تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,658 |
تعداد مقالات | 13,562 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,123,547 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,265,683 |
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان بزهکار زندانی در شهر اصفهان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 6، شماره 3 - شماره پیاپی 18، آذر 1396، صفحه 17-30 اصل مقاله (242.33 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ssoss.2017.85488.0 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وحیده مفید* 1؛ مریم فاتحی زاده2؛ فاطمه درستی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناس ارشد مشاور خانواده، دانشگاه اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار، گروه مشاوره دانشگاه اصفهان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناس ارشد روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش حاضر برای بررسی تأثیرات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان بزهکار زندانی در شهر اصفهان انجام شده و روش آن نیمه تجربی از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بوده است. همچنین، جامعة آماری شامل 100 زن بزهکار زندانی بوده است که از این میان 30 زن به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار داده شدهاند. فرضیة مدنظر ما این بوده است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان بزهکار زندانی مؤثر است. متغیرهای وابسته نیز افسردگی و کیفیت زندگی بوده است که به ترتیب با پرسشنامة افسردگی بک (2000) و پرسشنامة خلاصهشده کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1379) ارزیابی شدهاند. متغیر مستقل درمان هم مبتنی بر پذیرش و تعهد بوده که در 15 جلسه بر روی گروه آزمایش اعمال شده است. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و روش آماری کوواریانس تحلیل شدهاند. نتایج نشان میدهد این درمان بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان بزهکار زندانی تأثیر دارد (05/0P <) و اثربخشی این شیوه بر بهبود افسردگی و کیفیت زندگی زنان بزهکار زندانی مشخص شده است. بنابراین، از این روش برای کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی زنان بزهکار زندانی استفاده میشود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد؛ افسردگی؛ کیفیت زندگی؛ زنان بزهکار | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسأله جرم و بزهکاری یکی از معضلات اجتماعی جوامع است که بهدلیل بعضی مسائل و مشکلات اجتماعی مانند فقر، بیکاری، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، تغییر قوانین و الگوهای اجتماعی، تضعیف اعتقادات مذهبی و درکل به هم خوردن تعادل نظم اجتماعی پدید میآید. گناه، عملی است که برخلاف مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد؛ بهطوریکه اقدام به آن، در هر جامعه بزهکاری یا جرم تلقی میشود و افراد مرتکب آن، مجرم یا بزهکار نامیده میشوند. بزهکاری منحصر به مردان نیست و زنان هم از مشکلات اجتماعی در امان نیستند و زندگی آنها هم با بحران و نابسامانی روبهرو میشود و گاهی مرتکب جرم میشوند. ممکن است تعداد زنان مجرم کمتر از مردان باشد؛ اما تأثیر اجتماعی و فرهنگی بزهکاری زنان بسیار بیشتر از مردان است. بزهکاری زنان بهدلیل نقش تربیتی و پایه و ستون خانواده بودن، آثار منفی بسیار زیادی در خانواده دارد؛ بهطوریکه زمانی که مادر به هر دلیلی مانند فوت، طلاق، بزهکاری و... در خانه حضور نداشته باشد، تربیت فرزندان دشوار میشود. همچنین، بسیاری از مادران بهدلیل افتادن در چنگال بزهکاری از نوع اعتیاد، روسپیگری و... آینده فرزندان خود را نیز تباه میکنند و براساس نتایج پژوهشهای علمی یکی از دلایل مهم بزهکاری نوجوانان و جوانان، بستر نامناسب خانوادگی برای تربیت آنهاست. بزهکاری یکی از مسائل مهم و شایان توجه جوامع بشری است که ریشه در عوامل مختلف محیطی، فرهنگی و شخصیتی دارد. این پدیده در دهههای اخیر به دلایل گوناگون و با مشکلات متنوعتری آشکار شده و ضربات جبرانناپذیری را به اشخاص و جوامع تحمیل کرده است. همچنین، این مسئله در بین زنان جوامع نیز بهدلیل وجود برخی عوامل آسیبزا به شکل روزافزونی شیوع یافته است. درواقع، بزهکاری زنان، این قشر عظیم جامعه، به طوری ویژه فکر پژوهشگران و صاحبنظران را به خود جلب کرده است؛ زیرا آنها بهدلیل داشتن موقعیتهای حیاتی در ساختار خانواده و جامعه، بر رفتارهای بهنجار و نابهنجار زندگی آیندهسازان جهان، تأثیر میگذارند (صفرزاده، 1390: 81). در کار نگهداری از زندانیان، کاهشدادن میزان ارتکاب جرم به هدف تبدیل شده است. یکی از معضلات همیشگی زندانیان این است که پس از آزادی از زندان، به علت ارتکاب مجدد رفتارهای بزهکارانه به زندان باز میگردند. این امر به دو دلیل است: ناتوانی فرد در سازگاری و کنارآمدن با جامعه، بهدلیل اختلالهای شخصیتی زیربنایی و نداشتن مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و دیگری یادگیری جرم در زندان؛ یعنی آموختن تجربههایی در درون زندان از سایر زندانیان که اثر بسیار زیادی بر ارتکاب مجدد آن دارد (منجه[1]، 1994، به نقل از کیامینی و همکاران، 1391: 53). زندانیان زن نیز از این قاعده مستثنی نیستند. آنان بعد از آزادی از زندان باید موقعیتهای اضطراب برانگیز زیادی از این قبیل را تحمل کنند: فقر، برچسبخوردن، سوءاستفادههای جسمی و جنسی، مشکلات خانوادگی، مشکلات روانی و... (Veysey, 1998: 53). این جمعیت مستعد مبتلاشدن به افسردگی، کاهش سلامت روانی و پیامدهای منفی ناشی از آن (شامل خطر خودکشی) کاهش میزان ترک مواد مخدر و نیز خطر تکرار جرائم بعد از آزادی هستند (Feron, Pestiaux & Lorant, 2008: 22). شیوع اختلالات روانی بین زندانیان، سه تا چهار برابر جامعة عادی است و در ایران، شیوع این اختلالات در جامعة عادی 30-25درصد و در زندانهای کشور بین 5/85-52درصد است (اسماعیلی، 1386،به نقل از کهریزی و همکاران، 1390: 22). مطابق نتایج بررسیها اضطراب و افسردگی از شایعترین اختلالات روانی بین زندانیان کشور است (افشار، 1385). یافتههای دو تن از محققان نشان میدهد تقریباً یک هفتم زندانیان، به روانپریشی یا افسردگی اساسی مبتلا هستند (فاضل و دانش، 1381). توجه به درمان این اختلالات، به این دلیل اهمیت دارد که طبق آمار، تعداد زندانیان و مجرمان در سالهای اخیر افزایش یافته است و جوامع برای جذب مجدد آنها مشکلات زیادی دارند؛ درحالیکه بیشتر آنان قبل از زندانیشدن هم مشکلات روانی و همچنین، اعتیاد داشتهاند و در دوران