تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,682 |
تعداد مقالات | 13,773 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,262,384 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,763,156 |
مطالعة کیفی نگرش و ادراکات زنان از بدن با تأکید بر جراحیهای زیبایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جامعه شناسی کاربردی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 12، دوره 28، شماره 4 - شماره پیاپی 68، دی 1396، صفحه 173-194 اصل مقاله (528.87 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jas.2017.75214.0 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
افسانه قاسمی* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دانشجوی دکتری بررسی مسائل اجتماعی دانشگاه الزهرا تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بدن، تنها هستی زیستشناختی و روانی نیست؛ بلکه پدیدهای است که بهصورت اجتماعی برساخت میشود؛ بنابراین، امروزه با شکلگیری جامعة مصرفی، گسترش رسانهها و بازتابیشدن هویت، افراد به ساخت بدن خود مبادرت میکنند. هدف پژوهش، مطالعة ادراک زنان از تصور بدنی است و روش پژوهش، کیفی و از نوع نظریهپردازی دادهمحور است. تکنیک گردآوری دادهها، مصاحبة عمیق نیمهساختیافته بود و با 18 نفر از زنان جوان شهر تهران صورت گرفت که تجربة جراحی زیبایی داشتند. نمونهها براساس نمونهگیری نظری و حصول اشباع نظری انتخاب شدند. روش تحلیل دادهها نیز کدگذاری به روش گلیزر و اشتروس بود که از سه مرحلة کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. نتیجة فرایند کدگذاری 167 مفهوم و 16 مقوله اصلی، 25 زیر مقوله و یک مقوله هسته بود که نتایج در الگوی پارادایمی ارائه شد. نتایج نشان داد ادراک زنانی که دست به جراحیهای زیبایی میزنند از بدن خویش چندان مثبت نیست و از بدن خود بهعنوان سرمایه، نقاب و هویت مستقل و جایگاه کسب لذت و آرامش استفاده میکنند. عوامل مؤثر بر این ادراک نیز شناسایی شدند که مواردی مانند غلبة هنجارهای مردانه در جامعه، دیدگاه ظاهرگرایانه نسبت به زنان، جامعهپذیری جنسیتی، خودکمتربینی زنان، پایگاه پایین زنان و رسانههای جمعی را شامل میشدند. پیامدهای این نوع ادراک نیز رواج فرهنگ چشموهمچشمی، غلبة فرهنگ بیگانه، رواج فرهنگ مصرفگرایی است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تصور بدنی؛ جامعهپذیری؛ غلبة هنجارهای مردانه؛ خودکمتربینی؛ پایگاه پایین؛ رسانههای جمعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسأله در هر جامعهای بدن انسان، واقعیتی جسمانی و اجتماعی دارد (Frank, 1990: 63). «در واقع انسانها در حالت نمادین دو بدن دارند: بدن جسمانی و بدن اجتماعی که این دو بدن از هنگام تولد شکل میگیرد. بر این اساس، بدن اجتماعی افراد در طی زندگی رشد میکند. بدن اجتماعی، قسمت اعظم و اساسی از تصور بدنی است؛ زیرا در رابطه با هر شخص، چارچوبی برای ادراک و تفسیر تجارب بدنی و روانی او ایجاد میشود. همچنین، بدن اجتماعی ابزاری است که از طریق آن، کارکرد بدن فرد بهوسیلة جامعه تحتتأثیر قرار میگیرد و کنترل میشود. بر این اساس، بدن اجتماعی همة جنبههای بدن فرد مانند شکل، اندازة پوشش، تغذیه، حرکات، رفتار، بیماری، سلامتی و فعالیتهای ورزشی و ... را کنترل میکند» (شربتیان، 1388: 146). تصور بدنی عبارت است از احساسات، ادراکات و افکاری که فرد از بدن خویش دارد و مواردی از قبیل ارزیابی جذابیت جسمی و عواطف مربوط به اندازه و شکل بدن را دربرمیگیرد (Grogan, 2006: 525). این تصویر از زمان تولد شکل گرفته است و همانطورکه فرد رشد میکند، طی مراحل زندگیش تغییر میکند (Schultz, 1994). امروزه در جامعهای زندگی میکنیم که از استعارة «جامعة بدنی» یا «عصر بدن» برای آن استفاده میشود (ذکایی، 1386: 118). زنان، بخش مهمی از جامعه هستند و ادراکات، احساسات و تصوراتی نسبت به بدن خود دارند که نیاز به شناخت دارد. زنان نسبت به بدن و تصویر ذهنی آن بسیار حساس هستند (Younesi, 2001: 2) و آموختههای دوران کودکی ممکن است در پیدایش تصور زنان از بدنشان عاملی تعیینکننده باشد (مختاری و عنایت، 1388: 8)؛ بنابراین، گرایش زنان به جراحیهای زیبایی و استفاده از لوازم آرایشی مختلف از زوایای متعدد مطالعه میشود. در بیشتر جوامع، ویژگیهای ظاهری زنان اهمیت بیشتری دارد و زنان نسبت به وضعیت زیبایی و ظاهر خود بیشتر دقت میکنند. این توجه زیاد، آنها را وادار میکند رفتارهای گاه افراطی برای انطباق ویژگیهای بدن خود با الگوهای فرهنگی زیبایی چهره و اندام اتخاذ کنند (احمدنیا، 1389: 3). امروزه با رشد سرمایهداری برای نخستینبار در تاریخ، نابرابریهای اجتماعی بهصورت مخفی پشت هویت جنسی پنهان شده که در خدمت برآوردن نیازهای بخش سوداگر است. آنها توجیه میکنند زنان دوست دارند زیبا باشند؛ بنابراین، زنان علاقة مشترکی به لوازم آرایش دارند (رفعتجاه، 1386: 137) و از این طریق تصور زنان از بدنشان را شکل میدهند و گرایش آنها به استفاده از این وسایل را سبب میشوند. در واقع سرمایهداری بدن بهخصوص بدن زنان را هدف قرار میدهد که این امر پیامدهایی برای افراد و جوامع دارد. تصور و چگونگی درک زنان از بدن خود بر توانایی آنها در برقراری ارتباط با دیگران و پاسخهایی تأثیر میگذارد که دیگران به آنها میدهند. این تصور از خود بر نحوة تجربهکردن زنان از بدنهایشان در زندگی روزمره تأثیر میگذارد (اباذری، 1387: 129). تصویر ذهنی منفی از خود به نارضایتی از بدن، احساس جذابنبودن و در نهایت مشغولیت فکری نسبت به وضعیت ظاهری قسمتی از بدن و اختلال در عملکرد منجر میشود (کیوانآرا و همکاران، 1391: 54). همچنین، این تصور بر احساس زنان از خود، میزان اعتمادشان به موقعیتهای اجتماعی و ماهیت روابط اجتماعی آنها تأثیر میگذارد (کیوانآرا و همکاران، 1391: 130). نارضایتیها و نگرانیهای نشئتگرفته از تصور بدنی به مشکلاتی مانند جراحیهای زیبایی، افزایش رژیمهای غذایی سختگیرانه و بدون نظارت پزشک، بینظمی تغذیه و ... منجر میشود که این حساسیت در میان زنان و دختران جوان بیش از مردان است (خواجه نوری، 1390: 82). همچنین، تصور زن از بدن خویش به این دلیل اهمیت دارد که پیامدهایی با اثر شگرف بر سلامت خانواده و جامعه به بار میآورد. گرایشهای بیاندازه به بدن و ظاهر در زندگی زن، او را از تقویت دیگر وجوه فکری و موفقیتهای اجتماعی دور میکند (مختاری و عنایت، 1390: 69). همچنین، گفتنی است نوع کنترل و نظارتی که بر بدن اعمال میشود، همراه با نظمی است که با تأثیرگرفتن از فشار اجتماعی تغییر شکل میدهد و این تغییر شکل بر منزلت و وضع اجتماعی زنان تأثیر میگذارد (مهدوی و اسفنجیر، 1389: 132). امروزه زنان برای کسب منزلت اجتماعی دلخواه خود به تغییراتی در بدن دست میزنند؛ اما مسئله این است که حساسیت زیاد نسبت به بدن، مشکلات فراوانی مانند کاهش اعتماد به نفس، بینظمی در تغذیه و مسائل اجتماعی مختلف به وجود میآورد. میتوان برنامههای مختلفی برای کاهش تأثیرات نامطلوب این پدیده تدارک دید؛ اما بهبود این برنامهها و اثرگذاری آنها به مطالعات دقیق و همهجانبه در ارتباط به ادراک زنان نسبت به بدن خویش و پیامدهای این ادراک وابسته است. دادههای پژوهشهای مختلف به سیاستگذاران فرهنگی و اجتماعی مدد میرساند تا با طراحی برنامههای اجتماعی و فرهنگی مناسب تا حد ممکن از پیامدهای منفی نارضایتی از تصور بدنی در سطوح فردی و اجتماعی پیشگیری کنند؛ از جمله این پیامدها به ابتلا به انواع اختلالات جسمی و روانی، اختلالات تغذیه، انجام جراحیهای زیبایی، استفادة روزافزون از لوازم آرایشی، هزینهشدن پول، وقت و انرژی افراد برای همانندسازی بدن خود با بدنهای ایدئال به نمایشدرآمده در رسانهها، تغییر ذائقة فرهنگی درزمینة بدن و تغذیه، دورشدن از ارزشهای مذهبی و سنتی راجع به بدن، غافلماندن از ابعاد معنوی و باطنی و سرگرمشدن به جنبههای ظاهری و جسمی و ... (ریاحی، 1390: 10). بنابراین اهداف اصلی این پژوهش عبارت است از: 1- مطالعة ادراک زنان جوان از بدن خویش؛ 2- شناخت راهبردهای اتخاذشده توسط زنان در نتیجة نوع ادراکشان نسبت به بدن؛ 3- پیامدهای تصور بدنی ادراکشده توسط زنان.
