد: «فردوسی هنگام سرودن پیشگفتار شاهنامه و مباحثة اخلاقی در حضور بهرام گور، دستکم کتاب دانا و مینویخرد را در پیش چشم داشته و بخشهایی از آن را که درخور حماسة خویش میدانسته تأویل کرده و در شاهنامه آورده است... «دکتر آ.د. مرتمان» و «دکتر ا.و. وست» هر دو بر این عقیده بودند که تاریخ مفروض نگارش دانا و مینوی خرد احتمالاً چندی پیش از حملة عرب بوده است؛ بنابراین کتاب مینوی خرد پیش از فردوسی از شهرت کافی برخوردار بوده است» (همان: 25). گذرایی و بیاعتباری گیتی از دیگر مسایل آمده در مینوی خرد، اعتمادنکردن به نیکی جهان است؛ زیرا بنیاد ندارد و از میان خواهد رفت؛ برای نمونه در پرسش یک، بندهای 98، 99، 100، 101، 110 و 111 چنین آمده است: «98- به هیچ نیکی گیتی تکیه مکن؛ 99- چه نیکی گیتی همچون ابری است که در روز بهاری آید که به هیچ کوه نپاید. 100- بسیار گیتیآرای مباش؛ 101- چه مرد گیتیآرا، تباهکنندة مینو باشد. 110- به زندگی تکیه مکن؛ 111- چه سرانجام مرگ بر تو رسد» (مینوی خرد، 1354: 11-12). در شاهنامه نیز همین نکته همواره یادآوری میشود. گذرایی و بیاعتباری زندگی دنیوی و لزوم توجه به فرارسیدن مرگ و آمادة گذشتن از دنیا بودن جزو پربسامدترین مضامینی است که فردوسی پیوسته به آن توجه میکند:
آز آز از دیگر موضوعهای پربسامد در مینوی خرد است که پیوسته آدمی را از گرفتارشدن به آن هشدار میدهد. آز در شمار یاوران نیرومند اهریمن به شمار میآید و همواره در پی زیانرساندن به آفرینش اهورایی است. در شاهنامه نیز بسیاری از رویدادهای ناگوار بر اثر دخالت آز رخ میدهد. مینوی خرد همواره انسان را به دوری از آز فرا میخواند: «13- به آز متمایل مباش 14- تا دیو آز تو را فریب ندهد 15- و چیزهای گیتی برای تو بیمزه و چیزهای مینو تباه نشود» (مینوی خرد، 1354: 7). در شاهنامه نیز بسیار بر لزوم دوری از آز سخن میرود. درواقع این پالودهشدن عناصر فرهنگ باستانی ایران در فرهنگ ایران اسلامی است؛ یعنی فرهنگ ایران باستان با شاهنامه و متونی از این دست به دورة اسلامی وارد شد. در ادامه نمونههایی از شاهنامه دربارة آز و آزمندی بیان میشود:
فردوسی در داستان رستم و سهراب، آزمندی را عامل اصلی این رویداد ناگوار میبیند:
دادگری داشتن انصاف و گرفتن جانب حق، چه با دوستان و چه با دشمنان، از نکاتی است که در مینوی خرد به آن سفارش میشود:«52- با دشمنان با انصاف ستیزه کن. 53- با دوست به پسند دوستان رفتار کن» (مینوی خرد، 1354: 8). در شاهنامه نیز نگاهداشت جانب انصاف یکی از ارکان اصلی حماسه است. درواقع داد و دادگری یکی از ویژگیهای اصلی اخلاق پهلوانان و شاهان و نیکان است که همواره ستوده میشود:
سپهر و سرنوشت مینوی خرد در بسیاری از قسمتها، نیکی و بدی واردشده به انسان را به هفت سیاره و دوازده برج نسبت داده است؛ برای نمونه پرسش 7 بندهای هفده تا بیست و یک ذکر میشود: «17- هر نیکی و بدی که به مردمان و نیز به آفریدگان دیگر میرسد از هفتان (=هفت سیاره) و دوازدهان (=دوازده برج) میرسد. 18- و آن دوازده برج در دین بهمنزلة دوازده سپاهبد از جانب اورمزد 19- و آن هفت سیاره بهمنزلة هفت سپاهبد از جانب اهرمن خوانده شدهاند 20- و همة آفریدگان را آن هفت سیاره شکست میدهند و به دست مرگ و هرگونه آزار میسپارند؛ 21- بهطوریکه آن دوازده برج و هفت سیاره تعیینکنندة سرنوشت و مدَبر جهاناند» (مینوی خرد، 1354: 23). گفتنی است این نگرش که سرنوشت در آسمانها رقم میخورد، در بیشتر متون فارسی میانه وجود دارد. درواقع تأثیر باورهای زروانی که تقدیرگرایی را بسیار رواج میدادند، در اندیشه و باور و در عرصة آثار ادبی این دوره تأثیر ژرفی گذاشته است؛ بهگونهایکه این نگرش دربارة جهان هستی در دورههای بعد نیز همچنان به قوت خویش باقی است و حتی تاکنون نیز هستی خود را حفظ کرده است. شاهنامة فردوسی نیز به این نکته اشاره دارد:
هر بهروزی و یا سیهروزی که به مردمان میرسد، با میانجیگری این برجهای دوازدهگانه و اختران هفتگانه روی میدهد:
از اینگونه اشارات که نیک و بد را از سپهر و چرخ روزگار میدانند، در شاهنامه بسیار است. راستی و رادی و ستایش خداوند یکی از مسایلی که شاهنامه بر آن تأکید دارد، توجه به ستایش خداوند و پیشهگرفتن رادی در کارها و دوری از بدی در کنش و رفتار است. مینوی خرد در پرسش دوم به این نکته اشاره دارد: «1- پرسید دانا از مینوی خرد 2- که رادی (=بخشندگی) بهتر است یا راستی 3- یا سپاسداری یا خرد 4- یا کاملاندیشی یا خرسندی (=قناعت)؟ 5- مینوی خرد پاسخ داد 6- که برای روان، رادی و برای همة جهان، راستی 7- و نسبتبه ایزدان سپاسداری و در تن مرد، خرد 8- و در همة کارها، کاملاندیشی و برای آسایش تن و روان و زدن اهریمن و دیوان، خرسندی بهتر است» (مینوی خرد، 1354: 17). این ارزشهای اخلاقی و انسانی با زیبایی ستودنی و ویژهای در بخشهای مختلف شاهنامه دیده میشود؛ برای نمونه رستم در حضور پهلوانان در داستان کاموس کشانی چنین سخن میگوید:
و از زبان کیخسرو خطاب به ایرانیان آمده است:
بادهخواری چند ویژگی دربارة می در مینوی خرد بیان شده که همین ویژگیها در شاهنامه نیز آمده است. در پرسش پانزدهم مینوی خرد (بندهای 20 تا 35) دربارة «می» چنین سخن میرود: «20- دربارة «می» پیداست که گوهر نیک و بد به «می» آشکار تواند شد 21- و نیکی مرد در خشم و خرد مرد در شهوت بدی انگیز؛ 22- چه هرکه خشم بر او تازد و خویشتن را بتواند نگاه دارد، در نیکیاش 23- و هرکه شهوت بر او تازد و خویشتن را بتواند نگاه دارد، در خردش 24- و هرکه «می» بر او تازد و خویشتن را بتواند نگاه دارد، در گوهرش 25- پژوهشکردن لازم نیست؛ 26- چه مرد نیکگوهر چون «می» خورد، مانند جام زرین و سیمین است که هرچه بیشتر آن را بیافروزند (=صیقل دهند)، پاکتر و روشنتر میشود 27- و اندیشه و گفتار و کردار (خویش را) نیکتر دارد 28- و نسبت به زن و فرزند و همالان (=دوستان، یاران) دوستتر و چربتر و شیرینتر شود 29- و به هر کار نیک کوشاتر شود 30- و مرد بدگوهر چون «می» خورد، خویشتن را از اندازه بیشتر اندیشد و پندارد 31- و با همالان نبرد کند و چیرگی نشان دهد و افسوس (=مسخره) و استهزاء کند 32- و مرد نیک را تحقیر کند 33- و به زن و فرزند و مزدور و بنده و پرستار خویش آزار رساند 34- و مهمانی نیکان را برهم زند 35- و آشتی را ببرد و قهر آورد» (مینوی خرد، 1354: 33-32). فردوسی نیز در شاهنامه دربارة می چنین میسراید:
نتیجهگیری شاهنامة فردوسی پیونددهندة فرهنگ ایرانی از دورة پیش از اسلام به دورة اسلامی است. نمود این پیوند هم در عرصة زبان فارسی و هم در عرصة باورها و اسطورهها و داستانها و بهطورکلی فرهنگ ایرانی مشاهده میشود؛ نخستین نمود آن در دیباچة شاهنامه آشکار است. با مقایسة مقدمة شاهنامة فردوسی با مقدمة مینوی خرد میتوان دریافت در هر دو اثر توجه ویژهای به موضوع خرد شده است. در مقدمة شاهنامه پس از ستایش خداوند، خرد نخستین موضوعی است که از آن یاد میشود؛ از همین آغاز اثر اهمیت و ارزشدادن به خرد آشکار است؛ همین رویکرد در مقدمة مینوی خرد نیز دیده میشود. از اطلاعات به دست آمده در این مقاله میتوان دریافت که خرد، برخلاف ظاهر آشنای خود مصداقهای متنوع و مفهوم پیچیدهای دارد؛ بهگونهایکه برخی آن را تعریفناپذیر