زندانی بودنشان بهدرستی درمان نشده یا اصلاً درمان نشدهاند و زندانیشدن، وضع آنها را بدتر کرده است. امروزه، کیفیت زندگی یکی از مهمترین مسائل در امر مراقبت از سلامتی افراد و یکی از بزرگترین اهداف بهداشتی برای افزایش سلامت است. همچنین، در سالهای اخیر، این مسئله از مهمترین عوامل مؤثر در زندگی افراد شناخته شده است (زحمتکشان و همکاران،1390: 54). توجهکردن به کیفیت زندگی بسیار مهم است و این موضوع ابعاد متعددی مانند جنبههای فیزیولوژیک، عملکرد و وجود فرد را در بر میگیرد که برای ارزیابی صحیح آن، باید به این ابعاد نیز توجه کرد. کیفیت زندگی ارتباط تنگاتنگی با وضعیت جسمی، روانی، اعتقادات شخصی، میزان خوداتکایی، ارتباطات اجتماعی و محیط زیست دارد (زحمتکشان و همکاران،1390: 54) و مفهومی چندوجهی، نسبی و متأثر از زمان و مکان و ارزشهای فردی و اجتماعی است که ابعاد عینی و بیرونی و همچنین، ابعاد ذهنی و درونی دارد (رضوانی و همکاران، 1388: 88). محققان معتقدند بررسی کیفیت زندگی و تلاش برای ارتقاء آن، در امر سلامت زندگی فردی و اجتماعی افراد بسیار تأثیرگذار است (مکوندی و زمانی، 1389: 192). یکی از جدیدترین درمانهای روانشناختی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد[2] (ACT) است. این شیوه بخشی از یک مکتب روانشناسی بالینی و متعهد به ارائه روشهای درمانی علمی است. همچنین، این مدل رواندرمانی جدید، بخشی از موضوعی محسوب میشود که امروز موج سوم درمانشناختی - رفتاری نامیده میشود (Hiz, 2004؛ عابدی و ایزدی، 1391: 25). در این درمان، بهجای تغییر شناختها سعی میشود ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد (Hiz, 2004؛ عابدی و ایزدی، 1391: 25). در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، فرض بر این است که انسانها بسیاری از احساسات، هیجانات یا افکار درونی خود را آزاردهنده میدانند و پیوسته برای تغییر این تجارب یا رهایی از آنها تلاش میکنند. این تلاشها برای کنترل هیجانات بیتأثیر است و بهطور متناقضی احساسات، هیجانات و افکاری را تشدید میکند که فرد در ابتدا سعی دارد از آنها اجتناب کند (Hiz, 2004؛ عابدی و ایزدی، 1391: 25). بنابراین، این شیوه اجتناب را مشکل اصلی بیماران میداند که به ناتوانی و کاهش رضایت از زندگی منجر میشود. طبق این نظریه، اجتناب زمانی اتفاق میافتد که افکار و هیجانات منفی اثری مفرط و نامناسب بر رفتار میگذارند. بهاینترتیب، روش اصلی درمان ACT این است که بیمار را با موقعیتهای بیشتر اجتنابشده مواجه کند (انوری و همکاران، 1393: 2). بسیاری از زنانی که در زندان هستند مشکلات فکری و روانی دارند و بیشتر تخلفهای آنها بهجای ارتکاب جرم حقوقی جنبة سرپیچی از سلامت اجتماعی دارد؛ اما متأسفانه نیازهای مرتبط با سلامت روانی زنان جزء اقلیت، معمولاً نادیده گرفته میشود (مظاهری؛ خلیقی؛ رقیبی و سرابندی، 1390: 52). زندانیبودن مشکلاتی در سلامت روانی افراد به وجود میآورد و کیفیت زندگی آنها را کاهش میدهد؛ برایناساس، درصورتیکه کاری برای مقابله با آن صورت نگیرد، این مسئله به وخامت سلامت روانی زندانیان منجر میشود و احتمال بروز حوادثی مانند خشونت، زورگویی، ظهور رفتارهای آسیبزا، اقدام به خودکشی و خودزنی را افزایش میدهد. این موضوع به زیان سلامت زندانیان و کارکنان زندان است و امنیت و نظم را هم از بین میبرد (میرزایی و همکاران، 1392: 56). متخصصان به سلامت روانی زندانیان و ارائه خدمات مطلوب به آنها بسیار توجه کردهاند؛ اما باوجود تحقیقات فراوان انجامشده، تاکنون درباره اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و افسردگی زنان بزهکار، پژوهش مستقلی انجام نشده است. باتوجهبه این مطالب، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی این شیوه درمان انجام شده است.
پیشینه پژوهش رادی، وزیری و لطفی (1393) اثربخشی آموزش طرح امید را در میزان بهزیستی فاعلی مددجویان زندانی بررسی کردهاند. تحلیل کوواریانس اطلاعات نشان میدهد آموزش این طرح، در افزایش سازههای بهزیستی فاعلی نظیر رضایت از زندگی و شادی فاعلی مددجویان مؤثر است. میرزایی، رئیسی و کاظمی (1392) تأثیر مهارتهای حل مسئله و مدیریت خشم را بر کاهش افسردگی زندانیان مرد سنجیدهاند. مطابق نتایج این مطالعه، در مرحله پیشآزمون دو گروه آزمایش و کنترل ازنظر افسردگی تفاوت معناداری نداشتند؛ درحالیکه این دو گروه ازلحاظ میانگین نمره افسردگی در پسآزمون و آزمون پیگیری تفاوت معناداری داشتند. یکی از پژوهشگران (دهقانی، 1392،به نقل از سبوحی و همکاران، 1393) برای بررسی میزان تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربهای، اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان، تحقیقی بر روی صبور و کاکابرایی (1394) اثربخشی درمان پذیرش و تعهد را بر افسردگی، استرس و شاخصهای درد در زنان مبتلا به درد مزمن بررسی کردهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد درمان پذیرش و تعهد، تفاوت معناداری در هر سه مؤلفه ذکرشده ایجاد کرده است. در تحقیقی دیگر تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختدرمانی بر اضطراب و افسردگی بررسی شده است (هربت[3] و فورمن[4] در سال 2011، ترجمه عابدی و ایزدی، 1391). در این پژوهش، درمان نمونه نامتجانس از بیماران اضطرابی و افسرده در کلینیکهای مربوط به بیماران سرپایی اجرا شده است. حدود 80درصد از افراد نمونه را زنان تشکیل دادهاند و متوسط سن نمونه 27 سال بوده است. همچنین، بهطور متوسط 15 جلسه درمانی اجرا شده است. در این مطالعه، شرکتکنندگان در میزان افسردگی، اضطراب، مشکلات عملکردی، کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و بهطورکلی عملکرد بالینی پیشرفتهای بزرگ و یکسانی داشتهاند. در پژوهش دیگری دو نوع درمان گروهی شناختدرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد مقایسه شدهاند (Zettle & Raines, 1989 ، به نقل از سبوحی و همکاران، 1393) و در این مطالعه 31 زن افسرده شرکت داشتهاند که بهصورت تصادفی در دو گروه مداخله قرار گرفتهاند. برای هر گروه 12 جلسه درمانی انجام شده است و هر دو گروه، در مرحله پس آزمون کاهش چشمگیری را در نشانههای افسردگی نشان دادهاند. باتوجهبه پژوهشهای انجامشده، آموزش روانی زندانیان برای بهبود کیفیت زندگی، افسردگی و نیز جلوگیری از برگشت مجدد آنها بسیار اهمیت دارد؛ زیرا طبق نتایج این تحقیقات، این آموزشها مؤثر بوده است. همچنین، باوجود پژوهشهای موجود، باتوجهبه نظرهای جدید و کاربردیتر ارائهشده در این زمینه، همچنان ضرورت ادامهدادن، تکمیل و بهبود این پژوهشها احساس میشود؛ بهاینترتیب، پژوهش حاضر سعی دارد به این نیاز پاسخ دهد.