پیشینة تجربی پژوهش دربارة بدن بهویژه دستکاری و تغییر در اجزای بدن که نشاندهندة تصور بدنی منفی افراد تحتتأثیر مؤلفههای فرهنگی است از موضوعات دلخواه تعدادی از پژوهشگران داخلی بوده است. برای مثال، قاسمی (1390) نشان داد احساس رضایت شخص از بدن و عاملیت زنان در جراحی زیبایی آنها نقش مؤثری دارد. همچنین در زنان، تعریف کلیشهای از مفهوم زن و در مردان، اهمیت تناسب اندام تبیینکنندة انگیزههایشان در جراحی زیبایی است. آزاد ارمکی و غراب (1387) نیز نشان دادند دیدگاه افراد نسبت به بدن در سه طیف قرار میگیرد. دستهای بدن را بهمثابه طبیعت، امانت الهی میدانند که باید از آن مراقبت شود؛ بنابراین، هرگونه دستکاری در آن را ناشایست میدانند. دستة دیگر بدن را واسط و میانجی برای برقراری ارتباط با دیگران و دنیای بیرون میدانند؛ بنابراین، توجه به بدن و دستکاری آن به معنای احترام به ظاهر و احترام به شخصیت درونی خود بوده و پسندیده و مطلوب است. ازنظر دستة سوم، انسان، چیزی جز جسم و بدن نیست و بدن میتواند به یکی از مهمترین خاستگاههای هویت تبدیل شود؛ ازاینرو هرگونه مداخله در بدن جایز است. پژوهش قادرزاده و همکاران (1393) نیز نشان داد جراحی زیبایی با وجود ارتقای اعتماد به نفس زنان، مخاطرات جسمی، وسواس زیبایی، اختلال در زندگی روزمره و انزوای اجتماعی را به همراه دارد. برخی از پژوهشگران، تصور بدنی را در زنان و مردان بهصورت مقایسهای بررسی کردند. ریاحی (1390) نشان داد متغیرهای سرمایهگذاری بدن، شرم از بدن، پایش بدن و عزتنفس بهطور معناداری با رضایتمندی از تصویر بدن ارتباط دارند. همچنین، تفاوتهای جنسیتی معناداری در تأثیرگذاری متغیر شرم از بدن مشاهده شد؛ یعنی علاوه بر سرمایهگذاری بدن و عزتنفس متغیر شرم از بدن، بخشی از متغیر خودشیانگاری، پیشبینیکنندة میزان رضایتمندی از بدن در بین زنان (نه مردان) بوده است که نشاندهندة اثرات شدیدتر انتظارات اجتماعی راجع به بدن ایدئال روی زنان و درونیکردن آن در مقایسه با مردان است. موحد و همکاران (1390) نیز نشان دادند درصد بسیاری از دانشجویان، تصور بدنی منفی دارند و عمل و تمایل به آرایشکردن در بین آنها زیاد است. در این پژوهش، نارضایتی از بدن با عمل و تمایل به آرایش نیز رابطة معنادار داشت. قاسمی و همکاران (1393) نشان دادند فیسبوک، تصور کاربران نسبت به بدن را تغییر داده است. این شبکة مجازی بر نگاه جوانان نسبت به بدن، میزان رضایت از وضعیت بدنی خود، اهمیتی که به آن میدهند و نیز صرف وقت و سرمایه تأثیر شگرفی دارد. تعدادی از پژوهشگران نیز بهطور مشخص، تصور بدنی زنان را مطالعه کردند. خواجه نوری و مقدس (1388) با مطالعة تصور بدنی در میان زنان شهرهای تهران، شیراز و استهبان نشان دادند شش متغیر نوگرایی، آگاهی نسبت به جهانیشدن، شیوة زندگی، گفتگو در خانواده، سرمایة فرهنگی و وضعیت تأهل، نزدیک به 40% از تغییرات تصور بدن در زنان شهرهای مطالعهشده را تبیین میکنند. مختاری و عنایت (1388) نشان دادند تصور بدنی زنان از طریق نگرش جنسیتی زنان نسبت به خود، نگرش مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان شکل میگیرد. نگرش زنان نسبت به خود از نگرش ظاهرگرایانة مردان نسبت به زنان الهام گرفته است.مختاری و عنایت (1390) در پژوهش دیگری نشان دادند سه الگوی علی رفتار تحقیرآمیز، تفاوت و تبعیض جنسیتی در خانواده بر تصور بدنی زنان ایرانی تأثیر دارد. خواجه نوری و همکاران (1390) در پژوهشی، رابطة سبک زندگی و تصور بدن در میان زنان شهر شیراز را بررسی کردند. آنها نشان دادند سبکهای فراغتی، مذهبی و موسیقایی مدرن با تصور بدنی رابطة مثبت معنادار دارند. کیوانآرا و همکاران (1391) نشان دادند رسانه، خانواده، مدرسه و اطرافیان از عناصر تأثیرگذار بر تصور بدنی زنان هستند که در میان آنها رسانه، قدرت تبیین بیشتری داشته است. همچنین، نتایج پژوهش آنها نشان داد جامعهپذیری فرد در طول زندگی در شکلگیری تصویر ذهنی از بدن مؤثر است. عباسزاده و همکاران (1393) نشان دادند باریک اندامی از ارزشهای مشترک و مورد توافق در زنان است و بین تأثیر ارزشهای غربی و استفاده از اینترنت و تصور بدنی زنان رابطة مثبت معنادار وجود دارد. مطالعات خارجی نیز دربارة بدن و تصور بدنی وجود دارد. بایر[1] (2004) نشان داد افراد برای حفظ موقعیت کاری خود در نظام سرمایهداری، نگرش ضدپیری دارند؛ همچنین، نظام سرمایهداری از راه رسانههای جمعی، ملاکهای فرهنگی خاصی از زیبایی میسازند که داشتن این ملاکها بهبود روابط اجتماعی و عاطفی و حتی ارتقای شغلی افراد را باعث میشود. هارگریو و تیگمن[2] (2006) در پژوهشی برای فهم تصور بدنی پسران، مصاحبة عمیقی با پسران 14 تا 16 ساله انجام دادند و بهطور کیفی آن را مطالعه کردند. یافتهها نشان داد بیشتر پسران از تصویر بدنی خود راضی هستند؛ اما برخی از آنان به اهمیت وضعیت ظاهریشان برای کسب تأیید اجتماعی اشاره کردند. اسلاتر و تیگمان[3] (2006) نشان دادند تجربههای دوران کودکی افراد ازجمله مصرف رسانهای و میزان فعالیت جسمیشان بر تصور بدنی کنونی آنان تا حد زیادی تأثیر دارد. یافتهها بیان میکنند تجربههای اولیه در مقایسه با تجربههای کنونی زنان در شکلگیری تصویر بدنی در آنان تعیینکنندهتر است. هالیول و همکاران[4] (2011) نشان دادند تأکید بیشتر رسانههای جدید بر عاملیت جنسی زنان که بهصورت تصاویر زیبای الگوهای رسانهای به تصویر کشیده میشود به نارضایتی زنان از بدنشان، نگرانی از وزن و افزایش خودشیانگاری در آنان منجر میشود.ون وندرن و همکاران[5] (2012) نشان دادند هرچند تأثیرپذیری از رسانهها برای درونیسازی ایدئال لاغری تأثیرگذار بود، عامل اصلی تعیینکننده، تأثیر نگرش گروه همسالان و عامل درونی اعتماد به نفس بوده است؛ بنابراین از میان عوامل بررسیشده، گروه همسالان و عزتنفس مهمترین عامل تأثیرگذار بر نارضایتی افراد نسبت به بدنشان بودند. جی یونگ چی[6] (2012) اقرار افراد مشهور به جراحی زیبایی در رسانهها را تحلیل و تأثیرات این اعترافنامهها بر افراد غیرمشهور را واکاوی کرده است. یافتههای پژوهش نشان داد افراد هرچه بیشتر در معرض پیامهای رسانهای و اعترافنامههای جراحی زیبایی مشاهیر در رسانهها باشند، جراحی زیبایی، بیشتر برایشان عملی عادی و بهنجار محسوب میشود. بهطور کلی پیشینة پژوهش درزمینة تصور بدنی نشان میدهد پژوهشهای کیفی اندکی درزمینة تصور بدنی زنان انجام شده است؛ درحالیکه امروزه انجام پژوهشهای کیفی برگرفته از جامعة ایران برای شناسایی ادراک زنان از بدنشان و پیامدهای حاصل از این ادراک نیاز است تا برنامهریزی لازم صورت گیرد.