دانستهاند و بهجای تعریف، کارکردها و نقش و وظیفة خرد در زندگی آدمیان را شرح و تفسیر کردهاند. این مفهوم در شاهنامه بسیار کاربرد دارد و در بیان مفاهیم اندرزی، همواره اصل و مبنا قرار میگیرد. خاستگاههای اندیشه و توصیفهایی که فردوسی دربارة آن آورده است در دو فرهنگ بزرگ ایرانی- اسلامی و همچنین در متون فارسیمیانه و بهویژه اندرزنامهها ریشه دارد. در این میان مینوی خرد از اهمیت بسیاری برخوردار است. در شاهنامة فردوسی بارها واژة خرد و دانا در کنار هم آمده است و این نشاندهندة آگاهی فردوسی از متن مینوی خرد است:
شاهنامة فردوسی روحی یکتاپرستانه دارد که سویههای خداشناختی آن از دو خاستگاه سرچشمه گرفته است: باورهای منابع سرایش اثر (ادبیات پهلوی) و عقاید مذهبی سراینده (در جایگاه یک شاعر مسلمان). البته بسیاری از بنمایههای اسطورهای مربوط به ادیان و فرهنگهای کهن پالوده و اصلاح شدهاند. اخلاق عملی شاهنامه مانند اندرزنامههای پهلوی، مجموعهای از ارزشها و پندهای اخلاقی و حکمت عملی است که بیشتر در خطبهها و سخنان پادشاهان و پهلوانان دیده میشود. خرد در فلسفة آفرینش، در فرهنگ ایرانی و اسلامی نقش و جایگاهی ویژه دارد. خرد نخستین آفریدة خداوند و واسطة خلق جهان مادی است؛ حدیث «اول ما خلق الله العقل» (مجلسی، 1376ق: 97) بیانکنندة همین موضوع است. در مینوی خرد آمده است: «از نخست من که خرد غریزی هستم از مینوها و گیتیها با اورمزد بودم» (مینوی خرد، 1354: 72). فردوسی نیز همین مسئله را بیان میکند:
کتاب مینوی خرد ازنظر مباحث مربوط به خرد اهمیت بسیاری دارد و بیشترین تأثیر را بر شاهنامة فردوسی گذاشته است. ازنظر فردوسی والاترین گنجها، دانایی است و انسان آرمانی فردوسی، فردی است که خرد و دانش خود را برای بهی برگزیند. همة اندرزهای بیانشده در شاهنامه، جنبة جهانی دارد و این یکی از تفاوتهای اندرزها و جهانبینی شاهنامه نسبتبه متون کهن است. برپایة بررسیهای انجامشده میتوان گفت فردوسی در بیان مفاهیم اندرزی و اخلاقی خود از کتاب مینوی خرد بهره برده است و یا اینکه شاهنامة ابومنصوری و منابع دیگر فردوسی در سرایش شاهنامه از مینوی خرد بهره بردهاند؛ درنتیجه شاهنامه نیز با واسطه از این اثر استفاده کرده و با بیانی بسیار شیوا این مضامین را پرورانده و به مخاطب خود عرضه کرده است. منابع سرایش شاهنامة فردوسی دربرگیرندة بسیاری از متون کهن است که مینوی خرد نیز در این میان جایگاهی ویژه دارد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- آموزگار، ژاله (1386). تاریخ اساطیری ایران، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، چاپ نهم. 2- ابنمسکویه، احمد بن محمد (1355). جاویدان خرد، ترجمة تقیالدین محمد شوشتری، تصحیح بهروز ثروتیان، تهران: دانشگاه مکگیل، مؤسسة مطالعات اسلامی دانشگاه تهران. 3- احمدی، حمید؛ حسنی باقری شریفآباد، مهدی (1389). «خرد سیاسی در شاهنامة فردوسی، مبانی و ساختارها»، فصلنامة سیاست، مجلة دانشکدة حقوق و علوم سیاسی، دورة40، شمارة3، 21-40. 4- تاوادیا، جهانگیر سی (1355). زبان و ادبیات پهلوی (فارسی میانه)، ترجمۀ سیفالدین نجمآبادی، تهران: دانشگاه تهران. 5- تفضلی، احمد (1377). تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران: سخن، چاپ دوم. 6- رضایی دشتارژنه، محمود (1393). شکوه خرد در شاهنامه فردوسی: سنجش تحلیلی کنش شخصیتها در سنجة خرد، تهران: علمی و فرهنگی. 7- رنجبر، احمد (1369). جاذبههای فکری فردوسی، تهران: امیرکبیر. 8- زنر، آر. سی (1384). زروان یا معمای زرتشتیگری، ترجمة تیمور قادری، تهران: امیرکبیر. 