چارچوب نظری پژوهش از مفهوم کیفیت زندگی تعاریف مختلفی ارائه شده است. سازمان بهداشت جهانی، کیفیت زندگی را درک افراد از موقعیت خود در زندگی، باتوجهبه سیستم فرهنگی و ارزشی، اهداف، استانداردها و علایق تعریف میکند. این تعریف شامل شش بعد سلامت جسمی، روانی، استقلال، روابط اجتماعی، وضعیت محیطی و علایق مذهبی است (Kepng & Hapend, 2003به نقل از حبیبالهی،1390: 15). محققان بر این باورند که مفهوم کیفیت زندگی تعریف مشترکی ندارد؛ زیرا این موضوع ماهیتی چندبعدی دارد و جنبههای متعدد زندگی یک فرد را در بر میگیرد. گذشته از آن، هر فردی منحصربهفرد است و درباره کیفیت زندگی خوب یا بد دیدگاه خاصی دارد (Rigsik & Mihalek, 2001به نقل از حبیبالهی،1390: 15). کیفیت زندگی شاخصی از توانایی سازگاری مناسب با تمام مخاطراتی است که فرد و جهان اطراف او با آنها مواجه میشوند. این مسئله برای حفظ اعتمادبهنفس و حس سالمبودن و نیز تجربه یک زندگی دلپذیر اهمیت دارد.گاهی کیفیت زندگی بهصورت فاصلهای بین انتظارات فرد و امور انجامشده تعریف میشود و هر قدر این شکاف کمتر باشد، کیفیت زندگی بهتر است. تعریف دقیق کیفیت زندگی مشکل است؛ ولی مفهوم آن برای بیشتر افراد یک معنی ذاتی دارد. این موضوع، مفهوم عمدهای است که به رضایت از زندگی منجر میشود و شامل سلامتی خوب، مسکن مناسب، اشتغال، امنیت شخصی و خانوادگی، آموزش و اوقات فراغت است (جلالوند،1380: 20). یکی از محققان دررابطهبا کیفیت زندگی دو موضوع را بیان کرده است: ذهنیبودن و چندبعدی بودن کیفیت زندگی (سلا، 1995، به نقل از حبیبالهی،1390: 16). در این مفهوم، ذهنیبودن کیفیت زندگی به درک و رضایت فرد از میزان عملکرد خود مربوط میشود که شامل فعالیتهای روزمره (مانند پوشیدن لباس) و مهارتهای زندگی مستقل (مثلا خریدکردن) است و چندبعدی بودن کیفیت زندگی نیز به سلامت جسمی، عملکردی، عاطفی و اجتماعی فرد اشاره دارد (حبیباللهی،1390: 16). افسردگی حالتی از خلق است که با کاهش حرمت خود، احساس بیکفایتی، بیلیاقتی و برداشت نامطلوب از خویشتن همراه است (فتحیآشتیانی، 1389: 323). این مسئله یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکی است که محدود به زمان، مکان و شخص خاصی نیست و همه اقشار جامعه را از فقیر، غنی، بیسواد، باسواد و... در بر میگیرد و در هر فرهنگ و کشوری وجود دارد (میرزایی و همکاران، 1392: 56). افسردگی واژهای شناختهشده و مسئلهای چالشبرانگیز در عرصة بهداشت روانی است. شیوع افسردگی بهگونهای است که آن را بهصورت رایجترین اختلال و سرماخوردگی بیماریهای روانی مطرح کردهاند (Williams, 1996 و روزنهان و سلیگمن، 1995). ازنظر تشخیصی این موضوع، یکی از شایعترین تشخیصها در اختلالات روانی است که تعداد زیادی از افراد را با سوابق مختلف شامل میشود (Sharp & Lipsky, 2002 and Lambert, 2006: 21) پیشبینی میشود شیوع اختلال افسردگی تا سال 2020برای هر سن و در هردو جنس، رتبة دوم جهانی را به دست آورد؛ درحالیکه از این تعداد، کمتر از 25درصد افراد به درمانهای مؤثر دسترسی خواهند داشت (World Health Organization, 2007: 21). علائم کلیدی این اختلال خلق افسرده و بیعلاقه و لذت است. بیمار ممکن است بگوید که احساس غم، یأس، پوچی و بیارزشی میکند. بیشتر اوقات خلق افسرده برای بیمار کیفیت خاصی دارد که با غمگینی معمولی متفاوت است و بعضی از بیماران آن را درد روحی توانفرسایی توصیف میکنند. بیماران افسرده گاهی از ناتوانی برای گریهکردن شکایت میکنند و این علامت با بهبود بیماری از بین میرود. تقریباً دو سوم بیماران افسرده به خودکشی فکر میکنند و 10 تا 15درصد آنها به زندگی خود خاتمه میدهند؛ باوجود این، به نظر میرسد گاهی بیماران افسرده ناآگاه از این مسئله، شکایتی از اختلال خلق خود نمیکنند، هرچند از خانواده و دوستان خود کناره میگیرند و از فعالیتهای مطلوب گذشته دست بر میدارند. تقریباً همه بیماران افسرده (97درصد) از کاهش انرژی شکایت میکنند و این امر به بروز اشکال در تکمیل تکالیف، اختلال در کار تحصیلی و حرفهای و کاهش انگیزه برای انجام طرحهای تازه منجر میشود. همچنین، تقریباً 80درصد از بیماران از اختلال خواب، بهخصوص زود بیدار شدن از خواب (یعنی بیخوابی آخر شب) و بیداریهای مکرر شبانه رنج میبرند و در ضمن این بیداری درباره مسائل خود درگیری ذهنی پیدا میکنند. بسیاری از بیماران نیز به بیاشتهایی و کاهش وزن دچار میشوند؛ بااینحال، بعضی از آنها افزایش اشتها، افزایش وزن و پرخوابی دارند (کاپلان و سادوک[5]، 1382: 87). امروزه یکی از شیوههایی که برای درمان این اختلال پیشنهاد میشود، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. این درمان و تحقیقهای مربوط به آن، به فلسفهای وابسته هستند که زمینهگرایی عملکردی[6] نامیده میشود (هیز و همکاران، 1999 ترجمه عابدی و ایزدی، 1391: 25). مطابق دیدگاه حاکم بین متخصصان و درمانگران، توجه به مباحث فلسفی و نظری لازم نیست و این کار تلفکردن وقت است؛ بنابراین، برای درمانگر ACT رسیدن به درکی کلی از فرضیات فلسفی و نظری که تکنیکهای ACT از آنها برآمدهاند، بسیار اهمیت دارد و برآن