چارچوب مفهومی هنگامی که هدف از انجام پژوهش، ایجاد نظریة زمینهای است، نظریهها فقط برای آشنایی با مبانی نظری موضوع مطرح میشوند؛ بنابراین باتوجهبه ماهیت کیفی پژوهش حاضر، استفادة قیاسی از نظریهها در مطالعه وجهی ندارد و نظریهها فقط با هدف اشباع تئوریک مقاله بیان شدهاند. مری داگلاس[7]،بدن را بهمثابة یک متن فرهنگی میداند که علاوه بر انعکاس ارزشهای فرهنگی و اشتغالها و اضطرابهای یک فرهنگ خاص، تجلی عینی نیز به آن میبخشد. داگلاس، شیوههایی را تشریح میکند که بدن همچون نمادی از جامعه عمل میکند و استدلال میکند بدن مانند مدلی است که بیانکنندة هرگونه نظام اجتماعی است. داگلاس، نوعی مبادلة مستمر در معانی را بین بدن جسمانی و بدن اجتماعی تشخیص میدهد و معتقد است هریک دیگری را تقویت میکند. گاهی این دو بدن تا حدی به هم نزدیک میشوند که تقریباً یکی میشوند و گاهی نیز بسیار فاصله دارند. تنش بین این دو، امکان تشریح معانی را فراهم میکند؛ بنابراین، داگلاس تأکید میکند بدن در یک فرهنگ خاص چگونه بازنمایی و چگونه به مکانی برای شیوههای رفتاری و اعمال دلالتکنندة جامعه تبدیل میشود (ذکایی و فرزانه، 1387: 175). ازنظر گافمن[8]، عاملان بدنی با توسل به روشهای علامتدهی اجتماعی، سعی در جلب نظر دیگران به خود دارند. این عاملان بدنی، معرفهای «تجسدیافتة» منش و منزلتاند که با کنشگران دیگر تفسیر میشوند (لوپز و اسکات، 1385 :115). ازنظر گافمن، بدن فقط موجودیتی ساده نیست؛ بلکه وسیلهای برای کنارآمدن با اوضاع و احوال بیرونی است و حالات چهره و حرکات بدن، محتوای اساسی نشانههایی است که ارتباطات روزمرة ما به آنها وابسته است و برای اینکه فرد بتواند در تولید و بازتولید روابط اجتماعی و هویت اجتماعی خود با دیگران شریک شود، باید نظارتی مدام و موفق بر چهره و بدن خود اعمال کند (لوپز و اسکات، 1385: 246). کَش،از تئوری انتظارات اجتماعی در ارتباط با بدن نیز بهره میگیرد. این تئوری بیان میکند درون هر فرهنگی توافقی وجود دارد که چه چیز را زیبا و چه چیز را غیرزیبا بدانند. انتظارات فرهنگی مرتبط با زیبایی در هر فرهنگی وجود دارد و درون فرهنگهای مختلف متفاوت است. مردم در ارتباط با افراد جذاب و غیرجذاب رفتارهای متفاوتی از خود بروز میدهند. در مجموع، کش، نتیجه میگیرد مردم به ارتباط با افرادی تمایل بیشتری دارند که در بستر فرهنگیشان زیبا و جذاب تعریف میشوند. به همین دلیل، داشتن تصویر بدنی مثبت از خود در موقعیتهای اجتماعی و فردی برای افراد اهمیت دارد (Cash, 2002: 39). به اعتقاد او، تصور از بدن که با تجربههای اولیة فرد شکل میگیرد، مفهومی منعطف و تغییرپذیر است؛ یعنی در ارتباط با فرهنگ و تجربههای بعدی فرد تغییر میکند و شکل میپذیرد. تجربههای اولیه در ارتباط با تصور از بدن در درورة کودکی شکل میگیرند. این تصورات اولیه چندان واضح نیستند؛ زیرا فرد نمیتواند خود را جدای از دیگران در نظر بگیرد. به همین دلیل فرد، تصویری مبهم از خود دارد که در مراحل بعدی به تمایز مرزهای تصویر بدنی خود با دیگران قادر میشود. مرزهای بین خود و دنیای بیرون باعث میشود فرد قادر به تمایز من از غیر شود. در مراحل بعدی، فرد به خودآگاهی میرسد و این خودآگاهی با خود بدنی بیرونی و ظاهری او پیوستگی جداییناپذیری دارد. در این مرحله، تصویر بدنی از خود برای فرد بهصورت واضحتر و شفافتری شکل میگیرد (Ibid: 39). گیدنز، معتقد است «خود» در درون بدن جای دارد و آگاهی نسبت به خویش بیشتر ناشی از تغییراتی است که در بدن احساس میشود. بدن فقط جسم مادی صرف نیست؛ بلکه وسیلهای عملی برای کنارآمدن با اوضاع و احوال و رویدادهای بیرونی است (گیدنر، 1390: 86). ازنظر گیدنز، خودآرایی و تزیین خویشتن با پویایی شخصیت مرتبط است. در این معنا پوشاک، وسیلة مهمی برای پنهانسازی و آشکارسازی وجوه مختلف زندگی شخصی است، همچنین، نوعی وسیلة خودنمایی شخصی محسوب میشود؛ زیرا لباس، آدابورسوم رایج را با هویت شخصی پیوند میزند (گیدنز،1390: 95). در این میان، در جامعة مدرن، زنان باتوجهبه ویژگیهای جسمیشان بیشتر قضاوت میشوند و احساس شرمساری نسبت به بدنشان با انتظارات اجتماعی رابطة مستقیمی دارد. زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض اختلالات تغذیهای قرار میگیرند که او آن را از چند دلیل عمده ناشی میدانند؛ اول، هنجارهای جامعه دربارة زنان تأکید بیشتری بر زیبایی جسمانی دارد. دوم، آنچه به لحاظ اجتماعی، تصویری مطلوب از بدن تعریف میشود دربارة زنان، تصویری لاغراندام (نه عضلانی) است. سوم، امروز، زنان در عرصههای اجتماعی فعالتر شدهاند؛ اما برحسب ظاهرشان به همان اندازة موفقیتها و پیشرفتهایشان ارزیابی میشوند (احمدنیا ،1389: 6). رویکردهای فمینیستی با وجود متنوعبودن، وجه اشتراک اساسی دارند. در این رویکردها زمینه، تصور و ارزیابی دختران از اندام خود، در بطن مشکلات آنها در جامعه، فرهنگ و نظام معنایی یا موقعیت زبانی دیده میشوند. رویکردهای فمینیستی و نحلههای گوناگون آن، توجه خود را بر ارزشهای مردانه، جامعهسالار، فرهنگ مصرفی و بازنماییهای کلیشهای از جنسیت متمرکز میکنند (ذکایی، 1386: 124).به اعتقاد فمینیستها از ابتدای تاریخ تاکنون بدن زنان همیشه عرصة سیادت و کنترل بوده است. این کنترل، اشکال متفاوتی به خود گرفته است؛ ازجمله بستن پای دختران چینی (برای جلوگیری از رشد پا به اندازة پای مردان)، ختنهکردن و پوشیدن لباسهایی با فنرهای برجستهکننده. همواره بدن زنان باتوجهبه مد روز بیش از حد کوچک یا بزرگ دانسته شده است. هیچ بعدی از بدن زنانه، همانطور که هست، کاملاً مناسب تلقی نشده است (اودون، 1992: 1، به نقل از اباذری، 1387: 148). تقسیمبندیهای کلاسیک این رویکرد به دیدگاههای لیبرال، سوسیال و محافظهکار، تحلیلهای متفاوتی را از رابطة زنان با بدنشان ارائه میدهد که به آنها اشاره میشود. 1- فمینیست لیبرال: در این دیدگاه، زنان، پایگاه اجتماعی و قدرت پایینتری دارند. نتیجة آن، ارزشزدایی از ویژگیهایی است که با زنبودن همراه است یا به آنان منتسب میشود؛ به این ترتیب، نوعی احساس نارضایتی به هر چیز زنانه به وجود میآید. 2- فمینیست رادیکال: این رویکرد، زنان را قربانیان روابط قدرت زن ستیزانة بین دو جنس میداند که نتیجة آن ریشهدارشدن تنفر از بدن زنان است. این ذهنیت زنستیزانه، تأثیر خود را هم در ذهنیت زنان (در بیگانهساختن آنان با بدن خود) و هم در ذهنیت مردانی برجای میگذارد که اشاعهدهندة چنین اندیشههایی هستند. 3- فمینیست سوسیالیست: این دیدگاه، مقصر اصلی بیگانگی زنان از بدنشان را نظام سرمایهداری میداند که نارضایتی از بدن را در میان زنان رواج داده و در نتیجه، پول زیادی برای خرید کالا و خدماتی صرف کرده است که این نقیصه را جبران میکند؛ البته این شرایط بالقوه متوجه مردان نیز هست؛ اما به واسطة فشار بیشتر بر زنان، باید آن را جنسیتی دانست. برخی فمینیستها با افزودن مفهوم پدرسالاری به سرمایهداری مصرفی، این واقعیت را تشریح کردند که نظام سرمایهداری، فقط جیب زنان را خالی نمیکند؛ بلکه قدرت و استعداد بالقوة آنان را میزداید و آنان را نسبت به خود بیگانه میکند. بسیاری از نظریههای پسامدرن ازجمله نظریة فدرستون نیز به این حیطه اختصاص دارد (ذکایی، 1386: 173).
روش پژوهش هدف پژوهش، بررسی ادارک زنان جوان شهر تهران از بدن است؛ بنابراین، مطالعة حاضر بهصورت اکتشافی استقرایی و نظریة زمینهای انجام شده و دادهها با مصاحبة عمیق نیمهساختیافته جمعآوری شده است. در این راستا، نگارنده با 18 نفر از زنان جوان 35-18 سالة شهر تهران مصاحبه انجام داد. امروزه، زنان جوان بیشتر در معرض ایدئالهای زیبایی تأکیدشده در جامعه قرار دارند، در نتیجه، برای انجام این پژوهش، زنان جوان 18-35 سال انتخاب شدند. مصاحبهها در مکانهای مختلف ازجمله منزل یا محل کار مصاحبهشونده، پارک، کتابخانة عمومی، دانشگاه و ... انجام شد. در این پژوهش از نمونهگیری نظری استفاده شد. ازآنجاکه نمونهگیری نظری از قاعدة انتخاب تدریجی پیروی میکند، ابتدا نمونة اولیه انتخاب و مصاحبه انجام شد. سپس مصاحبة انجامشده تحلیل شد و نمونههای بعدی براساس پالایش مفاهیم و مقولههای درحال ظهور انتخاب شدند. نمونهگیری تا بهدستآمدن اشباع نظری ادامه یافت؛ یعنی نمونهگیری زمانی پایان یافت که فضای مفاهیم و مقولهها پر شده و دیگر دادة جدیدی ظهور نیافته است. در انتخاب نمونه سعی شد تا بیشترین تنوع برحسب برخی ابعاد و شاخصهای زمینهای مانند سن، شغل، وضعیت تأهل، مقطع تحصیلی و ... رعایت شود. برای تحلیل دادهها از کدگذاری استفاده شد. در ابتدا کدگذاری باز صورت گرفت که الصاق مفاهیم اولیه به دادههای خام است. سپس کدگذاری محوری انجام شد و مقولههایی استخراج شدند که مفاهیم با سطح انتزاع بالاتر داشتند و در پایان، کدگذاری گزینشی انجام شد. در مرحلة کدگذاری گزینشی، مقولة هسته ظهور یافت. برای اعتباریابی نتایج پژوهش از روش سازگاری روششناختی استفاده شد؛ یعنی پژوهشگر تلاش کرد کلیة رویههای روششناسی را مدنظر قرار دهد.