9- شاهین، غلامحسین (1390). پندها و اندرزها، تهران: تحصیل. 10- شفیعی، محمود (1350). دانش و خرد فردوسی، تهران: انجمن آثار ملی. 11- صدرمحمدی، عصمت (1381). پندها و اندرزهای شاهنامه، تهران: راستین. 12- صرفی، محمدرضا (1383). «مفهوم خرد و خاستگاههای آن در شاهنامة فردوسی»، مجلة مطالعات ایرانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، سال سوم، شماره پنجم، 65-92. 13- صفاء، ذبیحالله (1362). حماسهسرایی در ایران، تهران: امیرکبیر، چاپ چهارم. 14- طالبی، بهروز؛ راشدمحصل، محمدرضا (1393). فرهنگ خرد در شاهنامه: پژوهشی در مفاهیم و اصطلاحات به کار گرفته شده در شاهنامه، مشهد: آهنگ قلم. 15- فردوسی، ابوالقاسم (1386). شاهنامه، تصحیح جلال خالقی مطلق، تهران: مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی. 16- قادری، تیمور (1391). تاریخ ادبیات ایران کهن و ادبیات ایرانی میانه، تهران: مهتاب. 17- قاسمپور، محدثه (1388). بازتاب دین و فرهنگ مزدایی در شاهنامه (بررسی تطبیقی باورها، آیینها و اندرزهای شاهنامه با اوستا، متون پهلوی و پازند) (پایاننامة کارشناسی ارشد)، دانشگاه کاشان. 18- کوورجی کویاجی، جهانگیر (1371). پژوهشهایی در شاهنامه، تهران: نشر زندهرود. 19- متنهای پهلوی (بیتا). گردآورندة جاماسبجی، دستور منوچهر جی جاماسب اُسانا، مقدمهای از بهرام گور انگلساریا؛ دیباچۀ ماهیار نوابی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران. 20- مجلسی، محمدباقر (1376ق). بحارالانوارجلد یک، تهران: المعارفالاسلامیه. 21- محمدی ملایری، محمد (1380). تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عهد ساسانی به عصر اسلامی، ج4، تهران: انتشارات توس. 22- مزداپور، کتایون (1386). اندرزنامههای ایرانی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. 23- معظمی گودرزی، عزتالله (1386). شاهنامة فردوسی، پندها و اندرزها، تهران: ابریشمیفر. 24- مکنزی، دیوید نیل (1379). فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمة مهشید میرفخرایی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. 25- میرفخرایی، مهشید (1391). «کهننامة ادب پارسی»، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. سال سوم، شمارة اول، 107-119. 26- مینویخرد (1354). ترجمة احمد تفضلی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران. 27- نداف، ویدا؛ پاکنژاد صحنه، شعله (1390). «مفهوم خرد در پازند مینوی خرد»، فصلنامه علمی پژوهشی زبان و ادب فارسی؛ ادب و عرفان، 120-109. 28- نیکدار اصل، محمد حسین (1378). موعظه و حکمت در شاهنامة فردوسی (پایاننامه کارشناسی ارشد)، دانشگاه شیراز. 29- ولف، فریتس (1377). فرهنگ شاهنامه فردوسی، تهران: اساطیر. 30- هاوشکی، آرزو (1389). بررسی سه اندرزنامة پهلوی (اندرز آذرباد ماراسپندان، اندرز دستور بهدینان و اندرز خیم و خرد) و مقایسة آنها با اندرزهای دورة اسلامی (پایاننامه کارشناسی ارشد)، دانشگاه تبریز. 31- یوسفی، غلامحسین (1372). برگهایی در آغوش باد، تهران: انتشارات علمی. 32- Boyce, M.(1968). Middle Persian Literature, vol.2&3, Handbuch der Orientalistik Iranistik. Netherland: E. J. Brill, (pp. 51-55) 33- Kent, Roland Grubb. (1953). Old Persian Grammar. New haven: American Oriental Society. 34- Bartholomae, Christian (1961) Altiranishes worterbuch, Walter de Gruyter& co. Berlin. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 6,589 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 836 |