تأکید شده است (همان). درحقیقت، ACT به همان اندازه که بر ایجاد تکنیک تأکید دارد، به کار فلسفی و نظری نیز وابسته است. در تمام اشکال زمینهگرایی کل رویداد اهمیت دارد و منظور از کل رویداد «عمل پیشرونده در زمینه[7]» است (هیز؛ لوما [8]؛ بوند[9]؛ ماسودا[10] و لیلیس[11]، 2006، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 25). به اعتقاد هیز و همکاران (1999) عمل روانشناختی با مراجعه به اعمال بخشهای مختلف از ارگانیزم مثل مغز، غدد و... توضیح داده میشود. زمینهگرایی مخالف هر نوع کاهشگرایی است؛ چه این کاهش در سطوح تحلیل (مثلاً کاهشگرایی زیستی) و چه در حوزههای روانشناختی (مثل تعریف فیزیکی از رفتار) باشد (هیزو استروسال، 2010، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 25). در زمینهگرایی عملکردی عمل در زمینه به اجزاء آن خرد نمیشود. واحد تحلیل در زمینهگرایی عملکردی کل متعامل است؛ یعنی هرگز بدون در نظرگرفتن زمینه انجام عمل، به آن مانند رویدادی روانشناختی توجه نمیشود. درواقع، محیط و آنچه در آن رخ میدهد، مجزا از هم نیستند؛ بلکه تعاملی بین آنها وجود دارد که در آن هر عضو، کیفیت اعضاء دیگر را تعریف میکند (هیز، 2004، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 26). زمینهگرایی عملکردی رویدادهای روانشناختی را بهصورت ارتباطی بین ارگانیزمهای کلی و زمینهای میبیند که این رویدادها هم به شکل تاریخی (سوابق یادگیری قبلی) و هم موقعیتی (پیشایندها و پیامدهای فعلی و قوانین کلامی) تعریف میشوند (هیز، 1993، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 26). روش ACT نیز – به تبعیت از زمینهگرایی - بهطور خاصی به نقش زمینه حساس است. اساساً ACT درمانی زمینهگراست که بهجای تغییر شکل یا محتوای رفتار بالینی میکوشد زمینه اجتماعی - کلامی آن را تغییر دهد (هیز و همکاران، 1999، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 26). مراجعان معتقدند عوامل اشتباه و نادرستی مثل افکار، احساسات و خاطرات وجود دارند که باید اصلاح یا حذف شوند. در رویکردهایی مثل درمانهای شناختی - رفتاری این عوامل نشانه و علامتهایی هستند که ناکارآمد، ناسازگارانه، غیرمنطقی و منفیاند و باید با تکنیکهای مختلف اصلاح، جابهجا یا حذف شوند. در ACT هدف تغییر عوامل اشتباه نیست؛ بلکه هدف تغییر رابطه مراجع با افکار و احساساتش است؛ بهطوریکه دیگر آنها را نشانه نبیند. تا زمانی که بر فکر یا احساسی به شکل نشانه برچسب بزنیم، این کار بهطور ضمنی یعنی آن فکر یا احساس بد، نادرست، منفی و آسیبزاست و برای سالمبودن باید از شر آن خلاص شد. این مسئله به درگیری ما با این افکار و احساسات میانجامد و این درگیری معمولاً نتیجه خوبی ندارد. هدف نهایی تغییردادن شکل قدیمی این افکار و احساسات رنجآور است؛ بهطوریکه نشانههای آسیبزای نابهنجار و مانع زندگی معنادار و غنی به شکلی جدیدتر، یعنی تجارب انسانی طبیعی تبدیل شوند که این تجارب، شامل بخشهایی از زندگی غنی و معنادار هستند (هیز و استروسال، 2010، به نقل از عابدی و ایزدی،1391: 27). درحقیقت، ACT کمتر بر کاهش نشانه و بیشتر بر افزایش کیفیت زندگی متمرکز است (هیز؛ لوین[12]؛ پلامب[13]؛ بولانگر[14] و پیستورلو[15]، 2011 ، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 28) و درنهایت، بیشتر مراجعان میخواهند کیفیت زندگی را افزایش دهند؛ ولی تصورشان این است که ابتدا باید محتوای فکر خود را تغییر دهند. روش ACT برخلاف بیشتر درمانها به دنبال تغییر محتوای فکر نیست. برای مثال، درمان شناختی – رفتاری اختلالات اضطرابی قصد دارد به مراجعان کمک کند تا پریشانی خود را با تغییر پاسخهای شناختی و رفتاری به اضطراب، کاهش دهند (بارلو[16]، 2002، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 37) اما درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمانی رفتاری است که از مهارتهای ذهنآگاهی[17]، پذیرش[18] و گسلششناختی[19] برای افزایش انعطافپذیری روانشناختی[20] استفاده میکند (هربرت و فورمان[21]، 2011، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 38). در این درمان، انعطافپذیری روانشناختی به معنای افزایش توانایی مراجعان برای ایجاد ارتباط با تجربه خود در زمان حال و براساس انتخاب امور ممکن است؛ بهطوریکه به کمک این کار، به شیوه ای عمل کنند که منطبق با ارزشهای انتخاب شده آنها باشد (هیز و همکاران، 2010، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 38). بهعبارتدیگر، انعطافپذیری روانشناختی توانایی افراد برای ارتباط کامل با زمان حال و بهصورت یک انسان هشیار و آگاه و نیز توانایی تغییر یا تداوم رفتار برای اهداف ارزشمند فرد است (آرچ[22] و کراسک[23]، 2008، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 38). این انعطافپذیری در روش ACT ازطریق شش فرآیند اصلی و زیربنایی ایجاد میشود: پذیرش،گسلش، خود به عنوان زمینه[24]، ارتباط با زمان حال[25]، ارزشها[26] و عمل متعهد[27] و هریک از این فرآیندها بر عمل زبانی ما تأثیرگذارند (هیز و همکاران، 