جدول 1- مشخصات مصاحبهشوندگان
یافتههای پژوهش حاصل پژوهش، 167 مفهوم ، 16 مقولة اصلی، 25 زیرمقوله و یک مقولة هسته بود. در ابتدا تعریف دختران جوان از زن پرسیده شد که نشاندهندة تصور آنها از بدن خود نیز هست. مصاحبهشوندگان زن را با ویژگیهای زیر توصیف کردند: زیبا، لطیف، حساس، شکننده، ظریف و باریک اندام. ازنظر آنها زن موجودی است لطیف، حساس، زیبا و شکننده که باید از او مراقبت کافی صورت گیرد. در جدول زیر، مقولات اصلی و زیرمقولات ادراک زنان از بدن خویش و عوامل مؤثر بر آن و مقولة هسته ارائه شد.
جدول 2- مقولات مربوط به سنخشناسی ادراک زنان از بدن
سنخهای ادراک زنان از بدن تصوری که دختران جوان از بدن خود دارند در 4 مقولة اصلی صورتبندی شد که در ادامه، این مقولات شرح داده میشوند. - بدن بهعنوان سرمایه امروزه برای بسیاری از زنان، بدن مانند سرمایه عمل میکند. این نوع ادراک از بدن حاصل تفکری عقلانی است. کودک در فرایند جامعهپذیری درمییابد که بدنش سرمایه محسوب میشود. زنها از سرمایة بدنی برای رسیدن به مقاصدشان استفاده میکنند. زنان از بدن بهعنوان سرمایه در زمینههای ازدواج و کسب موفقیت اقتصادی و اجتماعی استفاده میکنند.
امروزه دختران جوان از بدن خود برای تأیید دیگران استفاده میکنند. با پوشش و آرایش مناسب که در بسیاری موارد بر موقعیت نیز مبتنی است، تأیید اطرافیان مهم را کسب میکند که این تأیید ممکن است به ازدواج، ازدواج بهتر و ... منجر میشود. گزیدة شماره 1: تو جامعة ما ازدواج خیلی مهمه. یه دختر اگه ازدواج نکنه نه سرپناهی داره و نه حمایتی. برای همین خیلی از دخترا برای اینکه شانس ازدواج بهتری داشته باشن به خودشون خیلی میرسن، آرایش میکنن و لباسای آنچنانی میپوشن (زن، 30 ساله، متأهل).
امروزه زنان بیش از هر زمان دیگری تلاش میکنند تا به موفقیتهای اقتصادی و اجتماعی دست یابند. آنها تلاش میکنند تا تحصیل کنند و شرایط شغلی و مالی مناسبی به دست آورند؛ بنابراین، با خروج زنان از منزل برای کسب موقعیت اجتماعی بهتر، بر بدن، آراستگی و زیبایی آنها تأکید بیشتری میشود. درواقع در استفاده از بدن بهعنوان سرمایة اقتصادی و اجتماعی، مسئلة دیگری که به آن توجه میشود بحث فردی و شخصیبودن این موفقیتها است. درواقع با رشد فردگرایی در جامعه و ارزشیافتن موفقیتهای فردی، زنان نیز در تلاش هستند به این موفقیتها دست یابند که در این راه از بدن خود نیز استفاده میکنند. گزیدة شماره 2: دیپلم دارم و مجردم... من با مدرک دیپلم فقط میتونم جاهای خصوصی کار کنم. اینجور جاها از آدم میخوان که خوب بپوشی و آرایش کنی تا قبولت کنن. بهخاطر همین من تا حالا چندینبار محل کارمو عوض کردم (زن، 27 ساله، مجرد). گزیدة شماره 3: به نظر من یه دختر باید همیشه تر و تمیز باشه و لباسای مناسب بپوشه؛ همه جا تأثیر داره؛ برای کار، برای تحصیلات. من آرایشگرم و به نظرم آراستگی و زیبایی من میتونه در جذب مشتری خیلی مؤثر باشه (زن، 23 ساله، مجرد).
بدن بهعنوان نقاب به باور گافمن، عاملان بدنی با توسل به روشهای کددهی اجتماعی، سعی دارند نظر دیگران را به خود جلب کنند. این عاملان بدنی، معرفهای «تجسدیافتة» منش و منزلت هستند که کنشگران دیگر آن را تفسیر میکنند. حالات چهره و حرکات بدن، محتوای اساسی نشانههایی است که ارتباطات روزمرة ما به آنها وابسته است و برای شریکشدن با دیگران در تولید و بازتولید روابط اجتماعی و هویت اجتماعی، باید نظارتی مداوم و موفق بر چهره و بدن خود اعمال کنیم (لوپز و اسکات، 1385: 115 و 246)؛ بنابراین، بدن در نمایش خود توسط افراد نقش اساسی را ایفا میکند. انسانها تلاش میکنند با کددهی بدن خود، نظر دیگران را جلب کنند و خود را در جایگاهها و منزلتهایی نشان دهند که ممکن است حتی به آن تعلق نداشته باشند. زنان از بدن بهعنوان نقاب استفاده میکنند؛ زیرا از انگخوردن میترسند و همچنین میخواهند معایب خود را پنهان یا هویت ضایعشدة خود را بازسازی کنند.
گاهی انگخوردن در اثر ویژگی خاصی در بدن، باعث میشود زنان نسبت به بدن تصور منفی پیدا کنند و برای کاهش آثار انگ، مدیریت انگ مدنظر یا از بینبردن آن، تغییراتی در بدن خود ایجاد میکنند؛ حتی در مواردی زنان برای جلوگیری از انگهای طبقاتی که ممکن است دریافت کنند و برایشان خوشایند نباشد، بدنشان را به شیوة طبقة ایدئال خود مدیریت میکنند. گزیدة شماره 4: خیلی از دخترهایی که از خانوادههای پایین هستن، چون میخوان جلوی دیگران کمنیارن آرایش میکنن و به خودشون میرسن (زن، 32 ساله، متأهل).
در مواردی زنان تلاش میکنند تا با استفاده از جراحی زیبایی یا آرایش و پوشش خاص، ویژگیهایی را بپوشانند که در بدنشان عیب محسوب میشود. گزیدة شماره 5: زیبایی به آدم قدرت میده. آرایش خیلی از معایب ظاهری و درونی رو میپوشونه. وقتی از کرم استفاده میکنم لکهای صورتم مشخص نیست. اعتماد به نفسم از بین نمیره و راحت جلوی دیگران سرشکسته نمیشم (زن، 30 ساله، متأهل).
در بعضی موارد زنان با دریافت انگی منفی در گذشته و ضایعشدن هویت در عرصهای خاص، تلاش میکنند با تغییر درک خود از بدن، از آن در راستای بازسازی هویت استفاده کنند و از این راه بر نگرشها و رفتارهای اطرافیان دربارة خود به شیوة دلخواه تأثیر بگذارند. گزیدة شماره 6: انگ مطلقهخوردن خیلی سخته. بعد از طلاق از همسرم، تصمیم گرفتم که تغییراتی توی خودم، پوششم، آرایشم به وجود بیارم تا اطرافیانم فکر نکنند که میتونند هر طوری رفتار کنند (زن، 32 ساله، مطلقه). بدن، جایگاه هویت بدن، موجودیتی ساده نیست؛ روابط اجتماعی و هویت شخصی را تولید و بازتولید میکند و وسیلهای عملی برای کنارآمدن با اوضاع و احوال و رویدادهای بیرونی است. یکی از راههای کسب هویت در دنیای امروز، مصرف است. امروزه، زنان تلاش میکنند با مصرف کالاهای مختلف، هویت معینی را کسب کنند. زنان از بدن برای ارائة هویت دلخواه خود و کسب هویت پایگاهی دلخواه بهره میجویند.
اینکه زنان چه تصوری از زنبودن دارند بر رفتار بدنیشان تأثیر دارد. برای برخی زنان بیان هویت جنسیتی در رفتارهای بدن از مهمترین دلایل نوع خاص سازماندهی بدنشان است. گزیدة شماره 7: به نظر من زنها باید تمیز و آراسته باشن. تمیزی و آراستگی باید مهمترین ویژگی زنها باشه. بیشتر خانمها وقت بیشتری توی خونه هستند؛ بیشتر وقت دارن به خودشون برسن (زن، 30 ساله، متأهل). گزیدة شماره 8: ما تمیزی رو برای زن مهم میدونیم و اون رو ویژگی زنها میدونیم. به نظر من زیبایی خانمها همیشه مهم بوده. قبلاً خانمها خانهدار بودن؛ خونه و بچهها همیشه باید تمیز میبودن. الان وضعیت خانمها فرق کرده. زنها درس میخونند و وارد کار و جامعه میشن؛ اما هنوز اون نگاه زیبایی و آراستگی نسبت به زن وجود داره ولی به شکل دیگه. قدیما زن بیشتر با تمیزی خونه و بچه مشخص میشد؛ الان با زیبایی و آراستگی خودش توی محیط جامعه. انگار بحث زیبایی زن از محیط خونه وارد محیط جامعه شده. الان اگه توی جامعه آراسته ظاهر نشی زنانگیت زیر سؤال میره (زن، 27 ساله، مجرد).