2010، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 39). گسلش برای جلوگیری از درآمیختگی شناختی، یعنی یکساندانستن فرد و افکارش است. گسلش شناختی به معنای پذیرش جدایی افکار از ما و پذیرش آنها بهصورت وقایع خصوصی موقت است. پذیرش به معنای ایجاد فضایی برای احساسها، حواس، امیال و دیگر تجربههای خصوصی ناخوشایند، بدون تلاش برای تغییر آنها، فرار از آنها یا توجه مجدد به آنهاست. ارتباط با زمان حال، یعنی آوردن کامل آگاهی به تجربه حاضر و اکنون با گشودگی، علاقه، پذیرش، تمرکز روی آن و درگیری کامل با آنچه درحالانجام است. خود به عنوان زمینه، عبارت است از آگاهی مداوم از خودی که تغییر نمیکند و همیشه حاضر و در مقابل صدمه مقاوم است. از این دیدگاه تجربه فکرها، احساسها، خاطرهها، میلها، حسها، تصویرها، نقشها یا حتی بدن فیزیکی موضوعی متفاوت از خود فرد است؛ زیرا این پدیدهها متغییر هستند و خود فرد پیوسته ثابت است. ارزشها و عمل متعهدانه یعنی فرد مهمترین و عمیقترین امور مطلوب خود را تشخیص دهد و برمبنای آنها هدفهای خود را تنظیم و برای رسیدن به آنها متعهدانه و مؤثر عمل کند (هیز، 2004 ، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 39). چهار فرایند نخست، یعنی پذیرش،گسلش، خود به عنوان زمینه و ارتباط با زمان حال، فرآیندهای پذیرش و ذهنآگاهی ACT را تشکیل میدهند و چهار فرایند آخر، یعنی خود به عنوان زمینه، ارتباط با زمان حال، ارزشها و عمل متعهد نیز فرایندهای تغییر و تعهد ACT هستند (هیز، پانکی[28] و گرگ[29]، 2002، به نقل از عابدی و ایزدی، 1391: 39). باتوجهبه فراوانی افسردگی و کاهش خلق در زندانیان و اثر آن بر کیفیت زندگی آنها این پژوهش بر آن است که اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را بر افسردگی و کیفیت زندگی زندانیان زن بررسی کند و فرضیههای مدنظر عبارتاند از: 1- درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی زنان بزهکار زندانی مؤثر است و 2- این درمان بر کیفیت زندگی این زنان مؤثر است.
روش پژوهش روش پژوهش نیمهتجربی با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و طرح پیشآزمون - پسآزمون است. اعضای گروه آزمایش و گروه کنترل در جلسة اول پیشآزمون را تکمیل کردهاند و سپس اعضای گروه آزمایش در پانزده جلسه مداخلهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند؛ اما گروه کنترل هیچگونه مداخله دارویی دریافت نکرد. در پایان نیز هردو گروه به پسآزمون پاسخ دادهاند. همچنین، متغیر مستقل، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و متغیر وابسته، افسردگی وکیفیت زندگی زنان بزهکار بوده است. دادهها با استفاده از نرمافزار 19-SPSS تحلیل شدهاند و برای آزمون فرضیهها از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین و انحرافمعیار) و آمار استنباطی تحلیل کواریانس استفاده شده است. جامعه آماری تمام 100 نفر زن بزهکار زندانی در بند سوم زندان نسوان شهر اصفهان بوده است که در رده سنی 50-20 سال قرار دارند. برای انتخاب نمونه از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شده است؛ بهطوریکه 30 نفر از میان زنان زندانی واجد ملاکهای ورود به پژوهش (تمایل به شرکت در پژوهش، رده سنی بین 40-20 سال، فرزنددار و با مشکل همزمان) انتخاب و بهصورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل گذاشته شدند (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل). گفتنی است که ملاک خروج غیبیت بیش از 2 جلسه و تکمیلنکردن پرسشنامه در نظر گرفته شده است و سپس اعضای گروه آزمایش، در جلسات مداخلهای شرکت کردهاند.
ابزار پژوهش پرسشنامه خلاصهشده کیفیت زندگی: پرسشنامه کیفیت زندگی 26 ماده و 4 بعد سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی و محیط فیزیولوژیک دارد که بهصورت مقیاس جامع از آن استفاده میشود و درمجموع، شامل کیفیت زندگی کلی و میزان سلامت عمومی است (پرسشنامه خلاصهشده کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، 1379، به نقل از سبوحی و همکاران، 1393: 94). ابعاد این پرسشنامه به این صورت است: 1- بعد بهداشت و سلامت جسمانی که نمرة آن حاصل جمع سئوالات 3، 4، 10، 15، 16، 17 و 18 است؛ 2- بعد روانشناختی که نمرة آن حاصل جمع سئوالات 5، 6، 7 ، 11، 19 و 26 است؛ 3- بعد روابط اجتماعی که نمرة آن حاصل جمع سئوالات 20، 21 و 22 است و 4- بعد محیط و وضعیت زندگی که نمرة آن حاصل جمع سئوالات 8، 9، 12، 13، 14، 23، 24 و 25 است. همچنین، سئوالات 1 و 2 برای سنجش کلی کیفیت زندگی طراحی شده و این مقیاس در ایران استاندارد شده است. ضریب آلفای کرونباخ در حیطة سلامت جسمانی 77/0، در حیطة سلامت روانی 77/0، در حیطة روابط اجتماعی 75/0، در حیطة سلامت محیط و وضعیت زندگی 84/0 و در مقیاس کل 73/0 به دست آمده است. در پژوهشی دیگر نیز ضریب آلفای کرونباخ برای کل نمونه 90/0 به دست آمده است (رجبی و همکاران، 1390). برای نمرهگذاری این پرسشنامه به گزینة اصلاً نمره یک و به گزینة خیلی زیاد، نمره پنج تعلق میگیرد. سئوالات 3، 4 و 26 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشوند و حداقل نمره این پرسشنامه 26 و حداکثر نمره آن 130 است. پرسشنامه افسردگی بک (2000): ویرایش دوم پرسشنامه افسردگی بک (II-BDI) شکل بازنگریشده این پرسشنامه برای سنجش شدت افسردگی است (بک، براون و استیر، 2000، به نقل از فتحی آشتیانی، 1389: 325). فرم تجدیدنظرشده پرسشنامه افسردگی بک در مقایسه با فرم نخست، بیشتر با IV-DSM همخوان است.گذشته ازآن، ویرایش دوم این پرسشنامه، تمامی عناصر افسردگی را براساس نظریه شناختی افسردگی نیز پوشش میدهد. این پرسشنامه همانند ویرایش نخست از 21 ماده تشکیل شده است که آزمودنی برای هر ماده، یکی از چهار گزینه نشاندهنده شدت علامت افسردگی خود را بر میگزیند. هر ماده پرسشنامه، نمرهای بین 3 -0 میگیرد؛ بنابراین، نمره کل آن، دامنهای از 36 -0 دارد. 21 ماده پرسشنامه افسردگی بک در سه گروه نشانههای عاطفی، نشانههای شناختی و نشانههای جسمانی طبقهبندی میشوند. مطالعات روانسنجی انجامشده بر روی ویرایش دوم این پرسشنامه، نشاندهنده اعتبار و روایی مطلوب آن است و بهطورکلی این پرسشنامه جانشین مناسبی برای ویرایش نخست آن محسوب میشود. بعضی از محققان در پژوهش خود ثبات درونی این ابزار را 92/0- 73/0 با میانگین 86/0 و ضریب آلفا را برای گروه بیمار 86/0 و برای گروه غیربیمار 81/0 گزارش کردهاند. همچنین، برخی محققان برای بیماران سرپایی ضریب آلفا را 92/0 و برای دانشجویان 93/0 و ضریب بازآزمایی به فاصله یک هفته را نیز 93/0 به دست آوردهاند (دابسون و محمدخانی، 1386، به نقل از فتحی آشتیانی، 1389: 325). گذشته از آن، مطابق نتایج تحقیقی که برای بررسی اعتبار و روایی II – BDI بر روی جمعیت ایرانی و بر روی 125 دانشجوی دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی انجام شده، آلفای کرونباخ 78/0 و اعتبار بازآزمایی به فاصله دو هفته 73/0 است (غرایی، 1382). نمره افسردگی فرد با جمعکردن نمرات گزینههای انتخابشده او به دست میآید و نمرات 13-0 افسردگی جزئی، نمرات 19-14 افسردگی خفیف، نمرات 28-20 افسردگی متوسط و نمرات 63-29 افسردگی شدید را نشان میدهند.
نتایج فرضیه نخست: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی زنان بزهکار زندانی مؤثر است. در جدول (1) میانگین و انحرافمعیار افسردگی در گروههای پژوهش ارائه شده است.
جدول 1- میانگین و انحرافمعیار افسردگی در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون در دو گروه کنترل و آزمایش
پس از اجرای پیشآزمون در دو گروه آزمایش و کنترل، با اجرای آزمون t مستقل تفاوت دو گروه ازنظر افسردگی بررسی شده است. نتایج نشان میدهد بین دو گروه آزمایش و کنترل ازنظر متغیر افسردگی (148/0=t، 883/0=p) تفاوت معناداری وجود ندارد. پیشفرضهای استفاده از تحلیل کواریانس، فرض نرمالبودن و برابری واریانسهای دو گروه است و به ترتیب آزمون کلموگروف - اسمیرنوف و آزمون لوین، برای بررسی این دو پیشفرض استفاده شدهاند. طبق نتایج براساس آزمون کلموگروف - اسمیرنوف اطلاعات در متغیر افسردگی (76/0=z، 611/0=p) نرمال هستند و مطابق آزمون لوین، در هردو گروه واریانسها برای متغیر افسردگی (808/1=F، 192/0=p) با یکدیگر برابرند. نتایج تحلیل کواریانس بر روی افسردگی در جدول (2) ارائه شده است.
جدول 2- نتایج تحلیل کواریانس افسردگی در پسآزمون
٭ معناداری در سطح 05/0
طبق اطلاعات جدول، در زمینه متغیر افسردگی (18/6=F، 05/0>p) بین دو گروه مدنظر در مرحله پسآزمون پس از تعدیل اثر پیشآزمون، تفاوت معناداری وجود دارد و همچنین، در مرحله پسآزمون میانگین این متغیر درگروه آزمایش بهصورت معناداری کمتر است. فرضیه دوم: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی زنان بزهکار زندانی مؤثر است. در جدول (3) میانگین و انحرافمعیار کیفیت زندگی در گروههای پژوهش ارائه شده است.
جدول 3- میانگین و انحرافمعیار کیفیت زندگی در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون در دو گروه کنترل و آزمایش
پس از اجرای مرحله پیشآزمون، با اجرای آزمون t مستقل تفاوت دو گروه ازنظر کیفیت زندگی بررسی شده است. نتایج نشان میدهد بین این دو گروه، ازنظر متغیر کیفیت زندگی (79/1-=t، 088/0=p) تفاوت معناداری وجود ندارد. فرض نرمالبودن و برابری واریانسهای دو گروه از پیشفرضهای استفاده از تحلیل کواریانس است؛ برایناساس، به ترتیب آزمون کلموگروف - اسمیرنوف و آزمون لوین، برای بررسی این دو پیشفرض استفاده شدهاند. مطابق نتایج، دادهها براساس آزمون کلموگروف - اسمیرنوف در متغیر کیفیت زندگی (526/0=z، 945/0=p) نرمال هستند و براساس آزمون لوین، در دو گروه واریانسها درزمینه متغیر کیفیت زندگی (014/1=F، 325/0=p) برابرند. نتایج تحلیل کواریانس بر روی کیفیت زندگی در این جدول ارائه شده است.
جدول 4- نتایج تحلیل کواریانس کیفیت زندگی در پسآزمون
٭ معناداری در سطح 05/0
براساس اطلاعات جدول، ازنظر متغیر کیفیت زندگی (092/6=F، 05/0>p) بین دو گروه در مرحله پسآزمون، پس از تعدیل اثر پیشآزمون تفاوت معناداری وجود دارد و در مرحله پسآزمون، در متغیر کیفیت زندگی میانگین گروه آزمایش بهصورت معناداری بیشتر از گروه کنترل است.