بسیاری از زنان برای ارائة هویت دلخواه خود نزد دیگران از بدنشان استفاده میکنند. دست به آرایش و جراحی زیبایی میزنند و پوشش و آرایش خود را با وسواس انتخاب میکنند و از این راه خود را متفاوت از اطرافیانشان معرفی میکنند. گزیدة شماره 9: برنامههای مد، ایدههای جالب و متفاوتی به آدم میدن. خیلی از این ایدهها رو نمیتونم بکار ببرم؛ اما باعث میشه متفاوتتر از زنهای اطرافم لباس بپوشم و آرایش کنم که باعث میشه متفاوت باشم و این خاصبودن رو دوست دارم (زن، 28 ساله، متأهل).
هویت طبقاتی افراد در بدن آنها رمزگذاری میشود. زنان برای نشاندادن طبقة اقتصادی و اجتماعی خود از بدنشان استفاده میکنند که این امر تصور آنها از بدنشان را شکل میدهد. گزیدة شماره 10: من فکر میکنم که زنها و درکل آدمها باتوجهبه وضعیت اقتصادی که دارند به بدن خودشون توجه میکنند. کسی که شرایط مالی مناسبی نداره نمیتونه مثل یه آدم پولدار لباس بپوشه؛ حتی اگه به عمل جراحی نیاز داشته باشه هم شاید نتونه عمل کنه. اینجور آدمها به اینکه مثلاً برای زیبایی بخوان جراحی کنن شاید اصلا فکر نکن (زن، 24 ساله، مجرد).
بدن، جایگاه کسب لذت و آرامش امروزه برای بسیاری از زنان، بدن باعث کسب لذت است؛ بنابراین، آراستگی، پوشش مناسب و احساس زیبایی خود و دیگران، احساس لذت در آنها را باعث میشود. بسیاری از زنان با آراستن خود به شیوة دلخواهشان، لذت، شادی و آرامش در خود را سبب میشوند. در این مقوله نیز مسئلة جنسیت پدیدار میشود. زنان تلاش میکنند خود را بیارایند و از این راه تأیید دیگران را بگیرند و لذت دلخواهشان را کسب کنند یا با لذتبردن از زیبایی دیگران، لذت کافی را به دست آورند و بر دیگران تأثیر بگذارند. نگاه زیباییشناسانه به بدن، لذت از پوشش دیگران، بدن زیبا و تمیز و جایگاه روان سالم مواردی هستند که زنان سعی میکنند از آنها برای کسب لذت و آرامش از بدن استفاده کنند.
زنان، امروزه به زیبایی، لطافت و زنانگی بدنشان تأکید میکنند. بدن میتواند نماد زیبایی باشد و زیبایی را با خود حمل کند؛ بنابراین با این دیدگاه، لباس نیز صرفاً برای پوشش به کار نمیرود و میتواند ابزار زیبایی، تفاوت و ... باشد. گزیدة شماره 11: از یک مجسمة خوشتراش و زیبا چقدر لذت میبریم؟ بدن هم همینجوره. هرچی خوشتراشتر باشه زیباتره (زن، 23 ساله، مجرد).
با داشتن دیدگاه زیباییشناسانه به بدن، استفاده از پوشش برای زیبایی تأکید شده است. برای بسیاری از زنان، تنوع پوشش، بازی رنگها در لباس بسیار لذتبخش و مایة آرامش است؛ بنابراین، تلاش میکنند تا لباسهای متنوع بپوشند، تنوع رنگها برایشان مهم است و از آن لذت میبرند. گزیدة شماره 12: من واقعاً از آدمهای خوشپوش خوشم میاد. روشون یه جور دیگه حساب باز میکنم. میدونی به آدم لذت و آرامش میدن. همیشه تروتمیز هستن؛ خوب میپوشن. میدونی چی میگم؟ میدونن چی بپوشن و چهجوری بپوسن که بشون بیاد (زن، 20 ساله، مجرد). گزیدة شماره 13: از هیچچیز بیشتر از تنوع رنگ تو لباسها خوشم نمیاد؛ یعنی ذهنم رو باز میکنه؛ انگار دوباره متولد شدی (زن، 27 ساله، متأهل).
برای بسیاری از زنان، بدن تمیز باعث آرامش میشود. توجه هرچه بیشتر به بدن، آرامش بیشتری به همراه داشته و سلامت روح و روان را باعث میشود. بیتوجهی به بدن، آزردگی روح را به همراه دارد. گزیدة شماره 14: به نظرم بدن هرچقدر تمیزتر باشه آدم بیشتر احساس آرامش میکنه. پوست بدن وقتی شسته و تمیز میشه آرامش زیادی برام میاره؛ دیگه احساس سنگینی نمیکنم (زن، 25 ساله، مجرد). گزیدة شماره 15: آدمهایی که جسمشون براشون مهمه، روانشون هم براشون مهمه. نظر من اینه؛ چون من خودم هم اینجوریم. به نظرم آدمی که به ظاهرش نمیرسه درونش هم براش مهم نیست. بدن آدما نشونة حسشون، ذهنشون و شخصیتشونه (زن، 29 ساله، مجرد).
علل مؤثر بر ادراک زنان در این قسمت، عوامل مؤثر بر ادراک زنان نسبت به بدنشان بررسی میشود که عبارتند از: غلبة هنجارهای مردانه در جامعه، دیدگاه ظاهرگرایانه نسبت به زنان، جامعهپذیری جنسیتی، خودکمتربینی زنان، پایگاه پایین زنان و رسانههای جمعی.
غلبة هنجارهای مردانه در جامعه هر جامعهای، هنجارهایی را شامل میشود که رفتار انسانها را شکل میدهد. زنان نیز در ارتباط با بدن خود با هنجارهایی روبهرو هستند که آنها را مجبور به همنوایی با آنها میکنند. برخی از مصاحبهشوندگان به این مسئله بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم اشاره کردهاند. دختران بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه، بدنشان را در ارتباط با معیارهای زیبایی جامعه تعریف میکنند و بیشتر این هنجارها در ارتباط با مردان تعریف میشود یا مردان این هنجارها را تعریف کردهاند و میکنند.
فشارهای هنجاری از جانب مردان در جامعه هنجارهایی که زنان در جامعه با آن روبهرو هستند و ادراکی که نسبت به این هنجارها دارند، نقش مؤثری در تعریف آنها از خود و چگونگی ارتباط با بدنشان دارند. گزیدة شماره 16: هیچ کجا خوشگلی و ظاهر برای مردا اولویت نیست. عوضش زیبایی زنان برای همهچیز مهمه؛ در ازدواج، کار و ..؛. چون توی جامعه همهچی دست مردهاست میتونن زنها رو کنترل کنن. برای ازدواج، مرد باید انتخاب کنه؛ برای کار با مدیرای مرد سرو کار داری و ... (زن، 25 ساله، مجرد). گزیدة شماره 17: من ارشد دارم. الان یه زن تحصیلکرده اگه ژولیده باشه میگن عقب موندست؛ اما اگه یه مرد تحصیلات بالا داشته باشه و ژولیده باشه میگن: مرده دیگه. سرش شلوغه و ... . لازم نیست که مردا آراسته و زیبا باشن (زن، 24 ساله، مجرد). گزیدة شماره 18: به بینیام حساس نبودم؛ اما از بس تو خیابون پسرا بهم متلک مینداختن که حیف تو نیست اون بینی رو صورتته، کمکم حساس شدم و عمل کردم (زن، 35 ساله، متأهل).
اضطراب اجتماعی بسیاری از زنان بر اثر تعریفی که نسبت به آنها وجود دارد و در اثر فشارهایی که از طریق جامعه و شرایط آن احساس میکنند، دچار نوعی اضطراب میشوند که رفتن بهسمت جراحی زیبایی، استفاده از وسایل آرایشی و ... را باعث میشود. ملاکبودن زیبایی زن در جامعه و درکی که زن از آن دارد اضطراب زنان جامعه را باعث میشود. گزیدة شماره 19: وقتی زنهای دور و برم رو میبینم که بیشترشون با آرایش بیرون میان به این فکر میکنم اگه من اینجوری نباشم ممکنه به چشم همسرم نیام و بره سراغ یکی دیگه (زن، 27 ساله، متأهل).
دیدگاه ظاهرگرایانه نسبت به زنان نگاه جامعه نسبت به زنان در تصور آنان از بدنشان تأثیر فراوانی دارد. در جامعه این انتظار وجود دارد که زنان باید ظاهر زیبایی داشته باشند. این نگاه ظاهرگرایانه نوعی اجبار درونی را باعث میشود. زنان نیز یاد میگیرند به ظاهرشان توجه کنند و آن را در اولویت قرار دهند. اهمیت زیبایی ظاهری، فرهنگ چشموهمچشمی از مواردی هستند که این دیدگاه ظاهرگرایانه را شکل میدهند و تقویت میکنند.
زیبایی ظاهری زنان برای خود زنان و سایر اعضای جامعه اهمیت دارد و این باعث میشود آنها بیشتر به بدن خود توجه کنند. گزیدة شماره 20: برای شوهرم خیلی مهمه که لاغر باشم و توی خونه آراسته باشم. الان میرم ایروبیک و به خودم میرسم. خانهدارم و تمام وقتای بیکاریمو همینجوری پر میکنم (زن، 33 ساله، متأهل). گزیدة شماره 21: الان دیگه همه نگاه میکنن که آدم چی میپوشه، چهجوری میپوشه. قیافهاش چهجوریه. بخوای سر کار بری بهت ظاهر خاصی تحمیل میکنن. برای ازدواج هم ظاهر و ز یبایی دختر خیلی مهمه. حتی خرید که میری اگه ظاهرت آراسته نباشه بهت توجه نمیکنن. توجه فروشندهها میره سمت خریداری که ظاهر مناسبی داره (زن، 28 ساله، متأهل).
فرهنگ در دورة مدرن، فرهنگ بصری و نمایشی است که باعث میشود شیوههای زندگی از رهگذر نمایش درحال تغییر سطوح ظاهری ایجاد شود (قاسمی و همکاران، 1393: 62). توجه به ظاهر زنان و اهمیتِ داشتن ظاهر آنها، شکلگیری فرهنگ چشموهمچشمی در بین زنان را باعث میشود که توجه به بدن یکی از نمودهای آن است. گزیدة شماره22: به نظرم خیلی از توجه زنها به بدنشون بهخاطر اینه که نمیخوان از زنهای دیگه کمتر باشن؛ بهخصوص عمل جراحی بینی. یکی که توی یه فامیلی یه عملی میکنه همه اطرافیان همون عمل رو یا یه عمل دیگه زیبایی رو انجام میدن (زن، 21 ساله، مجرد).
جامعهپذیری جنسیتی دختران و پسران به اشکال متفاوتی جامعهپذیر میشوند. دیدگاه جوانان نسبت به بدنشان در فرایند جامعهپذیری شکل میگیرد. دختران در فرایند جامعهپذیری یاد میگیرند باید زیبا باشند و از سرمایة بدنی خود استفاده کنند. آنها میآموزند دختر باشند و زنانگی داشته باشند. درواقع آنها زنبودن را برساخت میکنند.
تفاوت مبتنی بر جنسیت کودکان وقتی به دنیا میآیند به شیوههای متفاوتی با آنها تعامل میشود و انتظارات متفاوتی نیز از آنها میرود. این برخوردهای متفاوت، دنیاهای متفاوتی را در زنان و مردان خلق میکند که دیدگاهشان به بدنشان را شکل میدهند. گزیدة شماره 23: از بچگی پسرا یاد میگیرن که باید شجاع باشند؛ همه میگن: مرد که گریه نمیکنه؛ اما دخترا باید ناز باشن. همه دخترا رو با ناز و زیبابودن میشناسن. همین خودش خیلی روی دخترا تأثیر داره. من نمیگم دخترا نباید زیبا باشن؛ ولی اینم خیلی تأثیر داره (زن، 30 ساله، متأهل). تمایز مبتنی بر جنسیت بسیاری از زنها با پوشش و آرایش خاص در پی کسب زنانگی هستند و از این راه خود را از مردان متمایز میکنند. زنانگی یکی از وجوه اصلی و تأکیدشدة زنان برای تمایز خود از مردان است که تلاش میکنند این زنانگی را با دستکاری و مدیریت بدن خود نشان دهند. گزیدة شماره 24: دلیل اصلی بیشتر دوستای من برای جراحی و ...، داشتن حس زنانگیه. خیلیاشون برای داشتن این احساس آرایش میکنند (زن، 20 ساله، مجرد). گزیدة شماره 25: همیشه دوستام بهم توصیه میکردن برای اینکه بتونم ازدواج کنم، آرایش کنم. بهم میگفتن تو خیلی سادهای و اصلاً زنانگی نداری. میدونی چیه زنانگی برای ازدواج خیلی مهمه (زن، 32 ساله، مطلقه). گزیدة شماره 26: هیچوقت از اینکه پسر نبودم ناراحت نیستم. بعضی از دوستام توی دبیرستان واقعاً دوست داشتن پسر باشن. نمیتونستم درک کنم چرا. دختربودن حس متفاوتی داره. درسته که محدودیتهای زنها زیاده؛ ولی من همین اهمیتی که به لباسپوشیدن زنها داده میشه، ناز و عشوههای دخترونه رو دوست دارم. ظرافت بدن و ظرافت لباسهایی که میپوشم برام مهمه؛ چون من زنبودن رو دوست دارم (زن، 21 ساله، مجرد).
تبعیض مبتنی بر جنسیت بهخاطر فرهنگ مردسالارانة حاکم بر جامعه، بسیاری از دختران از همان دوران کودکی تبعیض نسبت به خود را احساس میکنند و این احساس، شکلدهندة تفکرات و اعمال آنها دربارة بدنشان است. گزیدة شماره 27: توی جامعة ما خانوادهها براشون مهمه که بچهشون پسر باشه. خانوادهها از شنیدن اینکه بچهشون پسره ناراحت نمیشن؛ یعنی پسر هرچی باشه چون پسره پس خوبه. همین خودش به پسرا قدرت و ارزش میده؛ ولی دختر که به دنیا میاد باید با خوشگلی و اینجور چیزا مهمبودنش تازه ثابت بشه (زن، 24 ساله، مجرد).
تفکرات قالبی انسانها با تفکراتشان زندگی میکنند. اگر تفکرات انسانها در یک جامعه بهصورت تفکرات کلیشهای و مشخص درآید و افراد جامعه براساس همان تفکرات قالبی به عمل دست بزنند، حاصل آن شکلگیری نظم اجتماعی و بازتولید مداوم آن است. کلیشههای جنسیتی، اطلاعاتی دربارة ظاهر جسمانی، نگرشها، علایق، صفات روانی، روابط اجتماعی و نوع شغل را شامل است. مهمترین نکته آن است که این ابعاد متنوع به هم مربوط هستند. صرفاً شناخت اینکه یک فرد، زن است این معنی ضمنی را دارد که آن فرد ویژگیهای جسمانی خاص (صدای آرام، ظریف و زیبا) و صفات روانی خاص (مهرورز، وابسته، ضعیف و ...) خواهد داشت و فعالیتهای خاصی (مراقبت از کودک، آشپزی) انجام خواهد داد (گولومبوک و رابین، 1384: 26). گزیدة شماره 28: زیبابودن، آراستگی و خوشبوبودن چیزهایی است که جامعه از یک زن میخواد. زنانگی برای زن خیلی مهمه؛ برای ازدواج. اینها همه باعث میشه از زن انتظار وابستهبودن وجود داشته باشه؛ زن لازم نیست بره درس بخونه و به مدارج بالا برسه (زن، 25 ساله، مجرد).
خودکمتربینی یکی از مسائلی که برخی از پاسخگویان زن با آن روبهرو بودند، احساس خودکمتربینی و حقارت و در نتیجه، اعتماد به نفس کمتری بود که بسیاری از مصاحبهشوندگان در کودکی و بهخصوص نوجوانی با آن روبهرو شدند. دریافت القاب تحقیرآمیز و اعتماد به نفس پایین از اموری است که ادراک زنان از بدنشان را شکل میدهد.
دریافت القاب تحقیرآمیز در دورهای از زندگی، خودکمتربینی در زنانرا باعث شده است که این خودکمتربینی، تصور بدنی منفی، پناهبردن به جراحیهای زیبایی و توجه بیش از حد به بدن را سبب میشود. گزیدة شماره 29: بچه که بودم مامانم میگفت که من ناخواستهام. تازه مشکلش این هم بود که زیاد خوشگل نبودم. این حرفش برای من مثل یه کابوس بود و هنوزم هست (زن، 30 ساله، متأهل). گزیدة شماره 30: توی خونة داداشم به من و خواهرم که کوچیکتر بودیم، به هر کدوممون، یه لقب منفی داده بودن و این توی اعتماد به نفسم خیلی تأثیر داشت. من و خواهرم حتی اگه به اونا ایراد میگرفتیم بازم اونا ما رو مسخره میکردن (زن، 32 ساله، متأهل).
اعتماد به نفس پایین در زنان باعث میشود دست به جراحیهای مختلف بزنند، از وسایل آرایشی مختلف استفاده کنند و به پوشش و آرایش خود بیشتر بها دهند تا اعتماد به نفس بیشتری، کسب و کمبودهایشان را جبران کنند. گزیدة شماره 31: از وقتی که بینیام را عمل کردم احساس بهتری دارم. راحتتر توی جمع ظاهر میشوم و کمتر خودمو با دیگران مقایسه میکنم. قبلاً وقتی به مهمانی میرفتم شب، افسرده به خانه برمیگشتم و اعتماد به نفسم را تا یه مدتی از دست میدادم (زن، 20 ساله، مجرد).
پایگاه پایینتر زنان در جامعه در جامعة ایران، کار بیرون از خانه مختص مردان بود که این باعث میشود مردان، سرمایة اقتصادی و اجتماعی بیشتری نسبت به زنان داشته باشند. امروزه، زنان با خروج از خانه و تلاش برای کسب موقعیت اقتصادی و اجتماعی دلخواه، بدن خود را مدیریت و دستکاری میکنند. تنگناهای شغلی و دستکم گرفته شدن در موقعیتهای مشابه با مردان از عواملی است که تغییر تصور زنان نسبت به بدنشان را باعث میشوند و در نتیجه، آن را بهگونهای شکل میدهند که به اهدافشان برسند.
در جامعة ایران، مردها نانآور خانواده هستند و زنان طی سالهای اخیر وارد جامعه و بازار کار شدند. زنها با تنگناهای شغلی مختلفی روبهرو هستند. اولویت شغلی با مردان است؛ زیرا آنها نانآور خانه محسوب میشوند؛ بنابراین، زنان برای داشتن درآمد مستقل، ایدئالهای پوشش و آرایش مدیران و کارفرمایان را میپذیرند تا موانع موجود کمتر شود که این امر نیز شرایط زنان را بازتولید و موقعیت پایین آنها را تثبیت میکند. گزیدة شماره 32: الان دیگه حتی اگه مدرک هم داشته باشی باید توی شرکتهای خصوصی و اینجور جاها کار کنی. این مکانهای شغلی، پوشش و آرایشی رو میطلبند که با ادارات دولتی متفاوته؛ باید آراسته باشی و تیپ خاص و دلخواه مدیر را داشته باشی (زن، 25 ساله، مجرد).