بحث و نتیجه مطابق نتیجه تحلیل کوواریانس (جدول 2) درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، افسردگی زنان بزهکار را کاهش داده است و مقایسة دو گروه کنترل و آزمایش، تفاوت معناداری را بین نمرات پیش آزمون و پسآزمون نشان میدهد؛ بنابراین، فریضة نخست مدنظر ما تأیید میشود. نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش صبور و کاکابرایی (1394) هربت و فورمن (2011) و زتل و راینز (1989) همخوان است. در پژوهش صبور و کاکابرایی (1394) تأثیر این درمان بر افسردگی ، استرس و شاخصهای درد در زنان مبتلا به درد مزمن بررسی شده است که نتایج آن، نتایج پژوهش حاضر را تأیید میکند. همچنین، نتایج دو تحقیق نیز نشان میدهد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر کاهش اضطراب و افسردگی تأثیر دارد که این موضوع هم نتایج این مقاله را تأیید میکند (هربت و فورمن، 2011 ترجمه ایزدی وعابدی) و (زتل و راینز، 1989، ترجمه عابدی و ایزدی). برای تبیین این نتیجه باید گفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، در اصل یک رفتار درمانی و موضوع آن عملی است که در گام نخست ارزشمحور باشد. روشACT به مراجع کمک میکند تمام افکار و احساسهای آزارنده و منفی (که در اثر بیماری افسردگی به وجود میآید) را ناشی از ذهن غیرواقعی بداند و آنها را بپذیرد و تلاشی برای تغییر و کنترلشان انجام ندهد. درعینحال، این موضوع مراجع را یاری میکند تا امور واقعاً مهم را برای خود بشناسد و سپس از این ارزشها برای هدایت تغییرات رفتاری در زندگی استفاده کند. ویژگی دوم موضوع رفتار درمانی این است که عمل ذهنآگاهانه باشد؛ یعنی با هشیاری و حضور کامل انجام شود. مراجعان معمولاً معتقدند امور اشتباه و نادرستی مثل افکار، احساسات و خاطرات وجود دارند که باید اصلاح یا حذف شوند. در رویکردهایی مثل درمان شناختی – رفتاری اینها نشانهها و علامتهایی هستند که ناکارآمد، ناسازگارانه، غیرمنطقی و منفیاند و باید با تکنیکهای مختلف اصلاح، جابهجا یا حذف شوند؛ اما در روشACT هدف نه تغییر اینها بلکه تغییر رابطه مراجع با افکار و احساساتش، آن هم به گونهای است که فرد دیگر آنها را نشانه نبیند. تکنیکهای گسلش برای کاهش آمیختگی مراجع با خود مفهومسازیشده استفاده میشود. ازنظر افراد، افکار و احساسات منفی تهدیدی برای معنای هویت خود هستند؛ بهطوریکه فرد افسرده این فکر را تجربه میکند که «انسان بیارزشی هستم». این فرد با محتوای این فکر عجین میشود و این فکر در معنا و برداشت او از خود تأثیرگذار است. درواقع، احساس بیارزشبودن گونهای فکر است؛ ولی فرد با معنای لفظی آن آمیخته میشود. معمولاً یکی از مشکلات افراد افسرده، چسبیدن به گذشته و اتفاقات مربوط به آن است. زندگی در زمان حال، به مراجع کمک میکند خود را از چسبیدن به گذشته مفهومسازیشده نجات دهد و حال را دریابد. از دیگر مشکلات این افراد، چسبیدن به خود و افکار و احساسات موجود در آن است. روش ACT ازطریق فرآیندهای پذیرش،گسلش، خود به عنوان زمینه و زندگی در زمان حال، به افراد آموزش میدهد که محتویات ذهن خود را بپذیرند و برای تغییر آنها حرکت نکنند؛ بلکه حرکت آنها به طرف ارزشها و اهداف مهم زندگی خود باشد. نتیجه تحلیل کوواریانس (جدول 4) نشان میدهد تفاوت معناداری بین میانگین نمرات آزمودنیهای گروه آزمایش و کنترل وجود دارد؛ یعنی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، در افزایش کیفیت زندگی زنان بزهکار تأثیرگذار است و درنتیجه، فرضیة دوم مدنظر ما تأیید میشود. در تبیین این نتیجه باید گفت این روش، کمتر بر کاهش نشانه و بیشتر بر افزایش کیفیت زندگی متمرکز است و سرانجام، بیشتر مراجعان میخواهند کیفیت زندگی خود را افزایش دهند؛ ولی تصورشان این است که برای این کار، ابتدا باید محتوای فکر خود را تغییر دهند. درحقیقت، در روش ACT مداخلات مبتنی بر پذیرش میخواهند مراجع افکار خود را بهجای تغییر و کاهش نشانه بر ایجاد زندگی ارزشمند متمرکز کند. هدف پذیرش آن است که فرد تمام تجارب درونی ارائهشونده یعنی افکار، احساسات، خاطرات و احساسات بدنی را بدون نیاز به دفاع در برابرآنها بپذیرد. روش ACT ازطریق مداخلات مربوط به گسلش شناختی به دنبال آن است که به مراجعان کمک کند تا بهطور انعطافناپذیر تسلیم افکار و قوانین ذهنی خود نباشند و بهجای آن، شیوههایی برای تعامل مؤثرتر با دنیای مستقیماً تجربهشونده بیابند. این شیوه، نوع دیگری از خود را به نام خود به عنوان زمینه (یا حس متعالی از خود) معرفی میکند. منظور از این اصطلاح، معنا و حسی از خود بهصورت زمینهای است که در آن رویدادهای درونی مثل افکار، احساسات، خاطرات و حسهای بدنی رخ میدهند. روش ACT مشاهده و توصیف را بدون قضاوت تجارب در زمان حال تشویق میکند و این تجربهها به مراجعان کمک میکنند تغییرات دنیا را بهطور واقعی تجربه کنند، نه آن گونه که ذهن آنها را میسازد. برای هر فرد ارزشها حوزههایی مهم از زندگی هستند و بهمنظور آشکارسازی آنها برای مراجعان، تمرینات خاصی به کار برده میشوند. مراجع ارزشها، اهداف و رفتارهای خاص مربوط به آنها را تعریف میکند و موانع احتمالی ایجادشونده در راه رسیدن به آن اهداف و حرکت نیز شناسایی میشوند. این موانع، معمولاً روانشناختی هستند و این امور برای غلبه بر آنها به مراجع کمک میکنند: پذیرش، گسلش و ارتباط با زمان حال. همچنین، این موانع مراجع را تشویق میکنند تا به تغییرات رفتارش متعهد باشد. در روش ACT تعهدات تعریفکردن اهداف در حوزههای خاصی است که برای فرد ارزشمند هستند. همچنین، این تعهدات شامل عملکردن طبق این اهداف باوجود شناسایی و پذیرش موانع روانشناختی است. بنابراین، ACT شیوهها را متعادل میکند و در حوزههای تغییرکننده (مثل رفتار آشکار) بر تغییرات و در حوزههای ثابت، بر پذیرش و ذهنآگاهی متمرکز است. درنهایت، نتیجة تمام مداخلات روش ACT (پذیرش،گسلش، خود به عنوان زمینه، زندگی در زمان حال، ارزشها و عمل متعهدانه) افزایش کیفیت زندگی است.