زنان با این شرایط مواجه هستند که حتی اگر موقعیت مشابه با مردان داشته باشند، بهدلیل زنبودن دستکم گرفته میشوند و باعث میشود این مسأله را باتأکیدبر جنبههایی از زنبودن جبران کنند که برایشان امتیاز به همراه آورد؛ این امر، خود را در قالب توجه بیشتر به بدن، آراستهبودن و ... نشان میدهد. گزیدة شماره 33: زن برای کسب موقعیت اقتصادی و اجتماعی باید آراسته باشه. الان حتی برای پیداکردن کار ساده و معمولی توی شرکت خصوصی ازت میخوان که خوب بپوشی، لاک بزنی و ... . کسب موقعیت اجتماعی برای زنان کار دشواری است. اگر شرایط شغلی و اقتصادی مشابه با مردان داشته باشی باز هم ممکنه موقعیت اجتماعی لازم را نداشته باشی. اینها چیزهایی است که من و خیلی از دوستام تجربه کردیم و میکنیم (زن، 32 ساله، متأهل).
- رسانههای جمعی رسانهها یکی از عناصر تأثیرگذار بر تصور بدنی زنان هستند و این بهواسطة فشارهای هنجاری است که رسانهها بر زنان اعمال میکنند (ذکایی و فرزانه، 1387: 44). تأثیر رسانهها بر شکلدهی تصور زنان از بدنشان دو حالت دارد:
زنان از گروههایی هستند که در معرض پیامهای مختلف رسانهای دربارة بدن خویش قرار میگیرند. این پیامها تغییر تصور آنها از بدن و در نتیجه نارضایتی نسبت به بدن را باعث میشوند. حاصل این تغییر در نگرش، دستکاری بدن به شیوة پیامهای دریافتشده از رسانهها است. گزیدة شماره 34: من خانهدارم و صبح تا شب خونه هستم. تقریباً تمام ساعت جلو تلویزیونم و سریالها و برنامههای مد رو نگاه میکنم. من عاشق بازیگر زن سریال ... هستم. همیشه سعی میکنم مشابه اون باشم (زن، 33 ساله متأهل). گزیدة شماره 35: وقتی میبینم که فشنها چقدر خوش هیکل و زیبا هستن، میرم جلو آینه و خودمو با اونا مقایسه میکنم (زن، 20 ساله، مجرد).
تصور بدنی زنان با نگرش جنسیتی شکل میگیرد که آنان نسبت به خود و مردان نسبت به زنان دارند. نگرش زنان نسبت به خود از نگرش ظاهرگرایانة مردان نسبت به آنها الهام گرفته است (مختاری و عنایت، 1388: 23-21). امروزه رسانهها ایدئالهای زیبای ما را شکل میدهند و به ما میگویند ظاهر ما چگونه باشد (دقیقی، 1381: 82) و مردان نیز از تأثیر رسانهها مستثنی نیستند؛ در نتیجه، تعریفی که مردان از زیبایی و بدن زنان دارند، اعمال فشارهایی از طرف آنها بر زنان را باعث میشود و در نهایت تعریف زنان از بدن خویش را تغییر میدهند. گزیدة شماره 36: همسرم خیلی سریالهای خارجی نگاه میکنه. از اونوقت همسرم بیشتر گیر میده به ظاهر من. منم خیلی حساس شدم (زن، 27 ساله متأهل).
- راهبردهای مورد استفادة زنان زنان بدن خود را بهعنوان سرمایه، نقاب، جایگاه هویت و جایگاه کسب لذت و آرامش ادراک کردند؛ بنابراین، راهبردهایی که برای کنش در پیش گرفتند نیز اولویت ظاهر، توجه وسواسگونه به ظاهر، توجه به واکنشها و رفتارهای دیگران را شامل میشود. زنان، زیبایی ظاهر را اولویت قرار میدهند که این امر، توجه وسواسگونه نسبت به بدن را باعث میشود. ادراک زنان از عوامل اجتماعی و فرهنگی مانند هنجارها، جامعهپذیری و رسانه تأثیر گرفته است؛ در نتیجه، واکنشها و رفتارهای دیگران در کنشهای روزمره برای آنها اهمیت دارد و سعی میکنند بدن خود را در ارتباط با کنشهای اطرافیان تنظیم کنند.
پیامدهای ادراک زنان از بدن باتوجهبه تعریفی که زنان از بدن خود داشتهاند و راهبردی که اتخاذ کردهاند، پیامدهای زیر برای وضعیتی برشمرده میشود که در آن، زنان به بدن خود توجه میکنند، دست به جراحی زیبایی میزنند، از وسایل آرایشی مختلف استفاده میکنند و ...
رواج فرهنگ چشموهمچشمی شکلگیری فرهنگ چشموهمچشمی ازجمله پیامدهای رواج توجه بیش از اندازه به بدن، استفادة بیش از اندازه از لوازم آرایشی و پناهبردن به جراحیهای زیبایی است. گزیدة شماره 37: الان بیشتر ماها به این نگاه میکنیم که دوستم چی میپوشه منم بپوشم. بیشتر دوستام با تقلید از همدیگه رفتن دست به عمل جراحی و ... زدن (زن، 19 ساله، متأهل).
غلبة فرهنگ بیگانه یکی از نتایج توجه به بدن و تلاش برای زیبابودن، توجه به کسانی است که نماد زیبایی در جامعة مدرن هستند. زنان با مصرف رسانههای مختلف در تلاش هستند تا از جدیدترین مدها باخبر شوند و خود را با شخصیتهای دلخواه خود همانند کنند. گزیدة شماره 38: من بیشتر مدل لباسامو از روی لباس فلان بازیگر خارجی میگیرم. سعی میکنم پوشش و آرایشم شبیه اون باشه (زن، 29 ساله، مجرد). گزیدة شماره 39: تقریباً همة روز تلویزیونمون روشنه و من سریالای ماهوارهای رو میبینم. بیشتر با سریالا و برنامههای فشن سرمو گرم میکنم (زن، 30 ساله، متأهل).
رواج فرهنگ مصرفگرایی وقتی در جامعهای معیار بسیاری از انتخابها، موفقیتها و ارزیابیها ظاهر انسانها باشد، نوعی مصرفگرایی رواج مییابد. زنان جوان ازجمله گروههایی هستند که در معرض این مصرفگرایی قرار میگیرند. ازجمله این موارد، مصرف بیش از اندازه درزمینة پوشش و آرایش است. این امر باعث میشود زنان بیشتر وقت، انرژی و پول خود را برای انتخاب هرچه بهتر و بیشتر ابزار زیبایی بدن مصرف کنند و از توجه به امور مهمتر زندگی باز بمانند. گزیدة شماره 40: من دستکم ماهی یه وسیله آرایشی میخرم. پوششم برام خیلی مهمه. لباسای آدم باید سِت باشن و برای اینکه بتونم شیک باشم مانتو زیاد میخرم (زن، 19 ساله، متأهل). گزیدة شماره 41: بیشتر درآمدم برای خرید وسایلهای شخصی و لباس خرج میشه. مامانم خیلی نصیحتم میکنه؛ ولی اونا نسل قدیمن و این چیزا رو نداشتن (زن، 30 ساله، مجرد).