پیشنهادها براساس نتایج حاصلشده، این موارد پیشنهاد میشوند: 1- بین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی در افراد زندانی مقایسهای انجام شود، 2- اثربخشی این درمان بین دو گروه از زندانیان با ضریب هوشی (IQ) متفاوت، مقایسه شود و 3- باتوجهبه نتایج پژوهش حاضر، در زندانها از این مدل آموزشی استفاده شود. [1] Monajah [2] Acceptance & Commitment Therapy (ACT) [3] Herbert [4] Forman [5] Kaplan and sadock’s [6] Functional conceptualism [7] Ongoing in context [8] Luoma [9] Bond [10] Masuda [11] Lillis [12] Levin [13] Plumb [14] Boulanger [15] Pistorello [16] Barllow [17] Mindfulness [18] Acceptance [19] Cognitive defusion [20] Psychological flexibility [21] Herbert & Furman [22] Arch [23] Craske [24] Self as a context [25] Contact with present moment [26] Values [27] Commited action [28] Pankey [29] Gregg | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
انوری، م.؛ ابراهیمی، ا.؛ نشاطدوست، ح.؛ افشار، ح. و عابدی، ا. (1393). «اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر پذیرش درد، اضطراب مرتبط با درد و شدت درد بیماران مرد مبتلا به درد مزمن»، مجله دانشکده پزشکی اصفهان، س 39، ش295، ص 10-1. پاکدامن، م. و شخمگر، ز. (1391). «تأثیر گروهدرمانی شناختی– رفتاری بر افسردگی زنان زندانی شهرستان قاین»، مجلة تحقیقات علوم پزشکی زاهدان (طبیعت شرق) ، د 14، ش 1، ص 93-90. جلالوند، ف. (1380). بررسی تأثیر خودمراقبتی بر کیفیت زندگی بیماران با ضربان ساز دائم، پایاننامه کارشناسی ارشد پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان. حبیبالهی، س. (1390). بررسی اثربخشی آموزش تکنیکهای شادی فوردایس بر افزایش شادی و کیفیت زندگی و سازگاری در دانشجویان نابینا و کمبینای استان اصفهان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان. رادی، ح.؛ وزیری، ش. و لطفی، ف. (1393). «اثربخشی آموزش طرح امید در میزان بهزیستی فاعلی زندانیان»، روانشناختی دین، د 7، پیاپی 25، ش 1، ص 80-71. رضوانی، م ر.؛ ملکان، ع ا.؛ منصوریان، ح. و ستاری، م ج. (1388). «توسعه و سنجش شاخصهای کیفیت زندگی شهری»، مطالعات و پژوهشهای شهری و منطقهای، س 1، ش 2، ص 110-87. روزنهان، د، ل. و سلیگمن، م ا پ. (1995). روانشناسی مرضی. ترجمه: یحیی سیدمحمدی، تهران: ارسباران. زحمتکشان، ن.؛ باقرزاده، ر.؛ اکابریان، ش.؛ یزدانخواه، م.؛ میرزایی، ک.؛ یزدانپناه، س.؛ خرمرودی، ر.؛ غریبی، ط.؛ کمالیدشت، ف. و جمند، ط. (1390). «بررسی کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر بوشهر»، مجله دانشگاه علوم پزشکی فسا، س 2، ش 1، ص 58-53. سبوحی، ر.؛ فاتحیزاده، م.؛ احمدی، ا. و اعتمادی، ع. (1393). بررسی تأثیر مشاوره بر مبنای رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود اسنادهای ارتباطی و کیفیت زندگی زنان، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی. صبور، س. و کاکابرایی، ک. (1394). «اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر افسردگی، استرس و شاخصهای درد در زنان مبتلا به درد مزمن»، مجله پژوهش توانبخشی در پرستاری، د 2، ش 4، ص 9-1. صفرزاده، س. (1390). «زن بزهکار و عوامل شخصیتی و فرهنگی مرتبط با آن»، مجله زن و فرهنگ، د 1، ش 1، ص 95-81. عابدی، م. و ایزدی، ر. (1391). درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، تهران: جنگل و کاوشیار. فتحیآشیانی، ع. (1389). آزمونهای روانشناختی. تهران: بعثت. کاپلان، ه. و سادوک، ب. (1382). خلاصه روانپزشکی، ترجمه: نصرتالله پورافکاری، تهران: شهرآب. کهریزی، ا.؛ آقایوسفی، ع. ر. و میرهاشمی، م. (1390). «تأثیر گروهدرمانی شناختی به روش مایکل فری در کاهش افسردگی زندانیان»، مجلة اندیشه و رفتار، د 6، ش 22، ص 30-21. کیامینی، م.؛ نیکبخت، م.؛ امیرآبادی، ب. و نیکیار، غ. (1391). «تأثیر درمان شناختی – رفتاری بر میزان نشانههای آسیبشناسی روانی و رفتارهای پرخطر زندانیان»، مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین، د 18، ش73(2)، ص 58 -53.. مظاهری، م.؛ خلیقی، ن.؛ رقیبی، م. و سرابندی، ح. (1390). «شیوع اختلالات شخصیت در میان زندانیان زن زندان زاهدان»، مجله تحقیقات علوم پزشکی زاهدان (طبیب شرق)، س 13، ش 3، ص 55-52. مکوندی، س. و زمانی، م. (1389). «بررسی کیفیت زندگی و ابعاد مختلف آن در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز در سال 1389»، فصلنامة علمیپژوهشی جنتاشاپیر، د 2، ش 4، ص 200-191. میرزایی، ر.؛ رئیسی، ز. و کاظمی، ح. (1392). «اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسأله و مدیریت خشم بر کاهش افسردگی در زندانیان»، علوم پزشکی صدرا، د 2، ش 1، ص 63-55. Feron, JM. Tan, L. Pestiaux, D. Lorant, V. (2008) “High and Variable Study to Understand Help- Seeking Behavior”. Int J Prison Heslth Sep; 4(3): 146-55.
Lambert, K.G. (2006) “Rising Rates of Depression in Today's Society: Consideration of The Roles of Effort Based Rewards and Enhanced Resilience in Day- To- Day Functioning”. Neuroscience & Biobehavioral, 30(4): 497-510.
Sharp, L.K. & Lipsky, M.S. (2002) “Screening for Depression Across The Lifespan: A Review of Measures for Use in Primary Care Settings”. American Family Phyician, 66(6):1001-8.
Veysey, B.M. (1998) Specific needs of women diagnosed with mental illnesses in U.S. jails. In: Balanch AK & Levin BL, editors. Women's mental health services: A public health perspective. 2nd ed. Los Angles: Thausand Oaks, CA7 Sage: 368-89.
Williams, J.M.G. (1996) The specificity of autobiographical memory in depression. In remembering our past: studies in autobiographical memory. Cambridge: Cambridge University Press.
World Health Organization. (2007) What is depression? Available at: http://www. Who.int/mental health/management/ depression/definition/en/index.htm.
World Health Organisation. (2000) Life Skills Training Program. Translated by Qasim Abadlight. F. And Mohammad Khani, C. Department of Cultural Affairsand preventingthe State Welfare Organization. 38-11. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 10,195 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,772 |