نمودار 1- الگوی پارادایمی
بحث و نتیجه یافتههای این پژوهش نشان داد زنان با تجربة جراحیهای زیبایی، تصور چندان مثبتی از بدن خویش ندارند. این ارزیابی، گرایش آنها برای مدیریت بدن به شیوة دلخواهشان را باعث میشود. مقولههای استخراجشده از ادراک زنان نسبت به بدنشان نشان داد زنان، بدنشان را بهعنوان سرمایه، نقاب، جایگاه هویت مستقل و جایگاه کسب لذت و آرامش درک میکنند. باتوجهبه پژوهشهای کیفی اندک در ارتباط با ادراک زنان از بدنشان، این بخش از نتایج پژوهش حاضر از بداعت برخوردار است. پژوهش مختاری و عنایت (1390) در ارتباط با تصور بدنی زنان، نتایج بهدستآمده را تأیید میکند. مختاری و عنایت نیز نشان دادند زنان، زیبایی را ویژگی مختص به جنس زن تلقی میکنند و بدنشان را بهعنوان سرمایه درک میکنند. ادراک بدن بهعنوان سرمایه از اصلیترین ادراک زنان بود؛ اما برخی از آنها بدن را بهعنوان نقاب، کسب هویت مستقل و جایگاه کسب لذت و آرامش درک کردند. زنان تلاش میکنند با استفاده از سازماندهی بدن خود به شیوة دلخواه، بسیاری از معایب خود را بپوشانند و هویتی را بازسازی کنند که ممکن است در عرصه و زمانی خاص از زندگی زیر سؤال رفته باشد یا حتی هویت دلخواه خود را بسازند و خود را به شیوة دلخواه به دیگران معرفی کنند. همچنین، بدن، جایگاه کسب لذت و آرامش، ازجمله ادراکاتی است که دیدگاه منفی زنان نسبت به بدنشان را تعدیل میکند. اگر به بدن توجه شود، برای ما لذت و آرامش به همراه میآورد. بررسی عوامل مؤثر بر بدن زنان نشان داد ادراکات زنان از ارزشها و هنجارهای جامعه تأثیر گرفته است. عواملی مانند غلبة هنجارهای مردانه در جامعه، جامعهپذیری جنسیتی، رسانههای جمعی، تأثیر جامعه بر ادراک زنان از بدنشان را نشان میدهد؛ حتی عامل خودکمتربینی که بر درک زنان از بدنشان تأثیر میگذارد در ابتدا عاملی فردی به نظر میرسد؛ اما با واکاوی بیشتر متوجه میشویم این نوع نگرش، ریشه در تجربههای زنان در طول زندگی دارد. یکی از زیرمقولههای خودکمتربینی زنان، دریافت القاب تحقیرآمیز بود که تأثیر رفتار اطرافیان در برههای از زندگی بر زنان را نشان میدهد. پژوهش مختاری و عنایت (1388 و 1390)، نتایج پژوهش حاضر را تأیید میکنند. پژوهش آنها نشان داد فرهنگ مردمحوری، ظاهرگرایی، رسانههای جمعی و رفتارهای تحقیرآمیز بر ادراک زنان از بدنشان تأثیرگذار است. پژوهشهای کمی انجامشده در این زمینه نیز نتایج این پژوهش را تأیید میکنند؛ بهطوریکه پژوهشهای کیوان آرا و همکاران (1391) نیز تأثیر رسانههای جمعی و جامعهپذیری جنسیتی بر تصور بدنی زنان را نشان میدهد. گفتنی است زنان با درونیکردن هنجارهای جامعه در فرایند جامعهپذیری جنسیتی بهصورت مداوم خود را براساس ایدئالهای جامعه بازتعریف میکنند. پژوهش عباسزاده و همکاران (1393) نیز اهمیت رسانهها را در شکلدهی تصور بدنی زنان نشان داد که نتایج پژوهش حاضر را تأیید میکند. عوامل اجتماعی و فرهنگی در نوع ادراک زنان از بدنشان تأثیر فراوانی دارد؛ بنابراین، سیاستگذاران باید به این مسئله توجه داشته باشند و پایههای تغییر در گرایش زنان به تصور بدنی منفی، گرایش به جراحی زیبایی، استفاده از لوازم آرایشی و در نهایت صرف وقت و انرژی برای ساختن بدن ایدئال خود را در روند تغییر جامعه قرار دهند که آموزش زنان، مردان و پدر و مادران ازجمله این اقدامات برای تغییرات اجتماعی و فرهنگی در جامعه است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اباذری، ی. و حمیدی، ن. (1387). «جامعهشناسی بدن و پارهای از مناقشات»، فصلنامه پژوهش زنان، دوره 6، ش 4، صص 170-.127. احمدنیا، ش. (1380). «جامعهشناسی بدن»، به کوشش احمدی،ن. و اردلان،پ.، تهران: انتشارات روشنفکران و مطالعات زنان. آزاد ارمکی، ت. و غراب، ن. (1387 ). «بدن و هویت»، فصلنامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، س 4، ش 13، ص 122-101. خواجه نوری، ب. و مقدس، ع.ا. (1388). «رابطة بین تصور از بدن و فرایند جهانیشدن: مطالعه موردی زنان شهرهای تهران، شیراز و استهبان»، جامعهشناسی کاربردی، سال بیستم، ش 33، ص 1- 24. خواجه نوری، ب.؛ روحانی، ع. و هاشمی، س. (1390). «رابطة سبک زندگی و تصور بدن؛ مطالعه موردی: زنان شهر شیراز»، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره چهارم، ش1، ص 79-103. لوپز، خ. و اسکات، ج. (1385). ساخت نظریة اجتماعی، ترجمه: قاضیان، ح.، تهران: نشر نی. دقیقی، م. (1381). تصویر ذهنی زن، فصل زنان (مجموعه آراء و دیدگاههای فمینیستی)، احمدی خراسانی، ن. و اردلان، پ.، تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ذکائی، م.س. (1387). جامعهشناسی جوانان. تهران: نشر آگه. ذکایی، م.س. و فرزانه، ح. (1387). «زنان و فرهنگ بدن: زمینههای انتخاب جراحیهای زیبایی در زنان تهرانی»، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، ش 11، ص 45-61. ذکائی، م.س. (1386). «جوانان، بدن و فرهنگ تناسب»، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، س 1، ش 1، ص 117-141. رفعتجاه، م. (1386). «هویت انسانی زن در چالش آرایش و مد»، فصلنامه کتاب زنان، ش 38، ص 179-135. ریاحی، م.ا. (1390). «بررسی تفاوتهای جنسیتی در میزان رضایتمندی از تصور از بدن»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره 9، ش 3، ص50-33. شربتیان، م.ح. (1388). «رویکردهای فرهنگی و اجتماعی در حوزة بدن انسان». مجله مطالعاتفرهنگی اجتماعیخراسان. ش 13 و 14، ص 151-131. عباسزاده، م.؛ علیزاده اقدم، م.ب.؛ پورمحمد، ر. و محمدپور، ن. (1393). «مطالعة جامعهشناختی تأثیر ارزشهای غربی و رسانههای جمعی بر تصور بدنی، مورد مطالعه: زنان بالاتر از 15 سال شهر تبریز»، جامعهشناسی کاربردی، دوره 25، ش 53 (1)، ص 85-100. فاتحی، ا. و اخلاصی، ا. (1387). «مدیریت بدن و رابطه آن با پذیرش اجتماعی بدن (مطالعه موردی زنان شهر شیراز)». فصلنامه مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان)، ش41، ص 9-42 قاسمی، س. (1390). عوامل موثر بر گرایش افراد به جراحی زیبایی با تاکید بر جنسیت (مطالعه موردی زنان و مردان18-55 ساله ی شهر تهران)، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران قاسمی، و.؛ عدلیپور، ص. و برندگی، ب. (1393). «رابطه استفاده از شبکه اجتماعی فیسبوک با تصور بدن در میان دانشجویان دختر و پسر دانشگاه همدان»، مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، دوره 12، ش 3، ص 61-92. قادرزاده، ا.؛ خالقپناه، ک. و خزایی، س. (1393). «تحلیل تجربههای زنانه از جراحی زیبایی (مطالعه کیفی دلایل و پیامدهای جراحی زیبایی)»، زن در توسعه و سیاست، دوره 12، ش 1، ص 1-20. کیوانآرا، م.؛ حقیقیان، م. و کاوهزاده، ع. (1391). «عوامل اجتماعی مؤثر در شکلگیری تصویر بدن (مطالعه موردی زنان شهر اصفهان)»، جامعهشناسی کاربردی، سال بیست و سوم، ش 48، ص 53-66. گولومبوک، س. و فی وش، ر. (1384). رشد جنسیت، ترجمه: آرای، م.، تهران: ققنوس. گیدنز، آ. (1390). گزیدة جامعهشناسی، ترجمه: چاوشیان، ح.، تهران: نشر نی. مختاری، م. و عنایت، ح. (1390). «نقش نگرشهای جنسیتی در پیدایش تصور بدنی زنان»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره 9، ش 3، ص 67-87. مختاری، م. و عنایت، ح. (1388). «نظریة مبنایی جامعهپذیری دوران کودکی و تصور بدنی زنان: بررسی زنان تحت عمل جراحی زیبایی بینی در شهر شیراز»، مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، سال 7، ش 1، ص 7-30. مهدوی، م.ص. و عباسی اسفنجیر، ع.ا. (1389). «بررسی میزان تمایل به مدیریت بدن و کنترل اندام و عوامل موثر بر آن»، فصلنامه جامعهشناسی مطالعات جوانان، دوره 1، ش 1، ص131-144. موحد، م.؛ محمدی، ن.ا. و حسینی، م. (1390). «مطالعة رابطة بین رسانهها و تصور از بدن و عزتنفس با عمل و تمایل به آرایش»، فصلنامه مطالعات زنان، س 9، ش 2، ص 160-133. Haliwell, E. Helen, M. and Tischer, I. (2011) “Are Contemporary Media Images which Seem to Display Women as Sexually Empowered Actually Harmful to Women? Psychology of Women Quarterly, 35(1): 38-45. Hargreaves, D. Tiggemann, M. (2006) “Body Image For Girl, A Qualitative Study of Boy's Body Image”. J Health Psychol. 11(4):567-76. Bayer, K. (2004) the anti aging trend: Capitalism, Cosmetics & mirroring the spectacle, communication, culture and technology program. Georgetown University. Cash. Thomas, F. (2002) body image, a handbook of theory, research & clinical practice. New York. Featherstone, M. (2010) “Body, Image & Affect In Consumer Culture”. Journal of Body & Society. 16 (1):193-221 E.Van. Vorden, K. (2012) “Media Effect on Body Image: Examining Media Exposure In Broader Context of Internal and Other Social Factor. University of Central Florida”, American Communication Journal. 14: 41-57. Frank, Arthur, W. (1990) “Bringing Bodies Back In: A Decade Review Theory”. Culture and Society (7):131- 62. Grogan, S. (2006) “Body Image and Health: Contemporary Perspectives”. Journa HealthPsychol. 11(4): 523-30. (http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/16769732) Schultz, JM. Vidbeck, SL. (1994) Manual of psychiatric nursing care plans. 4th ed. Philadelphia: J.B. Lippincott. Slater, A. Tiggemann, M. J. (2006) “The Contribution of Physical Activity Use During Childhood and Adolescence to Adult Women's Body Image”. Journal of Health Psychology. 11(4): 553-565. Van, V. Kristen, E. and William, K. (2012) “Media Effects on Body Image: Examining Media Exposure In The Broader Context of Internal and other Social Factors”, American Communication Journal, 14(2) : 41-57. Younesi, SJ. Salajegheh. (2001) “Body Image in Fertile and Infertile Woman”. Journal of Reproduction & Infertility, 2(8):14-21.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 9,482 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,640 |